۲۰ جمادي الثاني ۱۴۲۰ قمری – فاطمه (سلام الله علیها) مظهر استقامت
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
من ديشب ميخواستم دربارة زندگي حضرت زهرا سلام الله عليها و فضائل آن حضرت بخاطر ميلاد مقدس آن بيبي عرايضي عرض كنم. ولي آيات سورة جن مخصوصا يكي دو آيهاش مناسبتر براي روحية دوستانمون فكر كردم. و منافات هم نداره كه، يكي از آن آيات اين آية مباركه است كه ميفرمايد و ان لو استقاموا علي الطريقه لاسقيناهم مائا قدقا. البته قضيه مربوط به اجنه است. سوره ارتباط با اجنه داره. ولي خوب خداي تعالي براي ما هم اين مطالب را از زبان آنها گفته. از همين آيات استفاده ميشود كه اجنه هم مثل ما اگر داراي استقامت باشند رشد روحي پيدا ميكنند. ولي از احاديث و روايات استفاده ميشود كه رشد اجنه هم مثل رشد انسان نيست. انسان تفوق داره بر اجنه از جهت رشد. يكي از دلائلش اين است كه افراد برازنده و برجستة از جن و انس در محضر حضرت سليمان بودند. حضرت سليمان وقتي كه تخت بلقيس را تقاضا كرد قال عفريت من الجن، يكي از اجنه، از افراد برجستة اجنه گفت كه من تخت بلقيس را قبل از اينكه از مكاني كه نشستهاي بلند شوي برايت ميآورم. انسان با اينكه ما فكر ميكنيم طبعا انسان در اين بدن و بدن ثقيل، اجنه هم جسمند، ما هم جسميم. اما جسم آنها لطيفه. چون خداي تعالي آنها را از آتش خلق كرده ولي ما را از خاك خلق كرده. آتش حركتش در فضا، لطافتش در فضا بيشتره تا خاك. لذا بدن ما هم ديده ميشه، هم سنگينه، جاذبة زمين به خودش ميكشانه و نميتواند انسان سريع حركت كنه. گاهي اجنه اينطور نيستند. جاذبة زمين در مرحلة اول كاري به آنها نداره، چون جسم لطيفند، و بعد هم حركتشون سريعتره. در عين حال چون بعضي از كارها مربوط به لطافت بدن و حركت و اينها نيست. مربوط به علم كتابه. مربوط به علم قرآنه. در آنجا خداي تعالي ميفرمايد و قال الذي عنده علم من الكتاب. آن كسي كه در نزد او علمي از كتاب بود، علم اين كار را ميكنه نه قدرت. از نظر علمي وارد كار شد عاصف بن برخيا نه از نظر قدرت. شايد عفريت من الجن، آن عفريتي كه از اجنه بود، او شايد با قدرتش ميخواست اين كار را بكنه. ولي، چون خداي تعالي دربارة او اين توصيف را نميكنه كه او داراي علمي بود يا علمي نبود. و قال عفريت من الجن. ولي اينجا با اين وصف كه و قال الذي عنده علم من الكتاب، آن كسي كه در نزد او علمي از كتاب بود، اين مسئله است. اين موضوعي است. يعني بشر با علم كتاب ميتونه هر قدرتي را از خودش اظهار كنه. نه با لطافت بدنش. نه با لطافت مثلا با سرعت سير. اين حالا يك بحث علمي خيلي عميق شايد مشكلي داشته باشه. ولي در آية شريفه ميفرمايد و قال الذي عنده علم من الكتاب. اين علم كتاب كه در اينجا فرموده، سنخيت دارد با آن علم كتابي كه دربارة علي ابن ابيطالب، قل كفي بالله شهيدا بيني و بينكم و من عنده علم الكتاب. حضرت اميرالمؤمنين علم تمام كتاب را داشت. يعني تمام كارها در اختيارش بود. قدرت كل، فرمانده كل، از همين آيه استفاده ميشه. و حضرت امير المؤمنين عليه الصلاة و السلام و حضرت زهرا سلام الله عليها؛ اينها در يك درجه از علم و عصمت و قدرت بودند. پس اگر گفتيم كه علي، يعني فاطمه، فاطمه يعني علي. حالا. علي ابن ابيطالب عليه الصلاة و السلام داراي علم جميع كتاب بود. من دربارة اسم اعظم و دربارة علم كتاب و دربارة لوح محفوظ و اين مسائل، يك تحقيقاتي دارم كه حالا نميشه همهاش را توي اين مجلس گفت. ولي اجمالا با يك مثال خيلي ساده، گاهي ديدي كه انسان بعضي از راهها را ميخواهد برود يك درباني هست، حاجبي هست، مخصوصا جاهايي كه خيلي اهميت سري داره، اهميتي از نظر سياسي داره، يا از نظر ارتشي داره. مثلا جاهاي حساس. خدمتتون عرض شود كه يك همچين جاهايي كه انسان ميخواهد برود ميبينيد كه يك اسم رمزي دارند. ببينند اين افراد اهله كه بره يا نه؟ مثلا از دم در سؤال ميكنند مثلا رمز چيه؟ يا مربوط به زمانه يا مربوط به مكان. يا مربوط به جائي است كه شما ميخواهيد برويد. يا مربوط به يك شبي يا يك روزي است كه شما مثلا فرض كنيد آنوقتي كه حكومت نظامي ميشد در مملكت، اوني كه حق داشتند راه بروند يك اسم رمزي داشتند كه مربوط به زمان بود. مكان هم همينطور كه زياد هست.
كسي كه علم به رمز داره، و همة رموز را به او گفتهاند، اين همه جا ميتونه بروه. علي ابن ابيطالب عليه الصلاة و السلام همة رموز عالم هستي را ميدونست. خودش اسم اعظم بود. و لذا در يكي از كلماتش كه جناب آقاي رفيعي هم امروز به مناسبت يك خوابي كه ديده بودند به من گفتند و من يادم آمد، حضرت ميفرمايد انا اعلم بطرق السماء، من علمم به طرق آسمانها زياده. به راههاي آسمانها. اين راههاي آسمانها يعني هر جا كه ميروم ممنوعه. آخه آسمانها يك خبرهايي آنطرفها هست كه اجنه هم خيلي دوست دارند بروند كه خداي تعالي مانعشون ميشه. يعني شياطين وقتي ميخواهند بروند از آسمان دنيا بالاتر، فاتبعه شهاب ثاقب، با تير اينها را ميزنند و نميگذارند شياطين عبور بكنند. ممنوعه، خيلي از جاها براي خيلي از افراد ممنوعه. يكي از جاهايي كه ممنوعه و هر كسي حق رفتنش را نداره، اين سرعت سيرها است كه با يك چشم بهم زدن يكي بره و تخت را برداره و بياره. و كسي كه علم كتاب، يعني يك بخشي، يك جزئي از علم كتاب را داره، اين اجازه داره بره بياره. بعضي از جاها هستش كه همان عاصف بن برخيا، شما فكر نكنيد عاصف بن برخيا حالا كه ميتونست تا تخت بلقيس را بره برداره بياره، به بقية جاها هم ميتونه بره، به آسمانها هم ميتونه بره. به كرات بالا هم ميتونه بره. بره مثلا از كرة ماه بره يك چيزي را برداره بياره. بره مثلا يك مشت خاكي، سنگي برداره بياره. نه. اين همين يك كار، همين باصطلاح يك رمز را ميدونست، همين يك اسم را ميدونست، همين يك اسم اعظم را ميدونست. كه در روايت دارد اسم اعظم هفتاد و سه حرفه، يك حرفش را عاصف بن برخيا ميدانست و همة آن حرفها را و همة آن رموز را علي ابن ايطالب ميدانسته.
اجنه با اينكه خيلي از نظر بدني لطافتشون زياده و سرعت سيرشون زياده كه طبعا بايد اينطوري باشه، در عين حال چون اسم رمز را خوب نميدونست، راه مستقيم را بلد نبود، مهلت خواست. گفت تا وقتي كه از جايت بلند بشوي. اما بشر. بشر اشرف مخلوقاته. چرا اشرف مخلوقاته بشر؟ يك وقتي با يكي از علماء بحث من بود. ايشان ميگفت كه نه ما چه خبر داريم. شايد در كرات بالا غير از بشر يك موجوداتي باشند و آنها اشرف باشند. و خداي تعالي هم در قرآن ميفرمايد كه و لقد كرمنا بني آدم و حملناهم في البر و البحر و رزقناهم من الطيبات و فضلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضيلا. فضلناهم علي كثير، يعني بر بيشتر خلقت، بيشتر مخلوق. معلومه يك اقليتي هستند كه شايد آنها افضل باشند از انسان. من يك مطلبي را گفتم كه فكر ميكنم شماها هم كه اين مطلب را بشنويد حرف مرا تصديق ميكنيد كه چون چهارده معصوم عليهم الصلاة و السلام از نوع بشرند، از نوع جن نيستند، از نوع ملك نيستند، چون از نوع بشرند، نوع بشر از انواع موجودات ديگر فضيلت داره. مثلا چطور؟ شما فرض كنيد توي، بلا تشبيه، توي جواهرات يك فيروزه حالا، من نميدونم حالا قيمتها را، يك وقتي ما قيمت تعيين نكنيم. فيروزه مثلا، يك دانه ممكنه داشته باشه كه يك ميليارد تومان قيمتش باشه. اما در نوع عقيق همچين دانهاي پيدا نميشه. اينجا ميگويند فيروزه قيمتش بيشتر از عقيقه. دقت كرديد؟ به تك تك نگاه نميكنند كه مثلا فرض كنيد فلان آدم فاسق فاجر معصيتكار را بگويند كه بر جبرئيل افضله. اين را اينجوري حساب نميكنند. نوع بشر بر نوع جن، نوع بشر بر نوع ملك، نوع بشر بر انواع موجودات ديگر افضله. چرا؟ به جهت اينكه توي آن موجودات يك فردي پيدا نميشه كه مثل پيغمبر اكرم، توي نوع زنهاي بشر يك فردي پيدا نميشه كه مثل فاطمة زهرا باشه. در ميان نوع موجودات ديگر يك افرادي نداريم كه مثل چهارده معصوم عليهم الصلاة و السلام باشند. پس نوع بشر بهتر از ساير موجوداتي كه خدا خلق كرده هستند.
بنابراين بشر اگر قدر خودش را بدونه، خداي تعالي برايش زمينه درست كرده كه از هر ملكي بهتر باشه. از هر جني بهتر بشه. در ميان اجنه افرادي بودند كه خداي تعالي وصفشون ميكنه. در همين آيات سورة جن يك مطالبي را پروردگار متعال دربارة اجنه ميفرمايد كه صالحيني هستند، افراد بسيار پرارزشي هستند، رشد روحي بسيار زيادي داشتند. حالا كه جرياناتش مفصله، من اصلا توي اين مسئله نميخواستم وارد بشوم، ولي در عين حال انسان ارزشش از اجنه بيشتره. جن و انس را خدا براي عبادت خلق كرده، ولي انسان را بهش مقام خليفة اللهي داده. در اجنه عبادت ميكنند، قرب به پروردگار پيدا ميكنند، به كمالات ميرسند، اما انسانه وقتي ميخواهد خلق بشه خداي تعالي ميفرمايد كه اني جاعل في الارض خليفه، من ميخواهم، خليفه خيلي مهمه. يعني، ما نميفهميم متأسفانه. يعني من خودم را ميگم. نميفهميم كه خدا چه هدف عاليي از خلقت ما داشته. چي ميخواسته خلق بكنه. ما نميفهميم. نخواهيم هم فهميد. خليفه ميدونيد يعني موجودي كه توي دنيا بتونه كار خدا را بكنه. اين را بهتون بگم خداي تعالي مستقيم كاري را يا نميكنه يا خيلي كم ميكنه. من نميگم نميكنه. خيلي كم ميكنه. مستقيم. هر كاري كه ميكنه بوسيلة، حتي يك روايتي هست كه افي الله ان يجعل الامور الا باسبابها. خدا ابا ميكنه از اينكه امور را جاري بكنه، به جريان بيندازه مگر به اسبابش. يعني مستقيم نميكنه. خداي تعالي اگر حاجت شما را ميده به وسيلة امام زمانتون به شما ميده. امور دست امام زمانه. او ارادة، يعني امام زمان عليه الصلاة و السلام دست خداست، او ارادة خداست، او چشم خداست. ماها برامون مثلا در عالم واقع فرقي برامون نميكنه. چه شما مثلا به يك نفر كه داراي روح و بدنه بگيد كه فلان چيز را بديد. بگيد دستش داد به من يا خودش داد. هيچ فرقي نميكنه. اگر گفتيد امام عصر ارواحنا فداه به ما داد مساويست با اينكه بگيم خدا به ما داد. خدا به ما داد مساويست با اينكه بگيم امام زمان به ما داد. به جهت اينكه مثالي كه ما ميتوانيم بزنيم براي فهممون و انسمون با مطلب، همينه كه روح چه وضعي داره در بدن؟ خداي تعالي هم در اين ائمة معصومين، چهارده معصوم، همان وضع را داره. يعني اينها دست خدا هستند. همة اينها گفته شده. جنب الله. يد الله داريم، اذن الله، عين الله وجه الله همة اينها را دارمي كه اگر چيزي به ما داده شد به وسيلة اينها داده شده. و به وسيلة خدا. بنابر اين ببينيد ارادة خدا هستند در زيارت حضرت سيد الشهدا عليه الصلاة و السلام اين كه ارادت الرب في مقادير اموره تهبت عليكم، ببينيد ارادة خدا در مقادير امور در اندازه گيريهاي مسائل مختلف اين اول وارد ميشه بر شما و تصتر من بيوتكم و از خانة شما صادب ميشه. يعني يك موجودي ميخواد حيات پيدا بكنه اول خدا به اينها ميگه اينها بعد اون موجود را حيات ميدن. بنابر اين بشر براي كمالات خيلي ضمينه داره. اين بشري كه وقتي كه از چهار تا پله ميخواد بره بالا بايد دستش را به كمرش بگيره هن و هن بزنه نتواند يك قدم برداره اين بشر اونقدر ضمينه براي پيشرفتهاي روحي داره كه ميرسه به جايي كه خليفة اللهه. خليفة خداست.
خداي تعالي چرا اينقدر از حضرت آدم سخت برش سخت گرفت و توقع داشت. حضرت آدم كاري نكرد. طبق آيات شريفة قرآن و طبق اونچه ما در مسائل بيان كرديم و نوشتيم و حتي اونها، من خودم در يكي از كتابهام نوشتم اين است كه حضرت آدم بالاخره نهايت يك كار مكروهي انجام داد. يك كار مكروه و حالا بحثش مفصله. دويست سال چرا بايد توبهاش طول بكشه؟ چرا اينقدر خدا از بشر توقع داره. بخاطر اينه كه ضمينة كمالات درش زياده. يك بشر اگر راه مستقيم را بگيره و پيش بره و همانطوري كه ما در هر نماز ميگيم اهدانا الصراط المستقيم واقعا تو صراط مستقيم ميافته به جايي ميرسد كه خليفة الله ميشه. يعني همين وضعي كه، همين خصوصيتي كه امام عصر ارواحنا فدا در مقابل خدا دارد اين بشر هم، يعني همة افراد بشر اون خصوصيات را پيدا ميكنند، منتهي فرقش دو چيزه. يكي اين كه اين قطره است و او دريا. دوم اين كه او واسطه هست و ما به اصطلاح اون جور واسطه نيستيم. يعني مستقيم با خدا نميتونيم ارتباط داشته باشيم. مگر با واسطة خاندان عصمت. اين دو فرق هست والا انسان به كمالي ميرسه. كه اگر يك كار مكروه بكنه يك كار بيجا بكنه، يك كار حتي ترك اولي بكنه، خودش احساس ميكنه كه بايد دويست سال اگر عمر داشته باشه از خدا طلب عفو بكن، طلب بخشش بكنه. مثل يك كسي ميمونه كه ثروت زيادي در اختيارش گذاشتند، ثروت زيادي هر چه تو پول ميخواي اين خزانه در اختيار تو اين شخص مثلا فرض كنيد كه نتونه حتي يك شكمي را سير كنه. نتونه يك قدمي برداره. يعني قدمي برنداره. و خودش را مثل يك گدايي باشه كه روي گنج خوابيده باشه و دستش را به طرف ديگران دراز كنه. اين كه پروردگار متعالي در نماز شما اياك نعبد و اياك نستعين گذاشته همه جا گفته به من توكل كنيد. همه جا گفته است كه مؤمن به خدا توكل ميكنه ميخواد ما را از جدايي در خانة خودمون دور كنه. گدايي نكنيم. تا يك جا كارمون گير كرد چكار ميكنيم ما؟ يك جايي كارمون گير كرده. فكر ميكنيم كدوم يكي از اين رفقا اين كارهاند.ها يادم آمد فلاني در فلان اداره كارش پيش ميره ميريد به سراغش. بابا خدا. خدا، خدا كه پهلوي توبه و رفيق تويه. خودش گفته من رفيقم، يكي از اسماء پروردگار رفيقه.
تا انسان بي پول ميشه كي پول داره من برم ازش قرض كنم. تا انسان مريض ميشه ميگه هان فلان دكتر رفيقه منه ميرم الان پيشش. ببينيد اينها را كه من ميگم مال مردم كوچه و بازار نيست مردم كوچه و بازار كه يك مشتري ميياد در مغازهاشون خوشحال ميشن يك، يك روز يك مشتري كمتر بياد در مغازه اشون ناراحت ميشن. شماها كه اهل كمالات ميخواييد باشيد، اهل تزكية نفس ميخواييد باشيد، اول بريد در خانة خدا. هر مشكلي براتون پيش آمد، نبايد من به شما بگم به جهت اين كه انسان عاقل اصلا غير از اين نبايد بكنه. شما يك دوستي داشته باشيد حالا باز. دوستي داشته باشيد كه تمام قدرتهاي كرة زمين تحت نفوذ اين باشه. شما اين را ول ميكنيد ميريد پيش اون خدمت شما عرض شود كه چي بگم جارو كش خيابانها. ما نزد هر كسي كه بريم، هر مخلوقي كه بريم حتي اگر ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام دست خدا نبودند حتي اينها بريم اشتباه كرديم. ايني كه ميريم در خانة حضرت زهرا سلام الله عليها اين زهرا دست خداست. زهرا چشم خداست. فاطمة زهرا سلام الله عليها گوش خداست. فاطمة زهرا سلام الله عليها زبان خداست. يك بچهاي كنار خيابان ايستاده بود پيغمبر اكرم عبور ميكردند فرمودند كه، پيغمبر ديد اين خيلي با محبت داره به پيغمبر نگاه ميكنه. فرمود من را بيشتر دوست داري يا پدرت را؟ گفت شما را. من را بيشتر دوست داري يا مادرت را؟ گفت شما را. حضرت فرمود كه من را بيشتر دوست داري يا خدا را؟ گفت خدا را. تو را هم كه دوست دارم براي خدا دوست دارم. ما بايد فاطمة زهرا را براي خدا دوست داشته باشيم. امشب كه شب ميلاد مسعود اين كوثر جهان خلقته كه همة خوبيها خير كثيره. همة خوبيها از اين حوض كوثر سر چشمه گرفته، خوشحاليم، خرميم واقعا به هم تبريك ميگيم براي اين است كه وجه اللهه، اين خانم وجه خداست. بلكه قلبش مركز مشيته پروردگاره. در مقادير امور عالم خلقت بايد از دل فاطمه صادر بشه و فاطمة زهرا يك همچين مسئلهاي داره و الا اگر فرض كنيد كه زن معمولي بود. پيغمبر اكرم بنا به قولي شايد هم حالا من نميخوام دربارة صحت و صقمش حرف بزنم دخترهاي ديگه داشته نه تولدش را شما ميدونيد نه وفاتش را ميدونيد. حتي يكي دوتاشون شهيده هم شدند و كشت اون سوميه اينها را. حالا بعضي البته معتقد نيستند كه اينها دخترهاي پيغمبر بودند. ميگن دخترهاي خديجه بودند، بعضيها ميگن كه دخترخواندههاي پيغمبر بودند ولي اونچه كه در تاريخ است اينها دخترهاي پيغمبر بودند. حالا هيچ يادتون نيست. اسمشون را هم شايد شما ندونيد. چرا فاطمه را اينقدر بهش اظهار علاقه ميكنيد براي اين كه اين دست خداست اونها اينطور نبودند. اين چشم خداست. اينها اينطور نبودند. ما بايد هر چه هست در ارتباط با پروردگار و معتقد به عظمت پروردگار با علي الطريقه. روي طريقتتون تو اون راهتون استقامت نداريد. نگيد ما كه مرحلة استقامت را گذرونديم. اين خنده فقط جوابش هست. كجا؟ ماها كجا؟
گفت وقتي كه گر امر شود كه مست گيرند در شهر هر چه هست گيرند. عند الامتحان يكرم الرجل او يوحان. موقع امتحان معلوم ميشه. يك فشاري بياد برات، يك به اصطلاح فشار روحي مخصوصا بياد برات ببيني چطور دست و پا ميزني! استقامت ما نداريم. در خصوص استقامت خداي تعالي خيلي آياتي فرموده. يكيش هم اينه. و ان الاستقاموا علي الطريقه اگر اون راهي كه انتخاب كردي كه برسي به خدا و مقام خليفة اللهي اگر استقامت كنيد لاسقيناهم ما عن قدما از اون آب گواراي همين حوض كوثر همين حوض كوثر بهتون داده ميشه. خوب يكي اين، يكي اين آيه است. آية ديگر ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا. كساني كه ميگويند پروردگار ما خداست و بعد استقامت ميكنند. تتنزل عليهم الملائكه. ملائكه بر آنها نازل ميشوند و ميگويند كه ان لا تخافوا و لا تحزنوا. توي قرآن بگرديد لا تخافوا و لا تحزنوا، لا خوف عليهم و لا هم يحزنون مال كيه؟ مال كيه؟ مال اولياء خداست. اولياء خدا يعني چي؟ يعني ولي خدا. ولي خدا يعني كسي كه هر چه خدا ميگه ميگه چشم. يك قربونت هم بروم هم پشت سرش ميگه، خيلي هم خوشحال ميشه. اي بابا اين نماز صبح خيلي، توي تابستان يك نفر ميگفت اين نماز صبح خيلي براي من زحمت داره. نماز شب توي برنامة ما نباشه، چون من نميتونم نماز شب را خوب بخونم. همينجور مسائل ديگه. اينقدر سستي از خودمون نشون ميديم. و الاّ كسي كه استقامت را خوب در وجود خودش بوجود بياره، از اينجا به بعدش فكرش راحت باشه، ملائكه برش نازل ميشوند بهش كمك ميكنند. ميرسونندش به مقام خليفة اللهي. و استقامت هم اينه كه انسان مقاوم باشه، تكيه بر جائي نزنه، از چيزي در وقت خودش نترسه. صبر داشته باشه. در مقابل مصائب دنيا صبر داشته باشه، غضبش را كنترل كنه. همين قبل از نماز صحبت بود كه انسان يك مؤمن، يك ولي خدا، بايد غضبش تحت كنترل خودش باشه. مثل همين گازي كه توي اين لولهها هست. شما يك مقدار لولة گاز را سوراخ كنيد ببينيد با چه فشاري گاز ميزنه بيرون. و يك كبريت جلويش بگيريد ببينيد چه ميكنه! اما توي اين لوله ساكت كنار اطاق، حالا متأسفانه اينجا لوله كشي گاز نيست و الاّ نشونتون ميداديم. توي خونههاي شما توي تهران حتما هست. نگاه ميكنه آدم اين لوله هيچ، هيچ اثري ازش نيست. كبريت هم حتي زيرش بگيريد. نه. هيچ عكس العملي نداره. چرا؟ چرا؟ لولة گاز اگر از شلنگ لولة گاز را مثلا ميكشيدند، تا كبريت را ميگرفتيد هم شلنگه ميسوخت هم گازها ميزد بيرون. اما اين لوله استقامت داره. ميگويند لولة گاز از لولة آب هم بايد استقامتش بيشتر باشه. يك مؤمن پهلويش نشستيد. هيچ غضب نداره. اصلا فكر ميكنيد غضب نداره اين آدم. اصلا. صد تا كاري هم كه باصطلاح همه را به غضب ميآوره، ايشان را به غضب نميآوره. هيچ غضبي مثل اينكه نداره. كبريت را هم ميبري ميبيني نه. فحشش هم ميدي ميبيني نه، اصلا تكون نخورد. اين فحشها همان كبريته. تكان نخورد. حضرت زهرا سلام الله عليها غضب داشت، اما در مقابل كي؟ در مقابل علي ابن ابيطالب؟! در مقابل امام حسن و امام حسين؟! ما يكي از مشكلاتمون، اكثر دوستان همين را ميگويند، ميگويند يكي از مشكلاتمون اين است كه بچهها شلوغ ميكنند، نميتونيم غضب بهشون نكنيم. بچة كوچيك بيچاره كه اصلا بهش بگي برو آنور، گريه ميافتهها، نميتونيم اين را كنترلش كنيم.خودمون را نميتونيم كنترل كنيم. تو از پلاستيكي. گاز را كردند توي پلاستيك و با كبريت اوضاع بهم ميريزه. استقامت داشته باشيد. در مقابل هر چيزي غضب نكنيد. فاطمة زهرا ميدونيد كجا غضب كرد؟ آنوقتي كه ميخواست خونه، اين را از نظر تشبيه ميگم، خونه سرد بشه همه بلرزند. سبب سرد شدنش هم كي بود؟ يك نفر پيدا شده خوشش آمده كه در را باز كنه برفها بيايد تو. آنجا غضب كرد. راهشون هم نداد. علي ابن ابيطالب واسطه شد گفت حالا ديگه هر چي شما بگيد. نه اينكه وقتي علي گفت بيايند، فاطمة زهرا هم گفت بيايند. و الاّ دو تا معصوم اختلاف با هم نداشتند. بعضيها اينجوري توضيح ميدهند كه علي ابن ابيطالب راضي شد اما فاطمة زهرا راضي نشد. نه. ميخواست بيايند و فاطمة زهرا خودش را نشون بده كه من با اينها چه وضعي دارم. وقتي كه وارد شدند با اينكه حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها پشت پرده توي بستر خوابيده بود. رويش را گردوند از آنها، از طرف آنها، و باهاشون واقعا درگير شد، غضب كرد. ان الله يغضب لغضب فاطمه. خدا غضب ميكند به غضب فاطمه. من اغضب فاطمه فقد اغضبني، پيغمبر اكرم فرمود. كسي كه فاطمة زهرا را به غضب بياره مرا به غضب آورده. فرقي نميكنه. ميخواهد كاري بكنه كه اوضاع اسلام بهم بريزه. ولي فاطمة زهرا ميآيد جلويش را ميگيره. اينجا غضب لازمه. عين همان وقتي كه شما مثلا وقتي ميخواهيد اطاق گرم باشه، زمستانه، اطاق گرم باشه، خوب گاز را آزادش ميكنيد. اما وقتي كه انسان ميبينه يك تشكيلاتي آتيش ميگيره، يك تشكيلاتي بهم ميريزه، وضع بهم ميريزه، اينجا نبايد انسان غضب بكنه. خيلي بايد استقامت داشته باشيد كه ان الذين قالوا ربنا الله، اين را آقايون بدونند، مخصوصا نسبت به افراد ضعيف. چون ماها غالبا اينطوري هستيم كه نسبت به افراد ضعيف بيشتر غضب ميكنيم تا… آنها را زورمون نميرسه ميآييم افراد ضعيف را تحت فشار قرار ميديم. خيلي بايد رعايت بكني. بخاطر اينكه اگر ميخواهيد لو استقاموا علي الطريقة لاسقيناهم ماء غدقا، از آن آب گوارا بنوشيد، از آب ولايت قلبتون سيراب بشه. اگر ميخواهيد كه ملائكه بر شما نازل بشود و شما را هدايت بكنه. اگر ميخواهيد مثل فاطمة زهرا كه اين جمله را من ديدم امروز از قول ظاهرا امام عصر ارواحنا فداهه و در سخنان آن حضرته و در كلمات آن امام مهدي هم من يادمه يك وقتي ديدم. و في ابنته رسول الله لي اسوة حسنه. در فاطمة زهرا براي من امام زماني كه ميخواهم بيايم دنيا را پر از عدل و داد بكنم با قدرت الهي ميآيم، اقتداي خوبي است كه من به فاطمه اقتدا بكنم. ما وقتي ميخواهيم حضرت زهرا را اسم ببريم به زنها ميگوئيم كه چادرتون را مثل فاطمة زهرا بپوشيد و الگو براي خانمها حضرت زهراست براي آقايون هم علي ابن ابيطالب. تقسيم ميكنيم. ولي امام زمان به حضرت زهرا اقتدا ميكنه. يعني حضرت زهرا غضبش بجا، مهربانيش بجا. اشداء علي الكفار رحماء بينهم. همانطوري كه حضرت زهرا در مقابل آنهايي كه آمدند غصب خلافت كردند ايستاد، امام زمان هم ميايسته. همانطوري كه نسبت به حسن و حسين و افرادي مثل سلمان و اينها، مهربان بود. امام زمان هم در مقابل آنهايي كه تزكية نفس كردند، آنهايي كه به كمال رسيدند، آنهايي كه متقي هستند، آنهايي كه اهل معنويتي هستند، آنهايي كه در راه رسيدن به خليفة اللههي، يا خليفة الله هستند؛ نسبت به آنها هم حضرت وليعصر مهربانه. دربارة امام زمان عليه الصلاة و السلام دارد كه حضرت ميفرمايد كه و ورثنا العفو من آل يعقوب. ما خاندان از آل يعقوب، يعني از يوسف عفو را به ارث برديم. همانطوري كه برادرهاي يوسف، يوسف آنها را عفوشون كرد، وقتي آمدند در حال خضوع و خشوع گفتند كه به برادرشون يوسف كه ما را ببخش، فرمود لا تفريع عليكم اليوم. هيچ باكي بر شما نيست. يغفر الله لكم، خدا شما را ميآمرزه. شما پشيمان شديد كافيه. همينطور امام عصر هم همينطوره. انشاء الله تشريف بياورد ماها را عفو كند، با عفوش و محبتش انشاء الله ما به كمالات برسيم، تحت يك برنامة صحيحي قرار بگيريم و اميدواريم انشاء الله وضع همة مردم شيعه، همينطوري باشد كه مورد لطف حضرت وليعصر عليه الصلاة و السلام باشند و اين شب پر بركت، شب بيستم جمادي الثاني، شب ميلاد مسعود حضرت زهرا سلام الله عليها را به محضر مقدس امام عصر، آن مقتدي اين مقتدا، تبريك عرض ميكنيم. و به شما دوستانشون، شما كساني كه دلهايتون امشب مملو و سرشار از خوشحاليست بخاطر تولد فاطمة زهرا سلام الله عليها، به شما هم تبريك عرض ميكنيم.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.