۳ ذی القعده ۱۴۲۳ قمری – استقامت، صبر

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله والصلاة و السلام علي رسول الله و آله اجمعين لاسيما علي بقية الله في العالمين روحي وارواح العالمين لتراب مقدمه الفدا‌‌‌ء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

در جلسه پيش درباره‌ي كم‌صبري صحبت كردم دنباله‌ي همين مسأله خداي تعالي در قرآن زياد تأكيد فرموده. انشاءاللّه دقت كنيد كه مرض كم‌صبري را از خودتان دور كندي.

كم‌صبري بزرگترين ضعف است براي انسان چنانچه كم‌صبري در برابر مصيبتها باشد، مصيبت واردشده و انسان هم دارد راهي را ادامه مي‌‌دهد و اگر انسان صبر نداشته باشد وسط راه مي‌‌ماند و راهش را ممكن است راهش را ادامه ندهد.

يكي رفت خدمت حاج ملا‌آقاجان و ايشان فرمود الان فرزندت از پشت بام افتاد و فوت كرد اگر راهت را ادامه بدهي و براي محبّت فرزندت برنگردي خوب است و آن شخص هم طاقت نياورد و در راهش باز ماند.

شما هم اگر كم‌صبر باشد در راهتان باز مي‌‌مانيد در اين آيه:وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِينَ  بقره/155كساني كه صبر نمي‌كنند اينها در مقابل مصيبت‌ها مي‌‌مانند حالا مصيبت گرسنگي باشد يا مصيبت خوف و ترس باشد، برشكستگي تاجر باشد، يا فوت كسي باشد و هر يك از اينها باشد. همه اينها انسان را از هدف باز مي‌‌دارد فقط در اين بين بشارت بده به صابرين آنهايي كه تحمل مشقات مي‌‌كنند براي رسيدن به هدف يا اينكه در مقابل اطاعت انسان صبر مي‌‌كند مثلاً ماه رمضان است و روزها بلند است و خدا امر كرده روزه بگيريد و برايتان سخت است يا بسياري از عبادتهايي كه ممكن است سخت باشد. اوائلي كه شما مي‌‌خواهيد حركت كنيد به طرف خدا برايتان سخت است امّا بعد برايتان لذّت‌بخش خواهد بود.

نماز براي خاشعين آسان است امّا براي غير خاشعين سخت و سنگين و بزرگ است. همين‌طور انسان به جايي مي‌‌رسد كه عبادت و اطاعت سخت نيست در اوائل كسي كه تا حالا خورده و خاوبيده و تنبل بوده، حالا يقظه به او دست داده و برگشته به سوي خدا حالا مي‌‌خواهد صبر داشته باشد خوب برايش سخت است امّا اگر از اول تحمل او زياد باشد و صبر كند براي رسيدن به هدف و تحمّل مشقاتي كه به ظاهر در راه بندگي متوجّه انسان مي‌‌شود آنها را تحمل كرد آن شخص صبر كرده. صبر در برابر گناه، مثلاً در مجلسي نشستند همه دارند غيبت مي‌‌كنند و گناه مي‌‌كنند اين شخص بايد به خودش فشار بياورد و علاوه بر اينكه غيبت نكند و با آنها همراه نشود بايد جلوي آنها را هم بگيرد و اين سخت است ولي بشارت باد بر صابرين كه آنها به مقصد خواهند رسيد. صبر در برابر معصيت، صبر در برابر مصيبت، صبر در برابر اطاعت معنايش اين است كه امام عليه‌السلام مي‌‌فرمايند: صبر در برابر 3 چيز است: معصيت، مصيبت، اطاعت، يك هديه‌اي خداوند به انسان مي‌‌دهد اگر انسان صبور باشد كه خيلي جالب است شايد در قرآن كمتر ديده شده كه چنين لطفي پروردگار بفرمايد: مي‌‌فرمايند: إِنَّمَا يُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَيْرِ حِسَابٍ زمر/10.

خداي تعالي به صابرين آنقدر اجر مي‌‌دهد كه حساب ندارد، مهمترين پاداشي است كه در برابر صبر داده مي‌‌شود در مراحل تزكيه‌ي نفس انسان بايد بعد از توبه و برگشت به سوي خدا از تمام كارهاي زشتي كه داشته، استقامت كه عمده‌اش صبر است بايد داشته باشد كه بخشي از آن صبر است و دو بخش ديگر هم دارد كه شبهاي آينده برايتان مي‌‌گويم.

استقامت معنايش اين نيست كه انسان به خودش بگويد من استقامت دارم و تمام، نه بايد روز به روز به كمالات او اضافه شود و صبرش زياد شود. كه بهترين هديه را خداوند براي صابرين قرار داده و در آيه ديگر مي‌‌فرمايند: صابرين (هر صبري هم فايده ندارد، صبر بايد انسان را به جايي برساند) صبر مصيبت، صبر معصيت، صبر اطاعت، كه خدا مي‌‌فرمايند كه صابرين مي‌‌گويند: إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ بقره/156، اين إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ را راحت از كنارش نگذريد، خيلي مهم است. انا للّه مي‌‌گوئيد اين ملكيّت خدا را مي‌‌رساند كه ما مِلك خدا هستيم، مال خدا هستيم، همين را شما بفهميد، قدرت تو، بدن تو، روح تو، اراده‌ي تو بايد همه مال خدا باشد، خدا اين اختيار را به ما داده كه ما را آزمايش كند. يك بچه كوچك را اختيار نداده ولي به مرد 20 ساله اختيار داده، ما گرامي داشتيم بني‌آدم را. با همين عقل و اختيار، ولي حيوانات را اختيار نداده. انسان هم مي‌‌داند و مي‌‌تواند بفهمد عاقبت چه خواهد شد، هم مي‌‌تواند تصميم بگيرد و حتي كارهاي بسيار مهم را انجام دهد. تو را يك نفر حساب كرده و خودش در كنارت آمده و مي‌‌فرمايد: تو بنده باش و من ارباب (شايد اين تعبيرها درست نباشد امّا مي‌‌خواهم شما مطالب را خوب بفهميد) نمي‌گويد: فرمانده‌ام، به خاطر كبريايي‌ام و بزرگي‌ام، نه مي‌‌گويد به خاطر اينكه من بهتر از تو علم به هر چيز دارم، خداي تعالي آنقدر محبت دارد به ما كه مي‌‌فرمايد: اَعْلَمْ يعني تو هم مي‌‌داني، اما من بهتر از تو مي‌‌دانم. حال اينكه علم ما با علم خدا قابل مقايسه نيست و هيچ نيست او وليّ ما هست، يعني اينكه هر چه او مي‌‌فرمايد ما بگوئيم چشم و هر چه ما مي‌‌گوئيم او اگر خواست عنايت فرمايد. اگر درخواستي بود كه به نفع ما باشد خداوند اجابت مي‌‌كند. بنابراين آنچه كه خيلي مهم است مي‌‌گوئيم انّا للّه، (ما مال خدائيم)، الان جدا نيستيم از خدا، امّا فكرمان و كارمان ما را از او جدا كرده و بايد جدايي را جبران كنيم همين صبر نتيجه‌اش است هر جا مي‌‌رود و هر كار مي‌‌كني بايد خدا را در نظر بگيري، كه آيا خدا مي‌‌خواهد يا نه. امّا وقتي كار را انجام داد تازه فكر مي‌‌كند خدا مي‌‌خواست يا نه، ببينيد پس ما خودمان را از خدا جدا كرده‌ايم، امّا اولياءخدا به مقام وليّ‌خدا كه مي‌‌رسند اراده‌ي آنها اراده‌ي خداست هم خدا آن كار را دوست دارد هم او، مثلاً خدا دوست دارد شما نصف شب نماز شب بخواني، امّا تو مي‌‌خوابي و حال نداري، پس جداي از خدا شده‌اي، امّا ولي‌خدا هم او دوست دارد نماز شب بخواند هم خدا دوست دارد.

اگر به جايي رسيديد كه هر كاري را كه خدا دوست دارد شما هم با اشتهاي كامل بخواهيد از خدا، فاصله‌ي شما كم شده، يعني اين همه عبادت كه مي‌‌كنيد به قصد قربت (قربت يعني نزديكي به خدا) اگر شما نماز خوانديد بايد به خدا نزديك‌تر شده باشيد. اين نزديكي مكاني كه نيست اين است كه اراده‌ي شما اراده‌ي خدا مي‌‌شود، هر چه او مي‌‌خواهد تو هم همان را بخواهي، كه معنيانّا للّه همين است. صابرين وقتي مصيبتي به آنها مي‌‌رسد تكاني مي‌‌خورند و صبر مي‌‌كنند و مي‌‌گويند ما مال خدائيم و ا وخودش مي‌‌داند چه بكند. يكي آمده بود پيش من مي‌‌گفت: آقا ما ده سال است ازدواج كرده‌ايم هنوز بچّه‌دار نشده‌ايم گفتم: به تو چه؟ گفت: يعني چه؟ من چه خدا خودش مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داند خوب نمي‌خواهد به تو بچه بده و تعداد افراد در روي كره‌ي زمين مربوط به خداست و اين را بدانيد به شما كه بچّه نداد آسمان به زمين نمي‌آيد (از بچه‌دارها بپرس چقدر گرفتاري دارد، مرغي قناري را از بيرون مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خري چقدر دردسر دارد، غذايش، جايش و همه‌اش را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روي از فروشنده‌ي قناري مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پرسي كه مبادا خطري متوجّه او شود، آيا يكبار پرسيدي كه بچه را كه خدا داده چطور نگهداري كنيم  تربيت كنيم، اصلاً لياقت داري بچّه‌دار شوي يا نه؟ اگر گنجشكي را بدهي دست يك بچه نادان خوب او كله‌ي گنجشك را مي‌‌‌‌‌‌كَند. تو نمي‌فهمي كله‌‌ي بچه را كَنده‌اي كه فرستادي تو يك فضاي پر از گناه، هر وقت اراده‌ات اراده‌ي خدا شد و معني انّا للّه را فهميدي و جدّي بودي آن وقت بچه‌دار شو.

معني إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ هم خيلي معناي زيبايي دارد يعني آنقدر بروي بروي تا به خدا برسي از چه راهي مي‌‌شود به اين حقيقت رسيد از راه صبر، مي‌‌فرمايد: و بشارت بده به صابرين كه مي‌‌گويند ما از خدائيم و به سوي خدا برمي‌گرديم و اينها هستند كه خدا برايشان صلوات مي‌‌فرستد. البته ربّ خدا منظور است هم پيامبراكرم و ائمّه‌ي اطهار. چون همه يكي هستند و يكنوع مربّي هستند و يك جور تربيت مي‌‌كنند، اينها همه ربّند. در جاي ديگر پيامبر اكرم (رحمت خاص‌الخاص كه گفتم صلوات است اين آيه است كه در سوره‌ي توبه است (از اموال اينها صدقه بگير، صدقه به آن معنايي كه فكر مي‌‌كنيم نيست هر كسي به شخصي ديگر چيزي بدهد بدون اينكه مزدي در مقابلش باشد اين مي‌‌شود صدقه. به وسيله‌ي اين اموال پاك كن آنها را كه منظور روح اها است و پيامبر هم در اينجا به ما صلوات مي‌‌فرستد. چون انسان مي‌‌خواهد از مالش چيزي بدهد خيلي برايش سخت است، مخصوصاً كساني كه دنياپرستند. از اين رو مي‌‌فرمايد آنها تزكيه مي‌‌شوند و اينجا بايد انسان صبر داشته باشد يعني آنقدر صابر باشد كه مالش را بدهد و به عنوان صدقه هم بدهد نه به عنوان اينكه چيزي روي آن پول گيرش بيايد. (مثلاً ماهانه بگيرد و حرام و حلال فرقي ندارد فقط پول زياد گيرش بيايد) صدقه دادن فرق مي‌‌كند خيلي آدم بايد صابر باشد و برايش راحت باشد، آن وقت به آرمش مي‌‌رسد در مسأله استقامت اينها همه آمده براي اينكه بعد از توبه استقامت است براي اين است كه خدا فرموده (آنهايي كه مي‌‌گويند پروردگار ما خداست بعد استقامت مي‌‌كنند، ملائكه بر آنها نازل مي‌‌شوند) شما اكثرتان استقامت داشتيد، هيچ فهميديد ملائكه بر شما نازل شد يا نشد يا بالاخره، هر چه فكر كرديد ديديد چيزي نازل نشده علّت آن چيست؟ علتش آن است همانطور شما جدي نگرفتيد خدا هم جدّي نگرفته، ملائكه هم جدّي نگرفتند. اگر جدّي بوديد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ديديد چه توفيقاتي     شما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، ملائكه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند. يك كمكهاي به شما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند. يك وحدتي در شما بوجود مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آورد (و اين طور نيست كه نوري باشد و بيايد جلوي شما بنشيند) واقعاً اگر كمكهاي الهي و ملائكه نبود من اينجا نبودم. مثلاً با اينكه ديشب دير وقت خوابيده‌اي و خسته هم بودي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بيني كسي آمد و تو را براي نماز شب بيدارت كرده. مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بيني يك مصيبت خيلي سختي برايت نازل شده امّا قلبت آن چنان آرام است. مثلاً فكر كنيد اين همه آدمهاي بد و دشمن حسود در برابرت هستند ولي خدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايند نبايد تكان بخوري، در مقابل آنها و آرام باشي  ونترسي و حتّي دلگير هم نشوي، تمرين كنيد يك استقامت جدي در زندگي پيدا كندي و تصميم بگيريد ثبات داشته باشيد، پابرجا باشيد، خوب بمانيد و خواهيد ديد كه اين آيه در زندگي شما پيدا خواهد شد و به جايي مي‌‌‌رسد كه ملائكه خدمتگزاران شما خواهند شد. مگر حضرت زهرا سلام‌الله عليها در اتاق بودند هم دستاس مي‌‌چرخيد و هم گهواره تكان مي‌‌خورد و حضرت خودشان عبادت مي‌‌كردند كه يكي را ميكائيل و يكي را جبرئيل مي‌‌چرخاند. اين خدمت آنها به حضرت زهراست. تو هم استقامت داشته باش، وقتي حضرت زهرا آن مسائل به آن مهمي را تحمّل مي‌‌كرد و كمكهاي شديدي براي آنها مي‌‌شد كه حتّي عقل ما نمي‌رسد. سلامتي وجودتان را نمي‌بينيد چقدر خطرها در برابر شماهست، چقدر بلاها شما را احاطه كرده. سالك آن كسي است كه شبها بنشيد و قدري فكر كند و ببيند كه خداي تعالي چقدر بلاها را از او رفع كرده و چقدر مسائل مشكل را برايش آسان كرده. آنقدر ملائكه مي‌‌گويند ما هستيم، مراقب شما، دوستان شما هستيم. آنقدر بچّه زمين مي‌‌خورد چقدر خطر در اطراف اوست. روايت داريم كه خدا به ملائكه مي‌‌فرمايد مراقب بچّه‌هاي شيعيان باشيد و اگر جايي پرت شد بگيريد و آرام زمينش بگذاريد، زياد هم ديده شده مراتب خودتان، زن، بچّه‌تان، كسب و كارتان هستند. كسي مي‌‌گفت من جنسي داشتم كه فروش نمي‌رفت نااميد شدم، شب نصف شب پا شدم نماز خواندم و از خدا خواستم صبح ديدم مشتري آمد و همه را خريد، رفتم پيش يك عالم اهل معنا او گفت: بله آنها ملائكه خريد هستند ممكن است خودشان واقعاً بيايند و گاهي هم مي‌‌روند و دل طرف را نرم مي‌‌كنند و شخصي مي‌‌آيد و مي‌‌خرد. براي حضرت ابراهيم مجسّم شدند به عنوان مهمان، براي حضرت لوط مجسّم شدند و كارش را راه انداختند، همانطوري كه مجسّم شدند براي حضرت مريم به عنوان بشارت‌دهنده، بله اين مي‌‌شود ملائكه مي‌‌آيند و كارهاي شما را به هر صورتي راه مي‌‌اندازند و كمك مي‌‌كنند، حتي افرادي كه در خانه خدا هستند بيشترشان ملائكه هستند (روايت داريم) افرادي كه كار خير مي‌‌كنند خدا مَلكي را برايش مجسّم مي‌‌كند تا برود و حجّ انجام دهد. شخصي بنام عبدالجعفر آمد در شهري كه مي‌‌رفت به طرف مكّه، ديد زن عربي يك مرغ مرده‌اي را پيدا كرده مي‌‌ببرد براي بچّه‌هايش تا آنها بخورند، او گفت مكّه‌ي من اين است كه اين زن را كمك كنم. لذا تمام پولش را داد به آن زن و خودش در آن شهر ماند، ون آن زمان طوري بود كه نمي‌شد تنها برگشت و طول مي‌كشيد 5 يا 6 ماه. حجّاج كه برگشتند گفتند تو هميشه و همه جا با ما بودي، وقتي شخصي آمد و گفت من اينقدر پول از تو قرض كردم (همان مقداري بود كه به آن زن داده بود) و به زور به او داد. ببينيد، فكر نكنيد ملائكه در بين ما نيستند و وجود ندارند و فكر نكنيد بايد به فلان مرحله و مقام برسم تا ملائكه مرا كمك كنند. در چند كتاب نوشتم اشخاصي بودند كه خداي تعالي يك مَلكي را قرار داده تا روز قيامت به جاي او هر سال به حجّ برود. ملائكه مي‌‌آيند و كمك مي‌‌كنند. منتها ما آنقدر گيج و حواس پرت و چرتي هستيم كه اصلاً ملك و يا شيطان را نمي‌شناسيم، خدا را نمي‌شناسيم. يكي از اولياء خدا مي‌‌گفت: تو خجالت نمي‌كشي صداي خدا را از صداي شيطان فرق نمي‌گذاري؟ فرق بين الهام و وسوسه را نمي‌فهمد، صداي پدرت را از صداي دشمن پدرت تشخيص نمي‌دهي. انشاءاللّه كوشش كنيد به جايي برسيد كه الهام و وسوسه را فرق بگذاريد. ميزان داشته باشيد.

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *