۶ شعبان ۱۴۱۱ قمری – ۲ اسفند ۱۳۶۹ شمسی – شرح آیاتی از سوره بقره

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌) و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجت‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواحنا العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفدا. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. و اذ قلنا للملائكة‌ اسجدوا لآدم‌ فسجدوا الا ابليس‌. و اذ قلنا للملائكة‌ اني‌ جاعل‌ في‌ الارض‌ خليفه‌. و اذ قال‌ ربك‌ للملائكه‌ اني‌ جاعل‌ في‌ الارض‌ خليفه‌. قالوا اتجعل‌ فيها من‌ يفسد فيها و يسفك‌ الدماء و نحن‌ نسبح‌ بحمدك‌ و نقدس‌ لك‌. قال‌ اني‌ اعلم‌ ما لا تعلمون‌. و علم‌ آدم‌ اسماء كلها. ثم‌ عرضهم‌ علي‌ الملائكه‌ فقال‌ انبئوني‌ باسماء هؤلاء ان‌ كنتم‌ صادقين‌. قالوا لا علم‌ لنا الا ما علمتنا.

 در هفته‌هاي‌ گذشته‌ دربارة‌ اين‌ آيات‌ مطالبي‌ عرض‌ شد. گفتم‌ نكاتي‌ در اين‌ آياتي‌ كه‌ مربوط‌ به‌ حضرت‌ آدم‌ هست‌ وجود دارد كه‌ اين‌ نكات‌ بايد مورد بحث‌ واقع‌ بشود. در همين‌ دو آيه‌اي‌ كه‌ همين‌ الان‌ خوندم‌ و هفته‌هاي‌ گذشته‌ يعني‌ هفتة‌ اسبق‌، اين‌ آيات‌ همه‌اش‌ ترجمه‌ شد. نكاتي‌ را كه‌ امشب‌ مي‌خواهم‌ عرض‌ كنم‌ اگر توجه‌ بفرمائيد يكي‌ دربارة‌ جمله‌اي‌ است‌ كه‌ ملائكه‌ گفته‌اند. كه‌ نحن‌ نسبح‌ بحمدك‌ و نقدس‌ لك‌. يك‌ وقت‌ انسان‌ يا هر موجودي‌، داراي‌ رشد نيست‌. در جامعة‌ ما، الان‌ مردم‌ شايد به‌ چند بخش‌ تقسيم‌ بشوند. يك‌ بخش‌ هستند كه‌ در اوائل‌ و جواني‌ آدمهاي‌ خوبي‌ هستند، بعد بد مي‌شوند. يك‌ دسته‌ هستند يك‌ تحصيلاتي‌ كرده‌اند و يك‌ سمتي‌، يك‌ پستي‌ را اشغال‌ كرده‌اند و حالا هم‌ به‌ همان‌ حد توقف‌ كرده‌اند. نه‌ بد شده‌اند، نه‌ خوب‌ شده‌اند، نه‌ كامل‌ شده‌اند، نه‌ ناقص‌ شده‌اند، در يك‌ حد متوسطي‌ ايستاده‌اند. يك‌ دسته‌ هم‌ هستند كه‌ روز به‌ روز رو به‌ كمالند. اين‌ سه‌ دسته‌ تقسيم‌ ميشه‌.

 آن‌ دسته‌اي‌ كه‌ رو به‌ نقصند ياد جواني‌ كه‌ مي‌افتند چقدر خوب‌ بوديم‌، اهل‌ عبادت‌ بوديم‌، اهل‌ معنويت‌ بوديم‌، حالا ديگه‌ حال‌ و حوصلة‌ عبادت‌ و بندگي‌ خدا را نداريم‌ و به‌ فكر جمع‌ آوري‌ مال‌ دنيا، طمع‌ هم‌ ريشه‌ كرده‌ در وجودشون‌. در جواني‌ اهل‌ بذل‌ و بخشش‌ و خيرات‌ و اينها بودند. ولي‌ حالا كه‌ پا به‌ سن‌ گذاشته‌اند، به‌ فكر جمع‌ كردن‌ مال‌ افتاده‌اند. يك‌ روايتي‌ يك‌ وقتي‌ ديدم‌ دربارة‌ صوفي‌. كه‌ الصوفي‌ من‌ لبس‌ الصوف‌ علي‌ السباء. صوفي‌ آن‌ كسي‌ است‌ كه‌ لباس‌ پشمينه‌ بپوشد، اين‌ روايت‌ درست‌ نيست‌ يك‌ وقت‌ نخواسته‌ باشيد، روايتي‌ است‌ كه‌ خود صوفيها مي‌گويند. ولي‌ حرفش‌ خوبه‌. لباس‌ پشمينه‌ بپوشد، بدنش‌ در تعب‌ باشد كه‌ خود اين‌ معلوم‌ نيست‌ مشروع‌ باشه‌ صددرصد. و سلك‌ طريق‌ المصطفي‌. راه‌ پيغمبر را پيش‌ بگيره‌. و سلك‌ طريق‌ المصطفي‌. و اجتبا عنده‌ ذهب‌ و الحجر. در نزد او طلا و سنگ‌ يكي‌ باشه‌. يكي‌ اينكه‌ لباس‌ پشمينه‌ بپوشد، راه‌ پيغمر را در پيش‌ بگيرد، اين‌ جمله‌ منظورمه‌ كه‌ سنگ‌ و طلا براي‌ او يكسان‌ باشه‌. يك‌ نفري‌ در گاوصندوقش‌، اين‌ را خودم‌ ديدم‌، شايد متجاوز از دويست‌ سيصد تا سكه‌ بود. آنوقت‌ سكه‌هاي‌ زمان‌ شاه‌ كه‌ پهلوي‌ مي‌گفتند، پهلوي‌ از اينها، و اين‌ را سالها بود نگه‌ داشته‌ بود. من‌ گفتم‌ اينها چه‌ فايده‌ داره‌ نگه‌ داشتي‌؟ گفت‌ فقط‌ يك‌ فايده‌ براي‌ من‌ داره‌. هر وقت‌ گران‌ ميشه‌ خوشحال‌ ميشوم‌، هر وقت‌ ارزان‌ ميشه‌ بدحال‌ ميشوم‌. اين‌ هيچ‌ فايدة‌ ديگري‌ برايش‌ نداشت‌. ببينيد انسان‌ چقدر پست‌ ميشه‌! قيمتها رفته‌ بالا، تو كه‌ اينها را مصرف‌ نمي‌كني‌ چه‌ فايده‌اي‌ براي‌ تو داره‌؟ اگر مي‌فروختي‌ وقتي‌ قيمتهايش‌ رفت‌ بالا، وقتي‌ آمد پائين‌ مي‌خريدي‌، تجارتي‌ بود. حالا. اما تو كه‌ گذاشتي‌ توي‌ گاوصندوق‌ و هر وقت‌ قيمت‌ بالا ميره‌، فورا خوشحال‌ ميشي‌ كه‌ الحمدلله‌ من‌ اينقدر ثروت‌ دارم‌. قيمتها پائين‌ مي‌آيد، بدحال‌ ميشي‌ كه‌ من‌ اينقدر كسر آوردم‌.خوب‌ اين‌ بدحالي‌ به‌ آن‌ خوشحالي‌ در، پس‌ هيچي‌. پس‌ هيچ‌ فايده‌اي‌ اين‌ پولها نداره‌ براي‌ تو. الذي‌ مال‌ و عدده‌. جمع‌ ميكنه‌ مال‌ را و هي‌ مي‌شماره‌. حالا راست‌ باشه‌ يا دروغ‌، اينش‌ را من‌ اطمينان‌ ندارم‌. اين‌ تيكه‌اش‌ را خودش‌ به‌ من‌ گفت‌. ولي‌ اين‌ دوميش‌ را اعتماد ندارم‌. چون‌ پسرش‌ ميگفت‌ اين‌ شبها دو ساعت‌ اين‌ سكه‌ها را ميشماره‌. هر شب‌ها. هر شب‌ سكه‌ها را مي‌شماره‌، خوشش‌ مي‌آيد. گاوصندوقه‌، درش‌ قفله‌. اما اينها را وقتي‌ شب‌ ما مي‌رويم‌ مي‌خوابيم‌، من‌ گاهي‌ اينجا بيدارم‌. مي‌بينم‌ كه‌ در گاو صندوق‌ را باز كرده‌ اينها را مي‌شماره‌. نه‌ براي‌ اينكه‌ مبادا كم‌ آمده‌ باشه‌. كسي‌ دستبردي‌ زده‌ باشه‌. نه‌. درش‌ قفل‌، كليدش‌ هم‌ توي‌ جيبش‌. خودش‌ هم‌ آدمي‌ نبود كه‌ اهل‌ باصطلاح‌ از خونه‌ بره‌ بيرون‌ و مواظب‌ اموالش‌ نباشه‌. ولي‌ اين‌ پولها را شبها مي‌شمرد. شما نميدونيد شمردن‌ پول‌ بقدري‌ بعضي‌ها لذت‌ مي‌برند كه‌ از هر لذتي‌ برايشون‌ لذتش‌ بيشتره‌. هي‌ بنشينند، مخصوصا پولهاي‌ پر ارزشي‌ هم‌ باشه‌. دلاري‌ باشه‌، سكة‌ آزادي‌ باشه‌، طلا باشه‌. مي‌آيند يكي‌ يكي‌ مي‌شمارند رديف‌ مي‌كنند و مي‌گذارند آنجا. اين‌ آية‌ قرآن‌ كه‌ مي‌فرمايد الذي‌ جمع‌ مالا و عدده‌، افرادي‌ هستند كه‌ جمع‌ مي‌كنند مال‌ را و هي‌ مي‌شمارند، تحسب‌ انه‌ ماله‌ اخلده‌، خيال‌ ميكنه‌ كه‌ اين‌ مالش‌ او را هميشه‌ نگرش‌ ميداره‌. كلا، خدا مي‌فرمايد كلا، بلكه‌ ماية‌ جونش‌ ميشه‌. بعضي‌ افراد هستند كه‌ اينجوري‌ ميشوند. پير كه‌ مي‌شوند اينجوري‌ مي‌شوند. خدا نكنه‌ها، خدا نياره‌ براي‌ انسان‌ كه‌ وقتي‌ كه‌ پير شد، اين‌ هي‌ طمعش‌ زيادتر بشه‌، وابستگيش‌ به‌ دنيا زيادتر بشه‌ و از خدا بيشتر فراموش‌ كنه‌. و اين‌ مسائل‌ در پيرها بيشتره‌ تا در جوانهاها. الذي‌ جمع‌ مالا و عدده‌، اين‌ مسائل‌ در افراد مسن‌ بيشتر پيدا ميشه‌ تا افراد جوان‌. يك‌ عده‌ اينطورند. كه‌ كسي‌ كه‌ روز قبلش‌ با روز بعدش‌ مساوي‌ باشه‌، مغبونه‌. و كسي‌ كه‌ روز بعدش‌ بدتر از روز قبلش‌ باشه‌، اين‌ ملعونه‌. ملعون‌ معنايش‌ اينه‌ كه‌ از رحمت‌ خدا دوره‌. خدا او را دوستش‌ نداره‌. مهرباني‌ پروردگار شامل‌ حال‌ او نميشه‌. اين‌ يك‌ عده‌ از مردم‌ هستند.

 يك‌ عده‌ از مردم‌ هستند نه‌. فرقي‌ نكردند. يك‌ شعري‌ هست‌، ظاهرا ملاي‌ رومي‌ ميگه‌. ميگه‌ خر عيسي‌ اگر به‌ مكه‌ رود، باز آيد همان‌ خر است‌ كه‌ بود. حالا اين‌ رفته‌ مكه‌ و برگشته‌، باصطلاح‌ عبادت‌ كرده‌، عبادت‌ هم‌ ميكنه‌، نماز هم‌ ميخونه‌، اما از خودش‌ هم‌ كه‌ بپرسيد آقا تو فرقي‌ كردي‌؟ ميگه‌ نه‌. يك‌ عده‌ هم‌ اينجورند.

 يك‌ عده‌ هم‌ هستند نه‌. دو ركعت‌ نماز كه‌ مي‌خونند، بعد از دو ركعت‌ نماز، بهتر از قبل‌ از دو ركعت‌ نماز بوده‌اند. الصلاة‌ معراج‌ المؤمن‌. نماز ماية‌ عروج‌ مؤمنه‌. الصلاة‌ قربان‌ كل‌ تقي‌. نماز اهل‌ تقوي‌ را نزديك‌ ميكنه‌ به‌ خدا. يك‌ عده‌ هم‌ اينطورند. يك‌ سبحان‌ الله‌ مي‌گويند يك‌ قدم‌ مي‌روند جلو لااقل‌. يك‌ لا اله‌ الا الله‌ ميگويند يك‌ قدم‌ مي‌روند جلو. حالا خودشون‌ احساس‌ نكنند، ولي‌ در مجموع‌ وقتي‌ كه‌ جمعش‌ را مي‌زنند مي‌بينند خيلي‌ پارسال‌ تا حالا خيلي‌ بهتر شده‌اند. اينهم‌ يك‌ دسته‌.

 اين‌ سه‌ دسته‌ از افراد انسان‌ بايد اينجوري‌ تقسيمشون‌ كرد. دستة‌ اول‌ را ملحق‌ كنيد به‌ حيوانات‌. يعني‌ اگر خدا انسان‌ خلقشون‌ كرده‌ ولي‌ خودشون‌ وارد دستة‌ حيوانات‌ شده‌اند. اين‌ دسته‌اي‌ كه‌ روزبروز بدتر مي‌شوند. آن‌ دسته‌اي‌ كه‌ هر چه‌ پيرتر مي‌شوند، بدتر مي‌شوند. اين‌ دسته‌ را ملحق‌ كنيد به‌ حيوانات‌. دستة‌ وسط‌ كه‌ خوبند، آدمهاي‌ خوبي‌ هستند، اهل‌ تقوي‌ هستند، اينها را ملحق‌ كنيد به‌ ملائكه‌. اِ. براي‌ شماها ارزش‌ داره‌ ملائكه‌. ملائكه‌، حالا من‌ مي‌خواهم‌ از همينجا شروع‌ كنم‌ به‌ بحث‌ ملائكه‌. اينها را هم‌ ملحق‌ كنيد به‌ ملائكه‌. آدمي‌ مثل‌ ملكند. يك‌ كسي‌ را انسان‌ مي‌خواهد تعريف‌ كنه‌ ميگه‌ مثل‌ ملكه‌. خدا شما را ملك‌ خلق‌ نكرده‌، انسان‌ خلقتون‌ كرده‌. و لقد كرمنا بني‌ آدم‌ و حملناهم‌ في‌ البر و البحر. خدمة‌ شما ملائكه‌ هستند. يك‌ آقايي‌ را توي‌ يك‌ خانه‌اي‌ با شخصيت‌ نشاندند، اين‌ مثل‌ نوكره‌. اين‌ تعريفش‌ نيست‌. اين‌ دسته‌ هم‌ مثل‌ ملائكه‌ هستند. حالا خوشتون‌ مي‌آيد باشيد. وقتي‌ كه‌ مطلب‌ بعدي‌ را عرض‌ كردم‌ مي‌فهميد نه‌ اين‌ دسته‌ نبايد باشيد. دستة‌ سوم‌ انسانند. يعني‌ در مقام‌ انسانيت‌ هستند. انساني‌ كه‌ خدا خلق‌ كرده‌، اين‌ دستة‌ سومه‌. آنهايي‌ كه‌ لحظه‌ به‌ لحظه‌ پيش‌ مي‌روند. لا اله‌ الا الله‌ مي‌گويند جلو ميروند. يك‌ ركعت‌ نماز مي‌خونند حركت‌ مي‌كنند. يك‌ يا صاحب‌ الزمان‌ مي‌گويند يك‌ قدم‌ به‌ طرف‌ امام‌ زمان‌ پيش‌ مي‌روند. اينها را خدا خلق‌ كرده‌، خدا مي‌خواسته‌ اينها بشوند. اينها مي‌خواسته‌ خلق‌ بشوند. آن‌ دو دسته‌ را نمي‌خواسته‌. به‌ جهت‌ اينكه‌ خوب‌ مي‌بينيد ملائكه‌ در همين‌ آيه‌ مي‌خواستم‌ اين‌ نكته‌ را بهتون‌ بگم‌. ملائكه‌ مي‌گن‌ كه‌ خدايا چرا آدم‌ را خلق‌ مي‌كني‌؟ خلاصة‌ مضمون‌ حرفشون‌ اينه‌، چرا انسان‌ را خلق‌ مي‌كني‌؟ نحن‌ نسبح‌ بحمدك‌ و نقدس‌ لك‌. هم‌ تسبيحت‌ مي‌كنيم‌، هم‌ حمدت‌ مي‌كنيم‌ هم‌ تقديست‌ مي‌كنيم‌. خوب‌ اين‌ آدم‌ همين‌ جور بود. ارزش‌ داره‌. يك‌ آدمه‌ از اول‌ جواني‌ شده‌ پانزده‌ ساله‌ تمام‌ واجباتش‌ را انجام‌ مي‌ده‌، تمام‌ محرمات‌ را هم‌ ترك‌ مي‌كنه‌ و هميشه‌ هم‌ تسبيح‌ دستشه‌ سبحان‌ الله‌ مي‌گه‌. اين‌ ارزش‌ داره‌، اين‌ مثل‌ ملائكه‌ است‌. ترقي‌ هم‌ نكرده‌. ترقي‌ نمي‌كنه‌ها به‌ فكر ترقي‌ نيست‌. گاهي‌ مي‌شه‌ اينها وسيلة‌ ترقي‌ هستند اما گاهي‌ مي‌شه‌ همين‌ كه‌ وسيلة‌ ترقي‌ هست‌ ازش‌ انسان‌ استفادة‌ ترقي‌ را مي‌كنه‌. من‌ اين‌ حرفها را براي‌ شماها مي‌زنم‌ الا بعضيها هستند كه‌ ازشون‌ فقط‌ بايد خواهش‌ كرد، تقاضا كرد كه‌ شما واجباتتون‌ را انجام‌ بديد و محرمات‌ را ترك‌ كنيد. لذا اگر اين‌ كار را بكنند همين‌ جوري‌ باشند خيلي‌ خوبه‌. اما هدف‌ پروردگار از خلقت‌ بشر اين‌ نبوده‌. شما از اول‌ تكليف‌ تا سن‌ پنجاه‌ سالگي‌، شصت‌ سالگي‌ نه‌ يك‌ دونه‌ گناه‌ كرديد نه‌ يك‌ واجب‌ را ترك‌ كرديد و دائم‌ هم‌ سبحان‌ الله‌ مي‌گفتيد. اين‌ را خدا نخواسته‌ اين‌ باشيد شما تازه‌! شما مي‌گيد اِ، پس‌ چي‌ خواسته‌؟ خواسته‌ كه‌ روز به‌ روز ترقي‌ بكنيد.

 سبحان‌ الله‌، لا اله‌ الا الله‌، صلوات‌ هر چه‌ از اين‌ اذكار عبادت‌ هست‌ اينها وسيلة‌ ترقي‌ شماست‌. نمي‌دونم‌ اين‌ را، اين‌ نكته‌ را خوب‌ متوجه‌ البته‌ شايد همتون‌ متوجه‌ نشيد ولي‌ خوب‌ بايد اكثرتون‌ متوجه‌ بشيد. اگر يك‌ انساني‌ فرض‌ كنيد حسود هست‌، بخيل‌ هست‌، خائن‌ هست‌ يعني‌ ذاتاها نه‌ اين‌ كه‌ خيانت‌، خيانت‌ كه‌ گناهه‌. حسادت‌ بكنه‌ گناهه‌. نه‌ باطنا” حسوده‌. مي‌بينه‌ يك‌ نفر نعمتي‌ داره‌، هي‌ خودش‌ را مي‌خوره‌ كه‌ چرا او نعمت‌ داره‌. يك‌ نفر در فشاره‌ آرزو هم‌ نمي‌كنه‌ كه‌اي‌ كاش‌ من‌ مي‌داشتم‌ او را از فشار بيرون‌ مي‌آوردم‌. نمي‌گن‌ عملش‌، عملش‌ غير از، گاهي‌ مي‌شه‌ افراد بخيلند ولي‌ عمل‌ سخاوتمندانه‌ دارند. گاهي‌ مي‌شه‌ افرادي‌ هستند كه‌ سخييند عمل‌ بخل‌ دارند خيال‌ مي‌شه‌ كه‌ اينها بخيلند. اوني‌ كه‌ من‌ دارم‌ عرض‌ مي‌كنم‌ باطن‌ انسانه‌. اون‌ باطنش‌ هيچي‌ نداره‌. اگر باطن‌ اينهايي‌ كه‌ الان‌ عرض‌ مي‌كنم‌ يك‌ خرده‌ دقت‌، براي‌ خسيسين‌ عرض‌ مي‌كنم‌ والا الان‌ من‌ را بگذارند توي‌ نماز جمعه‌، نماز واجباتتون‌ را انجام‌ بديد محرمات‌ را ترك‌ بكنيد، خدمتون‌ عرض‌ شود خيلي‌ هم‌ خدا پيغبر و ائمه‌ و همه‌ هم‌ ازتون‌ ممنونند. اما اينها را دارم‌ براتون‌ شرح‌ مي‌دم‌. چرا وقتي‌ كه‌ نمي‌خوام‌ بگم‌ نماز جمعه‌، يك‌ مركز عمومي‌ منظورم‌ بود نه‌ بخوام‌ بگم‌ اينهايي‌ كه‌ نماز جمعه‌ مي‌رن‌، نه‌ يك‌ جايي‌ كه‌ حالا يك‌ ده‌ هزار جمعيتي‌ جمع‌ شده‌ باشند. هزار نفر هم‌ اگر اينجا جمع‌ شده‌ باشند الان‌ من‌ اينجوري‌ حرف‌ نمي‌زنم‌. همة‌ آدمهاي‌ دور خودم‌ را شايد يكي‌ دو نفر را شايد ندونم‌ در چه‌ وضعي‌ هستند ولي‌ بقيه‌ را مي‌شناسم‌. حدشون‌ را هم‌ مي‌دونم‌، مي‌دونم‌ اين‌ درس‌ براشون‌ مفيده‌. ملائكه‌ را خدا اعتنا نمي‌كنه‌ كه‌ اينها مي‌گن‌ ما براي‌ تو تقديس‌ مي‌كنيم‌، ملائكه‌ دائما ذكر مي‌گن‌. اين‌ را بدونيد و خدا هم‌ اينجور تعريفشون‌ مي‌كنه‌. و عباد المكرمون‌ لا يسبقونه‌ بالقول‌ بامره‌ و عمله‌. معصوم‌. امامي‌ هستند بسيار گرامي‌ در نزد خدا. ملائكه‌ اينجورند. بندگان‌ گرامي‌ خدا هستند. در كلام‌ پيشي‌ بر خدا نمي‌گيرند. يعني‌ مثلا يك‌ چيزي‌ را بگن‌ خدايا اين‌ كار را بكن‌. اين‌ كار را نكن‌ هيچ‌. لا يسبقونه‌ بالقول‌ و هم‌ بامره‌ يعملون‌. كه‌ اينها به‌ امر پروردگار عمل‌ مي‌كنند. نوكر خالص‌، بدون‌ حرف‌ خدا هستند. اما جبرئيل‌ هميشه‌، جبرئيله‌، ميكائيل‌ هم‌ هميشه‌ ميكائيله‌ اون‌ ملك‌ هم‌ كه‌ موكل‌ منه‌، هميشه‌ ملك‌ موكله‌ منه‌. اين‌ ديگه‌ ترقي‌ از همين‌ها نمي‌كنند. هر چي‌ خدا خلقشون‌ كرده‌ همان‌ هستند. متوجهيد! اما انسان‌ اينطور نبايد باشه‌. اينها گفتند كه‌ اتجعل‌ فيها من‌ يفسد دما و نحن‌ نسبح‌ و بحمده‌ و نقدس‌ لك‌. خوب‌ چي‌ مي‌خواي‌ تو خدا؟ ما دائما داريم‌ تسبيح‌ مي‌گيم‌، سبحان‌ الله‌ مي‌گيم‌. دائما داريم‌ يا قدوس‌ مي‌گيم‌ دائما ما  داريم‌ فرض‌ كنيد الحمد الله‌ مي‌گيم‌، بهترين‌ اذكار هم‌ همين‌ هاست‌. خوب‌ ما داريم‌ مي‌گيم‌ ديگه‌.

 اگر ملائكه‌ بنا بود كه‌ از بشر بهتر مي‌بودند خدمتگزار ما بودند. خدمتگزار بشر خدا خلقشون‌ نمي‌كرد. تمامشون‌ را در مقابل‌ حضرت‌ آدم‌ به‌ سجده‌ نمي‌انداخت‌. هيچ‌ وقت‌ يك‌ موجود شريفي‌ را در مقابل‌ يك‌ موجود پست‌ ديگه‌ سجده‌اش‌ نمي‌اندازند. اسجدو لآدم‌. يك‌ نفره‌ حضرت‌ آدم‌. ملائكه‌ شايد ميليارد، ميليادها بودند. اين‌ همه‌ موجود، اون‌ هم‌ پاك‌ بندگان‌ مكرم‌ پروردگار در مقابل‌ انسان‌. اون‌ هم‌ چه‌ انساني‌. شما فكر نكنيد حضرت‌ آدم‌ خيلي‌ پيغمبر بزرگي‌ بوده‌. نه‌ حتي‌ به‌ مقام‌ حضرت‌ نوح‌ هم‌ نبوده‌. به‌ مقام‌ حضرت‌ ابراهيم‌ هم‌ به‌ طريق‌ اولي‌ نبوده‌. و لم‌ نجد له‌ عظما. ما براش‌ عظمي‌ نديدم‌. از پيغمبران‌ اولي‌ العظم‌ نشد. خوب‌ فرقي‌ نمي‌كنه‌ حضرت‌ آدم‌ با ماها. اني‌ جاء في‌ الارض‌ خليفه‌. اشكال‌ ملائكه‌ در چيه‌ كه‌ خدا مي‌گه‌، اعتنا به‌ حرفشون‌ نمي‌كنه‌ وقتي‌ كه‌ مي‌گن‌ نسبح‌ بحمدالله‌ و نقدس‌ لك‌ قال‌ اني‌ اعلم‌ ما لا تعلمون‌. شما يك‌ بچه‌اي‌ را ديده‌ باشيد وقتي‌ كه‌ مي‌گه‌، يك‌ چيزهايي‌ مطابق‌ فكر خودش‌ مي‌گه‌ بهش‌ مي‌گيد كه‌ خوب‌ من‌ بهتر از تو مي‌دونم‌. ببينيد اين‌ كمال‌ بي‌ اعتنايي‌ به‌ حرفه‌. چون‌ تحميل‌ برش‌ نمي‌كنند. من‌ بهتر از تو مي‌دونم‌. اني‌ اعلم‌ ما لا تعلمون‌. تو نمي‌دوني‌. من‌ مي‌خوام‌ بشر خلق‌ كنم‌، اني‌ جاء من‌ به‌ شما گفتم‌ اني‌ جائل‌ الارض‌ خليفه‌. من‌ مي‌خوام‌ روي‌ زمين‌ خليفه‌ قرار بدم‌. خيلفه‌ يعني‌ چي‌؟ يعني‌ بشر از هيچي‌ اخرجكم‌ من‌ بتونكم‌ امهاتكم‌ يا تعلمون‌ شيا وقتي‌ كه‌ از مادر متولد شديد هيچي‌ نمي‌دونستيد. حتي‌ انسان‌ به‌ اندازة‌ حيوانات‌ هم‌ هيچي‌ نمي‌فهميد. مي‌گيد نه‌! يك‌ بچة‌ انسان‌ وقتي‌ كه‌ متولد مي‌شه‌ بزنيدش‌ اين‌ بچة‌ مرغ‌ را وقتي‌ كه‌ اون‌ از توي‌ تخم‌ در مي‌ياد اون‌ را هم‌ بزنيد. اين‌ كدوم‌ يكي‌ بهتر مي‌فهمند؟ اون‌ مي‌فهمه‌ كه‌ بايد چي‌ بخوره‌، چطوري‌ آب‌ بخوره‌. سرش‌ را همان‌ كه‌ از تخم‌ سرش‌ را بالا بگيره‌ كه‌ آبها نريزه‌، آقا بچة‌ انسان‌ دو ساله‌ هم‌ كه‌ شده‌ باز هم‌ اين‌ ماستها را مي‌ماليه‌ به‌ سر و صورتش‌. ماست‌ مي‌خواد بخوره‌ نمي‌تونه‌ ماست‌ بخوره‌.

 ديگه‌ به‌ اصطلاح‌ خيلي‌ روشنه‌. هر كسي‌ كه‌ مرغ‌ داشته‌ به‌ اصطلاح‌ بچه‌ هم‌ داشته‌. ما تعلمون‌ شيئا هيچي‌ نمي‌دونستيد. اين‌ مي‌ياد بالا، مي‌ياد بالا از حيوانات‌ رد مي‌شه‌ مي‌ياد بالا، مي‌ياد بالا مي‌رسه‌ به‌ ملائكه‌ از ملائكه‌ رد مي‌شيد. نگفتند اينجا وايستا. از ملائكه‌ رد مي‌شه‌، بار ديگر از ملك‌ پران‌ شوم‌ واقعا اونچه‌ اندر وحي‌ آيد اون‌ شوم‌. انسان‌ به‌ اونجا مي‌رسه‌. شما مي‌تونيد بفهميد عاصف‌ ابن‌ برخيا، من‌ نمي‌خوام‌ ائمه‌ را مثال‌ بزنم‌ براي‌ شما. عاصف‌ ابن‌ برخيا به‌ يك‌ چشم‌ به‌ هم‌ زدن‌ تخت‌ بلقيس‌ را از اون‌ طرف‌ دنيا برمي‌ داره‌ مي‌ياره‌ آخه‌ اين‌ چيه‌، چه‌ موجوديه‌؟ ما اولياء خدا را ديديم‌ كه‌ طي‌ الارضها مي‌كنند، موفقيتهايي‌ دارند، پيشرفتهايي‌ دارند كه‌ حساب‌ نداره‌. منتهي‌ اينها گفت‌ كه‌ بعضيها مثل‌ اين‌ دراويش‌ شما يك‌ دوزاري‌ بياندازيد خدمت‌ شما عرض‌ شود توي‌ يك‌ قلك‌ حلبي‌ تكان‌ مي‌ديد تلق‌ و تلوق‌ مي‌كنه‌. اما وقتي‌ كه‌ توي‌ اين‌ قلك‌ پر پول‌ مي‌شه‌ دگه‌ جا نداشته‌ باشه‌ تكانش‌ بديد صدا نمي‌ده‌. اينها يك‌ دوزاري‌ انداختند توي‌ قلكشون‌ تلق‌ و تلوق‌ راه‌ انداختند ما داراي‌ كرامات‌ هستيم‌ و چه‌ هستيم‌ و فلان‌ و اينها. يك‌ فرياد مي‌زنه‌ بقية‌ شعرش‌ اينه‌ كه‌ اون‌ صدف‌ همه‌ مرواريد داره‌ و دم‌ نمي‌زنه‌. شما خيال‌ كرديد كه‌ ما از فلاني‌ كه‌ چيزي‌ نديديم‌. تو چشم‌ داشتي‌ و نديدي‌. ما كه‌ تا به‌ حال‌ از فلان‌ آيت‌ الله‌ نود سال‌ هم‌ از عمرش‌ گذشته‌ شب‌ و روز هم‌ بوديم‌ باهاش‌ كراماتي‌ نديديم‌. مگر اينها كرامات‌ را براي‌ تو مي‌خوان‌ داشته‌ باشند؟ يك‌ امامزاده‌اي‌ نزديك‌ قزوين‌ هست‌ يك‌ وقتهايي‌ ما اونجا گفتيم‌ اينجا امامزادة‌ كيه‌؟ اين‌ شخص‌ گفت‌ اين‌ امامزاده‌ بي‌ غيرته‌. گفتيم‌ امامزاده‌ بي‌ غيرت‌! معروفه‌ اين‌ كه‌ من‌ مي‌گم‌. گفتم‌ چطور، گفتند تا حالا هيچ‌ معجزه‌اي‌ از اين‌ نديدند. معجزه‌ و كرامت‌ و اينها، اينها را فكر نكنيد اولياء خدا براي‌، انبياء چرا، انبياء براي‌ اين‌ كه‌ مردم‌ را جذب‌ كنند اهل‌ اين‌ كارها بودند. اما اولياء خدا همه‌ اين‌ كاره‌ نيستند. اهل‌ اين‌ كه‌ بيان‌ خوب‌ براي‌ چي‌ بكنند اين‌ كار را. براي‌ اين‌ كه‌ خودشون‌ را معرفي‌ بكنند كه‌ اينها نمي‌خوان‌. اگر هواي‌ نفس‌ داشته‌ باشيم‌ اندازه‌اي‌ كه‌ بخواد خودش‌ را به‌ مردم‌ معرفي‌ بكنه‌ تازه‌ بدبخت‌، بيچاره‌  و تحت‌ تأثير هواي‌ نفس‌ شيطانه‌ كه‌. اينجوري‌ كه‌ نيست‌. انسان‌ به‌ جايي‌ مي‌رسه‌ خدا مي‌دونه‌، خدا كنه‌ انشاء الله‌ همتون‌ يك‌ چشم‌ براتون‌ باز بشه‌ تا ببينيد انسان‌ به‌ كجا مي‌رسه‌. من‌ هم‌ شنيدم‌ها. شايد بگيد پس‌ شايد تو چشمت‌ بازه‌. مي‌گم‌ نه‌، من‌ هم‌ مثل‌ شماها منتهي‌ من‌ از قلبم‌ دارم‌ مي‌گم‌، ايمان‌ پيدا كردم‌. چون‌ صريح‌ قرآنه‌. صريح‌ قرآنه‌. قرآن‌ انبياء را كه‌ حالا مقامشون‌ بالاست‌ بگذريم‌ . غير انبياء را اونچنان‌ تعريف‌ كرده‌ بعضيها را از اولياء خدا. روايات‌ هم‌ فراوان‌.

 يك‌ مرحله‌اي‌ دارد انسان‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ مي‌گه‌، لو لا يتقرب‌ علي‌ عبدي‌ بمحافل‌ اون‌ بنده‌اي‌ را كه‌ خدا خلق‌ كرده‌ و دوست‌ دارد كه‌ بنده‌اش‌ باشه‌ و انسانها همه‌ بايد اونطوري‌ باشند، نمي‌گه‌ كه‌ لا يزال‌ يصلي‌. دائما نماز مي‌خونه‌، نمي‌گه‌ دائما ذكر مي‌گه‌، نمي‌گه‌ دائما صلوات‌ مي‌فرسته‌. اينها را نمي‌گه‌. مي‌گه‌ به‌ وسيلة‌ اينها يقرب‌ علي‌ به‌ من‌ نزديك‌ مي‌شه‌. تا اين‌ كه‌ چشمش‌ چشم‌ من‌ مي‌شه‌. همة‌ ديدنيهايي‌ كه‌ من‌ مي‌بينم‌ او هم‌ مي‌بينه‌. همة‌ شنيدنيهايي‌ كه‌ من‌ مي‌شنوم‌ او هم‌ مي‌شنوه‌. همة‌ مقاماتي‌ كه‌ بايد ولي‌ خدايي‌ داشته‌ باشه‌ داره‌. لا يزال‌ يتقرب‌ علي‌ عبدي‌ بالنوافل‌ حتي‌ كنت‌، ظاهر روايت‌ همين‌ جور باشه‌ سمع‌ الذي‌ يسمع‌ (قطع‌ صداي‌ نوار). امام‌زاده‌ در حضرت‌ عبد العظيم‌ مقابل‌ رو به‌ قبله‌ حرم‌ حضرت‌ عبد العظيمه‌ طرف‌ دست‌ چپ‌ امام‌ زاده‌ طاهري‌ هست‌ از فرزندان‌ امام‌ سجاد عليه‌ الصلاة‌ والسلامه‌ مي‌گه‌ اينجا هميشه‌ خلوته‌. يك‌ حرم‌ خلوتي‌ است‌. من‌ هم‌ گاهي‌ آدم‌ دلش‌ مي‌خواد يك‌ قدري‌ اونجا بنشينه‌. با مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ بوديم‌ رفتيم‌ زيارت‌ حضرت‌ عبد العظيم‌ و حضرت‌ حمزه‌ و بعد برگشتيم‌ توي‌ حرم‌ امامزاده‌ طاهر اونجا نشستيم‌. ايشان‌ شروع‌ كردند به‌ روضه‌ خواندن‌، مطالبي‌ مي‌گفت‌. مطالبي‌ براي‌ ما مي‌گفت‌. مي‌گه‌ من‌ سرم‌ را گذاشتم‌ روي‌ زانوم‌ منظره‌اي‌ را مي‌ديدم‌. مي‌ديم‌ كه‌ حضرت‌ موسي‌ ابن‌ جعفر در مقابل‌ قبله‌ ايستادند و ايشان‌ حرفهايي‌ مي‌زنند همان‌ حرفها را ايشان‌ براي‌ ما مي‌گه‌. سر را برمي‌ داشتم‌ مي‌ديدم‌ كه‌ نه‌ حضرت‌ موسي‌ ابن‌ جعفر را نمي‌ديدم‌. باز سرم‌ را مي‌گذاشتم‌ باز مي‌ديدم‌. مكرر اينطوري‌ بود. آمدم‌ به‌، از حرم‌ كه‌ آمديم‌ بيرون‌ به‌ مرحوم‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ گفتم‌ كه‌ ايشان‌ مي‌گفت‌ به‌ حاج‌ ملا آقاجان‌ گفتم‌ كه‌ آمدم‌ حرفي‌ بزنم‌ گفت‌ بله‌ مي‌دانم‌ چي‌ مي‌خواي‌ بگي‌. طوطي‌ صفتم‌ داشته‌اند، در پس‌ آيينه‌ طوطي‌ صفتم‌ داشته‌اند. اونچه‌ استاد ازل‌  گفت‌ بگو مي‌گويم‌. زبانش‌ مي‌شه‌ زبان‌ خدا. زبان‌ موسي‌ ابن‌ جعفر زبان‌ خداست‌. لا ينطق‌ عن‌ الهوي‌. يك‌ كلمه‌ از خودش‌ نمي‌گه‌. يك‌ كلمه‌. لسان‌ الله‌، لا ينطق‌ عن‌ الهوي‌ ان‌ هو الا وحي‌ اليوحي‌ علمه‌ شديد القوا. بله‌ انسان‌ بايد اين‌ مرحله‌ را داشته‌ باشه‌. خوب‌ پس‌ اين‌ كه‌ من‌ از اين‌ آيه‌ را مي‌خواستم‌ براتون‌، اين‌ نكتة‌ تفسيري‌ اين‌ آيه‌ را مي‌خواستم‌ براتون‌ بگم‌ كه‌ وقتي‌ كه‌ ملائكه‌ مي‌گن‌ كه‌ اتجعل‌ فيها من‌ يترك‌ الدما ماها همين‌ طوري‌ هستيم‌ها. ماها اكثريت‌ را هميشه‌ مي‌بينيم‌. توي‌ شهر واصل‌ شديم‌ مي‌بينيم‌ مردم‌ معصيت‌ كاري‌ گوشه‌ و كنار هستند همه‌ را خيال‌ مي‌كنيم‌ معصيت‌ كارند. يعني‌ حمل‌ بر اغلب‌ مي‌كنيم‌. اكثريت‌ را به‌ اصطلاح‌ در نظر مي‌گيريم‌.

 مي‌گن‌ حضرت‌ عيسي‌ وارد يك‌ شهري‌ شد، از يك‌ نفر سؤال‌ كرد كه‌ مردم‌ اين‌ شهر چطورند؟ گفت‌ كه‌ همشون‌ مردم‌ بدي‌ هستند. از دومي‌ سؤال‌ كرد گفت‌، هم‌ بد دارند هم‌ خوب‌. از سومي‌ گفت‌ همشون‌ مردمان‌، من‌ بدي‌ از اينها نديدم‌. حواريون‌ پرسيدند آخه‌ چطوري‌ مي‌شه‌ آخه‌ يك‌ شهر، يك‌ جمعيت‌، سه‌ جور درباره‌ اشون‌ حرف‌ بزنند؟ حضرت‌ عيسي‌ گفت‌ اين‌ اولي‌ خودش‌ بد بود. اين‌ بديها را مي‌ديد. تو جلسات‌ ديني‌ نرفته‌.هر چي‌ رفته‌ تو سينما رفته‌، تو تاتر رفته‌ و خدمتون‌ عرض‌ شود كه‌ توي‌ پاركها گشته‌ با آدمها فاسق‌ نشسته‌ خوب‌ جز بدي‌ چيزي‌ نديده‌. اون‌ دومي‌ همچين‌ متوسطه‌، اون‌ سومي‌ هر چه‌ برخورد داشته‌ با آدمهاي‌ خوب‌ برخورد داشته‌. ملائكه‌ هم‌ اكثريت‌ را كه‌ در گذشته‌ مي‌ديدند از خلقتهاي‌ قبل‌ خوب‌ اينها، الانش‌ هم‌ اگر از ما بپرسند كه‌، الان‌ خيلي‌ سؤال‌ هم‌ مي‌كنند در جلسان‌ خيلي‌ سؤال‌ مي‌كنند خدا كه‌ مي‌دونست‌ ماها اين‌ قدر گناه‌ مي‌كنيم‌ چرا خلقمون‌ كرد؟ خدا شما را براي‌ معصيت‌ و گناه‌ خلق‌ نكرده‌ كه‌. اني‌ جائل‌ في‌ الارض‌ خليفه‌. مي‌خواسته‌ جانشين‌ خودش‌ را تعيين‌ كنه‌. اگر مي‌خواسته‌ صلب‌ اختيار از شما بكنه‌ كه‌ هيچ‌ اختيار نداشته‌ باشيد مي‌شديد ملائكه‌ باز. اختيار بهتون‌ داده‌ كه‌ روي‌ اختيار خودتون‌ خوب‌ باشيد. تا بشيد انسان‌. اينجوريه‌. خوب‌. خداي‌ تعالي‌ چرا به‌ اينها اعتنا نكرد؟ براي‌ اين‌ كه‌ گفته‌ بود من‌ خليفه‌ مي‌خوام‌. اينها خيال‌ كردند كه‌ خليفه‌، آخه‌ خودش‌ تسبيح‌ مي‌گه‌، تقديس‌ مي‌گه‌ تحريف‌ مي‌گه‌، اين‌ مي‌شه‌ جانشين‌ خدا باشه‌. انسان‌ به‌ جايي‌ مي‌رسه‌ در كمالات‌ اين‌ را شما بدونيد كه‌ خدا ازش‌ زياد عبادت‌ نمي‌خواد. همين‌ واجباتش‌ را انجام‌ بده‌، و خوب‌ مستحبات‌ مؤكد را مثلا شب‌ و امثال‌ اينها ديگه‌ ازش‌ چيزي‌ نمي‌خواد. مثل‌ كسي‌ كه‌ رفته‌ تو مقام‌ قرب‌. حالا معلوم‌ نيست‌ صوفيها حتي‌ عبادت‌ واجب‌ هم‌ ديگه‌ نمي‌خواد، اين‌ ديگه‌ غلطه‌. استدلال‌ مي‌كنند به‌ آية‌ فاعبد ربك‌ حتي‌ يعطيك‌ اليقين‌. يقين‌ البته‌ اينجا به‌ معناي‌ مرگه‌ و يقين‌ به‌ اون‌ معنا نيست‌. حالا اين‌ روايت‌ داره‌ كه‌ عرض‌ مي‌كنيم‌. روايت‌ داره‌ كه‌ وقتي‌ انسان‌ به‌ كمال‌ رسيد ديگه‌ زياد ازش‌ عبادت‌ نخواسته‌اند. زياد خودش‌ را زحمت‌ نده‌. به‌ جهتي‌ كه‌ به‌ كمال‌ رسيده‌ است‌. البته‌ كمال‌ توقف‌ نداره‌، لا يزال‌ يتقرب‌ حقي‌ بالنوافل‌.

 ماها اندازة‌ عمر حضرت‌ نوح‌ هم‌ بكنيم‌ باز هم‌ بايد بريم‌ جلو، فكر نكنيد پنج‌ سال‌ زحمت‌ كشيديد، رياضت‌ كشيديد حالا شديد يك‌ آدم‌  حسابي‌، نه‌. به‌ اين‌ زوديها انسان‌ يعني‌ بايد دائما بره‌ جلو. شما فكر نكنيد كه‌ در بهشت‌ ديگه‌ متوقف‌ مي‌شيد. نه‌. اونجا هم‌ بايد پيشرفت‌ كنيد. عالم‌ برزخ‌ هم‌ بايد پيشرفت‌ كنيد. تا برسه‌ به‌ اونجا كه‌ خليفة‌ الله‌ صد در صد بشيد خيلي‌ كار داريد. حالا پس‌ متوجه‌ شديد كه‌ ملائكه‌ خدمتگزاران‌ شما هستند. البته‌ در صورتي‌ كه‌ انسان‌، انسان‌ باشه‌. اما اگر انسان‌ حيوان‌ باشه‌ نه‌. انسان‌ مثل‌ ملائكه‌ باشه‌. ملائكه‌ چه‌ لزومي‌ داره‌ كه‌ اونها خدمتگزاران‌ ما باشند ما خدمتگزاران‌ اونها، ما مثل‌ اونها باشيم‌، متوقف‌ باشيم‌ چه‌ ضرورت‌ داره‌ كه‌ اونها خدمتگزاران‌ ما باشند! پس‌ اين‌ آيه‌ اين‌ را مي‌گه‌ اين‌ يك‌ نكته‌ دربارة‌ اين‌ جملة‌ آيه‌. جملة‌ دوم‌ مسئله‌اي‌ است‌ كه‌ قول‌ داده‌ بودم‌ در اون‌ هفتة‌ قبل‌ كه‌ دربارة‌ اسماء هؤلاء بحث‌ كنم‌. حضرت‌ آدم‌ اسمائي‌ را ياد گرفت‌ اين‌ اسماء خيلي‌ مهم‌ بوده‌ چيزي‌ بوده‌ است‌ كه‌ بوسيلة‌ اين‌ اسماء خدا جواب‌ ملائكه‌ را داده‌. متوجهيد. يعني‌ ملائكه‌ عبرت‌ وقتي‌ گرفتند كه‌ اتجعلوا من‌ يفسد فيها و يترك‌ الدما، خداي‌ تعالي‌ فرمود كه‌ و علم‌ آدم‌ اسماء كلها ثم‌ عرضهم‌ الملائكه‌. به‌ حضرت‌ آدم‌ اسماء را تعليم‌ داد و بعد به‌ ملائكه‌ نشونش‌ داد. كه‌ ببينيد من‌ اين‌ را مي‌خوام‌ خلق‌ كنم‌. اينجا چي‌ بوده‌؟ روايت‌ متعدد هست‌. يك‌ كلمة‌ هؤلاء البته‌ استفاده‌ مي‌كنم‌ كه‌ اسماء اون‌ روايتي‌ را مي‌گيرم‌ كه‌ اسماء معصومين‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ را به‌ حضرت‌ آدم‌ تعليم‌ داد. اسماء معناش‌ اين‌ نيست‌ كه‌ مثلا يادش‌ داده‌ كه‌ اين‌ چهارده‌ معصوم‌ يكي‌ اسمش‌ محمده‌، يكي‌ عليه‌، يكي‌ فاطمه‌ است‌، يكي‌ حسنه‌، يكي‌ حسينه‌ اين‌ كه‌ چهارده‌ اسم‌ ياد گرفتن‌ كه‌ اين‌ قدر كاري‌ نيست‌. اينها را ملائكه‌ بهتر از حضرت‌ آدم‌ بلندند. منظور از اسماء هؤلاء يعني‌ شناخت‌ اينها. شناخت‌ اين‌ چهارده‌ معصوم‌ را به‌ حضرت‌ آدم‌ تعليم‌ داد. شناخت‌ حضرت‌ آدم‌ اينها را. ديد اينها عجب‌ موجوداتي‌ هستند. ميليارد، ميلياد ملائكه‌ در مقام‌ جبرائيل‌ اينها را توي‌ هم‌ بكوبند خاك‌ پاي‌ حضرت‌ ولي‌ عصر نمي‌شه‌. يعني‌ نمي‌دونم‌ چه‌ جوري‌ تعبير كنم‌. مليارد، مليارد ملائكه‌، اينها را خدمت‌ شما عرض‌ شود كه‌ همشون‌ هم‌ در مقام‌ خود جبرائيل‌ باشند كه‌ بالاترينشونه‌. اينها را تمامشون‌ را توي‌ هم‌ بكوبند،  چيز كنند خاك‌ كف‌ پاي‌ يكي‌ از ائمه‌ نمي‌شه‌. اگر نگيم‌ كه‌ مثلا خاك‌ پاي‌ حضرت‌ زينب‌ و حضرت‌ ابوالفضل‌ العباس‌ عليه‌ السلام‌ نمي‌شه‌. خوب‌ اين‌، اينها را ياد گرفت‌، اين‌ شناخت‌ را پيدا كرد. معرفت‌ امام‌ خيلي‌ مهمه‌. خيلي‌ مهمه‌. ماها امام‌ شناس‌ نيستيم‌. يك‌ معرفت‌ عام‌ داريم‌. معرفت‌ عامش‌ يعني‌ همة‌ مردم‌ واجب‌ است‌ اين‌ اندازه‌ امامشون‌ را بشناسند اين‌ است‌ كه‌ امام‌ بر قلوب‌ همه‌ آگاهه‌ و واجب‌ الاطاعه‌ است‌ و معصومه‌ او را هر مكلفي‌ بايد بدونه‌.

 بعد از اين‌ يك‌ معرفت‌ خاص‌ داريم‌. يك‌ معرف‌ خاص‌ الخاص‌ داريم‌. كه‌ اگر كسي‌ به‌ اون‌ حد از معرفت‌ برسه‌، اون‌ وقت‌ خود به‌ خود خليفة‌ الله‌ مي‌شه‌. لمس‌ بكنه‌، ايمان‌ پيدا بكنه‌ به‌ مقام‌ خاندان‌ عصمت‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌. متأسفانه‌ ماها نمي‌تونيم‌ بفهميم‌. من‌ يك‌ وقتي‌ مثال‌ مي‌زدم‌. شايد براي‌ خودتون‌ مثال‌ مي‌زدم‌ كه‌ حضرت‌ سليمان‌ اگر بياد تو لونة‌ مورچه‌ با همان‌ مغز سليماني‌. مورچه‌ها چقدر ازش‌ استفاده‌ ميكنند؟ باور كنيد فاصلة‌ بين‌ مورچه‌ها با حضرت‌ سليمان‌ كمتر از فاصلة‌ بين‌ ما با امام‌ زمانه‌. ما دليل‌ دارم‌ها. حضرت‌ سليمان‌ چقدر علم‌ داشت‌، چقدر عصمت‌ داشت‌، چقدر مقام‌ داشت‌؟ بهرحال‌ محدود بود. محدود هم‌ صفره‌ در مقابل‌ نامحدود. اما خداي‌ تعالي‌ در قرآن‌ مقام‌ خاندان‌ عصمت‌ را نامحدود معرفي‌ ميكنه‌. در دو آيه‌. كه‌ مي‌فرمايد لو ان‌ ما في‌ الارض‌ من‌ شجرة‌ و البحر يمده‌ الي‌ سبعة‌ ابحر، ما نفدت‌ كلمات‌ الله‌. اگر تمام‌ درختها قلم‌ بشه‌، شما اين‌ درختان‌ جنگل‌ را برداريد كوچيك‌ قلم‌ درست‌ كنيد. درياها هفت‌ برابر بشه‌ كه‌ ظاهرا سه‌ قسم‌ از دريا، زمين‌ درياست‌. اينها هفت‌ برابر هم‌ اضافه‌ بكنيد. بخواهيد مقام‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ را بنويسيد، دريا تموم‌ ميشه‌ ولي‌ فضائل‌ علي‌ ابن‌ ابيطالب‌ تموم‌ نميشه‌. اين‌ معرفت‌ خاص‌ الخاص‌ گفتني‌ نيست‌ها. بيا آقاي‌ مثلا عالم‌، آقاي‌ مجتهد، آقاي‌ كي‌، بشينيد معرفت‌ خاص‌ الخاص‌ را براي‌ ما بگيد. نه‌. نميشه‌ گفت‌. يعني‌ به‌ زبان‌ نمي‌آيد. مگر چيزي‌ كه‌ به‌ قلم‌ در اين‌ حد نمي‌آيد، به‌ زبان‌ كوچك‌ ما بيايد.

 اين‌ معرفت‌ را خدا در مغز حضرت‌ آدم‌ گذاشت‌ و نشانش‌ داد به‌ ملائكه‌. يك‌ عالم‌ بافضيلت‌ و تمام‌ صفات‌ آنها هم‌ درش‌ بهرحال‌ تجلي‌ كرده‌. گفتند كه‌ ما علم‌ لنا الا ما علمتنا. خدايا ما را ببخش‌، ما متوجه‌ نشديم‌ به‌ تعبير ما. ما چيزي‌ بلد نيستيم‌. انك‌ انت‌ العزيز الحكيم‌. خوب‌.

 اين‌ دو نكته‌اي‌ كه‌ مي‌خواستم‌ تذكر بدهم‌. ماها اگر مي‌خواهيم‌ به‌ كمال‌ برسيم‌، يعني‌ خليفة‌ اللهي‌ بشويم‌ كه‌ ملائكه‌ در مقابلمون‌ احترام‌ كننده‌، لنگ‌ باصطلاح‌ بيندازند، بايد خدمتتون‌ عرض‌ شود معرفت‌ ائمة‌ اطهار عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ را پيدا كنيم‌. بهرحال‌ اينهم‌ نكتة‌ دوم‌ كه‌ اين‌ دو نكته‌ خيلي‌ مهم‌ بود. انشاء الله‌ نكات‌ بعدي‌ را در هفته‌هاي‌ آينده‌، هفتة‌ آينده‌ باصطلاح‌ اگر شب‌ چهاردهم‌ شعبانه‌، و شب‌ شنبه‌ شب‌ پانزدة‌ شعبانه‌. ولو اينكه‌ رفقا ممكنه‌ خسته‌ بشوند. ولي‌ انشاء الله‌ هم‌ شب‌ جمعه‌ و هم‌ شب‌ شنبه‌ اينجا مجلس‌ خواهد بود. و روز شنبه‌ و روز جمعه‌ هم‌ ما اين‌ يك‌ هفته‌ دوستانمون‌ خيلي‌ خسته‌ شدند. هفتة‌ گذشته‌، و هفتة‌ آينده‌ هم‌ خستگي‌ دارند. و روز جمعه‌ و روز شنبه‌ هم‌ در كانون‌ بحث‌ و انتقاد انشاء الله‌، روز جمعه‌امون‌ كه‌ معمول‌ هر هفته‌. اما روز شنبه‌ انشاء الله‌ به‌ مناسبت‌ نيمة‌ شعبان‌، جشني‌ خواهد بود. و انشاء الله‌ كوشش‌ بكنيد كه‌ من‌ واقعا بعضي‌ از اين‌ رفقا را امروز ديدم‌ زحمت‌ دارند مي‌كشند، آمدم‌ دعايشون‌ كردم‌. گفتم‌ آقا خودت‌ بهشون‌ باريك‌ الله‌ بگو، من‌ نمي‌تونم‌. من‌ كيم‌؟ من‌ اگر خودمم‌ هم‌ كاري‌ بكنم‌ بايد يك‌ كسي‌ پيدا بشه‌ به‌ من‌ بگه‌ باريك‌ الله‌. بهرحال‌. انشاء الله‌ اميدواريم‌ كه‌ دوستان‌ خصوصي‌ كه‌ كارهايشون‌ را اين‌ هفته‌ گذاشتند، اين‌ هفتة‌ آينده‌ بيشتر بگذارند براي‌ تزئينات‌ و مقدمات‌ وسط‌ هفته‌ براي‌ هم‌ مردم‌ را دعوت‌ كنند. خانمها عهده‌دار شيريني‌ شدند. شيريني‌ اينجا را همه‌اش‌ را بدهند. هم‌ انشاء الله‌ اينجا هم‌ كانون‌. ما از كسي‌ توقع‌ نداريم‌ آنها خودشون‌ خواستند. و انشاء الله‌ آقايون‌ بايد مردانه‌ كانون‌ را هر جوري‌ كه‌ بهتر و آنطور كه‌ مطابق‌ شأن‌ امام‌ عصر، خيلي‌ ظهور نزديك‌ شده‌ها، خيلي‌. يك‌ جوري‌ باور كنيم‌ انشاء الله‌ حضرت‌ ظهور خواهد كرد و يك‌ كاري‌ بكنيم‌ لااقل‌ در اين‌ نيمة‌ شعبان‌ كه‌ وقتي‌ رفتيم‌ خدمت‌ حضرت‌. حضرت‌ از ما پرسيد چيكار كرديد؟ اقلا بگيم‌ اين‌ كار را كرديم‌. يا، حالا نمي‌پرسند. خودشون‌ مي‌دونند چيكاره‌ هستيم‌ ما. يك‌ كاري‌ روي‌ اخلاص‌ انجام‌ بدهيم‌. يك‌ وقتي‌ يكي‌ از اين‌ منبريها، مي‌خواهم‌ بگم‌ يك‌ كاري‌ آدم‌ انجام‌ بده‌ خيلي‌ ميتونه‌ ازش‌ بهره‌برداره‌. معجزه‌ را مي‌خواهم‌ عرض‌ كنم‌. بهرحال‌ انشاء الله‌ روي‌ اخلاص‌ و روي‌ خلوص‌، دوستانمون‌ بايد هم‌ اين‌ مجلس‌ را، ما چهار تا جلسه‌ در شب‌ و روز جمعه‌ و شب‌ و روز شنبه‌ انشاء الله‌ داريم‌. و بايد هم‌ با آمدنشون‌، هم‌ با، هر جور كه‌ خودشون‌ مي‌دونند. من‌ ده‌ دفعه‌ بيشتر اينجا خانة‌ ما نيست‌، اگر امام‌ عصر قبول‌ كنه‌ كه‌ ما تقديم‌ كرديم‌ به‌ ايشان‌ اگر هم‌ قبول‌ نكنند خاك‌ پاي‌ دوستانشون‌ شما هم‌ مي‌دونم‌ كه‌ دوستشون‌ داريد و يك‌ دوستي‌ الان‌ من‌ به‌ شما مي‌گم‌ كه‌ همتون‌ قبول‌ داريد. و همين‌ امشب‌ انشاء الله‌ هر كدام‌ از شما خواب‌ امام‌ زمان‌ را مي‌بينيد چقدر خوشحال‌ مي‌شيد. نه‌ جدا!و در مقابل‌ اگر خواب‌ يكي‌ از دشمنان‌ فاطمه‌ زهرا را ببينيد چقدر ناراحت‌ مي‌شيد. همين‌ علامت‌ دوستيتونه‌. دقت‌ مي‌كنيد. دوستي‌ از همين‌ جاها معلوم‌ مي‌شه‌ از اين‌ بيشتر نمي‌تونم‌ براتون‌ توضيح‌ بدم‌. يقينا من‌ ديدم‌ ديگه‌. يك‌ نفر خواب‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فدارا مي‌بينه‌ مي‌ياد صبح‌ پيش‌ من‌ همچين‌ با يك‌ شعفي‌ اشك‌ از چشمش‌ مي‌ياد ديشب‌ خواب‌ آقا را ديدم‌. خواب‌ يكي‌ از دشمنان‌ اهل‌ بيت‌ را وقتي‌ مي‌بينند مي‌يان‌ آقا ما چه‌ گناهي‌ كرديم‌ ديشب‌ خواب‌ مثلا معاويه‌ را ديديم‌! چكار كرديم‌؟ مي‌گيم‌ كاري‌ نكردي‌ خواب‌ ديدي‌، خواب‌ اهميت‌، مي‌گه‌ نه‌ من‌ يك‌ اشكالي‌ در كارم‌ هست‌. اين‌ علامت‌ دوستي‌ و دشمني‌ است‌ و اين‌ اندازه‌ هست‌ بحمد الله‌ كه‌ همة‌ شماها تو اين‌ مجلس‌ نشستيد و همة‌ اون‌ خانمهايي‌ كه‌ نشسته‌اند دوستان‌ امام‌ زمان‌ هستيد. حالا دوستي‌ ديگه‌ بعضيهاتون‌ را من‌ مي‌شناسم‌ كه‌ شب‌ تا صبح‌ اشك‌ مي‌ريزيد براي‌ اين‌ كه‌ يك‌ جواب‌ مختصري‌ از امام‌ زمانتون‌ بگيريد گريه‌ها مي‌كنيد اونها حالا ما به‌ اون‌ حد نمي‌گيم‌ كه‌ شامل‌ همه‌ بشه‌ ولي‌ اين‌ كه‌ گفتيم‌ شامل‌ همه‌ خواهد شد. پس‌ انشاء الله‌ بايد آماده‌ باشيد ما دوستيم‌ به‌ هر حال‌ وقتي‌ آقا تشريف‌ مي‌يارن‌ يك‌ كاري‌ كرده‌ باشيم‌ همين‌ طور مجاني‌ و به‌ اصطلاح‌ دوستيهاي‌ بي‌ اهميت‌ و وقتي‌ مريضي‌ داريم‌ مي‌ريم‌ در خانة‌ امام‌ زمان‌ وقتي‌ مقروضيم‌ مي‌ريم‌ در خانة‌ امام‌ زمان‌، اينجوري‌ نباشيم‌. بايد قلبمون‌ متوجه‌ باشه‌، سرافراز باشه‌، آقا ايشان‌ نگه‌، نه‌ اين‌ كه‌ به‌ زنش‌ بره‌ بگه‌ كه‌ من‌ همچين‌ كاري‌ كردم‌، اين‌ كار را كردم‌، نمي‌خواد اينها مال‌ آدمهاي‌ پسته‌. مي‌ريد در مقابل‌ حضرت‌ تبسم‌ مي‌كنه‌ بارك‌ الله‌ تو يك‌ همچين‌ خدمتي‌ كردي‌، يك‌ همچين‌ فعاليتي‌ كردي‌، خدا مي‌دونه‌ خدايا تو شاهدي‌ من‌ از ايران‌ رفتم‌ براي‌ يونان‌ در اون‌ جمعيت‌ مسيحي‌ اونجا خوشحالم‌ كه‌ نام‌ مقدس‌ امام‌ زمان‌ را بردم‌. و حالا انشاء الله‌ اين‌ كتابش‌ چاپ‌ بشه‌ مي‌بينيد كه‌ چه‌ زحمتي‌ كشيده‌ شده‌ كه‌ نام‌ مقدس‌، خصوصيات‌ حضرت‌ را از كتاب‌ انجيل‌ و قرآن‌ من‌ دربيارم‌ بگم‌ هم‌ شما مسيحيها قبول‌ داريد امام‌ زمان‌ ما را هم‌ ما خودمون‌.

 هدف‌ اينهاست‌. در همين‌ هفتة‌ گذشته‌ روز پنج‌ شنبة‌ گذشته‌ در قم‌ در اون‌ دارالقرآن‌ كه‌ مربوط‌ به‌ آيت‌ الله‌ گلپايگاني‌ هست‌ و تمام‌ علماي‌ قم‌ پنج‌ شنبه‌ بود همه‌ جمع‌ بودند حالا با اين‌ كه‌ من‌ هيچ‌ ارزشي‌ ندارم‌ رئيس‌ جلسه‌ را من‌ را قرار داده‌ بودم‌. من‌ نمي‌خواستم‌ چيز كنم‌ ولي‌ فكر كردم‌ كه‌ من‌ وقتي‌ مي‌خوام‌ يا الله‌ بكنم‌ و دعا بكنم‌ براي‌ امام‌ زمان‌ دعا مي‌كنم‌. و خدايا تو شاهدي‌ حتي‌ گفتم‌ آيت‌ الله‌ گلپايگاني‌ سلامتي‌ زير ساية‌ امام‌ زمان‌. حالا ديگه‌ نوارش‌ و فيلم‌ گرفتن‌ و عكس‌ گرفتن‌ اينها هست‌. زير ساية‌ امام‌ زمان‌ سلامتي‌ بهش‌ بده‌. زير ساية‌ امام‌ زمان‌ اين‌ انقلاب‌ را به‌ ظهور امام‌ زمان‌ برسون‌. زير ساية‌ امام‌ زمان‌ هر كس‌ خدمت‌ به‌ امام‌ زمان‌ مي‌كنه‌ حفظش‌ كن‌. اينهاست‌ هدف‌ ما. ما هيچ‌ چيز نداريم‌ جز يك‌ چيز. گفت‌ نيست‌ اندوه‌ دلم‌ جز الف‌ قامت‌ يار، چه‌ كنم‌؟ خدا مي‌دونه‌ چه‌ كنم‌. حرف‌ دگر نه‌ پدر. شب‌ جمعه‌ است‌ خدايا پدر من‌ را رحمت‌ كن‌ خيلي‌ اين‌ مسئله‌ را به‌ من‌ تعليم‌ مي‌داد چه‌ كنم‌. نه‌ پدر نه‌ استاد، نه‌ سايرين‌ حرف‌ ديگر يادمون‌ ندادند گفتند فقط‌ امام‌ زمان‌. چه‌ كنم‌ حرف‌ دگر ياد نداد استادم‌. مي‌گه‌ اگر مي‌خواي‌ آدم‌ خوبي‌ باشي‌ استادت‌ امام‌ زمان‌، الگوت‌ را امام‌ زمان‌. باور شايد نكنيد اين‌ را نميگم‌ نكنيد حتي‌ راضي‌ نيستم‌ هيچ‌ كدومتون‌ انجام‌ بديد يك‌ مدتي‌ زيادي‌ ايشان‌ به‌ من‌ گفته‌ بود رو به‌ قبله‌ بنشين‌ روزي‌ هزار مرتبه‌ بگو يا صاحب‌ الزمان‌. اين‌ را نمي‌گم‌ شما حالا بگيد من‌ اين‌ را گفتم‌. نه‌. اين‌ مال‌ من‌ بود. مخصوص‌ من‌ بود. براي‌ حالتي‌ كه‌ من‌ داشتم‌. شايد در هيچكدامتون‌ نباشه‌. اينجوريه‌.

 خوب‌. دوستان‌ نزديك‌ من‌ مي‌دونند، هر جا رفتم‌، هدفم‌ فكرم‌، يعني‌ غير از اين‌ انسان‌ شيعه‌ مگر ميشه‌ غير از اين‌ باشه‌. چرا اينقدر خوابند ديگران‌؟ البته‌ من‌ نمي‌خواهم‌ حمل‌ به‌ ديگران‌ بكنم‌. چون‌ خوب‌ هر كسي‌ يك‌ قسمتي‌ داره‌. ولي‌ انسان‌ امام‌ معصوم‌ داشته‌ باشه‌، امامي‌ باشه‌ كه‌ بنفسي‌ انت‌ من‌ مغيب‌ لم‌ يخلو منا از بين‌ ما، آنوقت‌ اينقدر غافل‌ باشه‌ ازش‌.

 وقتي‌ كه‌ من‌، همان‌ روز پنجشنبه‌ بود، اين‌ مجلس‌ كه‌ اينجا شايد آنقدر مقيد نباشم‌، ولي‌ آنجا مقيد بودم‌. پنج‌ شش‌ تا دعا كه‌ كردم‌ گفتم‌ همه‌ را به‌ نام‌ مقدس‌ حضرت‌ وليعصر، يك‌ نفر از علماي‌ بزرگ‌، عرض‌ ميكنم‌ صاحب‌ رساله‌ها پاي‌ اين‌ صحبت‌ بودند، مجلس‌ خيلي‌ مهميه‌. يكي‌ از علماي‌ بزرگ‌ به‌ من‌ گفت‌ باريك‌ الله‌. ديدم‌ همه‌اشون‌ خوشحالند. بعضي‌ها خيال‌ مي‌كنند اگر اسم‌ امام‌ زمان‌ را بردند مردم‌ ميگويند واي‌ تو كي‌ هستي‌؟ اينها وسوسة‌ شيطانه‌. باشه‌ بگويند، هر چي‌ مي‌خواهند بگويند. ما درد و بلاي‌ امام‌ زمان‌ را خريداريم‌ به‌ جانمون‌. ما فحشهايي‌ كه‌ مي‌خواهند بدهند براي‌ ما بهترين‌ افتخاره‌ كه‌ بدهند به‌ ما. من‌ گفتم‌ به‌ يك‌ نفري‌ كه‌ ناراحت‌ شده‌ بود بهش‌ بد گفته‌ بودند توي‌ يك‌ اداره‌ رفته‌ بود. گفته‌ بودند تو امام‌ زماني‌ هستي‌، حجتي‌ هستي‌، فلان‌ هستي‌. گفتم‌ وقتي‌ آدم‌ خوبي‌ هستي‌ كه‌ كنار ديوار بگذارندت‌، يك‌ گلوله‌ توي‌ مغزت‌ بخاطر امام‌ زمان‌ در كنند و تو خوشحال‌ بشوي‌. آخه‌ اگر هم‌ نستجير بالله‌ ما كه‌ نمي‌تونيم‌ همچين‌ جمله‌اي‌ را حتي‌ به‌ زبان‌ هم‌ جاري‌ كنيم‌. به‌ جهت‌ اينكه‌ صدها مرتبه‌ روي‌ يك‌، روي‌ يك‌ خلوص‌، يك‌ زن‌ رفته‌ مكه‌ نه‌ مرتبه‌ خدمت‌ حضرت‌ رسيده‌. چي‌ ميگيم‌ ماها. خوب‌ ماها هم‌ خدمت‌ حضرت‌ مي‌رسيم‌. فكر نكنيم‌، منتهي‌ ما بي‌ ادبيم‌، اگر در حضورش‌ باشيم‌ ادب‌ را رعايت‌ نمي‌كنيم‌. همينطور كه‌ در مقابل‌ اسمش‌ بايد، وقتي‌ حضرت‌ رضا صلواة‌ الله‌ عليه‌ اسم‌ امام‌ زمان‌ را مي‌شنيد، بلند ميشد از جايش‌ دستش‌ را مي‌گذاشت‌ روي‌ سرش‌ ميگفت‌ صلي‌ الله‌ عليه‌ صلي‌ الله‌ عليه‌ صلي‌ الله‌ عليه‌. مرحوم‌ سيد ابن‌ طاووس‌ ميگه‌ وارد حرم‌ شدند. ديدم‌ آقا آنجا نشسته‌اند. وارد حرم‌ عسگريين‌ شده‌ بودند. حضرت‌ به‌ من‌ فرمودند بيا جلو. عرض‌ كردم‌ آقا ميترسم‌ بي‌ ادبي‌ بكنم‌. چون‌ ما هر چه‌ بخواهيم‌ ادب‌ بخرج‌ بدهيم‌ باز در مقابل‌ امام‌ زمان‌ بي‌ ادبيست‌. ميگه‌ حالا رفتم‌ جلو. آمد آقا مرا به‌ سينه‌اشون‌ چسبوندند. اين‌ بچه‌ حالا توي‌ اين‌ مجلس‌ فرض‌ كنيد پايش‌ را دراز ميكنه‌، هر كاري‌ ميكنه‌. ميگيم‌ بچه‌ است‌، مسئله‌اي‌ نيستش‌. پدر هم‌ بهش‌ احترام‌ ميكنه‌، نمي‌فهمه‌. ماها هم‌ نمي‌فهميم‌. و الاّ ما بايد تاب‌ و توان‌ نداشته‌ باشيم‌ در مقابل‌ حتي‌ نام‌ مقدس‌ حضرت‌. خيلي‌ بايد مواظب‌ باشيم‌، مؤدب‌ باشيم‌. ايني‌ كه‌ وقتي‌ نام‌ حضرت‌ را در همين‌ دعاي‌ فرج‌ شماها مي‌بريد و، من‌ نگفتم‌ من‌ يادم‌ نمي‌آيد گفته‌ باشم‌ بايستيد. اون‌ اوائل‌ هم‌ نشسته‌ بوديم‌. من‌ هم‌ اين‌ كلمه‌ را نگفته‌ام‌. همه‌اتون‌ از جا مي‌پريد براي‌ اينه‌ كه‌ نزديك‌ شديد. وقتي‌ انشاء الله‌ آقا تشريف‌ بياورد ماها اين‌ را هم‌ بدونيد، ماها را ممكنه‌ راه‌ هم‌ ندهند. تو يك‌ آدمي‌ هستي‌ كه‌ ادب‌ نداري‌. تو دلت‌ در مقابل‌ ما خضوع‌ نداره‌.

 من‌ منزل‌ يكي‌ از علماء بزرگ‌ بودم‌. نوكرش‌ آمد دم‌ در را باز كرد. گفت‌ فلانيه‌. يكي‌ هم‌ از علما كه‌ من‌ با او بودم‌ شناختم‌. ايشان‌ گفت‌ كه‌ راهش‌ ندهيد. خيلي‌ تعجب‌ كردم‌. گفتم‌ آقا شما؟! گفت‌ اين‌ آدم‌ مؤدبي‌ نيست‌. وقتي‌ كه‌ ماها گاهي‌ ميشه‌ واقعا بايد مؤدب‌ ما نميگيم‌ حالا انسان‌ هميشه‌ خبردار وايستيم‌. اين‌ ادب‌ بدنيه‌. ادب‌ روحي‌ بايد داشته‌ باشيد. در مقابلش‌ تواضع‌ داشته‌ باشيم‌، خضوع‌ داشته‌ باشيم‌.

 بهرحال‌ انشاء الله‌ هفتة‌ آينده‌ نيمة‌ شعبانه‌. از خدا امشب‌ بخواهيد كه‌ هفتة‌ آينده‌ انشاء الله‌ خود آقا هم‌ تشريف‌ داشته‌ باشند. خودشون‌ هم‌ ظاهر بشوند. يا بقية‌ الله‌. شب‌ جمعه‌ است‌. ماه‌ شعبانه‌، كان‌ رسول‌ الله‌ صلي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ يدعه‌ في‌ صيامه‌ و قيامه‌. شبهاي‌ ماه‌ شعبان‌ را حضرت‌ مشغول‌ عبادت‌ بودند. روزهايش‌ را روزه‌ مي‌گرفتند. ماه‌ پيغمبر اكرمه‌. در اين‌ ماه‌ كه‌ مقدمة‌ ماه‌ رمضانه‌ خداي‌ تعالي‌ يك‌ وسائلي‌ درست‌ كرده‌ كه‌ ما شستشو بشويم‌. ما را به‌ مهماني‌ مي‌خواهند دعوت‌ كنند. انشاء الله‌، حالا وقت‌ گذشت‌، هفتة‌ آينده‌ برايتون‌ عرض‌ ميكنم‌. به‌ مهماني‌ دعوت‌ كردند. بايد در اين‌ ماه‌ لباس‌ تميزي‌ بپوشيم‌. لباس‌ تقوي‌ بپوشيم‌. چون‌ وقتي‌ كه‌ نشستيم‌ در مجلسي‌ كه‌ يك‌ طرف‌ امام‌ زمان‌ نشسته‌، چون‌ امام‌ زمان‌ هم‌ در روزه‌ ميگيره‌، يك‌ طرف‌ آن‌ حضرت‌ نشسته‌، يك‌ طرف‌ ما نشستيم‌، ما خجالت‌ از لباس‌ كثيفمون‌ نكشيم‌. خداي‌ تعالي‌ در سوم‌ اين‌ ماه‌ تولد حضرت‌ سيد الشهداء را قرار داده‌. در چهارم‌ اين‌ ماه‌، تولد باب‌ الحوائج‌ حضرت‌ ابوالفضل‌ كه‌ بخدا قسم‌ من‌ مي‌ترسم‌ هضم‌ نتونيد شماها بكنيد و الاّ مي‌گفتم‌ كه‌ حضرت‌ ابوالفضل‌ (قطع‌ صداي‌ نوار)

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *