۱۴۲۶/۳/۸ قمری – درباره خودم (حضرت آية الله شريعتمداری)

درباره خودم       

  

 

بسمه تعالي …………. من در قم از درسهاي پر فيض خارج فقه حضرت آية الله شريعتمداری خيلي استفاده کردم و چون بعد از انقلاب اسلامي ايران علاقه زيادي به مسائل سياسي نداشتم در اين امور از قبيل تشکيل حزب خلق مسلمان و مسائل ديگر سياسي با معظم له ارتباط کاملي نداشتم ولي در عين حال معظم له را مجسمه اخلاق و انسانيت و استاد بزرگ در فقه و اصول و دقيق در مسائل فقهي و اعتقادي و متخصص در علم اخلاق و اجتماعي و داراي شرح صدر کامل و باگذشت و انعطاف پذير که مثل او را بي نظير و يا کم نظير ديده ام. مرحوم آية الله شريعتمدار اگرچه مورد کم لطفي انقلاب و انقلابيون واقع شد ولي آن مقداري که من اطلاع دارم وجود پر قيمت و بي آزاري بود و در همه حال و همه جا  نمي خواست خوني از  دماغي ريخته شود. به هر حال در دنيا و آخرت اينجانب خود را مديون الطاف اين بزرگوار مي دانم. در سال ۱۳۴۶ که براي اولين بار به سفر حج واجب مشرف شده بودم. معظم له هم مشرف بودند و بهره هاي علمي خوبي از ايشان مي بردم. ايشان در آن سال به پادشاه سعودي براي تعمير و ساختمان قبور ائمه بقيع عليهم السلام پيشنهاداتي دادند که هيچ يک قبول نشد و در آخر فرمودند که ما با خرج خود تمام قبرستان بقيع را با سنگ مرمر سنگ فرش مي کنيم و سنگ هائي پرقيمت روي قبور ائمه عليهم السلام مي گذاريم و بدون سقف قبور ائمه بقيع عليهم السلام را از اين صورت در مي آوريم اگر چه اين نظريه قبول شد و اشکالي از نظر مذهب وهابيت در انجام اين عمل وجود نداشت ولي چون از سوي ساير پادشاهان سعودي اجازه داده نشد. اين پيشنهاد بدست فراموشي سپرده شد و تا بحال به همان وضع تاسف بار باقي مانده است. مرحوم آية الله شريعتمداري بعد از آن سفر حج مرا به عنوان مدير بعثه خود به حج فرستادند و توانستم چند نفر از علماء اهل سنت را مستبصر کنم خدا ايشان را رحمت کند و با مواليانشان محشورشان نمايد.

۱۴۲۶/۳/۷قمری – درباره خودم (مرحوم آيه اللّه آقاي ميرزا هاشم آملي)

درباره خودم

 

 

بسمه تعالي…..مرحوم آيه اللّه آقاي ميرزا هاشم آملي يكي از علماي بزرگي بود صاحب رساله و جمعي از ايشان تقليد مي‏كردند. معظم له در نجف سكونت داشتند. من و مرحوم شهيد هاشمي نژاد كه در سال ۱۳۳۴ به نجف مشرف بوديم مورد لطف ايشان واقع شده بوديم و حتي كمك‏هاي علمي و راهنمايي‏هاي كاملي براي اقامت در نجف به من و مرحوم شهيد هاشمي نژاد مي‏فرمودند. ما با راهنمايي‏هاي ايشان منزلي در خيابان طوسي گرفتيم و به درس معظم له هم مي‏رفتيم. ايشان بعدها به حوزه قم تشريف بردند و در آنجا مدرسه‏اي براي طلاب علوم دينيه بنا كردند. آيه اللّه آملي از علماء بزرگ داراي اعتقادات صحيح و با متصوفه سخت مخالف بودند. تربيت شدگان اين عالم بزرگ هم از علماء و مدرسين حوزه‏هاي نجف و قم هستند. خدا ايشان را رحمت كند و با مواليانش محشورشان نمايد.

۱۴۲۶/۳/۶ قمری – درباره زندگی خودم (مخالفتها علیه کانون بحث و انتقاد دینی)

درباره زندگی خودم            

 

 

بسمه تعالی ………….. من در سال های ۱۳۴۴  و ۱۳۴۵ برایم مسائل بسیاری یا در شرف انجام بود و یا انجام شده بود. و چون ۳ سال از تاسیس کانون بحث و انتقاد دینی در مشهد گذشته بود و کم کم دشمنان بخصوص آنهائی که با موفقیت علمی و دینی جوانان موافق نبودند و یا غیر مسلمان بودند. متوجه هدف کانون بحث و انتقاد دینی گردیدند و می خواستند به هر نحوی که ممکن است آن تشکیلات را از بین ببرند و با جنگ سرد و تبلیغات و شایعات و حاضر شدن در جلسات و طرح مسائل مشکل و پیچیده علمی با ما مشغول مبارزه شدند. در مقابل کانون بحث و انتقاد دینی که آن وقت ها در خیابان شاهرضا نو ( آزادی ) واقع شده بود. بیمارستان آمریکائی ها که در حقیقت مرکز تبلیغات مسحیت بود قرار گرفته بود و آنها هم آزادانه با ما مبارزه می کردند از همه بدتر سیاست رژیم شاهی بود که نمی خواست جوان ها مشکلات دینیشان رفع شود تا به مسائل سیاسی و آزادی و استقلا ل فکر نکنند. بخصوص که ما معتقد بودیم که دین ما عین سیاست ما است و دین از سیاست جدا نیست. لذا مامورین مخفی رژیم سوالاتی را مطرح می کردند که ما را به مسائل سیاسی و مخالفت با رژیم بکشانند تا بهانه ای داشته باشند که کانون بحث و انتقاد دینی را تعطیل کنند و از طرف دیگر چون من در حوزه دروس سطوح عا لیه را برای طلاب جوان می گفتم و در آنجا نیز سخن از روشن فکری طلاب بود و جمعی از تحصیل کرده های دانشگاهی را مُعمم کرده بودم. رژیم شاهی سخت با شخص من دشمنی پیدا کرده بود ( چنانکه در کتاب مجموعه آثار یاران امام به روایت اسناد ساواک درباره اینجانب این مطلب به وضوح نقل شده است ) و من هم می خواستم سوژه ای بدست آنها ندهم تا مبادی همه کارهای ما را تعطیل کنند ولی در عین حال با مسولیتی که به من محول شده بود از شخصیت هائی مانند مرحوم آیة الله شهید دکتر بهشتی ، مرحوم شهید باهنر و مرحوم شهید هاشمی نژاد و افرادی از این قبیل دعوت می کردم تا مسائل را آنها مطرح کنند و جوان های عزیز ما را روشن نمایند. به هر حال این سالها که از طرفی دشمنان هجوم آورده بودند و رژیم محمد رضای پهلوی قدرت پیدا کرده بود و سازمان امنیت ایران را تشکیل داده بود و هر چند روز یکبار مرا به ساواک می خواستند و لازم بود با یک فکر و هوش دقیقی اعتراضات آنها را در سخنان گویندگان و مطالبی که خودم مطرح می کردم و مخالف سیاست آنها بود جوابگو باشم و با اذیت های آنها از خود شرح صدر نشان بدهم و کوشش کنم که رشته فعالیت های اسلامی و روشن گرائی را از دست ندهم و بحمدالله با لطف حضرت بقیة الله روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء موفقیت خوبی بدست آوردم و حتی جمع زیادی از مسئولین و دانشمندان و خدمتگذاران به انقلاب اسلامی ایران از همان جوان های دوران فعالیت کانون بحث و انتقاد دینی مشهد بودند .

۱۴۲۶/۳/۵ قمری – درباره زندگی خودم (آیة الله آقای حاج میرزا جواد آقای تهرانی)

درباره زندگی خودم            

 

 

بسمه تعالی …………. مرحوم آیة الله آقای حاج میرزا جواد آقای تهرانی. یکی از اولیاء خدا و اهل تزکیه نفس و استاد اخلاق و جامع معقول و منقول و مجتهد در فقه و اصول که همه مردم مشهد به پاکی و علم و دانش و فقاهت این بزرگوار اذعان داشتند. وقتی که من و مرحوم شهید هاشمی نژاد برای اقامت بعد از پایان تحصیلاتمان در قم وارد مشهد شدیم. مورد لطف معظم له قرار گرفتیم. ایشان جلسات « کانون بحث و انتقاد دینی » که هنوز این اسم برای آن رسمی نشده بود در منزلشان تشکیل می دادند و ما پاسخ به سوالات جوانان را می گفتیم ولی پس از یکی دو سال که از تشکیل این جلسات گذشت و اجتماع جوانان بیشتر شد و منزل معظم له گنجایش آن جلسات را نداشت. با تامین بودجه آن تشکیل جلسات از ناحیه ایشان و رسما بنام کانون بحث و انتقاد دینی محلی را در خیابان آزادی ( شاهرضا نو سابق ) اجاره کردیم و جلسات که گاهی با حضور معظم له تشکیل می شد در آنجا مستقر گردید. معظم له تا اول انقلاب اسلامی ایران بیشتر مخارج جلسات کانون بحث و انتقاد دینی را به من به عنوان مسئول و موسس می دادند و از محبت ها و تشویق های ایشان دائما برخوردار بودیم و حتی پس از آنکه در اول انقلاب اسلامی ایران کانون بحث و انتقاد دینی توسعه زیادی یافت و ساختمانی در میدان صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه ( گوهرشاد سابق ) تهیه شد معظم له بخاطر دوری راه مرتب حضور نمی یافتند ولی گاهگاهی تشریف می آوردند و کمک های مادی و معنوی به ما می فرمودند. معظم له بسیار معتقد به انقلاب و ولایت فقیه بودند و به ما توصیه می کردند که به این دو مسئله توجه کاملی داشته باشید. شاگردان ایشان در مشهد امروز از علما و برجسته گان حوزه علمیه مشهد هستند و اعتقادات صحیح شان را از ایشان یاد گرفته اند و انشا الله در احتیاطات و نزدیک نشدن به شبهات هم از ایشان پیروی کنیم تا مایه زینت ایشان باشیم. خدایتعالی ایشان را رحمت کند و ما را مایه سرافرازی ایشان در آخرت قرار دهد .  

۱۴۲۶/۱۱/۱۳ قمری – جلسه سوم صراط مستقيم مورخ ۱۴۲۶/۱۱/۱۰ مصادف با ۱۳۸۴/۹/۲۲

جلسه سوم صراط مستقيم مورخ ۱۴۲۶/۱۱/۱۰ مصادف با ۱۳۸۴/۹/۲۲  

       

 

بسمه تعالی ……………… خدای تعالی  در چهل جاي از قرآن حرف از صراط مستقيم زده و در روايات شايد صدها بار از صراط مستقيم اسم برده شده و از همه مهمتر همين سوره حمد است, سوره  فاتحه است که در هر نماز بايد خوانده شود و فرموده اند « لا صلوة الا بفاتحة الکتاب»نماز نيست مگر اينکه فاتحه الکتاب بايد در آن  باشد نماز آيات فاتحه دارد نمازهاي مستحبي چه يک رکعتي چه دو رکعتي فاتحه دارد و بالاخره شما نمازي پيدا نمي کنيد که در آن فاتحه الکتاب نباشد. فاتحة الکتاب چه خصوصيتي دارد که در تمام نمازها بايد باشد و در شبانه روز ما بايد ده مرتبه اين سوره را لااقل بخوانيم اين سوره آن قدر پر ارزش است که امام مي فرمايد اگر اين سوره را به مريضي خواندي و شفا پيدا نکرد ديگر از آن مأيوس باش؟ حالا حتماً شفا پيدا مي کند منتها طرزخواندن و اخلاص آن شايد مطرح باشد, که اعتقاد انسان بايد مطرح باشد. اينها  بحث هايي است که اينجا جايش نيست.

سوره فاتحه الکتاب مستقلاً در قرآن, کنار قرآن ذکر شده و فرموده است که ما بر تو قرآن  و سبع المثاني را نازل کرده ايم, منظور از سبع المثاني فاتحة الکتاب است. اين فاتحه الکتاب دو بخش دارد يک بخش تعظيم پروردگار است , کرنش در مقابل خداست در بخش دوم آن  تقاضاي اين است که خدايا مواظب من باش به تعبير من با برداشت عرض مي کنم مواظب من باش  من از صراط مستقيم خارج نشوم من به اين طرف و آن طرف تمايل پيدا نکنم من بطرف مغضوبين و بطرف ضالين نچرخم, من هميشه تعادل را حفظ کنم, هميشه در راه راست باشم هيچ وقت حتّي کنار راه که خطرناک است من نيايم, اين مطلبي نيست که ما با مسامحه با آن روبرو شويم و  من نمي دانم چرا علماي بزرگ علم اخلاق به اين مسئله توجه بيشتري نکرده اند. اين مسئله ايي است که اگر نباشد هيچ چيز از معنویات و کمالات وجود ندارد. 

۱۴۲۶/۱۱/۱۲ قمری – جلسه سوم صراط مستقيم آقايان مورخ ۱۴۲۶/۱۱/۱۰ مصادف با ۱۳۸۴/۹/۲۲

جلسه سوم صراط مستقيم آقايان مورخ ۱۴۲۶/۱۱/۱۰ مصادف با ۱۳۸۴/۹/۲۲

 

 

بسمه تعالی ………….. فراز اول از سخنان حضرت آیه الله ابطحی در مرحله صراط مستقیم …………..

                             اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

«أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ»

شب ميلاد مسعود حضرت امام هشتم عليه آلاف التهية و الثناء را به همه شما تبريک عرض مي کنم اميدوارم همه مان مشمول الطاف حضرت رضا عليه السلام واقع شويم و مورد عنايات خاصه ي حضرت بقية الله ارواحنا فداه واقع گرديم.

 

حضر ت علي بن موسي الرضا علیه السلام زماني که در دنيا بودند آن قدر مهرباني کردند که امام جواد علیه السلام فرمود:  دوست و دشمن از ايشان راضي بود و به همين جهت نام مقدس ايشان « رضا » شد. و بعد از رفتن ايشان از دنيا به عالم بالا يا عرش يا هر کجا که خدای تعالی  مناسب این وجود مقدس مي داند باز احاطه علمي ايشان در عالم هست و نسبت به دوستان اظهار لطف و محبت مي کنند.

 فراموش نمي کنم که اگر کسي راه وصول به ذات مقدس پروردگار و تزکیه نفس برايش مشکل شده بود مرحوم حاج ملا آقا جان به ايشان مي گفت برو مشهد مقدس و به زيارت حضرت رضا علیه السلام مشرف شو راه برايت باز مي شود و همين طور هم بود. غالباً اهل معنا به حضرت علي بن موسي الرضا علیه السلام توجه خاصي دارند.

مطلبي که جناب آقاي کاشاني فرمودند و خود ايشان هم در اوائلي که ما در تحقيق مراحل تزکيه نفس با هم کار مي کرديم این بود که مسئله صراط مستقيم در بين اهل معنا اعم از صوفيه غير شيعه و صوفيه شيعه و مسالک مختلفي که در بين مسلمانان هست و حتّي کساني که ما غالبا به آنها ارادت داشتيم و داريم. همه ی بحث های مراحل تزکیه نفس مطرح بود جز بحث صراط مستقيم. شما آزاديد الان هم مي توانيد به کتب شيعه و سني در ارتباط با تزکيه نفس مراجعه  کنيد از صراط مستقيم يعني از اين کلمه خبري در آن  کتابها نيست. و آنرا یکی از مراحل تزکیه نفس نمی دانند مثلاً از کتب اهل سنت کتاب منازل السائرين هست یعنی منزلهاي سير کنندگان بسوي خدای تعالی که مسئله توبه, مسئله يقظه و جهاد با نفس امثال اينها خيلي هم مکرر در مکرر نقل شده اما از صراط مستقيم در اينها خبری نيست.

يا در کتب شيعه, مرحوم نراقي پدر و پسر هر دو از اساتيد بزرگ علم اخلاق بوده اند کتابهايي در اين ارتباط  نوشته اند اما حالا چطور شده که از اين مسئله بحثي نکرده اند. به هر حال صراط مستقيم از پايه ها و اركان مهم تزكيه نفس است.

۱۴۲۶/۱۱/۱۱ قمری – مرحله صراط مستقیم

مرحله صراط مستقیم          

 

 

بسمه تعالی …………. در کلاسهای مراحل تزکیه نفس که هر دو هفته یک بار در یکی از دفاتر حضرت آیة الله ابطحی تشکیل می شود. در شب تولد حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام حضرت آیة الله ابطحی درباره مرحله صراط مستقیم که مرحله بسیار پر اهمیتی است و خدای تعالی در هر روز اگر تنها نماز های واجب مان را محاسبه کنیم دستور فرموده که ده مرتبه از او بخواهیم که ما را به صراط مستقیم هدایت فرماید آنجا که در سوره فاتحه می گوئیم : « اهدنا الصراط المستقیم » سخن گفتند و لذا از تمام شهرستانهای ایران کسانیکه در مرحله صراط مستقیم بودند و مرحله یقظه و توبه و استقامت را تمرین کرده و خود را در مراحل تزکیه نفس ساخته و وارد به مرحله صراط مستقیم شده بودند دعوت شدند. که درباره مسئله صراط مستقیم که همه روزه ما از خدای تعالی هدایت به آن را می طلبیم حضرت استاد برای آنها این درس را مفصلا بیان کنند و به نکات موفقیت این مرحله اشاره نمایند لذا جلسه پس از نماز مغرب و عشاء با قرائت ۲۰ آیه از سوره فصلت و ترجمه و برداشتهائی که حضرت استاد از آن آیات داشتند انجام شد سپس حضرت حجة الاسلام آقای بخشی زاده درباره صراط مستقیم سخن گفتند و بعد از ایشان حضرت حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای کاشانی در توضیح همین مرحله مطالبی بیان کردند و سپس حضرت آیة الله ابطحی سخنانی درباره این مرحله به صورت درس برای این عده خاص بیان فرمودند که بعضی از فراز های سخنان ایشان در روزهای آینده این هفته نوشته می شود .

۱۴۲۶/۱۰/۱۳ قمری – مقام زن

مقام زن  

 

 

بسمه تعالی ……… بدون تردید اگرما طبق دستور اسلام که درقرآن خطاب به زنان پیغمبراکرم (صلی الله علیه و آله ) که  والا ترین زنان امت آنحضرت  می بایست می بودند ودستوراتیکه به آنها داده میشود  طبعا بهترین دستورات بوده است عمل می کردیم که  می فرماید: "وقرن فی بیوتکن"  و زنها  شئوناتی را که خدایتعالی برای آنها مقرر فرموده که دو صفت ازصفات حمیده اش را درفطرت آنها قرارداده که یکی رحیمیت ودیگری ربوبیت است رعایت می کردند و در خانه می نشستند  و با مهربانی کامل فرزندانشان را تربیت می نمودند وشوهرداری خوبی می کردند و ازغربی های عقب افتاده ازحقایق تقلید کورکورانه  نمی کردند  و بجای آنها مردها کارهای  بیرونی و اداری وسخت راانجام می دادند ، فوائد زیر برای خانواده ها و مملکت اسلامی ایران بوجود میآمد . یک:  این همه مرد بی کار که باید مخارج خود و زن و فرزندانش را تهیه کند وجود نداشت . دو: فرزندان بامهربانی مادرخوب تربیت می شدند . سه: فرزندان با تعلیمات مادر، سواد خوبی پیدامیکردند. چهار:بچه ها تحت تربیت خوب ومهربانانه مادر، معارف واحکام واخلاقیات اسلامی راخوب یاد میگرفتند وبی بندوبار نمی شدند . پنج : دچار عقده نمی شدند و صدها جنایت که در اثر عقده ای بودن انجام میشود نمی داشتند. شش:  زندگی سروسامانی  پیدا می کرد  و به جدائیها و نزاعها و بدبختیهای بین زن  و شوهر منجر نمی شد. هفت:  آمار طلاق پائین می آمد  و تفاهم زیادی بین زن و شوهر بوجود  می آمد . امید است فقط  بفهمیم  و برای اندک درآمدی که  زن  میخواهد وارد زندگی  کند از اینهمه  فوائد  صرفنظر نکنیم  و خدائی که روزی دهنده است راازیاد نبریم.

۱۴۲۶/۱۰/۴ قمری – ثواب زيارت امام زادگان

ثواب زيارت امام زادگان      

 

 

بسمه تعالي………چندي قبل با دوستان براي بازديد از دفتر پاسخگوئی به سوالات در رشت دیدن کردم پس از تشکیل چند جلسه وپاسخ گفتن به سوالات، دوستان اظهار داشتند که درنزدیکی رشت دو امامزا ده به نامهای امام زاده ابراهیم  و امام زاده اسحق علیهما السلام وجوددارند که بسیا ر روح پاکشان معین اند. من امامزاده ابراهیم علیه السلام را قبلا زیارت کرده بودم لذا تصمیم گرفته شد که به امام زاده اسحق علیه السلام برویم. جداًمعنویت خوبی داشت وبه ما کمکهای معنوی خوبی کردند

۱۴۲۶/۱۰/۱ قمری – روز عيد فطر

روز عيد فطر       

 

 

بسمه تعالي …………… عيد فطر يعني برگشت به فطرت . يعني برگشت به همه حقايق . يعني برگشت به آنچه در عالم ارواح از پروردگار متعال بوسيله خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام از علوم الهي و معارف حقيقي ياد گرفته ايم . يك ماه به تزكيه نفس پرداختيم و امروز در نماز عيد در سوره اعلي و سوره شمس خوانديم ( قد افلح من زكيها . و قد افلح من تزكي ) پس تزكيه نفس و مال شده است و در امروز بايد ما به همه حقايق و معارف ياد داده شده در عالم ارواح برگرديم و آنها را در ذهن بسپاريم و از آنها تخطي نكنيم. باشد كه با اين روحيه به خداي تعالي تزديك شويم و بازهم به ميهماني خداي عزيز دعوت گرديم .

۱۴۲۶/۹/۲۶ قمری – اخلاق

اخلاق    

 

 

بسمه تعالي ………….. حضرت استاد فرمودند : انسان در هر حال بايد خود را در محضر خدا بداند  ……. پس بايد زبانش را كنترل كند …….. گوشش را كنترل كند …….. چشمش را كنترل كند ……. و از همه بالاتر قلبش را كنترل كند تا كاري نكند كه خدا راضي نباشد با زبانش مردم آزاري نكند. با گوشش بدي ديگران را نشنود. با چشمش گناه نكند و به ديگران توهين نكند و كينه كسي را در دل نگيرد و اگر كسي او را اذيت كرد عفو ش كند كه خداي تعالي فرموده : << ان السمع و البصر و الفئود كل اولئك كان عنه مسئولا >> انشاالله موفق باشيد .

۱۴۲۶/۹/۲۳ قمری – صلوات

صلوات  

 

 

بسمه تعالي …..حضرت استاد فرمودند :…ازنظر روايات ولغت ، آل محمد«صلی الله علیه و آله» ذريه رسول اكرم «صلی الله علیه و آله» است…. وتمام مسلمانها لااقل درهرنماز ازخدايتعالي براي آنهاطلب رحمت خاص الخاص كه صلوات باشد مي نمايند  وصلوات دعائي است كه مستجاب است. بنابراين ، اين فضل الهي و اظهار محبتي است كه خدايتعالي به ذريه پيامبر اکرم«صلی الله علیه و آله» فرموده است وازمردم مسلمان هم خواسته است که بخاطر اجر رسالت ذريه آنحضرت رادوست داشته باشند که فرموده است« قل لااسئلکم عليه اجرا الا المودة في القربي».

 

 

۱۴۲۶/۹/۲۱ قمری – عقل چيست

عقل چيست       

   

 

بسمه تعالي ……همانگونه كه از معني عقل پیدا است عقل چیزیست که انسانراعقال میکند. یعنی پابند میزند و به حقایق  انسان را مقید میکند که دراصطلاح قرآن آنرا فطرت انسا نی هم میگویند . توضیح انکه . طبق احادیث متواتره خدایتعالی ارواح انسانها را دوهزار سال قبل ازابدان کوچکی که درعالم میثاق یاعالم< ذر> به آنها داده.خلق فرمودودراین مدت روح راکه بدنی نداشت تحت تعالیم خودبوسیله مخلوقات پاک اول ماخلق الله که عقل کل بودند قرارداد.  در آنجا چون روح باید تاابد بماندهمه حقایقی که برای روح لازم بود به اوتعلیم داد. ونام آن علوم راعقل گذاشت. چون آنرا از<عقل کل> . انسان فرا گرفته بود واین عقل واین معارف اورا به بندگی وادار میکرد. لذا فرموده <ونفس وماسواها فالهمها فجورها وتقواها> سپس خدایتعالی از این روح عاقل در<عالم ذر> پیمان گرفت که به انچه یاد گرفته عمل کند. اینجا ازاوسئول کرد که ایا من مربی شما نیستم که درقرآن به آن تصریح فرموده < الست بربکم >  وبه او اختیار داده بود. لذاهمه انسانها  گفتند < بلی > سپس برای او امتحا نی قرار داد تا او خودرا بشناسد که فرموده < خلق الموت والحیا ت لیبلوکم ایکم احسن عملا> دراینجا به اوبرای آنکه تحولی درزندگیش داده بود واوراوارد رحم مادر وسپس وارد دنیا فرموده بود. همه  چیزهائیکه درعالم ارواح ازمعقولات به او یاد داده بود به اوفراموشی داد ولی پیامبران <ع> رابرای یا د آوری او فرستاد تا بشررابه انچه فراموش کرده است ازمعقولات متذکرکنند. این بودمعنی عقل. امید است بادقت انرا باآیات قرآن وروایات تطبیق دهید تا حقیقت را دریابید

۱۴۲۶/۹/۲۰ قمری – عقل و فكر

عقل و فكر           

 

بسمه تعالي…..باكمال تاسف فلاسفه مادي براي انكه بتوانندمطالب انحرافي خودرابه خوردسائرين بدهندمعني واژه هاراتغییردادندوآنهاراشایع نمودند .که یکی ازآنها معنی <<عقل>> بوده است. همه میدانیم که از نظرقرآن واحادیث اسلامی عقل درمقابل جهل قرار گرفته که کتاب عقل وجهل اصول کافی وسایر کتب روائی اسلامی ازسنی وشیعه دلیل بر این مدعی است ولی<<فکر>> که همان اندیشه است  راهنما ی انسان به سوی عقل است . وتردیدی نیست که عقل حجَُّّت است ولی فکر حجت نیست امام علیه السلام میفر ماید<< ان لله علی الناس حجتین حجت ظاهره وحجت باطنه اماالحجه الظاهره فالانبیاء والرسل<ع> واماالحجه الباطنه فالعقول>> پس عقل حجت الهی است خطاءکارنباید باشد وامام عليه السلام انرااینگونه توصیف میکند<< العقل ما عبد به الرحمن واکتسب به الجنان>> وخدایتعالی درقرآن مردم رابه تعقل مکررواداشته وفرموده<<افلاتعقلون>> پس عقل حجت است ولی فکر بشرحجت نیست وخطاء کاراست که می بینیم فلاسفه بزرگ باهم اختلا فات شدیدی دارند با انکه همه با تفکرمطالبشانرا عرضه میدارند ولی اگرافکارهمه به عقل میرسید همانگونه که انبیاء <ع >سر سوزنی باهم اختلافی ندارند انهاهم باهم اختلافی نمیداشتند بنا بر اين فلسفه كه متكي به افكار بشري است علم معقول گفته نميشود بلكه علوم قرآن واستنباط ازاحاديث واجتهاد ازعلوم عقليه است

۱۴۲۶/۹/۱۷ قمری – زلزله ناگهاني

زلزله ناگهاني        

 

زلزله وسيل هاوحوادث ناگهاني كه منجر به ازبين رفتن جمعي ميشود اگربگوئيم بلائي ازجانب خدايتعالي است  سوال ميشود چرا؟ آيا خدايتعالي مي خواهد به بي گناهاني كه در اين بين كشته ميشوند ظلم كند؟ مسلم است كه خدا سر سوزني ظلم نمي كند بعلاوه در امم گذشته هر زمان كه مي خواسته بلائي برقومي نازل كند به آنهامكرراخطارميداده تاآنها حواسشان راجمع كنندپس  چگونه ممکن است باین امت مرحومه بدون اخطارناگهان سیل یازلزله نازل شود و کوچک وبزرگ را ازبین ببرد جواب این مسئله راپیشوایان شیعه داده اند آنهائی که کشته میشوندبه منزله شهید اند وبرای باز ماندگان امتحان الهی است که ما چه گونه عمل میکنیم و تنبیهی است که مواظبت کنیم بناها را محکم بسازیم

۱۴۲۶/۱۱/۲۳ قمری – فراز پنجم از فرمایشات حضرت آیت الله ابطحی در کلاس مرحله محبت

فراز پنجم از فرمایشات حضرت آیت الله ابطحی در کلاس مرحله محبت       

 

 

بسمه تعالی ………………. حضرت آیت الله ابطحی در جمع بندی فرمایشاتشان در کلاس درس محبت فرمودند: « اینکه به راه اخلاص بروید یا به راه خلوص بروید بستگی به فکر شما، به روحیات شما دارد که آن سوزنبان اصلی، آن خدای بزرگ، آن حجة بن الحسن ارواحنا فداه ببیند که شما از کدام راه می توانید بروید. از اختیار شما خارج نیست، در همین مرحله باید انسان تکلیفش را روشن کند. با دعا و تمنا و خواهش و توسلات هم تعیین نمی شود . به این بستگی دارد که آیا شما درک می کنید مخلَصین یعنی چه ؟ چند نمونه در دنیا از خودت نشان دادی که تو در مرحله خلوص می توانی قدم برداری . آیا اگر مستحقی در خانه ات آمد، مانند ائمه اطهارعلیهم السلام بدون توقع به او کمک کردی یا نه، مانند مخلِصین توقع داشتی در مقابلش برایت کاری بکنند. دوستت را دعوت کردی که او هم دعوتت کند، به او محبت کردی که روزی هم او به تو محبت کند. اگر این طور بودید سوزنتان را از راه مخلِصین زده اند و تا بهشت هم در همین راه می روید. راه اینکه به مسیر مخلَصین وارد شوید این است که با هم صفا و صمیمیت داشته باشید و تمرین خلوص را در این مرحله بکنید. اگر خدای تعالی لطف کرد و از راه مخلَصین رفتید، همانجا حکمت را به قلبتان وارد میکند و انشاءالله در مرحله خلوص از قلبتان به زبانتان جاری میشود. اگر بخواهید از مخلَصین باشید، باید صاحبخانه شناس باشید، باید خداشناس باشید و راه رسیدن به این مطلب هم معرفت خداست. عقایدتان را محکم کنید. خدای تعالی از رگ گردن به شما نزدیک تر است . دل هر ذره ای که بشکافی…آفتابیش در میان بینی. یک چنین توجهی را به خدا ، از خدا بخواهید تا محبت به خدا در دلتان زیاد شود. و حالت سومی هم هست که ممکن است انسان در سر این دوراهی متوقف شود. تا زن و زندگی و ثروت و سلامتی دارد به خدا کاری ندارد. به این مسائل فکر هم نمی کند.اصلا نماز شب می خواند که خدا به او ثروت و سلامتی بدهد . این فرد سر دوراهی متوقف شده و شما انشاءالله سعی کنید که در یکی از این دو راه قدم بردارید و امیدواریم که همه شما صاحبخانه شناس باشید و از اولیاء خدا و مخلَصین بشوید.»

۱۴۲۶/۱۱/۲۳ قمری – فراز چهارم از فرمایشات حضرت آیت الله ابطحی در خصوص مرحله محبت

فراز چهارم از فرمایشات حضرت آیت الله ابطحی در خصوص مرحله محبت 

 

 

بسمه تعالی ………………. حضرت آیت الله ابطحی در ادامه فرمایشاتشان در کلاس تخصصی محبت، به توصیف مخلَصین پرداخته و تفاوتهای میان مخلِصین و مخلَصین را چنین بیان فرمودند: «مخلَص کسی است که روز قیامت حساب ندارد، خدا در دنیا و آخرت روزی مادی و معنوی بی حسابی به او می دهد، نمی فرماید این قدر عبادت کردی بیا مزد بگیر، به مقام لا خوف علیهم و لا هم یحزنون می رسد و یک انسان باشخصیت در کنار پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله ، در کنارائمه اطهار علیهم السلام، در کنار تمام خوبان قرار می گیرد. نمونه مخلَصین ائمه اطها ر علیهم السلام بوده اند که در قرآن فرموده «و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» برای محبت خدا کار می کنند «انما نطعمکم لوجه الله» حتی به فکر این هم نیستند که در مقابلش چیزی بخواهند «لا نرید منکم جزاء ولا شکورا» توقع کاری که برایشان بکنند ندارند، هیچ، انتظار تشکر هم ندارند. مخلَص وقتی به بهشت می رسد، نه درخت می بیند، نه حورالعین می بیند، می گوید: پس آقا کجاست؟ پس خدا کجاست؟ یکسره می برندش خدمت آقا «و شیعتک علی منابر من نور مبیضة وجوههم حولی فی الجنة و هم جیرانی» ما در دنیا مبتلا به غیبت حضرت بقیة الله علیه السلام بودیم، حالا هم که مردیم باز هم آقا را نبینیم؟ این راه، راه خلوص است . اکثر مردم این راه را درک نمی کنند و نمی توانند بروند. هم راه خلوص و هم راه اخلاص شما را به بهشت می رساند. منتها مخلِص مانند مهمانی است که به مهمانی رفته و فقط به سفره و محتویات آن کار دارد و به اصطلاح غذا شناس است . ولی مخلَص مانند مهمانی است که صاحبخانه شناس است، غذا هرچه بود برایش فرق نمی کند.»

۱۴۲۶/۱۱/۲۳ قمری – فراز سوم از فرمایشات حضرت آیت الله ابطحی در کلاس درس محبت

فراز سوم از فرمایشات حضرت آیت الله ابطحی در کلاس درس محبت     

    

 

بسمه تعالی ………………. حضرت آیت الله سید حسن ابطحی در فراز سوم فرمایشاتشان درجمع شاگردان کلاس محبت ، به توضیح اهمیت این مرحله و جایگاهش در میان سایر مراحل پرداخته و فرمودند : «در این مرحله شما سردو راهی هستید و ذات مقدس پروردگار، همانند سوزنبان راه آهن، شما را کنترل و به یکی از این دو راه هدایت می کند. یکی از این راهها شما را به مقام مخلِصین می رساند.» حضرت آیت الله ابطحی در توضیح صفات ومقام مخلِصین فرمودند: «مخلِص کسی است که عباداتش را برای خدا خالص کرده باشد.«مخلِصین له الدین». مخلِصین اهل بهشتند، ولی شب اول قبر، دقیق حساب و کتاب می شوند، از فرد مخلِص وقتی می پرسند چرا نماز شب خواندی؟ می گوید: بخاطر ثوابش ، بخاطر مزدش ، روز قیامت هم که نامه اعمالش را به دست راستش می دهند «لا یغادر صغیرة و لا کبیرة الا احصیها» تمام حساب شده، دقیق، ده برابر، بیست برابر آن هم اضافه مزد می دهند. بفرمایید بهشت، وارد که می شود اول نگاه می کند درختها کجاست، «و جنات الفافا» ،درختهایی که سر بر هم آورده ، زیرش جوی شیر و عسل جاری است، حورالعین دوطرف ایستاده منتظر مقدم شما هستند ، قصرهای آن چنانی،«متکئین علی فرش بطائنها من استبرق»، «متقابلین»، روبروی هم نشسته اند، «فیها ما تشتهی الانفس و تلذ الاعین»،هرچه اشتها داشته باشی ، هرچه چشمت خوشش بیاید جلویت می گذارند. سعی کنید کارگر خوبی باشید، کوچکترین گناهی نکنید،آنچه ثواب بیشتری دارد انجام دهید تا دراین راه موفق باشید . این راه خوبی است، خدای تعالی هم بیشتر روی این راه تاکید فرموده. این راه ، راه اخلاص است.ائمه اطهار علیهم السلام بیشتر مردم را به راه اخلاص و تقوا سفارش می کرده اند، در این راه انسان اعمالش برای خدا خالص میشود.»

۱۴۲۶/۱۱/۲۳ قمری – «فراز دوم از فرمایشات حضرت آیت الله ابطحی در جمع دوستان اهل محبت»

«فراز دوم از فرمایشات حضرت آیت الله ابطحی در جمع دوستان اهل محبت»

 

 

بسمه تعالی …………… حضرت آیت الله سید حسن ابطحی در ادامه فرمایشاتشان در جمع دوستان اهل محبت فرمودند: «همه موجوداتی که در عالم هستند،از طرف پروردگار بر اساس مهر و محبت ایجاد شده اند،که فرمود: «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف» من دوست داشتم که شناخته شوم،محبت من ایجاب کرد که «خلقت الخلق لکی اعرف». فکر نکنید بشر یک موجود بسیار بی ارزشی است،اگر تو ارزش نمی داشتی به این شکل خلقت نمی کردند،شکل تو شکل پیغمبر است. اگرچه موجودات زیادی هستند که از نظر ظاهر قیافه شان از ما بهتر است ولی خدای تعالی ائمه اطهار علیهم السلام را در دنیا در این قالب و شکل قرارشان داده و لذا ما اشرف مخلوقاتیم. بقیه مخلوقات را هم میفرماید: خلقت الاشیاء لاجلک همه چیز را برای تو خلق کردم، برای اینکه تو خدا را بوسیله آن مخلوقات بشناسی،برای اینکه خدمتگزار تو باشند،برای اینکه همه چیز در زیر سایه تو باشد،ولی تو را برای خودم خلق کردم.اي افراد بشر،اي افراد متدين،اي سالكين الي الله به جايي خودتان را برسانيد كه براي خدا باشيد، در راه خدا باشيد، اين قدر سستي و تنبلي نداشته باشيد، من از خدا خواسته ام كه يك عده از شما انشاءالله از اولياء خدا بشويد» ایشان در ادامه فرمایشاتشان فرمودند: «باید انشاءالله کاری کنیم که خدا ما را دوست داشته باشد،خودش در قرآن فرموده که چه کسانی را دوست دارد«ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین» هر کس توبه نصوح کند و دیگر گناه نکند خدا دوستش دارد، و کسانی که خودشان را پاک می کنند. پاکی ظاهری داریم که علامت ایمان است و پاکی دل که از همه مهمتر است،اگر با خدا یا مردم دورویی داشته باشید شما متطهر نیستید،اگر انسان پاک شد میتواند حقایق قرآن که حکمت است را بفهمد،«لا یمسه الا المطهرون» قرآن مس ظاهری دارد که برای مس ظاهری باید با وضو باشید اما مس باطنی داریم كه براي رسيدن به حقايق قرآن بايد از متطهرين باشيد.» 

۱۴۲۶/۱۱/۲۳ قمری – جلسه مرحله محبت از سلسله جلسات تخصصی مراحل تزکیه نفس

جلسه مرحله محبت از سلسله جلسات تخصصی مراحل تزکیه نفس     

 

 

بسمه تعالی ………………. جلسه تخصصی مرحله محبت، در شب ۲۳ ذی القعده و در جوار بارگاه ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء برگزار گردید. دراین جلسه پس از تلاوت آیات هفتگی قرآن مجید و ایراد بیاناتی توسط حجج اسلام جناب آقای گنجی و جناب آقای رفیعی، سخنان مبسوطی پیرامون مرحله محبت توسط حضرت آیت الله سید حسن ابطحی مدظله العالی ایراد گردید. حضرت آیت الله ابطحی مدظله العالی سخنان خود را با تلاوت آیه شریفه « والذین امنوا اشد حبا لله »آغاز نموده و میلاد حضرت مسیح علیه السلام که محبت را از طرف پروردگار برای بشریت هدیه آورده است تبریک و تقارن این میلاد را با جلسه دوستان اهل محبت بسیار مناسب دانستند. ایشان در ادامه با بیان دلایل اختصاص ماه ذی القعده به حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء و مناسبت روز 23 این ماه به زیارتی مخصوص آن حضرت چنین فرمودند: « در حدیث شریفی فرموده اند: «بین جبلی طوس روضه من ریاض الجنه». (بین دو کوه طوس باغی است از باغهای بهشت). و شما امشب در بخشی از کره زمین قرار گرفته اید که روضه است، روضه یعنی باغ، بوستان،جای بسیار پرنعمت، جایی که اگر درست وارد ملکوت این شهر بشوید، هر حاجتی که بخواهید به شما داده می شود و راه ورود به این شهر و این حرم مطهر این است که انسان با محبت وارد شود، آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام را دوست داشته باشد، حضرت رضا علیه السلام را بشناسد، زیارت ظاهری و طبق معمول نکند، وقتی وارد این شهر مقدس می شود بداند که مثل وقتی نیست که وارد شهرهای دیگر شده است. مسافرتهای آسان این زمان چون سختی در راه نمی بینیم، به فکر محبت و حقیقت نیستیم ، این جلسات دوهفته یکبار محبت شما را نشان می دهد که از راه دور و هوای سرد و با آن ابراز علاقه حضور پیدا می کنید.

۱۴۲۶/۱۲/۵ قمری – فراز پنجم بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

فراز پنجم بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

  

 

بسمه تعالی…………………………..حضرت آیت الله ابطحی در بخش پایانی سخنانشان فرمودند : « والاخرة للمتقین» تقوا اساس همه کارهاست. از مرحله یقظه باید تقوا را شروع بکنید و در مراحل پیش بروید تا برسید به مرحله اعتصام. اعتصام از ریشه عصم است، معصوم هم از همین ماده است. به یک جایی می رسید که علاوه بر اینکه نمی خواهید گناه بکنید، با اشتهای کامل به سمت خوبیها می روید. لذا خدای تعالی فرموده « واعتصموا بالله » معرفت خدا را پیدا کنید، تقوا داشته باشید تا به مقام اعتصام برسید. و یا « واعتصموا بحبل الله » با معرفت خاندان عصمت خودتان را به مرحله اعتصام برسانید و معصوم از گناه بشوید.» ایشان در توضیح بخش دیگری از آیات تلاوت شده فرمودند : « و من یعش عن ذکر الرحمن نقیض له شیطانا فهو له قرین» هر چه هستید از یاد رحمانیت خدا کناره نگیرید. به نعمتهای الهی نگاه کنید. به سر انگشتانتان نگاه کنید. چقدر این نقش سر انگشتان اهمیت دارد. این خطوط سر انگشت را دزد هم دارد. شمر هم دارد. اولین ولی خدا هم دارد. این معنای رحمانیت پروردگار است که شامل حال همه می شود. ولی رحیمیت، مهربانی خاص پروردگار است، اگر حالتی دارید که از حرف خوب و صراط مستقیم خوشتان می آید، این مربوط به رحیمیت است، همه اینطور نیستند. اگر نیمه های شب بلند می شوی، با خدا مناجات می کنی، سر به سجده می گذاری و اشک می ریزی، این رحیمیت خداست……………….. ولی اگر کسی از رحمانیت خدا فراموش کند، شیاطین مانند سگهایی که دور لاشه جمع می شوند، اطرافتان را می گیرند.» معظم له درباره ظهور حضرت بقیة الله علیه السلام فرمودند: « حواستان جمع باشد، من هر شب که اعلام می شود شهاب باران است منتظر خبری هستم، چون شیاطین بیشتر از ما حواسشان جمع است. هر وقت بخواهد خبر تازه ای از ظهور بشود به آسمان هجوم می برند و این شهاب سنگها مانع نفوذشان به آسمانها می شود. فرج این طور نیست که یک دفعه انجام بشود و همه منکر حضرت بشوند، کم کم همینطور که می بینید از ۳۰ سال قبل تا بحال چقدر نام مقدس حضرت بقیة الله ارواحنا فداه شایع شده ، مانند بین الطلوعین ظهور پیشرفت کرده است.».ایشان در خاتمه فرمودند: « خدای نکرده از ذکر رحمان غافل نشوید و ذکر رحیمیت پروردگار را هم داشته باشید تا گرفتار شیاطین نشوید و ان شاالله همه تان از خوبان بشوید.»

۱۴۲۶/۱۲/۵ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله          

 

 

بسمه تعالی…………………………..حضرت آیت الله حاج سید حسن ابطحی در بخش دیگری از فرمایشاتشان به بیان علت زندگی به ظاهر فقیرانه امیرالمومنین علیه السلام پرداخته و فرمودند : « حضرت امیر علیه السلام نان جو می خورد تا اگر در میان مسلمانان و دوستانش کسی پیدا شد که نتوانست نان گندم بخرد و جو خرید و خورد، بگوید اگر من نان جو می خورم علی هم همین را می خورد. علی علیه السلام می فرماید: من این نان را می خورم که در بین مردم مسلمان کسی پیدا نشود حسرت من را بخورد . اینها مال مقام رهبریت است. مال کسی است که می بیند عده ای دارند پشت سر او حرکت می کنند، اگر کج برود آنها هم کج می روند. » ایشان در ادامه توضیح آیات فرمودند: « مصداق کافر به رحیمیت خدا کسی است که مثلا 70 سال در دنیا بوده و آدم خوبی هم هست ولی موفق به زیارت حضرت ولی عصر ارواحنا فداه نشده . با خودش می گوید وقتی من که آدم خوبی بودم در این 70 سال تشرفی نداشتم، پس امکان تشرف وجود ندارد. و حال آنکه در زمان غیبت صغرا با وجود علمای بزرگی مثل شیخ کلینی و شیخ صدوق افراد عامی و کاسب مانند حسین بن روح که روغن فروش است نایب خاص حضرت می شود و همان علمای بزرگ آن قدر خوب بوده اند که هیچ وقت نگفتند چرا ما هر روز امام زمان را نبینیم و توی روغن فروش هر وقت بخواهی ببینی. آن قدر خوب بودند که حتی نامه هایشان را به همین نواب می دادند تا به امام زمان برسانند و حال آنکه هنوز ما مرهون علوم همین علمای بزرگ هستیم. درباره ملاقات حضرت به این کلام معتقد باشید که اختیار ملاقات بدست خود حضرت است، به هر کس صلاح بدانند اجازه ملاقات می دهند . نه به شخصیت و موقعیت افراد بستگی دارد، نه کسی اختیار ملاقات دارد. اگر کسی بگوید من می توانم مثلا سالی یکبار به اختیار خودم خدمت حضرت برسم اشتباه کرده و اگر هم کسی بگوید آن حضرت دیده نمی شود هم غلط گفته است. بستگی به مصلحت دارد که آیا حضرت صلاح می دانند اجازه ملاقات بدهند یا نه؟»

۱۴۲۶/۱۲/۵ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله       

     

 

بسمه تعالی…………………………..حضرت آیت الله ابطحی در فراز دیگری از بیاناتشان فرمودند: « علت اینکه خدا به کفار مطلق هم آن نعمتها و ثروتهای دنیایی مفصل را نداده، این است که در این صورت همه ما هم همان طرف می رفتیم و به کفار می پیوستیم. درست مانند همان کدخدایی که اگر بخیل بود سایرین هم که تحت نفوذ او بودند بخیل می شدند.» ایشان خطاب به اهل تزکیه نفس فرمودند : « شما اهل تزکیه نفس خدای نکرده کاری نکنید که دیگرانی که به شما نگاه می کنند، بگویند این هم اهل تزکیه نفس، این هم افراد پاک، و همینطور اگر عمل غیرمتعارف یا ظاهرا خلافی از کسی مشاهده نمودید، شاید او روی مصالحی و با یک حساب دقیقی این کار را انجام داده، شما بدون در نظر گرفتن آن مصالح آن کار خلاف را انجام ندهید. خیلی باید رعایت کنید، یک اوقات تلخی، یک عصبانیت ممکن است اثرات بدی داشته باشد. شما تنها نیستید. یک عده چه بخواهید و چه نخواهید به شما چشم دوخته اند و عقب سر شما حرکت می کنند. اگر تو کار خلاف کردی بدان که خدای تعالی فقط بخاطر آن کار خلاف تو را مواخذه نمی کند، بلکه بخاطر اینکه عده ای هم پشت سر تو آمده اند و مرتکب خلاف شده اند هم مواخذه می شوی. روزه خوردن درخفا فقط کفاره دارد ولی روزه خوردن علنی شلاق و کتک دارد. به جهت اینکه حیثیت ماه مبارک رمضان را از بین برده. اگر بالاتر از این کسی حیثیت اولیاء خدا را ببرد به مراتب گناهش سنگین تر است و ما همه ان شاالله می خواهیم از اولیاء خدا باشیم.» معظم له در ادامه فرمودند: « من معتقدم ائمه اطهار علیهم السلام ثروتمند بودند ولی در عمل، غیر از ثروتمندهای معمولی بوده اند. ثروتمند معمولی و دور ازخدا، خودش خوب می خورد، همه را برای خودش جمع می کند، بهترین وسایل را برای خودش تهیه می کند، به کسی هم کاری ندارد. اما ثروتمند الهی که ائمه اطهار علیهم السلام در این جهت باید مقتدای ما باشند، کار می کنند، فعالیت می کنند، ثروتشان را زیاد می کنند که دستشان باز باشد تا بتوانند به فقرا و افراد محتاج پول برسانند. علی بن ابیطالب علیه السلام نخلستان ایجاد می کرد. همین مسجد شجره ای که حجاج از آنجا محرم می شوند نام اصلیش « بئار علی» یعنی چاه های علی است و اینکه نام مسجد را شجره گذاشته اند، بخاطر این بوده که اطراف آنجا پر از درختهای نخلستان بوده است. شما حساب کنید یک باغ آن حضرت هزار نخل خرما داشته که باید با فاصله ۱۰ متری کاشته شده باشند. چند هکتار زمین آباد شده؟ حضرت زهرا سلام الله علیها با اینکه فدکش را گرفته بودند، با این حال روز وفاتش  تولیت 7 پارچه آبادی را به امام مجتبی علیه السلام سپرد و روایاتی که به اسرائیلیات معروف است و از فقر و احتیاج حضرت امیر به یک یهودی و چادر فاطمه زهرا علیها سلام که 70 جایش وصله خورده، آن هم از لیف خرما، حکایت دارند ناصحیح و ساخته دشمنان دانا است.»

۱۴۲۶/۱۲/۵ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

 

 

بسمه تعالی…………………………..حضرت آیت الله ابطحی در بخش دیگری از فرمایشاتشان فرمودند: « به طور کلی دنیا از نظر خدای تعالی و اولیائش ارزشی ندارد و آنچه در دنیا هست تحت رحمانیت پروردگار می باشد که می بینید خدای تعای رحمانیتش را از شمر و دشمنان خاندان عصمت هم دریغ نفرموده. چون خدای تعالی در قرآن فرموده « انما الدنیا لعب و لهو».  انما کلمه حصر است. یعنی جز این نیست که دل بستن به دنیا بیهوده است. چرا؟ علتش این است که دنیا زودگذر است ، همیشه مال ما نیست و چیزی که همیشه مال ما نباشد بی فایده است. اگر کسی نفهمیده باشد که دنیا دائمی نیست، خیلی از حقیقت دور است، بدلیل اینکه بروید قبرستان ببینید هر روز چقدر وارد می شوند. ما جز انگشت شمار، نداریم کسانی را که بیشتر از ۲۰۰ سال عمر کرده باشند. خدا در قرآن ، خاندان عصمت در ضمن کلماتشان و عقل که حجت باطنی است به ما می گویند هرچه هم در دنیا عمر بیشتری بکنید که ممکن است بعد از ظهور بخاطر تغییر بعضی شرایط ، عمرها طولانی تر شود، باز هم ما رفتنی هستیم. » معظم له در توضیح آیه شریفه قرآن فرمودند : « خدای تعالی در این آیات می فرماید که اگر مصلحتی منظور نمی شد، رحمانیتش ایجاب می کرد هرکس در دنیا کافرتر بود ثروت بیشتری داشته باشد. مثلا فرض کنید که شخصی بیاید و سکه های طلای زیادی را بدهد و بجای آن یک انبار کاه از شما درخواست نماید. شما می گویید همه این کاهها ، همه این پهن ها ، همه این عذره ها مال تو. خدای تعالی می فرماید اگر این نبود که همه مردم به سمت کفار گرایش پیدا می کردند و کافر می شدند، رحمانیت من ایجاب می کرد که آن قدر به کفار در دنیا ثروت بدهیم که سقف خانه هایشان از نقره و متکایشان از نرم ترین پارچه ها باشد. « و لولا ان یکون الناس امة واحدة لجعلنا لمن یکفر بالرحمن لبیوتهم سقفا من فضة » . کافری که در این آیه فرموده کافر مطلق است. یک وقت فردی به مهربانی خاص خدا کافر است ولی اگر کسی به مهربانی عام پروردگار هم کافر شود این فرد کافر مطلق است. کسی که نه نعمت گوش را منظور نموده، نه نعمت چشم را منظور کرده، نه نعمت سلامتی را در نظر گرفته و همه نعمتهای الهی در کره زمین را ندیده گرفته است کافر مطلق است و همین فرد است که طلاها را داده و کاه و پهن در مقابلش خواسته است. رحمانیت پروردگار ایجاب می کند که این فرد آن قدر در دنیا خوش باشد که حتی پله های کاخش از نقره باشد. ولی تمام این نعمتها در مقابل نعمتهای بهشتی که « عرضها السماوات و الارض » چه ارزشی دارد؟ »

۱۴۲۶/۱۲/۵ قمری – بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در قم

بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در قم        

 

بسمه تعالی…………………………..حضرت آیت الله سید حسن ابطحی در روز جمعه هفته گذشته که مصادف بود با پنجم ذیحجه 1426 قمری در دفتر قم و در جمع سالکین الی الله مطالب مهمی را در ارتباط با آیات قرائت شده در آن جلسه بیان فرمودند. معظم له با قرائت آیه شریفه 33 از سوره مبارکه زخرف فرمودند: « در زمان ما صنایع، اکتشافات و مال دنیا آن چنان انسانها را به سمت خود می کشد که گاهی افراد به هیچ وجه به یاد خدا نمی افتند. اگر ما دیدیم یک نفر کافر سالم است خیال می کنیم بخاطر کفرش سلامتی دارد یا اگر دیدیم ثروتمند است گمان می کنیم بخاطر کفرش ثروتمند شده است. علت این امر ظاهربینی ماست و اینکه از هر چیزی ظاهرش را می بینیم.» ایشان در ادامه فرمایشاتشان ضمن بیان تحقیقی روانشناسانه در قبل از انقلاب که توسط معظم له و عده ای از طلاب تحت تربیت ایشان صورت گرفته بود نتیجه آن تحقیق را چنین بیان فرمودند : « من وقتی برای سرکشی و نظارت بر کار طلاب به دهات و روستاهای مختلف می رفتم، طرز برخوردهای متفاوتی از مردم روستاها مشاهده می نمودم. مثلا در یک روستا آن قدر مردم خسیس بودند که حتی حاضر نبودند به مبلغین ما غذایی بدهند و در روستای دیگر آن قدر سخی و بخشنده بودند که حتی اگر با برنامه تبلیغی ما مخالف هم بودند باز هم پذیرایی و مخارج مبلغین را به عهده می گرفتند. نتیجه تحقیق درباره علت این تغییر رفتار از یک روستا به روستای دیگر این بود که مردم ، به رفتار و منش کدخدای ده نگاه می کردند، اگر کدخدا مرد سخی و بخشنده ای بود، مردم آن ده هم سخاوتمند بودند و برعکس اگر کدخدای ده بخیل بود، مردم آن ده هم بخیل بودند. آن چنان که فرموده اند : «الناس علی دین ملوکهم» ملوک جمع مالک است، منظور یک نفر بزرگتر است که سایرین به او چشم دوخته اند و فکر می کنند اگر هر کار او کرد اینها هم بکنند، افراد بزرگی می شوند وشخصیت پیدا می کنند. اگر یک روحانی در بین مردم محبوب باشد، سایرین می خواهند هر کار او کرده بکنند تا به آن مرحله که او رسیده برسند. اگر یک تاجر موفقی ببینند، دنبال این هستند که این تاجر چه کرده که موفق شده است. آیا با بی دینی به اینجا رسیده یا با دینداری. و لذا شما دوستان و علی الخصوص روحانیون و کسانی که سایرین به آنها به عنوان افراد موفق نگاه می کنند و از رفتارشان الگو برداری می نمایند، خیلی باید مواظب حرکات و رفتارهای خودتان باشید. »

۱۴۲۶/۱۲/۷ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در كلاس تخصصي جهاد با نفس

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در كلاس تخصصي جهاد با نفس

 

 

بسمه تعالی…………………………..حضرت آیت الله ابطحی در فراز دیگری از بیاناتشان فرمودند: «  خدای تعالی حضرت موسی را سی شب دعوت کرده بود. گاهی میهمان آن قدر خوب است که میزبان اصرار می کند باز هم بمان. خدای تعالی به حضرت موسی می فرماید: چرا زود آمدی؟ عرض میکند: « و عجلت الیک رب لترضی » برای اینکه دوستت داشتم ، خواستم خوشنودت کنم. یک چنین مهمانی را خدای تعالی می فرماید: ده شب دیگر هم بمان. شب هم فرموده ، چون شب معمولا از نظر ظاهر در بیابان به انسان خوش نمی گذرد. حضرت موسی با خودش فکر نکرد که حالا اگر ده روز بیشتر بمانم بنی اسراییل ممکن است گمراه شوند و من وعده کرده ام که بعد از سی روز الواح و کتاب برایشان می برم ، اصلا اینها را نگفته. ده شب دیگر ماند. همانطور هم که فکر می کرد شد. این حکمت الهی بود که حضرت موسی بیشتر بماند تا امتحانی برای بنی اسراییل باشد. آنها هم گوساله پرست شدند.» معظم له در ادامه فرمودند:  « و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی و اصلح » . اگر شما بخواهید جانشین پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله باشید، جانشین ائمه اطهار علیهم السلام باشید ، جانشین امام زمان ارواحنا فداه باشید و خلیفه خدا در روی زمین باشید که فرموده « انی جاعل فی الارض خلیفة» باید دو کار را انجام دهید; اول اینکه « اصلح » خودت را اصلاح کن، تزکیه نفس کن ، بدیهایت را بیرون بریز، خوبیهایت را جمع کن . دوم اینکه مردم را اصلاح کن « و لا تتبع سبیل المفسدین»  عقب سر اینهایی که فساد می کنند راه نیافت.»  معظم له با بیان خاطراتی از استاد بزرگوارشان مرحوم حاج ملا آقاجان زنجانی به توضیح جهاد با نفسی که آن مرحوم در زمان رضاخان خبیث انجام داده بود پرداخته و فرمودند : مرحوم حاج ملا آقا جان زمانی که روضه خواندن ممنوع شده بود در بازار زنجان چند نفری را دور هم جمع می کرد و سریع روضه ای می خواند و اشکی می گرفت . پاسبانها او را می بردند، می گفت من اسمم مجنون است. نتیجه این جهاد با نفس این بود که در عالم رویا به من فرمود: من در بهشت دربان حضرت سیدالشهداء علیه السلام هستم. پس روحتان را درست بکنید. مبارزه با نفس بکنید تا بتوانید قدم در راه بندگی و عبودیت پروردگار بگذارید. 

۱۴۲۶/۱۲/۷ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در كلاس تخصصي جهاد با نفس

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در كلاس تخصصي جهاد با نفس  

 

 

بسمه تعالی…………………………..حضرت آیت الله ابطحی در بخش دیگری از فرمایشاتشان ضمن قرائت آیه شریفه « و واعدنا موسی ثلثین لیلة و اتممناها بعشر ……….. » که در دهه اول ذیحجه در نماز مستحبی بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود فرمودند: «  خدای تعالی می فرماید : ما موسی را 30 روز دعوت کردیم، شما را هم خدا سی روز در ماه رمضان دعوت کرده که « دعیتم فیه الی ضیافة الله » به مهمانی دعوتتان کرده . حضرت موسی از نظر ظاهر امکانات رفاهی در میقات یا کوه طور که محل ملاقاتش با خدا بود در اختیار نداشت. مسلما پذیرایی و غذای گرم و هتل مجهز برایش فراهم نشده بود. مهمانی های خدا اینطوری است. مهمانی خدا در ماه رمضان روزه گرفتن است. چون همه مردم مسلمان باید به این مهمانی بیایند، خدای تعالی مواد غذایی را بیان فرموده : برکت و رحمت و مغفرت سه نوع غذایی هستند که با روح شما سرو کار دارند. خدای تعالی با بدنتان کاری ندارد. اینکه سحر یا افطار چه می خورید مهم نیست، ولی در روز که مهمان خدا هستی باید هیچ چیز نخوری ، خودت را نگه دار ، نگه داشتن یعنی مبارزه با نفس، هرچه بیشتر به دنیا و مادیات و بدن بی توجه باشید از رحمت، مغفرت و برکت پروردگار بیشتر استفاده می کنید. خدای تعالی در قرآن می فرماید « و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب » که این رزق احتمالا هم رزق مادی باشد هم رزق معنوی، اما از آیه « و من اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا » استفاده می شود که انسان از جنبه های مادی هم نباید عقب بماند. من زیاد دیده ام، شما هم حتما دیده اید افرادی را که با رهبانیت و عزلت، از کار و فعالیت و اجتماع کناره گرفته اند و به عبادت مشغول شده اند. به نظر من این افراد بزرگترین گناه را انجام داده اند. خدای تعالی می فرماید  « قل من حرم زینة الله التی اخرج لعباده » زینتی را که خدای تعالی برای بندگانش خلق فرموده چه کسی برای شما حرام کرده، تا چه رسد به طیبات از رزق و غذاهای خوب. باید در کنار همه  کارهایتان به مسئله مادیاتتان هم برسید. دنیایتان خوب و آخرتتان هم خوب. « ربنا اتنا فی الدنیا حسنة و فی الاخره حسنة. »

۱۴۲۶/۱۲/۷ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در كلاس تخصصي جهاد با نفس

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در كلاس تخصصي جهاد با نفس  

 

 

بسمه تعالی…………………………..حضرت آیت الله سید حسن ابطحی در جلسه ای که برای شاگردان کلاس جهاد با نفس در تهران تشکیل گردیده بود ، با تلاوت آیه شریفه « ولما جاء عیسی بالبینات قال قد جئتکم بالحکمة » فرمودند: حضرت عیسی می فرماید که من برای شما با حکمت آمدم و من برای شما بعضی از چیزهایی را که اختلاف دارید بیان می کنم . اگر می خواهید این اختلافات رفع بشود و حکمت را من برایتان بگویم « فاتقوا الله » ، اول تقوا داشته باشید. تقوا یعنی خود نگه داشتن از بدی. بدیها به چند بخش تقسیم می شود ، یک بدی گناه است که به عمل انسان اطلاق می گردد و یک بدی در صفات است که مربوط به نفس می باشد. تقوا یعنی انسان خودش را از این بدیها نگه بدارد.  از ابتدایی که شما مرحله یقظه را شروع می کنید ، این تقوا در کنار مراحلتان هست ، تا وقتی که به پایان مراحل تزکیه نفس می رسید همه جا تقوا هست. انسان باید خودش را نگه بدارد. یکی از کارهای ضروری و لازم این است که انسان خودش را حفظ کند، نگه بدارد، صائنا لنفسه باشد، انسان طوری باشد که به هیچ و جه اختیار نفسش در دست شیطان نباشد، بلکه اختیار نفسش در دست خودش باشد . افراد در اینجا به چند بخش تقسیم می شوند : یک بخش  افرادی هستند که صد در صد اختیارشان را بدست نفسشان داده اند و او اماره بالسوء است، دائما به انسان امر و نهی می کند و انسان تحت فرمان او قرار می گیرد ، از او می پرسند چرا این کار را کردی؟ می گوید دلم می خواست. یک دسته هم هستند که نفسشان گاهی در بعضی از مسائل در اختیارشان هست  و گاهی هم در اختیارشان نیست، مثلا اکثر این مردمی که اسمشان مسلمان است، نماز می خوانند، روزه می گیرند، عبادتهای مختلف می کنند ، ولی هرکاری هم که دلشان بخواهد و نفعی در آن  باشد، لذتی در آن باشد، انجام می دهند. گاهی اختیار نفس در دست آنهاست و گاهی هم آنها در اختیار نفس است . این دو دسته از مردم به جایی راهی پیدا نمی کنند.

۱۴۲۶/۱۲/۲۹ قمری -۲۹ ذي حجه ۱۴۲۶ فرازي از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جمع سالكين مرحله عبوديت (۲)

۲۹ ذي حجه ۱۴۲۶ فرازي از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جمع سالكين مرحله عبوديت (۲)        

 

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي در فراز ديگري از فرمايشاتشان درباره شكر چنين فرمودند : خدا هر چه به شما بدهد خوب است. حتي اگر مريض سختي هم شديد باز خوب است. چون يا خودتان كاري كرده ايد كه باعث مريضيتان شده يا امتحان شماست كه خداي تعالي ببيند شما چطور از امتحان بيرون مي آييد و يا آن قدر ثواب به شما مي دهد كه آرزو مي كرديد اي كاش هميشه مريض بوديد. شما تا اين مرحله كه رسيده ايد خيلي مورد لطف پروردگار واقع شده ايد و خيلي بايد شكر كنيد. چون خدا هدايتتان كرده است. او قبل از تولد برايتان شير در سينه مادر قرار داده، از نظر بعد ملكوتي و معنوي شما را از اصلاب شامخه به ارحام مطهره منتقل كرده است. « شيعيتنا خلقوا من فاضل طينتنا و عجنوا بماء ولايتنا » اگر طينت  پاك نباشد،  شيعه نمي شوند. شيعه معصيتكار و گنهكار اگر زن باشد، رحمش مطهره است، اگر مرد باشد صلبش شامخه است، چون شيعه را از اضافي خاك ائمه اطهار عليهم السلام خلق كرده اند و اضافي خاك ائمه ناپاك نمي شود. و مهمتر اينكه با آب ولايت ائمه عجين شده اند. بعد هم از عالم ذر وقتي مي خواستي وارد دنيا بشوي اگر از صلب يك يهودي اسراييلي در اورشليم يا فلسطين اشغالي خارج مي شدي چكار مي كردي؟  وقتي هم كه متولد شدي در همان لحظات اول پدرت در گوش هايت اذان و اقامه گفته و مادرت روي سليقه هاي شخصي بدون وضو شير به تو نداده است. بگوييد خدايا شكرت مي كنيم كه ۲۰۰۰ سال ما را در مدرسه ات راه دادي و  استاداني مثل ائمه اطهار و پيغمبر اكرم عليهم السلام داشتيم و همه آنچه از علوم و معارف كه الان در دل ما تبلور دارد از همان مدرسه ياد گرفته ايم و تا اينجا دست ما را گرفته اند. معظم له در فراز ديگري از بياناتشان فرمودند: بعضي ها مي گويند از وقتي ما در اين راه واقع شديم، خواب و مكاشفات خوبي هم كه داشتيم قطع شد. فكر نكنيد اگر اين مراحل را گذرانديد خواب خوب و مكاشفات داريد. مكاشفه اي كه يك حقيقت علمي را براي شما باز نكند ارزشي ندارد. اينكه از آينده فردي اطلاع بدهيد كار مهمي نيست، اينها كار متصوفه است كه چيز ديگري براي گفتن ندارند. معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان با استناد به آيه شريفه« والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا » فرمودند : يكي از اين سبل رفتن به آخرت است، يكي از اين سبل زندگي دنيا است، يكي از اين سبل معاشرت با مردم است. و اگر خوب در اين مراحل قدم برداريد، در همه اين راهها خدا دستتان را مي گيرد. « ان الذين امنو و عملو الصالحات سيجعل لهم الرحمان ودا » طوري مي شود كه همان دشمن ترين دشمنانتان هم براي شما يك احترامي قائل است. شمرهم  در حد خودش جرأت نمي كرد به گودي قتلگاه وارد شود. معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان فرمودند: براي ظهور بايد آماده باشيد، مثل سربازاني كه درآماده باش هستند« و نصرتي معدة لكم ». فكر نكنيد هنگام ظهور حضرت با يك فوت شما را درست مي كنند. بايد جدي باشيد و خوب كار كنيد و اميدواريم كه همه شما در اين جهت موفق باشيد.

۱۴۲۶/۱۲/۲۹ قمری – ۲۹ ذي حجه ۱۴۲۶ فرازي از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جمع سالكين مرحله عبوديت (۱)

۲۹ ذي حجه ۱۴۲۶ فرازي از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جمع سالكين مرحله عبوديت (۱)   

     

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي در شب عيد سعيد غدير خم در جمع سالكين الي الله در مراحل عبوديت و كمالات پس از قرائت سوره مباركه كافرون، درباره كفر فرمودند: كفر مراتبي دارد. از كسي كه كوچكترين نعمت خدا را كفران كند گرفته تا مشرك بالله العظيم يا منكر پروردگار همه را شامل مي شود. شما در اين مرحله بايد كفران كوچكترين نعمت الهي را نكنيد و تا صف تان را از كفار جدا نكنيد، نمي توانيد بگوييد« ياايها الكافرون لا اعبد ما تعبدون». شيطان به شما مي گويد همه، اين نعمتها را دارند، همه سلامتي دارند واينها شكر ندارد. آنها نعمت الهي را درك نمي كنند، شما درك مي كنيد. آنها عباد الرحمان هستند ولي رحمان را نمي شناسند و حال اينكه يك مو اگر از پوستتان خارج شود تحت عنوان رحمانيت پروردگار است. اگر خدا به شما سلامتي داده، اگر چشم بينا داده، اگر گوش شنوا داده، بايد اين نعمتها را هميشه منظور كنيد، هميشه جلو چشمتان باشد و هميشه آنهايي كه كفران مي كنند مطرود شما باشند. شيطان نعمت خدا را از ياد انسان مي برد. و در اين مرحله تمام تلاشش را ميكند تا نام شما را هر طور هست جزء كفران كننده ها قرار دهد. بنابر اين بايد مواظب باشيد كه  بر شما مسلط نشود. معظم له در فراز ديگري از بياناتشان در توصيف عباد الرحمان فرمودند:  عباد الرحمان به خدا عرض مي كنند« واجعلنا للمتقين اماما». شما بايد براي اهل تقوا امامت بكنيد. كساني كه در مرحله يقظه پا مي گذارند، چون متعهد مي شوند گناه نكنند و واجباتشان را انجام دهند، از همان لحظه اهل تقوا مي شوند و شما كه اينها را راهنمايي مي كنيد، امام متقين هستيد. و در راس امام متقين مولا اميرالمومنين عليه السلام است. چرا امام متقين نباشيد و حال اينكه هر جا صحبت مي كنيد از تقوا صحبت مي كنيد، اهل تقوا دورتان جمع مي شوند. اين وظيفه شماست كه ديگران را راهنمايي كنيد و در مقابل كجرويها بايستيد. شما حدود 17 سال ،20 سال در اين مراحل كار كرده ايد و در هر رشته اي اگر اين قدر كار مي كرديد تا بحال يك متخصص شده بوديد. خيلي در اعمال و رفتارتان دقت كنيد و شئوناتتان را حفظ نماييد، چون در اين مرحله منتسب به خداي تعالي هستيد. 

۱۴۲۷/۱/۳ قمری – فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله            

 

 

بسمه تعالي……………………..حضرت آيت الله ابطحي در فراز ديگري از فرمايشاتشان درباره آيه شريفه « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ » مائده/۵۶ فرمودند: حضرت امير عليه السلام  زكات كه يك عبادت اجتماعي است و ركوع كه يك عبادت  فردي است هر دو را با هم توأم كرده ، يعني هم اجتماع را علي عليه الصلوة والسلام دارد، هم به جامعه مي رسد، هم شرح صدري دارد كه كوچك ترين كار اجتماعي از نظرش از بين نمي رود و هم مشغول عبادت است. همان جمله اي كه: « رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ » (نور / 37) يك فقيري آمده يك چيزي مي خواهد، كمكي مي خواهد، نبايد از نظر رهبر مسلمين احتياج او مخفي باشد. در عين اينكه بزرگترين و حسّاس ترين عبادت را مي كند. ركوع حساس ترين عبادت است ، يعني يك عبادتي است كه بايد بيشتر از هر چيزي به آن انسان متوجه باشد. در حال قيام انسان همه جا را مي بيند، در حال سجده هيچ جا را نمي بيند، در حال ركوع خيلي بايد انسان مواظب باشد كه ركوع سالمي داشته باشد، امّا در عين آن كه ركوع سالمي دارد كه خدا تصديق كرده ركوع اين شخص را، در حال ركوع زكات مي دهد. انسان بايد داراي يك حالتي باشد كه « لا يشغله شأن عن شأن »، شما نمي شود كه مشغول يك كاري باشيد و يك كاري كه مخالف اين كار است هر دويش را صد درصد داشته باشيد و هر دويش مورد تصديق پروردگار باشد. در حال ركوع كه حساس ترين عبادت است كه شش دانگ حواس انسان بايد به آن باشد، در آن حالت به زكات پرداختن مهم است، انسان هم به كار اجتماعي برسد، هم به كار عبادي فردي برسد اين نمونه است كه هر دو با هم انجام بشود. غير از دوازده معصوم عليهم الصلوة والسلام، شما يك نفر پيدا نمي كنيد كه يك چنين خصوصيتي داشته باشد، يعني هم در امور اجتماعي عادل باشد و دقيق آنچه خدا مي خواهد و تأييد مي  كند انجام بدهد و هم در امور عبادي، لذا اين چنين كسي را خدا، مثل امروزي براي پيشوايي و ولايت تعيين مي كند. « يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ » ، ببينيد توأم كرده، يك چنين فردي را خداي تعالي به عنوان وليّ شما مردم مسلمان قرار مي دهد، وليّ شما مردم مسلمان كيست؟ خداست، خدا جاي خود دارد، خيلي معلوم، روشن، بعد از آن پيغمبر صلي اله عليه و اله ، پيغمبر هم مشخص است براي هر مسلماني. پيغمبر معلوم است كه كيست و چيست و چه خصوصيتي دارد. حالا چرا نفرمود علي بن ابيطالب؟ به عللي، يكي براي حفظ قرآن از خطر تحريف، كه اين بحث مفصلي دارد و دوّم به خاطر اينكه ساير ائمه را شامل بشود يك نمونه اش كه علي بن ابيطالب در حال ركوع دارد زكات مي دهد و نمونه هاي ديگر با توضيحات حضرت رسول اكرم، يا در كتاب علي اينها بيان شده و همه اينها يك همچين خصوصيّتي دارند. از اعمالشان هم اين خصوصيّت پيداست. تا مي خواست يك بي عدالتي بشود، مي بينيم كه اينها از همه ي مناصب دنيا دست مي كشند كه مبادا يك بي عدالتي به وسيله آنها انجام بشود.

۱۴۲۷/۱/۳ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  

        

 

بسمه تعالي……………………..حضرت آيت الله ابطحي در فراز ديگري از فرمايشاتشان درباره آيه شريفه تطهير فرمودند: خدا اراده كرده ، چه بخواهيد يا نخواهيد، « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ » ، اراده پروردگار هم زمان و مكان ندارد كه اين بحثي است. يك عدّه  از اهل بيت اراده شده و خدا اراده كرده و از آنها رجس و پليدي را دفع كرده كه منظور ائمه اطهار عليهم الصلوة والسلام اند و بعضي ها هم بعداً رجس و پليدي را از آنها رفع مي كند، « لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ » ، اهل خانه پيغمبر، كساني كه وابسته به خانه پيغمبرند، زنهاي پيغمبر گفتند آيا ما هم هستيم؟ ، قاعدتاً بايد بگوييم هستند، به خاطر اينكه اهل بيت انسان همان زن انسان است، درباره حضرت موسي هست كه « قال لاهله اُمْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَاراً » (طه / ۱۰) به اهلش گفت كه شما اينجا مكث كنيد من آتش برايتان بياورم، زياد در قرآن خداي تعالي اهل را به زن اطلاق كرده، امّا اينجا اهل البيت است، آخر گاهي خانه آن قدر اهميت دارد كه اگر شما يك شمش طلا هم آن گوشه گذاشته باشيد آن را نبايد جزء خانه دانست، خانه خيلي بالاتر از اينهاست.  هر چه پيغمبر عظمت دارد بايد وابسته هاي به اين خانه و پيغمبر عظمت داشته باشند،  شما اگر در ضريح حضرت رضا عليه الصلوة والسلام ميليونها پول بريزيد نمي گويند اين مال ضريح است، بايد هميشه در ضريح باشد، امّا اگر يك قرآن برديد روي ضريح گذاشتيد، قرآن بسيار نفيس، اين مي شود مال ضريح، « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ » ، خدا اراده كرده، چه وقت اراده كرده؟ وقتي كه پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله را خلق كرد. يك انسان، يك مخلوق، هر مخلوقي كه باشد چون فقير است، به مجرّدي كه خلق شد تمامِ بدي ها به او متوجه مي شود. لازمه ي مخلوق بودن است، جهل، ناداني، گناه، معصيت، اشتباه، همه ي اينها هست . به مجرد اينكه پيغمبراكرم را خدا خلق كرد، علي بن ابيطالب و انوار مقدّسه معصومين عليهم السلام را خلق كرد ، تمام رجس و ناپاكي ها را از ايشان دفع نمود. « وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَي » (ضحي / ۷) نه اينكه اوّل گمراه شد، بعد هدايت شد. نه ، اصلاً خدا نگذاشت به آنجا برسد كه پيغمبر گمراه بشود. جهل را از پيغمبر دفع كرد ، جهل براي آنها جزء رجس است ، بنابراين پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله وقتي خلق شد، ائمه اطهار عليهم السلام هم كه نور واحدي بودند با او خلق شدند، خداي تعالي تمام پليدي ها را از آنها دفع كرد، يعني نگذاشت وارد بشود بعد رفع بكند . تنها رجس را از آنها دفع نكرد، بلكه « يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » ؛ (احزاب / ۳۳) آن چنان هم پاكشان كرد كه وقتي ملائكه چشم شان به اين انوار مقدسه افتاد، به نور علي بن ابيطالب عليه السلام افتاد،خيال كردند اينها خدا هستند. چون مخلوق، اگر ببيند يك كسي هست ميلياردها برابر مافوق او  فكر مي كند همين خالقش هست، بعد امام عليه السلام مي فرمايد: « فسبحنا، فسبحت الملائكه » ، ما تسبيح كرديم، اينها فهميدند يك كسي بالاتر هست كه ما داريم تسبيحش مي كنيم، « و قدسنا، فقدست الملائكه » ، ما خدا را تقديس كرديم ، ملائكه هم ياد گرفتند، تقديس كردند، از اينجا « بنا عرف اللّه » ، به وسيله ما خدا شناخته شد و به وسيله ما خداي تعالي عبادت شد، « و بنا عُبد اللّه »

۱۴۲۷/۱/۳ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  

          

 

بسمه تعالي……………………..حضرت آيت الله ابطحي در فراز ديگري از فرمايشاتشان درباره اهميت حديث شريف كساء فرمودند: پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله خسته شده بود ، همه نظر با پيغمبر منفي داشتند ، اين خستگي مي آورد، نگوييد پيغمبر نبايد خسته بشود. ماها يك كلمه هم با بعضي از مخالفين نمي توانستيم صحبت كنيم، پيغمبر بود كه اين همه صحبت مي كرد، طبيعتاً خسته مي شد، يك روز آمد منزل فاطمه ي زهرا عليها سلام، فرمود: « اني لاجد في بدني ضعفا »، فاطمه من يك ضعفي در بدن خود احساس مي كنم، كساء يماني را كه مال يمن است بياور « فغطّيني به »، روي من بكش، خيلي عجيب است! حيف كه ما مسلمانها، ما شيعيان قدر اين راهنمايي ها را نمي دانيم. خدا مي داند من خودم هر وقت كه مريض مي شوم يك چيزي روي خودم مي كشم، مي گويم: يا فاطمة اغيثيني، خيلي مؤثر است، حالا مربوط به ايمان است، مربوط به اينست كه تا چه اندازه ببينم دست فاطمه زهرا دارد اين پتو را روي من مي كشد. كساء يماني را روي حضرت كشيد ، خودش مي گويد: « فصرت انظر اليه »، برگشتم نگاه كردم به پيغمبر، پيغمبري كه خسته شده، رنگش طبعاً يك خورده اي ممكن است تغيير كرده باشد، آثار خستگي از سر و صورتش ديده بشود، مي گويد نگاهش كردم « كأنّه البدر في ليلة تمامه و كماله »، مثل ماه شب چهارده مي درخشيد. ديگر مشغول خوشي شدند، حضرت امام حسن عليه السلام آمد،به مادر عرض كرد : بوي پدربزرگ را من مي شنوم، « اني اشمُّ عندك رائحة طيّبه كأنّها رائحة جدّي رسول اللّه صلي الله عليه و اله»، حالا اين اشمُّ چه معنا دارد، خيلي معنا دارد.« فقلت نعم »، گفتم بله، همين طور است. «انَّ جدّك تحت الكساء»، خدا لعنت كند آنهايي كه مي خواهند به هر وسيله اي كه هست اين فضيلت با اين بزرگي را از فاطمه زهرا سلام الله عليها بگيرند. حديث كساء سندش چطور؟ وضعش چطور؟ مگر يك كس ديگري مي تواند يك چنين كلماتي را رديف كند؟ « فما كانت الاّ ساعة » زماني نگذشت مگر يك چند دقيقه اي، امام حسين عليه السلام آمد. بعد علي بن ابيطالب عليه السلام، همه رفتند دور اين بزرگوار، دور حضرتش جمع شدند، حضرت هم عبا را روي سر همه شان كشيد ، حضرت زهرا سلام الله عليها هم آمد، جبرئيل گفت: خدايا مي شود من هم بروم با آنها ششمي شان بشوم؟ ششمي كه تو نمي تواني بشوي، خمسه طيّبه هستند، ولي برو ، برو يك هديه هم برايشان ببر، اين آيه را دو مرتبه برايشان بگو،  « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً »؛ خداي تعالي فرمود كه: «اني ما خلقت سماء مبنيه و لا ارضاً مدحيّة و لا قمرا منيرا و لا شمسا مضيئة» ، خلاصه هيچ چيزي را خلق نكردم « الاّ لاجلكم و محبتكم» مگر به محبت شما پنج نفر.

۱۴۲۷/۱/۳ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

 

 

بسمه تعالي……………………..حضرت آيت الله ابطحي در فراز ديگري از فرمايشاتشان و در ادامه موضوع اهميت به ماههاي قمري فرمودند :‌ يكي از انحرافات ما از صراط مستقيم، بي توجهي به ماه قمري است. الان اگر از ما بپرسند چندم ماه است ما زياد توجّه به آن نداريم و حال اينكه، مثل امروزي آيه ي شريفه ي:  « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ » (مائده / ۵۵) نازل شده است. شايد در همين ايّام بوده كه آيه تطهير كه بزرگترين و مهم ترين مسأله است براي خاندان عصمت و طهارت عليهم الصلوة والسلام نازل شده كه متأسفانه باز هم تاريخش را نمي دانيم. عيد غدير در اين ماه بوده و بالاخره كلي از مسائل پراهميت كه اگر ما تاريخ را ندانيم، اگر ما، ماه قمري را درست اوقاتش را نشناسيم بسياري از مستحبات، از دستمان مي رود. روز عيد غدير اگر كسي روزه بگيرد معادل با عمر دنيا اجر مي برد. الان آن چنان بايد حساس باشيد در اين روزها، كه روزهاي بسيار پربركتي است، يك روزهايي است كه خداي تعالي قرار داده براي اينكه سال گذشته را اگر يك ندانم كاري هايي داشته ايد به بركت علي بن ابيطالب عليه الصلوة والسلام، به بركت خاندان عصمت عليهم السلام ، به بركت پنج نور مقدس كه زير كساء وقتي واقع شدند حتّي نصاراي نجران ترسيدند با آنها مباهله كنند، بتوانيد جبران كنيد. در جريان مباهله خداي تعالي فرموده: « قُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَ‌نَا وَ أَبْنَاءَ‌كُمْ وَ نِسَاءَ‌نَا وَ نِسَاءَ‌كُمْ وَ أَنْفُسَنَا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَي الْكَاذِبِينَ » (آل عمران / ۶۱) پنج چهره نوراني كه عبارت بودند از : رسول اكرم، فاطمه اطهر، علي بن ابيطالب، حضرت امام مجتبي و حضرت سيدالشهداء عليهم السلام، اينها آمدند. انسان اگر وجدان داشته باشد مي گويد كه ما به حقانيت خودمان شك داريم ، ولي اينها حتماً شك ندارند، لااقل يك جوري با اينها كنار مي آييم نفرين نكنند. لذا همين كار هم شد، كنار آمدند،پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله اينجا از آن جاهايي بود كه امام حسن و امام حسين عليهما السلام را توي بغل گرفت ، حضرت زهرا سلام الله عليها را هم گرفت، علي بن ابيطالب عليه السلام هم كه با آنها بود و عبا را رويشان كشيد، جمع شان كرد، يعني ما همه واحديم، كه امام عليه السلام فرمود : « اولنا محمد، آخرنا محمّد، و كلّنا محمد صلي اللّه عليه وآله وسلم» ، و اين آيه نازل شد، آيه تطهير.

۱۴۲۷/۱/۸ قمری – فرازپنجم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در اولين جمعه سال ۱۴۲۷

فرازپنجم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در اولين جمعه سال ۱۴۲۷     

 

 

حضرت آيت الله ابطحي در فراز ديگري از فرمايشاتشان درباره تعليمات عالم ارواح فرمودند: « طبق روايات متواتر و متعدد شما ۲۰۰۰ سال نزد خاندان عصمت عليهم السلام درس خوانده ايد، حالا ممكن است بگوييد اين همه درس خواندن چه لزومي داشته. باور كنيد اگر سابقه قبلي نداشته باشيد و قبلا به شما تعليم نداده باشند و اينجا بخواهيد يك صفت رذيله اي را بفهميد بد است، بسيار مشكل و تقريبا محال است. اگر تعليمات خاندان عصمت نبود، اگر آن قوه دراكه اي كه خدا به ما داده نبود، ما هم مثل حيوانات بوديم. اگر شما مي توانيد به يك حيوان بدي يك صفتي را بفهمانيد، آن وقت مي توانيد بگوييد ۲۰۰۰ سال وقت لازم نبوده. اين كه الان مي بينيد زود متوجه مي شويد، بخاطر اين است كه قبلا يادتان داده اند، الان يادتان مي آيد، متذكر مي شويد. در قرآن زياد به كلمه ذكر برخورد مي كنيد.  ذكر يعني يادآوري، ولي ما يادمان نمي آيد واين را بدانيد اگر يادتان مي آمد اين نبوديد كه الان هستيد. اگر اين مطالب را قبلا به ما ياد نداده بودند الان ما با حيوانات هيچ فرقي نداشتيم. معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان فرمودند: « يك عده مي خواهند خودشان را از خدا دور كنند، در همه چيز آمده اند يك چيز بدلي كنارش گذاشته اند، خدا مي فرمايد « وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا » بقرة/۳۲  اينها مي گويند ما غار نشين بوديم، خودمان با تجربه خودمان كم كم چيز ياد گرفتيم. خدا مي فرمايد من آدم را دفعتاً خلق كردم و همه شما نسل حضرت آدم هستيد. اينها مي گويند اجداد ما ميمون بوده . خدا مي گويد همه چيزتان من باشم، ما مي گوييم خدايا تو حوصله ما را سر مي بري همان شيطان بهتر ما را راهنمايي مي كند. تمام كارهايي كه شيطان به شما پيشنهاد مي كند اگر حساب كنيد، زحمت بيشتري دارد از آن چيزهايي كه خدا به شما پيشنهاد مي كند. خدا راحتي را براي شما مي خواهد، خدا رحمان است ، خدا رحيم است، خداي تعالي مي فرمايد « هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ » احزاب/۴۴ خدا بر ما صلوات مي فرستد تا از تاريكي ها به سوي نور خارجمان كند. معظم له در بخش پاياني بياناتشان فرمودند: ما اگر شرح جريان كربلا را خوب دقت كنيم مي بينيم عمر سعد به آخرت يقين ندارد، مي گويد اگر آخرتي بود توبه مي كنيم، حضرت سيدالشهداء به عمرسعد فرمودند:  تو از گندم ري نصيبت نمي شود، گفت من به جو ري هم راضي مي شوم. خداي نكرده ما يك وقت اينطور نباشيم. يكي را مي بينيد كه راه طولاني بين كربلا تا كوفه و تا شام را مي تازد تا سر مقدس سيدالشهداء را به نزد يزيد ببرد. بايد براي اين گريه كنيم كه اگر اين بزرگواران را در بين خودمان محترم جا مي داديم و از محضرشان استفاده مي كرديم الان بشريت به كجاها رسيده بود.»

۱۴۲۷/۱/۸ قمری – فرازچهارم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در اولين جمعه سال ۱۴۲۷

فرازچهارم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در اولين جمعه سال ۱۴۲۷  

 

 

حضرت آيت الله ابطحي در بخش ديگري از فرمايشاتشان و در توضيح آيه شريفه « فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ » دخان/۵۹  فرمودند: « نزول سوم و چهارم قرآن براي اين است كه ما هدايت بشويم، براي اين است كه شايد مردم متذكر بشوند كه 2000 سال طبق روايات در مكتب اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام درس خوانده اند. به خدا قسم شما اين نيستيد كه فكر مي كنيد، گذشته اي داشته ايد و آينده اي داريد. ولي غافل شده ايد. تا وقتي شيرخوار هستيم حواسمان جمع است، چون چيزي نمي فهميم . ۱۵ سال كه بچه بوديم اسباب بازي ها خداي ما بود، بعد هم كه به تكليف رسيديم آن قدر برايمان لالايي گفتند كه مجبور شديم به خواب برويم، تحصيلات و شغل و آينده خداي ما بود،  بعد هم كه زن گرفتيم زن خداي ما بود، بچه دار شديم بچه خداي ما بود و بقيه چيزها. طبيعت زندگي در دنيا ارتباط ما را با خدا قطع كرده، شيطان هم فعاليت مي كند. اگر شما را ببرند در جلسه امتحان و بخواهند خوب امتحانتان كنند، ببينند به آينده تان چقدر فكر مي كنيد و گذشته تان را چقدر به ياد مي آوريد، به قدري سالن امتحان را نقاشي و تزيين مي كنند كه شما از در كه وارد مي شويد، اصلا يادتان برود كه امتحاني بايد بدهيد. همانطور كه الان ما به اين وضع دچار شده ايم. يك ربع براي امتحان دادن مثلا بيشتر وقت نداري، به اين مشغول شده اي كه نقش در و ديوار چطور است، صندلي ها را جورواجور گذاشته اند، يك صندلي خيلي راحت و نرم است، يك صندلي شكسته است، يك عده دعوا سر اين مسئله دارند كه چرا اين طور است. همه فكرمان اين است كه چرا او در سر جلسه امتحان مبل دارد ولي من يك صندلي شكسته دارم. اگر آدم فعالي باشد مي رود پيش ممتحن، اعتراض مي كند كه چرا اين همه تبعيض  وتفاوت هست. ما آمده ايم اينجا امتحان بدهيم. هوا گرم است، هوا سرد است، هوا خوب است، هوا بد است، اينها اهميت ندارد. متذكر بشويد، حواستان جمع امتحانتان باشد، تو اينجا نيامده اي سر صندلي و جا و مكان دعوا كني. هر چه خدا داده متشكريم. فكر ما بايد اين باشد كه هرچه زودتر با نمره ۲۰ از سالن امتحان خارج شويم. خداي تعالي مي فرمايد: « إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَي الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً » كهف/۸ قطعا ما آنچه روي زمين است براي زمين زينتي قرار داده ايم تا آنها را امتحان كنيم كه كدام يك از آنها عملشان بهتر است. »

۱۴۲۷/۱/۸ قمری – فرازسوم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در اولين جمعه سال ۱۴۲۷

فرازسوم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در اولين جمعه سال ۱۴۲۷  

  

 

حضرت آيت الله ابطحي در ادامه فرمايشاتشان درباره قرآن كريم فرمودند: « حروف قرآن را خداي تعالي خودش ايجاد و در كنار يكديگر قرار داده است،  لذا اين حروف بايد به بهترين زبان هاي عالم باشد و بهترين زبان هاي عالم در نزد پروردگار بر خلاف افكار منحرف ما مردم مسلمان، زبان عربي است. زبان خدا زبان عربي است، زبان پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله زبان عربي است، زبان علي بن ابيطالب عليه السلام زبان عربي است و بالاخره زبان حضرت بقية الله كه همه مان فداي مقدمش بشويم عربي است، ولي متاسفانه در زمان ما بهترين و كاملترين زبان از نظر ما زبان انگليسي است و واي برما كه اين قدر از صراط مستقيم فاصله گرفته ايم و اگر كسي زبان انگليسي بلد نباشد، بعضي بي سوادش مي دانند. اگر دقت كرده باشيد به وسايل مختلف مي خواهند شما را مجبور كنند كه زبان انگليسي بلد باشيد، از آن طرف اسلام به وسايل مختلف خواسته شما را مجبور كند كه زبان عربي بلد باشيد. يك مبارزه جدي بين مردم زمان ما با خدا و پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله شروع شده،  منتها ما متوجه نيستيم، مثل خيلي از چيزهاي ديگري كه درست درك نمي كنيم. خدا ما را مجبور كرده در نمازها روزي چند دقيقه با او به عربي صحبت كنيم و خودش هم با ما به عربي صحبت فرموده. ما هيچ اعتنا نمي كنيم. من نمي گويم زبان انگليسي بلد نباشيد، ولي وقت ما محدود است. شما ابتدا زبان عربي را خوب ياد بگيريد. قرآن را حفظ كنيد، كلام الهي را در ذهنتان بسپاريدف نمازتان را با توجه بخوانيد، بعد به سراغ زبان هاي غير مسلمانها برويد. معظم له در ادامه بحث نزول قرآن فرمودند: « نزول سوم و چهارم قرآن براي بشر بوده است كه در نزول سوم به زبان عربي نازل شد و در نزول چهارم بصورت تدريجي نازل گرديده . چون از آيه شريفه « فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ » دخان/۵۹  اين معنا استفاده مي شود كه قرآني در قلب مقدس پيغمبر اكرم بوده و حالا اين قرآن را آسانش كرديم « لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ » شايد ما انسانها متذكر شويم.»

۱۴۲۷/۱/۸ قمری – فرازدوم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در اولين جمعه سال ۱۴۲۷

فرازدوم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در اولين جمعه سال ۱۴۲۷  

  

 

حضرت آيت الله ابطحي در بخش ديگري از فرمايشاتشان درباره نزول قرآن كريم فرمودند: « وقتي قرآن براي مرتبه چندم در سن ۴۰ سالگي بر پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله نازل شد، در اين مرحله قرآن نازل شده بايد براي مردم باشد. يك وقت هست خدا با پيغمبر صحبت مي كند، گوينده حكيم است، شنونده عقل كل است، بنابر اين ممكن است سخناني بين آنها رد و بدل شود كه احدي متوجه آنها نگردد. مثلا اگر شما كنار دو نفر عالم بزرگ كه با اصطلاحات و رمز با هم صحبت مي كنند بنشينيد و بخواهيد بفهميد آنها چه مي گويند، طبعا متوجه نمي شويد و اگر يكي از آنها خواست با شما صحبت كند بايد يكي از هنرهايش اين باشد كه سخنش را طوري بيان كند كه شما بفهميد. پروردگار متعال آن روزي كه در اول خلقت با پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله صحبت كرد حتي ملائكه هم اگر بودند نمي فهميدند چه سخني بين آنها رد و بدل شده است.  وقتي كه در شب قدر اين قرآن بر ماسوي الله نازل شد ، عالم خلقت را ذات مقدس پروردگار طبق قوانين قرآن تنظيم فرمود، ستاره ها در جاي خود « اَلشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ »  رحمن/۶  خورشيد و ماه روي حساب حركت كنند، زمين در جاي خود قرار بگيرد و كهكشانها طوري حركت كنند كه به نظم عجيب عالم صدمه وارد نشود. در شب قدر همه اينها تنظيم شد«  لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ   تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ »  قدر/۴و۵  همه امور بوسيله ملائكه و روح مقدسي كه گاهي اسمش را روح القدس گذاشته اند، گاهي روح الامينش ناميده اند و بالاخره همان روح مقدس پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله تنظيم گرديد و معلومات رسول اكرم صلي الله عليه و اله به تمام عالم هستي نفوذ كرد و همه را در سر جاي خود قرار داد. اما در نزول سوم قرآن خداي تعالي مي خواهد با ما و اين فهم ناقص ما صحبت كند. لذا قرآن، زبان مي خواهد كه قرآن به زبان عربي درآمد. پيغمبر با همه عظمتش نمي تواند قرآن را با زبان خودش براي مردم بيان كند،  لذا  كلمات قرآن  را خدا خلق كرده است. پروردگار متعال با اراده خودش اين حروف را در كنار يكديگر قرار داده و به همين دليل هم قرآن معجزه است. »

۱۴۲۷/۱/۸ قمری – فراز اول از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در اولين جمعه سال ۱۴۲۷

فراز اول از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در اولين جمعه سال ۱۴۲۷    

 

 

حضرت آيت الله ابطحی در اولين جمعه سال ۱۴۲۷ قمري در جمع سالكين الي الله در شهر مقدس قم، ضمن توضيح آياتي از قرآن كريم درباره نزول قرآن فرمودند: « نزول قرآن به اين معناست كه تعليماتي از ناحيه پروردگار كه علم مطلق و بي نهايت است، به اول شخص عالم خلقت حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و اله داده شده و قلب مقدس رسول اكرم صلي الله عليه و اله وسعتي داشته كه كلمات خدا را در خود پذيرفته و كلمات خدا هم در قرآن وصف شده كه

«  قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَاداً لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَ لَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَداً » كهف/۱۱۰  

و در آيه ديگري مي فرمايد: « وَ لَوْ أَنَّ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ » لقمان/۲۸  

اگر هفت دريا مثل اين درياي آزاد مركب شوند كلمات خدا را نمي توانند احصاء كنند. معظم له در توضيح معناي كلمه فرمودند: كلمات، مطالب و علومي است از ذات مقدس پروردگار بصورت كلمه و كلمه يعني وسيله اي كه علمي را از جايي به جايي منتقل كند . كلمة الله يعني چيزي كه علم الهي را به مخلوق منتقل كند. نزول اول قرآن همين بوده كه علم الهي بصورت معلوم و كلمه در قلب مقدس پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله وارد شده و مراحل نزول يكي پس از ديگري طي شده تا رسيده به زماني كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله به رسالت مبعوث گرديد. يعني در سن ۴۰ سالگي.»  معظم له در توضيح اين موضوع كه چرا پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله تا سن ۴۰ سالگي به رسالت مبعوث نگرديد، فرمودند: « خداي تعالي پيغمبر اكرم را ۴۰ سال در بين مردم جاهليت نگه داشت تا درباره رسول اكرم صلي الله عليه و اله دچار افراط و تفريط نشوند و او را كاملا بشناسند،  لذا خداي تعالي در قرآن مي فرمايد « قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُمْ بِوَاحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَي وَ فُرَادَي ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُمْ مِنْ جِنَّةٍ »  سبا/۴۷  فكر كنيد اين كسي كه با شما بوده ۴۰ سال با شما زندگي كرده، اين شخص كار مخفي نداشته، او را امين مي شناسيد، تا بحال يك دروغ نگفته، آن وقت در سن ۴۰ سالگي كه مردم معمولا عقلشان رشد مي كند بيايد دروغ بگويد، آن هم دروغ به خداي عظيم! و او را مجنون خطاب كنيد ؟»

۱۴۲۷/۱/۱۸ قمری – بيانات حضرت آيت الله ابطحي در جمع سالكين الي الله در ماهشهر

بيانات حضرت آيت الله ابطحي در جمع سالكين الي الله در ماهشهر  

 

 

بسمه تعالي………………………حضرت آيت الله ابطحي در ادامه فرمايشاتشان در ماهشهر فرمودند: « اگر رب شما خدا بود، بايد سرافراز و سربلند باشيد و هيچ خوف و ترسي نداشته باشيد. چون خداي تعالي در ادامه آيه مي فرمايد: « فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ ». خوف و ترس مال كساني است كه كار بد مي كنند. شما پشتيباني چون خداي تعالي داريد كه روزي چند مرتبه در نمازها يادتان داده بگوييد « إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ » فاتحه/5  يعني من تنها حرف تو را گوش مي دهم و تنها تو يار من هستي. بنابراين هيچ ترسي نبايد داشته باشيد.» معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان فرمودند: « كوشش كنيد در برنامه هايتان خيلي جدي باشيد و تا مي توانيد به قرآن و حقايق آن توجه كنيد.» معظم له خطاب به جوانهاي سالك الي الله  فرمودند: « شما هر كدام يك حجت هستيد. حجت يعني دليل . روز قيامت وقتي جوان معصيتكاري را مي آورند و مي گويد كه پدر و مادر و مهيا بون شرايط گناه  باعث انحراف من شد، يكي از شما را به او نشان مي دهند و مي گويند اين جوان هم همان شرايط را داشت ولي منحرف نشد.» معظم له در پايان فرمايشاتشان درباره آمادگي براي ظهور حضرت بقية الله ارواحنافداه فرمودند: « درباره امام زمان عليه السلام  2 چيز يقيني و يك چيز احتمالي وجود دارد:  دو چيز يقيني اين است كه اولا امام زماني هست و دوم اينكه حتما مي آيد و يك چيز احتمالي اين است كه ممكن است در زمان ما بيايد. اين سه دليل ما را وادار به تزكيه نفس و آمادگي براي ياري آن حضرت مي نمايد. بنابراين كوشش كنيد خودتان را براي ياري حضرت حجة بن الحسن ارواحنا فداه آماده كنيد.»

۱۴۲۷/۱/۱۸ قمری – بيانات حضرت آيت الله ابطحي در جمع سالكين الي الله در ماهشهر

بيانات حضرت آيت الله ابطحي در جمع سالكين الي الله در ماهشهر  

 

 

بسمه تعالي………………………حضرت آيت الله ابطحي طي ديداري كه از سالكين الي الله در ماهشهر داشتند ضمن قرائت آيه شريفه « إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ  » احقاف/۱۴  فرمودند: « مهمترين چيز براي يك بشر در هركاري استقامت و پشتكار داشتن است. اگر انسان نتواند پشتكارش را داشته باشد به تعبير علي بن ابيطالب عليه السلام « همج رعاء » است، « اتباع كل ناعق » دنبال هر صدايي حركت مي كند، با هر بادي مي لغزد. معظم له در توضيح آيه شريفه « إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ » فرمودند : رب انسان يا خداست و يا شيطان است. پدر و مادري كه شما را به طرف شيطان و كار شيطاني سوق مي دهند و يا استادي كه اهل گناه و معصيت باشد در واقع شما را تحت تربيت شيطان قرار مي دهند. انسان اگر بخواهد ربش خدا باشد، بايد از مربيان شيطاني اطاعت نكند. در روايات است كه براي يادگرفتن هر علمي، استادي براي خودتان انتخاب كنيد كه شما را با عملش به سوي خدا دعوت كند. در هر كاري ابتدا فكر كنيد كه آيا با انجام دادن آن كار تحت تربيت خدا واقع مي شويد يا تحت تربيت شيطان.» معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان فرمودند: « كسي كه به مرحله يقظه وارد مي شود، اين « رَبُّنَا اللَّهُ » را گفته است. در مرحله توبه چون متعهد به انجام واجبات و ترك محرمات مي شود گفته اش را تثبيت نموده است.« ثُمَّ اسْتَقَامُوا » بعد استقامت كنيد. شما اگر يك روز يا يك ساعت براي شيطان كار كنيد، از اعتبار مسلمان بودن ساقط مي شويد. مثل اينكه يك سرباز ايراني در زمان جنگ تحميلي، يك ساعت براي صدام كار مي كرد كه مجازات چنين فردي اعدام بود.»

۱۴۲۷/۱/۲۳ قمری – به مناسبت بمب گذاري حرم مطهر امام هادي و امام عسگري عليهما السلام

به مناسبت بمب گذاري حرم مطهر امام هادي و امام عسگري عليهما السلام   

    

 

بسمه تعالي ………. بدون ترديد دشمنان اسلام بخصوص دشمنان مذهب حقه شيعه در زمانيكه با دلائل زيادي به ظهور مقدس حضرت مهدي روحي فداه نزديك شده است راحت نمي نشينند و تا مي توانند كارهائي را كه خلاف عدالت و حق است و مايه تاخير ظهور مي گردد انجام مي دهند. ولي آنها اشتباه مي كنند. هر مقدار از اين اعمال نا شايست كه انجام مي دهند علاوه بر آنكه سبب تاخير ظهور نمي شود بلكه فرج حضرت حجة ابن الحسن عليه السلام نزديكتر مي گردد و طبعا مردم مسلمان با غيرت را بيشتر وادار به ياري حضرت بقية الله ارواحنا فداه و احساس ظلم و جور و نياز بيشتر به منجي عالم بشريت از دست ظالمين و ستمگران مي كند. بمب گذاري در مقدس ترين مكانهاي روي زمين ، يعني حرم مطهر حضرت امام هادي و امام عسگري عليهما السلام، كار كوچكي نيست. اين عمل مبيّن پر شدن ظلم و جور در روي زمين است كه حتي حرم مقدس سامرّاء را هم فرا گرفته و آنچنان فساد در دنيا ظاهر شده كه حتي گناه و معصيت در همه جا رايج گرديده است. خداي تعالي مي فرمايد : ‹‹ ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ›› روم / ۴۲  و براي ما مردم مسلمان اعمال مفسدين امتحاني است تا خداي تعالي ببيند که ما چگونه عمل مي كنيم . انشاء الله مردم مسلمان در اسرع وقت بارگاه مقدس حضرت امام هادي و امام عسگري عليهما السلام را به بهترين وجه بازسازي مي كنند و جراحات قلبي امام عصر ارواحنا فداه و پيروانش را تشفّي مي دهند. ما به عموم مسلمانان جهان اين فاجعه بزرگ را تسليت مي گوئيم و فرج فرزند امام هادي و امام عسگري عليهما السلام يعني حضرت بقية الله ارواحنا فداه را از خداي تعالي مي خواهيم .

۱۴۲۷/۱/۲۵ قمری – فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله   

         

 

بسمه تعالي………………حضرت آيه الله ابطحي در بخش پاياني فرمايشاتشان به توضيح ادامه آيات سوره مباركه محمد صلي الله عليه و اله پرداختند و فرمودند: « وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ آمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُم » محمد/۲     شما بدانيد اگر امروز براي حضرت امام هادي و امام عسگري عليهما السلام اظهار محبت كرديد، چه جاناً، چه مالاً، خدا گناهان شما را مي آمرزد و همه كارهايتان را اصلاح مي كند. معظم له در بخش ديگري از بياناتشان به توضيح معناي ياري امام زمان عليه السلام پرداخته و فرمودند: در هفته گذشته فكر مي كردم،متوجه شدم كه اگر چه ياري امام زمان عليه السلام در اذهان اكثر ما اين است كه حضرت، ظهور بفرمايد و ما در پيش روي مباركش با دشمنان بجنگيم، ولي ياري آن حضرت قبل از ظهور كه بسيار مهم است و بايد از همين الان شروع بشود و سنگيني آن بر دوش شيعيان و مخصوصاً شما اهل تزكيه نفس مي باشد، برداشتن موانع از صراط مستقيم و بستن راههاي انحرافي است كه حضرت بقيةالله ارواحنافداه بايد بعد از ظهور اين موانع و دست اندازها را از بين ببرد تا همه مردم با سرعت بتوانند به سوي خدا حركت كنند. لذا ياري حضرت ولي عصر عليه السلام اينجا خيلي خودش را نشان مي دهد كه شماها بايد كوشش كنيد راههاي انحرافي كه افراد را به مقصد نمي رساند، يا ببنديد و يا اگر نمي توانيد، لا اقل به مردم اطلاع بدهيد ، تذكر بدهيد كه « اين ره كه تو مي روي به جهنم است »، اين راه نيست . چون متاسفانه اكثر مردم طرفدار اين راههاي انحرافي هستند . معظم له در پايان فرمايشاتشان از خداي تعالي خواستند كه اين بلاهاي عظيم و غيبت امام عصر عليه السلام را به خاطر امام زمان و خاندان عصمت پايان مرحمت فرمايد .

۱۴۲۷/۱/۲۵ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله          

 

 

بسمه تعالي………………حضرت آيت الله ابطحي در ادامه فرمايشاتشان، درباره معروفيت شيعه در دنيا فرمودند: از نظر من اين معروفيت شيعه و توجه دنيا به امام عصر عليه السلام اثر بسيار عميقي در ظهور صغري داشت و افق دنيا با نور پر فروغ حضرت بقيةالله ارواحنافداه روشن شد، طوري كه حتي بي سوادترين مردم دنيا در ظرف هشت سال دفاع مقدس فهميدند كه امام زماني هست. شما مي بينيد الان تمام مذاهب دنيا اعم از شيعه ،سني ،مسيحي ،زرتشتي و ساير مذاهب درباره حضرت بقيةالله ارواحنافداه تحقيق مي كنند و مردم شيعه سيل آسا به طرف هر جايي كه منتسب به امام زمان عليه السلام است مي روند . و اين موضوع از نظر من قدم بسيار بلندي بود كه به طرف ظهور برداشته شد و هر كس كه اهل مطالعه وتحقيق باشد بخوبي متوجه اين معنا مي شود. اما در هفته اي كه گذشت من معتقدم قدم بسيار بلند ديگري به سوي ظهور حضرت بقيةالله ارواحنافداه برداشته شد و اميدواريم كه اين، آخرين قدم باشد و يك مرتبه ببينيم خورشيد وجود مقدس امام زمان عليه السلام ظاهر شد. امروز در ايران و ساير كشورها مردم تظاهرات مي كنند كه ما امام هادي و امام عسگري عليهما السلام را دوست داريم، ما امام زمانمان را دوست داريم. معظم له در ادامه توضيح آيات شريفه سوره محمد صلي الله عليه و اله فرمودند: « وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَ آمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ » محمد/۳ يك عده خيال مي كنند حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و اله حق نيست، ولي خداي تعالي وعده فرموده كه « جَاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقاً » اسراء/۸۲ . ديروز ديدم آن كسي كه به حضرت رسول اكرم صلي الله عليه و اله جسارت كرده بود در مقابل مردم عذرخواهي كرد و اين وعده الهي است كه باطل نابود شدني است.

۱۴۲۷/۱/۲۵ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

           

 

بسمه تعالي………………حضرت آيت الله ابطحي در بخش ديگري از فرمايشاتشان به توضيح آياتي از سوره محمد صلي الله عليه و اله كه در ابتداي مجلس قرائت شد پرداخته و تطابق اين آيات را با حوادث روز بسيار عجيب و مناسب دانستند.  معظم له در توضيح آيه شريفه « اَلَّذِينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُم » محمد/۲ فرمودند:  كساني هستند كه راه خدا را مي بندند ، راه خدا چه كسي است؟ در دعاي ندبه خوانديد و خداي تعالي هم در قرآن فرموده : « قُلْ مَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَي رَبِّهِ سَبِيلاً » فرقان/۵۸ اي پيامبر، بگو من اجر و مزدي كه از شما خواستم براي كساني است كه بخواهند راهي بسوي خدا پيدا كنند. حرم مطهر امام هادي و امام عسگري عليهماالسلام را خراب مي كنند كه صد عن سبيل الله كنند.«أَضَلَّ أَعْمَالَهُم» محمد/۲ ، راه را گم كرده واشتباه كرده اند. معظم له در ادامه فرمايشاتشان بشارتي به دوستان امام عصر عليه السلام داده و فرمودند: با وجود اينكه مي دانم خيلي قلبهايتان داغدار و محزون است، چون قلب عالم امكان محزون است، ولي اين بشارت را به شما مي دهم: كه اگر در قبل از انقلاب در ممالك اسلامي اسمي از شيعه برده مي شد كسي آن قدر متوجه نمي گرديد و شيعه شناخته شده نبود، ولي بعد از انقلاب اسلامي ايران كه من سفري به مكه داشتم، ديدم پرفروش ترين كتابها در مكه و مدينه كتابهاي مربوط به امام زمان عليه السلام است. نه تنها نام تشيع و مذهب شيعه، بلكه نام امام عصر ارواحنافداه در تمام دنيا پخش شده بود و بخصوص با جنگ تحميلي عراق عليه ايران كه ۴۵ درصد اخبار روز دنيا را در آن وقت به خود اختصاص داده بود مردم دنيا بيشتر به اين مملكت متوجه شدند كه يك عالم، يك فقيه كه بالاترين منصبش اين است كه نائب امام زمان عليه السلام باشد، قيام كرده و با اظهار قدرت رژيم شاهنشاهي را سرنگون ساخته و خودش وليّ امر مسلمين شده است. اين امام زمان كيست كه نايبش اين كارها را كرده و لذا درباره مذهب تشيع به تحقيق و مطالعه پرداخته اند.

۱۴۲۷/۱/۲۵ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله

 

 

بسمه تعالي………………حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در ادامه فرمايشاتشان درباره هتك حرمت ساحت مقدس معصومين عليهم السلام  فرمودند: بخشي از قصور در اين ماجرا مربوط به شيعه است كه متاسفانه وقتي به عراق مي روند، آن قدر در سامراء نمي مانند و من همينجا از دوستان اهل تزكيه نفس مي خواهم كه اگر موفق به زيارت عتبات عاليات شدند، بيشتر از كربلا، در سامراء بمانند. چون آنجا در يك ضريح مطهر، قبر امام هادي و امام عسگري عليهما السلام و حضرت حكيمه عمه امام زمان و حضرت نرجس مادرامام عصر عليه السلام قرار دارد و سالهاي زيادي محل سكونت امام هادي و امام عسگري عليهما السلام  بوده و از همه مهمتر، محل تولد امام زمان عليه السلام و خانه آن وجود مقدس تا سن ۵ سالگي بوده است. و هيچ يك از مشاهد مشرفه در اين درجه از اهميت نيست. ما اگر به مسجد جمكران عظمت مي دهيم بخاطر اين است كه حضرت بقية الله ارواحنا فداه يك شب در آنجا تشريف داشته اند و بايد ان شاءالله سامراء مركز شيعه باشد، پايتخت شيعه باشد و ان شاءالله سامراء از لوث وجود دشمنان اسلام پاك شود كه « عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد ». شيعيان حجة بن الحسن ارواحنا فداه نبايد به خواب فروروند و بايد حرم سامراء را حتي باشكوهتر از مشهد مقدس بازسازي كنند.

۱۴۲۷/۱/۲۵ قمری – فراز اول از بیانات بسيار مهم حضرت آیت الله ابطحی درباره هتك حرمت به حرم امام هادي و امام عسگري عليهما السلام در جمع سالکین الی الله

فراز اول از بیانات بسيار مهم حضرت آیت الله ابطحی درباره هتك حرمت به حرم امام هادي و امام عسگري عليهما السلام در جمع سالکین الی الله    

  

 

بسمه تعالي………………حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در جمعه آخر ماه محرم الحرام در جمع سالكين الي الله و عزاداران اهانت به ساحت مقدس معصومين عليهم السلام،  ضمن قرائت آيه شريفه « وَ سَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُواأَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ » شعراء/۲۲۸  و عرض تسليت به محضر مبارك صاحب آن روضه منوره ، حضرت بقية الله عليه السلام فرمودند: « شنيدن اين جريان، قلوب مسلمين و شيعيان علي بن ابيطالب عليه السلام را به درد آورد و خداي تعالي وعده فرموده كه جواب اين دشمنان را هرچه زودتر بدهد و اجازه مي دهد كه آنها خودشان را نشان دهند تا شيعيان ، دوستانشان را از دشمنان تشخيص دهند، « لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ ».انفال/۳۸ يك روز اهانت به رسول اكرم صلي الله عليه و اله كردند، ديدند مردم مسلمان همبستگي شان با يكديگر بيشتر شد. شيعه و سنّي همه قيام كردند. دشمنان فهميدند از اين راه نمي توانند مسلمانان را از پا درآورند. گفتند بايد تفرقه انداخت و حكومت كرد. لذا فكر كردند، اگر قبر مطهر اميرالمومنين عليه السلام را صدمه بزنند، هم شيعه، علي عليه السلام را خليفه پيامبر مي داند، هم اهل سنت . حرم حضرت سيدالشهداء عليه السلام را اگر صدمه بزنند، باز اهل سنت امام حسين عليه السلام را فرزند پيامبر صلي الله عليه و اله مي دانند. قبور چهار امام بقيع را هم كه قبلا خراب كرده بودند، به قبر مطهر حضرت رضا عليه السلام هم كه عاشقان، پروانه وار دورش مي چرخند دسترسي ندارند. لذا قبر مطهر امام هادي و امام عسگري عليهما السلام را مورد هجوم و حمله قرار دادند.»

۱۴۲۷/۲/۲ قمری ـ فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در جمعه اول ماه صفر

فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در جمعه اول ماه صفر    

   

 

بسمه تعالي……………… حضرت آيت الله ابطحي در بخش ديگري از فرمايشاتشان درباره حادثه اهانت به حرم مقدس عسگريين عليهماالسلام فرمودند: « تحمل جريان سامراء خيلي مشكل بود و دنياي تشيع تحت تاثير اين مصيبت عظما واقع شد و شيعيان بايد بخاطر اين ۴ بزرگواري كه در يك ضريح مقدس مدفونند، يعني امام هادي و امام عسگري و حضرت نرجس خاتون و حضرت حكيمه عليهم السلام كه در دنيا چنين قداست و اهميتي نظير ندارد، هرچه زودتر و باشكوهتر آنجا را بازسازي كنند و ما هم شماره حسابي را اعلام مي كنيم تا دوستان سهمي در اين بازسازي عظيم داشته باشند. ( حساب سيبا بنام آقاي رضا بختياري بشماره  0100933032006 ) ما هر چه داريم فداي خاك پاي ائمه مان مي كنيم . مكرر در زيارتها خطاب به آن بزرگواران عرض مي كنيم: « بابي انتم و امي و نفسي و اهلي و مالي و اسرتي» . من در مكه قبل از انقلاب به يك عالم وهابي كه مي گفت : چرا طلاهاي گنبد حضرت رضا عليه السلام را به فقرا يتان نمي دهيد، گفتم: اگر روح انسان به اندازه سرسوزني مي شد و بنا بود اين روحها را روي هم بگذارند و يك گنبد درست كنند، مردم شيعه اين كار را مي كردند، طلا كه ارزشي ندارد. حضرت سجاد عليه السلام مي فرمايند: اگر مردم عرب ما را روي دوششان سوار كنند و نگذارند ما پياده راه برويم جا دارد، چون خداي تعالي فرموده :« وَ كُنْتُمْ عَلَي شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا» آل عمران/ ۱۰۴  برويد در دنيا و در ميان آنهايي كه به خاندان عصمت عليهم السلام علاقه اي ندارند بگرديد. ببينيد چه زندگي بدي در دنيا دارند و بعد از مرگ هم عذاب و جهنم در انتظارشان است. معظم له در پايان فرمايشاتشان فرمودند: اميدوارم با همت عالي دوستان ولو كم و ناچيز اين حرمهاي مطهر باشكوهتر از گذشته بازسازي شود.»

۱۴۲۷/۲/۲ قمری ـ فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم        

 

 

بسمه تعالي……………… حضرت آيت الله ابطحي در بخش ديگري از فرمايشاتشان به توضيح آياتي كه در ابتداي مجلس قرائت فرمودند پرداخته و عنوان نمودند: « خداي تعالي مي فرمايد: « وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّي نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبَارَكُمْ » محمد/۳۲  شما را در يك آزمايش سختي قرارتان مي دهيم تا اينكه مجاهدين و صابرين از شما مشخص شوند. امتحانات الهي براي اين نيست كه بر علم خدا در خصوص حالات شما چيزي اضافه شود، چون علم خدا عين ذات خداست و ذات خدا كم و زياد نمي شود. بلكه براي اين است كه « لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً » ملك/3 خدا به شما بفهماند كه كداميك از شما بهتر عمل مي كنيد. اينكه در آيه شريفه بصورت جمع مي فرمايد: « نَعْلَمَ » يعني ما بدانيم، به اين دليل است كه خداي تعالي بخشي از علم را به معصومين عليهم السلام نداده است. خداي تعالي مي فرمايد: « وَ قُلْ اِعْمَلُوا فَسَيَرَي اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ » توبه/ ۱۰۵ معصومين عليهم السلام اعمال ما را مي بينند و همين امروز در دعاي ندبه خوانديد كه « و اودعته علم ما كان وما يكون الي انقضاء خلقك»  خداي تعالي علم گذشته و آنچه بوده و آنچه خواهد بود به پيغمبر عنايت كرده، ولي بخشي از علم كه مربوط به غيب و آينده است به آنها داده نشده است. چون بداء شاملش مي شود و علت بداء هم اختياري است كه در دست ماست. خداي تعالي مي خواهد به شما و مربيان شما بفهماند كه صابرين و مجاهدين چه كساني هستند و حتي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله هم بدليل اختياري كه در دست ماست نمي داند كه مثلا قرار است فلان شخص در جنگ احد از دشمن فرار كند. معظم له در توضيح معناي اختيار فرمودند: « وَ قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ» مائده/۶۵ يهود گفتند دست خدا بسته است. چون خدا مي داند كه مثلا شما آدم بدي خواهي شد و بايد همينطور هم بشود. و حال اينكه آن ولدالزنايي كه خبيث ترين وضع را دارد با اختيار خودش مي تواند بهترين افراد باشد، اگر غير از اين باشد او ديگر تقصيري ندارد. پس اختيار عمل در دست ماست و ملاي رومي هم مي گويد: اين كه گويي اين كنم يا آن كنم……………….. خود دليل اختيار است اي صنم. »

۱۴۲۷/۲/۲ قمری ـ فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم           

 

 

بسمه تعالي……………… حضرت آيت الله ابطحي در ادامه فرمايشاتشان در توضيح وظايف يك منتظر در زمان حاضر فرمودند: « يك منتظر امام عصر، بايد در مرحله اول خودش را صالح كند، اعمال خوب داشته باشد، تزكيه نفس كند. خداي تعالي در قرآن ۱۱ قسم خورده كه رستگاري منحصرا منوط به تزكيه نفس است. تزكيه نفس مربوط به صوفي ها و دراويش نيست. درويش اگر تزكيه نفس مي كرد درويش نمي شد. در يك راه راستي قرار مي گرفت. تزكيه نفس مربوط به عرفاي اصطلاحي نيست كه متاسفانه يك سرسوزن تزكيه نفس نكرده اند و حتي گاهي در لباس پوشيدن طوري خودنمايي مي كنند كه مردم بگويند اين فرد زاهد و عابد است. تزكيه نفس يعني تمام صفات رذيله را دور ريختن و كم كم صفات الهي را در خود ايجاد كردن. مكرر در مكرر خداي تعالي در قرآن مي فرمايد: كه يا حيوان باشيد يا تزكيه نفس كنيد. چون صفات انسان يا شيطاني است يا حيواني است و يا الهي. بعضي از صفات حيواني را بايد كنترل كرد، مثل شهوت وغضب. صفات شيطاني رابايد بكلي از بين برد. و صفات الهي را انسان بايد در خود بوجود آورد. خداي تعالي ما را انسان خلق كرده تا حيوان نباشيم. همانطور كه حيوانات مي خورند و بچه مي زايند نباشيم. معظم له در توضيح معناي انسان صالح فرمودند: خداي تعالي در قرآن مي فرمايد: يك عده از اهل بهشت كه با انبياء و شهداء و صديقين محشورند، صالحين هستند. صالح يعني شايسته. شما اگر يك گاوي داشته باشيد كه خوب بدود ولي شير ندهد، اين گاو صالحي نيست، گاو صالح و خوب گاوي است كه خوب شير بدهد. همينطور اسبي كه خوب شير بدهد ولي خوب ندود ، اين اسب هم صالح نيست، اسب صالح و خوب بايد خوب بدود، نه اينكه خوب شير بدهد. خداي تعالي مي فرمايد: « إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»  بقرة/۳۱   « وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ » ذاريات/۵۷ پس معلوم است كه ما را براي چه خلق كرده اند و هر انساني كه غير از اين باشد صالح نيست و مثل همان اسبي است كه ۹ من شير بدهد. بخدا قسم اگر چشم دلمان كه همان فهم ماست باز كنيم، مي بينيم خيلي از كارهاي بزرگي كه الان در دنيا انجام مي شود چون محدود و تمام شدني است همينطور است.« مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ » نحل/۹۷ .

۱۴۲۷/۲/۲ قمری ـ فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم      

      

 

بسمه تعالي……………… حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در بخش ديگري از فرمايشاتشان درباره واژه هاي تحريف شده فرمودند:« بعضي از واژه ها از نظر قرآن خيلي پر اهميتند ولي از نظر ما زياد اهميت ندارند، چون تحريف شده اند و در ذهن ما چيز ديگري غير از حقيقت قرار گرفته است. يكي از اين واژه ها صبر است. اگر يك نفر منتظر كسي باشد و به او بگويند صبر كن تا بيايد، معناي صبر از نظر ما در اينجا اينست كه بيكار بايست و جايي نرو. همين اندازه بيشتر از معناي صبر در تمام كارها در ذهن ما رسوخ نكرده است. معظم له در ادامه توضيح واژه صبر فرمودند: شما اگر به كتب لغت مراجعه كنيد در معناي صبر نوشته اند: شكيبايي، ايستادگي در برابر مشكلات، تحمل مشكلات در راه رسيدن به مقصد. مثلا شما مسافرتي مي رويد و در راه به مشكلاتي برخورد مي كنيد. تحمل اين مشكلات تا رسيدن به مقصد صبر است. اينكه فردي در خانه بخوابد و گاهي كه چرتش پاره مي شود بگويد « اللهم عجل لوليك الفرج » اين معناي انتظار فرج نيست، صبر يعني حركت كن. طبعا وقتي امر به معروف و نهي از منكر كردي و در مقابل كفار ايستادگي نمودي آنها روي تو فشار مي آورند، اذيتت مي كنند. اينجا صبر كن يعني از پا ننشين، فرار نكن، كوتاه نيا، اين معني صبر است. شما در زمان غيبت بايد صبر كنيد. معناي صبر در اينجا يعني حركت كنيد، جاده را براي ظهور صاف كنيد. براي رسيدن به مقصد مردم را وادار به صبركنيد. قوم بني اسرائيل به حضرت موسي گفتند تو برو با خدا، دو نفري مصر را فتح كنيد، « إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ » مائده/ ۲۵  ما اينجا نشسته ايم. منتظريم. صبر مي كنيم.خداي تعالي ۴۰ سال آنها را در بيابان سرگردان كرد و به مصر راهشان نداد.»

۱۴۲۷/۲/۲ قمری ـ فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در جمعه اول ماه صفر

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در جمعه اول ماه صفر       

 

 

بسمه تعالي………………….. حضرت آيت الله ابطحي در اولين جمعه ماه صفر و در جمع سالكين الي الله، ضمن قرايت آيه شريفه « وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّي نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَ الصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَا أَخْبَارَكُمْ » محمد/۳۲  فرمودند : « ماه صفر، ماهي است كه هم در آن تولد امام باقر و حضرت موسي بن جعفر عليهما السلام واقع شده و هم اربعين و شهادت حضرت رسول اكرم و امام مجتبي وشهادت حضرت علي بن موسي الرضا عليهم السلام در آن قرار دارد و از نظر باستاني و سنتي هم عيد نوروز در اين ماه است . بنابراين بايد انسان خودش را در اين ماه كاملا آزمايش و امتحان كند و حواستان جمع باشد كه روز تولد حضرت موسي بن جعفر عليه السلام با روز عاشورا برايتان فرق كند و در روزهاي تولد شاد باشيد. اگر چه در باطن، همه شيعيان در اين ايام محزونند، چون امام و ملجا و پناهشان حضرت بقية الله ارواحنا فداه غايب است و از جانب خدا اجازه ظهور ندارد و خداي تعالي مصلحت نمي داند و مصالح را رعايت مي كند، والا اگر ظاهر بود اين مشكلات برايمان پديد نمي آمد. معظم له درباره غيبت امام عصر عليه السلام  فرمودند: « و غيبته منّا » ناپيد شدن امام عصر عليه السلام از ناحيه ماست، در واقع ما ناپديديم . در هشت حديث رسول اكرم صلي الله عليه و اله حضرت بقية الله ارواحنا فداه را به خورشيد تشبيه نموده اند. اگر يك جمعي در يك شهر يا در يك مملكت، پشت ابر واقع شوند، مي گويند: خورشيد پشت ابر است و حال اينكه خورشيد پشت ابر نيست، منظومه شمسي را نور مي دهد. يك گوشه مختصري به اندازه سر سوزن در مقابل آن منظومه با عظمت پشت ابر قرار گرفته است. حضرت بقية الله، ارادة الله است، عين الله است، اذن الله است، لسان الله است، جنب الله و نفس الله است.  « ارادة الرّب في مقادير اموره تحبط اليكم و تصدر من بيوتكم ». اسباب خلقت، اين چهارده معصومند، چون « ابي الله ان يجري الامور الاّ باسبابها » و لذا ما در غيبتيم، ما در حجابيم، نه آن وجود مقدس.»

۱۴۲۷/۲/۶ قمری – فراز پنجم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جلسه تخصصي مرحله يقظه

فراز پنجم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جلسه تخصصي مرحله يقظه

         

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي در بخش ديگري از فرمايشاتشان فرمودند : فكر نكنيد بعد از ورود به اين مراحل خوابهاي خوب مي بينيد و يا مكاشفات و مشاهداتي خواهيد داشت . اينها مثل شكلاتي است كه در هواپيما به مسافرين مي دهند و خدا هم ميزبان بسيار بامحبتي است كه از شما پذيرايي مي كند . ولي اگر هدف كسي اين باشد كه هواپيماي گران قيمت را بخاطر شكلات سوار شود و رسيدن به مقصد هدفش نباشد ، اين فرد از نظر ما ديوانه است . و متاسفانه اين فكر را صوفيه در اذهان ما فرو كرده اند كه فكر مي كنند معناي سير و سلوك، داشتن خواب و مكاشفه است . شما بايد شش دانگ حواستان و فكرتان روي اين باشد كه صفات رذيله نداشته باشيد ، از دنيا استفاده كنيد ولي محبت به دنيا نداشته باشيد. معظم له در توضيح معناي مكاشفه فرمودند: مكاشفه حالتي است بين خواب و بيداري كه چشم به خواب رفته ولي گوش هنوز بيدار است و مي شنود و در آن حالت چيزهايي را فرد مي بيند. چرا شما كه اهل محبت به امام زمان عليه السلام هستيد ايشان را در خواب يا مكاشفه ببينيد؟ كاري كنيد كه حضرت اراده بفرمايد تا در بيداري به محضرش مشرف شويد. چرا شما خواب حضرت سيدالشهداء عليه السلام را ببينيد؟ مثل ابراهيم مجاب مقابل ضريح مقدسش بايست، سوال بكن و مستقيم جوابت را بگير. از اين بالاتر كاري كن كه آن حقيقتي كه مي خواهند با كلام و امواج هوا به گوش تو برسانند، در قلبت القاء‌ كنند. مشاهده هم حالتي است كه شما پيغمبر و ائمه عليهم الصلوة و السلام را مي بينيد. ولي اگر روحياتت به روحيات پيغمبر صلي الله عليه و اله شباهت نداشته باشد ، اين ديدن فايده اي برايت ندارد. در زمان پيغمبر صلي الله عليه و اله خيلي از منافقين بودند كه هر روز آن حضرت را مي ديدند ولي چون صفات رذيله داشتند اين ديدن نفعي به حالشان نداشت. خواب و مكاشفه خوب، تنها فايده اي كه دارد شما را به ادامه مسيري كه در آن در حال حركت هستيد تشويق مي كند، مثل همان شكلاتي كه در هواپيما به شما داده اند. شما كه در مرحله يقظه هستيد از پله هاي اين هواپيما بالا رفته ايد و ان شاالله با بيداري كامل حركت مي كنيد و با ياري حضرت موسي بن جعفر عليه السلام و ساير ائمه عليهم السلام بخصوص حضرت بقية الله ارواحنا فداه به مقصد برسيد. 

۱۴۲۷/۲/۶ قمری – فراز چهارم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جلسه تخصصي مرحله يقظه

فراز چهارم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جلسه تخصصي مرحله يقظه       

 

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي در بخش ديگري از فرمايشاتشان فرمودند : معناي توبه نصوح اين است كه « ان لا تعود فيها ابدا » به گناه هرگز بر نگرديد. اگر جامعه، خانواده و اقوام بخاطر گناه نكردن مطرودت كردند، از راهت نبايد دست بكشي.بلكه بگويي من بايد دستم به دست امام زمانم برسد . من بايد وقتي مي خواهم بميرم به جاي نكير و منكر، بشير و مبشر به استقبالم بيايند. ان شاالله بعد از مرگ بشير و مبشر مي آيند، به شما بشارت مي دهند « سَلَامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيم» يس/۵۹  از طرف خدا بشارت مي دهند كه از اين لحظه به بعد « لَا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ » زخرف/69 هيچ ترسي نداشته باشيد، اربابتان خداست، مربيتان حضرت ولي عصر عليه السلام براي  پذيرايي شما آغوش باز كرده اند. اينها نشانه بيداري شماست . معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند : مَثَل فردي كه در دنياي امروز از خواب غفلت بيدار مي شود به كسي مي ماند كه در ميان جنگلي پر از حيوانات وحشي خوابش برده و يكباره از خواب پريده است، نگاه مي كند، مي بيند اطرافش را حيوانات درنده گرفته اند .در بين دوستان ما  يك جواني كه در مرحله يقظه است و هنوز محاسنش در نيامده آن قدر مقيد است كه دست به چيزي كه مال خودش نيست نمي زند، چه برسد به اينكه خداي ناكرده به مال و ناموس مردم خيانت كند. ولي در افراد غير متدين كسي كه اين طور قابل اعتماد باشد بندرت پيدا مي كنيد . 

۱۴۲۷/۲/۶ قمری – فراز سوم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جلسه تخصصي مرحله يقظه

فراز سوم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جلسه تخصصي مرحله يقظه         

 

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي در بخش ديگري از فرمايشاتشان درباره بيداري فرمودند :علامت بيداري شما اين است كه تعهد مي كنيد به هيچ وجه گناه نكنيد . اگر به يك فرد بيدار بگويند: دست از برنامه و راهت بكش، در مقابل به تو خانه و ماشين و سرمايه مي دهيم، او در مقابل مي گويد : همه اينها تمام شدني است ولي « وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ » نحل/۹۷  آنچه كه در نزد خداست باقي ماندني است « هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ » بعد خدا مي فرمايد: «أُولَئِكَ عَلَي هُدًي مِنْ رَبِّهِم» لقمان/۵و۶  اينهايي كه يقين به آخرت دارند از طرف پروردگارشان هدايت مي شوند . اگر مي خواهيد خدا دستتان را بگيرد، بايد يقين به آخرت داشته باشيد . اگر نهايت عمر شما در دنيا صد وبيست سال هم باشد در مقابل، خداي تعالي مي فرمايد: « خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً » طلاق/۱۲ در آخرت هميشه خواهيد بود . كسي كه حاضر شود زندگي ابدي آن هم پر از نعمت را بدهد و زندگي دنيا را در مقابلش بگيرد ، اين آدم خواب است . چيزي كه من براي شما مي ترسم اين است كه مبادا دو مرتبه خوابتان ببرد و حواستان پرت شود . شيطان بيكار ننشسته، مي آيد و شما را چرتي مي كند . در همان مرحله عبوديت هم يقظه لازم است، چون اگر آنجا خوابتان ببرد شيطان زمينتان مي زند  .         

۱۴۲۷/۲/۶ قمری – فراز دوم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جلسه تخصصي مرحله يقظه

فراز دوم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جلسه تخصصي مرحله يقظه   

       

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي در بخش ديگري از فرمايشاتشان فرمودند : كسي كه مرحله يقظه را گرفته و متعهد شده كه واجبات را انجام دهد و محرمات را ترك كند، اگر يك گناه بكند يا يك واجب را ترك كند، اين شخص اول به خودش خيانت كرده و دوم به خدا و بعد به ما . پس كوشش كنيد خائن نباشيد . در اين سفر بسيار پر اهميتي كه حركت كرده ايد كوتاهي نكنيد، سستي و بي توجهي نداشته باشيد . شما بايد يك يكتان الگو براي اهل شهرتان، دوستان و فاميلتان و خانواده تان باشيد . چه اشكال دارد در يك خانواده يك جوان نيمه هاي شب بلند شود ، برود وضو بگيرد . در تاريكي نگاهي به آسمان مي اندازد « رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّار» ال عمران/۱۹۲ خدايا تو اينها را اين آسمان و كهكشانها را باطل خلق نكرده اي « رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِياً يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا » ال عمران/۱۹۴ خدايا ما شنيديم يك نفر به نام پيغمبر صلي الله عليه و اله اين مردم را براي ايمان صدا مي زد، ما ايمان آورديم. دليل بر ايمانمان هم همين كه در اين نيمه شب همه خوابند و من بيدارم . در اين زمان غيبت حضرت بقية الله ارواحنا فداه كه تاريكي، تمام عالم را گرفته و همه به فكر دنيايشان هستند، من بيدارم و به فكر تو هستم .

۱۴۲۷/۲/۶ قمری – فراز اول از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در جلسه تخصصي مرحله يقظه

فراز اول از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي  در جلسه تخصصي مرحله يقظه 

         

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در جلسه تخصصي مرحله يقظه در شب ميلاد مسعود حضرت موسي بن جعفر عليه السلام ضمن تبريك اين عيد سعيد فرمودند: اميدواريم مزد زحمات شما بيداري از غفلتهايي باشد كه اكثريت مردم كره زمين به آن دچارند كه « أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ » يونس/۵۶  و « أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ » يونس/۶۱ . معظم له در ادامه فرمايشاتشان به بيان اهميت اعتقادات پرداخته و فرمودند : زير بناي تمام مراحل تزكيه نفس در همه موارد اعتقادات صحيح است . در زمان ما متاسفانه چون از زمان ظهور اسلام فاصله پيدا كرده ايم، اعتقادات مردم را بعضي از دشمنان منحرف كرده اند . يعني پس از بني اميه كه بني العباس روي كار آمدند، از تجربيات گذشتگان درس گرفتند و به روش بني اميه كه مستقيم مي خواستند ريشه دين را بزنند عمل ننمودند، بلكه به تحريف دين و منحرف نمودن آن به روشهاي مختلف پرداختند . يكي از اين روشها ترجمه كتب فلسفه يونان به عربي بود كه مردم را  در باب معارف سر گرم فلسفه نمودند . درباره احكام نيز چهار مجتهد در مقابل امام صادق و امام كاظم عليهما السلام عَلَم نمودند و مردم را به بهانه هاي مختلف مجبور مي كردند تا احكامشان را از آنها ياد بگيرند .

۱۴۲۷/۲/۹ قمری – فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی  در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران      

 

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي در بخش پاياني فرمايشاتشان درباره موانع و انحرافات ايجاد شده در صراط مستقيم فرمودند: يكي از كارهايي كه قطاع الطريق و دزدان دين براي ايجاد انحراف در راه راست انجام داده اند، وارد نمودن خرافات در دين بوده است. ما در زماني قرار گرفته ايم كه تقريبا ۱۴۰۰ سال است دشمن روي اين راه مستقيم فعاليت كرده كه  شماها از راه منحرف بشويد. تنها چيزي كه ما را نگاه داشته و امروز مي توانيم به صراط مستقيم مان ادامه بدهيم، قرآن و روايات اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام است. دشمنان متوجه شده اند كه قرآن كهف ما است، پناهگاه ما است، ميزان است، نور است و لذا اخيرا مي بينيم كم كم به قرآن و پيغمبر صلي الله عليه و اله و ائمه اطهارعليهم السلام جسارت مي كنند كه عظمت قرآن و اهل بيت را در نظر ما از بين ببرند. طبعا وقتي از عظمت چيزي كاسته شد، خواهي نخواهي از بين بردن آن چيز آسان خواهد شد. ولي خداي تعالي وعده فرموده كه دين پيغمبر تا روز قيامت باقي بماند. ممكن است گاهي از نظر ما ضعف يا قوتي در دين پيدا شود ولي به هيچ وجه از بين نخواهد رفت. دين مقدس اسلام ديني است علمي، بسيار عميق، پاسخگوي تمام مشكلات بشر و قرآن آن قدر عظمت دارد كه اگرجن و انس پشت به پشت هم بدهند « لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرا» اسراء/۸۸  نمي توانند مانندش را بياورند، و هم اين قرآن و هم قرآن ناطق كه حضرت بقية الله ارواحنا فداه است اگر مورد توجه واقع شوند، حامي ما هستند و اين دو هرگز از يكديگر جدا نمي شوند « لن يفترقا حتي يردا عليّ الحوض». معظم له در پايان فرمايشاتشان فرمودند: اميدوارم ان شاالله هرچه زودتر صاحب اصلي دين بيايد و ما را از خرافات و انحرافات نجات مرحمت فرمايد.

۱۴۲۷/۲/۹ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در دفتر تهران   

 

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در ادامه فرمايشاتشان درباره خرافات فرمودند: دين امروز آن قدر از نظر ما پايين آمده كه بقول يكي از دانشمندان غربي،  دين بين خرافات و علم قرار گرفته است. امروز اگر مي گويند كسي تحصيل علم زبان مي كند، زبان انگليسي را منظور مي كنند وحال آنكه زبان دين ما، زبان خدا و زبان نماز، زبان عربي است. در زمان ما اگر سخني از قول سقراط  و افلاطون و فلاسفه بزرگ نقل شود ، بشدت مورد توجه قرار مي گيرد، اما اگر مطلبي را گفتيم كه در قرآن به صراحت بيان شده ، زياد باور نمي كنند. اگر حرفي از علم به ميان آيد، ذهنها به سمت علوم مادي مي رود كه تمامش فرضياتي بيش نيست و توجهي به فرمايشات ائمه اطهار عليهم السلام نمي شود. اين مسائل و مشكلات كه همه تاسف بار است به اين جهت بوجود آمده كه ما به قرآن عمل نكرديم، به كلمات اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام دقت نكرديم. اگر كتاب آيين دوست يابي كه نوشته يك آمريكايي است و در آن 6 راه منحصر بفرد براي كسب محبوبيت نزد ديگران تعليم داده و 5 مليون نسخه از آن منتشر گرديده است ، من در كتاب اتحاد و دوستي 32 راه براي ايجاد محبوبيت از آيات قرآن و روايات اهل بيت عليهم السلام استخراج كردم كه آن 6 راه هم جزو اين ۳۲ تاست. من در آنجا نوشتم كه مسلمانها مثل گدايي هستند كه روي گنج بزرگي خوابيده باشند و دستشان را به طرف ديگران دراز كرده باشند و بخواهند از آنها صدقه بگيرند.

۱۴۲۷/۲/۹ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران  

    

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي در بخش ديگري از فرمايشاتشان درباره خرافات فرمودند :‌اگر شما اهل تزكيه نفس يك قدم كوتاه براي رسوماتي كه جزء دين نيست و در آيات و روايات تاييد نشده برداريد نبايد خودتان را به عنوان اهل تزكيه قبول داشته باشيد و من هم تزكيه شما را قبول ندارم و خدا و پيغمبر هم قبول ندارند. شما نبايد « همج رعاء‌ » باشيد كه با هر بادي بلغزيد و هر طور زمان ايجاب كرد همان طور عمل كنيد. معظم له درباره مقدمات ظهور امام زمان عليه السلام فرمودند: اين خرافات و رسومات غلط،  سدي است براي ظهور حضرت ولي عصر ارواحنا فداه و اگر مي خواهيد حضرت زودتر ظهور كند، علاوه بر دعاي « اللهم عجل لوليك الفرج » بايد اين موانع را هم برطرف كنيد. اگر حضرت الان تشريف بياورد و به مردم بفرمايد: اين عيد نوروز را بهم بزنيد، مردم به راحتي قبول نمي كنند و علت تاخير ظهور هم تا الان همين كارهاي ما و بالطبع مصلحت ندانستن خدا بوده است. و الا ما معتقديم روز بعد از شهادت امام عسگري عليه السلام ظهور بايد انجام مي شد. اگر مي خواهيد بعد از ظهور جزء ‌ياران امام زمان ارواحنا فداه باشيد قبل از ظهور بايد با بيان اين مسائل براي مردم، زمينه ظهور حضرتش را فراهم كنيد.

۱۴۲۷/۲/۹ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در دفتر تهران      

 

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در بخش ديگري از فرمايشاتشان درباره خرافات فرمودند: يكي از امتيازات زمان غيبت و بخصوص اين اواخر اين است كه فهم مردم بالا رفته است. اگر به شما اصرار كردند كه سيزده بدر برويد، شما بگوييد: توجيه عاقلانه اي براي ما بكنيد، فايده اي ولو جزئي برايش در نظر بگيريد تا ما هم بياييم. ولي آنچه كه ما مي بينيم جز دعوا و گناه و اذيت و آزار مردم چيز ديگري ندارد. همين سفره هفت سين، چه فايده اي دارد؟ چه فعلي انجام مي دهد؟ اگر خدا مي خواهد بوسيله اين ۷ تا سين خوشبختتان كند، بايد در قرآن و يا روايات فرموده باشند كه مثلا موقع تحويل سال، هفت تا سين جلوي چشمتتان باشد تا خوشبخت شويد ولي نفرموده اند. اگر رسومات و سنتهاي گذشتگان است، همان اقوامي كه اين رسومات را داشتند، يكي از رسم هايشان اين بوده كه در روز ۱۳ فروردين، پيغمبرشان را كه آنها را از عبادت بتهاي دوازده گانه نهي مي كرد، كشتند و او را در چاه انداختند. در تفسير برهان ببينيد ائمه اطهار عليهم السلام درباره اصحاب رس چه فرموده اند. اگر هم يكي دو جا بوي تاييد از فرمايشات ائمه عليهم السلام مي آيد، من باب تقيه بوده است. چون هارون الرشيد وقتي به ايران آمد و اين رسومات را ديد و غالبا خلفا و قدرتمندان از هديه آوردن و تعظيم كردن خوششان مي آمد، از اين رسم استقبال كرد و حضرت موسي بن جعفر عليه السلام را وادار نمود كه شما بايد عيد نوروز بنشينيد و مردم به شما تبريك بگويند. و الا ما در دستورات ديني داريم كه هر جا كلام امام عليه السلام موافق دشمن بود و در مقابل، درباره همان مطلب، مخالف دشمن سخني فرموده باشند ،‌آن كلام موافق، تقيه بوده است.

۱۴۲۷/۲/۹ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران     

  

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در جمع سالكين الي الله در روز نهم صفر ۱۴۲۷ ضمن قرائت آيه شريفه « هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِم» فتح/۴ درباره خرافات وارد شده در ميان مسلمانان فرمودند: يكي از خرافاتي كه بين مردم ما رواج دارد، چهارشنبه سوري است كه بجز مردم آزاري و كارهاي زشت و ايجاد مشكل براي ديگران چيزي ندارد. جوانهاي ما شايد نماز صبحشان قضا شود، قرآن بلد نباشند بخوانند، ولي خوب بلدند چطور مردم آزاري بكنند. در چه موقعيتي مردم ما سرشان به اين خرافات گرم است؟ در موقعيتي كه به پيغمبر ما جسارت شده ، در موقعيتي كه در بعضي جاها قرآن را آتش زده اند، در موقعيتي كه حرم مطهر امام هادي و امام عسگري عليهماالسلام را منفجر كرده اند، در ماه صفر كه روز اول فروردين با روز اربعين سيدالشهداء‌ عليه السلام مقارن شده و شهادت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام مجتبي و حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السلام به فاصله كمي از آن قرار دارد. خداي من شاهد است اين ايام اول فروردين و چهارشنبه سوري براي اهل معنا و تزكيه نفس مصيبت بار ترين دوره در طول سال است. شما اگر سر به سجده بگذاريد و خدا را شكر كنيد كه از اين خرافات دست و پا گير نجات پيدا كرده و رها شده ايد جا دارد. معظم له در ادامه فرمايشاتشان چنين فرمودند : بدترين كار، كاري است كه انسان آن را ندانسته انجام دهد. اگر شما توانستيد توجيه عقلايي و ديني براي سيزده بدر پيدا كنيد، برويد، اشكالي ندارد. ولي حضرت ابراهيم عليه السلام وقتي به روز سيزده بدري كه در زمان او بود، برخورد كرد، فرمود:  « إِنِّي سَقِيمٌ » صافات/۸۹  من حال رفتن به بيرون شهر را ندارم. در شهر ماند و همه بتها را خراب كرد.

۱۴۲۷/۲/۱۶ قمری – فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس 

   

 

بسمه تعالي……………………….معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان فرمودند: چند روز ديگر اربعين سيد الشهداء عليه السلام است، شهادت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله است، شهادت امام مجتبي عليه السلام است، شهادت حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام است ، قبر مطهر امام هادي و امام عسگري و حضرت نرجس خاتون و حضرت حكيمه خاتون عليهم السلام و از همه مهمتر خانه حضرت بقية الله ارواحنا فداه خراب شده و هنوز درستش نكرده ايد! آن وقت عيد نوروز مي گيريد و به يكديگر تبريك مي گوييد؟ اين همان چيزي است كه دشمن مي خواهد كه شما را كم كم از افكار ديني و مذهبي بيرون بياورد. شما فرض كنيد امروز كه جمعه است اگر حضرت بقية الله ارواحنا فداه تشريف بياورد، آيا مردم بيشتر به فكر او هستند يا به فكر عيد نوروزشان؟ اگر هم روز اول فروردين خواستيد ديد و بازديد بكنيد اشكالي ندارد ولي تبريك گفتن و شاد بودن و فراموش كردن از شعائر اسلامي در شرايطي كه با روز اربعين مطابق شده كار درستي نيست. معظم له در ادامه فرمايشاتشان درباره رعايت ادب فرمودند: اين دعاي ندبه اي كه شما در جلساتتان مي خوانيد جاي ديگري پيدا نمي شود كه وقتي خطاب به حضرت بقية الله ارواحنا فداه مي شود، همه بايستند و اشكشان جاري باشد و رعايت ادب حضور را در محضر حضرت ولي عصر عليه السلام بنمايند. من دعاي ندبه خواني را ديدم كه پايش را روي هم انداخته بود و سيگار مي كشيد و با آواز دعاي ندبه را مي خواند. اين وضع با حال يك عاشق كه به معشوقش مي گويد: پدر و مادرم به قربانت، جانم به قربانت، جور در نمي آيد. شما امام زمانتان را با چشم دل مي بينيد، شما به جايي رسيده ايد كه بدانيد امامتان به شما احاطه دارد و شما در محضرش هستيد. در مقابل ائمه ديگر چون بدن مقدسشان در عرش است آن تواضع بدني لزومي ندارد، اگر چه تواضع روحي بايد باشد . در خصوص حضرت بقية الله ارواحنا فداه چون بدن مقدسشان در بين ماست خيلي بايد رعايت ادب حضورش بشود. ادب هم فقط اين نيست كه در مقابل حضرت بايستيم، بلكه هرچه فرمودند بايد انجام دهيم. معظم له درباره آداب معاشرت با يكديگر فرمودند: « المومن مالوف» مومن اهل الفت است. امام عليه السلام مي فرمايد: خيري در كسي كه با مردم الفت نگيرد و الفت مردم را نپذيرد وجود ندارد. رهبانيت و انزوا در دين اسلام نهي شده است. لذا نسبت به هم ادب را رعايت كنيد و هر كه را تقوا و علمش بيشتر است بيشتر احترام نماييد. البته منظور از علم، علمي است كه خداي تعالي تاييد نموده و پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله نيز فرموده « طلب العلم فريضة علي كل مسلم و مسلمة»  طلب علم بر هر مرد و زن مسلماني واجب است، همان علمي كه فرموده اند: « انما العلم ثلاثة» و شامل تزكيه نفس، اعتقادات و اجكام مي شود. اميدواريم كه خداي تعالي همه ما را از خرافات و انحرافات حفظ فرمايد و همه مان لايق محضر حضرت بقية الله ارواحنا فداه باشيم.

۱۴۲۷/۲/۱۶ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس  

 

 

بسمه تعالي……………………….معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند : مذاهب ديگر چون كتابهايشان تحريف شده اند، داراي خرافات زيادي هستند، ولي قرآن ما بحمدالله با همه دشمن هايي  كه داشته تحريف نشده و از ناحيه خداي تعالي و پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و ائمه اطهار عليهم السلام بدست ما امروز رسيده و يك كلمه خرافي در آن نمي توانيد پيدا كنيد . يك كلمه كه نتوان آن را توجيه كرد، نتوان با عقل سليم درك نمود و يا به مردم فهماند وجود ندارد . تمامش حكمت است . من اين ادعا را كرده ام و حدود ۴۰ سال در كانون بحث ايستاده ام و پاسخ به سوالات و مشكلات ديني گفته ام . اگر ما اين قرآن را نداشتيم، الان دينمان حتي از بودائيها هم منحرف تر بود. هر كس مي آمد، روي هوس خود مطالبي به آن اضافه يا كم مي كرد . ولي بحمدلله مسلمانها مواظبند كه حتي يك كلمه از قرآن عوض نشود و به همين دليل ما از خرافات حفظ شده ايم . اما متاسفانه خرافات آمده و در زندگي ما وارد شده است . رعايت ادب اسلام اين است كه هر چه اسلام گفته قبول كنيم و هر چه نهي كرده از آن دوري كنيم و از خودمان چيزي در دين وارد نكنيم .خداي تعالي در قرآن مي فرمايد: « مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا » حشر/۸ من درباره روز اول فروردين فكر مي كردم كه در كتابها نوشته شده مثلا سفينه نوح در روز اول فروردين بر كوه جودي نشسته، من اضافه مي كنم كه همه عيدها و همه مصيبت ها در اين روز قرار گرفته، چون ماههاي قمري گردش مي كنند ولي ماه شمسي ثابت است. در طول تاريخ لااقل يك مرتبه بوده كه هر مناسبتي مثل عيد فطر و قربان  و عيد غدير خم و يا عاشورا و اربعين با اين روز مطابقت كرده ولي محور براي ما، ماه قمري است كه در قرآن خداي تعالي فرموده « يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ » بقرة/۱۹۰ وقت مردم با ماه بايد تنظيم بشود. بنابراين روز عاشورا و يا روز عيد غدير خم را با ماه تنظيم مي كنيم نه با برج . در بعضي كتابها نوشته شده كه روزه اول فروردين مستحب است. اگر روز اول فروردين با عيد فطر مطابقت كرد، آيا بايد به دستور استحباب روزه عمل نمود يا بدليل حرمت روزه در عيد فطر مستحبي را ترك نماييم؟ به فرض كه امام عليه السلام هم فرموده باشد روزه اش مستحب است، امام عليه السلام همان سال را فرموده ولي سال بعدش ۱۰ روز جابجا شده و از نطر علمي هم اين را بدانيد كه هيچ قانونگذاري در عالم قانوني جعل نمي كند كه يك روز در طول زمان با هم تضاد داشته باشد. چه رسد به خداي تعالي كه عالم به همه چيز است. بنابراين عيد نوروز و شب چهارشنبه سوري و سيزده بدر هيچ اساسي ندارد و ان شاء الله تمام كوششتان را متوجه اعياد اسلامي و برطبق ماههاي قمري نماييد. 

۱۴۲۷/۲/۱۶ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس   

 

 

بسمه تعالي……………………….معظم له در فراز  ديگري از فرمايشاتشان درباره رعايت آداب فرمودند: بعد از رعايت ادب در محضر پروردگار و معصومين عليهم السلام نوبت مي رسد به پدر و مادر كه با آنها چطور رفتار كنيم و ادب آنها را چگونه رعايت كنيم. آيات شريفه قرآن در اين ارتباط مي فرمايد « وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ اِرْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً » اسراء/۲۵  در مقابل پدر و مادر مانند كبوتري كه بالهايش را پهن كرده باشد و آنچنان كوچكي كرده كه حركتي  نداشته باشد، بايد رعايت ادب را بنمايي . به زور هم نبايد خودت را وادار به احترام كني. چون مي فرمايد « مِنَ الرَّحْمَةِ» . با مهرباني قلبي احترامشان كن .« قُلْ رَبِّ اِرْحَمْهُمَا » با خودت بگو خدايا به پدر و مادرم مهرباني كن، اينها زماني كه من بچه بودم خيلي به من مهرباني كردند . در دعاها هست « اجزهما بالاحسان احسانا و بالسيئات غفرانا» . ببينيد چه قدر ادب را رعايت فرموده اند كه مشغول دعا براي پدر ومادر شده اند . فقط پدر و مادر صالح هم منظور نبوده اند، هر پدر و مادري حتي اگر مشرك يا كافر هم بودند احترامشان لازم است . مگر اينكه اصرار كنند مشرك شوي يا بت پرست شوي كه در اين موارد خداي تعالي استثناء فرموده و اجازه فرموده كه اطاعتشان را نكني . « وَ إِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا » عنكبوت/۹  اگر اصرار كردند كه گناه بكن، مخالفت خدا را بكن و اطاعت پدر و مادر را بر خدا ترجيح بده، اينجا «  فَلَا تُطِعْهُمَا ». اطاعتشان نكن « فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ » اسراء/۲۴ . به آنها اف هم نگو . در روايت امام عليه السلام مي فرمايد : اگر از اف بي احترامي كمتري بود خدا آن را مي فرمود . اگر پدرتان حتي براي مرتبه دهم مي خواهد قضيه اي را براي شما تعريف كند نگوييد: اف، چقدر حرف مي زند. همين اف را اگر گفتيد، نهي الهي را كه گناه است انجام داده ايد. در روايت دارد كه « الآباء ثلاثة » پدر و مادر سه تا هستند: اول پدر ومادر خودتان، دوم پدر و مادر همسر و سوم استاد اخلاق است . اين تبليغات كه مي گويند مادر زن، دشمن تو است، اينها حرف شيطان است . اكثر نزاعها و جدالهاي خانوادگي مربوط به همين موضوع است كه اگر طبق دستور اسلام هيچ فرقي بين مادر خودتان و مادر زنتان نگذاريد، به نظر من ۵۰ درصد اين اختلافات رفع مي شود .

۱۴۲۷/۲/۱۶ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس     

 

 

بسمه تعالي……………………….معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان درباره رعايت ادب فرمودند : شما دوستان و سالكين الي الله بايد در همه جا الگو باشيد و هر جا صداي قرآن بلند شد، چه در خلوت و چه در اجتماع ، ساكت باشيد . خداي تعالي مي فرمايد« وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنصِتُوا » اعراف/۲۰۵  حتي صلوات كه بزرگترين اذكار در اسلام است و معجوني است كه هم دعا دارد و دعا مغز عبادت است و هم ولايت دارد كه « ما نودي بشيء كما نودي بالولاية»  و حالتي در هنگام صلوات به انسان دست مي دهد كه در هيچ ذكري به انسان آن حالت دست نمي دهد كه پيغمبر با آن عظمت كه « اودعته علم ما كان و ما يكون الي انقضاء خلقك»  را محتاج خدا مي داند و عرض مي كنيم خدايا رحمت خاص الخاصت را بر پيغمبر و آل پيغمبر صلي الله عليه و اله بفرست . با اين حال هنگام قرائت قرآن، همين صلوات هم نبايد فرستاده شود . چون خداي تعالي فرموده « وَ أَنصِتُوا » حرف نزنيد. واجبش در نماز جماعت است كه موقع قرائت حمد و سوره توسط امام جماعت، شما حق نداريد حرفي و لو ارتباط با خدا باشد بزنيد. فقط بايد گوش دهيد . در محضر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله هم اگر مي خواهيد حرف بزنيد « لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ » حجرات/3  صدايتان را تنظيم كنيد. بلندي صداي شما بايد كمتر از بلندي صداي پيغمبر صلي الله عليه و اله باشد و آنهايي كه اين آداب را رعايت نمي كنند به صريح قرآن شعور ندارند . « إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ  » حجرات/۵  يك عده بودند مي آمدند از پشت اتاقها پيغمبر را صدا مي زدند، مي خواستند زياد معطل نشوند،  وسط مي ايستادند و داد مي زدند كه يا رسول الله ، چرا براي نماز عشاء  معطل كرده اي؟ بچه هايمان مي خواهند بخوابند و اين آيه نازل شد كه « إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِيناً » احزاب/۵۸   همين مقدار اذيت پيامبر و رعايت نكردن ادب در محضر آن حضرت موجب لعن آنها توسط پروردگار مي شود .

۱۴۲۷/۲/۱۶ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس    

 

 

بسمه تعالي……………………….حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در روز جمعه مورخ ۱۶ صفر ۱۴۲۷ در جمع سالكين الي الله و در مشهد مقدس در توضيح واژه هاي تحريف شده فرمودند : يكي از واژه هاي تحريف شده كه در بين ما به اشتباه از آن استفاده مي شود كلمه ادب است. ادب در لغت عربي به معناي قرار دادن و استفاده كردن هر چيزي در جاي خودش است . به ادبيات زبان، ادبيات مي گويند چون كسي كه ادبيات را خوب بلد است ، هيچ گاه فاعل را منصوب و مفعول را مرفوع نمي خواند . ادبيات در زبان يعني هر كلمه اي را در جاي خود استفاده كردن و رعايت نمودن مخرج حروف در هنگام ادا نمودن كلمات. مثلا اگر شما در نماز صمد را با صاد بخوانيد ، به معني موجودي است كه جوف ندارد و از اسماء بسيار بلند مرتبه خداي تعالي است ولي اگر با سين تلفظ شود معناي خوبي ندارد . معظم له در ادامه توضيح معناي واژه ادب فرمودند: وقتي خداي تعالي با انسان صحبت مي فرمايد، بايد كمال ادب را رعايت كرد . هر چه خضوع داريد بايد اظهار كنيد، دو زانو بنشينيد و حرف نزنيد و كلام الهي را گوش دهيد. اينها حداقل رعايت ادب در مقابل پروردگار متعال است . حداكثرش اين است كه انسان قالب تهي كند و آب بشود . جايي كه همام در آن خطبه معروف امير المومنين عليه السلام كه اوصاف متقين را بيان مي فرمايند، پس از شنيدن كلام علي عليه السلام فريادي مي زند و جانش در همان فريادش بيرون مي آيد، كلام خدا بايد چه بكند ؟ البته بعضي از بزرگان گفته اند : همين غفلت ما خودش نعمتي است، به جهت اينكه اگر غفلت نداشته باشيم و خدا را از رگ گردن به خود نزديكتر بدانيم و دائما متوجه او باشيم به هيچ كار ديگري نمي توانيم توجه كنيم.

۱۴۲۷/۲/۲۳ قمری – فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس  

  

 

بسمه تعالي…………………………….معظم له در فراز ديگري از فرمايشاتشان درباره يقين  به آخرت  فرمودند: دنيا نسبت به آنچه كه ما عمر مي كنيم، خيلي كوتاه است . عمر شما هيچ وقت تمام نمي شود. از آن وقتي كه حدوداً ۱۲ هزار سال قبل، خداي تعالي روحتان را خلق كرد، الي الابد هستيد. من معتقدم انسان هر چه را اينجا بخواهد، خداي تعالي حتما به او مي دهد. ولي دنيا ممكن است جاي خواسته هاي ما نباشد. يعني كره زمين گنجايش خواسته هاي ما را نداشته باشد. اگر بخواهيد روي پلي چوبي، ساختماني 10 طبقه بسازيد، كار عاقلانه اي نيست. دوام ندارد. به شما مي گويند برو آن طرف تر بساز . يعني صبر كن بعد از دنيا به خواسته هايت مي رسي. خداي تعالي در توصيف مومنين مي فرمايد: «‌ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ » نمل/۳ اگر اين يقين را به آخرت نداشته باشيد، در سير و سلوكتان با مشكل مواجه مي شويد. اگر كسي همه عمرش زحمت بكشد و مدرك دكترا بگيرد و همان روز گرفتن مدرك بميرد، شما به حال او افسوس مي خوريد كه اين همه زحمت كشيد، بدون استفاده ماند. شما اگر فكر كنيد عمرتان محدود به زندگي دنياست و در اين مدت هم مشغول تهذيب نفس و تزكيه باشيد و بعدش هم خبري نباشد، زحمت بيجايي كشيده ايد، به دردتان نمي خورد. پس آخرتي هست و شما فقط يك لباس عوض مي كنيد. لباس پاره و كثيف دنيايي را با بهترش عوض مي كنيد. اين ايمان و يقين به آخرت خيلي براي حركت شما در مسير كمالات مهم است. فردي كه مي خواهد مثلا ۶۰ سال از مدرك دكترايش نان بخورد، سالها براي بدست آوردن مدرك تلاش مي كند، زحمت مي كشد، آن وقت شما براي زندگي بي نهايت و ابدي چقدر بايد جديت داشته باشيد؟ بي نهايت مي خواهيد پاي اين تحصيلاتتان، پاي اين زحماتتان بنشينيد و از آن استفاده كنيد. معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان به توضيح احاطه روحي امام عصر ارواحنافداه بر ما سوي الله پرداخته و فرمودند: الان امام زمان عليه السلام ناظر بر ماست، جايي نيست كه حضرت ولي عصر عليه السلام بر آن احاطه روحي نداشته باشد. احاطه امام بر ما سوي الله، به فرموده امام صادق عليه السلام، مانند احاطه انسان بر نگين انگشتري است كه در كف دست قرار داده باشد. حضرت امير المومنين عليه السلام در جواب دلف بن مجير به آيه « وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ » يس/۱۲ استناد فرمود و به او فرمود كه علاوه بر دانستن نر و ماده بودن مورچه ها در وادي مورچگان، از اينكه هر كدام در دلشان چه مي گذرد نيز مطلع مي باشد. ان شاالله چشم دلمان را آن چنان باز كنيم كه امام زمانمان را هميشه كنار خودمان ببينيم، چهارده معصوم را ببينيم. خداي با آن همه عظمت و قدرت را كه از رگ گردن به ما نزديكتر است ببينيم و متوجه اين حقايق باشيم.

۱۴۲۷/۲/۲۳ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس

  

 

بسمه تعالي…………………………….معظم له در فراز ديگري از فرمايشاتشان درباره معرفت به پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله فرمودند: متاسفانه در زماني واقع شده ايم كه هنوز در دنيا عده اي هستند كه معرفت به مقام رسول اكرم صلي الله عليه و اله ندارند . بعضي از نويسندگان نادان بي مطالعه مي گويند: وقتي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله در غار حراء بود و جبرئيل خدمت حضرت رسيد ، آن حضرت هيچ چيز بلد نبود و تازه آنجا شروع كرد به چيز ياد گرفتن . رواياتي از ناحيه اهل سنت و شيعه رسيده كه اول چيزي كه خداي تعالي خلق فرمود روح مقدس رسول اكرم صلي الله عليه و اله بود ، و در همان لحظه يعني همانجا كه آن روح مقدس و آن قوه دراكه عجيب خلق گرديد، تمام علم پروردگار كه در مخلوق بايد پياده بشود به او عنايت شد . « وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَي » ضحي/۷ البته معناي اين آيه اين نيست كه مدتي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله گمراه بود و چيزي بلد نبود، در همان لحظه ، همه علوم به ايشان عنايت شد . علي بن ابيطالب و ساير معصومين عليهم السلام هم همينطور . چون فرموده اند « كلّنا واحد ». رواياتي هست كه ائمه اطهار عليهم السلام فرموده اند: «فسبّحنا فسبّحت الملائكة » ما تسبيح كرديم، پس ملائكه تسبيح كردند و فرموده اند: « بنا عُبِد الله، بنا عُرِف الله » بوسيله ما خدا بندگي شد، بوسيله ما خداي تعالي شناخته شد . ائمه اطهار و حضرت زهرا عليهم السلام بجز نبوت، از نظر علم و عصمت مساوي با پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله هستند و معناي نبوت، ارتباط پيامبر با خداي تعالي در زمينه امور ديني است كه همه آنچه براي بشر لازم بود، بر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله نازل شد و ائمه اطهار عليهم السلام ناشر همان مطالب بودند. يك باب از كتاب بحار الانوار روايات مربوط به اين موضوع است و در كتاب ينابيع المودة كه يك سنّي نوشته ، يك فصل مهمش به اين موضوع اختصاص دارد . شيخ سليمان حنفي سنّي استدلالي از قرآن كرده كه در آيه شريفه « إِنْ كَانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ » زخرف/۸۱ خداي تعالي مي فرمايد : بگو اگر براي خدا مي خواست فرزندي باشد ، من اول عابد هستم . اول عابد يعني اول مخلوق . چون همه مخلوقات و موجوداتي كه در عالم هستند يك عبادت تكويني دارند كه مجبور به انجامش هستند ، مثل گردش خورشيد و ماه كه خداي تعالي امر فرموده كه اين طور حركت كنند و آنها هم اطاعت مي كنند . البته عبادت تشريعي هم داريم كه از روي اختيار انجام مي شود و اجر و مزد بيشتري دارد . اين پيغمبر با اين عظمت آمده بين مردم دنيا، ۶۳ سال زندگي كرده، ۴۰ سالش را اجازه نداشته صحبتي بكند ، فقط عمل مي كرده، ۲۳ سال ديگر حرف زده ، آن هم از جانب خدا ، « وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَي إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَي » نجم/۳و۴ . 

۱۴۲۷/۲/۲۳ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس   

 

 

بسمه تعالي…………………………….معظم له در ادامه بحث تحريف واژه ها به توضيح واژه نصيحت پرداخته و فرمودند : معناي نصيحت در فارسي خيرخواهي است. نصيحت در ذهن ما اين است كه فكر مي كنيم بايد از ناحيه فرد بزرگتر به كوچكتر و از يك فرد عالي به داني اعمال شود و به همين علت گاهي اوقات، افراد از اينكه نصيحت بشوند بدشان مي آيد. اصحاب مي آمدند خدمت اميرالمومنين، « النصيحة لاميرالمومنين» ما مي خواهيم براي حضرت اميرالمومنين عليه السلام خيرخواهي كنيم . حضرت هم بدش نمي آمد. نصيحت به سن و سال نيست. گاهي يك بچه انسان را نصيحت مي كند و انسان بايد نصيحتش را گوش بدهد. ممكن است خداي تعالي راهنمايي لازم براي تو را به ذهن او انداخته باشد. عالي و داني بودن در نصيحت مطرح نيست. همه بايد خيرخواه همديگر باشند، يكديگر را دوست داشته باشند . اگر شما كسي را را دوست داريد بايد خيرخواهش باشيد. خداي تعالي در قرآن مي فرمايد : « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ » توبه/۷۱ زنها و مردهاي مومن، بعضي وليّ بعض ديگرند. «وليّ» بمعناي دوستِ با محبتِ امر كننده است، يعني هم دوستت دارد و هم امر و نهيت مي كند. از انحرافاتي كه در صراط مستقيم بوجود آمده همين است كه بگوييد: تو كه هستي كه مرا نصيحت كني؟  كوچكتر كه نمي تواند بزرگتر را نصيحت كند! بزرگتر هم بايد خودش را بزرگتر بداند تا نصيحتتان كند! پس چه كسي شما را نصيحت كند؟ اگر كسي خواست نصيحتتان كند، بايد بگوييد: بسيار عالي است، چه از اين بهتر ؟ در روايات زياد داريم كه اصحاب مي خواستند پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله يا ائمه اطهار عليهم السلام را نصيحت كنند، البته به اندازه عقل خودشان، ائمه اطهار عليهم السلام هم قبول مي كردند. هر كس هر مقدار مي فهمد، بايد ديگراني را كه آن مقدار نمي فهمند يا فكر مي كند نمي فهمند، نصيحت كند. آن طرف هم نبايد بدش بيايد. لحن نصيحت بنا به اقتضائات فرق مي كند، گاهي بايد با ملايمت توام باشد، گاهي با قاطعيت و باصطلاح با تندي بايد همراه باشد. گاهي بايد فرد خودش را به عنوان نصيحت به ديگران معرفي كند، چنانكه حضرت عيسي عليه السلام كه طفلي بود، در اول تولد،  بزرگان بيت المقدس را نصيحت كرد و فرمود « جَعَلَنِي نَبِيًّا وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ ما دُمْتُ حَيًّا » مريم/۳۱و۳۲

۱۴۲۷/۲/۲۳ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس 

   

 

بسمه تعالي…………………………….معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان فرمودند: گناه ابولبابه كه خود را به ستون توبه بست و ثلث از اموالش را صدقه داد تا توبه اش پذيرفته شد، اين بود كه در مقابل جمعي از يهودي ها كه براي اسلام آوردن خدمت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله رسيده بودند، اشاره اي كرد كه به آنها بفهماند اگر اسلام بياورند، كشته خواهند شد و آن يهودي ها در اسلام آوردنشان سست شدند. شما هم اگر خداي ناكرده، با اعمالتان، با حركاتتان، با مسامحه در انجام امور ديني تان، با بي توجهي به نماز اول وقتتان، باعث سست شدن زن و فرزند و اطرافيانتان نسبت به اسلام و راهتان شويد گناه بسيار بزرگي مرتكب شده ايد و بايد به همان شدت توبه كنيد. ابولبابه از گناهي كه انجام داد بسيار مضطرب شد و آن قدر خود را به ستون توبه بست و از خدا طلب مغفرت كرد تا آيه اي نازل گرديد و توبه اش پذيرفته شد. يك مومن وقتي مرتكب گناهي مي شود، آن چنان بايد مضطرب شود كه مبادا خداي تعالي به من غضب كند و آن چنان بايد به خود بلرزد كه در اولين فرصت خودش را به مسجدي برساند و دو ركعت نماز توبه بخواند و استغفار كند، شايد خدا از گناهش بگذرد. فكر نكنيد خدا با ما كاري ندارد و خدا مهربان است، « مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ » انفطار/۶ اگر گناهي كرديد و آن چنان مضطرب نشديد و بلكه آرامشي داشتيد، مخصوصا گناهاني كه برايتان عادي شده و فكر مي كنيد گناه نيست، اين مربوط به ضعف ايمان شماست. كوچكترين گناه و بلكه كوچكترين عمل مكروه بايد مومن را مضطرب كند، تا خدا و پيغمبرش بر او صلوات بفرستند تا « سَكَنٌ لَهُمْ » توبه / ۱۰۳ براي آنها آرامش پيدا شود. آرامش خيلي مهم است. اين افسردگي هايي كه امروز اين قدر بين مردم زياد شده ، بي حسابي و كتاب نيست. معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان درباره كمك به بازسازي سامراء ‌فرمودند: متاسفانه با آمدن نوروز همه ما از سامراء فراموش كرديم. كمك هاي شما در بازسازي حرم سامراء ممكن است ناچيز و به ظاهر، بي ارزش باشد. ولي اصل، نيت و آن اخلاص شماست كه در پشت عملتان قرار دارد. با خودتان فكر نكنيد من كه چيزي ندارم. همان كم شما، گاهي آن چنان بركت پيدا مي كند كه مي بينيد تمام سامراء، حرم امام هادي و امام عسگري عليهماالسلام شد. بنابراين كيفيت كار مهم است نه كميت آن.

۱۴۲۷/۲/۲۳ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس     

 

 

بسمه تعالي…………………………….حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در روز جمعه مورخ ۲۳ صفر سال ۱۴۲۷ در جمع سالكين الي الله  در مشهد مقدس و در ادامه بحث واژه هاي تحريف شده فرمودند: يكي از واژه هايي كه در آيات قرآن به آن اشاره شده، صدقه است. معناي صدقه در ذهن ما اين است كه پول بسيار جزئي را براي سلامتي خودمان به فقيري بدهيم و فكر كنيم در ازاي آن پول، مثلا يك سال بايد همه درد و مرضهاي ما متوجه آن فقير بيچاره شود و اين معناي بسيار تحريف شده اي است. صدقه بمعناي اين است كه چيزي را به عنوان تحفه و محبت شديد به ديگري بدهيد يا از كسي بگيريد. خداي تعالي در قرآن مي فرمايد « خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً» توبه / ۱۰۳  از اموال مردم صدقه بگير « تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِهَا» توبه / ۱۰۳ بوسيله اين صدقه پاكشان مي كني، تزكيه شان مي كني و بخاطر اين صدقه اي كه به تو داده اند، براي آنها از خدا طلب رحمت خاص الخاص بنما،  « وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ » توبه / ۱۰۳ و اين صلوات تو و اين درخواست رحمت خاص الخاص تو از خدا، براي آنها مايه آرامش است. شان نزول آيه هم مربوط به ابولبابه است كه ثلث از اموالش را بعنوان صدقه تقديم كرد تا توبه اش پذيرفته شد. از همين آيه بايد بفهميم كه صدقه، محبت كردن يك عالي به داني يا يك چيزي به فقيري دادن و يا يك فقيري را اكرام كردن نيست. چون پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله از اصحابش صدقه مي گرفت و صدقه را مصرف مي كرد و به اصحابش نيز صدقه مي داد. اگر خداي تعالي فرموده است «‌ إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ» توبه / ۶۰ قصد تحقير فقراء را نداشته ، بلكه محبت عالي و صحيح به فقراء بايد طبق دستور انجام شود. هر چه محبت به دوستتان مي كنيد صدقه است. هر غذايي كه به دوستتان برايگان مي دهيد صدقه است. اگر براي امام زمان عليه السلام گفته اند صدقه بدهيد، فكر نكنيد كه روزي مثلا ۱۰۰ تومان بايد بدهيد و مقدار صدقه هم از اين بيشتر نيست، شما اگر تمام كره زمين را به امام زمان عليه السلام هديه بدهيد و صدقه بدهيد و اگر خدا قبول كند، مثل ران ملخي است كه آن مورچه براي حضرت سليمان برد. اين قبيل اعمال، اظهار محبتي است به محضر آن حضرت و شما نبايد فكر كنيد كه كار مهمي براي حضرتش انجام داده ايد. چون او حفظ شده خدايي است. در زيارت آل ياسين عرض مي كنيم « السلام عليك ايها الامام المامون » اي امامي كه در امن الهي هستي . ولي در آخر همين زيارت مي گوييم « و احفظه من بين يديه و من خلفه و عن يمينه و عن شماله » خدايا او را حفظ كن . اين دعاي شما اظهار محبت است. صدقه، فقط دادن پول و مال نيست. اگر كسي چيزي ياد گرفت « زكاة العلم بذله » صدقه علمش اين است كه بذلش كند و بهترين صدقه شما به دوستانتان امر به معروف و نهي از منكر نمودن آنهاست.

۱۴۲۷/۳/۱ قمری – فرازپنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس

فرازپنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس        

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در فراز آخر فرمايشاتشان در توضيح ملكوت عالم فرمودند: شأن خداي تعالي خيلي بالاتر از آن است كه با من و شما صحبت كند. در قرآن فرموده « وَ مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً » شوري/۵۲ اينطور نيست كه خداي تعالي با بشري صحبت كند، مگر وحي كه خداي تعالي مستقيم به قلب پيامبران وحي مي كند. « أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ » يا اولياء خدايي هستند كه خيلي مقامشان عالي است ولي به اندازه پيامبران، خدا را نمي فهمند، با يك پرده اي با آنها صحبت مي فرمايد.« أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً » يا با واسطه اي با ما صحبت مي فرمايد، مثل همين قرآني كه بر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله نازل شده و پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله براي ما خوانده است. شما نبايد توقع داشته باشيد همانطور كه خداي تعالي در كوه طور با حضرت موسي صحبت فرمود، با شما هم صحبت بفرمايد. ولي امام زمان عليه السلام را قرار داده و فرموده زبان من است. مي فرمايد: گوش من است. او را قرار داده كه شما با او صحبت كنيد و صحبت با او صحبت با خداست. « من احبكم فقد احب الله، من ابغضكم فقد ابغض الله» هميشه هم حجت الهي در بين مردم هست و هيچ وقت زمين از حجت خدا خالي نمي شود. نگوييد ما كه امام زمان عليه السلام را نمي بينيم. پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله وجود مبارك حضرت بقية الله ارواحنا فداه را به خورشيد پشت ابر تشبيه فرموده اند. اين ماييم كه در پشت ابرهاي غيبت قرار گرفته ايم، چاره اش سوار شدن به يك هواپيماست كه از ابرها عبور كنيد و به نور خورشيد برسيد. همه حرف ما هم همين بالارفتن است. راه بالا رفتن و عبور از ابرها، تزكيه نفس است. دين شما بليط هواپيما را برايتان صادر نموده و فقط بايد همت كنيد و آنرا تهيه نماييد. همچنين معظم له به توضيح واژه هاي قرآني « جنات » و « عيون » اشاره نموده و فرمودند: يكي از كلماتي كه در ذهن ما تحريف شده، كلمه جنات است كه فكر ميكنيم منظور بهشت است، آن هم بهشت خلد. جنات در همين دنيا هم هست، به شرط اينكه به ملكوتش وارد بشويد. ما دوستاني داريم كه خودشان مي گويند: از وقتي وارد راه تزكيه نفس شديم از زندگي جهنمي در آمديم و به بهشت وارد شديم. ممكن است وضع مالي شان هم زياد مناسب نباشد ولي در همين دنيا به بهشت وارد شده اند . بهشت آنجاست كازاري نباشد…….كسي را با كسي كاري نباشد. كسي كه در اثر تزكيه نفس و بندگي خدايتعالي، از تسلط شيطان و اذيتهايش رهايي يافته كه خداي تعالي مي فرمايد « إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ » حجر/۴۳ آن هم شيطاني كه از روز اول قسم خورده كه همه را اغواء كند « وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ » حجر/۴۰ اين شخص در بهشت قرار گرفته است. « فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ » ذاريات/16 عيون يعني چشمه ها. اگر دل ما مثالش در عالم ملكوت سدي باشد كه پشتش آب جمع مي شود، اين آب پشت سد، حاصل بهم پيوستن چشمه ها به يكديگر است كه آمده اند و پشت سد آب جمع شده و آن قدر هم زياد است كه اگر رها شود ممكن است شهري را خراب يا آباد كند. مطالب حكمت آميزي كه از ابتداي كودكي در مجالس ديني شنيده ايد مانند همان آبي است كه پشت سد جمع شده، اين علم و حكمتي را كه خداي تعالي به شما داده نگه داريد و وقتي ذخيره شد به موقع به مردم بدهيد. « جرت ينابيع الحكمة من قلبه الي لسانه » ذخيره كردن آب و استفاده نكردن از آن هم درست نيست. چه بسا سيلي بيايد و آب سرريز كند و باعث ويراني شود. « زكات العلم بذله » علمي كه خدا به تو داده بين مردم پخش كن. اميدواريم امام عسگري عليه السلام كه امروز شهادت ايشان است، ما را در بهشت هاي دنيوي و اخروي وارد نمايد و ما را از چشمه هاي علم و حكمت بهره مند نمايد.

۱۴۲۷/۳/۱ قمری – فرازچهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس

فرازچهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس   

   

 

بسمه تعالي…………………معظم له در فراز ديگري از فرمايشاتشان درباره ملكوت عالم فرمودند: خداي تعالي در قرآن فرموده « بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ » يس/۸۴ ملكوت هر چيزي در دست خداست، در تفسير آيه « يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ » فتح/۱۱ فرموده اند : دست خدا علي بن ابيطالب عليه السلام است. يدالله امام عصر ارواحنا فداه است. ملكوت هر چيزي در يد خداست . يعني اگر مي خواهيد به ملكوت برسيد، قلبتان را به پاي امام زمان عليه السلام بياندازيد. بلند مي شوي، بگو يا صاحب الزمان. مي نشيني، بگو يا صاحب الزمان. به زبان نه، با قلب و توجه بگو. خداي تعالي در توصيف مومنين فرموده : « رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ » نور/۳۸ مومنين كساني هستند كه تجارت و بيع، آنها را از ياد خدا غافل نمي كند. چون تجارت و بيع از كارهاي ملكي است كه نياز به تمركز فكر و حواس جمع دارد كه انسان سرش كلاه نرود. در همان حالت تمركز كامل به ملك به ياد ملكوت هم باش. هميشه انسان بايد به ياد خدا باشد ولي ياد خدا از ياد امام زمان عليه السلام جدا نيست. مثلا من كه اينجا صحبت مي كنم، بدنم را از روحم مجزا نمي دانيد و نمي گوييد كه بدنش سخن گفت يا روحش سخن گفت، بلكه هر دو را با هم يكي و واحد مي دانيد. اگر چه خداي تعالي احتياجي به وسيله ندارد ولي خودش خواسته كه در تمام كارها از وسايل استفاده كند و امام زمان عليه السلام وسيله اعمال قدرت پروردگار و احاطه علمي خدا بر خلق است. امام زمان عليه السلام دست خداست و دست وسيله اعمال قدرت است. ائمه اطهار عليهم السلام دست خدا هستند، جنب الله هستند، عين الله هستند، اذن الله هستند. در دعاي ندبه مي گوييم « اين السبب المتصل بين الارض و السماء » اينها رابط بين خدا و خلق هستند. حتي نفس كشيدن ما و مرگ و زندگي ما، وسيله اش روح مقدس حضرت بقية الله ارواحنا فداه است. يك « يا الله » اگر بگوييد، با واسطه حضرت ولي عصر عليه السلام به خداي تعالي مي رسد، چون او اذن الله است. اكنون مي خواهيم يك قدم در عالم ملكوت وارد شويم، ملكوتي كه در دست خداست. به شرط اينكه راهمان بدهند. به شرط اينكه بفهميم و با چشم دل كه همان فهم است، ببينيم كه وقتي با خدا صحبت مي كنيم يا با امام زمان عليه السلام ، آنها را از هم جدا ندانيم، همانطور كه وقتي من صحبت مي كنم، روح و بدن من را از هم جدا نمي دانيد.

۱۴۲۷/۳/۱ قمری – فرازسوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس

فرازسوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس         

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در فراز سوم بياناتشان درباره ملك و ملكوت فرمودند: عالم ملك فقط عالم حيواني نيست. چون از حيوانيت كه انسان سرازير مي شود به شيطان مي رسد، شيطان وليّ و سرپرست او مي شود و صريح قرآن است كه « إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَي أَوْلِيَائِهِمْ » انعام/۱۲۲ شيطان به اوليائش وحي مي كند، اگر تابع شيطان باشيد راهنمائي تان مي كند، تا آنجا مي رسيد كه حتي به طفل شيرخواره هم رحم نمي كنيد، به امام معصوم هم رحم نمي كنيد. شيطان آن قدر بر انسان هاي اسير عالم ملك مسلط مي شود كه با كوچكترين سوء ظني، انسانها به جان هم مي اندازد. ولي هيچ وقت حيوانات بخاطر بدگماني، به يكديگر تجاوز نمي كنند. خداي تعالي بعضي از انسانهايي را كه حيوان سيرتند و به طرف شيطان رفته اند، از رتبه حيوانيت نيز پايين تر مي داند. چون حيوانات خوبند و در انجام وظايفشان مطيعند . بنابراين بياييم و خودمان را از اين ملك نجات بدهيم . در صفي بايستيم كه پيامبران و ائمه اطهار عليهم السلام ايستاده اند . صفمان را معلوم كنيم . اگر تزكيه نفس نكردي، ولو نمازت را اول وقت بخواني و خودت را با فشار به بهترين كارها وادار نمايي ، باز در صف حيواناتي. چون صفات حيواني در تو هست . بلكه صفات شيطاني هم در وجودت هست . از روايات چنين استفاده مي شود كه اگر كسي تزكيه نفس بكند، از او زياد عمل به مستحبات نمي خواهند. چون عبادت براي رسيدن به ملكوت و حقيقت و كمال است . نماز شب و استغفار در سحرگاه كه در قرآن مكرر تمجيد شده واجب نيست ، جزء مستحبات است. ولي اگر تزكيه نفس را به حمام مثال بزنيم ، استغفار صابوني است كه براي تميزي استفاده مي كنيم . حمام بدون صابون زدن فايده ندارد . نمي شود انسان تزكيه نفس بكند و استغفار نكند و تزكيه اش قبول نيست .

۱۴۲۷/۳/۱ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس     

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در ادامه فرمايشاتشان درباره ملك و ملكوت عالم فرمودند: اگر مي خواهيد به حقيقت برسيد و راه تزكيه نفس را صحيح انجام بدهيد، بايد يكي از صفات رذيله مهمي را كه در همه انسانها هست و خيلي رهايي از آن براي مردم مشكل است از خود برطرف نماييد و از اين حالت كه تحت تاثير ظواهر و عالم ملك و ديدنيها و شنيدنيها واقع شويد، خارج شده و به ملكوت و حقيقت برسيد. عالم امر را مشاهده كنيد و عالم خلق را جزئي بدانيد. عالم ملكوت را حق و حقيقت و عالم ملك را ظواهري فاني و از بين رفتني كه اهميت زيادي ندارد مشاهده نماييد. ما مسلمانها متاسفانه چون تابع ملك و پرستنده هاي آن هستيم، فكر مي كنيم تمام فلاح و رستگاري در پيروي از آنهاست. اگر مي خواهي حيوان باشي، چرا پيرو حيوانات ديگر هستي؟ لااقل خودت مستقلا حيوانيت داشته باش و دنبال سر بقيه راه نيافت كه هر كار آنها كردند من هم بكنم. شما دوست داريد در ملك و با حيوانات شريك باشيد يا با ائمه اطهار عليهم السلام و اولياء خدا هماهنگ شويد؟ بخدا قسم اكثريت مردم كوشش مي كنند كه خودشان را با حيوانات شريك كنند . نشانه اش هم اين است كه مجلات عمومي و معمولي مثلا ۵۰۰ هزار تيراژ و درخواست كننده دارد ولي مجلاتي كه دوستان ما بحمدالله تا الان ۴ مجله مختص امام زمان عليه السلام منتشر كرده اند به آن اندازه تيراژ ندارد. اي كاش فقط با حيوانات شريك مي شدند و از مرتبه آنها تنزل نمي كردند. چون حيوانات درنده و خطرناك، در موقع گرسنگي هم يكديگر را نمي درند. ولي در دنياي ما ببينيد چه خبر است؟ به جان هم افتاده اند و فرد كثيفي مثل رئيس جمهور آمريكا ادعاي منجي بودن دارد و طرفدارانش هم باور كرده اند. اگر شما تزكيه نفس كنيد، يعني خودتان را از صفات رذيله پاك كنيد و لااقل آزاري به هم نوعتان نرسانيد، حسادت و بخل و كبر و غرور نداشته باشيد و بدخواه ديگران نباشيد، اين يك قدم كوتاهي است كه براي ورود به عالم ملكوت و رسيدن به حقيقت برداشته ايد. قدم هاي بعدي مهم تر است.

۱۴۲۷/۳/۱ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت  در مشهد مقدس       

 

 

بسمه تعالي…………………حضرت آيت الله ابطحي مد ظله العالي در روز جمعه، اول ربيع الاول سال ۱۴۲۷ ، در جمع سالكين الي الله در مشهد مقدس، ضمن قرائت آيه شريفه « إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ » ذاريات/۱۶ و تسليت شهادت امام عسگري عليه الصلوة و السلام به محضر مقدس امام عصر ارواحنا فداه فرمودند: هر چيزي در عالم دو بعد دارد، يكي بعد ملكي و ديگري بعد ملكوتي. بعد ملكي عالم، همين چيزهايي است كه ما مي بينيم و با حواس پنجگانه آنها را حس مي كنيم ولي بعد ملكوتي آن چيزهايي است كه با اين حواس احساس نمي شود. با چشم سر ديده نمي شود ولي با چشم دل ديده مي شود. با گوش ظاهري شنيده نمي شود ولي با گوش باطن قابل شنيدن است. حتي توصيف ملكوت با زبان،  كه خيلي مشكل است و زحمت زيادي دارد، براي عده اي كه خداي تعالي اذن فرموده و حكمت را از قلبشان به زبانشان جاري نموده است، كاري است آسان و مي توانند ملكوت هر چيزي را براي مردم بيان نمايند. بنابراين اگر انسان بخواهد به كمالاتي برسد و متوجه ملكوت عالم گردد، بايد يك چشم ديگر ، يك گوش ديگر، يك زبان ديگر و يك قلب ديگري داشته باشد تا بتواند به آن وادي وارد شود و اكثر مردم اين طورند كه « لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ » اعراف/۱۸۰ ملك را همه حيوانات مي بينند و حتي ممكن است با زباني بين خودشان درباره آن صحبت كنند و اصلا خداي تعالي، عالم ملك را هم براي حيوان قرار داده و هم براي انسان. ولي اگر انساني به همين ملك و ظاهر اكتفا كرد،  از دايره حيوانيت بيرون نيامده و قدمي در ملكوت عالم نگذاشته است. كسي كه از محدوده ملك تجاوز نكرده است، اگر به بهشت هم وارد شود باز هم به فكر ميوه و سايه و حورالعين و امثال اينهااست. ولي بهشت در فارسي و جنت در عربي يك ملكوتي دارد كه اكثر انسانها بخاطر روحيه ملك شناسي و ملك پرستي و محبت به ملك و غلبه جنبه هاي حيواني بر جنبه هاي معنوي متوجه آن نيستند.

۱۴۲۷/۳/۸ قمری – فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران       

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان درباره خصوصيات حضرت ابراهيم فرمودند : در ميان انبياء، حضرت ابراهيم خيلي اهميت دارد و بايد الگوي ما باشد . حتي خداي تعالي به پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله مي فرمايد « وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً » نساء/۱۲۶ ملت و راه و روش ابراهيم را پيروي كن . امتيازات حضرت ابراهيم يكي در توحيدش بود و يكي در خوب امتحان دادنش . منظور از موحد بودن فقط اين نيست كه بت پرست نباشيد ، كسي كه براي بدست آوردن مال دنيا حاضر است ربا بخورد ، رشوه بگيرد و هر كاري بكند ، اين فرد از بت پرست هم بدتر است . حضرت ابراهيم يك روزي كه همه از شهر خارج مي شدند از شهر خارج نشد و فرمود « اِنِّي سَقِيمٌ » صافات/۹۰ من حال ندارم . وقتي موقعيت را مناسب ديد ، به بتخانه رفت و تمام بتها را بجز بت بزرگ شكست و تبر را روي دوش بت بزرگ گذاشت و به همه گفت او اين كارها را كرده است . اين معناي توحيد است . نفر دومي كه وارد بتخانه زمان خود شد حضرت اميرالمومنين عليه السلام بود كه با همكاري پيغمبر اكرم وارد بتخانه شدند و 360 بت را از بين بردند . لذا بت پرستها تا امروز به پيغمبر اكرم توهين و جسارت مي كنند . حضرت ابراهيم را بخاطر اين كارش در آتش انداختند . ولي خداي تعالي آتش را به گلستان مبدل كرد ، حتي لباسهاي حضرت ابراهيم هم نسوخت . اگر مي خواهيد در اين آتشي كه امروز برپا شده و همه به طرف گناه و بديها مي روند، محفوظ باشيد ، ابراهيم وار متعهد باشيد امتحانتان را خوب بدهيد . حتي به جبرئيل خدا هم مستقلا تكيه نكنيد . مگر اينكه از طرف خدا مامور باشد به شما كمك كند . به حضرت ابراهيم دستور دادند فرزند عزيزش را قرباني كند . حتي چرا نگفت. نفرمود مگر اين بچه به اين خوبي چكار كرده كه بايد او را بكشيم . و چه فرزند خوبي هم داشت . عرض كرد « يَا أَبَتِ اِفْعَلْ مَا تُؤْمَرُ » صافات/۱۰۳ . نگفت شايد خوابت تعبير ديگري دارد . عرض كرد آنچه از جانب خدا به تو امر شده انجام بده . لذا خدا حضرت ابراهيم را توصيفش نموده و به عنوان خليل و دوست خود انتخابش فرموده است .

۱۴۲۷/۳/۸ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران   

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان در توضيح آيات سوره ذاريات فرمودند: وقتي دو ملك به خانه حضرت ابراهيم وارد شدند و از ايشان پذيرايي شد، آنها دست به غذا دراز نكردند. علتش اين است كه ملائكه غذاي بدنشان با ما فرق مي كند. غذاي ما با بدنمان كه مادي است، هم سنخ است ولي غذاي ملائكه عبادت و تسبيح و تقديس الهي است. ملائكه، مدبرات امر الهي هستند، يعني بندگان مطيعي هستند كه واسطه اجراي اوامر پروردگارند. حضرت ابراهيم آنها را با خودش مقايسه كرد و از اينكه غذا نخوردند تعجب نمود. يكي از مشكلات ما اين است كه همه چيز را با خودمان مقايسه مي كنيم. حتي خدا را هم با خودمان و محسوساتمان مي سنجيم و علت اينكه يك عده بت پرست شده اند همين است. يك عده عكس ملائكه را كه نقاشي مي كنند، به شكل آدمي كه بال دارد قرارش مي دهند. چون در قرآن فرموده « أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَي وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ »فاطر/2 آنهايي را كه مقرب ترند، با ۴ بال مي كشند و بقيه را با ۲ بال. اين بال در قرآن بمعناي وسيله حركت است و اصلا ملائكه شكل خاصي ندارند. همانطور كه ارواح ما در عالم ارواح و اجنه شكل خاصي ندارند. « الملك يتشكل باشكال مختلفه » ملائكه به هر شكلي مي توانند در بيايند. آن دو ملك به شكل مهمان بر حضرت ابراهيم وارد شدند يا وقتي به سوي قوم لوط رفتند به شكل دو پسر جوان بودند. در جريان حضرت مريم نيز « فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيًّا » مريم/۱۸ ملك به شكل يك انسان معمولي ظاهر شد. حضرت ابراهيم به بهترين نحو از ميهمانانش پذيرايي كرد. يك مومن اگر تمام وجودش را در لقمه اي خلاصه كند و آن را در دهان ميهمان مومنش بگذارد باز كم است. استادي مي فرمود: طوري مهمانداري كن كه مهمان دعوت نكرده به خانه ات بيايد. در خانه ات باز باشد و هر چه داشتي در مقابلش بگذار و لازم هم نيست خودت را به زحمت بيندازي.

۱۴۲۷/۳/۸ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران      

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در ادامه فرمايشاتشان درباره آيات سوره مباركه ذاريات  فرمودند: در اين آيات، خداي تعالي قضيه حضرت لوط و حضرت ابراهيم عليه السلام را بيان مي فرمايد . بعضي ها مي گويند وقتي عذاب نازل مي شود، خشك و تر با هم مي سوزد ولي كارهاي خداي تعالي اين طور نيست و حساب و كتاب دارد. وقتي عذاب بر سر قوم لوط نازل شد، عده اي كه اهل و همراه ايشان بودند نجات يافتند. در ميان آنها همسر حضرت لوط كه اهل عذاب بود نيز قرار گرفته بود. زمين طوري از زير پاي او بلند شد كه او را بلند كرد و به اهل عذاب ملحق نمود. خداي تعالي در قرآن فرموده « وَ مَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ »صافات/۴۰  مطابق آنچه عمل كرده ايد جزا داده مي شويد يا فرموده « كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ » مدثر/39 هر كس در گرو اعمال خويش است و فرموده « فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ  وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ » زلزله/۹. معظم له در ادامه فرمودند: لااقل در هر شبانه روز يك مرتبه وضع خودتان را بررسي نماييد. حضرت اميرالمومنين فرموده اند :‌ « ليس منا من لم يحاسب نفسه في كل يوم مرة » از ما نيست كسي كه در هر شبانه روز لااقل يكبار محاسبه نفسش را نكند. ولو اينكه سالك الي الله بايد دائما مراقبه و محاسبه داشته باشد. مثل راننده اي كه پشت فرمان نشسته و دائما مراقبه و محاسبه دارد ولي كسي كه از ماشينش استفاده نمي كند روزي يكمرتبه لااقل روغن و بنزين و ساير مسائلش را رسيدگي مي كند. معظم له همچنين در ادامه فرمودند: هدف ما اين است كه در مرحله اول اگر در اين دنيا، زمان ما با زمان ظهور حضرت بقية الله ارواحنا فداه موافق شد، لااقل حضرت ما را جزء دشمنانشان قرار ندهند و ان شاء الله جزء دوستان و ياوران نزديك ايشان باشيم و در مرحله دوم اگر زمان به ما اجازه نداد كه آن زمان را درك كنيم و از دار دنيا رفتيم طوري باشد كه بشير و مبشر از طرف پروردگار برايمان سلام بياورند « سَلَامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيم» يس/۵۹ و جزء ‌رستگاران باشيم و به عذاب دچار نشويم و روز قيامت ما را به مسائل بسيار مبتذل و پستي مثل چهارشنبه سوري و سيزده بدر و هفت سين و امثال اينها معرفي نكنند.

۱۴۲۷/۳/۸ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران     

  

 

بسمه تعالي…………………معظم له در ادامه بيان تذكرات فرمودند: زندگي ابدي براي هر انسان ممكن است يكي از اين دو حالت باشد : اول اينكه انسان در رفاه و آسايش و امنيت باشد « فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ » بقرة/۳۹ براي كوچكترين چيزي كه طالبند محزون نمي شوند، به جهت اينكه خداي تعالي مي فرمايد « فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُن » زخرف/۷۲ هر چه دلخواهشان است در اختيارشان قرار داده مي شود . ولي در حالت دوم عذاب است كه از شب اول قبر شروع مي شود و تا بي نهايت ادامه دارد و در قرآن فرموده است « أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ » مجادله/۱۸ كسي كه معتقد به آخرت و زندگي ابدي است ، اگر در تزكيه نفس مسامحه و كوتاهي نمايد ، معلوم است كه حتي يقظه هم ندارد . مرحله توبه و مرحله استقامت از جانب خداي تعالي امر شده است و در قرآن فرموده « تُوبُوا إِلَي اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» تحريم/۹ و فرموده « ِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ» فصلت/۳۱ ، صراط مستقيم آخرين آرزوي ماست كه در هر نماز مي گوييم « اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» حمد/۶ محبت مطابق فطرت ماست ، پس ان شاءالله جدي باشيد و طوري خودتان را به خداي تعالي نشان دهيد كه روح و زندگي ابدي برايتان اهميت فوق العاده اي نسبت به بدن و زندگي دنيا داشته باشد.شما هر روز در نماز مي گوييد « إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ » حمد/۵ يعني خدايا منحصرا تو را عبادت مي كنيم و از تو كمك مي خواهيم . خيلي هم تكرار كرده ايم ، ولي آيا در ما اثر داشته است ؟ اين مراحل تزكيه نفس، مثل نقشي است كه با مداد روي ديوار زده شده كه اگر آن را قلم نزنيد و رنگ آميزي نكنيد، ممكن است بعد از مدتي پاك شود و نمونه اش را هم ديده ايم . 

۱۴۲۷/۳/۸ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران  

     

 

بسمه تعالي…………………حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در روز جمعه ۸ ربيع الاول سال ۱۴۲۷ در دفتر تهران ضمن قرائت آياتي از سوره مباركه ذاريات به بيان تذكراتي به سالكين الي الله پرداخته و فرمودند: شما بايد متوجه باشيد كه اهميت روح انسان از هر جهت آن قدر زياد است كه حتي قابل مقايسه با بدن نمي باشد. طبعا سلامتي و مرض روح و درمان بيماريهايش به همان نسبت با سلامتي و مرض بدن قابل قياس نيست. به جهت اينكه روح اگر سالم بود، بي نهايت از سلامتيش استفاده خواهد كرد ولي بدن اگر سالم بود، نهايتا تا وقتي در دنيا هست قابل استفاده مي باشد. متاسفانه در بين دوستان و سالكين الي الله بعضا افرادي ديده مي شوند كه به بدن بيشتر از روح و سلامتي روح اهميت مي دهند. اگر چه دنيا دار امتحان است ولي ممتحن كل، خداي تعالي، پيامبران را به عنوان مذكِّر و يادآوري كننده فرستاده تا آن حقايقي كه در كلاسهاي خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام در عالم ارواح تعليم گرفته ايم به ما يادآوري نمايند. حتي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله با همه عظمتش كه عقل كل و عالم به ما كان و ما يكون و ما هو كائن است، به دنيا تشريف آورده تا تذكرات زمان خودش را به مردم بگويد و آنها را متذكر نمايد. بلكه قرآن را كه نامش ذكر و يادآوري است در بين ما گذاشته و فقط كار ما اين است كه جوابها را برداريم و زير سوالات امتحاني پياده نماييم. با اين همه كمك از ناحيه خداي تعالي، اگر كسي اين زحمت نوشتن جوابهاي سوالات را به خود ندهد و براي زندگي ابدي خود و رفاه آن ارزشي قائل نباشد، اين فرد از دايره انسانيت خارج و حتي از حيوانات نيز پست تر مي باشد.

۱۴۲۷/۳/۱۵ قمری – فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم            

 

 

بسمه تعالي………………معظم له در بخش پاياني بياناتشان فرمودند: «اياك نستعين» حمد/۴  يعني خدايا منحصرا از تو كمك مي خواهيم. بطور كلي كمك ها، در يك بعد از غير خداست و در يك بعد تنها از سوي خداست. اگر ما به وسيله اي كه خداي تعالي براي ما تعيين فرموده متوسل شويم و از او كمك بخواهيم در حقيقت همان كمك گرفتن از خداست. مثلا خداي تعالي مي فرمايد: « وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاةِ » بقرة/۴۵  از نماز كمك بخواهيد. يا فرموده: « وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ » مائده/۳۵  وسيله قرار بدهيد براي رسيدن به خدا. اگر شما از ائمه اطهار عليهم السلام ، از تمام خوبان، از اولياء‌خدا و آنهايي كه با خدا در ارتباطند و كمك ها را از خداي تعالي دريافت مي كنند و به شما مي دهند، كمك گرفتيد، در حقيقت از خدا كمك گرفته ايد. اگر كسي واسطه شد كه چيزي را از من بگيرد و به شما بدهد آيا واسطه به شما داده يا من به واسطه داده ام كه او به شما بدهد؟ ما بوسيله غذا سير مي شويم ، بوسيله آب سيراب مي شويم و بوسيله ائمه اطهار عليهم السلام به حوائجمان مي رسيم و تجربه داريم كه در توان امام زمانمان هست كه نه حوائج كوچك ما، بلكه چيزهاي مهمي مثل بهشت و نجات از دوزخ را بدهد. اين همه كتاب در كراماتي كه از حرمهاي ائمه عليهم السلام مشاهده شده نوشته اند و بيهوده سخن به اين درازي نشود كه ميليونها نفر به سمت اين حرم هاي مطهر سالهاست مي روند و به حوائجشان هم مي رسند. بعضي ها مي گويند: فقط خدا و منظورشان اين است كه به حرم امام رضا عليه السلام نرويد و از ائمه عليهم السلام درخواست كمك نكنيد. و حال اينكه خداي تعالي درباره نزول قرآن مي فرمايد « إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ » قدر/۱ ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم و ملائكه را در كنار خودش قرار مي دهد. شخصيت والايي كه « لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ » توحيد/۳و۴  است، اگر خودش را با ديگران جمع زد، براي اين نيست كه خودش را كوچك كند و با ديگران مساوي قرار دهد. بلكه خواسته به آنها ارزش بدهد و آنها را بالا ببرد. از آن طرف پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و اصحابش با همه رنجي كه در جنگ احزاب و متفرق نمودن آنها كشيدند، فرمود : « ‌وهزم الاحزاب وحده » يعني خداي تعالي به تنهايي همه احزاب را از بين برد. بنده بايد اين طور باشد كه همه را از جانب خدا بداند و هر چه غير خداست در نظرش وسيله باشند. اميدواريم از بركت وجود پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله كه در آستانه ولادتش هستيم به همه حقايق عالم قبل و عالم بعد و همين عالم برسيم كه اميرالمومنين عليه السلام فرمود: خداي تعالي رحمتش، مهرباني خاصش به آن كسي برسد كه بداند كجا بوده، الان كجاست و به كجا خواهد رفت. و مكرر گفته ام كه ما در عالم ارواح و عالم ذر بوديم، دنيا براي امتحان درسهاي آنجاست و آخرت هم براي زندگي است. كه خداي تعالي فرموده : « وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَان» عنكبوت/۶۴ زندگي راحت و ابدي، معاشرت با احباء‌ و هم صحبتي با اولياء‌خدا و لقاء‌پروردگار و ائمه اطهار عليهم السلام و هر چه كه بخواهيد آنجا در اختيارتان هست و اميدواريم كه با دانستن اين حقايق، مورد رحمت خاصه پروردگار واقع شويم و در دنيا خوب امتحان بدهيم و زرق و برق دنيا مزاحم امتحان دادن ما نشود.

۱۴۲۷/۳/۱۵ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم  

      

 

بسمه تعالي………………معظم له در بخش ديگري از بياناتشان فرمودند: در روزي كه خداي تعالي ذريه حضرت آدم را در معرض ديد ملائكه قرار داد فرمود: « أَ لَسْتُ بِرَبِّكُم » اعراف/۱۷۲ آيا من رب شما نيستم؟ اينكه فرموده «رب» شما و نفرموده خالق شما يا اله شما، معناي دقيقي دارد. يعني آيا من مربي شما نيستم؟ آيا من شما را تربيت نكرده ام؟ واين كلام بخوبي فرق بين انسان كه تربيت شده خداي تعالي است با حيوان معلوم مي كند. آنجا ارواح تمام انسانها كه امروز كافر يا مسلمانند «بلي» گفتند و تصديق كردند. مرحوم شيخ بهايي مي گويد: در روز الست بلي گفتي…….امروز به بستر لا خفتي. امروز با تامل و استدلال زياد آن «بلي» را مي گوييد. پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله مذكِر و يادآوري كننده آن حقايق است. خداي تعالي در قرآن مي فرمايد: « فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَ لَا مَجْنُونٍ » طور/۲۹  تو اي پيغمبر، همان استاد بزرگ عالم ارواح هستي كه خدا بوسيله تو، تمام افراد بشر را عالم و دانا كرد. حالا چطور شده كه در كره زمين كه مركز امتحان بشر است، در نظر انسانها كاهن و مجنون شده اي.تو اين طور نيستي، سابقه اي داري. اگر عالم ارواح و عالم ذر را بخاطر نمي آورند، پيغمبري كه ۴۰ سال در اين كره زمين بوده و با آنها زندگي كرده و نستجير بالله هيچ نشانه اي از جنون در او نيافته اند، چطور شد كه الان به او مي گويند ديوانه شده. بنابراين راه رسيدن به آن حقايق عالم ارواح، بندگي خداست. خداي تعالي در قرآن فرموده: « أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ » يس/۶۰  آيا من با شما عهد نكردم اي بني آدم، كه بندگي شيطان را نكنيد. « وَ أَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ » يس/۶۱  و من را عبادت و بندگي كنيد. ممكن است شما بگوييد من تابحال نه صداي خدا را شنيده ام و نه تعهدي به او داده ام، ولي به ياد مي آوريد كه درست است، من نبايد بندگي شيطان را بكنم بلكه بندگي و عبادت خدا را بايد انجام دهم. اگر سابقه قبلي نداشتيد چطور يادتان آمد، از كسي كه ياد نگرفته بوديد. در سوره حمد مي گوييد: « اياك نعبد » حمد/۴ خدايا من تنها تو را عبادت مي كنم. چرا؟ چون در فطرت و عقل ما هست كه اگر خواستيد علمي را از عالم ترين و متخصص ترين افراد ياد بگيريد، بايد حتما اطاعتش را بكنيد و چون خداي تعالي هيچ جهلي ندارد و هر چه فرموده به نفع ماست و نفع خودش را منظور نفرموده و اشتباهي در كارش نيست، پس تمام فرموده هايش علم است و بايد منحصرا او را عبادت كنيم . 

۱۴۲۷/۳/۱۵ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم           

 

 

بسمه تعالي…………..معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند: ممكن است بپرسيد اگر قرار بود همه آن حقايقي كه در عالم ارواح تعليم گرفتيم از يادمان برود، پس چرا به ما تعليم داده اند؟ شما بايد متوجه باشيد كه فرق است بين يادگرفتن و به يادآوردن. مثلا شما كامپيوتري داريد با حافظه اي مملو از اطلاعات ارزشمند كه بخوبي با آن آشنا هستيد، اگر در اثر حادثه اي دچار فراموشي شديد، به مجرد ديدن آن كامپيوتر، حتي همه اطلاعات و خصوصياتش را نيز به ياد مي آوريد. اما اگر بار اولي باشد كه با آن برخورد كرده ايد، مدتي وقت لازم است تا با زحمت زياد به شما بفهمانند كه در داخل حافظه اين كامپيوتر چه علومي نهفته است و چه خصوصياتي دارد. ما در اين دنيا متذكر حقايقي كه در عالم ارواح تعليم گرفته ايم مي شويم، نه اينكه تازه بخواهيم آنها را ياد بگيريم. شما اگر بچه يك روزه انسان را كنار بچه يك روزه يك حيوان بگذاريد هر دوي اينها چيزي نمي دانند، بلكه بچه حيوان ممكن است همانجا راه برود و بداند كه چه بايد بخورد، ولي بچه انسان نمي داند چه بايد بخورد و بايد چكار بكند. با گذشت زمان كه آن قوه دراكه شروع به كار مي كند و عقل انسان خودش را ظاهر مي نمايد، مي بينيد كه بچه 2 ساله انسان، قابل مقايسه با بچه يك حيوان نيست. بچه انسان در اين مدت ۲ سال، زباني را كه بزرگترها براحتي در اين مدت كوتاه ياد نمي گيرند، بخوبي ياد گرفته است. طوطي هم كه حرف مي زند معناي كلماتي را كه حفظ كرده نمي داند و متوجه نيست كه در كجا بايد بكار ببرد، اما بچه انسان مي داند. چون بچه انسان بمرور حقايق يادش مي آيد ولي بچه حيوان بايد ابتدائا ياد بگيرد. اين مقايسه ها فرق بين يادگرفتن و به يادآوردن را به ما مي فهماند.

۱۴۲۷/۳/۱۵ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم           

 

 

بسمه تعالي……………….معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند: بدون ترديد راه رسيدن به آن حقايقي كه در فطرت ما ثبت شده، عبادت و بندگي پروردگار است. چون خداي تعالي فرموده : « وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَي تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ » ذاريات/۵۵و۵۶  جن و انس را خدا خلق نكرده مگر براي عبادت. اينكه چرا عبادت اين تاثير را دارد كه ما را به همه حقايق مي رساند بسيار واضح و كاملا عقلي است. شما اگر بخواهيد علمي را تعليم بگيريد و نزد متخصص آن علم برويد، حتما در مرحله اول براي اينكه درست مطالب را ياد بگيريد از شما مي خواهد كه به حرفش گوش بدهيد و هر چه مي گويد اطاعت كنيد. حتي اشتباهات احتمالي آن دانشمند را نيز بايد نديده بگيريد و در حين يادگيري و تعليم، ناملايماتي را كه ممكن است از ناحيه استاد بر شما وارد شود تحمل نماييد. در جريان حضرت موسي و حضرت خضر با اينكه حضرت موسي يك پيغمبر اولوالعزم بود وقتي خدمت حضرت خضر رسيد، اول چيزي كه جناب خضر به او فرمود اين بود كه « إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً» كهف/۶۷  تو نمي تواني با من صبر كني و اگر مي خواهي از من علمي بياموزي بايد مطيع و گوش به فرمان باشي. پس انسان در مقابل خداي تعالي كه علام الغيوب است و علمش عين ذاتش و ذاتش بي نهايت است، بايد بدون ترديد و حتي فكر كردن عبادت كند و گوش به فرمان خدا بدهد و اطاعت پروردگار، مساوي است با رشد و كمالات و رسيدن به مقام خليفة اللهي. بخصوص كه مي دانيم خدا اشتباه نمي كند، فراموش نمي كند، « لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ » بقرة /۲۵۵ غفلت ندارد و از همه مهمتر ما را دوست دارد.

۱۴۲۷/۳/۱۵ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم         

  

 

بسمه تعالي……………… حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در روز جمعه ۱۵ ربيع الاول سال ۱۴۲۷ در دفتر قم و در جمع سالكين الي الله ضمن قرائت آيه شريفه « وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَي تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ » ذاريات/۵۵و۵۶ فرمودند : يكي از چيزهاي كه خيلي به پيشرفت ما در سير الي الله كمك مي كند، اين است كه بدانيم همه حقايق و معارفي كه بشر در دنيا براي امتحان دادن و در آخرت براي زندگي كردن لازم داشته ، در عالم ارواح به او تعليم داده اند . ولي در بدو ورود به دنيا و تولد ، دچار يك فراموشي نسبي شده و لذا نام قرآن و پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله را ذكر و مذكِّر بمعناي ياد آوري كننده گذاشته اند . تمام دستورات اسلام در فطرت انسان كه همان خلقت اوست قرار گرفته و لذا دين مقدس اسلام يك دين فطري است . يعني در روز اولي كه خداي تعالي ارواح همه انسانها را مساوي با هم از همه نظر ، چه در استعداد و چه در فهم و شعور، خلق فرمود ، همه علوم مورد نيازش را براي زندگي ابدي به او تعليم داد « وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا » شمس/۷و۸  و ۲۰۰۰ سال براي تثبيت اين معارف و حقايق فرصت داد كه اين دوهزار  سال مطابق سالهاي دنيايي است ، چون خداي تعالي و خاندان عصمت عليهم السلام در اين دنيا اين مطلب را به ما فرموده اند . پس علوم مورد نياز دنيا را هم به ما تعليم داده اند ولي ما فراموش كرده ايم و بخش بسيار كوچكي از آن را خاندان عصمت عليهم السلام به ما تذكر داده اند، اما بدليل كم ظرفيتي مردم و عدم آمادگيشان براي پذيرش بيشتر آن علوم، بقيه اش را در زمان ظهور، حضرت بقية الله ارواحنا فداه يادآوري مي نمايند . يعني به يادمان مي آورند كه خدا چه صفاتي دارد و خاندان عصمت عليهم السلام چه خصوصياتي دارند و اسرار عالم هستي را به ما متذكر مي شوند. اين مقدار از علوم دنيايي كه امروز به ما رسيده، در مقابل آنچه بعد از ظهور متوجه مي شويم بسيار ناچيز است. همانطور كه ۲۰۰ سال قبل اگر به مردم مي گفتيد كه ممكن است يك نفر آن طرف كره زمين حرف بزند و شما در طرف ديگر كره زمين، همه حركات و حرفهايش را ببينيد و بشنويد، باورشان نمي شد، ما هم الان باورمان نمي شود كه بعد از ظهور چقدر علوم دنيايي پيشرفت مي كند. ولي با همه اينها خداي تعالي اسم اين علوم دنيايي را لهو و لعب گذاشته و فرموده : « إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ » محمد/۳۶ دنيا هر چه هست، با همه عظمت و اسرار و پيچيدگي هايي كه دارد، همه اينها تذكراتي است براي زندگي عالم آخرت. چون جزء معتقدات مسلم ماست كه انسان بي نهايت در عالم هستي باقي مي ماند و همانطور كه ما نهايت زندگي مان را نمي دانيم، همانطور نهايت پيشرفت علمي كه به آن دست خواهيم يافت را نيز نمي دانيم و بايد در اين دنيا زمينه ساز آن رشد و كمال بي نهايت باشيم.

۱۴۲۷/۳/۱۷ قمری – فراز پنجم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام

فراز پنجم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام      

 

 

بسمه تعالي……………………. معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان فرمودند: مبارزات فرهنگي پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله با جهل، حتي از جنگ احد پر زحمت تر بود. هنوز هم جهل با كمال قدرت بر مردم تزكيه نشده و داراي نفس اماره بالسوء، مسلط است. و ديديد كه همين تازگي چهارشنبه سوري و تحويل سال و هفت سين و سيزده بدر بر مردم گذشت و چقدر جهل بر مردم احاطه داشت. تنها مردمي كه ممكن است از اين فشار پر قدرت شيطاني نجات پيدا كنند، كساني هستند كه تزكيه نفس كنند. با ورود پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله به دنيا انقلاب عظيمي در بشريت بوجود آمد. تا آن روز، بشر توانايي حفظ كتاب را نداشت اما خداي تعالي فرموده است « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ » حجر/۹  لذا پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله بعد از خودش قرآن را بدست كساني سپرد كه معصوم از جهل باشند و بتوانند از كلمه به كلمه قرآن محافظت كنند كه اولين آنها حضرت اميرالمومنين عليه السلام بود و همانطور كه خداي تعالي به پيغمبرش فرمود اگر به قرآن از خودش چيزي اضافه كند قطع وتينش مي نمايد، الان نيز اگر كسي بخواهد در قرآن دست ببرد حضرت بقية الله ارواحنا فداه شاهرگ حياتش را مي زند. توضيحاتي هم درباره قرآن بر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله نازل شد كه جزء قرآن نبود و ايشان به علي بن ابيطالب عليه السلام مي فرمود و نامش كتاب علي شد ولي شيطان نگذاشت آن كتاب در بين مردم بماند، چون با وجود آن كتاب، ديگر جهلي در بين مردم نمي ماند و همه به حقايق پي مي بردند و آن روز همان وقت معلومي بود كه عمر شيطان پايان مي يافت. كوشش كنيد علومي را كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله فرموده و شامل اعتقادات، احكام و تزكيه نفس است ياد بگيريد تا به عقل و ايمان برسيد و آماده پذيرفتن حضرت بقية الله ارواحنا فداه باشيد و جاهل نباشيد. مسجد جمكران مدرسه اي است كه شما را با اعمال مخصوصش از جهل نجات مي دهد. پس كتاب خدا و اسم اسلام توسط ائمه اطهار عليهم السلام حفظ شده و تا امروز بدست ما رسيده و ان شاءالله در مرحله بعد كه منتظرش هستيم، به همه بشريت توسط حضرت بقيةالله ارواحنا فداه گفته مي شود : « وَ كُنْتُمْ عَلَي شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا »آل عمران/۱۰۳ در زمان امام صادق عليه السلام آن حضرت با بيان معارف و حقايق دين اسلام، بخشي از تاريكي هاي پس از وفات پيامبر را برطرف نمود و مذهب تشيع كه حقيقت و لب اسلام است را رونق بخشيد. اينكه دشمنان مي گويند امام صادق عليه السلام رئيس مذهب جعفري است، مي خواهند امام صادق عليه السلام را هم رديف ابوحنيفه و مالك بن انس و امثال آنها قرار دهند و بگويند اين پنج نفر در اسلام، پنج مذهب ايجاد كردند و حال آنكه مذهب شيعه از زمان پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و قبل از علني نمودن اسلام وجود داشت. امام صادق عليه السلام رئيس دين و امام زمان در زمان خودش بوده است، اما خطاب به حضرت بقية الله عليه السلام عرض مي كند: « سيدي غيبتك نفت رقادي » و مي فرمايد : اگر زمانش را درك مي كردم تمام عمرم خدمتگزارش بودم . و واي بر ما كه در زمان آن حضرت هستيم و خاك پاي امام صادق عليه السلام هم نيستيم و خدمتگزار حضرت بقية الله ارواحنا فداه نمي شويم.

۱۴۲۷/۳/۱۷ قمری – فراز چهارم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام

فراز چهارم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام    

 

 

بسمه تعالي……………………. معظم له در ادامه بياناتشان فرمودند: جهل آن قدر بر مردم جزيرة العرب تسلط پيدا كرده بود كه آنها از ترس فقر، فرزندانشان را با دست خود مي كشتند. آيه قران نازل شد و فرمود : « تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُم » اسراء/۳۱  از ترس گرسنگي و فقر، بچه هايتان را نكشيد. ما شما و آنها را روزي مي دهيم. از همه جهت جاهل بودند و انبياء را مستضعف قرار داده بودند و به حق اعتنايي نمي كردند. تا مثل امروزي كه نور مقدس رسول اكرم صلي الله عليه و اله در كره زمين ظاهر شد. خداي تعالي مي فرمايد « وَ كُنْتُمْ عَلَي شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا »آل عمران/۱۰۳  همه شما بر لب گودي آتش بوديد، همه تان بدبخت و بيچاره بوديد، او شما را نجات داد. در اولين قدم، خداي تعالي در مخالفت با همه افكار عربهاي زمان جاهليت، به او يك دختر داد. فرزند ديگري هم كه رشدي بكند نداشت. يك دختر كه كوثر بود، پاره تن پيغمبر بود، سيدة نساء العالمين بود، يك دختر كه مزيتش بر ۱۳ معصوم ديگر اين است كه با وجود همه علم و عصمت ساير معصومين، مسئوليتي ندارد. اسلام در دفاع از زنها مبارزات عجيبي را با جهل آغاز كرد. عربها زنان را در ايام عادت ماهانه در طويله جا مي دادند، پيغمبر فرمود : « الجنة تحت اقدام الامهات ». به مردمي كه با دست خود دخترشان را زنده به گور مي كردند، مي گويند اصل فاطمه است. « هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها » با غلامان سياه طوري رفتار مي كردند كه گويا غلام سياه از حيوان هم پست تر است . حتي حق پوشيدن لباس نداشتند. پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله بلال حبشي را موذن خود قرار داد و موذن در آن زمان پرچمدار بود. واسطه انتقال كلام پيامبر به مردم بود. عده اي به لهجه بلال ايراد مي گرفتند كه غير عربي است. يك شب پيامبر فرمود بلال اذان نگويد . در روايت دارد كه آن شب صبح نشد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله فرمود : لهجه غير عربي بلال براي من ارزشش از فصيح سخن گفتن يك عرب بيشتر است. هدف، اذان گفتن نبود، بلكه مطرح كردن اين حرف بود « لا فخر للابيض علي الاسود » فخر بين سياه پوست و سفيد پوست نيست. گاهي سياه پوست بهتر از عرب سفيد پوست متعصب است. عربها مي گفتند: فارسها ارزش وجودي ندارند و اجنبي هستند و نبايد در ميان ما وارد شوند. ولي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله سلمان فارسي را برازنده ترين قرار داد تا جايي كه فرمود : « السلمان منا اهل البيت » سلمان از ما خاندان است.

۱۴۲۷/۳/۱۷ قمری – فراز سوم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام

فراز سوم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام      

 

 

بسمه تعالي……………………. معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان فرمودند: شيطان بعد از درگيري با خداي تعالي به سراغ حضرت آدم رفت و او را وسوسه نمود تا از ميوه درخت منهيه بخورد. ممكن است اين كار حضرت آدم، به ظاهر ترك اولايي بيشتر نباشد و از نظر تفاسير هم عمل مكروهي انجام داده است ولي از نظر كيفيت، گناه بزرگي مرتكب شد كه با وجود آن همه نعمت در بهشت كه از طرف خداي تعالي برايش فراهم شده بود، باز هم دست به آن كار زد و لذا مطرود پروردگار شد. و خودش و همسرش و شيطان هر سه نفر از بهشت اخراج شدند. گناه شيطان هم، تنها سجده نكردن نبود. بلكه او سنگ اول را در مخالفت با خدا انداخت و اين كار را در مقابل ملائكه و همه ارواح بشر انجام داد. و آنجا انسانها فهميدند كه مي شود با خداي تعالي هم مخالفت كرد. و الا ما كجا و مخالفت با خداي با عظمت كجا. از آن روز به بعد شيطان، جهل  را در بين بني بشر گسترش داد و در مقابل انبياء، قد علم كرد و از هواي نفس اماره بالسوء مردم نيز كمك گرفت تا جايي كه مردم يك بخش از كره زمين بنام جزيرة العرب، صد در صد تابع شيطان و گرفتار جهل بودند. كه اسم آن زمان را خداي تعالي زمان جاهليت گذاشته است. اگر جهل با قدرت توام شود، آن هم جهل مطلق با قدرت تقريبا بي نهايت، اين مي تواند همه كارهاي زشت را مرتكب شود و ملائكه هم از همين مي ترسيدند. ممالك ديگر مثل ايران و روم، چون شيطان زياد با آنها كاري نداشت، قدري از علم و دانش بهره برده بودند ولي در جزيرة العرب، اميرالمومنين عليه السلام مي فرمايد: « لم يكن احد من العرب يقرء كتابا » يك نفر از اينها خواندن بلد نبود. بيسواد محض بودند. عاطفه انساني در آنها از بين رفته بود. تا جايي كه دختر بچه شيرين و نازدانه را با دست خود زير خاك مي كردند « وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَي ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ » نحل/۵۸ اگر به مردي خبر مي دادند كه خدا به تو دختري داده، صورتش از شدت غضب سياه مي شد و از بدي اين خبر از شهر متواري مي گشت. 

۱۴۲۷/۳/۱۷ قمری – فراز دوم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام در دفتر تهران

فراز دوم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام در دفتر تهران 

 

 

بسمه تعالي……………………. معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند: آنچه كه باعث ايجاد فساد و جنگ در بين بشر مي شود، جهل است. ملائكه هم همان جهل را مي ديدند كه عرض كردند: « أَ تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ » بقرة/۳۰  آيا مي خواهي در روي كره زمين مخلوقي را ايجاد كني كه فساد و خونريزي كند؟‌ پروردگار متعال با علم ذاتيش، خبر از آخرالزمان داد و فرمود :‌«‌ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ » بقرة/۳۰ من چيزهايي را مي دانم كه شما نمي دانيد. حتي جبرئيل و اجنه و خود انسانها هم قبل از تعليم اسماء نمي دانند . خداي تعالي در اين بشر امتياز خاصي قرار داده و در آيات قرآن، مكررا آن را بيان فرموده كه بشر تا ابد خواهد بود و بي نهايت كسب علم خواهد نمود. روح بشر اين قابليت را دارد كه به گفته محققين، روزي ۵۰۰۰۰ تصوير را مي تواند تنها از طريق چشم دريافت و در خود ذخيره نمايد و يك چنين بشري را خداي تعالي خلق فرمود. اما ابر تاريكي بنام جهل كه مظهر آن شيطان است، بين ما و حقايق فاصله انداخت و لعنت خدا بر او قرار گرفت . لعنت، بمعني دور شدن از رحمت خداست و شيطان آن قدر از رحمت خداي تعالي دور شد كه در تاريكي و ظلمت جهل قرار گرفت و مظهر جهل مطلق شد و با وجود جهلش قدرت را از پروردگار متعال درخواست نمود كه « فَأَنْظِرْنِي إِلَي يَوْمِ يُبْعَثُونَ » حجر/۳۶  به من تا روز قيامت قدرت بده تا بتوانم فرزندان آدم را در جهل نگه دارم و آنها را پيرو خود نمايم. ولي خداي تعالي اين مهلت را به او نداد، چون عمده زندگي بشر در كره زمين، بعد از ظهور حضرت بقية الله ارواحنا فداه خواهد بود و اگر اين موجود در آن زمان فعال باشد، گرفتاري هاي زيادي براي بشر ايجاد خواهد نمود. لذا خداي تعالي فرمود: « فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلَي يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ » حجر/۳۷و۳۸  تا زماني كه نزد من و تو معلوم و مشهود است، فرصت داري. او هم با كمال بي حيايي در مقابل پروردگار ايستاد و گفت: « لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ » حجر/۳۹ همه بشر را از صراط مستقيم منحرف مي كنم و آن قدر در صراط مستقيم، انحراف و بدعت ايجاد مي كنم تا حتي يك نفر شكرگزار واقعي پيدا نشود.

۱۴۲۷/۳/۱۷ قمری – بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام

بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام       

 

 

بسمه تعالي……………………. حضرت آيت الله ابطحي در روز ميلاد با سعادت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و امام صادق عليه السلام، ضمن قرائت آيه شريفه « وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اُسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَي وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ » بقرة/۳۴  و تبريك اين عيد بزرگ فرمودند:‌خداي تعالي در عالم ارواح، همه ارواح بشر را يكسان خلق فرمود و خصوصيات دنيايي، مثل پدر و فرزند و زن و مرد بودن را نداشتند. سپس آنها را تحت تعليمات پيغمبر معظم اسلام صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام قرار داد و همه نشانه ها و معارف را به آنها تعليم نمود كه فرموده اند: «بنا عُرِف الله و بنا عُبِد الله» خداي تعالي يكي از اين ارواح را بعنوان نمونه بشري كه قرار است خليفه خدا و نشانه پروردگار در روي زمين باشد، در بدن وارد نمود و او را در مقابل چشم دل ملائكه كه همان فهم ملائكه است قرار داد و به آنها امر فرمود كه « اُسْجُدُوا لِآدَمَ » بقرة/۳۴  در مقابل اين اولين نمونه بشريت سجده كنيد. البته سجده ملائكه براي بدن حضرت آدم نبود، بلكه بدن حضرت آدم مانند قبله اي بود و روح مقدس حضرت آدم و تمام افراد بشر منظور سجده ملائكه بوده است . لذا امام عليه السلام مي فرمايد :« الملائكه لخدامنا و خدام محبينا » ملائكه، هم در مقابل ما خدمتگزار و ساجد و متواضع هستند و هم در مقابل محبين ما، كه راه و روش ما را انتخاب كرده اند. در ميان همه ملائكه كه در حال سجده بودند، يك نفر نشسته بود و سياهي عجيبي او را احاطه كرده بود. ما انسانها كه مسجود ملائكه بوديم، اين منظره را مي ديديم. خداي تعالي به ابليس كه سجده نكرده بود خطاب فرمود: چرا به حضرت آدم كه مظهر و نمونه بشريت است سجده نكردي؟ او در جواب گفت: « خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ » ص/۷۶  من را از آتش خلق كرده اي و آتش بر خاك مزيت دارد. لذا حضرت باريتعالي ابليس را مطرودش كرد و انساني را كه به عنوان خليفة اللهي خلقش كرده بود، مزيت داد و تا امروز جنگ و ستيز حق در برابر باطل ادامه پيدا كرده و تا ظهور حضرت بقية الله ارواحنا فداه و غلبه كامل حق بر باطل، اين جنگ در بين بشريت باقي است.

۱۴۲۷/۳/۲۲ قمری – حقيقت علم- فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز

حقيقت علم- فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز   

 

 

معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان فرمودند: متاسفانه ما معناي علم را هم عوض كرده ايم. علم آن چيزي است كه صددرصد درست است. مثلا شما علم داريد كه الان روز است. اما اگر شك داشتيد، اين ديگر اسمش علم نيست. آن چيزي كه امروز بعنوان علم در بين مردم شناخته مي شود، اعم از فلسفه و علوم مادي، فرضياتي بيش نيستند. همه ظن و گماني هستند كه روزبروز عوض مي شوند. مثلا فلاسفه قديم مي گفتند: زمين يك جا ايستاده و همه كرات دورش مي چرخند، اما امروز مي گويند: كره زمين دور همه مي چرخد. داروين فرضيه اي را مطرح كرد و خودش معتقد بود فرضيه است، ولي ما آن را بعنوان علم پذيرفته ايم. اگر كسي از قول خدا و پيغمبر حرفي را بگويد، اسمش را علم نمي گذارند، مي گويند اينها مسائل ديني است و با بي اعتنايي با آن برخورد مي كنند. اما اگر گفتند: علم اينطور مي گويد، منظورشان دانشمنداني هستند كه از ظن و گمان خود پيروي كرده اند. « وَ إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً » نجم/۲۸ ظن و گمان، انسان را از چيزي بي نياز نمي كند. آنچه كه خداي تعالي فرموده و هيچ اشتباهي ندارد، علم است. كلمات پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و ائمه معصوم از جهل، علم است. بنابراين هرچه در ذهنتان هست كه سرچشمه اش گفتار خدا و پيغمبر و ائمه اطهار عليهم السلام نيست، بيرون كنيد. چه به آن يقين كرده باشيد و چه يقين نكرده باشيد. حضرت رضا عليه السلام در جرياني به حاجي اشرفي كه از علماي بزرگ بابل بوده است، فرمودند: « آيينه شو جمال پري طلعتان طلب…….جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب » يعني اول قلبت را پاك كن، تزكيه نفس كن، از ظنون و گمانها خودت را جدا كن و آينه شو. آن وقت آيينه را در مقابل هر چيز كه نگه داري، عكس همان چيز در آينه مي افتد. ما هم كه جز خدا و پيغمبر و ائمه اطهار عليهم السلام كسي را نمي شناسيم. آيينه قلبمان در مقابل صورت و سيرت اين خاندان قرار مي گيرد. جمال پري طلعتان در قلبمان منعكس مي شود. سعي كنيد درباره آنچه قرآن و خاندان عصمت عليهم السلام فرموده اند فكر كنيد. امام عليه السلام مي فرمايد: « التفكر دليل العقل » انسان، با فكر بسوي عقل راهنمايي مي شود. عقل، همان فطرتي است كه در وجود شما هست و با خلقت شما خلق شده، عقل جز گفتار خاندان عصمت عليهم السلام چيز ديگري نمي گويد. كوشش كنيد مردم را به عقل و قرآن و روايات دعوت نماييد كه همه اينها منتهي مي شود به ذات مقدس پروردگار و خداي تعالي فرموده است: « وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعَا إِلَي اللَّهِ » فصلت/۳۳ سخن چه كسي بهتر است از كسي كه مردم را بسوي خدا دعوت كند. اگر اين برنامه را عمل كنيد ان شاءالله از ياران امام عصر ارواحنا فداه خواهيد شد و موفق خواهيد بود.

۱۴۲۷/۳/۲۲ قمری – راه سعادت- فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز

راه سعادت- فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز

 

 

معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند: براي جلوگيري از اين انحراف، حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام پس از آن حديث شريف، جمله اي مي فرمايد كه سراسر قرآن و روايات آن را تاييد مي كنند. فرمود: « بشرطها و انا من شروطها ». يعني اگر مي خواهيد وحدانيت خدا را بفهميد، بايد آن طور كه من مي گويم معتقد باشيد. آن راهي كه من به شما نشان مي دهم صحيح است. اينجا ديگر ظن و گمان كنار مي رود و هر چه را خدا خوب بداند، شما هم خوب مي دانيد و هر چه را بد بداند، بد مي دانيد. « عَسَي أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسَي أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ » بقرة/۲۱۶ ظن و گمان، اگر در ارتباط با خداي تعالي نباشد، اگر « من دون الله » باشد و ارتباطي با حقايق نداشته باشد، هواي نفس شماست. اگر هدايت از طرف خدا نرسيده بود، اين ظن و گمان موجه بود و مورد مواخذه و سرزنش واقع نمي شديد، اما وقتي از طرف خدا هدايت آمده، هر كس كه ادعا مي كند مسلمان است و خدا را قبول دارد، بايد پيرو ظن و گمانش نباشد. اگر مي خواهيد در سير الي الله موفق باشيد، بايد اين كار را بكنيد: دكتر و مهندس و مجتهد و آيت الله و عالم و جاهل، همه بايد گمانهاي خود را دور بريزيد و از هدايت الهي پيروي كنيد. در روايات هست كه اگر كسي قرآن را به راي خودش تفسير كند، « ان اصاب فقد اخطا » اگر درست هم تفسير كند، خطا كرده است. مثلا شما از شيراز به قصد تهران، بدون گرفتن راهنمايي از يك فرد مطلع، در راهي حركت كرديد. احتمال اينكه به مقصد برسيد و درست رفته باشيد خيلي كم است. حتي اگر درست هم رفته باشيد، باز خطا كرده ايد. چون تحقيق بيشتري نكرديد. از اهلش سوال نكرديد و در تمام راه در شك هستيد كه آيا من درست مي روم يا نه. خدا و پيغمبر  و ائمه اطهار عليهم السلام ، راهنمايان ما در دين هستند. هر چيزي را كه به نظرتان درست رسيد و به خاندان عصمت عليهم السلام مراجعه كرديد و تاييد نمودند، درست است. و الا چه نظرتان درست باشد، چه نادرست، اشتباه كرده ايد. كسي كه در مرحله يقظه است، تازه از خواب بيدار شده، سر چند راهي قرار گرفته و نمي داند از كدام طرف بايد برود. لذا اولين قدم اين است كه اعتقاداتش را از راه صحيح بدست بياورد و صحيح فكر كند و آيات و روايات را بررسي كند و تاييداتي براي راه تزكيه نفس بدست بياورد كه البته كار بسيار مشكلي است. ولي خداي تعالي قرآن را خيلي سهل و آسان قرار داده و مي فرمايد: « وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ » قمر/۱۷ ما قرآن را براي يادآوري آسانش كرديم. در جلسه امتحان دنيا، با اينكه معلم را بالاي سرتان قرار داده اند تا اگر اشتباهي كرديد به شما تذكر دهند، يك كتاب هم به شما داده اند كه هر جا اشتباه كرديد از آن كتاب، جواب درست را پيدا كنيد و حتي فرموده اند: اگر چيزي را بلد بوديد واجب است به ديگران هم ياد بدهيد، در عين حال ما اشتباه مي كنيم، راه را عوضي مي رويم، چرا؟ چون « إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ » نجم/۲۳ مي خواهيم مستقلا فكر كنيم و از گمانهاي خود پيروي نماييم.

۱۴۲۷/۳/۲۲ قمری – حديث سلسلة الذهب – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز

حديث سلسلة الذهب – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز   

 

 

معظم له در فراز سوم از فرمايشاتشان فرمودند: مردم نيشابور وقتي به حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام كه از طرف خاندان عصمت بعنوان صراط مستقيم معين شده است برخورد كردند، از ايشان خواستند روايتي را از جد بزرگوارش برايشان نقل نمايد، اينكه مردم نيشابور نگفتند: آقا خود شما هر چه صلاح مي دانيد بفرماييد و درخواست نقل حديث از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله نمودند درسي است براي ما. چون ما معتقديم اگرچه ائمه اطهار عليهم السلام در علم و عصمت، با پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله مساوي هستند، ولي نبوت ندارند. همانطور كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله به اميرالمومنين عليه السلام فرمود: « انت مني بمنزلة هارون موسي الا انه لا نبي بعدي » تو جانشين من هستي. الا اينكه از طرف خدا درباه معارف به تو وحي نمي شود. حضرت اميرالمومنين عليه السلام در علم و عصمت بايد با پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله مساوي باشد تا بتواند بعنوان جانشين ايشان قرار بگيرد. چون جانشين يك فرد بايد همه خصوصيات آن فرد را دارا باشد تا بتواند جانشين واقعي او باشد. اما چون پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله خاتم الانبياء است و نبوت را ختم كرد، ساير ائمه اطهار عليهم السلام نبوت ندارند. حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام هم از اين مورد مستثني نيستند. لذا هر چه ايشان يا هر كدام از ائمه اطهار عليهم السلام فرموده اند، تمامش از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله است. پيغمبر هم به تاييد خداي تعالي كه فرموده « مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَي  إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَي » نجم/۳و۴  هر چه مي فرمايد از طرف خداست. در روايات فرموده اند: اگر روايتي را مثلا امام صادق عليه السلام فرموده و شما به حضرت رضا عليه اسلام يا پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله يا هر كدام از ائمه ديگر نسبت داديد، اشكالي ندارد. لذا حضرت رضا صلوات الله عليه در جمع مردم نيشابور، حديثي را با ذكر تمام سندش، كه نامش شد حديث سلسلة الذهب، يعني سلسله راويانش همه از ائمه اطهار عليهم السلام هستند، از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله به نقل از جبرئيل بيان مي فرمايند كه : « قال الله تعالي: كلمة لااله الاالله حصني فمن دخل في حصني امن من عذابي ». اگر چه جمله كوتاهي است ولي خيلي پرمعناست. هر كس كلمه لااله الاالله را بگويد، از عذاب نجات پيدا مي كند. اما اگر كسي فرعون را خداي خودش بداند و مثلا نام الله را روي او بگذارد و بگويد لااله الاالله، آيا باز هم از عذاب در امان است؟ اگر اسم خورشيد را الله بگذاريد، خورشيد هم نور مي دهد، هم يكي است، آيا واقعا خورشيد خداست؟ اگر شما رئيس اداره را روزي دهنده خود تصور كرديد و خدا را موثر ندانستيد، بازهم لااله الاالله را گفته ايد، ولي منظورتان از الله، رئيس اداره است. فقط اسم عوض شده است. خداي تعالي مي فرمايد: « إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَ آبَاؤُكُمْ » نجم/۲۳ بطور كلي هر چيزي كه معتقد باشيد مستقل از خداي تعالي فعال است و به اذن خدا كاري ندارد، براي شما در حكم الله است. و مي توانيد اسم الله را روي آن بگذاريد.

۱۴۲۷/۳/۲۲ قمری – ظن و گمان – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز

ظن و گمان – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز  

 

 

معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند: درباره ملائكه، خداي تعالي مكرر در قرآن فرموده است كه آنها زن نيستند، باز هم وقتي كه مي خواهند تصويري از ملائكه بكشند، به صورت زنهايي مي كشند كه دو تا بال دارند، درباره ي اولياء خدا، فكر مي كنند زاهد كسي است كه يك لباس كثيف و پاره اي پوشيده باشد و زندگي خوب و مرفهي نداشته باشد. مشكل كار اينجاست كه ما مي خواهيم همه ي معنويّات را با آنچه در ذهنمان هست تطبيق بدهيم. اما خداي تعالي مي فرمايد: « إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ » نجم/۲۳، مردم پيروي نمي كنند مگر از گمانهايشان « وَ مَا تَهْوَي الْأَنْفُسُ » نجم/۲۳، و هر چه هواي نفسشان بخواهد، « وَ لَقَدْ جَاءَْهم مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَي » نجم/23 در حاليكه كه از طرف پروردگار هدايت براي آنها آمده، ولي باز با اين حال دنبال گمانشان مي روند، « أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّي » (نجم / ۲۴) آيا براي انسان آنچه را تمنّا مي كند خواهد بود؟ يعني شما اگر چيزي را با ظنّ و گمان و پيروي از هواي نفس خودتان تصور كرديد، به همان چيزي كه مورد نظرتان بوده مي رسيد. و حال اينكه « فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولَي  » نجم/۲۵ از لحظه ا ي كه روح شما را خداي تعالي خلق كرد تا  برزخ و قيامت، همه در اختيار خداست. پس اگر مي خواهيد چيزي را بفهميد، اگر مي خواهيد به خدا برسيد ، برويد در خانه خدا و ظنّ و گمانتان را كنار بگذاريد. نمي شود كسي درباره ي پيغمبر يا خدا آن تصورات غلط را داشته باشد و بتواند خود را به آنها نزديك كند. پس هر كس مي خواهد نفسش را تزكيه كند و به كمالات و حقايق برسد، بايد در اوّلين قدم، ظنّ و گمانش را درباره  حقايق كه با متابعت از هواي نفس به آن معتقد شده است، كنار بگذارد، تخته ي سياه روحش را از همه خطوط مختلف و نوشته هاي بيهوده پاك  كند تا خداي تعالي و خاندان عصمت عليهم السلام حقيقت را برايش بيان كنند. براي مثال شما مي خواهيد در نماز به امام جماعتي اقتدا كنيد، فرموده اند شرطش اين است كه عادل باشد و نمازش را صحيح بخواند. اينكه قيافه اش چطور است يا قدش كوتاه و بلند است يا امثال اينها نبايد براي شما معيار باشد. اگر خواستيد به هر چيزي فكر كنيد، اوّل به خدا و كساني كه از طرف خدا حرف مي زنند مراجعه كنيد، ببينيد آنها چه فرموده اند، هر چه آنها فرمودند شما همان را محلّ فكرتان قرار بدهيد. حتي اگر درباره معرفت به ذات مقدس پروردگار، خودتان بنشينيد و ساعتها فكر كنيد، با ظن و گمان به جايي نمي رسيد.

۱۴۲۷/۳/۲۲ قمری – تصورات – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز

تصورات  – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز   

 

 

بسمه تعالي………………. حضرت آيت الله ابطحي مد ظله العالي در روز جمعه ۲۲ ربيع الاول سال ۱۴۲۷ و در جمع سالكين الي الله در دفتر شيراز، ضمن قرائت آيه شريفه « إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَ آبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ مَا تَهْوَي الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جَاءَ‌هُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَي » نجم/۲۳ و در توضيح آن فرمودند: اگر ما به حقيقت اين آيه شريفه عمل كنيم، به همه حقايق مي رسيم و در غير اين صورت هر چه هم زحمت بكشيم باز احتمال انحرافمان خيلي زياد است. اكثر ما مردم درباره هر چيزي تصوراتي در ذهنمان داريم. مثلا درباره خدا، پيغمبر، ائمه، ملائكه و قرآن تصوراتي مي كنيم كه با واقعيت متفاوت است. مثلا در گذشته درباره خدا تصوراتي داشتند كه خدا به شكل خورشيد است يا به صورت ماه و ستارگان است. تا جايي كه در هندوستان،  معبدي هست با 22 گنبد طلا كه زير هر گنبد، ۳ صورت از خداي تعالي مجسم شده و همه با هم متفاوتند. علتش هم اين است كه افراد ثروتمند هند، هر كدام خدا را به شكلي كه در مكاشفاتشان ديده اند، به همان شكل مجسمه اي مي سازند و گنبدي برايش درست مي كنند. در گذشته نيز در زمان حضرت ابراهيم عليه السلام، آذر كه ظاهرا عموي ايشان بوده، بت تراش بود. به هر شكلي كه مي خواست بتها را مي تراشيد و حضرت ابراهيم، چون كودك و تحت تكفل ايشان بود، بايد بتها را به بازار براي فروش مي برد. حضرت ابراهيم هم ريسماني به گردن اين بتها مي انداخت و در كوچه ها مي كشيد و صدا مي زد: بياييد اين خداهاي بدبختتان را بخريد. امثال اين مسائل در گذشته ها زياد بوده و هر چه انبياء مي گفتند: اينها كه شما مي گوييد، خدا نيست، قبول نمي كردند. حتي درباره پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله با ظن و گمان خودشان وقتي آن حضرت را مقايسه مي كردند، او را مجنون مي گفتند و خود را عاقل تصور مي كردند. در موقع وفات هم پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله را اين طور معرفي مي كنند كه : « ان الرجل ليهجر ». اين مرد هذيان مي گويد، بيهوده حرف مي زند. و متاسفانه از اين قبيل مطالب را روي گمان و ظن خودشان، زياد به پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله نسبت داده اند.

۱۴۲۷/۳/۲۹ قمری – تفاوت انسان با حيوان – فراز پنجم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

تفاوت انسان با حيوان – فراز پنجم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت    

   

 

بسمه تعالي……………….معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان فرمودند: اگر كسي با وجود همه اين هدايتها و مهرباني ها و تذكرات خداي تعالي، باز هم مثل بچه اي لجبازي كند و امتحانش را درست ندهد، جايش در زباله داني است. جهنم، زباله داني است كه موجودات از حيوان پست تر را در آن مي ريزند. چون حيوان آزارش به كسي نمي رسد، اگر هم چند تايي از آنها نيشي داشته باشند، براي دفاع از خودشان است. و الا بندگي كامل خدا را مي كنند. مثلا الاغ نمي گويد حالا كه هواپيما و ماشين اختراع شده، من ديگر بار نمي برم. باز هم همان كارش را انجام مي دهد. اما دانش آموزي كه در مدرسه و جلوي معلمين، بدي هاي زيادي كرده، بعضي از معلمين را كشته، سبب غيبت و نيامدن بعضي از معلمين به سر جلسه  امتحان شده، اين فرد مانند زباله است و زباله هم زياد ماندنش، مايه فساد است. لذا بايد سوزانده شود. و بهترين جايش جهنم است. « كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ »نساء/۵۶ بايد عذاب را هم بچشد، چون از حيوانات بدتر است. لذا خداي تعالي مي فرمايد: « فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَ نُذُرِ »قمر/۱۶ عذاب من براي كسي كه عبرت نگيرد و متذكر نشود بايد چگونه باشد؟ با همه اينها، آن قدر خداي تعالي رحمان است كه مي فرمايد : اگر مردم و افراد متديني كه فقيرند، خيال نمي كردند راه رسيدن به ثروت اين است كه كافر شوند، حتي سقف و پله خانه هاي كفار و مشركين را از نقره قرار مي داديم. چون اينها در آخرت هيچ بهره اي ندارند. بعضي ممكن است فكر كنند ما كه مزاحمتي براي كسي نداريم. نماز شبمان ترك نمي شود، صفت بدي نداريم و كارهاي خوب را انجام مي دهيم. اما فقط همين نيست. چون حيوانات هم بنده اند و آزارشان به كسي نمي رسد. بايد انسان با حيوان فرق داشته باشد. دستوراتي از جانب خداي تعالي آمده؛ اگر زندگي دنيايت خراب است، وقت داري، درستش كن. در جلسه امتحان، اگر مي تواني يك نوآوري داشته باش تا به هم نوعت كمك كني. به نفر بغل دستت كه در امتحان گير كرده، كمك كن و جواب را يادش بده. « زكات العلم بذله » اگر نويسنده ايد، بنويسيد. اگر گوينده ايد، بگوييد. به جامعه خدمتي بكنيد، كارهاي مهمي در روي زمين انجام دهيد. و بهترين خدمت به مردم، اين است كه انسان مردم را به سوي خدا دعوت كند كه فرموده است « وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعَا إِلَي اللَّهِ »فصلت/۳۳ چه كسي بهتر است از كسي كه مردم را به سوي خدا دعوت كند. پس ان شاء‌الله كوشش كنيم، هم متدين باشيم، هم اعتقاداتمان خوب باشد، هم تزكيه نفس كرده باشيم، هم اعمال ديني مان خوب باشد و هم بيشترين و بهترين خدمت را به مردم انجام داده باشيم.

۱۴۲۷/۳/۲۹ قمری – رحمانيت پروردگار – فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

رحمانيت پروردگار – فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت         

  

 

بسمه تعالي……………….معظم له در فراز چهارم از بياناتشان فرمودند : خداي تعالي در دنيا ، همان حقايقي را كه در روز اول بر قلب مقدس پيغمبر اكرم صلي الله عليه واله نازل شد و بخشي از آن را در عالم ارواح به ما تعليم دادند ، بوسيله قرآن به ما يادآوري مي فرمايد و اين لطف بزرگي است كه از ناحيه پروردگار متعال به ما شده است . در جلسات امتحان دنيايي ، معمولا اجازه نمي دهند شما از رفيق بغل دستتان كمك بگيريد يا از روي كتاب درسي جواب را بنويسيد و يا از معلمين راهنمايي بخواهيد ، بايد از همان علومي كه در ذهنتان طي يك سال ثبت شده است استفاده كنيد، ولي خداي تعالي با معلمين بشري خيلي تفاوت دارد ، مهرباني و رحمانيت خداي تعالي ايجاب كرده كه ۱۲۴ هزار نفر پيغمبر بفرستد ، حجت بفرستد ، قرآن نازل بفرمايد و حتي آسان قرارش دهد « وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ » قمر/۱۷ براي اينكه مطالب امتحان يادتان بيايد . خداي تعالي دوست دارد و مي خواهد همه را بهشتي كند ، اصرار دارد كه همه نمراتشان ۲۰ باشد ، كمكشان مي كند « وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ »شوري/۳۰ ، از بسياري از اشتباهاتشان مي گذرد و نديده مي گيرد ، به يك عده، هر چه هم اشتباه كرده باشند ، باز نمره ۲۰ مي دهد . آن قدر خداي تعالي مهربان است كه اگر يك نفر، در يكي از جزاير قرار مي گرفت و تنهاي تنها بود ، ممكن بود خداي تعالي به او لباس و خوراك و سر پناهي ندهد ، ولي معارف را به او يادآوري مي كرد . خود او را پيغمبر قرار مي داد ، به وسايلي به او حقايق را مي فهماند . حضرت ابراهيم تنها بود ولي خداي متعال دائم براي هدايتش به او وحي مي كرد. چون فرموده است « إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَي » ليل/۱۲ هدايت بر عهده ماست و به پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله فرموده:« إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ » قصص/۵۶ تو هرگز نمي تواني هر كه را دوست داري هدايتش كني، بلكه خدا هر كس را بخواهد هدايت مي كند. بعلاوه خداي تعالي به انسان، عقل را بعنوان حجت باطني عنايت فرموده تا بوسيله آن، همه حقايق در وجود انسان فطري باشد. فطري يعني نمي توانيد از وجودتان بيرونش كنيد، مثل گرسنگي كه نمي توانيد فراموشش نماييد. «فطرت» در لغت يعني «خلقت». بمجرد اينكه روح ما را خداي تعالي بصورت قوه دراكه اي خلق فرمود، همه حقايق و علوم لازم را نيز به آن تعليم فرمود.

۱۴۲۷/۳/۲۹ قمری – ورود به دنيا – فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

ورود به دنيا – فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت      

 

 

بسمه تعالي……………….معظم له در فراز ديگري از فرمايشاتشان فرمودند : ما در عالم ذر ، راحت زندگي مي كرديم ، هيچ نزاع و دعوا و مزاحمتي نبود ، صد در صد همه چيز در اختيارمان بود ، و فقط  از روي فطرتمان كار مي كرديم ، شيطان از يك طرف دعوت به بدي مي كرد و پروردگار متعال و علومي كه فرا گرفته بوديم، از طرفي ما را به سوي خوبيها دعوت مي كردند . در اين بين ، يك عده تابع شيطان شدند . ممكن است اين سوال در ذهن شما بوجود آيد كه چطور با آن همه علم و دانش، باز هم يك عده تابع شيطان شدند . در جواب عرض مي كنيم: همانطور كه شيطان ، حضرت آدم ، نمونه اول بشريت را فريب داد و او از ميوه شجره منهيه خورد . با اينكه خداي تعالي به او امر فرموده بود: نخور . قابيل هم با فاصله زماني كمي تحت تاثير شيطان واقع شد . ما نيز فرزندان همان آدم هستيم ، همان اختياري كه باعث انحراف حضرت آدم شد و ۲۰۰ سال توبه اش طول كشيد ، همان اختيار را ما هم داريم . اختيار لازمه اش اين است كه هر كسي يك راهي را انتخاب بكند . و لذا جمعي، از همان جا تابع شيطان شدند . البته نبايد فكر كنيد جمعيت تابعين شيطان خيلي زياد است ، چون طبعا هر چه زندگي قبل از ظهور طول بكشد ، حداقل به همان مقدار، بعد از ظهور، بشر زندگي خواهد كرد و اگر در زمان قبل از ظهور، جمعيت كره زمين از يك نفر به 5/6 ميليارد نفر رسيده است ، بعد از ظهور كه مثلا با  ۷ ميليارد شروع مي شود ، چقدر خواهد شد ؟ بنابراين جمعيت خوبان هميشه زياد است و خداي تعالي فرموده « أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ » مومنون/۱۰۵. بايد روي كره زمين بندگان صالح زندگي كنند . بعد از عالم ذر ، انسانها وارد دنيا مي شوند و در اينجا، مشكلات مهمي مثل تولد سني و شيعه ، سيد و غير سيد ، فلج و غير فلج و كند فهم و خوش فهم، از نظر علمي حل مي شود . فرض كنيد ، يك دانش آموز بي ادب و بي انضباط كه در مدرسه ، از چشم معلمين خود افتاده ، وقتي وارد جلسه امتحان مي شود ، جاي پستي به او مي دهند ، زياد احترامش نمي كنند ، امتيازي برايش قائل نمي شوند ، مي گويند: هم جبران بي انضباطي مدرسه ات را بايد بكني و هم بايد امتحان بدهي . اما آن كسي كه انضباطش در مدرسه خوب بوده، وقتي وارد جلسه امتحان مي شود ، جاي بهتري به او مي دهند ، اگر هم مشكلي داشته باشد با او كنار مي آيند ، مي گويند اين فرد سابقه خوبي داشته است . وضع ورود افراد به دنيا هم بر همين اساس فرق مي كند . خداي تعالي مجازات اعمال عالم ذر را در نحوه ورود به دنيا قرار داده ، مثلا بعضي ها مي گويند چرا ما در زمان غيبت متولد شديم ، جواب اين است كه تو حتما كاري در عالم ذر كرده اي ، پيروي از شيطان كرده اي كه خداي تعالي مقرر فرموده، تو در اين زمان به دنيا بيايي .