۱۱ جمادی الاول ۱۴۰۸- فضائل حضرت زهراء سلام الله علیها، نقش مادر در خلقت فرزند
اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بارئ الخلائق اجمعین و الصلوة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین لاسیما علی سیدنا و مولانا حجة بن الحسن روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین
اعوذبالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم «هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یکُنْ شَیئاً مَذْکُوراً، إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیراً[1]».
آیهای در ردّ وحدت وجود
خدایتعالی در این آیات میفرماید: آیا گذشت بر انسان، آمد بر انسان، زمانی از روزگار که انسان چیزی نبود که ذکر شود، یاد شود، نه اینکه انسانی نبود، بلکه هیچچیز نبود. در سابق وقتی برای ما درس میگفتند میخواستند قصه بگویند میگفتند: یکی بود و یکی نبود ، غیر از خدا هیچ چیز نبود. ما باید معتقد باشیم که غیر از خدا هیچ چیز نبود . خدا لعنت کند آنهایی که اصرار دارند میگویند غیر از خدا همه چیز بود. چون یکی از مسائل بسیار مهم در اعتقادات همین است که بگوییم همه چیزها را خدا خلق کرده، یک عده از افراد بیسواد، بی درک، اینها میخواهند اصرار داشته باشند بر اینکه همه ی چیزها بوده، همه ی کلمات بوده، همه ی مخلوقات بوده اند و حال اینکه در دعاها، در روایات فراوان داریم حتی در دعا خطاب میشود به پروردگار متعال که «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی کانَ إِذْ لَمْ تَکنْ أَرْضٌ مَدْحِیةٌ وَ لَا سَمَاءٌ مَبْنِیةٌ[2]» تا اینکه «کنت قبل کلّ شئ و کوّنت کلّ شئ و قدّرت کلّ شئ[3]» یکی از عقاید باید این باشد که خدا قبل از همه چیز بوده و همه چیز را خدا بوجود آورده تکوین کرده، انسان هم نبود، یک زمانی اصلا اسمی از ما نبود.
اشاره قرآن به نقش مادر در تشکیل بدن فرزند
” انا خلقنا الانسان” ما انسان را خلق کردیم ، یک بعد بدن انسان دارد ، یک بعد روح انسان. انسان دارای دو بعد است ، بعد روحی و بعد جسمی و جسدی، از نظر جسد انسان را خدایتعالی اینطور معرفی می کند «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ[4]» از یک نطفه ی آمیخته به هم، این کلمه “امشاج نبتلیه” این از معجزات قرانه، یه زمانی بود شاید صد و پنجاه سال قبل نهایت، همه فکر میکردند نطفه مرد است که فرزند میشود و مادر جز یک ظرفی برای پرورش نطفه مرد چیزی نیست و به همین جهت هم فرزند را نسبت به پدر میدادند که پدر صاحب فرزند هست ولی اسلام از همان روز اول از همان لحظه ای که این ایات نازل شد و روایات فراوانی هم داریم در این خصوص، نطفه را نسبت به هم پدر میدهد و هم به مادر و و امروز علم ثابت کرده که «اسپرم» مال پدر و «اوول» مال مادر است و اینها به همآمیخته میشوند، «امشاج» یعنی آمیخته میشوند و هر دوی اینها مستقلاً بدون کم و زیاد در انعقاد نطفه انسان سهم دارند. هم پدر و هم مادر؛ پدر سهم دارد مادر هم سهم دارد، پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله از همان روز اول میفرمود که: حسن و حسین «ابنای» حسن و حسین دو فرزند من هستند، این از همین باب است، چون مادرشان سهم دارد در انعقاد نطفه فرزند، و بحثهای فراوانی هم بین خلفای عباسی و اموی و ائمه اطهار علیهم الصلوه و السلام در همین رابطه میشده.
بحث هارونالرشید با موسی بن جعفر علیهالسلام
مثلاً هارونالرشید یک بحث جالبی با حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه دارد که تمام کتب نقل کردهاند و روایتش هم صحیحه است. به موسی بن جعفر عرض میکند که ما احقّیم به خلافت، برای اینکه وقتیکه جد ما عباس در دنیا بود پیغمبر از دار دنیا رفت و اگر پیغمبر بنا بشود ارثش را به کسی بدهد به عمو میدهد نه به پسرعمو و چون عباس جد ما که عموی پیغمبر بوده زنده بود، عمو مقدّم بر این جهت است که خلافت را ببرد تا پسرعموی پیغمبر که علی ابن ابیطالب علیهالصلوة والسلام میشود و بنابراین ارث پدر به ما رسیده و ما بنی العباس باید جانشین پیغمبر اکرم باشیم. نه شما که جدتان علی بن ابیطالب علیهالصلوة والسلام پسرعموی پیغمبر اکرم بود.
حضرت یک استدلال درباره خود عباس دارد، میفرماید: در قرآن شریف آمده که کسانی که با پیغمبر هجرت نکردند از خلافت و ولایت هیچ حقی نمیبرند. این صریح قرآن است و عموی ما عباس با پیغمبر هجرت نکرد. این در خصوص عباس، و امّا ما فرزندان علی بن ابیطالب خیلی نزدیکتر از شما به پیغمبریم چون ما فرزندانش هستیم.
بعد یک مطلب جالبی، موسی بن جعفر صلوات الله علیه به هارونالرشید میفرمایند – در بحث و مناظره این مسئله خیلی مهم است که وقتی انسان دارد با یک کسی بحث میکند او را غافل کند از بحث و مطلب را از او بگیرد، یکوقتی یادم است یک شخصی زرتشتی بود. این خیلی متکبر بود. آوردنش پیش من در کانون بحث و انتقاد که با او بحث کنم، من دیدم اگر مستقیماً درباره زرتشتیت بحث کنم ممکن است زود خاضع نشود لذا به یک مناسبتی بحث را بردم درباره مسیحیت و تثلیث مسیحیت. وقتیکه درباره تثلیث بحث کردم گفت: بله، از خرافات مسیحیت هم این است که قائل به تثلیثاند یعنی هم سه خدا را معتقد باشند و هم یک خدا را. تثلیث در عین توحید، توحید در عین تثلیث؛ بعد وقتیکه بحث خوب به یکجایی رسید و هر دو نفرِ ما به تفاهم رسیدیم چون نه من مسیحی بودم و نه او؛ هردومان قبول کردیم تثلیث مطلب غلطی است و نباید خدا را سه چیز دانست من به او گفتم: ثنویت و دو چیز دانستن خدا هم مثل سه چیز دانستن خدا است فرقی نمیکند چون زرتشتیان هم معتقد به دو خدا هستند، یزدان و اهریمن. اینجا او یکدفعه یکّه خورد؛ گفت خوب شما بحث کردید. لذا گاهی انسان باید طرف را غافل کند، من در کتاب شبهای مکه زیاد از این برنامهها با آن عالم بزرگ مکه داشتم که در آنجا نوشتم. فرد باید غافل بشود و بعد مطلب را انسان از او بگیرد – حضرت موسی بن جعفر صلوات الله علیه فرمودند: اگر الآن پیغمبر زنده بشود و از شما دخترت را بخواهد یعنی بخواهد داماد هارونالرشید بشود شما دخترت را به ایشان میدهید؟ هارونالرشید گفت: افتخار میکنم بر عرب و عجم که دامادی مثل پیغمبر داشته باشم. حضرت موسی بن جعفر فرمودند: امّا من نه دخترم را به ایشان نمیدهم، و نه ایشان هم از من دختر نمیخواهند. چرا؟ به خاطر اینکه دختر من دختر خودش است با او محرم است.
اشاره روایات درباره تشکیل بدن فرزند
آن روزها نمیتوانستند از طریق علمی استدلال کنند چون مردم نمیفهمیدند، نه اینکه ائمه اطهار علیهم الصلوة و السلام نفرموده باشند، حتی روایت دارد که اگر فرزند شبیه به پدر بشود معلوم است نطفه مرد قویتر است و اگر شبیه مادرش بشود معلوم است نطفه زن قویتر است و اگر فرزند پسر شد نطفه مرد قویتر و اگر دختر شد نطفه زن قویتر است؛ گاهی هم میشود که دختر شبیه پدرش است زیرا این ژنها هرکدام عامل یکجهت هستند، یعنی یکی شباهت را درست میکند یکی هم مثلاً ذکوریت و انثویت را درست میکند. در آن جهت که میخواهد شباهت را درست کند نطفه مرد قویتر است و در آن جهت که میخواهد مثلاً زن بودن، دختر بودن را درست کند نطفه زن قویتر است، اینها در روایات گفته شده است و من فکر میکنم در کتاب «انوار زهرا سلاماللهعلیها» اینها را شرح دادهام.
آیهای دالّ بر اعجاز قرآن
آن روز که خدایتعالی میفرماید: «من نطفهٍ امشاج» این نطفهای که به همآمیخته شده، اسپرم و اوول. اول کسی که این مطلب را عنوان کرد و نخواست فرزندان فاطمه زهرا فرزندان پیغمبر باشند، عمر بود که گفت: «بنونا بنو أبنائنا و بناتنا بنوهنّ أبناء الرّجال الأباعدا»[5] یعنی فرزندان ما فرزندان پسران ما هستند و فرزندان دختران ما مال مردهای غریبه هستند و فرزند ما نیستند! ولی در همان زمان رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرمود: «الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ ابْنَای هَذَانِ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا[6]» یعنی حسن و حسین هر دو امام هستند چه قیام کنند چه در خانه بنشینند فرزندان من هستند. فرزند من از نسل علی بن ابیطالب و فاطمه زهرا است. و شما امروز بعد از نه پشت که مادر جد نهمین حضرت بقیةالله ارواحنافداه دختر پیغمبر بوده به ایشان میگویید: السلام علیک یابن رسولالله.
و این از نظر علم آنقدر پرارزش است و از معجزات قرآن مجید است که خدایتعالی در قرآن مجید هزار و دویست سال قبل از اینکه از نظر علمی کشف بشود که فرزند دختر، فرزند انسان است و مادر و پدر هر دو در انعقاد نطفه فرزند سهیماند، فرموده است: «من نطفة امشاج»؛ و به ائمه اطهار علیهمالسلام هم قبل از اینکه بخواهیم بگوییم یابن امیرالمومنین به آنها میگوییم: یابن رسول الله و در خصوص امام حسن و امام حسین می گوییم السلام علیک یابن رسولالله. و در قرآن هم خدایتعالی در آیه مباهله فرموده است: «فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَکُمْ[7]» ای پیغمبر بگو ما هم ابناءمان را می آوریم
حضرت رضا علیه الصلوة والسلام به مأمون فرمود که تمام مفسرین و مورخین معتقدند که جز امام حسن و امام حسین در روز مباهله هیچ فرزندی با پیغمبر اکرم نبود.
این آیه هم اینطور میگوید: «هَلْ أَتَی عَلَی الْإِنْسَانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یکُنْ شَیئاً مَذْکُوراً[8]» این در بُعد جسد و بدن است به علت اینکه بعد میفرماید: «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیراً[9]» و بعد ما آن را سمیع و بصیر قرار دادیم انا هدیناه السبیل بعد از اینکه سمیع و بصیر شد، با آیات دیگر اگر تطبیقش بدهید خوب متوجه میشوید که «فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیرا» یعنی وقتیکه این دو نطفه را با هم مخلوطش کردیم و ساخته شد – که در سن چهارماهگی در شکم مادر ساخته میشود- در آنجا میگوید: «نبتلیه فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیراً» یعنی روحی به او دادیم که او سمیع بود، بصیر بود، میفهمید، میدید، میشنید و بهاصطلاح درک میکرد چون عمده درک ما از ناحیه گوش و چشم است، فَجَعَلْنَاهُ سَمِیعاً بَصِیراً آنوقت میفرماید: آن روح که در این بدن- به تعبیر ما- قرار گرفت «إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِراً وَ إِمَّا کَفُوراً[10]» ما راه را به آن نشان دادیم. یا شاکر بود، ممنون شد، قبول کرد و دریافت راه را و یا اینکه نه کفور بود بیاعتنایی کرد، این در همان عالم ارواح و عالم ذر بوده چون در اینجا راجع به روح انسان و خلقت روح صحبت نمیکند زیرا روح انسان را خدایتعالی خیلی جلوتر خلق کرده و بعد این روح را وارد بدن کرده تا اینکه امتحانش کند بعدها خدایتعالی در اینجا این مطلب را میفرماید بعد راجع به بهترین و شاه فرد انسانیت یعنی آن پنج نور مبارک و بلکه چند نفر هم مخلوط اینها هستند چون این سوره البته فضیلت بسیار بزرگی است برای خاندان عصمت و طهارت علیهمالسلام یعنی وعلیبنابیطالب و حضرت امام حسن و امام حسین و فاطمه زهرا سلام الله علیها ولی در بین اینها فضه هم هست، میخواهند به ما بگویند که انسان ممکن است به جایی برسد به مقامی برسد که شامل این آیات هم بشود و خدایتعالی این سوره مبارکه را برای ما بیان کرده.
فضیلت فاطمه زهرا علیهاالسلام از زبان حسن بصری
به هر حال شبهایی است که به مناسبت فاطمه زهرا سلام الله علیها و عزای آن حضرت تشکیل میشود. من دیشب چند روایت نوشتم یعنی یادادشت کرده بودم که برایتان بخوانم متاسفانه دیشب فرصت نشد و کتاب را من اینجا گذاشتم و یادم رفت برایتان شرح دهم. حالا همان روایات را میخوانیم و انشاءالله به فضائل فاطمه زهرا سلام الله علیها یه مقدار آگاه باشیم. شخصی است به نام حسن بصری در زمان علی بن ابیطالب که از زهّاد ثمانیه است البته آدم منحرفی است زهّاد ثمانیه هشت نفر بودند که اینها چند نفرشان آدمهای خوبی بودند و چند نفرشان هم آدمهای بدی بودند و بعضیهایشان هم معلوم نبود آدمهای خوبی بودند یا بد. خوبشان مثل اویس قرن، بدشان هم ظاهراً همین حسن بصری است و متوسطشان هم همین خواجه ربیع (ربیع بن خثیم) است که انسان نمی داند چون هم درباره اش خوب گفته اند و هم بد گفته اند.
حسن بصری از همان دشمنان علی بن ابیطالب است از کسانی است که با کارهای علی بن ابیطالب زیاد مخالف بود از افرادی بود که زیاد به عبادت میپرداخت، فردی بود خیلی مقدس و اهل عبادت. یعنی افرادی هستند خیلی مقدسند اهل عبادتند فقط فقط اهل نمازند و ذکر و با کارهای اجتماعی هیچ ارتباطی ندارند. در یک حدیث داریم که حسن بصری داشت وضو میگرفت خیلی آب میریخت علی بن ابیطالب به او فرمود: در آب اینقدر اسراف نکن، گفت: تو دیروز خون مردم را اینهمه ریختی ما نگفتیم اسراف نکن حالا تو برای یک مقدار آب ریختن میگویی اسراف نکن؟!
ولی بهترین فضیلت آن فضیلتی است که دشمن برای انسان بگوید: قال الحسن البصری: «مَا کانَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ فَاطِمَةَ[11]» یعنی در امت پیغمبر بندهای، بندگیاش بهتر از فاطمه زهرا سلاماللهعلیها نبوده است، «کانَتْ تَقُومُ حَتَّی تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا[12]» شبها آنقدر روی پا میایستاد در محضر پروردگار تا اینکه پاهایش ورم میکرد «وَ قَالَ النَّبِی صلیاللهعلیهوآله و سلم لَهَا أَی شَیءٍ خَیرٌ لِلْمَرْأَةِ[13]؟» پیغمبر اکرم به فاطمه زهرا فرمود: چه چیزی بهتر است برای زن؟ – زنها گوش بدهند و شما آقایان هم برای خانمهایتان نقل کنید- «قَالَتْ: أَنْ لَا تَرَی رَجُلًا وَ لَا یرَاهَا رَجُلٌ[14]» عرض کرد: بهترین چیز برای زن این است که مردی را نبیند و مردی هم او را نبیند. البته معلوم است که اینجا منظور با چشم ناصحیح و ناپاک است که بهترین چیزها برای زن این است که مردی او را نبیند و او هم مردی را نبیند. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله خیلی خوشحال شد و فرمود: «ذرّیهً بعضها من بعض[15]» این یک اقتباس از آیه قرآن است که ذریه پیغمبر صلیاللهعلیهوآله بعضیشان از بعضی بهتر هستند و فاطمه زهرا بهترین فرزندان رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله است.
فضیلت فاطمه زهرا علیهاالسلام از زبان امام مجتبی علیهالسلام
حضرت امام حسن علیهالسلام فرمود: قال الحسن علیه السلام: «رَأَیتُ أُمِّی فَاطِمَةَ علیهاالسلام قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیلَةَ جُمُعَتِهَا[16]» من دیدم مادرم فاطمه سلاماللهعلیها در محرابش میایستاد در شب جمعه «فَلَمْ تَزَلْ رَاکعَةً سَاجِدَةً حَتَّی اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ[17]» من دائماً میدیدم یا در رکوع است یا در سجده تا اینکه صبح طالع می شد «وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّیهِمْ وَ تُکثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَیءٍ[18]» من گوش میدادم که هر چه دعا میکرد برای مؤمنین و مؤمنات بود و اینها را اسم میبرد و یک دعا برای خودش نکرد «فَقُلْتُ لَهَا یا أُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعِینَ لِنَفْسِک کمَا تَدْعِینَ لِغَیرِک[19]» گفتم: مادر چرا همه اش برای دیگران دعا کردی برای خودت دعا نکردی؟ فرمود: «یا بُنَی الْجَارَ ثُمَّ الدَّارَ[20]» اول دیگران، اول همسایه بعد اهل خانه انسان. آن کسی که برای مردم ارزش قائل است بهاصطلاح میفهمد چهکار میکند، اول دیگران را دعا میکند بعد خودش را دعا میکند.
دعای فاطمه زهرا علیهاالسلام در عصر جمعه
«عَنْ فَاطِمَةَ قَالَتْ سَمِعْتُ النَّبِی صلیاللهعلیهوآله یقُولُ إِنَّ فِی الْجُمُعَةِ لَسَاعَةً لَا یوَافِقُهَا رَجُلٌ مُسْلِمٌ یسْأَلُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فیها خَیراً إِلَّا أَعْطَاهُ إِیاهُ[21]» فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمود که من شنیدم از پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله که فرمود: در روز جمعه یک ساعتی است که در آن ساعت انسان هر چه از خدا بخواهد خدای تعالی به او خواهد داد «قَالَتْ فَقُلْتُ یا رَسُولَ اللَّهِ أَیةُ سَاعَةٍ هِی[22]» میگوید گفتم: این کدام ساعت است؟ «قَالَ إِذَا تَدَلَّی نِصْفُ عَینِ الشَّمْسِ لِلْغُرُوبِ[23]» فرمود: وقتیکه نصف خورشید میرود پشت کوه و نصفش بیرون است «قَالَ فَکانَتْ فَاطِمَةُ تَقُولُ لِغُلَامِهَا اصْعَدْ عَلَی الظِّرَابِ فَإِذَا رَأَیتَ نِصْفَ عَینِ الشَّمْسِ قَدْ تَدَلَّی لِلْغُرُوبِ فَأَعْلِمْنِی حَتَّی أَدْعُوَ[24]» فاطمه زهرا سلاماللهعلیها به یک نفری (کسی که در اختیارش بود) میفرمود: که برو روی بلندی وقتی نیمی از خورشید فرو رفت آنوقت به من خبر بده تا من دعا کنم. ببینید این تعبد فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را میرساند؛ چقدر بنده است، چقدر مطیع است.
این لحظات آخر روز جمعه، لحظات خیلی مهمی است، ساعت استجابت دعا است، دعاهایی هم دستور داده شده مخصوصاً آن لحظهای که آفتاب میخواهد غروب کند، حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها مقید بود آن ساعت را رو به قبله بنشیند و مشغول دعا کردن شود.
فضیلت فاطمه زهراء علیهاالسلام از زبان احمدبنحنبل
این روایت را احمدبنحنبل در مسندش نقل میکند، احمدبنحنبل یکی از ائمه اربعه اهل سنت است، کتابی دارد به نام مُسند که از صحاح سته اسن صحاح شش گانه اهل سنت یکی مُسند حنبل است، «عن ثوبان»، ثوبان، غلام پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله است همیشه با رسول الله بود. این ثوبان خیلی علاقه به پیغمبر داشت بهطوری که حضرت می دید او دائم گریه میکند. پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله به او فرمود: چرا دائم گریه میکنی؟ گفت: آقا من شما را خیلی دوست دارم فرمود: خب تو که همیشه همراه من هستی عرض کرد: من از یکجهت دیگری گریه میکنم میترسم روز قیامت که بشود غلام را با آقا یک جا که نمی برند دربهشت. بر فرض ما را در بهشت بردند، یکجایی به ما خواهند داد که با شما فاصله داریم. حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: نه ثوبان، خدایتعالی هر کسی را با هرچیزی دوست دارد محشور میکند، اگر سنگی را انسان دوست داشته باشد با همان محشور میشود و تو چون مرا دوست داری با من محشور میشوی؛ و این بشارتی بود برای ثوبان.
ایشان نقل میکند که: «کانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا سَافَرَ آخِرُ عَهْدِهِ بِإِنْسَانٍ مِنْ أَهْلِهِ فَاطِمَةُ[25]» وقتیکه پیغمبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میخواست مسافرت برود آخرین کسی که با او خدا حافظی میکرد، با او ملاقات میکرد، حضرت زهرا سلاماللهعلیها بود که از خانه فاطمه زهرا برای مسافرت میرفت.
یک دوست وقتی بخواهد از دوستانش دوری کند و جدا بشود بهترین دوستش را میگذارد آخرین کسی باشد که او را میبیند که فاصله فراق کم شود. «وَ أَوَّلُ مَنْ یدْخَلُ عَلَیهِ إِذَا قَدِمَ فَاطِمَةُ ع[26]» و وقتی انسان از مسافرت بر میگردد قاعدتا هر کس را بیشتر دوست دارد اول پیش او میرود. لذا رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله از راه میرسید مستقیم میرفت به خانه فاطمه زهرا سلاماللهعلیها.
روایات در این خصوص زیاد است همین چند مورد را برایتان خواندم که دلهایتان متوجه فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بشود و این را بدانید مقام فاطمه زهرا با مقام علی بن ابیطالب و ائمه اطهار علیهمالسلام مساوی است، کمتر نیست؛ اگر نگوییم زیادتر است باید معتقد نباشیم که کمتر است چون معصومین علیهمالسلام در همه جهت با هم مساوی هستند؛ در علم، در دانش، در عصمت و در همهچیز.
روضه حضرت زهرا علیهاالسلام
ایام تعلق به فاطمه زهرا سلاماللهعلیها دارد، ما هم میخواهیم یک توسل مختصری هم که شده به فاطمه زهرا سلاماللهعلیها داشته باشیم. اگر الآن برویم برای عیادت فاطمه زهرا میبینیم که فاطمه در بستر افتاده، روزهای آخر عمر فاطمه زهرا است. یا صاحبالزمان، یا بقیهالله آجرک الله، ولو برای چند دقیقهای که شده چراغها را خاموش کنید حال توسلی پیدا کنیم. من همانطور که اطلاع دارید نمیتوانم زیاد روضه بخوانم ولی شما خودتان توجه پیدا کنید الآن کنار بستر فاطمه زهرا نشستید من نمیدانم با این جگر گوشه پیغمبر، با این تنها یادگار رسولالله در همین کتابی که داشتم فضائل فاطمه زهرا را میخواندم در همین جا یادداشت کرده بودم امروز برایتان بخوانم کتاب «بیت الاحزان» مرحوم محدث قمی است، در آنجا نوشته عدهای ریختند بر سر فاطمه زهرا، آن ساعتی که دامن علی بن ابیطالب علیهالسلام را گرفته، به طرف خانه میکشاند، می دانید یک زنی که در به پهلویش خورده، بچه سقط کرده، روی زمین افتاده بود، غش کرده بود که فضّه آمد او را از زمین بلند کرد، تا چشمش را باز کرد به فضّه فرمود: فضّه پسرعمم را کجا بردند؟ عرض کرد: به طرف مسجد بردند. چادر عفت بر سر انداخت به طرف مسجد رفت، دید علی بن ابیطالب را یک جمع زیادی از اعراب از کسانی که اینها عقدههایی از علی بن ابیطالب داشتند، از جنگ احزاب و از جنگهای مختلفی که علی بن ابیطالب داشت، اینها ریختند بر سر علی بن ابیطالب، یکی هُل میدهد علی ابن ابیطالب را، یکی ریسمان را میکشد، با یک وضع خاصی علی بن ابیطالب را به طرف مسجد میکشانند فاطمه زهرا دامن علی بن ابیطالب را گرفت. صدا زد: من نمیگذارم پسرعمویم را با این حال به طرف مسجد ببرید.
[1] – سوره انسان، آیه 1 و 2
[2] – إقبال الأعمال، ج 1، ص 256
[3] – الصحیفة العلویة و التحفة المرتضویة، ص 25
[4] – سوره انسان، آیه 2
[5] – تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج 10 ص 399
[6] – الفصول المختارة، ص 303
[7] – سوره آل عمران، آیه ۶۱
[8] – سوره انسان، آیه 1
[9] – سوره انسان، آیه 2
[10] – سوره انسان، آیه 3
[11] – مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 3، ص 341
[12] – مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 3، ص 341
[13] – مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 3، ص 341
[14] – مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 3، ص 341
[15] – مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 3، ص 341
[16] – علل الشرائع، ج 1، ص 182
[17] – علل الشرائع، ج 1، ص 182
[18] – علل الشرائع، ج 1، ص 182
[19] – علل الشرائع، ج 1، ص 182
[20] – علل الشرائع، ج 1، ص 182
[21] – وسائل الشیعة، ج 7، باب 41، ص 384
[22] – وسائل الشیعة، ج 7، باب 41، ص 384
[23] – وسائل الشیعة، ج 7، باب 41، ص 384
[24] – وسائل الشیعة، ج 7، باب 41، ص 384
[25] – بحار الأنوار، ج 43، باب 4، ص 89
[26] – بحار الأنوار، ج 43، باب 4، ص 89.