۲۱ جمادي الاول ۱۴۲۴ قمری – ۳۰ تير ۱۳۸۲ شمسی – تجدید عقاید

1- خطبه

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَي رَسُولِ اللهِ وَ عَلَي آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا عَلَي بَقِيَّةَ اللهِ رُوحِي وَاَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.

 

2- عبارت قرآني آغازين(سوره مباركه زلزله)

«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، إِذَا زُلْزِلَتْ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا، وَأَخْرَجَتْ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا، وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا، يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا، بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا، يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ، فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَه، وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه»([1])

 

3- انسان بايد عقايدش را درست كند و به راسخين در علم عرضه بدارد

يكي از آدابي كه بايد هر مسلماني داشته باشد اين است كه عقايدش را درست كند و عقايدش را عرضه كند به “راسخين در علم”، خداي تعالي در قرآن مي‌فرمايد: تأويل قرآن را كسي نمي‌داند جز خدا «وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ»([2])كساني كه در علم فرو رفته‌اند، به عمقش رسيده‌اند كه البتّه بيشتر تفسير به ائمّه‌ي اطهار شده است و لذا د‌أب مسلمانان و آن‌هايي كه مي‌خواستند براي دينشان ارزش قائل باشند و آن‌هايي كه جدّي بوده‌اند و باور كرده بوده‌اند آنچه كه خدا و پيغمبر فرموده، خدمت ائمّه‌ي اطهار مي‌رسيدند و عقايدشان را عرضه مي‌كردند، يك نمونه‌اش جريان حضرت عبدالعظيم حسني است كه آمد خدمت امام هادي عليه الصلوة و السلامو عقايدش را عرضه كرد،

 

4- زيارت حضرت صاحب الامر عليه السلاممعروف به زيارت آل ياسين، وسيله عرض ارادت و ارتباط با امام زمان ارواحنا فداهو عرضه عقايد به محضر حضرتش است

براي ما هم كه در زمان غيبت كبري واقع شده‌ايم امام زمانِ ما حاضر و غايب، ظاهر و غايب ندارد. امام خودش دستور فرموده كه هر وقت خواستيد با ما تماس بگيريد با اين جملات كه در زيارت صاحب‌الزمان عليه الصلوة و السلامكه ما اسمش را گذاشته‌ايم “زيارت آل‌يس”، عقايد ما طبق آنچه كه خود حضرت بيان فرموده بايد عرضه شود و لذا با سلامي كه در اوّل اين زيارت هست عرض ارادت مي‌كنيم به حضرت بقيةاللّه ارواحنافداه، تا آنجا كه مي‌رسيم كه «اُشْهِدُكَ يَا مَوْلايَ»،من تو را شاهد مي‌گيرم اي مولاي من؛ أي آقاي من، أي فرمانده‌ي پُرمحبّت من! اوّل از توحيد شروع مي‌كنيم و بعد رسالتِ رسول‌اكرم را شهادت مي‌دهيم و بعد حجّيّت يك‌يك از ائمّه‌ي عليهم الصلوة والسلامرا عرضه مي‌داريم و بعد راجع به مرگ و عالم قبر و حشر و نشر به محضر مقدّس‌شان شهادت مي‌دهيم؛ كه من يك وقتي تطبيق دادم آنچه كه در زيارت حضرت بقيةاللّه معروف به زيارت آل‌يس است با آنچه را كه حضرت عبدالعظيم خدمت امام هادي عرضه داشت، اگر آنچه در زيارت آل‌يس هست كامل‌تر نباشد ناقص‌تر از آنچه كه ايشان شهادت داده نيست.

 

 Cهر كس به اقتضاي موقعيتش بايد زيارت آل ياسين را بخواند

بنابراين به مقتضيّات وقت‌مان، به مقتضيّات تجديد عقايدمان اگر هفته‌ي يك مرتبه انسان بايد تجديد عقايد بكند، هفته‌ي يك مرتبه اين زيارت را بخواند. اگر يك مقدار مي‌خواهد بيشتر با عقايدش آشنا باشد و عقايدش را تجديد بكند، يادش نرود، روزي يك مرتبه اشكالي ندارد همان طوري كه نماز را ما هر روز پنج مرتبه مي‌خوانيم و همان چيزهايي را كه خداي تعالي از ما خواسته تكرار مي‌كنيم.

 

Cشهادت به حقانيت مرگ، نكيرين، بعث، حشر و نشر

در زيارتِ آل‌يس مي‌رسيم به اينجا كه «وَ اَشْهَدُ اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ»،شهادت مي‌دهم، خود كلمه‌ي “شهادت” به معناي اين است كه مي‌بينم مرگ حق است، اين يكي اوّلش اگر كسي بگويد كه من او را حق نمي‌دانم خيلي نادان است چون هر روز صدها، هزارها نفر از اين دنيا مي‌روند و

گرگ اجل فتاده به گلّه يكايك مي‌برد

اين گلّه را نگر كه چه آسوده مي‌چرد

ما به چشم‌مان مي‌بينيم مرگ را، «اَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ»، در همين راستا بايد جلو برويم؛ يعني همان طوري كه مُردن حق است، «اَنَّ نَاكِرًا وَ نَكِيرًا حَقٌّ»، شهادت مي‌دهم كه نكير و منكر حقّ است، البتّه همان طوري كه در جلساتِ قبل گفته شد نكير و منكر براي كساني كه كافرِ محضند، نكير و منكر تشريف مي‌آورند و براي كساني كه مؤمن محضند بشير و مبشّر تشريف‌فرما مي‌شود ولي بالاخره حقّ است، «وَ اَنَّ الْبَعْثَ حَقٌّ، وَ الْحَشْرَ حَقٌّ»،

 

cصور اول سه بار به صدا در مي آيد كه مرتبه حساب مي شود و بعد از آن خود اسرافيل و نيز تمام ملائكه و بلكه تمام خلائق مي ميرند

بعث” همان وقتي است كه اسرافيل در صور مي‌دمد بعد از اينكه خود اسرافيل، خود عزرائيل، خود حضرت جبرائيل، خود حضرت ميكائيل همه مي‌ميرند و ضمناً در پرانتز اين را عرض كنم كه (مرگ جدا شدن روح از بدن است و ما فكر مي‌كنيم كه اجنّه و ملائكه بدن ديگر ندارند ولي اين طور نيست، آن‌ها هم بدن دارند)،

 

#شناخت جسم جن و ملَك

اجّنه از آتش خلق شده‌اند و ملائكه از نور سرد، فرق نور گرم با نور سرد اين است كه نور گرم همان آتش است، همان شعله‌هاي آتش است، نور سرد را تا چندي قبل كشف نكرده بودند ولي در يك مجلّه‌اي من ديدم كه در اين كِرم‌هاي شب‌چراغ نور سرد است، نور دارد، محيطي را منوّر مي‌كند امّا كمترين حرارت را ندارد، ملائكه را از آن نور ذات مقدّس پروردگار خلق كرده و لذا بدن‌شان از آن نور است و روحشان از عالم امر است همان طوري كه روحِ ما از عالم امر است. جدا شدن روح از بدن ملائكه،

 

#در روز قيامت خداي تعالي ملائكه را نيز مبعوث مي كند

جدا شدن روح از بدن اجنّه يك مسأله‌اي است كاملاً شبيهِ به جدا شدن روح از بدن ما، همه مي‌ميرند، ملائكه مي‌ميرند در روايت هست كه وقتي صور اوّل دميده مي‌شود، بعد از مدّتي همه‌ي ملائكه هم كه مربوط به ما هستند و كره‌ي زمين هستند و رفت‌ و آمدي با ما داشته‌اند و دارند اين‌ها هم مي‌ميرند و بعد خداي تعالي اين روح را وارد بدن آن‌ها هم مي‌كند، من چون مسأله‌ي ملائكه مربوط به مطالب ما نبود لذا در هفته‌هاي گذشته عرض نكردم و در صور دوّم كه دميده مي‌شود البته در همان اوّل سه صور دميده مي‌شود كه يك صور حساب مي‌شود كه همه مي‌ميرند

 

cمفاهيم بعث، حشر و نشر

و در مرحله‌ي دوّم بعد از آن كه آسمان ها به هم ريخت، بعد از آن كه خورشيد نورش از بين رفت، بعد از آن كه زمين به وضع آن طوري كه توضيح دادم قرار گرفت، بعد از آن صور بعدي دميده مي‌شود كه حيات‌بخش است، همه‌ي موجودات از نوعِ بشر كه در كره‌ي زمين يا در آسمان چهارم اين‌ها هر كجا كه بوده‌اند اين‌ها بايد با يك سرعتي به زمين بيايند، در زمين بيايند و نشري داشته باشند، حشري داشته باشند، لذا مرحله‌ي اوّل را بعث مي‌گويند كه بايد ما معتقد باشيم، به امام زمانمان مي‌گوييم: «وَ اَنَّ الْبَعْثَ حَقٌّ»، بعد عرض مي‌كنيم كه حشر و نشر هم حقّ است، محشور شدن همه با هم، همه در يك جا جمع شدن، بعد نشر است. نشر و حشر اين‌ها دو مسأله است كه در روزِ قيامت انجام خواهد شد، محشور شدن با يكديگر و برانگيخته شدن در روز قيامت و همه در يك جا جمع شدن را “حشر” مي‌گويند و “نشر” همان كه انسان از خاك بلند مي‌شود، بدنش از خاك بلند مي‌شود و يا اينكه متّصل مي‌شود در روز قيامت كه«فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ»([3])،اين را مي‌گويند: “نشر”

 

Cشهادت به حقانيت صراط و شناخت بيشتر آن

و بعد مي‌فرمايد: «وَ اَنَّ الصِّرَاطَ حَقٌّ»، صراط حق است، صراط را يك مقداري بايد برايتان توضيح بدهم، انسان در كره‌ي زمين وقتي كه واقع شد، آن كره‌ي زمين ديگر بعد از قيامت جاي زندگي نيست همان وقتي هم كه قيامت برپا مي‌شود جاي زندگي نيست، جايي كه نه آب باشد، نه هوا باشد، نه نور باشد، حرارت فوق‌العاده باشد جاي زندگي نيست، بعضي گمان كرده‌‌اند كه گوشه‌اي از كره‌ي زمين بهشت ساخته شده و در گوشه‌ي ديگر جهنّم، اين اشتباه است. وقتي كه در كره‌ي زمين كار انسان‌ها تمام شد، همه‌ي آن‌ها حركت مي‌كنند؛ يعني يك سير صعودي دارند به بالا مي‌روند مي‌رسند به يك “مدار ناري”، حرارتِ آن مدار از حساب خارج است هر چه كه در مقابلش قرار بگيرد ذوب مي‌شود، حرارت قابل تصوّر نيست، حركت مي‌كنند همه مي‌روند به آن مدار كه رسيدند، آنجا يك راه، صراط به معناي راه است، يك راه باز مي‌شود اين راه فقط براي مومنين است، براي كساني است كه اين‌ها اعتقاداتشان صحيح است، اگر به عقايدتان نرسيد و توجّه نكنيد و به حقيقت دست پيدا نكنيد اين را بدانيد به همان مدار ناري كه رسيديد فوراً ذوب مي‌شويد، يعني فولاد را ذوب مي‌كند هر چيزي كه از آن سخت‌تر نباشد ذوب مي‌شود، ولي خداي تعالي در قيامت به همه‌ي مردم اعلام كرده كه “مرگ ديگر براي شما نيست” «كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ»([4])،خدايي كه به يك چشم برهم زدن، خدايي كه «إِذَا أَرَادَ  الله لشَيْءٍ أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»([5])،با يك كلمه‌ي «كُنْ»،«يَكُونُ» انجام مي‌شود آن خدا اراده كرده كه شما ذوب نشويد فقط بسوزيد، ان‌شاءاللّه شماها را نمي‌گويم؛ معاندين، دشمنان دين ولي يك راهِ تونل‌وار از داخل جهنّم باز شده در داخل اين تونل افرادِ مؤمن وارد مي‌شوند البتّه مؤمنين هم با هم فرق مي‌كنند، بعضي‌ها كُند حركت مي‌كنند انسان توي آن تونلي كه از ميان آن آتش پُرحرارت كشيده‌اند اگر دير عبور كند به اذيّت است، ناراحت است، مشكل دارد افرادي كه يك مقداري ممكن است صفات رذيله داشته باشند، يك مقدار ممكن است هنوز آمادگي براي بهشت نداشته باشند آنجا يك مقداري در فشارند، از آن‌جا بالاخره معتقدين و اهل تزكيه‌ي نفس، آن‌هايي كه در قيامت تزكيه‌ي نفس كرده‌اند از اين صراط عبور مي‌كنند، از اين راه عبور مي‌كنند كه مي‌گوييم: «وَ اَنَّ الصِّرَاطَ حَقٌّ».

 

cعبور افراد در روز قيامت از صراط، به وضعيت روحي آن‌ها بستگي دارد

از اين راه انسان چطور ممكن است عبور كند؟ خدا آن قدر معتقدين به حقايق را معطل مي‌كند در قيامت كه خودشان را تزكيه‌ي نفس كنند تا بتوانند از آن راه عبور كنند. در روز قيامت خداي تعالي يك عدّه را آنچنان از آن صراط عبور مي‌دهد كه اصلاً انسان نمي‌فهمد كه كجا بود صراط، گاهي توي اتوباني با ماشين سريع‌السيري حركت مي‌كنيد مي‌گويند: يك پُلي تو راه هست شما رسيده‌ايد به مقصد، پُل را نفهميديد كجا بوده يك همچين حالتي، از صراط آن طور عبور مي‌كنند، اين‌ها كساني هستند كه در دنيا خودشان را ساخته اند، اين‌ها كساني هستند كه غُل و زنجيرها را از دست و پايشان كَنده‌اند، ماها خيلي غُل و زنجير در دست و پايمان داريم؛ يك غُل و زنجير محبّت دنيا است، يك غُل و زنجير فرض كنيد حبّ جاه است، حبّ رياست است، حبّ رسيدن به بعضي از مقاصد بيخود و رياست‌هاي بي‌جهت اين‌ها است، اين‌ها همه غُل و زنجير است، اين غُل و زنجيرها را كه علي بن ابيطالب در دعاي كميل مي‌فرمايد: «وَ قَعَدَتْ بِي اَغْلالِي»، غُل‌هايِ من، من را نشانده، من را از كار انداخته، اگر مي‌خواهيد ان‌شاءاللّه تا از قبر بيرون آمديد و قيامت بر پا شد يك عدّه ملك بيايند خدمت‌تان از طرف پروردگارتان سلام برايتان بياورند، «سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ»([6])،شما مجرمين از ميان اين‌ها خارج بشويد، «وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ»([7])،برويد بيرون، چرا ما بايد برويم بيرون از ميانِ اين جمع، اين‌ها غُل و زنجيري ندارند، اين‌ها پاكند، اين‌ها در دنيا خودشان را درست كرده‌اند، اعمالِ صحيح انجام داده‌اند، شما مجرميد، جُرم داريد، مُجرميد در درگاه پروردگار،«أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ، وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ»،خدا يك دو تا كلمه با اين‌ها صحبت مي‌كند «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ»([8])،من با شما عهد نكردم أي پسران آدم، أي مجرمين! كه در دنيا بندگي شيطان را نكنيد، بندگي شيطان را نكنيد. من يك وقتي عرض كردم خدمتتان كه اگر كسي در همين جنگ ايران و عراق مثلاً اگر باشد يك سربازي گاهي برود براي صدام كار كند، گاهي براي جمهوري اسلامي ايران، همين جمهوري اسلامي ايران كه به نظر ما بايد صد درصد طبق عدالت عمل بكند اين سرباز را مي‌گيرند اعدامش مي‌كنند چرا؟ تو آن طرف چرا رفتي؟ ما در شبانه‌روز بشينيم «حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا»([9])،قبل از اين كه روز حساب برسد حساب خودمان را بكنيم، در شبانه‌روز چند دفعه گوش به حرف شيطان مي‌دهيم، چند دفعه گوش به فرمان رحمان هستيم؟ هر دو را كه نمي‌شود جمع كرد لذا خدا در آن جا مي‌فرمايد: «وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ، أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ»([10])،من با شما قرارداد نبستم در عالم ذر، من با شما عهد نبستم در عالم ذر مگر اين كه بندگي شيطان را نكنيد.«وَأَنْ اعْبُدُونِي»،اگر مي‌خواهيد به موفقيّت برسيد، بندگيِ مرا بكنيد «وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ»،ببينيد براي صراط مستقيم چه بايد كرد؟ بندگي خدا، «وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ»([11])،خدايي كه بناي گُول‌زدن هيچ كس را ندارد، خدايي كه هر چه شما بكنيد به نفعِ او و شخصِ او نيست به نفعِ خود شما است، خدايي كه آن قدر مهربان است كه من يك وقتي در بحث‌هاي همين جلسه بود عرض كردم كه خدا رحمانيّتش شامل حال همه‌ي مردم مي‌شود حتّي شمر در همان گودي قتلگاه خداي تعالي به او جان داده، نفس داده، سلامتي داده و رحمانيّتش شامل حال او هم شده، منتهي پا به مرحله‌ي مهربانيِ خاص باز نمي‌كند، مورد رحيميّت واقع نمي‌شود تا چه برسد به موقعيّت رحمت خاص‌الخاص كه صلوات باشد اين دسته از مردم، اين دسته‌أي كه خداي تعالي جدايشان مي‌كند از مجرمين آن دسته مشمول رحمت خاص‌الخاص پروردگارند. «وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِينَ، الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»([12])،آن قدر به كمال اين‌ها رسيده‌اند، آن قدر ارزش روحي پيدا كرده‌اند كه خدا را، خودشان را از خدا مي‌دانند، «إِنَّا لِلَّهِ»،ببينيد شما وارد يك منزل مي‌شويد يك عدّه همراه شما هستند، شما مي‌رويد جلو توي خانه، مي‌گوييد: من با اين خانه يكي هستم، مي‌گوييد كه با اين‌ها هستم، «إِنَّا لِلَّهِ»،ما با اين‌ها هستيم، محرم و نامحرمي با هم نداريم، يكي هستيم، يگانه هستيم اين جوري صحبت مي‌كنيد، اين‌ها هم مي‌گويند: «إِنَّا لِلَّهِ»، ما مال خدا هستيم، با خدا هستيم، كجا مي‌رويد؟ مي‌رويم به طرف خدا، «إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»، آن وقت خداي تعالي مي‌فرمايد: «أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»،اين‌ها از جانب خدا و از رحمت خاص‌الخاص برخوردارند، «وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ»([13])،همين مفلحوني هستند كه اينجا خداي تعالي در سوره‌ي مؤمنين مي‌گويد: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»([14])،همين مؤمنيني هستند و مفلحوني هستند كه مي‌فرمايد: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا»([15])،

 

#در روز قيامت خداي تعالي مجرمين را از پاكان جدا مي كند

پس بنابراين، تزكيه‌ي نفس و كمالات، خودتان را تا مي‌توانيد پاك كنيد و به اين مقاصد خودتان را برسانيد تا وقتي كه سر از خاك انسان بلند مي‌كند، بدنش را پيدا مي‌كند، بدنش را دريافت مي‌كند به او بگويند كه: «سَلَامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ»([16])، و مجرمين را از شما جدا كنند، چون يكي از ناراحتي‌هاي مؤمنين اين است كه در روز قيامت با مجرمين باشند، «وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ، أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ، وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ»([17])،راه راست اين است. يك عدّه هستند خوب طبيعي است كه خوبند و بلكه عقايدشان بسيار خوب است، اين‌ها را هم از مجرمين جدا مي‌كنند “مجرم” غالباً به آن‌هايي مي‌گويند كه از نظر قلبي مجرم باشند والاّ به كسي كه از نظر عمل مُجرم باشد “فاسق” مي‌گويند، آن مجرم قلبي، جُرم دارد، جريمه بايد به خاطر اين اعتقادش بشود، آن‌ها را جدا مي‌كنند، در بين مردم معصيت‌كار هست كه عقايدش خوب است، در بين همين «وَامْتَازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ»،همان‌هايي كه خداي تعالي سلام به آن‌ها مي‌دهد حتّي ممكن است به معصيت‌كارهايي كه عقايدشان خوب باشد اين سلام شاملشان بشود؛ يعني شما سلامتيد ولي بايد كارتان را درست كنيد، وارد گمرك انسان مي‌شود مي‌بيند كه گذرنامه انسان را مي‌گيرند مي‌گويند مشكل دارد امّا مي‌تواني مشكلش را رفع كني و از اينجا عبور كني، بعضي‌ها ممنوع‌الخروجند، اصلاً مي‌گويند: آقا نمي‌شود، يك عدّه اين طورند، شايد اكثر مردم يك مشكلات مختصري داشته باشند غير از مخلَصين كه هيچ مشكلي ندارند، يك مشكلاتي داشته باشند آن جا نوبت شفاعت مي‌رسد، شفاعت مثال مكّرر برايتان زده‌ام، معني شفاعت را بفهميد، شفاعت معنايش اين نيست كه هر چه هستي بيا من بر مي‌دارم تو را و مي‌گذارم تو را توي بهشت، نه اين جوري نمي‌شود، بايد درستش كنند، بايد اصلاحش كنند.

حضرت زهرا سلام اللّه عليهااز شفعا‌ء بسيار بزرگ است.

 

#در روز قيامت حتي انبياء بغير از نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آلهمحتاج شفاعتند

حضرت رسول اكرم بزرگ‌ترين شفيع است كه حتي انبياء را هم بايد مشكلاتشان را بايد رفع كند. شما فكر نكنيد چون انبياء معصومند مشكلي ندارند اين‌ها در تبليغ رسالت بعضي‌هايشان مشكل داشته‌اند، تنها كسي كه مشكل نداشته در تبليغ رسالت پيغمبر اكرم بوده، پيغمبراكرم هم اگر روز غدير خم جريان خلافت بلافصل علي بن ابيطالب را بيان نمي‌كرد مشكل پيدا مي‌كرد و لذا جبرئيل رسيد «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنْ النَّاسِ»([18])،و رسول‌اكرم همان جا در همين دنيا اين كار را انجام داد، امّا حضرت نوح وقتي كه مأيوس شد از اين كه مردم را بتواند هدايت كند، عرض كرد: پروردگارا! «قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا، فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَارًا»([19])،خدايا! اگر اين‌ها بگذاري روي زمين، «لَا يَلِدُوا»([20])،اين‌ها فرزندي نمي‌زايند مگر اينكه فاجر يا فاسق است و نفرين كرد و آن طوفان را بوجود آورد، آن طوري كه پيغمبراكرم كه مي‌فرمايد: «مَا اُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا اُوذِيتُ»([21])،صبر نداشت، اين‌ها مشكل است، خداي تعالي پيغمبر را الگو قرار داده، براي انبياء پيغمبراسلام الگو است، اگر از اين الگو كوچك‌ترين تخطي بشود، علي بن ابيطالب عليه الصلوة والسلامكه خليفه‌ي پيغمبر است مي‌فرمايد كه من؛ وقتي كه صعصعه مي‌رفت خدمتشان مي‌فرمايد كه من از همه‌ي انبياء بالاترم و دلايلش را بيان مي‌كند كه وقت جلسه مي‌گذرد والاّ عرض مي‌‌كردم و شايد هم شنيده باشيد.

در مقابل همه‌ي انبياء آن‌ها ضعف‌هايي داشتند، ضعف‌هايي كه بر عصمت‌شان خدشه وارد نمي‌كند، ضعف‌هايي كه بر نبوّتشان، اولوالعزم بودنشان خدشه وارد نمي‌كند امّا در مقابل و مقايسه با پيغمبر اسلام اين‌ها ضعف بوده و لذا پيغمبراكرم بايد همه‌ي اين‌ها را ضعف‌هايشان را برطرف بكند در روز قيامت و شفاعتشان بكند و اين‌ها را وارد بهشت بكند. حالا ضعف‌هايشان چي هست بالاخره وقتي كه آن‌ها را با پيغمبراسلام مقايسه كنيم معلوم است كه نقص دارند نسبت به پيغمبر ولي ما نمي‌فهميم. تمام اولياء خدا همه بايد عرض ادب به پيشگاه پيغمبراكرم بكنند و اظهار ارادتي بكنند و از كنار رسول اكرم با اجازه‌ي رسول اكرم عبور كنند تا از صراط راحت ردّ بشوند.

 

#عبور افراد معتقد ولي گناهكار از صراط

باقي مي‌مانند كساني كه گناهكارند، كساني كه معصيتكارند، كساني كه توي دنيا با دينشان، اسلامشان، اعتقادشان، قيامتشان برايشان آن قدر ارزش نداشته كه خودشان را بسازند با مردم كينه‌توزي مي‌كردند، با مردم بدرفتاري مي‌كردند، با سوءظن با مسائل مختلفِ بدي‌ها با مردم روبرو بودند، اين‌ها هستند و اعتقادشان هم خوب است، شب عاشورا كه شده‌ آن قدر به سر و سينه خود زده‌اند كه مجروح شده‌اند، محبّتشان به حسين بن علي زياد، محبّت‌شان به حضرت بقيةاللّه زياد، محبّت‌شان به خاندان عصمت و طهارت زياد است امّا معصيتكارند، اين معصيت‌ها نقص است براي اين‌ها، پرونده‌ي اين‌ها نوشته شده گناهان كبيره، گناهان صغيره اگر چه وقتي كه باصطلاح همه در قيامت محشور مي‌شوند و همه ايستاده‌اند منتظر جواب الهي هستند، منتظرند ببينيد چه بر سرشان خواهد آمد؟ خداي تعالي اين طوري هم جدايشان مي‌كند، برگه‌هايي شبيه به برگ‌هاي كاغذ اين‌ها فرو مي‌ريزند روي سر اين‌ها، هر كسي يك برگي كه مربوط به خودش است مي‌گيرد بعضي‌ها قدرت ندارند دست راستشان را دراز كنند دست  چپ‌شان را مي‌گيرند، بعضي‌ها قدرت ندارند كه دست چپ‌شان را دراز كنند با دست راست مي‌گيرند كه همين علامت اين است كه جدا مي‌شويد شما از مجرمين، آن‌هايي كه اصحاب يمينند، آن‌هايي كه داراي يُمن و بركت هستند، آن‌هايي كه صحيح عمل كرده‌اند و اعتقادشان خوب است اين‌ها جدا مي‌شوند به وسيله همين، نامه‌هاي اعمال حالا به چه صورتي هست شايد به صورت كاغذ و اين‌ها نباشد حالا هر چه هست نامه‌هاي اعمال به دست انسان مي‌رسد، جمعي هستند كه مي‌بينند گناه در دنيا نكرده‌اند امّا همه جاي نامه‌ي اعمالشان نوشته شده گناه، معصيت، اين‌ها چه كساني هستند؟ اين‌ها كساني هستند كه غيبت كرده‌اند، تهمت زده‌اند، سوءظن به ديگران پيدا كرده‌اند، گناهان آن طرف آمده توي نامه‌ي اعمال اين و ثواب‌هاي اين رفته توي اعمال آن، اين‌ها روايت دارد.

گناهان انسان؛ يك نفر غيبت كرده البته نه هر غيبتي، يك غيبت‌هايي كه آبروي طرف را برده، او را به زمين زده، او را شكسته، نگذاشته به مقاصدِ خوبش برسد، اين جور غيبت‌ها، اين جور تهمت‌ها، اين‌ها تمام گناهان اين شخص را وارد نامه‌ي اعمال او وارد مي‌كند، شما اصلاً دروغ نگفته‌‌ايد، شما اصلاً مال مردم را نخورده‌ايد، مي‌بينيد همه‌ي نامه‌ي اعمالتان اين طور هست، خيلي مواظب باشيد، غيبت، تهمت، سو‌ءظن، بدگويي، كارهايي كه يك نفر را ممكن است به زمين بزند اين‌ها را نداشته باشيد، در كلماتتان، در سخنانتان، در اشاراتتان حتّي نداشته باشيد، گاهي انسان با اشاره فلاني را مي‌گويي؟ چه عرض كنم؟ همين، گاهي ممكن است كه شما را آنچنان به زمين بزند كه در روز قيامت ببيني آقا تو نمازشب خواندي ولي نوشته اين زنا كرده، تو نماز اوّل وقت خواندي بگويند به تو كه چه اعمالِ زشتي را انجام داده، يك عدّه نامه‌هاي اعمال اين طوري است. يك عدّه نامه‌هاي اعمال اين طوري است كه انسان مي‌بيند كه چه ثواب‌هايي اصلاً، من اهل اين ثواب‌ها اصلاً نبودم، من خيلي كم نمازشب مي‌خواندم نوشته‌اند نماز شب را دائماً خوانده، خيلي از اعمال خوب را اصلاً من مقتضي نبوده برايم كه انجام بدهم، من حجّ نرفتم نوشته‌اند هر سال به حجّ رفته. آن شخص وارد شهر كوفه شد در راه سفرش به مكّه، ديد يك علويّه‌اي يك مرغ مرده‌اي را برداشت زير چادرش كرد بُرد خيلي حسّاس شد روي اين كه اقلاً نهي از منكرش كنم بگويم مرغ مرده خوردنش حرام است، ديدم رفت وارد يك خانه‌اي شد گوش دادم ديدم بچّه‌هايش، به بچّه‌هايش مي‌گويد كه من مرغ برايتان آوردم اين‌ها خيلي خوشحال شدند، من دق‌الباب كردم خود آن خانم را خواستم گفتم كه تو چرا اين كار را كردي؟ گفت بر من “أكل‌ميته” جائز است، الان چندين روز است كه بچّه‌هايم إذا نخورده‌اند، مي‌گويد من با خودم گفتم: مبارك (اسمش مبارك است) مكّه تو اينجاست، حجّ تو اين جا است، البته شايد حجّ مستحبي بوده، حَجَّت اين جا است، هر چه پول داشتم ريختم در دامن آن خانم و خودم تا همان بعد از موسم حج توي همان شهر كوفه ماندم، كارگري مي‌كردم، وقتي كه حجّاج برگشتند كه آن وقت ها حدوداً پنج – شش ماه سفر حج طول مي‌كشيد ولو از نزديكترين جاها مي‌رفتند، حجّاج وقتي برگشتند من هم با آن‌ها برگشتم به شهرم كه بصره بود، در آنجا ديدم كه رفقا اصلاً تعجّب نمي‌كنند كه من همراهشان نبودم، حتّي پولهايي را ‌آوردند به من دادند ‌گفتند: در سعي صفا و مروه ما بي‌پول شديم از تو پول گرفتيم، هر چه خواستم بگويم: من نيامدم ديدم اصلاً قابلِ انكار نيست. بعد اين جور به من گفتند كه خداي تعالي يك ملكي را به شكل تو، با خصوصيّات تو كه با همه‌ي دوستان تو آشنا است در آن سفر قرار داده كه به جاي تو اعمالِ حجّ را انجام بدهد و اين را بدان تا روز قيامت هر سال براي تو همين ملك و به نفع تو همين ملك اين كار را خواهد كرد.

توي نامه اعمالش انسان مي‌بيند هر سال رفته مكّه و حال اين كه مكّه نرفتم، توي نامه‌ي اعمالش آن قدر ثواب‌ها، يك بچّه‌ي يتيم را خوشحال كردم، يك نفر كه محزون بوده از دست من رفتم حُزنش را برطرف كردم و بالاخره خيلي از ثواب‌ها هست كه به اصطلاح علي‌البدلش توي نامه‌ي اعمال ما مي‌آيد و خداي تعالي اين شخص را با آن همه ثواب به پيشگاه رسول‌اكرم مي‌فرستد.

 

5- شفاعت اهل بيت عليهم السلام

Cخداي تعالي در روز قيامت آن قدر به رسول اكرم صلي الله عليه و آلهعطا مي كند تا ايشان راضي شوند

رسول‌اكرم در روايت دارد كه “ارجي آيه‌اي” كه در قرآن هست، “ارجي” به معناي اميدواركننده‌ترين آيه‌ي قرآن «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى»،خدا آن قدر به تو در روز قيامت عنايت مي‌كند تا تو را راضي كند، امام عليه الصلوة و السلاممي‌فرمايد: پيغمبراكرم سرش را مي‌گذارد به سجده، آن قدر اين سجده را ادامه مي‌دهد تا تمام كساني كه مسلمانند و به او اعتقاد دارند و بالاخره اميدي به او داشته‌اند و منتظر شفاعت او بودند همه‌ي آن‌ها را شفاعت كند بعد سر از سجده بر مي‌دارد اين معناي «وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى»([22])كه امام سجاد مي‌فرمايد: اين آيه “ارجي آيه‌” است، اميدواركننده‌ترين آيه است در قرآن.

 

Cعلي عليه السلامقسيم النار و الجنه است

علي بن ابيطالب داراي شفاعت كبري است. «قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»است، يك روز اباصلت در خدمت علي بن موسي الرضا عليه الصلوة و السلاموارد بر مأمون مي‌شوند، مأمون سؤالات زيادي، علمي دارد از حضرت رضا و شايد توي بني‌العباس و خلفاي بني‌عباسي باسوادترين آن‌ها است، يكي از سؤالاتش اين است كه شما چطور مي‌گوييد علي بن ابيطالب «قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»([23])است، اين روايت را سنّي و شيعه نقل كرده‌اند و خيلي هم معروف است و معنايش را از ائمّه‌ي اطهار مكّرر سوال كرده‌اند منجمله اين سؤال است. حضرت فرمود كه مگر شما خودتان يعني همه‌ي روات مگر نقل نكرده‌اند كه حبّ علي بن ابيطالب ايمان است و بغضش كفر است؟ گفت: چرا، حضرت فرمود: خوب بهشت مال مؤمنين است و جهنّم هم مال كفّار است، اين طبيعي تقسيم مي‌كند حبّ علي ابيطالب و بغض علي بن ابيطالب جهنّم و بهشت را. اباصلت خيلي خوشش آمد وقتي كه آمدند بيرون از منزل مأمون، اباصلت گفت كه آقاجان خوب جواب داديد، ما را خوشحال كرديد، حضرت فرمود اين جواب را به او دادم والاّ روز قيامت علي بن ابيطالب بين جهنّم و بهشت مي‌ايستد و به جهنّم خطاب مي‌كند كه «هَذَا لِي وَ هَذَا لَكَ»([24])،اين مال من و اين هم مال تو، اين مسائل البتّه واقعش هم همان جواب مأمون است ولي ديگر حالا ايمان چقدر باشد. علي بن ابيطالب «قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ»است به اين طريق،

 

Cفاطمه زهرا سلام الله عليهادر روز قيامت داراي شفاعت كبري است

فاطمه‌ي اطهر سلام اللّه عليهاروز قيامت شفاعت كبرايي دارد كه يك نفر از محبّين، محبّين فاطمه‌ي زهرا در محشر باقي نمي‌ماند مگر آنكه فاطمه‌ي اطهر او را شفاعت مي‌كند،

 

Cامام مجتبي عليه السلامدر روز قيامت شفاعت مي كند

امام مجتبي عليه الصلوة و السلامجزء شفعاء بزرگ عالم محشر و قيامت است، هر چه در دنيا به اين بزرگوار بي‌محبتي كردند حضرتش در روز قيامت محبّت به مردم مي‌كند و مردم را نجات مي‌دهد.

 

Cامام حسين عليه السلامدر روز قيامت شفاعت مي كند

حضرت ابي‌عبداللّه الحسين كه جانمان به قربانش! يكي از شفعاء بسيار بزرگ روز قيامت است كه اگر كسي به قدر بالِ مگسي، كه البته اعتقاداتش خوب باشد، البته كارهايش صحيح باشد تا حدّي، اهل باطن باشد به قدر بال مگسي اشك بر ابي‌عبداللّه الحسين ريخته باشد حضرت او را به بهشت وارد مي‌كنند، حتّي دارد در روايت هست كه شخصي مي‌آيد اين ميزان اعمالش، ميزان گناهانش بسيار سنگين است و در مقابل ثوابي ندارد خوب طبيعي است اين خيلي مشكل پيدا مي‌كند مي‌گويند كه يك چيزي باقي مانده يك قطره‌ي اشكي بر ابي‌عبداللّه الحسين ريخته آن را هم بياوريد، مي‌گذارند توي كفه‌ي ترازو باصطلاح، مي‌گذارند در ميزان، مي‌بينند تمام آن گناهان را از بين برد و راحتش كرد، لذا در دنيا بر ابي‌عبداللّه الحسين گريه كنيد، اين عزاداري‌‌ها خيلي ارزش دارد، عزاداري‌ها را منتهي آلوده به بعضي از رسومات و به بعضي از خرافات و به بعضي از مسائلي كه موجب تنفّر غير مسلمان ها به اسلام بشود نكنيد.

 

Cحضرت ولي عصر ارواحنا فداهميدان دار ر روز قيامت است

حضرت ولي‌عصر و البته هر يك از ائمّه مردمِ زمان خودشان را اگر قابل شفاعت باشند شفاعت مي‌كنند تا مي‌رسد به حضرت بقيةاللّه ارواحنافداه، كه ايشان همه‌ي دوستشان را، همه‌ي ياورانشان را، همه‌ي خدمتگزارانشان را، تمام مردمي كه بعد از ظهور آمده‌اند و نقصي در كارشان هست، فشاري كه روي امام عصر ارواحنافداههست در شفاعت شايد درباره‌ي هيچ يك از انبياء و ائمّه‌ي عليهم‌السلامنباشد، ايشان ميدان‌دار روز قيامت است، البته ما در زمان غيبت واقع شديم امام‌مان حجة‌بن الحسن ارواحنافداهاست، حرفي در آن نيست ولي «نَشْكُو إِلَي اللّه، اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ إِمَامِنَا و قِلَّةَ عَدَدِنَاوَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَاوَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا»([25])«اَللَّهُمَّ وَ كَمَا غَبْنَا عَنْ ذَلِكَ وَ لَمْ نَشْهِدْهُ وَ آمَنَّا بِهِ وَ لَمْ نَرِهِ صِدْقًا وَ عَدْلا أَنْ تُصَلِّي عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»([26])، حضرتش همه را با يك سرعت خيلي زيادي، چون آن‌هايي كه در زمان غيبت واقع شده‌اند، در زمان ظهور واقع شده‌اند، آن‌هايي كه بعد از ظهورند كه بيشترشان، اكثريتشان اهل تزكيه‌ي نفس و كمالاتند، آن‌هايي هم كه در زمان غيبت واقع شده‌اند پيغمبراكرم مي‌فرمود: «وَا شَوْقًا اِلَي اِخْوَانِي»([27])، چقدر من شوق دارم برادرانم را ببينم كه سلمان مي‌گويد آقا مگر ما برادران شما نيستيم؟ حضرت مي‌فرمايد: نه، «الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»([28])،آن‌هايي كه ايمان به غيب آورده‌اند آن‌ها برادران ما هستند، قدر خودتان را بدانيد، يك وقتي، حتّي يك سر سوزن با دل‌تان كينه، بي‌عدالتي، مسائل مختلفي كه مربوط به قلبِ انسان است چون قلب اگر خراب شد همه چيز انسان خراب است، حضرت ولي عصر همه را شفاعت مي‌كند، همه‌ي يارانشان را، همه‌ي اصحابشان را، همه‌ي مأمومين‌شان را شفاعت مي‌كنند، «وَ اسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّي اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ»، مي‌روند درِ بهشت مي‌ايستند، انسان از آن گرماي فوق‌العاده، از آن قيامت پُرفشار ناراحت‌كننده و از عبور از جهنّم با يك لب‌هاي عطشاني رسيده، خوب يك وقت هست مي‌گويند: برو آب بخور، يك وقت نوكر را مي‌گويند: براي براي اين آقا آب بياور، يك وقت هست خود آقا، «بِكَأْسِهِ وَ بِيَدِهِ»، خود آقا مي‌گويند بايست، خسته شدي، اذيّت شدي، از دنيا آمدي به اينجا، اين همه راه آمده‌أي، يك جامِ آب با دستِ مبارك خودشان به انسان مي‌دهند آن صورت مُلكيش هست حتّي، «بِكَأْسِهِ وَ بِيَدِهِ رَيًّا رَوِيًّا هَنِيئًا سَآئِغًا لاظَمَأَ بَعْدَهُ»([29])، اصلاً تشنگي بعد از آن نخواهي داشت، هر آبي بعد از اين آب بخوري چون آن نيست ولو آب هاي بهشت همه‌اش يك جور است امّا ديگر با دستِ امام زمان نيست، با آن محبّتِ فوق‌العاده نيست، آدم يك نگاهي به صورت آقا مي‌كند، آقا در عمرمان در دنيا آرزوي يك لحظه‌ي ملاقات شما را داشته‌ايم حالا داري آب به ما مي‌دهي؟ نگاه به آقا مي‌كند و مقداري آب مي‌آشامد، طولش مي‌دهد، محبّت مي‌كند، اظهار محبّت مي‌كند و “ان‌شاءاللّه” همه‌مان وارد بهشت مي‌شويم و حضرت زهرا را سلام اللّه عليهارا زيارت مي‌كنيم، ديگر آنجا شكايتي ان‌شاءاللّه از ما نداشته باشند كه ما پيروان آن‌ها باشيم، پيروان آن دشمناني باشيم كه دَر به پهلوي فاطمه‌ي زهرا زدند، مُحسنش را سقط كردند، اين روزها خاندان عصمت و طهارت را عزادار كرده‌اند اميدواريم ما جزء آن‌ها و پيروان آن‌ها و تابعين آن‌ها نبوده باشيم و صلي اللّه سيّدنا و محمّد و آله اجمعين.

 

6- دعاي ختم مجلس

نسئلك اللّهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب‌الزمان يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه، يا اللّه، يا رحمن يا رحيم يا قاضي‌الحاجات، يا كافي‌المهمات

عجل لوليك الفرج

عجّل لمولانا الفرج

عجّل لسيّد الفرج

خدايا! فرج آقايمان را برسان

همه‌ي ما را از بهترين ياران و اصحابش قرار بده

قلب مقدّسش را از ما راضي بفرما

خدايا! گرفتاري‌هاي مسلمين را برطرف بفرما

همه‌ي شيعيان علي بن ابيطالب را مخصوصاً آن‌هايي كه مسئوليّت فوق‌العاده‌اي دارند موفّق به تزكيه‌ي نفس بفرما

خدايا! به آبروي ولي‌عصر خدمتگزاران به دين، خدمتگزاران به اين مملكت شيعه‌نشين همه را در پناه امام زمان حفظ بفرما

خدايا! هر كس قدمي براي تو، در راه تو بر مي‌دارد پروردگارا! اجر جزيل به او مرحمت بفرما

مريض‌هاي روحي‌مان شفا مرحمت بفرما

مريض‌هاي منظور، مريض منظور، مريضهِ منظوره الساعه لباس عافيت بپوشان

امواتمان و شهداءمان غريق رحمت بفرما

عاقبت‌مان ختم بخير بفرما

رحمه الله لمن يقرأ الفاتحه.

 


[1]سوره مباركه زلزله

[2]آل عمران/7

[3]شوري/7

[4]نساء/56

[5]«إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»يس/82

[6]يس/58

[7]يس/59

[8]يس/60

[9]وسائل‏: 16/99، مستدرك‏: 12/153، بحار:67 /73، غررالحكم:236

[10]يس/59 و 60

[11]يس/61

[12]بقره/155 و 156

[13]بقره/157

[14]مؤمنون/1

[15]شمس/9

[16]يس/58

[17]يس/59-61

[18]مائده/67

[19]نوح/5-6

[20]نوح/27

[21]بحار: 39/55، كشف‏الغمه: 2/537، مناقب: 3/247

[22]ضحى/5، «قَالَ وَ لَكِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ نَقُولُ إِنَّ أَرْجَى آيَةٍ فِي كِتَابِ اللهِ [قَوْلُهُ تَعَالَى] وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى»(وَ هِيَ الشَّفَاعَةُ) «شواهدالتنزيل:2/446»

[23]«قَسِيمُ النَّارِ وَ الْجَنَّةِ»بحار:7/194، صحيفه الرضا عليه السلام:39، مناقب:2/160

[24]بحار: 7/186، إعلام‏الورى: 187، أمالي‏ طوسي: 94، أمالي‏ مفيد: 328، تفسير إمام‏ عسكري عليه السلام: 405

[25]«اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْكُو إِلَيْكَ فَقْدَ نَبِيِّنَا وَ غَيْبَةَ إِمَامِنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَيْنَا وَ وُقُوعَ الْفِتَنِ بِنَا وَ كَثْرَةَ عَدُوِّنَا و قِلَّةَ عَدَدِنَا» أمالي‏ طوسي:432،مصباح‏المتهجد:414،

[26]بلدالامين:91، مصباح‏كفعمي:426

[27]«هَاه شَوقًا اِلَي اِخْوَانِي مِنْ بَعْدِي» تحصين ابن فهد حلي:23

[28]بقره/3

[29]إقبال‏الأعمال: 299، بحار: 99/108

جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید

 
 
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *