۲۸ شوال ۱۴۲۳ قمری – بیداری و عدم غفلت
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله والصلاة و السلام علي رسول الله و آله اجمعين لاسيما علي بقية الله روحي وارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
از اين به بعد هر چه عرض ميشود بايد انشاءاللّه جدّاً همه، چه آنهايي كه مراحلشان بالاست چه پايين، جدّاً به كار ببندند و عمل كنند و انشاءاللّه كاملاً روحشان، نفسشان، تزكيه بشود. يكي از امراض روحي انسان كه بسيار خطرناك است و غالباً خطرش شامل حال همه ميشود و همهي مردمي كه منحرف شدهاند شدند، مربوط به همين مرض خطرناك است، مرض غفلت است. غفلت از چيزهايي است كه هم به دين انسان صدمه ميزند، هم به دنياي انسان، هم به كار انسان، هم به انسانيّت انسان، انسان بايد خودش را عادت بدهد هر كاري، از جزئي تا كلّي، ميخواهد انجام بدهد متوجّه آن كار و عاقبت آن كار و اينكه اين كار چقدر فايده دارد باشد. و اين كاري كه عرض ميكنم، تمام كارها را شامل ميشود، اگر من گفتم شما چرا غافليد؟ فكرتان فقط به اين جهت فقط منتهي نشود كه از خدا غافليد؟ از خدا نبايد انسان غافل باشد، ولي در كارهاي ديگرش هم بايد بدون غفلت باشد. غفلت خودش يك صفت بسيار خطرناك و بلكه شايد صفتي به اين خطرناكي وجود نداشته باشد، وقتي كه انسان كاري را ميخواهد انجام بدهد، ميخواهد بخوابد. همين طور بيفتد توي رختخواب، و تا هر وقتي كه چشمهايش سنگين است بخوابد، و هيچ حسابي نداشته باشد و فكر فايدهي خوابش را نكند، فكر اينكه چقدر برايش مفيد است كه بخوابد، چون هم خواب زياد، هم خواب كم هر دويش مضرّ است، اين شخص غافل است، يك آدم بيارزش، بيفايده، حالا يك شب دو ساعت بيشتر خوابيد، يك شب دو ساعت كمتر خوابيد برايش فرقي نكند، اين شخص را ميگويند غافل. كسي كه تمام فعّاليّتش روي كارهاي دنيويش باشد، نسبت به آن كار ممكن است غافل نباشد، يعني مثلاً گاهي ميشود انسان عشق به يك كاري دارد، فكر فايدهاش را نميكند، فكر اين كه اين كار چقدر ارزش دارد نميكند، هر كاري كه ميخواهد بكند، افراد غافل اينجوريند، شروع ميكنند يك كاري را ميخواهند انجام بدهند، هيچ وقت به فكر فايدهاش نيستند، ثانياً وقتي به فكر فايدهاش هستند اندازه نميگيرند. هميشه كار انسان در ظرف زمان قرار ميگيرد، اگر شما يك ظرف كوچكي داشتيد بخواهيد يك چيز بزرگي را تويش بريزد نميشود. افراد غافل اين كار را ميكنند، مثلاً چي؟ يك ساعت بيشتر وقت ندارد براي كار كردن، يك كاري را شروع ميكند كه سه ساعت طول ميكشد. اين چطور ميشود؟ طبعاً اين كار ناقص است و طبعاً اين يك ساعتش هدر رفته و طبعاً اين شخص جز غافلين است. حساب بكن، محاسبه بكن، شما يك ساعت وقت داري، يك كاري را شروع بكن كه در اين ظرف ريخته بشود، يعني نه سرخالي بماند، نه هم سرريز بكند. شما يك كار مثلاً دو ساعت فقط لازم دارد ميخواهيد در ظرف يك ساعت انجام بدهيد، طبعاً يك آدم غافلي هستيد از اندازهگيري.
غفلت نداشته باشيد، محاسبه بكنيد اين وقتتان چقدر هست و كارتان هم چقدر طول ميكشد، دقيق محاسبه بكنيد، يك خورده هم، يك مختصري هم كمتر آن كارتان را حساب بكنيد و اين را بريزيد در آن ظرف، يا مثلاً فرض كنيد كه شما نمازتان را، حالا به يك مناسبتي يك طوري شده افتاده آخر وقت، شما محاسبه نميكنيد، يك وقت اينقدر به مستحبات نماز ميپردازيد تا نمازتان قضا بشود، يعني عمدهي ركعاتش ميافتد به خارج وقت، اين كار غلط است و نمازتان باطل است و گناه كرديد، حتّي مستحباتش را بايد حذف كنيد و نماز را در وقت بخوانيد تا ميشود. و همين طور اين مثالهاي كوچك را ميزنم به خاطر اينكه شما غفلت را بفهميد، غفلت حتّي در اين هست كه شما يك كاري كرديد، يك طور غذايي خورديد مثلاً فرض كنيد ممكن است به محاسنتان ريخته بشود، به صورتتان ترشّح شده باشد و شما توي آيينه نگاه نكرده باشيد و همين جور آمده باشيد بيرون، غافليد، اين غفلت است ديگر. يك آقايي يك وقتي توي مشهد، توي بازار، از علماء بسيار بزرگ بود ديدم كه ايشان عمّامه سرش نيست، يك شب كلاهي سرش هست، توي بازار، توي بازار شلوغ دارد ميرود، مردم چيزي نميگفتند، همه سلام ميكردند و احترام ميكردند، ايشان هم معمولي، يك دفعه رسيد در مقابل يك مغازهاي خدمت شما عرض شود كه چشمش توي آيينه افتاد، همچين يك دفعه، عبايش را كشيد سرش، رفت توي مغازه، گفت: يكي را بفرستيد، برود عمّامهي من را بردارد بياورد، غافل بود از اينكه، ببينيد اينها همه غفلت است، غافل بود تا اينجا از اينكه عمّامه سرش نيست و همينطور چيزها، امام جماعتي توي مسجد يك دفعه به مردم گفت مردم من جنب هستم بايد از مسجد بروم بيرون زود، شما نمازتان را ادامه بدهيد و رفت. اينها همه غفلت است، ببينيد غفلت شامل تمام كارها ميشود. و اين را هم بدانيد اين كه ما در نماز غافل هستيم، از خدا غافل هستيم، دو جهت دارد، غفلت ما از خدا دو علّت دارد، يكي اينكه عادت كرديم به كارهاي غافلانه، اصلاً عادت كرديم، هر چه شد. آقا تو صبحها كي از خواب پا ميشوي؟ هر وقت شد. فلان كار را كي ميكنيد؟ هر وقت شد. اين آدم غافلي هست، حساب ندارد، آن وقت يك كارهايي را هر وقت شد ميشود، كه آبرويت ميرود، يك كارهاي ميشود كه خدا بهت غضب ميكند، در اين بين يك كارهايي ميشود كه ائمّهي اطهار متنفر ميشوند، دورت مياندازند. هر وقت شد يعني چه؟ حساب داشته باشيد، نظم داشته باشيد، غفلت، خيلي بدبختي براي انسان به وجود ميآورد، با خدا چقدر ارتباط داريد؟ هر چه بشود، يك وقت توي نماز غافل غافليد، يك وقت توي مستراح به ياد خدا ميافتديد، نگوييد توهين كرد نه، توي مستراح خوب است به ياد خدا باشد، هميشه بايد ياد خدا باشد. ولي كسي كه توي نماز غافل است، چون حساب دستش نيست، آنجا ميبينيد رفت، حالا يك جاي تنهايي گير آورده به ياد مثلاً معنويّات ميافتد، انسان، ما اگر ميگوييم اوّل قدمي كه انسان بايد در راه كمالات و تزكيهي نفس بردارد يقظه هست، خيال نكنيد حالا يك الفبايي است كه اوّل بايد الف را ياد گرفت، بعد ب را، بعد پ را، بعد جيم را، اينها نيست. شما در مدّتي كه در مرحلهي يقظه هستيد، خوب دقّت كنيد، اكثر دوستان متأسفانه، اكثر دوستان نميدانند اين مراحل يعني چه؟ و از همين جا من ميخواهم بهتان عرض كنم كه يك مدّتي، در حال يقظه كه مرحلهي يقظه را ميگذرانيد بايد غفلتهاي مختلف را از خودتان دور كنيد، نگوييد من، مهمترين كار هم هست. تمام غفلتها بايد از بين برود، چه غفلت براي طرز خوابيدنتان، مدّت خوابيدنتان، چه غفلت، از اينجا شروع ميشود، چه غفلت از ذات مقدّس پروردگار، اينها را بايد رفع كنيد تا بعد بدردتان بخورد، نه الان كه توي مرحلهي يقظه هستيد، متأسفانه دوستاني كه ما بهشان دفتر داديم، مرحله داديم، اينها از اين سه حالي كه عرض ميكنم غالباً خارج نيستند، يك عدّه اصلاً نميدانند مرحله يعني چه؟ ميگوييم مرحلهات چي هست؟ ميگويد من ذكر فلاني را ميگويم، مثل اينكه از يك كسي بپرسند چه دردي داري؟ بگويد: فلان قرص را ميخورم، درد هم همينجور هست، كي بهت گفته؟ فلاني گفته است. خوب، اين را بدانيد چقدر ارزش دارد؟ هيچ بدرد نميخورد، اين را شما مطمئن باشيد كه اين آدم به هيچ جا نميرسد، فقط قرص ميخورد، فقط دعا ميخواند، فقط نماز ميخواند. اين را بدانيد، دوّم افرادي هستند كه ميگويند ما مرحلهي يقظه هستيم، اينجوري فكر ميكنند كه مرحله يقظه يك مرحلهي پاييني است و هر چه زودتر هم از اين مرحله نجات پيدا بكنند و به اصطلاح مرحلهي غفلت را باز، يعني غفلت را باز از سر بگيرند. اينجوري هست، يك دستهاي، كه دستهي سوّم هستند، اينها متأسفانه در موقعي كه مرحلهي يقظه هستند خيلي رويش كار ميكنند، امّا ميگويند ما كي از اين مرحله بيرون ميرويم؟ بيرون نبايد برويد، اين كلمه غلط است، كي اين مرحله پايان ميشود، پايان ميرسد، اين هم غلط است، مرحله اصلاً، يك كسي اگر چشمش را معالجه كردند و شفايش دادند، از توي مطب دكتر آمد بيرون يا دوران معالجهاش تمام شد، باز دو مرتبه بايد كور بشود؟ اين كه معالجه نشد، اين چشم را معالجه ميكند براي اينكه هميشه بيند، براي اينكه بهتر از گذشته ببيند، براي اينكه اگر كور بوده شفا پيدا بكند، مرحلهي يقظهاي كه ما عرض ميكنيم و ميگوييم معنايش اين نيستش كه شما تمام شد، حالا شما مرحلهات چي هست؟ مرحله توبه، الحمدللّه يقظه را تمام كردم، گذشتم. شما خيلي اشتباه كردي گذشتي، ميدانستيم كه تو ميگذري از مرحلهي يقظه، بهت مرحلهي يقظه را نميداديم، نه خودمان را به زحمت ميانداختيم نه تو را، بايد انسان كار كند كه اهل غفلت نشود در هيچ مورد، اهل غفلت نباشد، فراموش نكند، نظم داشته باشد كارهايش، افرادي هستند كه شايد در مراحل بالاي بالا هستند ولي من هنوز يقظهشان را كامل نميبينم به جهت اينكه غافلند، تعهد ميكنند فلان ساعت بيايند دو ساعت ديرتر ميآيند، كجا بودي آقا؟ من خوابم برد، اي واي، بايد برگردي به همان مرحلهي يقظه تا ديگر خوابت نبرد. غفلت و عدم يقظه در وجود سالك الي اللّه نبايد باشد و الاّ از بين ميرود. شما محال است توي يك مسافرتي با يك عدّهاي حركت كرديد يا تنها حركت كرديد، حساب و برنامهاي نداشته باشيد در اين مسافرت و شما به مقصد برسيد. چون اگر با قافله حركت كرده باشيد و غفلت كنيد، و يك جا بخوابيد، همين خواب، يك جا يكي دو ساعت بخوابيد، قافله هم رفته، شما تنها مانديد، آن وقت ديگر وا مصيبت، دقت كرديد؟ اگر تنها داريد يك راهي را ميرويد، حواستان پرت است، اگر يك مسافري دارد تنها حركت بكند، غفلت ميكند ميافتد توي درّه، غفلت بكند، ميخواسته روز راه برود، شب يك جا استراحت بكند، روز ميخوابد، شب راه ميرود، اين نوع بينظميها همه در اثر غفلت بوجود ميآيد، اين كه درس ميخوانيم، كلّي درس ميخوانيم آخرش بيسواد هستيم، باز مربوط به غفلت است، اين كه توي نماز حواسمان اين ور و آن ور پرت ميشود، مال اين است كه عادت نكرديم به تمركز فكر، همهي اينها مربوط به غفلت است، اينها، اين غفلت يك مرضي است كه خدا نكند انسان را بگيرد. لااقل، در كلّيات نبايد غافل باشيد، در كليّات، مثلاً چي؟ شما كي هستيد؟ مرديد يا زن؟ گاهي آدم يادش ميرود مرد است يا زن؟ ممكن است صبح به جاي عبا چادر سرش كند برود بيرون، چون همهاش غفلت اين است ديگر، يادش برود بايد كجا برود؟ چكار بكند؟ چكاره هست، اينها يادش برود، يادش برود كه بايد چه خصوصيّاتي داشته باشد، يادش برود مسلمان است يا غير مسلمان، دقّت كرديد؟ اينها يادش برود، اين چي ميشود؟ كليّات را لااقل بايد يادتان بماند، شما يك انسانيد، يك مرديد، يا آن خانم يك زن هست، بعد مسلمانيد، بعد زينت براي، ببينيد همين چند تايي كه من ميگويم چقدر انسان را درست ميكند، بعد زينت براي خاندان عصمت و طهارت بايد باشيد، بعد با مردم بايد اعتلاف داشته باشيد، مؤمنين را برادر خودتان بدانيد، اينها كه ديگر قرآن هست، إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ حجرات/10، بعد بايد ظالم و جز ستمگران بايد خودتان را قرار ندهيد، اين شش تا و به وظايفتان هم چه در مقابل جامعه چه در مقابل خانواده، چه در مقابل ديگران، بايد رعايت كنيد. ببينيد همين شش، هفت چقدر انسان را ميسازد، ببينيد حالا يك آدم غافل، من كُفرم را در ميآوريد، كُفر تو داشتي ما نميدانستيم، اين را نشنيدي، يك كسي ميخواهد غضب كند ميگويد فلاني اينقدر ناراحتم كرد كُفرم را در آورد، اي بدبخت، تو كُفر داشتي، باطنت كافر بوده ما نميدانستيم، راست هم ميگويد، غضب ميكند، اوقاتش تلخ ميشود، حساب دستش نيست، آن باطنش ظاهر ميشود. انسان، ارتباطش را با خدا قطع ميكند، به همه چيز متوجّه هست، خوب هم متوجّه شدن به همه چيز خوب است ها! فكر نكنيد من ميگويم بد است، چون متوجّه خدا نيست، به خاطر اينكه متوجه به همه چيز است، اين بد است، و الاّ هر كاري شما ميكنيد متوجّه باشيد چكار ميكنيد، ميخواهيد يك منبر برويد، صحبت بكنيد، برنامه داشته باشيد، اولاً چند شرط دارد منبر رفتن، براي دوستان طلبهمان عرض ميكنم. يكي اينكه بدانيد اين جمعي كه پاي منبر تو نشستهاند چه نياز دارند؟ اين را بداني، البته افراد مختلف متأسفانه هر سخني كه دربارهي دين گفته ميشود كلاسيك نيست و همين جور افراد مختلف ميآيند مينشيند، خوب تو هم بايد يك دارويي، يك غذايي، براي اينها تهيه كني كه بدرد همه بخورد، از خدا ياد بگيريد، بچّههاي شيرخوار يك غذايي برايشان خداي تعالي تهيه كرده كه شير باشد، كه هيچ بچّهاي نيست كه برايش ضرر داشته باشد، همين. شما شير را به بچّهي تبدار بدهيد خوب است، به بچّهي سرماخورده بدهيد خوب است، به بچّهي سرطاني بدهيد، خوب است، به بچّه نميدانم گرمي مزاج بدهيد خوب است، سردي مزاج بدهي، همه، الان يك دانه بچّه پيدا نميشود توي عالم هر نوع مرضي كه داشته باشد اين شير برايش ضرر داشته باشد يا بد باشد. شما منبري هستيد، بايد يك مطلبي را جور كنيد، حالا به گردن خودتان، يك مطلبي را جور كنيد كه براي اكثريت لااقل، مفيد باشد، و ضرر نداشته باشد، يك وقتي آنفولانزا آمده بود، اكثر مردم مبتلا به آنفولانزا بودند، يك جايي ما را مهماني دعوت كرده بودند، همهمان، يك غذاي ترش، پُر پياز داغي درست كرده بود، يك دكتر گفت آقا اين غذا بدرد اين زمان اصلاً الان نميخورد، حالا تو اين چيه درست كردي؟ بعضي از منبري اينجوريند، منبر ميروند يك غذاي مضر براي همه، حالا شما بگوييد كه ما غذا را براي سالمها درست كرديم، خوب تو آدم سالمش را پيدا كن بعد اين غذا را بهش بده، يك غذايي كه رودل بكنند همه، غذايي كه نميتوانند مطالبش را هضم بكنند، اينها را بايد اوّل كاري كه ميكند مواظب باشد يك همچنين حرفهايي اقلاً، خيلي هم مشكل است فكر نكنيد منبر رفتن در اين زمان آسان است، نه افراد مختلف، افكار مختلف، مرضهاي مختلف، دارند و بايد تو لااقل كاري بكني كه براي يك عدّه اين حرفهايت ضرر نداشته باشد، اين يك، دوّم، خودت بداني چه ميخواهي بگويي، غالباً منبريها تا خطبهي منبرشان را ميخواهند بخوانند دارند من از پايين نشستهام، گاهي ميبينيم، فكر ميكنند، آن منبريهاي پختهاش اينطوريند، تازهكارها نه، قبلاً ميروند مطالعه ميكنند باز بهترند، كه چي بگويند براي مردم، تا آن موقع، تا موقع به اصطلاح همان، مثلاً حمد و صلوة به پيغمبر اينها را كه ميگويند فكر ميكنند چي بگويند، اگر يك وقت هم تنگ بيايد، يك چيزي جعل ميكنند ميگويند، يك روايتي، يك چيزي، اينجوري نباشيد، طبيب دوّار بِطِبِّه، بشين فكر كن ببين اين جمعي كه پاي صحبت تو نشستهاند، اينها به دردشان ميخورد، چي ميخواهند، چه بايد بگويي و بعد هم خدا را در نظر بگير، خداي تعالي از تو چي خواسته كه براي اينها بگويي، هادي باش، تو وسيلهي ذات مقدّس پروردگاري در بين مردم براي هدايت مردم، خوب چرا منبر ميرويد؟ براي اينكه هدايت بشوند، يك وقت گمراهشان نكني، منحرفشان نكني، حرفي نزني كه ديگران خدمت شما عرض شود سوء استفاده بكنند، اين جور نباشد اين شرايط لازم است، بالاخره آن مطلبي كه امشب ميخواستم عرض كنم اين است كه انسان در هر كاري كه ميخواهد بكند نبايد غافل باشد، اوّل بايد بررسي بكند ببيند اين كار چقدر فايده دارد، بررسي كه كرد كه ديد چقدر فايده دارد بعد به اندازهي فايدهاش براي آن كار زحمت بكشد، مثلاً فرض كنيد كه يك دانشجو هيچ جا قبولش نكردند، ميگويد كه خوب برويم دانشكده ادبيات حالا، جاي ديگر ما را قبول نميكنند مثلاً ، يا دانشكدهي پزشكي، من چند تا، دانشجويان را كه شما ديديد، من چند تا ميگويد چيز زدم كه ببينيم كجا قبول ميشوم، چون هدف ندارد، يك آدمي كه ميخواسته پزشك بشود يا مثلاً مهندس بشود، چون مهندس بشود يا پزشك بشود هر چه بشود فرقي نميكند، هدف چون ندارد، خوب هدفش فقط اين است كه توي دانشگاه راهش بدهند، فقط همين، حالا هر دانشكدهاي شد، شد. ببينيد اينها افراد بيهدفند. طلبه ميآيد توي حوزه، ميخواهد طلبه بشود، نميخواهد به جايي برسد، هدف ندارد، لذا همين جور ميخوانند، حالا نميخواهم توضيح بدهم كه چه جوري و چه طوري اين كارها انجام ميشود، درسهايتان بايد دقيق، طوري باشد كه بدردتان بخورد، مفيد برايتان باشد، تو حوزه ميخوانند من هم بايد بخوانم، موقع امتحان از او سؤال ميكنند، من هم بايد جواب بدهم، اينجوري! اين مال اهل غفلت، بايد هر روزتان بهتر از روز قبلتان باشد، اين مسئله كه من ساوا يوماه فهو مغمون، كسي كه دو روزش با هم مساوي باشد غبن دارد، اين شخص ضرر كرده، به اين توجّه داشته باشيد. اگر ديروز و امروزتان يكي بود، اگر روز قبلتان بهتر از روز بعد شما، شما از يك دهي، از شهري، با يك روحيّهي پاكي، با يك علاقهاي به امام زماني حركت كرديد آمديد توي حوزهي قم، به خاطر اينكه خوب مسجد جمكراني اينجاست، علماء هستند، روحانيون هستند، معنويّتي در اينجا هست، خوب به اين نيّت آمدي، اين پاكي را داري حالا آمدي درس خواندي، يك مدّتي هم زحمت كشيدي، با يك روحيهي متكبّرانهي، مغرورانه به دهت، يا به شهرت، همان جايي كه از آنجا با آن روحيّه آمدي با اين روحيه برميگردي، اين روز بعدت بدتر از روز قبلت هست، برو يك مشت معنويّات ور دار بياور توي محلّي كه از آنجا آمدي، وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ التوبة/122، اين انذار، وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ، يعني اين انذار كار انبياء هست، إِنَّك أَنْتَ مُنذِر، كار انبياء را بايد بكني، ولي غافل بودي، رفتي آنجا لباس هم پوشيدي، يك شخصيّتي هم پيدا كردي، حالا همه بايد بيايند دستت را ببوسند، همه بايد بيايند احترامت بكنند، اگر يك كسي يك خورده كمتر احترامتان بكند ناراحت ميشويد، ببينيد آيه نميگويد وقتي كه تفقّه در دين كرديد، برگرديد دستتان را بوسند. ميگويد: وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ، انذار كنيد، انذار يعني چه؟ يعني آقاي مثلاً فرض كنيد كدخدايي كه تو، حالا كدخدا نيست، بدتر از كدخدا هست، حالا باز بخواهيم بگوييم شوراي ده، آقاي نميدانم عضو شوراي، تو اين كار حرام را نبايد بكني، قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ، تو اين رشوه را نبايد بگيري، تو اين ظلم را نبايد بكني، اين كارها را به بكنيم خدا قسم اگر ماها به وظايفمان، يعني غفلت نداشتيم از وظايفمان، يعني از كارهايمان غفلت نميداشتيم اين جور رشوه، علني، فراوان، به اصطلاح چه عرض كنم، واقعاً آدم ميبيند كه دارند اصلاً براي رشوه گرفتن مردمآزاري ميكنند. شما بايد برگرديد، بترسانيد، اين وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ، معنايش اين است كه انذارشان كنيد، انذار به معناي ترساندن از عواقب بد است كه در انتظارشان هست ميباشد، خوب اين كارها را بكن، اينها مربوط به عدم غفلت است، مربوط به بيدار بودن انسان است، انسان بايد بيدار باشد، ولي وقتي كه انسان غافل باشد، يك نفري رفته بود مكه، ازش پرسيدم كجا رفتي؟ گفت: خدا كه خانه نبود، پيغمبرش هم كه مرده بود، همينطور رفتيم و برگشتيم، بله، خر عيسي اگر به مكّه رود باز آيد همان خر است كه بود، خدا انشاءاللّه همهي ما را از غفلتهاي مختلف، در كارهاي مختلف، حفظ كند و ما را از خواب غفلت در همهي مسايل بالاخص دربارهي وظايفمان و ارتباطمان با پروردگار خداي تعالي از خواب غفلت ما را بيدار كند و متذكرمان كند كه ذاكر بايد باشيم، به ياد همه چيز باشيم و بالاخص به ياد ذات مقدّس پروردگار، اگر انشاءاللّه توانستيد غفلت را از خودتان دور كنيد ديگر توي نماز هم غافل نيستيد، توي زندگيهايتان هم غافل نيستيد، با خدا هم ارتباطتان محفوظ، با مردم هم ارتباطتان محفوظ، در كارهايتان كارهاي صحيح انجام ميدهيد و همه چيز در جاي خودش محفوظ است، خدايا به آبروي خاندان عصمت و طهارت ما را لغزشها و غفلتها حفظ بفرما،و صلي اللّه علي سيّدنا محمد و آله اجمعين.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.