۱۰ شعبان ۱۴۰۷ – ۲۰ فروردین ۱۳۶۶ – صراط مستقیم

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

” اهدنا الصراط المستقیم “

 

از طریق صراط مستقیم، انسان به خدا می رسد

این آیه نتیجه دعایی هم دارد، ما میخواهیم که به راه راست ما را هدایت کنند، این راه راست چه هست که اینقدر اصرار شده، و خدایتعالی در قرآن دستور فرموده و ما باید این دستور را هر روز تکرار کنیم و این کلام را بشنویم، و مرتب در دل و قلب و روحمان این جمله میخکوب بشود باصطلاح، فرو برود، «اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما را به راه راست هدایت کن، مگر راهمان کج است؟ از این بهتر نمیشود که شیعه علی بن ابی طالب علیه الصلوة و السلام هستیم و پیرو خاندان عصمت علیهم السلام، راه راست تر از این در عالم وجود ندارد، چرا اینقدر اصرار شده که بگوییم «اهدنا الصراط المستقیم»؟ حتی بهترین دعاهاست، بقول یکی از اولیاء خدا از ایشان پرسیده بودم که در قنوت نماز چه بخوانم؟ چه دعایی را بخوانم؟ ایشان فرمودند بگو: «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولاالضالین» همین را تکرار کن، منتها آنجا به قصد قرآنی بخوان، به قصد اینکه خدا با تو دارد صحبت میکند، اما اینجا به قصد دعایی بخوان، قصد دعایی یعنی از زبان خودش انسان بگوید و قصد قرآنی یعنی اینکه از زبان خدا بگوید، آنجا دستور بگیر و اینجا عمل کن، آنجا دستور دعا کردن را از خدای تعالی میگیرید، و در قنوت دعا می کنید، می گویید: «اهدنا الصراط المستقیم» و واقعا هم بعید نیست بهترین دعاها در قنوت بعد از صلوات، اول صلوات میفرستید بعد میگویید: «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم ولاالضالین» و بعد هم یک صلوات میفرستید و این قنوتتان باشد، هیچ اشکالی که ندارد بلکه شاید بهترین دعاها در قنوت باشد، چون در هدایت به صراط مستقیم همه چیز هست، توحید هست، ولایت هست، از طریق صراط مستقیم انسان به امام زمان می رسد، از طریق صراط مستقیم انسان به حقایق می رسد.

 

مگر ما در صراط مستقیم نیستیم

حالا که این همه اصرار شده مگر ما در صراط مستقیم نیستیم؟ نه! اگربدمان نیاید، خیلی از چیزها هست که اسلام بد میداند و ما خوب میدانیم، خیلی از چیزها هست که اسلام خوب میداند و ما بد میدانیم. این قدر مثال دارم که در حدیث هم هست اگر یک نفر بخواهد صد در صد در صراط مستقیم وارد بشود که فکرش، عملش، برنامه های اجتماعی اش در صراط مستقیم بخواهد قرار بگیرد میگویندش دیوانه است. د رحدیث هست که «لا یکون المومن مومنا» در آخرالزمان این طوری است، مومن، مومن واقعی نمی شود تا اینکه هزار راستگو، همین راستگوهای معمولی بگویند: «انه مجنون» این آدم دیوانه است، صراط مستقیم می دانید از نظر فکری چه هست؟ مثالهایی میخواهم برایتان بزنم تا بدانیم ماها هم در صراط مستقیم نیستیم . هفته قبل اشاره ای کردم، عید نوروز را ما بیشتر از عید غدیر و تولد حضرت ولی عصر روحی فداه اهمیت میدهیم، همین دلیل بر این است که ما میزان نیستیم، ما در صراط مستقیم نیستیم، چند روز دیگر، روز سه شنبه آینده تولد حضرت بقیة الله ارواحنا فداه است که بنظر من از همه اعیاد من الاولین و الاخرین اهمیتش بیشتر است، شما را به خدا سه چهار روز مانده بود به روز تحویل سال، همین حالی را که الان داریم نسبت به تولد حضرت بقیه الله داشتیم؟ یا آنجا یک حرکت دیگری داشتیم؟ عید نزدیک است بچه ها لباس میخواهند، عید نزدیک است زندگی ما مرتب باشد، عید نزدیک است! یک عید عیدی میگوییم مثل اینکه در دوره سال ما عیدی بهتر از این نداریم! من هفته قبل گفتم، که یکی از رفقا خیلی این حرف را مکرر به من گفت، گفتم ماها که میگوییم منتظر حضرت بقیه الله روحی فداه هستیم و این طور نسبت به تولدش عمل میکنیم ما درحقیقت باید بگوییم منتظر جمشید جم هستیم و او را دوست داریم برای اینکه آثار او را خیلی حفظ میکنیم.

ما حالا خودمانیم اینجا نشستیم داریم صحبت میکنیم، میدانید مجلس ما زیاد مجلس تشریفاتی نیست، شما را به خدا اگر شما در مسجدالحرام ببینید یک مردی یک گوشه ای با زنی زنا میکند! بدتان می آید و هروقت او را می بینید میخواهید تف بیندازید بالایش، چه آدمی هست؟ بله؟ چقدر بد است، اگر همین مرد با مادرش یک زنایی کرد، دیگر واقعا این «اخبثنا»  از نظراجتماع ما مسلمانها، خبیث ترین مردم یک چنین فردی است، نیست این جور؟ شما خودتان با چشم خودتان یک چنین چیزی را و فردی را ببینید، حق هم دارید، بسیار کار بجایی است، واقعا یک چنین فردی باید ازجامعه بشریت خارج بشود، در خانه خدا، در کعبه یک چنین کار کثیف، خیلی هم بجا این عمل را شما انجام میدهید و این جور تنفر دارید.

در حدیث است که «الغیبة اشد من الزنا» غیبت بدتر از زنا است، بدتر از زنای با مادر در خانه کعبه! اگر یک نفر پهلوی شما بنشیند و غیبت بکند شما همان قدر از او بدتان می آید؟ اگر بگویید که ما بدمان نمی آید در صراط مستقیم نیستید، اگر بگویید که روایت درست نیست که همه مراجع تقلید در فتواهایشان این روایت را قبول دارند، میگویید نه؟ مکاسب شیخ انصاری رضوان الله تعالی علیه،

 

تایید اجتهاد شیخ انصاری بوسیله امام زمان ارواحنا فداه

شیخ انصاری یک فردی است، یک عالمی است آنقدر بزرگ که وقتی مرحوم صاحب جواهر از دنیا میرود و مردم میخواهند از او تقلید بکنند می آیند خدمت ایشان، میگویند که ما دوست داریم از شما تقلید کنیم، اعلم شما هستید، میگوید نه، سید العلمایی هست در بابل، او از من اعلم است، از او بخواهید. بعد نامه مینویسند برای سید العلماء، سید العلماء درجواب مینویسد بله، راست است، من وقتی که در نجف بودم و با هم بحث میکردیم من بر تو اعلم بودم اما چون مدتی است آمده ام در بارفروش (البته در بابل فعلی، آن وقتها اسمش بارفروش بود)، آمده ام در بارفروش، من مدتی است تارکم، شما از من اعلم هستید. شیخ انصاری میگوید که من قانع نشدم، تا خود امام عصر روحی فداه تایید نکنند من فتوا نمیدهم. تا اینکه در سر یک جلسه ای در درس میبینند یک شخصی وارد شده، شیخ انصاری خیلی احترام میکند، بعد آن عرب سوال میکند از شیخ انصاری که اگر یک زنی شوهرش مسخ بشود آیا باید عده وفات بگیرد یا عده طلاق؟ ایشان در جواب عرض میکند چون در زمان ما مسخ نیست… مسخ یعنی تبدیل شدن یک انسان به حیوان یا مثلا جمادات، در امم سابق بوده، ما امت مرحومه هستیم خدای تعالی به ما ترحم کرده، در امم سابقه یک کسی اگر خیلی سیرت حیوانی داشت کم کم سیرت حیوانی به صورت حیوانی تبدیل میشد و مسخ میشد، ولی ما را خدا بخاطر گل روی پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و بخاطر حضرت بقیه الله که در بین ماست «و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم» یعنی ای پیغمبر، بخاطر اینکه تو بین این مردم هستی خدا آن جور عذاب هایی را اینها را نمیکند. شیخ انصاری عرض میکند که در زمان ما مسخ نیست، خب ولی مسئله است، حالا خیلی از چیزها نیستند ولی مسئله اش مطرح است توی کتب فقهی، ایشان میگوید که شوهر اگر به جمادات مسخ بشود یعنی سنگی بشود مثلا، اینجا باید زن عده وفات بگیرد و اگر بر حیوانی مسخ بشود باید عده طلاق بگیرد. دانشمندان میدانند که این جواب چقدر علمی است، چقدر جواب خوبی است، ایشان امام عصر ارواحنا فداه بودند، حضرت پا میشوند میگویند « انت المجتهد، انت المجتهد، انت المجتهد» تو مجتهدی! از اینجا ایشان رساله میدهد، خوشا به حال آن مجتهدی که امام زمان اجازه اجتهادش را بدهد، خوشا به حال آن عالمی که امام زمان تاییدش کند، به هر حال این جمله را درباره شیخ انصاری می فرماید، شیخ انصاری یک چنین عالم بزرگی است، ایشان در کتاب مکاسب، مراجعه کنید فضلا هستند، در آنجا یک باب درباره غیبت دارد و این روایات را صحیح میداند ودر آنجا نوشته است که غیبت بدتر از زنا با مادر در خانه کعبه است!

 

با میزان اهل بیت علیهم السلام خودمان را در صراط مستقیم قرار دهیم

خب اگر ما در صراط مستقیم باشیم (نکته عرضم اینجاست) اگر ما در صراط مستقیم باشیم و فکرمان میزان شده باشد با فکر خاندان عصمت باید ما شخص غیبت کننده را آنچنان ازش بدمان بیاید، توی مجالسمان راهش ندهیم، متنفر ازش باشیم، همانطوری که یک نفر را دیده ایم با چشمانمان در خانه کعبه زنا کرده، و نیست، و اینی که نیستیم علامت این است که باید هی بگوییم «اهدنا الصراط المستقیم». اگر میزان شدیم با خاندان عصمت و طهارت، دقت کنید به عرضم، من خیلی اصرار ندارم به منبر رفتن ولی خب میخواهم بنشینیم درد دل کنیم، یک حرفی بزنیم واقعا تاثیری داشته باشد، اینجا میخواهیم ان شاءالله طوری باشد برای دوستانمان که هر هفته می آیند یک مکتبی باشد که ما چیزی یاد بگیریم.

صراط مستقیم، ببینید چه موقع توی صراط مستقیم هستید؟ اگر افتادید توی صراط مستقیم دیگر راحت باشید، مثل وقتی قطار را می اندازند روی ریل، این دیگر یک مختصر فشاری میخواهد، یک مختصر حرکتی میخواهد، خودش دیگر مستقیم حرکت میکند، اگر میخواهید در صراط مستقیم قرار بگیریم باید بنشینیم خودمان را درست کنیم، بسازیم با میزانی که خدا تعیین کرده، «السلام علی میزان الاعمال» سلام بر میزان اعمال، میزان اعمال کیست؟ علی بن ابی طالب، اینجا یعنی در این زیارت علی بن ابی طالب علیه الصلوة و السلام است.

 صراط مستقیم  چه کسی است؟ در حدود چهل جا در قرآن کلمه صراط مستقیم هست، شما در تفاسیر شیعه و سنی نگاه کنید، سنی و شیعه فرموده اند که صراط مستقیم؛ علی بن ابی طالب علیه الصلوة و السلام است. کتابی که میخواهید من معرفی کنم احقاق الحق، در یک جا تصریح هم شده «صراطُ عَلِیٍّ مستقیم»، شما نگویید در قرآن «صراطٌ عَلَیَّ مستقیم» است، توی قرآن زیر و زبرها خیلی عقب و جلو شده، سنی و شیعه هم قبول دارند، در قرائت است.

یک روز عمر آمد خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، عرض کرد آقا! شما که میگویید علی این قدر مقام دارد بزرگ است عظمت دارد، پس کو؟ در قرآن چرا اسمش برده نشده؟ شاید شماها هم این سوال را داشته باشید، حضرت فرمود: یا اعرابی!  یعنی ای (باصطلاح ما البته از گفتن یک دهاتی بدتر است، یعنی بیشتر است، آخر من دیدم بعضی ترجمه کرده اند ای دهاتی، نه، خیلی از دهات هستند که خیلی کمالاتشان و فضلشان بیشتر از شهری هاست، تعبیر این است که ای اعرابی) یعنی ای بیابانی! ای کسی که اصلا سواد نداری، عقل نداری، درک نداری، مگر نخواندی این آیه را که خدای تعالی در قرآن میفرماید: «صراطُ عَلِیٍّ مستقیم» صراط علی راست است، «ولا تتبع السبل» پیرو راههای مختلف نباشید، حالا یکی قبول نکند که بقول یکی از علماء و مفسرین میگوید اصلا کلمه «صراطٌ عَلَیَّ مستقیم» همچین معنایش صاف در نمی آید، بحثی دارد نمیخواهم توی اون بحث وارد بشوم، بر فرض این آیه هم باشد «صراطٌ عَلَیَّ مستقیم» بر فرض که باشد، خب مگر فقط قرآن را داریم؟ اگر اینجوری باشد که قرآن فقط حاکم بر ما باشد و ما احتیاج به روایات نداشته باشیم شما نمیتوانید بدانید که نماز صبحتان چند رکعت است، نماز ظهرتان چند رکعت است، نصاب زکات چقدر است، مثلا فرض کنید نصاب خمستان، خمس را به چه کسی باید بدهید، هیچی معلوم نیست، این روایت است دیگر، روایات است که سرنوشت اینها را تعیین می کند: «انی تارکم فیکم الثقلین: کتاب الله و عترتی» یکی کتاب خداست و دیگری عترت من، «لن یفترقا» اینها هرگز از هم جدا نمیشوند، در دانشگاه، کتاب از استاد جدا نمی شود و استاد از کتاب جدا نمی شود، یعنی اگر من خودم یک آدم حسابی هستم دیگر، میروم کتاب دانشگاه را مطالعه میکنم، دیگر به استاد کار ندارم، این را کسی نمی گوید. استاد بی کتاب هم یعنی از روی کتاب نگوید، باز هم بدرد نمیخورد، استاد نیست اصلا، اینها «لن یفترقا»، پیغمبر مفسر قرآن است، علی علیه السلام مفسر قرآن است.

 

باید طبق دستور فقها از قرآن استفاده کنیم

هفته گذشته گفتم، ابوحنیفه که یک مرد عرب دانشمندی است، درست است دین ندارد ولی علم که دارد، این مرد را حضرت صادق بهش میفرمایند که تو یک حرف از قرآن را نمیفهمی! این جور نباشیم، ما خودمان قرآن میخوانیم بعد هم ترجمه زیرش را می خوانیم، بدانید ترجمه قرآن، قرآن نیست، دست بی وضو هم میتوانید به ترجمه قرآن بزنید، چون قرآن نیست، ترجمه قرآن، ترجمه است، خودش اگر جمعش کنند یک کتاب دیگر است.

خدای تعالی با پیغمبر و دوازده امام حرف زده، این را من مکرر گفته ام، و ائمه با فقها حرف زدند، فقها هم با مردم حرف زدند، این سلسله مراتب باید محفوظ باشد، یک وقت کسی فکر نکند خدا با ما صحبت کرده! نخیر، برای اینکه ما نمی فهمیم، چرا، اگر فقیه بشوید آن وقت خودتان میفهمید که خدا با پیغمبر صحبت کرده، پیغمبر با فقها صحبت کرده، فقها هم با مردم. شما حق دارید یک آیه از قرآن را بردارید خودتان معنایش را بفهمید و به آن عمل کنید؟ دیگر از قرآن محکمتر نیست، یک آیه از قرآن، نه حق ندارید، جنابعالی و تمام مسلمانها که در ماه رمضان روزه میگیرند اگر بگویند چون خدا در قرآن فرموده روزه بگیرید ما روزه میگیریم روزه شان درست نیست، «کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم» روزه را بگیرید دیگر، خب از این بهتر؟ ما هم چون خدا گفته روزه می گیریم،  میگویند روزه ات باطل است! باید بگویید چون مرجع تقلیدم گفته، من روزه میگیرم، مرجع تقلید هم بگوید خدایا، چون تو این را فرموده ای آن روایت هم آن را گفته، در مجموع استنباط من این است که باید از اول اذان صبح انسان روزه بگیرید و مبطلات روزه هم چه چیزهایی است، مبطلات روزه را که توی قرآن نفرموده خدای تعالی، بعضی خیال می کنند «الآیات یفسر بعضها بعض» درست است این حرف، آیات تفسیر میکند بعضیش بعضی دیگر را، اما ما حق نداریم در این کار دخالت کنیم، خود ذات آیه اینکاره است، حالا این بحثی است مفصل که نمیخواهم در آن وارد بشوم ولی اگر آیات، تفسیر بکند بعضی، بعضی را، الان بنده یک تفسیری میکنم، شما ببینید درست است یا نه؟ حضرت مریم وقتی که بچه اش توی بغلش بود و بچه تازه ازش متولد شده، همه تا امروز این را یک دختر باکره ای میدانستند، شوهر اصلا ندیده، رفته در خارج شهر، وضع حمل کرده آمده و بچه هم در بغلش، حضرت عیسی به او فرمود که تو حرف نزن، من حرف میزنم، به مردم بگو: «نذرت للرحمن صوما فلن اکلم الیوم انسیا» ببینید؛ صوم در اینجا معنایش این است که حرف نزند انسان، اینجا هم می گوید: «کتب علیکم الصیام» بر شما روزه نوشته شده، آن آیه این آیه را تفسیر اگر بنا باشد بکند با سلیقه ما، ما از امسال باید فقط حرف نزنیم، هر چه خوردیم خوردیم، چون در جایی از قرآن ندارد چیزی نخورید، صوم را، این جوری حالا از قول من نقل نکنید، چون بعضی ها همین تکه را نقل میکنند و می گویند فلانی نظرش این است که در ماه رمضان حرف نزند انسان، ولی هر چه خورد خورد! این جوری نفهمید یک وقت مطلب را، برای ما اسباب درد سر بشود، میخواهم بگویم ماها اهل فهم قرآن نیستیم، خدا با پیغمبر صحبت کرده، یک عده از اخباری ها هستند این ها به علماء و مراجع میخواهند توهین کنند، می گویند امام صادق فرموده است: فلان کار را بکنید، این آقا مرجع تقلید میگوید احوط است، من دیده ام که میگویم که یک روز هم ناراحت شدم، دهنش را کج میکند میگوید مرجع تقلید میگوید احوط این است که این کار را مثلا نکنید، تو از کجا فهمیده ای امام صادق گفته؟ تو مگر مجتهدی؟

 

برای اجتهاد باید یک اشاره ای از طرف امام زمان ارواحنا فداه شود

اجتهاد مگر هر کسی لیاقت دارد، تازه آنهایی که تمام دوره مقدمات را میخوانند، یک دوره خارج میخوانند، ادبیات خوانده اند، معانی بیان خوانده اند، سطح خوانده اند، خلاصه اش بگویم 30 سال درس خوانده و خیلی هم خوش استعداد بوده، تازه باید یک اشاره ای از طرف امام زمان، از طرف خاندان عصمت بشود تا این بشود مجتهد! شما خیال کرده اید هر کس ادعا کرد، مجتهد است؟ فخر رازی این تفسیر کبیر را نوشته، شاید پرمطلب ترین تفاسیر اسلامی باشد، واقعا این طور است، این مرد نور ندارد، سنی است، هنوز نفهمیده که علی بر حق است یا ابی بکر. ملای رومی می گفت خاک بر فرق من و تمثیل من، واقعا خاک بر سرش با آن تمثیلش، ولی گاهی میشود انسان یک مثالی باید بزند، طلای ناب را با پست ترین چیزها آدم فرق نگذارد؟ مخصوصا بگوید اول آن بعد این، این جوری فکر بکند، علی بن ابی طالب که بقول آقایان اهل سنت، سیصد آیه در شانش نازل شده، با ابی بکر که یک آیه در مذمتش نازل شده، یک آیه نازل شده آن هم در مذمت بنظر من، (حالا ممکن است یک فرصتی باشد برایتان شرح میدهم که ببینید مذمت است یا مدح) آیا می شود اینها را با هم مقایسه کرد؟ می شود اینها را مثلا او را اول دانست و این را چهارم؟ دقت می کنید؟ ولی خب عالم است، باور کنید من گاهی به تفسیرش که مراجعه میکنم میبینم خیلی مطالب را عالی گفته، خیلی علمی گفته، اما نور ندارد، «العلم نور» علم یک نوری است، «یقذفه الله فی قلب من یشاء» درست است زحمت انسان باید بکشد، ادبیات بخواند، تمام مقدمات فقاهت را، فقه را یاد بگیرد، اما تا آن اشاره نشود، تا آن نور تابش نکند، فقیه، فقیه نمی شود.

 

سلیقه و هوای نفس نباید در برنامه های اسلامی باشد

ما در صراط مستقیم باید قرار بگیریم، من این را میخواستم عرض کنم، «اهدنا الصراط المستقیم»، سلیقه ها، سلیقه هایی که ما اکثرا داریم، من سلیقه ام نمیگیرد این کار بشود! تو کی هستی؟ تو چی هستی که سلیقه تو مطرح باشد؟ آن هم در برنامه های اسلامی. من دلم نمیخواهد این کار انجام بشود! و همین سلیقه ها سبب شده که این همه تشتت در بین مسلمانها بوجود بیاید. یک وقت هست من کم ارزش توی اجتماع، سلیقه خاصی دارم، یک وقت هست که یک نفر عالم یک سلیقه خاصی دارد، آن عالم وقتی که سلیقه خاصش را از اول جوانی مرتب اعمال می کند و مرتب پیرو هوای نفس است می دانید نتیجه چه می شود؟ نتیجه اش می شود ملا سلطان، نتیجه اش می شود علی محمد باب، نتیجه اش می شود شیخ احمد احسایی، اینها فکر نکنید آدمهای بی سوادی بودند، نخیر، منتها تربیت نشده بودند، میزان نبودند، خودشان را با اسلام میزان نکردند، هر چه سلیقه شان بوده کردند، من دلم این را میخواهد! کم کم دلش میخواسته یک مشت مرید داشته باشد، کم کم دلش میخواسته این مریدها بالای حرف او حرف نزنند، مالشان، جانشان، ثروتشان، ناموسشان در اختیارش باشد، دیگر هوای نفس را وقتی ولش کنند همین جوری جلو می رود، خب راهش چه هست؟ راهش این است که من ادعا بکنم من قطب هستم، من امام زمان هستم، من باب امام زمانم، چون علی محمد باب، اول ادعای بابیت کرد.

 

ادعای بابیت در ارتباط با امام زمان درست نیست

بعضی از کسانی که خدا ان شاءالله هدایتشان کند، کسانی که خیلی امام زمانی هستند، اینها هم ادعای بابیت می کنند، خودشان نمی فهمند، حالی شان نمی شود، مردم هم هی اینها را باد می دهند، می آیند به خود من هم زیاد می گویند (که هر کس این حرف را بزند بهش تند میشوم) می آیند میگویند: آقا از امام زمان بخواه این حاجت ما برآورده می شود یا نمی شود؟ مرد حسابی! مگر من با امام زمان رفت و آمد دارم؟ کی من این ادعا را کردم؟ می روند پیش یک فردی میگویند که آقا، شما از امام زمان بخواهید… البته یک وقت هست در مقام دعاست، یا حضرت بقیه الله، به همه اینها خیر و سلامتی و برکت عنایت بکن، خب این خوب است، اما من بروم پیغام ببرم و بیاورم، این کارهای بی ربط را انجام بدهم، فردا شب میخواهم بروم جزیره خضراء! جنابعالی اگر کاری دارید بفرمایید من انجام بدهم! پس فردا یک ملاقاتی با امام زمان دارم! اگر شما هم حرفی دارید به من بگویید، اینها ادعای بابیت است، این در واقع گفته که من باب امام زمان هستم، خلاصه من جای حسین بن روح هستم، چهارتا نایب خاص داشته امام زمان که این جور بودند، از اولی که غیبت کبری شروع شده تا به حال یک نفر از بزرگترین علماء حتی سید بحرالعلوم، حتی سید بن طاووس اینها یک چنین ادعایی نداشتند. در زمان غیبت صغری هم افراد محدود و معدودی بودند، شیخ کلینی رضوان الله تعالی علیه که بهترین عالم شیعه است، ایشان این ادعا را نداشتند. وقتی که می بیند که باصطلاح مریدها را می خواهد خوب جذب بکند، خب شما دوست ندارید که یک عده مطیعتان باشند؟ جانشان را، مالشان را، ناموسشان را در اختیار شما بگذارند؟ هر کسی دلش میخواهد! هوای نفس همین است دیگر، خب حالا برای او زمینه فراهم شده، چرا نکند؟ خدا هم که در کار نیست دین هم که در کار نیست، هوای نفس هم همینطور رشد کرده، از اول جوانی… در اوایل جوانی اگر انسان هوای نفسش را نکشد دیگر در بزرگسالی خیلی سخت است! اول دلش میخواسته مردم تعریفش را بکنند بعد کم کم دلش میخواسته مردم بگویند این خیلی باسواد است بعد کم کم دلش میخواسته مردم بگویند این خیلی آدم خوبی است و حالا مردم هم گفتند و این آقا هم مغرور هم شده و ادعای بابیت می کند، به لفظ هم شاید نگوید اما با عمل میکند. وقتی انسان اینجوری شد در صراط مستقیم نیست.

 

معنای صراط مستقیم

صراط مستقیم یعنی شما یک سر سوزن از نفست دستور نگیری، هوا نداشته باشی، هر چه در قرآن و روایات هست اگر مجتهدی همان است، اگرمجتهد نیستی هر چه مرجع تقلیدت میگوید، چشم بگو، معنای تسلیم این است.

 

منظور از نعمت در آیه صراط الذین انعمت علیهم

«اهدنا الصراط المستقیم» خدایا ما را به راه راست هدایت کن، خود آیه تفسیر می کند صراط مستقیم یعنی چه: «صراط الذین انعمت علیهم» صراط کسانی که به آنها نعمت داده ای. شما بروید در تمام طول زندگی بشریت بگردید، ببینید خدا به چه کسانی نعمت داده؟ نعمتی که خدا به پیغمبر اکرم داده، نعمتی که خدا به علی و فاطمه سلام الله علیهم داده، نعمتی که به آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین داده، ولو اینکه ما در این جهت هم میزان نیستیم و خیال میکنیم نعمت همان پول داشتن است، خیال می کنیم نعمت یعنی سلامتی مزاج! اینها قابل توجه نیست، دو روز دنیا هرچه انسان پول داشته باشد هر چه مزاجش سالم باشد هرجور باشد می گذرد، نعمت می دانید چه هست؟ نعمت خداشناسی است، نعمت رابطه با پروردگار است، نعمت، این است که انسان قلبش مملو از محبت به خدا باشد، نعمت این است که انسان وقتی که می نشیند برای نماز و متوجه پروردگار می شود دیگر هیچ چیز سرش نشود، دیشب یک فردی توی حرم ایستاده بود جلوی ضریح، من با اینکه خودم زیارت می خواندم اما متوجه او بودم، آنچنان مجذوب بود، اگر کسی در قیافه اش دقیق می شد شاید بعضی فکر می کردند او دیوانه است، آنچنان مجذوب حضرت بود یک قدری همینطور بود و اشکش ریخت و بعد هم افتاد و غش کرد، محبت خاندان عصمت… هر وقت چشمتان باز شد ملکوت آسمانها را دیدید، چشمتان باز شد ملکوت حرم و مسجد و مردان خوب و اولیاء خدا را دیدید بدانید که نعمت به شما داده اند، «صراط الذین انعمت علیهم» بهترین جملات، بهترین معرفی خاندان عصمت علیهم الصلوة و السلام همین است که اینها نعمت از طرف خدای تعالی گرفته اند، نعمت واقعی، این مسائل دنیایی البته اینها هم نعمت است اما خود خدا هم اینها را بحساب نمی آورد، امام صادق صلوات الله علیه در تفسیر آیه شریفه یوم یتسائلون عن النعیم می فرماید: شما فکر می کنید روز قیامت سوال می شود چقدر نان خورده اید یا چقدر غذا خورده اید؟ اینها از خدا بعید است! از یک فرد عادی هم بعید است که شما را دعوت کرده گرسنه هم هستید غذایتان داده بعد هی بگوید آقا یک کیلو برنج به شما دادم ده من نان بشما دادم چه دادم چه دادم، اصلا بعید است برای شخص کریم، آن نعمتی که خدا روز قیامت سوال می کند نعمت ولایت خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام است.

 

در روایات، صوفیه به شدت مذمت شده اند

مطلبی که بالاخره میخواهم از این عرایض عرض کنم و ان شاالله درسی باشد برای همه ما این است که تا می توانیم کوشش کنیم با کلمات خاندان عصمت و مذاق آنها خودمان را تطبیق بدهیم. یادم هست که شب جمعه ای بود، کتاب حافظ آنجا بود، من داشتم حافظ میخواندم، مرحوم استادمان حاج ملا آقا جان که استاد اخلاق بود و قدم به قدم با ما کار میکرد بمن گفت: اگر الان حضرت سجاد بود شعر حافظ میخواند شب جمعه؟ امام سجاد یا علی بن ابیطالب شب جمعه چکار میکرد؟ دعای کمیل می خواند، حضرت می فرمود اگر اهل گناهی دعای کمیل بخوان حافظ چه هست؟ مثنوی آنقدر می خوانند تا کف می کنند. امام صادق مثنوی می خواند؟ می گویید آن وقتها مثنوی نبوده، خب یک شعر دیگری، یک چرت دیگری… اینها نبوده، حضرت صادق آیا شنیده اید شاربهایشان را بلند کرده باشند؟ روی دهنش را گرفته باشد و شب جمعه تا صبح نشسته باشند و یاهو گفته باشند تا حالت غش به ایشان دست داده باشد؟ یک چنین چیزهایی نداریم بلکه در روایتی هست که حضرت صادق صلوات الله علیه وارد مسجد مدینه شدند، دیدند حلقه ذکری صوفی ها دارند، حضرت فرمود نزدیک اینها نشوید، اینها بدعت گذاران در دین هستند، حضرت رضا صلوات الله علیه می فرماید (در صحیحه بزنطی): هر کس نام این صوفی ها را بشنود و ابراز تبری نکند از ما نیست، خیلی عجیب است، خیلی حواستان باشد، بساط صوفیه خیلی در زمان ما پهن شده است، مردم گرایششان به معنویات زیاد شده آنها هم دارند سوء استفاده می کنند، مثل یک عده مریض که حالا مزاجشان سالم شده و به غذا میل پیدا کردند، اینها آن گوشه یک سفره پر از غذای زهرآلود گذاشتند می گویند بیایید بخورید اینها هم می روند. اینها دکان است. روایاتی در کتاب حدیقه الشیعه مرحوم مقدس اردبیلی جمع کرده، ایشان کسی است که وقتی سطل آب را در چاه می اندازد و آب می کشد می بیند که پر از جواهرات است، برمی گرداند می گوید مقدس از تو جواهر نمی خواهد از تو آب می خواهد، کسی است که در حرم علی بن ابیطالب خدمت امام زمان می رسد و مسائل و سوالاتش را از حضرت میپرسد، این آدم در کتاب حدیقه الشیعه ده ها روایت در مذمت این صوفی ها بیان کرده، حالا شیعه علی بن ابی طالب بیاید درویش بشود یا حرفهای آنها را ترویج کند؟ یا مطالب آنها را بگوید؟ در یک مجالسی مردم از موسیقی ناراحتند اما من بیشتر از ترویجی که از صوفیه می شود ناراحتم.

 

هم دنیا و هم آخرت

اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیرالمغضوب علیهم میگوید خدایا آنهایی که بهشان غضب کردی راه آنها را نمیخواهم. یک عده از مردم بهشان غضب شده، مطرود هستند، همان افرادی که اهل هوای نفس هستند، خدا غضب کرده به آنها، به پیغمبرش می فرماید: «سواء علیهم أأنذرتهم ام لم تنذرهم لایومنون» اینها را چه بترسانی چه نترسانی اینها ایمان نمی آورند، خدایا راه آنها را به ما نشان نده ما نمی خواهیم از راه آنها برویم، ”ولاالضالین” و نه گمراهان، خدایا راه گمراه را ما نمی خواهیم، این معنای این آیات است. البته در تفاسیر دارد کسانی مثل یهودی ها مثل نصرانی ها، در کتاب تورات و انجیل همش تبلیغ شده از انزوا و دوری از خلق و رهبانیت و اینها و یهودی ها هم منظور از مغضوب یهودی ها هستند که همش متوجه دنیا هستند، اصلا در کتاب تورات حرفی از آخرت نیست، تورات فعلی همه اش مربوط به دنیاست، میبینید که یهودی ها همه شان سرمایه دار هستند و مسیحی ها هم به تبعیت از یهودی ها سرمایه دار شدند و الا دینشان می گوید شماها نباید سرمایه داشته باشید نباید دنیا داشته باشید، اسلام آمده و میگوید هم دنیا داشته باشید و هم آخرت. در کتابی دیدم یک روز بهلول یک چوب بزرگی را وسط گذاشته بود می آمد یک سر چوب را بلند می کرد باز می رفت آن سر چوب را بلند می کرد، می آمد کمر چوب را میگرفت تا بلند کند نمی توانست، یک نفر آمد ازش پرسید چکار میکنی؟ گفت آن سر چوب را دنیا فرض کردم و این سر را آخرت، آخرتم را بلند می کنم دنیایم زمین می ماند، میخواهم دنیایم را بگیرم آخرتم می ماند، می خواهم هر دو را بلند کنم زورم نمی رسد. البته کلام حکیمانه است اما ما می گوییم نه، باید آن قدر زورت زیاد باشد که هر دو یعنی کمر چوب را بگیری، ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخرة حسنه و قنا عذاب النار هم دنیا و هم آخرت، اگر کسی گفت: من دنیا را نمی خواهم، البته محبت دنیا خوب است که نداشته باشید، اما اگر گفت: دنیا را نمی خواهم در صراط مستقیم نیست، و اگر کسی هم گفت: آخرت را نمیخواهم باز هم در صراط مستقیم نیست، هم دنیایش را باید درست کند هم آخرتش را، البته اینکه می گوییم دنیایش را درست کند نه اینکه کاخ بسازد و تشکیلات و فلان، نه، به اندازه رفع احتیاج، به اندازه ای که احتیاج خودش و رفاه زن و بچه اش و خانواده اش هست باید داشته باشد، قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق بگو ای پیغمبر، چه کسی غذاهای خوب را برایتان حرام کرده؟ خیلی آیه عجیبی است، از راه حلال بدست بیاور، همسایه ات هم گرسنه نباشد، چون وجدان انسان دیگر نمی تواند قبول بکند، جایی هم مردم گرسنه نباشند تو ده جور خورشت درست کن با برنج با تمام مقدمات و موخراتش، هیچ اشکالی ندارد، آیه قرآن است، من حرم زینة الله، زینت، زینتی که خدا برایتان مقدر کرده، این که حضرت علی علیه السلام نان جو میخورد خودش یک شرح مفصلی دارد، با شرایط هست، اما اگر تمام مردم در رفاه هستند تو هم در رفاه باش، از راه حلال بدست بیاور بخور، بریز، بپاش، البته اسراف نباید باشد، یعنی مهمانی بده .

 

اگر میزان شدید همیشه کنار امام زمان هستید

ان شاءالله روز نیمه شعبان روز تولد حضرت بقیه الله ارواحنا فداه روز گرفتن عیدی روزی که در تمام دوره سال به خوبی و عظمت آن روز وجود ندارد ان شاالله آقایان بیایند ما اینجا مجلسی خواهیم داشت ولی به هرحال همه باید مجلس داشته باشند، ناهار بدهند اطعام کنند عرض کردم اگر میزان باشیم ما باید از الان در فکر مقدمات نیمه شعبان باشیم، برنجش را تهیه کنیم، گوشتش را تهیه کنیم، دوستان را دعوت کنیم و به فکرش باشیم، اگر میزان نباشیم از چند شب مانده به عید نوروز به فکر شب چهارشنبه سوری هستیم، ما میزان نیستیم. اتفاقا  شب چهارشنبه قبل از عید نوروز همین امسال در تهران بودم، البته من عید به این موضوع نمی گویم این هم از زبانم در رفت! من نمی دانستم، گفتم چه خبر است؟ واقعا یادم رفته بود، گفتند بله شب چهارشنبه است و مردم سر از پا نمی شناسند،  به هر حال اگر انسان میزان شد، یعنی همه جوره خودش را از همه جهت هم روحی و هم عمل با امام زمان تطبیق داد، جایش کجاست؟ کنار امام زمان است، به خدا قسم جایش کنار امام زمان است، خود امام زمان می آورد شما را کنار خودش می نشاند، من خیلی این مثال را گفتم، اگر دو نفر رفیق باشند بخواهند مسافرت بروند یکی بخیل باشد یکی سخی باشد سخی می گوید ما با هم سنخیت نداریم من با این آقا مسافرت نمی روم ما با هم سازش نداریم یک چلوکبابی می رویم من میخواهم غذای خوبی بخورم این می گوید نه، مثلا چلوکباب کوبیده بیاورند! نوشابه هم نمی خواهیم، همه جا دعوایمان است، من میخواهم راحت باشم او نمی خواهد راحت باشد، خود سخاوت و بخل این دو تا با هم سازش ندارند، مسلما حجة بن الحسن روحی فداه تمام صفات کمالیه انسانی را دارد، هر چه ما از صفات کمالیه کم داشته باشیم از امام زمان دور هستیم، این دو دو تا چهارتاست، دوریم و هر چه صفات کمالیه را در خودمان ایجاد کنیم به امام زمان نزدیکتر میشویم، معنی ندارد یک انسانی که حیوان سیرت است… چون سیرت را امام زمان می بیند، شما هیچوقت شده در اتاق پذیرایی یا خواب که می خواهید بنشینید و بلند شوید یک الاغی را بیاورید که با او رفیق باشید؟ حتی حیوانات تمیز را هم ما حاضر نیستیم بیاوریم درون اتاقمان، حالا بعضیها حیوانیتشان آنقدر زیاد است که با سگ و گربه راحت هستند، اما اگر دو تا انسان باشند هم مذاق و هم فکر، اینها با هم در یک اتاق زندگی می کنندف حتی اگر یکی در اتاقی دیگر باشد نفر دیگر می گوید ما که باهم یکی هستیم بیا اینجا با هم زندگی کنیم. اگر ما از لحاظ روحی با امام عصر ارواحنا فداه یکی شدیم، یعنی او عطوف است ما هم عطوف باشیم او سخی است ما هم سخی باشیم او رحمان است ما هم رحمان باشیم او رحیم است ما هم رحیم، و ما نمونه ایشان باشیم و ایشان الگوی ما باشد ما مَثَل او باشیم جای ما کنار امام زمانمان هست در همان اتاقی که امام زمان زندگی می کند ما هم خواهیم بود نمی خواهد غیبت کبرا و غیبت صغرا و زمان ظهور هیچکدامش فرقی نمی کند

و از خدا بخواهیم ان شاالله قلبمان، روحمان، رفتارمان همه را در صراط مستقیم قرار دهد، جداً به قصد دعا این آیه بخوانید  «اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولاالضالین»

خب امشب شب جمعه است، بمناسبتی یادم آمد مصیبت حضرت علی اصغر، من در مقابل دو تا روضه بشرط اینکه شنونده باشم نمی توانم خودم را نگه دارم نه اینکه خودم بخوانم چون من خوب نمی توانم روضه بخوانم و خوب از آب دربیاورم، اما برای اینکه روز قیامت شما شهادت بدهید پیش امام حسین که من روضه خوان هستم روضه را می خوانم، چون یک جریانی دارد، ان شاالله شهادت می دهید که من روضه خوانم چون اگر این ثابت بشود روز قیامت وقتی انسان از صراط رد شد زودتر از هرکسی وارد بهشت می شود و یک سر سوزن از اشک شما را اگر روز قیامت در یک میزان بگذارند بر تمام اعمال مستحب شما ترجیح دارد. اینها از نظر عقلی هم درست است، مساله سیدالشهداء اینطوری است، من از نظر استدلال علمی روایت من بکی او ابکی او تباکی وجبت له الجنه را می توانم اثبات کنم و آن وقتها که در کانون بحث و انتقاد دینی جلساتی تشکیل می شد و این سوال را از من می کردند من این را توضیح می دادم. که درست است، شاید جمعیت زیادی از جوانها از افراد روشنفکر از افراد تحصیلکرده در آنجا بودند و ما بحث می کردیم همینجوری بخواهیم ترجمه اش کنیم ممکن است یک مساله خرافی بنظر بیاید ولی نه، وقتی که شرح بدهیم خیلی مطلب عالی، عقلی، مخصوصا اگر مظلومترین افراد در کربلا باشد، یک مظلوم چه زمانی مظلومیتش ثابت می شود؟ یک نفر در کتابی نوشته مهر و امضای مظلومیت حسین بن علی علیه السلام را شهادت حضرت علی اصغر انجام داده، سیدالشهداء هم یک برنامه ای تنظیم کرده که می خواهد مطلب را به مردم برساند، شما در نوشته ها شاید دیده باشید و در منبرها شنیدید که سیدالشهداء وقتی که علی اصغر را در بغل گرفت این بچه یک حالت مخصوصی داشت یعنی لباس به او پیچیده، سر به طرف شانه خم شده، یتلظی عطشا، این دهان مقدسش زبان را می گرداند لبها را به هم می زند دیدید وقتی ماهی از آب بیرون می افتد چکار می کند؟ یتلظی ان طوری است یک چنین حالتی است سیدالشهداء علیه السلام سوار شتر شد، اینها همه را آن دانشمند توضیح می دهد، می گوید اینکه حضرت سیدالشهداء سوار شتر شد و عبا و عمامه و لباس پیغمبر را پوشید و آمد روی بلندی ایستاد بخاطر این بود که یک نفر روز قیامت نگوید من اگر آن حالت طفل شیرخوار سیدالشهداء را می دیدم دست از جنگ کشیده بودم. حجت بر همه تمام بشود امده روی بلندی، قنداقه علی اصغر را روی دست بلند کرده، ان لم ترحمونی فارحموا هذا الرضیع، این جمله خیلی معنا دارد یعنی مردم اگر شما مسلمان نیستید چون اگر انسان مسلمان باشد به پسر دختر پیغمبر محبت می کند مسلمان نیستند ان لم ترحمونی یعنی اگر مسلمان نیستید اگر کافرید فارحموا هذا الرضیع بیایید و انسان باشید چون انسان وقتی آن قیافه بچه شیرخوار را دارد می بیند که اینطور از عطش دارد تلظی می کند خواهی نخواهی تغییر برنامه و وضع می دهد ان لم ترحمونی فارحموا هذا الرضیع خب شاید آن دورها یک نفر باشد که درست نبیند که این کودک چه وضعی دارد می فرماید اما ترونه کیف یتلظی عطشا آیا نمی بینید چگونه از کثرت عطش تلظی می کند زبان به دور دهان می چرخاند فبین ما هو یخاطبهم همینطوری که سیدالشهداء دارد با این مردم صحبت می کند حرف میزند اذ اتاه سهم محدد مسموم یک وقت حسین نگاه کرد دید تیر سه شعبه زهرآلود از گوش تا به گوش علی اصغر را شکافته معمولا تیر سوراخ می کند در کتاب لهوف دارد سید بن طاووس می نویسد فذبح الطفل یعنی این طفل این کودک ذبح شد یعنی سر بریده شد با این تیر سه شعبه زهرآلود

حالا اگر حال دعا دارید رو به قبله بنشینید ان شاالله امیدوارم امشب که این فرزند حسین بن علی را در خانه خدا برده ایم خدای تعالی یک توجهی به ما بفرماید ما را از یاران خوب امام زمان قرار بدهد، در تجربه ها زیاد تجربه شده تجره احتیاج ندارد عقل هم این را می گوید روایات هم می گوید که هر وقت متوسل به طفل شیرخوار سیدالشهداء شده اند حوائجشان را گرفته اند از میان حاجتها یک حاجت فقط خیلی مهم است نیمه شعبان نزدیک است آقا یا صاحب الزمان خودت میدانی که بزرگترین و بالاترین حاجت ما ظهور خودت خواهد بود فرج شما خواهد بود یا صاحب الامر ما امشب متوسل به علی اصغر علیه السلام شده ایم برای اینکه دیگر این گرفتاری هایمان برطرف بشود این جوانها در این جبهه ها اینطور گرفتار و هر روز جنازه ها، شهداء، کشته ها به طرف شهرها سرازیر نشوند

یا بقیة الله بیا و امشب از مادرت فاطمه زهرا بخاطر مظلومیت این طفل شیرخوار بخواه که مادرتان زهراء امشب اجازه بدهند امشب از خدا بخواهد… زهراء وقتی که در مسجد دید پسرعمویش را کنار محراب گذاشته اند و شمشیر روی سرش گرفته اند صدا زد خلوا ابن عمی او لاکشف بالدعاء راسی که علی بن ابیطالب یکدفعه به سلمان فرمود که زهراء را دریاب معلوم است اگر فاطمه زهرا سرش را برهنه کند دست به دعا بردارد دیگر دعا مستجاب است اگر نفرین کند نفرینش زود می گیرد امشب شب جمعه است یا صاحب الامر مادرت امشب سرش را برهنه کند دست به دعا بردارد صدام و کسانی که به شیعه خیانت می کنند ناراحتی هایی که آنها متوجه ما کرده اند آنها را برطرف کند

یا فاطمه الزهراء امشب از شما می خواهیم شما مادر هستید ما این ماه هم تولد فرزندت حسین بن علی را پشت سر گذاشتیم خیلی عیدی طلب داریم هم تولد فرزند دیگرت امام سجاد را گذراندیم هم تولد حضرت اباالفضل العباس را گذرانده ایم همه را جمع کرده ایم همه عیدیهای ما را جمع کنید تولد حضرت بقیة الله برای ما فرج فرزندتان را از خدا بخواهید

با توجه ان شاالله دوستان بعد از دعای فرج که من خواندم عرض ادب به پیشگاه امام زمان می کنند و ان شاالله زیارت آل یاسین را هم بعد می خوانیم، با توجه، من مکرر عرض کردم یک چیزی را که می خواهم تذکر بدهم چون امشب مجلس اکثرا خواص هستند آقایان! دعا خواندنها و زیارت خواندنها قیافه اش را عوض کنید، اگر انسان دعا می خواند با خدا حرف می زند، حالا مثلا خدا را تنزل می دهیم مثلا نستجیربالله یک مرجع تقلیدی را جلویش نشسته باشید خودتان را جمع می کنید، مودب، من فکر می کنم اگر اینطوری باشد زیارت خواندن و دعا خواندن ما، خب تاریک است همه که حفظ نیستند یک نفر برای اینکه صدایش را به دیگران برساند مودب و کلمات را آهسته بگویند و خیلی ادب را رعایت کنند، بعضیها را دیدم با آهنگ می خوانند و گاهی هم عقب می افتند و عقب جلو می خوانند حواس دیگران را هم پرت می کنند با ادب دعا و زیارت منافات دارد شما خودتان را در مقابل خدا و امام زمان صلوات الله علیه بدانید خدا را هم به اندازه یک بزرگی احترام کنید چون ما وقتی دعا را برای خودمان می خوانیم شما خودتان متوجه می شوید که حالت دعا این نیست حالت زیارت این نیست حالا من این دعای فرج را می خوانم با همان توجه با توجه محکم به پروردگار ما در این دعا می گوییم که خدایا بلا بر ما عظیم شده خدایا زمین بر ما تنگ شده خدایا قطع امید دارد از ما می شود خدایا ما بیچاره شدیم ففرج عنا فرجی برای ما برسان اینها را داریم میگوییم لذا باید خیلی توجه داشته باشیم

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی عظم البلاء بخدا قسم اگر با توجه بخوانید، من مانع حال بکاء شما نیستم هر چه بیشتر انسان توجه کند بیشتر اشکش می ریزد،

و برح الخفاء

و انکشف الغطاء

و انقطع الرجاء

و ضاقت الارض

و منعت السماء

و انت المستعان

و الیک المشتکی

و علیک المعول فی الشدة و الرخاء

اللهم صل علی محمد و ال محمد

اولی الامر الذین فرضت علینا طاعتهم و عرفتنا بذلک منزلتهم

ففرج عنا بحقهم فرجا عاجلا قریبا کلمح البصر او هو اقرب

یا محمد یا علی یا علی یا محمد اکفیانی فانکما کافیان و انصرانی فانکما ناصران

یا مولانا یا صاحب الزمان

یا مولانا یا صاحب الزمان

یا مولانا یا صاحب الزمان

الغوث الغوث الغوث

ادرکنی ادرکنی ادرکنی

الساعه الساعه الساعه

العجل العجل العجل

والسلام علیکم و رحمة الله

 

جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید