۱۳ جمادی الاول ۱۴۰۸- توضیح آیات قرآن، بکائین پنج گانه

اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین، باعث الانبیاء و المرسلین و الصلوة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین لاسیما علی سیدنا و مولانا حجة بن الحسن روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین

اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم انا انزلناه فی لیله القدر، و ما ادراک ما لیله القدر، لیله القدر خیر من الف شهر، تنزل الملائکه و الروح فی‌ها باذن ربهم من کل امر، سلام هی حتی مطلع الفجر

 

ظاهر و باطن قرآن

آیات قرآن یک تفسیر دارد و یک ظاهری دارد و یک تاویلی. ظاهر هر آیه همان معنای ظاهریش است معنای تحت اللفظی اش است. مثلاً معنای سوره قدر این است که ما نازل کردیم قرآن را در شب قدر، تو از کجا می دانی که شب قدر چه شبی است، (چه کسی به تو فهمانده که شب قدر چگونه شبی است) شب قدر بهتر از هزار ماه است و ملائکه و روح در آن شب به اذن پرودگارشان تاطلوع فجر نازل می‌شوند. سلام است آن شب تا مطلع فجر.

این معنای ظاهری است که شاید در ترجمه های تحت اللفظی قرآن هم باشد. شاید معانی تحت اللفظی قرآن در مقابل متون قرآن، بطن قرآن، در مقابل تفسیر و تاویل قرآن، یک هزارم باشد یعنی اگر بنا باشد قرآن هزار صفحه تفسیرش باشد، ترجمه تحت اللفظی آن یک صفحه است شاید هم بیشتر. خود قرآن در دو آیه می‌گوید که اگر دریاها مرکب بشود، و تمام درختها قلم بشوند، جنّ و انس هم نویسنده بشوند کلمات خدا پایان پذیر نیست. حالا اینجا یک بحث مفصلی هست که اگر بخواهم وارد آن بحث بشوم از مطلبی که امشب در نظر گرفته‌ام عقب می‌مانم.

حالا همان مقداری که در روایات دارد، می‌فرماید: ” إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً[1] ” برای قرآن یک ظاهری و باطنی است ” وَ لِبَطْنِهِ بَطْنٌ إِلَی سَبْعَةِ أَبْطُن[2]‌ ” و هر بطنی از آن بطنی دارد تا هفت بطن. یا سبعین ابطن یا در روایتی در کتاب مجمع البحرین، مجمع البحرین کتاب لغت است روایات را هم بیان می کند، دو تا بحر، بحر قرآن و بحر روایات، اینها وارد شدند، ترجمه کلمات که در آیات و روایات وارد شده را بیان می کند،

در کتاب مجمع البحرین هست که هر حرفی از قرآن هفتاد هزار معنا دارد، با این مقیاس یک بر هفتاد هزار است. حالا اینها چه معنایی دارد الحمدلله ما نه به فکر یاد گرفتنش بودیم و نه خواهیم بود و نه فرصتش را داریم و این قرآن هم باشد برای خود امام زمان صلوات الله علیه و ان شاءالله وقتی که آمدند و عمرها 150 ساله و 300 ساله شد و معارف و احکام توسعه پیدا کرد آنجا آن‌هایی که لیاقتش را دارند یاد می‌گیرند، ماها که در زمان غیبت وارد شدیم لیاقتش را نداشتیم، و البته اینها طعنه بود و الا در این زمان بیشتر لازم است که انسان از معارف قرآن اطلاع پیدا کند؛ گرفتاری‌ها را هم خودمان برای خودمان درست می‌کنیم، اگر قرآن را می‌خواندیم، قرآن را می‌فهمیدیم، قرآن را لمس می‌کردیم، حقایق قرآن را درک می‌کردیم این همه گرفتاری نداشتیم.

 

قرآن شفای روح انسان است

یعنی «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ»[3] قرآن شفا و رحمت است. هم شفای روح انسان است، اکثرگرفتاریها و بدبختی‌ها، بیچارگی‌ها، نداشتن‌ها، فقرها، مال امراض روحی است. قرآن روح انسان را شفا می‌دهد «وَ شِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ»[4] قرآن شفاست برای آنچه که در سینه‌هاست، امراض روحی را شفا می‌دهد، امراض جسمی را هم شفا می‌دهد.

 

تأثیر سوره حمد و شرایط آن

در حدیث داریم اگر برای یک مریضی هفت مرتبه سوره حمد را بخوانید، هفت مرتبه حمد حسابی که لااقل «ایاک نعبد و ایاک نستعین» یعنی تنها از تو کمک می‌خواهیم را درست بگویید. هفت مرتبه سوره حمد واقعی بر یک مریض خواندید و شفا پیدا نکرد این دیگر خوب نمی‌شود و همه امراض را حمد شفا می‌دهد جز مرض مرگ را. می گویید: خب اگر اینطور باشد که آسان است. بله آسان است ولی باید سوره حمد را وقتی می گویید «ایاک نستعین» درست بخوانید.

من خودم یک وقتی یک کسالتی داشتم فکر نمی کردم کسالت جدی باشد. منم بد دوا و بد دکترم یعنی تا بتوانم دکتر نمی‌روم و دوا نمی‌خورم اما آن موقع هرچه دوا و دکتر رفتم جوان هم بودم شاید بیست ساله بودم دیدم خوب نمی‌شوم رفتم بالا سر حضرت رضا علیه السلام یک مقدار از آن گرد حرم مالیدم به خودم، بدنم را یک آدم حساب کردم و خودم را هم یک آدم و به بدنم گفتم با این گرد حرم خوب شدی که شدی، نشدی من تو را نمی‌خواهم برو، با همین صراحت، وقتی با این قطعیت و قاطعیت با خودم صحبت کردم فردا صبحش خوب شدم، واقعا گفتم تو را نمی خواهم، « نستعین» معنایش این است که خدایا ما از تو یاری می‌خواهیم. از تو کمک می‌خواهیم، تو را می‌خواهیم. کمک از تو باید باشد. به هر حال ما اگر قرآن را بفهمیم و درست بخوانیم، همین سوره فاتحه را درست بخوانیم شما هفت بار سوره حمد را بخوان به مریضت بگو خوب شدی شدی، نشدی دیگر باید بمیری التماس دعا.

گاهی می‌شود انسان خودش، خودش را از غیر خدا قطع می‌کند، گاهی لازم است یک نفر او را از غیر خدا قطع کند. یک نفر خیلی گرفتار بود توی زندان بود خواب دیدم که اگر این از وسایل ظاهری انقطاع پیدا کند زود نجات پیدا می‌کند چون گرفتاری‌هایش زیاد بود رفتم هرچه گفتم من چنین خوابی دیدم بیا انقطاع پیدا کن، گفت شما تهران می‌روید بروید بگویید فلانی زندان است مرا از زندان خلاص ‌کند، دیدم نه این رها نمی‌کند و از خلق انقطاع پیدا نمی‌کند می‌دانستم او هم کاری نمی‌کند اما برای اینکه دروغ نشود رفتم به او گفتم بعد هم آمدم گفتم ما همه درها را زدیم تو باید بمانی در زندان، هیچ راهی ندارد، خدا می‌داند بعضی دوستان در آنجا بودند، به دوستان گفتم این تا فردا از زندان آزاد می شود، چون تا این را گفتم یک خورده‌ای سرخ شد و اشکی به چشمش آمد و گفت بسیار خوب، از همه قطع شد. چون تنها کسی هم که رابطش بود من بودم، به آن دوستان گفتم این تا فردا از زندان آزاد می شود ما دریک شهری بودیم گفتم همین جا باشید او می‌آید! خدا می‌داند به جان فاطمه زهرا سلام الله علیها روز بعد به خانه برگشت.

انسان باید یا خودش منقطع بشود یا کس دیگری باید امیدش را قطع کند، حالا نمی‌گویم شما بالای سر هر مریضی رفتید مایوسش کنید و بگویید تو مردنی هستی تا منطقع بشود نه، شما چکار دارید؟ سوره حمد را انسان هفت مرتبه بالای سر مریض بخواند و یا اگرخودش مریض است (برای خودش بخواند بهتر مؤثر است، فکر نکنید حتما دیگری باید بیاید بالای سر شما بخواند، خودش اگر مریض بود بخواند بهتر موثر است) روایت دارد اگر سوره حمد را درست خواندی نه اینکه لقلقه لسان باشد نه اینکه با آهنگ بخوانیم با توجه سوره حمد را بخوانیم ” ایاک نعبد و ایاک نستعین ” را درست بگوییم ” الرحمن الرحیم ” را درست بگوییم ” رب العالمین ” را درست بگوییم ” مالک یوم الدین ” را درست بگوییم توجه به خدا داشته باشید یقیناً خدا شفایتان می‌دهد، شفا دست خداست تازه آن شفایی هم که توی دارو گذاشتند آن هم خدا گذاشته است.

هم جسم را قرآن شفا می‌دهد هم روح را. ” وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ[5]

جمله دومی مهم‌تر است که ” وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ” قرآن رحمت است برای مؤمنین. رحمت یعنی همه چیز، “و برحتمک التی وسعت کل شئ ” این جمله مال کجاست؟ مال دعای کمیل است. ” و برحمتک التی وسعت کل شئ ” رحمت خدا بر همه چیزها وسعت دارد یعنی خدای تعالی با رحمتش این کارها را انجام می‌دهد، حتی بلا را که نازل می‌کند برای رحمتش بلا را نازل می‌کند؛ یعنی اگر شما مریض شدی بخاطر رحمت خداست می‌خواهد خدای تعالی در همین دنیا تو را ناراحت کند، گوش مالی‌ات بدهد که از راه بد برگردی یا عذابت را در همین دنیا قرار بدهد که در آخرت عذاب نداشته باشی. خلاصه یعنی همه چیز را رحمت پروردگار شامل می‌شود. ” وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ[6] ” مومنش هم باید ایمان داشته باشد ولی ” وَ لاَ یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلاَّ خَسَاراً ” ظالمین جز خسران، جز ناراحتی، جز بدبختی، از همین قرآن بهره ای نمی برند. پس قرآن یک ظاهری دارد و یک باطنی دارد و قران همه چیز دارد و برای ما همه چیز است.

 

سوره قدر، درباره حضرت زهرا سلام الله علیها

یکی از سوره‌هایی که درباره فاطمه زهرا سلام الله علیها در بُعد تأویل و باطن نازل شده سوره قدر است که کلمه ” لیله القدر ” به فاطمه زهرا سلام الله علیها تفسیر شده. چرا فاطمه زهرا سلام الله علیها را شب قدر گفتند؟ برای اینکه ؟”وما ادراک ما لیله القدر” ” ً الْمَجْهُولَةِ قَدْرا[7] ” قدر فاطمه زهرا مجهول است هیچ کس نمی‌داند که فاطمه زهرا یعنی چه؟

 در زمان پیغمبراکرم آن‌هایی که زنها و دختران شان را زیرخاک می‌کردند تعجب می‌کردند که چرا پیغمبر به دخترش این همه احترام می‌گذارد. من با یک سنی بحثم شده بود می‌گفت: چطور می‌شود اصحاب پیامبر (خلاف سیاست هم هست) این همه اذیت به دختر پیغمبر وارد کنند؟

گفتم تو خیال می‌کنی اصحاب پیغمبر مردم زمان ما بودند؟ این‌ها کسانی بودند که دختران خودشان را زیر خاک کرده بودند. همین خبیث لعینی که در به پهلوی فاطمه زهرا زده، خودش می‌گوید که من یک دختری داشتم که تقریباً بزرگ شده بود و من احساس کردم این دختری است که در خفا بزرگش کرده‌اند روی همان اخلاق جاهلیت او را بردم قبرستان و داشتم یک قبری می‌کندم که این دختر را زیر خاک کنم در این بین یک مقدار از خاک قبر از زمین که داشتم می‌کندم به ریشم خورد دیدم این بچه آمده محاسن مرا پاک می‌کند دلم شکست نخواستم که این دختر را زیر خاک بکنم ولی در عین حال آن را خواباندم و خاک ریختم و زیر خاکش کردم!! یک چنین آدمهایی بودند. شما فکر می‌کنید انسانهایی مثل ما بودند، که این حسابها را می‌کردند که مثلاً دختر آنهم دختر پیغمبر را نباید اذیت کنند؟ اصلاً دختر برای آنها ارزش نداشته است، پیغمبراکرم بر اینها تحمیل کرده بود که باید دختر بین آدمها وجود داشته باشد تا چه برسد به این همه فضائل که برای فاطمه زهرا سلام الله علیها نقل شده است.

 ” لیله القدر خیر من الف شهر ” ای پیغمبر بدان! شب قدر بهتر از هزار ماه است که هر ماهی سی روز است. فاطمه زهرا سلام الله علیها که فرمود: ” صُبَّتْ عَلَی مَصَائِبُ لَوْ أَنَّهَا صُبَّتْ عَلَی الْأَیامِ صِرْنَ لَیالِیا[8] ” از همین جهت هم اورا ” لیله القدر” گفتند. این فاطمه زهرا بهتر از هزار ماه است یعنی بهتر از سی هزار مردی است که به صورت ظاهر مؤمن باشند و معمولی باشند. مثل شب قبل تعدادی روایات برایتان می خوانم.

 

گریه کنندگان عالم

“قال الصادق علیه السلام: الْبَکاءُونَ خَمْسَةٌ[9] ” بهترین کلمات، کلمات خود خاندان عصمت و طهارت علیه السلام است. بخوانید دلهایتان روشن می‌شود هرچه من بگویم اگر از اینها گفته باشم ارزش دارد اگر از این‌ها نگفته باشم یک پول هم ارزش ندارد ” الْبَکاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یعْقُوبُ وَ یوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بنت محمد وَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ علیهم السلام[10]

و اما معنای این جمله این است که گریه کنندگان آنهایی که رکورد گریه را در دنیا شکستند، آنهایی که در گریه‌های با فضیلت نه گریه‌های بی ارزش و بی فضیلت از همه سبقت را بردند، اینها پنج نفر بودند یکی حضرت آدم، یکی حضرت یعقوب، یکی حضرت یوسف و یکی هم فاطمه زهرا سلام الله علیها و یکی هم علی بن الحسین امام سجاد علیه السلام بود.

و اما آدم چرا گریه می‌کرد؟ «بَکی عَلَی الْجَنَّةِ حَتَّی صَارَ عَلَی خَدَّیهِ أَمْثَالُ الْأَوْدِیة[11].» حضرت آدم آنقدر در فراق بهشت گریه کرد که دو طرف صورتش مثل ناودان شده بود، توی بهشت انسان زندگی کند همه چیزش مرتب باشد با خدا حرف بزند. عمده‌اش جنبه‌های معنوی بود حالت نشاط و توجه به پرودگار همه چیز دارد و از جمله جنبه‌های ظاهری، حالا هم به صورت ظاهر مبغوض پرودگار واقع شده البته در یک حدی نه آن اندازه‌ای که خدا ما را مبغوض قرار می‌دهد ولی حالا از بهشت بیرونش کردند و آن همه نعمت را از دست داده، در روایات دارد آنقدر گریه کرد حدود دویست سال که دو طرف صورتش مثل ناودان شده بود. تا آنکه که خدای تعالی به جبرئیل دستور دادکه بیاید و این کلمات را بگوید «فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ»[12].

 کلمات هم اینها بود شما هم یاد بگیرید اگر از بهشت یک وقت خواستند بیرونتان کنند و یا بیرونتان کرده‌اند بگویید «یا حَمِیدُ بِحَقِ مُحَمَّدٍ یا عَالِی بِحَقِّ عَلِی یا فَاطِرُ بِحَقِّ فَاطِمَةَ یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الْحَسَنِ یا قدیم الاحسان بحق الْحُسَینِ اغفر ذنوبی»[13].

دوم حضرت یعقوب بود، یعقوب آنقدر در فراق یوسفش گریه کرد تا اینکه به صریح قرآن «تَاللّهِ تَفْتَؤُا تَذْکرُ یوسُفَ حَتّی تَکونَ حَرَضاً أَوْ تَکونَ مِنَ اَلْهالِکینَ»[14]یعنی فرزندانش گفتند تو آنقدر حرف یوسف را می‌زنی که از هالکین خواهی شد و هلاک می‌شوی. «وَ ابْیضَّتْ عَینَاهُ مِنَ الْحُزْنِ»[15] چشمش کور شد چشمانش سفید شد.

«أَمَّا یوسُفُ فَبَکی عَلَی یعْقُوبَ حَتَّی تَأَذَّی بِهِ أَهْلُ السِّجْن»[16] و اما یوسف آنقدر در فراق یعقوب گریه کرد تا اینکه اهل زندان به اذیت افتادند خب اگر یک نفر رفیقشان که با آنها در زندان است مدام گریه بکند خب مسلم است آنها هم ناراحت می شوند. «فَقَالُوا لَهُ إِمَّا أَنْ تَبْکی اَللَّیلَ وَ تَسْکتَ بِالنَّهَارِ وَ إِمَّا أَنْ تَبْکی اَلنَّهَارَ وَ تَسْکتَ بِاللَّیلِ»[17] گفتند: یاشب گریه کن روز آرام بگیر تا ما هم روز آرام باشیم یا روز گریه کن شب آرام بگیر «فَصَالَحَهُمْ عَلَی وَاحِدٍ مِنْهُمَا»[18] پس با آنها مصالحه کرد: که خیلی خب، روزها خودم راکنترل می‌کنم (چون قلب را که نمی شود نگه داشت) و شبها گریه می‌کنم، یا روزها گریه می‌کنم شبها ساکت خواهم بود.

«َأَمَّا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص فَبَکتْ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص حَتَّی تَأَذَّی بِهَا أَهْلُ الْمَدِینَةِ وَ قَالُوا لَهَا قَدْ آذَیتِنَا بِکثْرَةِ بُکائِک فَکانَتْ تَخْرُجُ إِلَی الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْکی حَتَّی تَقْضِی حاجت‌ها ثُمَّ تَنْصَرِف»[19] آنقدر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در فراق پیغمبر گریه کرد که اهل مدینه ناراحت شدند و گفتند زیاد گریه می‌کند به فاطمه بگویید: یا روز گریه کند یا شب گریه بکند. فاطمه زهرا خارج می‌شد می‌رفت روزها در کنار مقبره شهدا در قبرستان بقیع و گریه می‌کرد تا اینکه حاجتش بر آورده می‌شد یعنی دلش آرام می‌گرفت و برمی گشت.

ببینید در اینجا حضرت یعقوب چهل سال گریه کرد چهل سال حضرت یوسف گریه کرد دویست سال حضرت آدم گریه کرده است و نود و پنج روز یا هفتاد وپنج روز فاطمه زهرا سلام الله علیها گریه کرده و حضرت زهرا سلام الله علیها را در ردیف آنها قرار داده اند. ببینیدچقدر گریه می‌کرده است وَ «أَمَّا عَلِی بْنُ اَلْحُسَینِ فَبَکی عَلَی اَلْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلاَمُ عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً[20]» علی بن الحسین بر سیّدالشهداء علیه السلام بیست سال یا چهل سال گریه کرد ” ماوُضِعَ بَینَ یدَیهِ طَعَامٌ إِلاَّ بَکی[21] ” غذا در مقابل علی بن الحسین نمی‌گذاشتند مگر اینکه گریه می‌کرد. «حَتَّی قَالَ لَهُ مَوْلًی لَهُ جُعِلْتُ فِدَاک یا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ[22]» یک غلامی داشت حضرت، عرض کرد جانم به قربانت ای پسر پیغمبر ” إِنِّی أَخَافُ عَلَیک أَنْ تَکونَ مِنَ اَلْهالِکینَ[23] ” من می‌ترسم شما خودتان را هلاک کنید حضرت علی بن الحسین فرمودند: إِنَّما أَشْکوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَی اَللّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اَللّهِ ما لا تَعْلَمُونَ إِنِّی مَا أَذْکرُ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلاَّ خَنَقَتْنِی لِذَلِک عَبْرَةٌ[24]. من هر وقت یادم می‌آید از کربلا، از آن گودال از آن خیمه شهداء، از گودی قتلگاه، از سرهایی که روی نیزه بودند عقده گلویم را می‌گیرد نمی‌توانم گریه نکنم.

عبدالله ابن عباس می‌گوید ” لَمَّا حَضَرَتْ رَسُولَ اللَّهِ ص الْوَفَاةُ بَکی حَتَّی بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیتَه[25] ” وقتی که پیغمبر در بستر وفات افتاده بود می‌خواست از دار دنیا برود آنقدر گریه کرد تا محاسنش از اشک چشمش خیس شد. ” فَقِیلَ یا رَسُولَ اللَّهِ مَا یبْکیک[26] ” یک کسی گفت که ‌ای پیغمبر ای رسول خدا چرا این قدر گریه می‌کنید؟ ” فَقَالَ أَبْکی لِذُرِّیتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی کأَنِّی بِفَاطِمَةَ بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِی تُنَادِی یا أَبَتَاهْ یا أَبَتَاهْ فَلَا یعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی[27] ” من برای فرزندانم گریه می‌کنم برای اولادم گریه می‌کنم و آنچه که بر آنها انجام خواهند داد، بدترین امت من بعد از من به آنها آنهمه اذیت وارد می کنند مثل اینکه می‌بینم دخترم فاطمه‌ام آنقدر اذیت شده و ظلم به او شده که دائم صدا می زند یا أَبَتَاهْ ای پدر و هیچ کس از امت من به او کمک نمی‌کند “فَسَمِعَتْ ذَلِک فَاطِمَةُ علیها السلام فَبَکتْ[28] ” و فاطمه زهرا سلام الله علیها کلمات پدر بزرگوارش را شنید و زیاد گریه کرد ” فَقَالَ لَهَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله لَا تَبْکینَّ یا بُنَیةِ[29] ” پیغمبر فرمود: ای دختر من گریه نکن “فَقَالَتْ لَسْتُ أَبْکی لِمَا یصْنَعُ بِی مِنْ بَعْدِک[30]” من برای آن ظلم‌هایی که فرمودی گریه نمی‌کنم…

روضه…

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی عظم البلاء

و برح الخفاء

و انکشف الغطاء

و انقطع الرجاء

و ضاقت الارض

و منعت السماء

و انت المستعان

و الیک المشتکی

و علیک المعول فی الشدة و الرخاء

اللهم صل علی محمد و ال محمد

اولی الامر الذین فرضت علینا طاعتهم و عرفتنا بذلک منزلتهم

ففرج عنا بحقهم فرجا عاجلا قریبا کلمح البصر او هو اقرب

یا محمد یا علی یا علی یا محمد اکفیانی فانکما کافیان و انصرانی فانکما ناصران

یا مولانا یا صاحب الزمان

یا مولانا یا صاحب الزمان

یا مولانا یا صاحب الزمان

الغوث الغوث الغوث

ادرکنی ادرکنی ادرکنی

الساعه الساعه الساعه

العجل العجل العجل

یا بقیه الله آجرک الله فی مصیبة امک فاطمه

نسئلک اللهم و ندعوک باحب اسمائک و باسمائک الحسنی و باعظم اسمائک و بمحمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین و الائمه المعصومین من ولد الحسین و بامام زماننا یا الله …

یا غیاث المستغیثین

یا حبیب قلوب العارفین

یا اله العاصین

یا رباه یا سیداه

عجل لولیک الفرج

عجل لولیک الفرج

عجل لولیک الفرج

خدایا خودت فرمودی ادعونی استجب لکم دعا کنید تا من اجابت کنم

خدایا خودت فرمودی اذا سئلک عبادی عنی فانی قریب اجیب دعوة الداع اذا دعان

خدایا ما امشب که شام غریبان فاطمه زهراست خودمان را کنار جنازه فاطمه زهرا می بینیم خودمان را کنار امام زمانمان می بینیم

خدایا به آبروی این دو بزرگوار امشب فرج امام زمان ما را برسان

خدایا بقیه عمر ما را در زمان ظهورش قرار بده

قلب مقدسش را از ما راضی بفرما

خدایا همه ما را از بهترین یارانش قرار بده

پروردگارا به آبروی حجة بن الحسن قسم ات می دهیم دوستان امام زمان علمای ربانی مراجع تقلید در پناه ان حضرت حفظ بفرما

پروردگارا به آبروی ولی عصر دشمنان امام زمان را ذلیل بفرما

پروردگارا به آبروی ولی عصر سربازان اسلام را  بر کفر پیروز بفرما

پروردگارا به آبروی حجة بن الحسن مرضهای روحیمان شفا عنایت بفرما

مریضهای اسلام معلولین مجروحین شفای کامل مرحمت بفرما

شهدای ما با شهدای کربلا محشور بگردان

امواتمان غریق رحمت بگردان

پدر و مادرمان ببخش و بیامرز

عاقبت امرمان ختم بخیر

و عجل اللهم فی فرج مولانا صاحب الزمان

[1]– عوالی اللئالی، ج 4، ص 107.

[2]– عوالی اللئالی، ج 4، ص 107.

[3]– سوره اسراء، آیه 82

[4]– سوره یونس، آیه 57

[5] – سوره اسراء، آیه 82

[6] – سوره اسراء، آیه 82

[7] – مصباح کفعمی، ص 718

[8] – بحار الأنوار، ج 79، ص 106

[9] – إرشاد القلوب، ج 1، ص 95

[10] – إرشاد القلوب، ج 1، ص 95

[11] – إرشاد القلوب، ج 1، ص 95

[12] – سوره بقره، آیه 37

[13] – بحار الأنوار، ج 44، ص 245

[14] – سوره یوسف، آیه 85

[15] – سوره یوسف، آیه 84

[16] – امالی شیخ صدوق، ص 141

[17] – امالی شیخ صدوق، ص 141

[18] – امالی شیخ صدوق، ص 141

[19] – امالی شیخ صدوق، ص 141

[20] – امالی شیخ صدوق، ص 141

[21] – امالی شیخ صدوق، ص 141

[22] – امالی شیخ صدوق، ص 141

[23] – امالی شیخ صدوق، ص 141

[24] – امالی شیخ صدوق، ص 141

[25] – بحار الأنوار، ج 28، ص 41

[26] – بحار الأنوار، ج 28، ص 41

[27] – بحار الأنوار، ج 28، ص 41

[28] – بحار الأنوار، ج 28، ص 41

[29] – بحار الأنوار، ج 28، ص 41

[30] – بحار الأنوار، ج 28، ص 41

 

لینک فایل صوتی