۲۵ شوال ۱۴۲۳ قمری – ۹ دی ۱۳۸۱ شمسی – شهادت امام صادق (علیه السلام)

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم‌الله الرحمن الرحيم

 الحمدلله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لاسيّما علي بقيةالله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي أعدائهم أجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و كونوا مع الصادقين.

 

شب شهادت حضرت امام صادق عليه ‌الصلاة والسلام است به پيشگاه مقدّس حضرت بقيةالله ارواحنا فداه تسليت عرض مي‌‌كنيم و اميدواريم همه ما زير سايه‌ي حضرت ولي‌عصر ارواحنافداه از صراط مستقيم دين منحرف نشويم.

بنا نبود كه امشب من صحبت كنم به خصوص كه شبها در اين مجلس هر شب غير از شبهايي كه در مسافرتم صحبت مي‌‌كنم. ولي اخلاص جناب آقاي نعمتي، و اظهار محبّتشان و يك مسأله‌اي امشب، من فكر مي‌‌كردم، بعد از نماز، كه مي‌‌خواستم به دوستان عرض كنم و تشكّر كنم. از يك طرف بار من سنگين شد و از يك طرف شما مرا خوشحال كرديد. و با خودم عرض مي‌‌كردم، با خداي خودم عرض مي‌‌كردم كه چقدر ما مسئوليم، چقدر ما در وظائفمان كوتاهي مي‌‌كنيم. وقتي كه ديدم در ركعت سوم و چهارم به جناب آقاي نعمتي اقتدا‌ء كرديد به خاطر حرف چند شب قبل من، يك احساس مسئوليتي در خودم كردم كه اين دوستان به اين خوبي كه غالباً در شبها اگر متذكّر باشم از خداي تعالي به خاطر اين لطف و عنايتي كه فكر نمي‌كنم به خيلي از مردم اين عنايت شده باشد كه دوستان خوبي در همه جا داشته باشيم آن هم دوستاني اهل تزكيه‌ي نفس، و لااقل از آنچه كه از شماها من سراغ دارم همان مرحله‌ي بالايي است كه بسياري از علما تزكيه‌ي نفس را آن مي‌‌دانند، ولي من آن را لااقل از حالات شما مي‌‌شناسم و آن ترك گناه و انجام واجبات است. اين دوستان به اين خوبي خدا عنايت كرده و تا به حال شما نشان داده‌ايد كه اكثر مطالبي را كه من عرض كرده‌ام فوراً انجام داده‌ايد هم تشكّر مي‌‌كنم و هم مي‌‌ترسم روز قيامت خداي تعالي به من بفرمايد كه اينها كه گوش مي‌‌دادند چرا بيشتر باهاشان حوصله نكردي، كار نكردي. و آنها را بيشتر باهاشان مأنوس نبودي. خدايا براي اين تقصير و قصور، چون يك بخشش قصور است جدّاً، ما را در اين شب شهادت امام‌صادق ببخش، و سايه‌ي اين دوستان را بر سر ما مستدام بدار، و سايه‌ي امام عصر را بر سر همه‌مان؛ كه اينها هر چه دارند خدايا به خاطر محبّتشان به امام زمان است. چه روحانيّني كه با همه‌ي مسائل به من لطف دارند و چه غير روحانيّين كه من معتقدم همه‌تان از بهترين روحانيين هستيد كه با خدمتتان به درگاه امام عصر ارواحنافداه و اظهار محبّتتان به آن حضرت روحتان را تربيت كرده‌ايد و مجالسينتان را تربيت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد و جوري هستيد كه حضرت عيسي به آن شخص فرمود كه سؤال كرد من نجالس؟ با كه بنشينيم؟ فرمود: من يذكركم الله رؤيته، كسي كه وقتي او را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينيد به ياد خدا بيفتيد، و الحمدلله اكثر شما، و بلكه همه‌ي شماها كساني هستيد كه عملتان مردم را به ياد خدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندازد، افكارتان مردم را به ياد خدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اندازد، و انشا‌ءالله اعتقاداتان بايد مردم را به ياد خدا بياندازد و امشب كه شب شهادت امام صادق عليه الصلوة و السلام است، اميدواريم در عالم برزخ قبل از قيامت، در بهشت، برزخي قبل از قيامت، انشاءالله با صادقين باشيد، با ائمّه‌ي اطهار عليهم الصلوة و السلام باشيد، كه فرمود: و من يطع الله و الرسول فاولئك مع الذين أنعم الله عليهم من النبيّين و الصّدّيقين و الشّهداء و الصالحين و حسن أولئك رفيقا،  كسي كه اطاعت خدا و رسولش را بكند يعني واجباتش را انجام بدهد، محرمات را ترك كند، اينها با كساني هستند كه اينها يا شهيدند، يا پيامبران هستند، يا صالحين هستند و يا صدّيقين، آنچه كه ما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌توانيم خودمان را بهش برسانيم تا با اين جمع باشيم صالحين و صدّيقين است. چون شهيد شدن كاريست كه به دست پيشامد است و انشاءالله اميدواريم در ركاب مقدّس حضرت بقيةالله ارواحنافداه شهيد شويم. از انبياء هم كه محال است باشيم يا بشويم پس باقي مي‌‌ماند صالحين و صدّيقين و صالحين هم فرع بر صديقينند. آنچه كه ما بايد درباره‌اش كوشش كنيم مقام مقدّس صديقين و صادقين است. چون اگر كسي صادق بود با خدا، با خلق خدا اگر صداقت داشت، صادق بود عمل صالح هم مي‌‌كند. صداقت زمينه‌ساز اعمال صالحه است. انسان بايد كوشش كند كه اوّل به خدا راست بگويد. قلبش با خدا راست باشد و بعد با خودش؛ غالباً افراد به خودشان راست نمي‌گويند و همين راست نگفتن انسان به خودش سبب عُجب، سبب تكبّر، سبب بسياري از صفات رذيله مي‌‌‌شود.

 اگر انسان صادق بود با خودش هيچ وقت به عُجب و تكبّر و ريا و امثال اينها نمي‌افتد. با مردم صادق باشد كه اگر با مردم صداقت داشت هيچ گاه به ريا و نفاق و صفاتي از اين گونه از رذائل مبتلا نمي‌شود و اگر انسان با ائمه‌ي اطهار صداقت داشت طبعاً با صادقين واقع مي‌‌شود كه در زيارت جامعه عرض مي‌‌كنيم: معكم معكم، اينجا هم در اين آيه‌ي شريفه خدا مي‌‌فرمايد: و كونوا مع الصادقين،

شرط اوّل صداقت، تقوا است كه زمينه‌ساز صداقت است. لذا مي‌‌فرمايد يا ايها الذين امنوا اتقوا الله، همه تقوا داشته باشيد، تقواي مرحله‌ي اوّل كه همان ترك محرّمات و انجام واجبات است و تقواي خاص، و تقواي خاص‌الخاصّ كه انسان به جايي مي‌‌رسد كه يك طرف اين تقوايش اعتصام است و يك طرفش خودنگهداري از محرّمات است. بنابراين اوّل تقوا، هر كس كه به سنّ تكليف رسيد بايد قدم اوّل تقوا را بردارد و همان‌طوري كه فرمودند هر چه تعلّق به او دارد، ايشان فقط ماشين را فرمودند ولي من يك خورده توسعه مي‌‌دهم، منظور ايشان هم هميني است كه عرض مي‌‌كنم كه تقوا در تمام جاهايي كه تعلّق به اين انسان دارد بايد ساري و جاري باشد، اگر در خانه‌ي شما، در زندگي شما، تقوا رعايت نشود زندگیتان به انحراف كشيده مي‌‌شود و علاوه بر اين كه از صادقين نخواهيد شد، اين را بدانيد كه از مكذّبين، از رياكاران، از منافقين و از مشركين خواهيد شد.

اين بيدارباش عجيبي است اتقوا الله، تمام ائمّه‌ي اطهار در بيشتر از جملاتشان و كلماتشان مسئله‌ي تقوا را مطرح كردند. در همين خطبه‌ي همّام كه آن شخص به نام همّام است، مي‌‌آيد خدمت حضرت اميرالمؤمنين، مي‌‌بينند ظرفيّت اين كه برايش مسائلي در ارتباط با تقوا بيان كنند ندارد. حضرت به او فرمودند: اتق الله، تقوا داشته باش و رعايت تقوا را؛ خيلي ساده و با يك جمله بسيار كوتاه مطلب را بهش فرمودند. اصرار كرد در آن خطبه من شمرده‌ام هشتاد حالت و هشتاد خصوصيّت متّقيني كه حضرت اميرالمؤمنين عليه الصلوة والسلام در آن خطبه توضيح مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد و حالاتشان را بيان مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند وجود دارد. هشتاد حالت، و تازه آن متّقيني كه بايد به آن كمال برسند حضرت آن را براي اين بيان نمي‌كند. به جهت اينكه اگر يك جمله‌اش مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايد: ولولا الاجال لهم كتب الله لهم، اگر اجلهايي كه خدا براي آنها نوشته است نبود، لماتوا شوقاً الي الثواب، اينها به شوق ثواب مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌مردند. و ما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيم اصحاب حضرت ولي‌عصر عليه السلام و عليهم السلام، اينها دوست دارند شوقاً الي حجةبن الحسن، شوقاً الي لقاء الله، در اين راستا باشند. اينجا لماتوا ندارد، روحشان فدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، جانشان فدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، هستي شان فدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، هر چه دارند پودر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و به آسمان مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رود، بابي انتم و امّي و نفسي، زيارت جامعه مي‌‌‌‌‌‌‌خوانيد؟ پدرم، مادرم، جانم، در يك فقره‌اش مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويد: و اسرتي، هر چه دارم فداي شما، شوقاً الي الثواب كه هست بماند، بالاتر از اين، آن محبّت كامل. اهل تقوايي كه هشتاد صفت، اميرالمؤمنين براي همام مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايد اين تازه مال كسي است كه شوقاً الي الثواب است. من عَبَدَ الله، كسي كه عبادت كند خدا را براي ثواب، اين عبادت تجّار است. حضرت امير مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايد كه: بل وجدتك اهلاً للعباده، از شما انشاءالله اگر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيد از ياران حجة بن الحسن باشيد. وقتي كه حضرت ظهور فرمودند شما برويد در كنارشان بايستيد آقا ما دو روز توي اين جبهه شركت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم چقدر پول مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهي؟ اگر اين جوري باشيد شوقاً الي الثواب است. امّا اگر گفتي آقا جانمان به قربانت، عزيز عَليَّ ان اري الخلق و لاتري، جانم به قربانت، هر چه دارم به فدايت، يابقيةالله، اينجا يك معناي ديگري دارد.

به خدا قسم آقايان اگر يك مرتبه، چون ما اهل ظاهريم، ما هر چه كه با چشممان مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينيم همان را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسيم. به همين اساس، روي همين اساس اگر يك مرتبه چشمتان به جمال آقاتون با توجّه بيفتد يقيناً طاقت نداريد. هر كسي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند فكرش را بكند. يك وقتي من خودم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ديدم هيچ طاقت ندارم، يك لحظه آن اِشراقي كه به انبياء شد يكي از آنها به من بشود از بين مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روم. وقتي كه حضرت موسي با يك تجلي پروردگار يك تجلّي خيلي ضعيف در مقابل قدرت پروردگار كه ولمّا تجلّي ربّه لِلْجَبل جعله دكّاً، كوه خورد ‌شد، موسي چه شد؟ خيلي يك وقتي توي تاريكي نشستيد، توي حجابهاي ظلماني و نوراني نشستيد، نگوييد ما اگر خدا را ببينيم اين طوري مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود با ما حرف بزند آن طوري مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود. تجلي ربّه لِلْجَبل فجعله دكّا و خرّ موسي صِعِقاً، موسي افتاد، اصحابش مردند، هفتاد نفر بودند كه اينها را جمع كرده بود اينها مردند. كجاييد؟ يك نفر به من تلفن مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرد امروز، يا ديروز بود كه صحبت‌هاي روز جمعه شما درباره‌ي خداشناسي خيلي ما را به خدا نزديك كرده. مثلاً. گفتم: متأسفانه آنچه كه ائمّه‌ي اطهار درباره‌ي شناختن پروردگار فرموده‌اند براي آن خصیصينشان ما نمي‌توانيم براي همه عرض كنيم. چرا براي افراد معمولي كه حتّي ابن‌كواء و امثال اينها پاي منبر علي بن ابيطالب نشسته بودند. حضرت فرمود: و كمال التوحيد نفي الصفات عنه، كه ما هنوز نمي‌فهميم يعني چه؟ آنها را براي آنها مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند. و الاّ به كميل مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايد: اطفأ السراج فقد طلع الصبح، و كميل از حال مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رود، تحت تأثير آن چنان قرار مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيرد كه امروز كه نجف مشرف مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شويد من بيشتر از اين نمي‌توانم درباره‌ي عظمت كميل بعد از آن جمله اميرالمؤمنين عرض كنم كه وقتي به نجف مشرّف مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شويد قبر اميرالمؤمنين را زيارت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد و قبر كميل بن زياد را زيارت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد. بايد انسان چراغها را خاموش كند. آخر تو كوري كه چراغ را روشن كردي در روز روشن؟ خورشيد در آمده، اگر شما يك نفر را ديديد توي اتاق نشسته، آفتاب هم توي اتاق تابيده، اين هم يك چراغ جلويش روشن كرده گذاشته، شما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييد حتماً اين كور است نور را نمي‌بيند. اين جا است كه بايد دستي اميرالمؤمنين عليه الصلوة و السلام به چشمش بكشد با آن كلمات دُرربارش مطالبي برايش بفرمايد و بعد بفرمايد حالا كه به اينجا به اين حقايق رسيدي چراغ را خاموش كن، خورشيد در آمده، طلع الصبح، شماها هم انشاءالله كوشش بكنيد خودتان را در معرض لطف حضرت بقيةالله قرار بدهيد تا دستي به چشم همه‌مان بكشد تا بفهميم كه توسّل به اين طرف و آن طرف اين چراغهايي كه هست، همان چراغها، همانچه كه شما فكر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد و سرور عزيزم فرمودند شمع، اينها را خاموش كنيد، از اينها ردّ بشويد،

همه‌ي همّت من و دوستان اين است كه شماها از اين شمع‌ها و از اين چراغ‌ها و از اين فانوس‌ها، و از اينها عبور كنيد كه فقد طلع الصبح،

چند شماره است و حتّي به ديگران سرايت كرده‌ است و نوشته‌اند ايشان در مجله‌ي خورشيد مكّه سخن از ظهور صغري مي‌‌‌كنند. يك عدّه در گوشه و كنار هم هستند منتظرند يك مسأله‌ايي پيش بيايد تا اعتراض كنند ولي مثل اينكه قابل اعتراض نيست بحمدالله. آقايان طلع الصبح، فقد طلع الصبح، تحقيقاً، حتماً، به جايي رسيده كه چهل و هشت سال قبل، خدا رحمت كند مرحوم حاج ملاآقاجان فرمود، كه من همان جا ترسيدم حرف را بشنوم، و بعدها ترسيدم كه بگويم و وقتي كه هم گفتم محدود در همان كتاب مصلح غيبي بود، حالا اين معناي طلع الصبح است، حالا به جايي رسيده كه همه مي‌‌گويند، همه مي‌‌خواهند بگويند، و همه مي‌‌خواهند چشمهايشان باز بشود، چون حتّي كورها هم؛ اين را بدانيد اگر يك ديدي تو آن ته چشمشان باشد، وقتي كه چراغ جلويشان را روشن كنيد يك نوري را احساس مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند، حتّي آنها هم دارند اين نور را احساس مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند، شماها چشماتان را انشاءالله باز كنيد، امام زمان را همان‌طوري كه فرمودند در بدن ظاهري نبينيد. حضرت بقيةالله ارواحنافداه همه جا هستند و اگر نيستند چرا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييد السلام عليك يا داعي الله و ربّاني آياته، اگر نيستند چطور شاهدشان مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيريد و مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييد: اشهدك يا مولای انّي اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشريك له، اينها چه معنا دارد؟ گتره مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييد؟ بعضي‌ها بعيد نيست همه چون زيارت آل ياسين را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانند ما هم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانيم، همه چون اين كار را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند ما هم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم، اين هم يكي. منتهي چون در جناح متدينّين افتاده‌ايم و، ولايتي‌ها افتاده‌ايم ما هم زيارت مي‌‌خوانيم، امّا اين را بدانيد من كسي را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسم، يك عدّه‌ي زيادي از دوستانمان هستند، شما هم باشيد، شما هم انشاءالله باشيد، كه شب كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهند بخوابند عرض مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند السلام عليك يا مولای، آقاجان ببخشيد من پايم را دراز مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم، آقاجان، همين جملات فارسي خودتان، آقاجان بي‌ادبي من را عفو كنيد، ناچارم بخوابم، حواستان را جمع كنيد، و من در كنار اين چنين افراد بودم، ديدم تا از خواب بيدار مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند يعني از صداي خورخورشان من مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فهميدم خوابند، تا بلند مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويند السلام عليك يا بقيةالله، آقاجان عفوم بفرماييد ما پايمان را دراز كرده بوديم خوابيده بوديم. انشاءالله، ولو بازيش را در بياوريد اوّلش آدم بايد اين كارها را يك خورده تمرين كند، كم‌كم درست مي‌‌شود، حضرت بر ما احاطه دارند، در كنار ما هستند، با ما هستند، ما چرا مي‌گوييم معكم معكم لامع غيركم، با شما باشيم، با شما باشيم، و انشاءالله حالا كه من، خدا يك جوري من را قرار داده كه بدي‌هايم را شما نمي‌بينيد، خيال مي‌‌كنيد كه حالا حرف من را بايد عمل كنيد اين جمله را به شما مي‌‌گويم اين كار را بكنيد چه اشكال دارد، يك زيارت قبل از؛ نمي‌گويم زيارت‌نامه‌ي مفصّل زيارت آل‌ياسين، تا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيد بخوابيد آقاجان قربانت برويم السلام عليك و رحمةالله. پدرتان اگر ايستاده باشد بالاي سرتان بخواهيد بخوابيد چكار مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد، آقا ببخشيد، البته بچه‌هاي دور از اسلام، بي‌ادب زمان خودمان را عرض نمي‌كنم، آنها مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوابند، پدرشان نشسته با او صحبت مي‌‌‌‌‌‌‌كنند به آنها كار نداريم، ولي تو كه اين طور نيستي؛ آقاجان ببخشيد، همين يك كلمه به خدا قسم از همه‌ي دعاها و زيارت‌ها انسان را به خدا و امام زمان نزديك مي‌‌‌كند.

 

السلام عليك يا جعفر بن محمّد الصادق، دوست نداريد برويم كنار قبرستان بقيع، آثار اينها هم اين قبرهاست، فانظروا بعدنا الي الآثار، بعد از ما به آثارمان نگاه كنيد، آثار علي بن موسي الرضا قبر مطهّرش است، امّا اگر انسان برود كنار قبرستان بقيع، من اوّلين دفعه‌اي كه مشرّف شدم واقعاً نتوانستم خودم را كنترل كنم، افتاده بودم روي زمين، يكي از اين شرطه‌ها آمد خيلي با محبّت، با اينكه وهّابي بود به من گفت برخيز، اظهار محبّت مي‌‌كرد، مي‌‌گفتم: آقا، اي امام صادق، چرا بايد آثار شما اين طور مخروبه باشد؟ جنازه امام صادق را فردايي، مثل فردايي، مردم مدينه تشييع كردند، آوردند قبرستان بقيع، مردم مسلمان هيچ گاه حاضر نبودند كه بدن ائمّه را كنار قبرستان بقيع دفن كنند، چون قبرستان عمومي است نبايد هم در يك چنين محلّي بدن امام دفن شود اگر چه انبياء زيادي آنجا دفن شده‌اند امّا امام بايد كنار قبر پيغمبر باشد، آن زن آمد وقتي كه جنازه امام مجتبي را به طرف حرم مطهّر پيغمبر مي‌‌‌‌‌‌بردند مانع شد و دستور تيراندازي داد و به بدن امام مجتبي اصابت كرد و حضرت مجتبي هم سفارش فرموده بودند دوست ندارم پاي جنازه‌ام خوني ريخته شود ناگزير بردند در قبرستان بقيع دفن كردند بعد هم امام سجّاد را كنار امام مجتبي، امام باقر را كنار امام سجّاد، و بعد هم امام صادق را بردند آنجا دفن كردند. خدايا قسمتمان بفرما به همين زودي برويم در قبرستان بقيع قبر مطهّر اين چهار امام عزيز را زيارت كنيم و بعد هم برويم توي حرم پيغمبراكرم قبر مطهّر حضرت زهرا ام‌الائمّه را زيارت كنيم.

 

خدايا ما را با امام زمانمان آشنا بفرما،

همه با توجّه رو به قبله نشسته‌ايد: اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، اللهم كن لوليّك الحجة بن الحسن صلواتك عليه و علي آبائه في هذه الساعة و في كلّ الساعة وليّاً و حافظاً و ناصراً  و قاعداً و دليلا و عينا حتّي تسكنه ارضك طوعا و تمتعه فيها طويلا.

 

نسئلك اللهم و ندعوك باسمك الاعظم الاعظم الاعظم الحجة ابن الحسن، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله، ياالله،

خدايا به آبروي آقايمان حجّة‌بن الحسن فَرَجش را برسان،

همه‌ي ما را از بهترين اصحاب و يارانش قرار بده،

قلب مقدّسش را از ما راضي بفرما،

خدايا به آبروي آقايمان حجةبن‌الحسن هر چه زودتر ما را به محبّت آن حضرت و معرفت آن حضرت برسان،

دلهاي ما را مملوّ از معارف خاندان عصمت و طهارت قرار بده،

خدايا ما را به همه‌ي حقايق نائل بفرما،

خدايا علم و حكمت به همه‌مان عنايت بفرما،

پروردگارا به آبروي آقايمان حجة‌بن الحسن قَسمت مي‌ دهيم مشكلات همه‌مان با ظهور امام زمان برطرف بفرما،

حوائج اين جمع را برآور،

خدايا ايمان كامل به همه‌مان مرحمت بفرما،

پروردگارا مرض‌هاي روحيمان شفا عنايت بفرما،

قلب سليم به همه‌مان عنايت بفرما،

پروردگارا مريض‌هاي اسلام، مريض منظور الساعة لباس عافيت بپوشان،

امواتمان غريق رحمت بفرما،

شهدایمان با شهداي كربلا محشور بفرما،

عاقبت امرمان ختم بخير بفرما،

و عجل في فرج مولانا.

 

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *