۱۴۲۷/۲/۹ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در دفتر تهران   

 

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در ادامه فرمايشاتشان درباره خرافات فرمودند: دين امروز آن قدر از نظر ما پايين آمده كه بقول يكي از دانشمندان غربي،  دين بين خرافات و علم قرار گرفته است. امروز اگر مي گويند كسي تحصيل علم زبان مي كند، زبان انگليسي را منظور مي كنند وحال آنكه زبان دين ما، زبان خدا و زبان نماز، زبان عربي است. در زمان ما اگر سخني از قول سقراط  و افلاطون و فلاسفه بزرگ نقل شود ، بشدت مورد توجه قرار مي گيرد، اما اگر مطلبي را گفتيم كه در قرآن به صراحت بيان شده ، زياد باور نمي كنند. اگر حرفي از علم به ميان آيد، ذهنها به سمت علوم مادي مي رود كه تمامش فرضياتي بيش نيست و توجهي به فرمايشات ائمه اطهار عليهم السلام نمي شود. اين مسائل و مشكلات كه همه تاسف بار است به اين جهت بوجود آمده كه ما به قرآن عمل نكرديم، به كلمات اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام دقت نكرديم. اگر كتاب آيين دوست يابي كه نوشته يك آمريكايي است و در آن 6 راه منحصر بفرد براي كسب محبوبيت نزد ديگران تعليم داده و 5 مليون نسخه از آن منتشر گرديده است ، من در كتاب اتحاد و دوستي 32 راه براي ايجاد محبوبيت از آيات قرآن و روايات اهل بيت عليهم السلام استخراج كردم كه آن 6 راه هم جزو اين ۳۲ تاست. من در آنجا نوشتم كه مسلمانها مثل گدايي هستند كه روي گنج بزرگي خوابيده باشند و دستشان را به طرف ديگران دراز كرده باشند و بخواهند از آنها صدقه بگيرند.

۱۴۲۷/۲/۹ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران  

    

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي در بخش ديگري از فرمايشاتشان درباره خرافات فرمودند :‌اگر شما اهل تزكيه نفس يك قدم كوتاه براي رسوماتي كه جزء دين نيست و در آيات و روايات تاييد نشده برداريد نبايد خودتان را به عنوان اهل تزكيه قبول داشته باشيد و من هم تزكيه شما را قبول ندارم و خدا و پيغمبر هم قبول ندارند. شما نبايد « همج رعاء‌ » باشيد كه با هر بادي بلغزيد و هر طور زمان ايجاب كرد همان طور عمل كنيد. معظم له درباره مقدمات ظهور امام زمان عليه السلام فرمودند: اين خرافات و رسومات غلط،  سدي است براي ظهور حضرت ولي عصر ارواحنا فداه و اگر مي خواهيد حضرت زودتر ظهور كند، علاوه بر دعاي « اللهم عجل لوليك الفرج » بايد اين موانع را هم برطرف كنيد. اگر حضرت الان تشريف بياورد و به مردم بفرمايد: اين عيد نوروز را بهم بزنيد، مردم به راحتي قبول نمي كنند و علت تاخير ظهور هم تا الان همين كارهاي ما و بالطبع مصلحت ندانستن خدا بوده است. و الا ما معتقديم روز بعد از شهادت امام عسگري عليه السلام ظهور بايد انجام مي شد. اگر مي خواهيد بعد از ظهور جزء ‌ياران امام زمان ارواحنا فداه باشيد قبل از ظهور بايد با بيان اين مسائل براي مردم، زمينه ظهور حضرتش را فراهم كنيد.

۱۴۲۷/۲/۹ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در دفتر تهران      

 

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در بخش ديگري از فرمايشاتشان درباره خرافات فرمودند: يكي از امتيازات زمان غيبت و بخصوص اين اواخر اين است كه فهم مردم بالا رفته است. اگر به شما اصرار كردند كه سيزده بدر برويد، شما بگوييد: توجيه عاقلانه اي براي ما بكنيد، فايده اي ولو جزئي برايش در نظر بگيريد تا ما هم بياييم. ولي آنچه كه ما مي بينيم جز دعوا و گناه و اذيت و آزار مردم چيز ديگري ندارد. همين سفره هفت سين، چه فايده اي دارد؟ چه فعلي انجام مي دهد؟ اگر خدا مي خواهد بوسيله اين ۷ تا سين خوشبختتان كند، بايد در قرآن و يا روايات فرموده باشند كه مثلا موقع تحويل سال، هفت تا سين جلوي چشمتتان باشد تا خوشبخت شويد ولي نفرموده اند. اگر رسومات و سنتهاي گذشتگان است، همان اقوامي كه اين رسومات را داشتند، يكي از رسم هايشان اين بوده كه در روز ۱۳ فروردين، پيغمبرشان را كه آنها را از عبادت بتهاي دوازده گانه نهي مي كرد، كشتند و او را در چاه انداختند. در تفسير برهان ببينيد ائمه اطهار عليهم السلام درباره اصحاب رس چه فرموده اند. اگر هم يكي دو جا بوي تاييد از فرمايشات ائمه عليهم السلام مي آيد، من باب تقيه بوده است. چون هارون الرشيد وقتي به ايران آمد و اين رسومات را ديد و غالبا خلفا و قدرتمندان از هديه آوردن و تعظيم كردن خوششان مي آمد، از اين رسم استقبال كرد و حضرت موسي بن جعفر عليه السلام را وادار نمود كه شما بايد عيد نوروز بنشينيد و مردم به شما تبريك بگويند. و الا ما در دستورات ديني داريم كه هر جا كلام امام عليه السلام موافق دشمن بود و در مقابل، درباره همان مطلب، مخالف دشمن سخني فرموده باشند ،‌آن كلام موافق، تقيه بوده است.

۱۴۲۷/۲/۹ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران     

  

 

بسمه تعالي………………………..حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در جمع سالكين الي الله در روز نهم صفر ۱۴۲۷ ضمن قرائت آيه شريفه « هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِم» فتح/۴ درباره خرافات وارد شده در ميان مسلمانان فرمودند: يكي از خرافاتي كه بين مردم ما رواج دارد، چهارشنبه سوري است كه بجز مردم آزاري و كارهاي زشت و ايجاد مشكل براي ديگران چيزي ندارد. جوانهاي ما شايد نماز صبحشان قضا شود، قرآن بلد نباشند بخوانند، ولي خوب بلدند چطور مردم آزاري بكنند. در چه موقعيتي مردم ما سرشان به اين خرافات گرم است؟ در موقعيتي كه به پيغمبر ما جسارت شده ، در موقعيتي كه در بعضي جاها قرآن را آتش زده اند، در موقعيتي كه حرم مطهر امام هادي و امام عسگري عليهماالسلام را منفجر كرده اند، در ماه صفر كه روز اول فروردين با روز اربعين سيدالشهداء‌ عليه السلام مقارن شده و شهادت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام مجتبي و حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السلام به فاصله كمي از آن قرار دارد. خداي من شاهد است اين ايام اول فروردين و چهارشنبه سوري براي اهل معنا و تزكيه نفس مصيبت بار ترين دوره در طول سال است. شما اگر سر به سجده بگذاريد و خدا را شكر كنيد كه از اين خرافات دست و پا گير نجات پيدا كرده و رها شده ايد جا دارد. معظم له در ادامه فرمايشاتشان چنين فرمودند : بدترين كار، كاري است كه انسان آن را ندانسته انجام دهد. اگر شما توانستيد توجيه عقلايي و ديني براي سيزده بدر پيدا كنيد، برويد، اشكالي ندارد. ولي حضرت ابراهيم عليه السلام وقتي به روز سيزده بدري كه در زمان او بود، برخورد كرد، فرمود:  « إِنِّي سَقِيمٌ » صافات/۸۹  من حال رفتن به بيرون شهر را ندارم. در شهر ماند و همه بتها را خراب كرد.

۱۴۲۷/۲/۱۶ قمری – فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس 

   

 

بسمه تعالي……………………….معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان فرمودند: چند روز ديگر اربعين سيد الشهداء عليه السلام است، شهادت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله است، شهادت امام مجتبي عليه السلام است، شهادت حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام است ، قبر مطهر امام هادي و امام عسگري و حضرت نرجس خاتون و حضرت حكيمه خاتون عليهم السلام و از همه مهمتر خانه حضرت بقية الله ارواحنا فداه خراب شده و هنوز درستش نكرده ايد! آن وقت عيد نوروز مي گيريد و به يكديگر تبريك مي گوييد؟ اين همان چيزي است كه دشمن مي خواهد كه شما را كم كم از افكار ديني و مذهبي بيرون بياورد. شما فرض كنيد امروز كه جمعه است اگر حضرت بقية الله ارواحنا فداه تشريف بياورد، آيا مردم بيشتر به فكر او هستند يا به فكر عيد نوروزشان؟ اگر هم روز اول فروردين خواستيد ديد و بازديد بكنيد اشكالي ندارد ولي تبريك گفتن و شاد بودن و فراموش كردن از شعائر اسلامي در شرايطي كه با روز اربعين مطابق شده كار درستي نيست. معظم له در ادامه فرمايشاتشان درباره رعايت ادب فرمودند: اين دعاي ندبه اي كه شما در جلساتتان مي خوانيد جاي ديگري پيدا نمي شود كه وقتي خطاب به حضرت بقية الله ارواحنا فداه مي شود، همه بايستند و اشكشان جاري باشد و رعايت ادب حضور را در محضر حضرت ولي عصر عليه السلام بنمايند. من دعاي ندبه خواني را ديدم كه پايش را روي هم انداخته بود و سيگار مي كشيد و با آواز دعاي ندبه را مي خواند. اين وضع با حال يك عاشق كه به معشوقش مي گويد: پدر و مادرم به قربانت، جانم به قربانت، جور در نمي آيد. شما امام زمانتان را با چشم دل مي بينيد، شما به جايي رسيده ايد كه بدانيد امامتان به شما احاطه دارد و شما در محضرش هستيد. در مقابل ائمه ديگر چون بدن مقدسشان در عرش است آن تواضع بدني لزومي ندارد، اگر چه تواضع روحي بايد باشد . در خصوص حضرت بقية الله ارواحنا فداه چون بدن مقدسشان در بين ماست خيلي بايد رعايت ادب حضورش بشود. ادب هم فقط اين نيست كه در مقابل حضرت بايستيم، بلكه هرچه فرمودند بايد انجام دهيم. معظم له درباره آداب معاشرت با يكديگر فرمودند: « المومن مالوف» مومن اهل الفت است. امام عليه السلام مي فرمايد: خيري در كسي كه با مردم الفت نگيرد و الفت مردم را نپذيرد وجود ندارد. رهبانيت و انزوا در دين اسلام نهي شده است. لذا نسبت به هم ادب را رعايت كنيد و هر كه را تقوا و علمش بيشتر است بيشتر احترام نماييد. البته منظور از علم، علمي است كه خداي تعالي تاييد نموده و پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله نيز فرموده « طلب العلم فريضة علي كل مسلم و مسلمة»  طلب علم بر هر مرد و زن مسلماني واجب است، همان علمي كه فرموده اند: « انما العلم ثلاثة» و شامل تزكيه نفس، اعتقادات و اجكام مي شود. اميدواريم كه خداي تعالي همه ما را از خرافات و انحرافات حفظ فرمايد و همه مان لايق محضر حضرت بقية الله ارواحنا فداه باشيم.

۱۴۲۷/۲/۱۶ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس  

 

 

بسمه تعالي……………………….معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند : مذاهب ديگر چون كتابهايشان تحريف شده اند، داراي خرافات زيادي هستند، ولي قرآن ما بحمدالله با همه دشمن هايي  كه داشته تحريف نشده و از ناحيه خداي تعالي و پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و ائمه اطهار عليهم السلام بدست ما امروز رسيده و يك كلمه خرافي در آن نمي توانيد پيدا كنيد . يك كلمه كه نتوان آن را توجيه كرد، نتوان با عقل سليم درك نمود و يا به مردم فهماند وجود ندارد . تمامش حكمت است . من اين ادعا را كرده ام و حدود ۴۰ سال در كانون بحث ايستاده ام و پاسخ به سوالات و مشكلات ديني گفته ام . اگر ما اين قرآن را نداشتيم، الان دينمان حتي از بودائيها هم منحرف تر بود. هر كس مي آمد، روي هوس خود مطالبي به آن اضافه يا كم مي كرد . ولي بحمدلله مسلمانها مواظبند كه حتي يك كلمه از قرآن عوض نشود و به همين دليل ما از خرافات حفظ شده ايم . اما متاسفانه خرافات آمده و در زندگي ما وارد شده است . رعايت ادب اسلام اين است كه هر چه اسلام گفته قبول كنيم و هر چه نهي كرده از آن دوري كنيم و از خودمان چيزي در دين وارد نكنيم .خداي تعالي در قرآن مي فرمايد: « مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا » حشر/۸ من درباره روز اول فروردين فكر مي كردم كه در كتابها نوشته شده مثلا سفينه نوح در روز اول فروردين بر كوه جودي نشسته، من اضافه مي كنم كه همه عيدها و همه مصيبت ها در اين روز قرار گرفته، چون ماههاي قمري گردش مي كنند ولي ماه شمسي ثابت است. در طول تاريخ لااقل يك مرتبه بوده كه هر مناسبتي مثل عيد فطر و قربان  و عيد غدير خم و يا عاشورا و اربعين با اين روز مطابقت كرده ولي محور براي ما، ماه قمري است كه در قرآن خداي تعالي فرموده « يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ » بقرة/۱۹۰ وقت مردم با ماه بايد تنظيم بشود. بنابراين روز عاشورا و يا روز عيد غدير خم را با ماه تنظيم مي كنيم نه با برج . در بعضي كتابها نوشته شده كه روزه اول فروردين مستحب است. اگر روز اول فروردين با عيد فطر مطابقت كرد، آيا بايد به دستور استحباب روزه عمل نمود يا بدليل حرمت روزه در عيد فطر مستحبي را ترك نماييم؟ به فرض كه امام عليه السلام هم فرموده باشد روزه اش مستحب است، امام عليه السلام همان سال را فرموده ولي سال بعدش ۱۰ روز جابجا شده و از نطر علمي هم اين را بدانيد كه هيچ قانونگذاري در عالم قانوني جعل نمي كند كه يك روز در طول زمان با هم تضاد داشته باشد. چه رسد به خداي تعالي كه عالم به همه چيز است. بنابراين عيد نوروز و شب چهارشنبه سوري و سيزده بدر هيچ اساسي ندارد و ان شاء الله تمام كوششتان را متوجه اعياد اسلامي و برطبق ماههاي قمري نماييد. 

۱۴۲۷/۲/۱۶ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس   

 

 

بسمه تعالي……………………….معظم له در فراز  ديگري از فرمايشاتشان درباره رعايت آداب فرمودند: بعد از رعايت ادب در محضر پروردگار و معصومين عليهم السلام نوبت مي رسد به پدر و مادر كه با آنها چطور رفتار كنيم و ادب آنها را چگونه رعايت كنيم. آيات شريفه قرآن در اين ارتباط مي فرمايد « وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ اِرْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيراً » اسراء/۲۵  در مقابل پدر و مادر مانند كبوتري كه بالهايش را پهن كرده باشد و آنچنان كوچكي كرده كه حركتي  نداشته باشد، بايد رعايت ادب را بنمايي . به زور هم نبايد خودت را وادار به احترام كني. چون مي فرمايد « مِنَ الرَّحْمَةِ» . با مهرباني قلبي احترامشان كن .« قُلْ رَبِّ اِرْحَمْهُمَا » با خودت بگو خدايا به پدر و مادرم مهرباني كن، اينها زماني كه من بچه بودم خيلي به من مهرباني كردند . در دعاها هست « اجزهما بالاحسان احسانا و بالسيئات غفرانا» . ببينيد چه قدر ادب را رعايت فرموده اند كه مشغول دعا براي پدر ومادر شده اند . فقط پدر و مادر صالح هم منظور نبوده اند، هر پدر و مادري حتي اگر مشرك يا كافر هم بودند احترامشان لازم است . مگر اينكه اصرار كنند مشرك شوي يا بت پرست شوي كه در اين موارد خداي تعالي استثناء فرموده و اجازه فرموده كه اطاعتشان را نكني . « وَ إِنْ جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا » عنكبوت/۹  اگر اصرار كردند كه گناه بكن، مخالفت خدا را بكن و اطاعت پدر و مادر را بر خدا ترجيح بده، اينجا «  فَلَا تُطِعْهُمَا ». اطاعتشان نكن « فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ » اسراء/۲۴ . به آنها اف هم نگو . در روايت امام عليه السلام مي فرمايد : اگر از اف بي احترامي كمتري بود خدا آن را مي فرمود . اگر پدرتان حتي براي مرتبه دهم مي خواهد قضيه اي را براي شما تعريف كند نگوييد: اف، چقدر حرف مي زند. همين اف را اگر گفتيد، نهي الهي را كه گناه است انجام داده ايد. در روايت دارد كه « الآباء ثلاثة » پدر و مادر سه تا هستند: اول پدر ومادر خودتان، دوم پدر و مادر همسر و سوم استاد اخلاق است . اين تبليغات كه مي گويند مادر زن، دشمن تو است، اينها حرف شيطان است . اكثر نزاعها و جدالهاي خانوادگي مربوط به همين موضوع است كه اگر طبق دستور اسلام هيچ فرقي بين مادر خودتان و مادر زنتان نگذاريد، به نظر من ۵۰ درصد اين اختلافات رفع مي شود .

۱۴۲۷/۲/۱۶ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس     

 

 

بسمه تعالي……………………….معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان درباره رعايت ادب فرمودند : شما دوستان و سالكين الي الله بايد در همه جا الگو باشيد و هر جا صداي قرآن بلند شد، چه در خلوت و چه در اجتماع ، ساكت باشيد . خداي تعالي مي فرمايد« وَ إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنصِتُوا » اعراف/۲۰۵  حتي صلوات كه بزرگترين اذكار در اسلام است و معجوني است كه هم دعا دارد و دعا مغز عبادت است و هم ولايت دارد كه « ما نودي بشيء كما نودي بالولاية»  و حالتي در هنگام صلوات به انسان دست مي دهد كه در هيچ ذكري به انسان آن حالت دست نمي دهد كه پيغمبر با آن عظمت كه « اودعته علم ما كان و ما يكون الي انقضاء خلقك»  را محتاج خدا مي داند و عرض مي كنيم خدايا رحمت خاص الخاصت را بر پيغمبر و آل پيغمبر صلي الله عليه و اله بفرست . با اين حال هنگام قرائت قرآن، همين صلوات هم نبايد فرستاده شود . چون خداي تعالي فرموده « وَ أَنصِتُوا » حرف نزنيد. واجبش در نماز جماعت است كه موقع قرائت حمد و سوره توسط امام جماعت، شما حق نداريد حرفي و لو ارتباط با خدا باشد بزنيد. فقط بايد گوش دهيد . در محضر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله هم اگر مي خواهيد حرف بزنيد « لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ » حجرات/3  صدايتان را تنظيم كنيد. بلندي صداي شما بايد كمتر از بلندي صداي پيغمبر صلي الله عليه و اله باشد و آنهايي كه اين آداب را رعايت نمي كنند به صريح قرآن شعور ندارند . « إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِنْ وَرَاءِ الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ  » حجرات/۵  يك عده بودند مي آمدند از پشت اتاقها پيغمبر را صدا مي زدند، مي خواستند زياد معطل نشوند،  وسط مي ايستادند و داد مي زدند كه يا رسول الله ، چرا براي نماز عشاء  معطل كرده اي؟ بچه هايمان مي خواهند بخوابند و اين آيه نازل شد كه « إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَاباً مُهِيناً » احزاب/۵۸   همين مقدار اذيت پيامبر و رعايت نكردن ادب در محضر آن حضرت موجب لعن آنها توسط پروردگار مي شود .

۱۴۲۷/۲/۱۶ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس    

 

 

بسمه تعالي……………………….حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در روز جمعه مورخ ۱۶ صفر ۱۴۲۷ در جمع سالكين الي الله و در مشهد مقدس در توضيح واژه هاي تحريف شده فرمودند : يكي از واژه هاي تحريف شده كه در بين ما به اشتباه از آن استفاده مي شود كلمه ادب است. ادب در لغت عربي به معناي قرار دادن و استفاده كردن هر چيزي در جاي خودش است . به ادبيات زبان، ادبيات مي گويند چون كسي كه ادبيات را خوب بلد است ، هيچ گاه فاعل را منصوب و مفعول را مرفوع نمي خواند . ادبيات در زبان يعني هر كلمه اي را در جاي خود استفاده كردن و رعايت نمودن مخرج حروف در هنگام ادا نمودن كلمات. مثلا اگر شما در نماز صمد را با صاد بخوانيد ، به معني موجودي است كه جوف ندارد و از اسماء بسيار بلند مرتبه خداي تعالي است ولي اگر با سين تلفظ شود معناي خوبي ندارد . معظم له در ادامه توضيح معناي واژه ادب فرمودند: وقتي خداي تعالي با انسان صحبت مي فرمايد، بايد كمال ادب را رعايت كرد . هر چه خضوع داريد بايد اظهار كنيد، دو زانو بنشينيد و حرف نزنيد و كلام الهي را گوش دهيد. اينها حداقل رعايت ادب در مقابل پروردگار متعال است . حداكثرش اين است كه انسان قالب تهي كند و آب بشود . جايي كه همام در آن خطبه معروف امير المومنين عليه السلام كه اوصاف متقين را بيان مي فرمايند، پس از شنيدن كلام علي عليه السلام فريادي مي زند و جانش در همان فريادش بيرون مي آيد، كلام خدا بايد چه بكند ؟ البته بعضي از بزرگان گفته اند : همين غفلت ما خودش نعمتي است، به جهت اينكه اگر غفلت نداشته باشيم و خدا را از رگ گردن به خود نزديكتر بدانيم و دائما متوجه او باشيم به هيچ كار ديگري نمي توانيم توجه كنيم.

۱۴۲۷/۲/۲۳ قمری – فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس  

  

 

بسمه تعالي…………………………….معظم له در فراز ديگري از فرمايشاتشان درباره يقين  به آخرت  فرمودند: دنيا نسبت به آنچه كه ما عمر مي كنيم، خيلي كوتاه است . عمر شما هيچ وقت تمام نمي شود. از آن وقتي كه حدوداً ۱۲ هزار سال قبل، خداي تعالي روحتان را خلق كرد، الي الابد هستيد. من معتقدم انسان هر چه را اينجا بخواهد، خداي تعالي حتما به او مي دهد. ولي دنيا ممكن است جاي خواسته هاي ما نباشد. يعني كره زمين گنجايش خواسته هاي ما را نداشته باشد. اگر بخواهيد روي پلي چوبي، ساختماني 10 طبقه بسازيد، كار عاقلانه اي نيست. دوام ندارد. به شما مي گويند برو آن طرف تر بساز . يعني صبر كن بعد از دنيا به خواسته هايت مي رسي. خداي تعالي در توصيف مومنين مي فرمايد: «‌ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ » نمل/۳ اگر اين يقين را به آخرت نداشته باشيد، در سير و سلوكتان با مشكل مواجه مي شويد. اگر كسي همه عمرش زحمت بكشد و مدرك دكترا بگيرد و همان روز گرفتن مدرك بميرد، شما به حال او افسوس مي خوريد كه اين همه زحمت كشيد، بدون استفاده ماند. شما اگر فكر كنيد عمرتان محدود به زندگي دنياست و در اين مدت هم مشغول تهذيب نفس و تزكيه باشيد و بعدش هم خبري نباشد، زحمت بيجايي كشيده ايد، به دردتان نمي خورد. پس آخرتي هست و شما فقط يك لباس عوض مي كنيد. لباس پاره و كثيف دنيايي را با بهترش عوض مي كنيد. اين ايمان و يقين به آخرت خيلي براي حركت شما در مسير كمالات مهم است. فردي كه مي خواهد مثلا ۶۰ سال از مدرك دكترايش نان بخورد، سالها براي بدست آوردن مدرك تلاش مي كند، زحمت مي كشد، آن وقت شما براي زندگي بي نهايت و ابدي چقدر بايد جديت داشته باشيد؟ بي نهايت مي خواهيد پاي اين تحصيلاتتان، پاي اين زحماتتان بنشينيد و از آن استفاده كنيد. معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان به توضيح احاطه روحي امام عصر ارواحنافداه بر ما سوي الله پرداخته و فرمودند: الان امام زمان عليه السلام ناظر بر ماست، جايي نيست كه حضرت ولي عصر عليه السلام بر آن احاطه روحي نداشته باشد. احاطه امام بر ما سوي الله، به فرموده امام صادق عليه السلام، مانند احاطه انسان بر نگين انگشتري است كه در كف دست قرار داده باشد. حضرت امير المومنين عليه السلام در جواب دلف بن مجير به آيه « وَ كُلَّ شَيْ‏ءٍ أَحْصَيْنَاهُ فِي إِمَامٍ مُبِينٍ » يس/۱۲ استناد فرمود و به او فرمود كه علاوه بر دانستن نر و ماده بودن مورچه ها در وادي مورچگان، از اينكه هر كدام در دلشان چه مي گذرد نيز مطلع مي باشد. ان شاالله چشم دلمان را آن چنان باز كنيم كه امام زمانمان را هميشه كنار خودمان ببينيم، چهارده معصوم را ببينيم. خداي با آن همه عظمت و قدرت را كه از رگ گردن به ما نزديكتر است ببينيم و متوجه اين حقايق باشيم.

۱۴۲۷/۲/۲۳ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس

  

 

بسمه تعالي…………………………….معظم له در فراز ديگري از فرمايشاتشان درباره معرفت به پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله فرمودند: متاسفانه در زماني واقع شده ايم كه هنوز در دنيا عده اي هستند كه معرفت به مقام رسول اكرم صلي الله عليه و اله ندارند . بعضي از نويسندگان نادان بي مطالعه مي گويند: وقتي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله در غار حراء بود و جبرئيل خدمت حضرت رسيد ، آن حضرت هيچ چيز بلد نبود و تازه آنجا شروع كرد به چيز ياد گرفتن . رواياتي از ناحيه اهل سنت و شيعه رسيده كه اول چيزي كه خداي تعالي خلق فرمود روح مقدس رسول اكرم صلي الله عليه و اله بود ، و در همان لحظه يعني همانجا كه آن روح مقدس و آن قوه دراكه عجيب خلق گرديد، تمام علم پروردگار كه در مخلوق بايد پياده بشود به او عنايت شد . « وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَي » ضحي/۷ البته معناي اين آيه اين نيست كه مدتي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله گمراه بود و چيزي بلد نبود، در همان لحظه ، همه علوم به ايشان عنايت شد . علي بن ابيطالب و ساير معصومين عليهم السلام هم همينطور . چون فرموده اند « كلّنا واحد ». رواياتي هست كه ائمه اطهار عليهم السلام فرموده اند: «فسبّحنا فسبّحت الملائكة » ما تسبيح كرديم، پس ملائكه تسبيح كردند و فرموده اند: « بنا عُبِد الله، بنا عُرِف الله » بوسيله ما خدا بندگي شد، بوسيله ما خداي تعالي شناخته شد . ائمه اطهار و حضرت زهرا عليهم السلام بجز نبوت، از نظر علم و عصمت مساوي با پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله هستند و معناي نبوت، ارتباط پيامبر با خداي تعالي در زمينه امور ديني است كه همه آنچه براي بشر لازم بود، بر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله نازل شد و ائمه اطهار عليهم السلام ناشر همان مطالب بودند. يك باب از كتاب بحار الانوار روايات مربوط به اين موضوع است و در كتاب ينابيع المودة كه يك سنّي نوشته ، يك فصل مهمش به اين موضوع اختصاص دارد . شيخ سليمان حنفي سنّي استدلالي از قرآن كرده كه در آيه شريفه « إِنْ كَانَ لِلرَّحْمنِ وَلَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ » زخرف/۸۱ خداي تعالي مي فرمايد : بگو اگر براي خدا مي خواست فرزندي باشد ، من اول عابد هستم . اول عابد يعني اول مخلوق . چون همه مخلوقات و موجوداتي كه در عالم هستند يك عبادت تكويني دارند كه مجبور به انجامش هستند ، مثل گردش خورشيد و ماه كه خداي تعالي امر فرموده كه اين طور حركت كنند و آنها هم اطاعت مي كنند . البته عبادت تشريعي هم داريم كه از روي اختيار انجام مي شود و اجر و مزد بيشتري دارد . اين پيغمبر با اين عظمت آمده بين مردم دنيا، ۶۳ سال زندگي كرده، ۴۰ سالش را اجازه نداشته صحبتي بكند ، فقط عمل مي كرده، ۲۳ سال ديگر حرف زده ، آن هم از جانب خدا ، « وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَي إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَي » نجم/۳و۴ . 

۱۴۲۷/۲/۲۳ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس   

 

 

بسمه تعالي…………………………….معظم له در ادامه بحث تحريف واژه ها به توضيح واژه نصيحت پرداخته و فرمودند : معناي نصيحت در فارسي خيرخواهي است. نصيحت در ذهن ما اين است كه فكر مي كنيم بايد از ناحيه فرد بزرگتر به كوچكتر و از يك فرد عالي به داني اعمال شود و به همين علت گاهي اوقات، افراد از اينكه نصيحت بشوند بدشان مي آيد. اصحاب مي آمدند خدمت اميرالمومنين، « النصيحة لاميرالمومنين» ما مي خواهيم براي حضرت اميرالمومنين عليه السلام خيرخواهي كنيم . حضرت هم بدش نمي آمد. نصيحت به سن و سال نيست. گاهي يك بچه انسان را نصيحت مي كند و انسان بايد نصيحتش را گوش بدهد. ممكن است خداي تعالي راهنمايي لازم براي تو را به ذهن او انداخته باشد. عالي و داني بودن در نصيحت مطرح نيست. همه بايد خيرخواه همديگر باشند، يكديگر را دوست داشته باشند . اگر شما كسي را را دوست داريد بايد خيرخواهش باشيد. خداي تعالي در قرآن مي فرمايد : « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ » توبه/۷۱ زنها و مردهاي مومن، بعضي وليّ بعض ديگرند. «وليّ» بمعناي دوستِ با محبتِ امر كننده است، يعني هم دوستت دارد و هم امر و نهيت مي كند. از انحرافاتي كه در صراط مستقيم بوجود آمده همين است كه بگوييد: تو كه هستي كه مرا نصيحت كني؟  كوچكتر كه نمي تواند بزرگتر را نصيحت كند! بزرگتر هم بايد خودش را بزرگتر بداند تا نصيحتتان كند! پس چه كسي شما را نصيحت كند؟ اگر كسي خواست نصيحتتان كند، بايد بگوييد: بسيار عالي است، چه از اين بهتر ؟ در روايات زياد داريم كه اصحاب مي خواستند پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله يا ائمه اطهار عليهم السلام را نصيحت كنند، البته به اندازه عقل خودشان، ائمه اطهار عليهم السلام هم قبول مي كردند. هر كس هر مقدار مي فهمد، بايد ديگراني را كه آن مقدار نمي فهمند يا فكر مي كند نمي فهمند، نصيحت كند. آن طرف هم نبايد بدش بيايد. لحن نصيحت بنا به اقتضائات فرق مي كند، گاهي بايد با ملايمت توام باشد، گاهي با قاطعيت و باصطلاح با تندي بايد همراه باشد. گاهي بايد فرد خودش را به عنوان نصيحت به ديگران معرفي كند، چنانكه حضرت عيسي عليه السلام كه طفلي بود، در اول تولد،  بزرگان بيت المقدس را نصيحت كرد و فرمود « جَعَلَنِي نَبِيًّا وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً أَيْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَ الزَّكَاةِ ما دُمْتُ حَيًّا » مريم/۳۱و۳۲

۱۴۲۷/۲/۲۳ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس 

   

 

بسمه تعالي…………………………….معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان فرمودند: گناه ابولبابه كه خود را به ستون توبه بست و ثلث از اموالش را صدقه داد تا توبه اش پذيرفته شد، اين بود كه در مقابل جمعي از يهودي ها كه براي اسلام آوردن خدمت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله رسيده بودند، اشاره اي كرد كه به آنها بفهماند اگر اسلام بياورند، كشته خواهند شد و آن يهودي ها در اسلام آوردنشان سست شدند. شما هم اگر خداي ناكرده، با اعمالتان، با حركاتتان، با مسامحه در انجام امور ديني تان، با بي توجهي به نماز اول وقتتان، باعث سست شدن زن و فرزند و اطرافيانتان نسبت به اسلام و راهتان شويد گناه بسيار بزرگي مرتكب شده ايد و بايد به همان شدت توبه كنيد. ابولبابه از گناهي كه انجام داد بسيار مضطرب شد و آن قدر خود را به ستون توبه بست و از خدا طلب مغفرت كرد تا آيه اي نازل گرديد و توبه اش پذيرفته شد. يك مومن وقتي مرتكب گناهي مي شود، آن چنان بايد مضطرب شود كه مبادا خداي تعالي به من غضب كند و آن چنان بايد به خود بلرزد كه در اولين فرصت خودش را به مسجدي برساند و دو ركعت نماز توبه بخواند و استغفار كند، شايد خدا از گناهش بگذرد. فكر نكنيد خدا با ما كاري ندارد و خدا مهربان است، « مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ » انفطار/۶ اگر گناهي كرديد و آن چنان مضطرب نشديد و بلكه آرامشي داشتيد، مخصوصا گناهاني كه برايتان عادي شده و فكر مي كنيد گناه نيست، اين مربوط به ضعف ايمان شماست. كوچكترين گناه و بلكه كوچكترين عمل مكروه بايد مومن را مضطرب كند، تا خدا و پيغمبرش بر او صلوات بفرستند تا « سَكَنٌ لَهُمْ » توبه / ۱۰۳ براي آنها آرامش پيدا شود. آرامش خيلي مهم است. اين افسردگي هايي كه امروز اين قدر بين مردم زياد شده ، بي حسابي و كتاب نيست. معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان درباره كمك به بازسازي سامراء ‌فرمودند: متاسفانه با آمدن نوروز همه ما از سامراء فراموش كرديم. كمك هاي شما در بازسازي حرم سامراء ممكن است ناچيز و به ظاهر، بي ارزش باشد. ولي اصل، نيت و آن اخلاص شماست كه در پشت عملتان قرار دارد. با خودتان فكر نكنيد من كه چيزي ندارم. همان كم شما، گاهي آن چنان بركت پيدا مي كند كه مي بينيد تمام سامراء، حرم امام هادي و امام عسگري عليهماالسلام شد. بنابراين كيفيت كار مهم است نه كميت آن.

۱۴۲۷/۲/۲۳ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس     

 

 

بسمه تعالي…………………………….حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در روز جمعه مورخ ۲۳ صفر سال ۱۴۲۷ در جمع سالكين الي الله  در مشهد مقدس و در ادامه بحث واژه هاي تحريف شده فرمودند: يكي از واژه هايي كه در آيات قرآن به آن اشاره شده، صدقه است. معناي صدقه در ذهن ما اين است كه پول بسيار جزئي را براي سلامتي خودمان به فقيري بدهيم و فكر كنيم در ازاي آن پول، مثلا يك سال بايد همه درد و مرضهاي ما متوجه آن فقير بيچاره شود و اين معناي بسيار تحريف شده اي است. صدقه بمعناي اين است كه چيزي را به عنوان تحفه و محبت شديد به ديگري بدهيد يا از كسي بگيريد. خداي تعالي در قرآن مي فرمايد « خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً» توبه / ۱۰۳  از اموال مردم صدقه بگير « تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِهَا» توبه / ۱۰۳ بوسيله اين صدقه پاكشان مي كني، تزكيه شان مي كني و بخاطر اين صدقه اي كه به تو داده اند، براي آنها از خدا طلب رحمت خاص الخاص بنما،  « وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ » توبه / ۱۰۳ و اين صلوات تو و اين درخواست رحمت خاص الخاص تو از خدا، براي آنها مايه آرامش است. شان نزول آيه هم مربوط به ابولبابه است كه ثلث از اموالش را بعنوان صدقه تقديم كرد تا توبه اش پذيرفته شد. از همين آيه بايد بفهميم كه صدقه، محبت كردن يك عالي به داني يا يك چيزي به فقيري دادن و يا يك فقيري را اكرام كردن نيست. چون پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله از اصحابش صدقه مي گرفت و صدقه را مصرف مي كرد و به اصحابش نيز صدقه مي داد. اگر خداي تعالي فرموده است «‌ إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ» توبه / ۶۰ قصد تحقير فقراء را نداشته ، بلكه محبت عالي و صحيح به فقراء بايد طبق دستور انجام شود. هر چه محبت به دوستتان مي كنيد صدقه است. هر غذايي كه به دوستتان برايگان مي دهيد صدقه است. اگر براي امام زمان عليه السلام گفته اند صدقه بدهيد، فكر نكنيد كه روزي مثلا ۱۰۰ تومان بايد بدهيد و مقدار صدقه هم از اين بيشتر نيست، شما اگر تمام كره زمين را به امام زمان عليه السلام هديه بدهيد و صدقه بدهيد و اگر خدا قبول كند، مثل ران ملخي است كه آن مورچه براي حضرت سليمان برد. اين قبيل اعمال، اظهار محبتي است به محضر آن حضرت و شما نبايد فكر كنيد كه كار مهمي براي حضرتش انجام داده ايد. چون او حفظ شده خدايي است. در زيارت آل ياسين عرض مي كنيم « السلام عليك ايها الامام المامون » اي امامي كه در امن الهي هستي . ولي در آخر همين زيارت مي گوييم « و احفظه من بين يديه و من خلفه و عن يمينه و عن شماله » خدايا او را حفظ كن . اين دعاي شما اظهار محبت است. صدقه، فقط دادن پول و مال نيست. اگر كسي چيزي ياد گرفت « زكاة العلم بذله » صدقه علمش اين است كه بذلش كند و بهترين صدقه شما به دوستانتان امر به معروف و نهي از منكر نمودن آنهاست.

۱۴۲۷/۳/۱ قمری – فرازپنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس

فرازپنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس        

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در فراز آخر فرمايشاتشان در توضيح ملكوت عالم فرمودند: شأن خداي تعالي خيلي بالاتر از آن است كه با من و شما صحبت كند. در قرآن فرموده « وَ مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً » شوري/۵۲ اينطور نيست كه خداي تعالي با بشري صحبت كند، مگر وحي كه خداي تعالي مستقيم به قلب پيامبران وحي مي كند. « أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ » يا اولياء خدايي هستند كه خيلي مقامشان عالي است ولي به اندازه پيامبران، خدا را نمي فهمند، با يك پرده اي با آنها صحبت مي فرمايد.« أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً » يا با واسطه اي با ما صحبت مي فرمايد، مثل همين قرآني كه بر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله نازل شده و پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله براي ما خوانده است. شما نبايد توقع داشته باشيد همانطور كه خداي تعالي در كوه طور با حضرت موسي صحبت فرمود، با شما هم صحبت بفرمايد. ولي امام زمان عليه السلام را قرار داده و فرموده زبان من است. مي فرمايد: گوش من است. او را قرار داده كه شما با او صحبت كنيد و صحبت با او صحبت با خداست. « من احبكم فقد احب الله، من ابغضكم فقد ابغض الله» هميشه هم حجت الهي در بين مردم هست و هيچ وقت زمين از حجت خدا خالي نمي شود. نگوييد ما كه امام زمان عليه السلام را نمي بينيم. پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله وجود مبارك حضرت بقية الله ارواحنا فداه را به خورشيد پشت ابر تشبيه فرموده اند. اين ماييم كه در پشت ابرهاي غيبت قرار گرفته ايم، چاره اش سوار شدن به يك هواپيماست كه از ابرها عبور كنيد و به نور خورشيد برسيد. همه حرف ما هم همين بالارفتن است. راه بالا رفتن و عبور از ابرها، تزكيه نفس است. دين شما بليط هواپيما را برايتان صادر نموده و فقط بايد همت كنيد و آنرا تهيه نماييد. همچنين معظم له به توضيح واژه هاي قرآني « جنات » و « عيون » اشاره نموده و فرمودند: يكي از كلماتي كه در ذهن ما تحريف شده، كلمه جنات است كه فكر ميكنيم منظور بهشت است، آن هم بهشت خلد. جنات در همين دنيا هم هست، به شرط اينكه به ملكوتش وارد بشويد. ما دوستاني داريم كه خودشان مي گويند: از وقتي وارد راه تزكيه نفس شديم از زندگي جهنمي در آمديم و به بهشت وارد شديم. ممكن است وضع مالي شان هم زياد مناسب نباشد ولي در همين دنيا به بهشت وارد شده اند . بهشت آنجاست كازاري نباشد…….كسي را با كسي كاري نباشد. كسي كه در اثر تزكيه نفس و بندگي خدايتعالي، از تسلط شيطان و اذيتهايش رهايي يافته كه خداي تعالي مي فرمايد « إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ » حجر/۴۳ آن هم شيطاني كه از روز اول قسم خورده كه همه را اغواء كند « وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ » حجر/۴۰ اين شخص در بهشت قرار گرفته است. « فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ » ذاريات/16 عيون يعني چشمه ها. اگر دل ما مثالش در عالم ملكوت سدي باشد كه پشتش آب جمع مي شود، اين آب پشت سد، حاصل بهم پيوستن چشمه ها به يكديگر است كه آمده اند و پشت سد آب جمع شده و آن قدر هم زياد است كه اگر رها شود ممكن است شهري را خراب يا آباد كند. مطالب حكمت آميزي كه از ابتداي كودكي در مجالس ديني شنيده ايد مانند همان آبي است كه پشت سد جمع شده، اين علم و حكمتي را كه خداي تعالي به شما داده نگه داريد و وقتي ذخيره شد به موقع به مردم بدهيد. « جرت ينابيع الحكمة من قلبه الي لسانه » ذخيره كردن آب و استفاده نكردن از آن هم درست نيست. چه بسا سيلي بيايد و آب سرريز كند و باعث ويراني شود. « زكات العلم بذله » علمي كه خدا به تو داده بين مردم پخش كن. اميدواريم امام عسگري عليه السلام كه امروز شهادت ايشان است، ما را در بهشت هاي دنيوي و اخروي وارد نمايد و ما را از چشمه هاي علم و حكمت بهره مند نمايد.

۱۴۲۷/۳/۱ قمری – فرازچهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس

فرازچهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس   

   

 

بسمه تعالي…………………معظم له در فراز ديگري از فرمايشاتشان درباره ملكوت عالم فرمودند: خداي تعالي در قرآن فرموده « بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ » يس/۸۴ ملكوت هر چيزي در دست خداست، در تفسير آيه « يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ » فتح/۱۱ فرموده اند : دست خدا علي بن ابيطالب عليه السلام است. يدالله امام عصر ارواحنا فداه است. ملكوت هر چيزي در يد خداست . يعني اگر مي خواهيد به ملكوت برسيد، قلبتان را به پاي امام زمان عليه السلام بياندازيد. بلند مي شوي، بگو يا صاحب الزمان. مي نشيني، بگو يا صاحب الزمان. به زبان نه، با قلب و توجه بگو. خداي تعالي در توصيف مومنين فرموده : « رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَ لَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ » نور/۳۸ مومنين كساني هستند كه تجارت و بيع، آنها را از ياد خدا غافل نمي كند. چون تجارت و بيع از كارهاي ملكي است كه نياز به تمركز فكر و حواس جمع دارد كه انسان سرش كلاه نرود. در همان حالت تمركز كامل به ملك به ياد ملكوت هم باش. هميشه انسان بايد به ياد خدا باشد ولي ياد خدا از ياد امام زمان عليه السلام جدا نيست. مثلا من كه اينجا صحبت مي كنم، بدنم را از روحم مجزا نمي دانيد و نمي گوييد كه بدنش سخن گفت يا روحش سخن گفت، بلكه هر دو را با هم يكي و واحد مي دانيد. اگر چه خداي تعالي احتياجي به وسيله ندارد ولي خودش خواسته كه در تمام كارها از وسايل استفاده كند و امام زمان عليه السلام وسيله اعمال قدرت پروردگار و احاطه علمي خدا بر خلق است. امام زمان عليه السلام دست خداست و دست وسيله اعمال قدرت است. ائمه اطهار عليهم السلام دست خدا هستند، جنب الله هستند، عين الله هستند، اذن الله هستند. در دعاي ندبه مي گوييم « اين السبب المتصل بين الارض و السماء » اينها رابط بين خدا و خلق هستند. حتي نفس كشيدن ما و مرگ و زندگي ما، وسيله اش روح مقدس حضرت بقية الله ارواحنا فداه است. يك « يا الله » اگر بگوييد، با واسطه حضرت ولي عصر عليه السلام به خداي تعالي مي رسد، چون او اذن الله است. اكنون مي خواهيم يك قدم در عالم ملكوت وارد شويم، ملكوتي كه در دست خداست. به شرط اينكه راهمان بدهند. به شرط اينكه بفهميم و با چشم دل كه همان فهم است، ببينيم كه وقتي با خدا صحبت مي كنيم يا با امام زمان عليه السلام ، آنها را از هم جدا ندانيم، همانطور كه وقتي من صحبت مي كنم، روح و بدن من را از هم جدا نمي دانيد.

۱۴۲۷/۳/۱ قمری – فرازسوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس

فرازسوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس         

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در فراز سوم بياناتشان درباره ملك و ملكوت فرمودند: عالم ملك فقط عالم حيواني نيست. چون از حيوانيت كه انسان سرازير مي شود به شيطان مي رسد، شيطان وليّ و سرپرست او مي شود و صريح قرآن است كه « إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَي أَوْلِيَائِهِمْ » انعام/۱۲۲ شيطان به اوليائش وحي مي كند، اگر تابع شيطان باشيد راهنمائي تان مي كند، تا آنجا مي رسيد كه حتي به طفل شيرخواره هم رحم نمي كنيد، به امام معصوم هم رحم نمي كنيد. شيطان آن قدر بر انسان هاي اسير عالم ملك مسلط مي شود كه با كوچكترين سوء ظني، انسانها به جان هم مي اندازد. ولي هيچ وقت حيوانات بخاطر بدگماني، به يكديگر تجاوز نمي كنند. خداي تعالي بعضي از انسانهايي را كه حيوان سيرتند و به طرف شيطان رفته اند، از رتبه حيوانيت نيز پايين تر مي داند. چون حيوانات خوبند و در انجام وظايفشان مطيعند . بنابراين بياييم و خودمان را از اين ملك نجات بدهيم . در صفي بايستيم كه پيامبران و ائمه اطهار عليهم السلام ايستاده اند . صفمان را معلوم كنيم . اگر تزكيه نفس نكردي، ولو نمازت را اول وقت بخواني و خودت را با فشار به بهترين كارها وادار نمايي ، باز در صف حيواناتي. چون صفات حيواني در تو هست . بلكه صفات شيطاني هم در وجودت هست . از روايات چنين استفاده مي شود كه اگر كسي تزكيه نفس بكند، از او زياد عمل به مستحبات نمي خواهند. چون عبادت براي رسيدن به ملكوت و حقيقت و كمال است . نماز شب و استغفار در سحرگاه كه در قرآن مكرر تمجيد شده واجب نيست ، جزء مستحبات است. ولي اگر تزكيه نفس را به حمام مثال بزنيم ، استغفار صابوني است كه براي تميزي استفاده مي كنيم . حمام بدون صابون زدن فايده ندارد . نمي شود انسان تزكيه نفس بكند و استغفار نكند و تزكيه اش قبول نيست .

۱۴۲۷/۳/۱ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در مشهد مقدس

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله  در مشهد مقدس     

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در ادامه فرمايشاتشان درباره ملك و ملكوت عالم فرمودند: اگر مي خواهيد به حقيقت برسيد و راه تزكيه نفس را صحيح انجام بدهيد، بايد يكي از صفات رذيله مهمي را كه در همه انسانها هست و خيلي رهايي از آن براي مردم مشكل است از خود برطرف نماييد و از اين حالت كه تحت تاثير ظواهر و عالم ملك و ديدنيها و شنيدنيها واقع شويد، خارج شده و به ملكوت و حقيقت برسيد. عالم امر را مشاهده كنيد و عالم خلق را جزئي بدانيد. عالم ملكوت را حق و حقيقت و عالم ملك را ظواهري فاني و از بين رفتني كه اهميت زيادي ندارد مشاهده نماييد. ما مسلمانها متاسفانه چون تابع ملك و پرستنده هاي آن هستيم، فكر مي كنيم تمام فلاح و رستگاري در پيروي از آنهاست. اگر مي خواهي حيوان باشي، چرا پيرو حيوانات ديگر هستي؟ لااقل خودت مستقلا حيوانيت داشته باش و دنبال سر بقيه راه نيافت كه هر كار آنها كردند من هم بكنم. شما دوست داريد در ملك و با حيوانات شريك باشيد يا با ائمه اطهار عليهم السلام و اولياء خدا هماهنگ شويد؟ بخدا قسم اكثريت مردم كوشش مي كنند كه خودشان را با حيوانات شريك كنند . نشانه اش هم اين است كه مجلات عمومي و معمولي مثلا ۵۰۰ هزار تيراژ و درخواست كننده دارد ولي مجلاتي كه دوستان ما بحمدالله تا الان ۴ مجله مختص امام زمان عليه السلام منتشر كرده اند به آن اندازه تيراژ ندارد. اي كاش فقط با حيوانات شريك مي شدند و از مرتبه آنها تنزل نمي كردند. چون حيوانات درنده و خطرناك، در موقع گرسنگي هم يكديگر را نمي درند. ولي در دنياي ما ببينيد چه خبر است؟ به جان هم افتاده اند و فرد كثيفي مثل رئيس جمهور آمريكا ادعاي منجي بودن دارد و طرفدارانش هم باور كرده اند. اگر شما تزكيه نفس كنيد، يعني خودتان را از صفات رذيله پاك كنيد و لااقل آزاري به هم نوعتان نرسانيد، حسادت و بخل و كبر و غرور نداشته باشيد و بدخواه ديگران نباشيد، اين يك قدم كوتاهي است كه براي ورود به عالم ملكوت و رسيدن به حقيقت برداشته ايد. قدم هاي بعدي مهم تر است.

۱۴۲۷/۳/۱ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت در مشهد مقدس

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی درباره ملك و ملكوت  در مشهد مقدس       

 

 

بسمه تعالي…………………حضرت آيت الله ابطحي مد ظله العالي در روز جمعه، اول ربيع الاول سال ۱۴۲۷ ، در جمع سالكين الي الله در مشهد مقدس، ضمن قرائت آيه شريفه « إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ » ذاريات/۱۶ و تسليت شهادت امام عسگري عليه الصلوة و السلام به محضر مقدس امام عصر ارواحنا فداه فرمودند: هر چيزي در عالم دو بعد دارد، يكي بعد ملكي و ديگري بعد ملكوتي. بعد ملكي عالم، همين چيزهايي است كه ما مي بينيم و با حواس پنجگانه آنها را حس مي كنيم ولي بعد ملكوتي آن چيزهايي است كه با اين حواس احساس نمي شود. با چشم سر ديده نمي شود ولي با چشم دل ديده مي شود. با گوش ظاهري شنيده نمي شود ولي با گوش باطن قابل شنيدن است. حتي توصيف ملكوت با زبان،  كه خيلي مشكل است و زحمت زيادي دارد، براي عده اي كه خداي تعالي اذن فرموده و حكمت را از قلبشان به زبانشان جاري نموده است، كاري است آسان و مي توانند ملكوت هر چيزي را براي مردم بيان نمايند. بنابراين اگر انسان بخواهد به كمالاتي برسد و متوجه ملكوت عالم گردد، بايد يك چشم ديگر ، يك گوش ديگر، يك زبان ديگر و يك قلب ديگري داشته باشد تا بتواند به آن وادي وارد شود و اكثر مردم اين طورند كه « لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ » اعراف/۱۸۰ ملك را همه حيوانات مي بينند و حتي ممكن است با زباني بين خودشان درباره آن صحبت كنند و اصلا خداي تعالي، عالم ملك را هم براي حيوان قرار داده و هم براي انسان. ولي اگر انساني به همين ملك و ظاهر اكتفا كرد،  از دايره حيوانيت بيرون نيامده و قدمي در ملكوت عالم نگذاشته است. كسي كه از محدوده ملك تجاوز نكرده است، اگر به بهشت هم وارد شود باز هم به فكر ميوه و سايه و حورالعين و امثال اينهااست. ولي بهشت در فارسي و جنت در عربي يك ملكوتي دارد كه اكثر انسانها بخاطر روحيه ملك شناسي و ملك پرستي و محبت به ملك و غلبه جنبه هاي حيواني بر جنبه هاي معنوي متوجه آن نيستند.

۱۴۲۷/۳/۸ قمری – فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران       

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان درباره خصوصيات حضرت ابراهيم فرمودند : در ميان انبياء، حضرت ابراهيم خيلي اهميت دارد و بايد الگوي ما باشد . حتي خداي تعالي به پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله مي فرمايد « وَ اتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفاً » نساء/۱۲۶ ملت و راه و روش ابراهيم را پيروي كن . امتيازات حضرت ابراهيم يكي در توحيدش بود و يكي در خوب امتحان دادنش . منظور از موحد بودن فقط اين نيست كه بت پرست نباشيد ، كسي كه براي بدست آوردن مال دنيا حاضر است ربا بخورد ، رشوه بگيرد و هر كاري بكند ، اين فرد از بت پرست هم بدتر است . حضرت ابراهيم يك روزي كه همه از شهر خارج مي شدند از شهر خارج نشد و فرمود « اِنِّي سَقِيمٌ » صافات/۹۰ من حال ندارم . وقتي موقعيت را مناسب ديد ، به بتخانه رفت و تمام بتها را بجز بت بزرگ شكست و تبر را روي دوش بت بزرگ گذاشت و به همه گفت او اين كارها را كرده است . اين معناي توحيد است . نفر دومي كه وارد بتخانه زمان خود شد حضرت اميرالمومنين عليه السلام بود كه با همكاري پيغمبر اكرم وارد بتخانه شدند و 360 بت را از بين بردند . لذا بت پرستها تا امروز به پيغمبر اكرم توهين و جسارت مي كنند . حضرت ابراهيم را بخاطر اين كارش در آتش انداختند . ولي خداي تعالي آتش را به گلستان مبدل كرد ، حتي لباسهاي حضرت ابراهيم هم نسوخت . اگر مي خواهيد در اين آتشي كه امروز برپا شده و همه به طرف گناه و بديها مي روند، محفوظ باشيد ، ابراهيم وار متعهد باشيد امتحانتان را خوب بدهيد . حتي به جبرئيل خدا هم مستقلا تكيه نكنيد . مگر اينكه از طرف خدا مامور باشد به شما كمك كند . به حضرت ابراهيم دستور دادند فرزند عزيزش را قرباني كند . حتي چرا نگفت. نفرمود مگر اين بچه به اين خوبي چكار كرده كه بايد او را بكشيم . و چه فرزند خوبي هم داشت . عرض كرد « يَا أَبَتِ اِفْعَلْ مَا تُؤْمَرُ » صافات/۱۰۳ . نگفت شايد خوابت تعبير ديگري دارد . عرض كرد آنچه از جانب خدا به تو امر شده انجام بده . لذا خدا حضرت ابراهيم را توصيفش نموده و به عنوان خليل و دوست خود انتخابش فرموده است .

۱۴۲۷/۳/۸ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران   

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان در توضيح آيات سوره ذاريات فرمودند: وقتي دو ملك به خانه حضرت ابراهيم وارد شدند و از ايشان پذيرايي شد، آنها دست به غذا دراز نكردند. علتش اين است كه ملائكه غذاي بدنشان با ما فرق مي كند. غذاي ما با بدنمان كه مادي است، هم سنخ است ولي غذاي ملائكه عبادت و تسبيح و تقديس الهي است. ملائكه، مدبرات امر الهي هستند، يعني بندگان مطيعي هستند كه واسطه اجراي اوامر پروردگارند. حضرت ابراهيم آنها را با خودش مقايسه كرد و از اينكه غذا نخوردند تعجب نمود. يكي از مشكلات ما اين است كه همه چيز را با خودمان مقايسه مي كنيم. حتي خدا را هم با خودمان و محسوساتمان مي سنجيم و علت اينكه يك عده بت پرست شده اند همين است. يك عده عكس ملائكه را كه نقاشي مي كنند، به شكل آدمي كه بال دارد قرارش مي دهند. چون در قرآن فرموده « أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَي وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ »فاطر/2 آنهايي را كه مقرب ترند، با ۴ بال مي كشند و بقيه را با ۲ بال. اين بال در قرآن بمعناي وسيله حركت است و اصلا ملائكه شكل خاصي ندارند. همانطور كه ارواح ما در عالم ارواح و اجنه شكل خاصي ندارند. « الملك يتشكل باشكال مختلفه » ملائكه به هر شكلي مي توانند در بيايند. آن دو ملك به شكل مهمان بر حضرت ابراهيم وارد شدند يا وقتي به سوي قوم لوط رفتند به شكل دو پسر جوان بودند. در جريان حضرت مريم نيز « فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَراً سَوِيًّا » مريم/۱۸ ملك به شكل يك انسان معمولي ظاهر شد. حضرت ابراهيم به بهترين نحو از ميهمانانش پذيرايي كرد. يك مومن اگر تمام وجودش را در لقمه اي خلاصه كند و آن را در دهان ميهمان مومنش بگذارد باز كم است. استادي مي فرمود: طوري مهمانداري كن كه مهمان دعوت نكرده به خانه ات بيايد. در خانه ات باز باشد و هر چه داشتي در مقابلش بگذار و لازم هم نيست خودت را به زحمت بيندازي.

۱۴۲۷/۳/۸ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران      

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در ادامه فرمايشاتشان درباره آيات سوره مباركه ذاريات  فرمودند: در اين آيات، خداي تعالي قضيه حضرت لوط و حضرت ابراهيم عليه السلام را بيان مي فرمايد . بعضي ها مي گويند وقتي عذاب نازل مي شود، خشك و تر با هم مي سوزد ولي كارهاي خداي تعالي اين طور نيست و حساب و كتاب دارد. وقتي عذاب بر سر قوم لوط نازل شد، عده اي كه اهل و همراه ايشان بودند نجات يافتند. در ميان آنها همسر حضرت لوط كه اهل عذاب بود نيز قرار گرفته بود. زمين طوري از زير پاي او بلند شد كه او را بلند كرد و به اهل عذاب ملحق نمود. خداي تعالي در قرآن فرموده « وَ مَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ »صافات/۴۰  مطابق آنچه عمل كرده ايد جزا داده مي شويد يا فرموده « كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ » مدثر/39 هر كس در گرو اعمال خويش است و فرموده « فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ  وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ » زلزله/۹. معظم له در ادامه فرمودند: لااقل در هر شبانه روز يك مرتبه وضع خودتان را بررسي نماييد. حضرت اميرالمومنين فرموده اند :‌ « ليس منا من لم يحاسب نفسه في كل يوم مرة » از ما نيست كسي كه در هر شبانه روز لااقل يكبار محاسبه نفسش را نكند. ولو اينكه سالك الي الله بايد دائما مراقبه و محاسبه داشته باشد. مثل راننده اي كه پشت فرمان نشسته و دائما مراقبه و محاسبه دارد ولي كسي كه از ماشينش استفاده نمي كند روزي يكمرتبه لااقل روغن و بنزين و ساير مسائلش را رسيدگي مي كند. معظم له همچنين در ادامه فرمودند: هدف ما اين است كه در مرحله اول اگر در اين دنيا، زمان ما با زمان ظهور حضرت بقية الله ارواحنا فداه موافق شد، لااقل حضرت ما را جزء دشمنانشان قرار ندهند و ان شاء الله جزء دوستان و ياوران نزديك ايشان باشيم و در مرحله دوم اگر زمان به ما اجازه نداد كه آن زمان را درك كنيم و از دار دنيا رفتيم طوري باشد كه بشير و مبشر از طرف پروردگار برايمان سلام بياورند « سَلَامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِيم» يس/۵۹ و جزء ‌رستگاران باشيم و به عذاب دچار نشويم و روز قيامت ما را به مسائل بسيار مبتذل و پستي مثل چهارشنبه سوري و سيزده بدر و هفت سين و امثال اينها معرفي نكنند.

۱۴۲۷/۳/۸ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران     

  

 

بسمه تعالي…………………معظم له در ادامه بيان تذكرات فرمودند: زندگي ابدي براي هر انسان ممكن است يكي از اين دو حالت باشد : اول اينكه انسان در رفاه و آسايش و امنيت باشد « فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لَا هُمْ يَحْزَنُونَ » بقرة/۳۹ براي كوچكترين چيزي كه طالبند محزون نمي شوند، به جهت اينكه خداي تعالي مي فرمايد « فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُن » زخرف/۷۲ هر چه دلخواهشان است در اختيارشان قرار داده مي شود . ولي در حالت دوم عذاب است كه از شب اول قبر شروع مي شود و تا بي نهايت ادامه دارد و در قرآن فرموده است « أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ » مجادله/۱۸ كسي كه معتقد به آخرت و زندگي ابدي است ، اگر در تزكيه نفس مسامحه و كوتاهي نمايد ، معلوم است كه حتي يقظه هم ندارد . مرحله توبه و مرحله استقامت از جانب خداي تعالي امر شده است و در قرآن فرموده « تُوبُوا إِلَي اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً» تحريم/۹ و فرموده « ِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ» فصلت/۳۱ ، صراط مستقيم آخرين آرزوي ماست كه در هر نماز مي گوييم « اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ» حمد/۶ محبت مطابق فطرت ماست ، پس ان شاءالله جدي باشيد و طوري خودتان را به خداي تعالي نشان دهيد كه روح و زندگي ابدي برايتان اهميت فوق العاده اي نسبت به بدن و زندگي دنيا داشته باشد.شما هر روز در نماز مي گوييد « إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ » حمد/۵ يعني خدايا منحصرا تو را عبادت مي كنيم و از تو كمك مي خواهيم . خيلي هم تكرار كرده ايم ، ولي آيا در ما اثر داشته است ؟ اين مراحل تزكيه نفس، مثل نقشي است كه با مداد روي ديوار زده شده كه اگر آن را قلم نزنيد و رنگ آميزي نكنيد، ممكن است بعد از مدتي پاك شود و نمونه اش را هم ديده ايم . 

۱۴۲۷/۳/۸ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر تهران  

     

 

بسمه تعالي…………………حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در روز جمعه ۸ ربيع الاول سال ۱۴۲۷ در دفتر تهران ضمن قرائت آياتي از سوره مباركه ذاريات به بيان تذكراتي به سالكين الي الله پرداخته و فرمودند: شما بايد متوجه باشيد كه اهميت روح انسان از هر جهت آن قدر زياد است كه حتي قابل مقايسه با بدن نمي باشد. طبعا سلامتي و مرض روح و درمان بيماريهايش به همان نسبت با سلامتي و مرض بدن قابل قياس نيست. به جهت اينكه روح اگر سالم بود، بي نهايت از سلامتيش استفاده خواهد كرد ولي بدن اگر سالم بود، نهايتا تا وقتي در دنيا هست قابل استفاده مي باشد. متاسفانه در بين دوستان و سالكين الي الله بعضا افرادي ديده مي شوند كه به بدن بيشتر از روح و سلامتي روح اهميت مي دهند. اگر چه دنيا دار امتحان است ولي ممتحن كل، خداي تعالي، پيامبران را به عنوان مذكِّر و يادآوري كننده فرستاده تا آن حقايقي كه در كلاسهاي خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام در عالم ارواح تعليم گرفته ايم به ما يادآوري نمايند. حتي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله با همه عظمتش كه عقل كل و عالم به ما كان و ما يكون و ما هو كائن است، به دنيا تشريف آورده تا تذكرات زمان خودش را به مردم بگويد و آنها را متذكر نمايد. بلكه قرآن را كه نامش ذكر و يادآوري است در بين ما گذاشته و فقط كار ما اين است كه جوابها را برداريم و زير سوالات امتحاني پياده نماييم. با اين همه كمك از ناحيه خداي تعالي، اگر كسي اين زحمت نوشتن جوابهاي سوالات را به خود ندهد و براي زندگي ابدي خود و رفاه آن ارزشي قائل نباشد، اين فرد از دايره انسانيت خارج و حتي از حيوانات نيز پست تر مي باشد.

۱۴۲۷/۳/۱۵ قمری – فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم            

 

 

بسمه تعالي………………معظم له در بخش پاياني بياناتشان فرمودند: «اياك نستعين» حمد/۴  يعني خدايا منحصرا از تو كمك مي خواهيم. بطور كلي كمك ها، در يك بعد از غير خداست و در يك بعد تنها از سوي خداست. اگر ما به وسيله اي كه خداي تعالي براي ما تعيين فرموده متوسل شويم و از او كمك بخواهيم در حقيقت همان كمك گرفتن از خداست. مثلا خداي تعالي مي فرمايد: « وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاةِ » بقرة/۴۵  از نماز كمك بخواهيد. يا فرموده: « وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ » مائده/۳۵  وسيله قرار بدهيد براي رسيدن به خدا. اگر شما از ائمه اطهار عليهم السلام ، از تمام خوبان، از اولياء‌خدا و آنهايي كه با خدا در ارتباطند و كمك ها را از خداي تعالي دريافت مي كنند و به شما مي دهند، كمك گرفتيد، در حقيقت از خدا كمك گرفته ايد. اگر كسي واسطه شد كه چيزي را از من بگيرد و به شما بدهد آيا واسطه به شما داده يا من به واسطه داده ام كه او به شما بدهد؟ ما بوسيله غذا سير مي شويم ، بوسيله آب سيراب مي شويم و بوسيله ائمه اطهار عليهم السلام به حوائجمان مي رسيم و تجربه داريم كه در توان امام زمانمان هست كه نه حوائج كوچك ما، بلكه چيزهاي مهمي مثل بهشت و نجات از دوزخ را بدهد. اين همه كتاب در كراماتي كه از حرمهاي ائمه عليهم السلام مشاهده شده نوشته اند و بيهوده سخن به اين درازي نشود كه ميليونها نفر به سمت اين حرم هاي مطهر سالهاست مي روند و به حوائجشان هم مي رسند. بعضي ها مي گويند: فقط خدا و منظورشان اين است كه به حرم امام رضا عليه السلام نرويد و از ائمه عليهم السلام درخواست كمك نكنيد. و حال اينكه خداي تعالي درباره نزول قرآن مي فرمايد « إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ » قدر/۱ ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم و ملائكه را در كنار خودش قرار مي دهد. شخصيت والايي كه « لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ » توحيد/۳و۴  است، اگر خودش را با ديگران جمع زد، براي اين نيست كه خودش را كوچك كند و با ديگران مساوي قرار دهد. بلكه خواسته به آنها ارزش بدهد و آنها را بالا ببرد. از آن طرف پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و اصحابش با همه رنجي كه در جنگ احزاب و متفرق نمودن آنها كشيدند، فرمود : « ‌وهزم الاحزاب وحده » يعني خداي تعالي به تنهايي همه احزاب را از بين برد. بنده بايد اين طور باشد كه همه را از جانب خدا بداند و هر چه غير خداست در نظرش وسيله باشند. اميدواريم از بركت وجود پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله كه در آستانه ولادتش هستيم به همه حقايق عالم قبل و عالم بعد و همين عالم برسيم كه اميرالمومنين عليه السلام فرمود: خداي تعالي رحمتش، مهرباني خاصش به آن كسي برسد كه بداند كجا بوده، الان كجاست و به كجا خواهد رفت. و مكرر گفته ام كه ما در عالم ارواح و عالم ذر بوديم، دنيا براي امتحان درسهاي آنجاست و آخرت هم براي زندگي است. كه خداي تعالي فرموده : « وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَان» عنكبوت/۶۴ زندگي راحت و ابدي، معاشرت با احباء‌ و هم صحبتي با اولياء‌خدا و لقاء‌پروردگار و ائمه اطهار عليهم السلام و هر چه كه بخواهيد آنجا در اختيارتان هست و اميدواريم كه با دانستن اين حقايق، مورد رحمت خاصه پروردگار واقع شويم و در دنيا خوب امتحان بدهيم و زرق و برق دنيا مزاحم امتحان دادن ما نشود.

۱۴۲۷/۳/۱۵ قمری – فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم  

      

 

بسمه تعالي………………معظم له در بخش ديگري از بياناتشان فرمودند: در روزي كه خداي تعالي ذريه حضرت آدم را در معرض ديد ملائكه قرار داد فرمود: « أَ لَسْتُ بِرَبِّكُم » اعراف/۱۷۲ آيا من رب شما نيستم؟ اينكه فرموده «رب» شما و نفرموده خالق شما يا اله شما، معناي دقيقي دارد. يعني آيا من مربي شما نيستم؟ آيا من شما را تربيت نكرده ام؟ واين كلام بخوبي فرق بين انسان كه تربيت شده خداي تعالي است با حيوان معلوم مي كند. آنجا ارواح تمام انسانها كه امروز كافر يا مسلمانند «بلي» گفتند و تصديق كردند. مرحوم شيخ بهايي مي گويد: در روز الست بلي گفتي…….امروز به بستر لا خفتي. امروز با تامل و استدلال زياد آن «بلي» را مي گوييد. پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله مذكِر و يادآوري كننده آن حقايق است. خداي تعالي در قرآن مي فرمايد: « فَذَكِّرْ فَمَا أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَ لَا مَجْنُونٍ » طور/۲۹  تو اي پيغمبر، همان استاد بزرگ عالم ارواح هستي كه خدا بوسيله تو، تمام افراد بشر را عالم و دانا كرد. حالا چطور شده كه در كره زمين كه مركز امتحان بشر است، در نظر انسانها كاهن و مجنون شده اي.تو اين طور نيستي، سابقه اي داري. اگر عالم ارواح و عالم ذر را بخاطر نمي آورند، پيغمبري كه ۴۰ سال در اين كره زمين بوده و با آنها زندگي كرده و نستجير بالله هيچ نشانه اي از جنون در او نيافته اند، چطور شد كه الان به او مي گويند ديوانه شده. بنابراين راه رسيدن به آن حقايق عالم ارواح، بندگي خداست. خداي تعالي در قرآن فرموده: « أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ » يس/۶۰  آيا من با شما عهد نكردم اي بني آدم، كه بندگي شيطان را نكنيد. « وَ أَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ » يس/۶۱  و من را عبادت و بندگي كنيد. ممكن است شما بگوييد من تابحال نه صداي خدا را شنيده ام و نه تعهدي به او داده ام، ولي به ياد مي آوريد كه درست است، من نبايد بندگي شيطان را بكنم بلكه بندگي و عبادت خدا را بايد انجام دهم. اگر سابقه قبلي نداشتيد چطور يادتان آمد، از كسي كه ياد نگرفته بوديد. در سوره حمد مي گوييد: « اياك نعبد » حمد/۴ خدايا من تنها تو را عبادت مي كنم. چرا؟ چون در فطرت و عقل ما هست كه اگر خواستيد علمي را از عالم ترين و متخصص ترين افراد ياد بگيريد، بايد حتما اطاعتش را بكنيد و چون خداي تعالي هيچ جهلي ندارد و هر چه فرموده به نفع ماست و نفع خودش را منظور نفرموده و اشتباهي در كارش نيست، پس تمام فرموده هايش علم است و بايد منحصرا او را عبادت كنيم . 

۱۴۲۷/۳/۱۵ قمری – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم           

 

 

بسمه تعالي…………..معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند: ممكن است بپرسيد اگر قرار بود همه آن حقايقي كه در عالم ارواح تعليم گرفتيم از يادمان برود، پس چرا به ما تعليم داده اند؟ شما بايد متوجه باشيد كه فرق است بين يادگرفتن و به يادآوردن. مثلا شما كامپيوتري داريد با حافظه اي مملو از اطلاعات ارزشمند كه بخوبي با آن آشنا هستيد، اگر در اثر حادثه اي دچار فراموشي شديد، به مجرد ديدن آن كامپيوتر، حتي همه اطلاعات و خصوصياتش را نيز به ياد مي آوريد. اما اگر بار اولي باشد كه با آن برخورد كرده ايد، مدتي وقت لازم است تا با زحمت زياد به شما بفهمانند كه در داخل حافظه اين كامپيوتر چه علومي نهفته است و چه خصوصياتي دارد. ما در اين دنيا متذكر حقايقي كه در عالم ارواح تعليم گرفته ايم مي شويم، نه اينكه تازه بخواهيم آنها را ياد بگيريم. شما اگر بچه يك روزه انسان را كنار بچه يك روزه يك حيوان بگذاريد هر دوي اينها چيزي نمي دانند، بلكه بچه حيوان ممكن است همانجا راه برود و بداند كه چه بايد بخورد، ولي بچه انسان نمي داند چه بايد بخورد و بايد چكار بكند. با گذشت زمان كه آن قوه دراكه شروع به كار مي كند و عقل انسان خودش را ظاهر مي نمايد، مي بينيد كه بچه 2 ساله انسان، قابل مقايسه با بچه يك حيوان نيست. بچه انسان در اين مدت ۲ سال، زباني را كه بزرگترها براحتي در اين مدت كوتاه ياد نمي گيرند، بخوبي ياد گرفته است. طوطي هم كه حرف مي زند معناي كلماتي را كه حفظ كرده نمي داند و متوجه نيست كه در كجا بايد بكار ببرد، اما بچه انسان مي داند. چون بچه انسان بمرور حقايق يادش مي آيد ولي بچه حيوان بايد ابتدائا ياد بگيرد. اين مقايسه ها فرق بين يادگرفتن و به يادآوردن را به ما مي فهماند.

۱۴۲۷/۳/۱۵ قمری – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم           

 

 

بسمه تعالي……………….معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند: بدون ترديد راه رسيدن به آن حقايقي كه در فطرت ما ثبت شده، عبادت و بندگي پروردگار است. چون خداي تعالي فرموده : « وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَي تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ » ذاريات/۵۵و۵۶  جن و انس را خدا خلق نكرده مگر براي عبادت. اينكه چرا عبادت اين تاثير را دارد كه ما را به همه حقايق مي رساند بسيار واضح و كاملا عقلي است. شما اگر بخواهيد علمي را تعليم بگيريد و نزد متخصص آن علم برويد، حتما در مرحله اول براي اينكه درست مطالب را ياد بگيريد از شما مي خواهد كه به حرفش گوش بدهيد و هر چه مي گويد اطاعت كنيد. حتي اشتباهات احتمالي آن دانشمند را نيز بايد نديده بگيريد و در حين يادگيري و تعليم، ناملايماتي را كه ممكن است از ناحيه استاد بر شما وارد شود تحمل نماييد. در جريان حضرت موسي و حضرت خضر با اينكه حضرت موسي يك پيغمبر اولوالعزم بود وقتي خدمت حضرت خضر رسيد، اول چيزي كه جناب خضر به او فرمود اين بود كه « إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً» كهف/۶۷  تو نمي تواني با من صبر كني و اگر مي خواهي از من علمي بياموزي بايد مطيع و گوش به فرمان باشي. پس انسان در مقابل خداي تعالي كه علام الغيوب است و علمش عين ذاتش و ذاتش بي نهايت است، بايد بدون ترديد و حتي فكر كردن عبادت كند و گوش به فرمان خدا بدهد و اطاعت پروردگار، مساوي است با رشد و كمالات و رسيدن به مقام خليفة اللهي. بخصوص كه مي دانيم خدا اشتباه نمي كند، فراموش نمي كند، « لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ » بقرة /۲۵۵ غفلت ندارد و از همه مهمتر ما را دوست دارد.

۱۴۲۷/۳/۱۵ قمری – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم

فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر قم         

  

 

بسمه تعالي……………… حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در روز جمعه ۱۵ ربيع الاول سال ۱۴۲۷ در دفتر قم و در جمع سالكين الي الله ضمن قرائت آيه شريفه « وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَي تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ » ذاريات/۵۵و۵۶ فرمودند : يكي از چيزهاي كه خيلي به پيشرفت ما در سير الي الله كمك مي كند، اين است كه بدانيم همه حقايق و معارفي كه بشر در دنيا براي امتحان دادن و در آخرت براي زندگي كردن لازم داشته ، در عالم ارواح به او تعليم داده اند . ولي در بدو ورود به دنيا و تولد ، دچار يك فراموشي نسبي شده و لذا نام قرآن و پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله را ذكر و مذكِّر بمعناي ياد آوري كننده گذاشته اند . تمام دستورات اسلام در فطرت انسان كه همان خلقت اوست قرار گرفته و لذا دين مقدس اسلام يك دين فطري است . يعني در روز اولي كه خداي تعالي ارواح همه انسانها را مساوي با هم از همه نظر ، چه در استعداد و چه در فهم و شعور، خلق فرمود ، همه علوم مورد نيازش را براي زندگي ابدي به او تعليم داد « وَ نَفْسٍ وَ مَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَ تَقْوَاهَا » شمس/۷و۸  و ۲۰۰۰ سال براي تثبيت اين معارف و حقايق فرصت داد كه اين دوهزار  سال مطابق سالهاي دنيايي است ، چون خداي تعالي و خاندان عصمت عليهم السلام در اين دنيا اين مطلب را به ما فرموده اند . پس علوم مورد نياز دنيا را هم به ما تعليم داده اند ولي ما فراموش كرده ايم و بخش بسيار كوچكي از آن را خاندان عصمت عليهم السلام به ما تذكر داده اند، اما بدليل كم ظرفيتي مردم و عدم آمادگيشان براي پذيرش بيشتر آن علوم، بقيه اش را در زمان ظهور، حضرت بقية الله ارواحنا فداه يادآوري مي نمايند . يعني به يادمان مي آورند كه خدا چه صفاتي دارد و خاندان عصمت عليهم السلام چه خصوصياتي دارند و اسرار عالم هستي را به ما متذكر مي شوند. اين مقدار از علوم دنيايي كه امروز به ما رسيده، در مقابل آنچه بعد از ظهور متوجه مي شويم بسيار ناچيز است. همانطور كه ۲۰۰ سال قبل اگر به مردم مي گفتيد كه ممكن است يك نفر آن طرف كره زمين حرف بزند و شما در طرف ديگر كره زمين، همه حركات و حرفهايش را ببينيد و بشنويد، باورشان نمي شد، ما هم الان باورمان نمي شود كه بعد از ظهور چقدر علوم دنيايي پيشرفت مي كند. ولي با همه اينها خداي تعالي اسم اين علوم دنيايي را لهو و لعب گذاشته و فرموده : « إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ » محمد/۳۶ دنيا هر چه هست، با همه عظمت و اسرار و پيچيدگي هايي كه دارد، همه اينها تذكراتي است براي زندگي عالم آخرت. چون جزء معتقدات مسلم ماست كه انسان بي نهايت در عالم هستي باقي مي ماند و همانطور كه ما نهايت زندگي مان را نمي دانيم، همانطور نهايت پيشرفت علمي كه به آن دست خواهيم يافت را نيز نمي دانيم و بايد در اين دنيا زمينه ساز آن رشد و كمال بي نهايت باشيم.

۱۴۲۷/۳/۱۷ قمری – فراز پنجم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام

فراز پنجم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام      

 

 

بسمه تعالي……………………. معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان فرمودند: مبارزات فرهنگي پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله با جهل، حتي از جنگ احد پر زحمت تر بود. هنوز هم جهل با كمال قدرت بر مردم تزكيه نشده و داراي نفس اماره بالسوء، مسلط است. و ديديد كه همين تازگي چهارشنبه سوري و تحويل سال و هفت سين و سيزده بدر بر مردم گذشت و چقدر جهل بر مردم احاطه داشت. تنها مردمي كه ممكن است از اين فشار پر قدرت شيطاني نجات پيدا كنند، كساني هستند كه تزكيه نفس كنند. با ورود پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله به دنيا انقلاب عظيمي در بشريت بوجود آمد. تا آن روز، بشر توانايي حفظ كتاب را نداشت اما خداي تعالي فرموده است « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ » حجر/۹  لذا پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله بعد از خودش قرآن را بدست كساني سپرد كه معصوم از جهل باشند و بتوانند از كلمه به كلمه قرآن محافظت كنند كه اولين آنها حضرت اميرالمومنين عليه السلام بود و همانطور كه خداي تعالي به پيغمبرش فرمود اگر به قرآن از خودش چيزي اضافه كند قطع وتينش مي نمايد، الان نيز اگر كسي بخواهد در قرآن دست ببرد حضرت بقية الله ارواحنا فداه شاهرگ حياتش را مي زند. توضيحاتي هم درباره قرآن بر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله نازل شد كه جزء قرآن نبود و ايشان به علي بن ابيطالب عليه السلام مي فرمود و نامش كتاب علي شد ولي شيطان نگذاشت آن كتاب در بين مردم بماند، چون با وجود آن كتاب، ديگر جهلي در بين مردم نمي ماند و همه به حقايق پي مي بردند و آن روز همان وقت معلومي بود كه عمر شيطان پايان مي يافت. كوشش كنيد علومي را كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله فرموده و شامل اعتقادات، احكام و تزكيه نفس است ياد بگيريد تا به عقل و ايمان برسيد و آماده پذيرفتن حضرت بقية الله ارواحنا فداه باشيد و جاهل نباشيد. مسجد جمكران مدرسه اي است كه شما را با اعمال مخصوصش از جهل نجات مي دهد. پس كتاب خدا و اسم اسلام توسط ائمه اطهار عليهم السلام حفظ شده و تا امروز بدست ما رسيده و ان شاءالله در مرحله بعد كه منتظرش هستيم، به همه بشريت توسط حضرت بقيةالله ارواحنا فداه گفته مي شود : « وَ كُنْتُمْ عَلَي شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا »آل عمران/۱۰۳ در زمان امام صادق عليه السلام آن حضرت با بيان معارف و حقايق دين اسلام، بخشي از تاريكي هاي پس از وفات پيامبر را برطرف نمود و مذهب تشيع كه حقيقت و لب اسلام است را رونق بخشيد. اينكه دشمنان مي گويند امام صادق عليه السلام رئيس مذهب جعفري است، مي خواهند امام صادق عليه السلام را هم رديف ابوحنيفه و مالك بن انس و امثال آنها قرار دهند و بگويند اين پنج نفر در اسلام، پنج مذهب ايجاد كردند و حال آنكه مذهب شيعه از زمان پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و قبل از علني نمودن اسلام وجود داشت. امام صادق عليه السلام رئيس دين و امام زمان در زمان خودش بوده است، اما خطاب به حضرت بقية الله عليه السلام عرض مي كند: « سيدي غيبتك نفت رقادي » و مي فرمايد : اگر زمانش را درك مي كردم تمام عمرم خدمتگزارش بودم . و واي بر ما كه در زمان آن حضرت هستيم و خاك پاي امام صادق عليه السلام هم نيستيم و خدمتگزار حضرت بقية الله ارواحنا فداه نمي شويم.

۱۴۲۷/۳/۱۷ قمری – فراز چهارم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام

فراز چهارم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام    

 

 

بسمه تعالي……………………. معظم له در ادامه بياناتشان فرمودند: جهل آن قدر بر مردم جزيرة العرب تسلط پيدا كرده بود كه آنها از ترس فقر، فرزندانشان را با دست خود مي كشتند. آيه قران نازل شد و فرمود : « تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ خَشْيَةَ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِيَّاكُم » اسراء/۳۱  از ترس گرسنگي و فقر، بچه هايتان را نكشيد. ما شما و آنها را روزي مي دهيم. از همه جهت جاهل بودند و انبياء را مستضعف قرار داده بودند و به حق اعتنايي نمي كردند. تا مثل امروزي كه نور مقدس رسول اكرم صلي الله عليه و اله در كره زمين ظاهر شد. خداي تعالي مي فرمايد « وَ كُنْتُمْ عَلَي شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا »آل عمران/۱۰۳  همه شما بر لب گودي آتش بوديد، همه تان بدبخت و بيچاره بوديد، او شما را نجات داد. در اولين قدم، خداي تعالي در مخالفت با همه افكار عربهاي زمان جاهليت، به او يك دختر داد. فرزند ديگري هم كه رشدي بكند نداشت. يك دختر كه كوثر بود، پاره تن پيغمبر بود، سيدة نساء العالمين بود، يك دختر كه مزيتش بر ۱۳ معصوم ديگر اين است كه با وجود همه علم و عصمت ساير معصومين، مسئوليتي ندارد. اسلام در دفاع از زنها مبارزات عجيبي را با جهل آغاز كرد. عربها زنان را در ايام عادت ماهانه در طويله جا مي دادند، پيغمبر فرمود : « الجنة تحت اقدام الامهات ». به مردمي كه با دست خود دخترشان را زنده به گور مي كردند، مي گويند اصل فاطمه است. « هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها » با غلامان سياه طوري رفتار مي كردند كه گويا غلام سياه از حيوان هم پست تر است . حتي حق پوشيدن لباس نداشتند. پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله بلال حبشي را موذن خود قرار داد و موذن در آن زمان پرچمدار بود. واسطه انتقال كلام پيامبر به مردم بود. عده اي به لهجه بلال ايراد مي گرفتند كه غير عربي است. يك شب پيامبر فرمود بلال اذان نگويد . در روايت دارد كه آن شب صبح نشد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله فرمود : لهجه غير عربي بلال براي من ارزشش از فصيح سخن گفتن يك عرب بيشتر است. هدف، اذان گفتن نبود، بلكه مطرح كردن اين حرف بود « لا فخر للابيض علي الاسود » فخر بين سياه پوست و سفيد پوست نيست. گاهي سياه پوست بهتر از عرب سفيد پوست متعصب است. عربها مي گفتند: فارسها ارزش وجودي ندارند و اجنبي هستند و نبايد در ميان ما وارد شوند. ولي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله سلمان فارسي را برازنده ترين قرار داد تا جايي كه فرمود : « السلمان منا اهل البيت » سلمان از ما خاندان است.

۱۴۲۷/۳/۱۷ قمری – فراز سوم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام

فراز سوم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام      

 

 

بسمه تعالي……………………. معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان فرمودند: شيطان بعد از درگيري با خداي تعالي به سراغ حضرت آدم رفت و او را وسوسه نمود تا از ميوه درخت منهيه بخورد. ممكن است اين كار حضرت آدم، به ظاهر ترك اولايي بيشتر نباشد و از نظر تفاسير هم عمل مكروهي انجام داده است ولي از نظر كيفيت، گناه بزرگي مرتكب شد كه با وجود آن همه نعمت در بهشت كه از طرف خداي تعالي برايش فراهم شده بود، باز هم دست به آن كار زد و لذا مطرود پروردگار شد. و خودش و همسرش و شيطان هر سه نفر از بهشت اخراج شدند. گناه شيطان هم، تنها سجده نكردن نبود. بلكه او سنگ اول را در مخالفت با خدا انداخت و اين كار را در مقابل ملائكه و همه ارواح بشر انجام داد. و آنجا انسانها فهميدند كه مي شود با خداي تعالي هم مخالفت كرد. و الا ما كجا و مخالفت با خداي با عظمت كجا. از آن روز به بعد شيطان، جهل  را در بين بني بشر گسترش داد و در مقابل انبياء، قد علم كرد و از هواي نفس اماره بالسوء مردم نيز كمك گرفت تا جايي كه مردم يك بخش از كره زمين بنام جزيرة العرب، صد در صد تابع شيطان و گرفتار جهل بودند. كه اسم آن زمان را خداي تعالي زمان جاهليت گذاشته است. اگر جهل با قدرت توام شود، آن هم جهل مطلق با قدرت تقريبا بي نهايت، اين مي تواند همه كارهاي زشت را مرتكب شود و ملائكه هم از همين مي ترسيدند. ممالك ديگر مثل ايران و روم، چون شيطان زياد با آنها كاري نداشت، قدري از علم و دانش بهره برده بودند ولي در جزيرة العرب، اميرالمومنين عليه السلام مي فرمايد: « لم يكن احد من العرب يقرء كتابا » يك نفر از اينها خواندن بلد نبود. بيسواد محض بودند. عاطفه انساني در آنها از بين رفته بود. تا جايي كه دختر بچه شيرين و نازدانه را با دست خود زير خاك مي كردند « وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثَي ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ » نحل/۵۸ اگر به مردي خبر مي دادند كه خدا به تو دختري داده، صورتش از شدت غضب سياه مي شد و از بدي اين خبر از شهر متواري مي گشت. 

۱۴۲۷/۳/۱۷ قمری – فراز دوم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام در دفتر تهران

فراز دوم-بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام در دفتر تهران 

 

 

بسمه تعالي……………………. معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند: آنچه كه باعث ايجاد فساد و جنگ در بين بشر مي شود، جهل است. ملائكه هم همان جهل را مي ديدند كه عرض كردند: « أَ تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَ يَسْفِكُ الدِّمَاءَ » بقرة/۳۰  آيا مي خواهي در روي كره زمين مخلوقي را ايجاد كني كه فساد و خونريزي كند؟‌ پروردگار متعال با علم ذاتيش، خبر از آخرالزمان داد و فرمود :‌«‌ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ » بقرة/۳۰ من چيزهايي را مي دانم كه شما نمي دانيد. حتي جبرئيل و اجنه و خود انسانها هم قبل از تعليم اسماء نمي دانند . خداي تعالي در اين بشر امتياز خاصي قرار داده و در آيات قرآن، مكررا آن را بيان فرموده كه بشر تا ابد خواهد بود و بي نهايت كسب علم خواهد نمود. روح بشر اين قابليت را دارد كه به گفته محققين، روزي ۵۰۰۰۰ تصوير را مي تواند تنها از طريق چشم دريافت و در خود ذخيره نمايد و يك چنين بشري را خداي تعالي خلق فرمود. اما ابر تاريكي بنام جهل كه مظهر آن شيطان است، بين ما و حقايق فاصله انداخت و لعنت خدا بر او قرار گرفت . لعنت، بمعني دور شدن از رحمت خداست و شيطان آن قدر از رحمت خداي تعالي دور شد كه در تاريكي و ظلمت جهل قرار گرفت و مظهر جهل مطلق شد و با وجود جهلش قدرت را از پروردگار متعال درخواست نمود كه « فَأَنْظِرْنِي إِلَي يَوْمِ يُبْعَثُونَ » حجر/۳۶  به من تا روز قيامت قدرت بده تا بتوانم فرزندان آدم را در جهل نگه دارم و آنها را پيرو خود نمايم. ولي خداي تعالي اين مهلت را به او نداد، چون عمده زندگي بشر در كره زمين، بعد از ظهور حضرت بقية الله ارواحنا فداه خواهد بود و اگر اين موجود در آن زمان فعال باشد، گرفتاري هاي زيادي براي بشر ايجاد خواهد نمود. لذا خداي تعالي فرمود: « فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلَي يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ » حجر/۳۷و۳۸  تا زماني كه نزد من و تو معلوم و مشهود است، فرصت داري. او هم با كمال بي حيايي در مقابل پروردگار ايستاد و گفت: « لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ » حجر/۳۹ همه بشر را از صراط مستقيم منحرف مي كنم و آن قدر در صراط مستقيم، انحراف و بدعت ايجاد مي كنم تا حتي يك نفر شكرگزار واقعي پيدا نشود.

۱۴۲۷/۳/۱۷ قمری – بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام

بیانات حضرت آیت الله ابطحی بمناسبت ميلاد پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله و امام صادق عليه السلام       

 

 

بسمه تعالي……………………. حضرت آيت الله ابطحي در روز ميلاد با سعادت پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و امام صادق عليه السلام، ضمن قرائت آيه شريفه « وَ إِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اُسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَي وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ » بقرة/۳۴  و تبريك اين عيد بزرگ فرمودند:‌خداي تعالي در عالم ارواح، همه ارواح بشر را يكسان خلق فرمود و خصوصيات دنيايي، مثل پدر و فرزند و زن و مرد بودن را نداشتند. سپس آنها را تحت تعليمات پيغمبر معظم اسلام صلي الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام قرار داد و همه نشانه ها و معارف را به آنها تعليم نمود كه فرموده اند: «بنا عُرِف الله و بنا عُبِد الله» خداي تعالي يكي از اين ارواح را بعنوان نمونه بشري كه قرار است خليفه خدا و نشانه پروردگار در روي زمين باشد، در بدن وارد نمود و او را در مقابل چشم دل ملائكه كه همان فهم ملائكه است قرار داد و به آنها امر فرمود كه « اُسْجُدُوا لِآدَمَ » بقرة/۳۴  در مقابل اين اولين نمونه بشريت سجده كنيد. البته سجده ملائكه براي بدن حضرت آدم نبود، بلكه بدن حضرت آدم مانند قبله اي بود و روح مقدس حضرت آدم و تمام افراد بشر منظور سجده ملائكه بوده است . لذا امام عليه السلام مي فرمايد :« الملائكه لخدامنا و خدام محبينا » ملائكه، هم در مقابل ما خدمتگزار و ساجد و متواضع هستند و هم در مقابل محبين ما، كه راه و روش ما را انتخاب كرده اند. در ميان همه ملائكه كه در حال سجده بودند، يك نفر نشسته بود و سياهي عجيبي او را احاطه كرده بود. ما انسانها كه مسجود ملائكه بوديم، اين منظره را مي ديديم. خداي تعالي به ابليس كه سجده نكرده بود خطاب فرمود: چرا به حضرت آدم كه مظهر و نمونه بشريت است سجده نكردي؟ او در جواب گفت: « خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ » ص/۷۶  من را از آتش خلق كرده اي و آتش بر خاك مزيت دارد. لذا حضرت باريتعالي ابليس را مطرودش كرد و انساني را كه به عنوان خليفة اللهي خلقش كرده بود، مزيت داد و تا امروز جنگ و ستيز حق در برابر باطل ادامه پيدا كرده و تا ظهور حضرت بقية الله ارواحنا فداه و غلبه كامل حق بر باطل، اين جنگ در بين بشريت باقي است.

۱۴۲۷/۳/۲۲ قمری – حقيقت علم- فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز

حقيقت علم- فراز پنجم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز   

 

 

معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان فرمودند: متاسفانه ما معناي علم را هم عوض كرده ايم. علم آن چيزي است كه صددرصد درست است. مثلا شما علم داريد كه الان روز است. اما اگر شك داشتيد، اين ديگر اسمش علم نيست. آن چيزي كه امروز بعنوان علم در بين مردم شناخته مي شود، اعم از فلسفه و علوم مادي، فرضياتي بيش نيستند. همه ظن و گماني هستند كه روزبروز عوض مي شوند. مثلا فلاسفه قديم مي گفتند: زمين يك جا ايستاده و همه كرات دورش مي چرخند، اما امروز مي گويند: كره زمين دور همه مي چرخد. داروين فرضيه اي را مطرح كرد و خودش معتقد بود فرضيه است، ولي ما آن را بعنوان علم پذيرفته ايم. اگر كسي از قول خدا و پيغمبر حرفي را بگويد، اسمش را علم نمي گذارند، مي گويند اينها مسائل ديني است و با بي اعتنايي با آن برخورد مي كنند. اما اگر گفتند: علم اينطور مي گويد، منظورشان دانشمنداني هستند كه از ظن و گمان خود پيروي كرده اند. « وَ إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً » نجم/۲۸ ظن و گمان، انسان را از چيزي بي نياز نمي كند. آنچه كه خداي تعالي فرموده و هيچ اشتباهي ندارد، علم است. كلمات پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و ائمه معصوم از جهل، علم است. بنابراين هرچه در ذهنتان هست كه سرچشمه اش گفتار خدا و پيغمبر و ائمه اطهار عليهم السلام نيست، بيرون كنيد. چه به آن يقين كرده باشيد و چه يقين نكرده باشيد. حضرت رضا عليه السلام در جرياني به حاجي اشرفي كه از علماي بزرگ بابل بوده است، فرمودند: « آيينه شو جمال پري طلعتان طلب…….جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب » يعني اول قلبت را پاك كن، تزكيه نفس كن، از ظنون و گمانها خودت را جدا كن و آينه شو. آن وقت آيينه را در مقابل هر چيز كه نگه داري، عكس همان چيز در آينه مي افتد. ما هم كه جز خدا و پيغمبر و ائمه اطهار عليهم السلام كسي را نمي شناسيم. آيينه قلبمان در مقابل صورت و سيرت اين خاندان قرار مي گيرد. جمال پري طلعتان در قلبمان منعكس مي شود. سعي كنيد درباره آنچه قرآن و خاندان عصمت عليهم السلام فرموده اند فكر كنيد. امام عليه السلام مي فرمايد: « التفكر دليل العقل » انسان، با فكر بسوي عقل راهنمايي مي شود. عقل، همان فطرتي است كه در وجود شما هست و با خلقت شما خلق شده، عقل جز گفتار خاندان عصمت عليهم السلام چيز ديگري نمي گويد. كوشش كنيد مردم را به عقل و قرآن و روايات دعوت نماييد كه همه اينها منتهي مي شود به ذات مقدس پروردگار و خداي تعالي فرموده است: « وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعَا إِلَي اللَّهِ » فصلت/۳۳ سخن چه كسي بهتر است از كسي كه مردم را بسوي خدا دعوت كند. اگر اين برنامه را عمل كنيد ان شاءالله از ياران امام عصر ارواحنا فداه خواهيد شد و موفق خواهيد بود.

۱۴۲۷/۳/۲۲ قمری – راه سعادت- فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز

راه سعادت- فراز چهارم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز

 

 

معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند: براي جلوگيري از اين انحراف، حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام پس از آن حديث شريف، جمله اي مي فرمايد كه سراسر قرآن و روايات آن را تاييد مي كنند. فرمود: « بشرطها و انا من شروطها ». يعني اگر مي خواهيد وحدانيت خدا را بفهميد، بايد آن طور كه من مي گويم معتقد باشيد. آن راهي كه من به شما نشان مي دهم صحيح است. اينجا ديگر ظن و گمان كنار مي رود و هر چه را خدا خوب بداند، شما هم خوب مي دانيد و هر چه را بد بداند، بد مي دانيد. « عَسَي أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسَي أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ » بقرة/۲۱۶ ظن و گمان، اگر در ارتباط با خداي تعالي نباشد، اگر « من دون الله » باشد و ارتباطي با حقايق نداشته باشد، هواي نفس شماست. اگر هدايت از طرف خدا نرسيده بود، اين ظن و گمان موجه بود و مورد مواخذه و سرزنش واقع نمي شديد، اما وقتي از طرف خدا هدايت آمده، هر كس كه ادعا مي كند مسلمان است و خدا را قبول دارد، بايد پيرو ظن و گمانش نباشد. اگر مي خواهيد در سير الي الله موفق باشيد، بايد اين كار را بكنيد: دكتر و مهندس و مجتهد و آيت الله و عالم و جاهل، همه بايد گمانهاي خود را دور بريزيد و از هدايت الهي پيروي كنيد. در روايات هست كه اگر كسي قرآن را به راي خودش تفسير كند، « ان اصاب فقد اخطا » اگر درست هم تفسير كند، خطا كرده است. مثلا شما از شيراز به قصد تهران، بدون گرفتن راهنمايي از يك فرد مطلع، در راهي حركت كرديد. احتمال اينكه به مقصد برسيد و درست رفته باشيد خيلي كم است. حتي اگر درست هم رفته باشيد، باز خطا كرده ايد. چون تحقيق بيشتري نكرديد. از اهلش سوال نكرديد و در تمام راه در شك هستيد كه آيا من درست مي روم يا نه. خدا و پيغمبر  و ائمه اطهار عليهم السلام ، راهنمايان ما در دين هستند. هر چيزي را كه به نظرتان درست رسيد و به خاندان عصمت عليهم السلام مراجعه كرديد و تاييد نمودند، درست است. و الا چه نظرتان درست باشد، چه نادرست، اشتباه كرده ايد. كسي كه در مرحله يقظه است، تازه از خواب بيدار شده، سر چند راهي قرار گرفته و نمي داند از كدام طرف بايد برود. لذا اولين قدم اين است كه اعتقاداتش را از راه صحيح بدست بياورد و صحيح فكر كند و آيات و روايات را بررسي كند و تاييداتي براي راه تزكيه نفس بدست بياورد كه البته كار بسيار مشكلي است. ولي خداي تعالي قرآن را خيلي سهل و آسان قرار داده و مي فرمايد: « وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ » قمر/۱۷ ما قرآن را براي يادآوري آسانش كرديم. در جلسه امتحان دنيا، با اينكه معلم را بالاي سرتان قرار داده اند تا اگر اشتباهي كرديد به شما تذكر دهند، يك كتاب هم به شما داده اند كه هر جا اشتباه كرديد از آن كتاب، جواب درست را پيدا كنيد و حتي فرموده اند: اگر چيزي را بلد بوديد واجب است به ديگران هم ياد بدهيد، در عين حال ما اشتباه مي كنيم، راه را عوضي مي رويم، چرا؟ چون « إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ » نجم/۲۳ مي خواهيم مستقلا فكر كنيم و از گمانهاي خود پيروي نماييم.

۱۴۲۷/۳/۲۲ قمری – حديث سلسلة الذهب – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز

حديث سلسلة الذهب – فراز سوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز   

 

 

معظم له در فراز سوم از فرمايشاتشان فرمودند: مردم نيشابور وقتي به حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام كه از طرف خاندان عصمت بعنوان صراط مستقيم معين شده است برخورد كردند، از ايشان خواستند روايتي را از جد بزرگوارش برايشان نقل نمايد، اينكه مردم نيشابور نگفتند: آقا خود شما هر چه صلاح مي دانيد بفرماييد و درخواست نقل حديث از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله نمودند درسي است براي ما. چون ما معتقديم اگرچه ائمه اطهار عليهم السلام در علم و عصمت، با پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله مساوي هستند، ولي نبوت ندارند. همانطور كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله به اميرالمومنين عليه السلام فرمود: « انت مني بمنزلة هارون موسي الا انه لا نبي بعدي » تو جانشين من هستي. الا اينكه از طرف خدا درباه معارف به تو وحي نمي شود. حضرت اميرالمومنين عليه السلام در علم و عصمت بايد با پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله مساوي باشد تا بتواند بعنوان جانشين ايشان قرار بگيرد. چون جانشين يك فرد بايد همه خصوصيات آن فرد را دارا باشد تا بتواند جانشين واقعي او باشد. اما چون پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله خاتم الانبياء است و نبوت را ختم كرد، ساير ائمه اطهار عليهم السلام نبوت ندارند. حضرت علي بن موسي الرضا عليه السلام هم از اين مورد مستثني نيستند. لذا هر چه ايشان يا هر كدام از ائمه اطهار عليهم السلام فرموده اند، تمامش از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله است. پيغمبر هم به تاييد خداي تعالي كه فرموده « مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَي  إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَي » نجم/۳و۴  هر چه مي فرمايد از طرف خداست. در روايات فرموده اند: اگر روايتي را مثلا امام صادق عليه السلام فرموده و شما به حضرت رضا عليه اسلام يا پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله يا هر كدام از ائمه ديگر نسبت داديد، اشكالي ندارد. لذا حضرت رضا صلوات الله عليه در جمع مردم نيشابور، حديثي را با ذكر تمام سندش، كه نامش شد حديث سلسلة الذهب، يعني سلسله راويانش همه از ائمه اطهار عليهم السلام هستند، از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله به نقل از جبرئيل بيان مي فرمايند كه : « قال الله تعالي: كلمة لااله الاالله حصني فمن دخل في حصني امن من عذابي ». اگر چه جمله كوتاهي است ولي خيلي پرمعناست. هر كس كلمه لااله الاالله را بگويد، از عذاب نجات پيدا مي كند. اما اگر كسي فرعون را خداي خودش بداند و مثلا نام الله را روي او بگذارد و بگويد لااله الاالله، آيا باز هم از عذاب در امان است؟ اگر اسم خورشيد را الله بگذاريد، خورشيد هم نور مي دهد، هم يكي است، آيا واقعا خورشيد خداست؟ اگر شما رئيس اداره را روزي دهنده خود تصور كرديد و خدا را موثر ندانستيد، بازهم لااله الاالله را گفته ايد، ولي منظورتان از الله، رئيس اداره است. فقط اسم عوض شده است. خداي تعالي مي فرمايد: « إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَ آبَاؤُكُمْ » نجم/۲۳ بطور كلي هر چيزي كه معتقد باشيد مستقل از خداي تعالي فعال است و به اذن خدا كاري ندارد، براي شما در حكم الله است. و مي توانيد اسم الله را روي آن بگذاريد.

۱۴۲۷/۳/۲۲ قمری – ظن و گمان – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز

ظن و گمان – فراز دوم از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز  

 

 

معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند: درباره ملائكه، خداي تعالي مكرر در قرآن فرموده است كه آنها زن نيستند، باز هم وقتي كه مي خواهند تصويري از ملائكه بكشند، به صورت زنهايي مي كشند كه دو تا بال دارند، درباره ي اولياء خدا، فكر مي كنند زاهد كسي است كه يك لباس كثيف و پاره اي پوشيده باشد و زندگي خوب و مرفهي نداشته باشد. مشكل كار اينجاست كه ما مي خواهيم همه ي معنويّات را با آنچه در ذهنمان هست تطبيق بدهيم. اما خداي تعالي مي فرمايد: « إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ » نجم/۲۳، مردم پيروي نمي كنند مگر از گمانهايشان « وَ مَا تَهْوَي الْأَنْفُسُ » نجم/۲۳، و هر چه هواي نفسشان بخواهد، « وَ لَقَدْ جَاءَْهم مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَي » نجم/23 در حاليكه كه از طرف پروردگار هدايت براي آنها آمده، ولي باز با اين حال دنبال گمانشان مي روند، « أَمْ لِلْإِنْسَانِ مَا تَمَنَّي » (نجم / ۲۴) آيا براي انسان آنچه را تمنّا مي كند خواهد بود؟ يعني شما اگر چيزي را با ظنّ و گمان و پيروي از هواي نفس خودتان تصور كرديد، به همان چيزي كه مورد نظرتان بوده مي رسيد. و حال اينكه « فَلِلَّهِ الْآخِرَةُ وَ الْأُولَي  » نجم/۲۵ از لحظه ا ي كه روح شما را خداي تعالي خلق كرد تا  برزخ و قيامت، همه در اختيار خداست. پس اگر مي خواهيد چيزي را بفهميد، اگر مي خواهيد به خدا برسيد ، برويد در خانه خدا و ظنّ و گمانتان را كنار بگذاريد. نمي شود كسي درباره ي پيغمبر يا خدا آن تصورات غلط را داشته باشد و بتواند خود را به آنها نزديك كند. پس هر كس مي خواهد نفسش را تزكيه كند و به كمالات و حقايق برسد، بايد در اوّلين قدم، ظنّ و گمانش را درباره  حقايق كه با متابعت از هواي نفس به آن معتقد شده است، كنار بگذارد، تخته ي سياه روحش را از همه خطوط مختلف و نوشته هاي بيهوده پاك  كند تا خداي تعالي و خاندان عصمت عليهم السلام حقيقت را برايش بيان كنند. براي مثال شما مي خواهيد در نماز به امام جماعتي اقتدا كنيد، فرموده اند شرطش اين است كه عادل باشد و نمازش را صحيح بخواند. اينكه قيافه اش چطور است يا قدش كوتاه و بلند است يا امثال اينها نبايد براي شما معيار باشد. اگر خواستيد به هر چيزي فكر كنيد، اوّل به خدا و كساني كه از طرف خدا حرف مي زنند مراجعه كنيد، ببينيد آنها چه فرموده اند، هر چه آنها فرمودند شما همان را محلّ فكرتان قرار بدهيد. حتي اگر درباره معرفت به ذات مقدس پروردگار، خودتان بنشينيد و ساعتها فكر كنيد، با ظن و گمان به جايي نمي رسيد.

۱۴۲۷/۳/۲۲ قمری – تصورات – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز

تصورات  – فراز اول از بیانات حضرت آیت الله ابطحی در جمع سالکین الی الله در دفتر شيراز   

 

 

بسمه تعالي………………. حضرت آيت الله ابطحي مد ظله العالي در روز جمعه ۲۲ ربيع الاول سال ۱۴۲۷ و در جمع سالكين الي الله در دفتر شيراز، ضمن قرائت آيه شريفه « إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَ آبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ مَا تَهْوَي الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جَاءَ‌هُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَي » نجم/۲۳ و در توضيح آن فرمودند: اگر ما به حقيقت اين آيه شريفه عمل كنيم، به همه حقايق مي رسيم و در غير اين صورت هر چه هم زحمت بكشيم باز احتمال انحرافمان خيلي زياد است. اكثر ما مردم درباره هر چيزي تصوراتي در ذهنمان داريم. مثلا درباره خدا، پيغمبر، ائمه، ملائكه و قرآن تصوراتي مي كنيم كه با واقعيت متفاوت است. مثلا در گذشته درباره خدا تصوراتي داشتند كه خدا به شكل خورشيد است يا به صورت ماه و ستارگان است. تا جايي كه در هندوستان،  معبدي هست با 22 گنبد طلا كه زير هر گنبد، ۳ صورت از خداي تعالي مجسم شده و همه با هم متفاوتند. علتش هم اين است كه افراد ثروتمند هند، هر كدام خدا را به شكلي كه در مكاشفاتشان ديده اند، به همان شكل مجسمه اي مي سازند و گنبدي برايش درست مي كنند. در گذشته نيز در زمان حضرت ابراهيم عليه السلام، آذر كه ظاهرا عموي ايشان بوده، بت تراش بود. به هر شكلي كه مي خواست بتها را مي تراشيد و حضرت ابراهيم، چون كودك و تحت تكفل ايشان بود، بايد بتها را به بازار براي فروش مي برد. حضرت ابراهيم هم ريسماني به گردن اين بتها مي انداخت و در كوچه ها مي كشيد و صدا مي زد: بياييد اين خداهاي بدبختتان را بخريد. امثال اين مسائل در گذشته ها زياد بوده و هر چه انبياء مي گفتند: اينها كه شما مي گوييد، خدا نيست، قبول نمي كردند. حتي درباره پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله با ظن و گمان خودشان وقتي آن حضرت را مقايسه مي كردند، او را مجنون مي گفتند و خود را عاقل تصور مي كردند. در موقع وفات هم پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله را اين طور معرفي مي كنند كه : « ان الرجل ليهجر ». اين مرد هذيان مي گويد، بيهوده حرف مي زند. و متاسفانه از اين قبيل مطالب را روي گمان و ظن خودشان، زياد به پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله نسبت داده اند.

۱۴۲۷/۳/۲۹ قمری – تفاوت انسان با حيوان – فراز پنجم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

تفاوت انسان با حيوان – فراز پنجم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت    

   

 

بسمه تعالي……………….معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان فرمودند: اگر كسي با وجود همه اين هدايتها و مهرباني ها و تذكرات خداي تعالي، باز هم مثل بچه اي لجبازي كند و امتحانش را درست ندهد، جايش در زباله داني است. جهنم، زباله داني است كه موجودات از حيوان پست تر را در آن مي ريزند. چون حيوان آزارش به كسي نمي رسد، اگر هم چند تايي از آنها نيشي داشته باشند، براي دفاع از خودشان است. و الا بندگي كامل خدا را مي كنند. مثلا الاغ نمي گويد حالا كه هواپيما و ماشين اختراع شده، من ديگر بار نمي برم. باز هم همان كارش را انجام مي دهد. اما دانش آموزي كه در مدرسه و جلوي معلمين، بدي هاي زيادي كرده، بعضي از معلمين را كشته، سبب غيبت و نيامدن بعضي از معلمين به سر جلسه  امتحان شده، اين فرد مانند زباله است و زباله هم زياد ماندنش، مايه فساد است. لذا بايد سوزانده شود. و بهترين جايش جهنم است. « كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُوداً غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ »نساء/۵۶ بايد عذاب را هم بچشد، چون از حيوانات بدتر است. لذا خداي تعالي مي فرمايد: « فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَ نُذُرِ »قمر/۱۶ عذاب من براي كسي كه عبرت نگيرد و متذكر نشود بايد چگونه باشد؟ با همه اينها، آن قدر خداي تعالي رحمان است كه مي فرمايد : اگر مردم و افراد متديني كه فقيرند، خيال نمي كردند راه رسيدن به ثروت اين است كه كافر شوند، حتي سقف و پله خانه هاي كفار و مشركين را از نقره قرار مي داديم. چون اينها در آخرت هيچ بهره اي ندارند. بعضي ممكن است فكر كنند ما كه مزاحمتي براي كسي نداريم. نماز شبمان ترك نمي شود، صفت بدي نداريم و كارهاي خوب را انجام مي دهيم. اما فقط همين نيست. چون حيوانات هم بنده اند و آزارشان به كسي نمي رسد. بايد انسان با حيوان فرق داشته باشد. دستوراتي از جانب خداي تعالي آمده؛ اگر زندگي دنيايت خراب است، وقت داري، درستش كن. در جلسه امتحان، اگر مي تواني يك نوآوري داشته باش تا به هم نوعت كمك كني. به نفر بغل دستت كه در امتحان گير كرده، كمك كن و جواب را يادش بده. « زكات العلم بذله » اگر نويسنده ايد، بنويسيد. اگر گوينده ايد، بگوييد. به جامعه خدمتي بكنيد، كارهاي مهمي در روي زمين انجام دهيد. و بهترين خدمت به مردم، اين است كه انسان مردم را به سوي خدا دعوت كند كه فرموده است « وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً مِمَّنْ دَعَا إِلَي اللَّهِ »فصلت/۳۳ چه كسي بهتر است از كسي كه مردم را به سوي خدا دعوت كند. پس ان شاء‌الله كوشش كنيم، هم متدين باشيم، هم اعتقاداتمان خوب باشد، هم تزكيه نفس كرده باشيم، هم اعمال ديني مان خوب باشد و هم بيشترين و بهترين خدمت را به مردم انجام داده باشيم.

۱۴۲۷/۳/۲۹ قمری – رحمانيت پروردگار – فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

رحمانيت پروردگار – فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت         

  

 

بسمه تعالي……………….معظم له در فراز چهارم از بياناتشان فرمودند : خداي تعالي در دنيا ، همان حقايقي را كه در روز اول بر قلب مقدس پيغمبر اكرم صلي الله عليه واله نازل شد و بخشي از آن را در عالم ارواح به ما تعليم دادند ، بوسيله قرآن به ما يادآوري مي فرمايد و اين لطف بزرگي است كه از ناحيه پروردگار متعال به ما شده است . در جلسات امتحان دنيايي ، معمولا اجازه نمي دهند شما از رفيق بغل دستتان كمك بگيريد يا از روي كتاب درسي جواب را بنويسيد و يا از معلمين راهنمايي بخواهيد ، بايد از همان علومي كه در ذهنتان طي يك سال ثبت شده است استفاده كنيد، ولي خداي تعالي با معلمين بشري خيلي تفاوت دارد ، مهرباني و رحمانيت خداي تعالي ايجاب كرده كه ۱۲۴ هزار نفر پيغمبر بفرستد ، حجت بفرستد ، قرآن نازل بفرمايد و حتي آسان قرارش دهد « وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ » قمر/۱۷ براي اينكه مطالب امتحان يادتان بيايد . خداي تعالي دوست دارد و مي خواهد همه را بهشتي كند ، اصرار دارد كه همه نمراتشان ۲۰ باشد ، كمكشان مي كند « وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ »شوري/۳۰ ، از بسياري از اشتباهاتشان مي گذرد و نديده مي گيرد ، به يك عده، هر چه هم اشتباه كرده باشند ، باز نمره ۲۰ مي دهد . آن قدر خداي تعالي مهربان است كه اگر يك نفر، در يكي از جزاير قرار مي گرفت و تنهاي تنها بود ، ممكن بود خداي تعالي به او لباس و خوراك و سر پناهي ندهد ، ولي معارف را به او يادآوري مي كرد . خود او را پيغمبر قرار مي داد ، به وسايلي به او حقايق را مي فهماند . حضرت ابراهيم تنها بود ولي خداي متعال دائم براي هدايتش به او وحي مي كرد. چون فرموده است « إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَي » ليل/۱۲ هدايت بر عهده ماست و به پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله فرموده:« إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ » قصص/۵۶ تو هرگز نمي تواني هر كه را دوست داري هدايتش كني، بلكه خدا هر كس را بخواهد هدايت مي كند. بعلاوه خداي تعالي به انسان، عقل را بعنوان حجت باطني عنايت فرموده تا بوسيله آن، همه حقايق در وجود انسان فطري باشد. فطري يعني نمي توانيد از وجودتان بيرونش كنيد، مثل گرسنگي كه نمي توانيد فراموشش نماييد. «فطرت» در لغت يعني «خلقت». بمجرد اينكه روح ما را خداي تعالي بصورت قوه دراكه اي خلق فرمود، همه حقايق و علوم لازم را نيز به آن تعليم فرمود.

۱۴۲۷/۳/۲۹ قمری – ورود به دنيا – فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

ورود به دنيا – فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت      

 

 

بسمه تعالي……………….معظم له در فراز ديگري از فرمايشاتشان فرمودند : ما در عالم ذر ، راحت زندگي مي كرديم ، هيچ نزاع و دعوا و مزاحمتي نبود ، صد در صد همه چيز در اختيارمان بود ، و فقط  از روي فطرتمان كار مي كرديم ، شيطان از يك طرف دعوت به بدي مي كرد و پروردگار متعال و علومي كه فرا گرفته بوديم، از طرفي ما را به سوي خوبيها دعوت مي كردند . در اين بين ، يك عده تابع شيطان شدند . ممكن است اين سوال در ذهن شما بوجود آيد كه چطور با آن همه علم و دانش، باز هم يك عده تابع شيطان شدند . در جواب عرض مي كنيم: همانطور كه شيطان ، حضرت آدم ، نمونه اول بشريت را فريب داد و او از ميوه شجره منهيه خورد . با اينكه خداي تعالي به او امر فرموده بود: نخور . قابيل هم با فاصله زماني كمي تحت تاثير شيطان واقع شد . ما نيز فرزندان همان آدم هستيم ، همان اختياري كه باعث انحراف حضرت آدم شد و ۲۰۰ سال توبه اش طول كشيد ، همان اختيار را ما هم داريم . اختيار لازمه اش اين است كه هر كسي يك راهي را انتخاب بكند . و لذا جمعي، از همان جا تابع شيطان شدند . البته نبايد فكر كنيد جمعيت تابعين شيطان خيلي زياد است ، چون طبعا هر چه زندگي قبل از ظهور طول بكشد ، حداقل به همان مقدار، بعد از ظهور، بشر زندگي خواهد كرد و اگر در زمان قبل از ظهور، جمعيت كره زمين از يك نفر به 5/6 ميليارد نفر رسيده است ، بعد از ظهور كه مثلا با  ۷ ميليارد شروع مي شود ، چقدر خواهد شد ؟ بنابراين جمعيت خوبان هميشه زياد است و خداي تعالي فرموده « أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ » مومنون/۱۰۵. بايد روي كره زمين بندگان صالح زندگي كنند . بعد از عالم ذر ، انسانها وارد دنيا مي شوند و در اينجا، مشكلات مهمي مثل تولد سني و شيعه ، سيد و غير سيد ، فلج و غير فلج و كند فهم و خوش فهم، از نظر علمي حل مي شود . فرض كنيد ، يك دانش آموز بي ادب و بي انضباط كه در مدرسه ، از چشم معلمين خود افتاده ، وقتي وارد جلسه امتحان مي شود ، جاي پستي به او مي دهند ، زياد احترامش نمي كنند ، امتيازي برايش قائل نمي شوند ، مي گويند: هم جبران بي انضباطي مدرسه ات را بايد بكني و هم بايد امتحان بدهي . اما آن كسي كه انضباطش در مدرسه خوب بوده، وقتي وارد جلسه امتحان مي شود ، جاي بهتري به او مي دهند ، اگر هم مشكلي داشته باشد با او كنار مي آيند ، مي گويند اين فرد سابقه خوبي داشته است . وضع ورود افراد به دنيا هم بر همين اساس فرق مي كند . خداي تعالي مجازات اعمال عالم ذر را در نحوه ورود به دنيا قرار داده ، مثلا بعضي ها مي گويند چرا ما در زمان غيبت متولد شديم ، جواب اين است كه تو حتما كاري در عالم ذر كرده اي ، پيروي از شيطان كرده اي كه خداي تعالي مقرر فرموده، تو در اين زمان به دنيا بيايي .

۱۴۲۷/۳/۲۹ قمری – عالم ذر – فراز دوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

عالم ذر – فراز دوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

 

 

بسمه تعالي……………….معظم له در فراز ديگري از فرمايشاتشان فرمودند : روح مطهر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله وقتي خلق شد ، يك ظرف به تمام معنا بزرگ و خالي بود ، خداي تعالي مي فرمايد : « وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدَي » ضحي/۷ هر مخلوقي بدون راهنمايي پروردگار، «ضالّ» است. «ضالّ» يعني هيچ چيز نمي داند . خداي تعالي چون پيغمبرش را دوست داشت و بلكه خلقت پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله براي اين بود كه پروردگار متعال، خودش را در اين آينه با عظمت، به بشر و به همه موجودات نشان بدهد ، بدون هيچ فاصله زماني ، همه علوم را در روح مقدس پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله به وديعه نهاد كه در دعاي ندبه مي خوانيم : « و اودعته علم ما كان و ما يكون الي انقضاء خلقك ». در عالم ارواح، خداي تعالي بوسيله خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام كه واسطه فيض براي ما بودند ، همه خوبيها و بديها را به ما تعليم فرمود كه فرموده اند :« بنا عرف الله، بنا عبد الله ». و ما بعد از آن ربّمان را شناختيم . پس از عالم ارواح ، ما به عالم ذر وارد شديم . شايد وقتي ارواح انسانها ، بدن حضرت آدم را كه براي نمونه و بعنوان ابوالبشر در مقابل ملائكه قرار گرفته بود ديدند ، در دل طمع كردند و با خود گفتند: اگر ما هم وسيله اي مثل بدن داشتيم، بهتر مي توانستيم عبادت خدا را بجا آوريم ، ركوع و سجود نماييم ، لذا خداي تعالي يك بدن ذره اي و بسيار كوچك به ما عنايت كرد و اين بدن ذره اي هميشه با ما هست . در دنيا و قبر و بهشت و جهنم برزخي ، همه جا با ما هست و در واقع ماكت كوچكي از همين بدن فعلي ما مي باشد . ما داراي بدن شديم ، اما خدا را مي شناختيم ، حقايق را مي دانستيم ، همان طور كه حضرت آدم، همه خوبيها و معارف را مي دانست « وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا » بقرة/۳۱. و البته تعلقي هم به بدن پيدا كرديم . چون داشتن اختيار و تعلق به بدن ، باعث مي شود انسان، قدري خوبيها و بديهايش را نشان دهد . اگر ما مثل ملائكه بدن مادي نمي داشتيم ، شايد اصلا فرق بين بديها و خوبيها ديده نمي شد و امتحان ما كامل نمي گرديد و شايد به هيچ وجه نمي توانستيم گناهي بكنيم . 

۱۴۲۷/۳/۲۹ قمری – يادآوري عالم ارواح – فراز اول از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

يادآوري عالم ارواح – فراز اول از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت          

 

 

بسمه تعالي……………….حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در جمعه آخر ماه ربيع الاول سال ۱۴۲۷ و در جمع سالكين الي الله در كلاردشت، ضمن قرائت آيه شريفه « وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ » قمر/۱۷ فرمودند : يكي از خصوصيات قرآن مجيد اين است كه بسيار فصيح و بليغ است . فصاحت، صنعتي از كلام است كه بايد كلمات بيان شده با يكديگر متناسب باشند و بلاغت يعني اينكه كلام بسيار ساده و روشن براي ديگران بيان شود و منظور گوينده را بخوبي برساند . فصاحت و بلاغت قرآن در حد اعجاز است . يعني اگر جن و انس پشت به پشت هم بدهند و بخواهند كلامي در اين حد از فصاحت و بلاغت بياورند ، نمي توانند. لذا خداي تعالي مي فرمايد : « وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ » قمر/۱۷ ، «ما» قرآن را آسان قرار داديم و كار ديگران نبوده است . علت اينكه خداي تعالي قرآن را فصيح و بليغ و آسان قرار داده، اين است كه خودش فرموده: «لِلذِّكْرِ» براي تذكر و ياد آوري براي همه، چون خداي تعالي همه اسماء و نشانه ها و علوم مورد نياز بشر را در عالم ارواح، بوسيله روح مطهر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام، به ارواح همه انسانها كه تا روز قيامت در كره زمين مي آيند ، تعليم داد و ۲۰۰۰ سال براي تثبيت آن علوم و حقايق، عالم ارواح طول كشيد . البته خداي تعالي مي توانست با يك اراده ، همان طور كه علوم را بلا فاصله پس از خلقت ارواح انسانها ، به آنها تعليم فرمود ، در روحشان تثبيت هم بنمايد ولي چون انسان مختار است و بايد با اختيار خودش، خوبيها را در وجودش تثبيت و بديها را از خود دور نمايد، لذا به اختيار ما قرارش داد كه آن علوم را در وجودمان تثبيت كنيم و اين كار ۲۰۰۰ سال طول كشيد . اين مطالب، قصه و تصورات و خيال پردازي نيست، تمامش از آيات قرآن و روايات معصومين عليهم السلام است و حقايقي است كه بر ما گذشته است. 

۱۴۲۷/۴/۳ قمری – فرازپنجم – چهارمين گردهمايي مرحله صراط مستقيم در دفتر تهران

فرازپنجم-چهارمين گردهمايي مرحله صراط مستقيم در دفتر تهران     

 

 

بسمه تعالي………………معظم له در فراز پاياني فرمايشاتشان فرمودند: «صراط مستقيم» جاده اتوبان بسيار پهني است كه خداي تعالي براي رسيدن به خودش تعيين كرده و متاسفانه از زمان وفات پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله تا الان، دشمنان تا جايي كه توانسته اند در آن انحراف و خرابي ايجاد كرده اند. اولين انحراف اين بود كه بجاي خليفه تعيين شده از طرف خدا و پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله، جمع شدند و سقيفه اي ترتيب دادند و گفتند: خلافت بايد از ناحيه ما تعيين شود. با اين عمل، يك شكاف عجيبي در صراط مستقيم ايجاد نمودند كه تا امروز هم ادامه دارد. خليفه پيامبر بايد مثل پيامبر باشد، و الا خليفه بودنش معنا ندارد. در دعاي ندبه مي خوانيد « ولولا انت يا علي لم يعرف المومنون بعدي و كان بعده هدي من الضلال و نورا من العمي و حبل الله المتين و صراطه المستقيم » صراط مستقيم، علي بن ابيطالب عليه السلام است. باز در شكاف بعدي مردم از صراط مستقيم منحرف شدند و معاويه را با امام مجتبي عليه السلام عوض كردند، حضرت مجتبي عليه السلام را خانه نشين كردند و معاويه را برگزيدند. شكاف بعدي آن قدر عمق پيدا مي كند كه يزيد فاسق شرابخوار قمارباز را گرفتند و حضرت سيدالشهداء عليه السلام را شهيد كردند. در بعضي قسمتها، جاده صراط مستقيم آنچنان صدمه ديده كه اصلا قابل عبور نيست. در اين مواقع، ائمه اطهار عليهم السلام راهي براي ما از كنارگذر باز كرده اند كه نامش «تقيه» است. اگر چه كنارگذر، مسير خاكي و باريكي است ولي با احتياط و آهسته مي توانيد رد شويد. ائمه اطهار عليهم السلام هر جا كوچكترين دست اندازي در صراط مستقيم پيدا شده تابلويي بالاي آن زده اند كه: احتياط كنيد، مواظب باشيد. فكر ما را دشمنان آنچنان از صراط مستقيم منحرف كرده اند كه گويا قيامتي نيست و زندگي ابدي وجود ندارد. براي زندگي دنيايمان تلاش مي كنيم ولي براي زندگي آخرتمان هيچ تلاشي نداريم… تذكر آخر درباره احكام است. در احكام به سه نحو مي توانيد عمل نماييد: اول اينكه مجتهد باشيد. اگر فرصتش را نداريد، راه دوم اين است كه از مرجعي تقليد نماييد. و راه سوم كه براي سالكين الي الله در مرحله «صراط مستقيم» مناسب تر است، عمل به احتياط مي باشد. يعني از ميان فتاواي مراجع، احوط الاقوال را انتخاب كنيد و به آن عمل نماييد. اميدواريم خداي تعالي تمام اعمال و افكار و اخلاق ما را در صراط مستقيم قرار دهد.

۱۴۲۷/۴/۳ قمری – فرازچهارم-چهارمين گردهمايي مرحله صراط مستقيم در دفتر تهران

فرازچهارم-چهارمين گردهمايي مرحله صراط مستقيم در دفتر تهران   

 

 

بسمه تعالي………….معظم له در بخش ديگري از فرمايشاتشان فرمودند : مواظب باشيد سوءظن به كسي پيدا نكنيد ،« ضع فعل اخيك علي احسنه ». عمل برادر مومنتان را تا مي توانيد حمل بر صحت نماييد. در روايتي از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه اگر 50 نفر مومن، قسم خوردند كه فردي مرتكب گناهي شده و خود آن شخص گفت: من نكرده ام، حرف او را قبول كنيد و آن ۵۰ نفر را تكذيب نماييد. ولي در جامعه ما متاسفانه نه تنها حمل بر صحت نمي شود بلكه به شايعات و احتمالات قطعيت مي دهند و چند تا هم خودشان به آن اضافه مي كنند و ترويجش مي نمايند. بعضي اوقات اعمالي را كه حرام نيست ولي  مورد پسند عده اي در جامعه قرار نگرفته است آن چنان بزرگ و پخش مي كنند كه گاهي منجر به طرد افراد از اجتماع مي گردد. من در مقابل كسي كه از فردي نزد من بدگويي نمايد مي گويم: تو فاسقي، چون اگر حرفت درست باشد، نمّام و سخن چين هستي و اگر دروغ باشد، تهمت هم زده اي و من كلام فاسق را بر كسي كه تا بحال از او بدي نديده ام، ترجيح نمي دهم. اما اگر تحت تاثير چنين افراد نمّامي واقع شويد، كم كم از طرف مقابل، كينه اي در دل شما ايجاد مي شود و روابطتان با او سرد مي گردد و به جاهاي بدي منتهي مي گردد. اگر از كسي كينه اي پيدا كرديد، اين آيه را با خود بخوانيد كه « لَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلاًّ لِلَّذِينَ آمَنُوا »حشر/۱۰. هر قدر هم كه آن فرد به شما بد كرده باشد، باز مسلمان و شيعه علي بن ابيطالب عليه السلام است. بنابراين نبايد فردي كه در صراط مستقيم است از كسي كينه اي داشته باشد يا به كينه اش عمل نمايد و خداي نكرده سبب تفرقه شود، چون يكي از گناهان بسيار بزرگ و مهم، ايجاد تفرقه بين مومنين است. تا مي توانيد همه با هم متحد و در كمال محبت و صميميت باشيد. در مجالستان نجوا نكنيد. طوري حركت نكنيد كه موجب غبطه سايرين گردد كه محزون شدن ديگران در رشد و كمالات شما اثر منفي دارد.

۱۴۲۷/۴/۳ قمری – فراز سوم – چهارمين گردهمايي مرحله صراط مستقيم در دفتر تهران

فراز سوم – چهارمين گردهمايي مرحله صراط مستقيم در دفتر تهران  

 

 

بسمه تعالي ……………….. معظم له در فراز سوم از فرمايشاتشان فرمودند : اگر كسي معتقد به اثر وضعي غذا باشد ، به نظر من مشرك است ، اثر وضعي يعني اينكه چه خدا بخواهد و چه نخواهد ، غذاي حرام در شما اثر مي گذارد . در حاليكه خداي تعالي به شما اجازه داده است غذايي را كه نمي دانيد آلوده به حرام است، بخوريد. نمي شود هم خداي تعالي اجازه دهد شما آن غذا را بخوريد و هم شما را از قربش دور كند . اعتقاد اينكه غذا ، مستقلا و « من دون الله » داراي قدرتي هست كه بدون اذن خدا مي تواند در شما اثر داشته باشد ، انسان را به كفر مي كشاند . خوردن سم يقينا حرام است، ولي اگر انسان سمي را با فشار ظالمي بخورد ، آيا اثر وضعي سم باعث مي شود انسان از خدا دور شود ؟ آيا ائمه اطهار عليهم السلام كه اكثرا توسط دشمنانشان مسموم مي شدند و با زور و فشار سم را مي خوردند ، پس از خوردن سم و بدليل اثر وضعي آن ، از خدا دور مي شدند ؟ اگر كسي ندانست كه در شيشه اي مشروب است و بجاي آب ، آن را خورد و تا صبح، مست و گيج خوابيد ، اين فرد در نماز صبح همان قرب و نزديكي را به خداي تعالي دارد كه در نماز مغرب و عشاء داشته، به جهت اينكه نمي دانسته و آن را خورده است . متاسفانه اين تفكر را صوفيه براي توجيه اعمال خود ترويج نموده اند ، چون وقتي عده اي نزد يكي از اقطاب صوفيه مي روند و مدتي به دستورات او عمل مي كنند و مي بينند اخلاقشان بهتر كه نشده ، بدتر هم شده است و به مكاشفات و روياهاي خوب كه اصل هدفشان نيز بوده نرسيده اند ، به قطبشان كه مراجعه مي كنند ، او مي گويد: شايد تو در بازار غذا خورده باشي و صاحب رستوران ، غذا را آلوده به نجاست كرده باشد ،يا شايد غذاي آلوده به حرام خورده اي و متوجه نبوده اي و لذا غذا در تو اثر وضعي داشته و تو را از خدا دور نموده است . بخاطر همين به جايي نرسيده اي! اما ائمه اطهار عليهم السلام اين طور نبودند ، با اينكه به همه چيز علم داشتند ولي مامور به ظاهر بودند…. در صراط مستقيم از هر گونه اسراف و تبذير دوري كنيد كه خداي تعالي فرموده است « إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ »اسراء/27، ديدگاهتان به اعمال بايد مطابق با ديدگاه خداي تعالي و خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام باشد ، اگر آنها عملي را حرام و عمل ديگري را حرامتر دانستند، شما هم به همان معتقد باشيد. براي مثال فرموده اند: « الغيبة اشد من الزناء » حرمت غيبت از زناء شديدتر است . ولي آيا ما به همان اندازه كه از فرد زناكار متنفريم ، از كسي كه در مقابل ما غيبت نموده ، بدمان مي آيد ؟

۱۴۲۷/۴/۳ قمری – فراز دوم- چهارمين گردهمايي مرحله صراط مستقيم در دفتر تهران

فراز دوم- چهارمين گردهمايي مرحله صراط مستقيم در دفتر تهران    

 

 

بسمه تعالي…………….. معظم له در فراز دوم فرمايشاتشان فرمودند : دومين تذكر به سالكين الي الله در مرحله «صراط مستقيم» اين است كه : بايد در اعمالتان در صراط مستقيم باشيد و خود را از هر گونه افراط و تفريط حفظ نماييد . نه مبتلا به تقدس بيش از حد و وسواس باشيد و نه از آن طرف به  بي بند و باري دچار شويد . « خير الامور اوسطها »، بهترين چيزها ، اين است كه انسان ميانه رو باشد . اعمال عبادي و مستحبات را در حد و اندازه اي انجام دهيد كه برايتان خسته كننده و كسالت آور نباشد . بعضي افراد در اثر افراط در عبادت و مستحبات، خود را مريض مي كنند ، در حاليكه حتي عبادات واجب ، اگر براي بدن ضرر داشته باشد ، نه تنها ثوابي ندارد ، بلكه شايد گناه هم داشته باشد . مواظب باشيد به وسواس در نجاست و طهارت دچار نشويد ، در شهر مكه تنها يك چاه آب وجود داشت ، كه هم كفار و مشركين و هم حيوانات نجسي مثل سگها از آن استفاده مي كردند ، در هيچ تاريخ و روايتي از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله نقل نشده است شكايتي درباره طهارت و نجاست و زندگي در شهر مكه نموده باشند و مسلما ايشان هم از همان چاه استفاده مي كرده اند . كسي كه به وسواس دچار است ، نمي تواند سير الي الله نمايد ، چون وسوسه از طرف شيطان است و فرد وسواسي ، پالان شيطان را روي دوشش انداخته و هر چه او مي گويد، عمل مي كند . نجاست ، اعتباري است كه خداي تعالي روي بعضي چيزها گذاشته است تا اگر متوجه آن شديد ، از آن اجتناب نماييد ، و الا اگر شما ندانيد كه مثلا لباستان نجس شده و با آن نماز بخوانيد ، نمازتان صحيح است. بنابراين نجاست داراي اصالت ذاتي نيست و نبايد نسبت به آن دچار وسواس باشيد . از آن طرف نسبت به اين مسائل ، بي توجه و بي بند و بار هم نباشيد… با مردم همان طور كه ائمه اطهار عليهم السلام معاشرت مي نموده اند ، زندگي كنيد . كسي بود كه دعوت ديگري را قبول نمي كرد، مي گفت: احتمال مي دهم او رباخوار و مالش آلوده به حرام باشد ، اين فرد اولا غيبت كرده و ثانيا شايد تهمت زده باشد ، تو كه از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله و ائمه اطهار عليهم السلام بالاتر نيستي! آنها حتي به خانه كفار مي رفتند و از غذايشان تناول مي فرمودند و هيچ وقت از مردم كناره گيري و دوري نمي كردند . 

۱۴۲۷/۴/۳ قمری – چهارمين گردهمايي مرحله صراط مستقيم در دفتر تهران

چهارمين گردهمايي مرحله صراط مستقيم در دفتر تهران     

 

 

بسمه تعالي ………………  در چهارمين گردهمايي مرحله «صراط مستقيم» كه در دفتر تهران، در شب سوم ربيع الثاني سال ۱۴۲۷ برگزار گرديد ، پس از تلاوت آياتي از قرآن و بيان سخناني توسط آقاي مهندس حسنلو ، حضرت آيت الله ابطحي مد ظله العالي به بيان مطالب مهمي پيرامون مرحله «صراط مستقيم» پرداخته و فرمودند : كسي كه از خواب و غفلت بيرون آمده و مرحله يقظه را گذرانده و بعد توبه نصوح كرده و مدتي در مرحله استقامت خودش را محكم در راه دين قرار داده ، اين شخص طبعا آمادگي حركت بسوي خدا و حركت در صراط مستقيم را دارد . همان صراط مستقيمي كه در هر نماز واجب و مستحب از خداي تعالي ، هدايت به آن را طلب مي كنيم . براي موفقيت در اين مرحله لازم است به تذكراتي كه داده مي شود و موافق فطرت و وجدانتان نيز هست ، عمل نماييد تا زحمتتان به ثمر نشيند و انشاءالله در زمان ظهور ، پاك و تزكيه شده ، با صورتي پر از نور به محضر حضرت بقيه الله ارواحنافداه مشرف شويد ، همانطوري كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله به علي بن ابيطالب عليه السلام فرمود « و شيعتك علي منابر من نور مبيضة وجوههم حولي في الجنة و هم جيراني ». تذكر اول : مهمترين چيزي كه در مرحله صراط مستقيم بايد به آن بپردازيد و ياد مطالبش را در وجودتان تثبيت نماييد ، اعتقادات صحيح است . اعتقادات شما تنها از پدر و مادر و كوچه و بازار نبايد بدست بيايد ، بلكه تمام اعتقاداتتان بايد تحقيقي و بدور از هر گونه افراط و تفريط باشد . اگر اعتقادتان درباره پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله از راه صحيحي بدست نيايد ، به همان جسارتها و توهين هايي كه كفار و مشركين به ايشان مي كردند ، دچار مي گرديد و شما هم ممكن است نستجيربالله قائل به جنون ، بيسوادي ، جهل ، سحر و امثال اين انحرافات نسبت به آن بزرگوار بشويد . معتبرترين و كاملترين ماخذ كسب اعتقادات صحيح ، قرآن و روايات اهل بيت عليهم السلام است . اعتقادي كه حتي از زبان سقراط و افلاطون و امثال اينها بدست بيايد ، فايده اي ندارد ، بلكه آن اعتقادي براي شما مفيد است ، كه از زبان امام صادق عليه السلام بدست شما رسيده باشد . بنابراين كوشش نماييد ، در اعتقادات در صراط مستقيم و در چهار چوب قرآن و روايات حركت نماييد و از آن منحرف نشويد . 

۱۴۲۷/۴/۷ قمری – فلاح و رستگاري – فراز پنجم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

فلاح و رستگاري – فراز پنجم از فرمايشات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت    

   

 

بسمه تعالي…………………. معظم له در فراز پاياني فرمايشاتشان فرمودند: بنابراين طبق دستور خدايي كه رحمان است، بايد انسان باشيم، تزكيه نفس كنيم تا روحمان تميز شود و حكمتي كه در عالم ارواح به ما تعليم داده اند به زبانمان جاري شود. چون خداي حكيم، هيچ وقت حكمت را به زبان كسي كه قلبش پر از آلودگي و صفات رذيله است جاري نمي كند. تو قلبت را از كينه توزي ها، حسادتها، تكبرها و صفات رذيله مختلف پاك كن، « إِلَّا مَنْ أَتَي اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ »شعراء/۸۹ باش تا آب حكمت، در دلت جاري شود كه فرموده است: « وَ أَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَي الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً »جن/۱۶. اگر مردم روي طريقه اسلام استقامت كنند، در صراط مستقيم حركت كنند، يك آب تميز و گوارايي به آنها مي چشانيم كه حيات آنها را تضمين مي نمايد. چون « مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ »انبياء/۳۰.  حيات شما به اين آب بستگي دارد. مثل اينكه شما به اداره آب محلتان برويد و درخواست انشعاب آب بكنيد. به شما مي گويند: اول برو، لوله آبت را از كثافات تميز كن، ما آب را به تو مي دهيم، اصلا آب مال شماست. اگر بگويي من حوصله تميز كردن لوله و مجراي آب را ندارم، به رستگاري نمي رسي . چون خداي تعالي ۱۱ قسم خورده و فرموده : « قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا »شمس/۹. به تحقيق رستگاري مال كسي است كه تزكيه نفس كند. در ادامه خداي تعالي فرموده است « أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ »رحمن/8. در ميزان طغيان نكنيد. منظور از ميزان، تنها ترازو نيست. بلكه در وجود خودتان، در صراط مستقيم باشيد. از افراط و تفريط دوري نماييد. « وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ »رحمن/9. يك نمونه از افراط و تفريط، همين كم فروشي است. با عدالت، وزن را انجام دهيد و كم فروشي نكنيد. در ادامه آيات، خداي تعالي با كمال مهرباني به بيان نعمت هايش پرداخته كه « وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا »ابراهيم/۳۴. اگر بخواهيد نعمت هاي پروردگارتان را بشماريد، نمي توانيد حساب كنيد. « فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ »رحمن/۱۳. مكرر در اين سوره مي فرمايد: اي گروه جن و انس! كدام نعمت پروردگارتان را تكذيب مي كنيد؟ اميدواريم خداي تعالي همه ما را انسان واقعي قرار دهد و توفيق تزكيه نفس و سلامت قلب را به همه ما عنايت فرمايد. 

۱۴۲۷/۴/۷ قمری – نزول دوم قرآن – فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

نزول دوم قرآن – فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

 

 

بسمه تعالي…………………. معظم له در فراز چهارم از بياناتشان فرمودند : ادامه آيات سوره «الرحمن» اشاره به نزول دوم قرآن دارد كه آن معلوماتي كه از جانب ذات مقدس پروردگار به پيامبراكرم صلي الله عليه و اله تعليم  داده شده ، بايد در عالم خلقت پياده شود. عالم خلقت بايد حساب داشته باشد، لذا خداي تعالي در ادامه مي فرمايد: « اَلشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ »رحمن/۵. خورشيد و ماه و ستارگان و بالاخره تمام مخلوقات داراي حساب و كتابي هستند. شب قدر تنها آن شبي نيست كه تقديرات ما در آن تعيين شود، بلكه پس از خلقت آسمانها و زمين كه شب و روز تشكيل شد، در شب قدر اول، خداي تعالي تقديرات همه موجوداتي كه در عالم هست، تعيين فرمود. مثلا خورشيد در چه مداري حركت كند، ماه در كجا باشد. آن قدر خورشيد و ماه منظم هستند كه اگر تا ۳۰۰ سال آينده قرار باشد خورشيد يا ماه بگيرد، الان زمان دقيقش قابل پيش بيني است. اگر اين كهكشانها نظم نداشته باشند و بي حساب در فضا ريخته شده باشند با هم تصادف مي كنند و وضع نامنظمشان آنها را به نابساماني مي كشاند. وسيله اين برقراري نظم در عالم، رسول اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام اند كه واسطه فيض اند و در دعاي ندبه مي خوانيم « اين السبب المتصل بين الارض و السماء ». ‌سماء‌ يعني بلندي و منظور خداست كه در ارفع بلندي هاست و رب اعلاي ماست و ارض يعني مادون و منظور، ما مخلوقات هستيم كه از خاكيم. اين ذوات مقدسه، واسطه فيض بين خدا و مخلوقات هستند. يعني خداي تعالي نظم جهان را با علمي كه به آنها داده برقرار نموده است. اگرچه دست خودش باز است و بوسيله بداء‌ ابراز قدرت مي فرمايد. در ادامه خداي تعالي مي فرمايد : « وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدَانِ »رحمن/۶. ستاره و درخت سجده مي كنند. اين درختي كه تا دو ماه قبل، يك چوب خشك بيشتر نبود، الان سبز شده و در هر شاخه، چند برگ و هر برگي و گلي يك رنگ دارد. اينها به امر و اراده الهي تكوينا گوش فراداده اند و در حقيقت خدا را سجده كرده اند. پيچكي كه ۵۰ متر طول دارد و برگ اولش با برگ آخرش از نظر رطوبت يكسان است، خدا را سجده مي كند. چون غير خدا نمي تواند چنين پمپي را در اين گياه قرار دهد.

۱۴۲۷/۴/۷ قمری – اهميت بيان – فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

اهميت بيان – فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت  

     

 

بسمه تعالي…………………. معظم له در فراز سوم از بياناتشان فرمودند : نمونه انسان ، وجود مقدس حضرت سيدالشهداء عليه السلام است كه خداي تعالي مي فرمايد: « وَ وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْراً » احقاف/۱۵ و انسان در اين آيه به وجود مقدس حضرت سيد الشهداء عليه السلام تفسير شده است. يا در آيه شريفه « هَلْ أَتَي عَلَي الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً » انسان/۱، انساني كه جزء نيكان است و در راس نيكان واقع شده به حضرت علي بن ابيطالب عليه السلام تفسير شده است. دوازده انسان نمونه به ما نشان داده اند كه بفهميم انسان يعني چه ، اگر انسان هميشه به فكر خوردن و خوابيدن و لذت بردن از مسائل دنيايي باشد و به فكر زندگي ابدي خود نباشد، اين انسان نيست. انساني كه همه افكارش معصيت و زشتي و انحراف است انسان نيست ، انسان آن كسي است كه اقتدا به رسول اكرم صلي الله عليه و اله كرده باشد كه خداي تعالي فرموده است : «و لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ »احزاب/۲۱ ، اقتدا به دوازده امام و فاطمه زهرا عليهم السلام كند. اگر شما يك حيواني پيدا كرديد كه كمي به انسان شبيه بود، آن را انسان نمي گوييد. انسان ارزشش، اهميتش و انسانيتش به روحش و صفات حميده اش مي باشد. همه حيوانات و آنچه در آسمان و زمين است را براي شما انسانها خلق كرده اند تا انسان باشيد ، خليفه خدا در روي زمين باشيد و داراي كرامات انساني شويد. اگر انسان به چهارده نور مقدس كه انسانهاي كامل و الگوهاي ما هستند اقتدا كند، حكمتي كه در عالم ارواح به او تعليم داده شده به زبانش جاري مي شود كه فرموده اند : « من اخلص لله اربعين صباحا جرت ينابيع الحكمة من قلبه الي لسانه ». لذا در ادامه آيات سوره «رحمن» خداي تعالي مي فرمايد : « عَلَّمَهُ الْبَيَانَ »رحمن/۴ . خداي تعالي به انسان اين امتياز را در بين همه مخلوقات داده كه بتواند حكمت هايي كه در قلبش قرار دارد بيان نمايد ، و الا بقيه حرف زدنها لغو و بيهوده است. در روايات فرموده اند : در مسجد حرف دنيا نزنيد. در موقع اذان اگر حرف دنيا زديد، زبانتان موقع مرگ بند مي آيد. « من تكلم بكلام الدنيا عند الاذان يتلجلج لسانه عند الموت »، اساسا دنيايي كه لهو و لعب است و خداي تعالي فرموده: « إِنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ » محمد/۳۶ ، ارزش صحبت كردن درباره اش را ندارد و از طرفی خداي تعالي درباره مومنين فرموده است: « وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ » مومنون/3. پس خداي تعالي چرا بيان را به ما تعليم داده است ؟ براي اينكه بتوانيم حكمت هايي را كه در عالم ارواح به ما تعليم داده اند براي ديگران بيان كنيم. همچنين اين آيه دلالت بر اين دارد كه ما چيزي بلد بوده ايم كه به ديگران بگوييم و در عالم قبل از دنيا، معارف و علومي را به ما تعليم داده اند .

۱۴۲۷/۴/۷ قمری – نزول اول قرآن- فراز دوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

نزول اول قرآن- فراز دوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت    

 

 

بسمه تعالي…………………. معظم له در ادامه بياناتشان فرمودند : خداي تعالي در ادامه آيات سوره «رحمن» فرموده است: « عَلَّمَ الْقُرْآنَ »رحمن/۲، كه اشاره به نزول اول قرآن كريم دارد ، يعني در آن وقتي كه خداي تعالي هنوز هيچ چيز خلقت نفرموده بود ، اول مخلوقش روح مقدس پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله بود كه داراي ظرفيت بسيار وسيعي بود،و علم نامحدود خداي تعالي بصورت معلومات و بنام قرآن در آن ريخته شد . در روايات مكررا پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله فرموده است: « اول ما خلق الله روحي » اول مخلوق خدا ، آن روح مقدس و قوه دراكه بسيار قوي بود كه علم الهي و مصلحت انديشي پروردگار در مخلوق ، از ابتدا تا وقتي كه عالم خلقت وجود دارد به او عنايت شد، چون او واسطه رحمانيت پروردگار به مخلوقات است، بنابراين بايد همه علومي كه براي موجودات عالم هستي لازم است دارا باشد . در دعاي ندبه مي خوانيم « و اودعته علم ما كان و ما يكون الي انقضاء خلقك » خدايا تو به وديعه و امانت گذاشتي علم ما كان و ما يكون را تا انقضاء خلق در رسول اكرم صلي الله عليه و اله. البته اعطاي علوم به روح مقدس پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله بلافاصله پس از خلقتش بوده و اين طور نبوده است كه مدتها روح مقدس رسول اكرم صلي الله عليه و اله جاهل و گمراه باشد ، چون در بعضي روايات فرموده اند: « اول ما خلق الله نور نبيك يا جابر » نور بايد علاوه بر اينكه خودش روشن است ، روشنگر چيزهاي ديگر هم باشد ، نور معنوي حتما علم دارد، لذا همزمان با خلقت روح پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله، علم الهي هم توام با خلقت، بر آن نازل شد. از نظر رتبه، بايد اول ظرف باشد بعد مظروف، ولي از نظر زماني، همزمان بود، همزمان با ايجاد روح، نور هم ايجاد شد، بنابراين خداي تعالي فرموده است:  « اَلرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسَانَ »رحمن/۱تا۳ ، يعني بعد از آنكه خداي تعالي خود را به رحمانيت معرفي فرموده و  قرآن را قبل از خلقت مخلوقات به روح مقدس پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله نازل فرموده است ، بعد انسان را خلق فرمود . چون خداي تعالي با ما مردم كره زمين و به زبان عربي و در قرآن اين مطلب را فرموده ، لذا منظور از انسان ، من و شما هستيم ، اما انسان حسابي، آن انساني است كه با حيوانات متمايز باشد . نمي شود يك انسان ، تمام صفات حيواني را دارا باشد و فقط بخاطر اينكه روي دو پا راه مي رود ، اسمش انسان باشد .

۱۴۲۷/۴/۷ قمری – رحمانيت و رحيميت، فراز اول از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت

رحمانيت و رحيميت، فراز اول از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در كلاردشت    

      

 

بسمه تعالي…………………. حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در اولين جمعه ماه ربيع الثاني، در جمع سالكين الي الله در كلاردشت، ضمن قرائت آياتي از سوره مباركه «رحمن» فرمودند : اين سوره مباركه به ما مي فهماند كه از اول خلقت، ذات مقدس پروردگار به همه مخلوقاتش مهربان بوده ، چون در روايات تفسير آيه شريفه « بسم الله الرحمن الرحيم » فرموده اند: « رحمان » به معناي مهرباني پروردگار است به عموم مخلوقات و « رحيم » مهرباني خداي تعالي است مخصوص مومنين. مردم با ايمان، از جانب پروردگار يك مهرباني خاصي دريافت مي كنند كه سايرين ندارند. اين مهرباني ، مهرباني مادي نيست كه مثلا در دنيا افراد مومن، ثروتمندتر و سالمتر باشند و نعمتهاي ظاهري را بيشتر و بهتر از ديگران داشته باشند، بلكه در مرحله اول ، مهربانی خاص پروردگار در هدايت است ، لذا فرموده است: « وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا» عنكبوت/۶۹، كساني كه در راه ما جهاد بكنند ، زحمت بكشند و بر خلاف نفس اماره بالسوءشان عمل بكنند ، ما آنها را هدايت خاصي خواهيم كرد، از يك حقايقي آنها را بهرمند مي كنيم تا امام متقين باشند و بتوانند اهل تقوا را راهنمايي كنند. در ابتداي اين سوره مباركه خداي تعالي مي فرمايد: « الرَّحْمنِ » رحمن/1، يعني خدا آن كسي است كه به همه مخلوقاتش مهرباني يكساني دارد و بين خوب و بد فرقي نمي گذارد ، با مهرباني همه را خلق كرده و با مهرباني آنها را روزي مي دهد . البته مهرباني با محبت فرق دارد ، چون ممكن است خداي تعالي به چيزي مهربان باشد ولي به او محبت نداشته باشد، مثلا يزيد در آن وقتي كه قصد كرد حضرت سيدالشهداء عليه السلام را به شهادت برساند ، در آن موقع قطعا مورد غضب و تنفر خداي تعالي قرار گرفته و به هيچ وجه پروردگار متعال به او محبتي ندارد ، اما در عين حال به او نفس داده ، جان داده ، و مهرباني كرده ، يا در مثال ديگر ، شما از كوچه اي عبور مي كنيد ، سگ بسيار كثيف پر از مرض را مي بينيد كه در گوشه اي ايستاده و گرسنه است ، ممكن است شما به او غذايي روي مهرباني بدهيد ولي به هيچ وجه او را دوست نداريد . اين فرق بين مهرباني و محبت است ، كه با وجود مهرباني عام پروردگار ، فرموده است: « وَ اللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ » آل عمران/۵۷ يا فرموده است: « إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ »بقرة/۱۹۰ ، خدا افراد فاسق ظالم فاجر را دوست ندارد، ولي به آنها روزي مي دهد، سلامتي مي دهد، نعمت مي دهد. البته اين رحمانيت، از مختصات كره زمين است، والا در قيامت آنهايي كه مورد محبت خدا نيستند ، به عذاب شديدي مبتلا مي شوند . 

۱۴۲۷/۴/۱۴ قمری – راه تزكيه نفس – فراز پاياني از بيانات حضرت آيت الله ابطحي

راه تزكيه نفس – فراز پاياني از بيانات حضرت آيت الله ابطحي     

 

 

بسمه تعالي…………………..معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان فرمودند: پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله مامور شده است كه به شما حكمت تعليم بدهد. ممكن است بگوييد: پس چرا به ما تعليم نداده؟ شما يك كاغذ سفيد بياور تا او بنويسد. روي كاغذ سياه و كثيفي كه قابل نگاه كردن نيست چطور پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله حكمت را ثبت بفرمايد. در زمان خود آن حضرت هم افراد ناپاكي در محضر ايشان بودند كه اسلام را به ظاهر قبول كرده بودند اما نفسشان تزكيه نشده بود، حقيقت قرآن را درك نمي كردند. اگر شما يك كتاب بيهوده اي را كنار قرآن در كتابخانه گذاشتيد، نه از حكمت قرآن به آن كتاب منتقل مي شود و نه از مطالب بيهوده آن كتاب چيزي به قرآن سرايت مي كند. خداي تعالي مي فرمايد: « مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً »جمعه/5. مثل كساني كه تورات را زير بغل مي گيرند و هر روز مي خوانند، به الاغي مي ماند كه باري از كتاب را حمل كند ولي خودش از آن بهره اي نبرد. بنابراين فكر نكنيد تزكيه نفس كار بيهوده و بي فايده اي است. كثافاتي در روح انسان ممكن است باشد كه از هفتاد سال بوي بهشت استشمام ميشود ولي كسي كه داراي كبر باشد آن را استشمام نمي كند. هر يك از صفات رذيله، يك كثافت است كه اگر شب و روز مشغول تزكيه نفس باشيم باز كم است. البته خدا هم كمك مي كند. «‌ وَ الَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا »عنكبوت/۶۹. اگر كمك خداي تعالي نباشد، ما به هيچ وجه نمي توانيم موفق باشيم. تزكيه نفس هم فقط اين نيست كه در اتاقي بنشينيد و ذكر بگوييد و به خود تلقين تزكيه نفس كنيد. تزكيه نفس اين است كه اگر كارگري، به اندازه مزدت كار كن. اگر كارمندي، بموقع و درست كارت را انجام بده. اگر طلبه هستي، درسَت را خوب بخوان. اول صبح كه سر كار مي روي بگو: خدايا چون تو دوست داري، من اين كار را انجام مي دهم، براي رضايت امام زمان عليه السلام كار مي كنم . همين فكر و در كنارش درست كار كردن، انسان را تزكيه مي كند. همه شما هم در قبال يكديگر مسئوليد. «‌ كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته » همه مومن هستيد و بايد مرآت يكديگر باشيد. به يكديگر تذكر دهيد، امر به معروف و نهي از منكر كنيد و در موقع نماز، دست از همه كارها بكشيد كه اين كار براي شما بركت به همراه دارد.

۱۴۲۷/۴/۱۴ قمری – تزكيه نفس، راه رسيدن به علوم كتاب علي عليه السلام – فراز چهارم

تزكيه نفس، راه رسيدن به علوم كتاب علي عليه السلام – فراز چهارم  

 

 

بسمه تعالي…………………..معظم له در ادامه بياناتشان فرمودند: پس از وفات پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله، علي بن ابيطالب عليه السلام براي اتمام حجت و آشكار نمودن حقايق، آن كتاب را به مسجد آورد و فرمود: اين كتاب خداست. يك عده افراد ناپاك آن را نگاه كردند و ديدند با ناپاكيهايشان سازش ندارد، لذا آن را به علي بن ابيطالب عليه السلام برگرداندند و گفتند: كتاب تو براي خودت باشد. بعدها طلحه و زبير خيلي اصرار كردند ولي حضرت فرمود: ديگر اين كتاب را نخواهيد ديد مگر به دست فرزندم حضرت بقية الله ارواحنا فداه. از آن به بعد اين كتاب در دست ائمه اطهار عليهم السلام بود تا الان كه ان شاالله در زمان ظهور صغرا هستيم و اميدواريم جزء پاكان باشيم. چون اگر قبل از ظهور جدّا تزكيه نفس كنيد و خودتان را به مرحله كاملي از پاكي برسانيد و مردم و خودتان را گول نزنيد و محاسبه و مراقبه شديدي داشته باشيد به آن كتاب علي عليه السلام وصل مي شويد و كتاب علي عليه السلام هم به خداي عظيمي كه نهايت ندارد متصل است. لذا آب علم و حكمت كه از ناحيه خداي تعالي جاري شده و در قلب پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله وارد و از آنجا به قلب علي بن ابيطالب و ائمه اطهار عليهم السلام جاري و در كتاب علي عليه السلام تكوين شده ، به قلب شما هم سرازير مي شود ولي بايد تا مدتي قلبتان مانند سدي نفوذناپذير، آب حكمت را پشت خود ذخيره نمايد و در اين مدت به تميز كردن لوله ها و مجاري آن طرف سد بپردازيد كه بعد از پاكي « من اخلص لله اربعين صباحا جرت ينابيع الحكمة من قلبه الي لسانه » خود به خود حكمت به زبانتان جاري مي شود. چون حكمت در قلبتان هست فقط بايد ظاهر شود. نمي شود سدي پر از آب باشد و از گوشه و كنار سرريز نكند. بدست خود انسان هم نيست. با هر كس صحبت مي كنيد، اگر خداي تعالي صلاح بداند حكمت را به زبانتان جاري مي كند. بنابراين تا خودتان را پاك نكرده ايد اجازه مس و درك آن كتاب را نداريد. چون هواي نفس و آنچه در دلتان مي گذرد را با آن حقايق و حكمتها مخلوط مي كنيد. به همين علت است كه فرموده اند : «‌ من فسر القران برايه فقد كفر ». افراد پاك صد در صد تسليم پروردگارند «‌ وَ مَا تَشَاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّه »دهر/۳۰. هر چه خدا مي خواهد آنها هم همان را مي خواهند و يك كلمه از خودشان حرفي نمي زنند.

۱۴۲۷/۴/۱۴ قمری – کتاب علی (علیه السلام) و احادیث – فراز سوم

کتاب علی (علیه السلام) و احادیث – فراز سوم     

 

 

بسمه تعالی………..معظم له در فراز سوم از بیاناتشان و در توضیح کتاب علی علیه السلام فرمودند: اگر مسائل و مشکلاتی نبود ، میتوانستیم بگوئیم روایاتی که در کتب ما هست در واقع همان کتاب علی علیه السلام است. مثلا روایاتی که در ۱۱۰ جلد بحارالانوار نقل شده اگر آن مشکل نبود همه از کتاب علی علیه السلام بود. مشکل این است که بین زمان ما و زمان ائمه اطهار علیهم السلام، فاصله زمانی طولانی افتاده و روایات، راویانی دارد که آنها برای ما نقل کرده اند و گاهی در بعضی روایات راویان ناشناخته ای هستند که ممکن است افرادی دروغگو و جاعل روایات باشند یا در روایت کم و زیاد کرده باشند اما کتاب علی علیه السلام یک حرف و حرکتش کم و زیاد نشده و مثل قرآن است. همین قرآن ما هم در آن کتاب هست. برای تقریب ذهن مثالی عرض میکنم: شما در صفحه اول روزنامه، تیتر و خلاصه مطالبی را می بینید که شرح آن در صفحات دیگر داده شده است. قرآن نسبت به آن کتاب چنین حالتی را دارد و مختصر و مجمل مطالبی است که مشروح آن در کتاب علی علیه السلام بیان شده. اگرچه قرآن بتنهائی ذکر است و خدایتعالی فرموده: "وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ " قمر/۱۷، اما هیچگاه در یک جلسه امتحان، تمام جوابها رابطور مشروح به یک دانشجو نمی گویند، بلکه برای کمک، اشاره ای از جوابها را در اختیارش قرار میدهند تا با دیدن آنها تمام مطلب را بیاد آورد. آن کتاب که قرآن را هم در خود دارد، اگر جن و انس پشت به پشت هم دهند نمیتوانند ولو سوره کوچکی مانندش را بیاورند. از ویژگیهای آن کتاب این است که آن را بدست ناپاکان نمی دهند. همانطور که ظاهر آیه شریفه "لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ " واقعه/ ۷۹ دلالت بر این دارد که به قرآن نمیتوان بی وضو دست زد، در روایات فرموده اند: آن کتاب را افراد مطهری که خدایتعالی به طهارت آنها اشاره فرموده " إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً" احزاب/۳۳ می توانند مس کنند و نگه بدارند. یک فرد خبیث و ظالم و بی بندوبار ممکن است با وضو بتواند به قرآنی که در اختیار ماست دست بزند ولی به آن کتاب هرگز دسترسی نخواهد داشت مگر کسی مانند سلمان آن قدر پاک بشود که در باره اش بفرمایند: "سلمان منا اهل البيت" و به مرحله ای از تزکیه نفس برسد که صد در صد پاک شده باشد.

۱۴۲۷/۴/۱۴ قمری – كتاب علي عليه السلام – فراز دوم از تدريس حضرت آيت الله ابطحي

كتاب علي عليه السلام – فراز دوم از تدريس حضرت آيت الله ابطحي           

 

 

بسمه تعالي…………………..معظم له در ادامه فرمايشاتشان و در توضيح كتاب علي عليه السلام فرمودند: منظور از كتاب علي عليه السلام ، نهج البلاغه نيست. چون مرحوم سيد رضي فقط بخشي از كلمات و خطبه هاي اميرالمومنين عليه السلام را كه قابل هضم براي شيعه و سني و عموم مردم بود در آن جمع آوري نموده، و الا علماي شيعه دهها جلد كتاب بعنوان مستدرك كلمات علي بن ابيطالب عليه السلام نوشته اند. با اين حال آن قدر نهج البلاغه فصاحت و بلاغت دارد كه يك دانشمند اهل سنت در جواب اين سوال كه آيا كسي مي تواند مانند قرآن را بياورد جواب مي دهد: قرآن شاگردي در فصاحت و بلاغت دارد بنام نهج البلاغه كه اگر كسي بتواند مانند آن را بياورد، ممكن است ما احتمال بدهيم مثل قرآن را هم بياورد. باز هم اينها كتاب علي عليه السلام نيست. كتاب علي بن ابيطالب عليه السلام يك كتابيست كه در روايات فرموده اند: تا هفتاد زراع طول دارد و قطر هر يك از كتابهايش به اندازه ران شتر است كه حدودا به اندازه ده هزار صفحه مي شود. در اين كتاب همه چيز هست، احكام، معارف و در يك كلمه حكمت. چرا گفته اند كتاب علي عليه السلام؟ چون به خط علي بن ابيطالب عليه السلام نوشته شده و يك حرف از آن كم و زياد نگرديده است. در روايات فرموده اند: حتي ديه خدشي كه روي دست كسي عمدا بياندازيد در آن كتاب هست. درباره نهج البلاغه گاهي اسناد بعضي رواياتش قابل خدشه است ولي كتاب علي عليه السلام يك حرفش، يك حركتش مورد اختلاف نيست. تمامش صحيح است. پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله فرموده و علي بن ابيطالب عليه السلام نوشته است. پيغمبر هم از جانب خودش نفرموده، خداي تعالي مي فرمايد « وَ مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَي إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَي عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَي » نجم/۳،۴،۵.اين آيه ناظر بر اين كتاب است، يعني هر چه در اين كتاب هست از جانب خدا بوسيله جبرئيل كه امين وحي الهي است بر پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله نازل شده، با اين تفاوت كه كلمات قرآن معجزه است ولي كلمات آن كتاب لازم نيست معجزه باشد.

۱۴۲۷/۴/۱۴ قمری – توضيح آياتي از سوره مباركه واقعه

توضيح آياتي از سوره مباركه واقعه     

 

 

بسمه تعالي………………….. حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي، در تدريس هفتگي خود در جمع سالكين الي الله، به توضيح آياتي از سوره مباركه واقعه پرداخته و فرمودند : سوره هاي آخر قرآن، اكثرا مطالب تكان دهنده بيشتري در ارتباط با مبدا و معاد دارد كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله فرمود : « شيبتني سورة هود و الواقعة ». خداي تعالي در اين سوره مباركه مي فرمايد : « فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُوم »واقعة/۷۵. مواقع نجوم از نظر ملكي اهميت چنداني ندارد كه خداي عظيم، قسم به آن را عظيم بداند و شايد منظور از نجوم، همان است كه در روايات فرموده اند: « اهل بيت پيغمبر، مانند نجوم كه براي اهل آسمان امانند، اينها هم براي اهل زمين امان هستند.» در تفاسير هم آمده كه منظور از مواقع نجوم، موقعيت هايي است كه اهل بيت پيغمبر داشته و دارند. يازده نفر آنها در مواقع خاصي واقع شدند و يك نفر آنها كه حضرت بقية الله ارواحنا فداه است در موقعيت خاصي است. ۱۱۷۰و چند سال است ما را در پس پرده غيبت قرار داده و در عين حال براي اهل دنيا و بلكه براي جميع عالم هستي امان است. خداي تعالي مي فرمايد: « إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ، فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ ، لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ »واقعة/۷۷،۷۸،۷۹. آن قرآن كريم، در كتابي است كه تكوين و ساخته شده و در دست مواقع نجوم است. يعني خداي تعالي مطالب آن را وحي فرموده، پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله دريافت نموده، براي علي بن ابيطالب عليه السلام بيان كرده و آن حضرت نوشته و الان در دست حضرت بقية الله ارواحنا فداه است و در واقع همان كتاب علي عليه السلام است.

۱۴۲۷/۴/۲۱ قمری – علم حقيقي- فراز پنجم از تدريس حضرت آيت الله ابطحي

علم حقيقي- فراز پنجم از تدريس حضرت آيت الله ابطحي  

 

 

بسمه تعالي…………………….. معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان و در توضيح معناي علم فرمودند: در زمان پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله يك عده در مسجد دور فردي را گرفته بودند كه به نظر آنها خيلي دانشمند بود، تمام اشعار عرب را حفظ بود و انساب عرب را مي دانست. اگر كسي نام خود و پدرش را مي گفت او مي توانست تا حضرت آدم، اجدادش را نام ببرد. پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله فرمود: چه خبر است؟ گفتند: «علاّمه». يعني فردي كه خيلي علم دارد. حضرت فرمود: «و ما العلاّمة». علاّمه «چيست»؟ نفرمود: «كيست». گفتند:‌ اشعار جاهليت و انساب عرب را بلد است. حضرت فرمودند: « انما العلم ثلاثة ». منحصرا علم 3 تا است. علم خداشناسي و اعتقادات، علم تزكيه نفس و علم احكام. ما نمي گوييم علوم دنيايي مثل فيزيك و شيمي بي ارزش است ولي دانشمندترين مردم دنيا در علوم دنيايي تا زماني كه زنده است مي تواند از علمش استفاده كند. اگر هم بعد از مرگش علم او براي مردم فايده اي داشته باشد باز چون براي مردم كار كرده است بايد مزدش را از مردم طلب كند و از خدا طلبي ندارد، مگر اينكه براي خدا انجام داده باشد. اگر براي خدا باشد اين علوم فضل است، اول آن 3 علم را بياموز بعد دنبال زيادي برو. مثل اينكه شما نماز شب را بخوانيد و نماز صبح را ترك كنيد. اگر براي خدا باشد اين كار بي ارزش است، چون نماز صبح واجب است و نماز شب مستحب. سني و شيعه روايت كرده اند از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله كه فرمود: « طلب العلم فريضة علي كل مسلم و مسلمة » علمي كه در اينجا فرموده اند همان علوم سه گانه است و همين علم است كه به درد دنيا و آخرتتان مي خورد و بر هر زن و مرد مسلمان، واجب است دنبال كسبش برود. شما براي ابد خلق شده ايد، نه دنيا. براي ابديت چه علمي لازم است؟ همين علوم سه گانه اي كه پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله فرمود و عبارتند از : اعتقادات، علم تزكيه نفس و علم احكام.

۱۴۲۷/۴/۲۱ قمری – حقيقت دنيا – فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در جمع سالكين الي الله

حقيقت دنيا – فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در جمع سالكين الي الله      

 

 

بسمه تعالي……………………..معظم له در توضيح آيه شريفه « اِعْلَمُوا أَنَّمَا اَلْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ تَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَ الْأَوْلَادِ »حديد/20 فرمودند: دنيا يك بازي بيهوده است، من يك وقتي فكر مي كردم كساني كه با مال آلوده به حرام زندگي خود را مي سازند به بچه اي مي مانند كه در كنار كوچه با خاكها مي خواهد خانه اي بسازد. چون آب گير نمي آورد، با بول خاكها را گِل مي كند و با آن گِل خانه اي كوچك مي سازد و به آن دلبستگي هم پيدا مي كند. اين بول همان مال حرامي است كه افراد وارد خانه و زندگيشان مي كنند و دل بستن به اين خانه و زندگي، همان عمل بچه گانه اي است كه انجام مي دهند. اگر چنين افرادي را ديديد، بخاطر ثروت و قدرتشان در مقابل آنها تعظيم نكنيد. ثروتي كه از راه حرام بدست آمده باشد، مالي كه محبتش در دل او جاگرفته باشد، چه ارزشي دارد؟ بعضي افراد آن قدر خودشان بي ارزشند كه بايد پول و ثروت به آنها شخصيت بدهد. شما ۱۰ كيلو طلا به گردن الاغي بياندازيد، اگر الاغ شايسته احترام مي شود به اين فرد هم احترام كنيد. افراد فاسق و فاجر نزد خدا محبوب نيستند. يك سالك الي الله بايد بواسطه تقوا و معروف ديگران را احترام و اكرام كند و بخاطر مشاهده منكر همه را فسخ نمايد. « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ »حجرات/۱۳ آن كسي را معظم بشماريد كه حقيقتا و واقعا، نه بصورت تظاهر، اهل تقوا باشد. خداي تعالي در قرآن، قارون را توصيف مي فرمايد: به قدري ثروتمند بود كه كليد خانه هاي پر از طلايش را يك عده باربر تنومند حمل مي كردند. به محض اينكه با دين يك مقدار سر ناسازگاري گذاشت، به نفرين حضرت موسي، زمين او را بلعيد و از همان زمان تا روز قيامت در دل زمين معذب است. در زندگي دنيا اهل تفاخر نباشيد. طوري لباس نپوشيد كه ديگري بخاطر اينكه نمي تواند چنين لباسي بپوشد با ديدن شما محزون شود كه اين محزون شدن ديگران اثر بدي در پيشرفت شما و روحياتتان دارد .

۱۴۲۷/۴/۲۱ قمری – قرض الحسنه – فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي

قرض الحسنه – فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي

 

 

بسمه تعالي……………………..معظم له در توضيح آيه شريفه « مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضَاعِفَهُ لَهُ »حديد/۱۱ فرمودند: امروز متاسفانه طوري شده است كه قرض الحسنه و ثوابهاي زيادش بكلي از بين رفته، انفاق به فراموشي سپرده شده و افراد به هم اعتماد كافي ندارند. خداي تعالي در اين آيه شريفه، قرض الحسنه را به خودش نسبت مي دهد و مي فرمايد : به من قرض دهيد. اما عده اي در بين اهل تزكيه نفس هستند كه با وجود عدم توانايي شان در اداي دِين، با چك و سفته، پول مردم را مي خورند و طرف مقابل را به گرفتاري و مشكلات مي اندازند. وقتي ربا كه فرع پول است خداي تعالي درباره اش مي فرمايد: « فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه »بقره/۲۷۹ اين كار كه خوردن اصل و فرع و همه پول است چه حالتي دارد؟ اگر شما يك گناه از فرد اهل تزكيه نفس ديديد، يك عمل خلاف تعهد ديديد، بدانيد كه اين فرد آدم غير متعهدي است و آدم غير متعهد، مبارز با خداست و جنگ با خدا كرده است و معنا ندارد كه در جلسات ما حضور داشته باشد. بعضي فكر مي كنند اين زرنگي است كه مال مردم را بخورند. ما در بين اهل تزكيه نفس، داريم كساني را كه مال زيادي بدستشان سپرده ايم و با وجود نيازمندي كاملي كه داشته اند هيچ استفاده اي ولو موقت از آن نكرده اند. هرچه در زندگي در اختيار شماست، ملك شما نيست، حتي بدنتان هم ملك شما نيست، ملك خداست و اگر قصد استفاده سوء و نامشروع از بدنتان، لباستان و حتي فكرتان داشته باشيد، خيانت كرده ايد و سالك الي الله اهل خيانت نيست.

۱۴۲۷/۴/۲۱ قمری – بيداري – فراز دوم از تدريس هفتگي حضرت آيت الله ابطحي

بيداري – فراز دوم از تدريس هفتگي حضرت آيت الله ابطحي         

 

 

بسمه تعالي……………………..معظم له در توضيح آيه شريفه « أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ »حديد/۱۶ فرمودند: خداي غريب، خداي مظلوم، در اين آيه شريفه به بندگانش مي فرمايد : آيا وقت آن نرسيده كه دلهايتان با ياد خدا خاشع شود؟ تا كي مي خواهيد در غفلت باشيد؟ تا كي مايليد همه چيز را بر ذكر و ياد خدا ترجيح دهيد؟ آيا وقتش نرسيده كه در مقابل قرآن كه ذكر خداست، دل انسان خاشع شود؟ مي گويند: دزدي در نيمه هاي شب به قافله اي دستبرد مي زد كه اين آيه شريفه را از زبان فردي كه در نماز شبش آن را مي خواند شنيد، اشكش جاري شد و صدا زد :‌ چرا خدا، وقتش شده، وقت آن شده كه دلم خاشع شود. اين دزد از خواب غفلت بيدار شد، نكند ما بيدار نشويم و مرده اي باشيم كه هرچه روي سرمان فرياد مي زنند تكان نخوريم و همان برنامه هاي قبل از يقظه را داشته باشيم. آن دزد وقتي اين آيه را شنيد، تكاني خورد، خودش را به مولايش امام صادق عليه السلام رساند و توبه كرد.

۱۴۲۷/۴/۲۱ قمری – توضيح آياتي از سوره مباركه حديد در تدريس هفتگي حضرت آيت الله ابطحي

توضيح آياتي از سوره مباركه حديد  در تدريس هفتگي حضرت آيت الله ابطحي

 

 

بسمه تعالي……………………..حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در روز جمعه بيست و يكم ربيع الثاني سال ۱۴۲۷ ، در تدريس هفتگي خود و در جمع سالكين الي الله به توضيح آياتي از سوره مباركه « حديد » پرداخته و فرمودند: من سالها قبل، ضمن بررسي كتب فلاسفه غرب و در مقايسه مطالب آنها با آيات شريفه قرآن، مي ديدم كلمات آنها مثل هل پوچي در مقابل صدها ميليون مرواريد، در مقابل كلام الهي بي ارزش و بي محتواست و مردم مسلمان، مثل گدايي هستند كه روي گنجينه هاي بسيار پرمحتوايي خوابيده و دست گدايي بسوي افرادي فقير و محتاج دراز كرده باشند. مطالب حكمت آميز قرآن، تمامش با آخرين نظرات اهل حكمت تطبيق مي كند. در عين حال وقتي يك دانشمند غربي وارد كشور مي شود همه برايش ارزش فوق العاده اي قائلند. شما سالكين الي الله و اهل تزكيه نفس كه مي دانيد خداي تعالي فرموده است « أَ فَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَي قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا »محمد/۲۴،  بايد در قرآن تدبر كنيد ، چرا تدبر نمي كنيد؟ آيا كليد باز كردن قفل حقايق قرآن را نداريد؟ اگرچه دوستان بحمدالله احترام ظاهر قرآن را در حد مطلوبي رعايت مي كنند و در موقع تلاوت قرآن دوزانو و مودب مي نشينند و با كسي صحبت نمي كنند، ولي احترام واقعي قرآن استفاده از كلمات حكمت آميز و درس گرفتن از مطالبش مي باشد.

 

۱۴۲۷/۵/۱۹ قمری – فراز دوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي

فراز دوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي       

 

 

بسمه تعالي………………معظم له در ادامه توضيح آيات هفتگي فرمودند: تقوا يعني خودنگهداري از بديها. يعني يك سالك الي الله بايد خودش را از انحرافات و عقايد باطل و كارهاي اشتباه و كارهايي كه او را از ياد خدا و لقاء پروردگار باز مي دارد، حفظ كند و فقط در صراط مستقيمي كه به محضر پروردگار و رضايت او منتهي مي شود حركت نمايد و در اين راه ، هيچ چيز مانعش نباشد. مثلا شما  قصد مسافرت به شهري را داريد و در راه كاملا احتياط مي كنيد كه از جاده منحرف نشويد و ماشينتان خراب نشود و خودتان هم تا  رسيدن به مقصد، سالم و پر انرژي باشيد. اگر چه راه مهم است ولي مهمتر از راه ماشين است و مهمتر از ماشين سلامت خود شماست. اگر به شما گفته شده است تقوا را در كنار مراحل تزكيه نفس داشته باشيد به اين معنا نيست كه تقوا در حاشيه باشد و بود و نبودش فرقي نكند، بلكه به اين معناست كه در حين رانندگي به سمت مقصد مورد نظر، متوجه انحرافات باشيد، محاسبه و مراقبه داشته باشيد، به پيچ و خمهاي جاده و علائم راهنمايي و رانندگي توجه نماييد. تقوا اساس كار است، اگر تقوا نباشد، نه راه و نه ماشين سالم به درد شما نمي خورد. راه، همين مسير تزكيه نفس است كه شما بايد از لحظه اولي كه به مرحله يقظه پانهاديد تقوا را داشته باشيد. اينكه به شما دستور داده شده واجبات را انجام دهيد و محرمات را ترك كنيد، اين معناي تقواست. هر جا خاندان عصمت با مردم صحبتي داشته اند توصيه به تقوا فرموده اند. امام جمعه كه بايد در صحبتهايش سفارش به تقوا كند براي اين است كه تقوا ريشه و اساس كارهاست. و خداي تعالي در اين آيات مطالب بسيار جالبي درباره تقوا بيان فرموده است.

۱۴۲۷/۵/۱۹ قمری – فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي

فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي      

 

 

بسمه تعالي………………معظم له در ادامه مبحث تقوا فرمودند: خداي تعالي در اين آيات مي فرمايد: « وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً »طلاق/2. كسي كه تقوا داشته باشد، اولين فايده اش اين است كه خدا براي او گشايش و فرج در كارها مي رساند. منظور از فرج، تنها فرج امام زمان عليه السلام نيست، آن اساس فرجهاست. ولي فرج، براي هر شخصي در زندگي دنيا اهميت زيادي دارد. اگر تقوا داشته باشيد، خداي تعالي راه خروج از مشكلات و گرفتاريها و پيچيدگيهاي دنيا را به شما نشان مي دهد. در دنيايي كه « دار بالبلاء محفوفه »، خانه اي است به بلا پيچيده شده، از كجا بيرون برويم و چطور از بلاها فرار كنيم؟ راهش تقواست. تقوا يعني حواست جمع باشد و سر به هوا نباشي، و الا تصادف مي كني و در چاله مي افتي. تقوا اين  نيست كه در نماز و طهارت به وسواس بيافتيد، تقوا اين است كه انسان بد را بشناسد و بدي نكند. بد را انتخاب نكند، چيزي را كه بد باشد چه مردم بدانند يا خدا بداند آن را انتخاب نكند. فايده دوم تقوا اين است كه خداي تعالي مي فرمايد : « وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ »طلاق/3. خدا روزي فرد با تقوا را از جايي كه گمانش را ندارد و حساب نمي كند برايش مي رساند. مثلا شما درآمدتان خيلي كم و مخارجتان خيلي زياد است و درآمد بيشتري هم نمي توانيد داشته باشيد. اگر تقوا داشته باشيد سر سال خمسي مي بينيد علاوه بر اينكه براي مخارجتان كسر نياورده ايد بلكه مقداري هم اضافه داريد كه بايد خمسش را بدهيد. با خودتان فكر مي كنيد من اينها را از كجا آوردم، دزدي كه نكردم، كلاه هم سر كسي نگذاشتم. ما صدها مورد از اين قبيل را مي توانيم براي شما نام ببريم. از آن طرف خداي تعالي مي فرمايد: « أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً »طه/124. كسي كه تقوا ندارد و ازياد خدا غافل شده، به فكر اين است كه چطور جنس بدش را به يك فرد پولدار قالب كند، خوشحال است كه كارهايش به ظاهر روبراه است، ولي سرسال كه حساب مي كند مي بيند چقدر عقب افتاده، با خود مي گويد من كه همه كارهايم رديف بود اين ورشكستگي از كجا آمده است. مرحوم آقاي شيخ جعفرشوشتري يك وقتي فرموده بودند: 124هزار پيغمبر آمدند و گفتند موحد باشيد، من مي گويم يك قدري مشرك باشيد. ايشان در توضيح اين مطلب فرمودند: همه انبياء گفتند: فقط خدا، من عرض مي كنم: قدري خدا را هم در زندگيتان وارد كنيد.

۱۴۲۷/۵/۱۹ قمری – فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي

فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي    

 

 

بسمه تعالي………………معظم له در ادامه فرمايشاتشان درباره تقوا فرمودند: فايده دوم تقوا اين بود كه خداي تعالي روزي فرد با تقوا را از جايي كه گمانش را ندارد مي رساند. اين رزق و روزي، فقط رزق مادي نيست. بلكه شامل رزق معنوي هم مي شود. مثلا خداي تعالي فردي را سر راه شما مي گذارد كه از نظر معنوي دائما سيرتان مي كند. شما فكرش را نمي كرديد و خدا برايتان فراهم كرده است. خداي تعالي مي فرمايد: « يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَي اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ »طلاق/3.  بعد از تقوا، توكل را فرموده، چون كسي كه تقوا را به پايان برساند و از آن رزق « من حيث لا يحتسب » استفاده كند، طبعا همه چيز را به خدا واگذار مي كند، خدا كه روزي مادي و معنوي ما را مي دهد، راه خروج از گرفتاريها را هم بلد است، ما چرا حرفي بزنيم، بر او توكل مي كنيم و زمام اختيارمان را بدست او مي دهيم، هر چه او بفرمايد گوش مي دهيم و هر راهي بگويد عمل مي كنيم. بنا نيست شما خودتان راه نجات را پيدا كنيد، خدا شما را كفايت مي كند. در دعاها به خداي تعالي عرض مي كنيم « من وجدك فماذا فقد » خدايا كسي كه تو را پيدا كرده چه چيزي گم كرده است و كسي كه تو را گم كرده، چه دارد. فايده چهارم تقوا كه در همين آيات خداي تعالي فرموده است، آسان نمودن كارهاست. مي فرمايد: « وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مِنْ أَمْرِهِ يُسْراً »طلاق/4. كسي كه تقوا داشته باشد خداي تعالي كارهايش را آسان مي كند. شما راه را پيدا كرده ايد ولي خيلي مشكلات دارد. اگر تقوا داشته باشيد اراده پروردگار بر اين قرار گرفته كه در كار شما آساني قرار دهد. فايده پنجمي براي تقوا هست كه خداي تعالي فرموده : « وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئَاتِهِ »طلاق/۵. كسي كه تقوا داشته باشد خدا گناهانش را جبران مي كند. كسي كه مثلا از اين لحظه تصميم گرفته توبه كند و تقوا داشته باشد، خداي تعالي گناهان گذشته اش را جبران مي كند و در بعضي آيات ديگر مي فرمايد: گناهان گذشته را تبديل به حسنات مي كند. فايده ششم تقوا هم اين است كه « وَ يُعْظِمْ لَهُ أَجْراً »طلاق/۵. اجر او را بزرگ مي كند. كسي كه تقوا داشته باشد و عملي را بر اساس تقوا انجام دهد، ولو اينكه كارش كوچك باشد، ولي در نهايت كار مي بيند از آنچه تصور مي كرده بسيار بالاتر رفته است و خداي تعالي اجرش را عظيم كرده است.

۱۴۲۷/۵/۱۹ قمری – فراز پنجم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي

فراز پنجم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي    

  

 

بسمه تعالي………………معظم له در فراز پاياني فرمايشاتشان درباره انفاق فرمودند: انفاق از «نفق» بمعناي جدا كردن است. مثلا شما امروز كاري انجام داده ايد و پولي بدست آورده ايد، بخشي از پول مربوط به مخارج خودتان و واجب النفقه تان است، بخشي را هم براي كارهاي خير و صحيح جدا مي كنيد. اين جدا كردن، همان انفاق است. بخشي از مال را جدا كنيد و در جايي كه خداي تعالي صلاح مي داند قرار دهيد. بطور كلي هر چه در اختيار شماست، از مال و اموال گرفته تا بدن و پيراهن، هيچكدام ملك شما نيست. توليتش را خداي تعالي در اختيار شما قرار داده است. ولايتش در دست شماست. مال شما نيست. اگر امشب سكته كردي و مال تو است فردا صبح نگهش دار. آنچه داريد، فقط توليتش در اختيار شماست و بايد خوب از آنها محافظت كنيد. يك متولي خوب، كسي است كه موقوفه را دقيقا حفظ كند و درآمد آن را خرج خود موقوفه كند و بخشي از آن درآمد را بعنوان حق الزحمه براي مخارج خود بردارد. انفاق دو بخش دارد: انفاق واجب و انفاق مستحب. انفاق واجب اين است كه واجب النفقه خود را كه زن و فرزندتان هستند در رفاه و آسايش كامل مطابق شئوناتشان قرار دهيد. هر چه از آن زياد آمد مي توانيد در جاهاي ديگر انفاق نماييد. امام صادق عليه السلام مي فرمايد : «ان لا يري العبد فيما خوله الله اليه ملكا يرون المال مال الله يضعونه حيث امرهم الله» بنده خدا، پول و مال را در جايي قرار مي دهد كه خدا دوست دارد و امر كرده است و براي خود مالكيتي نمي بيند. مسئله سومي كه در اين آيات به آن اشاره شد موانعي است كه بر سر راه شما در سير الي الله قرار گرفته  و بايد از جلوي پايتان برداريد. انسان ممكن است راه را بلد باشد ماشين سالمي هم داشته باشد ولي چند سنگ بزرگ سر راهش قرار گرفته كه مانع حركت او شده است و خداي تعالي در اين آيات بعضي از اين موانع را بيان فرموده است. اول: مال و اموال است كه نبايد سالك الي الله براي خود مالكيتي در اموالش ببيند. اموالتان را دور نريزيد ولي با آن در راه خدا جهاد كنيد كه فرموده است :‌«وَ جَاهِدُوا بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ»توبه/۴۰. مالتان را فقط در راه خدا خرج كنيد. اول آنچه خدا واجب كرده است مثل واجب النفقه و بعد مستحبات. مانع بعدي در راه شما، همسر و فرزندانتان هستند كه بايد كوشش كنيد آنها را با زمينه سازي مناسب با خود همراه نماييد. در جريان نزول آيه «هل اتي»، حضرت اميرالمومنين عليه السلام ، اهل بيت خود را وادار به انفاق نكردند، بلكه حضرت زهرا و امام مجتبي و حضرت سيدالشهداء عليهم السلام هر كدام جدا سهم خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند. زن و فرزندتان را طوري بسازيد كه مانع راهتان نشوند. از موانع غفلت آور خودتان را حفظ كنيد و اميدواريم همه شما موفق به اين كارها بشويد و در صراط مستقيم، توفيقاتتان روزبروز بيشتر شود.

۱۴۲۷/۵/۱۲ قمری – فراز اول از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي

فراز اول از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي       

 

 

بسمه تعالي……………….. حضرت آيت الله ابطحي مد ظله العالي در روز جمعه ۱۲ جمادي الاول سال ۱۴۲۷ و در جمع سالكين الي الله فرمودند: دو ماه جمادي الاول و جمادي الثاني تعلق خاصي به ملكه عالم هستي، حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها دارد. متاسفانه دشمنان اسلام كوشش كرده اند با جعل رواياتي دروغين، فاطمه زهرا سلام الله عليها را زني احساساتي، متعصب، زودرنج و مردم آزار نشان دهند. بطور كلي هر كجا ديديد دشمنان اسلام روي يك موضوعي بيشتر حساسند، بدانيد كه آن چيز براي اسلام اهميتش بيشتر است و دشمن مي خواهد اين ريشه حساس را بزند تا بتواند دين مقدس اسلام را از بين ببرد و يكي از اين موضوعات بسيار مهم و حساس، مساله معرفت به مقام و عظمت فاطمه زهراست. اگر دشمن توانست فاطمه زهرا سلام الله عليها را فردي معرفي كند كه مثلا با همسرش علي بن ابيطالب عليه السلام نزاع و دعوا دارد طبعا آن بزرگوار را از مقام عصمت پايين آورده است. چون محال است كه دو نفر معصوم بخصوص معصوم از جهل با هم اختلافي پيدا كنند و اگر اختلافي پيدا كردند قطعا يكي از آن دو معصوم نيستند. در حاليكه عصمت فاطمه زهرا سلام الله عليها طبق احاديث فراوان و آيات قرآن مسلم است. 

۱۴۲۷/۵/۱۲ قمری – فراز دوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي

فراز دوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي    

   

 

بسمه تعالي……………….. معظم له در توضيح مقام عصمت فاطمه زهرا سلام الله عليها فرمودند: فاطمه زهرا سلام الله عليها يقينا ذوي القربا و نزديكترين فرد به پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله بوده است. هم از نظر بدني نزديكترين فرد بوده و هم از نظر روحي و صفات حميده و براي ما ثابت است كه پيامبر اكرم و علي بن ابيطالب و ائمه اطهار عليهم الصلوه و السلام معصوم از جهل هستند. آيه تطهير چند مرتبه نازل شده و هر بار يكي از افرادي كه اين آيه شريفه در شانش نازل شده، فاطمه زهرا سلام الله عليها بوده است و كوثر كه بمعناي خير كثير است همان فاطمه زهرا سلام الله عليهاست. يكي از علماي اهل سنت بوسيله سوره هل اتي ۱۲ دليل بر عصمت علي بن ابيطالب و حضرت فاطمه زهرا و امام مجتبي و حضرت سيدالشهدا عليهم السلام براي من ارائه نمود. فاطمه زهرا سلام الله عليها آن قدر  نزد خداي تعالي عزيز است كه وقتي خدا او را به پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله عنايت كرد فرمود: « إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ » كوثر/۱. ما كوثر را به تو عطا نموديم. تمام الفاظ اين آيه بيانگر اين است كه خداي با عظمت، چيز بسيار مهم و گرانبهايي را به پيغمبرش عطا مي كند و پس از آن مي فرمايد: « فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَر» كوثر/۲. براي پروردگارت نماز شكر بجاي آور. پروردگاري كه تو را تربيت كرده و به تو عظمت داده، و براي اين عنايتي كه به تو شده شتر قرباني كن. كه بزرگترين و مهمترين قرباني ها شتر است. همه اينها بخاطر اين است كه خداي تعالي مي خواهد فاطمه زهرا سلام الله عليها را به پيغمبرش عطا كند، آيا مي شود اين عطاي پروردگار با اين همه اهميت و عظمت، داراي نقص و جهلي باشد؟ در آخر اين سوره بظاهر كوچك ولي بسيار با عظمت، خداي تعالي مطلبي را فرموده كه هر روز بيشتر از قبل اعجازش آشكار مي شود. مي فرمايد: « إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَر» كوثر/۳. به تحقيق دشمن تو مقطوع النسل است.

۱۴۲۷/۵/۱۲ قمری – فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي

فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي      

 

 

بسمه تعالي……………….. معظم له در توضيح آيه آخر سوره مباركه كوثر فرمودند: من در تاريخ مطالعه كردم، ديدم روزي كه حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام به شهادت رسيد، ده هزار گهواره طلا و نقره كه تنها بچه هاي شيرخوار را در آن مي گذارند در ميان بني اميه در حركت بود. بني اميه همه دشمن فاطمه زهرا سلام الله عليها تربيت مي شدند و دشمني خود را به انحاء مختلف ابراز مي نمودند. در جنگ جمل اكثر كساني كه با علي بن ابيطالب عليه السلام جنگ مي كردند از بني اميه بودند. همه جاي حكومت اسلام را در دست گرفته بودند و آن قدر مغرور شده بودند كه يزيد مي گفت: « لعبت هاشم بالملك فلا…خبر جاء و لا وحي نزل» اسلامي در كار نبوده و اسلام آمده تا ما را شاه كند و ما هم كه شاه شديم. يكي از نويسندگان اهل سنت مي نويسد: بعد از ۵۰۰ سال از آغاز اسلام يك نفر را پيدا نمي كنيد كه صراحتا اعلام كند از نسل بني اميه است. اما امروز حدود ۸۰ ميليون سادات داراي نسب نامه در عالم وجود دارد. اينها نشانه هاي عظمت فاطمه زهرا سلام الله عليها هستند. خداي تعالي به پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله مي فرمايد: « إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَر» كوثر/۳. اين دشمن تو كوتاه است. چون باطل هميشه موقتي است و جولاني دارد. « للباطل جولة » ولي حق و حقيقت دائمي است و دوام دارد. پيغمبر اكرم صلي الله عليه واله فرمود: «‌ كل حسب و نسب منقطع يوم القيامة الاّ حسبى و نسبى » و فاطمه زهرا سلام الله عليها در وصيتنامه اش فرمود: « واقرأ على ولدي السلام الى يوم القيامة » كه نشان دهنده بقاء نسل پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله تا روز قيامت است. در مقابل در زيارت عاشوراء مي خوانيم : « اللهم العن بني امية قاطبة » خدايا قاطبه و جمعيت بني اميه را از رحمتت دور كن. البته در ميان بني اميه انسانهاي خوبي هم پيدا شده اند كه خدماتي كرده باشند ولي عموم اين خاندان با فاطمه زهرا سلام الله عليها و ذريه اش در افتادند و همين دليل كافي است كه اين خاندان را دشمن اهل بيت بدانيم.

۱۴۲۷/۵/۱۲ قمری – فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي

فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي    

 

 

بسمه تعالي……………….. معظم له ضمن قرائت آيه شريفه «‌ هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ»جمعه/۲. به توضيح آن پرداخته و فرمودند: خداي تعالي پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله را فرستاد تا آيات قرآن را بر مردم امي و بيسواد تلاوت كند. شما هم همين برنامه را انجام دهيد و قرآن را براي كساني كه سواد خواندن ندارند يا براي خودتان بخوانيد. نكند خداي نكرده روز قيامت قرآن از شما شكايت كند كه : خدايا اين مردم مرا مهجور قرار دادند. سپس مي فرمايد : «‌ و يزكيهم » كه تزكيه نفس بصورت عملي و موفق همين ۷ مرحله اي است كه ارائه شده  است. بعد از تزكيه نفس تعليم كتاب و حكمت است. اگر كسي را ديديد كه تزكيه نفس نكرده بدانيد قرآن را نمي فهمد ولو بظاهر بزرگترين مفسر قران باشد. حكمت همان حقايق و معارفي است كه در عالم ارواح به ما تعليم داده اند و در دنيا هم يكبار ديگر پيامبر اكرم صلي الله عليه و اله به ما ياد مي دهد كه منظور از تعليم در اينجا همان تذكر است. در ادامه آياتي كه در اين هفته تلاوت نموديد خداي تعالي مي فرمايد : « مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»جمعه/۵.  مثل آنهايي كه تورات را زير بغل مي گذارند و هر روز به كنيسه مي روند ولي عملشان عمل توراتي نيست، به خري مي ماند كه در خورجينش بار كتاب حمل نمايد. اين حيوان چقدر از مطالب كتابها استفاده مي كند؟ كوشش كنيد شما اينطور نباشيد و از مطالب قرآن استفاده و به آن عمل نماييد.  اگر يهودي ها آيات الهي را مي فهميدند و حقيقتا وليّ خدا بودند، بايد تمناي مرگ مي كردند. چنانكه خدايتعالي در ادامه آيات مي فرمايد:‌ « قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ »جمعه/۶. اما شما اگر تزكيه نفس كنيد و از اولياء خدا شويد و قرآن را خوب بفهميد، تمناي مرگ و لقاء پروردگارتان را خواهيد نمود. 

۱۴۲۷/۵/۵ قمری – فراز اول از بيانات حضرت آيت الله ابطحي

فراز اول از بيانات حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در جمعه اول ماه جمادي الاول    

 

 

بسمه تعالي………………حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در روز جمعه پنجم جمادي الاول سال ۱۴۲۷ و در جمع سالكين الي الله فرمودند: در آيات و روايات، مكرر فرموده اند كه دنيا ارزشي ندارد، نه ثروتش و نه فقرش اهميتي ندارد. بدليل اينكه در قرآن مجيد فراوان اين مسئله ذكر شده است كه انسان ابدي است، چه كافر باشد و چه مسلمان، چه خوب باشد چه بد. انسان با مردن برنامه هايش تمام نمي شود، هميشه خواهد بود و زندگي دنيا در مقابل حيات ابدي، مثل صفر در مقابل بينهايت است. همينطور خوشي ها و ناراحتي هاي دنيا در مقابل زندگي ابدي ارزشي ندارد. شما فرض كنيد يك فرد ثروتمند كه بسيار در رفاه و آسايش است، يك لحظه ناراحتي يا يك لحظه خوشي برايش ايجاد شود. اگر اين فرد عاقل باشد، اين يك لحظه را به حساب نمي آورد. بطور كلي هر چيزي كه گذرا باشد بالاخره فراموش ميشود. ما عالم ذر و عالم ارواح را با آن همه طول مدتش فراموش كرديم و انبياء بايد بيايند و به يادمان بياورند، آن وقت دنيايي كه نهايت 120 سال اگر كسي زياد عمر كند در آن مي ماند در مقابل بينهايت  چه ارزشي دارد؟ و يقينا يك روزي خواهد رسيد كه ما دنيا را بخاطر جزئي بودنش و بخاطر قابل توجه نبودنش فراموش مي كنيم. آن وقت در اين دنيا افرادي هستند كه همه فكرشان و همه توجهشان به همين دنياي لحظه اي است. حضرت اميرالمومنين عليه السلام مي فرمايد: « ليس منا من لم يحاسب نفسه في كل يوم مرة ». از ما نيست كسي كه در شبانه روز لااقل يك مرتبه به حساب خودش رسيدگي نكند و تمام فكرش همين دنياي لحظه اي باشد.

۱۴۲۷/۵/۵ قمری – فراز دوم از تدريس هفتگي حضرت آيت الله ابطحي

فراز دوم از تدريس هفتگي حضرت آيت الله ابطحي

 

         

بسمه تعالي………………معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند: اگر شخصي از مسافرت بيايد و شما هم مثلا يك آيت الله هستيد، براي شما عروسكي هديه بياورد كه صدايي هم مي كند. شما علاوه بر اينكه ناراحت مي شويد و از او تشكر نمي كنيد، بلكه اين مرد را بسيار بي عقل تصور مي نماييد. دنيا لهو و لعب و اسباب بازي است. اما آخرت حيات دائمي است. شما هم يك فردي هستيد كه دائما به فكر آخرت و اهل سير و سلوك و لقاء پروردگار هستيد. حالا يك نفر آمد و گفت: از فردا شما وزيري، مدير كلي، باور كنيد اگر انسان، انسان بشود و عاقل باشد، اين كار از آن عروسكي كه يك نفر براي يك آيت الله يا حكيم هديه آورده باشد مسخره تر است. اگر كسي به شما خانه و زندگي و ثروت زيادي هديه داد و فرد با تقوايي بود، بخاطر تقوايش از او متشكر باشيد، و الا هرقدر هديه اش ظاهرا بزرگ باشد، نبايد از ران ملخي كه مورچه به نزد حضرت سليمان برد، در نظر شما با ارزشتر باشد. كسي كه دنيا را همه چيز بداند و آخرت را اهميت ندهد، اين فرد فكرش پليد است. افكار پليد فقط فكر دزدي و خيانت و زنا نيست. اگر شخصي را ديديد كه مسافرتهاي طولاني در هواي گرم را تحمل مي كند و با بي دينيها مواجه مي شود تا مقداري پول بدست بياورد، فكرش پليد است. چون خداي تعالي مي فرمايد: « وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ » هود/6. دابة يعني جاندار. از آن موجود تك سلولي را شامل مي شود تا بزرگترين حيوانات همه را خدا روزي مي دهد. «علي الله رزقها» يعني بر عهده خداست كه روزي همه را بدهد.

۱۴۲۷/۵/۵ قمری – فراز سوم از تدريس هفتگي حضرت آيت الله ابطحي

فراز سوم از تدريس هفتگي حضرت آيت الله ابطحي        

 

 

بسمه تعالي………………معظم له در ادامه فرمايشاتشان فرمودند: خداي تعالي فرموده است: « وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً » طه/۱۲۴. انسان بايد وظيفه اش را انجام بدهد، كوشش بكند، حتي شبانه روز كار بكند، براي اينكه خداي تعالي دستور فرموده. شما اگر نماز شب يا نمازهاي يوميه را مي خوانيد پول مي گيريد؟ نه! كارهاي ديگرتان هم همينطور باشد. من نمي گويم پول نگيريد و كار بكنيد. بلكه كار را براي پول نكنيد. كارتان براي خدا باشد و روزي را خدا مي دهد. اگر شما اوامر پروردگار را عمل نماييد، خداي تعالي هم در همين دنيا هر چه بخواهيد به شما مي دهد. به شرط اينكه صد در صد كارهايتان براي خدا باشد. چون اگر نصف كار براي خدا و نصف ديگرش براي پول يا شهرت يا مردم باشد، خداي تعالي مي فرمايد: من شريك خوبي هستم. من قسمت خودم را به طرفم واگذار مي كنم. من نيازي به كار تو ندارم. خداي تعالي مي فرمايد: «‌ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا » زخرف/32. ما معيشت شما را بينتان تقسيم كرديم و در آيه ديگر مي فرمايد: « وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ » هود/6 تمامش در كتابي نوشته شده، قطعي شده. البته انسان بايد دنبال وسايل باشد و همه كارهايي كه يك كارگر معمولي انجام مي دهد، انجام دهد. با اين تفاوت كه او براي پول كار مي كند و شما براي خدا انجام مي دهيد. و اگر مي خواهيد به خدا برسيد بايد نحوه دوم كار كردن را تعقيب كنيد. 

۱۴۲۷/۵/۵ قمری – فراز چهارم از تدريس هفتگي حضرت آيت الله ابطحي

فراز چهارم از تدريس هفتگي حضرت آيت الله ابطحي 

 

 

بسمه تعالي………………معظم له در بخش ديگري از  فرمايشاتشان فرمودند: خداي تعالي در اين آياتي كه در هفته گذشته تلاوت كرديد مي فرمايد: « وَ لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ » حشر/۱۹. شما مثل كساني كه خدا را فراموش كرده اند نباشيد. زيرا در اينصورت  خداي تعالي اراده مي كند كه شما خودتان را فراموش كنيد. شما فكر مي كنيد مردم دنيا پرست خودشان را فراموش نكرده اند؟ خدا انسان را خلق كرده براي اينكه ابدي باشد، اگر فراموش نكرده اند چرا مرگ را نهايت و پايان زندگي مي دانند؟ چرا آخرت بي نهايت را به دنياي محدود مي فروشند؟ خودتان را فراموش نكنيد، شما انسانيد. حضرت اميرالمومنين عليه السلام مي فرمايد: « رحم الله امرء عرف قدره و علم من اين و في اين و الي اين…» حد خودتان را بدانيد، بدانيد از كجا آمده ايد، به كجا مي رويد و كجا هستيد. اگر به شما بگويند: خدا مرگت بدهد، بدتان مي آيد و حال اينكه اولياء خدا تمناي مرگ مي كنند. اگر شما به ديدن يك زنداني رفتيد و از پشت ميله هاي زندان به او گفتيد خدا تو را از زندان آزاد كند، بدش مي آيد؟ خودتان را فراموش نكنيد كه اگر فراموش كرديد فاسقيد و با  فرد فاسق و لو از نزديكان شما باشد نبايد ارتباط داشته باشيد. امام صادق عليه السلام يكي از اصحابشان را ديدند كه با كسي كه مذاق تصوف و اعتقاد به جبر داشت صحبت مي كرد. بعد كه او را ديدند فرمودند: او كه بود كه با تو صحبت مي كرد؟ او گفت : دائي من است. حضرت فرمودند: از اين به بعد يا با او حرف مي زني يا با ما. چون او قائل به جبر  و صوفي مسلك است. فرد منحرف آن قدر با شما حرف مي زند تا شما را هم با خود به جهنم ببرد. كوشش كنيد تحت تاثير متصوفه و وهابيت كه بخصوص در زمان ما ظاهر عوام پسندي پيدا كرده واقع نشويد. امام هادي عليه السلام كسالتي پيدا كردند و به اصحاب فرمودند: يك نفر به كربلا برود و براي من دعا كند. يكي از افراد با معرفت عرض كرد: شما در مقام بالايي هستيد كه خاك كربلا با قدوم شما بايد تبرك شود. حضرت فرمود: پيغمبر بالاتر است يا كعبه؟ كعبه يك مشت سنگ است ولي همين پيغمبر، دور خانه كعبه طواف مي كرد. مكانهايي هست كه خداي تعالي در آن مكانها دعا را مستجاب مي فرمايد. «‌ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ » نور/36. يك خانه هايي هست كه خدا اجازه داده آنجا دعا مستجاب شود. لذا آن شخص به كربلا رفت و براي امام هادي عليه السلام دعا كرد و كسالت ايشان برطرف شد. پس كوشش كنيد تحت تاثير وهابيت واقع نشويد و توسلاتتان را زياد كنيد.

۱۴۲۷/۵/۵ قمری – فراز پنجم از تدريس هفتگي حضرت آيت الله ابطحي

فراز پنجم از تدريس هفتگي حضرت آيت الله ابطحي        

 

 

بسمه تعالي………………معظم له در فراز پاياني  فرمايشاتشان درباره حديث شريف كساء فرمودند: سند اين حديث، بسيار معتبر و مورد تاييد علماي بزرگي بوده است و در جلد اخير مجله خورشيد مكه مي توانيد آن را مطالعه نماييد كه از زمان ما تا زمان جابر بن عبدالله انصاري سندش نوشته شده و جابر خدمت حضرت زهرا سلام الله عليها رسيد و ايشان اين مطلب را فرمودند: كه يك روز پدرم بر من وارد شد و فرمود: « اني اجد في بدني ضعفا ». بخدا قسم درهاي رحمت را به ما نشان داده اند و ما نمي فهميم. سوال اين است كه آيا پيغمبر بالاتر است يا فاطمه زهرا ؟ چرا پيغمبر به فاطمه زهرا سلام الله عليها پناهنده شد و فاطمه زهرا سلام الله عليها هم بدون تعارف عرض كرد: «‌ اعيذك بالله يا ابتاه من الضعف ». من از خدا كمك مي گيرم براي رفع ضعف تو. از روايتي كه درباره امام هادي عليه السلام عرض شد، استفاده مي شود كه فاطمه زهرا عليها السلام مركز استجابت دعاست. مركز شفاي بيماران است. خداي تعالي او را معصوم از جهل قرارش داده. اگر انبياء و ائمه اطهار عليهم السلام معصومند، براي اين است كه حجت براي مردم تمام بشود. اما حضرت زهرا عليها السلام نه امام است و نه بصورت ظاهر پيغمبر، ولي معصوم از جهل است. سجده اي كه مي گويند براي غير خدا جايز نيست و نمي شود در سجده به غير خدا خطاب كرد، اينجا استثناء قائل شده اند و مي فرمايند: اگر حاجتي داري سر به سجده بعد از نماز بگذار و صد مرتبه بگو « يا مولاتي يا فاطمة اغيثيني ». پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله فرمود: براي من كساء يماني را بياور « فغطيني به » روي من بكش. عبا خصوصيتي نداشته، دست فاطمه زهرا سلام الله عليها يك خصوصيتي داشت. حضرت زهرا عليها السلام مي فرمايد: وقتي پيغمبر را نگاه كردم، ديدم بلافاصله چهره ايشان مثل ماه شب چهارده مي درخشد. بعد هم امام حسن و امام حسين و علي بن ابيطالب عليهم السلام آمدند و همه زير كساء نشستند و آن قدر اين جلوس اهميت پيدا كرد و در همه عالم هستي نورافشاني نمود كه جبرئيل هم  از خداي تعالي اجازه گرفت كه ششمي آنها باشد. خداي تعالي هم فرمود: حالا كه مي روي اين آيه را هم ببر « إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً » احزاب/33. و يكي از جاهايي كه آيه تطهير نازل شد همين جاست. در آخر حديث كساء، علي بن ابيطالب عليه السلام از پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله ميپرسد: « ما لجلوسنا هذا من الفضل… » اين نشست ما چه فضيلتي دارد؟ و پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله قسم مي خورد كه « والذي بعثني بالحق نبيا و اصطفاني بالرسالة نجيا ما ذكر خبرنا هذا في محفل من محافل اهل الارض ….» در هر جمعي از شيعيان و محبين ما اين حديث ذكر شود، ناراحتي هاي آنها برطرف مي شود، مرضهايشان شفا پيدا مي كند، حوائجشان برآورده مي شود. اميدواريم خداي تعالي همه ما را متوجه مقام با عظمت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها بكند، آن مقامي كه پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله دست فاطمه زهرا عليها السلام را مي بوسيد و مي فرمود: « فاطمة بضعة مني » فاطمه پاره تن من است، « من اذاها فقد اذاني » كسي كه او را اذيت كند من را اذيت كرده است.

۱۴۲۴/۲/۲۸ قمری – توضيح آياتي از سوره هاي حشر و مجادله – فراز اول از بيانات حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در كلاردشت

توضيح آياتي از سوره هاي حشر و مجادله – فراز اول از بيانات حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در كلاردشت       

 

 

بسمه تعالي………………… حضرت آيت الله ابطحي مد ظله العالي در روز جمعه مورخ ۲۸ ربيع الثاني سال ۱۴۲۷ و در جمع سالكين الي الله به توضيح آياتي از سوره هاي « مجادله » و « حشر » پرداخته و فرمودند : يكي از چيزهايي كه افراد بشر همواره درصدد دستيابي به آن بوده اند، فلاح و رستگاري مي باشد. خداي تعالي در سوره مباركه مجادله مي فرمايد: « لَا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كَانُوا آبَاءَ‌هُمْ أَوْ أَبْنَاءَ‌هُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ أُولَئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ الْإِيمَانَ وَ أَيَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ يُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ » مجادله/22. شما افرادي كه ادعاي ايمان به خدا و روز قيامت را دارند زياد ديده ايد. افرادي كه مومن و مسلمانند، ولي اظهار دوستي با دشمنان خدا مي كنند. در اين آيه شريفه خداي تعالي يك جديتي از افراد بشر براي رسيدن به فلاح و رستگاري خواسته كه اگر پدر، مادر، فرزندان، برادران و خانواده انسان، دشمني با خداي تعالي بنمايند و شما با آنها دوستي كنيد نمي توانيد ادعاي محبت به خداي تعالي بنماييد. آن قدر انسان بايد در تعهداتش محكم باشد كه اگر همه نزديكانش بخواهند جلوي تعهدات او را بگيرند، از آنها دوري كند. چنين فرد متعهدي را خداي تعالي به حزب خودش دعوت مي كند، هر كسي كه حزبي تشكيل مي دهد از افراد متعهد و پابرجا ثبت نام مي كند. «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» هم خدا از آنها راضي است و هم آنها از خدا راضي هستند. اگر شما دوست متعهدي داشته باشيد كه همه وظايف و تعهداتش را سر وقت انجام دهد، از او راضي مي شويد. او هم بخاطر مزد خوبي كه شما به او مي دهيد از شما راضي است. خداي تعالي متعهد است و به ما روزي مي دهد، چه بخواهيم و چه نخواهيم «‌ يا من يعطي من لم يسئله و من لم يعرفه تحننا منه و رحمة » رحمانيتش شامل همه مي شود. ما هم بايد متعهد باشيم تا اين معنا درباره ما تحقق پيدا كند.

۱۴۲۴/۲/۲۸ قمری – تعهد – فراز دوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در كلاردشت

تعهد – فراز دوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در كلاردشت    

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در فراز ديگري از فرمايشاتشان درباره تعهد چنين فرمودند: يكي از چيزهايي كه ما نسبت به آن جدي نيستيم و خداي تعالي خيلي جدي است، مسئله تعهد است. و مكرر در قرآن مجيد به مسئله تعهد اشاره فرموده و منجمله مي فرمايد :‌ « أَوْفُوا بِالْعَهْدِ » اسراء/۳۴. تعهد داشتن در مقابل وعده ها، در مقابل قراردادها، در مقابل گفتارتان، در مقابل دينتان، در مقابل معاشرتهاي اخلاقی و اجتماعي تان. يكي از امتيازات انسان بر حيوانات، متعهد بودن است. شما در بين حيوانات كوچكترين تعهدي كه با عقل توام باشد، نمي بينيد. مثلا سر قرار حاضر شوند يا به طعمه ديگري دست درازي نكنند. از طرفي هر چه انسان متعهدتر باشد، انسانيتش بهتر و قوي تر است. و اين مطلب كاملا عقلي است. يعني در عالم ارواح به ما تعليم داده اند كه « انسان است و تعهدش ». انسان بايد خودش، خودش را متعهد كند. مثلا اگر شما كاري را با شوق زيادي شروع كرديد و در وسط كار متوجه شديد كار شما آن منفعت متصور را ندارد و اشتياقتان در انجام آن كار كم شد، براي اينكه خودتان را تربيت كنيد و روحتان را متعهد قرار دهيد، آن كار را با همان شوق ادامه بدهيد. البته اين در صورتي است كه اين كار ضرر نداشته باشد، و الا اگر ضرري داشته باشد و يا اصلا كار لغوي بوده  و شما خيال مي كرديد نفعي دارد، با همان جديت و قاطعيت، خودتان را نگه داريد و كار را رها كنيد و به حرف مردم هم كاري نداشته باشيد. اين بخش از تعهد مربوط به خود انسان و تربيت نفس بود. در مرحله دوم بايد انسان در مقابل مردم متعهد باشد. شما براي اينكه افراد را به خود جذب نماييد و  آنها را از خود راضي نماييد، راهي جز متعهد بودن نداريد. اگر از اول مي دانيد كه به تعهدتان نمي توانيد عمل كنيد و در عين حال عهد مي بنديد كه دروغگو هستيد. اگر قصد عمل به تعهد را داريد ولي در كار مشكلي پيش آمد و شما نتوانستيد بموقع به تعهدتان عمل نماييد، مسامحه كرده ايد. يك فرد متعهد طوري با ديگران قرار مي گذارد كه قطعا در موعد مقرر بتواند مثلا كار مورد نظر را تحويل دهد، اگر چه زمان عمل به تعهد را طولاني تر بگويد و مشتري از دستش برود. روزي را خدا مي دهد، مهم اين است كه شما فرد متعهدي بمانيد. 

۱۴۲۴/۲/۲۸ قمری – فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در كلاردشت

تعهدات عالم ذر – فراز سوم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در كلاردشت  

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در ادامه مبحث تعهد فرمودند: تعهد در مرحله سوم در مقابل خداي تعالي است. خداي تعالي در عالم ارواح بوسيله پيغمبر اكرم و ائمه اطهار عليهم السلام، همه علوم قرآن را به ما تعليم فرمود. در وقتي كه پروردگار متعال، حضرت آدم را خلق كرد و روح را در بدنش دميد و ارواح انسانها را در بدنهاي ذره اي وارد نمود كه به آن « عالم ذر » مي گويند، در همان ابتدا پروردگار متعال از همه انسانها تعهد و ميثاق گرفت. اين مطلب شايد حدود ۲۰۰۰ روايت داشته باشد و در قرآن هم خداي تعالي مي فرمايد :‌ « وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَي أَنفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَي » اعراف/۱۷۲. خداي تعالي فرمود: آيا من رب شما نيستم؟ رب، يعني مربي، سازنده، تربيت كننده. نفرمود: الست برحمانكم يا برحيمكم . همه ما گفتيم: « بلي ». چرا. تو خداي ما هستي، مربي ما هستي، ما تحت تعليمات تو قرار گرفته ايم. لذا اسم اول عالم ذر، عالم ميثاق است. البته شناخت خداي تعالي نياز چنداني به تعهد ندارد. چون همه خدا را قبول دارند، حتي بت پرستها هم خدا را قبول دارند، فقط در صفات خدا اشتباه مي كنند. خداي تعالي مي فرمايد: « وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اَللَّهُ » لقمان/۲۵. لذا بعد از اينكه ما « بلي » را گفتيم، خداي تعالي پيغمبر اكرم صلي الله عليه و اله را به ما شناساند. اين همان كسي است كه ۲۰۰۰ سال روح شما را به اذن من تربيت كرد، بايد به نبوتش تعهد بدهيد. لذا كلمه اسلام دو كلمه است، شهادت به لااله الاالله و شهادت به رسالت پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله و خداي تعالي هم در قرآن مي فرمايد: « أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ » نساء/59 و در سوره مباركه حشر نيز مي فرمايد : « وَ مَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا » حشر/7. هر چه پيغمبر برايتان آورد، بگيريد. چون حرفهايش حكمت آميز و سخنانش صد در صد صحيح است. اين ميثاق دوم پروردگار بود كه در مرحله اول، انبياء لبيك گفتند و اجابت كردند و در مراحل بعد، ارواح همه انسانها اين تعهد را دادند.

۱۴۲۴/۲/۲۸ قمری – تعهدات عالم ذر – فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در كلاردشت

تعهدات عالم ذر – فراز چهارم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در كلاردشت

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در فراز چهارم از بياناتشان، ادامه تعهدات عالم ذر را چنين بيان فرمودند: سومين تعهدي كه خداي تعالي از همه مردم در عالم ميثاق گرفت، ولايت علي بن ابيطالب و ائمه اطهار عليهم السلام بود. كافرترين مردم حتي فرعون و يزيد هم به ولايت علي بن ابيطالب عليه السلام آگاهند و بر آن تعهد بستند. من به يك نفر عالم اهل سنت گفتم: آيا شما يك نفر را در روي زمين پيدا مي كنيد كه علم را دوست نداشته باشد؟‌ گفت : نه. بلكه هر چه علم آن عالم بيشتر باشد انسان بيشتر دوستش دارد. گفتم: شما يك نفر را پيدا مي كنيد كه عصمت و پاكي را دوست نداشته باشد؟ گفت: نه، همه پاكي را دوست دارند، همه صداقت و درستي را دوست دارند. بحث ما بر سر شناخت فردي است كه داراي اين علم و عصمت است و ما معتقديم كه اصل علم و عصمت كه روح ايمان است، همان روح مطهر خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام است. نه اينكه ما بگوييم، ۳۰۰ آيه از قرآن در فضائل علي عليه السلام نازل شده است. معناي ولايت علي بن ابيطالب عليه السلام اين است كه او را عالم بدانيم، او را معصوم بدانيم و با محبت او را اطاعت نماييم. چون محبت ما به علي بن ابيطالب عليه السلام بخاطر علم و عصمتش مي باشد. لذا همه انسانها چه متوجه باشند و چه نفهمند، ولايت را قبول دارند. تنها در شناخت فرد داراي علم و عصمت دچار انحراف مي شوند. مطلب بعدي كه در عالم ميثاق از ما تعهد گرفتند، مربوط به آخرت بود كه بدانيد: همه شما الي الابد هستيد و هيچ وقت از بين نمي رويد و درباره دنيا هم از ما تعهد گرفتند كه: هر وقت وارد دنيا شديد، بايد امتحاني بدهيد. خداي تعالي مي فرمايد : « أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَنُونَ » عنكبوت/۲. دنيا دار امتحان است. اينها تعهدات عالم ذر بود و هر كس به اين تعهدات بهتر و كاملتر عمل كند قطعا به خدا نزديكتر است.

۱۴۲۷/۴/۲۸ قمری – تذكر اخلاقی – فراز پنجم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در كلاردشت

تذكر اخلاقی – فراز پنجم از بيانات حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در كلاردشت     

 

 

بسمه تعالي…………………معظم له در بخش پاياني فرمايشاتشان به يك مطلب اخلاقی كه در آيات هفتگي قرائت شده بود، اشاره نموده و فرمودند: اگر در مجلسي نشسته ايد و كسي وارد شد، به او جا بدهيد. خداي تعالي در اين آياتي كه تلاوت كرديد، مي فرمايد: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُم » مجادله/11. در روايت مي فرمايند: كسي كه در جاي تنگ، چهار زانو بنشيند، احمق است. لذا براي ديگران جا باز كنيد. گاهي جا وسيع است و همه يك جا و خيلي تنگ نشسته اند، باز هم صحيح نيست. هر جايي كه بود بنشينيد. مجلس بالا و پايين ندارد. البته بعضي امتيازات را اسلام بوجود آورده است، مثلا هر كس با تقوا تر است، هر كس عالمتر است، بايد بيشتر احترامش كرد. خداي تعالي مي فرمايد: « يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ » مجادله/11. و مي فرمايد : « إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ » حجرات/13. فرزند يك فرد ظالم و ستمگر، ولو پادشاهي باشد، لايق احترام نيست. اما فرزند يك فرد عالم و متقي يا فرزندان پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله و سادات، چون احترامشان احترام به پيغمبر است، فرموده اند به سادات احترام كنيد. پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله فرموده است: « اكرموا اولادي صالحهم لله و طالحهم لي » فرزندان من را اكرام كنيد. صالحشان را براي اينكه تقوي دارند و معصيت كارشان را بخاطر من. البته نحوه احترام كردن بايد طوري باشد كه خود شخص بفهمد بخاطر انتسابش به پيغمبر است، نه بخاطر گناهانش. بنابراين اگر در مجالس جا باز كنيد، خداي تعالي در قيامت كه افراد بسيار در فشارند و جا كم و حرارت زياد است و در روايت دارد كه عرق بدن انسانها تا زانو مي رسد، جاي شما را باز مي كند. چون روز قيامت « يوم الجمع » است، همه انسانها از زمان حضرت آدم تا آخر بايد حاضر شوند و طبعا جمعيت خيلي زياد است، حتي انبياء هم بايد براي شفاعت بيايند. آنجا شيعيان و فرزندان پيغمبراكرم صلي الله عليه و اله يك قدري در وسعتند كه « وشيعتك علي منابر من نور مبيضة  وجوههم ». اميدوارم خداي تعالي همه ما را در صراط مستقيم و در هدايت كامل اهل يقين قرار دهد.

۱۴۲۵/۱۱/۱۳ قمری – ۱۳۸۳/۱۰/۶ شمسی – مسیحیت

مسیحیت

 

 

بسمه تعالی…….. مسیحیت یا به تعبیر قرآن مجید نصاری از معتبر ترین مذاهب جهان بعد از اسلام است ولی اگر به قرآن و کتاب انجیل دقت شود و آنها را تحت مطالعه دقیق قرار دهند به وضوح مشاهده خواهند فرمود که کتاب انجیل برای بشر مبتدی که هنوز به مسائل علمی نمی تواند کاملا دقت کند نازل شده و علاوه بر آنکه گفته میشود هر پاپ یا اسقفی آنرا تغییر داده و تحریف کرده اند ولی قرآن علاوه بر آنکه تغییر نیافته و تحریف نشده مضامینش و عمق مطالبش آنقدر علمی و پر محتوی است که همه متوجه میشوند کلاس قرآن بسیار بسیار بالاتر از کلاس انجیل است . 

۱۴۲۵/۱۱/۸ قمری – ۱۳۸۳/۱۰/۱ شمسی – حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام (علم و جهل)

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام (علم و جهل)

 

 

بسمه تعالی…………… حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند : «صدیق کل امرء عقله و عدوه جهله » یعنی : هر انسانی که از روی علم و دانش که از جانب خدای تعالی و معصومین علیهم السلام رسیده است عمل کند بهترین صدیق و دوست را برای خود منظور کرده ولی اگر از روی جهل و نادانی زندگیش را تنظیم نماید دشمنش را برخود مسلط کرده و از همه خوبیها محروم گردیده است . پس ای عزیزان بکوشید حقیقت عقل را به دست آورید یعنی آن چه را قرآن و اهل بیت علیهم السلام به شما تعلیم داده اند بفهمید تا به همه خوبیها موفق شوید و از شیطان و ندانم کاری هایان دوری کنید و اعمال جاهلانه انجام ندهید تا جزء موفق ها و رستگار ها گردید .

۱۴۲۵/۱۱/۶ قمری – ۱۳۸۳/۹/۲۹ شمسی – حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام

حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام

 

 

بسمه تعالی ……….. حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام عالم آل محمد ( صلی الله علیه و اله ) است که درباره زیارت آن حضرت وقتی که از امام جواد علیه السلام سوال می شود آیا زیارت پدر بزرگوارت افضل است یا زیارت جدت حضرت ابی عبد الله الحسین علیه السلام در کربلا .حضرت امام جواد علیه السلام میفرماید : « و الله زیارت ابی افضل » یعنی به خدا قسم زیارت پدرم افضل است . زیارت حضرت رضا علیه السلام طبق روایات صحیح معادل هزار حج و هزار عمره قبول شده در ثواب است و حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام فرمودند : کسی که مرا در غربتم زیارت کند در سه جا به دیدن او خواهم آمد اول : در عبور از صراط  دوم : در وقتی که نامه اعمال به دستش می رسد  سوم : در وقتی که اعمال انسان ها سنجیده می شود پس ای عزیزان در این ماه از زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام غفلت نکنید .

۱۴۲۵/۱۱/۵ قمری – ۱۳۸۳/۹/۲۸ شمسی – زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام

زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام

 

 

بسمه تعالی  ………….. حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام امام هشتم مردم مسلمان است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آن حضرت را پاره تن خود معرفی فرموده درباره عظمت آن حضرت همین بس که حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرمود : به این زودی از اولاد من مردی در زمین خراسان دفن میشود که او هم نام من است و نام پدرش هم نام حضرت موسی بن عمران است کسی که قبر او را زیارت کند خدا گناهان قبل و بعد او را می آمرزد و لو آنکه به عدد ستاره های آسمان و قطرات باران و برگ درختان باشد زیرا با اظهار محبت به آن وجود مقدس انسان از همه گناهان و صفات رذیله پاک می شود و اگر آن را ادامه دهد و خود را پاک نگه دارد از اولیاء خدا خواهد بود .

۱۴۲۷/۵/۱۹ قمری – ۱۳۸۵/۳/۲۶ شمسی – فراز اول از بيانات حضرت آيت الله ابطحي در تدريس هفتگي

فراز اول از بيانات حضرت آيت الله ابطحي مدظله العالي در تدريس هفتگي

"حضرت آيت الله ابطحي"

 

بسمه تعالي………………..حضرت آيت الله ابطحي در روز جمعه ۱۹ جمادي الاول سال ۱۴۲۷ در جمع سالكين الي الله به توضيح آياتي از سوره هاي منافقون، تغابن و طلاق پرداخته و فرمودند: آياتي كه در هفته گذشته تلاوت نموديد، به سه موضوع اشاره بيشتري دارد كه عبارتند از :‌ تقوا ، انفاق و موانع حركت بسوي خدا. اين سه مسئله اهميت خاصي براي سالك الي الله دارد. سالك الي الله يعني رونده بسوي خدا، يعني كسي كه راهي را براي خدا و رسيدن به خدا طي مي كند. شما سالك الي الله هستيد و بسوي ملاقات با پروردگارتان مي رويد. ملاقات با پروردگار يعني اينكه يك روزي در همين دنيا يا در آخرت و الي الابد به جايي مي رسيد كه هيچ چيز و هيچ كس و هيچ موجودي غير از خدا به دردتان نمي خورد. لذا خداي تعالي در آياتي كه تلاوت نموديد مي فرمايد: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَ لَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ »منافقون/۹. شما را اموال و اولاد ( و خيلي چيزهاي ديگر) از راه و ياد خدا باز ندارد. و كسي كه اينها او را غافل كند، ضرر كرده است. در دنيايي كه محل تجارت اولياء خداست، اين افراد ضرر كرده اند. مثل مسافري كه همه سرمايه اش را به تهران آورده تا در آنجا تجارت كند. آنجا همه پولش را بيهوده و بيجا خرج كرده و با دست خالي روي برگشتن با وطنش را ندارد  و نمي تواند زندگيش را اداره نمايد و مورد لعن و نفرين همه نيز واقع شده است.  

۳ محرم ۱۴۲۶ قمری

لینک دانلود فیلم جلسه

 
 
 

۱۳ رجب ۱۴۲۴

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره

 
 

۱۴ شعبان ۱۴۲۳

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره

 

 

۲۳ صفر ۱۴۲۳

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره

 

 

۲۴ محرم ۱۴۲۳

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره

 

 

۱۵ شعبان ۱۴۱۴

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره

 

 

۲۶ رجب ۱۴۱۶

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره

 

 

۲ ذی الحجه ۱۴۱۷

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره

 

 

۲۶ شوال ۱۴۱۷

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره

 

 

۲۵ شوال ۱۴۱۷

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره

 

 

۲۰ شعبان ۱۴۱۷

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره

 

 

۱۹ شعبان ۱۴۱۷

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره

 

 

۱۹ صفر ۱۴۱۷

لینک دانلود : 

کلیک راست و ذخیره