۲۴ ربيع الاول ۱۴۲۵ قمری – ۲۵ ارديبهشت ۱۳۸۳ شمسی – صراط مستقیم، نظم در امور، ایمان و اعتقاد

1- خطبه

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَي رَسُولِ اللهِ وَ عَلَي آلِهِ آل الله لَاسِيَّمَا عَلَي بَقِيَّةِاللهِ رُوحِي وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.

2- عبارت قرآن آغازين (حمد/ 6-7)

«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ»([1])

نـــظــــم

3- صراط مستقيم مهم‌ترين مرحله در تزكيه نفس است

موضوع بحثِ ما در هفته‌هاي گذشته، در مهمترين مسأله‌ي مراحل تزكيه‌ي نفس بود كه آن صراط مستقيم است. فروع و مسائلي در اطراف اين مطلب توضيح داده شد و مسائلي هم باقي مانده است كه يكي از آن‌ها «نظم در كارها» است.

4- انسان بايد در امورش اعم از دنيوي و اخروي به طور كلي نظمي بدهد

علي بن ابيطالب عليه الصلوة و السلامفرمود: «عَلَيْكُمْ  بِنَظْمِ اُمُورِكُمْ»([2])، بر شما باد كه امورتان را به طور كلي نظمي بدهيد. امور اعم از مسائل دنيايي يا اخروي است.

Cعلامت آدم بي نظم

بعضي از افراد هستند «هر چه پيش آيد خوش آيد» اين شعار آن‌ها است و اگر از آن‌ها سؤال شود كه مثلاً امروز كه از خانه بيرون آمده‌اي چه كاري انجام مي‌دهي؟ شايد نتوانند كارهايشان را بيان كنند،

cمضرات بي نظمي

طبعاً اين افراد هم خسته مي‌شوند؛ هم كارها بدون موفقيت انجام بشود ممكن است و هم آن‌كه خودشان سرگردان و با مردمي كه زندگي مي‌كنند آن‌ها هم براي او ارزشي قائل نيستند.

Cسالك الي الله بايد كارهايش منظم و سر ساعت انجام شود

و كسي كه به سوي خدا حركت مي‌كند نبايد اين گونه باشد، همه‌ي كارهايتان بايد منظم باشد، سر ساعت انجام شود

cنظم نبايد سبب عادت گردد (تنها جايي كه مي‌توان كار را از نظم خارج كرد)

و در عين حال بايد كوشش كنيد كه مبادا عادت به چيزي در اين بين بكنيد و مسائل مهمتر يك وقتي كه پيش آمد از بين برود.

cانسان روزانه بايد براي خودش برنامه كاري تنظيم كند (فوايد نظم در كار)

انسان وقتي از خانه خارج مي‌شود يا صبح كه از خواب برمي‌خيزد يك برنامه‌اي براي خودش تنظيم كند؛ اول نماز شب، بعد نماز صبح بعد تعقيبات تا اول آفتاب بيدار بودن و ورزش كردن و كارهايي از اين قبيل بعد ساعت فلان صبحانه خوردن و بعد هم رفتن سر كار يا درس يا ساير چيزها تا فلان ساعت. و بعد از ظهر هم همين‌طور يك برنامه‌ي خاصي داشته باشد، هم دوستانش از وضعش مطلع باشند و هم خودش بداند چه كاره است. اگر غير از اين بود از نظر اسلام از صراط مستقيم خارج است.

احــكــام شـــرعـــي

5- كسي كه اعتقاداتش را درست كرد و فهميد خدا با او كار دارد بايد احكام شرعي را ياد بگيرد

مسأله بعدي كه بايد تذكر داده شود در اين ارتباط، مسأله‌ي «احكام» است. احكام را بايد بلد باشيم يعني يك مسلماني كه معتقد شد كه خدايي هست و معتقد شد كه خدا با او كار دارد و اعتقاد به عالَم آخرت پيدا كرد؛

Cعلت سستي در انجام كارهاي صحيح از جمله يادگيري احكام، اين است كه ما اعتقاد داريم از وقتي خلق شده‌ايم الي الابد هستيم اما در ايمان به آن سست مي‌باشيم (اعتقاد فكري و عملي به قيامت)

يعني يك مطلبي كه هيچ وقت باورمان شايد نيايد و همه زباناً و شايد اعتقاداً قبول داريم اين است كه ما از وقتي كه خلق شده‌ايم ديگر هستيم تا ابد. يك روز نمي‌آيد كه ما نابود بشويم، اين را همه‌مان از نظر قرآن و روايات معتقديم ولي ايمان نداريم، يعني ايني كه مي‌گويم ايمان نداريم من تا به حال برخورد نكردم به كسي كه ايمان به اين مطلب داشته باشد. در چند هفته‌ي قبل گفتم كه اگر الان به شما از جانب پروردگار يا از ناحيه امام عصر خبر برسد كه بدون ترديد شما هزار سال در دنيا عمر مي‌كنيد، يك آرامش خاصي پيدا مي‌كنيد، يك حالت فوق‌العاده باصطلاح آرامي كه خيلي از كارها را با همان آرامي انجام مي‌دهيد. حالا اگر خدا در قرآن در آيات مختلف و پيغمبراكرم در كلمات مختلف و ائمه اطهار در صدها حديث و روايت به شما اين مطلب را گفته‌اند و بلكه تمام انبياء گذشته اين مطلب را معتقد بوده و به اصحابشان فرموده‌اند، چرا ما معتقد نيستيم؟ آخرين منزل هستي آن قبر خراب شده فردي كه از دنيا رفته و چند سال هم گذشته، مي‌گوييد نه، بازش كنيد استخوان‌هايش هم شايد پوسيده باشد، «مَنْ يُحْيِ الْعِظَامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ»([3])كه اين خاكستر، اين استخوان خُرد را زنده مي‌كند جوابش اين است كه معلوم نيست چه خبر باشد اين از نظر اعتقاد عملي ما است، از نظر فكر ما است والاّ من كه اينجا نشسته‌ام، شما كه آنجا نشسته‌ايد، آن بچه‌اي كه همين الان متولد مي‌شود و آن پيرمرد و يا پيرزني كه الان در حال احتضار است همه‌ي ماها هميشه هستيم.

cانتقال انسان از يك عالم به عالم ديگر فقط يك لباس عوض كردن است

يك لباس عوض مي‌كنيم، اگر شما چند روز يك دفعه رفتيد حمام لباستان را عوض كرديد مي‌گويند: آخرين منزل هستي اين حمام است كه لباس‌هايتان را اينجا كنديد؟! خوب اگر لباس كنديد لباس تازهاي پوشيديد، لباس نويي پوشيديد.

#قضيه مرحوم آيت الله بروجردي در تاييد مطلب فوق

خدا رحمت كند مرحوم آيت الله العظماي بروجردي در روز رحلتشان من در تشييع جنازهشان بودم در قم، تا ساعت 5 بعد ازظهر تشييع جنازه ايشان طول كشيد بعد آن آقايي كه ايشان را دفن كرد و در قبر گذاشت – كه از علماي بزرگ بود و به رحمت خدا رفت – با من رفيق بود و با او به مسافرت هند هم رفته بوديم، ايشان به من گفت: من وقتي كه بدن آقا را گذاشتم در قبر، ديدم آقا دارد حرف مي‌زند! با خودم فكر كردم از بيرون شايد صدا مي‌پيچد در داخل قبر، سرم را آوردم بيرون ديدم نه آن صدا را نمي‌شنوم، باز دو مرتبه وارد شدم ديدم دارد حرف مي‌زند. لباسش را عوض كردند، اين بدن فرسودهِ پيرشده‌ي دندان‌ها عاريه، سمعك به گوش، بدن اگر چند دفعه به بيمارستان رفته باشد جراحي شده باشد، تكه پاره، اين را از او گرفته‌اند، يك دست لباس نو عالي به او پوشانده‌اند. من بعد از ظهر همان روز در منزل كه رفتم چون تا ساعت پنج مشغول تشييع بوديم، جمعيت عجيب بود، خسته بودم، يك مقدار خوابيدم، ديدم ايشان در ايوان طلاي حضرت معصومه ايستاده تا آن موقعي كه ايشان زنده بود كمرش خم بود، عصا دستش بود، چون نود و چند سال عمر شريفشان بود، ديدم راست ايستاده فرمود: عجب راحت شدم! لباس تازهاي پوشيده، بسيار خرسند.

#مرگ براي غير اهل تزكيه نفس است و اهل تزكيه هميشه زنده خواهند بود و قضيه زنده بودن شهيد بعد از شهادت، آن را تاييد مي‌كند

اينجا است كه من عرض مي‌كنم بياييم و معتقد بشويم هميشه هستيم. نمي‌ميريم، مرگ مال كساني است كه اهل تزكيه‌ي نفس نيستند، «وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا»، ببينيد! هرگز، فكر نكنيد چون آني كه مرگش از همه روشنتر است در مقابل چشم انسان، كشته است، خيلي از افراد سكته مي‌كنند مي‌ميرند در سردخانه زنده مي‌شوند امّا ايني كه سرش بريده شده، جگرش بيرون افتاده، بدنش پاره پاره شده ديگر اين قابل براي اينكه دوباره زنده بشود، اما هرگز گمان نكن، «وَ لَا تَحْسَبَنَّ» با نون تأكيد ثقيله، هرگز هرگز گمان نكن كه چه؟ اين‌هايي كه كشته مي‌شوند در راه خدا، كه معنايش شهيد است منتها چون ما از شهيد سوء استفاده كرده‌ايم و مي‌كنيم خدا آن حقيقتش را فرموده، «وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ»، اين‌ها نمرده‌اند، تو مي‌گويي، مي‌گوييم: آقا! مرده! مي‌گويد: نه نمرده، بالاي سر يك شهيد رفتيد جنازه‌اش را گذاشته‌اند شما اگر گفتيد: مرده اين؛ برخلاف قرآن صحبت كرديد، از صراط مستقيم خارجيد. نمرده، مگر شهيد نباشد، هرگز گمان نكن «أَمْوَاتًا»، اين‌ها نيستند، اموات نيستند، خوب پس چه‌اند؟ «بَلْ أَحْيَاءٌ»، خدا مي‌گويد: اين‌ها زنده‌اند، اين‌ها زنده‌اند، خوب آدم زنده چطوري زنده‌است؟ «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ»([4]) رفته، شهيد شده، ما درباره‌ي شهيد صحبت مي‌كنيم چون بقيه‌شان هم همين طورند، شهيد شده، مثلاً ساعت ده صبح روح از بدنش بيرون آمده، ظهر نهار را با علي بن ابيطالب مي‌خورد، «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ». يك از علما را ترور كردند، كشتند، اين مي‌گويد: پرده‌اي دم در بود اين را گرفتم كه به زمين نخورم، ديدم يكي پشت سر من دست‌هاي من را گرفته، نگاه كردم ديدم علي بن ابيطالب است، فرمود: پرده را رها كن! من نگاهت داشته‌ام.

#تنها عاملي كه سبب جديت و تلاش در دنيا و كسب موفقيت مي‌شود ايمان (اعتقاد عملي) است

اين‌ها را بياييم باور كنيم، باور نكنيم نمي‌توانيم موفق بشويم، باور كنيد، لباستان را عوض مي‌كنيد، يك بچه كوچك هستيم، شايد بچه سه ساله و چهار ساله اينطوري باشد، مادر مي‌بيند كه لباس‌هايش كثيف شده، خودش بوي گند مي‌دهد، مي‌آيد پيراهنش را در بياورد گريه مي‌كند، شلوارش را در بياورد گريه مي‌كند، ببردش حمام گريه مي‌كند، داد مي‌زند: چرا من را مي‌بري؟ يك عده افرادِ نادان هم كه از حقيقت اطلاع ندارند نمي‌دانند اين مادر مهربان چه مي‌كند، اين بچه چرا بي‌جهت گريه مي‌كند، آن‌ها هم مي‌نشينند دور اين گريه كردن، يك عزاداري، كه چه؟ مي‌خواهند لباسش را عوض كنند ببرند او را حمام، بفرستندش در كاخ مثلاً داراي فلان باغي كه «تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ»([5])اگر اين‌ها را باور نكنيم، باور، ما باور داريم. مگر مي‌شود؟ الان هر كدام از شما بگوييد: درست نيست علاوه بر آنكه كافريد، نجسيد، بايد فوراً گردنتان را بزنند، اموالتان را هم بايد به ورثه بدهند، هيچي ديگر نيست. پس شما چه مي‌گوييد؟ من مي‌گويم ايمان داشته باشيد، آدم خيلي از چيزها را اعتقاد دارد ولي ايمان ندارد،

$بي توجهي مردم نسبت به حضور امام زمان ارواحنافداهدر عصر غيبت در اين كره خاكي دليل بر سستي مردم از جهت ايمان (اعتقاد عملي) است

در عرفات بوديم، همه نشسته‌اند دعا مي‌خوانند، سلام مي‌كنند به امام زمان من يك دفعه يك چيزي در فكرم رسيد، آخر در اين بيابان محدود كه اول و آخرش ديده مي‌شود امام زمان باشد و من اينجا راحت نشسته باشم؟ اين‌ها چرا راحت نشسته‌اند؟ يك شخص آمريكايي آمده بود در مشهد در كانون بحث و انتقاد ما اين مسلمان شد، ما رسيديم اعتقادات را كه مي‌گفتيم به نام مقدس حضرت وليعصر رسيديم و توضيح داديم، گفت: يك همچنين شخصي هست؟ گفتم: هست، گفت: كو؟ گفتم در همين كره زمين هستند ديگر. پس شماها چرا اينجا نشسته‌ايد؟ پس چرا بيكاريد، چرا نمي‌رويد بگرديد دنبالش پيدايش كنيد؟ خودش شب تا صبح، يك دهي بود به نام سيدآباد ما آنجا مدرسه علميه درست كرده بوديم، او را با خودمان برده بوديم آن شب، ديدم ناآرام است، تا صبح گريه مي‌كرد، كه من چطور خدمت امام زمان برسم،

cصراط مستقيم ايمان به مبدا و معاد است

خوب صراط مستقيم چه هست؟ اين ايمان است، ايمان بايد داشته باشيم، ايمان به آخرت، لذا «منْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»([6])بقيه‌اش درست مي‌شود، يكي خدا، يكي آخرت، «مبدأ و معاد».

#فكر و تلقين، ايمان را تقويت مي‌كند

با خودتان كار كنيد. تلقين كنيد به خودتان، شب‌ها مي‌خوابيد هنوز خوابتان نمي‌برد، در فكر بعضي از چيزها و چك و سفته و اين حرف‌ها نباشيد، با خودتان فكر كنيد كه من هميشه هستم، الان جناب عزرائيل بيايد عين آن مادر مهربان است، تشريف بياورد اين پيراهن بوناك من را كه تا عرق مي‌كنم بوي بد مي‌دهم اين را عوض كند، اين صورت چرك و چروك من را از من بگيرد، اين لباس مال -از خودم مي‌گويم- شصت هفتاد سال قبل و شماها اكثرتان سنتان كمتر است، اين لباس بيست ساله، اين لباسي كه سي سال در تنت است اين را عوض كند و ببرد شما را در جايي كه ائمه اطهار نشسته‌اند، اين‌ها را فكر بكنيد تا جا بيفتد، فكر نكرده جا نمي‌افتد، فكر كنيد.

$بهترين چيز براي تقويت ايمان به مبدا و معاد قضيه شهيد در قرآن است

خوب شهداء را ببينيد «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» شيرفهم‌تر از اين ديگر نمي‌شود كرد، «لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا»، اين‌ها مرده نيستند، «بَلْ أَحْيَاءٌ» خوب مرده نيستند تمام شد؟ قبول كرديم؟ نه، «بَلْ أَحْيَاءٌ»، خوب اين‌ها چطور زنده هستند؟ «عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ، فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»، آن‌قدر هم خوشحال، سرحال كه خدا از فضلش به آن‌ها عنايت كرده، فلاني را مي‌گويي، شهيد شد، اِ! بله. خيلي پسر خوبي بود! خوب پسر خوبي بود كه شهيد شد كه خدا برد او را پيش خودش، والاّ پسرهاي بد چرا شهيد نمي‌شوند، اين از شهداء.

$توجه و تفكر در زندگي آسوده و مرفه و ابدي با اولياء خدا، ايمان را تقويت مي‌كند

آيه‌اي كه همين امروز تلاوت شد، من توجه نداشتم كه اين آيه امروز تلاوت شد، «وَ مَنْ يُطِعْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»، شما هنوز اطاعت را شروع كرديد، چرا اين جا من برداشتم اين بود كه شروع كرديد، نگفتم تزكيه‌ي نفس كرديد، به كمال رسيديد، به جهت اين‌كه آن‌هايي كه به كمال رسيده‌اند، آن‌ها جزء صديقين و صالحين هستند، كه تو با آن‌ها رفيق مي‌شوي خودت نيستي و آن‌ها با تو رفق و مدارا مي‌كنند، يعني اين نواقص تو را نديده مي‌گيرند، «وَ مَنْ يُطِعْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» از اول مرحله‌ي يقظه ما مي‌نويسيم و هر كس از دوستاني كه مرحله مي‌دهند بنويسند، «ترك گناه و انجام واجبات»، اين كار واضح است، ترك گناه و انجام واجبات بايد انجام بشود، مي‌شود «يُطِعْ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» حالا با ناراحتي «يُطِعْ اللَّهَ وَ رسُولَهُ» يا با خوشي يا با استقبال، يا با محبت هر چه مي‌خواهد باشد، تا اين مرحله‌اش هر چه مي‌خواهد باشد، شما يك زن بسيار زيبايي از دور دارد مي‌آيد بد حجاب يا بي‌حجاب، چشمت افتاد با فشار چشمت را انداختي پايين، مطيع خدا شدي، مطيع خدا شدي، ارزش ندارد برايت كه براي ابد، براي ابد ها! ابد كه مي‌گويند يعني با خدا هستيد هميشه، خدا هميشه هست ديگر، نمي‌شود بگوييم تا خدا خدايي مي‌كند، نه! تا ندارد، تو هم هستي، چشمت را بينداز پايين، نگو حالا من از صراط مستقيم حالا يك قدري نگاهش كنيم بعد استغفار مي‌كنيم.

$ميزان اهميت دادن به نماز با ايمان (اعتقاد عملي) رابطه تنگاتنگ دارد

اول ظهر شد نشسته‌اي با رفيقت صحبت مي‌كني به خدا قسم رفيق‌هاي شماها بدشان نمي‌آيد اين شيطان را از خودتان دور كنيد، تا گفتند: «حي علي الصلوة» بلند شو. آقا داريم حالا صحبت مي‌كنيم. ببخشيد خدا! -همين طور، بگوييد اگر مي‌خواهيد رفيق ما باشيد بگوييد- بگوييد: خدا مي‌گويد بشتاب براي نماز، من ديگر ببخشيد بعد صحبت مي‌كنم، برو بابا! تو ديگر كه هستي؟ همين! همين كه مي‌بيني! چه اشكال دارد؟ چه اشكال دارد ما اين كه هستيم و نشان مي‌دهيم باشيم، لباس كار داري، فوراً بِكن، پاك است با همان، در مغازه هستي، در مغازه. «حي علي الصلوة»، چقدر خوب است اين طوري بشويد، بياييم واقعاً اين طوري بشويم، مي‌ارزد ها! يك روزي مي‌شود پشيمان مي‌شويم، مي‌گويند: تو آنجا يادت هست دير نماز را بستي، دير به طرف نماز رفتي، حالا هم يك خرده يك قدري آنجا گوشه محشر صبر كن نوبتت مي‌شود! يك لحظات سختي مي‌گذرد حتي براي بهشتي‌ها. كه مي‌گويند: خدايا! ما را از محشر نجات بده «وَ لَوْ اِلَي النَّارِ»([7])، ما را بفرست در جهنم تكليفمان روشن بشود! اطاعت خدا و پيغمبر.

$آثار ايمان به مبدا و معاد در اعمال انسان هويدا است

شروع كرده دو روز است آقا يقظه گرفته و جداً مشغول شده، من اكثر دوستان را اين طوري مي‌شناسم، تا ديروز نمازش را اول وقت نمي‌خواند از امروز مي‌خواند، تا ديروز معصيت مي‌كرد حالا ديگر نمي‌كند، تا ديروز احكامش را خوب عمل نمي‌كرد حالا مطيع خدا و رسول است.

%اصل وجودي خمس، محاسبه و ثبت آن در دفتر مربوطه

يك دفتري همه‌تان بايد داشته باشيد، يك دفتري برويد پيدا بكنيد دفتر مستقل براي سال خمسيتان. اين حكم را به شما بگويم، چون متأسفانه بعضي‌ها مراحلي را هم از مراحل تزكيه‌ي نفس گذرانده‌اند، هنوز مي‌گويند ما حساب سال نداريم و يا اگر هم داريم نمي‌دانيم چه شده؟ الان دارم به شما عرض مي‌كنم يك دفتر مختص اين، ممكن است يك وقتي هم از شما بخواهم، «بسم الله الرحمن الرحيم» خودتان مي‌نويسيد، حمد و ثناي الهي را پشتش مي‌نويسيد، نمي‌خواهيد آقاي نعمتي با اينكه خيلي كار دارند برايتان مي‌نويسند، يا آقاي معلم براي مشهدي‌ها اينجا تشريف دارند يا ساير دوستان حالا يكي يكي بخواهم اسم ببرم اصل موضوع. الحمدلله نعمت ما فراوان. مي‌نويسيد روز تولدتان، آن روز اول تكليفتان هم هست و همان روز را بايد سال قرار بدهيد، اگر قاطي شده و نمي‌دانيد كي متولد شده‌ايد آخر قديم‌ها شناسنامه نبود نمي‌دانستند ولي حالا ديگر الحمدلله ساعتش را هم تعيين مي‌كنند، آن ساعت و روز، روز سالتان باشد- و هر سال آن روز، شما حساب سالتان را مي‌كنيد اگر دارايي‌تان البته ديگر مسائل مختلفش را ان‌شاءالله در رساله‌ها مي‌خوانيد- اگر آنچه كه خمس به آن تعلق مي‌گيرد مساوي بود با بدهيتان، خمس ندهيد. كمتر بود باز هم ندهيد، بيشتر بود همان بيشتري‌اش را خمس بدهيد. تمام شد نكند يك نفر در شما پيدا بشود هر جواني كه سن پانزده سالش تمام شده در پسرها و دخترها هم هر كدامي كه نُه سالشان تمام شده من از آن‌ها مي‌طلبم يك جوري هم مي‌طلبم كه نتوانند يك ساعت قبلش اين كار را بكند اين كار را حتماً انجام بدهيد، دفتر، بابام دفتر دارد من هم از همان، نه! هر كسي تكليف خودش. يك دفتر مستقل، زن و شوهر دو تا دفتر، پسرها دفترهاي مختلف، دخترها هم دفترهاي مختلف. من الان از شما نمي‌پرسم چون خيلي‌ها را مي‌دانم اين‌جوري نيستند ولي از همين فردا ديگر بايد ان‌شاءالله اين‌ها را داشته باشيد، يك دفتر كوچك خريدن از بازار كه خرجي ندارد – پول نداشتيد دفتر بخريد بياييد من پولش را به شما مي‌دهم- واقعاً مي‌دهم اين قدر جدي است اين جريان. اطاعت خدا است، هر كس هم بگويد: خمس را آخوندها درست كردند كافر است. چرا؟ به جهت اين‌كه آيه شريفه است: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ»، هر چيزي از چيزي به دستتان آمد، هر فايده‌اي كه از چيزي به دستتان آمد «فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ» –كلمه خمس آمده در قرآن –«وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبَى وَ الْيَتَامَى وَ الْمَسَاكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ إِنْ كُنتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ»([8])اگر ايمان به خدا داريد اگر ايمان به خدا هم نداريد كه خداحافظ! چه كار داريد كه در مجلس حاضر بشويد؟! مي‌گويم هر كس اين حرف را هم بزند كه منكر آيه شريفه‌ي قرآن بشود و شيعه هم باشد كافر است. خيلي حواستان جمع باشد.

$نتيجه شروع در اطاعت الهي به صريح قرآن و واقعيات ملموس، سعادت ابدي است

اگر كسي اطاعت خدا و پيغمبر را كرد، چون آنچه كه به درد ما الان مي‌خورد همين‌ها است، «فَأُوْلَئِكَ» اين‌ها، اين‌هايي كه تازه شروع كردند، شما امروز دفتر خمس درست كرديد، نمازتان را اول وقت خوانديد، دروغ ديگر نمي‌گويد، غيبت ديگر نمي‌كنيد، مال مردم را زود به خودشان رد مي‌كني، كسي را اذيت نمي‌كني، كسي را آزار نمي‌كني ديگر يك آدم حسابي اسمت را گذاشته‌اند مطيع خدا و مطيع پيغمبر خدا و مطيع ائمه، اين الان مُرد. تصادف كرد مُرد. – خدا رحمت كند فرزند عزيزمان جناب آقاي بختياري، جوان، همين جلسات را هم مي‌آمد، تصادف كرد، با موتور تصادف كرد، من نمي‌خواهم داغ ايشان را دو مرتبه تازه كنم، ولي ايشان يك روزي وقتي جريان را به من گفتند ديدم ايشان من را دارند دلداري مي‌دهند تخدا چه مي‌سازد. تصادف كرد، جوان بود، خوب يك لحظه شايد بيشتر طول نكشيد، من نمي‌دانستم كه ايشان فوت كرده، يك لباس بسيار فاخري پوشاندن او را، بردند او را به عالَم بالا. چرا نبرند؟ به. «وَ مَنْ يُطِعْ اللَّهَ وَ رَسُولَه فَأُوْلَئِكَ» اين‌ها، -ببينيد مي‌ارزد بكنيد، نمي‌ارزد نكنيد من نمي‌خواهم انجام بدهيد. «فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» به اين‌ها خودشان هنوز خدا نعمت نداده ولي به آن‌ها نعمت داده، «مِنْ النَّبِيِّينَ»، پيغمبران، شما با پيغمبران خواهيد بود از همين الان ها! «أُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ» اول مي‌گويد: خدا نعمت به آن‌ها داده، «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» راه كساني كه به آن‌ها نعمت دادي.

$ورود در صراط مستقيم و راه خدا و تصميم جدي بر به انتها رساندن آن آغاز زندگي سالم با اوليا الهي است (صديقين و صالحين چه كساني هستند)

ببينيد صراط مستقيم اين است، تو نبودي، تا حالا هم نبودي، دو روز است تازه يقظه‌اي و تصميم داري جدي باشي، ايني كه من مي‌گويم: آقايان! جدي باشيد، همه‌اش براي همين است، «مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ النَّبِيِّينَ» اول پيغمبران، يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر مي‌بيني بين اين‌ها واقع شدي همه سلام آقا، سلام عليكم، احوالپرسي، خوش آمديد، از همه بالاتر، «سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ»([9])خدا هم سلام فرستاده، همه انبياء، حضرت ابراهيم، اِ! حضرت ابراهيم ايشانند؟ حضرت عيسي، حضرت موسي، از همه مهمتر كه همه‌ي انبياء تعظيم مي‌كنند رسول اكرم، به به! چه رفيق‌هاي خوبي، «الصِّدِّيقِينَ» آن‌هايي كه از اول عمر تا آخر عمر با صداقت تمام مراحل تزكيه‌ي نفس را گذرانده‌اند و به كمالات هم خودشان را رسانده‌اند، اِ شماها هم اينجا هستيد؟ «وَ الشُّهَدَاءِ»، شهداء را آورده اين وسط، همان شهدايي كه «وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ». «وَ الصَّالِحِينَ»، كساني كه كارهاي خوب انجام دادند، مساجد ساختند، مدارس ساختند، مردم را تربيت كردند، مردم را به خدا دعوت كردند، غير از انبياء، انبياء خوب برنامه‌شان همين بود، اين صالحين شامل ائمه اطهار هم مي‌شود، اين صديقين شامل ائمه اطهار هم مي‌شود، «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»([10])

#تفكر در امتيازات و محاسني كه خداي تعالي براي بشر قائل شده ايمان را به مبدا و معاد تقويت مي‌كند

اين‌ها خوب رفيق‌هايي هستند يا اين رفيق‌هاي دنيايتان؟ كه مي‌گويد: بيا برويم حالا نماز دير نمي‌شود، كدام يكي؟ خودتان بگوييد، اين اختيار با شما، اين صراط مستقيم، اين هم صراط كج، اين هم صراط راست!

Cبراي دستيابي به صراط مستقيم در مرحله اول بايد هر چه را كه نمي‌دانيم از آن اطلاع كسب كنيم (رساله عمليه احتياطي)

پس ان‌شاءالله كوشش كنيد دقيقاً هر چه را كه نمي‌دانيد بدانيد در مرحله‌ي اول، رساله‌ي مرجع تقليدتان را يا برداريد – يا اگر عمل به احتياط مي‌كنيد يك چيزي نوشته شده، آن‌هايي كه در مرحله صراط مستقيم مي‌رسند و رسيده‌اند آن را بگيرند و عمل به احتياط بكنند، دوستان زحمت كشيده‌اند، جمع آوري كرده‌اند- و كارهايتان را بدانيد، بدانيد آقا احكامتان چه هست؟

cعلوم دنيايي فقط به درد دنيا مي‌خورد

من فلان فرمول فيزيكي را بلدم، فلان فرمول رياضي را بلدم، چه بلدم، بارك الله! خوب است بلد باشي، ولي آني كه آن زندگي ابدي مي‌خواهد، شما مُرديد و بعد رفتيد آسمان چهارم، آنجا اگر هواپيما ساز هم باشيد هواپيمايت بدرد آنجا نمي‌خورد، نمي‌آورد تو را به كره‌ي زمين، با سفينه‌ي فضانورد چطور، باز هم نه! تا ماه حالا به زور رفتند ديگر هم نرفتند، آن بدردت نمي‌خورد،

#تنها خدا و روح پاك در دنيا و آخرت به همه كار انسان از جمله رشد علمي‌اش مي‌آيد (چگونه مي‌توان بر آسمان‌ها تسلط يافت)

چه بدردت مي‌خورد، «سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنْ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ»([11])آن خدايي كه پاك است، آن بدردت مي‌خورد، فكر نكنيد خدا حضرت رسول اكرم را به معراج برد و تمام آسمان‌ها را به او نشان داد مي‌خواست مثلاً به پيغمبر يك چيزي را كه نمي‌داند نشان بده، نه تنها اين نبود. مي‌خواست به ما بفهماند كه «يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ» اي معشر جن و الانس! «إِنْ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ»([12])با سلطه، با روح بزرگ، با روح پاك مي‌توانيد به طرف آسمان‌ها برويد، «إِلَّا بِسُلْطَانٍ»، دقت كرديد؟ شما مي‌توانيد برويد، كجا؟ آسمان‌ها، من كه از اين پله مي‌آيم بالا نفسم مي‌گيرد چطور مي‌توانم بروم به آسمان؟ خوب براي اين‌كه سُلطه نداري، «إِلَّا بِسُلْطَانٍ»، پيغمبراكرم را هم در بُراق گذاشتند كه بُراق از برق است -حالا براق معنوي بود، مادي بود، نمي‌دانم- بياييم واقعاً درست بشويم، خيلي انسان دلش مي‌خواهد كه به اينجا برسد.

#وضعيت كساني كه بعد از دنيا به بهشت‌هاي برزخي منتقل مي‌شوند (ارواح معين)

در آسمان چهارم شما فكر نكنيد آنجا محبوس مي‌شويد آنجا هم يك كره‌اي است مثل اين كره، نه همه جا مي‌توانيد برويد، رفت و آمد مي‌كنند، به تمامِ آنچه كه خدا خلق كرده مي‌توانيد شما مسافرت كنيد، اين‌جوري است. اگر ان‌شاءالله جزء مربي‌هاي ديگران باشيد، روحتان روح معين باشد و بتوانيد تربيت كنيد كه اصلاً رفت و آمد دائماً بايد بكنيد، كره‌ي زمين كه يك كره‌ي كوچكي است، به جاهاي ديگر مي‌رويد.

#اعراف در صحنه قيامت چيست و به جه معنا است

«وَ عَلَي الْأَعْرَافِ رِجَالٌ» –آيه قرآن در سوره‌ي اعراف- اعراف همين ارتفاع آسمان چهارم است، يك مرداني هستند كه اين‌ها نگاه مي‌كنند در قيامت، در كره زمين، مي‌بينند رفيقشان كه با آن‌ها رفيق بوده گرفتاري دارد، فوراً مي‌پرند مي‌آيند گرفتاري او را رفع مي‌كنند بر مي‌دارند مي‌برند او را، «يَعْرِفُونَْ كُلاً بِسِيمَاهُمْ»([13])همه را مي‌شناسند، نمي‌توانم زياد در اين موضوع صحبت كنم يعني برنامه به هم مي‌خورد.

6- انسان تا وقتي در دنيا است بايد دائما در جهت رشد روحي تلاش نمايد (چه وقت ما به دنبال استاد بايد برويم و چه وقت استاد به دنبال ما مي‌آيد)

اگر در صراط مستقيم باشيم و راه را طي كنيم، هر كس هم بيشتر راه را طي كند خوشحالتر باشد نگوييد خوب ما كه روز دوم يقظه برايمان بس است، با آن‌ها هستيم، مي‌گوييم نه، اگر در دنيا زنده ماندي بايد كار كني، ده روز رها كني، بعضي‌ها را مي‌بينم مي‌گويم چند وقت است در اين مرحله توبه هستي؟ مي‌گويد: دو سال است! دو سال! ما حداكثرش را گفتيم چهل روز، تو دو سال در مرحله توبه‌اي؟ بله! استادمان همچنين گفته! كي همچنين گفته! منتظريم بيايند، يك كسي به من مي‌گفت: مننتظر بوديم آقاي فلان بيايد اصفهان! بله، باباجان! يك قدري به فكر باشيد، پشت كار را بگيريد، تو اگر مشغول كار بودي، سوار ماشين شدي محبوبت مثلاً مشهد است و شما سوار ماشين شدي، با سرعت هم داري مي‌روي، ماشينت اگر خراب شد، پرت شد او فوراً خودش را به شما مي‌رساند، نه اينكه شما ماشينت را پرت كني يا ول كني، در پاركينگ پاركش كني يا بعد بگويي او بيايد، خودت بيا، خدا «متكبر» است، اين را بدانيد، كبريائيت پروردگار ايجاب نمي‌كند كه دنبال تو بيشتر از اين بدود، بيشتر از اين با تو حرف بزند، بيشتر از اين تو را داخل آدم‌ها بداند، مگر از اولياي خدا باشي، خدا چه كار كند؟ قصه گفته برايت، مَثل زده، يكصد و بيست و چهار هزار پيغمبر فرستاده، دوازده معصوم را براي شما فرستاده. معصوم آخري كه مي‌بيند شماها حالا شايد يك قدري بزرگتر بشويد، عقلتان به جا بيايد بپذيريد او را، گفته حالا شما اين كنار باشيد در بيابان‌ها باشيد، غايب باشيد تا بعد ببينيم چه مي‌شود، چه كار كند خدا؟ خدا بيايد ما را بر دارد همين طوري بگذارد ما را در بهشت، تا معلوم نشود كدام يكي‌مان شرّيم، كدام يكيمان خيريم، كدام يكيمان بديم، كدام يكيمان خوبيم. نه خدا اين كار را نمي‌كند.

Cنظم در امور، شناخت احكام و عمل به آن‌ها، تحصيل اعتقادات صحيح

احكامتان را بلد باشيد، دستورات دينتان را بدانيد، -اعتقادات- عجيب است ما يك دوره اعتقادات گفتيم الان هم نوارهايش هست هم مي‌توانند باز گوش بدهند، يك عده هنوز حالا در آن اول قبول نشدند بعد اعتقادات را حالا مي‌نويسند، مي‌بينيم يك چيزهاي ديگري مي‌نويسند، اين تخته سياه را ديده‌ايد، به بچه مي‌گويند برو تخته سياه را پاك كن يك مطلب ديگري امروز مي‌خواهيم بنويسيم اين مي‌رود نصفش را پاك مي‌كند نصفش هست، بعد شما اگر چيزي در آن نوشتي اين گوشه‌اش فحش نوشته، اين گوشه‌اش چه نوشته، اين گوشه‌اش چه نوشته، يك چيزي در آمده، اين آقايان در امتحانات عقايد يك همچنين چيزي! يك كلمه از متصوفه نقل كرده، يك كلمه از ما و يك كلمه از بهائي‌ها! يك چيزي! كه من تعجب مي‌كنم بابا! اين نوار را بردار گوش بده بعد بنويس! ما كه بالاي سرت نايستاده‌ايم كه تو تقلب نكني، عجيب است! «نظم در امور، شناخت احكام، عمل نمودن به احكام»، اين‌ها مطالبي بود كه امروز مي‌خواست عرض كنم.

Cامتحان مرحله صراط مستقيم و نحوه برگزاري آن

و ان‌شاءالله مراحل بعد را از هفته‌هاي آينده عرض مي‌كنم به شرط آنكه امتحان صراط مستقيمتان را خوب بدهيد. شايد ورق‌هاي حالا اين هفته‌ي آينده باشد، هفته‌ي بعد باشد در موضوع صراط مستقيم برايتان مي‌دهيم درست كنند، چاپ كنند، بدهند به شما، و امتحان صراط مستقيم‌تان را خوب داديد، امتحانِ راهنمايي و رانندگي، يك افسر هم مي‌نشانيم پهلويتان يك چند وقتي، مي‌بينيم تو شهريتان چطور است؟ در جادهايتان چطور است، در جادهايتان را بايد بلد باشيد در شهري زياد حالا مسأله‌اي نيست، شما ان‌شاءالله كسي را زير نمي‌آوريد اگر مطيع خدا و رسولش باشيد از ورود ممنوع وارد نمي‌شويد، دست چپ، دست راست اين‌ها را رعايت مي‌كنيد، علائم را رعايت مي‌كنيد- يك قدري دست فرمانتان هم بايد خوب بشود كه اگر روي صد و ده كيلومتر در اتوبان خواستيد برويد يك وقتي سُر نخوريد، اين هم بايد خوب باشد، افسرهايي ما پهلويتان گذشته‌ايم، حالا نمي‌خواهم بگويم چه كساني و چطور، كه اين‌ها آزمايش مي‌كنند شما را،

cخداي تعالي و ائمه عليهم السلامو ماموران آن‌ها بر حركت ما در صراط مستقيم نظارت كامل دارند

اول خدا گذاشته، روي شانه مي‌خواهي حساب بكن، كنارت مي‌خواهي حساب بكن، «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ» يك ذره تو خودت متوجه نيستي كه اين دستت را پيچاندي، اين فرمان را پيچاندي، ولي او مي‌فهمد، «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ»([14])«إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنْ الْيَمِينِ وَعَنْ الشِّمَالِ قَعِيدٌ»([15])يكي از اولياي خدا – خدا رحمتش كند – در نماز شب سوره‌ي قاف را مي‌خواند وقتي به اينجا مي‌رسيد آن چنان گريه مي‌كرد خدا دو تا موكل بر ما گذاشته، خودش هم دارد نگاه مي‌كند، چهارده معصوم هم دارند نگاه مي‌كنند، اين حداقلش است، مسلم است. اين‌ها ما در عين حال اين‌قدر خلاف مي‌كنيم، خداي تعالي هم خلاف‌ها را فقط به ملك مي‌گويد: بنويس، اين بعد به حسابش مي‌رسيم.

cهمه افراد از مرحله صراط مستقيم به بالا بايد در امتحان صراط مستقيم شركت كنند

ان‌شاءالله كوشش بكنيد در صراط مستقيم همان طوري كه عرض كردم همه. آن‌هايي كه هنوز در مراحل پايين هستند آن‌ها اين را تمرين كنند، آن‌هايي كه در مراحل بالا هستند تكميل كنند، و همه بايد ان‌شاءالله مرحله صراط مستقيم را امتحان بدهند، همين طور، مثل استقامتتان نمره مي‌دهيد به خودتان، آن‌هايي كه حالا مرحله‌شان پايينتر است امتحان هم نمي‌خواهيم تا بعد ببينيم.

7- بايد از جهت فكري نيز در صراط مستقيم قرار گرفت

يك جمله هم درباره‌ي باز صراط مستقيم كم گفتم. ببينيد -صراط مستقيم- بايد انسان فكرش هم در صراط مستقيم باشد، فكرش، اعتقاداتش، اعمالش، ما اكثراً فكرمان در صراط مستقيم نيست، چطور؟

Cچگونه مي‌توان فهميد كه آيا از جهت فكري در صراط مستقيم هستيم يا نه (ارجحيت غيب و زنا بر يكديگر، فقر به هنگام نياز به ازدواج، انتخاب همسر، مُهر، مراسم جشن ازدواج)

غيبت كردن بدتر است يا زنا؟ چه كسي است كه جواب من را بدهد؟ همه‌تان مي‌توانيد جواب بدهيد، غيبت،غيبت، غيبت! اگر زنا كردي بيشتر ناراحت مي‌شوي يا اگر غيبت كردي؟ زنا، زنا، زنا! با يك فردي كه دائماً زنا مي‌كند بدتر برخورد مي‌كني يا با كسي كه دائماً غيبت مي‌كند؟ كدام يكي‌شان؟ ببينيد اين‌ها جوابهايش خيلي واضح است، هر وقت آن طور شديد كه با غيبت همان بدتري كه مي‌گويد: «أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا»([16])، همان طور هم در فكرت، هم در عملت، هم در برخوردت، پيدا شد در صراط مستقيم هستي. والاّ نيستي ديگر، هر چه را خدا حرام كرده حرام مي‌داني، هر چه خدا حلال كرده حلال بدان؛ بعضي چيزها را نمي‌توانم اسم ببرم والاّ همه همين را مدرك قرار مي‌دهند و گاهي اشتباه مي‌كنند، مخصوصاً چيزهايي كه زن‌ها رويش حساسند، زمان ما اين طوري شده، شما همه‌تان هم زن‌ها الان فهميدند من چه مي‌گويم، هم مردها، من هم نگفتم، هر كه هم از قول من نقل بكند من راضي از او نيستم، ولي فهميدند، كدام يكي‌مان در صراط مستقيم هستيم؟ چرا يك چندتايي من در مشهد بودم يك وقتي ديدم، آخر يعني چه؟ چه مي‌خواهيم بگوييم؟ اگر يك پسري خواست خودش را از گناه نگه بدارد به تو پدر گفت كه مرا بايد داماد كني، تو گفتي كه تو هنوز دانشگاهت، يا فلان كارت، يا پول نداري، يا چه نداري بعد بايد صبر بكني و اين به حرام افتاد، گناهش به گردن توست، به گردن تو پدر است، اِ! آخر از كجا مي‌خواهد اين زنش را نان بدهد؟ به تو چه! اِ! يعني به من چه؟ براي اينكه خدا فرموده: «إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ»([17])دروغ مي‌گويد خدا؟ اگر من كه پولدارم آمدم به شما گفتم: آقا! پسرت را داماد كن اگر مشكلي داشت من حل مي‌كنم چقدر راحت مي‌شوي. يا تو خدا را قبول نداري، يا تو خدا را غني نمي‌داني، يا قرآن را دروغ مي‌داني، كدام يكي؟ به توي مادر اگر گفتند: دخترت دم بخت است، عروس كن و حتي خواستگار هم برايش آمده، تو مي‌گويي اين آقا چكاره است؟ به تو چه چكاره است؟ مؤمنِ است مسلمانِ است، خوب است ديگر. آقا اين الان مي‌خواهد زنش را كجا ببرد؟ به تو چه؟ من به همين صراحت مي‌گويم به تو چه. چرا؟ به خاطر اينكه معتقد به قرآنم، تو هم بگو به تو چه، ببين خدا درست مي‌كند يا نمي‌كند، اين حرف‌ها حالا بازار ندارد ولي من مي‌گويم چون خدا گفته. آقا دختر من را بر مي‌دارد خانه‌ي اجاره نشيني. خدا اگر راضي شد اجاره نشين باشد تو هم راضي باش، اگر خدا راضي نشد تو هم راضي نباش، يك خرده خدا را آزمايش كن! تا دخترت خودش نرود در دانشگاه براي خودش شوهر پيدا نكند تو راضي نمي‌شوي، دختر من الحمدللّه تحصيل كرده است، يك شوهر هم در دانشگاه پيدا كرده خيلي پسر خوبي است، اول مي‌گويد به خود من زياد گفته‌اند خيلي پسر خوبي است، متدين، چه، فلان، بياوريد ببينم او را، مي‌بينم ريشش را كه از ته تراشيده! آقا نماز مي‌خواني؟ بله گاهي نماز مي‌خوانم، خيلي خوب! اين هم گاهي نماز مي‌خواند و پس چه مي‌خواهيد ديگر! اين شسته و رفته! قشنگ خوب! مي‌دهند دختر را، سر چند روز، خدا مي‌داند مكرر برخورد كردم به طلاق كشيده، اين همه طلاق زياد شده براي چه هست؟ براي رعايت نكردن همين مسائل است. مهر، اگر گفتيد مهر را زياد كنيم، مَهر هر چه مي‌خواهد باشد حتي در قرآن هست كه اگر يك پوست گاوي را –اين مدرك نشود براي شما- يك پوست گاوي را پر از طلا كرديد و مهر زن كرديد اشكالي ندارد، حتي نمي‌توانيد كمش هم كنيد. اما به شرطي كه داماد داشته باشد، من گفتم: تو اين هزار و پانصد سكه را داري بدهي؟ گفت: من تا آخر عمرم همين كاري را هم كه دارم مي‌كنم در بياورم و فقط همين جا جمع بكنم نمي‌توانم بدهم، گفتم: پس تو چطور زير بار يك چنين تعهدي مي‌روي؟ حالا فرض كنيد در ذمه‌ات، چهارده سكه، من همان آدم را وادار كردم چهارده سكه، گفت: چهارده سكه را هم ندارم. گفتم: آن را از من قرض بگير دادي دادي، ندادي من صرفنظر مي‌كنم، اين آسان است، قرض به تو مي‌دهم كارت راه بيفتد حالا البته به كس ديگري قرض نمي‌دهم آنجا خواستم مسأله را حلش كنم- خيلي راحت. آقا قوم و خويش‌ها را چه كار كنيم با سر و تن برهنه مي‌آيند در اين مجلس، دعوتشان نكن، عروسي است، فقط يك عده مؤمنين را شما دعوت كن يك غذايي به آن‌ها بده. همين. اين كه عروسي نشد، خوب نشود، تو كه از اولش هم راضي نبودي خوب نشود، پسر به يك نوايي برسد، دختر به يك نوايي برسد، به خدا قسم خيلي كج مي‌رويم، من نمي‌خواهم كجروي‌هايمان را در مسائل مختلف كه بر خلاف قرآن عمل مي‌كنيم من بگويم چون شامل همه‌مان مي‌شود، پس اين مسأله را هم رعايت كنيد هر چه خدا گفته به همان شدت بايد بپذيريد و هر چه را خدا سهل كرده سهل بدانيد، بعضي جاها افراطي مي‌شويم، بعضي جاها تفريطي مي‌شويم. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أَنْ يُؤْخَذَ بِرُخَصِهِ كَمَا يُحِبُّ أَنْ يُؤْخَذَ بِعَزَائِمِهِ»([18])، خدا همانطوري كه دوست دارد كه آنچه را كه گفته حتماً بكن، اين طوري بكن، اين طور باش، «الْغِيبَةَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا»، تو هم همين طور باش، و هر چه را مرخصت كرده، گفته نه راحت باش، تو هم راحت باش، غذا خوب بخور، خانه‌ي خوب داشته باش، زندگي خوب داشته باش، تجارت خوب داشته باش، اما از حلال، خيلي هم آسان، اميدواريم خدايتعالي همه‌ي ما را در صراط مستقيم قرار بدهد.

8- ربيع الاول كه آن را ربيع المولود نيز مي‌نامند، ماه شادي است

ايام ميلاد مسعود حضرت رسول اكرم و اساساً ربيع الاول را «ربيع المولود» اسم‌گذاري كرده‌اند؛ يعني ماه تولد حضرت رسول اكرم و بهترين الگو است براي كساني كه در صراط مستقيم حركت مي‌كنند، وجود مقدس رسول اكرم، ماه شادي است، ماه خوشي است، يعني هميشه خدا دوست دارد بندگانش خوش باشند، هميشه خرم باشند، «أَلا ان اولياء الله لاخَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ»([19])اول خوشي، خوش باشيد،

Cخوشي يعني چه؟

وقتي مي‌گويند خوش باشيد نمي‌گويند برويد در پارك برقصيد، خوشي غير از اين‌ها است. وصل به خدا كه بشوي خدا مي‌داند- در يك لذتي از زندگي ولو در بدترين وضع مالي و جاني باشي هستي، خوش باشيد، اين چند روز دنيا حالا «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ»([20])ولي از لحظه‌ي مردن اولياي خدا «وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ» بعداً محزون هم نمي‌شوند، محزون نمي‌شوند، خدا نمي‌گذارد محزون بشوند، مكرر هم در قرآن اين كلمه گفته شده، «وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ» قيامت گريه ندارد، عالَم برزخ گريه ندارد، براي مؤمنين، براي اولياي خدا ديگر معلوم است، بهشت گريه ندارد.

cمومنين فقط در دنيا محزون و گريان مي‌شوند

اين دنيا است كه گاهي انسان مجبور مي‌شود گريه كند، گاهي آن چنان مصائب آن هم براي اولياي خدا شديد است كه انسان نمي‌تواند گريه نكند.

Cوجه تسميه مجالس عزاداري به روضه چيست

ما ديروز با بعضي از دوستان اهل علم و غير اهل علم صحبت بود كه روضه يعني چه؟ روضه خوب بياييد خانه‌ي ما روضه! روضه به معناي گريه، يعني بياييد بنشينيم گريه كنيم، اين است ديگر معنايش، يك آقايي مي‌رود بالاي منبر يك مطالبي را از روز عاشورا مي‌خواند و آنقدر هم مي‌خواند تا گريه كنيد، اگر هم گريه نكنيد شب باشد چراغ‌ها را خاموش مي‌كنند سنگ مي‌زنند تا خودتان آخ و اوختان بلند بشود، مي‌گويند يك كسي همچنين طرحي ريخته بود ولي روضه به معناي گريه نيست، روضه يعني باغ، «رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ»([21])، روضه به معناي بهشت، اينجا گريه مي‌كنيد، پس چرا گريه مي‌كني؟ آن كسي كه اسم‌گذاري كرده خوب اسمگذاري كرده، يك جايي كه انسان خوشحال باشد، سرحال باشد، به حال مي‌آيد، شما در باغ برويد به حال مي‌آيي، خوشحال مي‌شويد، شعف پيدا مي‌كنيد، گوشه و كنار يك مصائبي گفته مي‌شود همان گريه گاهي مي‌شود سبب فرح و خوشحالي شما در يك وقتي مي‌شود كه دارد در روز قيامت اگر يك قطره‌ي اشكي كه براي خدا براي امام حسين ريخته باشيد مي‌آورند مي‌گذارند در كفه ترازو با تمام اعمال شما سنگيني مي‌كند، چقدر آدم خوشحال مي‌شود، هميشه بايد خوش بود، خرم بود، سرحال بود و زندگي خوبي داشت، از همه‌ي شما خدا اين را خواسته، كوتاهي نكنيد و در صراط مستقيم ان‌شاءالله همه‌تان باشيد.

9- دعاي ختم مجلس

نسئلك اللهم و ندعوك باعظم اسمائك و باسمك الاعظم الاعظم الاعظم الحجة بن الحسن يا اللّه يا اللّه يا اللّه يا اللّه يا اللّه، يا اللّه يا رحمن يا رحيم، يا غياث المستغثين

عجل لوليك الفرج.

عجل لمولانا الفرج.

خدايا! همه‌ي ما را در صراط مستقيم دستمان را به دامن امام زمانمان برسان.

خدايا! در صراط مستقيم همه‌ي ما را به لقاي خودت موفق بفرما.

خدايا! ايمان ما را كامل بفرما.

خدايا! ايمان ما را به عالَم آخرت به مبدأ و معاد به آبروي امام زمانمان كامل بفرما.

پروردگارا! دنيا و آخرتمان را اصلاح بفرما.

ما را با اولياءت محشور بفرما.

خدايا! مريض‌هاي اسلام، مريض منظور، مريضه منظوره الساعه! لباس عافيت بپوشان.

امواتمان، ذوي‌الحقوقمان خدايا به آبروي امام زمانمان غريق رحمت بفرما.

اساتيدمان آن‌هايي كه به گردن ما حق دارند خدايا! اگر از دار دنيا رفته‌اند غريق رحمتشان بفرما.

اگر در دنيا زنده‌اند زير سايه امام زمان حفظشان بفرما.

خدايا! به آبروي ولي‌عصر همه‌ي ما را از بندگان و مطيعان خودت قرارمان بده.

عاقبت امرمان ختم بخير بفرما.

و عجل في فرج مولانا.

 


[1]– فاتحه/ 6-7

[2]– «و من وصية له ع للحسن و الحسين ع أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا ص يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ» نهج‏البلاغه: 421/ 47

[3]– يس/ 78

[4]– آل عمران/ 169

[5]– بقره/ 25

[6]– بقره/ 62

[7]– «عن خيثمه الجعفي قال كنت عند جعفر بن محمد ع أنا و مفضل بن عمر ليلا ليس عنده أحد غيرنا، فقال له مفضل الجعفي جعلت فداك حدثنا حديثا نسر به قال نعم، إذا كان يوم القيامة حشر الله الخلائق في صعيد واحد حفاة عراة غرلا قال فقلت جعلت فداك ما الغرل قال كما خلقوا أول مرة فيقفون حتى يلجمهم العرق فيقولون ليت الله يحكم بيننا و لو إلى النار يرون أن في النار راحة فيما هم فيه، ثم يأتون آدم فيقولون أنت أبونا و أنت نبي فسل ربك يحكم بيننا و لو إلى النار فيقول آدم لست بصاحبكم خلقني ربي بيده و حملني على عرشه و أسجد لي ملائكة، ثم أمرني فعصيته، و لكني أدلكم على ابني الصديق الذي مكث في قومه ألف سنة إلا خمسين عاما يدعوهم كلما كذبوا اشتد تصديقه نوح قال فيأتون نوحا فيقولون سل ربك حتى يحكم بيننا و لو إلى النار» تفسير عياشي: 2/ 310؛

قوله وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ قال إذا جمع الله الخلق يوم القيامة بقوا قياما على أقدامهم حتى يلجمهم العرق فينادوا يا رب حاسبنا و لو إلى النار فيبعث الله رياحا فتضرب بينهم و ينادي مناد وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ» تفسير قمي: 2/ 216

[8]– انفال/ 41

[9]– يس/ 58

[10]– توبه/ 119

[11]– اسراء/ 1

[12]– رحمن/ 33

[13]– «وَ بَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَ نَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَ هُمْ يَطْمَعُونَ»و در ميان‌ آن‌ دو دسته‌ (يعني‌ بهشتيها و جهنّميها) پرده‌اي‌ خواهد بود و بر اعراف‌ مرداني‌ هستند كه‌ هر يك‌ از آن‌ دو دسته‌ را از چهره‌هايشان‌ مي‌شناسند و اهل‌بهشت‌ را صدا مي‌زنند كه‌ درود بر شما باد. امّا مرداني‌ كه‌ در اعراف‌ هستند، خودشان‌ داخل‌ بهشت‌ نمي‌شوند، در حالي‌ كه‌ اميد آن‌ را دارند. (اعراف/ 47)

[14]– قاف/ 18

[15]– قاف/ 17

[16]– «عَنْ أَبِي ذَرٍّ عَنِ النَّبِيِّ ص فِي وَصِيَّةٍ لَهُ قَالَ يَا أَبَا ذَرٍّ إِيَّاكَ وَ الْغِيبَةَ فَإِنَّ الْغِيبَةَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا» وسائل‏الشيعه: 12/ 280؛ «عَنْ جَابِرٍ عَنِ النَّبِيِّ ص قَالَ إِيَّاكُمْ وَ الْغِيبَةَ فَإِنَّ الْغِيبَةَ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا» وسائل‏الشيعه: 12/ 284؛ «النَّبِيِّ ص قَالَ الْغِيبَةُ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِمَ ذَلِكَ قَالَ أَمَّا صَاحِبُ الزِّنَا فَيَتُوبُ فَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَمَّا صَاحِبُ الْغِيبَةِ فَيَتُوبُ فَلَا يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِ حَتَّى يَكُونَ صَاحِبُهُ الَّذِي يُحِلُّهُ» وسائل‏الشيعه: 12/ 284 و 9/ 114

[17]– نور/ 32

[18]«قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ فَهَذِهِ رَحْمَةٌ تَفَضََّ اللَّهُ بِهَا عَلَى الْمُؤْمِنِينَ رَحْمَةً لَهُمْ لِيَسْتَعْمِلُوهَا عِنْدَ التَّقِيَّةِ فِي الظَّاهِرِ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أَنْ يُؤْخَذَ بِرُخَصِهِ كَمَا يُحِبُّ أَنْ يُؤْخَذَ بِعَزَائِمِهِ» وسائل‏الشيعه: 1/ 107؛ «إِنَّ اللَّهَ نَهَى الْمُؤْمِنَ أَنْ يَتَّخِذَ الْكَافِرَ وَلِيّاً ثُمَّ مَنَّ عَلَيْهِ بِإِطْلَاقِ الرُّخْصَةِ لَهُ عِنْدَ التَّقِيَّةِ فِي الظَّاهِرِ إِلَى أَنْ قَالَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْ‏ءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ فَهَذِهِ رَحْمَةٌ تَفَضَّلَ اللَّهُ بِهَا عَلَى الْمُؤْمِنِينَ رَحْمَةً لَهُمْ لِيَسْتَعْمِلُوهَا عِنْدَ التَِّيَّةِ فِي الظَّاهِرِ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ أَنْ يُؤْخَذَ بِرُخَصِهِ كَمَا يُحِبُّ أَنْ يُؤْخَذَ بِعَزَائِمِهِ» وسائل‏الشيعه: 16/ 232؛ «… و أما الرخصة التي صاحبها فيها بالخيار فإن الله تعالى رخص أن يعاقب العبد على ظلمه فقال الله تعالى جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ و هذا هو فيه بالخيار إن شاء عفا و إن شاء عاقب و أما الرخصة التي ظاهرها خلاف باطنها» بحار: 90/ 29

[19]– آل عمران/ 170

[20]– «دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ وَ بِالْغَدْرِ مَعْرُوفَةٌ» نهج‏البلاغه: 348/ 226؛ «فلا تغرنكم الحياة الدنيا فإنها دار بالبلاء محفوفة و بالعناء معروفة و بالغدر موصوفة و كل ما فيها إلى زوال و هي بين أهلها دول و سجال» بحار: 70/ 117؛ «دار بالبلاء محفوفة و بالغدر موصوفة لا تدوم أحوالها و لا يسلم نزالها» غررالحكم: 131

[21]– «هِيَ بِأَرْضِ طُوسَ فَهِيَ وَ اللَّهِ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ» فقيه: 2/ 585؛ «قَالَ إِنَّ لِلْقَبْرِ كَلَاماً فِي كُلِّ يَوْمٍ يَقُولُ أَنَا بَيْتُ الْغُرْبَةِ أَنَا بَيْتُ الْوَحْشَةِ أَنَا بَيْتُ الدُّودِ أَنَا الْقَبْرُ أَنَا رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النَّارِ» كافي: 3/ 242

 

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره

 

جهت دانلود صوت اینجا کلیک کنید

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *