۱۵ رمضان ۱۴۲۳ قمری – ۲۹ آبان ۱۳۸۱ شمسی – شب میلاد امام مجتبی (علیه السلام)

 

@متن سخنراني شب 15 رمضان المبارك 1423 مصادف با 29 آبان 1381 و 20 نوامبر 2002

 

1- خطبه

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَي رَسُولِ اللهِ وَ عَلَي آلِهِ آلِ اللهِ لَا سِيَّمَا عَلَي بَقِيَّةِ اللهِ رُوحِي وَاَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.

 

2-عبارت قرآني آغازين (فصلت /40)

«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ إِنَّ الَّذِينَ يُلْحِدُونَ فِي آيَاتِنَا لَا يَخْفَوْنَ عَلَيْنَا أَفَمَنْ يُلْقَى فِي النَّارِ خَيْرٌ أَمْ مَنْ يَأْتِي آمِنًا يَوْمَ الْقِيَامَةِ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ»([1])

 

3- خدا از درون خبر مي دهد(ترجمه عبارت قرآني)

شب ميلاد مسعود حضرت امام مجتبي ارواحنا فداه و عليه آلاف التحية و الثنا‌ءمي‌باشد نيمه‌ي ماه مبارك رمضان است نيمه‌ي مهماني خداي تعالي است، بيشتر و اكثر مردم در خصوص نشانه‌هاي پروردگار به خصم و الحاد بر مي‌‌خيزند اين مسائل بر خدا مخفي نيست ممكن است انسان كاري بكند كه بر ديگران مطلب را نوع ديگر نشان بدهد ولي خداي تعالي همه را، همه‌ي امور را مي‌‌شناسد و مي‌‌بيند آيا كسي كه در آتش مي‌‌سوزد بهتر است يا كسي كه حتّي روز قيامت هم در امن و امان است. به هر حال هر چه مي‌‌خواهيد بكنيد در دنيا بكنيد ولي بدانيد كه خداي تعالي به آنچه عمل مي‌‌كنيد بينا است.

 

4-خواهش‌هاي نفساني

در دنيا انسان هر نوع بخواهد زندگي كند برايش ميسّر است خداي تعالي اختيار داده و به همه‌ي مردم يك نوع آمادگي براي هر كاري عنايت فرموده است.

جمعي از اين مردم كه اكثريّت‌شان را تشكيل مي‌‌دهند وقتي يك مقدار به خود فرو بروند افكارشان را كاملاً متمركز به روحيّات خودشان بكنند غالباً مشاهده خواهند كرد كه شيطاني آن‌ها را فريب مي‌‌دهد يك پرده‌اي روي دل آن‌ها خداي تعالي به وسيله‌ي اعمال زشتشان مي‌‌اندازد

 

Cخواسته‌هاي دل غفلت از حقايق مي‌آورد

غالباً متوجّه نيستند كه چه مي‌‌كنند گمان مي‌‌كنند «أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا» غالباً اين‌ها كار خوب مي‌‌كنند، كار صحيح انجام مي‌‌دهند، همان كساني كه با امام مجتبي عليه الصلوة و السلامدر زندگي آن حضرت درگير بودند و طرفدار معاويه بودند همه‌شان اين طور نبود كه بفهمند چه مي‌‌كنند همه‌شان اين گونه نبودند كه با خداي تعالي، خدايي كه مي‌‌شناسند، خدايي كه با چشم دل مي‌‌بينند خدايي كه محيط بر خودشان تصوّر مي‌‌كنند با او به لجبازي برخيزند. غالباً يك مسائلي را پيش خودشان فكر مي‌‌كردند و گمان مي‌‌كردند كه خوب عمل مي‌‌كنند «هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا»([2])، اين‌ها گمان مي‌‌كنند كه كار خوب مي‌‌كنند، از هر فردي كه هر كاري كه مي‌‌كند مي‌‌بيند يك توجيه‌ايي براي خودش درست مي‌ كند يك دليلي براي خودش مي‌ آورد يك جوري مي‌خواهد ظاهراً مردم را قانع كند كه من كار خوبي كردم . يك طوري مي‌خواهد با مردم روبرو بشود كه مردم او را خوب بدانند حتّي به وسيله ريا به وسيله سمعه به وسايل مختلفي تظاهر به خوبي مي‌خواهند خودشان را خوب معرفي كنند.

 

5- اسلام صراط مستقيم را مي خواهد

يك عدّه از مردم هم هستند كه اين‌ها به عكس چون هميشه انسان در افراط و تفريط است يا جانب افراط را مي‌گيرد يا جانب تفريط را، گاهي انسان مي‌خواهد خودش را بد معرّفي كند

 

Cانحرافات متصوفه (ملاميه صوفيه)

يك عدّه از ملاميه صوفيه هستند با اعمال بد، با اعمال بدي كه انجام مي‌دهند اين‌ها مي‌ خواهند خودشان را به عنوان يك انسان بد بشناسانند . اين هم از نظر اسلام غلط است. مثلاً يك ظرفي را انتخاب مي‌‌كنند ظرف مشروب تويش آب ريختند ولي مشروب شيشه مشروب گذاشتند و هر كس كه مي‌بيند خيال مي‌ كند كه مشروب است در حالات ملامئيّه صوفيه در كتاب تذكرة الاوليا‌ءشيخ عطّار از اين قضايا زياد است كه يك كارهايي كه به ظاهر بسيار بد حتّي صورت زنا دارد صورت مثلاً بعضي از مسائل حرامِ بد و گناهان كبيره دارد اين‌ها تظاهر به آن كارها مي‌كنند اين عدّه از افراد را اسمشان مي‌گذارند ملاميّه كساني كه مي‌ خواهند ملامت بشوند مي‌خواهند آن‌ها به عنوان كساني كه در دنيا زشت‌كارند، گناهكارند سرزنش بشوند.

 

Cهر چه هستي همان باش

بعضي از ماها شايد اين طور باشيم اگر خواستيم در ميان مردم قرار بگيريم دوست داريم كه البتّه اين است كه بعضي از خودشان مذمّت مي‌كنند تا ديگران از آن‌ها تعريف كنند بعضي از اوقات هم هست كه مذمّت از خودشان مي‌كنند تا شكسته نفسي كنند بعضي‌ها هم هستند كه يك رفتاري مي‌‌كنند يك اعمالي انجام مي‌دهند كه مردم آن‌ها را بد بدانند از دورشان متفرّق شوند، و بعضي‌ها اين طوري كه گفتم خودشان را طوري در بين مردم راه مي‌برند كه مردم آن‌ها را از اولياء خدا بدانند عادل بدانند دور از گناه و معصيّت بدانند همه‌ي اين‌ها از صراط مستقيم خارج است، صراط مستقيم به انسان اين را درس مي‌‌دهد كه آنچه هستي باش، آن گونه كه اعتقاد داري خودت را نشان بده، آن گونه كه بايد باشي خودت را در بين مردم معرّفي كن، اگر كوچك‌ترين انحرافي از آنچه كه هستي داشته باشي و مردم تو را بر خلاف آنچه كه هستي بشناسند اين تو از صراط مستقيم خارجي، يك نحوه نفاق داري، يك نحوه منافق‌گري داري،

 

cخود برتر بينيِ اطرافيان زمان امام مجتبي عليه السلام

يك عدّه بودند در زمان حضرت امام مجتبي عليه الصلوة و السلاماز امام مجتبي بسيار متديّن‌تر خودشان را نشان مي‌‌دادند وقتي كه حضرت مجتبي عليه الصلوة و السلامبا معاويه صلح كرد مي‌‌آمدند خدمت آن حضرت و به آن حضرت عرض مي‌‌كردند يا مذّل المؤمنين، اي كسي كه مؤمنين را ذليل كردي، با معاويه بيعت كردي، حتّي مي‌‌آمدند سجّاده از زير پاي آن حضرت مي‌‌كشيدند، انواع توهين‌ها را به آن حضرت مي‌ كردند چرا؟ به خاطر اين‌كه خودشان را بهتر از امام مجتبي خودشان را متدين تر از امام مجتبي عليه الصلوة و السلاممعرّفي بكنند، با اين‌كه يك روز پيغمبر اكرم تشريف آورده بود در مسجد، يك دستش به دست حسن و يك دستش به دست حسين عليهماالسلامبود امام حسن مجتبي عليه الصلوة و السلاميك دست راست پيغمبر را گرفته بود امام حسين دست چپ آن حضرت، حضرت با اين هيئت وارد مسجد شدند، فرمودند: هذان امامان، اين‌ها دو امام هستند، هر دوشان پيشوا هستند، هر دوشان رهبر هستند، هر دوشان دو رهبر معصوم هستند، اين‌ها چون پيغمبر دارد اين كلام را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويد و كلام پيغمبر كلام خدا است، و كلام خدا كذب ندارد و دروغ نيست لذا اين مطالب از كلام پيغمبر كه هذان امامان استفاده مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود اين دو تا امامند،

 

6- مقام امامت

پيغمبراكرم اگر يك فردي ولو براي يك مرتبه در تمام عمر معصيت بكند، او را امام معرّفي نمي‌كند، خداي تعالي در وقتي كه حضرت ابراهيم عليه السلامگفت كه از ذريّه‌‌ي من هم امام باشد، «قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا…»، همه‌ي ذريّه‌ي تو نمي‌توانند امام بشوند،«لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ »([3])،

 

Cفقط يك ظلم براي سلب مقام امامت الهي كافي است

كسي كه يك مرتبه ظلم كند، جز ظالمين محسوب مي‌‌‌‌شود حالا بعد خدا ببخشد يا نبخشد به هر حال ظالم است، چرا؟ به جهت اين‌كه يك لحظه از عمر خودش را در سرپيچي از فرامين ذات مقدس پروردگار صرف كرده و به خودش ظلم كرده است، كسي كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد امام باشد، رهبر تمام مردم عالم دنيا يا ساير عوالم خلقت باشد اين شخص نمي‌تواند كه امام باشد، يعني امام ممكن است باشد ولي نه از جانب خدا، امام مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند باشد نه آنچه كه خداي تعالي صحّه روي امامت او به طور مطلق گذاشته باشد

 

7- معرفت ائمه شيعه

يك شرح كوچكي درباره‌ي معني امام عرض كنم و آن اين است

 

Cمعناي «امام»

امام يعني پيشوا، امام يعني راهنما، از آن شخصي كه شما وقتي در يك شهري وارد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌شويد خانه‌اي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيد بپرسيد و بلد نيستيد و يك نفر به شما آدرس مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد امام هست تا امام معصومي كه همه‌ي اشياء عالم هستي، همه‌ي ذرّات بايد تحت فرمان او باشند، و او آن‌ها را رهبري كند، مثل حضرت بقيةاللهارواحنافداه، از آن‌جا امامت شروع مي‌‌‌‌‌‌‌شود و به اين‌جا ختم مي‌‌‌‌‌‌‌شود.

 

Cامام به معناي مطلق و نسبي

اگر خداي تعالي مطلقاً فرمود يك نفر امام است، اين معنايش اين كه امام مطلق است، هيچ چيز براي او نامفهوم نيست، اگر شما آدرسي از كسي گرفتيد و او همه‌ي كوچه‌ها را بلد بود ولي پلاك را نمي‌دانست اين امام نيست، اين راهنماي شما نيست، اگر يك امامي پيدا شد همه‌ي مسائل و احكام را بلد است فقط در يك مسئله و يك حكم آن طوري كه خدا فرمان مي‌‌دهد بداند نمي‌داند، اين شخص امام نيست، امام مطلق نيست، امام تا حدّي است، در يك نسبتي امام هست، بالنسبه به آن كه هيچ نمي‌داند امام هست ولي امام مطلق نيست، امام مطلق آن كسي است كه هر چه از او بپرسند بداند و هر مشكلي را حل كند و از كلام خدا هم تجاوز نكند و معصوم از انحراف، خطا، اشتباه، نسيان همه‌ي اين‌ها را هم داشته باشد، اين شخص را مي‌‌گويند: «امام».

 

Cائمه شيعه عليهم السلامامام مطلقند

حضرت ابراهيم وقتي كه خداي تعالي به او فرمود: «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»، من تو را براي مردم امام قرار دادم، اين هم نسبي است يعني براي مردم زمان خودت، براي مردم كلّ زمين امامت قرار مي‌‌دهم، «إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا»([4])، براي مردم امامت قرار مي‌‌دهم، غير از آن كسي است كه برايماسوي الله امام است، براي مردم امام بودن يعني آنچه را كه مردم نياز دارند براي زندگي دنياشان و زندگي اخروي‌شان حضرت ابراهيم امام است، امّا آيا براي ستارگان آسمان، براي ماه و خورشيد براي اين همه افلاكي كه در عالم است، براي آن همه‌ي جمعيّتي كه در كرات بالا زندگي مي‌‌كنند براي آن‌ها حضرت ابراهيم امام است؟ از اين آيه استفاده نمي‌شود امّا حجةبن‌الحسنارواحنافداهايشان امام مطلق است، حضرت امام مجتبي امام مطلق است، از همين كلام رسول اكرم استفاده مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود كه «هَذَانِ اِمَامَانِ»، نمي‌فرمايد امامِ مردم، «لِلنَّاسِ إِمَامًا»، نمي‌فرمايد كه در كره‌ي زمين امامند، بلكه امامان، مطلقا امامند، حالا آنچه كه بدرد ما مردم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خورد اين است كه حضرت فرمود هذان امامان، چه بايستند چه قيام بكنند، چه مانند حضرت ابي‌عبدالله الحسين حركت بكند و ظالم را سرنگون بكند، و او را از بين ببرد و چه بنشيند، صلح كند و كاري به كار مردم مسلمان چون لياقت ندارند نداشته باشد، در هر دو صورت هر كدامشان در موقعيّت ديگري قرار مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گرفت همان كاري را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرد كه آن ديگري مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند اين دو امامند، امام للناس نه، حضرت ابراهيم گفت كه «وَمِنْ ذُرِّيَّتِي»، از فرزندان من، از ذريّه‌ي من هم امام براي مردم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند؟ خداي تعالي: «لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ »، عهد من، آن عهدي كه ما در عالم ميثاق با بشر بسته‌ايم، آن مطالبي كه در عالم ارواح به او ياد داده‌ايم، آن راه‌هايي كه به بشريّت تعليم نموديم و با ما عهدي بسته‌اند، ميثاقي بسته‌اند، در آن قسمت ظالمين امام نمي‌شوند، يعني چه؟ يعني اگر يك مورد گناه بكند يك مورد افراط يا تفريط داشته باشد، يك مورد اشتباه حتّي اشتباه داشته باشد، اين ظلم به خودش كرده،

 

cحضرت يونس نسبت به امتش گناهي نكرده بود

حضرت يونس گفت: «إِنِّي كُنتُ مِنْ الظَّالِمِينَ »([5])، آن كه گناهي نكرده بود، با اين‌كه حضرت يونس يك كار معمولي كه اكثر دوستان طلابي كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌روند براي تبليغ و آن‌جا به آن‌ها جمع نمي‌شوند مردم، بهشان توجّه نمي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند، اين كار را كرد، حضرت يونس مدّت‌ها با اين مردم حرف مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زد

 

#تقريظ استاد

گاهي بعضي از متأسفانه دوستان من را سرزنش مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنند تو اين قدر زحمت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كشي اين‌ها هيچ به حرف تو گوش نمي‌كنند بعضي از اعمال نادرست را انجام مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهند، در صراط مستقيم نيستند، من در جواب اين‌ها عرض مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم شما اين مجالس ما را مقايسه بكنيد با مجالس ديگر، اين جمع ما را مقايسه بكنيد با جمع ديگران، من در يكي از اين شهرهاي خارج از كشور در همين ماه رمضان كه بودم، يك مجلسي بود شايد بيست نفر بيشتر نبودند آن قدر توي اين مجلس سيگار كشيده بودند كه تمام فضا را دود گرفته بود، دوستان ما به اين خوبي، اين يك كاري كه حالا معلوم نيست حرام باشد، حلال باشد هيچكدام‌شان اصلاً اهلش نيستند، دوستان به اين خوبي كه اكثرشان بلكه همه‌شان يك لباس تقواي نسبي پوشيده‌اند در اين ماه مبارك رمضان، و گناه مقيّدند نكنند، و روزه‌هايشان را مي‌‌گيرند و شايد صدها تلفن اوّل ماه رمضان، قبل از ماه رمضان به من كردند كه لباس تقوايمان چطور است؟ مناسب ما هست؟ طرّاحيش خوبه؟ دوختش خوب است؟ و حالا افراد مختلفي مناسبت‌هاي مختلف، اكثراً لباس تقوا دارند، حضرت يونس يك مدّت زمان زيادي توي مردم بود، يك مقداري نسبت به حضرت نوح اگر بخواهيم مقايسه كنيم ايشان سستي كرد، كوتاهي كرد، ديد اين‌ها توجّه‌اي به حرف‌هايش ندارند، اين‌ها دقّت روي كلماتش ندارند، به اين‌ها گفته شده جدّي باشيد جدّي نيستند، قرآنشان را مرتّب در همه‌ي روز نمي‌خوانند آن‌ها نه، ما و شما – خوب ايشان ناراحت شد، گفت بيشتر از اين ديگر نمي‌شود – تعبير من است اين است- نشست توي كشتي، وقتي كه توي آن تاريكي، تنهايي قرار گرفت فكر كرد حضرت يونس فكر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرد

 

#غوغاي درون

آخر انسان توي جمع كه هست، با دوستانش برخورد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند ممكن است اوقاتش تلخ باشد، حواسش پرت باشد نتواند درست فكر كند، ولي يك جا تنها نشسته، وجدانش با او حرف زد و او را سرزنش كرد، چون بيشتر وجدان انسان در تنهايي اظهار وجود مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند، نفس لوّامه‌ي انسان وقتي كه انسان آمده خانه، توي اطاق تنها قرار گرفته يا مي‌‌‌‌‌‌خواهد بخوابد يك دفعه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بيند يك نفر از داخل وجودش دارد به او سرزنش مي‌‌‌‌‌‌‌‌كند، آن كلمه‌اي كه به او گفتي بد گفتي، آن عملي كه انجام دادي بد بود، اين وجدان انسان كه

 

#نفس لوامه نمونه‌اي از قيامت است

«لَا أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيَامَةِ  وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ »([6])، يك نمونه‌اي از قيامت است، نفس لوّامه‌ي انسان همان قيامت است كه انسان نمي‌تواند در مقابل نفس لوّامه‌اش و وجدانش دروغ بگويد، بگويد نه من تقصير نداشتم، اگر دروغ هم بخواهد بگويد لب‌هايش دوخته مي‌‌شود، «نَخْتِمُ عَلَى أَفْوَاهِهِمْ»([7])، ختم مي‌‌كند خدا، شما يك كار بدي اگر خداي نكرده كرديد در اطاق تنها كه قرار گرفتيد لبتان تكان نمي‌خورد، حرف هم نمي‌زنيد آن در داخل تمام وجودتان دارد به شما مي‌‌گويد مثل اين كه دو نفريد كه چرا اين كار را كردي، لااقل مي‌‌خواست عذرخواهي كني، لااقل مي‌‌خواست اين كار را نكني،

 

#معجزه حضرت يونس

حضرت يونس در دل ماهي، خدا در جاي عجيبي انداخته بود، و از معجزات حضرت يونس است كه در دل ماهي خفه نشد، يا از بين نرفت، چون انسان ده دقيقه در جايي كه آب باشد و هوا نباشد بماند مي‌‌ميرد ولي خدا نگهش داشت،

 

#كاري نكنيد كه به محكمه برويد

و بعد كه آن‌جا گفت«لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنْ الظَّالِمِينَ»([8])، گفت من ظالم بودم، دوستان يك وقت كاري نكنيد كه وجدانتان به شما بگويد تو ظالمي، و خدا هم از اين‌كه شما گفتيد من ظالمم، خداي تعالي نجاتتان بدهد، يعني ظلم شما را به خودتان تصديق بفرمايد، اين جور نباشيد،

 

8- كيفيت لباس تقوي

ما ان‌شاءالله همه‌مان و شماها همه‌تان لباس تقوا را پوشيده‌ايد من اين بشارت را به شما مي‌‌دهم، امّا گاهي مي‌‌شود لباس تقواتان يا نازك است بدنتان ديده مي‌‌شود مناسب شما نيست يا كوتاه است، يا پارچه‌اش كم قيمت است يا به هر حال شأن شما نيست كه اين گونه لباس را داشته باشيد، لباستان بايد فرم لباس امام مجتبي باشد،

 

Cلباس تقواي اصحاب سيد الشهدا

اصحاب حضرت سيّدالشهداء لباسشان فرم لباس حضرت مجتبي و حضرت سيّدالشهداء نبود، امامان براي آن‌ها نبودند، لذا آن‌ها در اسلام از دين يك چيز ديگري فكر مي‌‌كردند

 

9- رمز انطباق با صراط مستقيم درك حقيقت اسلام است

غالب ما اين است كه حقيقت اسلام را درك نمي‌كنيم

 

Cملاك تشخيص خوبي‌ها و بدي‌ها صراط مستقيم است

يك چيزهايي از اسلام و حقيقت و دين در ذهنمان گوش كرديم و همه‌ي خوب‌ها را با آن تطبيق مي‌‌دهيم و همه‌ي بدها را با آن تطبيق مي‌‌دهيم، غالباً ما اين طوريم كه مثلاً فرض كنيد اگر كسي غيبت زياد بكند شايد يا توجّه بهش نكنيم و يا اين كه خيلي ناراحت نيستيم كه با يك چنين فردي نشسته‌ايم امّا اگر يك فردي هر روز يك زنا بكند يك فرد زناكاري باشد با او حرف نمي‌زنيم، اعصابمان نسبت به او خرد است، ناراحتيم، و حال آن كه غيبت اشدّ من الزنا است، شايد صدها غيبت بكنيم اگر فكر كنيم، اگر توي خاطره‌مان بيايد كه فلاني زنا كرده صدها غيبت مي‌‌كنيم، من با سه نفر مسافرت خارج بودم يك وقت‌هايي، ديدم يكي از دوستان با يكي ديگر ناراحتي دارد، بدش مي‌‌آيد با او با تندي برخورد مي‌‌كند توي مسافرت، من از او پرسيدم چرا تو اين جوري هستي؟ گفت من درِ دستشويي را باز كردم ديدم ايشان ايستاده بول مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند شايد ده تا غيبت كرد پيش من اين آدم بدي است اين آدم بي‌خودي است. بعد من از او سؤال كردم چرا ايستاده بول كردي گفت من پايم درد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند نمي‌توانم نشسته بول كنم نمي‌توانم بنشينم. يك كار مكروه و حال آنكه اصلاً مكروه نبود، يك كار مكروه را ده‌ها غيبت شايد او بكند كه اين كار مكروهي انجام داده كه مكروه نبود، ماها اينيم،

 

cساخته و پرداخته‌هاي ذهن ملاك تشخيص نيست

ماها در ذهنمان بدي ايستاده بول كردن كاملاً روشن امّا بدي غيبت كردن اصلاً روشن نيست اين يك نمونه از آنچه كه ما ساخته و پرداخته خودمان از دين است و اين صراط مستقيم،

 

cحسن ظن داشته باشيد

صراط مستقيم اين است كه انسان حتّي كار زشتي هم به نظرش مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد اگر محملي دارد «ضَعْ اَمْرَ اَخِيكَ عَلَي اَحْسَنِهِ»([9])، اگر هفتاد مورد بهتر مي‌‌‌‌‌‌‌شود يك كاري كه برادر مؤمن كرده بر او حملش كني همه‌ي آن هفتاد مورد را منظور كن و تا مي‌‌‌‌‌‌تواني به آن مسائل كار او را حلّ كن، نه اين‌كه من فكر مي‌‌‌‌‌‌كنم خيال مي‌‌‌‌‌كنم از قيافش پيدا است نه حالا اين‌كه ريش تراشيده‌اي داشته باشد نه اصلاً چون خوشش نمي‌آيد مي‌‌‌‌گويد از قيافه‌اش پيدا است كه فلاني معصيت‌كار است پس من با او تماس نمي‌گيرم، بين دوستانتان برادري ايجاد كنيد، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»([10])، اگر غير از اين باشد

 

cسوء ظن انسان را از امام زمان ارواحنا فداهدور مي كند

يك سوءظن در ذهنتان باشد اين را من از احاديث و روايات و آيات قرآن مي‌‌گويم لياقت اين كه يك لحظه مصاحب امام عصر ارواحنافداهباشيد نخواهيد داشت، چون نمي‌شود، خيلي مواظب باشيد كه نفاق در وجودتان نباشد مسئله‌اي در ذهنتان نسبت به ديگران نباشد،

 

10- چرا كسي كه يك ظلم كرده باشد به مقام امامت مردم نمي رسد

«لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ »، كسي كه يك ظلم كرده باشد هيچوقت نمي‌تواند راهنماي مردم باشد، رهبر مردم باشد، راهي به مردم نشان بدهد چون آن راهي كه او نشان مي‌‌دهد شايد روي هواي نفس باشد، شما را كوركورانه به ميان درّه‌ها پرتابتان كند «لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ »([11])،

 

11- معرفت امام عليه السلام

«هَذَانِ اِمَامَانِ قَامَا اَوْ قَعَدَا»([12])،

 

Cفكر ظاهر بين ، در پس پرده حقايق است

مردم آن زمان هم مثل مردم ما فكر مي‌‌كردند «قَامَا [ اَوْ قَعَدَا]» يعني حضرت امام حسن و امام حسين ايستاده باشند يا نشسته باشند معناي كلام پيغمبر را درك نمي‌كردند «قَامَا اَوْ قَعَدَا»، بعدها متوجّه شدند وقتي كه امام مجتبي صلح كرد، ديد مصلحت و با خواست خدا و با اراده‌ي پروردگار حضرت سيّدالشهدا‌ء عليه الصلوة والسلامجنگ كرد با خواست خدا و با اراده‌ي پروردگار كه «اِنَّ اللهَ شَاءَ اَنْ يَرَاكَ قَتِيلاً»([13])، خدا مي‌‌خواهد تو را كشته ببيند حضرت سيّدالشهدا‌ء قيام كرد آن‌جا معناي «قَامَا اَوْ قَعَدَا» را فهميدند، «قَامَا» يعني چه؟ «قَعَدَا» يعني چه؟ هر كدامشان جاي يكديگر بودند آن كار ديگري را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردند پس بنابراين هر دوشان «قَامَا اَوْ قَعَدَا»، ولي امام مجتبي را دلش را پُر از خون كردند، با اين‌كه مصلحت را همه متوجّه بودند كه خداي تعالي اين طوري دوست داشت

 

12- صلح امام مجتبي عليه السلام، خباثت معاويه را به عالم معرفي كرد

حضرت مجتبي كاري كرد كه معاويه بيايد توي شهر كوفه خودش را معرّفي كند، خوب هم معرّفي كرد، به همه‌ي مردم فهماند [كه] من تعهّد ندارم و آيه‌ي «لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ » شامل حال من مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود و حضرت امام مجتبي به همه‌ي مردم دنيا خودش را معرّفي كرد كه من تعهّد دارم، من تعهّد دارم در مقابل معاويه بدترين خلق خدا، و معاويه در مقابل بهترين خلق خدا تعهّد ندارد اين اقل چيزي بود كه امام مجتبي عليه السلام و الصلوةبه مردم دنيا فهماند، الان شما در هر كجاي دنيا كه باشيد كار امام مجتبي را هم بگوييد كار معاويه را هم بگوييد ببينيد كدامشان در نظر كي متعهد بوده و كدامشان متعهد نبوده اين‌جا اين آيه معلوم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود «لَا يَنَالُ»، امامت به آن كسي كه عهد من را مي‌‌‌‌‌‌‌شكند «لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ »، اين كسي كه ظالم است نمي‌شود اين عهد را به او داد، اين امامت را داد، ظالم كي؟

 

Cسني‌هاي اموي حتي معاويه را دوست ندارند

يك راننده در سوريه مسافرت بوديم داشتيم اين سنّي بود، من كه توي راه كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفتم به او گفتم تو از شيعه چي شنيدي؟ چيزهايي كه شنيده بود چون آنچه كه همه‌مان شنيديم اين اتّهام به ما است تهمت به ما است، گفت من شنيدم شما اهل بيت را بيشتر از پيغمبراكرم دوست داريد، پيغمبر پايين‌تر از اهلبيت عصمت است گفتيم اين دروغ است، اين تهمت را ما از شما رفع مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم بعداً هم توي هر مجلسي پيش ما باشي ما اين طوري نيسيتم به تو هم الان دارم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويم و ما پيغمبر را بالاتر از اهلبيت عصمت و طهارت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانيم از همه بالاتر را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانيم پيغمبر رسول الله است، يك مقداري با او صحبت كردم، گفت كه حالا من يك تهمتي  شما به ما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنيد من او را رفع كنم كه من هيچي نگفتم گفتم: بگو، گفت شما فكر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد كه ما معاويه را دوست داريم با اين‌كه در شام بود ظاهراً اموي هم بود چون من گفتم روزه‌هاي مستحبي را چه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيريد؟ گفت روز عاشورا، صريحاً، هيچ روز ديگري هم يادش نبود، احتمالاً اموي بود بعد خودش توضيح داد گفت اگر ما معاويه را دوست مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌داشتيم قبرش را درست مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرديم زيارتش مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رفتيم، ما امشب زيارت حضرت زينب آمده‌ام با شما زيارت او اصلاً توي عمرم ، از اين حرف‌ها، هيچ كس در كره‌ي زمين پيدا نمي‌شود كه امام ظالم را دوست داشته باشد، امام عادل را دوست دارند، امام معصوم را دوست دارند نه امام ظالم، و خداي تعالي هم مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايد: «لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ »

 

13- پذيرش در ميهماني خدا

حالا اميدواريم كه در هر حال خداي عزيز، خداي مهربان، خدايي كه خالق ما است و ما را توي مهماني راه داده، روزه‌دار و روزه‌خور كه روي وظيفه انجام داده باشند كارهايشان را به مهماني پذيرفته است،

 

Cاهتمام استاد به تشكيل جلسات معنوي

نيمه‌ي ماه مبارك رمضان است شب ميلاد مسعود حضرت امام مجتبي عليه السلام و الصلوةمن بيشتر از اين وقتتان را نگيرم ان‌شاءالله شب‌هاي آينده در اين مجلس و در تهران از جناب آقاي مسعودي كه پانزده شب يا چهارده شب در تهران منبر رفته‌اند در دفتر تهران ان‌شاءالله از فردا شب هستند و اگر هم برايتان راه دورِ اين‌جا نمي‌خواهيد بيايد آن‌جا ان‌شاءالله به وسيله تلفن الان سه تا چهار مجلس به وسيله‌ي تلفن دارد اين صحبت پخش مي‌‌شود و تهران هم ان‌شاءالله پخش مي‌‌شود و اگر هم پخش نشد

 

Cاستاد آقاي مسعودي را مي ستايد

واقعاً نورچشم من، عزيز من، جناب آقاي مسعودي كه به نظر خودم حالا شما قبول بكنيد يا نكنيد از من بهتر صحبت مي‌‌كنند از محضرشان استفاده بشود و ان‌شاءالله از محضر ايشان استفاده بشود.

 

14- روضه مظلوميت امام مجتبي عليه السلاماز زبان پيامبر صلي الله عليه و آله

امام مجتبي عليه السلام و الصلوةخيلي مظلومند، آن قدر مظلوم است آن حضرت كه پيغمبر اكرم مي‌‌فرمايد هر چشمي بر حسنم گريه كند روز قيامت گريان نخواهد شد، خدايا، با اين‌كه ماه رحمت و محبّت است خدايا، با اين‌كه شب ميلاد است، شب سرور و ماه سرور اين چشم‌هايي كه به مظلوميّت امام مجتبي دارد اشك مي‌‌ريزد. خدايا، به آبروي خود امام مجتبي در روز قيامت اين چشم‌ها را ولو در فراق امام زمانشان ولو براي اين‌كه يك مقدار دورتر از اهلبيت عصمت و طهارت ايستاده‌اند گريان مفرما.

 

15- ارزش دعا

نسئلك و ندعوكاين شب‌ها دعا خيلي ارزش دارد چون دعا انسان را به خدا نزديك مي‌‌كند

 

Cعلت اهميت خاص دعا در ماه مبارك رمضان

اگر يك مهماني خوبي رفته باشيد كنار صاحبخانه نشسته باشيد و تمام وجودتان هم نياز به صاحبخانه باشد ميگوييد چه جاي خوبي نشسته‌ام كه مي‌‌توانم آنچه كه مي‌‌خواهم از صاحبخانه بپرسم، اگر خداي نكرده دور باشيد توي مهماني آمده‌ايد ولي آن سر مجلس نشسته‌ايد فاصله داريد نمي‌توانيد با صاحبخانه خوب حرف بزنيد مي‌‌گوييد بدبختي حالا بعد از سالي ما به اين مهماني نائل شديم حالا يك جوري نشسته‌ايم كه با ميزبان صحبت كنيم خداي كنار همه‌ي شما است، شما با خدا هم سِرّاً مي‌‌توانيد حرف بزنيد هم جهراً هم به ظاهر مي‌‌توانيد حرف بزنيد هم به باطن، توي دلتان مي‌‌توانيد چون خدا از رگ گردن به شما نزديك‌تر است

 

Cمعناي «ذكر خفي»

توي دلتان هر چه از خدا مي‌‌خواهيد بخواهيد و توي دلتان هم جواب بگيريد معناي ذكر خفي اين است، اين شب‌ها خيلي دعا اهميّت دارد دعايي كه با توجّه باشد دعايي كه انسان وقتي كه دعا مي‌‌كند بداند يك نفر شنيد، يك خداي قادري كه غني مطلق است شنيد اين خيلي اهميّت دارد، ان‌شاءالله شب‌هاي آينده مشغول دعا بشويد

 

Cتشويق به خواندن دعاي افتتاح

اين دعاي افتتاح به قدري پُر ارزش است، اي كاش معناهايش را مي‌‌فهميديد كه با خدا وقتي صحبت مي‌‌كنيد لااقل همان طوري باشيد كه به يك بزرگي جمعي دارند صحبت مي‌‌كنند و او هم همه‌ي حرف‌ها را مي‌‌شنود و مي‌‌داند اين‌ها چي مي‌‌خواهند خيلي عجيب است، حتّي اگر در غير از ماه رمضان خوانده شود بسيار حال مي‌‌آورد انسان را  بسيار توجّه انسان را زياد مي‌‌كند، غذاي بسيار خوبي است براي روح انسان، لذا دعا كنيد تا مي‌‌توانيد

 

Cدعا در همه حال

توي خانه دراز كشيده‌ايد اون كه هي مي‌‌خواهي بغلطيد چرا من خوابم نمي‌برد، بگو خداجان من هستم و تو، اشك‌هاتان همين كه دراز كشيده‌ايد از دو طرف صورتتان بيايد پايين، من كسي را ديدم كه متكايش تر شده بود،

 

Cآنچه در دعاي با توجه بايد خواست

اشك‌هاتان بيايد پايين خدايا من را از اين صفات رذيله نجات بده، خدايا من را از اين بدبختي‌ها نجات بده، از اين گرفتاري‌ها نجات بده، ان‌شاءالله اميدوارم كه اين حالات در اين شب‌هايي كه در پيش داريم به خصوص كه

 

Cشب قدر از جهت زماني

احتمال قويّ شب قدر در اين سه شب نوزدهم، بيست ويكم، بيست وسوم، است و به قول امام مي‌‌فرمود و فرموده بود به آن شخصي كه تعيين كنيد چه شبي من بيايم، حالا چقدر حالا سه شب يا دو شب چه زحمتي دارد كه اين همه ثواب انسان برسد.

 

16- دعاي ختم جلسه

نسئلك الله و ندعوك باعظم اسمائك و باسمك الاعظم الاعظم الاعظم الحجةبن‌الحسن يا الله، يا الله، ياالله، ياالله، ياالله، يا الله، ياالله، يا الله، يا رحمن يا الرحيم، يا غياث المستغثين، يا اله العالمين، يا ربّا، يا سيّدا،

عجل لوليك الفرج

عجل لمولانا الفرج

عجّل لسيد الفرج،

خدايا ماه رمضان است

 

Cاكرام ميهمان

پيغمبر اكرم فرمود: «اَكْرِمِ الضِّيْفَ وَلَوْكَانَ كَافِرًا»([14])، ضيف را گرامي بداريد ولو اين‌كه كافر باشد خدايا ما دئب‌مان اين است كه اگر به مهماني كسي بر ما وارد بشود هر چه از ما بخواهد، ما هم توانش را داشته  باشيم به او ميدهيم مي‌‌گوييم روي فرشمان آمده، توي زندگي‌مان آمده، خدايا ما يك حاجت داريم كنار مسجد مقدّس جمكران نشسته‌ايم خدايا آن حاجتمان اين است كه

فرج مولايمان امام‌مان را برسان،

خدايا قلب مقدّسش را از ما راضي بفرما،

خدايا گناهانمان را ببخش و بيامرز،

پروردگارا دل‌هايمان را به ايمان خودت پاك بفرما،

خدايا به آبروي حضرت ولي‌عصر آنچه كه خير براي پيغمبر و آلش منظور كرده‌اي ما را هم شريك بفرما،

آنچه شر از آن‌ها دور كردي ما را هم از آن دور بفرما،

پروردگار به آبروي حجةبن الحسنقسمت مي‌‌دهيم گرفتاري‌مان، وسوسه‌هاي شيطاني همه مسائلي كه ممكن است از راه مستقيم را دور كند پروردگارا همه‌ي اين‌ها را برطرف بفرما،

امواتمان، شهدامان را غريق رحمت بفرما،

مريض‌ها اسلام شفا عنايت بفرما، مريض منظور الساعه لباس عافيت بپوشان،

امواتمان را غريق رحمت بفرما،

عاقبتمان ختم به خير بفرما.

و عجل في الفرج مولانا صاحب الزمان.



[1]فصلت/40

[2]كهف/104

[3]بقره/124

[4]بقره/124

[5]أنبياء/87

[6]قيامه/1-2

[7]يس/65

[8]أنبياء/87

[9]كافي:1/308

[10]حجرات/10

[11]بقره/124

[12]«قول النبي صلي الله عليه و آله اِبْنَايَ هَذَانِ اِمَامَانِ قَامَا اَوٍ قَعَدَا» بحار: 21/279

[13]«اِنَّ اللهَ قَدْ شَاءَ اَنْ يَرَاكَ قَتِيلا» بحار: 44/364، لهوف:63

[14]جامع‏الأخبار: 84

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *