۲۵ ذی القعده ۱۴۲۳ قمری – ۹ بهمن ۱۳۸۱ شمسی – صراط مستقیم، تقیه ، صراط دنیا و آخرت
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم
بسم اللّه الرحمن الرحيم
الحمد لله والصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل اللّه لاسيما علي بقية الله روحي وارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
مسألهي صراط مستقيم كه شايد زياد هم تكرار شده باشد، ولي تكرار را ما از قرآن ياد ميگيريم كه هر روز بايد لااقل ده مرتبه از خدا تقاضاي صراط مستقيم را بكنيم، اگر چه براي ما اكثراً لقلقهي لسان شده، يك وقتي يادم است از من يكي سؤال كرد كه در قنوت بعد از صلوات ما چه دعايي را بهتر از است كه بكنيم؟ گفتم: همان دعايي كه خدا خودش در قرآن و در سورهي حمد بيان كرده كه فرموده بگوييد اهدنا الصراط المستقيم، و واقعاً هم بهتر از همه همين است، حتي اگر دعاهايي دربارهي حضرت بقيّةاللّه ارواحنافداه ميكنيم از همين صراط مستقيم ناشي است. وقتي گفتيم خدايا ما را به صراط مستقيم هدايت كن، معنايش اين است كه خدايا ما را به امام زمان هدايت كن، معنايش اين است كه خدايا ما را به قرآن هدايت كن، ما را به ائمّهي اطهار عليهم الصلوة و السلام هدايت كن، ما را به پيغمبراكرم هدايت كن، در حقيقت صراط مستقيم آنها هستند، به اين معنا كه گفتارشان، عقايدشان، اعمالشان، حتّي سكوتشان صراط مستقيم است. يعني اگر كسي به اينها عمل بكند در راه راست واقع شده، در روايت دارد كه الصراط صراطان، صراط دوتا صراط است، يكي صراط در دنياست و همان ولايت خاندان عصمت و طهارت است و يكي هم صراطي است كه منتهي به بهشت ميشود و اين دو تا صراط به هم وصل است و اگر انسان در صراط دنيا درست بود و مستقيم بود در صراط آخرت هم موفق خواهد شد. روايات زياد و آيات زيادي در اين باره داريم، كه ما به عنوان توضيح و بعد هم به عنوان پياده كردن در وجودمان، در اعمالمان بايد حتماً موفّق به صراط مستقيم بشويم و توضيح ميدهيم چون اهميّت زيادي دارد و اكثر ماها در عين اينكه توي مراحل تزكيهي نفس هستيم، توي صراط مستقيم نيستيم. لذا اين شبها انشاءاللّه تشريح ميكنم، خصوصيّات صراط مستقيم را تا كاملاً برايمان جا بيفتد. يك وقتي كه ما عنوان كرده بوديم صراط مستقيم را بعضيها خيال كرده بودند به بعضي مستحباتي كه خوب لذّت شهواني يا مادّي دارد، صراط مستقيم آن است، يا اساتيد گاهي شاگردانشان را به همين وسيله امتحان ميكردند و يا شوهرها زنهايشان را امتحان ميكردند كه بببيند حاضر است كه همسر ديگري شوهرشان انتخاب كند يا نه؟ اينها تمسخر به آيات الهي و حقيقت است. يعني يك دستوري كه بدهند به انسان، آنقدر تنزلش ميدهند تا به جنبههاي شهواني و جنبههاي جنسي ميرسانند، صراط مستقيم در تمام وجود انسان، اعمال انسان، عقايد انسان، افكار انسان، حتّي در كلام انسان و در سخن انسان ساري و جاري است تنها به يكي دو مورد كه با نفسانيّت انسان هماهنگ است اكتفا نميشود. ديشب گفتم در عقايد ما بايد آن اعتقادي را داشته باشيم كه ائمّهي اطهار عليهم الصلوة و السلام دارند و آن را ترويج كردند و بلكه هر مسلماني بايد داشته باشد، چه دربارهي پروردگار، ما يك مقداري اين هفتهي گذشته در روز جمعه دربارهي توحيد و خداشناسي يك خوردهاي خواستيم بيشتر علمي باشد، اصلاً يك عدّهاي نفهميدند، مشكل درسها و بحثهاي ما اين است كه شما حتّي اينطوري تصوّر بفرمايد كه از كلاس اوّل تا كلاس، تا آخر برنامههاي دانشگاه در يك جا جمع ميشوند و ميخواهند همهشان بفهمند. واقعاً مسألهي اعتقادات خيلي مشكل است و بايد دقيق باشيم، خدا را ما در سن چهل سالگي، پنجاه سالگي هنوز نشناختيم و حال اينكه خداي تعالي آنقدر ظاهر است، آنقدر صفاتش روشن است كه من فكر ميكنم اصلاً احتياج به بحث ندارد، ببينيد در آيات قرآن خداي تعالي ميفرمايد: وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ، لقمان/25، اگر تو سؤال بكني از اينها كه آسمان و زمين را كي خلق كرده، اشاره به قدرت الهي است، لَيَقُولُنَّ اللَّهُ ، همه ميگويند خدا، اينقدر روشن است جريان، افي اللّه شك فاطر السماوات و الارض، سورهي ابراهيم، آيه 10آن كسي كه فاطر است، آن كسي كه آسمان و زمين را از عدم، از عدم هم نه، معدوم بودند، هيچي نبودند، اسمي هم حتي از آنها نبود به وجود آورد، آخر شكي هست؟ غفلت ما آنقدر ما را در فشار قرار داده، آنقدر ما را احاطه كرده، كه ما حالا بايد بنشينيم دربارهي اينكه خدايي كه هست چه صفاتي دارد، چه خصوصياتي دارد، شما به اطرافتان نگاه كنيد، صفات الهي را همهي صفات الهي را توي اطراف خودتان مشاهده ميكنيد، رحمانيّتش، رحيميّتش، عطوفيت بودنش، رزاق بودن، ما تا ميگوييم خدا رزّاق است، خيال ميكنيم نهار ظهرمان را تهيه كرده آورده جلوي ما گذاشته، هميني كه لحظهبه لحظه اين خون از توي رگها دارد حركت ميكند و به بدن انسان انرژي ميدهد، همين يك نوع رزق است كه اين كار خداست، اصل رزق اين است، آن مادّهي اوّليه را شما بايد در معدهتان قرار بدهيد، يا گياه از زمين بگيريد، يا مثلاً حيوانات هر كدام يك نحوهاي آن مادّهي اوليه را بگيرند و بقيّهاش ديگر با خداست، خدا دارد به اين دست شما روزي ميدهد كه خون دارد توي رگهايش راه ميرود، ايننقدر مطلب واضح است كه حساب ندارد. خوب چه ميشود كرد؟ هر چه انسان ميگويد از خواب غفلت بيدار بشويد، يقظه داشته باشيد، اسباب غفلت را از خودتان دور كنيد، نگذاريد اين قدر غافل باشيد تا آن چيزي كه از هر چيزي ظاهرتر است ببينيدش، متأسفانه نميشود ديگر، نميتوانند، حتّي اگر در شبانه روز نماز شب و نماز صبح و نماز ظهر و نماز عصر كه همهاش يكي دو ساعت بيشتر طول نميكشد از بيست و چهار ساعت توي آن هم حواسشان پرت است و نميتوانند با خدا حرف بزنند. ادّعا هم دارند، خيلي هم متديّن و خوب و به اصطلاح در صراط مستقيم هم هستند، صراط مستقيم آني است كه انسان مثل علي بن ابيطالب باشد در آنچه كه از علي بن ابيطالب ظاهر شده، من مكرر گفتم، شايد هم در اين كلام منحصر باشم كه اين كلام را زياد هم عرض ميكنم كه هر چه از صفات ائمّه، هر چه از ادعيه ائمّه، هر چه از اخلاقیّات ائمّهعليهم الصلوة و السلام به ما رسيده همهي اينها چيزهايي هست كه به عنوان درس براي ما بوده، آنچه كه خاص خودشان است، آن معرفت خاصالخاص كه مخصوص ائمه است به ما اصلاً نميگويند، يعني دليل ندارد چيزي كه مخصوص كسي باشد بيايند به ديگري بگويند، آن را به ما نميگويند، آني كه به ما گفتند ما بايد مثلش باشيم. اگر علي بن ابيطالب عليه الصلوة و السلام ميفرمايد: لو كُشِفَ الغطاء ما ازددت يقينا، ما هم بايد به همان مقام برسيم كه لو كُشِفَ الغطاء ما ازددت يقينا، اگر ميفرمايد: ما رأيت شيئاً الا و رأيت الله قبله و بعده و معه، ما هم بايد همينجوري باشيم، صراط مستقيممان اين است، تا وقتي كه نرسيدهايم يا ماشين كمالاتمان حركت نكرده، يا اينكه خداي نكرده انحراف داريم، در تمام اعتقاداتي كه خوب بحمداللّه در دامن پدر و مادر شيعه متولد شديم، در مملكت شيعه بوديم، خوب همه جا اطرافمان القاي اعتقادات صحيح و صراط مستقيم است. منتها بازش نكرديم، خدا رحمت كند مرحوم آيتاللّه برجرودي ميفرمود كه ائمّهي اطهار عليهم الصلوة و السلام براي ما يك معارفي را ولي بقچهبندي شده، سربسته براي ما فرستادهاند، ما بايد بازش كنيم اين بقچه را، كلمهي بقچه مال ايشان بود، اين بقچه را بازش كنيم ببينيم تويش چي هست؟ ولي مسلّماً چيزي است كه به درد ما ميخورد. ماها بايد اينطور حالتي را نسبت به معارفمان داشته باشيم. حالا، آنهايي كه اصلاً آن بقچهبندي هم به دست آنها نرسيده، آنها هر چه ميخواهند اعتقادي داشته باشند، هر كاري ميخواهند بكنند، بكنند. ولي ماها كه معتقديم كه آنچه به دستمان از روايات رسيده، از آيات قرآن تفسير شده، آنها يك حقايقي هست كه ما بايد بهش توجّه بكنيم. اگر توجّه نكرديم، اگر حقيقت را به دست نياورديم، ما در صراط مستقيم نيستيم. صراط مستقيم خداست،إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ هود/56، صراط مستقيم پيغمبر است، إِنَّكَ لَمِنْ الْمُرْسَلِينَ (3) عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ (4) يس/3-4، صراط مستقيم ائمّهي اطهارند و قرآن است كه دستور هم دادند و وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ يس/61، عبادت و بندگيِ ائمّهي اطهار، بندگي خداست و اطاعت از قرآن كلام خداست و اطاعت از خداست. خيلي مسأله روشن و دو دو تا چهارتاست. پس عقايدمان را ما فعلاً بايد تنظيم كنيم با صراط مستقيم، آنها چي بوده اعتقادشان نسبت به قيامت، نسبت به ائمّهي اطهار، نسبت به قرآن، نسبت به خداي تعالي، نسبت به پيغمبراكرم، همان اعتقادات را ما بايد داشته باشيم تا در صراط مستقيم واقع بشويم. اين دربارهي اعتقاداتمان، دربارهي اعمالمان باز خيلي انحراف داريم، خيلي ها، عكسالعملهامان در مقابل اعمال، اعمال ديگران، گاهي يك چيزهايي را ما حرام ميدانيم كه شايد واجب باشد يا مستحب باشد يا لااقل مباح باشد. بد است، اين كلمهي بدِ را ميگويم، حالا عرض ميكنم كه بعضي وقتها لازم است اين كار را بكنيم، يك چيزهايي را ما حلال ميدانيم كه حرام است. يك چيزهايي را ما بد ميدانيم كه بدتر است. يك چيزهاي را ما خوب ميدانيم كه خوبتر است، خيلي هم هست توي زندگيمان، آنچه كه هست و از صراط مستقيم خارج است بر دو بخش است. هم از صراط مستقيم است ولي ممكن است كه لازم باشد كه ما انحراف از او را داشته باشيم، يك چيزهايي هست، اين جز صراط مستقيم است در اعمال ما، ولي انحراف به وجود آمده، شما فكر كنيد يك جادّهاي، يك جادّهي اتوبان صراط مستقيمي، راه راستي، اين مدّتهاست كه علاوه بر آنكه تعميرش نكردند، دشمنان تويش خِلل هم وارد كردند، هر چند كيلومتري كه ميرويد، ميبينيد يك شكافي هست. حالا يا روي خيرخواهي يا روي همان دشمني يك جادّهي انحرافي از كنارش كشيدند كه از اين طرف برويد، زياد داريم. اين جور جادّهاي را شما تصوّر كنيد در بعضي از شهرهاي جنگزده، كه مدّتي رويش جنگ بوده، يك همچنين جادههايي پيدا ميشود ، يك جادّهاي هست خيلي هم مرتّب و منظم، اتوبان، بسيار جادّهي خوب، امّا چون مثلاً يك تانك آمده از آنجا ردّ شده راه را خراب كرده بعد يك نفري كه به اصطلاح ميخواسته مردم سقوط نكنند توي گودال نيافتند، از كنارش يك جادّهاي صاف كردند و بردند. يا روي هوسهاي نفساني، ميخواستند مردم سرعت نگيرند گاهي، جادّه خوب است ولي آمدند پيچ در پيچش كردند، ديديد جاهايي كه ميترسند يك فراري فرار بكند سر شهرها، از طرف مثلاً خدمت شما عرض شود بسيج آمدند اين را يك چيزهايي گذاشتند كه نتواند يكسره برود، بعضيهايش اينطوري است، بعضيها هم اصلاً دشمن ميخواسته نگذارد شما به مقصد به اين زوديها برسيد، هستش، توي جادّههاي معمولي ما هم هست. هزار و چهارصد سال تا هزار دويست سال قبل تا به حال روي اين جادّهي صراط مستقيم جنگ بوده، الانش هم هست و تا زمان ظهور هست، تنها كسي كه ميتوانسته اين اتوبان را، اين صراط مستقيم را درست بسازدش امام معصوم بوده امام معصوم دستش بسته است، نميتواند بيايد وسط مردم براي مردم جادّهي راست را صافش كند، همه جا ميبينيد پيچ در پيچ شده، يك عدّه روي دوستي، يك عدّه روي دشمني آني كه جادّه را خراب كرده حتماً روي دشمني بوده، آني كه جادّهي انحرافي براي اين جادّه درست كرده اين گاهي روي دشمني بوده، گاهي روي دوستي بوده، شما داريد عين اين را داريد و بايد هم حواستان جمع باشد توي يك چنين جادّهاي اگر يك رانندهاي بخواهد حركت كند خيلي بايد با احتياط حركت كند، خيلي، احتياطش در درجهي اعلا باشد چون هيچ جايش هم يك تابلو حتي نزدند كه اينجا خطر، يك همچنين چزي نداريم، علاوهي بر همهي اينها يك دشمن هم از روز اوّل رفته در محضر پروردگار به عزّت خدا قسم خورده كه از صراط مستقيم تو من مينشينم سر راه، مردم را از صراط مستقيم منحرفشان ميكنم و همهشان را اغوا ميكنم. حالا شما چشمهايت را گذاشتي روي هم، من توي صراط مستقيم هستم، توي مرحله صراط مستقيم هم داري ميروي، تق و تق هم بهت ماشينها ميخورند ميكني باز هم به روي خودت نميروي، چون آدم مرده كه سرش نميشود اين حرفها، تا از بين ببرندت، تا مزمحلت كنند تا ديگر چيزي از تو باقي نماند. به خدا قسم زندگي امروز همين است، اگر حواستان را جمع نكنيد و جادّههاي انحرافي را مواظب نباشيد و خودتان را همين طور راست شروع بكنيد به حركت، ما داريم حركت ميكنيم، آنقدر همين الان، توي سني و شيعه آدم هست كه آنقدر عبادت ميكنند كه جانشان دارد بيرون ميآيد، ولي مردهاي هستند كه مرتب بهشان صدمه وارد ميشود و اينها نميفهمند.
مقدسهايي داريم توي همين جامعهي خودمان كه همهاش دارند عبادت ميكنند، امّا منحرف، توي اهلسنت داريم، من يك شب توي مسجدالحرام بودم يك جايي من نشسته بودم به كعبه نگاه ميكردم ديدم اين سنّي به قدري با حال و با توجّه دارد نماز ميخواند كه حساب ندارد، گفتم شايد اين يك آدم درست و حسابي باشد، حالا يك كلمهاي ما بهش بگوييم، من ازش بعد از نماز سؤال كردم علي افضل است يا ابابكر، گفت واللّه ابيبكر، ببينيد سر شب تا صبح هم نماز ميخواند، دائماً هم عبادت ميكرد، شما فكر نكنيد من چند تا مثال در كتاب نميدانم حالا در محضر استاد است نوشتم من خودم ديدم. توي حرم حضرت رضا صلوات اللّه عليه يك سجّاده ميآورد ميانداخت و دائماً مشغول نماز بود، از قبل از، خيلي قبل از اذان صبح، يك كسي پايش را روي سجّاده اين گذاشته، توي نماز حالا چقدر تقلا كرد اين را ردش كند نشد، بعد بلند شد گفت ولد الزنا پايت را از روي سجّاده من بردار، ما اين كلمه را ميدانيم، كه گاهي ميگوييم. شما ميتوانيد اين كلمه را حتّي به دشمن خاندان عصمت كه ممكن است روي جهل دشمن باشد، اگر روي حالا رواياتي دارد روي عداوت اگر دشمني بكند به خاندان عصمت، آنها حلالزاده نيستند، يك بحثي است حالا، آنجا حالا آيا ميتوانيم بگوييم، اما يك كسي كه فرض كنيد يك سني، يك دشمن، شما ميتوانيد بهش بگويي ولدالزنا؟
بايد چهار شاهد عادل شهادت بدهند كه يك نفر كه متولد شده مادرش، با يك مرد غريبه زنا كرده و اين ولدالزنا شده حالا باز هم تو نميتواني بگويي، براي خودت ثابت است فقط، چهار شاهد عادل ديدند. فحشهايي كه ما ميدهيم همهاش از صراط مستقيم خارج است چون لايكون المؤمن سبّاباً و لا فحاشا، مؤمن نه سبّ ميكند نه فحش ميدهد، هر كسي ديديد فحاش هست بدانيد پرت شده توي درّه، يا اصلاً حركت توي راه كمالات نكرده، غضبتان را بايد كنترل كنيد، اعمالتان را بايد كنترل كنيد، اسمي انسان گذاشت روي خودش كه من اهل تزكيهي نفسم كافي است؟ شما بايد تمام اعمالتان تحت كنترل كامل باشد، همانطوري كه يك شخصي توي يك جادّهاي دارد با ماشين هر چه سرعتش هم بيشتر است، احتياطش بايد بيشتر باشد و دارد حركت ميكند يك همچنين جادّهاي كه بهتان عرض كردم كه در اين جادّه جنگ بوده، جنگهاي بسيار پُر فشار با تانك و توپ، و خيلي جاها جادّه خراب شده، يك نفر هم نشسته، يك نفر نه ها، يك نفر مهم نيست، شياطيني هستند كه قدم به قدم اين جاده نشستند براي اينكه شما را از اين جاده پرت كنند و علاوه بر اين قسم خورده كه به عزّت پروردگار كه اين كار را ميكند آن وقت شما راحت، هر چه دلتان ميخواهد، هر چه كه، خدا نكند كه يك وقت يك روحاني با يك نفر بحثش بشود و به خاطر اينكه حفظ لباسش يا حفظ شخصيّتش را بخواهد بكند يك حرفي كه خلاف حدّ اسلام است، خلاف دستورات اسلام است بزند و بگويد و بخواهد بچسباندش به دين، و جز دين بداندش. البتّه يك وقتي هست تمام افرادي كه هستند اينها از صراط مستقيم خارجند ولي، حالا يك نفر در صراط مستقيم است، صراط مستقيم را بايد اوّل تشخيص داد، اول بايد فهميد صراط مستقيم چي هست حالا شما مثلاً ده تا غيبت ميكنيد اين را خودت را از صراط مستقيم خارج نميداني، امّا يك نفري مثلاً فرض كنيد يك كار يا حلال يا مكروه نهايت انجام داده شما از صراط مستقيم خارجش ميدانيد، اينها حساب نيست، بايد صراط مستقيم را تشخيص بدهيد، حدّش هم بايد تشخيص بدهيد، شدّت ضعفش هم تشخيص بدهيد، آنچه كه بايد از كنار جادّه، يعني شما اگر ديديد جادّهاي خراب شده نبايد همينطوري برويد، اين سنّيهاي، نادان ميگويند تقيّه از خصوصيّات شيعه هست، به نظر من بهترين و والاترين و كاملترين حفظ دين تقيّه است. كه امام صادق فرمود: التقية ديني و دين آبائي، تقيّه دين من است، روش من است و دين آباء من است، تقيّه چيه؟ يعني انسان خودش را نگه بدارد از چيزي كه ضررش بر نفعش ميچربد، حالا شما توي جادّه داريد ميرويد حالا ميتوانيد ماشينتان را بيندازيد توي دستانداز، يك قدري بالا و پايين بشويد، يك چندتا پيچش بشكند و بعد برويد آن طرف، حالا همچينن برويد اينجا بايد بياييد از همين راه انحرافي آهسته حركت بكنيد تا زماني كه ظهور بشود و اين جادّه صاف بشود و ديگر تقيّهاي در كار نباشد، اينها تقيّه است تقيّه يعني، از وقي يقي است، ما طلبهايم ديگر، يعني خود نگه داشتن از ضرري كه نفعش كمتر است. شما نماز اگر توي اهلسنّت بخوانيد اينها شما را اذيتتان ميكنند، يا ناراحتتان ميكنند، يا عليبن يقطين حضرت موسي بن جعفر صلواتاللّه عليه بهش فرمودند امروز مثل اهلسنت اعمالت را انجام بده، و او صراط مستقيم نبود معلوم بود كه امروز اين جادّه خطر دارد، امروز اين جادّه را بريدند براي تو، تو از آن كنار برو، همينطور كه همه از كنار ميروند تو هم از كنار برو. آني كه مردم ميكنند و تو ميتواني تنهايي بكني باز هم نكن، اما يك كاري را مجبورت ميكند جانت در خطر است، حفظ جان بايد بكني، اينجا از همان راهي كه، از همان راه انحرافي كه همه ميروند تو هم برو، تقيّه است اين اسمش و تقيّه جلوگيري ضرر است، ضرري كه غالب بر نفع است، يعني غلبه دارد بر نفع اين معناي تقيّه است در اعمال، اگر كسي تقيّه نداشته باشد عقل ندارد، آخر ما خودمان شيعه كه معتقد به تقيّه هست يك جوري معنا ميكنيم تقيّه را كه آنها به ما اعتراض كنند، ما چي را تقيّه ميدانيم؟ تقيّه دو رنگي، دوروئي در مقابل مثلاً سنّيها يك جور باشيم در مقابل شيعه يك جور باشيم همان چيزي كه خداي تعالي توي قرآن مذمّت كرده كه، كه وقتي دوستانشان را ميبينند ميگويند ما از شما هستيم، وقتي مسلمانان را ميبينند ميگويند ما از شما هستيم، در اوائل سورهي بقره است ديگر، و اذا، اگر يادم بيايد ديگر، وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ (14) البقرة/14 اين معناي تقيّه نيست، تقيّه يعني آقا خودم را نگه ميدارم از ضرري كه، نفعش خيلي كم است يا نفع ندارد، از اين ضرر من خودم را نگه ميدارم، اين معناي تقيّه واقعي است. توي كتاب فكر كنم عوامل پيشرفت است نوشتم اين را، تو نمازت چقدر فايده دارد اين قدر، نماز دست بازت؟ به طرز شيعه، ولي تو ارزش داري، تو قيمت داري، تو نبايد اذيّت بشوي، تو نبايد كشته بشوي، تو بيا نمازت را همين جور دست بسته بخوان، جلوي اهل سنت، نمازت را روي فرش بخوان، جلوي اهلسنت، پشت سر آنها تقيّه كن، اقتدا بكن نماز خودت را بخوان و هماهنگ با آنها، جلوي اهل سنت، اين معناي تقيّه است، و حفظ خود از ضرر غالب، ضرري كه بيشتر از نفعش است، اين يادتان باشد هر جا كه تقيّه گفتند، اين هست معنايش يعني يك ضرري كه يا نفعي در كنارش نيست يا نفعش خيلي كم است و ضررش بيشتر است اين معناي تقيّه است شما همه جا ميتوانيد واردش كنيد، همه جا. در اعتقاداتان ميتوانيد داشته باشيد، در اعمالتان ميتوانيد داشته باشيد، در افكارتان، افكار البته اگر بخواهد بروز بكند ميتوانيد داشته باشد، همه جا ميتوانيد به اين وسيله خودتان را نگه داريد، اميدواريم همهي ما در صراط مستقيم دين قرار بگيريم و خداي تعالي همه ما را از همهي انحرافات حفظ كند و يك بصيرتي به ما عنايت كند كه ما حقايق را درست بفهميم و درست درك كنيم.و صلّ علي سيدنا محمّد و آله اجمعين.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.