۲ ذی القعده ۱۴۲۳ قمری – استقامت،کم صبری و عجله

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله والصلاة و السلام علي رسول اللّه و علي آل اللّه اجمعين لاسيما علي بقية الله روحي وارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين. 
عرايضي كه عرض ميشود مطالبي است كه مربوط به روح انسان است و اگر كسي به آنچه انشاءاللّه عرض ميكنم عمل بكند چه مسلمان باشد چه غير مسلمان برايش لازم است. در آخرين شبي كه در خدمتتان بوديم صحبت از يكي از صفات رذيله به نام غفلت بود. شما فكر نكنيد بيدار و يقظه مال فقط مسلمانها لازم است، هر كسي در هر كجاي عالم باشد به هر دين و مذهبي باشد بايد غفلت نداشته باشد هر كاري كه ميكند رويش تمركز داشته باشد، غفلت و حواسپرتي يكي از مرضهاي جدّي روح است، افرادي هستند هر كاري كه ميكنند در وسطش يا حواسشان پرت ميشوند و يا ادامه نميدهند. اين يك حالتي است براي روح، يك مريضي است براي روح، البتّه در اسلام خيلي تأكيد شده كه غافل نباشيد، همان مرض روح را نهي كرده، اسلام دين فطرت است، اسلام دين حقيقت است و ديني است كه با ساخت انسان تطبيق ميكند، معني فطرت هم همين است. روح انسان را خدا طوري ساخته كه نبايد اين صفات رذيله درش باشد و بايد داراي كمالات باشد، حتّي اگر يك غير مسلمان، يك حتّي يك بت پرست اگر غفلت نداشته باشد بهتر از آن بت پرستي است كه غفلت داشته باشد و همين طور هم مسلمانها، حالا امشب ديگر نميخواهم دربارهي غفلت صحبت كنم، توضيح دادم و انشاءاللّه به حقيقتش رسيديد و تشخيص داديد بدترين، بدترين از امراض روحي همين غفلت است. و صفت ديگر كه باز در اسلام خيلي تأكيد شده كه نداشته باشيد و در غير اسلام هم يعني غير مسلمان هم بايد نداشته باشد و صفت بسيار رذيله و صفت بسيار بدي است كه انسان اگر خداي نكرده بهش مبتلا شد خيلي از انسانيّت دور ميافتد و آن كمصبري و عجله است. صبر اگر بخواهيم با ضميمهي روايات و آيات قرآن ترجمهاش كنيم معنايش اينكه انسان متحمّل مشكلاتي كه ميخواهد به مقصدي برسد آن مشكلات در آن راه است تحمل نكند، كمصبري كند، صبر به معناي تحمّل مشقّات است در راه رسيدن به هدف، اينجوري معنا كنيد خيلي راحت ميشويد. انسان مشكلات را تحمّل كند براي رسيدن به مقصدي كه از آن غفلت ندارد. كمصبري خيلي بد است كه در مقابل صبر و تحمّل عجله و بيتحمّلي است. عجله معنايش اين است كه انسان كاري كه هنوز وقتش نرسيده بخواهد انجام بدهد. خيلي مثال ساده، يك غذايي داغ است شما اگر برداشتيد و خورديد دهانتان سوخت عجله كرديد. نماز ظهر مثلاً ساعت يازده و مثلاً پنجاه و پنج دقيقه ميشود شما يك ده دقيقه زودتر رفتيد نماز خوانديد عجله كرديد، وقتش نرسيده، و همانطور چيزي كه به طور كلّي انسان به هر دليلي وقتش نرسيده انجام داد اين عجله كرده، حالا گاهي ميشود كه به خاطر عدم تحمل مشقّات است. يعني انجام نشدنش مشقّت دارد براي ما و ما ميخواهيم زود بهش برسيم، تحمّل نميكنيم اين مشقّات را و كمصبري ميكنيم و جلو ميافتيم. مثلاً در روايات هم هست و اين معنايي را كه عرض ميكنم جمع بين همهي روايات است كه ميفرمايند هلك المستعجلون، كساني كه دربارهي ظهور حضرت وليعصر ارواحنافداه عجله ميكنند هلاك ميشوند. كمصبري و تحمّل مشقّات را و عدم تحمل مشقّات را شما بايد كنار بگذاريد، صبر كنيد، ببينيد در آيهي شريفه كه مخصوصاً يكي از آياتي است كه نازل شده براي ظهور حضرت وليعصر ارواحنافداه و چون اين مسئلهاي كه مبتلا هستيم عرض ميكنيم: وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنْ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنْ الْأَمْوَالِ وَالْأَنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرْ الصَّابِرِينَ  بقره/155، خداي تعالي شما را حالا مبتلاتان ميكند، ابتلا همان به خاطر امتحان است،  بِشَيْءٍ مِنْ …ِ وَالْجُوعِ، گرسنگي، نقص به اموال و جوع، خوف به اينها مبتلايتان ميكند، بَشِّرْ الصَّابِرِينَ، به آنهايي كه تحمل ميكنند مشقّات را به آنها بشارت بده، ببينيد صبر در مقابل بردباري، در مقابل اين معناست كه انسان تحمّل مشقّات كند براي رسيدن به هدف و اسمش صبر است. بَشِّرْ الصَّابِرِينَ، اگر كسي عجله كرد براي ظهور حضرت اين شخص هلاك ميشود، حالا با اينكه ميگوييم و عجل الفرجهم، ديگر با اين چه جوري جور ميشود؟ يك وقت هست انسان تعجيل ميكند، عجله ميكند و كاري هم نميتواند بكند كه غير عادي وقتش را جلو بياندازد، ماها هر چه عجله بكنيم نميتوانيم وقتش را جلو بياندازيم، در اختيار ما نيست. اگر خودمان عجله كردي براي ظهور حضرت اين كار بدي كرديم، اين را بدانيد، هي چه شده، چرا نميشود، ناراحت ميشويم، ممكن است ناراحت باشد انسان ولي بخواهد مثلاً يك كاري بكند، مثلاً بگويد زودتر دنيا را پر از فساد بكنيم تا اينكه امام زمان مجبور بشود بيايد و عدل و داد به وجود بياورد. مثلاً همين حرفي كه شايع هم است ميگويند و بعضيها ميگويند، و كمتر هم گفته كسي اين حرف را، چون عقلايي نيست اين حرف را، فساد كنيم، معصيت كنيم، چه بكنيم چه بكنيم تا آقا زودتر ظهور كند. اين هلاك ميشود، يعني هم خودش هلاك ميشود و هم جامعه را هلاك ميكند، امّا اگر ما عجله را از طرف خودمان قرار نداديم، ما عجله نكرديم از خدا خواستيم عجله كند اين را بدانيد العجلة من الشيطان، عجله از شيطان است و تأني من الرحمان، خدا صابر است. ما اگر از خدا خواستيم كه خدايا عجله بكن در آمدن حضرت وليعصر از چه خدايي ميخواهيم؟ از آن خدايي ميخواهيم كه را همهي مفاسد زود آمدن حضرت را قبل از وقت آمدن حضرت همهي مفاسدش را ميتواند برطرف بكند، ببينيد خيلي مثال ساده، يك جايي گذاشتند جلويتان داغ است، اگر همين جور برداشتيد خورديد دهانتان ميسوزد، ناراحت هم ميشويد، عجله هم كرديد، خيلي هم بد كاري كرديد امّا اگر توانستيد اين داغي را علاج كنيد، يك خورده آب سرد ميريزد تويش، داغش علاج ميشود، آنجا ديگر عجله كرديد امّا مفسدهاش را از بين برديد، خوب متوجّهايد، گاهي انسان عجله ميكند در يك كاري، نميتواند به اصطلاح مفسدهاش را از بين ببرد، و مفسده دارد، اين شخص، اين كس، در هر كاري كه عجله ميكند فساد به وجود ميآورد، هلاك هم ميشود خودش. امّا گاهي انسان يك كاري را ميكند مفسدهاش را از بين ميبرد، اين علاوه بر اينكه اسمش عجله است و الاّ عجله نيست، از شيطان هم نيست، از قدرت انسان است. مثلاً خداي تعالي ببينيد با همان مثالي كه زدم، خداي تعالي عجله ميكند در، ازش ميخواهيم ديگر و عجل الفرجهم، يك چيزي است كه همهتان ميگوييد، از خدا ميخواهيد كه در فرج آل پيغمبر عجله كند، عجله اگر هيچ كاري خدا نستجيرباللّه نتواند بكند و همين جور با مفسدهاش اين كار را انجام بدهد، اين غلط است، حتي از ذات مقدس نستيجرباللّه اگر نتواند از اون هم درست نيست. اما چون خدا ميتواند مفسده را از بين ببرد ما از خدا ميخواهيم كه خدايا تعجيل در فرج امام زمان بكن، اين درست است. براي اينكه طبعاً مفسدهاش را از بين ميبرد حالا شما ميگوييد مفسده اينكه امام زمان بيايد چيست؟ مفسدهاش اين است كه يك امامي ديگر باقي مانده همهاش و همهي اجدادش را كشتند، اين هم اگر الان با همين وضع مردم بيايد يك ساعت مهلتش نميدهند و از بين ميبرندش، دقّت كرديد؟ يك راهي برايش پيدا نميكنند، عدل و داد هم به وجود نميآيد، اين مفسدهاش هست. امّا خداي مقلّب القلوب، خدايي كه تمام دلها در دستش هست، باز ما هم هر چه بگوييم  و عجل الفرجهم، خدا خيلي آماده نيست كه گوش به حرف ما بدهد، البتّه اين هست كه مفسدهها را كم ميكند، هي مفسده را كم ميكند كم ميكند تا واقعاً ظهور انجام ميشود. به طور كلّي معناي اين همهي روايات كه يك دسته گفتهاند از شما خواستهاند كه از خدا بخواهيد كه تعجيل در فرج بشود كه و اكثر الدعاء بتعجيل الفرج، زياد دعا كنيد براي تعجيل فرج، خوب ميبينيد يك روايتي است و صلوات حتي با عجلالفرجهم در تعقيب نماز صبح صد تا با صلوات عجلالفرجهم، معروف است، زياد داريم، حتي اگر شما توي يك مجلسي رفتيد يك صلوات فرستادهاند و عجل الفرجهم نگفتند يك خورده ناراحت ميشويد كه چرا اينها عجلالفرجهم نگفتند. و خودتان ميگوييد با اينكه عجله از شيطان و از خدا نبايد بخواهيم. و با اينكه عجله از صفات رذيله است كه همه ميدانيم چي را از خدا ميخواهيم؟ در حقيقت ما از خدا ميخواهيم كه خدايا زودتر اين كار را بكن، مفسدهاش هم را بردار، مفسده هم نداشته باش، و اين تنها مال خداست. اگر من و شما عجله كرديم در فرج، چكار ميتوانيد بكنيد و بايد دنيا پر از ظلم و جور بشود همان حرف در ميآيد كه مفسده بكنيم، فساد بكنيم در روي زمين تا دنيا پر از ظلم و جور بشود پس اين عجله است ها، دنيا را پر از ظلم و جور بكنيم تا آقا تشريف بياور تا دنيا را پر از عدل و داد بكند. اين غلط است دقت كرديد؟ پس عجله از طرف ما غلط است، عجله از طرف ذات مقدس پروردگار چون مفسدهاش را ميتواند از بين از بين ببرد و ميبرد انشاءاللّه صحيح و كار بسيار خوب و به طور كلّي اين را ميخواستم عرض كنم كه عجله كار بسيار بدي است، يكي از صفات رذيله است، اگر ديديد يك كسي عجول است يعني قبل از اينكه وقت يك كاري برسد انجام ميدهد. 
اگر توي عبادات باشد عباداتش باطل است، اگر تو كارهاي اجتماعي باشد اسباب دردسر است، اگر مثلاً فرض كنيد در كارهاي مادّي دنيا باشد شايد ما اسمش را عوض نكنيم ها، تند كار كردن، سريع كار كردن غير از عجله است. عجله همين است معنايش كه قبل از آنكه وقتش برسد ما كاري را انجام بدهيم، در عبادات باشد حالا شما عجله كرديد، رفتيد وضوهايتان يك ساعت قبل از اذان ظهر گرفتيد، براي نماز ظهر باطل است، نماز را يك نيم ساعت قبل از اذان خوانديد باطل است، خدمت شما عرض شود چايي را زود خورديد، داغِ داغ، جوش، صد درجه حرارت خورديد، دهانتان سوخته بد كاري كرديد، با مردم يك جايي ميخواهيد برويد، آنقدر تند رفتيد كه آن پيرمردي كه با شما دارد راه ميرود به نفسنفس افتاده، بد است. همچين ميخواهم بگويم در هر كجايي كه بگرديد عجله بد است. و يكي از صفات عميق انسان هم، مخصوصاً آدمهايي كه تنبل نيستند همين عجله است. و خداي تعالي در قرآن ميفرمايد كه انسان را از عجله ساختيم، يعني در فطرتش يك نحوه اينجور عجلهاي هست، منتها اين را بايد تزكيه بكند، پاك بكند. از خودش در يك جا ميگويد: عجله به خاطر ضعف هست، عجله به خاطر ضعفي است كه در انسان است. انسان ميترسد از دستش در برود، لذا عجله ميكند، در آن دعا ميگويد: و انما يعجل من يخاف الفوت، كسي كه بترسد ازش فوت بشود، عجله ميكند. كسي كه ضعيف باشد بترسد كه حالا الان قدرت دارد، امّا يك ساعت ديگر ممكن دارد قدرت نداشته باشد عجله ميكند، دقّت كرديد. به طور كلي، كمصبري، عجله، شتابزدگي، هر چه ميخواهيد اسمش را بگذاريد اين از صفات رذيله است. بايد نداشت. گاهي انسان  خوب جواب اين مطلب را هم عرض كنم، گاهي انسان ميگويد كه خوب من محبوبي دارم، معشوقي دارم و دلم ميخواهد زود بهش برسم و مثلاً حالا آنهايي كه عشق و علاقهاي به حضرت بقيّةاللّه ارواحنافداه دارند ميخواهند زودتر ظهور بشود، مثلاً، ما ظهور را ميگوييم عجله نكنيد، عجله شماها براي ظهور عجله نكنيد. ولي براي ارتباط هر چه شما سريعتر بخواهيد رابطه برقرار كنيد عجله نيست. بله، حقّ با شماست، انسان محبوبي، آن همه صاحب كمالات، آن همه صاحب علم و دانش، آن همه صاحب خيرات و مبرّات، آن همه صاحب عظمت، خوب ما دوستش داريم، دوستش داريم؟ بله، از راهي كه مفسده نداشته باشد برو زودتر بهش برسي. يك عاشقي سر پشت بام وايستاده، ولي عجله ميكند، براي محبوبش پايين مثلاً، تو حياط منزل ايستاده، اين ميخواهد عجله كند از همين طرف پرت ميكند خودش را پايين، اين مفسده دارد، اين علاوه كه نميرسد بيعقلي هم كرده، امّا يك عاشقي نه رعايت اين جهت را ميكند كه من حتماً برسم، گفت: لحظهي دير رسيدن، بهتر از نرسيدن است، ميآيد از راهپلهها ميآيد پايين، ميآيد خدمت محبوبش، اگر هم خواستيد عجله به خدمت رسيدن حضرت بقيّةاللّه ارواحنافداه بكنيد، يك قدري به آن محبّتتان، قاطي محبّتتان عقلتان را هم قاطي كنيد، بدويد، با عجله بدويد، امّا يك جوري ندويد كه بخوريد به زمين و به او نرسيد. از شهرتان حركت كرديد، ميخواهيد خودتان را به يك جايي برسانيد، پيش يك محبوبي برسانيد، با نميدانم صد و شصت كيلومتر در ساعت ماشينتان را ميرانيد، خوب اين يك جايي به يك مانعي برخورد ميكند، شما پرت ميشويد، مصدوم ميشويد، عوضي كه برويد پيش محبوبتان ميبرندتان بيمارستان، ببينيد اين معناي عجله است، عقل را بايد با سرعت، با خدمت شما عرض شود فعّاليّت، ارتباط با حضرت بايد قاطي كرد، عقل ميگويد آقا ميخواهي برسي يا نرسي؟ اگر ميخواهي برسي از راه بام، از راه پشت بام بيا قشنگ پايين، حالا ميخواهي بدوي، بدو، امّا باز هم جوري بدو كه تو راه به زمين نخوري، سرت به تيزي پلّهها نخورد. خودت را برسان به محبوبت، امّا اگر از آن طرف پشت بام خودت پرت كردي، ممكن است از همان طرف راست بيافتي، گفتي توي بغل محبوبت، امّا مردهات ميرسد روي زمين، باز همان بهتر از لحظهاي دير رسيدن بهتر از نرسيدن است. اين صفت كمصبري و عجله را در هر چي كي كه هست، ماها البتّه الحمدللّه از اين صفت ذاتاً راحتيم، چون يك صفت بدي كه خواهم گفت آن در كنارش هست كه ضد اين است، آن هم بد است، كه همان تنبلي باشد، همان تأنّي مفرط باشد، آن در كنارش هست، راحتطلبي باشد، هواي نفس، آن در كنارش هست و اين را از فعّاليّتمياندازد. امّا بايد در همهي اينها تعادل داشت، سريع ، اگر شما روي پشتبام بوديد، محبوبتان توي حياط منزل بود، شما همچين آرام، آرام هم آمدي پايين، يك قدري توي راه معطل شدي، يك گلويي تَر كردي، يك غذايي خوردي، باز ميگويند تو دوست نداري، تو محبوبت او نيست، تو محبّت نداري، ببينيد تنبلي باز منافات با رسيدن به حقيقت دارد، عجله هم منافات دارم، همانطوري كه عرض كردم يك كسي را پشت بام است از اين بر بپرد پايين عجله كرده، از آن بر با تأنّي همچين بدون فعّاليّت، سرعت، اينها بيايد پايين محبّت ندارد. و معلوم است كه زياد عشق و علاقه ندارد به دوستش، امّا اگر وسط كار را گرفت، نه از اون بر خودش را پرت كرد، نه از اون طرف خودش تنبلي كرد، و بيحالي از خودش نشان داد، و سريع آمد پايين اين را ميگويند محبّ عاقل. در همهي كارهاتان بايد همينطور باشيد، يعني كاري نكنيد جز اينكه اين تعادل را در اون كار، در خودتان به وجود بياوريد، و اين هم تشخيصش خيلي مشكل است ها! يك وقت فكر نكنيد آسان است، نه! تشخيص مشكل است، رويش بايد كار كرد، فكر كرد، يكي هست در امور دنيايش آنقدر كار ميكند تا خودش را هلاك ميكند، يك هم هست در امور دنيايش اصلاً كار نميكند، و هميشه گرسنه و فقير و بدبخت است، ببينيد هيچكدامش درست نيست، يكي هست مثلاً فرض كنيد دربارهي خدمت به خلق اصلاً خودش را فداي خلق كرده، اينجا اين كار درست نيست. يك وقت هم هست كه تمام اصلاً دنيا را آب ببرد اين را خواب ميبرد، اين هم درست نيست. ببينيد خداي تعالي در قرآن به پيغمبراكرم ميفرمايد، ميفرمايد در انفاقت نه آنقدر دستت را باز بگذار و هر چه داري بده، كه فَتَقْعُدَ مَلُومًا اسراء/29، در يك گوشهاي بنشيني، خيلي با ملامت و گرفتگي پول ندارم، هيچي ندارم، اين يك وقت اينجوري است انسان، يك وقت هم هست كه قبض ميكند، هيچي به هيچكس نميدهد، اين هم درست نيست. اقتصاد بايد انسان داشته باشد، اقتصاد يعني ميانهرو، جمعي هستند كه در كلّ كارهاشان مقتصد هستند، يعني ميانهرو هستند. خير الامور اوسطها، عدالت اصلاً به معناي همين اقتصاد است، به معناي همين ميانهروي است. اين جوري باشيد.
 يك كاري بكنيد چه آن طرف بيفتيد چه اين طرف بيفتيد مريضيد. بدون تعارف، چه انسان زياد خدمت شما عرض شود در خدمت به خلق، در خدمت، به حتّي در عبادت عجيب است ها، يك كسي شب تا صبح عبادت دارد ميكند، شب تا صبح عبادت بكند، همينجور مشغول عبادت است، نماز ميخواند، الصلاة خير ضوعٍ، نماز بهترين موضوعات است. فمن شاء استكثر، خوب اين هم روايتش امّا اين را بدانيد روايات زيادي داريم كه در عباداتتان تعادل داشته باشيد. زياد عبادت نكنيد، عبادت يعني مثل همين عبادتهاي ذكر و نماز و قرآن و اينها به كارهاي دنيائتان هم برسيد، وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ طلاق/3، نازل شد يك عدّه مثل ماها فكر كردند، خيال ميكردند تقوا يعني آدم برود توي مسجد، مشغول نماز بشود، با كسي حرف نزند كسي هم دوربرش آمد اخمش بكند كه جرأت نكند بيايد جلو، از اين حرفها يك عدّه رفتند. در روايت دارد كه پيغمبراكرم با شلاق رفتند بالا سر اينها توي مسجد، اين معناي تقوا اين نيست، تقوا يعني هر كاري به حساب خودش و براي خدا اگر عبادت هم ميكنيد هر كارتان، حتّي خياطي ميكنيد، نجّاري ميكنيد، بنّايي ميكنيد، هر كاري كه ميكنيد اگر قصد قربت بكنيد همين خودش ميشود عبادت، عبادت كه تنها نماز خواندن نيست. شما ميدانيد ديگر كه خوارج نهروان اينها عبادت به آن معنا زياد ميكردند، يك پول قيمت نداشت اين عبادتشان، به جهت اينكه در افراط و تفريط بودند، در حال افراط بودند. ولايت و محبّت خاندان عصمت را تفريط كرده بودند، عبادت و نماز را اين جور چيزها را افراط كرده بودند. در نتيجه از آن ور هم كه ميگرفتندشان بايد بروند جهنم، از اين سر هم كه ميگرفتند ميرفتند جهنم. طوري باشد كه حتي در راه رفتن، حضرت لقمان به پسرش در قرآن ميفرمايد كه در راه رفتنت ميانهرو باش، نه آن جور بدو كه پايت به سنگي گير بكند، بخوري زمين، نه آن جور تنبل باش كه ده قدم جايي بخواهي بروي بايد حتماً تاكسي بگيري بروي، پياده برو، پيادهروي كن، پياده برو يك خوردهاي دقّت كرديد؟ بالاخره يكي از چيزهاي، البته دربارهي صبر خيلي حرف دارم كه بايد حتماً مواظب باشد سالك الي اللّه، كساني كه اهلتزكيهي نفس هستند، و ميخواهند موفق بشوند بايد عجله نكنند، تنبلي هم نكنند، ميانهرو باشند، آن مطلبي كه راجع به حضرت بقيّةاللّه ارواحنافداه عرض كردم اين براي اينكه يك وقتي اشكالي به ذهنتان نيايد، و الاّ حرفي نيست كه العجلة من الشيطان، عجله از شيطان است در صفات عقل و جهل هم اگر در همان چيز نگاه كنيد عجله جزء جنود جهل است و عجله نكن. و اين صفت را كه يكي از شعب كمصبري است اين صفت از خودتان انشاءاللّه دور كنيد و باز شايد هم انشاءاللّه موفق بشويم شبهاي آينده دربارهي صبر يك قدري بيشتر صحبت كنيم. و السلام عليكم و الرحمة اللّه و بركاته، و صلي اللّه علي سيّدنا محمّد و آله الطاهرين.
 
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *