۱۴ رجب ۱۴۱۱ قمری – ۱۱ بهمن ۱۳۶۹ شمسی – جانشین خداوند در کره زمین

اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. اذ قال‌ ربك‌ للملائكه‌ اني‌ جاعل‌ في‌ الارض‌ خليفه‌. قالوا اتجعل‌ فيها من‌ يفسد فيها و يسفك‌ الدماء و نحن‌ نسبح‌ بحمدك‌ و نقدس‌ لك‌. قال‌ اني‌ اعلم‌ ما لا تعلمون‌. ترجمة‌ تحت‌ لفظي‌ اين‌ آية‌ شريفه‌ اين‌ است‌ كه‌ آن‌ زمان‌ كه‌ خدا فرمود به‌ ملائكه‌ خداي‌ تو اي‌ پيغمبر به‌ ملائكه‌ فرمود من‌ در روي‌ زمين‌ خليفه‌ قرار خواهم‌ داد. ملائكه‌ گفتند كه‌ آيا قرار مي‌دهي‌ در روي‌ زمين‌ كسي‌ را كه‌ فساد كند در زمين‌ و خونريزي‌ كند و ما تسبيح‌ مي‌كنيم‌، حمد تو را مي‌كنيم‌، تقديس‌ تو را مي‌كنيم‌. خداي‌ تعالي‌ فرمود اني‌ اعلم‌ ما لا تعلمون‌. من‌ چيزي‌ را مي‌دانم‌ كه‌ شما نمي‌دانيد. ما امشب‌ فقط‌ بحثمون‌ در جملة‌ خليفه‌ است‌. كه‌ خدا روي‌ زمين‌ وقتي‌ كه‌ انسان‌ را مي‌خواست‌ خلق‌ كنه‌ فرمود من‌ مي‌خوام‌ در زمين‌ خليفه‌ قرار بدهم‌. مناسبت‌ آيه‌ هم‌ با اين‌ شبها و اين‌ ماه‌ عظيم‌ و اين‌ ماه‌ مبارك‌ رجب‌ خيلي‌ زياد است‌. ماه‌ رجب‌ است‌ و ماهي‌ است‌ مربوط‌ به‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ چون‌ روايتي‌ دارد كه‌ ماه‌ رجب‌ متعلق‌ به‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ و ماه‌ شعبان‌ ماه‌ پيغمبر و ماه‌ رمضان‌ ماه‌ خداست‌. در آن‌ دعاهاي‌ روز ماه‌ شعبان‌ هم‌، مي‌خوانيم‌ كه‌ هذا شهر نبيك‌. ماه‌ رجب‌ هم‌ به‌ مناسبت‌ شايد تولد علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ كه‌ در روز گذشته‌ بوده‌ و در ماه‌ رحمت‌، ماه‌ بركت‌، ماهي‌ است‌ كه‌ بيشتر از همه‌ در اين‌ ماه‌ از معرفت‌ ائمه‌ ياد شده‌. مخصوصا در آن‌ دعائي‌ كه‌ از ناحية‌ مقدسة‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ ارواحنا فداه‌ رسيده‌ كه‌ من‌ يك‌ بررسي‌ يك‌ وقتي‌ داشتم‌ دعاها يا كلمات‌ ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ هر چه‌ به‌ اين‌ آخرها مي‌رسه‌، يعني‌ از امام‌ هشتم‌ به‌ بالا كلمات‌ آنها يك‌ مقدار علمي‌تر، عميق‌تر، حكيمانه‌تر، نه‌ اينكه‌ معناي‌ اين‌ مطلب‌ اين‌ باشد كه‌ كلمات‌ قبلي‌ها عميق‌ نبوده‌. ساده‌تر بيان‌ ميشده‌ چون‌ مردمشون‌، مردم‌ كم‌ به‌ اصطلاح‌ رشدتري‌ بودند. ولي‌ از زمان‌ امام‌ صادق‌ و تا زمان‌ حضرت‌ رضا كه‌ به‌ اوج‌ رسيد و كلمات‌ امام‌ عصر بخصوص‌. چه‌ در دعاها و چه‌ در توقيعات‌ به‌ قدري‌ عميق‌، پر معنا، همين‌ دعاي‌ ندبه‌. يك‌ دوره‌ معارف‌ اسلامي‌ درش‌ گنجانده‌ شده‌. همين‌ دعاهاي‌ ماه‌ رجب‌ كه‌ يكي‌ دوتاش‌ مخصوصا مربوط‌ به‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ است‌. اللهم‌ اني‌ اسئلك‌ بجميع‌ ما يدعوك‌ به‌ ولاة‌ امرك‌. تا ميرسه‌ لا فرق‌ بينك‌ و بينهم‌ الا انهم‌ عبادك‌ و خلقك‌. چقدر معارف‌ اهل‌ بيت‌ را معرفت‌ امام‌ را، معرفت‌ ولاة‌ امر را، آنهائي‌ كه‌ ولي‌ امور مردمند، عجيب‌ بيان‌ كرده‌. تا جايي‌ كه‌ مي‌فرمايد جدايي‌ و فرقي‌ بين‌ تو خداي‌ عظيم‌ و آنها جز در دو چيز. يكي‌ اينكه‌ آنها بندة‌ تو هستند يكي‌ هم‌ خلق‌ و مخلوق‌ تو هستند. و الا در صفات‌ افعال‌، خليفة‌ تو هستند. بهترين‌ لقب‌ براي‌ انسان‌ كامل‌ خليفة‌ الله‌ است‌. اني‌ جاعل‌ في‌ الارض‌ خليفه‌. من‌ در روي‌ زمين‌، هدف‌ خلقت‌ اين‌ بوده‌. هدف‌ خلقت‌ اين‌ نبوده‌ كه‌ يك‌ مشت‌ انسانهاي‌ سيرت‌ حيوان‌ يا يك‌ مقدار حيوانات‌ مختلف‌ در دنيا روي‌ كرة‌ زمين‌ راه‌ بيندازند و اينها به‌ جان‌ همديگر بيفتند كه‌ ملائكه‌ به‌ همين‌ جهت‌ ايراد گرفتند در اين‌ آية‌ شريفه‌. اتجعل‌ فيها و يجعل‌ فيها و يسفك‌ الدماء. آيا در روي‌ زمين‌ كسي‌ را مي‌خواي‌ خلق‌ كني‌ كه‌ اين‌ فساد بكنه‌ و خونريزي‌ بكنه‌، حيوان‌ سيرت‌ باشه‌، خوردن‌ و خوابيدن‌، يك‌ عده‌اشون‌ عرضه‌ دارند باصطلاح‌، خونريزي‌ مي‌كنند، فساد مي‌كنند. يك‌ عده‌اشون‌ بي‌ عرضه‌ هستند به‌آخور مي‌روند، مي‌خورند و كار مي‌كنند و مي‌خوابند. اينها همه‌اشون‌ حيوانند. چه‌ حيوانهاي‌ درنده‌اشون‌ چه‌ غير درنده‌. انسان‌ خليفة‌ الله‌ است‌. خليفه‌ يعني‌ جانشين‌. يعني‌ كارهاش‌ كارهاي‌ خدايي‌ باشه‌. لا يزال‌ يتقرب‌ الي‌ عبدي‌ بالنوافل‌ بندة‌ من‌ يكسره‌ دائمابه‌ سوي‌ من‌ نزديك‌ ميشه‌ آنقدر نزديك‌ ميشه‌. نزديكي‌ اين‌ روايت‌ و بطور كلي‌ قرب‌ الي‌ الله‌، تقرب‌ الي‌ الله‌ اين‌ معناش‌ اين‌ نيست‌ كه‌ خدا مثلا در يك‌ مكاني‌ است‌ ما طي‌ طريق‌ مي‌كنيم‌ مي‌رسونيم‌ خودمون‌ را به‌ خدا. خدا مكان‌ نداره‌. از نظر روحي‌ خودمون‌ را به‌ خدا نزديك‌ مي‌كنيم‌. يعني‌ اگر خداي‌ تعالي‌ رحمانه‌، ما هم‌ رحمانيم‌. اگر او رحيمه‌، ما هم‌ رحيميم‌. اگر او رزاقه‌ ما هم‌ رازقيم‌. اگر او خالقه‌ ما هم‌ خالقيم‌. اگر او رب‌ ما هم‌ ربيم‌. حالا اينها همه‌اش‌ مطالبي‌ است‌ كه‌ توضيح‌ داره‌. چطور ميشه‌ انسان‌ رب‌ باشه‌؟ مربي‌ باشه‌؟ علاوة‌ بر آنكه‌ خودش‌ را تربيت‌ كرده‌ ديگران‌ را هم‌ تربيت‌ كنه‌. انسان‌ چطور ميشه‌ خالق‌ باشه‌، تا ميتواند انسان‌ بايد درست‌ كنه‌، نه‌ خراب‌ كنه‌. كسي‌ كه‌ خرابكاري‌ كارشه‌ اين‌ فساد در روز زمين‌ ميكنه‌. اصلاح‌ كردن‌ و خلق‌ كردن‌ اخلق‌ من‌ الطين‌ كهيئة‌ الطير پس‌ انسان‌ هم‌ ميشه‌ خالق‌ باشه‌. منتهي‌ ما خالق‌ كيفيتيم‌ و كميت‌ هم‌ ميشه‌ ولي‌ جوهره‌ را يك‌ وجود ديگري‌، آن‌ مخصوص‌ ذات‌ مقدس‌ پروردگاره‌ كه‌ به‌ اصطلاح‌ اصل‌ جوهر مسائل‌ و اشياء را بوجود بياوره‌. و الا ما در كيفيت‌ خالقيم‌. انسان‌ ممكنه‌ رحمان‌ باشه‌، بخشنده‌ باشه‌. همه‌ از خوان‌ احسانش‌ استفاده‌ كنند. زحمت‌ بكشه‌ درآمد داشته‌ باشه‌. پول‌ زيادي‌ در بياره‌ و به‌ مردم‌ اكرام‌ كنه‌. حالت‌ رحمانيت‌ داشته‌ باشه‌. رحيم‌ باشه‌، مهربان‌ باشه‌. به‌ آنهايي‌ كه‌ خوبند، پاكند، به‌ آنها يك‌ محبت‌ بيشتري‌ داشته‌ باشه‌. للمؤمينن‌ خاصه‌. در معني‌ رحيم‌ فرمودند كه‌ الرحمن‌ لجميع‌ الخلائق‌. خدا رحمانه‌ يعني‌ مهربانه‌ براي‌ همة‌ مخلوقات‌ و رحيم‌ است‌ مخصوص‌ مؤمنين‌. يك‌ محبتهاي‌ خاصي‌ به‌ مؤمنين‌ داره‌. خودش‌ را خوبه‌ كه‌ انسان‌ خودر را در جرگة‌ مؤمنين‌ بيندازه‌ انسان‌ اگر مي‌خواد از آن‌ رحيميت‌ پروردگار هم‌ استفاده‌ بكنه‌.

 و الا از رحمانيت‌ خدا همه‌ داريم‌ استفاده‌ مي‌كنيم‌. همين‌ كه‌ نفس‌ مي‌كشيم‌، همين‌ كه‌ هستيم‌، همين‌ كه‌ سلولهاي‌ بدن‌ ما به‌ اصطلاح‌ زنده‌ است‌. همينكه‌ سالميم‌. هرچي‌ كه‌ الان‌ نعمت‌ داريم‌ اينها تحت‌ باصطلاح‌ رحمانيت‌ پرورگار است‌. يك‌ مؤمن‌ هم‌ بايد رحمان‌ باشه‌. يك‌ مؤمن‌ بايد رحيم‌ باشه‌. خليفة‌ الله‌ باصطلاح‌ باشه‌. معناي‌ خليفة‌ الله‌ اينه‌ كه‌ مقرب‌ بشه‌ آنقدر نزديك‌ به‌ خدا بشه‌ لا يزال‌ يتقرب‌ الي‌ عبدي‌. لا يزال‌. يك‌ لحظه‌ توقف‌ نكنه‌. هرجا توقف‌ انسان‌ كرد، همونجا مرده‌. اگر من‌ گفتم‌ من‌ عالم‌ شدم‌ مجتهد شدم‌ ديگه‌ تزكية‌ نفس‌ كردم‌ حالا من‌ خودم‌ كسي‌ هستم‌ به‌ كسي‌ نياز ندارم‌، اين‌ همانجا مرده‌.

 ما يك‌ وقتي‌ به‌ يك‌ عده‌ از اين‌ آدمهاي‌ خوب‌ از اولياء خدا بود رسيده‌ بوديم‌ باصطلاح‌، رفتم‌ خدمت‌ آن‌ بزرگشون‌ از علماي‌ بزرگي‌ بود. گفت‌ ما به‌ جايي‌ رسيديم‌ و انسان‌ به‌ جايي‌ ميرسه‌ كه‌ ديگه‌ نيازي‌ به‌ استفادة‌ از ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ ندارد و نيازي‌ به‌ پيغمبر اكرم‌ ندارد و به‌ آن‌ كمال‌ نهايي‌ رسيديم‌. من‌ با اينكه‌ آنوقت‌ سنم‌ كم‌ بود، گفتم‌ اين‌ حرف‌ نبايد درست‌ باشه‌. رفتم‌ به‌ استاد خودم‌ اين‌ حرف‌ ايشان‌ را نقل‌ كردم‌. ايشان‌ فرمودند مي‌خواستي‌ انسان‌ به‌ جايي‌ ميرسه‌ كه‌ بميره‌. مرگ‌ انسان‌ همان‌ وقتي‌ است‌ كه‌ انسان‌ فكر كنه‌ ديگه‌ قابل‌ ترقي‌ نيست‌، متوقف‌ شده‌ باشه‌. ما در دنيا در عالم‌ برزخ‌، در بهشت‌، در تمام‌ عوالم‌ وجود محتاج‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ هستيم‌. آنها واسطة‌ فيض‌ ما هستند. از آنها بايد استفاده‌ بكنيم‌. از آنها بايد چيز ياد بگيريم‌. اگر آنها لحظه‌اي‌ ما را ترك‌ بكند مساوي‌ است‌ با ترك‌ خدا. آنها يد اللهند، آنها عين‌ اللهند، آنها لسان‌ اللهند. به‌ مجرد اينكه‌ امام‌ زمان‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ ما را ترك‌ كرد، ديگه‌ ما ترك‌ شدة‌ همة‌ خوبيها هستيم‌. خدا هم‌ ما را ترك‌ كرده‌. بهشت‌ هم‌ بدون‌ وساطت‌ امام‌ زمان‌ نميشه‌ حتي‌ براي‌ اولياء خدا.

 انسان‌ به‌ جايي‌ نمي‌تونه‌ برسه‌ شما حضرت‌ نوح‌، ببينيد نوح‌ نهصد و پنجاه‌ سال‌ به‌ صريح‌ قرآن‌ در راه‌ خدا خدمت‌ كرده‌. نهصد و پنجاه‌ سال‌. بسيار پيغمبر خوبي‌ است‌، از پيامبران‌ اولو العزمه‌، صبوره‌، يك‌ پيغمبري‌ است‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ در قرآن‌ مي‌فرمايد كه‌ او در ميان‌ قومش‌ نهصد و پنجاه‌ سال‌ كه‌ بود خودش‌ مي‌گفت‌ كه‌ كل‌ ما دعوة‌ ليلا و نهارا و لم‌ يزدهم‌ دعائي‌ الا فرارا. اي‌ خدا هر چه‌ من‌ شب‌ و روز اينها را به‌ سوي‌ تو دعوتشون‌ كردم‌ اين‌ دعوت‌ من‌ جز فرار براي‌ آنها و بيشتر فرار كردن‌ چيز ديگري‌ و فايدة‌ ديگري‌ نداشت‌. بسيار پيغمبر باعظمتي‌ است‌. روز قيامت‌ روايت‌ در كتاب‌ روضة‌ اصول‌ كافي‌ است‌. روضة‌ كافيست‌. روايتش‌ هم‌ خودم‌ سندش‌ را ديدم‌ صحيحه‌ است‌؛ امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ مي‌فرمايد روز قيامت‌ كه‌ ميشه‌ اول‌ كسي‌ كه‌ از انبياء سؤال‌ ميشه‌ و مورد سؤال‌ قرار ميگيره‌ حضرت‌ نوحه‌. هل‌ بلغت‌؟ آيا تبليغ‌ رسالت‌ كردي‌؟ عرض‌ ميكنه‌ بله‌. شاهدي‌ داري‌. شفيعي‌ داري‌. واسطه‌اي‌ داري‌. ميگه‌ پيغمبر اسلام‌ شاهد من‌ بوده‌. الفاتح‌ لما سبق‌. ما خيال‌ نكنيم‌ كه‌ پيغمبر اكرم‌ فقط‌ فرض‌ كنيد شصت‌ و سه‌ سال‌ توي‌ مردم‌ زندگي‌ كرد. اولش‌ اول‌ شصت‌ و سه‌ سالگي‌ بود و آخرش‌ هم‌ آخر شصت‌ و سه‌ سالگي‌ بود و همين‌. روح‌ مقدس‌ پيغمبر اكرم‌ بر تمام‌ انبياء، حتي‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌، اين‌ روايت‌ را سني‌ها هم‌ نقل‌ كردند. پيغمبر اكرم‌ فرمود كنت‌ مع‌ الانبياء سرا و معي‌ جهرا. تو يا علي‌ با همة‌ انبياء سرا بودي‌. سرا يعني‌ در ظاهر نبودي‌ در بدن‌ ظاهري‌ نبودي‌ و به‌ احترام‌ رسول‌ اكرم‌ در بدن‌ ظاهري‌ هم‌ آمد و خودش‌ را عبد من‌ عبيد محمد صلي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ معرفي‌ كرد. اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمدو عجل‌ فرجهم‌. يك‌ بندة‌ كوچكي‌ از بندگان‌ پيغمبر قرار داد و به‌ احترام‌ رسول‌ اكرم‌ بود. و الا اين‌ روح‌ مقدس‌ كه‌ به‌ يك‌ تعبير روح‌ القدس‌ با همة‌ انبياء بوده‌ با همة‌ اولياء بوده‌، آنها را راهنمائي‌ مي‌كردند. حالا در اينجا نمي‌خواهم‌ وارد در مسائل‌ رواياتي‌ كه‌ قابل‌ هضم‌ نباشه‌ براي‌ بعضي‌، وارد بشم‌. ولي‌ از نظر روحي‌ اين‌ اندازه‌ قابل‌ هضمه‌ براي‌ ما كه‌ تمام‌ انبياء و اولياء تحت‌ نظر خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ بودند و قل‌ اعملوا فسير الله‌ عملكم‌ برسوله‌ و المؤمنون‌. شهدا علي‌ الناس‌ بودند. و كذلك‌ جعلنا امة‌ وسطا لتكونوا شهدا علي‌ الناس‌. اين‌ آية‌ شريفه‌ در تفاسير داريم‌ كه‌ خطاب‌ به‌ ائمة‌ اطهار عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ است‌. شما را در وسط‌ قرار داديم‌ براي‌ اينكه‌ شهداء بر گذشته‌ و آينده‌ باشيد. حضرت‌ نوح‌ ميگه‌ شاهد من‌ پيغمبر اكرمه‌. خوب‌ برو زحمتش‌ با خودت‌. توي‌ صحراي‌ محشر برو پيغمبر را پيداش‌ كن‌ بهش‌ بگو كه‌ شهادت‌ بدهد برايت‌. حضرت‌ نوح‌ داره‌ در اين‌ حديث‌ كه‌ مردم‌ را مي‌شكافه‌. معلومه‌ كه‌ يك‌ قدري‌ فاصله‌ داشته‌. چون‌ اين‌ را هم‌ بهتون‌ بگم‌ در روز قيامت‌ هر امتي‌ با پيغمبرشون‌ هستند نه‌ مثلا مسيحي‌هاي‌ امروز با حضرت‌ عيسي‌ باشند. نه‌ اينها كافرند. يهوديهاي‌ امروز كافرند. در زمان‌ حضرت‌ موسي‌ هر چي‌ يهودي‌ بوده‌ با حضرت‌ موسي‌ هستند و با حضرت‌ موسي‌ هم‌ مي‌روند توي‌ بهشت‌. در زمان‌ حضرت‌ عيسي‌ هر چه‌ مسيحي‌ بوده‌، اينجا يك‌ جا جمعند در يك‌ قسمت‌ از مثلا فرض‌ كنيد صحراي‌ محشر اينها دور پيغمبرشون‌ ايستادند. امت‌ پيغمبر اكرم‌ هم‌ دور پيغمبر. آنوقت‌ در اينجا تقسيم‌ ميشه‌. يوم‌ ندعو كل‌ اناس‌ بامامهم‌. هر زماني‌ با امام‌ زمان‌ خودشون‌ هستند. آنهايي‌ كه‌ در زمان‌ امام‌ مجتبي‌ بودند، در زمان‌ سيد الشهدا بودند، همينطور حلقه‌وار دور امام‌ زمانشون‌ هستند و انشاء الله‌ ما هم‌ دور امام‌ زمان‌ هستيم‌. و حتي‌ از دعاي‌ ندبه‌ استفاده‌ ميشه‌ كه‌ از آب‌ كوثر هم‌ بدست‌ امام‌ زمان‌ خواهيم‌ خورد. و استنا من‌ حوض‌ جده‌ صلي‌ الله‌ عليه‌ و آله‌ بكاسه‌ و يده‌ ري‌ قليا. بدست‌ او و بكاس‌ او كه‌ منظور امام‌ زمان‌ صلوات‌ الله‌ است‌ اينها همينطور دور هم‌ جمعند. آنوقت‌ جمعيت‌ حضرت‌ نوح‌ هم‌ دورش‌ جمعند. خوب‌ هر كس‌ يك‌ جمعيتي‌ داره‌. حتي‌ از اشعار سيد هنيري‌. سيد هنيري‌ يكي‌ از شعراي‌ بزرگ‌ زمان‌ امام‌ صادق‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ بوده‌. مرد بوده‌، شجاع‌ بوده‌، قوي‌ بوده‌. ولو بعضي‌ معصيتها را داشته‌ ولي‌ خيلي‌ با استقامت‌ و مرد بوده‌. در مقابل‌ اهل‌ سنت‌ يك‌ حرفهايي‌ مي‌زده‌ كه‌ ما امروز جرئت‌ نمي‌كنيم‌ بزنيم‌. يعني‌ اشعار سيد هميري‌ را الان‌ اگر شما ترجمه‌ بكنيد شايد صلاح‌ نباشه‌ هم‌ از نظر سياسي‌ صلاح‌ نيست‌ هم‌ از نظر اجتماعي‌ كه‌ سني‌ها چون‌ بدشون‌ مي‌آد. ميگه‌ روز قيامت‌ كه‌ ميشه‌ يك‌ پرچمي‌ را بر ميداره‌ اولي‌، يكي‌ دومي‌، دربارة‌ عثمان‌ مي‌گه‌ و راية‌ يقدمها نعثلوا. نعثل‌ اسمش‌ را گذاشته‌. روباه‌. و اينها همه‌ را وارد به‌ جهنم‌ مي‌كنه‌. بعد از اينها مي‌گويد و راة‌ يقدمها حيدر. يك‌ رايتي‌ را هم‌ حيدر برميداره‌. و وجهه‌ كالشمس‌ اذ يطلع‌. صورتش‌ مثل‌ خورشيد مي‌درخشه‌. اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌. و حضرت‌ امير المؤمنين‌ اينها را وارد بهشتشون‌ ميكنه‌ كه‌ اين‌ اشعاري‌ است‌ فكر نكنيد اينها شعره‌. خوب‌ شعره‌ يك‌ نفر گفته‌. نه‌ اينها اشعاري‌ است‌ كه‌ حضرت‌ رضا صلواة‌ الله‌ عليه‌ مي‌فرمايد كه‌ من‌ خواب‌ ديدم‌. اين‌ را مرحوم‌ علامة‌ اميني‌ صاحب‌ الغدير در كتاب‌ الغدير با عظمت‌ نقل‌ مي‌فرمايد كه‌ حضرت‌ رضا فرمود كه‌ من‌ در عالم‌ رؤيا ديدم‌ وارد بر يك‌ خانه‌اي‌ شدم‌ كه‌ از شيشه‌ مثل‌ اينكه‌ بود از بلور بود از ظاهرش‌ به‌ باطنش‌ از باطنش‌ به‌ ظاهرش‌ مي‌درخشيد. وارد اينجا شدم‌. ديدم‌ پيغمبر اكرم‌ نشسته‌ من‌ سلام‌ كردم‌ حضرت‌ جواب‌ سلام‌ من‌ را دادند. فرمودند به‌ پدرت‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ هم‌ سلام‌ كن‌. نگاه‌ كردم‌ ديدم‌ آقا آنجا نشستند سلام‌ كردم‌. بعد به‌ من‌ فرمودند به‌ مادرت‌ زهرا هم‌ سلام‌ كن‌، سلام‌ كردم‌. فرمودند به‌ جدت‌ امام‌ حسن‌ هم‌ سلام‌ كن‌. حضرت‌ رضا جد مادريشون‌ امام‌ مجتبي‌ ميشود چون‌ از همين‌ روايت‌ كه‌ صحيحه‌ است‌ و از حضرت‌ رضا نقل‌ شده‌ استفاده‌ ميشه‌ چون‌ مادر امام‌ باقر عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ بنت‌ الحسن‌ بود و از طرف‌ مادر به‌ حضرت‌ مجتبي‌ مي‌رسيد، حضرت‌ رضا را فرمودند كه‌ به‌ جدت‌ حسن‌ بن‌ علي‌ سلام‌ كن‌. سلام‌ كردم‌. به‌ جدت‌ حسين‌ سلام‌ كن‌ سلام‌ كردم‌. ديدم‌ يك‌ پيرمردي‌ هم‌ اونجا ايستاده‌. پيرمرد هشتاد ساله‌ آنجا ايستاده‌. گفتند به‌ سيد ما و مادح‌ ما سيد هنيري‌ سلام‌ كن‌. خيلي‌ عجيبه‌. من‌ سلام‌ كردم‌. بعد حضرت‌ فرمودند بنشين‌. نشستم‌. حضرت‌ فرمود اشعارت‌ را بخون‌. اين‌ اشعاري‌ كه‌ الان‌ من‌ چندتايش‌ را خوندم‌ اينها را خوند. كه‌ روز قيامت‌ كه‌ ميشه‌ خلاصه‌ معلومه‌ كه‌ مخالفين‌ هم‌ بهشون‌ اجازه‌ داده‌ ميشه‌ كه‌ يك‌ پرچمي‌ بردارند. و همة‌ اينها وارد جهنم‌ مي‌شوند. و رايت‌ يقدمها حيدر. اين‌ اشعار سيد هنيري‌ بسيار خوبه‌. آنوقت‌ حضرت‌ رضا صلوات‌ الله‌ مي‌فرمايد كه‌ من‌ ديدم‌ اشعار را خوند. پيغمبر هي‌ گاهي‌ گريه‌ مي‌كرد گاهي‌ زياد گريه‌ مي‌كرد مي‌گفت‌ خدايا شاهد باش‌ من‌ خليفة‌ خودم‌، جانشين‌ خودم‌ را به‌ اين‌ مردم‌ معرفي‌ كردم‌ مردم‌ گوش‌ نكردند و هي‌ تائيد مي‌كردند سيد هنيري‌ را. تا آخر اين‌ اشعار اول‌ اين‌ اشعار لامر امر لواء مرئها ما يك‌ وقتي‌ استادمون‌ به‌ ما گفته‌ بود كه‌ حفظ‌ كنيد. چون‌ در پايان‌ اين‌ اشعار حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ به‌ علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا مي‌فرمايند كه‌ اين‌ اشعار را حفظ‌ كن‌ و امر شيعتك‌ شيعيانت‌ را هم‌ امر كن‌ كه‌ اين‌ اشعار را حفظ‌ كنند. كه‌ به‌ قول‌ يكي‌ از بزرگان‌ يا مستحبه‌ يا واجب‌. البته‌ واجب‌ را هيچ‌ كس‌ فتوا نداده‌ اما مستحب‌ مؤكده‌ كه‌ اين‌ اشعار را حفظ‌ كنند. اشعار خيلي‌ پر مغز و پر معناست‌.

 بالاخره‌ مي‌خواستم‌ اين‌ را عرض‌ كنم‌. روز قيامت‌ هر دسته‌اي‌ با امام‌ خودشون‌ هستند. با پيغمبر خودشون‌ هستند. و اين‌ بزرگترين‌ افتخار براي‌ ما كه‌ ما با انشاء الله‌ با افضل‌ ائمه‌، افضل‌ انبياء البته‌ بعد از رسول‌ اكرم‌، با افضلشون‌ هستيم‌. و انشاء الله‌ همانطوري‌ كه‌ دربارة‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ مي‌گوئيم‌ پيغمبر اكرم‌ فرمود و شيعتك‌ علي‌ منابر من‌ النور مبيضت‌ وجون‌ في‌ الجنه‌ اين‌ حرف‌ دربارة‌ شيعيان‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ هم‌ هست‌. و شيعتك‌ علي‌ منابر النبور مبيضة‌. شيعيان‌ تو بر منبرهايي‌ از نور هستند. علي‌ منابر بالنور. مبيضت‌ وجوه‌. صورتشون‌ مثل‌ ماه‌ مي‌درخشه‌ تمام‌ صحراي‌ محشر را اين‌ صريح‌ قرآن‌ هم‌ هست‌. تمام‌ صحراي‌ محشر را نوراني‌ كرده‌. حتي‌ كفار مي‌گويند برگرديد به‌ ما نگاه‌ كنيد ما جلوي‌ پايمون‌ را پيدا كنيم‌. به‌ آنها مي‌گويند. ارجعوا ورائكم‌ و الرتاب‌ سرورا برگرديد در دنيا اين‌ نور را پيدا كنيد. ما در دنيا اين‌ نور را در خودمون‌ به‌ وجود آورديم‌ كه‌ امروز توي‌ اين‌ ظلمات‌، توي‌ اين‌ تاريكي‌ در صحراث‌ محشري‌ كه‌ در روايت‌ دارد كه‌ اهل‌ محشر مي‌گويند خدايا ما را نجات‌ بده‌ از صحراي‌ محشر ولو بالنار. خدايا ما را از صحرا محشر نجات‌ بده‌ ولو ببري‌ به‌ جهنم‌. اين‌ روايت‌ باز در كتاب‌ روضة‌ كافيست‌. كه‌ روز قيامت‌ كه‌ ميشه‌ مي‌بينند صحرا محشر پر نور شد. يك‌ عده‌اي‌ دارند مي‌آيند. يك‌ عده‌ مي‌گويند اينها انبياء هستند. يك‌ عده‌ مي‌گويند اينها ملك‌ مقرب‌ هستند. هر عده‌ يك‌ چيز مي‌گويند. بعد خطاب‌ ميرسه‌ از جانب‌ پروردگار كه‌ از خودشون‌ سؤال‌ كنيد كه‌ شما كي‌ هستيد؟ اينها مي‌گويند نحن‌ علويون‌. حالا علويون‌ را بعضي‌ مي‌گويند سادات‌ هستند. بعضي‌ به‌ عقيدة‌ من‌ سادات‌ و شيعه‌ فرقي‌ نمي‌كنند. مركبي‌ بايد باشند از سادات‌ و شيعيان‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌. شيعتك‌ علي‌ منابر النور مبيضة‌ وجوهم‌ حالي‌ في‌ الجنه‌. حالي‌ في‌ الجنه‌ مي‌دونيد يعني‌ چي‌؟ يعني‌ من‌ در وسط‌ نشستم‌ اينها در دور من‌ نشستند.(قطع‌ صداي‌ نوار)

 اكرم‌ خطار به‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ مي‌فرمايد. در يك‌ چنين‌ صحرايي‌ حضرت‌ نوح‌ مي‌شكافه‌ مي‌آد او با امتش‌ بوده‌. حالا ازش‌ خواستند كه‌ شاهد بياره‌. ميشكافه‌ تا مي‌آد خدمت‌ رسول‌ اكرم‌. پيغمبر اكرم‌ بر منبري‌ از نور نشسته‌اند. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ آنطرف‌. اصحاب‌ خوبش‌ اطرافش‌. و بعضي‌ هم‌ از اصحابش‌ كه‌ براي‌ خودشون‌ پرچم‌ برداشتند در يك‌ طرف‌ ديگر قرار دارند. مسيرشون‌ جداست‌. ولي‌ اصحاب‌ خوبش‌ اطراف‌ خودش‌. حضرت‌ نوح‌ مي‌آد عرض‌ ميكنه‌ يا رسول‌ الله‌ من‌ شما را شاهد گرفتم‌. پيغمبر اكرم‌ از او تقدير مي‌فرمايد. مي‌فرمايد تو خوب‌ پيغمري‌ بودي‌ و حضرت‌ حمزه‌ و جعفر، حمزه‌ عمويشون‌ و حضرت‌ جعفر برادر علي‌ بن‌ ابيطالب‌، جعفر طيار را مي‌فرستند براي‌ شهادت‌. در حديث‌ هست‌ كه‌، در همين‌ حديث‌ مي‌فرمايد كه‌ امام‌ صادق‌ يكصد و بيست‌ و چهار هزار پيغمبر را اين‌ دو نفر يعني‌ جعفر و حمزه‌ عليهم‌ السلام‌ اينها شهادت‌ ميدهند، شفاعت‌ مي‌كنند و وارد بهشتشون‌ مي‌كنند. راوي‌ اينجا ميگه‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ كه‌ اونجا هست‌، چرا ايشان‌، آخه‌ خيال‌ ميكنه‌ مثلا اين‌ سمت‌ را، آخه‌ بعضي‌ها خيال‌ مي‌كنند هر سمتي‌ را بايد عهده‌ دار بشوند، آخه‌ چرا اين‌ سمت‌ را به‌ حضرت‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ ندادند؟ حضرت‌ مي‌فرمايد هو اجل‌ شأنن‌. اعظم‌ شأنن‌. آن‌ مقامش‌ بالاتر از اين‌ است‌ كه‌ اين‌ كارهاي‌ جزئي‌ را انجام‌ بده‌.

 من‌ اينجا در كتاب‌ انوار زهرا ظاهرا نوشتم‌ يك‌ روايتي‌ آوردم‌ آنجا. بخدا قسم‌ هر وقت‌ يادم‌ مي‌آيد من‌ حالم‌ متغير ميشه‌. يك‌ روز علي‌ بن‌ ابيطالب‌ نشسته‌ بود محزون‌ بود. حالا چرا محزون‌ بود در روايت‌ ندارد. پيغمبر اكرم‌ فرمود مي‌خواي‌ يك‌ بشارتي‌ بهت‌ بدهم‌ حزنت‌ برطرف‌ بشه‌. حضرت‌ علي‌ عرض‌ كرد بلي‌ يا رسول‌ الله‌. پيغمبر فرمود روز قيامت‌ كه‌ ميشه‌ خدا هزار حاجتت‌ را بر مي‌آوره‌. اول‌ حاجتت‌ چيه‌؟ فرمود اول‌ حاجتم‌ اين‌ است‌ كه‌ شيعيانم‌ را شفاعت‌ كنم‌. ببينيد آنجا براي‌ انبيا، چقدر مقام‌ شيعه‌ بالاست‌. چقدر ما پست‌ فكر مي‌كنيم‌ كه‌ براي‌ خودمون‌ ارزش‌ قائل‌ نيستيم‌ و دنبال‌ لهو و لعب‌ دنيا نيستيم‌. اول‌ حاجت‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ اين‌ است‌ همون‌ آقائي‌ كه‌ اعظم‌ الشانن‌ از آني‌ كه‌ برود انبياء اولو العزم‌ را شفاعت‌ كنه‌ مي‌آد شيعيانش‌ را شفاعت‌ مي‌كنه‌. اين‌ كارش‌ بيشتر اهميت‌ داره‌. خدايا ما را از شيعيان‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ قرار بده‌. الهي‌ آمين‌. خدايا محبت‌ علي‌ را تا دم‌ مرگ‌ و بعد از مرگ‌ در ما زيادتر بكن‌. الهي‌ آمين‌.

 انسان‌ در دنيا بايد خودش‌ را به‌ يك‌ جايي‌ برسونه‌. آخه‌ تا كي‌ ما مي‌خوايم‌ همش‌ آلودگي‌ داشته‌ باشيم‌. آلودگي‌هاي‌ مضر. قبل‌ از آنكه‌ به‌ اصلاح‌ نفسمون‌ فكر كنيم‌، براي‌ خليفة‌ اللهي‌ شدن‌ در دنيا تلاش‌ كنيم‌. نسبت‌ به‌ همة‌ مسائل‌ فكر مي‌كنيم‌ حتي‌ عيوب‌ مردم‌. فلان‌ كس‌ را رفته‌ توي‌ سرّش‌ به‌ قول‌ يكي‌، عمق‌ زندگيش‌ كه‌ اين‌ كجاش‌ يك‌ نقطة‌ ضعفي‌ داره‌، آن‌ نقطة‌ ضعف‌ را به‌ رخش‌ بكشه‌. بدترين‌ مردم‌ آن‌ كسي‌ است‌ كه‌ نقاط‌ ضعف‌ مردم‌ را پيدا كنه‌ و به‌ رخ‌ مردم‌ بكشه‌ و مردم‌ را ناراحت‌ بكنه‌. بدترين‌ مردم‌ كسي‌ است‌ كه‌ مردم‌ از دست‌ و زبانش‌ در امان‌ نباشند. در دنيا ما آمديم‌ براي‌ چه‌ آمديم‌؟ اني‌ جاعل‌ في‌ الارض‌ خليفه‌. ملائكه‌ گفتند خدايا به‌ تعبير ما، اينجور آدمهايي‌ كه‌ يفسد فيها و يسفك‌ الدماء مي‌خواي‌ چيكار كني‌؟ نحن‌ نسبح‌ بحمدك‌. نحن‌ نسبح‌ بحمدك‌. ما مي‌گيم‌ سبحان‌ ربي‌ الاعلي‌ و بحمده‌. نسبح‌ بحمدك‌ و نقدس‌ لك‌. چرا خدا ما را ترجيح‌ داد بر ملائكه‌؟ چرا ملائكه‌ را خادم‌ ما قرار داده‌. نه‌ اين‌ يك‌ سؤالي‌ است‌. چرا؟ براي‌ همين‌ كارهاي‌ بدمون‌، براي‌ همين‌ غفلتمون‌ از خدا؟ ما اگر صفات‌ انساني‌ را از ما بگيرند و ارتباطمون‌ را با خدا قطع‌ كنند، ارتباط‌ خلقي‌ را نمي‌گم‌ ارتباط‌ قلبي‌ را قطع‌ كنند چه‌ ارزشي‌ داريم‌ كه‌ ما بر حيوانات‌ ديگر ترجيح‌ داشته‌ باشيم‌؟ چرا؟ چيمون‌ ارزش‌ داره‌؟ نه‌ بي‌ تعارف‌. فرض‌ كنيد ما در جمع‌ غير مسلمان‌ حتي‌ نشستيم‌. الان‌ يك‌ عده‌اي‌ باشند غير مسلمان‌. مردم‌ خيلي‌ عادي‌. چه‌ ارزشي‌ انسان‌ داره‌ كه‌ اينهمه‌ موجودات‌، اينهمه‌ نباتات‌ در خدمت‌ انسان‌ باشند و انسان‌ آقايي‌ بكنند. اگر از نظر شكل‌ و قيافه‌ باشه‌ خيلي‌ شكل‌ و قيافه‌هاي‌ بهتري‌ در حيوانها هست‌ كه‌ انسان‌ در مقابلش‌ هيچ‌ ارزشي‌ نداره‌. اگر بخاطر داشتن‌ قدرت‌ باشه‌، خيلي‌ از حيوانات‌ هستند كه‌ قدرتشون‌ زيادتره‌. قدرت‌ ذاتيشون‌ مستقلشون‌، اگر بخاطر امكانات‌ مادي‌ باشه‌ خيلي‌ از حيوانات‌ هستند امكانات‌ ماديشون‌ از ما خيلي‌ بيشتره‌. آخه‌ چرا؟ هيچوقت‌ نشستيد فكر كنيد كه‌ چرا ما را عزيزدانة‌ خودش‌ قرار داده‌ و اينقدر احتراممون‌ كرده‌. لقد كرمنا بني‌ آدم‌ و حملناهم‌ في‌ البر و البحر و رزقناهم‌ من‌ الطيبات‌ و فضلناهم‌ علي‌ كثير ممن‌ خلقنا تفضيلا. آخه‌ چرا. چرا؟ نه‌ واقعا اين‌ يك‌ سؤالي‌ است‌، يك‌ مسئله‌اي‌ است‌. فرض‌ كنيم‌ يك‌ انساني‌ كه‌ نه‌ كمالات‌ داره‌ گناه‌ هم‌ ميكنه‌. خوب‌ اين‌ ميشه‌ تازه‌، يعني‌ مي‌خوره‌ و مي‌خوابه‌ و بلند ميشه‌ و اذيتي‌ هم‌ به‌ كسي‌ نداره‌. اين‌ خوبه‌ نسبت‌ به‌ آن‌ شرورها. ولي‌ خوب‌ حيوانات‌ هم‌ همانطورند ديگه‌. حالا يك‌ انسان‌ يك‌ اسبي‌ داشته‌ باشه‌، نگيم‌ الاغ‌ به‌ كسي‌ جسارتي‌ بشه‌، اسبي‌ داشته‌ باشه‌. اسب‌ هم‌ همينطورهاست‌ ديگه‌. گاهي‌ هم‌ به‌ انسان‌ كمك‌ مي‌كنه‌. هيچي‌. آنهايي‌ كه‌ شرارت‌ مي‌كنند عالم‌ را به‌ خاك‌ و خون‌ دارند مي‌كشند، آنها كه‌ هيچي‌. آنها اصلا از دائرة‌ انسانيت‌ بايد انسان‌ آنها را جداشون‌ بكنه‌. آنها هيچ‌. آنها شر الدوابند. آنها به‌ اصطلاح‌ چطوري‌ عرض‌ كنم‌. همون‌ كلمة‌ شر الدواب‌ بهترين‌. حمر مستنفره‌. تعبيره‌ قرآنه‌ ببخشيد. خداي‌ تعالي‌ مي‌فرمايد اينها حمر، يعني‌ خرها. اينها مثل‌ الاغند. هيچي‌. حيواناتي‌ بدتر از هر حيواني‌. خوب‌ آنها هيچ‌. آنها كه‌ معلومه‌. يك‌ عده‌ هم‌ نه‌ كاري‌ به‌ كاري‌ از اولي‌ كه‌ متولد شده‌ توي‌ يك‌ خانوادة‌ بي‌آزاري‌ بوده‌ هيچ‌ نه‌ كمالي‌، نه‌ رشدي‌، نه‌ ترقي‌، نه‌ عبادتي‌، نه‌ خدمت‌ شما عرض‌ شود اذيت‌ و آزاري‌ به‌ كسي‌، هيچي‌ هيچي‌. يك‌ مدتي‌ زندگي‌ كرده‌ و بعد هم‌ مرده‌. خوب‌ ايشان‌ هم‌ مثل‌ يك‌ حيواني‌ بوده‌ بهرحال‌. چون‌ آخه‌ كي‌ گفته‌ كه‌ اين‌ بهتر از يك‌ حيوانه‌؟

 حالا در اين‌ بين‌ يك‌ عده‌ هستند به‌ هدف‌ الهي‌ فكر مي‌كنند. هيچ‌ لازم‌ نيست‌ عبا و عمامه‌ داشته‌ باشند. هيچ‌ لازم‌ نيست‌ شما بشناسيدشون‌ اينها از اولياء خدا هستند. نه‌. خودش‌ خودش‌ را مي‌شناسه‌. اينها يك‌ عده‌اي‌ هستند كه‌ اول‌ شروع‌ كردند به‌ تزكية‌ نفس‌. خداشناسي‌، اعتقاداتشون‌ را محكم‌ كردند، اعمالشون‌ را درست‌ كردند، بعد هم‌ رو به‌ كمال‌ گذاشتند و خلاصه‌ اوائل‌ عمر چه‌ بهتر، اواسط‌ عمر باز بهتر، اواخر عمر بالاخره‌ خودشون‌ را به‌ مقام‌ خليفة‌ اللهي‌ رسوندند. هدف‌ خلقت‌ پروردگار را باصطلاح‌ انجام‌ دادند. اني‌ جاعل‌ في‌ الارض‌ خليفه‌. لا يزال‌ يتقرب‌ الي‌ عبدي‌ بالنوافل‌. دائما به‌ من‌ نزديك‌ ميشه‌ بوسيلة‌ نوافل‌. واجبات‌ را كه‌ همه‌ انجام‌ مي‌دهند. واجبات‌ يك‌ برنامة‌ معموليه‌. به‌ وسيلة‌ كارهاي‌ فوق‌ العادة‌ مستحبات‌. بوسيلة‌ حالا انسان‌ اگر داراي‌ اموالي‌ است‌ از مالش‌، اگر داراي‌ قدرتي‌ است‌ از قدرتش‌، اگر داراي‌ آبرو است‌، از آبروش‌. اگر مي‌توانه‌ اعمال‌ مستحبه‌ انجام‌ بده‌، نوافل‌ بطور كلي‌ شامل‌ همة‌ كارهاي‌ غير واجب‌ ميشه‌. چون‌ انسان‌ با كارهاي‌ مستحب‌ بهتر به‌ خدا نزديك‌ ميشه‌. لا يزال‌ يتقرب‌ الي‌ عبدي‌ بانوافل‌. آنوقت‌ چي‌ ميشه‌؟ كنت‌ من‌ كه‌ خدا هستم‌. گوش‌ او ميشم‌، خدا چقدر ميشنوه‌؟ خدا چقدر ميبينه‌؟ خدا چقدر ميتونه‌ حرف‌ بزنه‌؟ خدا چقدر ميفهمه‌؟ اينجاست‌ كه‌ ديگه‌ ما نمي‌تونيم‌ شرح‌ بدهيم‌. نمي‌تونيم‌. لا فرق‌ بينك‌ و بينهم‌ الا انهم‌ عبادك‌ و خلقك‌ اين‌ توضيحي‌ است‌ كه‌ حضرت‌ بقية‌ الله‌ دربارة‌ ولاة‌ امر فرموده‌ است‌. آنها اينطوري‌ هستند. خليفة‌ الله‌ يعني‌ اين‌. اين‌ ماه‌ رجب‌ ماه‌ بسيار پر عظمتي‌ است‌. امشب‌ شب‌ پانزدهم‌ ماه‌ رجب‌ است‌. شب‌ نيمة‌ ماه‌ رجب‌. شب‌ آخر ايام‌ البيض‌ ماه‌ رجبه‌. اين‌ روزها روز سيزده‌ و چهارده‌ و پانزده‌ رجب‌، آنهايي‌ كه‌ اهل‌ عبادتند اعتكاف‌ مي‌كنند، روزه‌ مي‌گيرند. (شب‌ شهادت‌ حضرت‌ زينب‌)، آن‌ را عرض‌ مي‌كردم‌. (گفتم‌ شايد فراموش‌ كرديد) نه‌ انشاء الله‌. از حضرت‌ زينب‌ خدا نكنه‌ فراموش‌ كنيم‌. و شب‌ شهادت‌ حضرت‌ زينب‌ است‌. مغرب‌ چهاردة‌ ماه‌ رجب‌. از اين‌ دنيا يك‌ شعري‌ است‌ كه‌ تاريخ‌ وفات‌ حضرت‌ زينبه‌. يعني‌ غروب‌ امروز. موقع‌ مغرب‌ حضرت‌ زينب‌ سلام‌ الله‌ عليها از دار دنيا مي‌رود. شب‌ دعاست‌. شب‌ عبادته‌، شبهاي‌ بسيار خوبي‌ است‌ مخصوصا امشب‌ كم‌ اتفاق‌ مي‌افته‌ كه‌ شب‌ نيمة‌ ماه‌ رجب‌ مصادف‌ باشه‌ با شب‌ جمعه‌. كم‌ اتفاق‌ مي‌افته‌. اين‌ اتفاق‌ها، اين‌ تصادفها را بايد انسان‌ خيلي‌ قدر بدانه‌. در يك‌ روايت‌ هست‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ يك‌ نفحاتي‌ داره‌. گاهگاهي‌ يك‌ ايامي‌ را يا يك‌ وسايلي‌ را جور ميكنه‌ كه‌ بندگانش‌ را به‌ طرف‌ رحمت‌ خودش‌ بكشانه‌. با اينهمه‌ گرفتاريهايي‌ كه‌ در دنيا هست‌. من‌ در آن‌ شب‌ جمعة‌ هفتة‌ قبل‌ كه‌ بودم‌ كه‌ اتفاقا آنشب‌ هم‌ شب‌ اول‌ ماه‌ رجب‌ بود، گفتم‌ الان‌ شما جمعي‌ كه‌ توي‌ اين‌ مجلس‌ هستيد و بقية‌ اهل‌ مشهد شما حساب‌ بكنيد. در مشهد هستيد. الحمد لله‌ الذي‌ اشهدنا مشهد اوليائه‌ في‌ رجب‌. هيچ‌ كس‌ اين‌ هيچ‌ شيعه‌اي‌ با آرامش‌ به‌ خصوص‌ الان‌ در دنيا كنار قبر يكي‌ از ائمه‌ عليهم‌ السلام‌ و مشاهد اينها نيست‌. همين‌ الان‌. شما اين‌ را عرض‌ مي‌كنم‌ براي‌ اينكه‌ دعا كنيد اين‌ شبها. حتي‌ خوب‌ اينها كه‌ كفار كه‌ شهرهاي‌ عراق‌ را بمباران‌ مي‌كنند، ديگه‌ اونا نجف‌ و كربلا و كاظمين‌ و حتي‌ استفاده‌ ميشه‌ كه‌ يك‌ صدماتي‌ هم‌ به‌ اينها زده‌ شده‌. اينها را كه‌ ديگه‌ رعايت‌ نمي‌كنند و خوب‌ شما الحمد لله‌ در كمال‌ امنيت‌، كنار قبر علي‌ بن‌ موسي‌ الرضا عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ خيلي‌ عجيبه‌ها، حساب‌ كنيد، اين‌ دعاي‌ شريف‌ الحمد لله‌ الذي‌ اشهد مشهد اوليائه‌ في‌ رجب‌. الان‌ به‌ تمام‌ معنا براي‌ شما آماده‌ است‌. اين‌ يك‌.

  شب‌ پانزدهم‌ ماه‌ رجب‌ شب‌ زيارتي‌ مخصوص‌ سيد الشهدا به‌ دو جهت‌. يكي‌ به‌ جهت‌ شب‌ جمعه‌ يكي‌ بخاطر شب‌ نيمة‌ ماه‌ رجب‌ و سوم‌ ايام‌ البيض‌ ماه‌ رجب‌ كه‌ شب‌ آخرشه‌ ديگه‌. و همة‌ مسائل‌ فراهمه‌ و بالاخص‌ حضرت‌ زينب‌ كبري‌ را امشب‌ شفيعة‌ ما قرار بدهيم‌. در مغرب‌ امشب‌ حضرت‌ زينب‌ كه‌ به‌ احتمال‌ نه‌ تقريبا با يك‌ تحقيقي‌ كه‌ من‌ خودم‌ داشتم‌ در اطراف‌ شهر شام‌ حضرت‌ فرمود ديگه‌ من‌ نمي‌خوام‌ شهر شام‌ را ببينم‌. در اطراف‌ شهر شام‌ در آنجا از دار دنيا رفت‌. زينب‌ كبري‌ در ميان‌ معصومين‌ و در ميان‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ عليهم‌ الصلاة‌ و السلام‌ از همه‌ بيشتر مصيبت‌ ديده‌. يعني‌ اين‌ كلمة‌ ام‌ المصائب‌ خيلي‌ بجاست‌. شهادت‌ رسول‌ اكرم‌ را بوده‌. شهادت‌ فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها را بوده‌. شهادت‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ را بوده‌. شهادت‌ امام‌ حسن‌ مجتبي‌ را بوده‌. جريان‌ كربلا و اهميت‌ مسئلة‌ كربلا را هم‌ كه‌ كلمات‌ حضرتش‌ مشاهده‌ كرده‌ و در بقية‌ عمر هم‌ در تبعيد يزيد بن‌ معاويه‌ بوده‌ تا از دار دنيا رفته‌. من‌ نمي‌دونم‌ از كجاي‌ اين‌ مصائب‌ براتون‌ عرض‌ كنم‌. يك‌ زيارت‌ مفجعه‌اي‌ هست‌ مصائب‌ حضرت‌ زينب‌ را در آنجا بيان‌ ميكنه‌ آنهم‌ يك‌ قطعه‌ از مصائبش‌ را. مصائبي‌ كه‌ مربوط‌ به‌ كربلاست‌. بد نيست‌ شب‌ شهادت‌ حضرت‌ زينب‌ سلام‌ الله‌ عليهاست‌. چراغها خاموش‌ بشه‌ از بزرگان‌ و از سروران‌ هم‌ انشاء الله‌ استفاده‌ بكنيم‌ و انشاء الله‌ يك‌ حال‌ توجهي‌ در اين‌ مجلس‌ پيدا بشه‌ شايد امشب‌ آقامون‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ ارواحنا لتراب‌ مقدمه‌ الفدا يك‌ نظر لطفي‌ به‌ ما بفرمايند.

 آمد كنار گودي‌ قتلگاه‌. اوجدتهم‌ مكبوب‌ علي‌ وجهه‌. نگاه‌ كرد ديد بدن‌ برادر در ميان‌ گودي‌ قتلگاه‌ به‌ رو به‌ روي‌ زمين‌ افتاده‌. آمد كنار بدن‌ برادر دست‌ برد زير بدن‌ برادر. اول‌ با خدا مناجات‌ ميكنه‌. خدايا اين‌ قرباني‌ را از آل‌ محمد قبول‌ بفرما. بعد رو كرد به‌ پيغمبر اكرم‌ صلي‌ عليك‌ يا مديح‌ الثواب‌. هذا حسينك‌ معمل‌ بالدماء. مقطع‌ الاعضاء. اين‌ كشتة‌ فتاده‌ به‌ هامون‌ حسين‌ توست‌. اين‌ صيد دست‌ و پازده‌ در خون‌ حسين‌ توست‌. حاج‌ آقاي‌ فاضل‌ اگر…

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *