۲۷ شعبان ۱۴۱۱ قمری – ۲۳ اسفند ۱۳۶۹ شمسی – شرح آیاتی از سوره بقره – سجده کردن ملائکه به آدم

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌.

 الحمد لله‌ رب‌ العالمين‌ و الصلاة‌ و السلام‌ علي‌ اشرف‌ الانبياء و المرسلين‌. سيدنا و نبينا ابو القاسم‌ محمد. (اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌). و علي‌ آله‌ الطيبين‌ الطاهرين‌ لا سیما علي‌ سيدنا و مولانا حجة‌ ابن‌ الحسن‌ روحي‌ و ارواح‌ العالمين‌ لتراب‌ مقدمه‌ الفداء. و اللعنة‌ الدائمة علي‌ اعدائهم‌ اجمعين‌ من‌ الآن‌ الي‌ قيام‌ يوم‌ الدين‌.

 اعوذ بالله‌ من‌ الشيطان‌ الرجيم‌. و اذ قلنا للملائكه‌ اسجدوا لآدم‌ فسجدوا الا ابليس‌. ابا و استكبر و كان‌ من‌ الكافرين‌.

 در اين‌ آية‌ شريفه‌ دو سه‌ فراز و دو سه‌ نكته‌ وجود دارد كه‌ يك‌ نكته‌اش‌ را امشب‌ به‌ ياري‌ پروردگار عرض‌ مي‌كنم‌ و انشاء الله‌ نكاتي‌ بعد را فكر مي‌كنم‌ هفتة‌ ديگر ماه‌ رمضان‌ باشه‌، شبهاي‌ جمعه‌ بقوت‌ خودش‌ باقيست‌. الا اينكه‌ آقايون‌ وقتي‌ افطارشون‌ را كردند، يك‌ قدري‌ هم‌ نماز مغرب‌ و عشا را هم‌ كه‌ خواندند، ساعت‌ هفت‌ و نيم‌ الي‌ هشت‌ تشريف‌ مي‌آورند و انشاء الله‌ شايد آن‌ ده‌ شب‌ وسط‌ را هم‌ از شب‌ نيمه‌ تا شب‌ بيست‌ و سوم‌ يا هشت‌ شب‌ وسط‌ را هم‌ انشاء الله‌ مجلس‌ باشد و آن‌ چون‌ شبهاي‌ احيا برخورد ميكنه‌ شايد يك‌ قدري‌ انشاء الله‌ ديرتر شروع‌ بشه‌. ولي‌ شب‌ جمعة‌ هفتة‌ آينده‌ به‌ ياري‌ پروردگار ساعت‌ 8 انشاء الله‌ تشريف‌ بياورند. و امشب‌ هم‌ كه‌ هم‌ شب‌ جمعة‌ آخر ماه‌ است‌ و هم‌ شب‌ جمعة‌ آخر سال‌ است‌ و دوستان‌ هم‌ همت‌ كردند چون‌ اين‌ شبهاي‌ آخر سال‌ گرفتاري‌ زياده‌. همين‌ عده‌اي‌ كه‌ همت‌ كردند آمدند تشكر مي‌كنيم‌ و انشاء الله‌ ادامة‌ اين‌ بحثهاي‌ اين‌ آيات‌ را در شبهاي‌ ماه‌ مبارك‌ رمضان‌ به‌ ياري‌ پروردگار تعقيب‌ خواهيم‌ كرد. مطلبي‌ كه‌ در اين‌ آية‌ شريفه‌ است‌ و در مكرر از آيات‌ قرآن‌ هم‌ بهش‌ اشاره‌ شده‌، مسئلة‌ سجده‌ است‌. سجده‌ يعني‌ چه‌؟ در قرآن‌ مجيد سجده‌ را به‌ شمس‌ و قمر و بلكه‌ كساني‌ كه‌ در آسمانها و زمينند و به‌ ملائكه‌ نسبت‌ داده‌. بلكه‌ در بعضي‌ از روايات‌ حتي‌ استفاده‌ ميشود كه‌ هر چيزي‌ سجده‌ ميكند براي‌ خدا. سجده‌ بخواهيم‌ ترجمه‌اش‌ بكنيم‌ كه‌ خيلي‌ ساده‌ باشه‌، نهايت‌ درجة‌ خضوعه‌. منتهي‌ هر موجودي‌ نهايت‌ درجة‌ خضوعش‌ بالنسبه‌ به‌ خودشه‌. و در انسانها نهايت‌ درجة‌ خضوعشون‌ اين‌ است‌ كه‌ شريفترين‌ مواضع‌ بدن‌ را كه‌ پيشاني‌ باشد و بالاي‌ چشمها حتي‌ قرار گرفته‌، و جزء سر انسان‌ است‌، بر پست‌ترين‌ چيزها كه‌ خاك‌ باشه‌، گذاشتنه‌. اين‌ معناي‌ سجده‌ است‌ از نظر عمل‌ ظاهري‌ مي‌بينيد كه‌ پيشاني‌ را روي‌ خاك‌ گذاشتند و در ذكر سجده‌ هم‌ به‌ دو موضوع‌ خيلي‌ مهم‌ اشاره‌ كردن‌. يكي‌ سبحان‌ الله‌، يكي‌ الحمد لله‌. حالا بخصوص‌ سبحان‌ الله‌. پاك‌ بودن‌ خدا از هر عيب‌ و نقص‌ و ظلم‌ و ستم‌ و سبحان‌ ربي‌ الاعلي‌ و بحمده‌. و بحمده‌ هم‌ يعني‌ با حمد خدا. و حمد مي‌كنيم‌ پروردگار را. به‌ اين‌ دو موضوع‌ يك‌ مطلب‌ بسيار مهمي‌ است‌ كه‌ من‌ الان‌ نمي‌خوام‌ در ذكر سجده‌ بحث‌ كنم‌. بلكه‌ انشاء الله‌ شايد خدا توفيق‌ بده‌ بسيار مهم‌ براي‌ خواص‌ از عرفا و اولياء خدا، به‌ آنهايي‌ كه‌ نزديك‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌ هستند، مسئلة‌ تسبيح‌ و تحميده‌. حمد كردن‌ و تسبيح‌ كردن‌ كه‌ عرض‌ كردم‌ يك‌ بحث‌ مفصلي‌ اينجا داره‌. اين‌ موضوع‌ را انشاء الله‌ اگر پيشامدي‌ به‌ مناسبتي‌ آمد، من‌ بحث‌ خواهم‌ كرد. خيلي‌ مهمه‌. يعني‌ آن‌ مخلصين‌، كه‌ به‌ مرحلة‌ اخلاص‌ و فنا في‌ الله‌ و توحيد كامل‌ رسيده‌اند، يكي‌ از كارهاي‌ دائميشون‌ تسبيح‌ و تحميده‌ كه‌ بحثي‌ دارد.

 حالا ذهن‌ شما را به‌ اين‌ مسئله‌ زياد مشوب‌ نكنم‌. سجده‌ يعني‌ كمال‌ خضوع‌ يك‌ موجود در مقابل‌ موجود ديگر. سجدة‌ ملائكه‌ هم‌ به‌ همين‌ عنوانه‌ بهمين‌ معناست‌. و سجده‌ چون‌ كمال‌ خضوعه‌، بايد حتما در مقابل‌ خدا باشه‌. بجهت‌ اينكه‌ بالاتر از سجده‌ ما خضوعي‌ نداريم‌. اگر براي‌ غير خدا اين‌ كمال‌ خضوع‌ را انجام‌ داديم‌، براي‌ خدا چيزي‌ باقي‌ نگذاشتيم‌. بالاخره‌ انسان‌ بايد احترامات‌ و برنامه‌ هايش‌ تنظيم‌ باشه‌. محبت‌ درجة‌ نهائيش‌ مال‌ خدا، خضوع‌ درجة‌ نهائيش‌ مال‌ خدا، تعظيم‌ درجة‌ نهائيش‌ مال‌ خداو هر چيز خوبي‌ كه‌ انسان‌ بايد در مقابل‌ يك‌ بزرگي‌ انجام‌ بده‌، آن‌ نهايت‌ درجه‌اش‌ مال‌ بزرگتره‌ كه‌ الله‌ اكبر. خدا بزرگتر است‌ من‌ ان‌ يوصف‌. از هر چه‌ كه‌ وصف‌ بشه‌ و باصطلاح‌ سجده‌ هم‌ مخصوص‌ خداست‌. چون‌ عرض‌ كردم‌ كه‌ سجده‌ معناش‌ نهايت‌ درجة‌ خضوعه‌.

 در اينجا يك‌ بحثي‌ پيش‌ مي‌آيد كه‌ چرا ملائكه‌ براي‌ آدم‌ سجده‌ كردند؟ يا ما در نماز فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها، يك‌ نمازي‌ است‌ شايد چون‌ رواياتش‌ متعدده‌، اگر هم‌ سندش‌ صحيح‌ نباشه‌، تقريبا مستفيضه‌. كه‌ وقتي‌ شما يك‌ حاجتي‌ داريد نزد پروردگار به‌ اين‌ عبارات‌ هست‌ كه‌ دو ركعت‌ نماز بخوانيد و بعد از نماز سر به‌ سجده‌ بگذاريد. پيشاني‌ را روي‌ خاك‌ بگذاريد و بگيد يا مولاتي‌ يا فاطمة‌ اغيثيني‌. بعد طرف‌ راست‌ را بگذاريد. صد مرتبه‌ بگيد. طرف‌ چپ‌ را بگذاريد صد مرتبه‌ بگيد. باز دوباره‌ پيشاني‌ را بگذاريد صد مرتبه‌ بگيد. معنا نداره‌ كه‌ انسان‌ خطاب‌ به‌ كسي‌ بكنه‌ و سجده‌اش‌ براي‌ كس‌ ديگري‌ باشه‌. اين‌ را شما بدونيد كه‌ اين‌ سجده‌اش‌ براي‌ فاطمة‌ زهراست‌. چون‌ بالاخره‌ يا مولاتي‌ يا فاطمه‌ اغيثيني‌. در يك‌ روايت‌ ديگر هست‌ كه‌ در مكارم‌ الاخلاق‌ مرحوم‌ طبرسي‌ است‌. مي‌فرمايد صد مرتبه‌ بگو يا فاطمه‌، طرف‌ راست‌ را بگذار بگو يا فاطمه‌ صد مرتبه‌، طرف‌ چپ‌ را بگذار بگو يا فاطمه‌، بعد دو مرتبه‌ سر را به‌ سجده‌ بگذار صد مرتبه‌ بگو يا فاطمه‌. بالاخره‌ چه‌ گفته‌ بشه‌ يا فاطمة‌ اغيثني‌، يا تنها با كلمة‌ يا فاطمة‌ يا فاطمة‌ يا فاطمة‌ گفته‌ بشه‌، خطاب‌ به‌ فاطمة‌ زهراست‌ و معنا نداره‌ و اصلا معقول‌ نيست‌. يكي‌ از آقايون‌ يك‌ وقتي‌ به‌ من‌ مي‌گفت‌ سجده‌ را براي‌ خدا مي‌كنيم‌، توجه‌ به‌ حضرت‌ زهرا. گفتم‌ غلطه‌. من‌ توجه‌ به‌ يك‌ فرد غير خدا داشته‌ باشم‌ ولي‌ كارم‌ مال‌ خدا باشه‌. معنا نداره‌. اين‌ سجده‌ براي‌ فاطمة‌ زهراست‌.

 و سجدة‌ ملائكه‌ هم‌ براي‌ حضرت‌ آدم‌، براي‌ حضرت‌ آدم‌ بود. چون‌ در خود آيه‌ ميگه‌. اجتهاد در مقابل‌ نص‌ كه‌ نميشه‌ كرد. اسجدوا لآدم‌. سجده‌ بكنيد براي‌ آدم‌. و اذ قلنا للملائكه‌ اسجدوا لآدم‌ فسجدوا الا ابليس‌. از آيات‌ بعدش‌ هم‌ استفاده‌ ميشه‌ كه‌ وقتي‌ خدا به‌ ابليس‌ اعتراض‌ كرد كه‌ چرا تو سجده‌ نكردي‌؟ نگفت‌ كه‌ خدايا من‌ براي‌ تو سجده‌ نكردم‌، با تو مخالفم‌. معلومه‌ او هم‌ برداشتش‌ اين‌ بوده‌ كه‌ سجده‌ براي‌ حضرت‌ آدمه‌. كه‌ ميگه‌ كه‌ خلقتني‌ من‌ نار و خلقته‌ من‌ طين‌. اين‌ صريح‌ در هم‌ از خود اين‌ كلمه‌ كه‌ اسجدوا لآدم‌ استفاده‌ ميشه‌ كه‌ سجده‌ مال‌ حضرت‌ آدم‌ بوده‌ و هم‌ از اين‌ جمله‌ كه‌ داره‌ مسئله‌ را اينطور طرح‌ ميكنه‌ كه‌ من‌ براي‌ من‌ از آتش‌ خلق‌ شدم‌، من‌ شريفترم‌. چرا من‌ كمال‌ خضوع‌ را در مقابل‌ يك‌ فردي‌ كه‌ از من‌ پست‌تره‌ از نظر ساختمان‌ بدني‌، بكنم‌؟ خوب‌ اينجا اشكاله‌ ديگه‌، اشكال‌. خيلي‌ جالب‌ كه‌ چرا اينطوري‌ شد؟

 من‌ در اينجا يك‌ مسئله‌اي‌ را بهتون‌ بگم‌. يك‌ دو سه‌ تا مقدمه‌ داره‌ تا جواب‌ اين‌ مسئله‌ گفته‌ بشه‌. اولا اين‌ را بدونيد عبادات‌ توقيفي‌ است‌. توقيفي‌ يعني‌ چه‌؟ يعني‌ محدود شده‌ است‌. نگه‌ داشته‌ شده‌ است‌. حصار كشيده‌ شده‌ است‌. هر چي‌ مي‌خوايد اسمش‌ را بگذاريد. من‌ نمي‌تونم‌ يك‌ عبادتي‌ از خودم‌ اختراع‌ بكنم‌ و عبادت‌ كنم‌. حالا مثلا يك‌ نمازه‌، جنابعالي‌ يك‌ نماز صد سجده‌اي‌ واجب‌ بكنيد بر خودتون‌ كه‌ روزي‌ دو ركعت‌ نماز بخونيد صد تا سجده‌ داشته‌ باشه‌. در هر ركعتي‌ پنجاه‌ تا سجده‌. مي‌تونيد؟ اين‌ كار علاوة‌ بر اينكه‌ ثواب‌ هم‌ نداره‌، گناه‌ هم‌ داره‌ و شما اگر بگيد اين‌ جزء دينه‌، جزء بدعت‌ گزاران‌ هستيد و جاتون‌ در جهنمه‌. من‌ يك‌ اختراع‌ روزه‌اي‌ بكنم‌. مثلا الان‌ در شرع‌ ما روزة‌ صمت‌ نيست‌. روزة‌ صمت‌ بر مسلمانها واجب‌ نيست‌. ولي‌ در امم‌ قبل‌ بوده‌. اي‌ كاش‌ واجب‌ ميشد. چون‌ بعضي‌ها عادت‌ مي‌كردند به‌ كم‌ حرف‌ زدن‌. بعضي‌ها خيلي‌ حرف‌ مي‌زنند اگر كه‌ يك‌ روزة‌ صمتي‌ ما داشتيم‌، يك‌ صبح‌ تا غروب‌ اصلا حرف‌ نمي‌زديم‌. حضرت‌ مريم‌ روزه‌ گرفت‌. اني‌ نظرت‌ لرحمن‌ صوما فلم‌ اكلم‌ يوما انسيا. من‌ امروز با احدي‌ حرف‌ نمي‌زنم‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اينكه‌ روزة‌ صمت‌ گرفتم‌. روزة‌ سكوت‌. حرف‌ نمي‌زنم‌. ما نداريم‌. حالا يك‌ نفر گفت‌ كه‌ من‌ تصميم‌ مي‌گيرم‌ روزة‌ سكوت‌ بگيرم‌. سكوت‌ كنم‌. من‌ يكنفر ديدم‌ اين‌ كار را كرده‌ بود. دو سال‌ حرف‌ نمي‌زد. ما هم‌ از حرف‌ نزدن‌ او استفاده‌ كرده‌ بوديم‌. هر چي‌ مي‌تونستيم‌ بهش‌ بد مي‌گفتيم‌. تو آخر منحرفي‌. كي‌ گفته‌ تو حرف‌ نزني‌. الان‌ يك‌ نهي‌ از منكري‌ پيش‌ بياد، منكري‌ را تو مي‌بيني‌ تصميم‌ هم‌ داري‌ دو سال‌ حرف‌ نزني‌. اين‌ اتفاقا توي‌ مسجد جمكران‌ هم‌ من‌ باهاش‌ برخورد كردم‌. حالا داره‌ حرف‌ مي‌زنه‌. هر كاريش‌ كردم‌ كه‌ يك‌ كلمه‌ حرف‌ بزنه‌ باز هم‌ حرف‌ نزد. حالا استادي‌ داشت‌ بهش‌ گفته‌ بود. يا شيطان‌ بهش‌ گفته‌ بود. چون‌ اگر استادش‌ هم‌ همچين‌ دستوري‌ بهش‌ بده‌ شيطانه‌. مگر اينكه‌ يك‌ نفر را بخواهند تمرين‌ بدهند از نظر هنري‌ نه‌ از نظر ديني‌. يك‌ نفر بگن‌ آقا من‌ استاد توام‌. تو زياد حرف‌ مي‌زني‌ مجبور مي‌شي‌ به‌ غيبت‌ كردن‌. حرف‌ نزن‌ تا غيبت‌ نكني‌. عبادات‌ بايد حتما از اين‌ كانال‌ بوجود بيايد. پيغمبر، ائمه‌، خدا. توقيفه‌. فرقي‌ نميكنه‌ حتي‌ كلماتش‌. شما مي‌تونيد يك‌ دعائي‌ اختراع‌ بكنيد توي‌ مفاتيح‌ هم‌ بنويسيد كه‌ مستحب‌ است‌ هر روز شما اين‌ دعا را بخونيد، خودتون‌ اختراع‌ كرده‌ باشيد اين‌ دعا را. همچين‌ چيزي‌ نوشتيد بدعت‌ گزاريد. بگيد مستحبه‌. يك‌ وقت‌ هست‌ انسان‌ يك‌ مناجاتي‌ كرده‌ با خدا خوشش‌ آمده‌ از نظر ادبي‌، از نظر علمي‌ خوبه‌، اين‌ را بگذاره‌ در اختيار مردم‌ مثل‌ شعرهايي‌ كه‌ اشعاري‌ كه‌ مثلا فرض‌ كنيد بعضي‌ گفته‌اند. مناجاتهايي‌ هستش‌ و به‌ صورت‌ شعر در آوردند. خوب‌ اينها عيبي‌ نداره‌. اما يك‌ دعا شما اختراع‌ كرديد گفتيد مستحبه‌. هر كس‌ اين‌ دعا را روزي‌ هفتاد مرتبه‌، اين‌ دعايي‌ كه‌ شما اختراعش‌ كرديد بخوانه‌ مثلا حاجتش‌ برآورده‌ ميشه‌. گذاشتيد در اختيار مردم‌. اين‌ كار را اگر كرديد شما بدعتگزار و كار حرام‌ كرديد. لااقل‌ كار حرام‌. چرا؟ به‌ جهت‌ اينكه‌ يك‌ كانال‌ براي‌ دعاها، براي‌ مستحب‌ و واجب‌ و مكروه‌ و اينها يك‌ كانال‌ بيشتر قرار ندادند. و آن‌ كانال‌ هم‌ از طريق‌، مجتهدين‌ مجبورند آنچه‌ كه‌ ائمه‌ و پيغمبر اكرم‌ و قرآن‌ فرموده‌، همان‌ را براي‌ شما توضيح‌ بدهند. ائمة‌ اطهار هم‌ چون‌ معصومند و پيغمبر اكرم‌، جز آنچه‌ خدا بهشون‌ گفته‌ هيچي‌ ديگه‌ نمي‌گن‌. پس‌ از جانب‌ پروردگار عبادات‌ بايد بياد و اگر ما يك‌ كلمه‌ حال‌ دارند مردم‌ يا دعاي‌ كميل‌ خوان‌ مثلا اين‌ ميگه‌ كه‌ يا رب‌ يا رب‌ يا رب‌ شما ده‌ مرتبه‌، بيست‌ مرتبه‌، سي‌ مرتبه‌ بگيد حالي‌ پيدا كنيد. اين‌ را ننوشته‌ توي‌ كتاب‌ مطرح‌ نكرده‌، بعنوان‌ اينكه‌ اين‌ كار مستحبه‌ نگفته‌، اين‌ كار اشكال‌ نداره‌. اما اگر آمد و گفت‌ اين‌ يا رب‌ يا رب‌ يا رب‌ مي‌خواسته‌ نه‌ مرتبه‌ باشه‌، كه‌ اكثرا نه‌ مرتبه‌ توي‌ دعاهاي‌ كميل‌ مي‌گويند. باصطلاح‌ حضرت‌ امير كم‌ لطفي‌ كردند و ائمة‌ اطهار نمي‌دونم‌ كم‌ گذاشتند. ما حالا فهميديم‌ ميگيم‌ يا رب‌ يا رب‌. اين‌ گناهه‌، معصيته‌، بدعته‌، يك‌ مرحله‌، يك‌ خورده‌اي‌ دقيق‌ بشيم‌ كفره‌ حتي‌ و نبايد اين‌ كار بشه‌. شخص‌ آمد خدمت‌ امام‌ صادق‌. حضرت‌ بهش‌ فرمود بگو يا مقلب‌ القلوب‌ ثبت‌ قلبي‌ علي‌ دينك‌. گفت‌ يا مقلب‌ القلوب‌ و الابصار، ثبت‌ قلبي‌ علي‌ دينك‌. حضرت‌ فرمود خدا مقلب‌ القلوب‌ و الابصار هست‌. ولي‌ هرچه‌ من‌ ميگم‌ تو بگو. بجهت‌ اينكه‌ اينها توقيفي‌ است‌. اينها استاندارد شده‌ است‌. اينها حساب‌ شده‌ است‌. ما هم‌ از خودمون‌ نمي‌گيم‌. خدا به‌ ما اينجوري‌ گفته‌ ما هم‌ به‌ شما ميگيم‌. ما هم‌ دست‌ به‌ تركيبش‌ حق‌ نداريد بزنيد. يكي‌ اينكه‌ عبادات‌ توقيفي‌ است‌.

 دوم‌ اينكه‌ اگر انسان‌ در آينه‌ قيافة‌ يكنفر را ببيه‌، يك‌ آينة‌ قدي‌ گذاشتند در مقابل‌ يكنفر. شما هم‌ ميتونيد بگيد اين‌ آقا هم‌ مي‌تونيد بگيد اين‌ آقا. چون‌ ايني‌ كه‌ اينجا هست‌ هموني‌ كه‌ اونجاست‌. در عين‌ اينكه‌ اين‌، اون‌ نيست‌. در عين‌ حال‌ تمام‌ خصوصيات‌ او در اينجا منعكس‌ شده‌ و اگر در مقابل‌ اين‌ خدا رحمت‌ كنه‌ مرحوم‌ آية‌ الله‌ كوهستاني‌ يك‌ خورده‌ چشمهاشون‌ ضعيف‌ بود. مشهد تشريف‌ آورده‌ بودند. مي‌گفتند كه‌ من‌ از در اطاق‌ كه‌ وارد شدم‌ ديدم‌ يك‌ آقاي‌ شيخي‌ هم‌ از آنطرف‌ وارد شد. رفتم‌ معانقه‌ كنم‌ ديدم‌ آينه‌ است‌. حالا گاهي‌ اينجوري‌ ميشه‌. آينه‌ گاهي‌ انسان‌ خيال‌ ميكنه‌ كه‌ اصلا خود طرفه‌. چه‌ فرقي‌ مي‌كنه‌. تلويزيونها هم‌ همينطور. گاهي‌ يك‌ موجود آنچنان‌ آينة‌ تمام‌ نماي‌ پروردگاره‌ كه‌ در اين‌ بعد انسان‌ به‌ او سجده‌ كنه‌، عين‌ اين‌ است‌ كه‌ به‌ خدا سجده‌ كرده‌. مخصوصا با امر پروردگار. يعني‌ ترخيص‌ ميشه‌. اينجا رخصت‌ داده‌ ميشه‌ خدا ميگه‌ به‌ طرف‌ آينه‌ سجده‌ بكني‌، تعظيم‌ بكني‌، مثل‌ اينه‌ كه‌ فرقي‌ نميكنه‌. شما از در وارد شديد. يك‌ آقايي‌ نشسته‌ يك‌ آينه‌ هم‌ روبروشه‌. از همونجا تعظيم‌ بكني‌، آن‌ شخصي‌ كه‌ انجا هست‌ مي‌فهمه‌ كه‌ به‌ اون‌ تعظيم‌ كردي‌ نه‌ به‌ اين‌. براي‌ شيشه‌ كه‌ شما ارزشي‌ بدون‌ او قائل‌ نيستيد. اين‌ را اگر بتونيد بفهميد، اين‌ مسئله‌ حل‌ ميشه‌ اولا. خداي‌ تعالي‌ فرمود اسجدوا لآدم‌. اسجدوا لفاطمة‌ الزهرا سلام‌ الله‌ عليها اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد و عجل‌ فرجهم‌. اگر اين‌ را فرمود پس‌ توقيفي‌ بودن‌، يعني‌ ترخيص‌ ميشه‌ اين‌ دو مورد استثنائي‌ و به‌ ما اجازه‌ دادند كه‌ در اين‌ دو جا شما مرخصيد. آزاديد مي‌تونيد اين‌ كار را بكنيد و بعد هم‌ باصطلاح‌ اينها نه‌ اينكه‌ مثلا فرض‌ كنيد يك‌ دشمن‌ خدا را خدا بگه‌ سجده‌ كن‌. اينجا جاي‌ اشكاله‌. يك‌ فردي‌ كه‌ آينة‌ تمام‌ نما و با اين‌ توضيحي‌ كه‌ عرض‌ كردم‌ خيلي‌ مطلب‌ واضح‌ ميشه‌ كه‌ عرض‌ كردم‌ شما ببينيد از در وارد ميشيد، در مقابل‌ يك‌ آينه‌ است‌. عكس‌ آن‌ شخص‌ توي‌ اين‌ آينه‌ افتاده‌. روتون‌ را مي‌كنيد به‌ آينه‌ مي‌گيد سلام‌ عليكم‌. اين‌ مي‌فهمه‌ كه‌ به‌ اون‌ سلام‌ نكرديد به‌ او سلام‌ كردي‌. اين‌ اگر دو تا تصور بشه‌.

 بنابراين‌ هم‌ در مقابل‌ حضرت‌ آدم‌ و علم‌ آدم‌ اسماء كلها ثم‌ عرضهم‌ علي‌ الملائكه‌. خليفة‌ الله‌ شده‌. مرآت‌ تمام‌ نماي‌ پروردگار شده‌. ملائكه‌ هر چه‌ زحمت‌ بكشند به‌ اين‌ مقام‌ نمي‌رسند كه‌ حضرت‌ آدم‌ رسيده‌. يك‌ جمله‌اي‌ الان‌ در خدمت‌ حاج‌ آقاي‌ فاضل‌ صحبت‌ بود كه‌ اگر به‌ ملائكه‌ هم‌ خدا اسماء را تعليم‌ مي‌داد، آن‌ معارف‌ و شناختي‌ كه‌ هفته‌هاي‌ قبل‌ راجع‌ به‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ عليهم‌ السلام‌ بيان‌ شده‌ كه‌ واقعا بقول‌ يكي‌ از بزرگان‌ مي‌گفت‌ كه‌ به‌ ما از اول‌ گفتند خدا را نميشه‌ شناخت‌ ما راحت‌ شديم‌. اما گفتند ائمه‌ را بشناسيد ما نمي‌تونيم‌. در اينجا عاجز شديم‌. آن‌ مقام‌ معرفت‌ كامل‌ را خداي‌ تعالي‌ كه‌ اگر صد تا فيلسوف‌ مثل‌ سقراط‌ و افلاطون‌ و ارسطو و اينها بيايند، با آنهمه‌ استعدادها بوعلي‌ سيناها بيان‌ با همة‌ آن‌ استعدادها، بخوان‌ خودشون‌ آن‌ معارف‌ را كسب‌ كنند، نمي‌تونند. بدون‌ راهنمايي‌ پروردگار. خداي‌ تعالي‌ اين‌ معارف‌ را به‌ حضرت‌ آدم‌ تعليم‌ داده‌، ملائكه‌ اگر خدا براي‌ ملائكه‌ شرح‌ هم‌ مي‌داد، اينها نمي‌فهميدن‌. چون‌ ببينيد استعدادها فرق‌ ميكنه‌. استعداد فرق‌ ميكنه‌. شما سر كلاس‌، معلم‌ اگر باشيد خوب‌ اين‌ معنا را مي‌فهميد. سر كلاس‌ درس‌ مي‌ديد. همة‌ بچه‌ها هم‌ دارند گوش‌ مي‌دهند. يكي‌ نمره‌اش‌ ميشه‌ صفر، استعداد نداره‌. يكي‌ نمره‌اش‌ ميشه‌ بيست‌. يكي‌ شاگرد اول‌ ميشه‌، يكي‌ مردود ميشه‌. يكي‌ رفوزه‌ ميشه‌. همه‌ هم‌ بلكه‌ آني‌ كه‌ مردود ميشه‌ تصادفا هم‌ بيشتر زحمت‌ ميكشه‌. شب‌ مي‌آد خونه‌ پدرش‌ مي‌گه‌ فشار مي‌آد امسال‌ ديگه‌ مردود نشي‌. ميگه‌ چشم‌. روز توي‌ مدرسه‌ بيشتر تا ميخواد حواسش‌ پرت‌ بشه‌ ميگن‌ حواست‌ را جمع‌ كن‌ چون‌ پارسال‌ مردود شدي‌ ميگه‌ چشم‌.  وقتي‌ بچه‌ها مي‌رن‌ دنبال‌ بازي‌، همة‌ مشغول‌ بازيند اين‌ يك‌ گوشه‌ ميشينه‌ درسش‌ را مي‌خونه‌. در عين‌ حال‌ آخر سال‌ بازهم‌ مردود ميشه‌. چرا به‌ جهت‌ اينكه‌ استعدادش‌ را نداره‌. فشار هم‌ بيخود مي‌آورند. استعدادها متفاوته‌.

 در بين‌ افراد بشر استعدادها متفاوته‌ تا چه‌ برسد به‌ ملائكه‌اي‌ كه‌ از روز اول‌ يك‌ جور خلقشون‌ كرد. يك‌ استعداد خيلي‌ محدود به‌ آنها داده‌ و نمي‌توانند بيشتر از آن‌ ترقي‌ بكنند. يعني‌ اگر آن‌ فلسفة‌ عرفان‌ و معرفت‌ به‌ ائمة‌ اطهار كه‌ اسماء آنها و نشانه‌هاي‌ آنها را خداي‌ تعالي‌ به‌ حتي‌ حضرت‌ جبرئيل‌ كه‌ بالاترين‌ ملائكه‌ است‌، اگر مي‌خواست‌ تعليم‌ بده‌، اصلا من‌ مي‌گيم‌ و اين‌ را از روايات‌ هم‌ مي‌تونيم‌ استفاده‌ كنيم‌، نمي‌فهميد. شما حالا فكر نكنيد جبرئيل‌ بالاتر از رسول‌ اكرم‌ بوده‌ به‌ جهت‌ اينكه‌ او واسطة‌ وحي‌ بوده‌. نخير واسطة‌ وحي‌ عينا يك‌ ضبط‌ صوت‌. البته‌ محترمه‌ خيلي‌ هم‌ تعظيم‌ مي‌كنيم‌ در مقابل‌ حضرت‌ عزرائيل‌ و جبرائيل‌ و ميكائيل‌ و خيلي‌ اظهار ارادت‌ مي‌كنيم‌. سيد ملائكه‌ هستند. بزرگوارند. خيلي‌. ولي‌ فكر نكنيد آنچه‌ كه‌ بر پيغمبر نازل‌ ميكرد، آنچه‌ كه‌ بر پيغمبر نازل‌ مي‌كرد، خودش‌ هم‌ همان‌ فهمي‌ را داشت‌ كه‌ پيغمبر مي‌فهميد از آن‌ كلمات‌. نه‌. مثل‌ يك‌ ضبط‌ صوت‌. آنجا پر مي‌شد مي‌آمد اينجا خالي‌ ميشد. حالا بگيد ضبط‌ صوت‌ چقدر، البته‌ يك‌ خورده‌ از ضبط‌ صوت‌ بافهمتر. اينجوري‌ بوده‌. ملائكه‌ اگر حتي‌ بهشون‌ گفته‌ ميشد، مثل‌ يك‌ ضبط‌ صوت‌ بودند. نمي‌تونستند بفهمند. عمق‌ مطالب‌ را. شما ببيند افرادي‌ كه‌ اكثرا اينطوره‌ حافظه‌اشون‌ خوبه‌ استعدادشون‌ كمه‌. شما مي‌گيد فرق‌ حافظه‌ با استعداد چيه‌؟ حافظه‌ با استعداد فرقش‌ اينه‌ كه‌، من‌ ديدم‌ عرض‌ مي‌كنم‌. صدها شايد هزارها روايت‌ حفظ‌ بود. اما يك‌ روايت‌ را مي‌گفتند اين‌ روايت‌ معناش‌ چيه‌؟ نمي‌تونست‌. معناي‌ تحت‌ اللفظيش‌ نه‌ها. بخواهد اين‌ را تحليل‌ كنه‌، حل‌ و فصل‌ كنه‌ نميتونه‌. زياد هست‌. و افرادي‌ هستند كه‌ حافظشون‌ كمه‌ ولي‌ استعدادشون‌ خوبه‌. چيزي‌ را نمي‌تونند حفظ‌ كنند ولي‌ يك‌ مطلب‌ را كه‌ بهشون‌ توي‌ كتاب‌ برمي‌ دارند، اين‌ را خوب‌ تحليل‌ مي‌كنند، مي‌گذارند در اختيار طرف‌. اين‌ مربوطه‌ به‌ استعداده‌. آن‌ مربوط‌ به‌ حافظه‌ است‌. افرادي‌ هستند حافظه‌اشون‌ آنقدر شديد و قوي‌ است‌ كه‌ يك‌ مرتبه‌ اگر در مقابلشون‌ يك‌ شعري‌ را بخونيد حفظ‌ مي‌كنند. ولي‌ ممكنه‌ آن‌ شعر را نفهمه‌ ممكنه‌ همين‌ شعر فارسي‌ را درك‌ نكنه‌. ازش‌ بپرسند مثل‌ فرض‌ كنيد الا يا ايها الساقي‌ ادر كأسا و ناولها كه‌ عشق‌ آسان‌ نمود اول‌ ولي‌ افتاد مشكلها ميگه‌ نمي‌دونم‌. مثلا گفتم‌ اين‌ شعر خيلي‌ عميقي‌ هم‌ نيست‌ كه‌ ما مثلا بعنوان‌ نمونه‌ گفتيم‌.

 بنابراين‌ استعداد فرقه‌ ميكنه‌. بشر در مقابل‌ ملائكه‌ استعدادش‌ زياده‌. استعداد، آمادگي‌ براي‌ پيشرفت‌. لذا هيچوقت‌ يك‌ ملك‌ معمولي‌ كه‌ سر شانة‌ شماست‌ مثلا، و موكل‌ شماست‌، اين‌ ترقي‌ بكنه‌ خودش‌ را بتونه‌ به‌ مقام‌ جبرئيل‌ برسونه‌ نميتونه‌. اون‌ هميشه‌ اين‌ كارشه‌. اينها عباد (قطع‌ صداي‌ نوار)

 و محبينشون‌ هستند. خدمتگزاراني‌ هستند. ان‌ الملائكه‌ لخدامنا و خدام‌ محبينا. دوستان‌ ما، شيعيان‌ هم‌ نيستش‌ها، محبين‌. و بلكه‌ يك‌ عده‌اشون‌ خدام‌، خدام‌ آنجا تعبير نمي‌كنند. به‌ جهت‌ اينكه‌ افتخار خدمت‌ گزاري‌ را مخصوص‌ ائمة‌ اطهار به‌ ملائكه‌ دادند و شيعيانشون‌. بقيه‌ مثل‌ در عين‌ حال‌ كار آنها را هم‌ مي‌كنند چون‌ باصطلاح‌ خدام‌ پروردگارند. تحت‌ رحمانيت‌ پروردگار كه‌ معناي‌ رحمان‌ را گفتم‌ فرقش‌ با رحيم‌ چيه‌، تحت‌ فرمان‌ رحمانيت‌ پروردگار تمام‌ موجوداتي‌ كه‌ در عالم‌ هستند، براي‌ آنها هم‌ كار مي‌كنند. منتهي‌ اينجا ديگه‌ اسمشون‌ خدمة‌ پروردگارند و خدمة‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارتند.

 بنابراين‌ استعداد فهم‌ معارف‌ خاندان‌ عصمت‌ را آنها نداشتند. معارفي‌ كه‌ گفت‌ كتاب‌ وصف‌ تو را آب‌ بحر كافي‌ نيست‌ كه‌ تر كنم‌ سر انگشت‌ و صفحه‌ بشمارم‌. و خداي‌ تعالي‌ به‌ اين‌ مضمون‌ و بلكه‌ بالاتر از اين‌ مضمون‌ فرموده‌ است‌ اگر درياها مركب‌ بشه‌، و هفت‌ برابر اين‌ درياها به‌ كمكشون‌ بياد و تمام‌ درختان‌ عالم‌ قلم‌ بشه‌ لنفد البحر قبل‌ ان‌ تنفد كلمات‌ ربي‌. درياها تمام‌ ميشه‌ قبل‌ از اينكه‌ آن‌ كلمات‌ الله‌، معارف‌ خاندان‌ عصمت‌ و طهارت‌ تمام‌ بشه‌. بنابراين‌ ملائكه‌ ممكنه‌ همة‌ اينها را بشناسند، خاندان‌ عصمت‌ را بشناسند، خيلي‌ هم‌ ارادات‌ دارند، ولي‌ عمق‌ مسائل‌ را وارد نيستند و انسانه‌ مي‌تونه‌ خودش‌ را به‌ عمق‌ برسانه‌. انسانه‌ مي‌تواند خودش‌ را به‌ مقام‌ خليفة‌ اللهي‌ برسانه‌. همانطور كه‌ حضرت‌ آدم‌ خودش‌ را به‌ خليفة‌ اللهي‌ رسوند. و اگر خليفة‌ الله‌ شد، اگر مظهر پروردگار شد، اگر چشمش‌ چشم‌ خدا شد، گوشش‌ گوش‌ خدا شد، زبانش‌ زبان‌ خدا شد، السلام‌ عليك‌ يا عين‌ الله‌، السلام‌ عليك‌ يا اذن‌ الله‌، السلام‌ عليك‌ يا لسان‌ الله‌، در زيارت‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ وقتي‌ انسان‌ ميره‌ مي‌ايسته‌ كه‌ باصطلاح‌ مظهر اتم‌ خليفة‌ اللهي‌ است‌، يا جنب‌ الله‌، يا نفس‌ الله‌، عجيبه‌ من‌ در يك‌ تفسيري‌ ديدم‌ تفسير برهان‌ مقدمة‌ تفسير برهان‌ در كلمة‌ نفس‌. در تفسير اين‌ آية‌ شريفه‌ و يحضركم‌ الله‌ نفسه‌. امام‌ عليه‌ الصلاة‌ و السلام‌ مي‌فرمايد نفس‌ الله‌ الامام‌. يا علي‌ بن‌ ابيطالب‌. من‌ نمي‌تونم‌ اين‌ را براتون‌ خوب‌ توضيح‌ بدم‌ كه‌ چطور گفتند نفس‌ الله‌. فقط‌ همين‌ مقدار مي‌تونم‌ بگم‌ كه‌ يعني‌ اين‌ ساده‌ترين‌ مثالي‌ است‌ كه‌ زده‌ ميشه‌. از در كسي‌ وارد ميشه‌. چه‌ به‌ اين‌ آقايي‌ كه‌ به‌ اين‌ عكسي‌ كه‌ توي‌ اين‌ آينه‌ افتاده‌ نگاه‌ بكنه‌ چه‌ به‌ خود شخص‌. هر دو يكي‌ هستند. چه‌ شما به‌ علي‌ بن‌ ابيطالب‌ نگاه‌ بكنيد چه‌ به‌ خدا. هر دو يكي‌ هستند. لذا من‌ عرفكم‌ فقد عرف‌ الله‌. كسي‌ كه‌ شما را بشناسه‌، شما را شناخته‌. كسي‌ كه‌ شما را بينه‌، خدا را ديده‌. كسي‌ كه‌ شما را دوست‌ داشته‌ باشه‌اي‌ خاندان‌ عصمت‌، خدا را دوست‌ داشته‌. به‌ جهت‌ اينكه‌ اينها وحدت‌ صفاتي‌ دارند. نه‌ وحدت‌ ذاتي‌. وحدت‌ صفات‌ دارند. مظهر پرودرگارند.

 بنابراين‌ اسجدوا لآدم‌ خطاب‌ به‌ ملائكه‌ اينجا ميشه‌ گفت‌ كه‌ حضرت‌ آدم‌ وقتي‌ كه‌ خليفة‌ الله‌ است‌، سجدة‌ در مقابل‌ او سجدة‌ در مقابل‌ خداست‌. من‌ عرفكم‌ فقد عرف‌ الله‌. و سجدة‌ در مقابل‌ حضرت‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها سجدة‌ در مقابل‌ خداست‌. در عين‌ اينكه‌ اين‌ سجده‌ مال‌ فاطمة‌ زهراست‌. يا مولاتي‌ يا فاطمة‌ اغيثيني‌. من‌ اين‌ جمله‌ را چون‌ بهم‌ تقريبا يك‌ وقتي‌ كه‌ خيلي‌ توجه‌ زيادي‌ به‌ فاطمة‌ زهرا در اثر يك‌ ناراحتي‌ پيدا كرده‌ بودم‌، اين‌ را در جايي‌ نديدم‌، تمركز ذهني‌ هم‌ نداشتم‌، يك‌ دفعه‌ ديدم‌ اين‌ معنا به‌ ذهنم‌ آمد كه‌ پيغمبر اكرم‌ براي‌ ضعف‌ جسمي‌ و امراض‌ جسمي‌ به‌ فاطمة‌ زهرا پناهنده‌ ميشه‌. اني‌ لاجد في‌ بدني‌ ضعفا. حضرت‌ زهرا مي‌فرمايد اعيذك‌ بالله‌. همانجا اعمال‌ ولايت‌ كرد و حضرت‌ رسول‌ اكرم‌ را پناه‌ داد به‌ خدا من‌ الضعف‌. به‌ خدا قسم‌ هركي‌ مريض‌ ميشه‌ همانطور. گفتم‌ يك‌ وقتي‌ كسي‌ كه‌ سرمشق‌ مي‌خواد بده‌، درسته‌ خطاط‌ خوبي‌ است‌ انسان‌. خطش‌ را مي‌برند توي‌ موزه‌ها مي‌گذارند. اما حالا يك‌ عده‌ بچه‌ اينجا هستند. ميخواد سرمشق‌ بده‌. يك‌ خط‌ خوبي‌ مي‌نويسه‌ ولي‌ مي‌نويسد با ادب‌ باش‌ تا بزرگ‌ شوي‌. حروف‌ ساده‌اي‌ را انتخاب‌ كرده‌ و به‌ آنها مي‌گويند زير اينها بنويسيد. اينها هم‌ با كج‌ و معوج‌ مي‌نويسند با ادب‌ باش‌ تا بزرگ‌ شوي‌ و مي‌آورند پايين‌. حالا بگيم‌ اين‌ خطاط‌ مثل‌ اينهاست‌، اينها مثل‌ خطاطند. نه‌ اين‌ سرمشق‌ دهنده‌ است‌. يعني‌ اگر خواستيد بالاخص‌ در كسالتها و امراض‌ جسمي‌ كه‌ بيشتر ما به‌ اين‌ اهميت‌ ميديم‌ تا كسالتهاي‌ روحي‌، خواستيد به‌ كسي‌ متوسل‌ بشيد، و از خدا كمك‌ بگيريد اين‌ كاري‌ را كه‌ من‌ پيغمبر مي‌كنم‌، شما هم‌ بكنيد. بريد در خانة‌ فاطمة‌ زهرا را در بزنيد و بگيد بهش‌ كه‌ اني‌ لاجد في‌ بدني‌ ضعفا. اني‌ لاجد في‌ بدني‌ مرضا مثال‌. فلان‌ كسالت‌ فلان‌ كسالت‌ فلان‌ كسالت‌. به‌ پيغمبر اكرم‌ عرض‌ كرد اعيذك‌ بالله‌ يا ابتا من‌ الضعف‌. وقتي‌ كه‌ كساي‌ يماني‌ را، اين‌ هم‌ از نظر ظاهر، كشيد روي‌ او ميگه‌ و سرت‌ انظر اليك‌. همين‌ آقايي‌ كه‌ خودش‌ معجزه‌ كننده‌ و صدها برابر آنچه‌ خدا خلق‌ كرده‌، با يك‌ اراده‌ ميتونه‌ خلق‌ كنه‌ و اين‌ اعتقاد منه‌ نسبت‌ به‌ رسول‌ اكرم‌، همين‌ آقا يك‌ دفعه‌ قيافه‌ عوض‌ شد. ميگه‌ سرت‌ انظر. خود فاطمة‌ زهرا ميگه‌ برگشتم‌ نگاه‌ كردم‌ به‌ صورت‌ پدرم‌، فوريها، همچين‌ يك‌ لحظه‌، برگشتم‌ نگاه‌ كردم‌ به‌ صورت‌ پدرم‌ اذا وجهه‌ يتلألأ صورت‌ تلألؤ ميكنه‌. همين‌ آقايي‌ كه‌ از نظر بدني‌ ضعف‌ پيدا كرده‌ آمده‌ ميخواد استراحت‌ كنه‌. حالا ما همين‌ ضعف‌ ظاهري‌ را بگيم‌. كأنه‌ بدر في‌ ليلة‌ التمامه‌ و كماله‌. مثل‌ شب‌ چهارده‌ باصطلاح‌. رنگ‌ برگشت‌ و حال‌ شعف‌ و باصطلاح‌ يك‌ نيروي‌ فوق‌ العاده‌اي‌ در پدرم‌ احساس‌ كردم‌ به‌ تعبير من‌ كه‌ يك‌ وقت‌ ديدم‌، امام‌ حسن‌ آمد، اين‌ را هم‌ توي‌ بغلش‌ گرفت‌. امام‌ حسين‌ آمد، اون‌ هم‌ توي‌ بغلش‌ گرفت‌. علي‌ بن‌ ابيطالب‌ آمد او را هم‌ توي‌ بغلش‌ گرفت‌. حضرت‌ فاطمة‌ زهرا هم‌ خودش‌ آمد. او را هم‌ توي‌ بغل‌ گرفت‌. جبرئيل‌ طمع‌ كرد كه‌ بياد داخل‌ بشه‌. اينها وقتي‌ كه‌ جمع‌ شدند آية‌ تطهير نازل‌ شد كه‌ شما همتون‌ پاكيد بخاطر يك‌ قدم‌. يا مولاتي‌ يا فاطمة‌ اغيثيني‌. اي‌ مولاي‌ من‌، اي‌ فاطمة‌ من‌، اي‌ بزرگوار، اي‌ كسي‌ كه‌ پدر مي‌آيد دست‌ شما را ميبوسه‌، اي‌ كسي‌ كه‌ پدر ميگه‌ فداها ابوها. اي‌ كسي‌ كه‌ پدر ميگه‌ ام‌ ابيها است‌ كنية‌ فاطمة‌ زهرا. اي‌ كسي‌ كه‌ تمام‌ سني‌ و شيعه‌ نقل‌ كردند در كتابهايشون‌ كه‌ كسي‌ كه‌ فاطمه‌ را اذيت‌ كنه‌، پيغمبر را اذيت‌ كرده‌. كسي‌ كه‌ پيغمبر را اذيت‌ كنه‌، خدا را اذيت‌ كرده‌. كسي‌ كه‌ او را به‌ غضب‌ بياره‌، پيغمبر را به‌ غضب‌ آورده‌. كسي‌ كه‌ پيغمبر را به‌ غضب‌ بياره‌، خدا را به‌ غضب‌ آورده‌. ببينيد. اينجوري‌ ميشه‌. اينها يكي‌ شدند. اينها يكي‌ هستند. من‌ علي‌ را خدا نمي‌دانم‌. از خدا هم‌ جدا نمي‌دانم‌. عرفان‌ يعني‌ اينها. مطالب‌ عرفاني‌ يعني‌ اينها. كي‌ گفته‌ كه‌ ما از عرفان‌ دوريم‌ بخاطر اينكه‌ مقيديم‌ به‌ روايات‌. اينها همه‌اش‌ روايات‌. خوب‌ شما اين‌ روايات‌ را چطوري‌ مي‌تونيد معنا كنيد؟ چي‌ مي‌تونيد درباره‌اش‌ بگيد؟

 خدايا دست‌ ما را از دامن‌ فاطمة‌ زهرا كوتاه‌ مفرما. الهي‌ آمين‌. خوب‌ امشب‌ پيش‌ آمد. بريم‌ در خانة‌ فاطمة‌ زهرا. بخدا قسم‌ امام‌ زمان‌ شما قلب‌ عالم‌ امكان‌ آن‌ كسي‌ كه‌ قدر مسلم‌ اين‌ جمعي‌ كه‌ در اينجا جمع‌ شديد، يك‌ وجه‌ مشترك‌ همه‌امون‌ با هم‌ داريم‌ و آن‌ اين‌ است‌ كه‌ دوست‌ امام‌ زمانيم‌. من‌ هم‌ گفتم‌ دوستي‌ همين‌ مقدار، همين‌ امشب‌ شما خواب‌ امام‌ زمان‌ را ببينيد، تا چند روز، تا چند ماه‌، تا چند سال‌ خوشحاليد. اين‌ علامت‌ دوستيه‌. من‌ بيشتر از اين‌ نمي‌گم‌. حالا بعضي‌ هاتون‌ را من‌ مي‌شناسم‌ كه‌ شب‌ و روز نداريد بخاطر حضرت‌ بقية‌ الله‌. يك‌ شخصي‌ براي‌ من‌ نقل‌ مي‌كرد. ميگفت‌ كه‌ چند شب‌ قبل‌ تا صبح‌ نشستم‌ گريه‌ كردم‌ براي‌ حجة‌ ابن‌ الحسن‌ كه‌ شايد چشمم‌ به‌ جمالش‌ روشن‌ بشه‌. بعد خوابيدم‌ در خواب‌ حضرت‌ را ديدم‌. همه‌ امون‌ حالا بعضي‌ها كه‌ شب‌ و روز نداريد. بعضي‌ از شما هستيد كه‌ علاقتون‌ آنقدر شديده‌ كه‌ من‌ مطالبي‌ را بخوام‌ عرض‌ كنم‌ باز طول‌ ميكشه‌. همين‌ آقاي‌ معشوق‌ همه‌امون‌، ايشان‌، معشوق‌ حالا نگيم‌، محب‌، محبوب‌ همه‌امون‌، همين‌ آقا شب‌ و روز متوجه‌ فاطمة‌ زهراست‌. يعني‌ همانطوري‌ كه‌ دربارة‌ امام‌ جواد داره‌، دربارة‌ بعضي‌ از ائمه‌ داره‌، دربارة‌ اكثر خاندان‌ عصمت‌ حتي‌ ساداتي‌ كه‌ بعد از ائمة‌ اطهار آمده‌ بودند داره‌ كه‌ اينها زياد به‌ ياد فاطمة‌ زهرا بودند. حضرت‌ جواد دستها را به‌ زمين‌ زده‌. هنوز از نظر ظاهر طفل‌ تازه‌ مي‌خواد حركت‌ كنه‌. سر را بالا نگه‌ داشته‌ داره‌ اشك‌ ميريزه‌ و فكر مي‌كنه‌. حضرت‌ رضا ازش‌ سؤال‌ فرمودند كه‌ چيه‌ فرزندم‌؟ عرض‌ كرد به‌ ياد مصائبي‌ كه‌ به‌ مادرم‌ زهرا وارد شد افتادم‌. بخدا قسم‌ آنها را از قبر بيرون‌ مي‌آرم‌ و آتششون‌ مي‌زنم‌.

 حالا كه‌ حال‌ پيدا كرديد چراغها را خاموش‌ كنند. اميدواريم‌ امشب‌ شب‌ آخر سال‌ و شب‌ آخر ماه‌ شعبان‌، كه‌ در دعاهاي‌ ماه‌ شعبان‌ دارد كه‌ در نيمة‌ آخر ماه‌ شعبان‌ بخوانيد اللهم‌ ان‌ لم‌ تكن‌ غفرت‌ لنا في‌ ما مضا من‌ شعبان‌ فاغفر لنا في‌ بقي‌ منه‌ خدايا اگر در گذشتة‌ از ماه‌ شعبان‌ ما را نبخشيده‌اي‌، در اين‌ باقيماندة‌ از ماه‌ شعبان‌ ما را ببخش‌. چرا بايد اين‌ دعا را بخوانيم‌؟ براي‌ اينكه‌ دعيتم‌ فيه‌ الي‌ ضيافة‌ الله‌. همتون‌ دعوت‌ شديد به‌ مهماني‌ خدا. يك‌ مهماني‌ بسيار باشكوهي‌ است‌. فاطمة‌ زهرا سلام‌ الله‌ عليها يك‌ عنايات‌ خاصي‌ انشاءالله‌ امشب‌ به‌ ما خواهد فرمود. كه‌ يك‌ لباس‌ تقوايي‌ خدا به‌ ما عنايت‌ كنه‌ كه‌ در سر آن‌ سفرة‌ احسان‌ پروردگار كه‌ امام‌ عصر يك‌ طرف‌ سفره‌ نشسته‌، اولياء خدا يكطرف‌، و من‌ معصيتكار روسياه‌ هم‌ مي‌خواهم‌ سر همان‌ سفره‌ بنشينم‌. خداي‌ تعالي‌ امشب‌ يك‌ عنايتي‌ بفرمايد كه‌ لباس‌ تقوايي‌ به‌ ما مرحمت‌ بفرمايد تا زياد خجالت‌ نكشيم‌ سر اين‌ سفره‌ و در اين‌ مهماني‌. پروردگارا خودت‌ امشب‌ ما را در خانة‌ فاطمة‌ زهرا بردي‌. بهترين‌ وسيله‌. كسي‌ كه‌ حتي‌ پيغمبر اكرم‌ هم‌ به‌ خانة‌ او تشريف‌ مي‌برد و او واسطة‌ بين‌ پيغمبر و خدا ميشود. اما اين‌ فاطمة‌ عزيز را چرا امام‌ جواد چه‌ فكر مي‌كرد كه‌ آنطور اشك‌ مي‌ريخت‌؟ شايد به‌ ياد آن‌ لحظه‌اي‌ كه‌ پشت‌ در بين‌ در و ديوار قرار گرفته‌، در به‌ پهلويش‌ خورده‌، صدا مي‌زند يا فضة‌ خذيني‌. همه‌ با توجه‌ رو به‌ قبله‌. شب‌ آخر ماهه‌، شب‌ جمعة‌ آخر ماه‌ شعبانه‌. بسم‌ الله‌ الرحمن‌ الرحيم‌. الهي‌ عظم‌ البلاء. الهي‌ عظم‌ البلاء. و برح‌ الخفاء و انكشف‌ الغطاء و انقطع‌ الرجاء و ضاقت‌ الارض‌ و منعت‌ السماء و انت‌ المستعان‌ و اليك‌ المشتكي‌. و عليك‌ المعول‌ في‌ الشدة‌ و الرخاء اللهم‌ صل‌ علي‌ محمد و آل‌ محمد اولي‌ الامر الذين‌ فرضت‌ علينا طاعتهم‌ و عرفتنا بذلك‌ منزلتهم‌ و فرج‌ عنا بحقهم‌ فرجا عاجلا قريبا كلمح‌ البصر او هو اقرب‌ من‌ ذلك‌. يا محمد يا علي‌. يا علي‌ يا محمد. اكفياني‌ فانكما كافيان‌. و انصراني‌ فانكما ناصران‌. يا مولانا يا صاحب‌ الزمان‌. يا مولانا يا صاحب‌ الزمان‌. يا مولانا يا صاحب‌ الزمان‌. الغوث‌ الغوث‌ الغوث‌. ادركني‌ ادركني‌ ادركني‌. الساعه‌ الساعه‌ الساعه‌. العجل‌ العجل‌ العجل‌.

 يا بقية‌ الله‌. شما را به‌ جان‌ مادرتون‌ زهرا قسمتون‌ مي‌دهيم‌ از خدا بخواهيد همين‌ امشب‌ لباس‌ تقوا، لباس‌ اين‌ ضيافت‌ پروردگار را به‌ ما مرحمت‌ بفرمايد.

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *