۱ ربيع الثاني ۱۴۲۵ – ۱ خرداد ۱۳۸۳ – صراط مستقیم، انحرافات فکری در زمان ظهور صغری

1- خطبه

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَي رَسُولِ اللهِ وَ عَلَي آلِهِ آل الله لَاسِيَّمَا عَلَي بَقِيَّةِاللهِ رُوحِي وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.

2- عبارت قرآني آغازين (حمد/ 6-7)

«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ»([1])

3- صراط مهم‌ترين مراحل سير و سلوك مي‌باشد كه با اسامي مختلف از آن در قرآن ياد شده است

موضوعِ بحثِ ما درباره‌ي مهم‌ترين مراحل سير و سلوك كه در قرآن مجيد گاهي به عنوان «صراط» و گاهي به عنوان «سبيل»([2]) و گاهي به عنوان «طريق»([3]) ذكر شده، مطالبي عرض شد.

4- مهم‌ترين موضوع در خود مرحله صراط مستقيم، تمرين و عمل به صراط مستقيم است

عمده‌ي مطالب را عرض كردم مهم‌ترين موضوعي كه بايد انسان به او توجه داشته باشد مسأله «تمرين و عمل كردن به صراط مستقيم» است.

5- زندگي بر صراط مستقيم در عصر ظهور صغري از غيبت كبري سخت‌تر است

صراط مستقيمِ امروزِ ما كه در زمان غيبت و يا ظهور صغري زندگي مي‌كنيم كه به نظر من ظهور صغري سخت‌تر از غيبت كبري است و زندگي در آن سخت‌تر براي سالك الي اللّه از زمانِ غيبت كبري است بخصوص از نظر صراط مستقيم.

Cرشد علمي و فكري بشر از يك سو و حركت سريع و انحرافي او از سوي ديگر او را از صراط مستقيم بيشتر فاصله مي‌دهد

چون در اين زمان، ادعاهاي زيادي كه اكثرش از صراط مستقيم خارج است با فهم و دركي كه رشد كرده و وقتي انسان از راه راست منحرف شد، هر چه سريع‌تر حركت كند بيشتر از حقيقت و از صراط دور مي‌شود و بيشتر به راه‌هاي انحرافي كشيده مي‌شود.

cاثر مثبت رشد علمي و فكري بشريت، آمادگي بيشتر آن براي پذيرش عدل و داد است

بشريّت در اين قرن اخير به خصوص از نظر علمي و فكري رشد زيادي كرده از جهتي آماده‌تر براي قبولي عدل و داد پيدا كرده است

cدليل بر رشد فكري و عقلي بشريت اوج پيدا كردن سريع جريانات انحرافي است

ولي به خاطر آن‌كه در گذشته‌ها وقتي يك نفر ادعايي مي‌كرد حالا چه به عنوان ادعاي مهدويّت يا قطب يا مرشد يا عالِمي كه تزكيه‌ي نفس نكرده و رياستطلب است، زياد موجي ايجاد نمي‌كرد، يك كتاب مي‌نوشت نهايتاً و يك عده مريد اطرافش جمع مي‌شدند و بسيار انگشت شمار تا وقتي كه اين جريان و اين انحراف مي‌خواست اوج پيدا كند اگر به موانعي برخورد نمي‌كرد سال‌ها طول مي‌كشيد، امّا امروز به خاطر همان رشد روحي و همان پيدايش علم و دانش و به خاطر اينكه همه باسواد شده‌اند و به خاطر اينكه مردم يعني طبع انسان اينطور است كه اگر با مخالفت دانشمند روبرو شد طبعاً فكرش بايد با او تطبيق كند، همانطوري كه سابقاً كه مي‌خواست انسان مسافرت بكند با حيوانات و يا پياده حركت مي‌كرد، ماه‌ها طول مي‌كشيد تا به يك مقصد دوري برسد ولي امروز با يك ساعت پرواز به وسيله هواپيما به مقصد مي‌رسد همانطور افراد انحرافي، كساني كه منحرف بودند در آن زمان به طول مي‌انجاميد تا به مقصد شوم‌شان برسند، ولي امروز با سرعت به مقصد شوم‌شان مي‌رسند.

Cفريب‌كاري بسيار زيركانه افراد ظاهرالصلاح در اين زمانه آن‌چنان زياد شده كه مانع از بيان راحت حقيقت گرديده است

بنابراين يك سالك الي اللّه امروز بايد بيشتر از هميشه حواسش جمع باشد چه بسا افرادي كه در بين مردم با يك ظاهرالصلاحي عجيبي زندگي مي‌كنند اين‌ها با يك رموز خاصي، با شيطنت عجيبي، با استدلالاتي كه طرف مي‌پسندد و اسم عقل را هم كه عوض كرده‌اند به فكر، عقل گفته‌اند، آن‌چنان افراد را در اين زمان فريب مي‌دهند كه خيلي مشكل است انسان به طرف، حقايق را بيان كند.

Cمدعيان دروغين براي رساندن مردم به حقيقت در اين زمانه بسيار زياد شده است

لذا يكي از مشكلاتِ اين راه همين است كه اگر وارد راه راست مي‌خواهيد بشويد؛ سابق مثلاً در ترمينالي كه ماشين‌ها، هواپيماها يا مثلاً قطار حركت مي‌كرد يك دفتر بيشتر يا دو دفتر بيشتر انحرافي نبود، حواس جمع كردن خيلي آسان بود، امّا الان شايد صدها دفتر براي انحراف دادن شما از جاده مستقيم دين وجود داشته باشد، شما وارد اين ترمينال مي‌شويد حرف كِه را قبول كنيد؟ او مي‌گويد: من تو را به حقيقت مي‌رسانم، اين مي‌گويد: من تو را به حقيقت مي‌رسانم، همه اين ادعا را دارند،

Cنتيجه اين‌كه، رسيدن به حق و خودسازي كامل در اين زمانه بسيار مشكل مي‌باشد

اينجا است كه مشكلاتي بوجود مي‌آيد، كه يكي از مشكلات مهمي كه با تجربه‌ي شايد ده‌ها سال من داشتم به اين نتيجه رسيدم كه خيلي مشكل است انسان بتواند خودش را كاملاً بسازد و آنچه كه حق است به آن برسد.

Cتنها اخلاص شخص در اين زمانه سبب كمك‌هاي خداي مهربان به انسان و نتيجتا نجات و دستيابي وي به حقيقت مي‌گردد

ولي در عين حال، پروردگار متعال يك لطفي به بندگان خوبش دارد، دست‌شان را مي‌گيرد، اگر اخلاص داشته باشيم، شيطان را از ما دور مي‌كند. راهنمايي‌هاي صحيحي براي ما بوسيله اوليائش دارد.

Cملاك تشخيص حق و يا باطل بودن يك ادعا فقط و فقط عرضه آن به قرآن و روايات است

همه ممكن است مدعي اين باشند كه ما ولي خداييم، ما راهنماييم، ما تو را به حقيقت مي‌رسانيم، اما آيا ميزاني براي اين مسأله هست يا خير؟ ميزاني كه هم عقل و هم دين و هم اسلام و هم قرآن براي ما بيان كرده يك جمله است، نهايت بايد حواس را جمع كرد، آن يك جمله اين است كه: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثِّقْلَيْنِ  كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي »([4])، «كتاب خدا و روايات»، از اين دو موضوع خارج نشويد، اگر يك نفر به شما گفت: فلان كار خوب نيست بگوييد: از كجا مي‌گويي؟ قرآن و روايات.

cجهت انحراف دادن افكار از صراط مستقيم، بر قرآن و روايات نيز شبهه وارد كردند

قرآن و روايات مي‌آيند يك شبهه‌اي در اين باره به شما مي‌گويند كه در بين طلبه‌ها و حوزه هم معروف است و آن اينكه قرآن ظني الدلاله است و روايات ظني السند پس ما قطعاً نمي‌توانيم به روايات و آيات عمل كنيم.

Cتنها راه نجات در اين زمانه و دستيابي به حقيقت، رسيدن به درجه اجتهاد در هر سه بعد علم مي‌باشد

در جواب گفته مي‌شود اينجا است كه بايد مجتهد شد، بايد كوشش كرد، بايد يك مسلمان سالك الي اللّه لااقل تمام همتش را در اين قرار بدهد كه در احكامش، در تزكيه‌ي نفسش، در اعتقاداتش مجتهد باشد.

cكسي كه كسب سه علم دين را ترك و به ساير علوم بپردازد مسلما مرتكب حرام است

محصلين علوم مختلف، اگر اين سه علم را ترك كنند و به علوم ديگر وقت‌شان را صرف كنند مسلّم فعل حرام كرده و منحرف شده‌اند، اول واجب و بعد مستحب.

6- خانم‌ها بايد در سه علم عقايد، تزكيه نفس و احكام مجتهد باشند و فرزندان‌شان را بر اين اساس تربيت نمايند (علت تنظيم ترجمه و برداشت قرآن)

شما آقايان محترم، با شما من مي‌توانم اين حرف را بزنم، شما خانم‌هاي محترمه كه قدم در راه تزكيه‌ي نفس به صورت ظاهر گذاشته‌ايد بدانيد روز قيامتي هست، خدا مؤاخذه‌تان مي‌كند كه اگر فرزندان‌تان را به مدرسه بفرستيد و علوم مختلف را ياد بگيرند ولي اعتقادات‌شان، احكام‌شان را، تزكيه‌ي نفس‌شان را بلد نباشد، خداي تعالي روز قيامت مؤاخذه‌تان مي‌كند، اين را بدانيد كه آني هم كه خدا مي‌خواهد «اجتهاد» در اين مسائل است، بايد مجتهد بود، بايد انسان خودش از قرآن و روايات اين مطالب را بدست بياورد، خداي من شاهد است كه من به خاطر همين، اين ترجمه‌ي قرآن، برداشت از قرآن، و ان‌شاءالله نوبت بعد بيشتر از اين اگر خدا توفيق بدهد ان‌شاءالله با شما كار بايد بكنيم.

Cخانم‌ها بايد اگر مشاغلي در بيرون از خانه دارند، به مردهاي بيكار جامعه واگذار نمايند

ولي متأسفانه من مي‌بينم خانمي با داشتن چند فرزند كارمند دولت است با اين همه جوان‌هاي مرد بيكاري كه خدا برايشان كار را قرار داده، فرزندان‌شان را در خانه ريخته و تربيت نكرده و براي مختصر درآمدي وارد ادارات مي‌شوند،

cملاك غلط مردهاي اين زمانه در انتخاب همسر

آن مردشان هم كه از اول به همين اميد اين زن را گرفته كه نصفي از مخارج خانه را او بدهد و نصفي هم اين بدهد، نيمي از مردانگي به عهده زن باشد و اين آقاي نيممرد هم در زندگي، كاخ باصطلاح زندگي را اداره كند، خدا مي‌داند شما تبسم مي‌كنيد، من مي‌سوزم از باطن، چرا بايد ما مردم مسلمان اين طور باشيم؟

cخانم‌هايي كه نمي‌توانند به وظايف خودشان عمل كنند، در تحت برنامه تزكيه نفس پذيرفته نمي‌شوند

از من مهلت مي‌گيرند كه دو سال ديگر از خدمت ما در فلان اداره باقي مانده، باز نشست مي‌شويم، شوهرت بي‌پول است؟ نه، بچه‌هايت چه كاره‌اند؟ آن‌ها منحرفند، نتوانستيم تربيت‌شان كنيم، اين دو سال را شما به ما اجازه بدهيد، اين سه سال را اجازه بدهيد، ما به همان اشتباهاتمان عمل كنيم تا اينكه بازنشست كه شديم صد درصد در اختيار شما هستيم، مي‌گوييم حالا شما برويد بازنشست كه شديد بياييد.

cدر صورتي كه تعداد مردها جهت انجام كارهاي اجتماع كفايت نكند، به دور از توجيهات نفساني خانم‌ها مي‌توانند كمبود‌ها را جبران كنند

عجيب است! اگر ما كارهايي بود كه مردها نتوانستند تعدادشان ايجاب نمي‌كرد كه كارها انجام بشود و كارها روي زمين مانده بود مي‌گفتيم: واجب است اي خانم كه تو بروي براي اينكه اين كار را انجام بدهي، من اگر پزشك داندنپزشك عالي نباشم زن‌ها را كي به آن‌ها برسد؟ ما دوستي داريم در يكي از شهرها چون ممكن است بشناسيد زن و شوهر هر دويشان دندانپزشك‌اند، زنه مي‌گويد به من، مردها مي‌آيند پيش من، زن‌ها مي‌روند پيش مَردَم، بعد هم اگر يك كار ضروري پيدا بشود، يك كار مشكلي پيدا بشود حتي در زايمان زن‌ها، اگر مشكل شد باز مرد بايد بيايند كار را انجام بدهند و ضرورت اگر ايجاب كرد اشكالي ندارد كه مرد كار زن را بكند.

Cخانم‌ها از خواب غفلت برخيزند و امتيازات مردانه را رها و به امتيازات خودشان رو آورند

از خواب غفلت برخيزيد، زمان‌هاي سابق اينطور نبود، خدا به خاطر اينكه امتيازاتي به زن‌ها عنايت كرده، آقايان! فكر نكنيد زن پست است، ذليل است، تو خانه بايد بنشيند، اين حرف غلطي است كه پيغمبراكرم قبول ندارد، من حساب كردم مي‌خواهم يك كتاب شايد اگر موفق شدم بنويسم، دوازده امتياز خدا به زن‌ها داده كه به مردها آن دوازده تا را نداده، منتها همه‌ي امتيازات را آن‌ها كنار گذاشته‌اند، حمالي و كارهاي سنگيني كه بدن مرد ايجاب مي‌كند كه آن كارها را انجام بدهد، مي‌خواهند انجام بدهند كه هيچ كدام‌شان هم موفق نمي‌شوند.

cخانم‌ها بايد جهت نجات خود و فرزندان‌شان در عصر غيبت كبري يا ظهور صغري، در مرحله اول مجتهد و درمرحله دوم مقلد باشند (در چه صورت انسان مي‌تواند مقلد باشد)

«قُوا أَنفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نَارًا»([5]) هم خودتان، هم فرزندان‌تان را از اين آتشي كه در زمان ظهور صغري و يا در زمان غيبت كبري بوجود آمده نجات بدهيد تا در صراط مستقيم باشيد. زنِ مسلماني كه مي‌خواهد تزكيه‌ي نفس كند بايد مجتهد در احكام باشد، بايد مجتهد باشد، اول مجتهد اگر يك وقت نشد، استعدادش اجازه نداد، فهم و دركش اجازه نداد، شوهرداري و فرزنددارياش اجازه نداد، تقليد كند.

#خانم‌ها در سن نُه سالگي بايد يك دوره احكام بعلاوه تمام عقايدشان را كاملا ياد داشته باشند (انحرافات علمي خانم‌هاي اين زمانه – حكم نگاه كردن به بدن ورزشكار در تلويزيون)

متأسفانه تقليد هم نمي‌كنند، يك دوره رساله را بايد حفظ باشد يك مكلف و مكلف زن در نُه سالگي، شما چند تا بچه سراغ داريد دختر بچه كه يك دوره كتاب احكام و مسائل دينياش را بلد باشد؟ بايد در اعتقادات بدون استثناء كه جايگزين هم ندارد بايد مجتهد باشند، زن‌هاي عالمه‌ي دانشمندي ما از نظر علوم ظاهري در جمعمان داريم كه اين‌ها حتي معني بداء را نمي‌دانند، معني علم غيب براي خدا را نمي‌دانند، در اين امتحانات‌شان هست ولي اسامي هنرپيشه‌ها را كاملاً حفظند، فيلم‌ها را كاملاً ديده‌اند و برداشت‌هايي هم از آن دارند، اسامي ورزشكارهاي مرد كه خوب طبعاً با آن قيافه لخت وقتي كه در تلويزيون ظاهر مي‌شوند و كشتي مي‌گيرند كه بر هر زني حرام است نگاه كردن به آن‌ها چون قطعاً به شهوت مي‌افتند اين‌ها را خوب مي‌شناسند آقاي كي، اما حضرت موسي بن جعفر امام چندم است؟ نمي‌دانند. اگر اين را بداند، مادر ايشان كِه بوده؟ فرزند چقدر داشته، اين‌ها هم اسم است ديگر، اين‌ها اسامي‌شان اين فرزندان پيغمبر اسامي‌شان از يك هنرپيشه بي‌ارزش‌تر است كه تو نمي‌داني؟! چه كنيم؟

cدر اين زمانه اطرافيان نيز سبب انحراف اولاد ما مي‌شوند

من به همين جهت عرض مي‌كنم مشكل‌تر شده، زمانِ ما بسيار مشكل است، خودت نخواسته باشي بچه‌ات در تحصيلات علوم جديد قبل از تحصيلات و علوم اسلامي كار بكند اقوامت نمي‌گذارند، خويشاوندانت نمي‌گذارند.

cدر اين زمانه مردهاي متديني هستند كه از حلال و حرام بي اطلاعند

مردهاي متديني را من مي‌شناسم كه بعضي چيزهاي حرام را نمي‌دانند كه حرام است، بعضي چيزهاي حلال را نمي‌دانند كه حلال است.

7- نجات در اين زمانه هيچ راهي جز تمسك به قرآن و اهل بيت ندارد

بنابراين در زمان ما راه‌هاي انحرافي زياد شده، كوشش كنيد به همين روايتي كه در دوران عمرش پيغمبراكرم فرمود و سفارشاتي كه در نزديك فوتش و وفاتش فرمود عمل كنيد، «إِنِّي تَارِكٌ»، من در ميان شما دو چيز بزرگ مي‌گذارم، دو چيز سنگين مي‌گذارم، يكي كتاب خدا است و ديگري عترت من است.

Cدر صورتي ما تمسك به قرآن و روايات كرده‌ايم و آن‌ها در بين ما گذارده شده‌اند كه معرفت به خداي تعالي و امام معصوم عليه السلامو قرآن پيدا كنيم (معناي روايت ثقلين)

چطوري گذاشته پيغمبر در بين ما؟ خودش يك مسأله‌اي است، مي‌گذارم يعني چه؟ يعني قرآن را چاپ مي‌كنند مي‌برند مي‌گذارند روي طاقچه ديوار و گاهي هم مي‌بوسند آن را، گاهي هم مادر بزرگ چون ديگر اميدي به زندگي ندارد عينكش را مي‌زند و يك چند آيه‌اي از آن مي‌خواند، اما عترت چطور؟ خوب ما كه كربلا رفتيم و نجف هم رفتيم و زيارت حضرت علي بن موسي الرضا هم كه مي‌رويم و … اگر همين باشد پيغمبراكرم بيخود خودش را اين همه زحمت داد كه «مَا اُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلُ مَا اُوذِيْتُ»([6])، آن قدر من اذيت شدم كه هيچ پيغمبري اذيت نشد، اگر همين باشد، نه ما صبح به صبح هم يك زيارت جامعه مي‌خوانيم، اين هم نيست، قرآن هم صبح به صبح خودمان مي‌خوانيم، اين هم نيست، باز اين كم است، پس چكار كنيم؟ روايات را از زبان ائمه بايد ياد بگيريد، قرآن را از زبان ائمه بايد حقايقش را بفهميد، من خدا مي‌داند نمي‌دانم چه جوري بگويم اگر اين كارها را نكنيد در صراط مستقيم نمي‌توانيد واقع بشويد، نمي‌توانيد، ما خيلي از مقدسين را داريم كه اين‌ها قرآن زياد مي‌خوانند، يكي از فرزندان ائمه عليهم السلامكه بسيار خوب هم هست، «حليف القرآن»([7]) اسمش بود يعني دائماً قرآن مي‌خواند امام باقر به او فرمود: اين كار را نكن، گفت: نمي‌توانم، اوّل قدمي كه در راه معرفت امام و نگهداشتن ثقلي از دو ثقل، اين است كه انسان مطيع امر امام باشد، از حضرت صادق ظاهراً هست سؤال مي‌كنند كه معرفت امام يعني چه؟ فرمود: اين مقدار شما او را بشناسيد كه او واجب الاطاعه است، هر چه مي‌گويد بايد اطاعتش كنيد، امامٌ مفترض الطاعه، همين اندازه اقلش، اين درجه پايين معرفت امام است، درجات بالايش كه بايد معتقد به عصمت ائمه اطهار از جهل و از همه‌ي بدي‌ها و همه‌ي رجس‌ها باشيم، خوب اين معرفت را كدام يكي از ما داريم؟ تا جايي كه با نفسمان، با خواستمان، با خواسته‌هايمان، كلام امام موافقت كند قبول مي‌كنيم والاّ قبول نمي‌كنيم. خداي تعالي هم همينطور، قرآن هم همينطور.

Cتقليد در احكام عملي بدليل وسعت آن، با رعايت شرايط و خصوصيات مجتهد اشكالي ندارد

مجتهد بايد باشيد در احكام در مرحله‌ي اوّل، چون احكام دايره‌اش خيلي وسيع است و ممكن است از بقيّه كارها بمانند فرمود: «مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ»، فقيه بودنش حرفي نيست بايد فقيه باشد، امّا صائن نفس باشد، حافظ دين باشد، مخالف هواي نفسش باشد، بنده رسمي خدا باشد، «فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ»([8])، عوام از او تقليد كنند.

Cمردم بايد در تزكيه نفس مجتهد باشند

مسأله‌ي تزكيه‌ي نفس؛ تزكيه‌ي نفس همه‌ي مردم بايد بدانند خودشان را چطور بايد پاك كنند، از قرآن استفاده مي‌شود كار مهمي نيست، يعني كار مهمي هست ولي اگر انسان بداند چه كار مي‌كند و چه فايده‌اي دارد برايش نبايد مهم باشد.

cعلت كوتاهي در امر تزكيه نفس چه اجتهادا و چه عملا غفت از ارزش بسيار بسيار بالاي آن مي‌باشد (تا بتوانيم بايد برنامه‌مان را طوري تنظيم كنيم كه در احكام نيز مجتهد باشيم)

شما اگر به شما بگويند: اين زمين مثلاً بتني را يك متر اگر بكَني به گنجي مي‌رسي كه تا زنده هستي خرج مي‌كني اين پول برايت بس است، شما مي‌آييد مي‌كَنيد، بابا اهل كلنگ زدن تو نيستي، اگر بگويم يك كارگر بيايد بكند او مي‌فهمد، خود من نصف شب، وقت و بي‌وقت اين يك متر زمين را به هر جوري باشد مي‌كَنم درست است يا نه؟ اگر زير اين گنج نباشد، يا معتقد نباشم كه گنج هست يك وجبش را هم نمي‌توانم بكَنم، نمي‌كَنم. ما ببينيم نسبت به آخرتمان چطوري هستيم، بهشت، آن بهشتي كه خدا وعده كرده، «وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ»([9]) آماده شده براي اهل تقوي، به اندازه آن گنج ارزش نداريد؟ كار گاهي به حساب درآمدش انسان مي‌بيند زحمت ندارد، گاهي هم به حساب درآمدش حساب مي‌كند مي‌بيند كوچك است ولي زحمت دارد، درآمدي ندارد. ماها ايمانمان به خدا خيلي كم است، ده‌ها مورد در قرآن خداي تعالي به ما فرموده: هميشه خواهيد ماند، هميشه خواهيد بود، يا در جهنم هميشه خواهيد بود يا در بهشت، ما اگر باورمان بياييد خوب برنامه‌هايمان را تنظيم مي‌كنيم، مجتهد مي‌شويم در احكام، چرا تقليد كنيم كه از اشتباه يك آقايي ما هم به اشتباه بيفتيم، حالا اينجا مشكل است بسيار خوب، خداي تعالي مهربان است، رحمان است، رحيم است، مشكل نمي‌گيرد از يك مرجع تقليدي اين چنيني تقليد كنيد، يا عمل به احتياط كنيد.

#با اين همه ضعفي كه در ما وجود دارد آيا بايد باور كنيم كه خدا ما را در بهشت راه مي‌دهد

خوب در تزكيه‌ي نفس چطور؟ يعني تو بايد باورت مي‌آيد با اين حسادتت، با اين كبرت، با اين ضعفي كه داري، با اين كه بيست دقيقه مي‌خواهي پاي قرآن و كلام خدا بنشيني خسته مي‌شوي دو زانو، با اين حال، كه من گفتم: اين آيات را بيست آيه‌اش كنند، كمش كنند، سي آيه را الان تبديل كرديم به بيست آيه شايد بعضي‌ها متوجه شده باشند يك خرده كمتر باشد چون متأسفانه ضعيفاند دوستان، اين پا آن پا مي‌كنند، پايشان درد مي‌آيد، با اين ضعف‌ها مي‌خواهي تو در بهشت بروي؟

$وضعيت زرنگ‌هاي منحرف و افراد تنبل در قيامت

آقا به ما گفتند: بهشت جاي تنبل‌ها است ديگر، دو تا دسته به بهشت مي‌روند يكي اينكه ابله‌ها به بهشت مي‌روند، يكي ديگر هم تنبل‌ها، بالايش هم لابد مي‌نويسند دارالمجانين، «اَكْثَرُ اَهْلِ الْجَنَّةِ الْبُلَهَاءُ»([10]) اين روايت درست نيست، اگر باشد برخلاف قرآن است، «فاضربوه علي الجدار»، اكثر اهل جنت ابله‌ها هستند ولي اكثر اهل جهنم سلاطين هستند و قدرتمندان و شخصيت‌ها و اين‌ها هستند، اگر آقاي بوش را بخواهي پيدايش بكني بايد بروي در جهنم، اين‌ها درست نيست، آن زرنگي كه از راه انحرافي رفته مي‌رود به جهنم، آن تنبلي كه نه طرف جهنم رفته، نه طرف بهشت، خدا روز قيامت در همان قيامت آن قدر او را در فشار مي‌گذارد، آن قدر بر او فشار مي‌آورد كه مي‌گويد: خدايا! من را از اينجا نجات بده «وَ لَوْ اِلَي النَّارِ»([11])، ولو من را بفرستي به جهنم، از اينجا نجات پيدا كنم.

#جهنم آن‌جايي است كه آتش صفات رذيله از باطن انسان فوران مي‌كند و او را مي‌سوزاند

در بهشت خودت به خودت اجازه مي‌دهي كه هيچ يك از صفات رذيله را از خودت از بين نبرده باشي و وارد بهشت بشوي؟ اينجا كه باز هم جهنم است براي تو، فكر نكنيد جهنم تنها آنجايي است كه آتشي و شعله‌اي باشد، جهنم آنجايي است كه صفات رذيله‌اي در وجود انسان باشد كه از باطن آتش مي‌زند بالا و مي‌سوزاند انسان را.

cدر امر تزكيه نفس هر كس كما اين‌كه مختصر اشكالي هم داشته باشد، بايد خودش اجتهاد كند

تزكيه‌ي نفس را بايد تحقيق كنيد، مجتهد باشيد، حتي اگر مختصر اشكالي داريد، مختصر اشكالي داريد، مثل حضرت موسي.

#اشكال مختصر حضرت موسي عليه السلامسبب شد تا به تبعيت از حضرت خضر عليه السلامدستور يابد (فرق تبعيت و تقليد)

حضرت موسي پيغمبر بود، اولوالعزم بود، داراي آن همه مقام بود، حالا اينكه روايتي دارد يك خرده‌اي به خودش گفت: كسي بالاتر از من نيست، در حديث هست، خدا فرمود برو آنجا يك شخصي هست، «آتَيْنَاهُ … مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا» از ناحيه‌ي ما داراي علمي هست او را ببين، آمد، «فَوَجَدَا عَبْدًا مِنْ عِبَادِنَا» يكي از بندگان ما را پيدا كرد، خوب، «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَنْ تُعَلِّمَنِي مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا»([12]) آيا مي‌شود كه من تبعيت از تو بكنم؟ كه تبعيت با تقليد يك خرده‌اي فرق مي‌كند هم مي‌فهمم و هم تو راهنماي من باش.

$كسي مي‌تواند از ديگري تبعيت كند كه بتواند خود را با تبعيت شونده از جهت روحي هماهنگ كند

فرمود كه تو چون در حد من نيستي – اين را من مي‌گويم – نمي‌تواني با من صبر كني، در راه راست يك راننده با يك ماشين مي‌گويد: من هم با شما مي‌آيم، مي‌گوييم: نه آقا تو نمي‌تواني، من روي صد و چهل مي‌روم بدون اينكه كوچكترين فكرم منحرف بشود، همه‌ي علائم و همه چيز را هم رعايت مي‌كنم اما تو تازه نشستي پشت فرمان، راننده هستي، اگر بخواهي اين جور تند بيايي مي‌افتي در دره، اگر بخواهي مثلاً فرض كنيد كه آهسته بروي ما را از راه مي‌اندازي، تو نمي‌تواني، گفت: حالا خواهش مي‌كنم ما را ببر، خوب بيا برويم، بفرماييد، رفتند در كشتي نشستند، با اينكه قرار بود حرف نزند، قرار بود صبر بكند، ديگر جريانش را مي‌دانيد. يك روز ضمناً يكي از آقايان است نمي‌دانم، خانم‌ها است؟ چون متأسفانه بعضي از دوستانمان در دفترهاي‌شان اسامي‌شان را نمي‌نويسند ما دچار مشكل مي‌شويم، اين سوره‌ي كهف را برداشته توضيح داده، خيلي هم خوب است، كتاب بسيار خوبي است، هر چه اين ور آن ورش را نگاه كرديم ببينيم اين مال كيه پيدا نكرديم نويسنده‌اش، شما مي‌شناسيد؟ بله خودش را به من معرفي كند چون تذكراتي بايد به او داده بشود، خيلي عالي هم نوشته، درباره‌ي استقامت، استقامت خودش خيلي اهميت دارد،

Cعقايد از تمام موارد علم، مهم‌تر است و ذره‌اي انحراف در آن ممكن است راه انسان را تغيير دهد (معرفت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و آله)

مي‌روي در بهشت، خيال مي‌كني پيغمبر آن بالا نشسته مثل خورشيد دارد همه جا نور مي‌دهد و هيچ برنامه‌اي هم ندارد، در زماني كه پيغمبراكرم تشريف آوردهبودند در اين كره‌ي خاكي ما، در آن بيست و سه سال مردم مي‌گفتند: «مَا لهذَا الرَّسُولِ يَأْكُلُ الطَّعَامَ وَ يَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ»([13]) اين چطور پيغمبري است كه غذا مي‌خورد؟ در بازار راه مي‌رود، آخر پيغمبر كه نبايد اين كارها را بكند، بله، آنجا هم دچار مشكل مي‌شوي، معرفت چون نداري، حقيقت را نمي‌بيني، با صفات رذيله نمي‌شود، روايات هم زياد داريم، نمي‌شود وارد شد، تزكيه‌ي نفس هم كه نكردي در دنيا، نه اجتهاداً و نه تبعيّتاً، آنقدر در برزخ، در قيامت، نگهت مي‌دارند كه تا خودت را درست كني، مسأله عقايد يك كلمه ممكن است اشتباه بكني راهت عوض بشود، عقايد از همه مهم‌تر است،

cدائما عقايد را تكرار كنيد و در اين مساله جدي باشيد

اين عقايد را هي تكرار كنيد آقايان، هي مرور كنيد، شايد باور نكنيد من اكثر وقت‌ها وقتي كه يك قدري كارم كم مي‌شود مي‌نشينم عقايدم را تكرار مي‌كنم، خدايا، خدا را هم شاهد مي‌گيرم، خدايا! من عقيده‌ام درباره‌ي تو اين است اين است، درباره‌ي پيغمبرت اين است، درباره‌ي ائمه اين است، درباره‌ي قيامت، درباره‌ي بهشت، جهنم اين است درست است يا نه؟ بعد مي‌نشينم حساب مي‌كنم مي‌بينم كه جوري ديگري من نمي‌فهمم، خدايا! اگر اشتباه كردم تو اشتباه من را رفع كن اگر هم اشتباه نكرده‌ام كه خوب ان‌شاءالله موفقيم. باشيد اينجوري باشيد، نمي‌گويم مثل من باشيد من هم كوتاهي مي‌كنم، جدّي باشيد، مهم است اين مسأله عقايد.

cدر عقايد هركس نظري دارد اما تنها وجود اهل بيت عليهم السلامراه صحيح مي‌باشد

هر كسي يك عقيده‌اي براي خودش دارد، يك صوفي درباره‌ي راه به سوي خدا گفته: «الطرق الي اللّه بعدد رؤس الخلائق»([14])، اين حرف بسيار نادرست است، مگر يك توجيه‌ي داشته باشد، يك توجيه‌ي بكنيم، هر كسي يك راهي براي خدا دارد، آن دزد هم راهي به سوي خدا دارد، آن خدمت شما مجتهد هم راهي به سوي خدا دارد، بعضي از، ببخشيد بعضي از دانشمندان هم متأسفانه در كتاب‌هاي‌شان مي‌نويسند منتها، حالا مي‌خواهند يك جوري راه را درست كنند، منتها راهش دورتر است اين راهش نزديك‌تر است. غلط است، يك راه بيشتر به سوي خدا نيست و آن راه اهلبيت عصمت و طهارت است، با هزارها دليل قطعيِ عقلي، شما نگوييد: همين جور ادعا مي‌كني، نه حاضريم، هزارها، دو هزار، دو هزار دليل بر امامت ائمه‌ي اطهار، خدا رحمت كند مرحوم علامه حلي در يك كتاب بنام «الفين (2000)» نقل كرده، دو هزارتا، يك مسأله واضحي است، اهلبيت عصمت، كلمات‌شان، افكارشان، اعمال‌شان، صراط مستقيم است.

8- فرزندان پسر و دخترتان را بنا به وظايف‌شان تربيت كنيد

ان‌شاءالله اميدواريم كه همه‌مان در صراط مستقيم دين قرار بگيريم بخصوص فرزندانمان را مواظب باشيم، وقتي كه بيست سال از سن يك جوان گذاشته حالا مادرش آمده مي‌گويد: اين بچّه‌ي من منحرف شده چكارش كنم؟ تو بيست سال او را منحرف كردي من در ظرف يك صحبت مي‌توانم درستش كنم؟ و بالاخص دخترها را، اصلاً بلد نيستند خانه‌داري كنند، شوهرداري كنند.

Cعلت وفور طلاق در اين زمانه عدم آشنايي دخترها با وظايف‌شان مي‌باشد

اين همه طلاق زياد شده همه‌اش به خاطر همين است كه اين‌ها وقتي وارد خانه مي‌شوند نمي‌دانند چه كار كنند؟ تحصيلات‌شان را بايد ادامه بدهند، شوهر هم كه خوب بالاخره مي‌خواهد زندگياي داشته باشد، هيچي.

9- پايان مباحث مرحله صراط مستقيم و نحوه برگزاري امتحان آن

ان‌شاءالله اين مطالب را چون من ديگر مي‌خواهم مسأله صراط مستقيم را تمامش كنم، و كوشش بكنيد ان‌شاءالله كه هر كدام‌تان، يك كوچكترين انحرافي از اين قبيل داريد، درستش كنيد تا اين‌كه ورق‌هاي امتحاني صراط مستقيم به شما داده بشود و فكرتان را، وجدان‌تان را، ان‌شاءالله آن‌چنان قوي كنيد كه حقيقت را به خودتان نمره بدهيد و ان‌شاءالله از هفته‌هاي آينده اگر خدا به من توفيق عنايت كند درباره‌ي «تقوي و محبت» صحبت خواهيم كرد. دوستاني كه از مرحله‌ي صراط مستقيم به بالا هستند اين‌ها در همان ورق‌هاي كه اين هفته ان‌شاءالله جمعه آينده به آن‌ها داده مي‌شود بنويسند كه ما بالاتر از مرحله‌ي صراط مستقيم هستيم

Cپس از بررسي امتحانات و تاييد صحت آن‌ها به افراد كمك‌هاي بيشتري خواهد شد

و ما امتحانات‌شان را نگاه مي‌كنيم اگر ان‌شاءالله درست بود به آن‌ها كمك‌هاي بيشتري خواهد شد،

Cهدف از تشكيل برنامه‌هاي كلاسيك و برگزاري امتحانات، ايجاد قافله‌اي هماهنگ در حركت به سوي خدا است

آن‌هايي هم كه پايين‌ترند ان‌شاءالله خودشان را برسانند مي‌خواهيم يك قافله هماهنگي ان‌شاءالله درست كنيم و همه‌مان با هم به سوي خدا برويم و راه‌هاي انحرافي را دور كنيم.

10- اجازه حضرت استاد بر نقد تاليفات‌شان

شماها اين را به شما اجازه مي‌دهم، اجازه هيچي، اصلاً مي‌خواهم از شما كه اگر يك مطلبي من گفته باشم كه شما ندانيد آيا اهلبيت عصمت اين حرف را گفته‌اند يا نگفته‌اند به من بگوييد تا من از روايات يا از آيات قرآن آن مطلب را تأييدش را به شما بگويم و اگر يك وقت ممكن است بشرم يك وقت اشتباه كرده باشم در آيات و روايات نباشد يا خلافش باشد در حضور شما استغفار مي‌كنم و مطلب را عوضش مي‌كنم، ان‌شاءالله اميدواريم اين كار را بكنيد البته هر ايرادي كه هر شخصي به ذهنش مي‌آيد مورد قبول ما نيست چون ما در زماني كه قرار گرفتيم ايرادهاي زيادي در روزنامه‌ها، در مجلات، در حتي تلويزيون و راديو و اين‌ها ممكن است باشد ولي ما ان‌شاءالله اميدواريم كه جوابگو باشيم.

Cسي و پنج سال در كانون بحث و انتقاد ديني مشهد پاسخگوي سوالات مردم بوديم

حدود سي و پنج سال در مشهد دوستان قديمي من، من را مي‌شناسند، مي‌نشستيم آنجا دو ساعت هر كس هر سؤالي دارد بيايد بپرسد و بحمداللّه در چون زير سايه‌ي اهلبيت عصمت حركت مي‌كرديم با كمك آن‌ها جوابگو بوديم.

11- مناسبت‌هاي ربيع الثاني (ولادت امام عسكري عليه السلامو تخريب قبور ائمه بقيع عليهم السلام)

روز اول ماه ربيع الثاني است ظاهراً، بله؟ امروز اول ماه است؟ روز اول ماه ربيع الثاني است و در اين ماه مسأله زياد مهمي از نظر تاريخي جزء تولد امام عسكري واقع نشده، ولي در اين ماه ظاهراً در سال 1314 ظاهراً اينجوري بيادم هست كه قبور ائمه اطهار عليهم الصلوة و السلامرا در بقيع خراب كردند.

Cدليل ساختگي وهابي‌ها در تخريب قبور ائمه بقيع عليهم السلام

يك وقت هست يك كار مستحبي را مي‌خواهد يك منحرف انجام بدهد خوب مي‌شود؛ ما با علماء وهابي صحبت كرديم كه چرا شما قبرها را، اين گنبدها و اين‌ها را، خراب كرديد؟ گفتند مستحب است كه قبر زير آسمان باشد، حالا از كجا مي‌گويند ظاهراً مدركي هم نداشتند، فرض مي‌كنيم زير آسمان باشد، گفتيم حالا در سال 1346 با يكي از مراجع تقليد كه من هم خدمت‌شان بودم اين مسأله مطرح شد، گفتيم حالا ما اين را قبول مي‌كنيم ديگر نمي‌شود،

Cهدف وهابي‌ها از تخريب قبور ائمه بقيع عليهم السلاماهانت بوده است

چرا بايد دورش اين قدر آشغال ريخته باشد، چرا خاك باشد، چرا از همه‌ي قبوري كه در يك قبرستان بقيع هست اين‌ها فرسوده‌تر و بي‌توجهي بيشتري بشود؟ چرا؟ خوب ما از پول خودمان، از شما هم پول نمي‌خواهيم خرج مي‌كنيم تمامِ اين قبرستان را از سنگ مرمر مي‌سازيم، ايني كه شما يك سنگ سه گوش بي‌قواره‌اي بالاي سر حضرت مجتبي فرو كرديد به عنوان اينكه اين قبر امام مجتبي است ما يك سنگ بزرگ مرمري مي‌گذاريم روي قبر و يك حريمي هم برايش قائل مي‌شويم كه شما به زحمت نيفتيد اينقدر مردم را از نزديك شدن به قبر دور كنيد و نمي‌گذاريم هم كمترين غباري روي اين قبرها بنشيند، الان شما مشكل‌تان اين است كه اين‌ها مي‌آيند خاك بر مي‌دارند دورشان مي‌كنيد، خاك هم نيست كه بردارند، اين‌ها را طرح داديم، نقشه داديم، من البته آن موقع ارزشي، الانش هم ارزشي ندارم كه اين طرح‌ها را بدهم و مسائلي بود كه مطرح شد، برويد ببينيد چه كردند؟ قبر عثمان بن مظعون كه خيال مي‌كنند قبر عثمان بن عفان است در همان قبرستان است، برويد ببينيد چقدر مرتب، منظم، راهي برايش درست كردند آن آخر قبرستان، قبور سايرين هم هست، كوچكترين ارتباطي با اهلبيت عصمت و طهارت يك قبري داشته باشد خراب است، مثلاً قبر چه عرض كنم؟ ابراهيم پسر پيغمبراكرم كه شيعه هم قبولش دارد، هر كدام را شيعه قبول ندارد اين‌ها بهم ريختندش، شيعه هم قبولش دارد، چون شيعه قبولش دارد قبرش را خراب كردند، عايشه‌اي كه معاويه او را انداخت در چاه و اصلاً معلوم نشد چي شد آنجا قبرش هست خيلي محترمانه،

12- پذيرش ولايت يهود و نصارا كه مخالف قرآن است توسط ملل اسلامي بجز ايران، سبب شد تا ظلم به ائمه عليهم السلامبه عراق نيز آورده شود

اين ظلم‌ها را حالا آوردند به عراق، با كمك، «لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ»([15]) يهود و نصارا را وليّ خودتان قرار ندهيد مسلمانان دنيا! يهود و نصارا وليّ شما نمي‌توانند باشند، شما بگرديد جزء ايران عليه آمريكا كسي ديگري حرف مي‌زند؟

Cمظلوميت حضرت سيد الشهدا عليه السلامدر ظلم وهابي‌ها به قبر مطهر ايشان

من در اين مسائل زياد دوست ندارم وارد بشوم؛ قبر حضرت سيدالشهداء را همين وهابي‌ها خراب كردند و صندوق قبر مطهر را سوزاندند در صحن و آب گرم كردند چايي درست كردند خوردند، حضرت سيدالشهداء عليه الصلوة و السلامچقدر بايد مظلوم باشد؟

Cمظلوميت حضرت سيد الشهدا عليه السلامدر كشتار مردم در حرم مطهر ايشان و جسارت به حرم مطهر آن وجود مقدس و نيز كشتار اخير مردم در بين الحرمين

آن‌هايي كه در زمان صدام كربلا رفتند ديده‌اند كه تمام اين حرم مطهر جاي گلوله‌ها هستند كه دو هزار نفر را در حرم در زمان صدام كشتند و آنجا صدايش را در نياورند، حالا هم كه بين الحرمين همين ديروز كشته‌اند

cعلي بن ابيطالب امام تمام مسلمين است، پس اي مسلمانان چرا نشسته‌ايد؟!

و ما مسلمان‌ها هم راحت نشستيم، نهايتش يك تظاهراتي بكنيم، آن هم شيعه، آن هم در ايران، اين‌ها ائمه شيعه هستند تنها؟ علي بن ابيطالب امام مسلمين است يا امام شيعه تنها است؟ آن وقتي كه سامرا را آن جور عمل كردند مي‌گفتند: اين‌ها مال شيعه است، اما علي بن ابيطالب مگر خليفه‌ي چهارم شما مردم مسلمان دنيا نيست؟

cحسين بن علي عليهما السلامنور چشم پيغمبر صلي الله عليه و آلهاست، پس اين مسلمانان چرا نشسته‌ايد؟!

حضرت ابي‌عبدالله الحسين مگر نور چشم پيغمبر نيست؟ مگر يكي از سيدا شباب اهل الجنه نيست؟ مگر اين يكي از آن دو نفري كه پيغمبر دست آن‌ها را گرفت آورد در ميان مردم فرمود: اين‌ها دو فرزندان من هستند، «اِمَامَانِ قَامَا اَوْ قَعَدَا»([16])، مگر اين‌ها آن‌ها نيستند؟ يك ميليارد و خرده‌اي تقريباً مردم مسلمان هستند راحت زندگي مي‌كنند.

cاهانت به قبر اهانت به خود شخص است و چنين فردي كافر و مرتد است (اهانت به قبور ائمه عليهم السلاماز ناحيه وهابيون)

تمامِ وهابي‌ها شايد به چه عرض كنم پنجاه هزار نفر نمي‌رسند، تمام‌شان، بايد قبور ائمه بقيع آن طور باشد، قبور خاندان عصمت و طهارت اينطور باشد، اهانت به قبر اهانت به خود آن شخص است، و هر كس اهانت به قبور ائمه بكند كافر است و مرتد است و نجس است.

cپيغمبر اكرم صلي الله عليه و آلهتنها يك دختر داشته‌اند و آن هم فاطمه زهرا سلام الله عليهامي‌باشند كه از زمان فوت پيامبر صلي الله عليه و آلهتا كنون كما كان مظلوم واقع شده‌اند

فاطمه‌ي زهرا چه كرده، چه كرده بود؟ كه اين ايام شايد در بستر كسالت افتاده، پهلويش شكسته، محسنش سقط شده، جزء اين بود كه دختر پيغمبر بود و تنها دختري كه از پيغمبر يا باقي مانده و يا اصلاً پيغمبر جز يك دختر بيشتر نداشت كه به نظر من همين هم صحيح است، حضرت زهرا سلام الله عليهابود، ببينيد انحراف از صراط مستقيم انسان را به كجا مي‌كشاند؟

cمحمد بن عبد الوهاب دستور خراب كردن قبور ائمه عليهم السلامرا صادر كرد

يك مردي آمد به نام محمد بن عبدالوهاب، گفت كه فقط خدا را بپرستيد، فقط، كي گفته كه خدا را نپرستيد؟ «كَلِمَةُ حَقٍّ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ»([17])، پس بياييد قبرها را خراب كنيد، پيغمبراكرم را بگذاريد كنار، كنار قبر پيغمبر ايستاد مي‌گفت: پيغمبر مُرد، از بين رفت، خدايا! به آبروي خاندان عصمت و طهارت همه‌ي ما را در صراط مستقيم دين قرار بده، ما را از همه‌ي انحرافات نجات بده.

13- دعاي ختم مجلس

نسئلك اللهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان يا اللّه و يا اللّه و اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه يا اللّه يا اللّه يا اللّه يا اللّه يا اللّه يا غياث المستغيثين، يا اله العالمين، يا ربّاه، يا سيّداه

عجل لوليك الفرج.

عجل لمولانا الفرج.

خدايا! ديگر دنيا بر ما تنگ شده، فرج مولاي ما، امام زمان ما را برسان.

خدايا! اميد بعضي از افراد ضعيف دارد قطع مي‌شود خدايا اميد ما را تبديل به رجاء كامل بفرما.

پروردگارا! حجة ابن الحسنرا به ما برسان.

خدايا! ما را به نعمت لقاي ائمه اطهار موفق بفرما.

خدايا! امام زمان ما را از ما راضي بفرما.

دين و دنيا و آخرتمان در پناه مولايمان حفظ بفرما.

پروردگارا! به آبروي خاندان عصمت و طهارت قسمت مي‌دهيم همه‌ي ما را به حقيقت، به لقاي خودت، در صراط مستقيم برسان،

پروردگارا مرض‌هاي روحيمان شفا مرحمت بفرما.

مريض‌هاي اسلام، مريض‌هاي بدني اسلام را، شفا مرحمت بفرما.

مريض‌هاي منظور، مريض منظور، مريضه منظوره، مريضه منظوره الساعه! لباس عافيت بپوشان.

امواتمان غريق رحمت بفرما.

خدايا! شهداءمان، امام راحلمان غريق رحمت بفرما.

پروردگارا! به آبروي وليعصر قسمت مي‌دهيم حوائج اين جمع فوق رغبت‌شان برآور.

عاقبت امرمان ختم بخير بفرما.

و عجل في فرج مولانا.

 


[1]– فاتحه/ 6-7

[2]– «وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» انعام/ 153 «وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» عنكبوت/ 69

[3]– «قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنْزِلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُسْتَقِيمٍ» احقاف/ 30؛ «وَأَلَّوْ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا» جن/ 16

[4]– «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثِّقْلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا أَبَداً» مستدرك‏الوسائل: 7/ 254 و 11/ 372، بحار: 2/ 225 و 23/ 108

[5]– تحريم/ 7

[6]– «قال المصطفى ما أوذي نبي مثل ما أوذيت» بحار: 39/ 55، المناقب: 3/ 247؛ «أن النبي ص احتمل الأذى في نفسه الكريمة و كذب فيما ادعاه و بالغ كفار قريش و اليهود في ذمه و الوقيعةفيه بأنواع من الأذى حتى قال ما أوذي نبي مثل ما أوذيت» كشف‏الغمه: 2/ 537

[7]– «قدمت المدينة فجعلت كلما سألت عن زيد بن علي قيل لي ذاك حليف القرآن» بحار: 46/ 186 و 209

[8]– «فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً عَلَى هَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ» وسائل‏الشيعه: 27/ 131، بحار: 2/ 88، احتجاج: 2/ 458؛ «فَأَمَّا مَنْ كَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِينِهِ مُخَالِفاً لِهَوَاهُ مُطِيعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ يُقَلِّدُوهُ» تفسيرالإمام‏العسكري: 299

[9]– آل عمران/ 133

[10]– «عن النبي ص أنه قال أكثر أهل الجنه البله» بحار: 5/ 128، عوالي‏اللآلي: 1/ 71؛ «عن النبي ص أنه قال إن أكثر أهل الجنه البله و المجانين» عمده: 159

[11]– «عن خيثمه الجعفي قال كنت عند جعفر بن محمد ع أنا و مفضل بن عمر ليلا ليس عنده أحد غيرنا، فقال له مفضل الجعفي جعلت فداك حدثنا حديثا نسر به قال نعم، إذا كان يوم القيامة حشر الله الخلائق في صعيد واحد حفاة عراة غرلا قال فقلت جعلت فداك ما الغرل قال كما خلقوا أول مرة فيقفون حتى يلجمهم العرق فيقولون ليت الله يحكم بيننا و لو إلى النار يرون أن في النار راحة فيما هم فيه، ثم يأتون آدم فيقولون أنت أبونا و أنت نبي فسل ربك يحكم بيننا و لو إلى النار فيقول آدم لست بصاحبكم خلقني ربي بيده و حملني على عرشه و أسجد لي ملائكة، ثم أمرني فعصيته، و لكني أدلكم على ابني الصديق الذي مكث في قومه ألف سنة إلا خمسين عاما يدعوهم كلما كذبوا اشتد تصديقه نوح قال فيأتون نوحا فيقولون سل ربك حتى يحكم بيننا و لو إلى النار» تفسير عياشي: 2/ 310؛

قوله وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ قال إذا جمع الله الخلق يوم القيامة بقوا قياما على أقدامهم حتى يلجمهم العرق فينادوا يا رب حاسبنا و لو إلى النار فيبعث الله رياحا فتضرب بينهم و ينادي مناد وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ» تفسير قمي: 2/ 216

[12]– كهف/ 65-66

[13]– فرقان/ 7

[14]– «الطرق إلى الله بعدد أنفاس الخلائق و هم درجات عند الله يرفع الله الذين آمنوا منكم و الذين أوتوا العلم درجات» بحار: 64/ 137

[15]– مائده/ 51

[16]– «قول النبي صلي الله عليه و آله اِبْنَايَ هَذَانِ اِمَامَانِ قَامَا اَوٍ قَعَدَا» بحار: 21/ 279

[17]– مستدرك‏الوسائل: 11/ 65، بحار: 32/ 532، خصائص‏الأئمه عليهم السلام: 113

 

لینک ویدیو در آپارات : 

کلیک کنید

 

جهت دانلود صوت اینجا کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *