۲۴ شعبان‌ ۱۴۱۰ قمری – فضيلت‌ ماه‌ شعبان‌ و رمضان‌

اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سيما علي‌ سيدنا و مولانا حجت‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواحنا العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفدا. و اللعنة الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذبالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. «كتب‌ عليكم‌ الصيام‌ كما كتب‌ علي‌ الذين‌ من‌ قبلهم‌». يكي‌ از عبادتهاي‌ واجب‌ الهي‌ كه‌ در قرآن‌ شريف‌ به‌ آن تسبيح‌ شده‌ مسئلة‌ روزة‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ است‌ كه‌ انشاء الله‌ در هفتة‌ آينده‌ با سلامتي‌ و راحتي‌ استقبال‌ اين‌ ماه‌ عظيم‌ را مي‌كنيم‌ و در اين‌ ضيافت‌ الهي‌ وارد خواهيم‌ شد. و از خداي‌ تعالي‌ بخواهيد كه‌ خداي‌ تعالي‌ توفيق‌ روزه‌ گرفتن‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ را به‌ همة‌ ما عنايت‌ بفرمايد. (الهي‌ آمين‌). در روزة‌ جمعة‌ آخر شعبان‌ مثل‌ فردايي‌ پيغمبر اكرم‌ صل‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلم‌ خطبه‌اي‌ خواندند و در آن خطبه‌ فرمودند: «قد اقبل‌ عليكم‌ شهر الله‌». ماه‌ خدا به‌ شما رو كرده‌، بالبركت‌ و الرحمت‌ و المغفرة‌» اين‌ ماهي‌ است‌ كه‌ بركت‌ دارد. هم‌ مهرباني‌ خدا در اين‌ ماه‌ براي‌ بندگانش‌ هست‌ و هم‌ آمرزش‌ پروردگار در اين‌ ماه‌ براي‌ بندگان‌ خواهد بود. تا آن‌كه‌ مي‌فرمايد: «دعويتم‌ الي‌ ضيافت‌ الله‌» اي‌ مردم‌ شما دعوت‌ شده‌ايد به‌ مهماني‌ خدا. در اين‌ ماه‌ «انفاسكم‌ فيه‌ تسبيح‌». نفسهايتان‌ تسبيح است‌. «نومكم‌ فيه‌ عباده‌». خوابتان‌ عبادت است‌. چون‌ در رحمت‌ خدا باز شده‌. نفسي‌ كه‌ انسان‌ ناگزير است‌ از انجامش‌ خداي‌ تعالي‌ ثواب‌ تسبيح‌ عنايت‌ مي‌كند‌. اين‌ معني‌ مهماني‌ كريم است‌. كريم‌ وقتي‌ كه‌ مهماني‌ مي‌كند   براي‌ هر كار انسان‌ يك‌ پاداشي‌، كار ولو اضطراري‌ باشد ولو اين‌ كه‌ اين‌ كار اجباري‌ باشد ولي‌ در عين‌ حال‌ پاداشي‌ در مقابلش‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌گذارد‌. وقتي‌ كه‌ به‌ نفس‌ و خواب‌ خدا پاداشي‌ بدهد به‌ قرآن‌ خواندن‌ و عبادت‌ كردن‌ و دعاهاي‌ ماه‌ رمضان‌ خواندن‌ و قيام‌ ليل‌ و صيام‌ نهار به‌ طبع‌ اولي‌ پاداش‌ عنايت‌ مي‌كند.

 كوشش‌ كنيد در اين‌ ماه‌، فرمود پيغمبر اكرم‌ كوشش‌ كنيد در اين‌ ماه‌ به‌ خردسالان‌ ترحم‌ كنيد، مهرباني‌ كنيد. و در اين‌ ماه‌ به‌ بزرگترها احترام‌ بگذاريد. مبادا يك‌ نفر شما در اين‌ ماه‌ نسبت‌ به‌ ديگران‌ بد بين‌ باشد، سوء ظن‌ داشته‌ باشد، غيبت‌ كند در آن قديمها كه‌ مردم‌ ايمانشان‌ قويتر بود قبل‌ از ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ به‌ فكر اين‌ جهت‌ مي‌افتادند كه‌ اگر شخصي‌ از انسان‌ دلگير است‌ بروند و از او استرضاء كنند رضايتش‌ را بگيرند، قرضهايشان‌ را ادا مي‌كردند، قبل‌ از ماه‌ مبارك‌ رمضان‌. توبة‌ از گناهان‌ مي‌كردند و بالاخره‌ با يك‌ مثال‌ لباس‌ تقوا مي‌پوشيدند. چرا؟ به‌ جهت‌ اين‌ كه‌ سر سفره‌اي‌، سر سفرة‌ خدايي‌ كه‌ اهل‌ تقوا است‌. «اللهم‌ انت‌ اهل‌ التقوا و المغفره‌». خدا اهل‌ تقوا است‌. با اهل‌ تقوا محبت‌ دارند. «و لباس‌ التقوا ذالك‌ الخير». لباس‌ تقوا بهتر است‌. خداي‌ تعالي‌ لباس‌ اين‌ مهماني‌ را تعيين‌ فرموده‌، لباس‌ تقوا است‌. يك‌ مهماني‌ هست‌ كه‌ تمام‌ اولياء خدا سر اين‌ سفره‌ مي‌آيند‌ مي‌نشينند. امام‌ زمان‌ هست‌، اولياء  خدايي‌ كه‌ در روي‌ كرة‌ زمين‌ در قيد اين‌ بدن‌ هستند اينها همه‌ سر اين‌ سفره‌ نشسته‌اند. ما با لباس‌ چركين‌ و با چرك‌ گناه‌ نبايد سر اين‌ سفره‌ بنشينيم‌ خودمان‌ خجالت‌ خواهيم‌ كشيد. يك‌ شخصي‌ اگر از توي‌ مغازة‌ ميكانيكي‌ مثلا بيرون‌ بيايد با همين‌ لباس‌ بخواهد بيايد سر سفره‌اي‌ بنشيند كه‌ وزرا و وكلا در مقابل‌ امام‌ زمان‌، اولياء خدا اينها كسي‌ نيستند، بنشيند و بخواهد از اين‌ مهماني‌ هم‌ استفاده‌ كند اين‌ خيلي‌ بعيد است‌. يعني‌ خود انسان‌ خجالت‌ مي‌كشد‌. آن شخص‌ به‌ نام‌ محمد شوشتري‌ در اين‌ كتاب‌ عالم‌ عجيب‌ ارواح‌ من‌ نوشته‌ام‌ مي‌گويد  وقتي‌ كه‌ من‌ ملك‌ الموت‌ من‌ را برد به‌ محضر خاندان‌ عصمت‌ بعد از فوتم‌ برد آنجا من‌ خودم‌ خجالت‌ مي‌كشيدم‌ با اين‌ روح‌ كثيف‌، حالا يك‌ مردي‌ بوده‌ وقتي‌ از دنيا مي‌رود‌ ملك‌ الموت‌ او را يكسره‌ مي‌برد‌ خدمت‌ خاندان‌ عصمت‌. اما يك‌ مشت‌ از صفات‌ رذيله‌، مثلا از قبيل‌ محبت‌ دنيا و امثال‌ اينها، بخلي‌، حسدي‌ آن هم‌ خيلي‌ بايد كم‌ بوده‌ باشد او را بردند آنجا مي‌گويد  خودم‌ خجالت‌ كشيدم‌، سرم‌ را انداختم‌ پايين‌ و متأثر بودم‌ كه‌ من‌ با اين‌ لباس‌ كثيف‌ توي‌ اين‌ جمع‌ نوراني‌ نبايد بنشينم‌. لذا يكي‌ از ائمه‌ عليهم‌ السلام‌ من‌ را سپرد به‌ يكي‌ از اولياء خدا و اين‌ در روايات‌ هم‌ هست‌، من‌ تحقيق‌ كردم‌. من‌ را سپرد به‌ او و فرمود او را ببريدش‌ و به‌ اصطلاح‌ تميزش‌ كنيد. يك‌ حمامي‌ بگيرد‌، يك‌ دوشي‌ بگيرد‌ يك‌ چند روزي‌ هم‌ اين‌ مدت‌ طول‌ مي‌كشد ولي‌ در عين‌ حال‌ خود من‌ هم‌ راضي‌ بودم‌ كه‌ بروم‌ خودم‌ را تميز كنم‌. و آن قدر به‌ من‌ سخت‌ گذشت‌ كه‌ جدا شدم‌ از خاندان‌ عصمت‌ از آن مجلس‌ كه‌ من‌ به‌ شماها توصيه‌ مي‌كنم‌ كه‌ در دنيا اگر هزار سال‌ طول‌ مي‌كشد زحمت‌ بكشيد و خودتان‌ را تميز كنيد و نفستان‌ را از آلودگيها پاك‌ كنيد كه‌ در اينجا برتان‌ نگردانند‌. نگويند‌ حالا بايد بري‌ خودت‌ را تميز كني‌ و بعد بيايي‌.

 در دنيا هم‌ اگر انسان‌ چشم‌ ملكوتيش‌ را باز كند‌، اين‌ ماه‌ رمضان‌ خوب‌ صريح است‌ اين‌ كلام‌ رسول‌ اكرم‌ است‌ كه‌ ضيافت‌ الله است‌، مهماني‌ خدا است‌ و مثلا از كساني‌ كه‌ سر اين‌ سفره‌ نشسته‌اند حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداء است‌. انسان‌ ببيند امام‌ زمانش‌ نشسته‌، با چشم‌ ملكوتي‌ كه‌ نگاه‌ كنيد مي‌بيند‌ يك‌ طرف‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ نشسته‌ يك‌ طرف‌ هم‌ بله‌ ايشان‌ نشسته‌، امام‌ عصر ارواحنا فدا نه‌ كينه‌اي‌ دارد نه‌ بخلي‌ دارد، نه‌ حسدي‌ دارد، نه‌ محبت‌ دنيا  دارد نه‌ يك‌ گناه‌ به‌ يك‌ گناهي‌ عادت‌ كرده‌ ولي‌ به‌ عكس‌ ما. هم‌ حسوديم‌ و هم‌ بخيليم‌ و هم‌ داراي‌ صفات‌ رزيله‌ و به‌ بعضي‌ از گناهان‌ هم‌ آنچنان‌ عادت‌ كرديم‌ كه‌ حتي‌ حاضر نيستيم‌ كه‌ حتي‌ در ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ هم‌ ترك‌ كنيم‌. يكي‌ از دوستان‌ شبهاي‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ دورة‌ قرآن‌ داشت‌. من‌ ديدم‌ چند شب‌ رفت‌ ولي‌ بعدش‌ ديگر  نرفت‌. گفتم‌ چرا ديگر  نرفتي‌؟ گفت‌ آقا شبها اينها مي‌گويند ما خسته‌ايم‌. روزها روزه‌ مي‌گيريم‌ و كار هم‌ مي‌كنيم‌ شب‌ بايد تفريح‌ كنيم‌. قرآني‌ مي‌خوانند و نمي‌خوانند. و بعد مي‌نشينند غيبت‌ كردن‌ تا نصف‌ شب‌. كه‌ غيبت‌ كردن‌ از گناهاني‌ است‌ كه‌ بسيار مشكل است‌ انسان‌ بتواند‌ به‌ راحتي‌ از آن بگذرد‌.و بدتر از آن تهمت‌ زدن است‌. امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ والسلام‌ مي‌فرمايد كه‌ انسان‌ كافي‌ است‌ كه‌ دروغگو محسوب‌ بشود    نزد پروردگار و همان‌ مقدار كه‌ هر چه‌ شنيد نقل‌ كند‌. هر چه‌ شنيد. من‌ شنيدم‌ كه‌ فلان‌ كار فلان‌ طور شده‌، بين‌ حق‌ و باطل‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ فرمود چهار انگشت است‌. هر چه‌ با انگشتت‌ ديدي‌ حق‌ و هر چه‌ را كه‌ با گوشت‌ شنيدي‌ باطل‌. بگو باطل است‌. و تازه‌ آني‌ كه‌ با چشمت‌ ديدي‌، حق‌ داري‌ بيايي‌ بگويي‌. غيبت‌ همين است‌ كه‌ آني‌ كه‌ انسان‌ با چشمش‌ ديده‌، من‌ وارد جايي‌ شدم‌ ديدم‌ يك‌ عده‌ آدمهاي‌ متدين‌ نشسته‌اند گناه‌ مي‌كنند. من‌ ديدم‌. حالا مي‌توانم‌ بروم‌ بگويم‌؟ نه‌ اين‌ غيبت است‌، اين‌ بدتر از زنا است‌.

 ما يك‌ وقتي‌ براي‌ بعضي‌ از دوستان‌ بحث‌ اين‌ مطرح‌ بود. كه‌ چرا خداي‌ تعالي‌ اين‌ همه‌ در نمازها به‌ ما فرموده‌ است‌ كه‌ سورة‌ حمد را بخوانيد. حتي‌ در يك‌ روايت‌ امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ مي‌فرمايد: «لا صلاة‌ الا بفاتحة‌ الكتاب‌». نماز اصلا نماز نيست‌ مگر به‌ حمد. شما مي‌توانيد يك‌ نماز بخوانيد قل‌ هو الله‌ نداشته‌ باشد‌، يك‌ سورة‌ ديگري‌ را انسان‌ بخواهد بخواند‌. اما نمي‌توانيد نماز بخوانيد كه‌ سورة‌ حمد نداشته‌ باشد‌. نماز وصل است‌، حمد دارد  ‌، شفع است‌ حمد دارد  ‌، نماز غفيله‌ است‌ حمد دارد  ‌، هر نماز كوچك‌، بزرگ‌ خلاصة‌ سورة‌ حمد را دارد  ‌. فقط‌ نماز ميت‌، آن هم‌ نماز ميت‌ نماز نيست‌. اسمش‌ نماز است‌، ما مي‌گوييم‌ نماز والا دعا است‌. چون‌ دعا است‌ مي‌گويند ثلاث‌. والا نماز ميت‌، نماز نيست‌. چرا سورة‌ حمد را ما بايد در هر نماز بخوانيم‌؟ سورة‌ حمد عبارت‌ است‌ از سه‌ بخش‌ يكي‌ حمد و تمجيد الهي‌ است‌ كه‌ تا قسمت‌ «مالك‌ اليوم‌ الدين‌». يكي‌ اظهار عبوديت‌ و كمك‌ گرفتن‌ از پروردگار است‌ كه‌ «اياك‌ نعبد و اياك‌ نستعين‌» و بخش‌ سوم‌ دعا است‌. كه‌ خداي‌ تعالي‌ در نماز البته‌ سورة‌ حمد را بايد به‌ قصد قرآني‌ خواند يعني‌ خدا دارد  ‌ با ما صحبت‌ مي‌كند‌. بايد اين‌ دعا را در نماز بگوييم‌ و بخوانيم‌ و بهترين‌ دعاها در دوران‌ زندگي‌ اين‌ دعايي‌ است‌ كه‌ در سورة‌ حمد دستور داده‌ شده‌. «اهدناالصراط‌ المستقيم‌». خدايا ما را به‌ راه‌ راست‌ هدايت‌ كن‌. توضيح‌ مي‌دهد‌« صراط‌ الذين‌ انعمت‌ عليهم‌». راه‌ كساني‌ كه‌ به‌ آنها نعمت‌ دادي‌. يك‌ عده‌ هستند خدا به آنها نعمت‌ نداده‌ بيخود دلخوشند. اگر نعمت‌ همين‌ها باشد  كه‌ در روايت‌ دارد  ‌ كه‌ «يوم‌ يتسائلون‌ عن‌ النعيم‌» امام‌ صادق‌ مي‌فرمايد شما فكر نكنيد نعمت‌ اين‌ نان‌ و آب‌ و غذايي‌ است‌ كه‌ خدا به‌ شما داده‌. خدا انسان‌ را خلق‌ كرده‌ نبايد گرسنه‌ بگذارد «و ما من‌ دابة‌ في‌ الارض‌ الا علي‌ الله‌ رزقها». اگر يك‌ عده‌اي‌ را انسان‌ يك‌ ميزباني‌ هم‌ دعوت‌ بكند   خوب‌ گرسنه‌اش‌ نمي‌گذارد‌. حالا بيايد بگويد  من‌ شما را سير كردم‌. خوب‌ دعوت‌ كردي‌، سيرمان‌ هم‌ كردي‌.

 نعمتي‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ در اينجا و در «يوم‌ يتسائلون‌ عن‌ النعيم‌» از نعمت‌ سوال‌ مي‌كند‌. آن نعمت‌، نعمت‌ ولايت است‌. «صراط‌ الذين‌ انعمت‌ عليهم‌». راه‌ كساني‌ كه‌ به‌ آنها نعمت‌ عنايت‌ كردي‌. يعني‌ مقام‌ معظم‌ ولايت‌ را به‌ آنها دادي‌. ولايت‌ مطلقة‌ الهيه‌ مال‌ كيست‌؟ مال‌ پيغمبر و علي‌ و يازده‌ فرزندش‌ و حضرت‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها و بالاخره‌ اين‌ چهارده‌ معصوم‌ اينها ولايت‌ مطلقة‌ الهيه‌ دارند. شايد شما بگوييد   كه‌ ما ولايت‌ فقيه‌ را شنيديم‌ يعني‌ چه‌ ولايت‌ مطلقة‌ الهيه‌ يعني‌ چه‌؟ اگر طبق‌ نظر بعضي‌ از مراجع‌ تقليد كه‌ مي‌فرمايند كه‌ فقيه‌ و مرجع‌ تقليد همان‌ ولايتي‌ كه‌ امام‌ دارد  ‌ دارد خوب‌ اين‌ حرفي‌ است‌ اكثرتان‌ هم‌ شنيديد مخصوصا در بعد از انقلاب‌ مسئلة‌ ولايت‌ فقيه‌ مطرح‌ بوده‌ و عده‌اي‌ از علما هم‌ معتقدند و براي‌ حكومت‌ هم‌ لازم است‌ چون‌ عده‌ از علمايي‌ كه‌ معتقد نيستند به‌ ولايت‌ فقيه‌ يعني‌ به‌ ولايت‌ مطلقة‌ فقيه‌ والا ولايت‌ فقيه‌ را همة‌ علما معتقدند ولايت‌ مطلقه‌. آن عده‌ از علمايي‌ كه‌ معتقد نيستند حكومت‌ اسلامي‌ را هم‌ قبول‌ ندارند مي‌گويند كه‌ حكومت‌ حضرت‌ ولي‌ عصر صلوات‌ الله‌ عليه است‌ و در زمان‌ غيبت‌ حكومتي‌ به‌ نام‌ حكومت‌ اسلامي‌ نداريم‌. آنها مي‌گويند‌ها. يك‌ وقتي‌ فكر نكنيد من‌ مي‌گويم‌ برويد بگوييد   فلاني‌ اينجوري‌ گفته‌. ولي‌ در عين‌ حال‌، دقت‌ كنيد آنهايي‌ كه‌ مي‌گويند حكومت‌ اسلامي‌ بايد باشد‌، و بايد هم‌ اين‌ را معتقد بود و بعد مي‌گويند فقيه‌ ولي‌ امر مسلمين است‌. آنها تازه‌ از يك‌ صدم‌، يك‌ صدم‌ چيست‌. يك‌ ميليونم‌ به‌ اصطلاح‌ از ولايت‌ مطلقة‌ امام‌ زمان‌ را قائل‌ براي‌ فقيه‌ نيستند. مي‌آييم‌ حساب‌ مي‌كنيم‌. چون‌ بر فرض‌ ولي‌ امر تمام‌ مردم‌ كرة‌ زمين‌ باشد يك‌ فقيه‌ كه‌ اگر گفت‌ كه‌ بايد تو بميري‌ من‌ خودم‌ نمي‌خواهم‌ بميرم‌ حرف‌ او مقدم است‌ بر حرف‌ من‌. يا اگر تمام‌ اموال‌ من‌ را مصادره‌ كرد بايد رضايت‌ بدهم‌ به‌ جهت‌ اين‌ كه‌ او ولي‌ امر من است‌ و بايد اطاعت‌ كنم‌ اين‌ دسته‌ بالاي‌ مطلب است‌ ولايت‌ فقيه‌. اما مي‌دانيد ولايت‌ امام‌ زمان‌ يعني‌ چه‌؟ امام‌ عصر بر ما سوي‌ الله‌ ولايت‌ تكويني‌ و تشريحي‌ دارد  ‌. اين‌ ولايت‌ فقيه‌ بر پنج‌ ميليارد نهايت‌، جمعيت‌ كرة‌ زمين‌ كه‌ پنج‌ ميليارد هم‌ اطاعت‌ نمي‌كنند همين‌ مسلمان‌هايش‌ هم‌ اطاعت‌ نمي‌كنند حالا از اين‌ مسائل‌ بگذريم‌. فرض‌ مي‌كنيم‌ پنج‌ ميليارد جمعيت‌ كرة‌ زمين‌ مسلمانند و همة‌ اينها ولايت‌ امام‌ مثلا رهبر را، فقيه‌ را، ولايت‌ فقيه‌ را قبول‌ داشته‌ باشند و همه‌ هم‌ اطاعت‌ كنند، تازه‌ در مقابل‌ سيترة‌ ولايت‌ مطلقة‌ الهية‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ باور كنيد به‌ اندازة‌ يك‌ اتم‌ در مقابل‌ كرة‌ زمين‌. به‌ جهت‌ اين‌ كه‌ امام‌ ولي‌ امر صاحب‌ الزمان‌، ببينيد اين‌ كلمات‌ حساب‌ شده‌ گفته‌ شده‌. صاحب‌ زمان‌، زمان‌ در كجاها وجود دارد؟ هر كجا كه‌ يكي‌ از كرات‌ باشد‌، كهكشان‌ها بالاخره‌ ما سوي‌ الله‌. بالاخره‌ ما سوي‌ الله‌. يعني‌ خدا هر چه‌ مخلوق‌ دارد  ‌ تحت‌ ارادة‌ امام‌ عصره‌. امام‌ زمان است‌ و حالا يك‌ كرة‌ زمين‌ در مقابل‌ اين‌ كراتي‌ كه‌ در عالم‌ وجود هست‌ و باز مردم‌ كرة‌ زمين‌. اين‌ كرة‌ زمين‌ تحت‌ نفوذ فقيه‌ واقع‌ نمي‌شود‌. حالا يك‌ فقيه‌ فردا بگويد  كه‌ مثلا روز نشود‌، فردا امر بشود‌، اعتنايي‌ ندارد  ‌ تكوينيات‌ اين‌ عالم‌ به‌ فقيه‌ اعتنا ندارد  ‌. تشريعيات‌ هم‌ در مسائل‌ و احكام‌ مثلا فقيه‌ مي‌تواند‌ البته‌ مقدم‌ هم‌ است‌ چون‌ اعلم‌ علماي‌ شيعه‌ اسلام‌ اين‌ ولايت‌ را به او  دادند كه‌ در امور مردم‌ حق‌ تصرف‌ داشته‌ باشد  و به‌ مردم‌ حكمراني‌ بكند   مثل‌ پدر نسبت‌ به‌ فرزند. مؤمنين‌ نسبت‌ به‌ مؤمنين‌ كه‌ مي‌فرمايد: «والمؤمنين‌ و المؤمنات‌ بعضهم‌ اولياء بعض‌».

 در همان‌ حد امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر «يأمرون‌ عن‌ معروف‌ و ينهون‌ عن‌ المنكر» كه‌ امر به‌ معروف‌ وقتي‌ كه‌ يك‌ نفر گناه‌ مي‌كند   و يك‌ نفر هم‌ اهل‌ گناه‌ نيست‌ اين‌ همين‌ اندازه‌ ولايت‌ بر او دارد كه‌ او را نهي‌ از منكر كند‌. يعني‌ او بر اين‌ شخص‌ توفق‌ پيدا مي‌كند. بر فرض‌ عرض‌ كردم‌ تمام‌ مردم‌ كرة‌ زمين‌ تحت‌ ولايت‌ فقيه‌ باشند يك‌ سر سوزن‌ در مقابل‌ اقيانوس‌ بي‌ نهايت‌ سيترة‌ ولايت‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فدا نيست‌. يك‌ وقت‌ ننشينيد بگوييد   اگر هر چه‌ فقيه‌ مي‌گويد  ما گوش‌ كنيم‌ پس‌ فرقش‌ با امام‌ زمان‌ چيست‌؟ امام‌ زمان‌ كجا و فقيه‌ عالي‌ رتبة‌ به‌ اصطلاح‌، ديگر  بعد از امام‌ زمان‌ از او بهتر نباشد  كجا؟ «ما لتراب‌ ورب‌ الارباب‌». او يد الله است‌، او عين‌ الله است‌، او وجه‌ الله است‌، او اذن‌ الله است‌. خداي‌ تعالي‌ اگر بنا بود مجسم‌ بشود    طبق‌ احاديث‌ مي‌شد امام‌ عصر. «الحمد الله‌ الذي‌ من‌ علينا بحكام‌ يقومون‌ مقامه‌ لو كان‌ هذه‌ المكان‌». اينها اينطورند. شما يك‌ وقت‌ نگوييد كه‌ من‌ ديدم‌ ايني‌ كه‌ عرض‌ مي‌كنم‌ و شنيدم‌ مكرر كه‌ يك‌ عده‌ افراد هستند كه‌ مي‌گويند خوب‌ فقيه‌ اگر ولايت‌ داشته‌ باشه‌، ولايت‌ فقيه‌ را ما قبول‌ كنيم‌ پس‌ براي‌ امام‌ زمان‌ چه‌ باقي‌ مي‌ماند‌؟ خيلي‌ چيز باقي‌ مي‌ماند‌، خيلي‌. غصه‌ نخوريد. اصلا طرف‌ نسبت‌ نيست‌. يك‌ سر سوزن‌ از اقيانوس‌ بي‌ نهايت‌ ولايت‌ بر فرض‌ عرض‌ كردم‌ اونطور باشد فقيه‌ به‌ فقيه‌ رسيده‌. قابل‌ مقايسه‌ نيست‌. يعني‌ هيچ‌ كس‌. هيچ‌ فردي‌ از افراد بشر قابل‌ مقايسه‌ با امام‌ زمان‌ نيست‌. خدا، پيغمبر، امام‌. نه‌ من‌، مرجع‌ تقليد، امام‌. از آن طرف شروع‌ نكنيد چون‌ بين‌ مرجع‌ تقليد و ولي‌ فقيه‌ و ولي‌ امر مسلمين‌ تا امام‌ زمان‌ ميلياردها فرسخ‌ فاصله‌ است‌. طبق‌ آيات‌ شريفة‌ قرآن‌. طبق‌ روايات‌ متواترة‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌. و ما بايد بكوشيم‌ طبق‌ دستور خاندان‌ عصمت‌ حركت‌ كنيم‌. مبادا يك‌ روز اشتباه‌ كنيم‌. فكر كنيم‌ كه‌ از يك‌ فقيهي‌ خوشمان‌ نيامد بگوييم‌ دينمان‌ را بگذاريم‌ كنار. ما فكر مي‌كرديم‌ كه‌ اين‌ آخوندها الگوي‌ اسلامند نه‌ تو اشتباه‌ مي‌كردي‌. هيچ‌ كس‌ الگوي‌ اسلام‌ نيست‌ جز حجت‌ ابن‌ الحسن‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌. هيچ‌ كس‌ الگوي‌ اسلام‌ نيست‌ جز علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌.

 به‌ جهتي‌ كه‌ به‌ مجرد اين‌ كه‌ اشتباه‌ در كار آمد جايز الخطا شد يك‌ نفر، خطا كرد، اشتباه‌ كرد، اين‌ ديگر  نمي‌شود‌ مقايسه‌اش‌ كرد با كسي‌ كه‌ هيچ‌ اشتباه‌ نمي‌كند‌. حقايق‌ امور را مي‌داند‌. و اودعته  علم‌ ما كان‌ و ما يكون‌ الي‌ انقضاء خلقه‌». اگر الان‌ از امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ سؤال‌ كنيد كه‌ يك‌ ميليارد سال‌ ديگر  يك‌ ذره‌ را باد از جايي‌ به‌ جايي‌ مي‌خواهد بيندازه‌ شما مي‌دانيد مي‌گويد  بله‌ مثل‌ جلوي‌ چشم‌. اين‌ كجا و يك‌ فردي‌ كه‌ بر فرض‌ صد سال‌ تمامش‌ درس‌ مي‌خوانده‌ و هر روز هم‌ يك‌ قدم‌ جالبي‌ به‌ پيش‌ مي‌رفته‌. چقدر قدم‌ برداشته‌. چند هزار قدم‌ برداشته‌. به‌ كجا رسيده‌ و شماها انشاء الله‌ مقيد باشيد يك‌ وقتي‌ خدايي‌ نكرده‌  «لا يقاس‌ بنا احد». عهدي‌ را با ائمة‌ اطهار قياس‌ نكنيد. «من‌ عرفكم‌ فقد عرف‌ الله‌. و من‌ ابغضكم‌ فقد ابغض‌ الله‌. و من‌ اعتصم‌ بكم‌ فقد اعصم‌ بالله‌ انتم‌ السبيل‌ الاعظم‌ و الصراط‌ الاقوم‌». شما راه‌ درست‌، شما اگر پشت‌ سر امام‌ زمانتان‌، علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ «كلهم‌ نور واحد». فرقي‌ نمي‌كند   من‌ ايني‌ كه‌ مي‌گويم‌ امام‌ زمان‌ چون‌ مقيدم‌ كه‌ ما به‌ هر حال‌ تابع‌ حجت‌ ابن‌ الحسنيم‌. امام‌ زمان‌ ما آن حضرت است‌ و الا همه‌شان‌ يكي‌ هستند. اگر عقب‌ سر اينها حركت‌ كنيد يقين‌ بدانيد كه‌ به‌ حق‌ مي‌رسيد. ولي‌ عقب‌ سر ديگران‌ احتمال‌ دارد  ‌ كه‌ به‌ حق‌ نرسيد معفو‌ ممكن است باشيم‌ كه‌ هستيم‌ اگر يك‌ مرجع‌ تقليدي‌ يك‌ حرفي‌ را به‌ ما گفت‌ و اشتباه‌ كرد و روز قيامت‌ مي‌گوييم‌ خدايا اين‌ گفته‌. خدا ما را ول‌ مي‌كند   مي‌رود‌ او را مي‌چسبد كه‌ تو چرا اشتباه‌ كردي‌. اينها سبيل‌ اعظمند، صراط‌ مستقيمند. ولذا در اين‌ آية‌ شريفه‌ مي‌گوييم‌ «صراط‌ الذين‌ انعمت‌ عليهم‌». نعمت‌ ولايت‌ به‌ اينها دادي‌. اينها ولي‌ امر ما سوي‌ الله‌ هستند. «انعمت‌ عليهم‌، غير المغضوب‌ عليهم‌». غير كساني‌ كه‌ به‌ اينها غضب‌ شده‌. البته‌ نقطة‌ مقابل‌، يكي‌ چون‌ فرقي‌ نمي‌كند   كه‌ انسان‌ در راه‌ راست‌ كه‌ دارد  ‌ حركت‌ مي‌كند   چه‌ انحراف‌ به‌ چپ‌ پيدا كند‌، چه‌ انحراف‌ به‌ راست‌. چه‌ توي‌ اين‌ (قطع‌ صداي‌ نوار).

 «غير المغضوب‌ عليهم‌ ولا الضالين‌؛ اين‌ دعا را ما در هر نماز بايد بگوييم‌. و چه‌ بهتر حتي‌ در قنوتش‌ انسان‌ همين‌ را بگويد‌. به‌ عنوان‌ دعا بگويد‌. بگويد  «اهدنا الصراط‌ المستقيم‌ صراط‌ الذين‌ انعمت‌ عليهم‌ غير المغضوب‌ عليهم‌ و الضالين‌». بعضي‌ از اولياء خدا را من‌ مي‌ديدم‌ همين‌ جور دعا مي‌كردند. يك‌ صلوات‌ مي‌فرستادند بعدش‌ اين‌ دعا را مي‌خواندند بعدش‌ هم‌ باز يك‌ صلوات‌ مي‌فرستادند و اين‌ دعا را به‌ عنوان‌ قرآن‌ ديگر  نمي‌خواندند به‌ عنوان‌ دعا مي‌خواندند چون‌ فرق‌ است‌ بين‌ قرآن‌ خواندن‌ و دعا خواندن‌. صراط‌ مستقيم‌. صراط‌ مستقيم‌ چيست‌؟ همين‌ كه‌ انسان‌، من‌ مكرر در معناي‌ اين‌ صراط‌ مستقيم‌ براي‌ اين‌ دوستانم‌ يك‌ جلسات‌ خصوصي‌ داريم‌ عرض‌ كردم‌. كه‌ صراط‌ مستقيم‌ اين‌ است‌ كه‌ انسان‌ يك‌ سر سوزن‌ انحراف‌ نداشته‌ باشد‌. انحراف‌ نداشته‌ باشد  نه‌ به‌ چپ‌ نه‌ به‌ راست‌. تنها راه‌ وسط‌ را بگيرد‌ برود‌. تعبيراتي‌ داشتم‌ گاهي‌ براي‌ بعضي‌ از دوستان‌ كه‌ يك‌ وقت‌ هست‌ يك‌ كسي‌ ماشينش‌ را پارك‌ كرده‌ كنار جاده‌. اين‌ هر چه‌ فرمان‌ را اين‌ طرف بپيچاند‌، آن طرف بپيچاند‌ مهم‌ نيست‌. اما يك‌ كسي‌ كه‌ دارد  ‌ با سرعت‌ دارد ‌ مي‌رود‌ يك‌ سر سوزن‌ يك‌ ميليمتر اگر فرمان‌ را بپيچاند‌ مي‌افتد‌. واقعا اينطور است‌. بگويد  خوب‌ يك‌ خرده‌ ببينيم‌ اينطوري‌ چه‌ طوري‌ مي‌شود‌. تا چشمش‌ به‌ هم‌ بخورد‌ افتاده‌ تو دره‌، افرادي‌ كه‌ اينها صد در صد تحت‌ نفوذ ولايت‌ فقيه‌ كلية‌ الهيه‌ يعني‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا نيستند يا تحت‌ نفوذ قرآن‌ نيست‌ يا تحت‌ نفوذ پيغمبر اكرم‌ نيستند يا تحت‌ نفوذ هر يك‌ از ائمه‌ نيستند  اينها بالاخره‌ يا بگوييم‌ كه‌ اينها متوقفند چون‌ خيلي‌ افراد هستند كه‌ در يك‌ مرحله‌ مردن‌. اين‌ را من‌ ديدم‌ كه‌ عرض‌ مي‌كنم‌. مثلا يك‌ كسي‌ هست‌ شبها نماز شب‌ مي‌خواند‌، روزها روزه‌ مي‌گيرد‌ دائما هم‌ خوش است‌ به‌ اين‌ كارها. همين‌ جا هم‌ توقف‌ كرده‌، توقف‌ علامت‌ مرگ است‌. يعني‌ يك‌ كسي‌ را ديديد نه‌ حركتي‌ دارد  ‌ نه‌ پيشرفتي‌ دارد  ‌، نه‌ كمالاتي‌ دارد  ‌، خدمت‌ شما عرض‌ شود اين‌ روز بعدش‌ بهتر از روز قبلش است‌ اين‌ خوب‌  مانده‌ ديگر  اينجا، مرده‌. ايني‌ كه‌ افراد ممكن است يك‌ كسي‌ در گناه‌ مرده‌ باشد‌، يكي‌ در عبادت‌ مرده‌ باشد‌، يكي‌ در علم‌ مرده‌ باشد‌، يكي‌ غرور علمي‌ گرفتدش‌. من‌ كسي‌ هستم‌ كه‌ عالمم‌ با تقوا هستم‌ تا اين‌ مسائل‌ برايش‌ پيش‌ آمد مرده‌. اين‌ مرده‌ها را ولشان‌ كنيد. مرده‌ها هيچ‌ طور نمي‌شوند‌. به‌ جهت‌ اين‌ كه‌ ماشيني‌ كه‌ ولو موتورش‌ از كار افتاده‌ و يك‌ قدم‌ جلو نمي‌رهود آن هم‌ هر چه‌ فرمانش‌ را به‌ راست‌ بچانيد يا به‌ چپ‌ بپيچانيد فرقي‌ نمي‌كند   اين‌ كاريش‌ نمي‌شود‌. اما يك‌ كسي‌ كه‌ دارد مي‌خواهد حركت‌ كند‌. مي‌خواهد پيشرفت‌ كند‌، مي‌خواهد روز بعدش‌ بهتر از روز قبلش‌ باشد‌. مي‌خواهد به‌ مقام‌ اولياء خدا برسد‌ به‌ كمالات‌ برسد‌ اين‌ شخص‌ بايد خيلي‌ دست‌ فرمانش‌ خوب‌ باشد‌. حالا به‌ اصطلاح‌ من‌ رانندگي‌ من‌ حرف‌ مي‌زنم‌ براي‌ اين‌ كه‌ همه‌ راننده‌اند بلدند. دست‌ فرمان‌ بايد خوب‌ باشد‌.

 نمي‌گذارنش‌ پشت‌ فرمان‌ بنشيند دست‌ فرمانش‌ بد باشد‌. براي‌ اين‌ كه‌ تا يك‌ ذره‌ پيچاند طرف‌ راست‌ هر چه‌ هم‌ جاده‌ هم‌، بدانيد آقايون‌ جاده‌ هم‌ باريك است‌. يعني‌ صراط‌ مستقيم‌. در روايت‌ دارد  ‌ كه‌ «ادق‌ من‌ الشفع‌». يك‌ كسي‌ ميگويند وقتي‌ توصيف‌ صراط‌ را برايش‌ مي‌كردند، آخر  اين‌ صراط‌ فكر نكنيد كه‌ همان‌ صراط‌ كه‌ روي‌ جهنم‌ مثل‌ پل‌ كشيده‌اند، آن است‌. حضرت‌ صادق‌ فرمود: «الصراط‌ صراتان‌ صراط‌ في‌ الدنيا و صراط‌ في‌ الآخره‌». مثل‌ ريل‌ راه‌ آهن است‌ كه‌ از يك‌ مملكت‌ به‌ مملكت‌ ديگر  متصل‌ است‌. از دنيا متصل‌ به‌ آخرت‌. «ادق‌ من‌ الشفع‌». من‌ ممكن است بخواهم‌ ترجمه‌ بكنم‌ شما هم‌ آن‌ حرفي‌ را كه‌ او زد بزنيد. از مو باريكتر، از شمشير هم‌ تيزتر. آن‌ شخص‌ گفته‌ بود كه‌ راه‌ نيست‌، اينكه‌ راه‌ نشد، اينجوري‌ كه‌ راه‌ نيست‌. اين‌ منظور اين‌ است‌ كه‌ يك‌ راهي‌ است‌ كه‌ خيلي‌ راست‌ و خيلي‌ دقيق است‌. يك‌ ميليمتر، آن‌وقتها ماشين‌ نبوده‌ كه‌ امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ براي‌ مردم‌ با ماشين‌ مثال‌ بزند‌. سرعت‌ روي‌ صد و چهل‌، سرعت‌ خيلي‌ زياد، جاده‌ هم‌ راست‌، و به‌ اندازة‌ يك‌ ماشين‌ هم‌ جاده‌ نيست‌. به‌ اندازة‌ همان‌ ماشين‌ شما. ببينيد چقدر بايد دست‌ فرمان‌ آدم‌ خوب‌ باشد  تا نيفتد‌ پائين‌. دو طرف‌ هم‌ پرتگاه‌! صراط‌ مستقيم‌ يعني‌ اين‌. كسي‌ كه‌ در صراط‌ مستقيم است‌ بايد هر چه‌ را خدا گفته‌ حرام‌، بگويد  حرام‌. هر چه‌ را گفته‌ حلال‌ بگويد  حلال‌. حالا ميخواهيد چند تا مثال‌ برايتان‌ بزنم‌ تا ببينيد اكثرمان‌ در صراط‌ مستقيم‌ نيستيم‌؟ و ايني‌ هم‌ كه‌ سقوط‌ نمي‌كنيم‌ بخاطر اين است كه‌ متوقفيم‌؟

 امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ مي‌فرمايد كه‌ «الغيبة‌ اشد من‌ الزنا». كدام‌ يكي‌ از ماها هستيم‌ كه‌ يك‌ زناكار را بدتر از غيبت‌ كننده‌ ندانيم‌؟ ما زناكار را بدتر مي‌دانيم‌ از غيبت‌ كنند. و حال‌ اينكه‌ غيبت‌ كننده‌ را بدتر از زناكار ميداند‌. كدام‌ يكيمان‌ هستيم‌؟ يك‌ غيبت‌ كننده‌، مي‌گوييم‌ آقا غيبت‌ نكن‌، خيلي‌ آدم‌ خوبي‌ باشيم‌ مي‌گوييم‌  غيبت‌ نكن‌، حرفهاي‌ خودمان‌ را بزنيم‌، رفيقيم‌، بازهم‌ رفيقيم‌. اما همان‌ آدم‌ در همانجا اگر زنا بكند‌، شما مي‌گوييد، مخصوصا اگر يك‌ خرده‌ هم‌ مقدس‌ باشيد، عجب‌ آدم‌ بي‌ ربطي است‌! ديگر  من‌ با او‌ حرف‌ نمي‌زنم‌. با اين‌ غيبت‌ كننده‌ هم‌ ديگر  حرف‌ نزن‌.

 يكي‌ از اين‌ رؤساي‌ يكي‌ از اين‌ ادارات‌ تهران‌ به‌ من‌ ميگفت‌ كه‌ يك‌ منشي‌ داريم‌ اينجا هر روز صبح‌ مي‌آيد مي‌نشينه‌ غيبت‌ ميكند‌. گفتم‌ بيرونش‌ كن‌. گفت‌ آقا نميشه‌ بيرونش‌ كرد. گفتم‌ اگر اين‌ هر روز صبح‌ مي‌آمد جلوي‌ تو زنا ميكرد چه‌كارش‌ ميكردي‌؟ گفت‌ بيرونش‌ ميكردم‌. گفتم‌ اين‌هم‌ بدتر از او‌. كدام‌ يك‌ از ما هستيم‌ كه‌ عيد غدير خم‌ را و نيمة‌ شعبان‌ را اهميت‌ بيشتري‌ از عيد نوروز بدهيم‌؟ از نظر خاندان‌ عصمت‌ كدام‌ يكي‌ اهميتش‌ بيشتر است؟ كدام‌ يكي‌؟ نه‌. آيا، ما عيد نوروز را حالا نمي‌گوييم‌ چه‌ هست‌. عيدي‌ است‌، بسيار خوب‌، ديد و بازديد ايام‌ بهار است‌. چون‌ جرأت‌ نمي‌كنم‌ بگويم‌ عيد نوروز يعني‌ چه‌. اما عيد است‌ ديگر. اما بالاتر از عيد غدير است‌؟ نه‌ راستي‌ بگوييد. بالاتر از نيمة‌ شعبان است‌؟ اين‌ نيمة‌ شعبان‌ هم‌ بر ما گذشت‌. اين‌هم‌ عيد نوروز بر ما گذشت‌. توي‌ حرم‌ حضرت‌ رضا شما را به‌ خدا، روز نيمة‌ شعبان‌ بيشتر جمعيت‌ بود. حالا در جاي‌ حساسش‌ را مي‌گويم‌، يا نيمة‌ شب‌ تحويل‌ سال‌ جمعيت‌ بيشتر بود؟ ما توي‌ صراط‌ مستقيميم‌؟ اگر يك‌ آدمي‌ را شما ببينيد، يك‌ متديني‌ را شما ببينيد، من‌ اين‌ را كه‌ مي‌ گويم‌ ديدم‌ كه‌ خدمت‌ شما عرض‌ ميكنم‌. ايستاده‌ بول‌ كرده‌. با دو تا از رفقا در يك‌ مسافرتي‌ بوديم‌. ديديم‌ اين‌ يك‌ دفعه‌ با اين‌ رفيق‌ سوم‌مان‌ بد شد. وقتي‌ با هم‌ بوديم‌ ميگفت‌ ولش‌ كن‌، فلان‌ فلان‌ شده‌، فحش‌ هم‌ به او  ميدهد‌، چيست‌؟ گفت‌ در مستراح‌ من‌ ايستاده‌ بودم‌ ديدم‌ ايستاده‌ دارد  ‌ بول‌ ميكند‌. بعد هم‌ معلوم‌ شد بيچاره‌ پايش‌ درد ميكند   نميتواند‌ بنشيند‌. اصلا با او ديگر  خوب‌ نشد. اينقدر غيبت‌ كرد، آنقدر فحشش‌ داد بخاطر يك‌ كار مكروه‌. معلوم‌ هم‌ نيست‌ مكروه‌، شايد هم‌ واجب‌ بوده‌. يك‌ كار مكروهي‌ ميكرد. اين‌ معني‌ اين‌ است‌ كه‌ ما توي‌ صراط‌ مستقيم‌ نيستيم‌، توي‌ راه‌ راست‌ نيستيم‌.

 «و ان‌ اعبدوني‌ هذا صراط‌ مستقيم‌». مي‌خواهيد بدانيد صراط‌ مستقيم‌ چيست‌؟ عبادت‌ كنيد مرا، تحت‌ فرمان‌ باشيد، يك‌ سر سوزن‌ از دستورات‌ اكيد و غير اكيد تجاوز نكنيد تا در صراط‌ مستقيم‌ باشيد. مكروه‌ را مكروه‌ بدانيد، مستحب‌ را مستحب‌ بدانيد، واجب‌ را واجب‌ بدانيد، حرام‌ را حرام‌ بدانيد. آني‌ كه‌ حرامتر است‌ حرامتر بدانيد. آني‌ كه‌ حلالتر است‌ حلالتر بدانيد. آني‌ كه‌ واجبتر است‌ واجبتر بدانيد. آني‌ كه‌ واجب‌ انسان‌، من‌ ديده‌ بودم‌ بعضي‌ از اولياء خدا اينجوري‌ بودند. مي‌نشستند ثوابها را، براي‌ ثواب‌ كار نمي‌كردند ولي‌ ثوابها را مي‌سنجيدند، هر كاري‌ كه‌ ثوابش‌ بيشتر بود مي‌گفتند خدا معلوم است‌ اين‌ را بيشتر دوست‌ دارد  ‌. آن را انجام‌ مي‌دادند. و آن را بيشتر محبوبيت‌ داشت‌.

 و در آية‌ ديگر، البته‌ تفسير آيات‌ اكثرا به‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ و اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌، البته‌ يك‌ روايت‌ ديدم‌ اين‌ آيه‌ را، البته‌ اشكال‌ هم‌ ندارد  ‌. فكر نكنيد تحريف‌ شده‌ چون‌ قرائته‌، قرائت‌ جزء تحريف‌ حساب‌ نميشه‌. من‌ خودم‌ معتقد به‌ تحريف‌ قرآن‌ نيستم‌ ولي‌ معتقدم‌ كه‌ قرائت‌ها اختلاف‌ داشته‌. يك‌ روز عمر آمد خدمت‌ رسول‌ اكرم‌ عرض‌ كرد كه‌ يا رسول‌ الله‌ شما هي‌ مي‌گوييد علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ اينقدر بزرگاست‌، اينقدر خوب است‌، اينطور است‌ آنطور است‌. پس‌ چرا نامش‌ در قرآن‌ برده‌ نشده‌. حضرت‌ فرمود: «يا أعرابي‌، اما قرأت‌ القرآن‌؟ قوله‌ تعالي‌ صراط‌ عليّ مستقيم‌. صراط‌ عليّ مستقيم‌». راه‌ علي‌ راست است‌. شما مي‌گوييد  اِ، كجاي‌ قرآن‌ بود. زيرش‌ را برداشتند زبرش‌ كردند. «صراط‌ عَليّ مستقيم‌». اين‌ اشكال‌ ندارد  ‌، توي‌ قرآن‌ زير و زبر خيلي‌ بالا پائين‌ شده‌. خوب‌. حتي‌ يك‌ حرف‌ و دو حرف‌ هم‌ توي‌ قرآن‌ افتاده‌. راه‌ علي‌، شما مي‌خواهيد بفهميد كه‌ زندگيتان‌ با زندگي‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ آيا تطبيق‌ ميدهد يا نه‌؟ علي‌ صاحب‌ اين‌ خانه‌ بود چه‌كار ميكرد؟ من‌ مي‌خواهم‌ بگويم‌ كه‌ بالاخره‌ ماها در صراط‌ مستقيم‌ نيستيم‌. نمي‌خواهم‌ بگويم‌ كه‌ البته‌ خود علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ فرمود شما نمي‌توانيد مثل‌ من‌ حركت‌ كنيد. او يك‌ باصطلاح‌ سرعت‌ سيري‌ دارد  ‌، به‌ تعبير بعضي‌ در ساعت‌ چند هزار كيلومتر ميرود‌، روي‌ همان‌ خط‌ مستقيم‌ باريك‌. ولي‌ ما اقلا روزي‌ يك‌ كيلومتر، نيم‌ كيلومتر راه‌ برويم‌ و پرت‌ هم‌ نشويم‌. فرقي‌ هم‌ نميكند   عرض‌ كردم‌، چه‌ به‌ طرف‌ چپ‌ چه‌ به‌ طرف‌ راست‌ انحراف‌ پيدا بكنيم‌، فرقي‌ نميكند‌. يا خيلي‌ مقدس‌ شدي‌، وسواسي‌تر از همة‌ انبياء و اولياء اگر انسان‌ شد، اين هم‌ افتاده‌ توي‌ درة‌ آن طرفي‌. يك‌ نفر خيال‌ نكند   هر كي‌ وسواسي‌ بود آدم‌ خوبي است‌. راست‌ مي‌گويد‌ در مال‌ مردم‌ وسواسي‌ باشد‌. شما ديديد كسي‌ در مال‌ مردم‌ وسوسه‌ داشته‌ باشد‌. همه‌اش‌ در نجاست‌ و طهارت‌ و نماز و اينها. به‌ طرف‌ راست‌ انسان‌ بيفتد‌، خيلي‌ مقدس‌ ميشود‌ ديگر  خانه‌ و زندگي‌ و باصطلاح‌ زن‌ و بچه‌ را ول‌ كند   برود‌. يك‌ وقتي‌ به‌ اين‌ آية‌ شريفة‌ «و من‌ يتق‌ الله‌ يجعل‌ له‌ مخرجا و يرزقه‌ من‌ حيث‌ لا يحتسب‌» نازل‌ شد، اشتباه‌ كردند، مثل‌ اينكه‌ بعضي‌ از ماها اشتباه‌ مي‌كنيم‌. رفتند تو مسجد و مشغول‌ عبادت‌ شدند و گفتند خدا كه‌ روزي‌ را ميرساند، ضامن‌ روزي‌ ما هست‌، پس‌ چرا ما ديگر  مشغول‌ عبادت‌ نشويم‌؟ دارد  ‌ پيغمبر داراي‌ خلق‌ عظيم‌، با شلاق‌ آمد بالاي‌ سر اينها. بلند شويد. اسلام‌ دين‌ تنبل‌پروري‌ نيست‌. برويد دنبال‌ كار، دنبال‌ كسب‌، برويد دنبال‌ تجارت‌. در اسلام‌ دو نفر را خداي‌ تعالي‌ حبيب‌ خودش‌ قرار داده‌. يكي‌ پيغمبر اكرم‌ حبيب‌ الله است‌ يكي‌ كاسب‌ حبيب‌ الله است‌. انسان‌ بايد هم‌ دنيا داشته‌ باشد  هم‌ آخرت‌. «ربنا آتنا في‌ الدنيا حسنه‌ و في‌ الآخره‌ حسنه‌». دنيا را ترك‌ بكند   بخاطر آخرتش‌. يك‌ وقت‌ در كتابي‌، من‌ در بعضي‌ از نوشته‌هايم‌ نوشته‌ام‌. در كتابي‌ از بهلول‌ نقل‌ كرده‌اند كه‌ يك‌ ستوني‌ را يك‌ چوبي‌ را گذاشته‌، يك‌ سر را برميدارد  ‌ زورش‌ نميرسد‌ آن‌ سر ديگر  را بردارد  ‌، باز ميگذارد‌ آن‌ سر را برميدارد  ‌. كمر چوب‌ را هم‌ كه‌ ميگيرد‌ نمي‌تواند‌ بردارد  ‌. گفتند چه‌كار ميكني‌؟ گفت‌ اين‌ را دنيا تصور كردم‌، آخر مثال‌ خوبي است‌، ولي‌ يك‌ جمله‌اي‌ من‌ بعد از اين‌ دارم‌. اين‌ سر را مي‌آيم‌ بلند كنم‌ آن‌ سر پائين است‌. دنيا را مي‌خواهم‌ داشته‌ باشم‌ آخرت‌ مي‌ماند‌. آخرت‌ را هم‌ بخواهم‌ داشته‌ باشم‌ دنيام‌ مي‌ماند‌. و وسط‌ را هم‌ مي‌خواهم‌ بگيرم‌ زورم‌ نميرسد‌. ولي‌ اسلام‌ مي‌خواهد يك‌ آدمهايي‌، آدم‌ اسلام‌، آن‌ مسلمان‌ واقعي‌ آن‌ كسي‌ است‌ كه‌ كمر چوب‌ را بگيرد‌ بگذارد‌ روي‌ دوشش‌، بايد هم‌ دنيا داشت‌ هم‌ آخرت‌.

 بنابراين‌ صراط‌ مستقيم‌ اين است‌. من‌ آياتي‌ در خصوص‌ صراط‌ مستقيم‌ نوشته‌ بودم‌ كه‌ به‌ يك‌ مطالب‌ ديگري‌ پيش‌ آمد، فرصتي‌ براي‌ خواندنش‌ نيست‌. براي‌ اينكه‌ كارمان‌ حروم‌ نشود‌ من‌ اين‌ چند آيه‌ را براي‌ شما فقط‌ مي‌خوانم‌ و ترجمه‌ ميكنم‌. و آن‌ آيات‌ اين‌ است‌. ببينيد. نخير اينهم‌ آن‌ آيات‌ نيست‌، ببخشيد، مثل‌ اينكه‌ نياوردم‌. آه‌ اينهاش‌! «يخرجهم‌ من‌ الظلمات‌ الي‌ النور باذنه‌ و يهديهم‌ الي‌ صراط‌ مستقيم‌». خدا اول‌ هر كس‌ از ظلمات‌ به‌ نور وارد شد، نورانيت‌ پيدا كرد، حالت‌ يقظه‌ و توبه‌ و اينها به او  دست‌ داد خدا هدايتش‌ ميكند   به‌ صراط‌ مستقيم‌. «و من‌ يعتصم‌ بالله‌ فقد هدي‌ الي‌ صراط‌ مستقيم‌». كسي‌ كه‌ پيرو پروردگار باشد‌، اين‌ هدايت‌ شده‌ به‌ صراط‌ مستقيم‌. «ان‌ الله‌ ربي‌ و ربكم‌ فاعبدوه‌ هذا صراط‌ مستقيم‌». خدا، پروردگار من است‌ و پروردگار شما است‌. عبادت‌ كنيد خدا را، اين است صراط‌ مستقيم‌. عبادت‌ خدا. «قل‌ انني‌ هداني‌ ربي‌ الي‌ صراط‌ مستقيم‌». بگو اي‌ پيغمبر كه‌ خدا مرا هدايت‌ كرده‌ به‌ صراط‌ مستقيم‌. شيطان‌ ميداند‌ تنها چيزي‌ كه‌ او را ممكن است‌، مردم‌ را ممكن است در مقابل‌ پروردگار از خط‌ منحرف‌ كند‌، چون‌ از خط‌ در رفتن‌ بدترين‌ چيزها است‌. از خط‌ در برود‌. حالا از نظر عقائد از خط‌ در رفته‌، گاهي‌ هم‌ از نظر اعمال‌، گاهي‌ هم‌ از نظر افكار. از خط‌ نبايد انسان‌ در برود‌. شيطان‌ وقتي‌ كه‌ خدا طردش‌ كرد، برو بيرون‌، بيرونش‌ كرد، گفت‌:« قال‌ بما اغويتني‌ لاقعدنهم‌ صراطك‌ المستقيم‌». خدايا بخاطر اينكه‌ مرا تو طردم‌ كردي‌، بيرونم‌ كردي‌، من‌ بزرگترين‌ كار را عليه‌ اينها خواهم‌ كرد. اينها را از خط‌ بيرون‌ خواهم‌ كرد. آدم‌ از خط‌ هم‌ كه‌ در رفت‌، رفته‌. مواظب‌ باشيد، از خط‌ بيرون‌ نرويد. «و اتبعون‌ هذا صراط‌ مستقيم‌». تبعيت‌ كنيد مرا، اين‌ است‌ راه‌ راست‌. پيروي‌ از خدا، پيغمبر، ائمة‌ اطهار، نظريات‌ خودتان‌ را بگذاريد كنار، من‌ اينطور دوست‌ دارم‌، آنطور دوست‌ ندارم‌. آن‌ كسي‌ كه‌ براي‌ خودش‌ شخصيتي‌ قائل‌ است‌ در مقابل‌ خدا و پيغمبر و امام‌ زمان‌، نظر خودش‌ را چيزي‌ ميداند ولو هر كي‌ مي‌خواهد باشد‌، هر كي‌ مي‌خواهد باشد‌. شما مي‌ گوييد آقا ما عالميم‌. باشيد. چه‌ ربطي‌ دارد  ‌؟ من‌ مرجع‌ تقليدم‌، باش‌. من‌ نميدانم‌ دكترم‌، مهندسم‌ هر چه‌ مي‌خواهي‌ باش‌. در مقابل‌ امام‌ عصر ارواحنا فداه‌، در مقابل‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ تو چه‌ داري‌؟ آصف‌ بن‌ برخيايي‌ كه‌ شايد در كرة‌ زمين‌ ما الان‌ اگر هم‌ باشد  ما نمي‌شناسيم‌. يك‌ نفر پيدا نميشود‌ در آن‌ حد، اين‌ آصف‌ بن‌ برخيا آنقدر قوي است‌ در علم‌ كه‌ به‌ يك‌ چشم‌ برهم‌ زدن‌ تخت‌ بلقيس‌ را از شش‌ ماه‌ راه‌ برميدارد  ‌ مي‌آورد‌ مي‌گذارد جلوي‌ سليمان‌. از امام‌ صادق‌ مي‌پرسند كه‌ در مقابل‌، اين‌ خلاصة‌ تفسير دو آيه‌ است‌ كه‌ من‌ عرض‌ ميكنم‌، كه‌ در مقابل‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ چقدر آصف‌ بن‌ برخيا علم‌ داشت‌؟ حضرت‌ مي‌فرمايد: به‌ اندازة‌ پشه‌اي‌ كه‌ بالش‌ را بزنه‌ توي‌ دريا، چقدر آب‌ برميدارد  ‌، آصف‌ بن‌ برخيا اينقدر از علم‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ داشت‌. آصف‌ بن‌ برخيايي‌ كه‌ وزير سليمان است‌ كه‌ سليمان‌ تازه‌ آخرين‌ پيغمبري‌ است‌ كه‌ وارد بهشت‌ ميشود‌، از پيغمبرها روي‌ جهت‌ اينكه‌ اينها همه‌اش‌ بحثي‌ دارد  ‌؛ اين‌ آصف‌ بن‌ برخيا يك‌ همچين‌ علمي‌ دارد  ‌. تو چه‌كار مي‌تواني‌ بكني‌ بندة‌ خدا؟ تو پشة‌ روي‌ دماغت‌ را هم‌ نمي‌تواني‌ بزني‌. هارون‌ الرشيد به‌ حضرت‌ موسي‌ ابن‌ جعفر عرض‌ كرد خدا مگس‌ را چرا خلق‌ كرد؟ يك‌ دفعه‌ مگس‌ آمد نشست‌  ذب‌ ذبابا. ذباب‌ براي‌ اين‌ مي‌گويند كه‌ هر چه‌ بزنيش‌ باز برميگردد‌ همانجا مي‌نشيند‌. گفت‌ اين‌ را براي‌ چه‌ خلق‌ كرد؟ حضرت‌ فرمود براي‌ اينكه‌ دماغ‌ متكبرين‌ را به‌ خاك‌ بمالد‌. بدانند كه‌ از عهدة‌ يك‌ پشه‌ برنمي‌ آيند. نصفه‌ شب‌ گفت‌ بدترين‌ صداها چيست‌؟ گفت‌ صداي‌ وزوز پشه‌ است‌ نصفه‌ شب‌ در گوش‌ آدم‌. اين‌ خيلي‌ انسان‌ خوابش‌ مي‌خواهد ببره‌، پشه‌ وزوز ميكند‌. اعصاب‌ انسان‌ را خرد ميكند. بلند ميشود‌ چراغ‌ را روشن‌ مي‌كند‌، نمي‌بيند‌. پيف‌ پاف‌ ميزند‌ باز هم‌ مي‌بيند‌ آمد. يك‌ آدم‌ بيچاره‌اي‌ كه‌ يك‌ پشه‌ را… تو هنوز به‌ عاصف‌ بن‌ برخيا نرسيده‌اي‌، تو هنوز به‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ مي‌ گويي‌ من‌ نظرم‌ اين است‌! اين‌ حرفها را من‌ قبول‌ ندارم‌! اي‌ بدبخت‌!.

 بهرحال‌ اميدواريم‌ كه‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ خدا توفيق‌ عبادت‌ و بندگي‌ به‌ همه‌مان‌ مرحمت‌ بفرمايد و ما را از ياران‌ امام‌ زمان‌ قرار بدهد، لباس‌ تقوي‌ به‌ ما بپوشاند و اين‌ دعا را در اين‌ پانزده‌ روز آخر ماه‌ شعبان‌ وارد شده‌ بخوانيد با من‌.

 «بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. اللهم‌ ان‌ لم‌ تكن‌ غفرت‌ لنا في‌ ما مضي‌ من‌ شعبان‌ فاغفر لنا من‌ بقي‌ منه‌». معنايش‌ اين است كه‌ خدايا، اگر در گذشتة‌ از ماه‌ شعبان‌ ما را نبخشيدي‌، نيامرزيدي‌، در اين‌ باقي‌ ماندة‌ ماه‌ شعبان‌ ما را بيامرز. چون‌ انسان‌ بايد آمرزيده‌ بشود‌، پاك‌ بشود‌، تميز بشود‌. و يكي‌ از چيزهايي‌ كه‌ انسان‌ را خوب‌ شستشو ميدهد‌، خوب‌ تميز ميكند، خوب‌ پاك‌ ميكند‌، اظهار محبت‌ به‌ حسين‌ ابن‌ علي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌، آن‌هم‌ از طريق‌ اشك‌ ريختن‌، از طريق‌ اشك‌ ريختن‌. چون‌ بالاترين‌ اظهار محبت‌، اشك‌ ريختن است‌. مخصوصا اگر در مصائب‌ آن‌ حضرت‌ باشد . بعضي‌ها مي‌گويند چطور ميشود‌ انسان‌ با يك‌ اشك‌ ريختن‌ تمام‌ گناهانش‌ پاك‌ بشود‌؟ اين‌ علتش‌ اين است كه‌ وقتي‌ انسان‌ قلبش‌ متوجه‌ حسين‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ شد و متصل‌ به‌ آن‌ رحمة‌ الله‌ الواسعه‌ شد، مثل‌ يك‌ آب‌ كثيف‌ و نجسي‌ كه‌ وقتي‌ وصل‌ به‌ كر ميشود‌، يك‌ دفعه‌ پاك‌ ميشود‌، همانطور هم‌ انسان‌ هر چه‌ هم‌ گنهكار باشد‌، يك‌ دفعه‌ پاك‌ ميشود‌. متصل‌ شده‌. اين‌ قلب‌ تعلق‌ پيدا كرده‌ به‌ حضرت‌ سيد الشهدا عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌. از راه‌ محبت‌« هل‌ دين‌ الا الحب‌ و البغض‌» آيا دين‌ جز حب‌ و بغض‌ چيزي‌ هست‌؟ اظهار محبت‌ به‌ حسين‌ ابن‌ علي‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌.

 فردا جمعه‌ است‌. با كلماتي‌ كه‌ امام‌ زمانمان‌ جد بزرگوارش‌ را زيارت‌ ميكند   و اشك‌ مي‌ريخت‌، ما هم‌ عرض‌ ادب‌ مي‌كنيم‌. السلام‌ علي‌ عبد الله‌ الرضيع‌. به‌ زبانم‌ نام‌ مقدس‌ حضرت‌ علي‌ اصغر جاري‌ شد. انشاء الله‌ اين‌ باب‌ الحوائج‌ امشب‌ وسيله‌ ميشود كه‌ خداي‌ تعالي‌ ما را از همة‌ گناهان‌، از همة‌ انحرافات‌ پاك‌ كند و ما را لايق‌ براي‌ اين‌ ضيافت‌ الله‌ بگرداند. السلام‌ علي‌ عبد الله‌ الرضيع‌. سلام‌ بر آن‌ طفل‌ شيرخوار شش‌ ماهه‌اي‌ كه‌ در روي‌ دست‌ پدر هدف‌ تير سه‌ شعبة‌ زهرآلود شد. در كتاب‌ لحوف‌ سيد ابن‌ طاووس‌ است‌. كتاب‌ بسيار معتبري‌ است‌. بعضي‌ از كتب‌ ديگر هم‌ ديدم‌ نوشته‌اند، كامل‌ بهائي‌ هم‌ اين‌ مطلب‌ را عنوان‌ ميكند   كه‌ حضرت‌ سيد الشهداء عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ وقتي‌ كه‌ آمد در ميان‌ خيمه‌ها، عطش‌ عجيبي‌ به‌ اطفال‌ رو كرده‌. خواست‌ با اهل‌ بيتش‌ وداع‌ كند. طبيعي‌ است‌ ديگر‌، وقتي‌ يك‌ پدري‌ وارد يك‌ خانواده‌ ميشود‌، مي‌خواهد يك‌ مسافرتي‌ برود‌، طفل‌ شيرخوارش‌ را به‌ دستش‌ مي‌دهند. طفل‌ شش‌ ماهه‌، پسر بچة‌ شش‌ ماهه‌ خودش‌ را شيرين‌ كرده‌. به‌ مجرد اينكه‌ چشم‌ سيد الشهداء به‌ قيافة‌ علي‌ اصغر، رنگ‌ پريده‌، چشمها به‌ گودي‌ نشسته‌، سر طرف‌ شانه‌ خم‌ شده‌ و زبان‌ از كثرت‌ عطش‌ بدور دهان‌ مي‌چرخد. حسين‌ ابن‌ علي‌ براي‌ اتمام‌ حجت‌ عمامة‌ پيغمبر بر سر گذاشته‌، عبا به‌ دوش‌ انداخته‌، در بعضي‌ از تواريخ‌ دارد سوار شتر شد. يك‌ شخصي‌ است‌ آلماني‌ در يك‌ كتابي‌ مي‌نويسد كه‌ اين‌ كارها را حسين‌ ابن‌ علي‌ كرد بخاطر اينكه‌ جلب‌ توجه‌ مردم‌ بكند‌. در اين‌ صحرا يك‌ نفر نگويد‌ اگر من‌ طفل‌ شيرخوار حسين‌ را ديده‌ بودم‌، دست‌ از جنگ‌ با سيد الشهدا مي‌كشيدم‌. آمده‌ روي‌ بلندي‌ ايستاده‌. همة‌ مردم‌ دارند نگاه‌ مي‌كنند. دست‌ برد زير عبا قنداقة‌ علي‌ اصغر را روي‌ دست‌ بلند كرد. چراغها را خاموش‌ كنيد. انشاء الله‌ با حاجات‌ برآورده‌ شده‌ از توي‌ مجلس‌ خارج‌ خواهيم‌ شد. «ان‌ لم‌ ترحموني‌ فرحموا هذا الرضيع‌». اي‌ مردم‌ اگر به‌ من‌ رحم‌ نمي‌كنيد به‌ اين‌ طفل‌ شيرخوار رحم‌ كنيد. «اما ترونه‌ كيف‌ يتلظي‌ عطشا». آيا نمي‌بينيد چطور از كثرت‌ عطش‌ زبان‌ به‌ دور دهان‌ مي‌چرخاند‌. «و بينما هو يخاطبهم‌». همينطور كه‌ حسين‌ عليه‌ السلام‌ دارد با مردم‌ حرف‌ ميزند، «معدد مسموم‌ و هو ثلاث‌ شعب‌». يك‌ وقت‌ تير سه‌ شعبة‌ زهرآلود بر حلقوم‌ علي‌ وارد شد. «و ذبحت‌ الطفل‌». آن‌ طفل‌ از گوش‌ تا بگوشش‌ شكافته‌ شد. يا بقية‌ الله‌، يا صاحب‌ الزمان‌، شما را قسم‌ مي‌دهيم‌ به‌ جان‌ اين‌ طفل‌ شيرخوار از خداي‌ تعالي‌ بخواهيد خداي‌ تعالي‌ امشب‌ كه‌ شب‌ جمعه‌ است‌، گناهان‌ ما را ببخشد و بيامرزد. الهي‌ آمين‌. و با اظهار لطف‌ شما آقا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ با ابراز لطفتان‌، با عناياتتان‌، اين‌ جمع‌ توفيق‌ زيارتتان‌ و توفيق‌ محضرتان‌ را پيدا كنند. الهي‌ آمين‌. رو به‌ قبله‌ بنشينيد. چون‌ دستور فرمودند اين‌ دعاي‌ شريف‌ كه‌ زبان‌ حال‌ همة‌ ما است‌ در زمان‌ غيبت‌ اگر به‌ دست‌ من‌ افتد فراق‌ را بكشم‌، روح‌ اولياء خدا در زمان‌ غيبت‌ ذوب‌ شده‌. در احاديث‌ است‌ كه‌ بخدا قسم‌ ما عادت‌ به‌ ناراحتي‌ها پيدا كرده‌ايم‌. و الاّ (قطع‌ صداي‌ نوار)

 

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *