۲ جمادي الثانی ۱۴۲۰ قمری – مقام و معرفت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
مقام و معرفت حضرت زهرا (س) 2 جمادي 2 1420
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمد لله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سیما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. انا اعطيناك الكوثر فصل لربك و النحر ان شانئك هو الابتر.
بدون ترديد معرفت و شناخت در هر كاري در هر چيزي، اساسيترين شرايط موفقيت اون كار و اون مسئله است. معرفت پروردگار، معرفت خاندان عصمت عليهم الصلاة و السلام خيلي اهميت دارد. انسان در دنيا اين معرفت را كسب نميكند. بلكه در فطرت او خداي تعالي معرفت را گذاشته. اگر انسان يك مقداري در خودش فكر بكند ببيند كه خيلي چيزها را ميداند ولي فراموش كرده. ياد گرفتن با ياد آمدن فرق ميكنه. خيلي چيزها را انسان الان نميدونه اما گاهي ميشه ياد ميگيره، گاهي يادش ميياد. اوني كه ياد ميگيره. اولين دفعه است داره ياد ميگيره. اولين دفعهاي كه شما توي اين منزل آمديد، ياد گرفتيد كه اين منزل چه شكلي است. اما دفعة دوم اگر فراموش كرده باشيد يادتون ميياد. كه وقتي كه وارد اين منزل شديد يادتون ميياد كه ما يك دفعة ديگه وارد اين منزل شديد. معرفت خدا و ائمة اطهار عليهم الصلاة و السلام در دنيا انسان يادش ميياد نه اين كه تازه انسان ياد ميگيره. خيلي واضحه و روشنه اين مطلب. شما ببينيد استدلال وقتي براتون ميشه يك حقيقتي را ميخوان براتون بيان كنند، وقتي كه استدلال ميكنند شما ميگيد بله اينطوره. اين يادتون آمد. دربارة خدا اينه دربارة الان از شما بپرسند كه آيا شما علم را دوست داريد، علم خوبه يا بده؟ ميگيد علم خوبه. از كجا ميگيد علم خوبه. ميگيد اين شناخت در من هست. ظلم بده، اين شناخت در من هست. اين در كجا در شما به وجود آمده. كجا اين معرفت اين شناخت، اين حقايق را به شما تعليم دادند كه حالا بعد از مدتها كه فراموشتون شده حالا به يادتون ميياد. جواب از نظر قرآن و روايات واجبه. شما يك عالمي قبل از اين عالم داشتيد در اونجا يك تعليماتي بهتون دادند. بعضي از اونهايي كه بهشون در عالم ارواح يا عالم زر تعليماتي دادند همانجا امتحانشون كردند. همانجا آزمايششون كردند. كه يكي از اونهايي كه آزمايش كردند و درست از آزمايش بيرون آمد فاطمة زهرا سلام الله عليهاست. در چند زيارتي كه اون حضرت دارد ميگيم السلام عليك يا ممتحنت امتحنك قبل ان يخلقك. اي كسي كه خداي تعالي تو را امتحان كرد قبل از اين كه توي اين عالم خلقت بكنه. يك مطلبي را به شما بگم،يك قائدة علمي و كلي البته. شايد هم بحث زيادي لازم داشته باشه ولي بايد به هر حال شماها بدونيد و حالا هر مقداري ظرفيت و به اصطلاح معلوماتتون، دركتون بتونه بگيره بهتر.
بعضي چيزها را خداي تعالي در اين دنيا و براي اين دنيا خلق كرده. اونها را ميگه خلق. مثلا شما در دعاي ندبه ميگيد كه دربارة امام زمان خدايا خلقته لنا عصمتا و ملازا. اين خلقي كه اينجا ما در دعاي ندبه ميگيم اين خلق يعني اين بدن و اين روحي كه در اين بدن وارد شده و از مادري به نام نرجس خاتون سلام الله عليها متولد شده و بعد هم غايب شده است و در اين كرة زمين زندگي ميكند اين خلق را ما ميگيم. خلقت روح مقدس حضرت بقية الله كه جزء موجودات اول خلقت است اون را نميگيم والا معنا نداره كه بگيم كه خلقته لنا، اينقدر امام عصر را كوچكش كنيم كه بگيم كه امام زمان را تو براي ما كه ما هم پناهگاهي داشته باشيم و يا نگهدارندة ما باشد از خطرات فقط همين. درسته، همانطوري كه وقتي كه مثال زدم كه اگر يك انساني حضرت سليماني مثلا اگر آوردند يك مدتي او را در بدني قرارش دادند مثل بدن مورچه و توي لونة مورچه گفتند بايد زندگي بكني اين يك خلقته، يك برنامه است ولي حضرت سليمان ولي خدا اون پيغمبري كه با خدا در ارتباطه اون يك خلقت، يك مسئله است. روح، روح هر بشري از عالم امره. روح ائمة اطهار از عالم امر است. روح پيغمبر اكرم از عالم امره. ولي بدنشون كه در اين دنيا كه براي يك مدت كوتاهي آمده اين از عالم خلقه. لذا ميگيم خلقته. همين كه ميگيم خلقته يعني از روزي كه توي اين كرة زمين اومد و تا وقتي كه توي اين كرة زمينه. دربارة حضرت زهرا هم چون اين شبه پيش ميياد كه قبل از اين كه حضرت زهرا را خدا خلق بكنه، چطور امتحانش كرد و از امتحان هم خوب درآمد؟ اين را بدونيد خلقت منظور خلقت توي اين كرة زمينه. همانطوري كه دربارة امام زمان گفتيم.
خلقت يعني در اين كرة زمين يعني از روزي كه از حضرت خديجه سلام الله عليها حضرت زهرا متولد شد تا زماني كه در اين كرة زمين زنده بود. اين مدت را ميگن خلقت فاطمة زهرا. خلقت مناسب با من و شما، خلقت مناسب با كرة زمين. والا روح مقدس حضرت فاطمه قبلها بوده. اون روحي كه قبلها بوده، خداي تعالي آزمايشش كرده. السلام عليك يا ممتحنه. اي كسي كه امتحان شدهاي. قبل از اين كه خلقت كنند يعني در اين كرة زمين و فوجدك خدا تو را يافت، تو را ديد. براي خدا و براي همة ملائكه و براي همة انبياء و براي تمام ارواح بشر اين را يافت كه لممتحنك صابره. براي اونچه كه امتحانت كرد تو محكمي. خيلي عجيبه. اين جملات دربارة هيچ يك از ائمه هم گفته نشده. فوجدك لممتحنك صابره.خوب تا اينجاش معناش معلوم شد. صبر هم به معناي بردبار، محكم، پابر جا، داراي استقامت، بدون خوف از چيزي، بدون تكيه به چيزي اينطوري. خداي تعالي حضرت زهرا را اينجوري يافت. ايني هم كه ميگيم فوجدك لممتحنك صابره، در امتحانات غالبا اين طوره كه يك وقت معلم و ممتحن ميخواد ببينه كه شاگرد و ممتحن ببخشيد ممتحن ميخواد ببينه اين كسي كه امتحان ميخواد ميشه اين آيا درست هست يا نه؟ ارزشي داره، كاري كرده خوب براي معلومات خودش. معلم ميخواد بفهمه كه شاگردش خوب درس خونده يا نه؟ يك وقت هم هست كه به خود شاگرد ميخوان بفهمونند كه تو خوب درس خوندي يا نه؟ مغروره مثلا فكر ميكنه كه من خوب درس خوندم. يك چند تا امتحان ميگذاره جلوش ميبينه كه نه خوب درس نخونده. امتحان دو جور ممكنه. خداي تعالي ما را يا ائمه را يا امام، حضرت زهرا را كه امتحان ميكنه براي اين كه چيزي خودش بفهمه نيست. به جهتي كه خدا همه را ميدونه. براي اين است كه ماها بفهميم براي اين كه شاگرد بفهمه. حالا در خصوص حضرت زهرا ميگه فوجدك لممتحنك صابره.
از ظاهر حرف به دست ميياد كه خدا ميخواست از اين امتحان فاطمة زهرا را بشناسه و اين از نظر اعتقادي ما غلطه. ايني كه عرض كردم كه پيغمبر اكرم ائمة اطهار كه اينها مظاهر پروردگارند، اينها كتاب خدا هستند، يا ارواح خلائق اينها بفهمند. اين براي اين جهت بود كه در اين جهت خدا اين را نسبت به خودش ميده. پيغمبرش بفهمه. علي بن ابيطالب بفهمه. اينها وجه اللهند، اينها نفس اللهند. اونها بفهمند مثل اينه كه خدا فهميده. ميخوام اين را عرض كنم از باب اين كه خدا نسبت به خودش ميگه. اينها البته عرايضي است كه خيلي بايد روش بحث بشه. خداي تعالي حضرت زهرا را قبل از خلقتش در اين عالم امتحانش كرد. اون كجا بود؟ اون عالم ارواح بود. بلكه قبل از عالم ارواح بود. يعني وقتي كه ميخواستند او را معلم بشر قرار بدن. وقتي كه ميخواستند او را حوض كوثر قرارش بدن. وقتي كه ميخواستن او را در مقامي قرارش بدن كه تمام ائمه عليهم السلام از اين حوض كوثر انشعاب پيدا كنند و صاحب حوض علي باشد و صاحب حوض ديگر و جهت ديگر پيغمبر اكرم باشد. اون وقت، يك همچين امتحاني، يك همچين به اصطلاح اظهاري، يك همچين برنامهاي براي نشون دادن در خصوص حضرت زهرا سلام الله عليها انجام شد. اگر عالم زر و عالم ارواح قبل از اين دنيا نباشه آقايون يك عدهاي نميفهمند، اينجور اعتقاد دارند كه نبوده، حالا ما به اونها كار نداريم چون ما به روايات خاندان عصمت و طهارت اكتفا ميكنيم و قرآن شريف. قرآن و روايات ميگن بوده. اگر عالم زر بوده اين حرف درست نيست كه بگيم كه قبل از اين كه خدا تو را خلقت بكنه در اين دنيا تو را امتحانت كرد. امتحان معنا نداره. از هيچي كه نميشه امتحان گرفت.
شما هيچ، تو مدرسه اتون هيچ شاگرد نيامده، صندليها همه خالي، آمديد اونجا وايستاديد ميگيد من ميخوام از همه امتحان بگيرم. اين حرف غلطه. عالم زري بوده، عالم ارواحي بوده. عالم بعد از اين عالمي هست. يك خرده از خواب غفلت بيدار بشيم ببينيم چه خبر هست. در اين دنيا چه خبرهاست . اين روح مقدس فاطمة زهرا سلام الله عليها رو وقتي كه خدا به حضرت رسول اكرم عنايت كرد و از اين راه وارد دنياش كرد از پدري چون رسول اكرم از مادري چون خديجه، از اين راه وارد دنياش كرد خدا فرمود انا اعطيناك الكوثر. اي رسول ما، ما به تو كوثر داديم. به خاطر اين كوثر، كوثر در معناني كه روايت كردند خير كثيره. يعني خوبي بسيار. نيك بسيار بهت داديم. خوب، در مقابل اين نعمت بزرگ ديشب گفتم كه بايد نماز بخواني، چون بهترين راه شكر پروردگار نماز خواندن است. و انحر، نحر كن. چون تنها با نماز خوندن و عبادت انسان به كمالات نميرسه. با زكر و دعا به كمالات نميرسه. با قرآن خوندن تنها و ظاهر قرآن و عمل نكردن انسان به كمالات نميرسه. صل والنحر و حالا وانحر به چه معناست، يكي دو معنايي كه در تفاسير گفتهاند اشاره ميكنم. يكي اين كه شتر نحر كن. يك قرباني كه تو ميخواي براي اين كه چشم زخمي نزنند، چون انسان وقتي خيلي تو چشم واقع شد چشم زخم بهش ميزنند. براي اين مرغ نكش، گوسفند نكش، گاو نكش، شتر بكش. چون خيلي مهمه. نحر كن. اين نحر كردنها و اين قرباني كردنها در صدر اسلام بوده و هميشه هم بوده و الان هم در اقلا در اعمال حج هست اين قرباني در حقيقت در مقابل خود انسانه. در مقابل فداي خود انسان ميشه. يعني چي؟ يعني من خدايا ميخوام خودم در راه تو خودم را بكشم، در راه محبت تو خودم را فدا كنم، در راه اين كه تو به من اين همه عنايت كردي من بايد جانم را بدم و جاهدوا باموالكم و انفسكم في سبيل الله منتها اجازه نميدي، همانطوري كه به حضرت ابراهيم اجازه ندادي. حضرت ابراهيم بهش گفتند كه اسماعيلت را قرباني كن، برد هم قرباني بكنه خدا اجازه نداد. براي اين كه خلقت الاشياء لاجلك و خلقت لاجلي. تو مال مني بايد با من صحبت كني، هنوز رشد كني، هنوز كمالاتي پيدا كني. حالا به جاي حضرت اسماعيل و فديناه بضبح عظيم.
يك گوسفندي آوردند و او قرباني كرد. پيغمبر خودش اگر بخواد در مقابل اين نعمت بزرگ وجود مقدس فاطمة زهرا سلام الله بخواد شكر خدا را بكنه بايد خودش را فدا بكنه. چون فاطمة زهرا همه چيز پيغمبره، كوثر پيغمبره. و فكر نكنيد اين حرفي كه من ميزنم حالا پيغمبر فداي حضرت زهرا ميشد، خود پيغمبر فرمود فداها ابوها. پدرش به قربانش.نگفت؟ نشنيديد؟ قضيهاي داره. پيغمبر آمد در خانة فاطمة زهرا سلام الله عليها، ببينيد بندگي كامل فاطمة زهرا را داره نشان ميده در اين قضيه. آمد در خانة فاطمة زهرا يك قدري نشست بعد هم تشريف برد. فاطمة زهرا از قيافة پيغمبر، خيلي مهمه. يك وقت هست پيغمبر ميگه، يك وقت هست اشاره ميكنه، يك وقت هست ناراحت ميشه، اما از قيافة پيغمبر يك نگاهي به پرده كرد يك نگاهي به، به اصطلاح گلوبند كرد هيچي هم نگفت، پا شد رفت. مسجد. البته بعضيها گفتند كه حضرت ناراحت شد نه هيچ ناراحت نشد. چون معنا نداره كه دو تا معصوم از يكديگر ناراحت بشن. پاشد رفت. حالا چرا حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها پرده زده بود؟ طبيعي بود و بعد هم شايد براي اين كه امروز برسه به ما اين جمله و اين خودش يك مكتبي باز بشه و يك درسي بشه. پاشد رفت مسجد حضرت زهرا هم فورا دستبند و گردنبند و اينها را باز كرده و گذاشت تو پرده و فرستاد تو مسجد. حضرت رسول اكرم سرش را در مقابل اصحابش بلند كرد صدا زد فداها ابوها. پيغمبر با كسي تعارف نميكنه، حرف ما غير از حرف پيغمبره. ما ممكنه فداي صد نفر بشيم و حال اين كه ازشون بدمون هم بياد. اما پيغمبر كه اينطوري نيست. واقعا ميفرمود فداها ابوها. يعني پدرش به قربانش. قربان هم نه يعني من نباشم او باشه. چون او دين را حفظ ميكنه. چون او كوثره، او حوض كوثره اينها حرفهايي نيست كه ما غلو كنيم دربارة حضرت زهرا سلام الله عليها. اينها رواياتي است سنيها نقل كردهاند كه پيغمبر اكرم فرمود فداها ابوها. و تعارف هم نداشت. لذا يك چنين نعمتي را خدا بهش داده، انحر. حتي بعضي نوشتهاند كه در كلمة وانحر نداره كه شتر نحر كن. نداره كه مثلا فرض كنيد كلمة اونحر خودت نحر كن. بعضيها گفتند يعني خودت را در مقابل اين نعم بزرگ پروردگار بايد يك جوري خودت را قرار بدي كه اگر خواستند بكشنت اشكالي نداشته باشه. انحر. اين كلمة وانحر خيلي مطلب داره. در مقابل اون عطاي پروردگار.
لذا اگر گفتيم كه اگر حضرت زهرا نبود، پيغمبر و علي بن ابيطالب تمام زحماتشون به هدر ميرفت درست گفتيم. در همان روزي كه حضرت زهرا سلام الله عليها آمد در ميان مسجد اون خطبة قراء را خوند چون علي بن ابيطالب دستور داشت و از نظر سياست اون روز هم همين اقتضا را داشت كه اگر حرف ميزد صحيح نبود و نميخواست حرف بزنه. علي بن ابيطالبي كه اون خطابات نهج البلاغه را با اون قرائي بيان كرده نداره كه اون روز يك كلمه حرف زده باشه. اگر كسي حرف هم نميزد ديگه مسئله تمام بود. ميگفتند كه همه راضي بودند به اين كه علي بن ابيطالب بره در مقابل ابي بكر تسليم بشه و خودش هم راضي بود و الان هم تازه ميگن و خطبة فاطمة زهرا را نديده ميگيرند. ولي فاطمه سلام الله عليها آمد در ميان مسجد. شما ميدونيد در چه حالي آمد. روضة ما اين مطالب باشه. در چه حالي فاطمه آمد. چه طوري آمد. فاطمة زهرا طبعا تمام قد و قامتش پوشيده. عرض كردم در خانة فاطمة زهرا تو مسجد باز ميشد. نميخواست راه زيادي بپيمايه و اونجا هم بين زنها و مردها فاصله بود. و يقينا پردهاي بوده. آمد پشت پرده. يك جملاتي داره، حضرت زهرا سلام الله عليها كهاي كاش اين جملات را برداند بنويسند به مردم بدند. از نظر فساحت، بلاغت، كلمات حكمتآميز مفصله. من خطبة حضرت زهرا را ترجمه كردم در كتاب انوار زهرا سلام الله عليها. در مقابل اون فض قليض القلب ميفرمايد كه چه زود به پيغمبر اكرم تهمت زديد. چقدر زود دين او را عوض كرديد. مطالبي داره. تا ميرسه اين جا كه خل ابن عمي. پسر عموي من را آزاد بگذاريد و او لاكشف بالدعا رأسي. والا من پشت پرده بود حضرت زهرا اكشف بالدعا رأسي. من سرم را برهنه ميكنم دست به دعا برمي دارم، و به خدا دردهاي دلم را شكايت ميكنم. همه ديدند در كتب تاريخ نوشته شده كه وقتي كه اين جملات را حضرت زهرا فرمود زلزله شد. يعني مسجد پايه هاش داره تكان ميخوره. اعلام اين كه خداي به اون عظمت من منتظرم كه تو بگي بشو و بكن، بكنم. خداي با اون عظمت. خدا خودش ميگه اذا اراد الله لشي ان يقول له كن فيكون. معناي اين حرف و اين مسئله اين است كه ارادة الله است فاطمة زهرا. فاطمه اراده نكرد داشت خبر ميداد. ميگفت، ميگفت يا ولش كنيد يا من اين كار را ميكنم.
تكان هم خورد. لرزه افتاد تا مردم بدونند كه بله درسته. حضرت علي بن ابيطالب عليه الصلاة السلام سلمان را خواست برو فورا خودت را برسون به فاطمة زهرا خوش به حال سلمان كه اين قدر نزديك بوده. برسان به فاطمه بگو اگر دين جدت، پدرت را ميخواي باقي بمانه، اين هم فلسفة اين كه حضرت زهرا اراده نفرمود، حضرت زهرا اينها را از بين نبرد اگر ميخواي باقي نمانه نفرين نكن. نفرين نكن. اون قدر اين كوثر اهميت داره كه من هر وقت حديث كساء را ميخونم، حديث كساء حديث خوبي است اون قدر عظمت دارد، اون قدر ارزش دارد كه در همان حديث ميگه ما ذكر خبرنا هذا. اگر يك وقت مشكلي داشتيد، ناراحتي داشتيد. زن و بچه ات را جمع كنيد، حديث كساء را بخوانيد چون در اونجا شرطش نيست كه از خارج كسي را دعوت كنيد كه بگيد بياد. ما ذكر خبرنا هذا في محفل من محافل اهل الارض و في جمع من شيعتنا و محبين. البته اگر از خارج دعوت كنيد يك عدهاي جمع بشن بهتره. چون از عبارت اين طور استفاده ميشه. در ميان اينها محموني باشه، خدا ناراحتيش را رفع ميكنه. صاحب حاجتي باشه خدا حاجتش را ميده. چرا؟ براي اين كه عظمت حضرت زهرا توي اين دعا (قطع نوار) رسول اكرم آمد و گفت يا فاطمه اني لاجد في بدني ضعفا. از نظر بعد بدني پيغمبر اكرم ضعفي درش پيدا شده. يعني كار كرده، خسته شده، توي مردمه كه ما اوذي نبي مثل ما اوذي اونقدري كه من را اذيت كردند، من اذيت شدم هيچ پيغمبري اذيت نشد. و سؤال شد از امام كه چه اذيتي كردند؟ حضرت فرمود كه همين كه انسان با يك جهالي از زمان جاهليت بيرون آمده باشند و بخواد انسان زندگي بكنه بخواد انسان عمر را ببينه با همة فجايعي كه در آينده ممكن است كه انجام بده و او را تحملش بكنه. جهالي كه اينها خداي تعالي در قرآن ميفرمايد كه افع ان مات ان قتل ان غلبتم علي اقابكم. همتون به سابقتون برمي گرديد. دختر خودشون را زير خاك ميكردند. با اينها ميخواد پيغمبر اكرم زندگي ميكنه. و طبعا فشار بهش ميآيد. درسته روح باعظمتش آن بعد ديگه است. ولي از نظر بدني فشار بهش ميآيد. رنگش پريده، ضعفي پيدا كرده، آمده خانة فاطمة زهرا. اني لاجد في بدني ضعفا. حضرت زهرا ميگه كه يا ابتي، اي پدر، اعيذك بالله، اين جمله را دقت كنيد. من تو را نيروي الهي را ميآورم به كمكت، اعيذك بالله يا ابتا من الضعف، كه ضعفت از بين بره. چيكار كرد؟ رفت كساء يماني را آورد انداخت روي پيغمبر اكرم. يكي از علماي بزرگ در مشهد بود صد و بيست سال داشت من رفته بودم خدمتشون. معروف نبود زياد ولي واقعا از علماي با فضل و با علم و با تقوي بود. گفتم شما چطور شد اينقدر مثلا عمر كرديد. گفت من نميدونم در سن هفتاد سالگي مريض شدم در رختخواب بودم. در حال مكاشفه ديدم حضرت رضا صلواة الله عليه آمدند لحاف را روي من كشيدند روي لحاف نوشتند اللحاف المعاف. يعني تو از آن نوشتنش را آورد من ديدم. خط خيلي خوبي هم بود، خط كوفي بود و حالا روي پيغمبر اكرم فاطمة زهرا سلام الله عليها عبا مياندازه. ميگه فسرت انظر اليه. من برگشتم به پيغمبر نگاه كردم. آن پيغمبري كه ضعف گرفته بودش، رنگش پريده بود، ديدم كه فسرت انظر اليه فاذا وجهه كالبدر مثل ماه في ليلة تمامه و كماله. اين چي به ما ميگه. اگر شماها هم فاطمة زهرا خدا ميدونه هر مرضي كه داشته باشيد، هر مشكلي كه داشته باشيد متوسل بشيد، اين كوثره از آن آب كوثر بهتون يك مختصر هم بده، لبي تر كنيد؛ همه چيز خواهيد داشت. اين يك مطلب كه در اين دعا ميگه، در اين حديث ميگه.
بعد هم خوب خداي تعالي سؤال ميكنه كيه تحت كساء؟ هم فاطمة و ابوها. ببينيد پدر را نسبت ميده به فاطمه، خيلي مهمه. در بعضي جاها انسان مثلا كيه توي اطاق، ميگند فلاني، فلان شخصيته و پدرش هست و نميدونم فرزندانش هستند و اينها. محور فاطمه است. هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها. اين دو جمله خيلي عظمت فاطمة زهرا سلام الله عليها را ميرسونه.
ولذا دربارهاش داره كه المجهولة قدرها. قدر فاطمة زهرا مجهوله. خواص ممكنه يك قدري فكر كنند به سورة كوثر و به همين حديث كساء و رواياتي كه دربارة حضرت زهرا هست كه من آذاها فقد آذاني و من آذاني فقد آذا الله. يعني اذيت فاطمه، اذيت خداست. به اين روايات مگر فكر بكنند و عظمت فاطمة زهرا را تا حدي بشناسند. روز قيامت كه ميشه فاطمة زهرا وارد صحراي محشر ميخواد بشه. يك تشريفاتي كه اين تشريفات براي خود پيغمبر حتي نيست. غضوا ابصاركم حتي تجوز فاطمة بنت محمد صلي الله عليه و آله و سلم. چشمها را ببنديد تا فاطمه ميخواد عبور كنه. يك نفر خدمت امام صادق ميگه آقا سادات هم چشمها را ميبندند؟ اينها كه محرم… خيال ميكنه محرم و نامحرمه. حضرت ميفرمايد بعله. يك جلالت و عظمتي فاطمة زهرا آنروز داره كه هيچ چشمي نميتونه آن جلالت و عظمت را ببينه. حضرت عبور ميكنه ميخواد وارد بهشت بشه ميگه خدايا توي دنيا كه هيچكس قدر نشناختند. در اينجا هم كه چشمهايشون را بستند و ما وارد بهشت ميشيم. پس… حضرت باريتعالي به حضرت فاطمه ميفرمايد برگرد توي صحراي محشر دوستانت، دوستان فرزندانت، هر كس كوچكترين محبتي به تو و به فرزندانت كرده، شفاعت كن و وارد بهشتشون كن. در روايت اين تعبيره كه حضرت زهرا برميگرده توي محشر. مثل مرغي كه دانة خوب را از دانة بد جدا ميكنه، دوستانش را، دوستان ذريهاش را، كساني كه به ذريهاش محبت كردهاند، اينها را از توي صحراي محشر جدا ميكنه ميبره توي بهشت. حتي يك نفر ميآيد خدمت حضرت زهرا ميگه، اين را مثل اينكه همين شبها گفتم، حالا فضائل اينها هر چي تكرار بشه اشكال نداره. ميگه كه بيبي من به شما حقي دارم. چه حقي داري تو؟ يكي از فرزندانت، هوا گرم بود. توي كوچه، زير ساية ديوار خانة من نشست و استراحت كرد. حضرت او را هم شفاعت ميكنه. خيلي عجيبه! اينها وارد بهشت ميشوند. اول دستهاي كه وارد بهشت ميشوند قبل از ائمه و پيغمبر اكرم، دوستان فاطمة زهرا سلام الله عليها هستند طبق اين روايت. و اين روايت بازهم عرض ميكنم در كتاب احقاق الحق هم سنيها نقل كردهاند هم شيعهها.
انشاء الله اميدواريم به شفاعت كبراي فاطمة زهرا ما وارد بهشت بشيم. خداي تعالي از گناهانمون در بگذره و ما را جزء محبين فاطمة زهرا قرار بده. امشب شب شهادت فاطمة زهراست. به احتمال نود درصد تقريبا. من مثل امشبي بود، خيلي قبل، زمان مرحوم آية الله بروجردي كه يادمه صبحش رفتم منزل آقاي بروجردي رحمة الله عليه روضه بود. من هر وقت خودم اين خوابم را يادم ميآيد خيلي برايم عجيبه. در عالم رؤيا ديدم كه يك خانهاي است. حالا وسعتش و اينها را من تاريكي متوجه نبودم. علي بن ابيطالب داره بدن فاطمة زهرا را غسل ميده. يك شمعي روشن كردهاند، نصفي از بدن حضرت زهرا روشن شده، صورت حضرت علي بن ابيطالب هم ديده ميشد با همان نور شمع. حضرت مشغول غسل دادن بودند. ولي احساس ميشد كه جمعي هستند اينها هم آهسته آهسته گريه ميكنند. چون علي دستور داده بود صدايتون را به گريه بلند نكنيد. خانههاي مدينه آنزمان خيلي كوچك بود، دور مسجد بود. طبعا صدا اگر به گريه بلند ميشد، تا يكي دو تا خانه اقلا صدا ميرفت. غسل دادن علي بن ابيطالب تمام شد. اين در روايت هم داره كه علي وقتي غسل داد فاطمة زهرا را و كفن كرد، گذاشت صدا زد فرزندان فاطمه بيائيد با مادرتون وداع كنيد. عينا اين جمله در آن عالم رؤيا گفته شد كه من يادمه همينطور ميگفتم اي مادر پهلو شكسته! كه از خواب بيدار شدم. ولي در روايت دارد كه امام حسن و امام حسين افتادند روي بدن فاطمة اطهر. علي قسم ميخوره، باز به اين صراحت كه يك معصوم قسم بخوره دربارة هيچيك از ائمه اينطور نبوده. علي عليه السلام قسم ميخوره كه من ديدم فاطمه يك نالهاي كشيد، همّت و عمّت، يك نالهاي كرد يك آهي كشيد و مدّت يديها، دستهايش را از كفن بيرون آورد. يكي به گردن حسنش انداخت، يكي به گردن حسين انداخت. جبرئيل نازل شد. يا علي ارفعهما. يا علي اين دو را از روي بدن فاطمه بلند كن كه عرش خدا به لرزه درآمد.
السلام عليك يا مولاتي يا فاطمة البتول. السلام عليك و رحمة الله، علي بن ابيطالب بدن فاطمه را برداشت در همان خانه قبري كنده بود. بدن فاطمه را به تنهايي خودش وارد قبر ميكرد. چون بدن آن بيبي خيلي سنگين نبود. نود و پنج روز مريض توي بستر افتاده. علي بن ابيطالب در بغل گرفت بدن فاطمه را. سرازير قبر كرد. باز علي ميفرمايد ديدم دو دست شبيه به دستهاي پيغمبر از قبر بيرون آمد كمكم كرد. بدن فاطمه را گرفت. ولي من خجالت كشيدم در مقابل پيغمبر. عرض كردم يا رسول الله اين امانتي بود كه به من دادي. يا رسول الله دخترت خودش برايت جريان را ميگه. من اذيتش نكردم، من پهلويش را نشكستم. امت تو با اين امانت اينگونه رفتار كردند.
صبت عليّ مصائب لو انها، يا فاطمة الزهراء، صبت عليّ مصائب لو انها صبت علي الايام توئن لياليا. ميگه يك مصيبتهايي به من وارد كردند كه اگر آن مصيبتها به روزهاي عالم وارد ميشد، شب ميشد. آن مصيبتها نه تنها روز فاطمه را شب كرد، روز علي را هم شب كرد. روز تمام ائمه را شب كرد. حتي زماني هم كه ما زندگي ميكنيم، روزمون شب است از فقدان امام عصر. اگر حاليمون بشه. و مجمعي هتب علي البيت الذي لا اجتمع لولا شول الديني. الداخلين علي البتول البيتها و المسقطين لها عز جليلي. اين شاعر عرب ميگه ريختند توي خانة فاطمه، اگر شب شهادتش نبود بخدا نميخوندم اين روضه را. ميگه ريختند توي خونة زهرا، محسن فاطمه سقط شد. الداخلين علي البتول البيتها و المسقطين لها عز جليلي.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.