سوره مبارکه انعام

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«ستايش خدای تعالی»

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ﴿۱﴾ 

حمد و ستایش مال خدائى است که آسمانها و زمین را خلق کرده و ظلمات و نور را قرار داده است، سپس کسانى که کافرند از پروردگارشان صرف نظر و عدول مى کنند. ﴿۱﴾

«خلقت انسان»

هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ ﴿۲﴾

او کسى است که شما را از گِل آفرید، سپس مدّتى از آن وقت گذشت و وقت حتمى نزد خدا است پس (و با این همه،) شما تردید مى کنید. ﴿۲﴾

وَهُوَ اللَّهُ فِي السَّمَاوَاتِ وَفِي الْأَرْضِ يَعْلَمُ سِرَّكُمْ وَجَهْرَكُمْ وَيَعْلَمُ مَا تَكْسِبُونَ ﴿۳﴾

و او خدا است در آسمانها و در زمین، مى داند پنهان و آشکاراى شما را و مى داند آنچه را که کسب مى کنید. ﴿۳﴾

«گِله های پروردگار از مردم»

وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيَةٍ مِنْ آيَاتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ ﴿۴﴾

و آیه اى از آیات پروردگارشان براى آنها نیامد، مگر آنکه از آن اعراض کردند. ﴿۴﴾

فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۵﴾

سپس قطعا آنها حقّ را (در) وقتى که به سراغشان آمد، تکذیب کردند. ولى به زودى خبرهاى آنچه را به مسخره مى گرفتند به آنها خواهد رسید. ﴿۵﴾

أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ مَا لَمْ نُمَكِّنْ لَكُمْ وَأَرْسَلْنَا السَّمَاءَ عَلَيْهِمْ مِدْرَارًا وَجَعَلْنَا الْأَنْهَارَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَأَنْشَأْنَا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ ﴿۶﴾

آیا ندیدند که چقدر از اقوام قبل از آنها را ما هلاک کردیم؟ (جمعى بودند که) ما قدرتهائى به آنها در زمین دادیم که آن قدرت را به شما ندادیم و بارانهاى پى درپى براى آنها از آسمان مى فرستادیم و نهرهائى که از زیر پاى آنها جارى بود براى آنها قرار دادیم ولى آنها را به خاطر گناهانشان هلاک کردیم و جمعیت دیگرى بعد از آنها ایجاد کردیم. ﴿۶﴾

وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۷﴾

و اگر ما نوشته اى در کاغذى بر تو نازل کنیم و آن را با دستهاى خود احساس کنند، باز آنهائى که کافرند مى گویند: این چیزى جز یک سحر آشکارى نیست. ﴿۷﴾

وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَكًا لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا يُنْظَرُونَ ﴿۸﴾

و گفتند: چه مى شد که بر او ملکى نازل مى شد؟ و اگر ما ملکى را نازل کنیم، کار تمام است. بعد به آنها مهلت داده نمى شود. ﴿۸﴾

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ ﴿۹﴾

و اگر ما او را ملکى قرار مى دادیم، حتما او را به صورت مردى درمى آوردیم و امر را همان گونه که آنها اشتباه مى کرده اند، بر اینها مشتبه مى نمودیم. ﴿۹﴾

وَلَقَدِ اسْتُهْزِئَ بِرُسُلٍ مِنْ قَبْلِكَ فَحَاقَ بِالَّذِينَ سَخِرُوا مِنْهُمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۰﴾

و قطعا قبل از تو پیامبرانى استهزاء شده اند ولى عاقبت آنچه را کسانى که از آنها مسخره کردند دامنشان را گرفت. ﴿۱۰﴾

«دستور سير و سفر»

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۱﴾

بگو: در روى زمین سفر کنید، سپس ببینید چگونه است سرانجام کار تکذیب کنندگان. ﴿۱۱﴾

برداشت از آيه ۱۱

سير و سفر

سالک الی اللّه بايد چشم عبرت داشته باشد، در زمين سير و سفر کند، به آثار گذشتگان دقت نمايد و ببيند عاقبت تکذيب کنندگان چه بوده است.

«خدای تعالی به بندگانش لطف دارد»

قُلْ لِمَنْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۲﴾

بگو: (آیا) آنچه در آسمانها و زمین است مال کیست؟ بگو: مال خدا است، او رحمت و مهربانى را بر خودش حتمى قرار داده است و به طور قطع همه شما را در روز قیامت که در آن شک و تردیدى نیست، دور هم جمع مى کند. (فقط) کسانى که سرمایه وجود خود را از دست داده و گرفتار زیان شدند، پس آنها ایمان نمى آورند. ﴿۱۲﴾

وَلَهُ مَا سَكَنَ فِي اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۳﴾

و براى خدا است آنچه در شب و روز سکنى گرفتند و او شنواى دانائى است. ﴿۱۳﴾

«غير خدا را سرپرست خود قرار ندهيد»

قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيًّا فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ يُطْعِمُ وَلَا يُطْعَمُ قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۴﴾

بگو: آیا غیر خدا را براى خود سرپرست انتخاب کنم؟ (خدا) آفریننده آسمانها و زمین است و او روزى مى دهد ولى از کسى روزى نمى گیرد. بگو: من دستور دارم اوّل کسى باشم که اسلام آورده و هرگز از مشرکین نباش. ﴿۱۴﴾

قُلْ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿۱۵﴾

بگو: اگر پروردگارم را معصیت کنم، قطعا من از عذاب روز بزرگى مى ترسم. ﴿۱۵﴾

مَنْ يُصْرَفْ عَنْهُ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمَهُ وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ ﴿۱۶﴾

کسى که در آن روز مجازات پروردگار به او نرسد، خدا او را مشمول رحمت خود ساخته و آن همان موفّقیت آشکار است. ﴿۱۶﴾

«خير و زيان در دست خدا است»

وَإِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا كَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَإِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۷﴾

و اگر خدا زیانى به تو برساند، هیچ کس جز او نمى تواند آن را برطرف کند و اگر خیرى به تو برساند، پس او بر همه چیز توانا و قادر است. ﴿۱۷﴾

وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۱۸﴾

و او بر بندگان خود مسلّط است و او حکیم آگاهى است. ﴿۱۸﴾

«بالاترين شهادت»

قُلْ أَيُّ شَيْءٍ أَكْبَرُ شَهَادَةً قُلِ اللَّهُ شَهِيدٌ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَأُوحِيَ إِلَيَّ هَذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَمَنْ بَلَغَ أَئِنَّكُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَى قُلْ لَا أَشْهَدُ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۱۹﴾

بگو: بالاترین شهادت، چگونه شهادتى است؟ بگو: خدا گواه میان من و شما است. و این قرآن بر من وحى شده تا شما و تمام کسانى را که این قرآن به آنها مى رسد، بوسیله آن از عاقبت بدى آنها را بترسانم. آیا راستى شما گواهى مى دهید که معبودان دیگرى با خدا باشد؟ بگو: من (چنین) شهادتى نمى دهم. بگو: جز این نیست که او است تنها خداى یکتا. و قطعا من از آنچه براى او شما شریک قرار مى دهید بیزارم. ﴿۱۹﴾

«پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله را همه می شناسند»

الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمُ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۲۰﴾

کسانى که کتاب را به آنها داده ایم، پیغمبر را همان طور مى شناسند که فرزندانشان را مى شناسند. آنها کسانى هستند که به خودشان ضرر مى زنند، پس اینها ایمان نمى آورند. ﴿۲۰﴾

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۱﴾

و چه کسى ظالم تر از آن کسى است که بر خدا دروغ مى بندد یا آیات پروردگار را تکذیب مى کند؟ حتما خدا قوم ظالم را رستگار نمى کند. ﴿۲۱﴾

«در روز محشر چه می گذرد؟»

وَيَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِينَ أَشْرَكُوا أَيْنَ شُرَكَاؤُكُمُ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۲۲﴾

و روزى که همه آنها را با هم محشورشان کنیم سپس به کسانى که مشرک شده اند بگوئیم: شریکهائى که شما آنها را گمان مى کردید، کجایند؟ ﴿۲۲﴾  

ثُمَّ لَمْ تَكُنْ فِتْنَتُهُمْ  إِلَّا أَنْ قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ ﴿۲۳﴾

پس در آن روز آنها عذرشان چیزى جز این نیست که مى گویند: قسم به خدایى که پروردگار ما است، ما از مشرکین نبودیم. ﴿۲۳﴾  

اُنْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۲۴﴾

نگاه کن چطور بر خودشان دروغ مى گویند و از دست آنها مى رود آنچه را به عنوان شریک به خدا افتراء مى بستند. ﴿۲۴﴾

برداشت از آيه ۲۴ ـ ۲۱

تکذيب برداشت از آيات الهی

بعض از مردم چون به صفات رذيله گرفتار هستند و نفس خود را تزکيه نکرده اند به خود ظلم می کنند، آيات الهی را که برای هدايت آنها نازل شده تکذيب می کنند و به خدای تعالی دروغ می بندند؛ اينها هيچگاه رستگار نشده و به حقيقت نمی رسند و روز قيامت وقتی از آنها سؤل می شود آنهايی را که شما به آنها اعتماد کرده بوديد و در مقابل خدای تعالی برای آنها قدرت مستقلی قائل بوديد کجايند، آنها اين را هم منکر می شوند و می گويند ما مشرک نبوده ايم ببينيد که آنها چگونه به خودشان دروغ می بندند و راه را عوضی می روند.

«مشرکين به آيات الهی ايمان نمی آورند»

وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۲۵﴾

و از آنها کسانى هستند که گوش به سخنان تو مى دهند و حال آنکه بر دلهاى آنها یک تاریکى قرار دادیم که حرفهاى تو را نمى فهمند و در گوشهاى آنها سنگینى قرار دادیم و اگر همه نشانه ها را ببینند به آن ایمان نمى آورند تا وقتى که نزد تو بیایند و با تو بحث کنند. کسانى که کافر شدند مى گویند: این همان مطالب و افسانه هائى است که گذشته ها آوردند. ﴿۲۵﴾

وَهُمْ يَنْهَوْنَ عَنْهُ وَيَنْأَوْنَ عَنْهُ وَإِنْ يُهْلِكُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۲۶﴾

و اينها از شنيدن آيات خدا مردم را منع می کنند و خودشان هم دوری می کنند و اينها کسی را جز خودشان هلاک نمی کنند ولی شعور ندارند. ﴿۲۶﴾

برداشت از آيات ۲۶ ـ ۲۵

يقظه و بيداری

سالک الی اللّه بايد حواسش را جمع کند و سخنان حکمت آميزی که پيامبر اسلام صلی الله عليه و آله از جانب خدای تعالی آورده با دقت گوش دهد، خوب بفهمد، گوشش را باز کند و به هر نشانه ای که خدای تعالی او را راهنمايی کرده ايمان داشته باشد، با خدای تعالی و پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله و اولياء خدا عليهم السلام مجادله نکند و با بی توجهی به اين کلمات گران قيمت روبرو نشود؛ بلکه اين کفّارند که مردم را از حقايق باز می دارند و خودشان هم از آنها استفاده نمی کنند و شعور ندارند.

«برگشت به دنيا»

وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ  مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۷﴾

و اگر آنها را مى دیدى وقتى که در مقابل آتش نگه داشته شدند و مى گویند: اى کاش ما به دنیا برگردانده مى شدیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمى کردیم و از مؤمنین مى شدیم. ﴿۲۷﴾

بَلْ بَدَا لَهُمْ مَا كَانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿۲۸﴾

بلکه براى آنها آنچه را که قبلاً مخفى مى کردند، آشکار مى شود و اگر به دنیا برگردانده شوند، همان کارهائى را که از آن نهى شده بودند دوباره انجام مى دهند و قطعا اینها دروغگویانند. ﴿۲۸﴾

«تکذيب قيامت»

وَقَالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ ﴿۲۹﴾

و اینها مى گویند: (چیزى) جز همین زندگى دنیاى ما نیست و ما (دوباره) مبعوث و زنده نخواهیم شد. ﴿۲۹﴾

وَلَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى رَبِّهِمْ قَالَ أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ قَالُوا بَلَى وَرَبِّنَا قَالَ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۳۰﴾

و اگر آنها را وقتى در مقابل پروردگارشان نگه داشتند، مى دیدى، (خدا) به آنها مى گوید: آیا این حقّ نیست؟ همه مى گویند: به پروردگارمان قسم، چرا حقّ است. خدا به آنها مى گوید: پس بچشید عذاب را به خاطر آنچه که کافر شدید. ﴿۳۰﴾

«تکذيب ملاقات با پروردگار»

قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقَاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذَا جَاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قَالُوا يَا حَسْرَتَنَا عَلَى مَا فَرَّطْنَا فِيهَا وَهُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزَارَهُمْ عَلَى ظُهُورِهِمْ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿۳۱﴾

قطعا کسانى که ملاقات با پروردگارشان را تکذیب مى کنند ضرر کرده اند تا آن وقتى که مرگ آنها دفعتا مى رسد، آنها مى گویند: اى افسوس بر ما که درباره آن کوتاهى مى کردیم. و آنها گناهانشان را بر دوششان مى کشند، آگاه باشید، (آنها) بار بسیار بدى را بر دوش مى کشند. ﴿۳۱﴾

«حقيقت زندگی دنيا»

وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۳۲﴾

و زندگى دنیا چیزى جز بازى و کارى بیهوده نیست و حتما خانه آخرت براى کسانى که تقوا دارند بهتر است. آیا عقلتان را به کار نمى اندازید؟ ﴿۳۲﴾

برداشت از آيات ۳۲ ـ ۳۱

لقاء اللّه

سالک الی اللّه بايد هدفش لقاء خدای تعالی باشد و نفس خود را برای رسيدن به اين مقام تزکيه کند، کمالات روحی را کسب نمايد والاّ روز به روز ضرر کرده و قيامت ناگهان می رسد و حسرت می برد که چرا خود را برای امروز مهيّا نکرده ام تا از لقاء پروردگارم بهره بردارم و بايد امروز بار گناه و غفلت خود را به دوش بکشم.

سالک الی اللّه بايد بداند که دنيا اگر مقدمه برای بندگی و رسيدن به لقاء اللّه نباشد جز بازی بيهوده چيزی نيست و تنها زندگی اخروی است که برای اهل تقوی ارزش دارد؛ چرا اين مردم از عقلشان استفاده نمی کنند؟!

«محزون شدن پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله»

قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لَا يُكَذِّبُونَكَ وَلَكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ﴿۳۳﴾

ما مى دانیم که سخنان آنها تو را محزون مى کند. پس آنها تو را تکذیب نمى کنند ولى ظالمین آیات خدا را انکار مى نمایند. ﴿۳۳﴾

وَلَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلَى مَا كُذِّبُوا وَأُوذُوا حَتَّى أَتَاهُمْ نَصْرُنَا وَلَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ وَلَقَدْ جَاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ ﴿۳۴﴾

و قطعا قبل از تو هم پیغمبرانى تکذیب شدند. آنها در برابر تکذیب آنها صبر و استقامت نمودند و اذیتهائى دیدند تا یارى ما به آنها رسید. و براى کلمات خدا تغییردهنده اى نیست. و بعضى از اخبار پیغمبرها به تو رسیده است. ﴿۳۴﴾

«اعراض مردم»

وَإِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدَى فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۳۵﴾‏

و اگر اعراض آنها براى تو مشکل است، اگر مى توانى سوراخى در زمین بزن یا نردبانى به آسمان بگذار تا آیه اى براى آنها بیاورى. امّا اگر خدا بخواهد آنها را در هدایت جمع مى کند، پس تو به هیچ وجه از جاهلین مباش. ﴿۳۵﴾

إِنَّمَا يَسْتَجِيبُ الَّذِينَ يَسْمَعُونَ وَالْمَوْتَى يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ ثُمَّ إِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴿۳۶﴾

تنها کسانى که گوش شنوا دارند (تو را) اجابت مى کنند و مردگان را خدا روز قیامت مبعوث مى کند، سپس به سوى او بر گردانده مى شوند. ﴿۳۶﴾

وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ قُلْ إِنَّ اللَّهَ قَادِرٌ عَلَى أَنْ يُنَزِّلَ آيَةً وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۳۷﴾

و گفتند: چرا از طرف پروردگارش بر او نشانه اى یا معجزه اى نازل نمى شود؟ بگو قطعا خدا قادر است که نشانه اى نازل کند ولى اکثر آنها نمى دانند. ﴿۳۷﴾

«حيوانات هم امّتهائی هستند»

وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا طَائِرٍ يَطِيرُ بِجَنَاحَيْهِ إِلَّا أُمَمٌ أَمْثَالُكُمْ مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ ﴿۳۸﴾

و هیچ جنبنده اى در روى زمین و هیچ پرنده اى که با دو بال خود پرواز مى کند وجود ندارد، مگر آنکه آنها هم مثل شما امّتهائى هستند. ما در این کتاب هیچ چیز را فرو گذار نکرده ایم. سپس همه به طرف پروردگارشان محشور مى شوند. ﴿۳۸﴾

وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَنْ يَشَإِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَمَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۳۹﴾

و کسانى که آیات ما را تکذیب مى کنند، کر و لال اند که در ظلمات قرار گرفته اند. خدا کسى را که بخواهد گمراهش مى کند و کسى را که بخواهد در راه راست قرارش مى دهد. ﴿۳۹﴾

برداشت از آيه ۳۹

صراط مستقيم

سالک الی اللّه اگر می خواهد خدای تعالی او را دوست داشته باشد و او را در صراط مستقيم راهنما باشد، بايد خود را از تاريکی جهل و انحراف نجات دهد و به راه راست که همان تمسّک به قرآن و عترت است برساند.

«عذاب الهی»

قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ أَوْ أَتَتْكُمُ السَّاعَةُ أَغَيْرَ اللَّهِ تَدْعُونَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۰﴾

بگو: چطور مى بینید اگر عذاب خدا به طرف شما بیاید یا ساعت قیامت به شما برسد؟ آیا غیر خدا را مى خوانید اگر راست مى گوئید؟ ﴿۴۰﴾

بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاءَ وَتَنْسَوْنَ مَا تُشْرِكُونَ ﴿۴۱﴾

بلکه تنها او را مى خوانید و او اگر بخواهد، مشکل شما را که خدا را به آن جهت خوانده اید حل مى کند و آنچه را که شما شریک خدا قرار مى دهید فراموش خواهید کرد. ﴿۴۱﴾

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ ﴿۴۲﴾

و قطعا ما به طرف امّتهائى که قبل از تو بوده اند پیامبرانى فرستاده ایم. آنها را با ناراحتى و شدّت و رنج مواجه نمودیم، شاید آنها تضرّع کنند. ﴿۴۲﴾

فَلَوْلَا إِذْ جَاءَهُمْ بَأْسُنَا تَضَرَّعُوا وَلَكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۴۳﴾

پس چرا وقتى که مجازات ما به آنها رسید تسلیم نشده و تضرّع نکردند؟ بلکه دلهاى آنها را قساوت گرفت و شیطان براى آنها آنچه را مى کردند، زینت داد. ﴿۴۳﴾

«عذاب ناگهانی»

فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْءٍ حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ ﴿۴۴﴾

وقتى که آنچه را به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند، درهاى هر چیزى را به روى آنها باز کردیم، تا زمانى که خوشحال شدند به آنچه به آنها داده شده است. ناگهان آنها را گرفتیم. در این موقع همگى مأیوس گردیدند. ﴿۴۴﴾

فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۵﴾

و به این نحوه دنباله کسانى که ستم کردند قطع شد و ستایش و حمد مخصوص خدائى است که پروردگار جهانیان است. ﴿۴۵﴾

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَأَبْصَارَكُمْ وَخَتَمَ عَلَى قُلُوبِكُمْ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِهِ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ ثُمَّ هُمْ يَصْدِفُونَ ﴿۴۶﴾

بگو: چطور مى بینید اگر خدا گوش و چشم شما را بگیرد و بر دلهایتان مُهر بزند، کیست خدائى غیر از خدا که آنها را به شما برگرداند؟ ببین چگونه آیات مختلف را براى آنها شرح مى دهیم، سپس آنها پشت مى کنند. ﴿۴۶﴾

قُلْ أَرَأَيْتَكُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُ اللَّهِ بَغْتَةً أَوْ جَهْرَةً هَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الظَّالِمُونَ ﴿۴۷﴾

بگو: چگونه مى بینید اگر عذاب خدا بطور ناگهانى یا آشکار به سراغتان بیاید؟ آیا جز جمعیت ظالم هلاک مى شوند؟ ﴿۴۷﴾

وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۴۸﴾

و ما پیامبران را نفرستاده ایم، جز آنکه آنها بشارت دهنده و ترساننده بودند. پس کسى که ایمان بیاورد و خود را اصلاح کند، نه خوفى بر آنها هست و نه محزون مى شوند. ﴿۴۸﴾

برداشت از آيه ۴۸

رسيدن به مقام اولياء خدا

مبلّغين الهی و تمام انبياء عليهم السلام برای آنکه مردم را به ثواب ها بشارت دهند و از عذاب ها بترسانند مبعوث شده و فعاليت می کنند که اگر کسی راه ايمان، اعتقادات، تزکيه نفس، اصلاح روح و اعمال خود را در پيش بگيرد حتماً به مقام اولياء خدا که نه خوفی آنها را می گيرد و نه محزون می شوند، خواهد رسيد.

وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا يَمَسُّهُمُ الْعَذَابُ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۴۹﴾

و کسانى که آیات ما را تکذیب مى کنند، به خاطر فسقى که مى نمایند، عذاب آنها را خواهد گرفت. ﴿۴۹﴾

«من غيب نمی دانم، من فقط از وحی پيروی می کنم»

قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ ﴿۵۰﴾

بگو: من به شما نمى گویم که در نزد من خزائن خدا هست و من از غیب آگاه نیستم و من به شما نمى گویم که ملک هستم. من فقط از آنچه به من وحى شده، پیروى مى کنم. بگو: آیا کور با بینا یکسان است؟ پس چرا فکر نمى کنید؟ ﴿۵۰﴾

«ترس از قيامت»

وَأَنْذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى رَبِّهِمْ لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۵۱﴾

و بوسیله قرآن بترسان کسانى را که مى ترسند که روز قیامت به سوى پروردگارشان محشور شوند و براى آنها غیر از خدا ولىّ و شفیعى نیست، شاید اینها داراى تقوا شوند. ﴿۵۱﴾

«افراد با خدا را از خود دور نکن»

وَلَا تَطْرُدِ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ مَا عَلَيْكَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَمَا مِنْ حِسَابِكَ عَلَيْهِمْ مِنْ شَيْءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَكُونَ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۲﴾‏

و کسانى را که صبح و شب پروردگارشان را مى خوانند و جز ذات مقدّس پروردگار چیز دیگرى را منظور نکرده اند، از خود دور و طرد نکن. از حساب آنها چیزى بر تو نیست و از حساب تو هم چیزى بر آنها نیست. پس اگر آنها را مطرود کنى، از ظالمین خواهى بود. ﴿۵۲﴾

«امتحان بعضی بوسيله بعضی»

وَكَذَلِكَ فَتَنَّا بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لِيَقُولُوا أَهَؤُلَاءِ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ بَيْنِنَا أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِالشَّاكِرِينَ ﴿۵۳﴾

و این چنین بعضى از آنها را بوسیله بعض دیگر امتحان کردیم تا آنها بگویند: آیا اینها هستند که خداوند از میان ما بر آنها منّت گذارده (و نعمت ایمان را به آنها داده است)؟ آیا خدا شاکران را بهتر نمى شناسد؟ ﴿۵۳﴾

«خدا بر ذاتش مهربانی را ثبت کرده است»

وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيَاتِنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۵۴﴾

و وقتى کسانى که به آیات ما ایمان آورده اند نزد تو آمدند، به آنها بگو: سلام علیکم. پروردگار شما بر ذات خودش رحمت را نوشته (واجب کرده) است. قطعا کسى که از شما روى نادانى عمل بدى بکند، سپس بعد از آن توبه نماید و خود را اصلاح کند، پس خدا محقّقا بخشنده مهربانى است. ﴿۵۴﴾

وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ ﴿۵۵﴾

و این چنین ما آیاتمان را براى اینکه راه مجرمین روشن شود توضیح مى دهیم. ﴿۵۵﴾

برداشت از آيات ۵۵ ـ ۵۲

ترک حسادت

سالک الی اللّه بايد بداند که خدای تعالی به هر کس که نعمت عنايت می کند برای امتحان او است و بر مؤمنين به خاطر نعمت هايی که به آنها داده حسادت نکند، بلکه به آنها سلام بگويد و اين را بداند که خدای تعالی برای خودش نسبت به بندگانش رحمت و مهربانی را واجب قرار داده. لذا کسی که روی نادانی کار بد بکند بخصوص در دوران جهالت و طفوليّت، صفات رذيله را در روح خود بوجود بياورد و بخواهد تزکيه نفس کند و توبه نصوح نمايد؛ بايد خود را با استقامت در صراط مستقيم قرار دهد و اعمال و صفات رذيله خود را اصلاح نمايد چون خدای تعالی بخشنده و مهربانی خاصّی به آنها دارد و آنها به کمالات روحی موفّق خواهند شد.

«پيامبر صلی الله عليه و آله پيروی از هوای نفس مردم نمی کند»

قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ ﴿۵۶﴾

بگو: قطعا من نهى شده ام از اینکه بندگى کسانى را که غیر از خدا مى خوانید بکنم. بگو: من پیروى هواهاى نفسانى شما را نمى کنم که در این صورت گمراه شده ام و من از هدایت شدگان نیستم. ﴿۵۶﴾

قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ يَقُصُّ الْحَقَّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ ﴿۵۷﴾

بگو: قطعا من داراى دلیل و بینه اى از طرف پروردگارم هستم و شما آن را تکذیب کردید، و آنچه شما به آن عجله دارید، نزد من نیست. حکم و فرمانى نیست، مگر براى خدا. (تنها او است که) حقّ را بیان مى کند و او بهترین تعیین کنندگان است. ﴿۵۷﴾

قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ ﴿۵۸﴾

بگو: اگر آنچه که شما به آن عجله مى کنید در اختیار من بود، کار در بین من و شما تمام مى شد و خدا به احوال ظالمین داناتر است. ﴿۵۸﴾

«علم غيب در اختيار خدا است»

وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۵۹﴾‏

و در نزد او است کلیدهاى پنهانیها که دیگرى جز او آنها را نمى داند. و خدا مى داند آنچه در بیابان و دریا است و برگ درختى نمى افتد، مگر آنکه آن را مى داند و دانه اى در تاریکیهاى دل زمین وتر و خشکى در زمین نیست، مگر آنکه در کتاب آشکارى ثبت شده است. ﴿۵۹﴾

«خدا در شب روح را قبض می کند»

وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۶۰﴾

و او کسى است که در شب روح شما را مى گیرد و مى داند در روز چه به دست آورده اید و شما را در روز از خواب بیدار مى کند تا زمانى که قرار است در دنیا زنده باشید بگذرد. سپس برگشت شما به سوى او است تا پس از آن به شما خبر دهد آنچه را که عمل مى نمودید. ﴿۶۰﴾

«قبض روح بوسيله ملائکه»

وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ ﴿۶۱﴾

و او بر بندگانش تسلّط دارد و نگه دارندگانى (از ملائکه) به سوى شما مى فرستد، تا زمانى که براى یکى از شماها وقت مرگ برسد، فرستادگان ما روح او را مى گیرند و آنها زیاده روى نمى کنند. ﴿۶۱﴾

ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُكْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِينَ ﴿۶۲﴾

سپس آنها برگردانده مى شوند به سوى خدائى که سرپرست حقیقى و واقعى آنها است. آگاه باشید که حکومت مال خدا است و او سریعترین حساب کنندگان است. ﴿۶۲﴾

«نجات در دست خدا است»

قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ ﴿۶۳﴾

بگو: چه کسى شما را از تاریکیهاى بیابان و دریا نجات مى دهد، وقتى که او را در حال تضرّع و پنهانى مى خوانید که اگر ما را از این گرفتارى نجات بدهد، ما حتما از شاکرین خواهیم بود. ﴿۶۳﴾

قُلِ اللَّهُ يُنَجِّيكُمْ مِنْهَا وَمِنْ كُلِّ كَرْبٍ ثُمَّ أَنْتُمْ تُشْرِكُونَ ﴿۶۴﴾

بگو: خدا است که شما را از آنها و از هر ناراحتى نجات مى دهد، سپس شما شرک مى آورید. ﴿۶۴﴾

قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ ﴿۶۵﴾

بگو: خدا قادر است که عذابى از بالاى سر شما یا از زیر پاى شما بر شما بفرستد یا به صورت دسته هاى پراکنده شما را پوشش دهد (و اختلاف کلمه پیدا کنید) و خدا بوسیله بعضى از شما به بعضى دیگر ناراحتى را بچشاند. نگاه کن که چگونه نشانه ها را توضیح مى دهیم، شاید آنها بفهمند. ﴿۶۵﴾

وَكَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَهُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ ﴿۶۶﴾

و قوم تو آن را تکذیب کردند و حال آنکه حقیقت و راستى همان بوده است. بگو: من براى شما وکیل نیستم. ﴿۶۶﴾

لِكُلِّ نَبَإٍ مُسْتَقَرٌّ وَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿۶۷﴾

براى هر خبرى قرارى است و به زودى خواهید دانست. ﴿۶۷﴾

«بحث در آيات خدا نکنيد»

وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلَا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۶۸﴾

و زمانى که دیدى کسانى را که در آیات ما فرو مى روند، از آنها اعراض کن تا در مطالب تازه دیگرى بحث کنند و (امّا) اگر شیطان تو را به فراموشى انداخت، پس با قوم ظالم بعد از آنکه متذکر کلام خدا شدى، ننشین. ﴿۶۸﴾

وَمَا عَلَى الَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسَابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَلَكِنْ ذِكْرَى لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۶۹﴾

و بر کسانى که تقوى دارند، جرمى و حسابى از آنها به اینها تعلّق نمى گیرد. ولى (براى آنها) تذکر است، شاید آنها تقوى پیشه کنند. ﴿۶۹﴾

«دين نبايد بازيچه قرار گيرد»

وَذَرِ الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِبًا وَلَهْوًا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلَا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كُلَّ عَدْلٍ لَا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُولَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ ﴿۷۰﴾

و ترک کن آنهائى را که دینشان را بازیچه و بیهوده گرفته اند و زندگى دنیا آنها را مغرور کرده و بوسیله این قرآن آنها را متذکر کن تا گرفتار عواقب بد اعمال خود نشوند (و آنها بدانند که) جز خدا نه یارى و نه شفاعت کننده اى دارند و در مقابل اعمال بدشان هر قیمتى را بپردازند، از آنها پذیرفته نخواهد شد. آنها کسانى هستند که گرفتار اعمال خودشان شده اند. براى آنها آشامیدنى از آب سوزانى است (که در قیامت به آنها داده مى شود) و عذاب دردناکى به خاطر آنکه کافر شده اند در انتظارشان خواهد بود. ﴿۷۰﴾

برداشت از آيات ۷۰ ـ ۶۸

جدّی گرفتن دين

سالک الی اللّه اگر می خواهد به خدا نزديک شود بايد دينش را به بازی نگيرد و زندگی دنيا او را مغرور نکند و اگر بخواهد خدای تعالی ولی و شفيع او باشد نفس خود را به آنچه می کند به اشتباه نيندازد والاّ به عذاب الهی در دنيا و آخرت مبتلا می گردد؛ لازم است که پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله و ائمّه اطهار عليهم السلام از آنها دوری کنند تا دين خدا را به بازی نگيرند و به هيچ وجه خاندان عصمت عليهم السلام از جانب خدا اجازه ندارند که با او همنشين باشند.

«چيزی که نه سودی و نه ضرری دارد عبادت نکنيد»

قُلْ أَنَدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُنَا وَلَا يَضُرُّنَا وَنُرَدُّ عَلَى أَعْقَابِنَا بَعْدَ إِذْ هَدَانَا اللَّهُ كَالَّذِي اسْتَهْوَتْهُ الشَّيَاطِينُ فِي الْأَرْضِ حَيْرَانَ لَهُ أَصْحَابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى الْهُدَى ائْتِنَا قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَأُمِرْنَا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۷۱﴾

بگو: آیا غیر از خدا چیزى را که نه سودى و نه ضررى براى ما دارند بخوانیم و عبادت کنیم و به عقبمان برگردیم بعد از آنکه خدا ما را هدایت کرده است؟ (این) مانند کسى است که بر اثر وسوسه هاى شیطان ها در روى زمین راه را گم کرده و سرگردان مانده است، در حالى که یارانى دارد که او را به هدایت مى خوانند و مى گویند: به سوى ما بیا. بگو: تنها هدایت خدا هدایت واقعى است و ما دستور داریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم. ﴿۷۱﴾

وَأَنْ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَاتَّقُوهُ وَهُوَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۷۲﴾

و اینکه نماز را اقامه کنید و تقواى الهى را حفظ کنید. و (تنها) خدا است که به سوى او محشور مى شوید. ﴿۷۲﴾

برداشت از آيه ۷۲

اهميّت نماز

سالک الی اللّه بايد به نماز اهميّت بدهد و تقوای الهی را جدّی بگيرد و بداند که روزی بسوی پروردگارش محشور می شود.

«خالق آسمانها و زمين خدا است»

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُنْ فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ ﴿۷۳﴾

و خدا آن کسى است که آسمانها و زمین را به حق خلق فرموده و روزى که بگوید: باش، خواهد بود. کلام او حقّ است. و براى او سلطنت و پادشاهى در روزى که در صور دمیده مى شود، خواهد بود. (خدا) عالم به پنهانیها و مشهودات است. و او حکیم دانائى است. ﴿۷۳﴾

«جريان حضرت ابراهيم عليه السلام و عمويش آزر»

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْنَامًا آلِهَةً إِنِّي أَرَاكَ وَقَوْمَكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۷۴﴾

و آن زمانى که ابراهیم به پدرش آزر گفت: آیا بتهائى را خداى خود قرار مى دهى؟ من، تو و قومت را در گمراهى آشکارا مى بینم. ﴿۷۴﴾

وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ ﴿۷۵﴾

و این چنین ملکوت آسمانها و زمین را به ابراهیم نشان دادیم و تا از اهل یقین باشد. ﴿۷۵﴾

«مقابله حضرت ابراهيم عليه السلام با قومش»

فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأَى كَوْكَبًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِينَ ﴿۷۶﴾

هنگامى که تاریکى شب او را پوشاند، ستاره اى را دید، گفت: این پروردگار من است و چون غروب کرد، گفت: من غروب کنندگان را دوست نمى دارم. ﴿۷۶﴾

فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَذَا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ ﴿۷۷﴾

و زمانى که ماه تابان را در افق دید، گفت: این پروردگار من است و وقتى که او هم غروب کرد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدایت نکند، من از گمراهان خواهم بود. ﴿۷۷﴾

فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَذَا رَبِّي هَذَا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ ﴿۷۸﴾

و وقتى خورشید درخشان را در افق دید، گفت: این پروردگار من است، این بزرگتر است و وقتى او (هم) غروب کرد، گفت: اى مردم، من بیزارم از آنچه که شما (براى خدا) شریک قرار مى دهید. ﴿۷۸﴾

إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۷۹﴾

قطعا من روى خود را به سوى کسى که آسمانها و زمین را خلق کرده مى کنم. من در این اعتقاد خالصم و من از مشرکین نخواهم بود. ﴿۷۹﴾

وَحَاجَّهُ قَوْمُهُ قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلَا أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ رَبِّي شَيْئًا وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا أَفَلَا تَتَذَكَّرُونَ ﴿۸۰﴾

و قوم او با او به گفتگو و بحث برخواستند. (ابراهیم) گفت: آیا شما درباره خدا با من گفتگو و بحث مى کنید؟ در حالى که خدا مرا هدایت کرده. و من از آنچه شما براى خدا شریک قرار مى دهید نمى ترسم، مگر چیزى که پروردگارم بخواهد و وسعت دانائى پروردگارم شامل همه چیز مى شود. آیا شما متذکر نمى شوید؟ ﴿۸۰﴾

وَكَيْفَ أَخَافُ مَا أَشْرَكْتُمْ وَلَا تَخَافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۸۱﴾‏

و من چگونه از بتهاى شما که شریک پروردگارم قرارشان داده اید بترسم؟ و حال آنکه شما از اینکه براى خدا شریک قرار داده اید نمى ترسید (و شما هیچگونه دلیلى درباره اعتقادتان ندارید) و بر شما دلیلى نازل نکرده است. پس کدام یک از این دو دسته شایسته تر به اعتماد و ایمنى هستند، اگر شما دانا هستید؟ ﴿۸۱﴾

«امنيّت مال کيست؟»

الَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يَلْبِسُوا إِيمَانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولَئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَهُمْ مُهْتَدُونَ ﴿۸۲﴾

کسانى که ایمان آورده اند و ایمان خود را آلوده به شرک و ظلم نکرده اند، براى آنها امنیت خواهد بود و آنها هدایت شدگانند. ﴿۸۲﴾

برداشت از آيه ۸۲

تقويت ايمان

سالک الی اللّه بايد ايمانش را به قدری تقويت کند که خود را به مقام اعتصام برساند و ايمانش را ملبّس به ظلم به خود و ظلم به ديگران نکند تا خدای تعالی برای او در دنيا و آخرت آرامش و امنيّت عنايت کند و او را هدايت نمايد.

وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَنْ نَشَاءُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۸۳﴾

و اینها حجّت ما براى ابراهیم در مقابل قومش بود که آن را به او دادیم. ما درجات هر کس را که بخواهیم بالا مى بریم. قطعا پروردگار تو حکیم دانائى است. ﴿۸۳﴾

«هدايت الهی»

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَ مُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۸۴﴾

و ما به ابراهیم، اسحاق و یعقوب را دادیم، همه آنها را هدایت کردیم و نوح را قبل از آنها هدایت نمودیم و از فرزندان نوح، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسى و هارون بودند. و ما این طورى نیکوکاران را جزا مى دهیم. ﴿۸۴﴾

«بقيه فرزندان حضرت نوح عليه السلام»

وَزَكَرِيَّاءَ وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۸۵﴾

و (همچنین از فرزندان نوح) زکریا و یحیى و عیسى و الیاس، همه اینها از صالحین بودند. ﴿۸۵﴾

وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۸۶﴾

و نیز اسماعیل و یسع و یونس و لوط  و همه را بر مردم دنیا برترى دادیم. ﴿۸۶﴾

وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَ هَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۸۷﴾

و از پدران و از فرزندان و از برادران اینها افرادى را انتخاب نموده ایم و آنها را به راه راست هدایت کردیم. ﴿۸۷﴾

ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۸۸﴾

آن است هدایت خدا، هر که را بخواهد از بندگانش به آن هدایت مى کند. و اگر اینها مشرک مى شدند، اعمالى که مى کردند از بین مى رفت. ﴿۸۸﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ فَإِنْ يَكْفُرْ بِهَا هَؤُلَاءِ فَقَدْ وَكَّلْنَا بِهَا قَوْمًا لَيْسُوا بِهَا بِكَافِرِينَ ﴿۸۹﴾

آنها کسانى بودند که کتاب و حکمت و نبوّت را به آنها دادیم، پس اگر آنها نسبت به آن کافر شوند، ما حتما بر آنها کسان دیگرى را که کافر به آن نباشند، موکل قرار مى دهیم. ﴿۸۹﴾

«اقتدا به هدايت يافتگان»

أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ ﴿۹۰﴾‏

آنها کسانى هستند که خدا هدایتشان کرده. پس (تو هم) به هدایت آنها اقتدا کن. بگو: من براى این زحماتم از شما اجرى سؤال نمى کنم. این نیست مگر یادآورى براى مردم جهان. ﴿۹۰﴾

«آنها خدا را نشناخته اند»

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ﴿۹۱﴾

و آنها وقتى مى گویند که خدا چیزى بر بشر نازل نکرده است، حقّ خدا را درست نشناختند. بگو: چه کسى کتابى را نازل کرد، که موسى آن را آورد؟ آن کتاب نور و هدایت براى مردم بود، شما آن را در کاغذهائى قرارش دادید. بعضى (از مطالبش) را اظهار کردید و(لى) بیشتر (مطالبش) را مخفى نمودید. و به شما چیزهائى را که نمى دانستید و حتّى پدران شما نمى دانستند، تعلیم داده شد. (تو اى پیغمبر،) بگو: خدا، سپس آنها را رها کن تا در فرو رفتن خود بازى کنند. ﴿۹۱﴾

«قرآن برای هدايت اهل مکه و اطراف آن»

وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿۹۲﴾

و این کتابى است که ما (بر تو) آن را نازل کرده ایم. مبارک است، تصدیق کننده کسى است که قبلاً بوده. و به خاطر اینکه بوسیله آن مردمى را که در مکه و اطراف مکه هستند بترسانى و کسانى که ایمان به آخرت آورده اند، به این کتاب ایمان دارند و اینها بر نمازشان محافظت مى کنند. ﴿۹۲﴾

«ظالمترين مردم»

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَنْ قَالَ سَأُنْزِلُ مِثْلَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلَائِكَةُ بَاسِطُو أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُوا أَنْفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنْتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ ﴿۹۳﴾

و چه کسى ظالمتر از کسى است که به خدا دروغ مى بندد؟ یا مى گوید: به من وحى شده و حال آنکه به او چیزى وحى نشده است و کسى که بگوید: من هم مثل آنچه را که خدا نازل کرده است، به زودى نازل مى کنم. اگر زمانى را مى دیدى که چگونه ظالمین در شدائد مرگ قرار گرفته اند و ملائکه دستهایشان را باز کرده اند که جان بکنید و (به آنها مى گویند:) امروز مجازات خوارکننده اى خواهید شد به خاطر آنچه که به ناحقّ به خدا مى گفتید و نسبت مى دادید و شما بودید که به آیات الهى با نخوت برخورد مى کردید و تکبّر مى نمودید. ﴿۹۳﴾

وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَكْتُمْ مَا خَوَّلْنَاكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ وَمَا نَرَى مَعَكُمْ شُفَعَاءَكُمُ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِيكُمْ شُرَكَاءُ لَقَدْ تَقَطَّعَ بَيْنَكُمْ وَضَلَّ عَنْكُمْ مَا كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۹۴﴾‏

و قطعا امروز تنها نزد ما آمده اید، همان طورى که اوّل مرتبه تنها خلقتان کردیم. و آنچه را به شما بخشیده بودیم ترک کردید و پشت سر انداختید و ما شفیعانتان را که با شما باشند نمى بینیم. آن شفعائى که گمان مى کردید آنها همیشه در میان شما شریک شفاعتتان خواهند بود، قطعا بین شما فاصله افتاده و روابط قطع گردیده و آنچه را که تکیه گاه خود تصوّر مى کردید، از شما دور شده است. ﴿۹۴﴾

«قدرت الهی»

إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِّ وَالنَّوَى يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَمُخْرِجُ الْمَيِّتِ مِنَ الْحَيِّ ذَلِكُمُ اللَّهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿۹۵﴾

قطعا خدا شکافنده دانه و هسته میوه است. زنده را از مرده خارج مى کند و مرده را از زنده بیرون مى آورد. آن است خداى شما. پس چگونه از حقّ دور مى شوید؟ ﴿۹۵﴾

فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّيْلَ سَكَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۹۶﴾

(او) شکافنده صبح است و (او) شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است. آن اندازه گیرى خداى عزیز دانا است. ﴿۹۶﴾

وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهَا فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۹۷﴾

و او است که ستارگان را در تاریکیهاى بیابان و دریا براى اینکه به وسیله آن هدایت شوید، قرار داده. قطعا ما نشانه هاى خود را براى مردمى که مى دانند بیان نموده ایم. ﴿۹۷﴾

«خلقت انسان از يک نفر»

وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ ﴿۹۸﴾

و او کسى است که همه شما را از شخص واحدى بوجود آورد. بعضى از شماها مستقر و پایدارید و بعضى از شماها ناپایدارید. ما آیات خودمان را براى کسانى که مى فهمند، توضیح و تشریح مى نمائیم. ﴿۹۸﴾

«گياهان مختلف بوسيله باران»

وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ كُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُتَرَاكِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَجَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَيَنْعِهِ إِنَّ فِي ذَلِكُمْ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۹۹﴾

و خدا آن کسى است که از آسمان آب را نازل فرمود و بوسیله آن (آب)، همه نوع گیاه را خارج کردیم و (نیز) از زمین، سبزى را و از آنها دانه هاى متراکم و از نخل، شکوفه هائى با رشته هاى باریکى و باغهائى از انواع انگور و زیتون و انار شبیه به یکدیگر و گاه بى شباهت به یکدیگر بیرون آوردیم. نگاه کنید به میوه آن، وقتى که میوه مى دهد و موقع رسیدنش. که در آن نشانه هائى براى مردم با ایمان است. ﴿۹۹﴾

«شريک خدا از جنّ»

وَجَعَلُوا لِلَّهِ شُرَكَاءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُوا لَهُ بَنِينَ وَبَنَاتٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۰۰﴾

و براى خدا شریکهائى از جنّ قرار داده اند و حال آنکه خدا آنها را خلق کرده و بدون علم براى خدا پسران و دخترانى ساخته اند. منزّه است خدا و بالاتر است خدا از آنچه که اینها وصف مى کنند. ﴿۱۰۰﴾

«اوصاف خدای تعالی»

بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ لَهُ صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كُلَّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۰۱﴾‏

او پدیدآورنده آسمانها و زمین است. چگونه ممکن است فرزندى داشته باشد و حال آنکه او همسرى نداشته و همه چیز را آفریده است و او بر همه چیز دانا است. ﴿۱۰۱﴾

ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ﴿۱۰۲﴾

این است خدا، پروردگار شما. هیچ خدائى جز او نیست. آفریننده همه چیز است. او را عبادت کنید و او نگهبان و اداره کننده همه موجودات است. ﴿۱۰۲﴾

لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ﴿۱۰۳﴾

بینشها او را درک نمى کند و او همه بینائیها را درک مى کند و او لطف کننده آگاهى است. ﴿۱۰۳﴾

«بينش و غفلت»

قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ ﴿۱۰۴﴾

براى شما روشنائى و بینشهائى از جانب پروردگارتان آمده است. پس کسى که بینش داشته باشد، به نفع خود او است و کسى که از دیدن آن چشم پوشى کند و نبیند، به ضرر خود او خواهد بود و من نگه دارنده شما و حافظ شما نیستم. ﴿۱۰۴﴾

«پيغمبر صلی الله عليه و آله درس نخوانده است»

وَكَذَلِكَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ وَلِيَقُولُوا دَرَسْتَ وَلِنُبَيِّنَهُ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۵﴾

و ما این چنین آیات خود را توضیح مى دهیم. تا مبادا بگویند: تو درس خوانده اى، ولى ما آن را براى کسانى که مایلند حقایق را درک نمایند، روشن مى نمائیم. ﴿۱۰۵﴾

اتَّبِعْ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۰۶﴾

آنچه از طرف پروردگارت به تو وحى شده، متابعت کن. هیچ معبودى جز خدا نیست و از مشرکین دورى نما. ﴿۱۰۶﴾

وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكُوا وَمَا جَعَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا وَمَا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ ﴿۱۰۷﴾

و اگر خدا مى خواست، آنها مشرک نمى شدند و ما تو را محافظ آنها قرار نداده ایم و تو وکیل آنها نیستى. ﴿۱۰۷﴾

«فحش به مشرکين ندهيد»

وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذَلِكَ زَيَّنَّا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۰۸﴾

و به (معبود) کسانى که غیر خدا را مى خوانند و عبادت مى کنند، فحش ندهید که مبادا آنها هم از روى دشمنى و نادانى خدا را فحش دهند. این گونه براى هر امّتى عملشان را زینت دادیم، سپس بازگشت همه به سوى پروردگارشان هست. پس آنها را به آنچه عمل مى کرده اند آگاه خواهد فرمود. ﴿۱۰۸﴾

برداشت از آيه ۱۰۸

حُسن برخورد با ديگران

سالک الی اللّه بايد حتّی با دشمنان دين با خوبی و سلامت نفس برخورد کند، به آنها فحّاشی نکند زيرا عکس العمل آدم های بد، بدی و فحّاشی است و غالباً اظهار بدی ها و دشمنی ها از سوی معاندين به خاطر عدم رعايت اخلاق اسلامی از طرف مسلمانان است. آنها فحاشی و دشمنی را خوب می دانند ولی تو که سالک الی اللّه هستی فحّاشی را زشت و غير صحيح می دانی، آنها حتّی حاضرند به خدای تعالی و پاکان عالم مثل ائمّه معصومين عليهم السلام فحّاشی کنند پس به آنها فحش ندهيد تا آنها به شما و خدای تعالی و پيشوايانتان فحش ندهند.

«نشانه ها از جانب خدا است»

وَأَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ لَئِنْ جَاءَتْهُمْ آيَةٌ لَيُؤْمِنُنَّ بِهَا قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِنْدَ اللَّهِ وَمَا يُشْعِرُكُمْ أَنَّهَا إِذَا جَاءَتْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۹﴾

و با اصرار (و تأکید) زیاد به خدا قسم خوردند که اگر نشانه اى براى آنها (از طرف خدا) بیاید، حتما به آن ایمان خواهند آورد. بگو: جز این نیست که نشانه ها فقط نزد خدا است و شما از کجا مى دانید که وقتى آن نشانه ها بیاید، آنها ایمان نمى آورند؟ ﴿۱۰۹﴾

وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۱۰﴾

و ما دلها و چشمهاى آنها را واژگون مى کنیم، همان طورى که اوّل به آن ایمان نیاوردند و آنها را در طغیانشان سرگردان مى گذاریم. ﴿۱۱۰﴾

«اگر ملائکه را هم بر آنها نازل می کرديم، ايمان نمی آوردند»

وَلَوْ أَنَّنَا نَزَّلْنَا إِلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ الْمَوْتَى وَحَشَرْنَا عَلَيْهِمْ كُلَّ شَيْءٍ قُبُلًا مَا كَانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ يَجْهَلُونَ ﴿۱۱۱﴾

و اگر ما ملائکه را بر آنها نازل مى نمودیم و مرده ها با آنها سخن مى گفتند و همه چیز را روبروى آنها جمع مى نمودیم، آنها هرگز ایمان نمى آوردند، مگر آنکه خدا بخواهد ولى بیشتر آنها اظهار نادانى مى کنند. ﴿۱۱۱﴾

برداشت از آيات ۱۱۱ ـ ۱۰۹

ايمان راسخ

سالک الی اللّه بايد به همه نشانه های الهی ايمان راسخ و مستقر داشته باشد، ايمانش را تقويت کند، توجّه به معجزات و نشانه های الهی بکند و به اين وسيله درجات ايمانش را بالا ببرد و جهل و نادانی را از خود دور کند.

«دشمنان پيامبران»

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿۱۱۲﴾

و این گونه در مقابل هر پیامبرى دشمنى از شیاطین انسى و جنّى قرار دادیم. آنها به طور درگوشى سخنان فریبنده و بى اساسى به یکدیگر مى گفتند و اگر پروردگارت مى خواست، آنها این گونه انجام نمى دادند. پس آنها و افتراهایشان را به حال خود وابگذار. ﴿۱۱۲﴾

وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُوا مَا هُمْ مُقْتَرِفُونَ ﴿۱۱۳﴾

و براى اینکه دلهاى کسانى که ایمان به قیامت ندارند، به آنها متمایل شود و به آن راضى گردند و هر معصیتى که بخواهند انجام دهند. ﴿۱۱۳﴾

«غير خدا را حاکم قرار ندهيد»

أَفَغَيْرَ اللَّهِ أَبْتَغِي حَكَمًا وَهُوَ الَّذِي أَنْزَلَ إِلَيْكُمُ الْكِتَابَ مُفَصَّلًا وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْلَمُونَ أَنَّهُ مُنَزَّلٌ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۱۱۴﴾

آیا من غیر خدا را به عنوان حَکم بطلبم؟ و او کسى است که بر شما کتاب مفصّلى را نازل کرده و کسانى که کتاب بر آنها نازل کردیم، مى دانند که آن از جانب پروردگارت به حقّ نازل شده. پس هرگز تو از تردیدکنندگان نباش. ﴿۱۱۴﴾

وَتَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَعَدْلًا لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۱۵﴾

و کلام پروردگار تو با راستى و درستى تمام شد. هیچ کس نمى تواند کلمات او را زیرورو کند و او شنونده دانائى است.  ﴿۱۱۵﴾

«اطاعت از مردم ممنوع است»

وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿۱۱۶﴾

و اگر تو از بیشتر این مردمى که در روى زمین هستند اطاعت کنى، تو را از راه خدا گمراه مى کنند. زیرا آنها جز از گمانشان و ظنّشان پیروى نمى کنند و اینها جز به سوى فکر باطل و حدسشان نمى روند. ﴿۱۱۶﴾

إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ مَنْ يَضِلُّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۱۱۷﴾

قطعا پروردگارت به حال کسانى که از راه او گمراه مى شوند، داناتر است و او آنهائى را که هدایت شده اند، بهتر مى شناسد. ﴿۱۱۷﴾

برداشت از آيات ۱۱۷ ـ ۱۱۶

پيروی از ظن و گمان

سالک الی اللّه بايد خود را از اطاعت و پيروی مدّعيان دروغين سير و سلوک نجات دهد زيرا اکثر آنها به خاطر اينکه از ظن و گمان پيروی می کنند او را از راه صحيح گمراه می نمايند و فقط بايد از وحی و الهام و قرآن پيروی کند زيرا خدای تعالی بهتر می داند که چه کسی از آنها هدايت را دريافته است.

«از گوشت حيواناتی که نام خدا بر آنها برده شده بخوريد»

فَكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ بِآيَاتِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۸﴾‏

پس از آنچه نام خدا بر او برده شده بخورید، اگر شما به آیات خدا ایمان دارید. ﴿۱۱۸﴾

وَمَا لَكُمْ أَلَّا تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَقَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلَّا مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ وَإِنَّ كَثِيرًا لَيُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِينَ ﴿۱۱۹﴾

و شما را چه شده که از چیزهائى که اسم خدا بر آن برده شده نمى خورید؟ در حالى که قطعا آنچه بر شما حرام بوده، بیان شده است. مگر آنکه براى آن ناچار باشید و بسیارى از مردم به خاطر هواى نفسشان و نادانى (دیگران را) گمراه مى کنند و پروردگار تو از متجاوزین بهتر آگاه است. ﴿۱۱۹﴾

وَذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَبَاطِنَهُ إِنَّ الَّذِينَ يَكْسِبُونَ الْإِثْمَ سَيُجْزَوْنَ بِمَا كَانُوا يَقْتَرِفُونَ ﴿۱۲۰﴾

گناهان علنى و (گناهان) مخفى را ترک کنید. قطعا کسانى که گناه مى کنند، به زودى به خاطر آنچه که کرده اند، مؤاخذه می شوند. ﴿۱۲۰﴾

وَلَا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَإِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ ﴿۱۲۱﴾

و از آن چیزى که نام خدا بر آن برده نشده نخورید، زیرا آن فسق است و قطعا شیاطین به دوستان خود وحى مى کنند تا با شما به مجادله برخیزند و اگر از آنها اطاعت کنید، قطعا شما هم مشرکید. ﴿۱۲۱﴾

«کسانی که زندگی خوبی دارند»

أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲۲﴾

آیا کسى که مرده بود بعد ما او را زنده کردیم و نورى برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود، مثل کسى است که در تاریکیها باشد و از آن خارج نشود؟ این چنین براى کافران اعمال بدى که انجام مى دادند زینت داده شده است. ﴿۱۲۲﴾

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ أَكَابِرَ مُجْرِمِيهَا لِيَمْكُرُوا فِيهَا وَمَا يَمْكُرُونَ إِلَّا بِأَنْفُسِهِمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۲۳﴾

و این گونه در هر آبادى بزرگان گنهکارشان را قرار دادیم تا در آن آبادى مکر کنند، ولى اینها مکر نمى کنند مگر نسبت به خودشان و نمى فهمند. ﴿۱۲۳﴾

«خدا بهتر می داند که رسالتش را به چه کسی بدهد»

وَإِذَا جَاءَتْهُمْ آيَةٌ قَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتَى مِثْلَ مَا أُوتِيَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ أَجْرَمُوا صَغَارٌ عِنْدَ اللَّهِ وَعَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا كَانُوا يَمْكُرُونَ ﴿۱۲۴﴾‏

و وقتى که براى آنها نشانه اى مى آید، مى گویند: ما هرگز ایمان نمى آوریم، مگر اینکه براى ما مثل چیزى که به پیامبران خدا داده شده بیاید. خدا داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد. به همین زودى کسانى که مرتکب گناه شده اند، در مقابل مکرى که مى کرده اند، گرفتار پستى و حقارت در پیشگاه خدا و عذاب شدید (الهى) خواهند شد. ﴿۱۲۴﴾

برداشت از آيات ۱۲۴ ـ ۱۲۳

ايمان به آيات الهی

کسانی که تزکيه نفس می کنند بايد بدانند که کار بد از هر کسی بد است ولی از آنها بدتر است و اگر بزرگان و آنهايی که به عنوان علماء و پاکان معرفی شده اند غرور خود را کنار بگذارند و به آيات الهی ايمان کامل بياورند از عذاب شديد پروردگار محفوظ خواهند بود. 

«شرح صدر، علامت هدايت است»

فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۲۵﴾

پس کسى را که خدا بخواهد هدایت کند، شرح صدر براى پذیرفتن اسلام به او مى دهد و کسى را که خدا بخواهد گمراهش کند، آنچنان سینه اش را تنگ مى کند که گویا مى خواهد به آسمان بالا برود. این گونه خدا پلیدى را براى افرادى که ایمان نمى آورند قرار داده است. ﴿۱۲۵﴾

برداشت از آيه ۱۲۵

شرح صدر

سالک الی اللّه بايد ايمان خود را آنچنان تقويت کند که به اين وسيله دارای شرح صدر بشود و خدای تعالی او را هدايت کند که اگر اين چنين نباشد خدای تعالی او را به حال خود وا می گذارد و پليدی ها متوجّه او می شود.

وَهَذَا صِرَاطُ رَبِّكَ مُسْتَقِيمًا قَدْ فَصَّلْنَا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَذَّكَّرُونَ ﴿۱۲۶﴾

و این راه پروردگار تو است که مستقیم است. قطعا ما آیات خود را براى مردمى که متذکر بشوند توضیح داده ایم. ﴿۱۲۶﴾

«بهشت خانه سلامتی است»

لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۲۷﴾

براى آنها خانه سلامتى و امن و امان در نزد پروردگارشان مى باشد. و او ولىّ آنها است به خاطر اعمالى که انجام مى دادند. ﴿۱۲۷﴾

برداشت از آيات ۱۲۷ ـ ۱۲۶

صراط مستقيم

صراط مستقيم همين قرآن است که خدای تعالی آياتش را برای کسانی که در غفلت نيستند و متذکرند با تفصيل بيان کرده و خانه سلامتی را مختص آنها قرار داده و خدای تعالی به خاطر کارهای خوبی که کرده اند ولی آنها است.

«اجنّه بر انسانها غلبه دارند»

وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ جَمِيعًا يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ قَدِ اسْتَكْثَرْتُمْ مِنَ الْإِنْسِ وَقَالَ أَوْلِيَاؤُهُمْ مِنَ الْإِنْسِ رَبَّنَا اسْتَمْتَعَ بَعْضُنَا بِبَعْضٍ وَبَلَغْنَا أَجَلَنَا الَّذِي أَجَّلْتَ لَنَا قَالَ النَّارُ مَثْوَاكُمْ خَالِدِينَ فِيهَا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۱۲۸﴾

و روزى که خدا همه آنها را محشور مى کند، (مى گوید:) اى جمعیت جنّ! شما خود را بیشتر از انسانها قرار دادید (و بر آنها غلبه کردید.) و دوستان و اولیاء آنها از انسانها مى گویند: پروردگار ما! هر یک از ما، از دیگرى بهره بردیم و به اجلى که براى ما مقرّر داشته بودى رسیدیم. (خدا) مى گوید: آتش جایگاه شما است. در آن همیشه خواهید بود، مگر آنچه خدا بخواهد. قطعا پروردگار تو حکیم دانائى است. ﴿۱۲۸﴾

وَكَذَلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿۱۲۹﴾

و ما این چنین سرپرستى بعضى از ستمگران را بر بعض دیگر به خاطر کارهائى که کرده اند، واگذار مى کنیم. ﴿۱۲۹﴾

يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِنْكُمْ يَقُصُّونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِي وَيُنْذِرُونَكُمْ لِقَاءَ يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا شَهِدْنَا عَلَى أَنْفُسِنَا وَغَرَّتْهُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَشَهِدُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُوا كَافِرِينَ ﴿۱۳۰﴾

اى گروه جنّ و انس، آیا فرستادگانى از خود شما براى شما نیامد که آیات مرا براى شما نقل کنند و از دیدن (و ملاقات) این روز شما را بترسانند؟ مى گویند: ما علیه خودمان شهادت مى دهیم. آنها را زندگى دنیا مغرور کرد و علیه خودشان گواهى دادند، زیرا آنها کافر بودند. ﴿۱۳۰﴾

«خدا شهرها و آباديها را غفلتا خراب نمی کند»

ذَلِكَ أَنْ لَمْ يَكُنْ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ ﴿۱۳۱﴾‏

آن به خاطر این است که پروردگار تو هیچ گاه شهرها و آبادیها را به خاطر ستمهائى که اهلش کرده اند، بدون خبر و غفلتا هلاک نمى کند. ﴿۱۳۱﴾

وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۲﴾

و براى هر یک از اینها به خاطر آنچه که عمل کرده اند درجاتى است و پروردگار تو از آنچه مى کنند غافل نیست. ﴿۱۳۲﴾

«خدا صاحب رحمت است»

وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِنْ بَعْدِكُمْ مَا يَشَاءُ كَمَا أَنْشَأَكُمْ مِنْ ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ ﴿۱۳۳﴾

و پروردگار تو بى نیاز و صاحب مهربانى است. اگر بخواهد همه شما را از بین مى برد و بعد از شما هر کس را بخواهد جاى شما مى گذارد، همان طور که شما را از نسل قوم دیگرى بوجود آورده است. ﴿۱۳۳﴾

إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿۱۳۴﴾

قطعا آنچه به شما وعده داده مى شود، حتما (عملى خواهد شد و به شما) خواهد رسید و شما نمى توانید خدا را ناتوان سازید. ﴿۱۳۴﴾

قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۱۳۵﴾

بگو: اى مردمِ من، هر کس از شما هر کارى را که قدرت دارید بکنید، من هم عمل مى کنم. امّا به زودى خواهید دانست، عاقبت منزلگاه مال چه کسى است. به یقین ظالمان رستگار نخواهند شد. ﴿۱۳۵﴾

«اظهار ارادت به بتها»

وَجَعَلُوا لِلَّهِ مِمَّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالْأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُوا هَذَا لِلَّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَائِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَائِهِمْ فَلَا يَصِلُ إِلَى اللَّهِ وَمَا كَانَ لِلَّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَائِهِمْ سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ﴿۱۳۶﴾

و سهمى از آنچه خدا از زراعت و چهارپایان آفریده، براى خدا قرار دادند. پس به گمان خود گفتند: این مال خدا است و این هم مال شرکاء ما است و آنچه مال شرکاء آنها بود، به خدا نمى رسید ولى آنچه مال خدا بود، به شرکائشان مى رسید. چه بد حکم مى کنند. ﴿۱۳۶﴾

وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلَادِهِمْ شُرَكَاؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُوا عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿۱۳۷﴾

و همین گونه بتهاى آنها براى بیشتر مشرکین، کشتن فرزندانشان را در نظرشان جلوه دادند تا آنکه آنها را به هلاکت بیاندازند و دینشان را بر آنها مشتبه سازند و اگر خدا مى خواست، چنین نمى کردند. بنابراین آنها و تهمتهایشان را به حال خود واگذار. ﴿۱۳۷﴾

برداشت از آيه ۱۳۷

عادت به رسومات

بشر در اثر تزکيه نفس نکردن و به رسومات و عادت ها عمل کردن به جايی می رسد که فرزند کشتن برای او کاری عادی می شود، آنها را به جايی می رساند که دين و روششان را برايشان مشتبه می کند و خدا آنها را به حال خود وا می گذارد.

وَقَالُوا هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لَا يَطْعَمُهَا إِلَّا مَنْ نَشَاءُ بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لَا يَذْكُرُونَ اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاءً عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِمْ بِمَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۱۳۸﴾

و مى گویند: این چهارپایان و زراعت محدود و ممنوع است و به گمان خود جز کسانى که ما منظور نموده ایم، نباید از آن بخورند و چهارپایانى است که سوار شدن بر آنها حرام شده است و چهارپایانى هست که نام خدا را بر آن نمى بردند در حالى که به او دروغ مى بندند. و خدا به زودى کیفر افتراها و تهمتهاى آنها را مى دهد. ﴿۱۳۸﴾

«احکام نادرست بت پرستان»

وَقَالُوا مَا فِي بُطُونِ هَذِهِ الْأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِنْ يَكُنْ مَيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكَاءُ سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حَكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿۱۳۹﴾

و مى گویند: آنچه در شکم این حیوانات است، مخصوص مردان ما است و بر همسران ما حرام است. امّا اگر مرده باشد، پس (همه) آنها در آن شریکند. (خدا) به زودى جزاى این توصیف و این احکام نادرست آنها را مى دهد. او حکیم دانائى است. ﴿۱۳۹﴾

«فرزندکشی از روی جهل»

قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلَادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ ﴿۱۴۰﴾

کسانى که فرزندان خود را از روى جهل و دیوانگى کشتند، ضرر کردند و آنچه را خدا به آنها روزى داده بود، بر خود حرام کردند، در حالى که بر خدا افترا بستند. آنها حتما گمراه شدند و هدایت نیافتند. ﴿۱۴۰﴾

برداشت از آيه ۱۴۰

گمراهی کامل

کسانی که به رسومات پايبندند و تزکيه نفس نکرده اند گمراهند و هيچ گاه به راه صحيح هدايت نمی شوند.

«از باغهای پر درخت بخوريد»

وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ ﴿۱۴۱﴾

و او آن کسى است که باغهائى سقف دار شده بوسیله درختان و باغهاى غیر مسقّف را آفرید و همچنین نخلها و انواع زراعت را که از نظر میوه و طعم با هم متفاوتند و نیز درخت زیتون و انار را که (از جهتى) به هم شبیه و از جهتى با هم تفاوت دارند. از میوه آنها هنگامى که به ثمر مى رسد، بخورید و حقّ آن را در موقع برداشت و درو کردن بپردازید و اسراف نکنید که قطعا خداوند اسراف کنندگان را دوست نمى دارد. ﴿۱۴۱﴾

«چهارپايان باربر»

وَمِنَ الْأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۱۴۲﴾

و از چهارپایان براى شما باربرانى قرار داده ایم و حیوانات کوچکى آفریدیم. از آنچه خدا به شما روزى داده است، بخورید و از فریبهاى شیطان پیروى ننمائید. که قطعا او دشمن آشکاراى شما است. ﴿۱۴۲﴾

«گوشت حيوانات حلال گوشت را حرام نکرده»

‏ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۴۳﴾

هشت جفت از چهارپایان، از میش یک جفت و از بُز یک جفت. بگو: آیا خدا نرهاى اینها را براى شما حرام کرده یا ماده ها یا آنچه در شکم ماده ها است؟ به من با دانائى خبر دهید، اگر راست مى گوئید. ﴿۱۴۳﴾

وَمِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنْثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنْثَيَيْنِ أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۴۴﴾

و از شتر یک جفت و از گاو هم یک جفت. بگو: کدام یک از آنها را خدا حرام کرده است؟ نرها یا ماده ها یا آنچه را شکم ماده ها در بر گرفته است یا هنگامى که خدا شما را به این موضوع توصیه کرد، شما گواه بودید؟ پس چه کسى ستمکارتر است از آنکه بر خدا دروغ مى بندد تا مردم را از روى جهل گمراه سازد؟ خداوند هیچگاه ستمگران را هدایت نمى کند. ﴿۱۴۴﴾

«گوشتهای حرام و نجس»

قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۴۵﴾

بگو: در آنچه که به من وحى شده، هیچ غذائى را بر خورنده اى که بخورد آن را، حرام نیافته ام جز آنکه مردارى یا خون ریخته شده یا گوشت خوکى باشد که اینها همه پلید و نجس اند یا حیوانى که با فسق در وقت سر بریدن نام غیر خدا بر آن برده شده است. امّا کسى که مجبور باشد، بى آنکه خواهان زیاده روى و سرکشى باشد (خوردنش مانعى ندارد)، زیرا پروردگارت آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۴۵﴾

«مجازات يهود»

وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُمْ بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۱۴۶﴾

و بر کسانى که یهودى بودند، هر حیوان صاحب ناخنى را حرام کردیم و از گاو و گوسفند، (تنها) پیه و چربیشان را بر آنها حرام نمودیم، مگر چربیهائى که بر پشت آنها باشد و یا در دو طرف پهلویشان باشد و یا چربیهائى که به استخوان آنها چسبیده باشد. آن جزائى بود براى آنها بخاطر ظلم و تجاوزى که مى کردند و قطعا ما راست مى گوئیم. ﴿۱۴۶﴾

فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقُلْ رَبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلَا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ ﴿۱۴۷﴾

پس اگر تو را تکذیب مى کنند، به آنها بگو: پروردگار شما رحمتش واسعه است، امّا مجازات و عذاب او از قوم مجرمین برداشته نخواهد شد. ﴿۱۴۷﴾

برداشت از آيه ۱۴۷

تکذيب پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله

کسانی که تزکيه نفس نمی کنند، و به صفات رذيله مبتلا هستند همه معتقدات دينی را دروغ می پندارند، حتّی رسالت رسول اکرم صلی الله عليه و آله را تکذيب می کنند و رحمت واسعه خدای تعالی را ناديده می گيرند و خدای تعالی از مجرمين به خاطر اين اعمالشان نمی گذرد.

«مشرکين قائل به جبر بودند»

سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِنْ شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتَّى ذَاقُوا بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِنْدَكُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَخْرُصُونَ ﴿۱۴۸﴾

به زودى آنهائى که مشرکند، مى گویند: اگر خدا مى خواست، ما و پدرانمان مشرک نمى شدیم و چیزى را حرام نمى کردیم. کسانى که قبل از اینها بودند، همین گونه تکذیب مى کردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند. بگو: آیا نزد شما علمى هست؟ پس آن را براى ما اظهار کنید. شما جز از گمان پیروى نمى کنید و شما جز بیهوده حرف نمى زنید. ﴿۱۴۸﴾

قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاءَ لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۱۴۹﴾

بگو: پس براى خدا دلیل کاملى است، اگر بخواهد همه شما را هدایت مى کند. ﴿۱۴۹﴾

قُلْ هَلُمَّ شُهَدَاءَكُمُ الَّذِينَ يَشْهَدُونَ أَنَّ اللَّهَ حَرَّمَ هَذَا فَإِنْ شَهِدُوا فَلَا تَشْهَدْ مَعَهُمْ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَهُمْ بِرَبِّهِمْ يَعْدِلُونَ ﴿۱۵۰﴾

بگو: شاهدان خود را که شهادت مى دهند خدا اینها را حتما حرام کرده است، بیاورید. اگر آنها گواهى دهند، تو با آنها گواهى نده و از هواى نفس کسانى که آیات ما را تکذیب کرده اند و کسانى که به عالم آخرت ایمان ندارند و براى پروردگارشان همتائى قائلند، متابعت نکن. ﴿۱۵۰﴾

«توصيه هائی از طرف خدا»

قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۱۵۱﴾

بگو: بیائید آنچه را که پروردگارتان بر شما حرام کرده، برایتان بخوانم.

(اوّل) اینکه چیزى را شریک خدا قرار ندهید.

(دوّم) و به پدر و مادر نیکى کنید.

(سوّم) و کودکانتان را از ترس فقر نکشید، ما شما و آنها را روزى مى دهیم.

(چهارم) و به کارهاى زشت نزدیک نشوید، چه این کارهاى زشت، علنى و چه پنهانى باشد.

(پنجم) و انسانى را که خداوند محترم شمرده به قتل نرسانید، مگر به حقّ باشد. این وصیتى است که خدا به شما فرموده، شاید شما عقلتان را به کار بیندازید. ﴿۱۵۱﴾

‏وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْيَتِيمِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ حَتَّى يَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُكَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ ﴿۱۵۲﴾

(ششم) و به مال یتیم نزدیک نشوید، مگر به طریقى که نیکوتر است تا زمانى که آن یتیم به حدّ بلوغ و رشد خود برسد.

(هفتم) و پیمانه و وزن را کامل کنید و با عدالت آن را انجام بدهید. ما هیچ کس را مگر به اندازه وسعش تکلیف نکرده ایم.

(هشتم) و وقتى که سخنى مى گوئید، ولو براى اقوام و نزدیکان باشد، به عدالت بگوئید.

(نهم) و به عهد خدا وفا کنید. این وصیت خدا به شما است، شاید شما متذکر شوید. ﴿۱۵۲﴾

وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۵۳﴾

(دهم) و این است صراط من که مستقیم است، پس از آن پیروى کنید.

(یازدهم) و از راههاى مختلف دیگر پیروى نکنید، زیرا شما را از راه خدا جدا مى کند. این وصیت خدا به شما است، شاید شما تقوا پیشه کنید. ﴿۱۵۳﴾

برداشت از آيات ۱۵۳ ـ ۱۵۱

ده وظيفه سالک الی اللّه

سالک الی اللّه بايد از رسوماتی که معمولاً مردم به آن مبتلا هستند که بعضی از آنها در قديم مرسوم بوده و بعضی از آنها در زمان ما مرسوم است بپرهيزد:

اوّل: آنکه در هيچ چيز و هيچ کار، کسی و چيزی را شريک خدای تعالی قرار ندهد.

دوّم: آنکه به پدر و مادر نيکی کند.

سوّم: آنکه روح و بدن فرزندانشان را با تعليمات زشت به خاطر آن که ثروتمند بشود نکشد زيرا روزی آنها و پدر و مادرشان را خدای تعالی مقدر فرمود.

چهارم: به فواحش چه در ظاهر و چه در پنهان نزديک نشود.

پنجم: کسی که خدا کشتنش را حرام کرده نکشد.

ششم: به مال يتيم برای تصرف بيجا و بيهوده نزديک نشود.

هفتم: کيل و ترازو را با عدالت انجام دهد.

هشتم: عدالت را در بين مردم ولو آن که آنها از اقوام و خويشاوندانش باشند رعايت کند.

نهم: به عهدی که خدای تعالی با آنها چه در عالم ذر و چه در دنيا بسته وفا کند.

دهم: از راه هايی که ديگران برای تفرقه انداختن از راه حق، بوجود آورده اند پيروی نکند.

اين است شرايط صراط مستقيم که بايد سالک الی اللّه از آن پيروی کند. اينها را خدا فرموده که شايد شما عقلتان را به کار بيندازيد، از خواب غفلت بيرون بياييد و تقوی را پيشه کنيد.

«به حضرت موسی عليه السلام کتاب داده شده است»

ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ ﴿۱۵۴﴾

بعد از آن به موسى کتاب دادیم و بر کسى که نیکوئى کند، نعمت را تمام نمودیم و (کتاب را) بیان کننده همه چیز و هدایت و رحمت را براى آنها قرار دادیم، شاید آنها به دیدار پروردگارشان ایمان بیاورند. ﴿۱۵۴﴾

وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۵۵﴾

و این کتابى که نازل کرده ایم، مبارک و پر برکت است. پس از آن پیروى کنید و تقوا داشته باشید، شاید شما مورد مهربانى پروردگار قرار گیرید. ﴿۱۵۵﴾

«علّت نزول قرآن»

أَنْ تَقُولُوا إِنَّمَا أُنْزِلَ الْكِتَابُ عَلَى طَائِفَتَيْنِ مِنْ قَبْلِنَا وَإِنْ كُنَّا عَنْ دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِينَ ﴿۱۵۶﴾

به خاطر اینکه نگوئید جز این نیست که کتاب فقط بر دو دسته از امّت قبل از ما نازل شده بود و اگر چه ما هم که از خواندن آن و درس آن غافل بودیم. ﴿۱۵۶﴾

أَوْ تَقُولُوا لَوْ أَنَّا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْكِتَابُ لَكُنَّا أَهْدَى مِنْهُمْ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَصَدَفَ عَنْهَا سَنَجْزِي الَّذِينَ يَصْدِفُونَ عَنْ آيَاتِنَا سُوءَ الْعَذَابِ بِمَا كَانُوا يَصْدِفُونَ ﴿۱۵۷﴾‏

یا بگوئید که اگر بر ما کتاب نازل مى شد، حتماً ما از آنها بهتر هدایت مى شدیم. پس قطعا بینات و دلائل و هدایت و رحمتى از طرف پروردگارتان براى شما آمد. پس چه کسى ستمکارتر از آن کسى است که آیات خدا را تکذیب کرده و از آنها روى مى گرداند؟ ولى به زودى کسانى را که از آیات ما رو مى گردانند، به خاطر همین اعراض بى دلیلشان، آنها را عذاب و مجازات شدیدى خواهیم کرد. ﴿۱۵۷﴾

«انتظار خدا با انتظار مردم»

هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلَائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ رَبُّكَ أَوْ يَأْتِيَ بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آيَاتِ رَبِّكَ لَا يَنْفَعُ نَفْسًا إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ ﴿۱۵۸﴾

آیا غیر از این انتظار دارند که فرشتگان به سراغشان بیایند یا پروردگارت خودش به سوى آنها بیاید یا بعضى از آیات پروردگارت به طرف آنها بیاید؟ روزى که بعضى از آیات پروردگارت برسد، ایمان کسى که قبلاً ایمان نیاورده است یا (قبلاً) عمل نیکى از ناحیه ایمانش انجام نداده است، سودى به حالش نخواهد داشت. بگو: پس انتظار بکشید، ما هم انتظار مى کشیم. ﴿۱۵۸﴾

«بدی تفرقه در دين»

إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۱۵۹﴾

قطعا کسانى که دین خود را به تفرقه کشانده اند و به دسته هاى گوناگون و مسلکهاى مختلف تقسیم کرده اند، تو هیچ گونه ارتباطى با آنها نخواهى داشت. سروکار آنها تنها با خدا است، پس خدا آنها را از آنچه انجام مى داده اند، با خبر مى کند. ﴿۱۵۹﴾

برداشت از آيه ۱۵۹

وحدت و يگانگی

سالک الی اللّه بايد تمام کوشش خود را برای وحدت و عدم تفرقه بين همسفران خود قرار دهد والاّ خدای تعالی او را از خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام جدا می کند و روز قيامت پروردگار متعال به خاطر تفرقه ای که بين دوستان انداخته عذابش می نمايد.

«اجر نيکی، ده برابر است»

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۱۶۰﴾

کسى که کار خوبى را بیاورد، براى او ده برابر مثل آن خواهد بود و کسى که کار بدى بیاورد، به جز مثل آن کار مجازات نخواهد شد و به آنها ظلم نمى شود. ﴿۱۶۰﴾

برداشت از آيه ۱۶۰

مهربانی خدای تعالی

خدای تعالی آن قدر مهربان است که اگر کسی کار خوب بکند ده برابر به او حسنه می دهد ولی اگر کسی کار بدی بکند جزايش همان يک بدی است که انجام داده است و هيچ گاه خدای تعالی به کسی ظلم نمی کند.

قُلْ إِنَّنِي هَدَانِي رَبِّي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ دِينًا قِيَمًا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۶۱﴾

بگو: قطعا مرا پروردگارم به راه راست هدایت کرده است، دین پا برجائى که (مطابق) ملّت پاک ابراهیم است و ابراهیم از مشرکین نبود. ﴿۱۶۱﴾

قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي  لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۶۲﴾

بگو: نماز و تمام عبادات و (حتّى) زندگى و مرگ من همه براى خدا است که پروردگار جهانیان است. ﴿۱۶۲﴾

لَا شَرِيكَ لَهُ وَبِذَلِكَ أُمِرْتُ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ ﴿۱۶۳﴾

شریکى براى او نیست و به همین موضوع امر شده ام و من اوّل مسلمانم. ﴿۱۶۳﴾

برداشت از آيات ۱۶۳ ـ ۱۶۱

پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله الگو است

خدای تعالی پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله را که مقتدا و الگوی سالکين الی اللّه است در همان راه مستقيمی که دين پابرجا و ملت حضرت ابراهيم عليه السلام بوده يعنی توحيد کامل قرارش داده و نماز، سلوک، زندگی و مردنش تنها برای خدای جهانيان بوده و برای خدا در هيچ چيز و هيچ کار چيزی را و کاری را شريک قرار نداده و او اوّل تسليم پروردگار است.

قُلْ أَغَيْرَ اللَّهِ أَبْغِي رَبًّا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ وَلَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْهَا وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۱۶۴﴾

بگو: آیا غیر خدا پروردگارى را طلب کنم؟ در حالى که او آفریدگار همه چیز است. هیچ کس (عمل بدى) جز به زیان خودش انجام نمى دهد و هیچ گنهکارى گناه دیگرى را بر دوش نمى کشد، سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان مى باشد پس ، شما را از آنچه در آن اختلاف داشتید با خبر خواهد ساخت. ﴿۱۶۴﴾

وَهُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلَائِفَ الْأَرْضِ وَرَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ إِنَّ رَبَّكَ سَرِيعُ الْعِقَابِ وَإِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۶۵﴾

و او کسى است که شما را جانشینانى در زمین قرار داد و درجات بعضى از شما را فوق بعضى بالا برد، تا شما را بوسیله آنچه در اختیارتان قرار داده، امتحان کند. قطعا پروردگار تو سریع العقاب و آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۶۵﴾

سوره مبارکه مائده

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«وفای به عهد و پیمان»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ ﴿۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، به عقدها و قراردادها وفا کنید.

گوشت حیوانات چهارپا براى شما حلال شده است، مگر آنچه براى شما (بعدا حکمش) تلاوت خواهد شد و در وقتى که احرام بسته اید، صید را حلال ندانید. قطعا خدا حکم مى کند هر چه را بخواهد. (۱)

«احکام احرام و غیره»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْيَ وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، مخالفت با شعائر خدا و ماه حرام و قربانى بى قلاده و با قلاده نکنید و همچنین با حرمت آنهائى که به قصد خانه خدا براى بدست آوردن فضل پروردگارشان و خشنودى او مى آیند، (مخالفت نکنید. امّا) و وقتى از احرام بیرون آمدید، صید بکنید مانعى ندارد.

و دشمنى جمعیتى که از آمدن به مسجدالحرام (در گذشته) مانعتان شدند، نباید شما را وادار به ظلم (و تعدّى و تجاوزتان) نماید و (همیشه در راه خدا) به یکدیگر با نیکى و پرهیزکارى کمک کنید و در (راه) گناه و تعدّى با هم همکارى ننمائید. و از خدا بپرهیزید که قطعا خدا داراى مجازات سختى است. (۲)

«گوشتهای حرام»

حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۳﴾

گوشت مردار و خون و گوشت خوک و (گوشت) حیواناتى که اسم خدا در موقع ذبح بر آنها برده نشده و (گوشت) حیواناتى که خفه شده اند یا به زجر کشته شده اند و آن حیواناتى که در اثر پرت شدن از بلندى مرده اند و آنهائى که به ضرب شاخ حیوان دیگرى کشته شده اند و باقى مانده صید حیوان درنده، مگر آنکه آن را سر ببرید و حیواناتى که در مقابل بتها ذبح مى شوند، همه بر شما حرام شده است و قسمت کردن گوشت حیوانات بوسیله چوبهاى تیز براى بخت آزمائى، تمام این اعمال فسق و گناه است.

«روز عید غدیرخم»

امروز کافران از (دستبرد به) دینتان مأیوس شده اند. بنابراین از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را براى شما کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و راضى شدم که اسلام دین شما باشد. پس کسى که مضطر باشد و به غذائى دسترسى پیدا نکند و اهل گناه نباشد (مى تواند از آن گوشتها بخورد). قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. (۳)

«چه چیز حلال است؟»

يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ﴿۴﴾

از تو سؤال مى کنند که چه چیز براى آنها حلال شده است؟ بگو آنچه پاکیزه است، طیب است، براى شما حلال گردیده است و از شکار سگهائى که آنها را تعلیم داده اید و طبق دستور و تعلیم پروردگار آنها را تربیت کرده اید و یاد مى دهید و از آنچه این حیوانات براى شما نگه مى دارند بخورید و نام خدا را بر آن ببرید و از خدا پرهیز کنید که قطعا خدا سریع الحساب است. (۴)

الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ حِلٌّ لَكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلٌّ لَهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلَا مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَنْ يَكْفُرْ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۵﴾

امروز براى شما چیزهاى پاکیزه حلال شده است و طعام اهل کتاب براى شما حلال است و غذاى شما هم براى آنها حلال است و زنان پاکدامن از مؤمنان و زنان پاکدامن از اهل کتاب که قبل از شما بوده اند، وقتى که مَهر آنها را بپردازید و پاکدامن باشید و نه زناکار و نه داراى دوست پنهانى (و نامشروع) باشید، براى شما حلال است و کسى که انکار کند و کافر شود به آنچه که باید به آن ایمان بیاورد، قطعا عمل او از بین مى رود و او در روز قیامت از زیانکاران خواهد بود. (۵)

«آداب وضو و تیمّم»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ مِنْهُ مَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَكِنْ يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمْ وَلِيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۶﴾

ای کسانی که ایمان آورده اید، وقتی به نماز می ایستید، صورتتان و دستهایتان را تا مرفق بشوئید و سر و پاهایتان را تا بلندی پا مسح کنید و اگر جُنب بودید، (خود را) پاک نمائید و اگر مریض بودید یا در سفر بودید یا یکی از شما از محلّ پستی آمده [۱] یا با زنها تماس گرفته [۲] و آب (برای غسل و وضو) پیدا نکردید، با خاک پاک تیمّم کنید و از آن صورت و دستها را مسح کنید. خدا نمی خواهد مشکلی برای شما بوجود بیاورد، بلکه می خواهد شما را پاکتان کند و نعمتش را بر شما تمام کند، شاید شما شکر کنید. (۶)

[۱]  ــ منظور بيت الخلاء است.

[۲]  ــ منظور آميزش جنسى است.

«به یاد نعمت و عهد الهی باشید»

وَاذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمِيثَاقَهُ الَّذِي وَاثَقَكُمْ بِهِ إِذْ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۷﴾

به یاد بیاورید نعمتهاى خدا را که به شما عنایت کرده و پیمانى را که با تأکید از شما گرفته، آن وقتى که گفتید: شنیدیم و اطاعت کردیم و از خدا بپرهیزید که قطعا خدا از (آنچه در) درون سینه ها (است)، آگاه است. (۷)

برداشت از آیه ۷

نعمت های الهی

سالک الی اللّه اگر بخواهد همیشه خوشحال و بانشاط به سیر و سلوکش ادامه.دهد،

اوّل: باید نعمت های الهی را در همه وقت متذکر باشد.

دوّم: آن که عهد و پیمانی که در عالم ذر با خدا بسته است و گفته است: شنیدیم و اطاعت می کنیم، را فراموش نکند و بکوشد که مراحل تقوی را بپیماید.

«عدالت را رعایت کنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، براى خدا قیام کنید و با عدالت و قسط شهادت دهید و نباید دشمنى جمعى، شما را وادار کند که عدالت نکنید، (بلکه در هر حال) عدالت کنید، قطعا عدالت به پرهیزکارى نزدیکتر است. و از (معصیت) خدا بپرهیزید که قطعا خدا از آنچه انجام مى دهید با خبر است. (۸)

برداشت از آیه ۸

استقامت

سالک الی اللّه باید آنچنان دارای استقامت و پایداری باشد و حقایق را محکم حفظ کند که دشمنی های دیگران او را روی تعصب به بی عدالتی، ظلم به آنها و اعتراف نکردن به حق، وادار نکند.

سالک الی اللّه باید آنچنان عادل و میانه رو باشد که به هیچ وجه انحراف نداشته باشد که این به تقوی نزدیکتر است.

وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ﴿۹﴾

خدا براى کسانى که ایمان آورده و عمل صالح کرده اند، بخشش و اجر عظیمى را وعده کرده است. (۹)

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿۱۰﴾

و کسانى که کافر شده اند و آیات ما را تکذیب کرده اند، آنها اهل جهنّمند. (۱۰)

«دست دشمن کوتاه شد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، نعمت خدا را بر خودتان به یاد بیاورید، آن زمانى که جمعى قصد داشتند به طرف شما دست درازى کنند و خدا دست آنها را از شما کوتاه کرد و از خدا بپرهیزید. و مؤمنان فقط بر خدا توکل مى کنند. (۱۱)

برداشت از آیه ۱۱

نعمت های الهی

سالک الی اللّه باید نعمت های الهی را دائماً متذکر باشد، بخصوص نعمت نجات از بلاها و دشمن هایی که متوجّه او بوده اند و خدا او را از آنها نجات داده است. لذا به شکرانه آن نعمت ها باید تقوی را اهمیت بیشتری بدهد و در تمام امور به خدا توکل کند.

«دوازده بزرگ از بنی اسرائیل مبعوث شد»

وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا وَقَالَ اللَّهُ إِنِّي مَعَكُمْ لَئِنْ أَقَمْتُمُ الصَّلَاةَ وَآتَيْتُمُ الزَّكَاةَ وَآمَنْتُمْ بِرُسُلِي وَعَزَّرْتُمُوهُمْ وَأَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَلَأُدْخِلَنَّكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ فَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ مِنْكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ ﴿۱۲﴾

و قطعا خدا از بنى اسرائیل پیمان گرفت و دوازده نقیب از بنى اسرائیل مبعوث نمودیم و خدا فرمود: من با شما هستم اگر اقامه نماز کنید و زکات بدهید و ایمان به پیامبران من بیاورید و آنها را یارى کنید و به خدا قرض نیکوئى بدهید، قطعا گناهان شما را مى پوشانم و به بهشتى که از زیر درختان آن نهرها جارى است، حتما داخلتان مى کنم و کسى که بعد از این از شما کافر بشود، قطعا راه راست را گم کرده است. (۱۲)

فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۳﴾

ولى به خاطر پیمان شکنى شان، آنها را لعنت کردیم و دلهاى آنها را سخت نمودیم. آنها سخنان خدا را از جایگاه خود منحرف مى کنند و حظّى از آنچه را که به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند و تو همیشه از خیانت آنها آگاه مى شوى، مگر عدّه کمى از آنها که خیانت نمى کنند. پس (به هر حال) آنها را عفو کن و (از اعمال آنها) صرف نظر نما که قطعا خدا نیکوکاران را دوست مى دارد. (۱۳)

برداشت از آیه ۱۳

عهد و پیمان

سالک الی اللّه باید همیشه متوجّه عهد و پیمانی که با خدا بسته باشد والاّ خدای تعالی او را از رحمت خود دور می کند، او را لعنت می نماید و دل او را آنچنان مبتلا به قساوت می کند که کلام خدا را به نفع خود تحریف می کند و از آن لذتی که باید مؤمنان از کلام خدا ببرند او را بی نصیب می فرماید و آنها آنچنان خیانتکار می گردند که آبرویشان می رود. امّا آنهایی که رعایت عهد و پیمان خدا را می کنند، مورد عفو و گذشت الهی واقع می شوند که قطعاً خدا محسنین و نیکوکاران را دوست می دارد.

«عهد و پیمان از بنی اسرائیل»

وَمِنَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى أَخَذْنَا مِيثَاقَهُمْ فَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ فَأَغْرَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَسَوْفَ يُنَبِّئُهُمُ اللَّهُ بِمَا كَانُوا يَصْنَعُونَ ﴿۱۴﴾

و از کسانى که گفتند: ما نصرانى هستیم، پیمانشان را گرفتیم ولى آنها بخش مهمّى از آنچه به آنها تذکر داده شده بود را فراموش کردند. لذا در میان آنها تا روز قیامت دشمنى و کینه انداختیم. و به زودى خدا آنها را از آنچه انجام مى دادند آگاه مى سازد. (۱۴)

«نور هدایت به سوی شما آمد»

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ كَثِيرًا مِمَّا كُنْتُمْ تُخْفُونَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَعْفُو عَنْ كَثِيرٍ قَدْ جَاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَكِتَابٌ مُبِينٌ﴿۱۵﴾

اى اهل کتاب، قطعا پیامبر ما به سوى شما آمد. (او) بسیارى از حقایق کتاب آسمانى را که شما آنها را کتمان مى کردید، براى شما روشن نمود و از بسیارى از مطالب آن صرف نظر کرده. قطعا از طرف خدا نور و کتاب واضحى براى شما آمده است. (۱۵)

يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ وَيُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ وَيَهْدِيهِمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۱۶﴾

خدا کسانى را که در کارها رضایت الهى را مى طلبند، بوسیله کتاب به سوى راههاى سلامتى (و درستى) هدایت مى کند و آنها را از تاریکیها به سوى نور با خواست خودش خارج مى نماید و آنها را به راه راست هدایت مى کند. (۱۶)

برداشت از آیات ۱۶ ـ ۱۵

صراط مستقیم

خدای تعالی برای عموم مردم پیامبرانی که آنها را هدایت کنند و آنچه از کلام خدا را بعضی از دشمنان مخفی نموده اند واضح نماید بخصوص رسول اکرم   صلی الله علیه و آلهو قرآن کریم که نور است و معلوم است که کلام خدا است نازل فرموده. پس باید سالک الی اللّه رضایت خدای تعالی را با تبعیت از قرآن و مفسران آن یعنی اهل بیت عصمت   علیهم السلامبدست بیاورد و قلب سلیم پیدا کند، از تاریکی های جهل و نادانی طبق برنامه الهی به سوی نور، علم و حکمت بیرون بیاید و به صراط مستقیم هدایت شود.

«مسیح پسر خدا نیست»

لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۷﴾

قطعا کسانى که مى گویند: خدا همان مسیح، پسر مریم است، کافرند. بگو: اگر خدا اراده کند که مسیح، پسر مریم و مادرش و همه کسانى را که در روى زمین اند هلاک کند، و چه کسى مى تواند مالک اراده خدا در چیزى بشود؟ و مُلک آسمانها و زمین و آنچه در بین آنها است، مال خدا است. هر چه را بخواهد خلق مى کند. و خدا بر هر چیزى قدرت دارد. (۱۷)

وَقَالَتِ الْيَهُودُ وَالنَّصَارَى نَحْنُ أَبْنَاءُ اللَّهِ وَأَحِبَّاؤُهُ قُلْ فَلِمَ يُعَذِّبُكُمْ بِذُنُوبِكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ ﴿۱۸﴾

یهود و نصارا گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم. بگو: پس چرا به خاطر گناهانتان عذابتان مى کند؟ بلکه شما هم بشرى هستید از آنچه خدا خلق کرده است. کسى را که بخواهد مى بخشد و هر که را بخواهد عذاب مى کند و مُلک آسمانها و زمین و آنچه بین آنها است، مال خدا است و برگشت به سوى خدا است. (۱۸)

«فاصله بین انبیاء علیهم السلام»

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ قَدْ جَاءَكُمْ رَسُولُنَا يُبَيِّنُ لَكُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ أَنْ تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِنْ بَشِيرٍ وَلَا نَذِيرٍ فَقَدْ جَاءَكُمْ بَشِيرٌ وَنَذِيرٌ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۹﴾

اى اهل کتاب، رسول ما بعد از آنکه فاصله اى بین پیامبران واقع شده بود، نزد شما آمد تا براى شما (مطالب را) بیان کند و به خاطر اینکه نگوئید: پیغمبرى که بشارت دهنده و ترساننده باشد براى ما نیامده است. (حالا) قطعا ترساننده و بشارت دهنده براى شما آمده است. و خدا بر هر چیزى قادر است. (۱۹)

«نعمتهای الهی به بنی اسرائیل»

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فِيكُمْ أَنْبِيَاءَ وَجَعَلَكُمْ مُلُوكًا وَآتَاكُمْ مَا لَمْ يُؤْتِ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۲۰﴾

و وقتى که موسى به قومش گفت: اى قوم من، به یاد بیاورید نعمت خدا را که به شما عنایت کرد. آن وقتى که در بین شما انبیائى را قرار داد و خدا شما را حاکم و صاحب اختیار قرار داد و به شما چیزهائى داد که به هیچ یک از مردم جهان (آنها را) نداده است. (۲۰)

يَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِي كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ ﴿۲۱﴾

اى قوم من، به زمین مقدّسى که خدا براى شما مقدّر فرموده است، وارد شوید و به عقب برنگردید که از ضررکرده ها قرار مى گیرید. (۲۱)

قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّ فِيهَا قَوْمًا جَبَّارِينَ وَإِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا حَتَّى يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا فَإِنَّا دَاخِلُونَ﴿۲۲﴾

گفتند: اى موسى، قطعا در این (زمین مقدّس،) یک دسته مردم ظالم و جبّارى هستند و ما هرگز داخل آنجا نمى شویم تا آنها از آنجا خارج شوند. پس اگر از آن خارج شدند، ما داخل خواهیم شد. (۲۲)

«بنی اسرائیل در تیه»

قَالَ رَجُلَانِ مِنَ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمَا ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبَابَ فَإِذَا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غَالِبُونَ وَعَلَى اللَّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۲۳﴾

دو مرد [۱] از کسانی که می ترسیدند نعمت خدا از دستشان برود، گفتند که وارد بر آنها از این «در» بشوید. وقتی که داخل شدید، شما غلبه پیدا خواهید کرد و بر خدا توکل کنید، اگر ایمان دارید.(۲۳)

[۱]  ــ منظور «يوشع» و «كاليب» است.

قَالُوا يَا مُوسَى إِنَّا لَنْ نَدْخُلَهَا أَبَدًا مَا دَامُوا فِيهَا فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّكَ فَقَاتِلَا إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ﴿۲۴﴾

گفتند: اى موسى، قطعا ما تا وقتى که آنها در آن سرزمین هستند، داخل آن درب هرگز و ابدا نمى شویم. پس تو و پروردگارت بروید و جنگ کنید، ما اینجا نشسته ایم. (۲۴)

قَالَ رَبِّ إِنِّي لَا أَمْلِكُ إِلَّا نَفْسِي وَأَخِي فَافْرُقْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۵﴾

موسى گفت: پروردگار من، قطعا من جز مالک نفس خود و برادرم نیستم، بین ما و بین قوم فاسق جدائى بینداز. (۲۵)

قَالَ فَإِنَّهَا مُحَرَّمَةٌ عَلَيْهِمْ أَرْبَعِينَ سَنَةً يَتِيهُونَ فِي الْأَرْضِ فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾

خدا به موسى فرمود: قطعا این سرزمین تا چهل سال براى آنها حرام است، دائما در زمین سرگردان خواهند بود و درباره این جمعیت فاسق، (غمگین مباش و) تأسّف مخور. (۲۶)

«قصّه پسران حضرت آدم  علیه السلام»

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قَالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قَالَ إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ ﴿۲۷﴾

و نقل کن براى مردم قضیه راستى که براى پسران حضرت آدم اتّفاق افتاد. زمانى که هر کدامشان کارى براى تقرّب به خدا انجام دادند. پس، از یک نفر آنها پذیرفته شد و از دیگرى پذیرفته نشد.(آن یکى) گفت: من حتما تو را مى کشم. (این یکى) گفت: جز این نیست که خدا کارها را فقط از اهل تقوى قبول مى کند. (۲۷)

لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ لِأَقْتُلَكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ﴿۲۸﴾

اگر تو براى کشتن من دست به طرف من دراز کنى، من براى کشتن تو دستم را به طرف تو دراز نمى کنم، (چون) من قطعا از پروردگار عالمیان مى ترسم. (۲۸)

إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَبُوءَ بِإِثْمِي وَإِثْمِكَ فَتَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ وَذَلِكَ جَزَاءُ الظَّالِمِينَ ﴿۲۹﴾

قطعا من مى خواهم تو با گناه من و گناه خودت به سوى خدا برگردى و از اصحاب آتش باشى و آن جزاى ستمکاران است. (۲۹)

فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ أَخِيهِ فَقَتَلَهُ فَأَصْبَحَ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۳۰﴾

بالاخره نفس سرکش او، او را به کشتن برادرش وادار کرد و او را کشت. پس (عاقبت، او) از ضرردیدگان گردید. (۳۰)

فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ ﴿۳۱﴾

خدا کلاغى را فرستاد که زمین را گود مى کرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را دفن کند. (او) گفت: واى بر من، آیا من ناتوانترم از اینکه مثل این کلاغ باشم که جسد برادرم را دفن کنم؟ و بالاخره روز بعد، از کار خود پشیمان شد و از نادمین گردید. (۳۱)

برداشت از آیات ۳۱ ـ ۲۷

حسادت

سالک الی اللّه باید از جریان پسران حضرت آدم علیه السلام عبرت بگیرد و به هیچ کس حسادت نکند. زیرا بعضی از مردم که مورد لطف الهی واقع شده اند ممکن است با قلبی پاک و تقوای کامل بوده و این لطف به آنها شده است که اگر با دشمن و حتّی با قاتل خود روبرو شدند به طرف دشمن برای کشتن او نروند مگر آنکه خدای تعالی راضی باشد و دستور دفاع داده باشد، زیرا بالاخره دشمن هر چه بکند ضرر کرده و خدای تعالی او را عذاب می کند، عاقبت پشیمان خواهد شد و نامش تا ابد از ستمگران محسوب می شود.

«حکم قصاص در بنی اسرائیل»

مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ بَعْدَ ذَلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ﴿۳۲﴾

به همین جهت براى بنى اسرائیل نوشتیم که هر کس، انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد، مثل این است که همه انسانها را کشته و هر کس انسانى را زنده کند، قطعا مثل این است که همه مردم را زنده کرده است. و قطعا پیامبران ما با دلائل روشنى براى بنى اسرائیل آمدند، سپس بیشتر آنها پس از آن در روى زمین (تعدّى و) اسراف کردند. (۳۲)

«حکم جنگ با خدا»

إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذَلِكَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴿۳۳﴾

جز این نیست جزاى کسانى که با خدا و پیامبرش به جنگ بر مى خیزند و در روى زمین سعى در فساد مى کنند، این که کشته شوند یا به دار آویخته شوند یا دست و پاى آنها بعکس یکدیگر بریده شوند یا از محل خود تبعید گردند. این عذاب و رسوائى آنها در دنیا است و در آخرت براى آنها مجازات عظیمى خواهد بود. (۳۳)

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَقْدِرُوا عَلَيْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴿۳۴﴾

مگر کسانى که قبل از آنکه بر آنها مسلّط شوید، توبه کنند. پس بدانید که قطعا خدا بخشنده مهربانى است. (۳۴)

برداشت از آیات ۳۴ ـ ۳۳

جلسه امتحان

سالک الی اللّه در زمین که در حقیقت جلسه امتحانی برای او است، باید تمام فکر و هوشش را به امتحانش بدهد و اگر بخواهد با خدای تعالی و رسولش جنگ کند و فساد کند، باید او را از جلسه امتحان بیرون کرد و به دار آویخت و یا از آن مکانی که امکان فساد کردن برای او هست دورش نمود تا در دنیا او پست بماند و در عالم دیگر هم برای او عذاب بزرگی خواهد بود. مگر آنکه توبه کند که در این صورت خدای تعالی بخشنده و مهربان است.

«تقوی و جهاد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۳۵﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از خدا بپرهیزید و وسیله اى براى تقرّب به او داشته باشید و در راه خدا جهاد کنید، شاید شما رستگار شوید. (۳۵)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِيَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذَابِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۳۶﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند، اگر تمام آنچه در روى زمین است، دو برابر آن با آن، مال آنها باشد (و همه آنها را) براى نجات از عذاب قیامت بدهند، از آنها قبول نخواهد شد و براى آنها مجازات دردناکى خواهد بود. (۳۶)

برداشت از آیات ۳۶ ـ ۳۵

توسل به اهل بیت علیهم السلام

سالک الی اللّه باید همیشه متوسل به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام و سخنان آنها برای رسیدن به مقصد و سیر الی اللّه باشد و کسانی که از این وسیله نمی خواهند استفاده کنند، این را بدانند که اگر آنچه در زمین هست مال آنها باشد و یک برابر هم بر آن اضافه کنند و فدا بدهند و بخواهند از عذاب قیامت نجات پیدا کنند، به خاطر این کارشان از آنها قبول نمی شود و بلکه عذاب دردناکی هم در انتظار آنها خواهد بود.

يُرِيدُونَ أَنْ يَخْرُجُوا مِنَ النَّارِ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنْهَا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ ﴿۳۷﴾

آنها دوست دارند (مى خواهند) از آتش خارج شوند و حال آنکه آنها هرگز از آتش خارج نمى شوند و براى آنها عذاب پایدارى خواهد بود. (۳۷)

«حکم دزد و توبه او»

وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۳۸﴾

دستهاى مرد دزد و زن دزد را قطع کنید. (این) به خاطر عملى است که انجام داده اند. این به خاطر مجازاتى است از طرف خدا و خدا عزیز حکیمى است. (۳۸)

فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴿۳۹﴾

امّا کسى که پس از ظلمش توبه کند و خود را اصلاح نماید، پس قطعا خدا توبه او را مى پذیرد، زیرا خدا بخشنده مهربانى است. (۳۹)

«همه کارها و حکومتها از خدا است»

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۴۰﴾

آیا نمى دانى که سلطنت آسمانها و زمین قطعا مال خدا است؟ کسى را که بخواهد عذاب مى کند و کسى را که بخواهد مى بخشد و خدا بر هر چیزى قادر است. (۴۰)

«جاسوسی برای دیگران»

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِينَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِينَ لَمْ يَأْتُوكَ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ مِنْ بَعْدِ مَوَاضِعِهِ يَقُولُونَ إِنْ أُوتِيتُمْ هَذَا فَخُذُوهُ وَإِنْ لَمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَنْ تَمْلِكَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا أُولَئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۴۱﴾

اى رسول، آنهائى که در مسیر کفر شتاب مى کنند، از میان کسانى که با زبان مى گویند: ایمان آورده ایم و حال آنکه به دل ایمان نیاورده اند، تو را اندوهگین و محزون نکنند و همچنین گروهى از یهودیان که خوب به سخنان تو گوش مى دهند تا بتوانند وسیله اى براى تکذیب تو پیدا کنند. آنها خوب گوش داده اند که جاسوسانى براى گروه دیگرى که خودشان نزد تو نیامده اند، باشند. آنها سخنان تو را از معناى اصلیش تحریف مى کنند. آنها مى گویند: اگر مطالب این گونه آورده شد، آن را بگیرید والاّ اگر آن گونه نبود، قبول نکنید و دورى نمائید. و کسى را که خدا بخواهد او را مبتلا کند، تو هرگز نمى توانى از او در مقابل خدا دفاع کنى. آنها کسانى هستند که خدا نمى خواهد دلشان را پاک کند. براى آنها در دنیا رسوائى و ذلّت است و در آخرت براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. (۴۱)

سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿۴۲﴾

آنها سخنان تو را خوب و زیاد گوش مى دهند، براى آنکه تو را تکذیب کنند. آنها زیاد حرام مى خورند. پس اگر نزد تو آمدند، بین آنها حکم کن و یا از آنها دورى نما. ولى اگر از آنها اعراض کنى، هرگز به تو هیچ ضررى نمى رسانند و اگر خواستى بین آنها قضاوت کنى، با عدالت داورى کن. قطعا خدا عادلها را دوست مى دارد. (۴۲)

«اهمیت تورات»

وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۳﴾

و چگونه تو را به قضاوت مى خواهند و حال آنکه در نزد آنها توراتى است که در آن حکم خدا است. پس از حکم تو نیز بعد از آن رو مى گردانند و آنها داراى ایمان نیستند. (۴۳)

إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ فَلَا تَخْشَوُا النَّاسَ وَاخْشَوْنِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ ﴿۴۴﴾

قطعا ما تورات را که در آن راهنمائى و نور بود، نازل کردیم تا بوسیله آن پیامبرانى که در مقابل خدا تسلیم بودند، براى کسانى که یهودى بودند، حکم کنند و نیز براى دانشمندان و علماى یهود به آنچه از کتاب خدا حفظ شده و بر حقّانیت آن شهادت داده اند. پس از مردم نترسید و از من بترسید و آیات مرا به قیمت کمى نفروشید و کسى که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکند، پس آنها همان کافرانند. (۴۴)

«حکم قصاص»

وَكَتَبْنَا عَلَيْهِمْ فِيهَا أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ وَالْعَيْنَ بِالْعَيْنِ وَالْأَنْفَ بِالْأَنْفِ وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ فَمَنْ تَصَدَّقَ بِهِ فَهُوَ كَفَّارَةٌ لَهُ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ﴿۴۵﴾

و در تورات براى بنى اسرائیل نوشتیم که نفس را در مقابل نفس قصاص کنید و چشم را در مقابل چشم و بینى را در مقابل بینى و گوش را در مقابل گوش و دندان را در مقابل دندان و هر جراحتى را قصاصى خواهد بود. پس اگر کسى پولى و یا چیزى عوض بدهد، کفّاره براى عمل قاتل و غیره خواهد بود و کسى که به آنچه خدا نازل کرده، حکم نکند، پس آنها همان ظالمانند. (۴۵)

«حضرت عیسی علیه السلام تصدیق کننده تورات قبل از خود بود»

وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ ﴿۴۶﴾

و پشت سر آثار آنها عیسى بن مریم را که تصدیق کننده کتاب توراتى بود که قبل از او آمده بود فرستادیم و به او کتاب انجیل را که در او هدایت و نور و تأییدکننده و تصدیق کننده کتاب تورات بود، دادیم و (کتاب تورات) هدایت و موعظه اى براى اهل تقوا است. (۴۶)

وَلْيَحْكُمْ أَهْلُ الْإِنْجِيلِ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِ وَمَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۴۷﴾

و اهل انجیل باید به آنچه خدا در آن نازل کرده، حکم کنند و کسى که به آنچه خدا نازل کرده حکم نکند، پس آنها همان فاسقین اند. (۴۷)

«قرآن نگهبان کتب آسمانی است»

وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ الْكِتَابِ وَمُهَيْمِنًا عَلَيْهِ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ عَمَّا جَاءَكَ مِنَ الْحَقِّ لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي مَا آتَاكُمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۴۸﴾

و ما بر تو قرآن را به حقّ نازل کردیم، در حالى که تصدیق کننده و تأییدکننده بعضى از آن کتابها است که در قبل بوده اند و حاکم بر آنها است. پس بین آنها به آنچه خدا نازل کرده است، حکم کن و هواى نفس آنها را در مقابل آنچه از حقّ و حقیقت به تو رسیده است، پیروى نکن.

«بر خوبیها سبقت بگیرید»

ما براى هر کدام از شما آئین و دینى و طریقه اى قرار داده ایم. و اگر خدا بخواهد، حتماً همه شما را امّت واحده اى قرار مى دهد. ولى خدا مى خواهد با آنچه که بر شما نازل کرده است امتحانتان کند. پس به سوى خوبیها بر یکدیگر سبقت بگیرید. برگشت همه شما به طرف خدا است که در آن موقع خدا به شما خبر مى دهد به آنچه در آن اختلاف داشته اید. (۴۸)

برداشت از آیه ۴۸

قرآن راهنمای سالکان

قرآن برای سالک الی اللّه بهترین راهنما به سوی حق و حقیقت است به شرط آنکه از آن به خوبی پیروی شود و به وسیله آن به حق حکومت شود، از خواسته ها و هوای نفس مردم پیروی نشود، بر همه خوبی هایی که قرآن راهنمایی کرده بر دیگران سبقت گیرد و به هیچ وجه اختلاف ایجاد نکند.

«از هوای نفسانی مردم پرهیز کنید»

وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ ﴿۴۹﴾

و اینکه در میان اهل کتاب طبق آنچه خدا نازل کرده است، حکم کن و از هواهاى نفسانى آنها متابعت نکن و از آنها بر حذر باش. مبادا تو را از بعضى احکامى که خدا بر تو نازل کرده، دور نمایند. و اگر روگردان شدند و اعتنائى نکردند، پس بدان جز این نیست که خدا مى خواهد آنها را به خاطر بعضى از گناهانشان مجازات کند و قطعا بیشترى از مردم فاسقند. (۴۹)

أَفَحُكْمَ الْجَاهِلِيَّةِ يَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ حُكْمًا لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ﴿۵۰﴾

آیا آنها حکم زمان جاهلیت را مى خواهند؟ چه کسى بهتر از خدا براى کسانى که اهل یقینند، حکم مى کند؟ (۵۰)

«کفّار نباید سرپرست مسلمانان باشند»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِيَاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَمَنْ يَتَوَلَّهُمْ مِنْكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴿۵۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، یهود و نصارا را سرپرست و فرمانده خود قرار ندهید. آنها بعضى شان سرپرست و فرمانده بعضى دیگرند و کسى که از شما آنها را سرپرست و فرمانده خود قرار دهد، پس قطعا او از آنها است. قطعا خدا هیچگاه مردم ستمگر را هدایت نمى کند. (۵۱)

«دلهای مریض»

فَتَرَى الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يُسَارِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَى أَنْ تُصِيبَنَا دَائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَيُصْبِحُوا عَلَى مَا أَسَرُّوا فِي أَنْفُسِهِمْ نَادِمِينَ﴿۵۲﴾

تو مى بینى کسانى را که در دلهاشان مرضى است، بر یکدیگر در ارتباط با آنها پیشى مى گیرند. مى گویند: مى ترسیم حادثه اى براى ما اتّفاق بیفتد. شاید خدا پیروزى و فتح یا حادثه دیگرى از سوى خود پیش بیاورد و این دسته از آنچه در دلهایشان پنهان داشته اند، پشیمان شوند. (۵۲)

وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا أَهَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَيْمَانِهِمْ إِنَّهُمْ لَمَعَكُمْ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَأَصْبَحُوا خَاسِرِينَ ﴿۵۳﴾

و کسانى که ایمان آورده اند مى گویند: آیا اینها همان کسانى هستند که با تأکید به خدا قسم یاد کرده اند که با شما باشند؟ اعمال آنها بى فایده شد پس زمانى براى آنها پیش آمد که خسارت و زیان کردند. (۵۳)

برداشت از آیات ۵۳ ـ ۵۱

دل های مریض

اگر انسان تزکیه نفس نکند و دلش مریض باشد، غرب زده می شود، یهود و نصاری را سرپرست خود قرار می دهد، از آنها می ترسد، خدا را در نظر نمی گیرد و حتّی اگر زمامدار باشد، جامعه اسلامی را به آنها می سپارد و فتح و پیروزی را از وابستگی به آنها می خواهد، خدا را نمی شناسد و آنها به او قطعاً خیانت می کنند و بالاخره پشیمان می شود.

«یاران امام عصر روحی فداه»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۵۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، کسى که از شما در دینش مرتد شود، خدا به زودى جمعیتى را مى آورد که آنها را خدا دوست مى دارد و آنها هم خدا را دوست مى دارند، در مقابل مؤمنین، متواضع و در مقابل کفّار، سرسخت و قدرتمندند، آنها در راه خدا جهاد مى کنند و از سرزنش هیچ ملامتگرى نمى ترسند. آن فضل خدا است که به هر کس بخواهد، مى دهد و فضل خدا شامل همه مى شود و او دانا است. (۵۴)

برداشت از آیه ۵۴

جدیت کامل

سالک الی اللّه به هیچ وجه نباید از خود سستی نشان ندهد و با جدیت به سوی خدا برود والاّ ممکن است از دینش برگردد و مبغوض خدا شود که در این صورت خدای تعالی دیگران را که هم آنها خدا را دوست دارند و هم خدا آنها را دوست دارد و در مقابل مردمان با ایمان فروتن هستند و در مقابل کفّار از خود عزّت نشان می دهند، می آورد.

سالک الی اللّه باید در راه خدای تعالی قدم در مرحله جهاد بگذارد و از ملامت مردم نترسد که این قدرت و شرح صدر فضل الهی است که به هر کس بخواهد می دهد.

«سرپرست شما خدا و رسول صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله و على بن ابيطالب عليه ‏السلام است»

إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ ﴿۵۵﴾

جز این نیست که ولىّ شما خدا و رسول او و کسانى که ایمان آورده و نماز را بپا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند، (یعنى على بن ابیطالب) مى باشند. (۵۵)

وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ ﴿۵۶﴾

و کسى که ولایت خدا و رسول او و کسانى که ایمان آورده اند (یعنى على بن ابیطالب) را قبول کند، پس قطعا حزب خدا همانها غلبه کنندگانند. (۵۶)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَكُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَالْكُفَّارَ أَوْلِيَاءَ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴿۵۷﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از آنهائى که قبل از شما به آنها کتاب داده شده که دینتان را به مسخره و بازى مى گیرند و کفّار را براى خود سرپرست انتخاب نکنید و از خدا بپرهیزید، اگر ایمان دارید. (۵۷)

وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ﴿۵۸﴾

و وقتى که شما مردم را براى نماز مى خوانید، آنها این کار شما را به مسخره و بازى مى گیرند. این عمل آنها به خاطر آن است که آنها جمعیتى هستند که عقلشان را به کار نمى اندازند. (۵۸)

برداشت از آیات ۵۸ ـ ۵۷

با کفّار دوستی نکنید

سالک الی اللّه اگر بخواهد دوستی برای خود انتخاب کند، بخصوص اگر آن دوست حالت برتری و فرماندهی بر این داشته باشد، باید از کسانی باشد که راه و روش او را بی ارزش و بازی تصور نکند و منکر راه صحیح او نباشد و تقوی را پیشه کند. اینها رفتن به مسجد و نماز و عبادت را مسخره و بازی تصور می کنند و ارتباط با خدا را اهمیت نمی دهند. این به خاطر آن است که تعقّل و تفکر نمی کنند.

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ هَلْ تَنْقِمُونَ مِنَّا إِلَّا أَنْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلُ وَأَنَّ أَكْثَرَكُمْ فَاسِقُونَ﴿۵۹﴾

بگو: اى اهل کتاب، شما از ما انتقام مى گیرید؟ آیا غیر از این است که ما به خداى یگانه و به آنچه بر ما از طرف او نازل شده و به آنچه قبل از این نازل گردیده، ایمان آورده ایم؟ و قطعا بیشتر شما فاسقید. (۵۹)

«بدترین مجازاتها»

قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ ﴿۶۰﴾

بگو: آیا به شما خبر دهم بدتر از آن پاداش در نزد خدا چیست؟ کسى که خدا لعنتش کرده باشد و بر او غضب نموده باشد و از آنها میمونها و خوکهاى مسخ کرده باشد و آنها پرستش طاغوت نموده باشند، آنها موقعیتشان بدتر است و از راه راست گمراهترند. (۶۰)

«اعمال منافقانه بنی اسرائیل»

وَإِذَا جَاءُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَقَدْ دَخَلُوا بِالْكُفْرِ وَهُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا كَانُوا يَكْتُمُونَ ﴿۶۱﴾

و زمانى که نزد شما مى آیند، مى گویند: ما ایمان آورده ایم و حال آنکه اینها قطعا با کفر نزد شما وارد شده اند و قطعا با کفر خارج مى شوند و خدا داناتر است به آنچه که آنها کتمان مى کنند. (۶۱)

وَتَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يُسَارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۶۲﴾

و زیادى از اینها را مى بینى که بر یکدیگر در گناه و اظهار دشمنى و خوردن مال حرام سرعت مى گیرند. قطعا چقدر اینها بد عمل مى کنند. (۶۲)

برداشت از آیه ۶۲

پرهیز از بدی ها

افرادی که اعتقادات صحیحی ندارند و تزکیه نفس نکرده اند با سرعت عجیبی به طرف گناه، دشمنی با یکدیگر و صفات رذیله می روند، به خوردن مال حرام می پردازند و طبعاً اعمال بدی می کنند. مسلمانان بخصوص سالکین الی اللّه باید از این کارها بپرهیزند.

لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَصْنَعُونَ ﴿۶۳﴾

چرا دانشمندان نصارا و دانشمندان یهود آنها را از سخنان گناهشان و خوردن مال حرامشان نهى نمى کنند؟ قطعا چه بد کارهائى مى کنند. (۶۳)

«دست خدا باز است»

وَقَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا وَأَلْقَيْنَا بَيْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ كُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿۶۴﴾

و یهود مى گوید: دست خدا بسته است. دست خودشان بسته باد و لعنت بر آنها به خاطر این گفتارشان باد. بلکه دستان خدا باز است، هر طور بخواهد انفاق مى کند. ولى قطعا این آیات که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیارى از آنها مى افزاید و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و بغض و کینه را قرار داده ایم. هر زمان آتش جنگى مى افروزند، خدا آن را خاموش مى کند و آنها براى فساد در زمین سعى مى کنند. و خدا فسادکنندگان را دوست نمى دارد. (۶۴)

وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَكَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۶۵﴾

و اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا داشته باشند، ما گناهان آنها را جبران مى کنیم و در بهشت پر نعمت آنها را وارد مى سازیم. (۶۵)

«احکام تورات و انجیل واقعی درست است»

وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ سَاءَ مَا يَعْمَلُونَ﴿۶۶﴾

و اگر آنها احکام تورات و انجیل و آنچه را که براى آنها از جانب پروردگارشان نازل شده بر پا بدارند، از آسمان و زمین روزى خواهند خورد. جمعى از اینها مقتصد و میانه رو هستند ولى بیشتر اینها اعمال بدى انجام مى دهند. (۶۶)

«اهمیت تبلیغ ولایت علی علیه السلام»

يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿۶۷﴾

اى فرستاده، تبلیغ کن آنچه بر تو از جانب پروردگارت (درباره خلافت على بن ابیطالب  علیه السلام) نازل شده است که اگر این کار را نکنى، تبلیغ رسالتت را (از جانب خدا) نکرده اى و خدا تو را از (شرّ) مردم نگه مى دارد، قطعا خدا مردم کافر را هدایت نمى کند. (۶۷)

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۶۸﴾

بگو: اى اهل کتاب، شما پایبند به چیزى و بر چیزى استوار نیستید، تا زمانى که احکام تورات و انجیل و آنچه از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده را (فعّال کنید و) بر پا بدارید. ولى آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر بیشتر آنها چیزى جز طغیان و کفر نمى افزاید. پس تأسّف بر قوم کافر مخور. (۶۸)

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئُونَ وَالنَّصَارَى مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۹﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده اند و کسانى که یهودى و ستاره پرست و نصارا هستند، از اینها کسانى که ایمان به خدا و روز قیامت بیاورند و عمل شایسته کنند، پس خوفى بر آنها نخواهد بود و محزون نمى شوند. (۶۹)

«عهد و پیمان از بنی اسرائیل»

لَقَدْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَأَرْسَلْنَا إِلَيْهِمْ رُسُلًا كُلَّمَا جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُهُمْ فَرِيقًا كَذَّبُوا وَفَرِيقًا يَقْتُلُونَ ﴿۷۰﴾

قطعا ما عهد و پیمان بنى اسرائیل را گرفتیم و به سوى  آنها پیامبرانى فرستادیم. ولى هر وقت پیغمبرى نزد آنها مى آمد و بر خلاف هواى نفس آنها سخنى مى گفت، جمعى (او را) تکذیب مى کردند و جمعى (او را) مى کشتند. (۷۰)

وَحَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَصَمُّوا ثُمَّ تَابَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَصَمُّوا كَثِيرٌ مِنْهُمْ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴿۷۱﴾

فکر مى کردند که امتحانى (که سبب مجازات شود،) در کار نخواهد بود. آنها کور و کر شدند، سپس خدا توبه آنها را قبول کرد، سپس بیشترى از آنها کر و کور شدند و خدا به آنچه مى کنند، بینا است. (۷۱)

لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ وَقَالَ الْمَسِيحُ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۷۲﴾

کسانى که گفتند: خدا همان مسیح بن مریم است، حتما کافر شده اند و حال آنکه مسیح گفت: اى بنى اسرائیل، خدا را بندگى کنید که پروردگار من و پروردگار شما است. قطعا کسى که به خدا شرک بیاورد، قطعا خدا بهشت را بر او حرام مى کند و جایگاه او آتش است و براى ستمگران، از یارى کنندگان کسى نیست. (۷۲)

«تثلیث باطل و غلط است»

لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۷۳﴾

قطعا کسانى که گفتند: خدا یکى از سه خدا است، کافر شده اند و حال آنکه خدائى جز خداى واحد نیست و اگر از آنچه مى گویند دست نکشند، حتما عذاب دردناکى به کافران آنها خواهد رسید. (۷۳)

أَفَلَا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۷۴﴾

چرا اینها به طرف خدا بر نمى گردند و توبه نمى کنند و از او طلب بخشش نمى نمایند؟ و (حال آنکه) خدا بخشنده مهربانى است. (۷۴)

«مسیح کیست؟»

مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ﴿۷۵﴾

مسیح پسر مریم، جز رسولى که قبل از او پیامبرانى گذشته اند چیزى نبوده و مادرش زن درستى بوده. اینها غذا مى خوردند. نگاه کن، ببین چطور ما براى آنها آیاتمان را بیان مى کنیم سپس ببین آنها چگونه از حقّ رو برمى گردانند. (۷۵)

قُلْ أَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَاللَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۷۶﴾

بگو: آیا غیر از خدا چیزى را مى پرستید که مالک ضرر و نفعى براى شما نیست؟ و خدا شنواى دانائى است. (۷۶)

«غلوّ در دین»

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَأَضَلُّوا كَثِيرًا وَضَلُّوا عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ ﴿۷۷﴾

بگو: اى اهل کتاب در دینتان بدون حقّى غلو نکنید و از هواهاى نفسانى جمعیتى که قبلاً قطعا گمراه شده اند و بسیارى از دیگران را گمراه کرده اند و از راه راست منحرف شده اند، پیروى نکنید. (۷۷)

لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ﴿۷۸﴾

لعنت شده اند کافران بنى اسرائیل به زبان داود و عیسى بن مریم. آن بخاطر این است که معصیت کردند و متجاوز بودند. (۷۸)

«نهی از منکر»

كَانُوا لَا يَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۷۹﴾

اینها یکدیگر را از منکرى که انجام مى دادند، نهى نمى کردند. چه بد کارى انجام مى دادند. (۷۹)

تَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَفِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ ﴿۸۰﴾

بیشتر آنها را مى بینى که کافران را ولىّ خود قرار مى دهند. آنها چه بد چیزى را براى خودشان جلو فرستاده اند. سِخط خدا بر آنها باد و آنها در عذاب، همیشه خواهند بود. (۸۰)

«ولایت مشرکین»

وَلَوْ كَانُوا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِيِّ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِيَاءَ وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ﴿۸۱﴾

و اگر اینها ایمان به خدا و پیغمبر و آنچه بر پیغمبر نازل شده است مى آوردند، مشرکین را صاحب اختیار خود قرار نمى دادند، ولى بیشترى از آنها فاسقند. (۸۱)

«نصاری دوستان مسلمانان اند»

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ ﴿۸۲﴾

حتماً دشمن ترین مردم نسبت به کسانى که ایمان آورده اند، یهود و کسانى که مشرک اند را خواهى یافت و حتماً نزدیکترین مردم از نظر محبّت به مؤمنین، کسانى را مى یابى که مى گویند: ما نصارا هستیم. آن به خاطر این است که جمعى از آنها عالم و رهبان اند و اینها تکبّر نمى کنند. (۸۲)

وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ يَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿۸۳﴾

و وقتى آنها مى شنوند که چیزى بر پیامبر نازل شده، مى بینى که اشک از چشمهاى آنها مى ریزد، به خاطر آنچه که از حقّ شناخته اند. آنها مى گویند: پروردگار ما، ایمان آوردیم، پس ما را با شهادت دهندگان بنویس. (۸۳)

وَمَا لَنَا لَا نُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا جَاءَنَا مِنَ الْحَقِّ وَنَطْمَعُ أَنْ يُدْخِلَنَا رَبُّنَا مَعَ الْقَوْمِ الصَّالِحِينَ ﴿۸۴﴾

و ما را چه شده که ایمان به خدا و آنچه از حقّ به ما رسیده است، نیاوریم و طمع داشته باشیم که خدا ما را با قوم صالحین در یک جا وارد کند؟ (۸۴)

فَأَثَابَهُمُ اللَّهُ بِمَا قَالُوا جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۸۵﴾

پس خدا به خاطر آنچه که گفته اند، بهشتهائى را که از زیر آن بهشتها نهرها جارى است به آنها مى دهد. آنها در آن بهشتها همیشه خواهند بود و این است جزاى نیکوکاران. (۸۵)

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿۸۶﴾

و کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند، آنها اهل جهنّم اند. (۸۶)

«غذای پاک و حلال»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحَرِّمُوا طَيِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ﴿۸۷﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، غذاهاى پاکى که خدا براى شما حلال کرده حرام نکنید و تجاوز نکنید. قطعا خدا متجاوزین را دوست ندارد. (۸۷)

وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي أَنْتُمْ بِهِ مُؤْمِنُونَ﴿۸۸﴾

و بخورید از آنچه که خدا حلال و رزقِ پاک شما قرار داده و تقواى خدائى را که شما به او ایمان دارید، رعایت کنید.  (۸۸)

«احکام قسمهای بیهوده»

لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُمُ الْأَيْمَانَ فَكَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاكِينَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِيكُمْ أَوْ كِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِيرُ رَقَبَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ ذَلِكَ كَفَّارَةُ أَيْمَانِكُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَيْمَانَكُمْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۸۹﴾

خدا شما را مؤاخذه نمى کند به خاطر قسمهاى بیهوده اى که خورده اید، ولى مؤاخذه تان مى کند به آنچه که با اعتقاد قلبى قسم خورده اید. در این صورت کفّاره این قَسَم، اطعام ده مسکین از غذاهاى متوسطى که به خانواده تان مى خورانید، یا پوشاندن این ده مسکین از لباسها یا آزاد کردن یک برده مى باشد. پس اگر کسى اینها را نیافت و نداشت، سه روز روزه بگیرد. آن کفّاره قسمهاى شما است وقتى که قسم مى خورید. (حرمت و حدود) قسم هایتان را حفظ کنید. این چنین خدا آیاتش را براى شما بیان مى کند، شاید شما شکرگزار باشید. (۸۹)

«حرمت شراب و قمار»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنْصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۹۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، جز این نیست که شراب و قمار و بتها و «ازلام» پلیدند، پست اند، نجس اند، از عمل شیطانند. پس از آن دورى کنید، شاید رستگار شوید. (۹۰)

إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ ﴿۹۱﴾

جز این نیست که شیطان مى خواهد در بین شما دشمنى و کینه بوسیله شراب و قمار بوجود بیاورد و شما را از یاد خدا و نماز مانع شود، پس آیا شما هم خوددارى خواهید کرد؟ (۹۱)

وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَاحْذَرُوا فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا عَلَى رَسُولِنَا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ ﴿۹۲﴾

و خدا و رسولش را اطاعت کنید و بترسید. پس اگر پشت کنید، پس بدانید که بر پیغمبر ما جز ابلاغ صریح رسالت چیزى نیست. (۹۲)

لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۹۳﴾

براى کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح کرده اند، اشکالى در آنچه خورده اند نیست. بخصوص وقتى که تقوا داشته و ایمان به خدا آورده و عمل صالح کرده باشند، بعد از آن هم باز تقوا را ادامه بدهند و ایمان بیاورند، باز هم تقوا را ادامه بدهند و نیکوئى بکنند و خدا نیکوکاران را دوست مى دارد. (۹۳)

برداشت از آیه ۹۳

تقوی در کارها

سالک الی اللّه باید در تمام کارها تقوای آن کار را رعایت کند. زیرا هر کاری تقوایی دارد. مثلاً تقوای مال و خوراک و ثروت این است که از راه حلال بدست آورده باشد. عمل صالح و ایمان هم باید توأم با تقوی باشد و نیکی به مردم باید با تقوی انجام گردد تا خدای تعالی آن نیکوکار را دوست داشته باشد.

«شکار در حال احرام»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ اللَّهُ بِشَيْءٍ مِنَ الصَّيْدِ تَنَالُهُ أَيْدِيكُمْ وَرِمَاحُكُمْ لِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَخَافُهُ بِالْغَيْبِ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۹۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا بوسیله چیزى از صید که در دسترس شما و تیررس شما است، امتحانتان مى کند تا خدا بداند چه کسى از او در پنهانى مى ترسد. پس کسى که بعد از آن تجاوز کند، پس براى او عذاب دردناکى است. (۹۴)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَأَنْتُمْ حُرُمٌ وَمَنْ قَتَلَهُ مِنْكُمْ مُتَعَمِّدًا فَجَزَاءٌ مِثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ يَحْكُمُ بِهِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ هَدْيًا بَالِغَ الْكَعْبَةِ أَوْ كَفَّارَةٌ طَعَامُ مَسَاكِينَ أَوْ عَدْلُ ذَلِكَ صِيَامًا لِيَذُوقَ وَبَالَ أَمْرِهِ عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ وَمَنْ عَادَ فَيَنْتَقِمُ اللَّهُ مِنْهُ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ﴿۹۵﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، در حال احرام صید را نکشید و کسى که از شما عمدا صید را بکشد، جزایش این است که مثل آن صید را از چهارپایان که دو عادل از خودتان حکم کنند که (این چهارپا،) همپایه آن صید است، به صورت قربانى و هَدْى به کعبه برساند یا آنکه به عنوان کفّاره (به مقدار قیمت آن) مساکینى را اطعام کند یا معادل آن روزه بگیرد. این به خاطر آن است که عقوبت مخالفتش را بچشد و خدا از آنچه گذشته عفو مى کند و کسى که دوباره آن کار را بکند، خدا از او انتقام مى گیرد و خدا مقتدرى صاحب انتقام است. (۹۵)

أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعًا لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُمًا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۹۶﴾

شکار دریا براى شما حلال شده است و خوردنش براى شما و براى کاروانیانتان بهره است. ولى مادامى که محرم هستید، شکار بیابان بر شما حرام است و از خدائى که به سوى او محشور مى شوید، بپرهیزید. (۹۶)

«خانه کعبه موجب حرکت مردم به سوی حقّ است»

جَعَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِلنَّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرَامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلَائِدَ ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَأَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۹۷﴾

خدا کعبه را که همان بیت اللّه الحرام است و ماه حرام را و قربانى بدون نشان را و قربانى با نشان را به خاطر اینکه مردم قیام کنند (و به وظائف اجتماعى خود عمل نمایند،) قرار داده است. آن به خاطر این است که بدانید قطعا خدا مى داند آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و خدا به هر چیزى دانا است. (۹۷)

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ وَأَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۹۸﴾

بدانید که خدا داراى عقاب سختى است و خدا بخشنده مهربانى است. (۹۸)

«پاکی و ناپاکی مساوی نیستند»

مَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا تَكْتُمُونَ ﴿۹۹﴾

بر پیامبر جز رساندن حقایق به مردم (چیزى) نیست و خدا آنچه را که اظهار مى کنید و آنچه را که پنهان مى کنید، همه را مى داند. (۹۹)

قُلْ لَا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴿۱۰۰﴾

بگو پاکى و ناپاکى مساوى نیستند ولو آنکه زیادى ناپاکان تو را به تعجّب بیندازد. پس تقواى الهى را پیشه کنید اى صاحبان مغز، شاید رستگار شوید. (۱۰۰)

«سؤالات بی فائده نکنید»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَسْأَلُوا عَنْ أَشْيَاءَ إِنْ تُبْدَ لَكُمْ تَسُؤْكُمْ وَإِنْ تَسْأَلُوا عَنْهَا حِينَ يُنَزَّلُ الْقُرْآنُ تُبْدَ لَكُمْ عَفَا اللَّهُ عَنْهَا وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿۱۰۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از چیزهاى مختلف سؤال نکنید، زیرا اگر آنها براى شما واضح شود، شما را ناراحت مى کند و اگر خواستید از آنها سؤال کنید، وقتى که قرآن نازل مى شود بپرسید تا براى شما مطالب از ناحیه وحى روشن شود. خدا از آنها گذشته است و خدا بخشنده حلیمى است. (۱۰۱)

قَدْ سَأَلَهَا قَوْمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ثُمَّ أَصْبَحُوا بِهَا كَافِرِينَ ﴿۱۰۲﴾

قطعا جمعى قبل از شما از آن سؤال کردند، سپس به آنها کافر گردیدند. (۱۰۲)

برداشت از آیات ۱۰۲ ـ ۱۰۱

کم حرف زدن

یکی از چیزهایی که سالک الی اللّه باید کاملاً رعایت کند صمت و کم حرف زدن است، بخصوص سؤلات بی مورد که اکثراً اگر حقیقت آنها ظاهر شود ناخوشایند است و اگر بتواند تنها به آنچه در قرآن نازل شده اکتفا کند و توضیح آن را از راسخین در علم و اهلش سؤل کند برایش بهتر است. زیرا تجربه از عمل گذشتگان که سؤلات بیجایی می کردند و سبب کفرشان می شد برای آنها باید کافی باشد.

«بدعتهای زمان جاهلیت»

مَا جَعَلَ اللَّهُ مِنْ بَحِيرَةٍ وَلَا سَائِبَةٍ وَلَا وَصِيلَةٍ وَلَا حَامٍ وَلَكِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَأَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۱۰۳﴾

خدا هیچ گونه «بحیره» و «سائبه» و «وصیله» و «حام» [۱] را قرار نداده است ولی کسانی که کافر شده اند، بر خدا دروغ می بندند و اکثرشان تعقّل نمی کنند. (۱۰۳)

[۱]  ــ «بحيره» حيوانى بود كه پنج بار زائيده بود و پنجمين آنها مادّه بود. گوش اين حيوان را می شكافتند و او را آزاد می ‏گذاشتند و اسم او را بحيره می گفتند و كسى حقّ نداشت او را محدود كند.

«سائبه» شترى بود كه دوازده بار زائيده بود، آن را هم آزاد می ‏گذاشتند و كسى حقّ كشتن و سوار شدنش را نداشت.

«وصيله» به گوسفندى می گفتند كه هفت بار زائيده بود و يا دوقلو زائيده بود. كشتن اين گوسفند را هم حرام می ‏دانستند.

«حام» به حيوان نرى می ‏گفتند كه بوسيله آن، حيوانات ماده باردار می ‏شدند. وقتى ده بار حيوانات ماده را باردار می ‏كرد، كسى حقّ سوار شدن آن را نداشت و آزاد بود. اينها رسوم زمان جاهليّت بود.

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ ﴿۱۰۴﴾

و وقتى که به آنها گفته مى شود که به سوى آنچه خدا نازل کرده و به سوى پیغمبر بیائید، مى گویند: براى ما آنچه را یافته ایم که پدرانمان بر آن بوده اند، کافى است. اگر چه پدران آنها هیچ چیز ندانند و هدایت نشده باشند. (۱۰۴)

برداشت از آیات ۱۰۴ ـ ۱۰۳

عقل و خرد

عقل همان معارف و حقایقی است که در عالم ارواح از ارواح عقل کل یعنی خاتم الانبیاء و ائمّه اطهار علیهم السلام یاد گرفته ایم می باشد. این علوم و حقایق ما را عقال می کند و نمی گذارد به طرف گناه و صفات رذیله برویم ولی شیطان و نفس امّاره ما را به سوی بدی ها می کشانند، به ما دروغ تعلیم می دهند و ما را از عقل دور می کنند. لذا کسانی که به خدای تعالی کافرند و بر او دروغ می بندند عقلشان را به کار نمی اندازند و به آنچه خدای تعالی بر پیامبرش نازل فرموده پشت می کنند و می گویند: «آنچه پدرانمان به ما داده اند برای ما کافی است» با آنکه می دانند پدرانشان علمی نداشته اند و راهی را بلد نبوده اند.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۱۰۵﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید! خودتان را مواظب باشید. اگر دیگران گمراه شوند و شما هدایت شده باشید، به شما ضررى نمى خورد. برگشت همه شما به سوى خدا است. خدا آنجا به شما مى فهماند که چگونه عمل کرده اید. (۱۰۵)

«شهادت دو عادل برای وصیت کردن»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا شَهَادَةُ بَيْنِكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ حِينَ الْوَصِيَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِنْكُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَيْرِكُمْ إِنْ أَنْتُمْ ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَأَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِنْ بَعْدِ الصَّلَاةِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لَا نَشْتَرِي بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ كَانَ ذَا قُرْبَى وَلَا نَكْتُمُ شَهَادَةَ اللَّهِ إِنَّا إِذًا لَمِنَ الْآثِمِينَ﴿۱۰۶﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، در موقعى که مرگ یکى از شما مى رسد و موقع وصیت مى شود، دو نفر را که عادل باشند از خودتان، براى وصیتتان شاهد بگیرید و یا اگر شما در مسافرت بودید و مصیبت مرگ به شما رسید، از دیگران که غیر از شما هستند شاهد بگیرید. و اگر (در وقت اداى شهادت در راستگوئى آنها) شک کردید، آنها را بعد از نماز نگاه دارید تا به خدا قسم بخورند که ما حاضر نیستیم حقّ را به هیچ قیمتى بفروشیم ولو اینکه در مورد اقواممان باشد و شهادت الهى را کتمان نمى کنیم، زیرا در این صورت از گنهکاران خواهیم بود. (۱۰۶)

فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا مِنَ الَّذِينَ اسْتَحَقَّ عَلَيْهِمُ الْأَوْلَيَانِ فَيُقْسِمَانِ بِاللَّهِ لَشَهَادَتُنَا أَحَقُّ مِنْ شَهَادَتِهِمَا وَمَا اعْتَدَيْنَا إِنَّا إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ﴿۱۰۷﴾

و اگر اطّلاعى پیدا کردید بر اینکه آن دو نفر مرتکب گناهى شده اند، دو نفر از کسانى که نسبت به میت اولى باشند، به جاى آن دو قرار مى گیرند و قسم به خدا مى خورند که قطعا شهادت و گواهى ما از گواهى آن دو نفر به حقّ نزدیکتر باشد و ما تجاوز نخواهیم کرد که اگر این چنین کردیم، از ظالمین خواهیم بود. (۱۰۷)

ذَلِكَ أَدْنَى أَنْ يَأْتُوا بِالشَّهَادَةِ عَلَى وَجْهِهَا أَوْ يَخَافُوا أَنْ تُرَدَّ أَيْمَانٌ بَعْدَ أَيْمَانِهِمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاسْمَعُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿۱۰۸﴾

آن (کار) نزدیکتر است به اینکه گواهى به حقّ دهند و یا بترسند که سوگندها و قسمهاى دیگران جاى سوگندهاى آنها را بگیرد و از خدا بپرهیزید و گوش دهید و خدا قوم فاسق را هدایت نمى کند. (۱۰۸)

«اجتماع پیامبران در محضر خدا»

يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿۱۰۹﴾

روزى که خدا پیامبران را جمع کند و بفرماید: چه پاسخى به شما داده شد؟ مى گویند: ما را هیچ علمى نیست. توئى که به همه پنهانیها بسیار دانا هستى. (۱۰۹)

«نعمتهای خدا بر حضرت عیسی علیه السلام»

إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَإِذْ كَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْكَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ﴿۱۱۰﴾

وقتى که خدا فرمود: اى عیسى بن مریم، بیاد بیاور نعمت مرا که براى تو و براى مادرت دادم آن وقتى که تو را بوسیله روح القدس تأیید کردم، در گهواره و در میانسالى با مردم سخن گفتى و آن وقتى که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل تعلیم دادم و آن وقتى که به اذن من از گِل به شکل پرنده اى مى ساختى، بعد در آن مى دمیدى، ناگهان او با اذن من پرنده اى مى شد و تو کور مادرزاد و مبتلاى به بیمارى پیسى را به اذن من شفا مى دادى و آن وقتى که مردگان را به اذن من بیرون مى آوردى (و زنده مى کردى) و وقتى که بنى اسرائیل را مانع شدم از (اینکه به) تو آسیبى برسانند، در آن موقع دلائل روشنى براى آنها آوردى ولى جمعى از کافران آنها گفتند: اینها جز سحر واضحى چیزى نیست. (۱۱۰)

وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُوا بِي وَبِرَسُولِي قَالُوا آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ ﴿۱۱۱﴾

و آن زمانى را که به حواریون وحى کردم که به من و به فرستاده من ایمان بیاورید، آنها گفتند: ایمان آوردیم و شاهد باش که قطعا ما مسلمانیم. (۱۱۱)

«نزول مائده آسمانی»

إِذْ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ هَلْ يَسْتَطِيعُ رَبُّكَ أَنْ يُنَزِّلَ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۱۲﴾

وقتى که حواریون گفتند: اى عیسى بن مریم، آیا پروردگارت مى تواند غذاى آماده اى از آسمان براى ما نازل کند؟ او در جواب گفت: از خدا بپرهیزید اگر با ایمانید. (۱۱۲)

قَالُوا نُرِيدُ أَنْ نَأْكُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَكُونَ عَلَيْهَا مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۱۱۳﴾

آنها گفتند: مى خواهیم از آن بخوریم و دلهاى ما مطمئن گردد و بدانیم که تو به ما راست گفته اى و ما بر آن از شهادت دهندگان باشیم. (۱۱۳)

قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَائِدَةً مِنَ السَّمَاءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿۱۱۴﴾

عیسى بن مریم عرض کرد: خدایا، پروردگار ما، از آسمان غذائى براى ما بفرست تا براى اوّل و آخر ما عیدى باشد و نشانه اى از تو باشد و روزى ده ما را و تو بهترین روزى دهندگانى. (۱۱۴)

قَالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَا أُعَذِّبُهُ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿۱۱۵﴾

خدا فرمود: من آن را نازل مى کنم بر شما، ولى کسى که بعد از آن از شما کافر شود، پس من او را عذابى مى کنم که احدى از جهانیان را آن گونه عذاب نکرده باشم. (۱۱۵)

«توبیخ خدای تعالی»

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ ﴿۱۱۶﴾

و آن وقتى که خدا فرمود: اى عیسى بن مریم، آیا تو به مردم گفتى که من و مادرم را به عنوان دو خدا غیر از خدا انتخاب کنید؟ او گفت: تو منزّهى. من حقّ ندارم آنچه را که حقّ من نیست بگویم. اگر این گونه سخنى گفته باشم، تو آن را مى دانى. تو از آنچه در قلب من است آگاهى، ولى من آنچه را که در ذات تو است نمى دانم. قطعا تو از تمام پنهانیها بسیار بسیار با خبرى. (۱۱۶)

مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿۱۱۷﴾

من چیزى جز آنچه تو آن را به من دستور داده اى، به آنها نگفته ام (من فقط گفته ام) که عبادت کنید خدا را که پروردگار من و پروردگار شما است و من خودم بر آنها تا مدّتى که در بین آنها بودم، شاهد بودم، ولى وقتى که مرا از میانشان بردى، تو خودت مراقب آنها بودى و تو بر هر چیزى گواهى. (۱۱۷)

إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۱۸﴾

اگر آنها را مجازات و عذاب کنى، پس آنها بندگان تواَند و اگر آنان را ببخشى، قطعا تو عزیز حکیمى هستى. (۱۱۸)

قَالَ اللَّهُ هَذَا يَوْمُ يَنْفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۱۹﴾

خدا فرمود: امروز روزى است که راستى راستگویان به آنها نفع مى بخشد. براى آنها بهشتهائى است که از زیر درختان آن بهشتها نهرها جارى است و دائما در آن باقى هستند و خدا از آنها راضى است و آنها از خدا راضى هستند. آن فوز و رستگارى عظیمى است. (۱۱۹)

لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۲۰﴾

مالکیت آسمانها و زمین و آنچه در بین اینها است، مال خدا است و او بر هر چیزى قادر است. ﴿۱۲۰﴾

برداشت از آیات ۱۲۰ ـ ۱۱۹

عادت به درستی و صداقت

سالک الی اللّه باید تا می تواند خود را به راستی و درستی و صداقت و سلامت نفس عادت دهد. زیرا برای او از صداقت و درستی چیزی در دنیا و آخرت بهتر نخواهد بود، بزرگترین فایده ای که از صداقتش می برد اولاً بهشتی است که همیشه در آن خواهد بود و هم خدا از او راضی است و هم او از خدا راضی می شود و این بزرگترین پیروزی برای او است.

سوره مبارکه فیل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

«قصّه اصحاب فيل»

أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ ﴿۱﴾

آيا نديدی پروردگارت با فيل سواران چه كرد؟(۱)

أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ ﴿۲﴾

آيا نقشه ‏های آنها را بر باد نداد؟(۲)

وَ أَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ ﴿۳﴾

و بر آنها پرنده ابابيل را فرستاد.(۳)

تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ ﴿۴﴾

که سنگهایى از گِل سخت به طرف آنها پرتاب کردند. (۴)

فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ ﴿۵﴾

پس آنها را همچون كاه جويده شده قرارشان داد.(۵)

برداشت از آيات ۵-۱

كبر و غرور

سالک الى اللّه نبايد داراى كبر و غرور و خودخواهى باشد كه خداى تعالى به وسيله كوچک ترين چيزى اگر بخواهد او را از بين می ‏برد و درهم می كوبد.

 

سوره مبارکه قریش

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« ييلاق و قشلاق كردن قريش »

لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ ﴿۱﴾

برای الفت قريش با يكديگر،(۱)

إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَالصَّيْفِ ﴿۲﴾

الفت آنها در سفر زمستان و تابستان،(۲)

فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَيْتِ ﴿۳﴾

پس بايد پروردگار اين خانه را عبادت كنند.(۳)

الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ ﴿۴﴾

آن كسی كه در گرسنگی طعامشان داد و از ترس امنيّتشان بخشيد.(۴)

برداشت از آيات ۴-۱

الفت و مهربانى

سالک الى اللّه بايد در رفت و آمدها الفت و دوستى را با هم كيشانش حفظ كند و خداى خانه كعبه كه او را از گرسنگى و ترس نجات داده بندگى خالصانه نمايد

 

سوره مبارکه ماعون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« اهميّت محبّت به يتيم ها »

أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ﴿۱﴾

آيا ديدی كسی را كه دين را تكذيب نمود؟ (۱)

فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ ﴿۲﴾

پس آن كسی است كه يتيم را با بی‏ مهری دور می‏ كند. (۲)

وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿۳﴾

و بر اطعام مساكين مردم را تشويق نمی‏ كند. (۳)

فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ﴿۴﴾

پس وای بر نمازگزاران. (۴)

الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾

آن كسانی كه آنها در نمازشان سهل‏ انگاری می‏ كنند. (۵)

الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ ﴿۶﴾

همان كسانی كه آنها ريا می‏ كنند. (۶)

وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﴿۷﴾

و مردم را از وسائل ضروری زندگی منع می ‏نمايند. (۷)

برداشت از آيات ۷-۱

شکر الهی

سالک الى اللّه نبايد راه و روش دين مقدس اسلام را تكذيب كند، با يتيم‏ ها بی ‏مهرى نمايد. و مساكين را اطعام نكند. و بلكه بايد مردم را وادار به اطعام آنها نمايد و آن قدر در نماز توجه داشته باشد كه سهل انگارى و سهو نكند و ريا در نماز ننمايد و مردم را از وسائل ضرورى زندگى منع نكند.

 

سوره مبارکه کوثر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« اعطای الهی فاطمه زهرا علیهاالسلام به پیامبر اکرم صلی ‏الله‏ عليه ‏و‏آله »

إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ﴿۱﴾

قطعا ما به تو «کوثر» عطا كردیم. (۱)

فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ﴿۲﴾

پس برای پروردگارت نماز بخوان و شتر قربانی کن. (۲)

إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿۳﴾

قطعا دشمن تو او است که نسلش قطع خواهد شد. (۳)

برداشت از آيات ۳-۱

حکمت و خير کثیر

سالک الی اللّه اگر تزکیه نفس كامل كند و خود را از آلودگی ها پاک نمايد خدا به او كوثر عنايت می كند آن کوثری كه به معنى خير کثیر است و خير كثيری كه به معنى حکمت است كه فرموده: «و من يؤتى الحكمة فقد اوتى خيرا كثيرا» و اگر انسان به اين مقام رسید باید نماز بخواند شكر پروردگار را بنماید که دشمنش نابود می‏ شود.

 

سوره مبارکه کافرون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« قاطعيّت در مقابل کفّار نسبت به بندگی خدا »

قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿۱﴾

بگو: ای کافران، (۱)

لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿۲﴾

من عبادت نمی‏ كنم، آنچه را كه شما می‏ پرستيد. (۲)

وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۳﴾

و شما عبادت نمی‏ كنيد، آنچه را که من می‏ پرستم. (۳)

وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَا عَبَدْتُمْ ﴿۴﴾

و من بندگی نمی ‏كنم، آنچه را كه شما عبادت می كنيد. (۴)

وَلَا أَنْتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿۵﴾

و شما نمی پرستید، آنچه را كه من می ‏پرستم. (۵)

لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿۶﴾

دین شما براى شما باشد و براى من دین خودم خواهد بود. (۶)

برداشت از آيات ۶-۱

بندگى کامل

سالک الى اللّه بايد در مرحله عبودیت که هفتمين مرحله سير و سلوک است از كسانى كه حقيقت را مى‏ پوشانند و كفران نعمتى را مى كنند و يا به خدا و قيامت كافر مى ‏شوند تبرى كند و صف خود را از صف آنها جدا كند و رسما و جدا خود را با آنها مخلوط نکند.

 

سوره مبارکه نصر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« فتح و پيروزی مسلمين »

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿۱﴾

زمانی كه یاری خدا و پيروزی برسد. (۱)

وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿۲﴾

و ببينی كه مردم در دين خدا دسته دسته وارد می ‏شوند. (۲)

فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿۳﴾

پس تسبیح با حمد پروردگارت را به جا آور و از او طلب بخشش كن. قطعا او بسیار توبه ‏پذیر است. (۳)

برداشت از آيات ۳-۱

ظهور امام عصر علیه‏ السلام

سالك الى اللّه بايد منتظر فتح و پيروزى و يارى پروردگار باشد، در انتظار ظهور حضرت ولى عصر ارواحنا فداه باشد كه وقتى آن حضرت ظهور كند مردم دسته دسته وارد دين خدا مى ‏شوند و دنیا را آن حضرت پر از عدل و داد می كند و باید به خاطر این جهت تسبیح و حمد پروردگار را بگوید و استغفار و توبه كند.

 

سوره مبارکه توحید

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« شناسنامه ذات مقدّس پروردگار »

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾

بگو: او خدای يكتا است. (۱)

اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾

خدائی كه جوف ندارد. (۲)

لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿۳﴾

از ذاتش چيزی توليد نمی ‏شود و از چيزی توليد نشده است. (۳)

وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿۴﴾

و برای او هرگز احدی همتا نخواهد بود. (۴)

سوره مبارکه مسد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« مجازات ابولهب و زنش »

تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَبٍ وَتَبَّ ﴿۱﴾

بريده باد هر دو دست ابی‏ لهب و بريده شد. (۱)

مَا أَغْنَى عَنْهُ مَالُهُ وَمَا كَسَبَ ﴿۲﴾

مال او و آنچه به دست آورده، او را از آن بی ‏نياز نكرد. (۲)

سَيَصْلَى نَارًا ذَاتَ لَهَبٍ ﴿۳﴾

به زودی وارد آتش شعله ‏ور می‏ شود. (۳)

وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ ﴿۴﴾

و زنش هيزم ‏كش دوزخ است. (۴)

فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ﴿۵﴾

در گردنش ريسمانی از ليف خرما است. (۵)

برداشت از آیات ۵-۱

دوری از رسول اللّه صلی ‏الله‏ علیه‏ و ‏آله

سالک الی اللّه نباید آن قدر خود را از رسول اكرم صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله دور كند كه مورد غضب پروردگار واقع شود و مال و فعالیت هایش او را بی نیاز از چیزی نكند.

 

سوره مبارکه فلق

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« پناه بردن به خدا از مخلوق »

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿۱﴾

بگو: پناه می‏ برم به پروردگار صبح، (۱)

مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿۲﴾

از شرّ آنچه خلق كرده است. (۲)

وَمِنْ شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿۳﴾

و از شرّ موجودات شرور، در وقتی كه شب وارد می ‏شود. (۳)

وَمِنْ شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِي الْعُقَدِ ﴿۴﴾

و از شرّ زنانی كه در گره‏ ها می‏ دمند. (۴)

وَمِنْ شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿۵﴾

و از شرّ حسود، وقتی كه حسادت می‏ كند.(۵)

برداشت از آيات ۵-۱

شر حسود

سالک الى اللّه بايد از شر مخلوق خدا و از شر موجودات شرور و از شر زن هايى كه به سحر و جادو در گره ها مى‏ دمند و از شر حسود به خدا پناه ببرد.

 

سوره مبارکه نساء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«خلقت انسان»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾

اى مردم، از پروردگارتان که شما را از یک انسان خلق کرد، بپرهیزید. و از جنس همان انسان همسرش را خلق فرمود و از آن دو نفر، مردان و زنان زیادى (در زمین) منتشر ساخت و از خدائى که وقتى از یکدیگر چیزى مى خواهید، نام او را مى برید و از قطع رحم بپرهیزید. قطعا خدا مراقب شما است. (۱)

برداشت از آيه ۱

مراحل تقوی
تقوی داری سه مرحله است؛ يعنی با پيمودن مراحل تزکيه نفس تقوی رشد می کند.
در مرحله اول واجب و لازم است که انسان در رديف يقظه و توبه خود را مجبور به ترک گناه و انجام واجبات کند.
در مرحله دوم در رديف استقامت و صراط مستقيم تقوی تقويت می شود و سالک الی اللّه با کمال استقامت در صراط مستقيم به سوی تزکيه نفس می رود و به همين ترتيب وقتی هفت مرحله تزکيه نفس تمام شود به هر سه مرحله تقوی موفّق شده. يعنی به مقام اعتصام که مرحله کامل تقوی است رسيده که ترک گناه نه آن که تنها برای او مشکل نيست بلکه نمی تواند گناه بکند؛ يعنی معرفتش و کمالاتش به او اجازه نمی دهد که گناهی انجام دهد و از ترک گناه لذّت می برد.

«سفارش درباره يتيمها»

وَآتُوا الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا ﴿۲﴾

و به یتیمها اموالشان را بدهید و مال بد خود را با مال خوب آنها عوض نکنید و اموال آنها را با اموال خودتان نخورید. قطعا این عمل، گناه بزرگى است. (۲)

وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا ﴿۳﴾

و اگر ترسیدید که عدالت را در خصوص یتیمها رعایت نکنید، پس با زنانى که براى شما پاک اند با دو یا سه یا چهار همسر مى توانید ازدواج کنید و اگر مى ترسید در بین آنها عدالت را رعایت نکنید، پس تنها یک همسر بگیرید و یا از زنانى که مالک آنهائید، استفاده کنید. آن کار از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى کند. (۳)

«ازدواج با همسران و مَهر آنها»

وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا ﴿۴﴾

و مَهر زنان را به عنوان یک بدهى بپردازید و اگر آنها چیزى از مَهر خود را با رضایت خاطر به شما بخشیدند بخورید، براى شما گوارا و پاکیزه است. (۴)

وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا ﴿۵﴾

و اموال خود را که خدا آن را وسیله استحکام زندگى شما قرار داده، بدست سفیه ها (و احمقها) نسپارید ولى از آن به آنها غذا و لباس بدهید و آنها را بپوشانید و با آنها حرف خوب بزنید و خوب صحبت کنید. (۵)

«اموال يتيمها»

وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا ﴿۶﴾

و یتیمها را وقتى به حدّ بلوغ و ازدواج رسیدند، امتحان کنید. اگر در آنها رشد و عقل یافتید، پس اموالشان را به آنها بدهید و قبل از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روى اسراف و عجله نخورید. و کسى که ثروتمند است، حتماً از برداشتن حقّ الزحمه خوددارى کند و کسى که فقیر است، پس مطابق عرف از اموال آنها به عنوان حقّ الزحمه بخورد. و وقتى که اموالشان را به آنها رد کردید، پس بر آنها شاهد بگیرید و خدا براى حساب نگه داشتن کفایت مى کند. (۶)

«سهم ارث»

لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا ﴿۷﴾

براى مردها از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث مى گذارند، سهمى است و براى زنها از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث مى گذارند، سهمى خواهد بود. فرقى نمى کند آن اموال کم باشد یا زیاد، سهمى است که تعیین شده است و باید پرداخت شود. (۷)

وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا ﴿۸﴾

و وقتى که ارث تقسیم مى شود، خویشاوندان و یتیمان و مستمندان حضور دارند، چیزى از آن اموال را به آنها بدهید و با آنها (خوب حرف بزنید و) خوب صحبت کنید. (۸)

وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا ﴿۹﴾

و باید (از روى محبّت) بترسند، کسانى که از آینده فرزندان ناتوان خود که به یادگار بعد از خود مى گذارند، اگر بر آنها مى ترسند، پس باید تقواى الهى را پیشه کنند و حتماً سخن محکمى (درباره آنها) بگویند. (۹)

إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا ﴿۱۰﴾

قطعا کسانى که اموال یتیمها را به ظلم مى خورند، جز این نیست که آنها در شکمهایشان آتشى را مى خورند و به همین زودى آنها به سوى آتش جهنّم روانه خواهند شد. (۱۰)

يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۱﴾

خدا درباره فرزندانتان به شما توصیه مى کند که سهم پسر به اندازه سهم دو دختر است و اگر فرزندان شما بیش از دو دختر باشد، دو سوّم میراث مال آنها است و اگر یک دختر باشد، نیمى از میراث مال او است. و براى هر یک از پدر و مادر یک ششم میراث است. این در صورتى است که میت فرزند داشته باشد و اگر فرزندى نداشته باشد و تنها پدر و مادر وارث او باشند، براى مادرش یک سوّم (و بقیه مال پدر است) و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش یک ششم از ارث را مى برد. (این) بعد از انجام وصیتى است که او کرده و بعد از اداى دِین او، (اینها هست.) شما نمى دانید پدران و فرزندانتان، کدام یک نفعشان به شما نزدیک تر است. این فریضه الهى است و قطعا خدا داناى حکیمى است. (۱۱)

وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴿۱۲﴾

و براى شما نصف آنچه زنهایتان مى گذارند، مى باشد. این در صورتى است که براى همسران شما فرزندى نباشد. پس اگر براى آنها فرزند باشد، یک چهارم از ماترک زنهایتان مال شما است، بعد از وصیتى که کرده اند یا دِین (که باید ادا شود) و براى زنهایتان هم یک چهارم از آن چیزى است که گذاشته اید. این در صورتى است که شما فرزندى نداشته باشید ولى اگر شما فرزندى داشته باشید، براى زنهایتان یک هشتم از آنچه که مى گذارید بعد از آن که به وصیت هایتان عمل کرده باشند یا دِین (که بایستى ادا شود)، مى باشد. و اگر مردى باشد که خواهر یا برادر از او ارث مى برند، یا زنى که برادر یا خواهرى دارد، سهم هر کدام یک ششم است و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوّم شریک اند، پس از انجام وصیتى که شده و اداى دِین که باید ادا شود. این به آنها ضررى نمى زند. این سفارش از جانب خدا است و خدا داناى حلیمى است. (۱۲)

تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۳﴾

اینها حدود الهى است و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، خدا او را در بهشتهائى که از زیر درختان آنها نهرها جارى است و همیشه در آن بهشتها خواهند بود، داخل مى کند و این موفّقیت و فوز عظیمى است. (۱۳)

وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۱۴﴾

و کسى که خدا و رسولش را معصیت کند و به حدود الهى تعدّى نماید، خدا او را در آتشى که همیشه در او خواهد بود داخل مى کند و براى او عذاب خوارکننده اى است. (۱۴)

«حکم زِنا و عذاب آن»

وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا ﴿۱۵﴾

و کسانى که از زنان شما مرتکب زنا مى شوند، پس چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد باید براى آنها حاضر کنید و اگر گواهى دادند، پس آنها را در خانه ها حبس کنید تا وقتى که مرگ آنها را از بین ببرد، یا اینکه خدا براى آنها راهى باز کند. (۱۵)

وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا ﴿۱۶﴾

و از میان شما مردان و زنانى که مرتکب آن کار مى شوند، آنها را اذیت کنید. پس اگر توبه کردند و خود را اصلاح کردند، پس از آنها بگذرید. قطعا خدا توبه پذیر مهربانى است. (۱۶)

«توبه برای کيست؟»

إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۷﴾

جز این نیست که توبه از طرف خدا تنها براى کسانى خواهد بود که کار بد را از روى جهالت و نادانى انجام مى دهند، بعد زود توبه مى کنند پس خدا توبه چنین افرادى را مى پذیرد و خدا داناى حکیمى است. (۱۷)

وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۸﴾

و توبه اى نیست براى کسانى که کارهاى بد مى کنند و تنها وقتى که مرگ یکى از آنها مى رسد، مى گوید: من الآن توبه کردم و نه براى کسانى که در حال کفر از دنیا مى روند. اینها را ما عذاب دردناکى برایشان فراهم کرده ایم. (۱۸)

برداشت از آيات ۱۸ ـ ۱۷

مرحله توبه

مرحله توبه مرحله کليدی سير الی اللّه است و بهترين توبه ها توبه نصوح است؛ يعنی شخص تائب نبايد دوباره به سوی گناه برود. يا لااقل تصميم بر ترک گناه صد در صد داشته باشد و به مجرد آن که گناهی روی جهالت مرتکب شد فوراً توبه کند تا خدای تعالی توبه او را بپذيرد ولی اگر تا دم مرگ توبه نکرد و وقتی احساس سکرات موت را نمود به فکر توبه کردن بيفتد خدای تعالی از او نمی پذيرد، زيرا ديگر نمی تواند به سوی تزکيه نفس حرکت کند.

«سفارش در خصوص زنها»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا ﴿۱۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، حلال نیست براى شما که از زنان از روى اکراه ارث ببرید. و آنها را تحت فشار قرار ندهید که بتوانید قسمتى از آنچه به آنها داده اید (از مَهر و غیره) را ببرید، مگر اینکه آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند. و با آنان خوب معاشرت و رفتار کنید. پس اگر از آنها کراهت داشتید، چه بسا امید است اینکه چیزى را شما اکراه داشته باشید ولى خدا در آن خیر زیادى قرار داده باشد. (۱۹)

«ازدواج مجدّد و مَهر زنها»

وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا ﴿۲۰﴾

و اگر اراده کردید که همسر دیگرى به جاى همسر قبلى انتخاب کنید و مال فراوانى به یکى از آنها پرداختید، چیزى از آن را نباید پس بگیرید. آیا شما براى پس گرفتن مهر از زنانتان به تهمت و گناه آشکارا متوسّل خواهید شد؟ (۲۰)

وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا ﴿۲۱﴾

و چگونه آن مهر را پس مى گیرید؟ و حال آنکه شما با یکدیگر تماس و آمیزش کاملى داشته اید و آنها از شما پیمان محکمى گرفته اند. (۲۱)

«ازدواج با نامادری»

وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا ﴿۲۲﴾

با زنهائى که پدران شما با آنها ازدواج کرده اند ازدواج نکنید، مگر آنچه در قبل انجام شده است. قطعا این کار، عمل زشت و تنفّرآور و راه بد و ناصحیحى است. (۲۲)

«زنهائی که ازدواج با آنها بر مردان حرام است»

حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۲۳﴾

حرام شده است بر شما، مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمّه هایتان و خاله هایتان و دختران برادرتان و دختران خواهرتان و مادرانى که شما را شیر داده اند و خواهران رضاعى شما و مادران همسرتان و دختران همسرتان که در دامن شما پرورش یافته از همسرانى که (با آنها آمیزش جنسى داشته اید و) دخول انجام داده اید و اگر (با آنها آمیزش جنسى نکرده و) دخول انجام نداده اید، براى شما (ازدواج با آنها) مانعى ندارد. و همین طور همسران پسرانتان که از نسل شما هستند، حرام است و جمع میان دو خواهر، مگر آنچه در گذشته واقع شده نیز حرام است. و قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. (۲۳)

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴿۲۴﴾

و زنان شوهردار، مگر آنهائى را که مالک شده اید نیز بر شما حرام است. اینها احکامى است که خداوند براى شما مقرّر داشته است. امّا زنهاى دیگر غیر از این دسته براى شما حلال شده است که با اموال خودتان آنها را اختیار کنید، در حالى که شما پاکدامن باشید و از زِنا خوددارى کنید و زنانى را که متعه مى کنید، واجب است مَهر آنها را نیز بپردازید و گناهى براى شما نیست در آنچه بعد از تعیین مَهر با یکدیگر توافق کرده اید. قطعا خدا داناى حکیمى است. (۲۴)

«ازدواج با کنيزان»

وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴿۲۵﴾

و از شما کسانى که نمى توانند با زنان پاک و با ایمان بخاطر تنگدستى ازدواج کنند، مى توانند با زنهائى که پاکند از میان بردگان و کنیزان با ایمان که خریده اید و در اختیار دارید ازدواج نمایند و خدا به ایمان شما آگاهتر است و همه شما از اعضاى یکدیگرید و با آنها با اجازه صاحبانشان ازدواج کنید و مَهرشان را با خوبى به خودشان بدهید، به شرط آنکه پاکدامن باشند و به طور آشکارا مرتکب زنا نشوند و دوست پنهانى نگرفته باشند. پس در صورتى که شوهر انتخاب کرده باشند و مرتکب عمل زشتى بشوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (حکم ازدواج با کنیزان) براى کسانى است از شما که مى ترسند به زحمت بیفتند. ولى اگر از ازدواج خوددارى کنید، براى شما بهتر است. و خداوند آمرزنده مهربانى است. (۲۵)

«پذيرش توبه»

يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶﴾

خدا مى خواهد راههاى سعادت را براى شما بیان کند و به سنّتهاى کسانى که قبل از شما بوده اند راهنمائى تان نماید و توبه تان را بپذیرد و خدا داناى حکیمى است. (۲۶)

«قبولی توبه»

وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا ﴿۲۷﴾

و خدا مى خواهد توبه شما را قبول کند. ولى کسانى که مى خواهند پیروى از شهوات بکنند، مایلند شما کاملاً منحرف شوید. (۲۷)

يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا ﴿۲۸﴾

خدا مى خواهد کار را براى شما آسان کند و تخفیف دهد. و انسان ضعیف آفریده شده است. (۲۸)

برداشت از آيات ۲۸ ـ ۲۶

بيان حقايق و توبه

خدای تعالی به قدری به سالکين الی اللّه مهربان است که اراده فرموده همه حقايق را برای آنها بيان کند، آنها را به راه راست هدايت فرمايد و توبه آنها را قبول کند ولی شيطان سيرتانی که پيرو شهوت رانی ها هستند مايلند که آنها را به خود گرايش دهند تا گمراه نمايند که نبايد به آنها توجّه نمود ولی خدای تعالی به سالکين الی اللّه کمک می کند و برای آنها مشکلات را تخفيف می دهد.

«مال مردم را نخوريد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴿۲۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را بین خود به نادرستى نخورید. مگر اینکه تجارتى در میان باشد که با رضایت طرفین شما انجام گیرد. و خودکشى نکنید. قطعا خدا نسبت به شما مهربان است. (۲۹)

وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿۳۰﴾

و کسى که این عمل را از روى دشمنى و ظلم انجام دهد، به زودى او را در آتشى قرارش مى دهیم. و این کار براى خدا آسان است. (۳۰)

«کفّاره گناهان بزرگ»

إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا  كَرِيمًا ﴿۳۱﴾

اگر از گناهان بزرگى که نهى شده اید پرهیز و اجتناب نمائید، ما گناهان کوچک شما را جبران مى کنیم و شما را در محلّ خوبى وارد مى سازیم. (۳۱)

برداشت از آيه ۳۱

جبران گناهان

خدای تعالی به قدری مهربان است که اگر مردم با ايمان بخواهند به سوی خدا حرکت کنند و توبه نمايند، اگر از گناهان کبيره دوری کنند خدای تعالی علاوه بر آن که از گناهانشان می گذرد به آنها اجازه ورود به مراحل کمالات را می دهد و آنها را موفّق به سير و سلوک می نمايد.

«آرزوهای بی جا»

وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۳۲﴾

و فضیلتهائى را که خدا براى بعضى از شما نسبت به بعضى قرار داده، آرزو نکنید. براى مردان از آنچه کسب مى کنند نصیبى است و براى زنان از آنچه کسب مى کنند نیز نصیبى است و از فضل خدا سؤال کنید. قطعا خدا به هر چیزى دانا است. (۳۲)

برداشت از آيه ۳۲

نتيجه جديّت

سالک الی اللّه بايد بداند که هر کسی به قدر فعّاليّت و جدّيتش دارای فضيلت و کمال می شود و کسی نبايد بدون آن که زحمتی بکشد آرزوی کمالاتی که به ديگران داده شده داشته باشد ولی در عين حال پس از جديّت از فضل خدای تعالی هم درخواست کند که او را موفّق به تزکيه نفس و کمالات بفرمايد.

«برای هر کسی بايد سرپرستی باشد»

وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا ﴿۳۳﴾

براى هر کسى سرپرستها و وارثهائى قرار داده ایم که از میراث پدر و مادر و نزدیکان ارث ببرند و کسانى که با آنها پیمان بسته اید، پس نصیبشان و حقّشان را بپردازید، قطعا خدا بر هر چیزى شاهد خواهد بود. (۳۳)

«مردان سرپرست زنانند»

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا ﴿۳۴﴾

مردان سرپرست زنان اند و تسلّط بر آنها دارند. این به خاطر برتریهائى است که بعضى شان بر بعضى داشته و به خاطر این است که مردان از اموالشان به آنها انفاق مى کنند. زنهاى صالح آنهائى هستند که متواضع اند. در پنهان، آبروى شوهرهایشان را حفظ مى کنند و حقوقى را که خدا براى آنان منظور کرده، نگهدارى مى نمایند. و آن دسته از زنان که از سرکشى و مخالفتشان مى ترسید، اوّل آنها را پند دهید و موعظه کنید (و اگر گوش نکردند)، از بستر آنها دورى کنید و آنها را (تنبیه کنید)، بزنید و اگر از شما اطاعت کردند، راه دیگرى براى تجاوز بر آنها و تعدّى بر آنها لازم نیست پیدا کنید. قطعا خدا بلند مرتبه بزرگى است. (۳۴)

وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا ﴿۳۵﴾

و اگر ترسیدید که بین آنها جدائى بیفتد، یک حَکم از خانواده آن شوهر و یک حَکم از خانواده آن زن انتخاب کنید. البتّه اگر این دو تصمیم داشته باشند که اصلاح کنند، خدا هم به آنها کمک مى کند و توفیق مى دهد چون قطعا خداوند، داناى آگاهى است. (۳۵)

«احسان به پدر و مادر و ديگران»

وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ﴿۳۶﴾

و خدا را بندگى کنید و با او چیزى را شریک قرار ندهید و به پدر و مادر و ذوى القربى و یتیمها و مسکینها و همسایه هاى نزدیک و صاحب قرابت و همسایه هاى بیگانه و دوست و همنشین خودتان و آنهائى که در سفر مانده اند و بردگانى که مالک آنها هستید، احسان کنید. چون قطعا خدا، کسى که متکبّر و فخرفروش باشد، دوست نمى دارد. (۳۶)

الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا ﴿۳۷﴾

کسانى که بخل مى کنند و مردم را به بخل وادار مى نمایند و آنچه را که خدا از فضلش به آنها داده است کتمان مى کنند و ما براى کافرین عذاب خوارکننده اى آماده کرده ایم. (۳۷)

برداشت از آيات ۳۷ ـ ۳۶

دستوراتی برای موفّقيّت

سالک الی اللّه برای موفّقيّت خود بايد اين دستورات را عمل کند:

اوّل: خود را به مقام بندگی کامل برساند، آن گونه ای که در اعتقاد و در عمل کسی را شريک خدای تعالی قرار ندهد.

دوّم: به پدر و مادر نيکی کند.

سوّم: به اقوام و يتيم ها، کسانی که بيچاره اند، همسايگان، دوستان هم مسلک و در راه ماندگان محبّت کند زيرا خدای تعالی افراد خودخواه متکبر را دوست نمی دارد.

چهارم: آن که سالک الی اللّه با جديّت کوشش کند که مردم از گفتار و اعمال او بخل را ياد نگيرند تا به ديگران انفاق نکنند.

پنجم: الطاف الهی را که خدا از فضلش به او داده برای مردم نقل کند و کفران نعمت های الهی را ننمايد. زيرا خدای تعالی او را به عذاب خوارکننده ای مبتلا می کند. 

«ريا در انفاق کردن»

وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا ﴿۳۸﴾

و کسانى که اموالشان را به خاطر نشان دادن به مردم انفاق مى کنند (یعنى ریا مى کنند) و به خدا و به روز قیامت ایمان ندارند. و کسى که شیطان قرین او باشد پس بد قرینى دارد. (۳۸)

وَمَاذَا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَكَانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيمًا ﴿۳۹﴾

و براى آنها چه مى شد اگر به خدا و روز قیامت ایمان مى آوردند و از آنچه خدا به آنها رزق داده است انفاق مى کردند؟ و خدا به اینها (و اعمال اینها) دانا است. (۳۹)

برداشت از آيات ۳۹ ـ ۳۸

ريا

سالک الی اللّه بيشتر از هر چيز بايد از رياکاری که به عبارت ديگر بی اعتنايی و توهين به خدا است بترسد. زيرا اگر کسی اعتقاد به خدا و روز قيامت داشته باشد به هيچ وجه ريا نمی کند و اعمال خود را برای جلب توجّه مردم انجام نمی دهد و شيطان را با خود همراه نمی نمايد.

إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۴۰﴾

قطعا خدا به اندازه سنگینى ذرّه اى ستم نمى کند و اگر کار نیکى انجام دهند، آن را مضاعف مى سازد و از جانب خود اجر عظیمى به آنها مى دهد. (۴۰)

برداشت از آيه ۴۰

ظلم

به طور کلی ظلم مال شخص ضعيف است و کسی که ظلم می کند می ترسد که مظلوم از دست او فرار کند و يا روزی بر او غلبه نمايد. بنابراين خدای تعالی به وزن ذره ای به کسی ظلم نمی کند بلکه اگر سالک الی اللّه نيکوکار باشد خدای تعالی به او بسيار کمک هم خواهد کرد و او را موفّق خواهد فرمود.

«روز قيامت يا روز گواهی»

فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا ﴿۴۱﴾

پس چگونه است آن روزى که از هر امّتى شاهد و گواهى بیاوریم و تو را بر اینها گواه قرار دهیم؟ (۴۱)

يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا ﴿۴۲﴾

در آن روز آنها که کافرند و با پیامبر به مخالفت برخواسته اند، آرزو مى کنند که اى کاش خاک آنها با زمینهاى اطراف یکسان مى شد (و به طور کلّى محو مى گردیدند.) و سخنى را نمى توانند از خدا پنهان کنند. (۴۲)

«دستور تيمّم»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا ﴿۴۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، در حال مستى به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه مى گوئید و همین طور وقتى که جُنب هستید (به نماز نزدیک نشوید) مگر اینکه رهگذر باشید تا غسل کنید و اگر بیمارید یا مسافرید یا قضاى حاجت کرده اید یا با زنان آمیزش جنسى داشته اید و آب پیدا نکرده اید با خاک پاکى تیمّم کنید، پس صورتها و دستهایتان را با آن مسح کنید. قطعا خدا عفوکننده آمرزنده اى است. (۴۳)

«اظهارنظر مردم بی سواد»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ ﴿۴۴﴾

آیا ندیدى کسانى را که از کتاب بهره جزئى به آنها داده شده بود، گمراهى را مى خرند و مى خواهند شما نیز از راه منحرف شوید. (۴۴)

برداشت از آيه ۴۴

حجاب علم

بعضی از مردم با مختصر سوادی از خواندن و يا نوشتن و يا جمع آوری سخنان ديگران آنچنان به خود مغرور می شوند و خود را با سواد و عالم می دانند که حاضر نيستند در صراط مستقيم و راه هدايت حقيقی حرکت کنند و حتّی مردم را به گمراهی می کشانند. اين افراد در حجاب علم که حجاب ضخيمی است قرار گرفته اند و با اين حال محال است که به کمالات روحی برسند.

وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا ﴿۴۵﴾

و خدا به دشمنان شما داناتر است و کفایت مى کند که خدا ولىّ شما باشد و کفایت مى کند که خدا یاور شما باشد. (۴۵)

«يهوديان و تحريف کلام»

مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۴۶﴾

بعضى از کسانى که یهودى هستند، سخنها را از محلهاى خود تحریف مى کنند و مى گویند: شنیدیم و مخالفت کردیم (و مى گویند:) بشنو چیزى را که غیر قابل شنیدن است (و به طور مسخره) مى گویند: «راعنا» تا با زبان خود حقایق را بگردانند و در دین خدا طعنه بزنند ولى اگر آنها مى گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم و سخنان ما را بشنو و به ما نگاه کن، براى آنان بهتر بود و با واقعیت استوارتر (سازگارتر) بود. ولى خدا آنها را به خاطر کفرشان لعنت کرده، به این جهت است که جز عدّه کمى ایمان نمى آورند. (۴۶)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ﴿۴۷﴾

اى کسانى که به شما کتاب داده شده، ایمان بیاورید به آنچه نازل کرده ایم که آنها با نشانه هائى که نزد شما است هماهنگ است و آنها را تصدیق مى کند، قبل از آنکه صورتهائى را محو کنیم و به پشت سر برگردانیم یا آنها را لعنت کنیم، همان گونه که اصحاب «روز شنبه» را از رحمت خود دور نمودیم. و فرمان خدا (در هر حال) انجام شدنى است. (۴۷)

«بخشش گناهان غير از شرک»

إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا ﴿۴۸﴾

قطعا خدا از شرک به او نمى گذرد ولى پائین تر از آن را براى کسى که بخواهد مى بخشد و کسى که براى خدا شریکى قائل شود، قطعا مرتکب گناه بزرگى شده است. (۴۸)

برداشت از آيه ۴۸

شرک

سالک الی اللّه بايد بکوشد که دل خود را از صفت شرک صد در صد پاک کند. زيرا خدا ممکن است هر گناهی را ببخشد ولی شرک را به خاطر آن که گناه بسيار بزرگی است و اهانت به پروردگار است هرگز نمی بخشد.

«خودستائی»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿۴۹﴾

آیا ندیدى کسانى را که خودستائى مى کنند و خودشان را پاک معرّفى مى کنند؟ بلکه خدا کسى را که بخواهد پاک مى کند (و تزکیه مى نماید) و به اندازه رشته شکاف هسته خرما به آنها ستم نمى شود. (۴۹)

برداشت از آيه ۴۹

تزکيه نفس

بعضی از افراد خود را اهل تزکيه نفس می دانند و حال آنکه نه اعتقادات صحيحی دارند و نه در صراط مستقيم اند بلکه منکر تزکيه نفس واقعی هستند و مراحل تزکيه نفس را انجام نمی دهند تا خدا به آنها کمک کند و آنها را موفّق به تزکيه نفس نمايد.

انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَكَفَى بِهِ إِثْمًا مُبِينًا ﴿۵۰﴾

ببین چگونه به خدا دروغ مى بندند و همین گناه آشکارا براى (مجازات) آنها کفایت مى کند. (۵۰)

«اظهارنظر غلط»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا ﴿۵۱﴾

آیا ندیدى کسانى را که بهره مختصرى از کتاب به آنها داده شده، ایمان به جبت و طاغوت مى آورند و به کافران مى گویند: اینها از کسانى که مؤمنند راه را بهتر نشان مى دهند و هدایت مى کنند. (۵۱)

أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا ﴿۵۲﴾

آنها کسانى هستند که خدا آنها را لعنت کرده و کسى را که خدا از رحمتش دور نماید، هرگز یاورى براى او نخواهى یافت. (۵۲)

أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا ﴿۵۳﴾

یا براى آنها اگر سهمى در حکومت و سلطنت باشد، در این صورت کمترین حقّى را به مردم نمى دادند. (۵۳)

برداشت از آيات ۵۳ ـ ۵۱

غرور علمی

جمعی که به اصطلاح باسواد و عالم نما هستند و چيزی ياد گرفته اند با غرور علم و دانش به هر چيزی مانند «جبت» و «طاغوت» که زرق و برقی دارند خود را مؤمن نشان می دهند و مردمان ضعيف النفس و کافر را گمراه کرده و به آنها می گويند: جبت و طاغوت بهتر از کسانی که آنها ايمان واقعی دارند می توانند راه هدايت را به مردم نشان بدهند (شايد منظور در اينجا از مؤمنين ائمه اطهار عليهم السلام باشند.)

أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا ﴿۵۴﴾

یا آنکه نسبت به مردم به آنچه خدا از فضلش به آنها بخشیده، حسادت مى کنند. قطعا ما به فرزندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و حکومت و سلطنت عظیمى در اختیارشان گذاشتیم. (۵۴)

برداشت از آيه ۵۴

مرض حسادت

آنهايی که تزکيه نفس نکرده اند دائماً نسبت به کسانی که تزکيه نفس کرده و پاک اند و در نتيجه خدا به آنها تفضلاتی داشته، حسادت می کنند و حتّی نسبت به اولاد حضرت ابراهيم عليه السلام مانند رسول اکرم صلی الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام که خدا در خاندانشان قرآن و حکمت را نازل فرموده و سلطنت بزرگی به وسيله حجت بن الحسن عليه السلام به آنها خواهد داد، حسادت می ورزند.

فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا ﴿۵۵﴾

پس جمعى از آنها به آن ایمان آوردند و جمعى راه را بر آن بستند و شعله هاى آتش جهنّم براى آنها کافى است. (۵۵)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا﴿۵۶﴾

قطعا کسانى که به آیات ما کافر شدند، به همین زودى آنها را در آتشى وارد خواهیم کرد که هر مرتبه پوستشان بسوزد، پوستهاى دیگرى بدل از آن قرار مى دهیم تا عذاب را بچشند. قطعا خدا عزیز حکیمى است. (۵۶)

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِيلًا ﴿۵۷﴾

و کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح کردند، به زودى آنها را در بهشتهائى که از زیر درختان آنها نهرها جارى است داخل مى کنیم و در آن بهشتها همیشه جاودان خواهند بود و از براى آنها همسران پاکیزه اى مى باشد و آنان را در سایه هاى گسترده جاى مى دهیم. (۵۷)

«ردّ امانت و قضاوت عادلانه»

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴿۵۸﴾

قطعا خدا به شما امر مى کند که امانتها را به صاحبانش برگردانید و زمانى که در بین مردم قضاوت و حکم مى کنید، به عدالت و درستى قضاوت کنید. قطعا خدا پندها و موعظه هاى خوبى به شما مى دهد. قطعا خدا شنواى بینائى است. (۵۸)

برداشت از آيه ۵۸

امانتداری

سالک الی اللّه بايد امانتدار باشد، بايد امين مردم باشد و اگر خواست قضاوت کند با عدالت سخن بگويد يا اگر خواست بين مردم حکومت کند بايد با عدالت حکومت کند.

«اطاعت از خدا و رسول و اولوالأمر»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و رسولش را اطاعت کنید و صاحبان امرى که از خود شما هستند را اطاعت کنید و اگر در چیزى نزاع کردید، آن را به خدا و رسول برگردانید، اگر شما ایمان به خدا و روز آخرت دارید. آن براى شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است. (۵۹)

برداشت از آيه ۵۹

اطاعت خدا و اولياء خدا

سالک الی اللّه بايد صد در صد مطيع خدا باشد و راه اطاعت خدای تعالی اين  است که مطيع پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله و کسانی که می توانند حتّی به مؤمنين امر کنند و خدا آنها را در رأس امور مردم قرار داده (يعنی ائمه اطهار عليهم السلام) باشند و اگر مردم در استنباط حکمی اختلاف پيدا کردند به خدا و پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله مراجعه کنند، هميشه ميزان اصلی را مد نظر داشته باشند و از صراط مستقيم منحرف نشوند.

«نکوهش مراجعه به حکام باطل»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۶۰﴾

آیا ندیدى کسانى را که گمان مى کنند به آنچه بر تو و بر کسانى که قبل از تو بوده اند نازل شده، ایمان آورده اند؟ ولى مى خواهند براى قضاوت نزد طاغوت و (حکام باطل) بروند، با اینکه قطعا به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان مى خواهد آنها را گمراه کند و در گمراهى دورى آنها را بیندازد. (۶۰)

برداشت از آيه ۶۰

تبعيّت طاغوت

سالک الی اللّه نبايد با غرور خود را مسلمان بداند و حال آنکه طبق دستور طغيانگران، ظالمين و کسانی که مسلمانان از تبعيّت آنها نهی شده اند حکومت کند و بگذارد شيطان او را گمراه نمايد.

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا ﴿۶۱﴾

و وقتى به آنها گفته شد به طرف آنچه خدا نازل کرده و به طرف پیامبر بیائید، منافقان را مى بینى که مانع آمدن افراد نزد تو مى شوند و نمى گذارند کسى به سوى تو بیاید. (۶۱)

«حالات منافقين»

فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا ﴿۶۲﴾

پس چگونه وقتى به خاطر اعمالشان و آنچه جلو فرستاده اند گرفتار مصیبتى مى شوند، آن وقت به سراغ تو مى آیند، قسم به خدا مى خورند که منظور ما جز کار خوب کردن و توافق با شما، چیز دیگرى نبوده است. (۶۲)

أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا ﴿۶۳﴾

آنها کسانى هستند که خدا مى داند در قلبهایشان چیست. پس از آنها اعراض کن و موعظه شان کن و با بیانى بلیغ که با جان و دل قبول کنند، نتائج اعمالشان را به آنها گوشزد نما. (۶۳)

برداشت از آيات ۶۳ ـ ۶۱

تبعيّت از قرآن

سالک الی اللّه بايد تنها به آنچه خدا به رسولش نازل فرموده توجّه داشته باشد و خود را از منافقانی که نمی گذارند راه و روش پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله پيشرفت کند قرار ندهد و از آنهايی نباشد که پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله و اهل بيت آن حضرت از او در دنيا و آخرت رو بگردانند.

«شرط قبولی توبه»

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا﴿۶۴﴾

و ما هیچ پیامبرى را نفرستاده ایم، مگر اینکه به اذن خدا از او اطاعت شود و اگر آنها وقتى به خودشان ظلم کردند  (معصیت نمودند) نزد تو آمدند، پس از خدا طلب بخشش نمودند و پیغمبر از خدا براى آنها طلب بخشش کرد، آن وقت خدا را توّاب رحیمى خواهند یافت. (۶۴)

«ايمان واقعی»

فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿۶۵﴾

ولى نه، به پروردگارت قسم که اینها ایمان نمى آورند، مگر آنکه وقتى تو را در اختلافات (و دعوا و نزاعِ) خود به قضاوت بطلبند و وقتى تو در اختلافات آنها قضاوت کردى، در دل خود احساس ناراحتى نکنند و کاملاً تسلیم باشند. (۶۵)

برداشت از آيات ۶۵ ـ ۶۴

توسل

بدون ترديد خدای تعالی خواسته که مردم در حوائج شان به واسطه هايی که خودش تعيين فرموده مراجعه کنند و آنها را واسطه گرفتن حوائجشان قرار دهند. لذا در اين آيه خدای تعالی شرط توبه پذيری و مهربانی خود را واسطه شدن پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله در طلب آمرزش ديگران قرار داده است.

«گوش به حرف ندادن کفّار»

وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا﴿۶۶﴾

و اگر ما به آنها دستور مى دادیم که یکدیگر را بکشید یا از وطن و خانه خود خارج شوید. جز عدّه کمى از آنها به این دستور عمل نمى کردند و اگر موعظه هائى را که به آنها گفته مى شد انجام مى دادند، براى آنها نیکوتر بود و سبب تقویت و ثبات شدید (ایمان) آنها مى شد. (۶۶)

وَإِذًا لَآتَيْنَاهُمْ مِنْ لَدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۶۷﴾

و در این وقت حتماً پاداش بزرگى از طرف خودمان به آنها مى دادیم. (۶۷)

وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا ﴿۶۸﴾

و حتما آنها را به راه راست هدایت مى کردیم. (۶۸)

برداشت از آيات ۶۸ ـ ۶۶

گذشت در راه خدا

سالک الی اللّه بايد صد در صد تحت فرمان خدا باشد حتّی اگر خدا به او بگويد بايد خود را بکشی يا بايد از شهر و ديارت خارج شوی بپذيرد. زيرا اگر اين گونه بود برای استقامت او بهتر است، خدای تعالی کمکش می کند و به صراط مستقيم هدايتش می فرمايد.

«نتيجه اطاعت از خدا و رسول اکرم صلی الله عليه و آله»

وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا ﴿۶۹﴾

و کسى که خدا و رسولش را اطاعت کند، پس آنها با کسانى هستند که خدا به آنها نعمت داده است، از قبیل پیامبران و صدّیقین و شهدا و صالحین و آنها خوب رفیقهائى هستند. (۶۹)

ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا ﴿۷۰﴾

آن فضیلتى است از جانب خدا و کفایت مى کند که خدا به همه چیز دانا است. (۷۰)

برداشت از آيات ۷۰ ـ ۶۹

رفقای سالک الی اللّه

سالک الی اللّه به مجرد آنکه قدم به مرحله يقظه و توبه گذاشت و واجباتش را دقيقاً انجام داد، محرمات را دقيقاً ترک کرد و مطيع خدا و رسول خدا شد ولی در اين بين از دنيا رفت، ولو آنکه مراحل تزکيه نفسش تمام نشده باشد؛ خدای تعالی او را می پذيرد، تزکيه نفسش را تکميل می کند و او را با انبياء و صديقين و شهداء و صالحين در بهشت آسمان چهارم قرارش می دهد و اينها چه خوب رفقايی برای او هستند. اين هم تفضل ديگری از جانب خدای تعالی برای سالکين الی اللّه است.

«دستور بسيج عمومی»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعًا ﴿۷۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، (آمادگى خود را حفظ کنید و) اسلحه تان را بگیرید و در دسته هاى متعدّد یا به صورت یک دسته به سوى دشمن حرکت نمائید. (۷۱)

«جنگ و افراد منافق»

وَإِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيدًا ﴿۷۲﴾

و قطعا در میان شما کسى است که حتماً مردم را به سستى تلقین مى کند. پس اگر مصیبتى به شما برسد، مى گوید: خدا به من نعمت داد که من با آن مجاهدان نبودم تا شاهد آن مصیبت باشم. (۷۲)

وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا ﴿۷۳﴾

و اگر فضیلتى از جانب پروردگار به شما برسد، مثل اینکه بین شما و بین او آشنائى و دوستى نیست. حتما مى گوید: اى کاش من هم با آنها بودم و به رستگارى بزرگى مى رسیدم. (۷۳)

فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۷۴﴾

باید کسانى که زندگى دنیا را در مقابل آخرت مى فروشند، در راه خدا جنگ کنند و کسى که در راه خدا جنگ کند، چه کشته شود و چه غلبه کند، ما به زودى اجر بزرگى به او خواهیم داد. (۷۴)

«جنگ در راه خدا و به نفع مردم ضعيف»

وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا ﴿۷۵﴾

شما را چه شده که در راه خدا و تضعیف شدگان از مردها و زنها و فرزندانى که مى گویند: پروردگار ما، از این قریه اى که اهلش ظالمند ما را خارج کن، جنگ نمى کنید؟ (آنها مى گویند:) خدایا، براى ما از طرف خودت سرپرستى قرار بده و از طرف خودت براى ما یاورى قرار بده. (۷۵)

«فرق بين مؤمن و کافر»

الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا ﴿۷۶﴾

کسانى که ایمان آورده اند، در راه خدا جنگ مى کنند و کسانى که کافر شده اند، در راه طاغوت جنگ مى نمایند. پس بکشید پیروان و محبّین شیطان را، قطعا کید شیطان ضعیف است. (۷۶)

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿۷۷﴾

آیا ندیدى کسانى را که به آنها گفته شد: (فعلاً) دست از جهاد بردارید و نماز را بر پا بدارید و زکات را بپردازید؟ ولى وقتى که دستور جهاد براى آنها نوشته شد، در این وقت جمعى از آنها از مردم مى ترسیدند، همان طورى که باید از خدا ترسید، بلکه ترسشان بیشتر بود و گفتند: پروردگار ما، چرا براى ما جنگ را نوشته اى؟! چه مى شد که ما را تا زمان نزدیک دیگرى عقب مى انداختى؟ به آنها بگو: سرمایه زندگى دنیا بسیار کم است و آخرت براى کسى که پرهیزکار باشد، بهتر است و به اندازه رشته شکاف هسته خرمائى به شما ظلم نخواهد شد. (۷۷)

«هر کجا باشيد مرگ شما را می گيرد»

أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا﴿۷۸﴾

هر جا که باشید مرگ شما را مى گیرد ولو آنکه در برجها و قصرهاى محکمى باشید و اگر به آنها نیکى برسد، مى گویند: این از نزد خدا است ولى اگر بدى به آنها برسد، مى گویند: این از طرف تو است. بگو: همه آنها از طرف خدا است. این مردم را چه شده که نمى خواهند (حوادث را بفهمند و) کلمات جدید را درک کنند؟ (۷۸)

«همه کارها از جانب خدا است»

مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴿۷۹﴾

هر چه از خوبى به تو مى رسد، از طرف خدا است و هر چه بدى به تو مى رسد، از طرف خودت هست و ما تو را براى مردم به عنوان رسول فرستاده ایم. و شهادت خدا کافى است. (۷۹)

برداشت از آيات ۷۹ ـ ۷۸

ذکر يونسيه

سالک الی اللّه بايد خود را به مقامی برساند که اگر مصيبتی يا ناراحتی چه روحی و چه بدنی به او رسيد بداند که يا به خاطر کار خلافی است که کرده يا امتحانش را خوب نداده و يا به ظاهر فقط برای بينندگان مصيبت است ولی برای او که وليّ خدا است لذّت بخش است و اينها همه از نظری از جانب خدا است ولی به خاطر کاری است که خودش کرده و يا ديگران انجام داده اند قضای الهی اين گونه درباره او قضاوت فرموده است. لذا بايد با گفتن «ذکر يونسيه» که خدا وعده فرمود مؤمنين را با گفتن آن نجات می دهد از خدای تعالی معذرت بخواهد و ظلم به خود را به خود نسبت دهد و از طرف ديگر هر چه نيکی به او می رسد مستقيماً از جانب خدای تعالی بداند. زيرا محال است که خدای تعالی بشر را خلق کند و او را اذيت کند و بدی ها را برای او بی جهت بخواهد.

«اطاعت رسول، اطاعت خدا است»

مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿۸۰﴾

کسى که رسول را اطاعت مى کند، قطعا خدا را اطاعت کرده و کسى که پشت کند و بى توجّهى نماید، ما تو را براى آنها به عنوان حفظ کننده (منافعشان) نفرستاده ایم. (۸۰)

«جلسات سرّی منافقان»

وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۸۱﴾

و (آنها در مقابل تو) مى گویند: مطیعیم. ولى وقتى از نزد تو بیرون مى روند، جمعى از آنها جلسات سرّى در شب تشکیل مى دهند و غیر آنچه تو گفته اى مى گویند و آنچه را که در این جلسات مى گویند، خدا مى نویسد. پس از آنها اعراض کن و بر خدا توکل کن و خدا کافى است که وکیل باشد. (۸۱)

«تدبّر در قرآن»

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿۸۲﴾

آیا درباره قرآن تدبّر نمى کنند؟ و اگر آن از طرف غیر خدا مى بود، حتماً در آن اختلاف زیادى پیدا مى کردند. (۸۲)

وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۸۳﴾

و وقتى که خبرى از امنیت یا از ناامنى و ترس به آنها برسد، آن را شایع مى کنند. در حالى که اگر آن را به پیامبر و به فرماندهان خود (که قدرت تشخیص کافى دارند) بگویند، حتماً آنها با آگاهى کامل آن را از زبان آنان استنباط مى کنند و اگر فضل و رحمت خدا براى شما نبود، حتماً همگى از شیطان جز عدّه کمى متابعت مى کردید. (۸۳)

«در راه خدا جنگ کن»

فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا ﴿۸۴﴾

پس در راه خدا جنگ کن. تو تنها مسئول وظیفه خودت هستى و مؤمنان را (به جنگ) تشویق کن. امید است خدا از قدرت کسانى که کافر شده اند جلوگیرى کند و خدا قدرتش بیشتر و مجازاتش شدیدتر است. (۸۴)

«واسطه برای خوبيها باشيد»

مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا ﴿۸۵﴾

کسى که واسطه کار نیکى شود براى او هم نصیبى از آن خواهد بود و کسى که واسطه کار بدى گردد، براى او نیز سهمى از آن خواهد بود و خدا حسابرس و نگهدار بر هر چیزى است. (۸۵)

برداشت از آيه ۸۵

شفاعت

بدون ترديد شفاعت از شفع گرفته شده و شفع به معنی جفت و يا جفت کردن است. بنابراين کسی که بتواند چيزی را که مناسب با چيز ديگری نيست آنها را با هم جفت کند يعنی اين را به آن برساند و مناسب کند شفيع است، پس اگر کسی توانست صفات رذيله ديگری را با دستوراتش از بين ببرد او را شفاعت خوبی کرده و از طرف خدای تعالی به او کمک و اجری داده می شود ولی اگر کسی ديگری را به صفات رذيله وادار کند و او را با بديها جفت نمايد او را شفاعت بدی کرده و خودش نيز به بدی ها مبتلا می شود. بنابراين سالک الی اللّه برای موفقيّت خودش هم که شده واسطه رفع صفات رذيله و رساندن خوبيها به مردم باشد تا به کمالات موفّق گردد.

«جواب تحيّت و سلام»

وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا ﴿۸۶﴾

و هر وقت با سلامى و اظهار محبّتى ستایش شوید، پس شما در مقابل، بهتر از آن ستایش را بکنید و یا لااقل همان را (که به شما گفته شده) برگردانید. قطعا خدا بر هر چیزى حسابى دارد. (۸۶)

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا ﴿۸۷﴾

خدا، که جز او خدائى نیست، همه شما را روز قیامت که شکى در آن نیست، جمع مى کند. کیست که از خدا در بیان حوادث راستگوتر باشد؟ (۸۷)

«گمراهی ابدی»

فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَتُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا ﴿۸۸﴾

شما را چه شده که درباره منافقین دو دسته شده اید؟ در حالى که خدا به خاطر اعمالشان آنها را کاملاً وارونه کرده است. آیا شما مى خواهید کسانى را که خدا گمراه کرده هدایت کنید؟ و کسى را که خدا گمراه کند، پس هرگز راهى براى او نخواهى یافت. (۸۸)

«خواسته کفّار»

وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۸۹﴾

آنها دوست دارند شما هم مانند آنها که کافرند، شاید کافر شوید، پس شما با آنها یکسان باشید. بنابراین از آنها سرپرست انتخاب نکنید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند. اگر این کار را نکردند (و در کفر خود باقى ماندند)، آنها را بگیرید و بکشید هر جا پیدایشان کردید و از آنها سرپرست و یار براى خود انتخاب نکنید. (۸۹)

«اهميّت تعهّد و پيمان»

إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا ﴿۹۰﴾

مگر آنهائى که متّصل شوند به قومى که بین شما و بین آنها پیمانى است (و با شما پیمان بسته اند) یا آنهائى که به طرف شما مى آیند و از جنگ با شما یا جنگ با افراد خود دل گرفته (و ناتوان شده اند) و اگر خدا بخواهد حتماً آنها را بر شما مسلّط مى کند تا حتماً با شما جنگ کنند. پس اگر از شما کناره گیرى کرده و با شما جنگ ننمودند و پیشنهاد سلم و صلح کردند، پس خدا به شما اجازه نمى دهد که به آنها متعرّض شوید. (۹۰)

سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُبِينًا ﴿۹۱﴾

به زودى جمعیت دیگرى را خواهید یافت که مى خواهند هم از طرف شما در امان باشند و هم از طرف جمعیت خودشان در امان باشند. هر وقت آنان به طرف فتنه برگردانده شوند، باز در آن فرو مى روند. پس اگر از درگیرى با شما کنار نرفتند و پیشنهاد صلح با شما نکردند و دست از شما برنداشتند، آنها را هر جا که دیدید، بگیرید و به قتل برسانید. و آنها کسانى هستند که ما تسلّط آشکاراى شما را بر آنها قرار داده ایم. (۹۱)

«اهميّت قتل مؤمن و ديه آن»

وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۹۲﴾

هیچ فرد با ایمانى اجازه ندارد که مؤمنى را به قتل برساند، مگر اینکه خطائى باشد. در این صورت کسى که مؤمنى را از روى خطا بکشد، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبها به کسان او بپردازد، مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند و اگر مقتول از گروهى باشد که آنها از دشمنان شما هستند ولى خود مقتول مؤمن باشد، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و اگر از جمعیتى باشد که بین شما و آنها پیمانى برقرار است، خونبهاى او را باید قاتل به اهلش تسلیم کند و یک برده مؤمن هم آزاد نماید و اگر نداشته باشد، پس دو ماه پشت سر هم، به خاطر توبه و بازگشت به سوى خدا روزه بگیرد و خدا داناى حکیمى است. (۹۲)

وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا ﴿۹۳﴾

و کسى که مؤمنى را عمدا بکشد، پس مجازات او جهنّم است و او در آن جهنّم همیشه خواهد بود و خدا بر او غضب مى کند و او را از رحمتش دور مى سازد و عذاب عظیمى براى او آماده کرده است. (۹۳)

«تحقيق و حسن ظنّ»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۹۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى که در راه خدا مسافرت مى کنید، تحقیق کنید و به کسى که به شما اظهار صلح و اسلام مى کند، شما به خاطر بدست آوردن بهره زندگى دنیا به او نگوئید: تو مؤمن نیستى، زیرا در نزد خدا غنیمتهاى زیادى هست. شما هم قبلاً همین طور بودید، خدا بر شما منّت گذاشته، پس تحقیق کنید. قطعا خدا به آنچه مى کنید آگاه است. (۹۴)

«فضيلت مجاهد بر غير مجاهد»

لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ  أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۹۵﴾

افراد با ایمانى که بدون بیمارى و ناراحتى از جهاد دست کشیده اند، با مجاهدینى که در راه خدا با مال و جان خودشان جهاد کرده اند، یکسان نیستند. خدا مجاهدینى را که با مال و جان خود جنگ مى کنند، بر خانه نشینان برترى و درجه مهمّى بخشیده است و به هر یک از این دو دسته خداوند وعده پاداش نیکوئى داده و مجاهدان را بر قاعدین با اجر عظیمى برترى بخشیده است. (۹۵)

دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۹۶﴾

درجات و آمرزش و رحمتى از جانب خدا براى آنها است و خدا آمرزنده مهربانى است. (۹۶)

برداشت از آيات ۹۶ ـ ۹۵

جهاد با نفس

سالک الی اللّه بايد بداند که نزد خدای تعالی از هر چيز مهمتر جهاد با نفس است، حتّی وقتی جهاد با نفس را با جنگ با کفّار مقايسه می کنند اين را جهاد اکبر و جهاد با کفّار را جهاد اصغر می نامند، خدای تعالی رکود و قعود را مذمّت فرموده و مجاهدين را بر قاعدين فضيلت داده است. لذا بايد سالک الی اللّه با مقدماتی که در مراحل تزکيه نفس انجام می دهد هر چه جدّی تر خود را به مرحله جهاد با نفس برساند تا دارای فضيلت شود و اجر بزرگی دريافت نمايد؛ يعنی مورد مغفرت و مهربانی خدای تعالی واقع گردد.

«وظائف مستضعفين»

إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿۹۷﴾

قطعا کسانى که (به خاطر معصیت)، به خود ظلم کرده اند، وقتى فرشتگان روح آنها را قبض مى کنند، به آنها مى گویند: شما در چه حال بودید؟ آنها مى گویند: ما در زمین ضعیف شده بودیم. فرشتگان مى گویند: مگر سرزمین خدا پهناور نبود؟ از آنجا مهاجرت مى کردید. پس جایگاه آنها دوزخ است که عاقبت بدى است. (۹۷)

إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا ﴿۹۸﴾

مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانى که مستضعف باشند و چاره اى نمى توانند بکنند و نه راهى پیدا مى نمایند. (۹۸)

فَأُولَئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا ﴿۹۹﴾

پس این گروه اند که امید است خدا آنها را مورد عفو قرار دهد و خدا عفوکننده آمرزنده اى است. (۹۹)

«مهاجرت برای خدا»

وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۱۰۰﴾

و کسى که در راه خدا از وطن خود مهاجرت مى کند، جاهاى امن و پهناور زیادى در زمین پیدا مى کند و کسى که به عنوان مهاجرت براى خدا و پیامبرش از خانه خود بیرون رود، سپس مرگ او برسد، قطعا اجر او بر عهده خدا است و خدا آمرزنده مهربانى است. (۱۰۰)

برداشت از آيات ۱۰۰ ـ ۹۷

سؤال ملائکه

جمعی از مردم که به سوی خدا نرفته اند و تزکيه نفس نکرده اند و به خود ظلم نموده اند وقتی بميرند ملائکه از آنها در اين ارتباط سؤلاتی می کنند، آنها در جواب ملائکه می گويند: ما در وطن ضعيف بوديم، پدر و مادر و ديگر اقوام به ما خُرده می گرفتند و نمی گذاشتند دنبال تزکيه نفس و دينمان برويم ملائکه به آنها می گويند: مگر زمين خدا توسعه نداشت؟! می خواست از وطنتان مهاجرت کنيد و به جای امنی برويد و بالاخره بد راهی را انتخاب کرده ايد و مأوای شما جهنّم خواهد بود. اما کسی که به خاطر رسيدن به خدا و گشايش امورش در امر تزکيه نفس هجرت کند و در پی خدا و رسول خدا باشد اگر چه مرگ هم به او مهلت ندهد و در ميان راه تزکيه نفس بميرد؛ خدای تعالی او را به کمالات روحی و تزکيه نفس می رساند. زيرا خدا بخشنده و مهربان است.

«نماز مسافر»

وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا﴿۱۰۱﴾

و وقتى که در زمین مسافرت مى کنید، اگر از خطر آنهائى که کافر شده اند نسبت به خودتان مى ترسید که علیه شما فتنه اى کنند، اشکالى براى شما نیست که نمازتان را قصر بخوانید. قطعا کفّار براى شما دشمنان آشکارى هستند. (۱۰۱)

«نماز خوف»

وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا ﴿۱۰۲﴾

و وقتى که در میان مسلمانها (در جبهه جنگ) هستى و براى آنها نماز را بر پا مى دارى، باید دسته اى از آنها با تو نماز بخوانند و باید اسلحه شان را با خود برداشته باشند و وقتى که سجده کردند، باید پشت سر شما نماز را تمام کنند (و بروند) و آن دسته دیگر که نماز نخوانده اند بیایند و حتماً با تو نماز بخوانند. آنها باید وسائل دفاعى و اسلحه هایشان را (در حال نماز) با خود داشته باشند، چون کافران آرزو دارند که اگر شما از اسلحه ها و آذوقه خود غافل شدید، یک مرتبه به شما هجوم بیاورند و اگر از باران ناراحتید یا بیمار هستید، اشکالى ندارد که اسلحه هاى خود را بگذارید ولى وسائل دفاعى را با خود بردارید. قطعا خدا عذاب خوارکننده اى براى کافران فراهم ساخته است. (۱۰۲)

فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا ﴿۱۰۳﴾

و وقتى که نماز را به آخر رساندید، خدا را یاد کنید، در حال ایستاده و در حال نشسته و در حالى که خوابیده اید و وقتى که آرامش پیدا کردید، پس نماز را معمولى انجام دهید. قطعا نماز وظیفه ثابتى است که براى مؤمنین به وقت خاصّى نوشته شده است. (۱۰۳)

«تعقيب دشمن»

وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۰۴﴾

در تعقیب دشمن سست نشوید. اگر شما درد و رنج مى بینید (مى کشید)، آنها نیز مثل شما درد و ناراحتى را مى بینند (مى کشند) ولى با این تفاوت که شما امیدى به خدا دارید ولى آنها این امید را ندارند و خدا داناى حکیمى است. (۱۰۴)

إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا ﴿۱۰۵﴾

ما کتاب را به حق بر تو نازل نمودیم تا به آنچه خدا به تو نشان داده، در میان مردم قضاوت کنى و از کسانى که به خاطر خائنین (با مردم) دشمنى مى کنند، نباش. (۱۰۵)

«طلب آمرزش»

وَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۱۰۶﴾

و از خدا طلب آمرزش کن که قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. (۱۰۶)

وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا ﴿۱۰۷﴾

و از آنهائى که به خود خیانت مى کنند، دفاع نکن. زیرا خدا افراد خیانتکار و گناهکار را دوست نمى دارد. (۱۰۷)

«خدای تعالی با همه هست»

يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا ﴿۱۰۸﴾

آنها (بدیهاى خود را) از مردم مخفى مى کنند، امّا از خدا که نمى توانند پنهان کنند و خدا با آنها هست وقتى که در شب نشینیها، سخنانى که خدا راضى نیست، مى گویند و خدا به آنچه انجام مى دهند احاطه دارد. (۱۰۸)

برداشت از آيات ۱۰۸ ـ ۱۰۵

دستوراتی برای کمالات

سالک الی اللّه بايد اين دستورات را برای موفّقيّت خود و رسيدن به کمالات عمل کند:

اوّل: آنکه بايد بين مردم به حقّ و درستی حکم کند و آنچه برای خود می خواهد برای مردم نيز همان را بخواهد و از دستور قرآن و اهل بيت عليهم السلام تجاوز نکند.

دوم: نبايد به نفع خيانتکاران با مردم خوب و مؤمن دشمنی کند.

سوم: هميشه حالت استغفار و طلب بخشش از خدای تعالی را داشته باشد.

چهارم: طرفدار خائنين نباشد و در اين جهت کاملاً دقت کند. آنها از مردم می ترسند ولی از خدا نمی ترسند.

پنجم: سالک الی اللّه نبايد سخنی را که خدا دوست نمی دارد به زبان جاری کند و بکوشد صمت و سکوت را بيشتر رعايت کند.

هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَنْ يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا ﴿۱۰۹﴾

آرى شما همانهائى هستید که در زندگى این دنیا از آنها دفاع کرده اید. امّا کیست که در برابر خداوند در روز قیامت از آنها دفاع کند و یا چه کسى ممکن است وکیل آنها باشد؟ (۱۰۹)

«فائده استغفار»

وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا﴿۱۱۰﴾

و کسى که کار بدى انجام دهد یا به خودش ظلم کند، سپس از خدا طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت. (۱۱۰)

وَمَنْ يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴿۱۱۱﴾

و کسى که گناهى مرتکب شود، جز این نیست که به ضرر خودش مرتکب شده و خدا داناى حکیمى است. (۱۱۱)

برداشت از آيات ۱۱۱ ـ ۱۱۰

استغفار

سالک الی اللّه بايد هميشه در حال استغفار باشد و از خدای تعالی طلب آمرزش از کوتاهی هايی که در راه دارد بکند و بداند که اگر کار بدی يا گناهی انجام داد، بر ضرر خود انجام داده و نگذارد اين ضرر دوام پيدا کند و بلکه با استغفار آن را جبران نمايد. 

وَمَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا ﴿۱۱۲﴾

و کسى که کار بدى و یا گناهى انجام دهد، سپس آن را به گردن دیگرى بیندازد، قطعا بهتان و گناه آشکارى را به عهده گرفته است. (۱۱۲)

برداشت از آيه ۱۱۲

پيروی از حق

سالک الی اللّه بايد هميشه پيرو حق باشد و از آن عادتی که مردم اکثراً دارند که گناه خود را به گردن ديگری می اندازند دوری کند که اگر کسی گناه خود را به ديگری نسبت داد بهتان زده، گناه آشکاری کرده و توفيقاتش کم می شود.

«فضل و رحمت الهی»

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا ﴿۱۱۳﴾

و اگر فضل و رحمت خدا شامل حالت نمى شد، حتماً جمعى از دشمنان همّت بر آن داشتند که تو را گمراه کنند. و(لى) آنها غیر از خودشان را گمراه نمى کنند و هیچ ضررى به تو نمى رسانند و خدا کتاب و حکمت را بر تو نازل کرده و آنچه را که نمى دانستى، به تو تعلیم داده. و فضل خدا همیشه بر تو بزرگ بوده است. (۱۱۳)

«مذمّت نجوا و سر به گوشی»

لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۱۱۴﴾

در بسیارى از سخنان درگوشى آنها خیر و سودى نیست. مگر کسى که امر بر کمک به دیگران یا امر به کار نیک یا اصلاح در میان مردم بکند و کسى که براى خشنودى پروردگار چنین کند، پس بزودى پاداش بزرگى به او خواهیم داد. (۱۱۴)

برداشت از آيه ۱۱۴

سربگوشی کردن

سالک الی اللّه بايد در ميان جمع از سربگوشی کردن با ديگران بپرهيزد. زيرا ممکن است آنها فکر کنند که اينها مذمّت آنها را می کنند و محزون گردند. مگر آنکه فايده اهمی در اين کار باشد مثلاً می خواهد به رفيقش بفهماند که به يکی از آنها صدقه ای بدهد يا راهنمايی خوبی به او بکند و يا اصلاح بين دو مسلمان منظور باشد که همه اينها مورد پسند خدای تعالی باشد و در اين صورت سربگوشی کردن اشکالی ندارد، به علاوه ممکن است خدای تعالی اجر بزرگی هم به او عنايت فرمايد.

«مخالفت با پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله»

وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿۱۱۵﴾

و کسى که بعد از روشن شدن حقّ و هدایت براى او، پیغمبر را به زحمت بیندازد (و با او مخالفت کند) و از راهى غیر از راه مؤمنان پیروى نماید، ما او را به همان راه که مى رود مى بریم و او را به جهنّم داخل مى کنیم و جهنّم بد جایگاهى خواهد بود. (۱۱۵)

«گناه شرک به خدای تعالی»

إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۱۱۶﴾

قطعا خدا گناه شرک به او را نمى بخشد. ولى کمتر از آن، هر گناهى را، براى هر کس که بخواهد، مى بخشد و هر کس براى خدا شریکى قرار دهد، قطعا در گمراهى بعیدى قرار گرفته است. (۱۱۶)

برداشت از آيه ۱۱۶

شرک گناه بزرگی است

سالک الی اللّه بايد بکوشد که مبادا سرسوزنی قلبش آلوده به شرک گردد. زيرا شرک مانند نجاستی است که اگر در ظرفی باشد، هر چه در او بريزند نجس می شود. لذا تا وقتی که نجاست شرک در قلب انسان باشد، خدای تعالی هدايت را نصيب او نمی کند و در وادی دوری، گمراه می شود.

«فعّاليتهای شيطان»

إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَإِنْ يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَانًا مَرِيدًا ﴿۱۱۷﴾

آنچه را که غیر از خدا مى خوانند، چیزى جز بتهائى نیست که به صورت زنها (ساخته شده است) و آنچه مى خوانند، جز شیطان ویرانگر، چیزى نیست. (۱۱۷)

لَعَنَهُ اللَّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا ﴿۱۱۸﴾

خدا شیطان را لعنت کرده و او گفته است: حتماً از بندگان تو سهم لازمى خواهم گرفت. (۱۱۸)

وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا ﴿۱۱۹﴾

و حتماً آنها را گمراه مى کنم و به آرزوها سرگرمشان مى نمایم و به آنها فرمان مى دهم، پس حتماً گوش چهارپایان را بشکافند و به آنها دستور مى دهم، پس آنها آفرینش خدا را تغییر مى دهند. و هر کس شیطان را عوض خدا سرپرست خود و فرمانده خود قرار دهد، قطعا ضرر آشکارى کرده است. (۱۱۹)

يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۱۲۰﴾

شیطان به آنها وعده مى دهد و به آرزوها سرگرمشان مى کند و در حالى که شیطان جز فریب و نیرنگ چیز دیگرى به آنها وعده نمى دهد. (۱۲۰)

أُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلَا يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصًا ﴿۱۲۱﴾

آنها جایگاهشان جهنّم است و هیچ راه فرارى از آن پیدا نمى کنند. (۱۲۱)

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا ﴿۱۲۲﴾

و کسانى که ایمان آورده و عمل صالح کرده اند، به همین زودى در بهشتهائى که از دامن آنها نهرهائى جارى است و همیشه در آنها خواهند ماند، داخلشان مى کنیم. وعده خدا حقّ است و چه کسى راستگوتر از خدا در سخن گفتن هست؟ (۱۲۲)

«هر کس به جزای عمل خود می رسد»

لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۱۲۳﴾

مربوط به آرزوهاى شما یا آرزوهاى اهل کتاب نیست، کسى که عمل بدى انجام بدهد، به آن عمل جزا داده مى شود و غیر از خدا سرپرست و یاورى نمى یابند. (۱۲۳)

وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا ﴿۱۲۴﴾

و کسى که چیزى از اعمال صالح را انجام دهد، مرد باشد یا زن، در صورتى که ایمان داشته باشد، پس آنها داخل بهشت مى شوند و کمترین ستمى و ظلمى به آنها نمى شود. (۱۲۴)

«بهترين دينها»

وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا ﴿۱۲۵﴾

و دین چه کسى نیکوتر از دین آن انسانى است که خودش را تسلیم خدا کرده باشد و او نیکوکار باشد و از ملّت پاک ابراهیم تبعیت کرده باشد؟ و خدا ابراهیم را براى خود خلیل و دوست گرفته است. (۱۲۵)

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطًا ﴿۱۲۶﴾

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و خدا بر هر چیزى احاطه دارد. (۱۲۶)

«مسائلی درباره زنها»

وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا ﴿۱۲۷﴾

و از تو درباره زنها نظرخواهى مى کنند، بگو: خدا نظر خود را درباره آنها به شما اظهار مى کند و آنچه در قرآن درباره زنان یتیمى که حقوقشان براى آنها تعیین شده به آنها نمى دهید و مى خواهید با آنها ازدواج کنید و همچنین آنچه درباره کودکان صغیر و ناتوان براى شما تلاوت شده است و اینکه به نفع یتیمها به عدالت قیام کنید و آنچه از عمل خیر انجام دهید، پس قطعا خدا به آن دانا است. (۱۲۷)

وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۱۲۸﴾

اگر زنى از سرکشى و طغیان یا اعراض شوهرش ترس داشته باشد، مانعى ندارد براى آن دو، اینکه، بین خودشان را صلح دهند، یک نوع صلحى. و صلح به هر حال بهتر است، و اگر چه مردم بخل مى ورزند. و اگر نیکى کنید و تقوا داشته باشید، قطعا خدا به آنچه انجام مى دهید دانا است. (۱۲۸)

وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا﴿۱۲۹﴾

و شما هرگز نمى توانید در میان زنها عدالت برقرار کنید، هر چند زحمت هم بکشید. ولى تمایل خود را به طور کلّى متوجّه یک طرف نکنید که زن دیگرتان را به صورت زنى که شوهرش را از دست داده درآورید. و اگر راه صلاح و پرهیزگارى و تقوا پیشه کنید، پس قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. (۱۲۹)

وَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا ﴿۱۳۰﴾

و  (امّا) اگر از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم واسعه خود بى نیاز مى کند و خدا داراى رحمت واسعه و حکیم است. (۱۳۰)

«آنچه در آسمانها و زمين است مال خدا است»

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا ﴿۱۳۱﴾

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و قطعا ما وصیت کرده ایم کسانى را که به آنها قبل از شما کتاب داده شده و همچنین شما را که تقواى الهى را پیشه کنید و اگر کافر شوید، قطعا آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است. و خدا غنى ستوده اى است. (۱۳۱)

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۱۳۲﴾

و براى خدا است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و کفایت مى کند (به اینکه انسان) وکیلى چون خدا داشته باشد. (۱۳۲)

إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَيَأْتِ بِآخَرِينَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى ذَلِكَ قَدِيرًا﴿۱۳۳﴾

اى مردم اگر خدا بخواهد، شما را از میان بر مى دارد و افراد دیگرى را به جاى شما مى آورد و خدا بر آن کار قادر است. (۱۳۳)

برداشت از آيات ۱۳۳ ـ ۱۳۲

توکل

سالک الی اللّه بايد توکل به خدای تعالی را تمرين کند و معتقد باشد که وکالت پروردگار برای او کافی است. زيرا اگر کسی در امور سير و سلوکش به خدای تعالی توکل کند و کارها را جدّی بگيرد خدای تعالی او را کاملاً هدايت می کند.

سالک الی اللّه نبايد آن قدر از خود کوتاهی و بی همّتی در راه رسيدن به لقاء پروردگار نشان بدهد که خدای تعالی نسبت به او بی اعتناء شود و بگويد ممکن است به جای شما ديگران را برای رسيدن به کمالات خلق کنم.

«اجر دنيا و آخرت در دست خدا است»

مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا ﴿۱۳۴﴾

کسى که اجر دنیوى را بخواهد، (بداند) که پاداش دنیا و آخرت نزد خدا است و خدا شنواى بینائى است. (۱۳۴)

«قيام به قسط و عدل»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴿۱۳۵﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، براى قسط و عدالت قیام کنید، براى خدا شهادت بدهید، اگر چه به ضرر خود شما باشد، یا به ضرر پدر و مادر و نزدیکان شما باشد. اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است (که از آنها حمایت کند). بنابراین تبعیت از هواى نفس نکنید که از حقّ منحرف خواهید شد و اگر حقّ را تحریف کنید یا از اظهار آن اعراض نمائید، قطعا خدا به آنچه انجام مى دهید آگاه است. (۱۳۵)

برداشت از آيه ۱۳۵

طرفداری از عدالت

سالک الی اللّه بايد طرفدار عدالت باشد. اگر چه به ضرر او، يا پدر و مادر و يا نزديکانش تمام شود. طرف مقابل او چه ثروتمند باشد چه فقير، نبايد برای او در طرفداری از حق فرقی کند. بنابراين سالک الی اللّه نبايد پيرو هوای نفسش باشد و عدالت را رعايت نکند و بايد زبانش را به گفتن حق عادت دهد. زيرا خدای تعالی به آنچه می کنيد آگاه است.

«ايمان خود را تقويت کنيد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۱۳۶﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، ایمان (واقعى) به خدا و رسولش و کتابى که خدا بر رسولش نازل کرده و کتابى که نازل فرموده به کسانى که قبل از (پیغمبر) بوده اند بیاورید و کسى که به خدا و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش و روز آخرت کافر بشود، پس حتما گمراه شده است، گمراهى بسیار دورى. (۱۳۶)

برداشت از آيه ۱۳۶

مراتب ايمان

بدون ترديد ايمان مراتبی دارد. لذا بايد سالک الی اللّه تا می تواند ايمان خود را به خدا و پيامبران و کتب آسمانی و قيامت تقويت کند که اگر اين کار را نکند، ايمانش رو به ضعف می گذارد و گمراه می شود.

«ايمان بعضی قبول نمی شود»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا ﴿۱۳۷﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده اند، سپس کافر شده اند، باز ایمان آورده اند، بعد از آن باز کافر شده اند و سپس کفرشان را زیاد کرده اند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید و هرگز آنها را به راهى هدایت نمى کند. (۱۳۷)

بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۳۸﴾

به منافقین بشارت بده به اینکه براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. (۱۳۸)

برداشت از آيات ۱۳۸ ـ ۱۳۷

ايمان مستقر

سالک الی اللّه بايد بکوشد که ايمانش مستقر شود. زيرا اگر مانند کف روی آب بود و هر روزی به چيزی گرويد، يک روز کافر بود و يک روز مسلمان و ايمان عاريه ای داشت، خدای تعالی او را نمی بخشد و به صراط مستقيم راه پيدا نمی کند و بلکه خدا او را به عذاب سختی مبتلا می کند.

«کفّار را سرپرست خود قرار ندهيد»

الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا ﴿۱۳۹﴾

کسانى که کفّار را (براى خود)، غیر از مؤمنین سرپرست قرار مى دهند، آیا عزّت را نزد آنها مى طلبند؟ قطعا همه عزّت مال خدا است. (۱۳۹)

«مجالست با کفّار و منافقين»

وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا ﴿۱۴۰﴾

و قطعا خدا در قرآن براى شما نازل کرده که هرگاه بشنوید آیات خدا انکار مى شود و استهزاء مى گردد. پس با آنها مجالست نکنید تا به سخن جدید دیگرى بپردازند والاّ قطعا شما هم مثل آنها خواهید بود. خدا در جهنّم منافقین و کافرین، همه را با هم جمع مى کند. (۱۴۰)

«خصوصيّات منافقين»

الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا ﴿۱۴۱﴾

منافقان آنهائى هستند که مراقب شمایند؛ اگر فتح و پیروزى از طرف خدا نصیب شما شود، مى گویند: مگر ما با شما نبودیم؟ و اگر بهره اى نصیب کافران شود، (به آنها) گویند: مگر ما بر شما تسلط نداشتیم و شما را از مؤمنان باز نمى داشتیم؟ خدا در روز قیامت میان شما حکم مى کند و خدا هرگز راهى براى کافرین علیه مؤمنین قرار نداده است.  (۱۴۱)

إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۱۴۲﴾

قطعا منافقین مى خواهند خدا را (هم) فریب دهند در حالى که خدا آنها را فریب مى دهد و زمانى که به نماز مى ایستند، با کسالت بر مى خیزند و در برابر مردم ریا مى کنند و خدا را جز اندکى یاد نمى نمایند. (۱۴۲)

مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا ﴿۱۴۳﴾

افراد دو دل (مذبذب) در این بین بى هدف هستند، نه این طرفى هستند و نه به سوى آن دسته دیگر هستند و کسى را که خدا گمراهش کند، هرگز راهى براى او پیدا نخواهى کرد. (۱۴۳)

برداشت از آيات ۱۴۳ ـ ۱۴۲

شناختن منافقين

سالک الی اللّه بايد منافقين را بشناسد. آنها می خواهند به خدا خدعه کنند، وقتی نماز می خوانند دل به نماز نمی دهند و با کسالت می خوانند، رياکار می کنند و جز اندکی به ياد خدا نيستند، گاهی با مردم مسلمانند و گاهی با کفّار و فساق همنشينند؛ اينها هم چون دارای استقامت و ثباتی نيستند به صراط مستقيم راهی پيدا نمی کنند.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا ﴿۱۴۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، کفّار را براى خود غیر از مؤمنین سرپرست قرار ندهید. آیا مى خواهید دلیل آشکارى بر ضدّ خود در پیش خدا داشته باشید؟ (۱۴۴)

إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا ﴿۱۴۵﴾

قطعا منافقین در پائین ترین طبقات آتش خواهند بود و هرگز یاورى براى آنها نخواهى یافت. (۱۴۵)

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۱۴۶﴾

مگر آنها که توبه کنند (و جبران گذشته را بنمایند) و (خودشان را) اصلاح کنند و بوسیله معرفت خدا، خود را از گناه نگه دارند و دینشان را براى خدا خالص نمایند. پس آنها با مؤمنین هستند و به زودى خدا مؤمنین را اجر عظیمى عنایت خواهد فرمود. (۱۴۶)

برداشت از آيات ۱۴۶ ـ ۱۴۵

نفاق

سالک الی اللّه بايد بکوشد که نفاق و دورويی را از خود دور کند. زيرا بدترين مردم کسانی هستند که منافقند و در پايين ترين طبقه آتش زندگی می کنند و هيچگاه ياور و دوست واقعی پيدا نمی کنند مگر آنکه به سوی خدا برگردند، خود را اصلاح کنند، در دل صفايی به وجود آورند و مراحل تقوی را بگذرانند، به مرحله اعتصام برسند و دينشان را برای خدا خالص کنند؛ اينها طبعاً با اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلامخواهند بود و خدای تعالی به آنها پاداش بزرگی خواهد داد.

مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا﴿۱۴۷﴾

خدا با عذاب شما چه مى خواهد بکند، اگر شما شکر کنید و ایمان بیاورید؟ و خدا شاکرى دانا است. (۱۴۷)

برداشت از آيه ۱۴۷

تشکر از خدای تعالی

خدای تعالی آن قدر مهربان است که اگر شما از او و نعمت هايش تشکر کنيد و به او ايمان بياوريد به هيچ وجه عذابی را متوجّه شما نمی کند. زيرا خدا شاکر دانايی است.

«صدا را بلند نکنيد مگر به شما ظلم شده باشد»

لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا ﴿۱۴۸﴾

خدا دوست ندارد که صدا به بدى در کلام بلند شود، مگر کسى که به او ظلم شده باشد و خدا شنواى دانائى است. (۱۴۸)

إِنْ تُبْدُوا خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا ﴿۱۴۹﴾

اگر خوبى را آشکار یا مخفى نمائید یا از بدى گذشت نمائید، پس خداوند بخشنده توانائى است. (۱۴۹)

برداشت از آيات ۱۴۹ ـ ۱۴۸

غيبت و بدگويی

يکی از گناهان کبيره غيبت و بدگويی نسبت به مؤمنين است. مگر آنکه به انسان ظلم شده باشد که در نزد قاضی می تواند کارهای بد ظالم را برای دادخواهی بگويد و اگر نسبت به مردم علنی خوبی کند، يا با آنها در خفا محبّت نمايد يا از بدی های آنها بگذرد متّصف به صفتی از صفات الهی شده است. زيرا خدای تعالی در عين آنکه بی نهايت قدرت دارد، از ديگران و بدی های آنها می گذرد.

«فرق مؤمن و کافر»

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ﴿۱۵۰﴾

قطعا کسانى که به خدا و پیامبران او کافر مى شوند و مى خواهند میان خدا و پیامبرانش جدائى بیندازند و مى گویند: به بعضى از پیامبران ایمان مى آوریم و بعضى را منکریم و مى خواهند در میان آن دو، راهى براى خود انتخاب کنند. (۱۵۰)

أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا ﴿۱۵۱﴾

آنها کافران (واقعى و) حقیقى هستند و ما براى کفّار عذاب خوارکننده اى آماده کرده ایم. (۱۵۱)

وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولَئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۱۵۲﴾

و کسانى که ایمان به خدا و رسولانش آورده اند و بین یکى از آنها را جدائى نمى اندازند، خدا به زودى اجرشان را مى دهد و خدا غفور رحیمى است. (۱۵۲)

برداشت از آيات ۱۵۲ ـ ۱۵۰

دلی صاف و قلبی سليم

سالک الی اللّه بايد با دلی صاف و قلبی سليم به سوی خدا برود و نبايد به بعضی از دستورات دين که به نفع او است ايمان داشته باشد و به بعضی ديگر کافر باشد و يا بخواهد راهی در اين وسط برای خود انتخاب کند که راحتّی او در آن باشد.

«سؤال اهل کتاب»

يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَى أَكْبَرَ مِنْ ذَلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذَلِكَ وَآتَيْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُبِينًا ﴿۱۵۳﴾

اهل کتاب از تو درخواست مى کنند که بر آنها کتابى از آسمان نازل کنى. قطعا اینها از موسى بزرگتر از آن را تقاضا کردند و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان بده. صاعقه آنها را به خاطر این ظلمشان گرفت، سپس گوساله را پس از آن همه دلائل روشن که براى آنها آمد، (براى پرستش) اتّخاذ کردند. ولى ما از آن اعمال بدشان درگذشتیم و به موسى برهان و سلطه آشکارى دادیم.  (۱۵۳)

«سجده بنی اسرائيل»

وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا  فِي السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا ﴿۱۵۴﴾

و کوه طور را بالاى سر آنها بلند کردیم و در آن حال از آنها پیمان گرفتیم و به آنها گفتیم که در حال سجده از در (بیت المقدّس) داخل بشوید و گفتیم به آنها که در روز شنبه تجاوز نکنید و از آنها میثاق محکمى گرفتیم. (۱۵۴)

«عذاب خدا به خاطر اعمال زشت بنی اسرائيل»

فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۱۵۵﴾

ولى به خاطر پیمان شکنى آنها و کفرشان به آیات خدا و کشتن آنها، انبیاء را، بدون حقّى و به خاطر گفتنشان که بر قلوب ما پرده افتاده، بلکه خدا دلهاى آنها را به کفرشان مُهر کرده و جز کمى از آنها ایمان نمى آورند. (۱۵۵)

وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا ﴿۱۵۶﴾

و به خاطر کفرشان و به خاطر گفتارشان که تهمت بزرگى بر مریم زدند. (۱۵۶)

وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا ﴿۱۵۷﴾

و به خاطر گفتارشان که ما مسیح، عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم، در حالى که نه او را کشتند و نه او را به دار آویختند، بلکه (حقیقت) بر آنها مشتبه شد و قطعا کسانى که در مورد او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم آن را ندارند و تنها از گمان خود پیروى مى کنند و یقینا اورا نکشتند. (۱۵۷)

بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿۱۵۸﴾

بلکه خدا او را به سوى خود بالا برد. و خدا عزیز حکیمى است. (۱۵۸)

وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا ﴿۱۵۹﴾

و هیچ یک از اهل کتاب نبوده، مگر اینکه قبل از مرگش حتماً به آن کتاب ایمان مى آورد و روز قیامت بر آنها شاهد خواهد بود. (۱۵۹)

فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا ﴿۱۶۰﴾

پس به خاطر ظلمى از طرف کسانى که یهودى هستند و به خاطر اینکه آنها راه خدا را بسیار مانع شدند، ما حرام کردیم بر آنها، چیزهاى پاکیزه اى را که براى آنها حلال بود. (۱۶۰)

وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۶۱﴾

و به خاطر آنکه ربا مى گرفتند و حال آنکه از آن نهى شده بودند و به خاطر اینکه اموال مردم را به باطل (و بدون جهت) مى خوردند و ما آماده کرده ایم براى کافرین آنها عذاب دردناکى را. (۱۶۱)

«خوبان از بنی اسرائيل»

لَكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۱۶۲﴾

ولى راسخین در علم از آنها و مؤمنینى که ایمان مى آورند به آنچه بر تو نازل شده و آنچه قبل از تو نازل گردیده و به پاى دارندگان نماز و زکات دهندگان و ایمان آورندگان به خدا و روز قیامت، به همه آنها به زودى پاداش عظیمى خواهیم داد. (۱۶۲)

«وحی به پيامبران»

إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿۱۶۳﴾

قطعا ما به تو وحى کردیم همان طورى که به نوح و پیغمبرانى که بعد از او بودند وحى نمودیم و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان نیز وحى نمودیم و به داود، زبور دادیم. (۱۶۳)

وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا ﴿۱۶۴﴾

و پیامبرانى که قطعا سرگذشت آنها را پیش از این براى تو گفته ایم و پیامبرانى که سرگذشت آنها را بیان نکرده ایم و خداوند با موسى به نحو واضحى سخن گفت. (۱۶۴)

«اتمام حجّت برای مردم»

رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿۱۶۵﴾

فرستادگانى که بشارت دهنده و ترساننده از عاقبت بدى بودند، (ما آنها را فرستادیم) براى اینکه مردم بر خدا حجّتى بعد از (آمدن) پیامبران نداشته باشند و خدا عزیز حکیمى است. (۱۶۵)

لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴿۱۶۶﴾

ولى خدا شهادت مى دهد بر اینکه آنچه بر تو نازل کرده است از علمش سرچشمه گرفته و ملائکه هم شهادت مى دهند، ولى شهادت خدا کافى است. (۱۶۶)

«گمراهی کفّار»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۱۶۷﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند و راه خدا را سدّ کرده اند، حتما گمراهند، آنچنان گمراهى که آنها را از هدایت دور انداخته است. (۱۶۷)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا ﴿۱۶۸﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند و ظلم کرده اند، هرگز این طور نیست که خدا آنها را ببخشد و خدا آنها را به راه (صحیحى) هدایتشان نمى کند. (۱۶۸)

إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿۱۶۹﴾

مگر راه جهنّم که همیشه و ابدى در آن خواهند بود و آن بر خدا آسان است. (۱۶۹)

برداشت از آيات ۱۶۹ ـ ۱۶۷

اعتقادات

سالک الی اللّه بايد بکوشد که اعتقاداتش را به عنوان زيربنای سير و سلوکش تصحيح کند و به هيچ وجه در هيچ چيز کافر نباشد و بدتر از آن اين، است که راه خدا را سد کند و به مردم ظلم کند که در اين صورت خدای تعالی نه او را می آمرزد و نه او را به راه راست هدايت می کند و تنها او را به راه جهنّم که هميشه در آن خواهد ماند، می فرستد.

«نعمت وجود پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴿۱۷۰﴾

اى مردم، قطعا پیامبرى به سوى شما آمده که حق را از جانب پروردگارتان براى شما آورده است. پس ایمان بیاورید، آن براى شما بهتر است و اگر کافر شوید، پس قطعا آنچه در آسمانها و زمین است، مال خدا است و خدا داناى حکیمى است. (۱۷۰)

«غلوّ نکنيد»

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۱۷۱﴾

اى اهل کتاب، در دین خود غلوّ نکنید و درباره خدا غیر از آنچه حقّ است نگوئید. جز این نیست که مسیح، عیسى بن مریم، رسول خدا و کلمه او است که به مریم القاء شده است و روحى از او است. پس ایمان بیاورید به خدا و رسولان خدا و نگوئید خدا سه تا است. بس کنید، براى شما بهتر است. جز این نیست که خدا واحد است، او پاک است از اینکه براى او فرزندى باشد، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مال او است. و کفایت مى کند که خدا وکیل باشد. (۱۷۱)

لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا ﴿۱۷۲﴾

مسیح از اینکه بنده خدا باشد هرگز سرپیچى نکرده و همچنین فرشتگان مقرّب (خدا) از این موضوع سرپیچى نکرده اند و آنهائى که از بندگى خدا رو مى گردانند و کسانى که تکبّر مى کنند، (خدا) همه آنها را روز قیامت نزد خود محشورشان مى کند. (۱۷۲)

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۱۷۳﴾

و امّا کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح کرده اند، پس خدا اجر آنها را کاملاً مى دهد، بلکه از فضلش زیادتر (از آنچه مزد آنها است) به آنها خواهد داد و امّا کسانى که از عبادت و بندگى سرپیچى کرده اند و کسانى که تکبّر کرده اند، پس خدا آنها را عذاب دردناکى خواهد نمود و اینها غیر از خدا دوست و یاورى براى خود نخواهند یافت. (۱۷۳)

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا ﴿۱۷۴﴾

اى مردم، براى شما دلیلى از طرف پروردگارتان آمد و ما نازل کردیم به سوى شما نور آشکارى. (۱۷۴)

«اعتصام باللّه»

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا ﴿۱۷۵﴾

پس امّا کسانى که به خدا ایمان آوردند و طلب عصمت بوسیله معرفت او کردند، خدا به زودى آنها را داخل رحمت و فضلش خواهد کرد و خدا در صراط مستقیم به سوى خودش هدایتشان مى کند. (۱۷۵)

برداشت از آيه ۱۷۵

اعتصام

سالک الی اللّه بايد به مسأله اعتصام کاملاً توجّه داشته باشد و همان طوری که از کلمه «اعتصام» استفاده می شود، اين کلمه از عصمت به معنای پاکی کامل که از معرفت خدا و شناختن حقيقت گناه بدست می آيد گرفته شده، بايد بکوشد که خود را به اين مرحله برساند تا مهربانی و فضل خدا شامل حالش گردد و خدای تعالی او را در صراط مستقيم به مقصد برساند.

«پاسخ درباره کلاله»

يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۷۶﴾

از تو نظرخواهی می کنند. بگو: خدا جواب شما را درباره «کلاله» [۱] می دهد. اگر مردی از دنيا برود که فرزند نداشته باشد و تنها برای او يک خواهر باشد، نصف اموالی را که بعد از خود گذاشته به او می رسد.

و اگر خواهر (بميرد و برادر داشته باشد و) او فرزندی نداشته باشد، (تمام اموالی را که گذاشته است، به برادر می رسد.)

و اگر دو خواهر داشته باشد، دو سوّم اموالی را که گذاشته، آن دو خواهر ارث می برند.

و اگر برادران و خواهران با هم باشند، (تمام اموال را ميان خود تقسيم می کنند) و برای هر مردی دو برابر سهم زنها خواهد بود. خدا برای شما (حقايق را) بيان می کند تا گمراه نشويد و خدا به همه چيز دانا است.(۱۷۶)

[۱] ــ خواهران و برادران.

 

 

سوره مبارکه آل عمران

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

الم ﴿۱﴾

«الم» (۱)

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴿۲﴾

خدا، هيچ خدائی جز او وجود ندارد، او زنده و قائم بر کارها است. (۲)

«نزول قرآن»

نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ﴿۳﴾

او کتاب را به حقّ بر تو نازل کرده و اين کتاب تصديق‏ کننده کتب قبلی است و خدا تورات و انجيل را (۳)

مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿۴﴾

قبل از اين برای هدايت مردم نازل فرموده بود و نيز خدا قرآن که حقّ و باطل را از هم جدا می‏ کند، نازل نموده است. قطعا کسانی که به آيات خدا کافر شدند، عذاب سختی برای آنها خواهد بود و خدا عزيز صاحب انتقامی است. (۴)

«خدا در رحم مادران، بشر را صورت ‏بندی می‏ کند»

إِنَّ اللَّهَ لَا يَخْفَى عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ﴿۵﴾

قطعا بر خدا چيزی در زمين و آسمان مخفی نيست. (۵)

هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶﴾

او کسی است که شما را در رحم (مادرهايتان)، آن طوری که می‏ خواهد صورت‏ بندی می‏ کند. خدائی جز او که عزيز حکيمی است وجود ندارد. (۶)

«آيات محکم و متشابه»

هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾

آن خدا کسى است که کتابى را بر تو نازل کرده که بخشى از آن کتاب آیات صریح و واضح است و آنها اصل کتاب اند و بخش دیگر آیاتى است که با نظر اوّل احتمالات مختلفى در معنى آنها داده مى شود، امّا کسانى که (تزکیه نفس نکرده اند و) هنوز در دلهایشان صفات رذیله و انحرافى هست، به دنبال آیات متشابه مى روند تا فتنه انگیزى و تفسیر و تأویل به رأى نمایند و حال آنکه تأویل آن را جز خدا و کسانى که (از طرف پروردگار) در علم فرو رفته اند دیگرى نمى داند.  و راسخین در علم مى گویند: ما به قرآن ایمان آورده ایم همه آیات قرآن از طرف پروردگارمان است و جز صاحبان مغز کس دیگرى متذکر (آن نکته ها) نمى شود. (۷)

«درخواست هدايت»

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ ﴿۸﴾

اى پروردگار ما، بعد از آنکه ما را هدایت کرده اى، دلهاى ما را منحرف مگردان و از طرف خودت رحمتى را بر ما عطا کن. زیرا تو خودت عطاکننده هستى. (۸)

رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿۹﴾

پروردگار ما، قطعا تو مردم را براى روزى که شکى در آن روز نیست (یعنى روز قیامت) جمع مى کنى. قطعا خدا وعده اش را تخلّف نخواهد کرد. (۹)

«اموال و اولاد کفّار»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ ﴿۱۰﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند، هرگز اموال و اولادشان نمى توانند آنها را در چیزى از خدا (و عذاب الهى) نگه دارند و آنها خود آتشگیره جهنّم اند. (۱۰)

كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۱۱﴾

مانند عادت آل فرعون و کسانى که قبل از آنها بودند که آیات ما را تکذیب کردند. پس خدا آنها را به خاطر گناهانشان مؤاخذه کرد و خدا شدیدالعقاب است. (۱۱)

قُلْ لِلَّذِينَ كَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۱۲﴾

بگو به کسانى که کافر شده اند: به زودى مغلوب مى شوید و در جهنّم (با یکدیگر) محشور مى گردید و جهنّم بد جایگاهى است. (۱۲)

«دو برابر ديدن در جنگ»

قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشَاءُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصَارِ ﴿۱۳﴾

قطعا براى شما نشانه اى بود در دو گروهى که با هم روبرو شدند. یک دسته در راه خدا جهاد مى کردند و دسته دیگر کافر بودند. دسته دوّم، دسته اوّل را دو برابر آنچه بودند، با چشم مى دیدند (و چون آنها از دسته اوّل وحشت کردند، مغلوب شدند) و خدا تأیید مى کند با یارى خودش کسى را که بخواهد. قطعا در این کار عبرتى است براى صاحبان بصیرت. (۱۳)

«مظاهر دنيا جلوه داده شده»

زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ﴿۱۴﴾

محبّت به خواسته هاى نفسانى از قبیل زنها و فرزندان و اموال زیاد از طلا و نقره و اسبهاى سوارى نشان دار و چهارپایان و زراعتهاى مزارع در نظر مردم جلوه داده شده است. اینها کالاى زندگى دنیا است، امّا خدا است که در نزد او عاقبت خوبى خواهد بود. (۱۴)

«بندگان خوب خدا»

قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۱۵﴾

بگو: آیا به شما خبر دهم از آنچه بهتر از اینها است؟ براى کسانى که تقوى داشته باشند، نزد پروردگارشان بهشتهائى است که از پائین آنها نهرهائى جارى است، همیشه در آن مى مانند و همسران پاکیزه اى و رضوان خدا است و خدا به (حالات) بندگانش بینا است. (۱۵)

برداشت از آيات ۱۵ ـ ۱۴

ترک شهوات

طبيعتاً برای انسان شهوت‏ های جنسی، محبّت به فرزند و ظروف طلا و نقره و اموال فراوان از کشاورزی و دامداری و به طور کلی آنچه انسان از زندگی دنيا لذّت می‏ برد، او را از همه چيز غافل می‏ کند ولی سالک الی اللّه بايد حواسش جمع باشد و بداند که تقوا، بهشت، همسران پاک و پاکيزه در بهشت و رضايت پروردگار از همه آنچه در دنيا از لذائذ وجود دارد بهتر است و خدا به قلوب بندگانش و آنچه می‏ کنند بينا است.

الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۶﴾

آن کسانى که مى گویند: پروردگار ما، قطعا ما ایمان آورده ایم، پس گناهان ما را بیامرز و ما را از عذاب آتش نگه دار. (۱۶)

الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ ﴿۱۷﴾

آنهائى که صابرند، راستگویند، خاضع اند و انفاق کننده هستند و در سحرها استغفار مى کنند. (۱۷)

برداشت از آيات ۱۷ ـ ۱۶

توبه

سالک الی اللّه در مقام مناجات با پروردگار بيشتر از هر چيز به ايمانش تکيه کرده و بخشش خدا را از لغزش‏ هايش طلب می‏ کند و مهمترين آرزويش اين است که از عذاب آتش حفظ شود. سالک الی اللّه در مقابل رسيدن به خدا مشکلات را تحمل می‏ کند، صداقت به خرج می‏ دهد، در مقابل پروردگارش خضوع و خشوع می‏ کند، به ديگران انفاق می ‏نمايد و در سحرها از خدای تعالی طلب بخشش می‏ کند.

«شهادت خدا و ملائکه و علماء»

شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِكَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۸﴾

(وجود) خدا شهادت مى دهد که قطعا خدائى جز او وجود ندارد و ملائکه و صاحبان علم هم این شهادت را مى دهند. او نگهبان عدل و داد است. خدائى جز او که عزیز حکیمى است، وجود ندارد. (۱۸)

«دين صحيح»

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۹﴾

قطعا دین (صحیح) در نزد خدا «اسلام» است. و به آنهائى که کتاب داده شده، (آنها) اختلاف ایجاد نکردند، مگر بعد از آنکه به آنها علم داده شد، در حالى که بین خودشان ظلم و تجاوز بود و کسى که به آیات خدا کافر شود، قطعا بداند که خدا زود به حسابها مى رسد. (۱۹)

«بحث و گفتگو»

فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ وَالْأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿۲۰﴾

اگر با تو به بحث و گفتگو پرداختند، پس بگو: من با تمام وجود و پیروانم در مقابل خدا تسلیمیم و به آنهائى که کتاب داده شد و به بى سوادان بگو: آیا شما تسلیمید؟ پس اگر تسلیم باشند، قطعا هدایت مى شوند و اگر بى اعتنائى کنند، پس جز این نیست که تو وظیفه ات ابلاغ دستورات خدا است و خدا به (احوال) بندگانش بینا است. (۲۰)

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿۲۱﴾

قطعا کسانى که به آیات الهى کافر مى شوند و انبیاء را بى جهت مى کشند و کسانى از مردم را که امر به عدالت و درستى مى کنند به قتل مى رسانند، پس آنها را به عذاب دردناکى بشارت بده. (۲۱)

أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۲۲﴾

آنها کسانى هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت از بین رفته و یاورانى ندارند. (۲۲)

برداشت از آيات ۲۲ ـ ۲۱

نتيجه کفر

کفران هدايت‏ های الهی آن قدر انسان را به بدبختی می‏ کشاند که بدون جهت دست به کشتن اولياء خدا و انبياء که مردم را به عدل و قسط دعوت نموده دراز می‏ کنند. اينها بدانند که اعمال خوبشان هم در دنيا و آخرت از بين می ‏رود و هيچ کس به آنها کمک نمی‏ کند.

«باز هم اهل کتاب»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِنْهُمْ وَهُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۲۳﴾

آیا ندیدى کسانى را که مختصرى از علم کتاب به آنان رسیده و آنها به همان کتاب خدا دعوت شدند تا بین آنان کتاب حکومت کند، سپس بعضى از آنها قبول نکردند و از آن روگرداندند؟ (۲۳)

ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۲۴﴾

این به خاطر آن است که آنها مى گویند: آتش جهنّم جز چند روزى ما را مسّ نخواهد کرد و این فکر و افتراء آنها را در روش و دینشان گول زده است. (۲۴)

فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لَا رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۲۵﴾

پس چگونه خواهند بود وقتى که ما آنها را براى روزى که تردیدى در آن نیست، جمعشان کنیم و هر کسى به آنچه عمل کرده، بطور کامل جزا داده شود و به هیچ وجه به آنها ظلم نمى شود. (۲۵)

«ستايش خدای تعالی»

قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۶﴾

بگو: خدایا، مالک سلطنتها توئى، به هر کس بخواهى حکومت و سلطنت مى دهى و از هر که بخواهى آن را مى گیرى، هر کس را بخواهى عزیز مى کنى و هر کسى را که بخواهى ذلیل مى کنى، خوبیها در دست تو است قطعا تو بر هر چیزى قادرى. (۲۶)

تُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۲۷﴾

شب را در روز قرار مى دهى و روز را در شب داخل مى کنى و زنده را از مرده بیرون مى آورى و مرده را از زنده خارج مى کنى و هر که را بخواهى بى حساب روزى مى دهى. (۲۷)

«سرپرستی مؤمنين را کفّار نبايد داشته باشند»

لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴿۲۸﴾

مؤمنین نباید کفّار را بجاى مؤمنین سرپرست خود قرار دهند و هر کس این کار را بکند، با خدا براى او رابطه اى نخواهد بود، مگر آنکه بخواهید از آنها تقیه کنید و خدا شما را از خود مى ترساند و برگشت به سوى خدا است. (۲۸)

قُلْ إِنْ تُخْفُوا مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۹﴾

بگو: اگر آنچه را که در دلهایتان است مخفى کنید و یا آن را اظهار نمائید، همه را خدا مى داند. بلکه هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است، خدا مى داند و خدا بر هر چیزى قادر است. (۲۹)

«روز قيامت»

يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿۳۰﴾

روزى که هر کسى آنچه را از خوبى انجام داده است، آن را حاضر شده مى یابد و آنچه از کار بد کرده، دوست دارد که اى کاش بین او و بین آن کار فاصله زیادى بود. و خدا شما را از خودش مى ترساند و خدا به بندگانش رئوف است. (۳۰)

«علامت محبّت به خدا»

قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۳۱﴾

بگو: اگر خدا را دوست دارید، پس از من پیروى کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خدا بخشنده مهربانى است. (۳۱)

قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴿۳۲﴾

بگو: خدا و رسول را اطاعت کنید. پس اگر قبول نکردند، پس قطعا خدا کفّار را دوست ندارد. (۳۲)

برداشت از آيات ۳۲ ـ ۳۱

محبّت

سالک الی اللّه بايد در مرحله محبّت، آن چنان خدا را دوست داشته باشد که محبّت ديگری در دلش راه پيدا نکند و از خدا بخواهد تا خدای تعالی هم او را دوست بدارد، گناهان او را نديده بگيرد و راه بدست آوردن اين محبّت تنها و تنها اطاعت از رسول خدا است و بايد بداند که خدا کفران کنندگان را دوست نمی ‏دارد.

«انتخاب الهی»

إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۳۳﴾

قطعا خدا آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برگزیده است. (۳۳)

ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۳۴﴾

فرزندان و دودمانى که فضیلت و برترى را بعضى از آنها از بعض دیگر گرفته اند و خدا شنواى دانائى است. (۳۴)

«قضيه زن حضرت عمران عليه ‏السلام»

إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ﴿۳۵﴾

وقتى که زن عمران گفت: پروردگار من، قطعا من آنچه را که در شکم دارم نذر مى کنم که براى تو آزاد باشد. (این را) از من قبول کن زیرا تو همان شنواى دانائى. (۳۵)

فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ﴿۳۶﴾

پس وقتى که آن را زائید، گفت: پروردگار من، قطعا من دختر زائیده ام و خدا داناتر بود به آنچه از او متولّد شده بود و پسر مثل دختر نیست و حتماً من او را مریم مى نامم و حتماً من او و ذریه او را از شرّ شیطان رجیم به تو پناه مى دهم. (۳۶)

فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّاءُ الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۳۷﴾

پس پروردگارش همان دختر را به خوبى قبول کرد و او را به نیکى رشد داد و زکریا سرپرستى او را عهده دار شد. (او آنچنان به کمال رسید که) هر وقت زکریا نزد او کنار محراب مى رفت، نزد او غذائى مى دید. زکریا گفت: اى مریم، این از کجا براى تو آمده است؟ مریم گفت: این غذا از طرف خدا آمده. قطعا خدا هر که را بخواهد، بى حساب روزى مى دهد. (۳۷)

«قضيه حضرت زکريّا عليه ‏السلام»

هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّاءُ رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿۳۸﴾

آنجا بود که زکریا پروردگارش را خواند، گفت: اى پروردگار من، به من از طرف خودت فرزندان پاکى عنایت کن. زیرا تو دعا را مى شنوى. (۳۸)

فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۳۹﴾

ملائکه او را در حالى که در محراب ایستاده بود، نماز مى خواند، صدا زدند و گفتند: قطعا خدا بخاطر (دادن فرزندى به نام) یحیى به تو بشارت مى دهد، در حالى که او تصدیق کننده کلمه اى از خدا است (یعنى مسیح) و او آقا است و از ناپاکیها دور است و پیامبرى از صالحین است. (۳۹)

قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿۴۰﴾

زکریا گفت: پروردگار من، چطور ممکن است من فرزندى داشته باشم و حال آنکه من به پیرى رسیده ام و زنم نازا است؟! گفت: خدا همین طورى هر کارى را که بخواهد انجام مى دهد. (۴۰)

قَالَ رَبِّ اجْعَلْ لِي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا وَاذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿۴۱﴾

زکریا گفت: پروردگار من، براى من نشانه اى قرار بده. خدا فرمود: نشانه تو این است که سه روز نمى توانى جز با اشاره و رمز با مردم حرف بزنى. و پروردگارت را زیاد به یاد بیاور و صبح و شام او را تسبیح بگو. (۴۱)

«قضيه‏ ای از حضرت مريم عليها السلام»

وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ﴿۴۲﴾

و آن وقتى که ملائکه گفتند: اى مریم، قطعا خدا تو را انتخاب کرده و پاکت کرده و بر همه زنان عالم (در این زمان) تو را برگزیده است. (۴۲)

يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ﴿۴۳﴾

اى مریم، در مقابل پروردگارت خضوع کن و سجده کن و با رکوع کنندگان رکوع کن. (۴۳)

«خبر غيبی»

ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿۴۴﴾

این از خبرهاى غیبى است که به تو وحى مى کنیم و تو که در آنجا نزد آن مردم نبودى آن وقتى که قلمهاى خود را (براى قرعه کشى) مى انداختند تا ببینند کدامشان باید مریم را تکفّل کنند و نزد ایشان نبودى آن وقتى که (براى به عهده گرفتن سرپرستى مریم) با هم دعوا مى کردند. (۴۴)

«خبر تولّد حضرت مسيح»

إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۴۵﴾

آن وقتى که ملائکه به مریم گفتند: اى مریم، قطعا خدا به تو بخاطر دادن کلمه اى از خودش که اسمش مسیح، عیسى پسر مریم است، بشارت مى دهد. او در دنیا و آخرت (باشخصیت و) با وجهه و از مقرّبین خدا خواهد بود. (۴۵)

وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ﴿۴۶﴾

و با مردم در گهواره و در پیرى حرف مى زند و از شایستگان و صالحین است. (۴۶)

قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۴۷﴾

مریم گفت: اى پروردگار من، چگونه ممکن است من فرزند داشته باشم، در حالى که هیچ بشرى مرا مسّ نکرده است؟!

(مَلَک) گفت: خدا همین طورى هر چه را بخواهد خلق مى کند. خدا وقتى کارى را مقرّر بفرماید، فقط به آنچه مقرّر فرموده مى گوید: باش، او وجود پیدا مى کند. (۴۷)

وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ ﴿۴۸﴾

و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل را تعلیم مى دهد. (۴۸)

«خبر از معجزه ‏های حضرت عيسی عليه ‏السلام»

وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۴۹﴾

و او را به عنوان پیامبرى به سوى بنى اسرائیل مى فرستد (و به آنها مى گوید:) قطعا من از طرف پروردگارتان با نشانه اى براى شما آمده ام (و آن نشانه این است که) قطعا من براى شما از گِل، چیزى به شکل و هیئت پرنده مى سازم، بعد در آن مى دمم، او به اذن خدا پرنده (درست و حسابى) مى شود.

و من به اذن خدا کور مادرزاد و کسى را که پیسى گرفته است، شفا مى دهم و به اذن خدا مرده را زنده مى کنم.

و (حتّى) به شما از آنچه مى خورید و آنچه که در خانه هایتان ذخیره مى کنید، خبر مى دهم. قطعا در این کارها نشانه اى براى شما است، اگر شما ایمان داشته باشید. (۴۹)

وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُمْ بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿۵۰﴾

و من (در عین حال) کتاب تورات را که در مقابلم هست، تصدیق مى کنم و بعضى از چیزهائى که بر شما حرام شده است، براى شما حلال مى نمایم و من براى شما آمده ام با نشانه اى از طرف پروردگارتان. پس از خدا بپرهیزید و از من اطاعت کنید. (۵۰)

إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ﴿۵۱﴾

قطعا خدا پروردگار من و شما است. پس او را بندگى کنید که همین است راه راست. (۵۱)

«حضرت عيسی عليه ‏السلام و حواريين»

فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ آمَنَّا بِاللَّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿۵۲﴾

پس وقتى که عیسى از آنها کفر را احساس کرد، به آنها گفت: چه کسانى یاوران من در حرکت به سوى خدا هستند؟ حواریون گفتند: ما انصار خدائیم، ما به خدا ایمان آورده ایم و تو شهادت بده که ما در مقابل اوامر الهى تسلیمیم. (۵۲)

رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿۵۳﴾

پروردگار ما، به آنچه تو نازل فرموده اى، ایمان آورده ایم و از این رسول پیروى مى کنیم. پس نام ما را در زمره شهادت دهندگان بنویس. (۵۳)

وَمَكَرُوا وَمَكَرَ اللَّهُ وَاللَّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴿۵۴﴾

ولى آنها مکر کردند و خدا هم علیه آنها نقشه کشید و خدا بهتر از همه مى تواند نقشه بکشد. (۵۴)

«وعده الهی به حضرت عيسی عليه ‏السلام»

إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿۵۵﴾

آن وقتى که خدا فرمود: اى عیسى، حتماً من تو را مى گیرم و به سوى خود بالا مى برم و تو را از میان کسانى که کافر شده اند پاکت مى کنم و کسانى را که از تو پیروى کرده اند تا روز قیامت برتر و بالاتر از کسانى که کافر شده اند قرار مى دهم. سپس بازگشت شما به سوى من است و من در بین شما در خصوص آنچه که با هم، در آن اختلاف داشته اید حکم مى کنم. (۵۵)

فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۵۶﴾

پس آن وقت؛ کسانى را که کافر شده اند، عذاب سختى در دنیا و آخرت خواهم نمود و براى آنها یاور و کمکى نخواهد بود. (۵۶)

وَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿۵۷﴾

و امّا کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته کرده اند، پس اجر آنها کاملاً داده مى شود و خدا ظالمین را دوست ندارد. (۵۷)

ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الْآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ ﴿۵۸﴾

اینها را که براى تو مى خوانیم، از نشانه ها و آیات الهى است و یادآورى حکیمانه است. (۵۸)

برداشت از آيات ۵۸ ـ ۵۶

نتيجه کفر و ايمان

کسی که حق را بپوشاند و حقوق الهی را کفران کند در دنيا و آخرت وجدانش او را به عذاب سختی مبتلا می‏ کند و هيچ کس به کمک او نمی‏ آيد اما کسی که الطاف پروردگار را منظور کند و به خدای تعالی ايمان داشته باشد و کارهای شايسته کند در دنيا و آخرت به پاداش‏های خوبی خواهد رسيد. اين حقيقتی است که خدا در قرآن به عنوان حکمت بيان فرموده است.

«خلقت حضرت عيسی عليه ‏السلام»

إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۵۹﴾

قطعا مَثَل عیسى در نزد خدا مانند مَثَل آدم است. خدا او را از خاک خلق نمود، سپس به او گفت: وجود داشته باش. او هم وجود پیدا کرد. (۵۹)

الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۶۰﴾

حقّ از طرف پروردگار تو است، پس از تردیدکنندگان نباش. (۶۰)

«مباهله با نصاری»

فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴿۶۱﴾

پس اگر کسى (در خصوص قصّه عیسى) بعد از آنکه علم و دانشش به تو رسیده با تو محاجه و بحث کند، پس به آنها بگو: بیائید ما فرزندان خود را دعوت مى کنیم و شما هم فرزندان خود را (دعوت کنید) و ما زنان خود را (دعوت مى کنیم) و شما هم زنان خود را (دعوت کنید) و ما کسى را که مانند جان خودمان هست (دعوت مى کنیم) و شما هم کسى را که مانند جان خودتان هست (دعوت کنید)، آن وقت مباهله مى کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار مى دهیم. (۶۱)

إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶۲﴾

قطعا این همان سرگذشتهاى حقیقى و واقعى است و هیچ خدائى جز خداى یکتا وجود ندارد و قطعا خدا همان عزیز حکیم است. (۶۲)

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ ﴿۶۳﴾

و اگر روگرداندند، پس خدا بر احوال فسادکنندگان آگاه است. (۶۳)

«دستور اتّحاد با اهل کتاب»

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى كَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿۶۴﴾

بگو: اى اهل کتاب، بیائید در کلمه اى که ما و شما با هم اتّفاق داریم، متّحد شویم. آنکه جز خدا را نپرستیم و براى او چیزى را شریک قرار ندهیم و بعضى مان بعض دیگر را پروردگارانى به جاى خدا نگیریم. پس اگر آنها قبول نکردند، پس بگوئید: شاهد باشید به اینکه ما مسلمانیم. (۶۴)

برداشت از آيه ۶۴

اتحاد و دوستی

سالک الی اللّه تا می تواند بايد با مردم ائتلاف و ارتباط داشته باشد و در مقابل دشمن مشترک وحدت خود را با ديگران حفظ کند تا جايی که خدای تعالی يهود و نصاری را برای مبارزه با دشمنان مشترکشان با مسلمان‏ها دعوت به اتّحاد فرموده و آنها را در مقابل معاندين و کفّار بسيج فرموده است.

«بحث درباره حضرت ابراهيم عليه ‏السلام»

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۵﴾

اى اهل کتاب، چرا درباره ابراهیم (این قدر) بحث مى کنید و حال آنکه آنچه از تورات و انجیل نازل شده، بعد از او بوده است. آیا عقلتان را به کار نمى اندازید؟ (۶۵)

هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۶﴾

بله شما همانهائى هستید که درباره آنچه مى دانستید، بحث و گفتگو مى کردید. پس چرا درباره آنچه حقیقتش را نمى دانید، حرف مى زنید و نزاع مى کنید؟ و خدا حقایق را مى داند ولى شما نمى دانید. (۶۶)

مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۶۷﴾

ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى، بلکه مسلمان پاک و خالصى بود و از مشرکین نبود. (۶۷)

إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۶۸﴾

قطعا نزدیکتر و سزاوارترین مردم به ابراهیم کسانى هستند که او را تبعیت کرده اند و این پیغمبر و کسانى که ایمان آورده اند مى باشند. و خداوند سرپرست مؤمنین است. (۶۸)

«خواسته ‏های اهل کتاب»

وَدَّتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۶۹﴾

جمعى از اهل کتاب دوست دارند که شاید شما را گمراه کنند. آنها جز خودشان کس دیگرى را گمراه نمى کنند ولى شعور ندارند. (۶۹)

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿۷۰﴾

اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر مى شوید؟ و حال آنکه شما شهادت (به حقّانیت آن) مى دهید. (۷۰)

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۷۱﴾

اى اهل کتاب، چرا حق را بوسیله باطل مى پوشانید و حق را کتمان مى کنید و حال آنکه شما (همه چیز را) مى دانید. (۷۱)

برداشت از آيات ۷۱ ـ ۶۹

اظهار حقيقت

سالک الی اللّه بايد هميشه هدايت ديگران را بخواهد و اگر گمراهی مردم را دوست داشته باشد به هيچ وجه موفّق به کمالات نمی ‏شود. سالک الی اللّه بايد نشانه ‏های خدا را دقيقاً درک کند و روی حق پرده نيندازد و آنچه حقيقت دارد همان را اظهار کند.

وَقَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُوا بِالَّذِي أُنْزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿۷۲﴾

و جمعى از اهل کتاب گفتند: در اوّل روز به آنچه بر اهل ایمان نازل شده ایمان بیاورید ولى آخر روز به آنها کافر شوید، شاید آنها (از عقائد خود) برگردند. (۷۲)

وَلَا تُؤْمِنُوا إِلَّا لِمَنْ تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللَّهِ أَنْ يُؤْتَى أَحَدٌ مِثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَاجُّوكُمْ عِنْدَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۷۳﴾

و ایمان نیاورید، مگر به کسى که از دین شما پیروى کند. (به آنها) بگو: قطعا هدایت حقیقى، آن هدایتى است که خدا مى کند. (اهل کتاب مى گویند:) به کسى مثل آنچه به شما داده شده (کتابى) داده نشده، یا اینکه مى توانند با شما در نزد پروردگارتان بحث و گفتگو کنند. بگو: قطعا فضیلت در دست خدا است، آن را به کسى که بخواهد مى دهد و خدا داراى رحمت و مهربانى گسترده و دانا است. (۷۳)

يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ﴿۷۴﴾

هر کس را بخواهد به رحمت خود اختصاص مى دهد و خدا داراى فضل بزرگى است. (۷۴)

وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لَا يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلَّا مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَائِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾

و در میان اهل کتاب کسانى هستند که اگر آنها را بر ثروت و پول زیادى اَمینشان قرار دهى، آن را به تو بر مى گردانند (و امانتدارى مى کنند) ولى اگر به بعضى از آنها یک دینار بسپارى، به تو بر نمى گردانند، مگر تا وقتى که بالاى سر آنها ایستاده باشى (و اِعمال قدرت کنى)، آن به خاطر این است که مى گویند: ما در مقابل اهل مکه مسئول نیستیم و به خدا دروغ مى بندند و حال آنکه آنها مى دانند (چه مى کنند). (۷۵)

بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ﴿۷۶﴾

بله کسى که به عهد خود وفا کند و تقوى داشته باشد، پس قطعا خدا متّقین را دوست مى دارد. (۷۶)

«عهد و قسم»

إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا يَنْظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۷۷﴾

قطعا کسانى که عهد با خدا و قسمهاى خود را به قیمت کمى مى فروشند، آنها هیچ فائده اى در آخرت نخواهند بُرد و خدا با آنها در روز قیامت حرف نمى زند و (حتّى) به آنها نگاه نمى کند و آنها را تزکیه نمى نماید و براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. (۷۷)

برداشت از آيات ۷۷ ـ ۷۵

بعضی از مردم روز قيامت تزکيه نمی‏ شوند

سالک الی اللّه بايد اعمالی انجام دهد که مردم او را امين خود بدانند و اگر چيزی به او سپردند لازم نباشد که با زحمت از او بگيرند. سالک الی اللّه بايد به عهدش وفا کند و تقوا داشته باشد زيرا خدا متّقين را دوست دارد. سالک الی اللّه بايد در عهدی که با خدا بسته و برای ايمانش ارزش زيادی قايل باشد زيرا اگر اين چنين نبود خدای تعالی در روز قيامت به او محبّت نمی‏ کند، با او حرف نمی‏ زند، به او نگاه نمی ‏کند و او را از صفات رذيله تزکيه نمی‏ نمايد و طبعاً در عذاب دردناکی باقی خواهد ماند.

«بر خدا دروغ می‏ بندند»

وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۸﴾

و قطعا جمعى از آن مردم آنچنان در خواندن کتاب زبان خود را مى گردانند که شما گمان کنید آنچه مى خوانند از کتاب است و حال آنکه از کتاب نیست و (حتّى) مى گویند: این از نزد خدا است و حال آنکه آن از جانب خدا نیست و بر خدا دروغ مى بندند و حال آنکه (حقیقت را) مى دانند. (۷۸)

«سوء استفاده از علم و قدرت»

مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ كُونُوا رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنْتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿۷۹﴾

خدا به هیچ بشرى کتاب و حکومت و نبوّت را نمى دهد سپس به مردم بگوید: بنده من باشید و خدا را کنار بگذارید، ولى به خاطر آنچه از کتاب یاد گرفته و به خاطر آنچه خودتان درس مى گرفتید، باید تربیت کننده دیگران باشید. (۷۹)

وَلَا يَأْمُرَكُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلَائِكَةَ وَالنَّبِيِّينَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُمْ بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۰﴾

و به شما امر نمى کند که ملائکه و انبیاء را پروردگاران خود بدانید. آیا ممکن است خدا شما را به کفر، بعد از آنکه مسلمان بوده اید دستور دهد؟ (۸۰)

برداشت از آيات ۸۰ ـ ۷۸

عجب و غرور

سالک الی اللّه بايد از هر چيزی مهمتر و بدتر دروغ بستن به خدا و کتاب خدا را بداند و از آن پرهيز کند. سالک الی اللّه برای حکمتی که خدا در قلب او قرار داده نبايد مغرور شود و مردم را به بندگی خود دعوت کند فقط بايد بداند که زمانی ارزش وجودی پيدا می‏ کند که خود را رابط بين خدا و خلق در تعليم کتاب بشناسد. سالک الی اللّه بايد بداند که هيچ کس در رديف خدای تعالی حتّی ملائکه و انبياء ربوبيت مستقلی ندارند بلکه تنها آنها واسطه فيوضات الهی هستند.

«پيمان بستن انبياء با خدای تعالی»

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَكُمْ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۸۱﴾

و آن زمان که خدا پیمانى از پیامبران گرفت که وقتى هرگونه کتاب و حکمتى براى شما آمد (و بنا بود) که پس از شما رسولى بیاید که تصدیق کننده باشد آن کتاب و حکمتى را که نزد شما است، شما باید به او ایمان بیاورید و او را یارى کنید. خدا به آنها گفت: آیا این موضوع را قبول دارید و تعهّدتان بر آن محکم است؟ گفتند: بلى، اقرار مى کنیم. خدا به آنها گفت: پس شاهد (جریان) باشید و من هم با شما از شهادت دهندگانم. (۸۱)

فَمَنْ تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۸۲﴾

و کسانى که بعد از این عهد و میثاق بى توجّهى کنند و روگردان باشند، پس آنها همان فاسقانند. (۸۲)

«دين خدا»

أَفَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴿۸۳﴾

آیا آنها غیر از دین خدا را مى خواهند؟ و حال آنکه همه کسانى که در آسمانها و زمین اند، یا اختیارى و (یا) اجبارى در مقابل پروردگار تسلیمند و به سوى او برگردانده مى شوند. (۸۳)

قُلْ آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۸۴﴾

بگو: ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط نازل شده، ایمان داریم و به آنچه به موسى و عیسى و پیامبران دیگر از جانب پروردگارشان داده شده، مؤمنیم. ما فرقى بین احدى از آنها نمى گذاریم و ما در مقابل خدا تسلیمیم. (۸۴)

«دينی جز اسلام قبول نيست»

وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۸۵﴾

و کسى که غیر از اسلام دینى براى خود قرار دهد، از او هرگز قبول نمى شود و او در آخرت از ضررکرده ها خواهد بود.  (۸۵)

«کفر بعد از ايمان»

كَيْفَ يَهْدِي اللَّهُ قَوْمًا كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۶﴾

چگونه خدا مردمى را که بعد از ایمان آوردنشان کافر شده اند، هدایت کند؟ و حال آنکه آنها مى دانند و شاهد بوده اند که قطعا این رسول حقّ است و براى آنها دلائل روشنى بر این موضوع آمده است و خدا مردم ظالم را هدایت نمى کند. (۸۶)

أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿۸۷﴾

اینها جزایشان این است که لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر آنها خواهد بود. (۸۷)

خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۸۸﴾

آنها در آن لعنتِ خدا، همیشه خواهند بود و از عذابشان تخفیف داده نمى شود و به آنها مهلت داده نمى شود. (۸۸)

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۸۹﴾

مگر کسانى که بعد از آن توبه کنند و خود را اصلاح نمایند، پس در این صورت خدا بخشنده اى مهربان است. (۸۹)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الضَّالُّونَ ﴿۹۰﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند بعد از آنکه ایمان داشته اند و سپس بـر کفرشان افزوده اند، هرگز خدا توبه آنها را قبول نمى کند و آنها همان گمراهانند. (۹۰)

برداشت از آيات ۹۰ ـ ۸۶

توبه

سالک الی اللّه نبايد در ايمان و اعتقاداتش متزلزل باشد و به خود ظلم کرده از راه حق منحرف شود که اگر اين چنين شد از رحمت و مهربانی خدا ملائکه و همه مردم دور است. هميشه در عذاب الهی باقی خواهد ماند و به هيچ وجه موفّق به کمالات نخواهد شد. خدا و ملائکه و اوليای او، او را مورد توجّه قرار نخواهند داد مگر آن که قدم در مرحله توبه نصوح بگذارد، خود را از صفات رذيله پاک کند و اعمال شايسته انجام دهد که خدا در اين صورت بخشنده و مهربان است. اما اگر باز هم به اين تزلزل ادامه داد ديگر خدا توبه او را قبول نمی ‏کند زيرا معنی توبه نصوح اين است که به گناه و کفر به هيچ وجه برنگردد.

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ ﴿۹۱﴾

قطعا کسانى که کافرند و با همان کفر مردند، هرگز از احدى از آنها اگر به اندازه کره زمینِ پر از طلا فدیه بدهند، پذیرفته نمى شود و براى آنها عذاب دردناکى هست و آنها به هیچ وجه یاورانى ندارند. (۹۱)

برداشت از آيه ۹۱

اهميّت عقايد قبل از تزکيه نفس

سالک الی اللّه بايد کوشش کند که قبل از تزکيه نفس و قبل از مرگ، خود را از کفر و ناسپاسی نجات دهد و الاّ اگر اعتقادات صحيحی نداشته باشد و کافر بميرد در عالم برزخ و قيامت خدای تعالی آنها را نمی ‏بخشد و کمکی به او نمی ‏کند؛ اگر چه تمام کره زمين را پر از طلا کرده و تقديم نمايد و يا آنها را انفاق کند. از اينجا معلوم می ‏شود که اگر کسی اصول عقايدش صحيح نباشد انفاقش بی‏ فايده و پس از مرگ راهش مشخص است، برای آنها عذاب دردناکی آماده شده و کسی نمی‏ تواند به آنها کمک معنوی کند.

«انفاق از آنچه دوست داريد»

لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۹۲﴾

هرگز به نیکى نمى رسید تا آنکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید. و هر چه را از هر چیز انفاق کنید، پس قطعا خدا به آن عالم است. (۹۲)

برداشت از آيه ۹۲

انفاق شايسته

سالک الی اللّه بايد خود را به نحوی تربيت کند که از آنچه خودش دوست دارد به ديگران انفاق نمايد. زيرا کيفيت انفاق و کميت آن هر دو نزد خدا محفوظ است.

كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلًّا لِبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَّا مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۹۳﴾

همه غذاها براى بنى اسرائیل حلال بود، مگر آنچه را که اسرائیل قبل از نازل شدن تورات بر خود حرام کرده بود. بگو: پس تورات را بیاورید و آن را بخوانید اگر راست مى گوئید. (۹۳)

فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۹۴﴾

پس کسى که بعد از آن به خدا بهتان دروغگوئى بزند، پس آنها همان ستمگران هستند. (۹۴)

قُلْ صَدَقَ اللَّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۹۵﴾

بگو: خدا راست گفته است. پس از دین پاک ابراهیم پیروى کنید و او از مشرکین نبوده است. (۹۵)

«اوّل بناء برای مردم در دنيا»

إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ ﴿۹۶﴾

قطعا اوّل خانه اى که براى مردم گذاشته و ساخته شد، همان خانه اى بود که در سرزمین «بکه» (منظور شهر مکه) است، پر برکت و هدایت براى مردم جهان است. (۹۶)

فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿۹۷﴾

در آن خانه نشانه هاى واضحى است، مقام ابراهیم است و کسى که داخل آن خانه شود، در امان است و بر عهده مردم است که براى خدا البتّه آنهائى که توانائى و استطاعت دارند، به سوى خانه خدا بروند و کسى که کافر شود، بداند که قطعا خدا از همه مردم جهان بى نیاز است. (۹۷)

«خطاب به اهل کتاب»

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ ﴿۹۸﴾

بگو: اى اهل کتاب! چرا به آیات خدا کافر مى شوید؟ و حال آنکه خدا بر آنچه مى کنید شاهد است. (۹۸)

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنْتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۹۹﴾

بگو: اى اهل کتاب! چرا مانع راه خدا براى کسانى که ایمان آورده اند مى شوید و شما با اینکه شاهد (حقیقت) هستید، مى خواهید راه را کج نشان دهید؟ و خدا به آنچه مى کنید غافل نیست. (۹۹)

برداشت از آيه ۹۹

سدّ راه خدا

بدترين کارها سدّ راه خدا است، يعنی کسانی که نگذارند مردم به حقيقت دين برسند و افکار باطل را به آنها تزريق کنند، از چهارچوب آيات قرآن و روايات خارج شوند و مطالب نادرست را به خورد مردم بدهند. سدّ راه خدا کرده ‏اند.

«از اطاعت اهل کتاب برحذر باشيد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا فَرِيقًا مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ يَرُدُّوكُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ ﴿۱۰۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر از بعضى از آنهائى که کتاب به آنها داده شده اطاعت کنید، شما را بعد از آنکه ایمان آورده اید به کفر برمى گردانند. (۱۰۰)

وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۱۰۱﴾

و چگونه کافر مى شوید؟ و حال آنکه آیات خدا براى شما خوانده مى شود و رسول خدا در میان شما است. و کسى که خود را به وسیله معرفت خدا نگه دارد، قطعا به راه راست هدایت شده است. (۱۰۱)

«تقوای کامل و حقيقی»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۰۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از خدا بپرهیزید و حقیقت تقواى الهى را در خود ایجاد کنید و هرگز نمیرید، مگر آنکه شما مسلمان باشید. (۱۰۲)

«دستور اتّحاد و وحدت»

وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۰۳﴾

و همه خود را به وسیله ریسمان الهى نگه دارید و متفرّق نشوید و به یاد بیاورید نعمت خدا را برایتان آن وقتى که با هم دشمن بودید، خدا بین دلهاى شما را الفت داد و شما صبح کردید در حالى که همه با هم به نعمت الهى برادر شدید و شما بر لب گودى از آتش بودید، خدا شما را از آنجا نجات داد. این چنین خدا آیاتش را براى شما بیان مى کند، شاید شما هدایت شوید. (۱۰۳)

برداشت از آيات ۱۰۱ ـ ۱۰۳

 مرحله صراط مستقيم

سالک الی اللّه بايد در تقوا آن قدر پيشرفت و تمرين کند که خود را به مقام اعتصام برساند اعتصام در حقيقت امتناع است و از (عصم) گرفته شده؛ يعنی فرد با تقوا آن قدر خود را از گناه نگه می‏ دارد و معرفت خدا، رسول خدا و پيشوايان دين يعنی ائمّه اطهار عليهم ‏السلام به او کمک می ‏کنند تا او از همه بدی‏ها نگه داشته می‏ شود و به مرحله ضعيف عصمت انبياء می‏ رسد؛ يعنی خودبخود گناه نمی‏ کند و بلکه گناه را دوست نمی ‏دارد و اگر همه مردم اين گونه شدند، تفرقه و جدايی در بين آنها نبوده و از لب گودال آتش هواهای نفسانی نجات پيدا می ‏کنند و اين معنی در زمان ظهور حضرت ولی عصر روحی فداه صد درصد تحقّق پيدا می‏ کند زيرا همه اهل تزکيه نفس می ‏شوند، و همه در صراط مستقيم قرار می‏ گيرند و به تقوای حقيقی و اعتصام واقعی موفّق می‏ گردند.

«امر به معروف و نهی از منکر»

وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۱۰۴﴾

و باید جمعى از شما باشند که مردم را به خوبیها دعوت کنند و امر به معروف و نهى از منکر نمایند. و این جمع همان رستگارانند. (۱۰۴)

وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۰۵﴾

و مانند آنهائى که بعد از آنکه دلائل و براهین برایشان آمد تفرقه و اختلاف ایجاد کردند، نباشید. و براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. (۱۰۵)

برداشت از آيات ۱۰۵ ـ ۱۰۴

هدايت مردم

بدون ترديد همه افراد نمی ‏توانند مربی ديگران باشند. حتّی علمايی را ديده‏ ايم با اينکه اهل معنی بوده ‏اند ولی مربی نبوده ‏اند اما لازم است جمعی راه و روش تربيت ديگران را ياد گرفته و از خدای تعالی کمک بگيرند، مردم را به تزکيه نفس و عقايد صحيح دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر نمايند تا از ياران امام عصر روحی فداه شوند؛ در اين صورت حتّی اگر از دنيا رفتند روح آنها معين خواهد بود.

«روسفيدان و روسياهان در قيامت»

يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُمْ بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿۱۰۶﴾

آن روزى که صورتهائى سفید و صورتهائى سیاه مى شود، پس امّا کسانى که صورتشان سیاه مى شود (به آنها گفته مى شود:) آیا شما کافر شدید بعد از آنکه ایمان آوردید؟ پس عذاب الهى را بچشید به خاطر کفرى که ورزیده اید. (۱۰۶)

وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۱۰۷﴾

و امّا آن کسانى که صورتشان سفید است، پس در رحمت خدا همیشه خواهند بود. (۱۰۷)

«آيات الهی»

تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۸﴾

این آیات خدا است که ما به حقّ بر تو تلاوت مى کنیم و خدا اراده ظلم به مردم جهان را ندارد. (۱۰۸)

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ﴿۱۰۹﴾

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و همه کارها به سوى او برگردانده مى شود. (۱۰۹)

«بهترين امّتها»

كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿۱۱۰﴾

شما بهترین امّتى هستید که براى مردم بیرون آمده است. زیرا امر به معروف و نهى از منکر مى کنید و به خدا ایمان آورده اید و اگر اهل کتاب ایمان مى آوردند، براى آنها بهتر بود. جمعى از آنها مؤمن اند ولى بیشتر آنها فاسق اند. (۱۱۰)

برداشت از آيه ۱۱۰

امر به معروف و نهی از منکر

سالک الی اللّه بايد به نحوی خود را بسازد که بتواند رهبری مردم را عهده ‏دار باشد، مردم را به لقاء خدا برساند، آنها را از بدی ‏ها نهی کند و به سوی خوبی ‏ها بکشاند و خودش ايمان کاملی داشته باشد که اگر عهده ‏دار اين کارها شود، هم برای او و هم برای پيروانش بهترين چيزها در دنيا و آخرت خواهد بود.

«نمی‏ توانند ضرر بزنند»

لَنْ يَضُرُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَإِنْ يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنْصَرُونَ ﴿۱۱۱﴾

آنها هرگز نمى توانند به شما ضرر برسانند، مگر اذیتهائى. و اگر با شما جنگ کنند (شکست خواهند خورد و) به شما پشت کرده و فرار مى کنند و بعد هم آنها یارى نمى شوند. (۱۱۱)

ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُوا إِلَّا بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَحَبْلٍ مِنَ النَّاسِ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿۱۱۲﴾

هر جا باشند بر آنها ذلّت زده شده، مگر آنکه با ریسمانى از خدا و ریسمانى از مردم (در ارتباط باشند) و آنها به غضبى از خدا گرفتار شده اند و مسکنت بر آنها زده شده. آن براى این است که آنها به آیات خدا کافر شده و انبیاء را به ناحقّ مى کشند. آن به خاطر این است که گناه مى کنند و از حدّ خود تجاوز مى کنند. (۱۱۲)

«بعضی از اهل کتاب خوبند»

لَيْسُوا سَوَاءً مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَائِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللَّهِ آنَاءَ اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ ﴿۱۱۳﴾

همه اهل کتاب مثل هم نیستند. جمعى از آنها (به حقّ و حقیقت) قیام مى کنند، آیات خدا را در اوقاتى از شب مى خوانند در حالى که سجده مى کنند. (۱۱۳)

يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۱۴﴾

به خدا و روز آخرت ایمان آورده و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و در کارهاى خوب بر یکدیگر سرعت مى گیرند و آنها از صالحین اند. (۱۱۴)

وَمَا يَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَلَنْ يُكْفَرُوهُ  وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ ﴿۱۱۵﴾

و آنچه از خوبى انجام مى دهند، پس هرگز ندیده گرفته نمى شوند و خدا به (حالات) متّقین دانا است. (۱۱۵)

برداشت از آيات ۱۱۵ ـ ۱۱۲

سحر خيزی

يکی از کارهايی که سالک الی اللّه بايد انجام دهد سحرخيزی و تهجد است. بايد در آن موقع قرآن بخواند و در آيات الهی تدبر کند و در تمام خوبی‏ ها بر همه سبقت بگيرد، با سرعت به طرف کمالات برود، از مردم هم دستگيری کند و بداند که به جزای اعمال نيکش خواهد رسيد.

«کفّار و مجازات الهی»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۱۱۶﴾

کسانى که کافر شده اند، اموال و اولادشان هرگز آنها را از مجازات الهى بى نیاز نمى کند و در امان نگه نمى دارد و آنها اهل جهنّم اند که در آن همیشه مخلّدند. (۱۱۶)

مَثَلُ مَا يُنْفِقُونَ فِي هَذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَلَكِنْ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۱۱۷﴾

مَثَل آنچه را که در این زندگى دنیا انفاق مى کنند، مانند باد سوزانى است که به زراعت مردمى که به خود ظلم کرده اند اصابت کند و آن را نابود نماید و خدا به آنها ظلم نکرده است، بلکه آنها به خودشان ظلم مى کنند. (۱۱۷)

«از کفّار دوست نگيريد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا بِطَانَةً مِنْ دُونِكُمْ لَا يَأْلُونَكُمْ خَبَالًا وَدُّوا مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاءُ مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الْآيَاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۱۱۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از غیر خودتان (یعنى کفّار و غیر مسلمانان) دوست و محرم اسرار براى خود نگیرید. آنها از هیچ اذیتى درباره شما کوتاهى نمى کنند بلکه آنها دوست دارند شما ناراحت باشید. بغض و دشمنى از زبانشان آشکار شده است و آن دشمنى را که در دل مخفى مى کنند، بیشتر از آن چیزى است که ظاهر مى کنند. قطعا ما براى شما آیات خود را بیان مى کنیم، اگر شما تعقّل کنید. (۱۱۸)

هَا أَنْتُمْ أُولَاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَلَا يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۱۱۹﴾

بله، این شمائید که آنها را دوست مى دارید، ولى آنها شما را دوست نمى دارند. شما ایمان به همه کتابهاى آسمانى آورده اید و وقتى که آنها شما را ملاقات مى کنند، به شما مى گویند: ایمان آورده ایم. ولى وقتى که تنها مى شوند، از شدّت غیظى که نسبت به شما دارند، سر انگشتان خود را با دندان مى جوند (و اظهار ناراحتى مى کنند).

بگو: با همین غیظ و غضب بمیرید. قطعا خدا به آنچه در دلها مى گذرد عالم است. (۱۱۹)

إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِهَا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ﴿۱۲۰﴾

اگر نیکى به شما برسد، بدشان مى آید و اگر بدى به شما برسد، به خاطر آن خوشحال مى شوند. و اگر شما بردبارى کنید و تقوى داشته باشید، نقشه ها و کید آنها به هیچ وجه به شما ضرر نمى زند. قطعا خدا به آنچه مى کنند احاطه دارد. (۱۲۰)

وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۲۱﴾

و آن وقت صبحى که از میان اهلت براى پیدا کردن اردوگاه جنگ براى مؤمنین بیرون رفتى و خدا شنواى دانائى است. (۱۲۱)

برداشت از آيات ۱۲۱ ـ ۱۱۶

کفّار و نادان‏ها

کفّار و بعضی نادان ‏هايی که مثل کفّارند گمان می‏ کنند که مال و اولاد آنها را از همه چيز بی‏ نياز می‏ کند. با تجربه ثابت شده که اين فکر بسيار غلط است. زيرا تنها و تنها خدا است که انسان را در دنيا و آخرت بی‏ نياز می‏ کند و خدا آنها را در آتش نادانی و جهلشان مخلّد می ‏فرمايد. اينها در راه رسيدن به اهداف غلطشان مخارجی را به عهده می‏ گيرند ولی به جای آن که استفاده کنند خدای تعالی به خاطر ظلمی که به خود کرده‏ اند و کافر شده ‏اند اموال آنها را از بين می‏ برد و سودی نصيب آنها نمی‏ شود و بدانيد که خدا به آنها ظلم نمی‏ کند، بلکه آنها خودشان هستند که به خود ظلم کرده ‏اند.

سالک الی اللّه نبايد با اين دسته از کفّار دوست صميمی شود؛ آنها چون باطنشان به صفات رذيله آلوده است، در کارهايشان خلل و فساد ايجاد می‏ کنند، آنها در دل بغض شما را دارند و گاهی هم ظاهر می ‏شود، شما چون پاکيد آنها را با صفای دل دوست داريد و به آنها اعتماد می‏ کنيد ولی آنها در باطن شما را دوست ندارند، اگر به شما نعمت خوبی برسد ناراحت می‏ شوند و اگر ناراحت شويد آنها خوشحال می‏ شوند. مرگ بر آنها باد. بگذاريد با آن عداوت و دشمنی ‏شان بميرند. زيرا اگر شما صبر کنيد و تقوا داشته باشيد ضرری از آنها به شما نمی‏ رسد.

إِذْ هَمَّتْ طَائِفَتَانِ مِنْكُمْ أَنْ تَفْشَلَا وَاللَّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۲۲﴾

آن وقتى که دو دسته از مسلمانان از میان شما تصمیم گرفتند سستى کنند، ولى خدا بر آنها ولایت داشت و باید بر خدا مؤمنین توکل کنند. (۱۲۲)

«ياری خدا در جنگ بدر»

وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنْتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۲۳﴾

و قطعا خدا در جنگ بدر با آنکه ناتوان بودید، شما را یارى کرد. پس از خدا بپرهیزید، شاید شکرکننده باشید. (۱۲۳)

إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَنْ يَكْفِيَكُمْ أَنْ يُمِدَّكُمْ رَبُّكُمْ بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُنْزَلِينَ ﴿۱۲۴﴾

آن وقتى که به مؤمنین مى گفتى: آیا کفایت نمى کند شما را که پروردگارتان سه هزار از ملائکه، براى کمک شما بفرستد؟ (۱۲۴)

بَلَى إِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَيَأْتُوكُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُمْ بِخَمْسَةِ آلَافٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ مُسَوِّمِينَ  ﴿۱۲۵﴾

چرا، اگر صبر کنید و تقوى داشته باشید و دشمن به سراغتان به همین زودى بیاید، پروردگارتان به وسیله پنج هزار از ملائکه اى که نشانه اى دارند کمکتان خواهد کرد. (۱۲۵)

«ياری تنها از جانب خدا است»

وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿۱۲۶﴾

و این را خدا جز براى بشارت و اطمینان قلبتان (نگفته و) قرار نداده و کمکى جز از جانب خداى عزیز حکیم براى شما نخواهد بود. (۱۲۶)

لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنْقَلِبُوا خَائِبِينَ ﴿۱۲۷﴾

براى آنکه خدا بخشى از قدرت کسانى که کافر شده اند را قطع کند و یا سرکوبشان نماید تا با یأس و ناامیدى برگردند. (۱۲۷)

«اختيار در دست خدا است»

لَيْسَ لَكَ مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ ﴿۱۲۸﴾

براى تو هیچ گونه اختیارى در چیزى نیست، چه آنکه خدا توبه آنها را قبول کند یا عذابشان نماید زیرا قطعا آنها ظالم اند. (۱۲۸)

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۲۹﴾

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است. هر که را بخواهد مى بخشد و هر که را بخواهد عذاب مى کند و خدا بخشنده مهربانى است. (۱۲۹)

«ربا نخوريد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۳۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، ربا نخورید براى آنکه سود دائما مضاعف شود و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار گردید. (۱۳۰)

وَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿۱۳۱﴾

و از آتشى که براى کافران آماده شده است، بپرهیزید. (۱۳۱)

وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۱۳۲﴾

و اطاعت از خدا و رسول را کنید، شاید مورد ترحّم واقع گردید. (۱۳۲)

«سرعت به سوی خيرات»

وَسَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۱۳۳﴾

و براى آمرزشى از طرف پروردگارتان و بهشتى که وسعت آن به اندازه آسمانها و زمین است و آماده شده براى متّقین، شتاب کنید. (۱۳۳)

الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۳۴﴾

کسانى که در حال قدرت و در حال تنگدستى انفاق مى کنند و غیظ خود را فرو مى نشانند و مردم را عفو مى کنند. و خدا نیکوکاران را دوست مى دارد. (۱۳۴)

وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يُصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۱۳۵﴾

و کسانى که وقتى کار بدى مى کنند یا به خودشان ظلم مى نمایند، به یاد خدا مى افتند و طلب بخشش براى گناهانشان مى کنند. و چه کسى گناهان را غیر از خدا مى بخشد؟ و اصرار در گناه نکرده اند و حال آنکه آنها (حقیقت را) مى دانند. (۱۳۵)

أُولَئِكَ جَزَاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ﴿۱۳۶﴾

این گروه، جزاى آنها مغفرتى از طرف پروردگارشان هست و بهشتهائى که از پائین آنها نهرهائى جارى است و همیشه در آن مى مانند که این نیکو اجرى است براى عمل کنندگان. (۱۳۶)

برداشت از آيات ۱۳۶ ـ ۱۳۳

بهشت، زندگی ابدی است

سالک الی اللّه نبايد زندگی را تنها منحصر به زندگی دنيا بداند. زيرا زندگی حقيقی و پردوام او از اين به بعد شروع می‏ شود و خدای تعالی برای او باغ و بوستانی که به وسعت آسمان‏ها و زمين است آماده کرده، پس بايد به طرف آن همه نعمت با سرعت حرکت کند؛ يعنی در حال داشتن و نداشتن روحيه انفاق داشته باشد، غضبش را کنترل کند، از بدی‏های مردم بگذرد و اگر خدايی نکرده گناهی انجام داد و به خود ظلم کرد، فوراً به ياد خدا بيفتد و از او عذرخواهی کند و بلکه توبه نصوح نمايد که اگر اين کارها را کرد خدا او را می ‏بخشد و چون او از نيکوکاران است، خدا او را دوست می‏ دارد و او را به آن باغ و بوستان جاودانی می‏ رساند.

«سير و سفر»

قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۱۳۷﴾

قطعا قبل از شما سنّتهائى بوده که گذشته است. پس شما روى زمین سیر و سفر کنید، پس ببینید عاقبت تکذیب کنندگان چگونه بوده است. (۱۳۷)

هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۱۳۸﴾

این مطالب بیانى است براى همه مردم و راهنمائى و موعظه اى است براى اهل تقوى. (۱۳۸)

برداشت از آيات ۱۳۸ ـ ۱۳۷

استحباب مسافرت کردن

برای سالک الی اللّه مستحب است که در روی زمين بسيار مسافرت کند و ببيند که عاقبت دروغ گويان و ديگران که قبلاً بوده ‏اند چه شده است. سالک الی اللّه اگر می‏ خواهد به خدا نزديک شود و او را ملاقات کند بايد قرآن زياد بخواند. زيرا قرآن راهنمای سالکين الی اللّه است او را موعظه می‏ کند به شرط آن که او اهل تقوا باشد.

«ايمان مايه استقامت است»

وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴿۱۳۹﴾

و سست نشوید و محزون نگردید و حال آنکه شما از همه برتر و بالاترید، اگر ایمان داشته باشید. (۱۳۹)

برداشت از آيه ۱۳۹

استقامت

سالک الی اللّه نبايد به هيچ وجه ضعف و سستی در مشکلات به خود راه دهد و با توجّه به خدای تعالی نبايد به هيچ وجه محزون شود که اگر اين چنين شد و ايمان داشت از همه برتر و بهتر است.

إِنْ يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنْكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ﴿۱۴۰﴾

اگر به شما جراحتى وارد شده، پس قطعا به جمعیت مقابل شما هم همان طور جراحتى وارد شده است و این روزها را بین مردم قرار مى دهیم و تا خدا مؤمنین را معلوم کند و معرّفى نماید و از میان شما شاهدهائى بگیرد. و خدا ظالمین را دوست نمى دارد. (۱۴۰)

وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ ﴿۱۴۱﴾

و براى آنکه خدا مؤمنین را از هر عیب و نقصى پاک کند و کافران را نابود نماید. (۱۴۱)

«ورود به بهشت»

أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جَاهَدُوا مِنْكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۴۲﴾

آیا شما گمان کرده اید که وارد بهشت مى شوید، بدون آنکه خدا معلوم کند چه کسانى از شما جهاد کرده اند و چه کسانى (در مقابل سختى ها) بردبار بوده اند؟ (۱۴۲)

وَلَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿۱۴۳﴾

و قطعا شما بودید که تقاضاى مرگ مى کردید، قبل از آنکه با مردن (در جنگ) روبرو شوید. سپس مرگ را دیدید و حال آنکه شما نگاه مى کردید. (۱۴۳)

برداشت از آيات ۱۴۳ ـ ۱۴۲

امتحان خدای تعالی

جمعی که اهميّت به تزکيه نفس نمی ‏دهند و می‏ خواهند خود را جزو تزکيه شدگان و پاکان معرفی کنند، در ميان مردم تظاهر به خوبی می‏ کنند و خود را از اولياء خدا می ‏دانند و فکر می‏ کنند که اهل بهشت‏ اند ولی وقتی خدای تعالی امتحانی برای آنها پيش می‏ آورد، آنها معرفی می ‏شوند و خود را ضايع می‏ کنند.

«حضرت محمّد صلی ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله اگر از دنيا برود شما از اسلام بر می‏ گرديد»

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَنْ يَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ﴿۱۴۴﴾

و «محمّد» جز پیامبرى که قبل از او پیامبرانى گذشته اند، نبوده است. پس اگر بمیرد یا کشته شود، شما به اعقابتان بر مى گردید و کسى که به عقب خودش برگردد، هرگز به خدا هیچ ضررى نمى رساند. و زود است که خدا شاکرین را جزا دهد. (۱۴۴)

«مرگ در دست خدا است»

وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتَابًا مُؤَجَّلًا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَنْ يُرِدْ ثَوَابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ ﴿۱۴۵﴾

و براى هیچ کس جز به اذن خدا مردن نخواهد بود. اجل هر کسى نوشته شده است و کسى که ثواب دنیا را بخواهد، ما به او از آن ثواب خواهیم داد و کسى که ثواب آخرت را بخواهد، به او هم از آن ثواب خواهیم داد. و زود است که شاکرین را جزا دهیم. (۱۴۵)

«خداپرستان»

وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ ﴿۱۴۶﴾

و چه بسیار از پیامبرانى بوده اند که با او و کمک به او عدّه زیادى از خداپرستان جنگ کرده اند. پس هیچگاه آنها سست نشده به خاطر آنچه که در راه خدا به آنها رسیده است و ضعف پیدا نکرده اند و زیر بار دشمن نرفته اند و خدا صابرین را دوست مى دارد. (۱۴۶)

«دعای خداپرستان»

وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۱۴۷﴾

و سخن آنها نبود جز آنکه مى گفتند: پروردگار ما، گناهان و اسراف ما را در امور (زندگى)مان ببخش و قدمهایمان را ثابت نگهدار و ما را بر مردمان کافر یارى کن. (۱۴۷)

فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۴۸﴾

پس خدا ثواب دنیا و ثواب نیکوى آخرت را به آنها داد. و خدا محسنین را دوست مى دارد. (۱۴۸)

برداشت از آيات ۱۴۸ ـ ۱۴۷

استقامت

سالک الی اللّه بايد با تمام نيرو مراحل تزکيه نفس را بگذراند و بتواند جهاد اصغر و اکبر را انجام دهد، از خدای تعالی بخواهد گناهان او را بيامرزد و اگر در امور زندگی اسراف کرده بر او سخت نگيرد، او را محکم و پابرجا در مقابل مشکلات نگه دارد و او را در تمام امور ياری فرمايد.

«نتيجه اطاعت از کفّار»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خَاسِرِينَ ﴿۱۴۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر کسانى را که کافر شده اند اطاعت کنید، آنها شما را به اعقابتان (یعنى به زمان جاهلیت) بر مى گردانند و شما هم بر مى گردید، در حالى که بسیار ضرر کرده اید. (۱۴۹)

بَلِ اللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ ﴿۱۵۰﴾

بلکه خدا مولاى شما است و او بهترین یارى کننده است. (۱۵۰)

«رعب و ترس»

سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُوا الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُوا بِاللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ ﴿۱۵۱﴾

به زودى ما در قلوب کسانى که کافر شده اند، رعب و ترس مى اندازیم. به خاطر آنکه براى خدا شریک قرار داده اند،  آنچه را که خدا براى آن سلطه اى نازل نکرده است. و مأواى آنها آتش است و آتش براى ظالمین بد جایگاهى است. (۱۵۱)

وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَعَصَيْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا أَرَاكُمْ مَا تُحِبُّونَ مِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنْكُمْ مَنْ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُمْ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۵۲﴾

و قطعا خدا وعده خود را به شما راست قرار داد، آن وقتى که شما دشمنان را به اجازه خدا به قتل رساندید تا آنکه سست شدید و در آن کار با یکدیگر نزاع کردید و بعد از آنکه آنچه را دوست داشتید به شما نشان داد، شما نافرمانى کردید. بعضى از شما کسانى هستند که فقط دنیا را مى خواهند و بعضى از شما کسانى هستند که آخرت را مى خواهند. سپس خدا شما را از آنها منصرف فرمود تا شما را امتحان کند و قطعا او شما را بخشید و خدا نسبت به مؤمنین با فضل است. (۱۵۲)

«کمک های الهی»

إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَى أَحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِكَيْلَا تَحْزَنُوا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا مَا أَصَابَكُمْ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ﴿۱۵۳﴾

آن وقتى که (از کوه) بالا مى رفتید و به احدى (از عقب ماندگان) نگاه نمى کردید و پیغمبر، شما را درباره عقب افتادگان صدا مى زد، (پس به خاطر این بى توجّهى) غمهاى شما یکى پس از دیگرى به شما رسید. این به خاطر آن بود که (دیگر) براى از دست رفتن غنائم غمگین و محزون نشوید و (همچنین) به خاطر مصیبتهائى که به شما وارد مى گردد، محزون نگردید و خدا به آنچه مى کنید آگاه است. (۱۵۳)

ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاسًا يَغْشَى طَائِفَةً مِنْكُمْ وَطَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَلْ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنْفُسِهِمْ مَا لَا يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الْأَمْرِ شَيْءٌ مَا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُلْ لَوْ كُنْتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿۱۵۴﴾

سپس بر شما بعد از آن غم و حزن و ناراحتى، آرامش و امنیت را نازل کرد که این آرامش به صورت خواب سبکى بود که جمعى از شما را گرفت امّا جمع دیگرى که در فکر جان خود بودند، آنها گمانهاى نادرستى مانند گمانهاى دوران جاهلیت درباره خدا مى کردند. مى گفتند: آیا چیزى از پیروزى نصیب ما مى شود؟ بگو: قطعا همه کارها در دست خدا است. آنها در دل خود چیزى را پنهان مى کنند که براى تو روشن نمى کنند. آنها مى گویند: اگر براى ما در کار اختیار چیزى مى بود، در اینجا ما کشته نمى شدیم. بگو: اگر شما در خانه هایتان هم بودید، آنهائى که برایشان کشته شدن نوشته شده بود، در رختخوابهایشان کشته مى شدند و تا به آنچه در دلهایتان هست، خدا مبتلایتان کند و آنچه را در دلهاى شما از ایمان است، خالص گرداند و خدا به آنچه در درون دلها است دانا است. (۱۵۴)

«فرار از جنگ»

إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا وَلَقَدْ عَفَا اللَّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿۱۵۵﴾

قطعا کسانى که از شما روز ملاقات دو جمعیت با یکدیگر فرار کردند، جز این نیست که شیطان آنها را به خاطر بعضى از کارهائى که کرده بودند گمراهشان کرد و خدا قطعا آنها را بخشید و عفوشان فرمود.قطعا خدا غفور حلیمى است. (۱۵۵)

«مسلمان نبايد مانند کافر باشد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ كَفَرُوا وَقَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُوا فِي الْأَرْضِ أَوْ كَانُوا غُزًّى لَوْ كَانُوا عِنْدَنَا مَا مَاتُوا وَمَا قُتِلُوا لِيَجْعَلَ اللَّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ﴿۱۵۶﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، مانند کسانى که کافر شدند نباشید که به برادرانشان مى گویند وقتى که در روى زمین مسافرت مى کنند و یا جنگجو مى شوند اگر آنها با ما مى بودند، نمى مردند و کشته نمى شدند. این حسرت و آرزوئى است که خدا در دل آنها قرار داده است و خدا زنده مى کند و مى میراند و خدا به آنچه مى کنید بینا است. (۱۵۶)

وَلَئِنْ قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ ﴿۱۵۷﴾

و اگر در راه خدا کشته شدید یا مردید، البته مغفرت و رحمت خدا بهتر است از آنچه که آنها از اموال جمع مى کنند. (۱۵۷)

وَلَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَى اللَّهِ تُحْشَرُونَ ﴿۱۵۸﴾

و اگر بمیرید یا کشته شوید، البتّه به سوى خدا محشور خواهید شد. (۱۵۸)

«مهربانی پيغمبر صلی ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله به مردم»

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ﴿۱۵۹﴾

(اى پیغمبر) پس به خاطر رحمتى از جانب خدا، تو در مقابل مردم نرم و مهربانى و اگر تو یک شخص خشن و سخت دلى مى بودى، حتماً مردم از دورت متفرّق مى شدند. پس آنها را عفو کن و براى آنها (از خدا) طلب بخشش کن و با آنها در کارها مشورت کن و زمانى که تصمیم گرفتى، پس توکل بر خدا کن. چون قطعا خدا کسانى را که توکل مى کنند، دوست مى دارد. (۱۵۹)

برداشت از آيه ۱۵۹

مهربانی

سالک الی اللّه بايد به همه مهربان باشد و بايد با مؤمنين الفت داشته باشد، به نحوی سخت دل نباشد که مردم از او دوری کنند، عفو و گذشت را شعار خود قرار دهد، برای مردم طلب مغفرت کند، در کارهای مهم با اهلش که نزد او امينند مشورت کند و به خدای تعالی توکل نمايد زيرا خدا توکل کنندگان را دوست می‏ دارد.

«ياری خدا»

إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلَا غَالِبَ لَكُمْ وَإِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُكُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿۱۶۰﴾

اگر خدا شما را یارى کند، هیچ کس بر شما غلبه نخواهد کرد و اگر از کمک به شما دست بردارد، کیست که بعد از او شما را یارى کند؟ و مؤمنین باید بر خدا توکل کنند. (۱۶۰)

وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ وَمَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ﴿۱۶۱﴾

و این چنین نبوده است که براى پیغمبرى جایز باشد که خیانت کند و کسى که خیانت کند، با همان خیانت روز قیامت حاضر مى شود، سپس کاملاً جزاى هر کسى به آنچه کرده داده مى شود و به آنها ظلم نمى شود. (۱۶۱)

أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللَّهِ كَمَنْ بَاءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿۱۶۲﴾

آیا کسى که دنبال رضوان خدا مى رود، مثل کسى است که سخط و غضب خدا را به دست آورده و جایگاهش در روز قیامت جهنّم است؟ و این (بد مسیرى و) بد پایان کارى است. (۱۶۲)

هُمْ دَرَجَاتٌ عِنْدَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ﴿۱۶۳﴾

آنها درجات و مقاماتى در نزد خدا دارند و خدا به آنچه مى کنند بینا است. (۱۶۳)

«بعثت رسول اکرم صلی‏ الله ‏عليه ‏و‏ آله»

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۱۶۴﴾

قطعا خدا منّت گذاشته است بر مؤمنین، آن وقتى که در میان آنها پیامبرى از خود آنها مبعوث کرده که آیات خدا را بر آنها مى خواند و آنها را تزکیه نفس مى کند و خواندن و نوشتن و (حقایق) کتاب را به آنها تعلیم مى دهد و حکمت را به آنها یاد مى دهد و اگر چه آنها قبل از این البتّه در ضلالت و گمراهى آشکارى بوده اند. (۱۶۴)

برداشت از آيه ۱۶۴

نقش پيامبر اکرم صلی‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله در پيشرفت سالک الی اللّه

سالک الی اللّه بايد از خدای تعالی که برای هدايت او پيامبری از بهترين پيامبران فرستاده ممنون باشد. آن پيامبر صلی ‏الله عليه‏ و‏ آله برای رشد و سير او به سوی کمالات، اول آيات قرآن را برای او می ‏خواند و به او راه تزکيه نفس را نشان می‏ دهد، حقيقت قرآن، تفسير و تأويل آن را به او تعليم می ‏دهد و در نتيجه حکمت و شناخت حقايق اشياء را به او ياد می‏ دهد و اگر اين نبود مردم در گمراهی کاملی بودند.

«سخن منافقين در موقع جنگ»

أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۶۵﴾

آیا وقتى که به شما مصیبتى رسید و قطعا شما دو برابر آن را بر دشمنتان وارد کردید، گفتید: این مصیبت براى ما از کجا است؟ بگو: آن از جانب خود شما است. قطعا خدا بر هر چیزى قدرت دارد. (۱۶۵)

وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۶۶﴾

و آنچه به شما در روزى که دو دسته با یکدیگر روبرو شدند رسید، پس به اذن خدا بود و به خاطر این بود که مؤمنین را بشناسد. (۱۶۶)

وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُوا وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا قَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَوِ ادْفَعُوا قَالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتَالًا لَاتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ ﴿۱۶۷﴾

و براى آنکه خدا کسانى را که نفاق دارند بشناسد و به آنها گفته شد که بیائید در راه خدا جنگ کنید یا اینکه دفاع کنید. مى گویند: اگر ما مى دانستیم که جنگى پیش خواهد آمد، حتماً از شما تبعیت مى کردیم. اینها به کفر در آن روز نزدیکترند تا به ایمان، به زبانشان چیزى مى گویند که در دلهایشان نیست و خدا به آنچه کتمان مى کنند داناتر است. (۱۶۷)

الَّذِينَ قَالُوا لِإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُوا لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَءُوا عَنْ أَنْفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴿۱۶۸﴾

کسانى که به برادران خود مى گویند (و از کمک به آنها در عین حال دست کشیده اند) و در خانه نشستند که اگر آنها ما را اطاعت مى کردند، کشته نمى شدند، بگو: (اى پیغمبر،) پس مرگ را از خودتان دور کنید، اگر راست مى گوئید. (۱۶۸)

«حيات شهداء»

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿۱۶۹﴾

و هرگز فکر نکن آنهائى که در راه خدا کشته مى شوند، مرده اند، بلکه زنده هستند و در نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند. (۱۶۹)

فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۱۷۰﴾

خوشحالند به آنچه که خدا از فضلش به آنها داده است و آنها بشارت مى دهند به کسانى که هنوز به آنها ملحق نشده اند و بعد از آنها مى آیند که نه خوفى بر آنها است و نه محزون مى شوند. (۱۷۰)

يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۷۱﴾

آنها را به نعمت و فضلى از جانب خدا بشارت مى دهند و قطعا خدا اجر مؤمنین را ضایع نمى کند. (۱۷۱)

برداشت از آيات ۱۷۱ ـ ۱۶۹

سالک الی اللّه همدوش شهداء است

سالک الی اللّه اگر تزکيه نفس کند مانند شهداء در آسمان چهارم در بهشت برزخی زنده است و در نزد پروردگارش روزی می‏ خورد و مانند اولياء خدا ترسی ندارد و محزون نمی‏ شود، به نعمت‏ های خدا و تفضّلش بشارت داده می‏ شود و خدا اجر او را ضايع نمی‏ کند.

«مجروحين در جنگ»

الَّذِينَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِيمٌ﴿۱۷۲﴾

آنهائى که دعوت خدا و پیغمبر را بعد از آنکه آن همه جراحت به آنها رسیده است، اجابت کردند. براى آنهائى که نیکى کردند و تقوا داشتند، پاداش بزرگى خواهد بود. (۱۷۲)

الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ﴿۱۷۳﴾

کسانى که مردم به آنها گفتند که همه مردم (اهل مکه) براى شما و مبارزه با شما اجتماع کرده اند، پس از آنها بترسید، پس ایمان آنها افزوده شد و گفتند: ما را خدا کافى است که خوب وکیلى است. (۱۷۳)

فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُوا رِضْوَانَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ ﴿۱۷۴﴾

پس به همین جهت آنها به نعمت و فضلى از جانب خدا برگشتند. هیچ ناراحتى به آنها نرسید و از رضوان خدا پیروى کردند. و خدا صاحب فضل بزرگى است. (۱۷۴)

«فعّاليت شيطان»

إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۷۵﴾

جز این نیست که اینها (سخنان) شیطان است که دوستانش را مى ترساند. پس شما از آنها نترسید و از من بترسید، اگر ایمان دارید. (۱۷۵)

برداشت از آيات ۱۷۵ ـ ۱۷۲

استقامت

سالکين الی اللّه چون دارای استقامت ‏اند اگر به آنها گفته شود که همه مردم عليه شما قيام کرده‏ اند از آنها بترسيد. آن قدر با ايمان و محکمند که می‏ گويند: «حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکيلُ» يعنی خدا برای ما کافی است او خوب وکيلی است، خدای تعالی نمی‏ گذارد به آنها بدی برسد و در عوض نعمت و فضيلت به آنها عنايت می‏ کند و به رضوان الهی می رسند. همه بدانيد اين ترساندن‏ ها کار شيطان است که تنها و تنها فرمانبردارانش را از مردم می‏ ترساند. اما سالک الی اللّه و مردم با ايمان نبايد از هيچ چيز بترسند و بلکه تنها از خدا بايد بترسند اگر ايمان دارند.

وَلَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا يُرِيدُ اللَّهُ أَلَّا يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۷۶﴾

و تو را محزون نکنند کسانى که به کفر شتاب مى کنند. اینها هرگز چیزى به خدا ضرر نمى رسانند، خدا مى خواهد که براى اینها حظّى و ثوابى در آخرت نباشد و براى اینها عذاب بزرگى است. (۱۷۶)

إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ لَنْ يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۷۷﴾

قطعا کسانى که کفر را در مقابل ایمان (انتخاب کرده و) مى خرند، آنها هرگز چیزى به خدا ضرر نمى زنند و از براى آنها عذاب دردناکى است. (۱۷۷)

«مهلت به کفّار»

وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۱۷۸﴾

و گمان نکنند کسانى که کافر شده اند اینکه ما به آنها مهلت داده ایم، برایشان خوب است. جز این نیست که ما به آنها مهلت داده ایم، براى اینکه (روزبروز) گناهانشان را زیادتر کنند تا براى آنها عذاب خوارکننده اى باشد. (۱۷۸)

برداشت از آيه ۱۷۸

کفر

آنهايی که در دنيا دلی خوش و خرم و عمر طولانی دارند ولی کافر و يا فاسقند  نبايد فکر کنند که خدا آنها را دوست داشته و به آنها مهلت داده است بلکه لازمه اين کفر و آن آسايش، اين بی‏ توجّهی آنها به حقايق اين است که گناه بيشتری بکنند تا به عذاب بيشتری مبتلا گردند.

مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ﴿۱۷۹﴾

خدا این گونه نیست که بگذارد مؤمنین بر آنچه که شما هستید، باشند تا آنکه جدا کند ناپاک و خبیث را از پاک و طیب. و خدا این گونه نیست که شما را بر پنهانیها مطّلع تان کند ولى خدا از میان فرستادگانش هر کس را که بخواهد انتخاب مى کند. پس ایمان بیاورید به خدا و رسولانش و اگر ایمان بیاورید و تقوى پیشه کنید، پس براى شما اجر عظیمى خواهد بود. (۱۷۹)

برداشت از آيه ۱۷۹

امتحان

مهم‏ترين مسأله ‏ای که در دنيا برای مؤمنين و سالکين الی اللّه از جانب خدای تعالی وجود دارد امتحان آنها است. لذا خدای تعالی در دنيا افراد خبيث را از پاکان جدا می‏ کند و هيچ کس را از آينده نامعلوم امتحان آنها مطلع نمی‏ کند تا بهتر امتحان بدهند ولی اين اصل مسلم است که اگر کسی ايمان داشته باشد و تقوی پيشه کند در امتحان موفّق خواهد بود و خدای تعالی به او کمک بزرگی خواهد فرمود.

وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُوا بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۱۸۰﴾

و گمان نکنند کسانى که بخل مى کنند به آنچه خدا به آنها از فضلش عنایت کرده آن براى آنها بهتر است. بلکه این کار براى آنها بدتر است. به زودى در روز قیامت آنچه را که نسبت به آن بخل کرده اند، مانند طوقى به گردنشان مى افتد. و میراث آسمانها و زمین مال خدا است و خدا از آنچه شما مى کنید آگاه است. (۱۸۰)

برداشت از آيه ۱۸۰

بخل

سالک الی اللّه و يا هر کس ديگر که خدا به او اموالی داده نبايد فکر کند که اگر از انفاق آنها بخل نمايد برای او بهتر است بلکه برای او بدتر است زيرا علاوه بر آن که از صفت زشت بخل نجات پيدا نکرده اموالش مانند درختی که هرس نشده کم ثمر می ‏شود و روز قيامت هم وبال گردن او می‏ گردد. مگر نمی‏ داند که همه چيز مال خدا است و بايد رضايت خدای تعالی را جلب کند تا خدا همه چيز به او بدهد.

«خدا غنی است»

لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاءُ سَنَكْتُبُ مَا قَالُوا وَقَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿۱۸۱﴾

قطعا خدا سخن آنهائى را که گفتند: خدا فقیر است و ما غنى هستیم، شنید. به زودى آنچه را که گفته اند و کشتنشان پیغمبران را به ناحق، مى نویسیم و به آنها خواهیم گفت که بچشید عذاب سوزنده را. (۱۸۱)

ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ ﴿۱۸۲﴾

این به خاطر آن چیزى است که شما پیش فرستاده اید و قطعا خدا به بندگانش ظلم نمى کند. (۱۸۲)

«شکستن عهد با خدا»

الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلَّا نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّى يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءَكُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۸۳﴾

کسانى که گفتند: قطعا خدا با ما عهد بسته است که ما ایمان به پیغمبرى نیاوریم تا آنکه براى ما قربانى بیاورد که آتش آن را بخورد (بسوزاند). بگو: قطعا قبل از من پیامبرانى براى شما آمدند با دلائلى واضح و با آنچه که گفتید، پس چرا آنها را کشتید، اگر راست مى گوئید؟ (۱۸۳)

«تکذيب پيامبران»

فَإِنْ كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ جَاءُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ ﴿۱۸۴﴾

پس اگر تو را تکذیب کردند، قطعا قبل از تو فرستادگان ما تکذیب شدند. آنها با دلائل روشن و نوشته هاى متین و محکم و کتاب نوردهنده اى آمده بودند. (۱۸۴)

«همه می‏ ميرند»

كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿۱۸۵﴾

هر کسى مرگ را مى چشد و جز این نیست که پاداش شما، به طور کامل، در روز قیامت داده خواهد شد. پس کسى که از آتش جهنّم دور شده و داخل بهشت شده است، حتما به فوز و نجات رسیده است. و زندگى دنیا جز سرمایه فریب دهنده اى بیش نیست. (۱۸۵)

«امتحان خدا»

لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ﴿۱۸۶﴾

حتماً شما بوسیله اموالتان و جانهایتان امتحان مى شوید و حتماً از کسانى که قبل از شما به آنها کتاب داده شده و از مشرکین، سخنان آزاردهنده زیادى خواهید شنید و اگر استقامت و صبر کنید و تقوى پیشه نمائید، پس آن از ثبات و تصمیم در کارهاى مهم است. (۱۸۶)

برداشت از آيه ۱۸۶

امتحان

سالک الی اللّه بايد به وسيله مال و جانش امتحان بدهد زيرا هميشه در دنيا مردمانی بوده ‏اند که ديگران بخصوص مؤمنان را اذيت زيادی می‏کرده ‏اند. اگر سالک الی اللّه به وسيله استقامتش توانست صبر کند و تقوايش را حفظ نمايد موفّق است.

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلَا تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ ﴿۱۸۷﴾

و آن وقتى که خدا از آنهائى که کتاب به آنها داده شده، میثاق و پیمان گرفت که حتما آن کتاب را براى مردم بیان کنید و آن را کتمان نکنید. ولى آنها آن کتاب را پشت سرشان انداختند و به قیمت کمى آن را فروختند، پس بد، فروشى کرده اند. (۱۸۷)

لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَيُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۸۸﴾

هرگز گمان نکن کسانى که خوشحال اند به آنچه به آنها داده شده و دوست دارند به آنچه که عمل نکرده اند ستایش شوند، پس هرگز آنها را گمان نکن که از عذاب نجات یافته اند و براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. (۱۸۸)

برداشت از آيه ۱۸۸

ستايش بيجا

برای سالک الی اللّه پرخطرترين صفتی که نبايد داشته باشد و الاّ او را از پای درمی‏ آورد صفت حب جاه و مقام است. سالک الی اللّه نبايد دوست داشته باشد که مردم بخصوص به آنچه در او نيست او را ستايش کنند. زيرا او با اين صفت به هيچ وجه از عدم موفّقيّت نجات پيدا نمی‏ کند و عذاب دردناکی در انتظار او است.

وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۸۹﴾

و مُلک آسمانها و زمین مال خدا است و خدا بر هر چیزى قدرت دارد. (۱۸۹)

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۱۹۰﴾

قطعا در خلقت آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز حتماً نشانه هائى براى صاحبان مغز و عقل است. (۱۹۰)

«مناجات با خدا»

الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿۱۹۱﴾

آنهائى که خدا را در حال ایستاده و نشسته و (حتّى) بر پهلو خوابیده یاد مى کنند و در خلقت آسمانها و زمین فکر مى کنند (و مى گویند:) پروردگار ما، اینها را بیهوده خلق نکرده اى، تو پاکى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار. (۱۹۱)

رَبَّنَا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۱۹۲﴾

پروردگار ما، قطعا کسى را که تو داخل آتش کنى، حتماً او را خوار نموده اى و براى ظالمین یاورى نیست. (۱۹۲)

رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلْإِيمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ﴿۱۹۳﴾

پروردگار ما، قطعا ما شنیدیم که منادى براى ایمان آوردن ندا مى داد که به پروردگارتان ایمان بیاورید. پس ما هم ایمان آوردیم. پروردگار ما، پس گناهان ما را ببخش و سیئات ما را بپوشان و ما را با نیکان از دنیا ببر. (۱۹۳)

رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدْتَنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلَا تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لَا تُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿۱۹۴﴾

پروردگار ما، آنچه را که بوسیله پیامبرانت به ما وعده کرده اى، به ما عنایت کن و ما را در روز قیامت رسوا نکن. قطعا تو هیچگاه وعده هایت را تخلّف نمى کنى. (۱۹۴)

«استجابت دعا»

فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ ﴿۱۹۵﴾

پس پروردگارشان درخواست آنها را پذیرفت که قطعا من عمل هیچ عمل کننده اى از شما را چه زن باشد و چه مرد، ضایع نخواهم کرد. شما از (جنس) یکدیگرید. پس (من) کسانى را که مهاجرت کرده اند و از خانه و زندگیشان بیرون شده اند و در راه من اذیت کشیده اند و کشته اند و کشته شده اند، حتما سیئات آنها را جبران مى کنم و حتما در بهشتهائى که در زیر درختهاى آنها نهرها جارى است، آنها را داخل مى کنم. این ثوابى است که از طرف خدا به آنها مى رسد و در نزد خدا ثواب نیکوئى خواهد بود. (۱۹۵)

برداشت از آيه ۱۹۵

هجرت

سالک الی اللّه بايد از محلی که نمی‏ تواند در آنجا به راهش ادامه دهد مهاجرت کند و اگر در راه خدا او را تبعيد کردند يا او را اذيت نمودند يا با او جنگ کردند و او اينها را تحمل نمود، خدای تعالی گناهان او را جبران می‏ کند، او را در راهش موفّق می ‏نمايد، او را در باغ و بوستان‏ های مُلکی و ملکوتی در دنيا و آخرت وارد می‏ کند و بهترين ثواب‏ ها را به او می‏ دهد.

«تحرّک کفّار»

لَا يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي الْبِلَادِ ﴿۱۹۶﴾

تو را رفت و آمد کفّار در شهرها نفریبد. (۱۹۶)

مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۱۹۷﴾

این بهره کمى است ولى سپس مسکن آنها جهنّم است و بد جایگاهى است. (۱۹۷)

لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نُزُلًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرَارِ ﴿۱۹۸﴾

ولى براى افرادى که از پروردگارشان مى ترسند و تقواى او را رعایت مى کنند، بهشتهائى است که از دامنه آنها نهرها جارى است. آنها همیشه در آن بهشتها مى مانند. این (اوّلین) پذیرائى است که از طرف خدا انجام مى شود و آنچه در نزد خدا است، براى خوبان بهتر است. (۱۹۸)

برداشت از آيات ۱۹۸ ـ ۱۹۶

دنيای کفّار

سالک الی اللّه نبايد ظاهربين باشد و اگر ديد کفّار چند روزی که در دنيا هستند وضع مالی خوبی دارند بداند که دنيا در مقابل زندگی ابدی آخرت که خدای تعالی به بشر وعده فرموده بسيار ناچيز است. اينها اگر دنيا دارند آخرت را از دست داده و جايگاهشان جهنّم است که بسيار بد جايگاهی است ولی اگر اهل تقوی به راهشان ادامه دهند، دنيای زودگذر می‏ گذرد ولی در زندگی ابدی قرار می‏ گيرند آن هم در باغ و بوستان ‏های سرسبزی که از زير قصرهای آنها آب جاری است و اين هديه را از جانب خدای تعالی دريافت می ‏نمايند.

«مدح اهل کتاب»

وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لَا يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۱۹۹﴾

و قطعا جمعى از اهل کتاب کسانى هستند که به خدا و به آنچه به شما نازل شده و به آنچه به خود آنها نازل گردیده، حتماً ایمان دارند، در مقابل خدا خاشع اند، آیات خدا را به قیمت کمى نمى فروشند. این گروه براى آنها اجرشان در نزد پروردگارشان محفوظ است. قطعا خدا به سرعت به حسابها مى رسد. (۱۹۹)

«صبر در زمان غيبت»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۲۰۰﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، صبر کنید و یکدیگر را وادار به صبر کنید و رابطه داشته باشید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید. (۲۰۰)

برداشت از آيه ۲۰۰

صبر و ارتباط

سالک الی اللّه بايد صبر را که يکی از ارکان مهم استقامت است در تمام دوران زندگی در رأس امور خود قرار دهد و راهنمای ديگران هم در اين موضوع باشد و با هم ‏مسلکانش و بخصوص با امام زمانش که صلوات خدا بر او باد ارتباط داشته باشد تا موفّق شود.

 

سوره مبارکه بقره

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

«مؤمنین اهل تقوی»

الم ﴿۱﴾

الم (۱)

ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ، هُدًى لِلْمُتَّقِينَ ﴿۲﴾

قرآن آن کتاب پر اهمیّتی است که شکی در آن نیست، مایه هدایت اهل تقوی است. (۲)

اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۳﴾

آنهائى که به غیب و پنهانیها ایمان مى آورند و نماز را بر پا مى دارند و از نعمتهائى که ما به آنها روزى کرده ایم انفاق مى کنند. (۳)

وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۴﴾

و کسانى که به آنچه بر تو و بر پیامبران قبل از تو نازل گردیده، ایمان دارند و روز قیامت را باور کرده و به آن یقین دارند. (۴)

أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵﴾

آنها همان کسانی هستند که از جانب پروردگارشان هدایت شده اند و آنها همان رستگارانند (۵)

برداشت از آیات ۱ – ۵

اهل تقوی

آن کتابی که از جانب خدا با تفسیر و تأویل به پیامبراکرم صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله وحی شده و علی بن ابی‏طالب علیه ‏السلام با خط خود نوشته است، کتاب هدایت برای متّقین است. (منظور کتاب علی علیه‏ السلام است) {تفسیر العیاشى: عن سعدان بن مسلم ۲، عن بعض أصحابه، عن أبى عبداللّه علیه السلام فى قوله تعالى: ألم ذلک الکتاب لا ریب فیه. قال: کتاب على لا ریب فیه. هدى للمتقین. قال: المتقون شیعتنا الذین یؤمنون بالغیب، و یقیمون الصلاه، و مما رزقناهم ینفقون و مما علمناهم یبثون. بحارالانوار ـ العلامه المجلسى ـ ج ۲ ـ ص ۲۱ و مکاتیب الرسول ـ الأحمدى المیانجى ـ ج ۲ ـ صفحه ۸۳ . و تفسیر العیاشى ـ محمد بن مسعود العیاشى ـ ج ۱ ـ صفحه ۲۵٫ و تفسیر کنز الدقائق ـ المیرزا محمد المشهدى ـ ج ۱ ـ صفحه ۸۹ (پ). و الحق المبین فى معرفه المعصومین علیهم ‏السلام ـ الشیخ على الکورانی العاملی ـ صفحه ۲۱۲٫}

متّقین در این جا منظور اهل تقوایی هستند که مراحل تزکیه نفس را پیموده ‏اند و با عقل، استدلال و حکمت الهی (نه با چیزهای دیدنی) به غیب ایمان پیدا کرده ‏اند، نماز را بر پا می‏ دارند، از نعمت‏هایی که خدا به آنها داده انفاق می‏ کنند و به قرآن و تمام کتب آسمانی ایمان دارند. آنها یقین به آخرت و قیامت دارند. زیرا مهم‏ترین ثمره تزکیه نفس رسیدن به مقام عین ‏الیقینی نسبت به عالم آخرت است. اینها دسترسی به کتاب علی علیه ‏السلام که مقداری از آن در ضمن احادیث و روایات معصومین نقل شده پیدا کرده و آنها را می ‏فهمند و آنها مؤمنانی هستند که خدا قلبشان را به ایمان محکم نموده و امتحان کرده است. اینها کسانی هستند که خدای تعالی هدایت آنها را تأیید فرموده و رستگاری را مخصوص آنها قرار داده است.

امّا روایاتی که نام «کتاب علی» در آنها برده شده متجاوز از هفتاد حدیث است که در کتاب «بحارالانوار» و کتاب «جامع احادیث شیعه» مجموعه آنها ذکر شده است 

{فهرست بعضى از روایاتى که در آنها نامى از کتاب على علیه‏ السلام برده شده است:

«بحارالانوار جلد ۲ صفحه ۶۷ و جلد ۱۰ صفحه ۲۵۴ و جلد ۱۴ صفحه ۱۰ و جلد ۱۵ صفحه ۵۲ و جلد ۲۳ صفحه ۳۹۰ و جلد ۲۵ صفحه ۵۶ و جلد ۲۶ صفحه ۳۳ و جلد ۲۶ صفحه ۳۴ و جلد ۲۶ صفحه ۳۵ و جلد ۲۶ صفحه ۵۰ و جلد ۲۶ صفحه ۵۱ و جلد ۲۶ صفحه ۵۲ و جلد ۲۶ صفحه ۶۹ و جلد ۲۶ صفحه ۱۵۵ و جلد ۲۷ صفحه ۲۲۰ و جلد ۳۷ صفحه ۱۲۱ و…»}

و همچنین در منابع اهل‏ سنّت نیز روایاتی را نقل کرده ‏اند. 

{۱ ـ اخبرنا سعید بن سالم عن ابن جریح عن عطاء قال: فى کتاب على رضى اللّه عنه من لم یجد نعلین و وجد خفین فلیلبسهما. قلت أتتیقّن بأنه کتاب علی؟ قال ما اشکّ انه کتابه. کتاب الأم للشافعى ج ۲ باب ما تلبس المرأه من الثیاب ص ۱۶۱٫

۲ ـ من طریق عبد الرزاق عن سفیان بن عیینه عن جعفر بن محمد عن ابیه قال فى کتاب لعلى بن ابى طالب: من شاء أن یجمع بین الحج و العمره فلیسق هدیه معه. (المحلى ج ۷ ص ۱۰۳).

۳ ـ عن جعفر بن محمد عن ابیه قال: فى کتاب علی الجراد و الحیتان ذکی. (المصنف ج ۴ ص ۵۳۲ ح ۸۷۶۱).

۴ ـ عن عباس الدوری قال سمعت یحیى بن معین یقول حدث عمرو بن حزم أن النبى صلى‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله کتب لهم کتابا فقال له رجل هذا مسند؟ قال لا و لکنه صالح قال الرجل لیحیى فکتاب على بن ابى طالب انه قال لیس عندى من رسول‏ اللّه صلى‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله شیء الاّ هذا الکتاب فقال کتاب علی بن ابی طالب هذا اثبت من کتاب عمرو بن حزم. (کنز العمال ج ۵ ص ۸۷۰).

۵ ـ روی صخر بن جویریه عن نافع قال وجدت فى کتاب لعلی بن ابی طالب قال لا یصلح أکل ما قتلته البزاه. (احکام القرآن ج ۲ ص ۳۹۵).}

 

«کفّارِ مرده ‏دل»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ، لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۶﴾

قطعا کسانی که کافرند،[۱] برای آنها فرقی نمی‏ کند چه آنها را بترسانی یا آنها را نترسانی، ایمان نمی‏ آورند.(۶)

[۱] ــ یعنى کفّارى که در خواب عمیق غفلت فرو رفته ‏اند و بلکه خوابشان منتهى به مرگشان شده و در درجه بالاى کفرند.

خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ، وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۷﴾

خدا (به خاطر غفلت شان) بر دلهاشان مهر زده و بر شنوائیشان و بر بینائیهایشان پرده انداخته و (به خاطر بى توجّهیشان به قرآن و آیات الهى) براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. (۷)

برداشت از آیات ۶ – ۷

عدم یقظه

یک عده بخاطر توجّه نکردن به راهنمائی‏ های خدای تعالی، مواعظ انبیاء و اولیاء علیهم ‏السلام و کفر ورزیدن به نعمت هدایت، خوابشان به مرگشان منتهی شده و پروردگار، آنها را این گونه معرفی می‏ کند که چه آنها را هدایت و تبلیغ کنی و چه آنها را بترسانی و چه نترسانی فرقی نمی‏ کند، دل آنها مُهر خورده و جلوی چشم و گوش شان را پرده گرفته و روز قیامت که از این مرگ روحی برخیزند عذاب بزرگی در انتظار آنها است و لذا همه باید از عاقبت غفلت‏هایشان بترسند و نگذارند غفلتشان به بدبختی‏ شان منتهی گردد.

«منافقان و نیرنگ ‏بازان»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَا هُمْ بِمُؤْمِنِينَ ﴿۸﴾

و بعضی از مردم کسانی هستند که (به زبان) می‏ گویند: ما به خدا و روز قیامت ایمان آورده ‏ایم و حال آنکه آنها ایمان نیاورده‏ اند. (۸)

يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا، وَمَا يَخْدَعُونَ  إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾

می‏ خواهند خدا و مؤمنین را فریب دهند، این ها جز خودشان را فریب نمی‏ دهند ولی نمی‏ فهمند. (۹)

فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ  ﴿۱۰﴾

در روح و دل اینها مرض است و خدا (به خاطر این عمل زشتشان) مرض روحى آنها را زیاد کرده و براى آنها به خاطر دروغهائى که مى گویند عذاب دردناکى خواهد بود. (۱۰)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ، قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿۱۱﴾

و وقتى به این دسته از مردم گفته مى شود که در روى زمین فساد نکنید، مى گویند: جز این نیست که ما اصلاح کننده ایم. (۱۱)

أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِنْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۲﴾

همه بدانند که قطعا آنها خودشان فسادکنندگانند ولى نمى فهمند. (۱۲)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَمَا آمَنَ النَّاسُ، قَالُوا أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاءُ؟ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاءُ وَلَكِنْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾

و وقتى که به آنها گفته مى شود: شما هم مثل مردمى که ایمان آورده اند، ایمان بیاورید. مى گویند: آیا ما همان طورى که مردمان ابله ایمان آورده اند، ایمان بیاوریم؟ همه بدانید که اینها خودشان ابله اند ولى نمى دانند. (۱۳)

وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا، وَإِذَا خَلَوْا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ ﴿۱۴﴾

و زمانى که آنها مؤمنین را ببینند، گویند: ما هم ایمان آورده ایم. ولى وقتى با دوستان شیطان سیرتشان خلوت کنند، مى گویند: قطعا ما با شمائیم، جز این نیست که ما آنها را مسخره مى کنیم. (۱۴)

اَللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿۱۵﴾

خدا آنها را مسخره مى کند و آنها را به سوى تجاوز و طغیانشان مى کشاند تا سرگردان شوند. (۱۵)

أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَتْ تِجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ  ﴿۱۶﴾

آنها مردمى هستند که گمراهى را به هدایت خریده اند و این تجارتشان سودى ندارد و اینها هدایت شدگان نیستند. (۱۶)

«مَثل های قرآن برای منافقین»

مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَارًا، فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لَا يُبْصِرُونَ ﴿۱۷﴾

مَثَل اینها، مَثَل کسى است که آتشى را روشن مى کند. وقتى آتش اطرافش را نورانى کرد (ناگهان طوفانى مى آید و) خدا نور آنها را از بین مى برد و آنها را در تاریکى هایى که نبینند باقى مى گذارد. ﴿۱۷﴾

صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ ﴿۱۸﴾

اینها کر و لال و کورند و آنها (به سوى حقیقت) برنمى گردند. (۱۸)

أَوْ كَصَيِّبٍ مِنَ السَّمَاءِ فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ، يَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ مِنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ، وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِالْكَافِرِينَ ﴿۱۹﴾

یا مثل باران تندى است که در آن تاریکى باشد و با رعد و برق از آسمان ببارد و آنها از ترس مردن، انگشتانشان را در گوششان بگذارند تا صداى صاعقه را نشنوند ولى خدا بر کفّار احاطه دارد. (۱۹)

يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ، كُلَّمَا أَضَاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُوا وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ، إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ  ﴿۲۰﴾

نزدیک است آن برق بینائیهایشان را از میان برد. هر زمان که (زمین را) براى آنها روشن شود، آنها در آن روشنائى راه مى روند ولى وقتى براى آنها تاریک شود، به جاى خود مى ایستند و اگر خدا بخواهد، شنوائى و بینائى آنها را از بین مى برد. زیرا خدا بر همه چیز توانا است. (۲۰)

«دستور بندگی و نصیحت»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۲۱﴾

اى مردم، پروردگارتان را بندگى کنید، آن خدائى که شما و کسانى که قبل از شما بوده اند را خلق کرده، شاید شما اهل تقوى شوید. (۲۱)

اَلَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ، فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۲﴾

آن خدائى که زمین را براى شما فرش و آسمان را همچون سقف قرار داد و از آسمان آبى نازل کرد و به خاطر نزول باران از زمین میوه هائى که رزق شما مى باشد خارج فرمود. پس براى خدا ضدّ و شریکهائى قرار ندهید با اینکه شما (بدى این کار را) مى دانید. (۲۲)

 

«اعجاز قرآن»

وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۲۳﴾

و اگر درباره آنچه ما بر بنده خود (حضرت محمّد صلى الله علیه و آله) نازل کرده ایم در شکید، (حدّاقل) پس یک سوره مانند آن را بیاورید و گواهانِ (درستى عمل) خود را غیر از خدا حاضر کنید (و آنها را شاهد بیاورید) اگر شما راستگوئید. (۲۳)

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿۲۴﴾

پس اگر این کار را نکردید که هرگز هم نمى توانید بکنید، پس بپرهیزید از آتشى که هیزمِ آن، بدنهاى مردم و سنگها است و آن براى کفّار آماده گردیده است. (۲۴)

«بشارت به بهشت»

وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ، كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ، وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۵﴾

و (اى پیامبر) بشارت بده به کسانى که ایمان آورده و عمل شایسته نموده اند قطعا براى آنها بهشتهائى است که از دامنه آنها نهرهائى جارى است، وقتى که به آنها از میوه آن باغ روزى مى شود (و مى خورند)، مى گویند: این رزقى است که از قبل براى ما آماده شده و میوه ها در خوبى همه مانند یکدیگرند و براى این مؤمنین در آن بهشتها، همسران پاک و پاکیزه اى مى باشد و اینها در آن بهشتها، جاودانه و دائمى هستند. (۲۵)

«مَثل به پشه و کمتر از پشه»

إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا؟ يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ ﴿۲۶﴾

قطعا خدا از اینکه (به موجودات کوچکى) مانند پشه و بالاتر از پشه (در کوچکى) مثال بزند باکى ندارد و امّا کسانى که ایمان آورده اند مى دانند که قطعا آن از طرف پروردگارشان حقّ بوده است، ولى کسانى که کافرند پس مى گویند: منظور خدا از این مَثلها چیست؟ خدا جمع زیادى را بوسیله این مَثَلها گمراه و جمع زیادى را هدایت مى کند، ولى خدا جز نافرمانان را به آن گمراه نمى کند. (۲۶)

 

برداشت از آیات ۸ – ۲۶

آنهایی که منافق ‏اند و در حقیقت دلشان مرده است و یا قلبی مریض دارند و به فکر علاج و حیات خود نیستند وقتی با مردم و اهل ایمان روبرو می‏ شوند به خُدعه و نیرنگ می‏ پردازند و می‏ گویند: ما هم به خدا و روز قیامت ایمان داریم! ولی مؤمن باید کنجکاو باشد و ادعای هر کسی را نپذیرد زیرا آنها در حقیقت ایمان به خدا ندارند و به مؤمنان نیرنگ می ‏زنند، اینها جز خودشان را گول نخواهند زد و شعور ندارند، روز بروز امراض قلبی آنها شدّت پیدا می‏ کند و بالأخره به عذاب دردناکی مبتلا خواهند شد. این نیرنگ‏ بازان به گمان آنکه مصلح ‏اند در زمین فساد می‏ کنند و درکی ندارند، هر چه مؤمنان اینها را از فساد نهی می‏ کنند آنها نمی‏ فهمند، آن قدر در جهلشان فرو رفته‏ اند که مردم با ایمان و متدین به ادیان را سفیه و نادان می‏ دانند، وقتی با همفکران خود و شیطان‏ سیرتان می‏ نشینند به آنها هم دروغ می‏ گویند و مؤمنان را استهزاء می‏ کنند، امّا روزی می ‏رسد که آنها در عذاب الهی و فشارهای روزگار آن چنان گرفتار می‏ شوند که از ترس مرگ به خود می‏ پیچند و نمی‏ دانند چه باید بکنند. خدای تعالی با کمال مهربانی برای آنها با مثال، با مواعظ، با راهنمائی‏های پی در پی انبیاء علیهم‏ السلام و قرآن سخن گفته، ولی آنها علاوه بر آنکه هدایت نشده ‏اند همین مواعظ و مثالها را وسیله گمراهی خود قرار داده ‏اند و این بخاطر هواهای نفسانی و فسق و عدم تزکیه نفسشان بوده است.

 

«عهد و پیمان‏ شکنی»

اَلَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ، أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۲۷﴾

فاسقان کسانى هستند که عهد و پیمان خدا را بعد از آنکه محکم بوده، نقض مى کنند و آنچه را که خدا به آن امر کرده که باید وصل شود، قطع مى کنند و در روى زمین فساد مى نمایند، اینها همان خسارت دیدگانند. (۲۷)

برداشت از آیه ۲۷

مرحله تعهّد

بزرگترین چیزی که برای سالک الی اللّه لازم است این است که عهدشکن نباشد و اوامر الهی را بخصوص در آنچه لازم است که با آن باشد متصل گردد و در روی زمین فساد نکند، زیرا اگر به عهدش وفا نکند مفسد است و اگر فساد کرد ضرر زیادی می‏ نماید.

كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۸﴾

چگونه به خدا کافر مى شوید و حال آنکه شما مرده بودید، پس خدا زنده تان کرد، سپس شما را مى میراند، باز زنده تان مى کند، سپس به سوى او برگردانده مى شوید. (۲۸)

«خلقت زمین و آسمانها»

هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُمْ مَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۹﴾

خدا آن کسى است که هر چه در زمین است، همه اش را براى شما خلق فرموده، سپس به کار آسمان پرداخته و آنها را به هفت آسمان ترتیب داده و او به همه چیز دانا است. (۲۹)

«خلقت بشر در روی زمین»

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً، قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ؟ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ، قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۳۰﴾

و وقتى که پروردگارت به ملائکه فرمود: قطعا من در روى زمین جانشینى قرار خواهم داد، ملائکه گفتند: آیا همان کسى را که در زمین فساد و خونریزى ها خواهد کرد، همان را قرار مى دهى؟ و حال آنکه ما تسبیح و حمد تو را مى کنیم و تو را پاک معرّفى مى نمائیم. خدا فرمود: قطعا من دانا هستم به آنچه که شما نمى دانید. (۳۰)

«تعلیمات الهی به حضرت آدم علیه ‏السلام»

وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا، ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَٰؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۳۱﴾

و خدا تمام نامها و نشانه ها همه اش را به آدم تعلیم داد. سپس آنها را در معرض دید ملائکه قرار داد و فرمود: شما از نامهاى این جمع به من خبر بدهید، اگر شما از راستگویانید. (۳۱)

قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿۳۲﴾

ملائکه گفتند: تو پاکى، ما هیچ علمى نداریم جز آنچه که تو به ما یاد داده اى، قطعا تو همان داناى حکیم هستى. (۳۲)

قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ، فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿۳۳﴾

خدا فرمود: اى آدم از نامها و نشانه هاى آنها به ملائکه خبر بده، پس وقتى که آدم آنها را از نامها و نشانه هاى آنها آگاه نمود (و علم خود را ظاهر کرد) خدا به ملائکه فرمود: مگر به شما نگفتم که قطعا من پنهانیهاى آسمانها و زمین را مى دانم و به آنچه شما ظاهر مى کنید و آنچه را که پنهان نگه مى دارید دانا هستم؟ (۳۳)

«سجده ملائکه»

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ، أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿۳۴﴾

و آن وقتى که به ملائکه گفتیم: به آدم سجده کنید، پس سجده کردند مگر ابلیس که خوددارى کرد و تکبّر نمود و از کافرین بود. (۳۴)

«سکونت حضرت آدم علیه‏ السلام در بهشت»

وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَيْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۳۵﴾

و ما گفتیم: اى آدم تو و زنت در بهشت ساکن شوید و از همه خوردنیهاى بهشت از هر کجاى آن که مایلید بخورید، گوارایتان باد و به این درخت نزدیک نشوید که اگر این کار را بکنید از ظالمین خواهید بود. (۳۵)

«اغوای شیطان و توبه حضرت آدم علیه ‏السلام»

فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ، وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿۳۶﴾

پس شیطان سبب گمراهى و لغزش آنها از بهشت شد و آنها را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد و ما به آنها گفتیم: از بهشت پائین بیائید در حالى که با یکدیگر دشمن خواهید بود و زمین تا مدّتى براى شما محلّ آرامش و بهره مندى خواهد بود. (۳۶)

فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ، إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۳۷﴾

پس آدم از پروردگار خود سخنانى یاد گرفت (که به خاطر گفتن آن کلمات) خدا به سوى آدم برگشت. قطعا خدا همان توبه پذیر مهربان است. (۳۷)

«اخراج حضرت آدم علیه‏ السلام از بهشت»

قُلْنَا اهْبِطُوا مِنْهَا جَمِيعًا، فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدًى فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۳۸﴾

ما (به آدم و همسرش و شیطان) گفتیم: از بهشت همه تان پائین بیائید و اگر هدایتى از طرف من براى شما آمد، پس کسانى که از هدایت من پیروى کنند، پس خوفى براى آنها نبوده و آنها محزون نمى شوند. (۳۸)

برداشت از آیات ۳۷ – ۳۸

مرحله توبه

گناه‏کاران حتماً باید توبه کنند و توبه آنها باید به دستور پروردگار باشد که اگر این کار را بکنند و زیر نظر استاد و راهنمایی از دستورات الهی پیروی نمایند به مقام اولیای خدا که از هیچ چیز ترسی ندارند و هیچگاه محزون نمی‏ شوند خواهند رسید.

وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۳۹﴾

و کسانى که کافر شده و نشانه هاى ما را تکذیب نمودند، آنها اهل آتش اند که همیشه در آن خواهند بود. (۳۹)

برداشت از آیه ۳۹

نتیجه کفر و عناد

علّت خلود در جهنّم، کفر و دشمنی به آیات خدا است، کسی که اعتقادات صحیحی نداشته باشد و تزکیه نفس نکند همیشه در آتش صفات رذیله و در نهایت در آتش جهنّم مخلّد خواهد بود.

«تذکر نعمتها به بنی ‏اسرائیل»

يَا بَنِي إِسْرَائِیلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ ﴿۴۰﴾

اى بنى اسرائیل، به یاد بیاورید نعمتهایم را که به شما داده ام و به عهد من وفا کنید تا من هم به عهد شما وفا کنم و تنها از من بترسید. (۴۰)

برداشت از آیه ۴۰

وفای به عهد

یکی از وسائل رسیدن به کمالات، یادآوری نعمتهای الهی، تشکر کردن از پروردگار و وفای به تعهّدات، بخصوص تعهّداتی که در عالم «ذر» یا عالم «میثاق» با خدای تعالی بسته و ترسیدن از عقاب الهی است. زیرا اگر انسان در دنیا به عهدش که با خدای تعالی داشته وفا نکند خدا هم به عهدی که با بشر نموده وفا نخواهد کرد.

وَآمِنُوا بِمَا أَنْزَلْتُ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ وَلَا تَكُونُوا أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلَا تَشْتَرُوا بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ ﴿۴۱﴾

و ایمان بیاورید به آنچه من نازل نموده ام که با کتابهائى که با شما هست مطابقت دارد و آنها را تصدیق مى کند و اوّل کافر به آن نباشید و آیات مرا به قیمت کم نفروشید و تنها از من بپرهیزید. (۴۱)

برداشت از آیه ۴۱

تقوی و هدایت

سالک الی اللّه باید به آیات الهی که بالاترین نشانه‏ های الهی، وجود مقدّس معصومین علیهم السّلام‏ اند، توجّه داشته باشد، آنها را به قیمت کم نفروشد و تقوی الهی را رعایت کند.

«نصایحی به بنی ‏اسرائیل»

وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُوا الْحَقَّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۴۲﴾

و حقّ را به باطل نپوشانید و حقّ را کتمان نکنید و با آنکه شما (حقیقت را) مى دانید. (۴۲)

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿۴۳﴾

و نماز را بپا بدارید و زکات را بدهید و با رکوع کنندگان رکوع کنید. (۴۳)

أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ، أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۴۴﴾

آیا شما مردم را به خوبى امر مى کنید ولى خودتان را فراموش نموده اید و حال آنکه شما کتاب را تلاوت مى کنید، پس چرا عقلتان را به کار نمى اندازید؟! (۴۴)

برداشت از آیه ۴۴

تقوی و هدایت

سالک الی اللّه باید علاوه بر آنکه مردم را به نیکی دعوت می‏ کند و آنها را به کمال می‏ رساند خودش را فراموش نکند و از روی کتاب و راهنمائی‏های پیشوایان دین، به هدایت خود و دیگران بپردازد.

«خاشعین و حالات آنها»

وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ ﴿۴۵﴾

و از نماز و صبر (تحمّل مشقّات در راه رسیدن به اهداف عالیه) کمک بگیرید و قطعا این کار جز براى کسانى که در مقابل خدا خاشع اند بزرگ و سنگین است. (۴۵)

اَلَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿۴۶﴾

خاشعین آن کسانى هستند که یقین مى دانند که با پروردگارشان ملاقات مى کنند و قطعا آنها به نزد او بر مى گردند. (۴۶)

«باز هم تذکر نعمتها به بنی‏ اسرائیل»

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۴۷﴾

اى بنى اسرائیل، به یاد بیاورید نعمتهایم را که به شما داده و اینکه من شما را بر اهل جهان برترى داده ام. (۴۷)

وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلَا يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۴۸﴾

و بترسید از آن روزى که کسى چیزى از مجازات دیگرى را نمى پذیرد و شفاعت کسى از کسى پذیرفته نمى شود و غرامت از او قبول نخواهد شد و آنها یارى نمى شوند. (۴۸)

«نجات از فرعونیان»

وَإِذْ نَجَّيْنَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ، يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ وَفِي ذَلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿۴۹﴾

و زمانى که ما شما را از فرعونیان نجات دادیم. آنها شما را سخت (به بدترین صورت) عذاب مى کردند، پسرانتان را سر مى بریدند و زنانتان را زنده نگه مى داشتند و در این گرفتاریتان، آزمایش بزرگى از طرف پروردگارتان بود. (۴۹)

«شکافتن دریا»

وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿۵۰﴾

و آن وقتى که دریا را براى شما از هم جدا کردیم (و شکافى در آن براى شما به وجود آوردیم) و نجاتتان دادیم و فرعونیان را غرق نمودیم و حال آنکه شما به آنها نگاه مى کردید. (۵۰)

برداشت از آیه ۵۰ ـ ۴۵

استقامت

سالک الی اللّه در مشکلات راهش، باید از نماز کمک بگیرد و از صبر که یکی از ارکان استقامت است نیز باید کمک بگیرد و بداند که بالأخره با پروردگارش ملاقات خواهد کرد، نعمت‏های الهی را یادآور باشد که اگر این اعمال را انجام داد خدای تعالی او را بر همه مردم جهان برتری می‏ دهد، او را از دشمنان سرسختش نجات می‏ دهد، از بلاهای بزرگ دورش می‏ کند و دشمنش را ذلیل می‏ نماید.

«حضرت موسی علیه‏ السلام و بنی ‏اسرائیل»

وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ ﴿۵۱﴾

و وقتى که ما موسى را چهل شب وعده گذاشتیم. سپس شما بعد از او گوساله را براى خود در حالى که ظالم به خود بودید، اتّخاذ کردید. (۵۱)

ثُمَّ عَفَوْنَا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۵۲﴾

ولى ما بعد از آن عفوتان کردیم، شاید شما شکر کنید. (۵۲)

برداشت از آیات ۵۲ ـ ۵۱

استاد و راهنما

سالک الی اللّه باید همیشه زیر سایه استاد و راهنمایی که از طرف پروردگار برای او تعیین شده باشد و از فرمان او چه در حضور و چه در غیاب، تخطی نکند، از انحرافاتی که به او تلقین شده دوری کند و به خود ظلم نکند که اگر این کارها را کرد و سپس توبه نمود، خدای تعالی او را عفو خواهد کرد، به شرط آن که از خدا تشکر کند و ممنون پروردگارش باشد.

وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۵۳﴾

و وقتى که کتاب و چیزى که مایه تشخیص حقیقت بود به موسى دادیم، شاید شما هدایت شوید. (۵۳)

«مجازات بنی‏ اسرائیل»

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ، فَتُوبُوا إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ، فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۵۴﴾

و هنگامى که موسى به قومش گفت: اى قومِ من، شما به خاطر اینکه گوساله را براى پرستیدن انتخاب کرده اید قطعا به خود ظلم نموده اید. پس توبه کنید و به سوى خالقتان برگردید. پس خودتان را بکشید. این کار شما نزد خالقتان برایتان بهتر است، پس خدا توبه شما را پذیرفت، قطعا او همان توبه پذیر مهربان است. (۵۴)

برداشت از آیه ۵۴

مرحله توبه

سالک الی اللّه در مرحله توبه اول باید به ظلم ‏هایی که به خود کرده اقرار کند و آنچه در دل خود از بت پرستی‏ها و دیگران پرستی‏ها، انجام داده پشیمان شود و بلکه نفسانیت خود را از بین ببرد تا پروردگارش که تواب و مهربان است توبه او را بپذیرد.

«درخواست دیدن خدا»

وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً، فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ ﴿۵۵﴾

و زمانى که گفتید: اى موسى! ما هرگز به تو ایمان نخواهیم آورد تا آنکه خدا را علنى ببینیم. پس آن صاعقه شما را گرفت در حالى که شما نگاه مى کردید. (۵۵)

ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۵۶﴾

سپس ما شما را بعد از مردنتان زنده تان کردیم، شاید شما تشکر کنید. (۵۶)

«مائده آسمانی»

وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنْزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى، كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ، وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِنْ كَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿۵۷﴾

و ابر را فرمان دادیم تا (در میان آفتاب سوزان) بر شما سایه بیندازد و بر شما منّ و سلوی [۱] را نازل نمودیم (و گفتیم:) از روزیهای پاکی که به شما داده ‏ایم، بخورید. و آنها به ما ظلم نکردند، بلکه به خودشان ظلم می‏ نمودند.(۵۷)

[۱] ــ مرغ بریان و ترانگبین.

برداشت از آیه ۵۷

ظلم به نفس

پروردگار متعال همه‏ گونه نعمت به انسان داده و به هیچ وجه به کسی ظلم نکرده و سر سوزنی ظلم در ذاتش نبوده بلکه انسان است که خودش به خودش ظلم می‏ کند و از راهنمایی‏ های صد درصد صحیح الهی سرپیچی می‏ نماید.

«توبه بنی‏ اسرائیل»

وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿۵۸﴾

و زمانی که گفتیم: داخل این قریه شوید و از خوردنیهای آن هر چه می‏ خواهید بدون زحمت بخورید و از در (معبد) سجده ‏کنان وارد شوید و بگوئید: «حطه» [۱] تا ما برای شما گناهانتان را ببخشیم و به نیکوکاران (محبّت) بیشتری خواهیم نمود. (۵۸)

[۱] ــ خدایا از گناهان ما درگذر.

فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ، فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِنَ السَّمَاءِ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ﴿۵۹﴾

ولى افراد ظالم این کلام را به غیر جمله اى که به آنها گفته شده بود تبدیل کردند، پس بر ظالمین عذابى از آسمان به خاطر اینکه اینها گناه مى کردند نازل نمودیم. (۵۹)

برداشت از آیات ۵۹ ـ ۵۸

مرحله توبه

سالک الی اللّه نباید در مقام توبه جز دستورات الهی و یا لااقل دستورات استاد الهیش کاری بکند، اگر به رأی خود دعایی یا ذکری یا استغفاری را به جای آنچه که خدا دستور داده انجام دهد و خودسری بکند فاسق است و مورد عذاب پروردگار واقع می‏ گردد.

«چشمه‏ های آب»

وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِبْ بِعَصَاكَ الْحَجَرَ، فَانْفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ، كُلُوا وَاشْرَبُوا مِنْ رِزْقِ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿۶۰﴾

و زمانى که موسى براى قومش طلب آب مى نمود و ما به او گفتیم که عصایت را به آن سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن سنگ بیرون آمد که قطعا هر کدام از دوازده فرقه قومش دانستند از کجا باید آب بنوشند. بخورید و بیاشامید از رزق خدا ولى در زمین فساد را توسعه ندهید. (۶۰)
«تقاضاهای بنی‏ اسرائیل»

وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نَصْبِرَ عَلَى طَعَامٍ وَاحِدٍ، فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنْبِتُ الْأَرْضُ مِنْ بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا، قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ؟ اِهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَكُمْ مَا سَأَلْتُمْ…

و زمانى که گفتید: اى موسى، ما بر یک نوع غذا هرگز صبر نمى کنیم، پس از پروردگارت بخواه تا گیاهانى براى ما از آنچه زمین مى رویاند بیرون بیاورد، از قبیل: سبزیجات زمین و خیار زمین و سیر زمین و عدس و پیاز زمین. موسى گفت: آیا شما غذاى پست ترى را به جاى غذاى بهتر تبدیل مى کنید؟ فرود آئید در شهر، زیرا در آن براى شما آنچه را که خواستید خواهد بود.

«ذلّت و عدم موفّقیّت»

… وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ، ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُوا يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ، ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يَعْتَدُونَ ﴿۶۱﴾

و براى آنها ذلّت و عدم موفّقیت زده شده است و دوباره به غضبى از خدا مبتلا شدند. آن به خاطر این بود که آنها به آیات خدا کفر مى ورزیدند و بدون حقّى انبیاء را مى کشتند. این به خاطر آن بود که معصیت مى کردند و متجاوز بودند. (۶۱)

«فایده ایمان»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۶۲﴾

قطعا کسانی که ایمان آورده ‏اند و کسانی که یهودی و یا نصرانی و یا صابئین [۱] هستند، هر که (از آنها) به خدا و روز قیامت ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، پس اجرشان در نزد پروردگارشان محفوظ است و نه خوفی بر آنها است و نه آنها محزون می‏ شوند.(۶۲)

[۱] ــ ستاره ‏پرست.

«کوه طور بالای سر بنی ‏اسرائیل»

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۶۳﴾

و زمانی که از شما عهد و میثاق گرفتیم و کوه طور را بالای سر شما بلند کردیم (و گفتیم:) با قدرت و قوّت آنچه را که به شما داده ‏ایم بگیرید [۱] و متذکر آنچه در آن هست باشید، شاید شما تقوی پیشه کنید. (۶۳)

[۱] ــ منظور تورات است.

ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿۶۴﴾

سپس بعد از آن شما رو گرداندید، که اگر فضل خدا و رحمت او بر شما نبود، شما حتما از زیانکاران بودید. (۶۴)

«صید ماهی در روز شنبه»

وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ، فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴿۶۵﴾

و شما حتما مى دانستید آنهائى که در روز شنبه از شما مردم از حدّ خود تجاوز کردند، پس ما به آنها گفتیم که به صورت بوزینه هاى مطرود درآئید. (۶۵)

فَجَعَلْنَاهَا نَكَالًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ ﴿۶۶﴾

و ما آن را براى مردمِ آن وقت و نسلهاى بعد، عبرت و براى اهل تقوى، موعظه و پند قرار دادیم. (۶۶)

«قصّه گاو بنی ‏اسرائیل»

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا؟ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿۶۷﴾

و آن زمانى که موسى به قومش گفت: خدا به شما امر مى فرماید که ماده گاوى را بکشید. گفتند: آیا ما را به مسخره مى گیرى؟! موسى گفت: پناه مى برم به خدا از اینکه جزء نادانان باشم. (۶۷)

قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ، قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا فَارِضٌ وَلَا بِكْرٌ، عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ، فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ ﴿۶۸﴾

گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه که ماهیت این ماده گاو را براى ما روشن کند. موسى گفت: خدا مى فرماید که آن گاو نه پیرِ از کار افتاده است و نه جوان کار نکرده است. بلکه بین اینها است، پس انجام بدهید آنچه را که امر مى شوید. (۶۸)

قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا لَوْنُهَا؟ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ﴿۶۹﴾

گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه که برایمان بیان کند رنگش چگونه است؟ موسى گفت: خدا مى فرماید: این ماده گاو، گاو زردِ یک رنگى است که رنگش بیننده ها را مسرور مى کند. (۶۹)

قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّنْ لَنَا مَا هِيَ، إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّا إِنْ شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿۷۰﴾

گفتند: از پروردگارت براى ما بخواه که ماهیت این گاو را برایمان کاملاً روشن کند. زیرا این ماده گاو براى ما مشتبه شده و ما ان شاءاللّه حتما هدایت خواهیم شد. (۷۰)

قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَا ذَلُولٌ تُثِيرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِي الْحَرْثَ، مُسَلَّمَةٌ لَا شِيَةَ فِيهَا، قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ، فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُوا يَفْعَلُونَ ﴿۷۱﴾

موسى گفت: قطعا پروردگار مى فرماید: آن گاوى است که نه براى شخم زدن زمین رام شده و نه براى آب کشیدن جهت زراعت آماده شده است، از هر عیبى سالم است و هیچ گونه رنگ دیگرى در آن نیست. گفتند: حالا حرف صحیح و کامل را آوردى. پس آن گاو ماده را ذبح کردند و حال آنکه نزدیک بود این کار را انجام ندهند. (۷۱)

وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿۷۲﴾

و زمانى که یکى را کشتید، سپس درباره آن به نزاع پرداختید (و یکدیگر را متّهم کردید) و خدا خارج مى کند آنچه را که کتمان مى نمودید. (۷۲)

فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا، كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۷۳﴾

پس ما گفتیم: بعضى از اجزاء گاو را به آن مقتول بزنید این چنین خدا مرده ها را زنده مى کند و نشانه هاى خودش را به شما نشان مى دهد. شاید شما عقلتان را به کار بیندازید. (۷۳)

«قساوت بنی ‏اسرائیل»

ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً، وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۷۴﴾

سپس دلهاى شما پس از این واقعه سخت شد و دلها مانند سنگ یا از سنگها سخت تر گردید، زیرا سنگها گاهى مى شکافد و از آن نهرها جارى مى شود و بعضى از آنها منشق مى گردد و از آن آب بیرون مى آید و بعضى از آن سنگها از خوف خدا به زیر مى افتند و خدا از آنچه مى کنید غافل نیست. (۷۴)

أَفَتَطْمَعُونَ أَنْ يُؤْمِنُوا لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۷۵﴾

آیا طمع دارید اینکه به شما ایمان بیاورند و حال آنکه قطعا جمعى از آنها کلام خدا را مى شنوند، سپس آن را بعد از آنکه تعقّل کرده اند، تحریف مى کنند و حال آنکه آنها مى دانند. (۷۵)

«دوروئی بنی ‏اسرائیل»

وَإِذَا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُمْ بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ؟ أَفَلَا تَعْقِلُونَ؟ ﴿۷۶﴾

و وقتى مؤمنین را ملاقات کردند، مى گویند: ایمان آورده ایم. ولى وقتى با یکدیگر خلوت کنند، مى گویند: چرا مطالبى را که خدا (در خصوص اسلام و تأیید آن) براى شما باز کرده به مسلمانان مى گوئید؟ آیا مى خواهید آنها در پیشگاه پروردگارتان علیه شما استدلال کنند؟ آیا عقلتان را به کار نمى اندازید؟ (۷۶)

أَوَلَا يَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۷﴾

آیا اینها نمى دانند که قطعا خدا آنچه را پنهان و آشکار مى کنند مى داند؟ (۷۷)

برداشت از آیات ۷۷ ـ ۷۶

ضعف ایمان و عدم استقامت

سالک الی اللّه نباید آن قدر ضعیف باشد که با هر بادی بلغزد، در مقابل مؤمنان خود را مؤمن معرفی کند و در مقابل منافقان بگوید من با شمایم. خدای تعالی می‏ فرماید: همه بدانید، این به خاطر آن است که این افراد اعتقاد کاملی به خدای تعالی ندارند و استقامت که از لوازم زندگی بشر است و سالک الی اللّه باید داشته باشد آنها ندارند و حتّی روحشان مرده است و این دسته در زمره کفّار محسوب شده و از رحمت خدا دورند.

وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ ﴿۷۸﴾

و جمعى از اینها بى سوادانى هستند که کتاب خدا را جز خیالات و توهّماتى نمى دانند، اینها جز به گمانهاى خود به چیز دیگرى دل نبسته اند. (۷۸)

فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا، فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ ﴿۷۹﴾

پس واى بر کسانى که نوشته اى را با دست خود مى نویسند بعد مى گویند این نوشته از جانب خدا است، براى آنکه آن را به قیمت کمى بفروشند. پس باز هم واى بر آنها از آنچه به دست خود نوشته اند و باز هم واى بر آنها از آنچه کسب مى کنند. (۷۹)

«ردّ گفتار ناصحیح بنی ‏اسرائیل»

وَقَالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَعْدُودَةً، قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ؟ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۸۰﴾

و مى گویند: هرگز آتش جهنّم به ما جز چند روزى بیشتر نخواهد رسید. بگو: آیا شما از نزد خدا در این خصوص عهدى گرفته اید و خدا هرگز عهدش را تخلّف نمى کند؟ یا آنچه را که نمى دانید به خدا نسبت مى دهید. (۸۰)

بَلَى مَنْ كَسَبَ سَیِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ  فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۸۱﴾

بله، کسانى که گناه کنند و گناهشان بر آنها احاطه کند، آنها همراه آتش هستند و در آن براى همیشه مخلّدند. (۸۱)

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ  ﴿۸۲﴾

و کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح کردند، آنها اهل بهشت اند و در آن براى همیشه مخلّد خواهند بود. (۸۲)

«عهد و میثاق از بنی‏ اسرائیل»

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ، ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ ﴿۸۳﴾

و زمانى که از بنى اسرائیل عهد و میثاق گرفتیم که جز خدا را عبادت نکنید و به پدر و مادر و نزدیکان و یتیمها و بیچارگان نیکى کنید و با مردم خوب و نیکو حرف بزنید و نماز را اقامه کنید و زکات بدهید، سپس جز عدّه کمى از شما روگرداندید و حال آنکه شما همه تان از حقیقت اعراض کردید. (۸۳)

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لَا تَسْفِكُونَ دِمَاءَكُمْ وَلَا تُخْرِجُونَ أَنْفُسَكُمْ مِنْ دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿۸۴﴾

و زمانى که از شما پیمان گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و یکدیگر را از شهرهایتان بیرون نکنید، سپس شما به این پیمان اقرار کردید و شاهد آن بودید. (۸۴)

ثُمَّ أَنْتُمْ هَٰؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقًا مِنْكُمْ مِنْ دِيَارِهِمْ، تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِمْ بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ، وَإِنْ يَأْتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ، أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ؟ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ، وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۸۵﴾

سپس همین شما، آنهائى هستید که یکدیگر را مى کشید و جمعى از خودتان را از شهرهایشان بیرون مى کنید و علیه آنها به گناه و دشمنى کمک مى کنید و اگر آنها را به عنوان اسیر برایتان بیاورند، از آنها براى آزادیشان فدیه مى خواهید و حال آنکه بیرون کردن آنها از شهرشان براى شما حرام بوده. آیا پس شما به بعضى از مطالب کتاب ایمان مى آورید و به بعض دیگر کافر مى شوید؟! آیا جزاى کسى که از شما آن کارها را بکند، چیزى جز خوارى و پستى در زندگى دنیا هست؟! و اینان در روز قیامت به سخت ترین عذاب تحویل داده مى شوند و خدا از آنچه مى کنید غافل نیست. (۸۵)

أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ فَلَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۸۶﴾

این مردم، آنهائى هستند که زندگى دنیا را در مقابل آخرت خریدند و به هیچ وجه در عذابشان تخفیف داده نمى شود و آنها یارى نمى گردند. (۸۶)

«لجاجت بنی ‏اسرائیل»

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ، أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ؟ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ ﴿۸۷﴾

و ما به موسى کتاب دادیم و پشت سر او پیامبران را فرستادیم و به عیسى بن مریم دلائل و بیناتى عنایت کردیم و او را به وسیله روح القدس کمک نمودیم، آیا باید نسبت به آنچه پیامبرى براى شما مى آورد و با هواى نفستان مخالفت دارد، تکبّر کنید؟! آن وقت یک دسته از شما پیامبران را تکذیب کردید و دسته دیگر پیامبران را کشتید. (۸۷)

«لعنت خدا بر بنی ‏اسرائیل»

وَقَالُوا قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلًا مَا يُؤْمِنُونَ ﴿۸۸﴾

و مى گویند: دلهاى ما در غلاف و در پرده است. بلکه خدا آنها را به خاطر کفرشان لعنت مى کند، پس کمى هستند که ایمان مى آورند. (۸۸)

وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِنْ قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا، فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ، فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْكَافِرِينَ  ﴿۸۹﴾

و زمانى که از جانب خدا کتابى براى آنها فرستاده مى شود، با اینکه آن کتاب تصدیق کننده آن چیزى است که نزد آنها هست و آنها قبل از این به خود وعده پیروزى بر کفّار را مى دادند، با این همه وقتى آنچه را که مى شناختند نزد آنها آمد (و به آنها داده شد،) به آن کفر ورزیدند. پس لعنت خدا بر کافرین باد. (۸۹)

«مجازات کفّار»

بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ يَكْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْيًا أَنْ يُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ، فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۹۰﴾

آنان به قیمت بدى خود را فروختند، اینکه به آنچه خدا نازل کرده است تجاوزکارانه کافر شدند و اینکه خدا با فضلش بر هر که از بندگانش بخواهد، آیات خود را نازل مى کند و به همین جهت کافران به غضبى بعد از غضبى گرفتار شدند و براى کفّار مجازات ذلیل کننده اى خواهد بود. (۹۰)

«قرآن حقّ است»

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا، وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا مَعَهُمْ، قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِيَاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؟ ﴿۹۱﴾

و زمانى که به این کافران گفته مى شود، که ایمان بیاورید به آنچه خدا نازل فرموده مى گویند: ما ایمان داریم به آنچه که قبلاً بر ما نازل شده. آنها کافر مى شوند به آنچه که بعد از آن نازل گردیده و حال آنکه این حقّ است، تصدیق کننده آن کتابى است که با آنها است. بگو: پس چرا قبل از این، پیامبرانِ خدا را مى کشتید، اگر شما ایمان دارید؟ (۹۱)

«پرستیدن گوساله»

وَلَقَدْ جَاءَكُمْ مُوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ ﴿۹۲﴾

و قطعا موسى با بینات و معجزات نزد شما آمد، سپس شما گوساله را بعد از او (براى پرستش) گرفتید و حال آنکه شما ظالم بودید. (۹۲)

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا، قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا، وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ، قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۹۳﴾

و وقتى که ما از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالاى سر شما قرار دادیم (و گفتیم:) با قوّت و قدرت آنچه را که به شما داده ایم بگیرید و بشنوید، گفتند: شنیدیم ولى عصیان کردیم. در دلهاى آنها در اثر کفرشان محبّت گوساله قرار گرفته. بگو: ایمانتان چه بد دستورى به شما داده اگر مؤمنید. (۹۳)

برداشت از آیات ۹۳ ـ ۸۹

امراض قلبی

منافقان دارای امراض قلبی هستند تا جایی که می‏ توانند انبیاء و پاکان روزگار را بکشند و به جای آنها بت ها و گوساله ‏ها را بپرستند و به هیچ وجه تعهدی نداشته باشند. آنها با عجب و کبر به راه و روش خود در اثر غفلت و بی ‏توجهی به حقیقت، مغرورند و حتّی فکر می‏ کنند که خدای تعالی به حساب آنها نمی‏ رسد. پس باید بندگی و اطاعت خدا را بنمایند و آنچه خدا امر کرده با قدرت و قوت بگیرند ولی متأسفانه دلهای آنها مملو از محبّت پرستیدن غیر خدا است و به نفاق خود ادامه می‏ دهند.

«تمنّای مرگ»

قُلْ إِنْ كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِنْدَ اللَّهِ خَالِصَةً مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۹۴﴾

بگو: اگر تنها براى شما نزد خدا خانه آخرت هست و مردمِ دیگر از آن بهره اى ندارند، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى گوئید. (۹۴)

وَلَنْ يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۹۵﴾

ولى هرگز آرزوى مرگ نخواهند کرد به خاطر آنچه که پیش فرستاده اند و خدا به اعمال ظالمین دانا است. (۹۵)

وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا، يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَنْ يُعَمَّرَ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴿۹۶﴾

و آنها را از همه مردم و حتّى از کسانى که مشرکند بر زندگى دنیا حریص تر مى یابى. هر یک از آنها دوست دارد اگر ممکن باشد هزار سال عمر کند و حال آنکه این عمر طولانى از عذاب الهى او را نگه نمى دارد و خدا به آنچه مى کنند بینا است. (۹۶)

برداشت از آیات ۹۶ ـ ۹۴

کمالات انسانی

یکی از نشانه‏ های اولیاء خدا و کسانی که به کمالات روحی رسیده ‏اند این است که به آخرت یقین کامل و اعتقاد صحیح دارند و اگر معتقد به آخرت باشند نشانه ‏اش این است که آنها آماده برای مرگند بلکه درخواست مرگ می‏ کنند ولی آنهایی که به مراحل تزکیه نفس موفّق نشده و روی دلهایشان کفر و بی ‏اعتقادی به آخرت پرده انداخته، حریص ‏ترین مردم به زندگی دنیا هستند و مایلند که هر چه بیشتر در دنیا عمر کنند و هیچ گاه نمیرند. زیرا می‏ دانند که اگر آخرتی باشد با این اعمال زشت به عذاب الهی مبتلا خواهند شد لذا هیچ وقت تمنای مرگ نمی‏ کنند.

«دشمنی با جبرئیل»

قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ، مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۹۷﴾

بگو: کسى که دشمن جبرئیل باشد، پس جبرئیل قطعا به اذن خدا قرآن را بر قلب تو نازل کرده. این قرآن تصدیق کننده آن چیزى است که قبل از آن آمده و قرآن هدایت و بشارت است براى مؤمنین. (۹۷)

مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ ﴿۹۸﴾

کسى که دشمن خدا و ملائکه اش و رسولانش و جبرئیل و میکائیل باشد، پس قطعا خدا هم دشمن کافران است. (۹۸)

برداشت از آیات ۹۸ ـ ۹۷

دشمنی ‏های بی جا

سالک الی اللّه هیچ وقت نباید دارای صفات رذیله بغض و کینه نسبت به اولیاء خدا، انبیاء و ملائکه باشد، حتّی اگر کسی با حضرت جبرئیل دشمن باشد از کفّار و معاندین محسوب می ‏شود. جبرئیل فقط کارش این بوده که آیات قرآن را بر قلب پیامبر (صلی الله علیه و اله) با اجازه خدا نازل می‏ کرده است و لذا دشمنی با چنین فردی که جز پاکی و انجام وظیفه کاری نداشته است از صفت رذیله کینه و دشمنی بیجا برخواسته است.

«نزول آیات»

وَلَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلَّا الْفَاسِقُونَ ﴿۹۹﴾

قطعا ما نازل کردیم بر تو نشانه هاى واضح و آیات صریحى را که به آنها کافر نمى شود، مگر فاسقین. (۹۹)

أَوَكُلَّمَا عَاهَدُوا عَهْدًا نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ؟ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿۱۰۰﴾

آیا این چنین نیست که آنها وقتى پیمانى بستند جمعى از آنها پیمان شکنى مى کنند؟ بلکه اکثر آنها ایمان نمى آورند. (۱۰۰)

وَلَمَّا جَاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِاللَّهِ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ كِتَابَ اللَّهِ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۱﴾

و وقتى که فرستاده اى از جانب خدا نزد آنها آمد، با آنکه آنچه آنها از کتب آسمانى و اعتقاد به انبیاء دارند، این فرستاده آن را تصدیق مى کند، جمعى که به آنها کتاب داده شده، کتاب خدا را ندیده مى گیرند و پشت سر مى اندازند، مثل آنکه آنها هیچ نمى دانند. (۱۰۱)

«حضرت سلیمان علیه‏ السلام و سحر و جادو»

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ، وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا، يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ، وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَكْفُرْ، فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُمْ بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۲﴾

و پیروى کردند از آنچه شیاطین در زمان سلطنت سلیمان مى خواندند و سلیمان کافر نشد ولى شیاطین کافر شدند. به مردم سحر و آنچه در بابِل بر دو ملک به نام هاروت و ماروت نازل شده بود تعلیم مى دادند و آنها به هیچ کس چیزى یاد نمى دادند، مگر آنکه به مردم، اوّل مى گفتند: جز این نیست که ما وسیله امتحانیم (و کوشش کنید) کافر نشوید. ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را یاد مى گرفتند تا بتوانند بین مرد و زنش جدائى بیندازند ولى آنها به هیچ وجه بوسیله آن نمى توانستند به کسى ضرر برسانند مگر به اذن خدا و بلکه آنها چیزى را یاد مى گرفتند که به خودشان ضرر مى رساند و نفعى به آنها نمى رساند و به طور قطع مى دانستند کسى که این گونه متاع را بخرد، در آخرت بهره اى نخواهد داشت و چقدر بد بود آنچه خود را به آن فروختند اگر مى دانستند. (۱۰۲)

وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ خَيْرٌ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿۱۰۳﴾

و اگر آنها ایمان مى آوردند و تقوى پیشه مى کردند حتما اجر و مزدى که براى آنها نزد خدا بود بهتر بود اگر آنها مى دانستند. (۱۰۳)

برداشت از آیه ۱۰۳

ایمان و تقوی

کسی که می‏خواهد به سوی خدا برود و به لقاء پروردگار برسد اول باید سرمایه ایمانش را به خدا و روز قیامت تقویت کند و مراحل تقوی را به مناسبت مراحلش بپیماید تا به آنچه خدای تعالی به او می‏ دهد که بهترین چیزها خواهد بود برسد، به شرط آنکه این درک و شعور را داشته باشد و بفهمد که ایمان و تقوی چقدر ارزش دارد.

«اعمال و نیّات منافقین»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا، وَاسْمَعُوا وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۰۴﴾

ای کسانی که ایمان آورده ‏اید، نگوئید «راعِنا» [۱] بلکه بگوئید «اُنْظُرْنا» [۲] و بشنوید و از برای کافرین عذاب دردناکی خواهد بود. (۱۰۴)

[۱] ــ یعنى رعایت ما را بکنید.

[۲] ــ یعنى مراقب ما باش و ما را هم منظور فرما.

برداشت از آیه ۱۰۴

رعایت ادب

یک سالک الی اللّه باید سخنانی را که می‏ گوید سنجیده باشد و کلامی را که بی‏ ادبانه باشد و یا دشمن سوء استفاده می ‏کند به زبان جاری نکند و بسیار رعایت ادب زبان را بکند.

مَا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلَا الْمُشْرِكِينَ أَنْ يُنَزَّلَ عَلَيْكُمْ مِنْ خَيْرٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَاللَّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿۱۰۵﴾

کفّار از اهل کتاب و مشرکین دوست ندارند که بر شما خیرى از طرف پروردگارتان نازل شود. ولى خدا رحمت و مهربانیش را مختصّ کسى که مى خواهد قرار مى دهد و خدا صاحب فضل عظیمى است. (۱۰۵)

برداشت از آیه ۱۰۵

صفات رذیله

افرادی که ایمان ندارند و تزکیه نفس نکرده ‏اند این صفت رذیله در آنها هست که دوست ندارند حتّی به خوبان خیری برسد و آنها بخیل ‏تر از بخیل‏ اند زیرا بخیل آن کسی است که به کسی خیری نمی ‏رساند و بخیل‏ تر از آن کسی است که نمی‏ تواند ببیند دیگری به کسی خیری می‏ رساند.

مَا نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا، أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؟ ﴿۱۰۶﴾

ما نشانه و یا آیه اى را از بین نمى بریم یا آن را به دست فراموشى نمى سپاریم مگر آنکه بهتر از آن یا مثل آن را مى آوریم. آیا نمى دانى که خدا بر هر چیزى قادر است؟ (۱۰۶)

أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ؟ ﴿۱۰۷﴾

آیا نمى دانى که قطعا مُلک آسمانها و زمین مال خدا است و براى شما غیر از خدا ولىّ و یاورى نیست؟ (۱۰۷)

أَمْ تُرِيدُونَ أَنْ تَسْأَلُوا رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ؟ وَمَنْ يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالْإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِيلِ ﴿۱۰۸﴾

آیا مى خواهید شما همان سؤالى را که قبلاً از موسى شده از پیغمبرتان بپرسید؟ و کسى که ایمان را به کفر تبدیل کند، قطعا از راه راست گمراه شده است. (۱۰۸)

«حسادت اهل کتاب»

وَدَّ كَثِيرٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُمْ مِنْ بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّارًا حَسَدًا مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ، فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ، إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ  ﴿۱۰۹﴾

جمع زیادى از اهل کتاب از حسدى که از نزد خود دارند مایلند شما را از اسلام و ایمانتان به کفر برگردانند بعد از آنکه حق براى آنها کاملاً روشن شده، پس آنها را عفو کنید و از آنها بگذرید تا خدا فرمان خود را صادر کند. قطعا خدا بر همه چیز توانا است. (۱۰۹)

برداشت از آیه ۱۰۹

تزکیه نفس

حسادت یکی از امراض روحی انسان است که تا از نفس او تزکیه نشود موفّق به لقای پروردگار و ورود به بهشت نمی‏ گردد. این امراض به قدری خطرناک است که دین و دنیای انسان را به خطر می ‏اندازد و راه تزکیه و نجات از آن صفت، شرح صدر، توجّه به خدای تعالی، به کسانی که حسادت می‏ کنند اظهار محبّت کردن و تواضع در مقابل آنها است. ضمناً اگر حسودهایی را دیدید با آنها به عنوان مریض برخورد کنید و تا می ‏توانید آنها را از این مرض خطرناک نجات دهید.

وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ  ﴿۱۱۰﴾

و نماز را اقامه کنید و زکات بدهید و آنچه از خوبى براى خود جلو بفرستید در نزد خدا آن را مى یابید. خدا به آنچه مى کنید بینا است. (۱۱۰)

«بهشت و یهود و نصاری»

وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى، تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ، قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۱۱۱﴾

و مى گویند: جز یهود و نصارى کس دیگرى هرگز به بهشت نخواهد رفت. این آرزوى آنها است. بگو: براى این ادّعا دلیلتان را بیاورید اگر راست مى گوئید. (۱۱۱)

بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۱۱۲﴾

بله، کسى که از همه جهت تسلیم خدا بوده و او نیکوکار باشد، پس براى او در نزد پروردگارش اجرش محفوظ است و آنها نه ترسى دارند و نه آنها محزون مى گردند. (۱۱۲)

برداشت از آیه ۱۱۲

یقظه و بیداری

سالک الی اللّه باید برای خدا رو به خدا کند، از خواب غفلت برخیزد، صفات رذیله و شیطانی خود را از بین ببرد و نیکوکار باشد، خدای تعالی او را از اولیاء خود قرارش می‏ دهد و مزد او این است که ترس از غیر خدا را از او برمی‏ دارد و آنها هیچگاه محزون نمی ‏شوند آن چنان که اولیاء خدا این‏گونه ‏اند.

«مطرود کردن یکدیگر»

وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَى شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ، كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۱۱۳﴾

یهود مى گویند: که مذهب نصارى بر پایه اى استوار نیست و نصرانیها مى گویند: که دین یهود بر اساسى استوار نمى باشد و حال آنکه آنها کتاب را مى خوانند. این سخنان مثل کلمات کسانى است که چیزى نمى دانند ولى خدا روز قیامت بین آنها درباره آنچه اختلاف کرده اند حکم مى کند. (۱۱۳)

«مانع از ذکر خدا می ‏شوند»

وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا، أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ، لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۱۱۴﴾

و چه کسى ظالم تر از آن کسى است که مانع ذکر نام خدا در مساجد شود و کوشش کند که مسجدها را خراب کند. این افراد حق ندارند داخل مسجد شوند مگر با ترس، براى آنها در دنیا ذلّت و خوارى بوده و در آخرت براى آنها عذاب بزرگى خواهد بود. (۱۱۴)

برداشت از آیه ۱۱۴

سدّ راه خدا

یکی از چیزهایی که ممکن است انسان را در جهنّم مخلّد کند دشمنی با خدای تعالی است و یکی از فروع دشمنی با حضرت حقّ «جلّ و علا» مانع شدن از عبادت در مساجد و اقامه نماز و آن را در اختیار دیگران قرار دادن است (چنانکه در استامبول در مسجد ایاصوفی نماز خواندن ممنوع است و تنها توریستهای غیر مسلمان می‏ توانند از آن دیدن کنند) امید است اسلامیّت ما، ما را مانع از این‏ گونه دشمنی‏ های ناخودآگاه کند.

«به هر طرف که رو کنید همان طرف خدا است»

وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ، إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ  ﴿۱۱۵﴾

و مشرق و مغرب مال خدا است و به هر طرف رو کنید پس خدا همان جا است. قطعا خدا به همه جا احاطه دارد و خدا دانا است. (۱۱۵)

«خدا از داشتن فرزند منزّه است»

وَقَالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ، بَلْ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ كُلٌّ لَهُ قَانِتُونَ  ﴿۱۱۶﴾

و مى گویند: خدا فرزندى براى خود انتخاب کرده است (سبحان اللّه) خدا پاک و منزّه است، بلکه آنچه در آسمانها و زمین است، مال او است. همه در برابر او کوچکى مى کنند. (۱۱۶)

بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، وَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ ﴿۱۱۷﴾

او هستى بخش آسمانها و زمین است و وقتى که دستورى مى دهد که چیزى وجود داشته باشد فقط مى گوید وجود داشته باش! پس آن چیز فورا خواهد بود. (۱۱۷)

«چرا خدا با ما حرف نمی ‏زند؟»

وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ؟ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ، تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ، قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿۱۱۸﴾

و کسانى که نمى دانند، مى گویند: خدا چرا با ما حرف نمى زند یا چرا آیه اى بر خودمان نازل نمى شود؟ قبل از اینها هم کسانى بودند که مثل این حرفها را مى زدند. دلهاى آنها با یکدیگر شباهت دارد و قطعا ما آیات خود را براى کسانى که یقین بیاورند، بیان کرده ایم. (۱۱۸)

إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَا تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ ﴿۱۱۹﴾

ما تو را به حقّ، بشارت دهنده و ترساننده فرستاده ایم و از تو درباره جهنّمیان سؤال نمى شود. (۱۱۹)

«هدایت خوب از طرف خدا است»

وَلَنْ تَرْضَى عَنْكَ الْيَهُودُ وَلَا النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ، قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۱۲۰﴾

و هیچ وقت یهود و نصارى از تو راضى نمى شوند، مگر آنکه تو از دین و ملّت آنها پیروى کنى. به آنها بگو: قطعا هدایت (خوب)، آن هدایتى است که خدا بکند و اگر بعد از آنکه این همه از علم و دانش به تو رسیده است از هواى نفس آنها پیروى کنى، براى تو از طرف خدا سرپرست و یاورى نخواهد بود. (۱۲۰)

اَلَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلَاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿۱۲۱﴾

کسانى که به آنها کتاب داده ایم، آنها آن را دقیق و درست مى خوانند، آنها به آن ایمان مى آورند و کسى که به آن کتابها کافر شود، پس آنها همان خسارت دیدگانند. (۱۲۱)

«تذکر نعمت به بنی‏ اسرائیل»

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۱۲۲﴾

اى بنى اسرائیل، به یاد بیاورید نعمتهائى را که من به شما داده ام و قطعا من شما را بر جهانیان برترى داده ام. (۱۲۲)

برداشت از آیه ۱۲۲

مرحله شکر

اگر انسان بتواند نعمت ‏های الهی را شکر کند و آنها را فراموش نکند و خدای تعالی را از خود راضی کند بر همه مردم جهان برتری پیدا می ‏کند.

وَاتَّقُوا يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا وَلَا يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلَا تَنْفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿۱۲۳﴾

و بپرهیزید از روزى که کسى از کسى چیزى را دفع نمى کند و کسى در مقابل کسى براى مجازات قبول نمى شود و شفاعت کسى از کسى فائده اى ندارد و آنها یارى نمى شوند. (۱۲۳)

«آزمایش حضرت ابراهیم علیه ‏السلام»

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ، قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا، قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي  الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾

و زمانى که ابراهیم را پروردگارش با مسائل مختلف و کلماتى آزمایش کرد و او آن کلمات را به پایان رساند، خدا به او فرمود: من تو را براى مردم امام قرار دادم. ابراهیم عرض کرد: از ذریه و اولاد من هم (امام قرار بده). خدا فرمود: عهد من به ظالمین نمى رسد. (۱۲۴)

برداشت از آیه ۱۲۴

استاد لازم است

یکی از آرزوهای اولیاء خدا این است که بتوانند دیگران را رهبری کنند و استاد تزکیه نفس آنها باشند که عبادالرحمن می‏گویند: خدایا ما را برای اهل تقوی رهبر قرار بده، این آرزو وقتی تحقق پیدا می‏ کند که آنها به خود و به دیگران ظلم نکرده باشند و از ظالمین محسوب نشوند.

«خانه کعبه»

وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ  ﴿۱۲۵﴾

و آن وقتى که خانه کعبه را محلّ کسب ثواب و محلّ امنى براى مردم قرار دادیم و (گفتیم:) از مقام ابراهیم براى خود محلّ نمازى انتخاب کنید و با ابراهیم و اسماعیل عهد کردیم که خانه مرا براى طواف کنندگان و معتکف شوندگان و رکوع و سجودکنندگان از هر آلودگى پاک کنید. (۱۲۵)

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ، قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ  ﴿۱۲۶﴾

و وقتى که ابراهیم گفت: پروردگار من، این شهر مکه را محلّ امنى قرار بده و به اهلش آن کسانى که ایمان به خدا و روز قیامت مى آورند، از میوه هاى مختلف روزى فرما. خدا گفت: و به کسى که کافر شود فائده کمى خواهم داد، سپس او را به سوى عذاب آتش مى کشانم و چه بد عاقبتى است. (۱۲۶)

«بنای خانه کعبه»

وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ، رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۲۷﴾

و آن زمان که ابراهیم پایه هاى خانه کعبه را بالا مى برد و اسماعیل (کمک مى کرد، گفتند:) پروردگارِ ما، از ما قبول کن که تو قطعا شنواى دانائى. (۱۲۷)

رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۲۸﴾

پروردگارِ ما، ما را دو تسلیم شده براى خود قرارمان بده و از ذریه ما امّتى که براى تو تسلیم باشند به وجود بیاور و راه بندگى و عبادت را به ما نشان بده و توبه ما را قبول کن، زیرا تو توبه پذیر مهربانى هستى. (۱۲۸)

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۱۲۹﴾

پروردگارِ ما، در میان آنها پیامبرى از خودشان مبعوث کن تا آیات تو را براى آنها تلاوت کند و کتاب و حکمت را به آنها یاد بدهد و نفس آنها را (از رذائل پاک و) تزکیه کند، قطعا تو عزیز حکیمى هستى. (۱۲۹)

برداشت از آیات ۱۲۹ ـ ۱۲۸

تسلیم و توبه و استاد

یکی از خواسته‏ های سالکین الی اللّه این است که خودشان و فرزندانشان در مقابل اوامر الهی تسلیم باشند، خدای تعالی آنها را به حقایق راهنمایی کند، توبه آنها را قبول فرماید و برای آنها استادی بفرستد که کلمات الهی را برای آنها تلاوت کند و خواندن و نوشتن و حقایق و معارف حقّه را به آنها تعلیم دهد و آنها را از صفات رذیله تزکیه کند. زیرا خدای تعالی به سالکین الی اللّه مهربانی خاصّی دارد.

«ملّت ابراهیم علیه‏ السلام»

وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۳۰﴾

و چه کسى از دین ابراهیم جز کسى که خود را به سفاهت و نادانى مى زند روگردان است؟ و قطعا ما ابراهیم را در دنیا انتخاب کرده ایم و قطعا او در آخرت از صالحین خواهد بود. (۱۳۰)

إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۳۱﴾

زمانى که پروردگارش به او گفت: تسلیم شو، او گفت: در مقابل اوامر پروردگار جهانیان تسلیمم. (۱۳۱)

وَوَصَّى  بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۲﴾

و ابراهیم و یعقوب فرزندانشان را به تسلیم شدن وصیت کردند، (گفت:) اى پسرانم، قطعا خدا این دین را براى شما انتخاب فرموده و شما نباید جز آنکه مسلمان باشید از دنیا بروید. (۱۳۲)
«سؤال حضرت یعقوب علیه ‏السلام»

أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۳﴾

آیا شما شاهد بودید آن وقتى که مرگ به سراغ یعقوب آمد؟ آن وقتى که یعقوب به فرزندانش گفت: بعد از من چه چیز را عبادت مى کنید؟ گفتند: ما خداى تو و خداى پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق، همان خداى یکتا را عبادت خواهیم کرد و ما در مقابل اوامر او تسلیمیم. (۱۳۳)

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۳۴﴾

آنها امّتى بودند که رفتند. اعمال آنها مربوط به خودشان بود و اعمال شما هم مربوط به خودتان است و از شما هیچگاه از آنچه آنها کرده اند، سؤال نمى شود. (۱۳۴)

«ملّت پاک حضرت ابراهیم علیه‏ السلام»

وَقَالُوا كُونُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُوا قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۱۳۵﴾

و گفتند: یهودى یا نصرانى بشوید تا هدایت گردید. بگو: بلکه ملّت و دین ابراهیم پاک است و او هرگز از مشرکین نبوده است. (۱۳۵)

قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿۱۳۶﴾

بگوئید: ما ایمان به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان آنها نازل گردیده و آنچه به موسى و عیسى داده شد و آنچه براى سائر پیامبران از طرف پروردگارشان داده شده، آوردیم. ما بین حتّى یکى از آنها فرقى نمى گذاریم و ما در برابر فرمان خدا تسلیمیم. (۱۳۶)

فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ مَا آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿۱۳۷﴾

پس اگر آنها بمانند آنچه شما ایمان آورده اید ایمان آوردند، قطعا هدایت شده اند و اگر پشت کردند پس جز این نیست که (از حقیقت) جدا شده اند و زود است که خدا تو را از شرّ آنها حفظ کند و او شنواى دانائى است. (۱۳۷)

صِبْغَةَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ ﴿۱۳۸﴾

رنگ خدائى، و چه رنگى از رنگ الهى نیکوتر است؟ و ما تنها او را عبادت مى کنیم. (۱۳۸)

قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ ﴿۱۳۹﴾

بگو آیا درباره خدا با ما بحث مى کنید؟ و حال آنکه او پروردگار ما و پروردگار شما است و اعمال ما مربوط به خودمان بوده و اعمال شما مربوط به خود شما است و ما براى او خود را خالص کرده ایم. (۱۳۹)

برداشت از آیه ۱۳۹

قاطعیّت

از این آیه شریفه استفاده می‏ شود که اگر کسی بخواهد خود را برای خدای تعالی خالص کند باید با مخالفین با قاطعیّت برخورد کند و آنچه صحیح است و مورد پسند عقل است و لو او را از دیگران جدا می‏ کند مستقلاً انجام دهد و به دیگران کاری نداشته باشد.

أَمْ تَقُولُونَ  إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ كَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهَادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۴۰﴾

یا آنکه مى گوئید: قطعا ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط یهودى یا نصرانى بوده اند. بگو: آیا شما بهتر مى دانید یا خدا؟ و چه کسى ظالم تر از آن کسى است که شهادت خدا را که در نزد او است بپوشاند؟ و خدا از کارى که مى کنید، غافل نمى باشد. (۱۴۰)

تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۱﴾

آنها امّتى بودند که گذشتند و هر چه کردند، براى خود کردند و شما هم هر چه بکنید، براى خود کرده اید و از شما هیچگاه از آنچه آنها کرده اند، سؤال نمى شود. (۱۴۱)

«سؤال ابلهان از قبله»

سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۱۴۲﴾

به زودى ابلهان از مردم مى گویند: چه چیز مسلمانان را از قبله شان که به طرف آن مى ایستادند(بر آن بودند)، برگرداند؟ بگو: مشرق و مغرب مال خدا است. هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى کند. (۱۴۲)

«تغییر قبله برای امتحان مردم بود»

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ ﴿۱۴۳﴾

و این چنین ما شما را امّت وسط و میانه قرار دادیم تا شما گواه بر مردم باشید و پیامبر بر (احوال) شما گواه باشد و ما قبله اى را که تو به سوى آن مى ایستادى براى تو قرار نداده بودیم، مگر بخاطر آنکه بدانیم چه کسى از پیامبر تبعیت مى کند و چه کسى به عقب و سابقه اش برمى گردد،  و اگر چه این دستور بر غیر کسانى که خدا هدایتشان کرده سخت بود و خدا ایمان شما را ضایع نمى کند و خدا نسبت به مردم رأفت و مهربانى دارد. (۱۴۳)

قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴿۱۴۴﴾

قطعا ما مى بینیم صورتت را که به سوى آسمان برگردانده اى پس حتما ما هم تو را به طرف قبله اى که از آن خشنودى، بر مى گردانیم. پس رویت را برگردان به طرف مسجدالحرام و شما هم در هر کجا که هستید، رویتان را به طرف مسجدالحرام برگردانید و قطعا کسانى که به آنها کتاب داده شده، حتما مى دانند که قطعا همین حقّ است از طرف پروردگارشان و خدا از آنچه مى کنند غافل نیست. (۱۴۴)

وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَا تَبِعُوا قِبْلَتَكَ وَمَا أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۱۴۵﴾

و به خدا قسم، [۱] اگر برای آنهائی که کتاب داده شده هر دلیل و نشانه ‏ای بیاوری، آنها از قبله تو تبعیّت نمی کنند و تو هم که از قبله آنها پیروی نمی‏ کنی و هیچ یک از آنها از قبله دیگری تبعیّت نمی ‏نمایند. و اگر تو پس از آنکه این علم را پیدا کردی از هوای نفس آنها پیروی کنی، قطعا تو آن وقت از ظالمین خواهی بود.(۱۴۵)

[۱] ــ جمله «لَئِنِ اتَّبَعْتَ اَهْوائَهُمْ» مفهوم قسم در بردارد.

اَلَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَإِنَّ فَرِيقًا مِنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿۱۴۶﴾

کسانى که به آنها کتاب داده ایم، او (رسول اکرم) را مى شناسند آنچنان که فرزندان خود را مى شناسند و قطعا عدّه اى از آنها البتّه حقّ را کتمان مى کنند و حال آنکه مى دانند. (۱۴۶)

اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿۱۴۷﴾

این کلام حقّى است که از طرف پروردگارت مى رسد و تو به هیچ وجه از شک کنندگان مباش. (۱۴۷)

«تعیین قبله»

وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُوا يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۱۴۸﴾

و براى هر دسته اى از مردم قبله اى است که رو به سوى آن مى کنند. پس در خوبیها بر یکدیگر سبقت بگیرید. هر کجا که باشید، خدا همه شما را مى آورد. قطعا خدا بر هر چیزى قدرت دارد. (۱۴۸)

برداشت از آیات ۱۴۸ ـ ۱۴۶

کتمان حق

سالک الی اللّه نباید حقی را که به آن معتقد است کتمان کند، باید همیشه پیرو راستی و درستی باشد، شک و تردیدی به خود راه ندهد، در همه خوبی ها گوی مسابقه را بر سایرین ببرد و بکوشد همیشه از بهترین ‏ها باشد.

وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۱۴۹﴾

و از هر کجا که خارج شدى، پس روى خود را به طرف مسجدالحرام برگردان و قطعا این دستور حقّ صحیحى از طرف پروردگار تو است. و خدا از آنچه مى کنید غافل نیست. (۱۴۹)

وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلِأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۵۰﴾

و از هر کجا رفتى، روى خود را به طرف مسجدالحرام کن و هر کجا که باشید، صورتتان را (در نماز) به طرف مسجدالحرام برگردانید تا مبادا براى مردم دلیلى علیه شما وجود داشته باشد، غیر از کسانى از آنها که ظالم اند (که آنها به هر حال علیه شما حرف مى زنند). پس از آنها نترسید و تنها از من بترسید و براى اینکه من مى خواهم نعمت خود را بر شما تمام کنم. و شاید شما هدایت شوید. (۱۵۰)

«پیامبر صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله برای تزکیه نفس»

كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿۱۵۱﴾

آنچنان رسولى که از خود شما بود، ما در میان شما فرستادیم تا آیات ما را براى شما تلاوت کند و شما را تزکیه نفس کند و به شما کتاب و حکمت را تعلیم دهد و به شما یاد بدهد آنچه را که نمى دانید. (۱۵۱)

فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ ﴿۱۵۲﴾

پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و از من تشکر کنید و کفران نکنید. (۱۵۲)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۵۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از صبر و نماز کمک بگیرید. قطعا خدا با صابرین است. (۱۵۳)

«شهداء زنده ‏اند»

وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاءٌ وَلَكِنْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿۱۵۴﴾

و به کسانى که در راه خدا کشته مى شوند، نگوئید مرده اند، بلکه آنها زنده اند ولى شما درکش را ندارید. (۱۵۴)

«امتحانات الهی»

وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ﴿۱۵۵﴾

و قطعا ما شما را به چیزى از ترس و گرسنگى و کم شدن از اموال و از جانها و از محصولها امتحان مى کنیم و بشارت بده به صبر کنندگان. (۱۵۵)

اَلَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿۱۵۶﴾

آنهائى که وقتى به آنها مصیبتى مى رسد، گویند: ما ملک خدائیم و ما به سوى او برمى گردیم. (۱۵۶)

أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿۱۵۷﴾

بر اینها از طرف پروردگارشان صلوات و رحمت است و آنها هدایت شدگانند. (۱۵۷)

برداشت از آیات ۱۵۷ ـ ۱۵۱

صبر و استقامت

برداشت ‏هایی از این آیات که باید سالکین الی اللّه به آن متوجّه باشند:

۱ – انبیاء و اولیاء خدا برای تعلیم کتاب خدا و تذکر نشانه ‏های خدا آمده ‏اند.
۲ – آنها برای تزکیه نفس مردم و معرفی حقایق کتاب الهی مبعوث شده ‏اند.
۳ – آنها حکمت را که همان شناخت حقایق اشیاء است و مردم آنها را نمی‏ دانستند به مردم تعلیم می ‏دهند.
۴ – آنها به مردم باید بگویند که اگر می ‏خواهید خدا شما را منظور کند باید به یاد او باشید و نعمت ‏های او را تشکر کنید و هیچ گاه کفران نکنید.
۵ – اگر این کارها را کردید یعنی کتاب را یاد گرفتید و نشانه‏ های خدا را مشاهده کردید، تزکیه نفس نمودید، حقایق کتاب را فهمیدید، در قلب تان نور علم و حکمت تابید، نعمت‏ های خدا را شکر کردید، از خواندن نماز و گرفتن روزه کمک گرفتید و در تمام ابتلائات استقامت نمودید از طرف پروردگار به شما بشارتی خواهد رسید و معرفت اینکه آنها مال خدا هستند و به سوی او بر می ‏گردند به آنها داده خواهد شد. از همه مهم تر در ردیف پیامبر اکرم صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏آله و آل او خدای تعالی بر آنها هم صلوات که رحمت خاص الخاص او است و نیز رحمت خاصش را که در معنی رحیمیّت گنجانده شده می‏ فرستد و نام آنها را در زمره هدایت شدگان وارد می‏ کند.
«کوه صفا و مروه»

إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ ﴿۱۵۸﴾

قطعا صفا و مروه از نشانه هاى خدا است، پس کسى که به حجّ خانه خدا رود و یا عمره اى انجام دهد و براى او عیبى ندارد که بر آنها طواف و بین آنها سعى کند و کسى که کار خیر را با رغبت انجام دهد، پس قطعا خدا شاکر دانائى است. (۱۵۸)

«کتمان حقّ»

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ ﴿۱۵۹﴾

قطعا کسانى که آنچه را ما از دلائل و راهنمائیها نازل کرده ایم کتمان مى کنند، بعد از آنکه ما در کتاب آن را براى مردم بیان نموده بودیم، آن گروه را خدا لعنت مى کند و همه لعنت کنندگان، آنان را لعنت مى کنند. (۱۵۹)

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَيَّنُوا فَأُولَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶۰﴾

مگر کسانى که توبه کنند و خود را اصلاح نمایند و (آنچه را که مى دانند براى مردم) بیان کنند، پس من توبه آنها را مى پذیرم، و من توبه پذیر مهربانى هستم. (۱۶۰)

برداشت از آیات ۱۶۰ ـ ۱۵۹

توبه

سالک الی اللّه باید حقایق و دلایلی را که از جانب خدای تعالی نازل شده کتمان نکند و تنها آنها را وسیله هدایت مردم قرار دهد و اگر بخواهد با دلایل و سخنانی که از طرف خدا نازل نشده مردم را به حقیقت تصوری خود برساند و مردم را منحرف کند بالاخره روزی می ‏رسد که خدا و همه مردم او را لعنت کنند مگر آن که از این کار توبه کند و آنهایی را که منحرف کرده از انحراف نجات دهد، کارهای گذشته ‏اش را اصلاح کند و حقیقت را بگوید که خدای تعالی در این صورت توبه او را قبول می‏ کند زیرا فرموده من بسیار بسیار توبه پذیر و مهربانم.

«لعنت خدا بر کافران»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿۱۶۱﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند و با همان کفر مرده اند، لعنت خدا و ملائکه و همه مردم بر آنها خواهد بود. (۱۶۱)

خَالِدِينَ فِيهَا لَا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلَا هُمْ يُنْظَرُونَ ﴿۱۶۲﴾

همیشه در آن لعنت باقى مى مانند و در عذاب آنها تخفیف داده نخواهد شد و به آنها مهلت داده نمى شود. (۱۶۲)
«خدای یکتا»

وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶۳﴾

و خداى شما همان خداى یکتا است که خدائى جز او وجود ندارد. او بخشنده و مهربان است. (۱۶۳)

«نشانه ‏های پروردگار»

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿۱۶۴﴾

قطعا در خلقت آسمانها و زمین و پشت سر هم آمدن شب و روز و کشتیهائى که در دریا به نفع مردم در حرکت اند و آنچه خدا از آسمان آب نازل کرده است که بوسیله آن زمین را زنده کرده بعد از آنکه (در زمستان) مرده بود و آنچه در زمین از همه جانداران پخش کرده است و در گردش بادها و ابرهائى که بین آسمان و زمین مسخّر شده اند، قطعا نشانه هایى است براى مردمى که عقلشان را بکار مى اندازند. (۱۶۴)

«محبّت به خدا»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا وَأَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ ﴿۱۶۵﴾

و از میان مردم کسانى هستند که غیر از خدا، خدایانى براى خود اتّخاذ مى کنند و آنها را مانند محبّتشان به خدا دوست دارند. ولى کسانى که ایمان آورده اند، محبّتشان به خدا شدیدتر است. و اگر ستمگران ببینند وقتى که عذاب را مشاهده مى کنند، قطعا همه قدرت و قوّت مال خدا است و قطعا خدا داراى عذاب سختى است. (۱۶۵)

برداشت از آیه ۱۶۵

مرحله محبّت

سالک الی اللّه پس از مراحل یقظه و توبه، استقامت و صراط مستقیم باید روی مرحله محبّت به خدا کار کند و محبّت غیر خدا را در دل نداشته باشد و هر قدر درجه ایمانش بالا می‏ رود محبتش به خدا بیشتر بشود. بلکه باید تنها و تنها خدا را دوست داشته باشد و اگر به هر چه غیر از خدا محبّت دارد برای خدا باشد.

إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَرَأَوُا الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبَابُ  ﴿۱۶۶﴾

آن زمان کسانى که فرمانده بوده اند، از فرمانبرداران خود بیزارى مى جویند، و عذاب را مى بینند و از همه وسیله ها، دستشان بریده شده است. (۱۶۶)

وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّءُوا مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُمْ بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ﴿۱۶۷﴾

و فرمانبرداران مى گویند: اگر براى ما به دنیا باز گشتنى مى بود، پس ما هم از آنها ابراز بیزارى مى کردیم، همان گونه که آنها از ما اظهار بیزارى مى کنند. این چنین پروردگار اعمال آنها را که مایه حسرتشان هست، به آنها نشان مى دهد و اینها به هیچ وجه از آتش خارج نمى شوند. (۱۶۷)

«خوردنی های پاک»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ  الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۱۶۸﴾

اى مردم، از آنچه در زمین از خوردنیها است، حلال و طیب و طاهر بخورید. و پیروى از گامهائى که شیطان (به طرف بدبختى) بر مى دارد نکنید. زیرا او دشمن آشکاراى شما است. (۱۶۸)

«فعّالیّت شیطان»

إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاءِ وَأَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۱۶۹﴾

جز این نیست، شیطان شما را به بدى و فحشاء امر مى کند و از شما مى خواهد که آنچه را درباره خدا نمى دانید، بگوئید. (۱۶۹)

وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ ﴿۱۷۰﴾

و زمانى که به آنها گفته شد که از آنچه خدا براى شما نازل فرموده، پیروى کنید، گفتند: بلکه ما از راه و روش پدرانمان که ما بر آن مأنوسیم،  پیروى مى کنیم. اگر چه پدرانشان تعقّل چیزى را نکرده و هدایت نشده باشند؟! (۱۷۰)

برداشت از آیات ۱۷۰ ـ ۱۶۸

پیروی نکردن از شیطان

سالک الی اللّه نباید از شیطان به هیچ وجه پیروی کند زیرا هیچ گاه دشمن به انسان راه خیر و خوبی را نشان نمی‏ دهد بلکه او همیشه به بدی و کارهای زشت فرمان می‏ دهد و شما را وادار می‏ کند که وقتی درباره خدا و معارف حقّه می‏ خواهید بحث کنید چیزی را بگویید که از آن اطّلاعی ندارید بلکه به گفته‏ های پدران و سنتهای قدیمی و حتّی دانشمندان گذشته که از قرآن استفاده نکرده و معصوم از خطا نبوده و راهنمایشان عقل و معصومین نبوده ‏اند اکتفا کنید که واضح است این عمل سالک الی اللّه را از صراط مستقیم منحرف می‏ کند و به لقای پروردگار نمی‏ رسد.

وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لَا يَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ﴿۱۷۱﴾

و مَثَل کسانى که کافرند، مانند کسى است که حیوان را صدا مى زند، ولى او چیزى جز خواندن و صدا نمى فهمد. کران، گنگان، کورانند و آنها تعقّل نمى کنند. (۱۷۱)

«رزق حلال و حرام»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ إِنْ كُنْتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿۱۷۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از رزق پاکى که ما به شما داده ایم بخورید و خدا را شکر کنید اگر فقط او را بندگى مى کنید. (۱۷۲)

برداشت از آیه ۱۷۲

مرحله شکر

وقتی سالک الی اللّه مراحل تزکیه نفس را به پایان رساند و مرحله عبودیت را کامل کرد باید برای نجات از صفات رذیله که خدا به او توفیقش را مرحمت فرموده شکر کند و در مرحله شکر مدتی را بگذراند و از غذاهای بدنی و روحی استفاده کند.

«گوشت های حرام»

إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۷۳﴾

جز این نیست که خدا بر شما گوشت مرده و خون و گوشت خوک و آنچه از حیوانات حلال گوشت که در وقت ذبح اسم غیر خدا بر آنها برده مى شود، حرام کرده است. و کسى که مضطر باشد و تجاوزگر و ستمگر نباشد پس گناهى بر او نیست، قطعا خدا با گذشتِ مهربانى است. (۱۷۳)

«کتمان حقّ»

إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلًا أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا يُكَلِّمُهُمُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَا يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۷۴﴾

قطعا کسانى که آنچه خدا از کتاب نازل فرموده کتمان مى کنند و آنها را به قیمت کمى مى فروشند، آنها چیزى نمى خورند و در شکمشان جز آتش نخواهد بود و خدا روز قیامت با آنها حرف نمى زند و آنها را در آن روز تزکیه نفس نمى کند و براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. (۱۷۴)

برداشت از آیه ۱۷۴

شرط تزکیه نفس

یکی از شرایط برای آن‏که خدای تعالی روز قیامت در تزکیه نفس به آنهایی که در دنیا تزکیه نفس نکرده ‏اند کمک کند این است که آنچه خدا از حقایق در قرآن نازل فرموده برای مردم بگویند که اگر این حقایق را نگویند خدا روز قیامت با آنها حرف نمی‏ زند و تزکیه‏ شان نمی‏ کند بلکه عذاب دردناکی متوجّه آنها خواهد فرمود.

أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلَالَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَا أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ ﴿۱۷۵﴾

اینها کسانى هستند که گمراهى را به هدایت و عذاب را به بخشش خریده اند. پس آیا آنها را چه چیز در مقابل آتش متحمّل و صبور نموده است؟ (۱۷۵)

ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِي الْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿۱۷۶﴾

آن بخاطر این است که قطعا خدا کتاب را به حقّ و راستى و درستى نازل فرموده و قطعا کسانى که در(باره) کتاب اختلاف مى کنند در پراکندگى و دورى از حقّ اند. (۱۷۶)

«خوبی در چیست؟»

لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ  مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿۱۷۷﴾

نیکى در این نیست که صورت به طرف مشرق و مغرب بگردانید. ولى خوبى و نیکى این است که کسى ایمان به خدا و روز قیامت و ملائکه و کتابهاى آسمانى و پیامبران بیاورد و از مال خود با همه محبّتى که به آن مال دارد، به نزدیکان و یتیمها و شکست خوردگان و در راه ماندگان و سؤال کنندگان و در راه آزادى غلام و کنیزها بدهد و نماز را بپا دارد و زکات بدهد و وقتى که عهدى با کسى بستند، وفا کنند و در مقابل محرومیتها و مریضیها و در میدان جنگ، صبر و استقامت داشته باشند. اینها کسانى هستند که راستگو و اینها همان اهل تقوایند. (۱۷۷)

«مسأله حیاتی قصاص»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿۱۷۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، براى شما حکم قصاص در قتل نوشته شده است که هر شخص آزاد در مقابل آزاد و برده در مقابل برده و زن در مقابل زن مى باشد. و اگر به کسى از طرف برادر دینیش چیزى داده شود، باید از راه خوبى پیروى شود و او به نیکى به این بپردازد. حکم دیه، تخفیف (در مجازات قاتل) و رحمتى از طرف پروردگارتان بوده و کسى که بعد از آن باز هم تجاوز کند، پس براى او عذاب دردناکى خواهد بود. (۱۷۸)

وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۷۹﴾

و براى شما اى صاحبان مغز، در قصاص زندگى و حیات است، شاید شما تقوى پیشه کنید. (۱۷۹)

«دستور وصیّت کردن»

كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿۱۸۰﴾

براى شما نوشته شده است که وقتى براى یکى از شما زمان مرگ مى رسد، اگر چیز خوبى از خود باقى گذاشته است، آن را براى پدر و مادر و نزدیکان به طور نیکوئى وصیت کند. این حقّى است که بر عهده متّقین است. (۱۸۰)

فَمَنْ بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۱۸۱﴾

پس کسى که آن وصیت را بعد از آنکه شنیده است تبدیل کند، پس جز این نیست که گناهش به گردن کسانى است که آن را عوض مى کنند. قطعا خدا شنواى دانائى است. (۱۸۱)

فَمَنْ خَافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۸۲﴾

پس کسى که از انحراف یا گناه وصیت کننده در قوانین الهى بترسد، پس بین آنها را اصلاح کند و گناهى بر او نیست. قطعا خدا بخشنده مهربانى است. (۱۸۲)

«دستور روزه در ماه رمضان»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿۱۸۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، بر شما روزه نوشته شده، آنچنان که بر مردم قبل از شما نوشته شده بود. شاید شما اهل تقوى گردید. (۱۸۳)

أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۸۴﴾

چند روز معلوم و شمرده شده اى و اگر کسى از شما مریض یا در سفر باشد، همان تعداد در زمان دیگر روزه بگیرد و کسانى که روزه براى آنها طاقت فرسا است، فدیه بدهند، مسکینى را اطعام کنند و کسى که کار خوبى انجام دهد، براى او بهتر است و اگر روزه بگیرید، براى شما بهتر است اگر مى دانستید. (۱۸۴)

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَنْ كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلَا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۱۸۵﴾

ماه رمضانى که قرآن در آن نازل شده، آن قرآن که هدایت است براى مردم و بیناتى از هدایت است و جداکننده حقّ و باطل است و هر کس از شما در وطن بود و ماه رمضان را درک کرد، پس آن ماه را روزه بگیرد و کسى که مریض یا در مسافرت است، پس روزه هایش را در روزهاى دیگرى بگیرد. خدا براى شما آسانى را خواسته و براى شما سختى را نخواسته است. به هر حال عدد روزه ها را تکمیل کنید و به خاطر آنکه خدا شما را هدایت کرده است، تکبیر بگوئید  (و بزرگى او را متوجّه باشید) و شاید شما تشکر کنید. (۱۸۵)

«دستور دعا کردن»

وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿۱۸۶﴾

و زمانى که بندگان من درباره من از تو سؤال کردند، پس قطعا من نزدیکم و جواب کسى را که دعا کند و مرا بخواند مى دهم. پس باید مرا اجابت کنند و به من ایمان بیاورند، شاید ارشاد شوند. (۱۸۶)

«بقیّه قوانین ماه رمضان»

أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَائِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنْكُمْ فَالْآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُوا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ وَكُلُوا وَاشْرَبُوا حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيَامَ إِلَى اللَّيْلِ وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿۱۸۷﴾

در شبِ روزه، آمیزش جنسى با زنهایتان براى شما حلال است. آنها لباس (مایه حفظ و زینت) شمایند و شما لباس (مایه حفظ و زینت) آنهائید. خدا مى دانست که شما به خودتان خیانت مى کنید. پس خدا توبه شما را قبول کرد و از شما گذشت. پس حالا با زنهایتان آمیزش کنید و آنچه را خدا براى شما مقدّر فرموده، همان را بخواهید و بخورید و بیاشامید تا براى شما در وقت طلوع فجر، خط سفید از خط سیاه روشن گردد. سپس روزه را تا شب نگه دارید و با زنهایتان همبستر نشوید در حالى که شما در مساجد معتکفید. این حدود خدا است، پس به آن حدود نزدیک نشوید. این چنین خدا نشانه هاى خود را براى مردم بیان مى کند. شاید آنها بپرهیزند. (۱۸۷)

«دستور اخلاقی»

وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۱۸۸﴾

و اموال یکدیگر را بین خودتان به باطل نخورید تا براى خوردن قسمتى از اموال مردم به گناه، مجبور شوید آن اموال را به (حکومتها و) قاضیها بدهید و حال آنکه شما مى دانید. (۱۸۸)

«هلال ماه ‏ها»

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْأَهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿۱۸۹﴾

مردم درباره هلالها از تو سؤال مى کنند. بگو: آنها براى تعیین وقتهاى مردم و حج است. و کار خوبى نیست آنکه از پشت خانه ها وارد شوید. ولى خوبى در کسى است که تقوى داشته باشد و از درهاى خانه ها وارد شوید و از خدا بپرهیزید، شاید شما رستگار گردید. (۱۸۹)

«دستورات جنگ با کفّار»

وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ ﴿۱۹۰﴾

و جنگ کنید در راه خدا با کسانى که با شما در جنگ اند. و تجاوز نکنید. قطعا خدا متجاوزین را دوست نمى دارد. (۱۹۰)

وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِنْ قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ ﴿۱۹۱﴾

و آنها را هر جا که پیدایشان کردید، بکشید و همان گونه که بیرونتان کردند، شما هم آنها را بیرونشان کنید. و فتنه بدتر از قتل است. و با آنها در کنار مسجدالحرام جنگ نکنید، مگر آنکه آنها با شما همان جا جنگ کنند. پس اگر آنها با شما در آنجا جنگ کردند، پس با آنها جنگ کنید که جزاى کافرین این چنین است. (۱۹۱)

فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۹۲﴾

پس اگر خود را از این کار نگه داشتند، قطعا خدا بخشنده مهربانى است. (۱۹۲)

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿۱۹۳﴾

و با کفّار جنگ کنید تا فتنه اى وجود نداشته باشد و دین (در سراسر جهان) مال خدا باشد. پس اگر از عمل زشتشان دست کشیدند، پس تعدّى و دشمنى جز براى ظالمین روا نمى باشد. (۱۹۳)

اَلشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿۱۹۴﴾

ماه حرام در مقابل ماه حرام قرار مى گیرد و تمام کارهاى حرام قصاص مى شود. پس کسى که بر شما تجاوز کرد، شما بر او تجاوز کنید، مانند تجاوزى که بر شما کرده است و از خدا بپرهیزید و بدانید که قطعا خدا با اهل تقوى است. (۱۹۴)

وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۹۵﴾

و در راه خدا انفاق کنید و خود را با دست خود به هلاکت نیندازید و نیکى کنید که قطعا خدا نیکوکاران را دوست مى دارد. (۱۹۵)

برداشت از آیه ۱۹۵

جلب محبّت خدای تعالی

سالک الی اللّه باید تا می‏ تواند در راه خدا انفاق کند و خود را به مهلکه نیندازد، به مردم نیکی کند تا به این وسیله خود را به خدای تعالی نزدیک کند و به جایی برساند که خدا او را بیش از دیگران دوست داشته باشد.

«دستورات حجّ و عمره»

وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلَاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۱۹۶﴾

و حجّ و عمره را براى خدا تمام کنید و اگر محدود و محصور شدید، آنچه از قربانى ممکن شود بکشید و سر خود را تا قربانى به محلّش نرسیده نتراشید. پس کسى که از شما مریض و یا در سرش ناراحتى باشد، باید کفّاره اى از قبیل روزه یا صدقه یا قربانى بدهد. پس وقتى راحت و آرام شدید، پس کسى که با تمام کردن عمره به حج مشغول شده، آنچه از قربانى براى او میسّر است بکشد و کسى که قربانى پیدا نکرد، سه روز در حجّ و هفت روز در وقتى که به وطن برگشتید، روزه بگیرد که آن ده روز کامل مى شود. آن دستور مال کسى است که اهل و عیال او در مسجدالحرام و اطراف آن حاضر نباشند (یعنى اهل مکه نباشد). و بپرهیزید از خدا و بدانید که قطعا خدا عقابش سخت است. (۱۹۶)

اَلْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ ﴿۱۹۷﴾

حجّ در ماههاى معلومى است. پس بر کسى که در این ماهها حج واجب شده است، پس فحش و فسق و جدال و نزاعى در حجّ نیست و هر چه از کارهاى خوب انجام بدهید، خدا آن را مى داند و مخارج سفر آخرت را تهیه کنید و قطعا بهترین زاد و توشه تقوى است. پس اى صاحبان مغز، از من بپرهیزید. (۱۹۷)

لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُوا اللَّهَ عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِنْ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّينَ ﴿۱۹۸﴾

براى شما اشکالى ندارد اینکه (در حج) از فضل پروردگارتان چیزى طلب کنید و دعا نمائید. و زمانى که از عرفات کوچ کردید، در مشعرالحرام به یاد خدا باشید و آنچنان که خدا شما را هدایت کرده، پس او را به یاد بیاورید، اگر چه قبل از این هدایت، شما از گمراهان بودید. (۱۹۸)

ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۹۹﴾

سپس از همان جا که مردم کوچ مى کنند، شما هم کوچ کنید و از خدا طلب بخشش کنید. قطعا خدا بخشنده مهربانى است. (۱۹۹)

فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ ﴿۲۰۰﴾

و وقتى که مناسکتان را ادا کردید، پس خدا را یاد کنید آنچنان که پدرانتان را یاد مى کنید و یا بیشتر از آن یاد کنید. پس بعضى از مردم کسانى هستند که مى گویند: پروردگار ما، در دنیا به ما بده و براى این چنین کسى در آخرت بهره اى نخواهد بود. (۲۰۰)

وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ  ﴿۲۰۱﴾

و بعضى از مردم کسانى هستند که مى گویند: پروردگار ما، به ما در دنیا نیکى و خوبى عطا کن و در آخرت هم نیکى و خوبى عطا کن و ما را از عذاب آتش نگهدار. (۲۰۱)

أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿۲۰۲﴾

اینها هستند که براى آنها از آنچه بدست مى آورند، نصیب و بهره اى خواهد بود. و خدا سریعا به حسابها رسیدگى مى کند. (۲۰۲)

وَاذْكُرُوا اللَّهَ فِي أَيَّامٍ مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَنْ تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿۲۰۳﴾

و در روزهای شمرده شده و معلوم [۱] خدا را به یاد بیاورید. پس کسی که عجله کند و در دو روز [۲] اذکار و اعمال را انجام دهد، بر او گناهی نیست و بر کسی که تأخیر بیندازد و اهل تقوی باشد، نیز گناهی نخواهد بود. و از خدا بپرهیزید و بدانید که قطعا شما به سوی او محشور می‏ شوید.(۲۰۳)

[۱] ــ منظور سه روز تشریق است.

[۲] ــ یعنى روز اوّل و دوّم.

«حالات بد قدرتمندان»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللَّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ﴿۲۰۴﴾

و از مردم کسانى هستند که حرفها و سخنانشان در زندگى دنیا تو را به تعجّب مى اندازد. و خدا را به آنچه در دل دارد شاهد مى گیرد و او سرسخت ترین دشمنان است. (۲۰۴)

وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ ﴿۲۰۵﴾

و زمانى که او در پشت سر وقتى رو مى گرداند و یا ولىّ مردم مى شود، (و قدرت را به دست مى گیرد) سعى مى کند که در زمین فساد کند و زراعتها و دامها را از بین ببرد و حال آنکه خدا فساد را دوست نمى دارد. (۲۰۵)

وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿۲۰۶﴾

و زمانى که به او گفته شد: از خدا بپرهیز، او را عزّت طلبى وادار به گناه مى کند. پس او را جهنّم کافى است و جهنّم بد جایگاهى است. (۲۰۶)

«علی علیه ‏السلام تنها مرد خدا است»

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿۲۰۷﴾

و از میان مردم کسى هست که جان خود را در راه بدست آوردن رضایت خدا مى دهد. و خدا به بندگان مهربانى و رأفت دارد. (۲۰۷)

برداشت از آیات ۲۰۷ ـ ۲۰۳

یقظه

کسانی که می ‏خواهند به کمالات روحی برسند باید قلب و دلشان با ظاهرشان یکی باشد، نه آنکه در دل با کسی دشمن سرسخت بوده و در ظاهر با او اظهار دوستی کنند. ولی اگر این ‏گونه نبودند و مایه فساد و از بین بردن منافع مردم شدند هیچ گاه به کمالات روحی نمی ‏رسند زیرا خدا فساد و مردم مفسد را دوست ندارد و به آنها برای رسیدن به کمالات کمک نمی‏ کند. اینها به سخنان و مواعظ صحیح توجّه ندارند و آن قدر نادانند که با راهنمایی‏ های صحیح به سوی تقوی که در همه جا گفته شده آن را رعایت کنید لجاجت می‏ کنند و این لجاجت، آنها را به گناه می‏ کشاند و از حقیقت دورشان می‏ نماید.کسانی که بخواهند در راه کمالات موفّق شوند باید از حضرت امیرالمؤمنین علیه‏ السلام پیروی کنند و جان خود را در راه رضایت خدا تقدیم نمایند چنان که آن حضرت در «لیله المبیت» این کار را انجام دادند.

«دستور تسلیم در مقابل اوامر الهی»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِي السِّلْمِ كَافَّةً وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ ﴿۲۰۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، همه در مقام تسلیم وارد شوید و از گامهاى شیطان پیروى نکنید، قطعا او براى شما دشمن آشکارى است. (۲۰۸)

فَإِنْ زَلَلْتُمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْكُمُ الْبَيِّنَاتُ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ  ﴿۲۰۹﴾

پس اگر بعد از آنکه دلائل واضحى براى شما آمد لغزش پیدا کردید، پس بدانید که قطعا خدا عزیز حکیمى است. (۲۰۹)

برداشت از آیات ۲۰۹ ـ ۲۰۸

مرحله تسلیم

بر همه مردم واجب است که تزکیه نفس کنند و خود را به مقام تسلیم برسانند، با یکدیگر صلح و محبّت داشته باشند، از وسوسه‏ های شیطان که دشمنی او با بشر واضح است بپرهیزند و از هدایت‏های الهی دور نشوند تا موفّق به تزکیه نفس گردند.

«انتظارات بی‏ جا»

هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ فِي ظُلَلٍ مِنَ الْغَمَامِ وَالْمَلَائِكَةُ وَقُضِيَ الْأَمْرُ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ  ﴿۲۱۰﴾

آیا آنها غیر از این انتظار دارند که خدا و ملائکه در پرده هائى از ابرها بر آنها نازل شوند و کار تمام شود؟ ولى به سوى خدا همه کارها بر مى گردد. (۲۱۰)

«گله از بنی ‏اسرائیل»

سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُمْ مِنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَمَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿۲۱۱﴾

از بنى اسرائیل سؤال کن که ما چقدر براى آنها از نشانه هاى روشن و واضح فرستادیم؟ و کسى که نعمت الهى را پس از آنکه آن را دریافت نموده تبدیل کند، پس قطعا خدا عقاب سختى دارد. (۲۱۱)

«زندگی دنیا برای کفّار»

زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿۲۱۲﴾

زندگى دنیا براى کفّار زینت داده شده است و آنها مؤمنین را مسخره مى کنند. و کسانى که تقوى دارند، در روز قیامت بالاتر از آنها هستند. و خدا هر کس را بخواهد، بدون حساب روزى مى دهد. (۲۱۲)

برداشت از آیه ۲۱۲

تقوی

برای سالک الی اللّه نباید دنیا و زندگی در دنیا زیباتر از تقوی و زندگی در آخرت باشد که اگر این چنین نباشد خدای تعالی بی‏ حساب روزی مادی و معنوی او را می ‏رساند.

«اختلافات مردم»

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿۲۱۳﴾

مردم همه یکى بودند (یعنى از حقیقت و معنویت چیزى درک نمى کردند و همه فقط به همان چه که مى دیدند، معتقد بودند) پس خدا پیامبرانى را که بشارت دهنده و ترساننده بودند، مبعوث فرمود و با آنها کتابى که به حقّ و حقیقت دعوت مى کرد، نازل نمود تا در میان مردم در اختلافاتشان حکم کند. و کسى در آن اختلاف نکرد، مگر کسانى که کتاب به آنها داده شد، بعد از آنکه دلائلى بر حقّانیت آن برایشان آمد، به خاطر تجاوزاتى که بین خودشان بود اختلاف کردند. ولى خدا به فرمان خودش کسانى را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف آنها بود هدایت نمود و خدا هر که را بخواهد به راه راست هدایت مى کند. (۲۱۳)

«یاری خدا»

أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُمْ مَثَلُ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ مَسَّتْهُمُ الْبَأْسَاءُ وَالضَّرَّاءُ وَزُلْزِلُوا حَتَّى يَقُولَ  الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ نَصْرَ اللَّهِ قَرِيبٌ ﴿۲۱۴﴾

آیا شما گمان کرده اید وارد بهشت مى شوید و مثل آنچه از حوادث به مردمى که قبل از شما بودند رسید به شما نمى رسد؟ به آنها به قدرى گرفتارى و ناراحتى رسید و متزلزل شدند، تا جائى که پیامبر و آنهائى که به او ایمان آورده بودند گفتند: پس کى کمک و یارى خدا خواهد بود؟ همه بدانند که قطعا یارى خدا نزدیک است. (۲۱۴)

«چه چیز و به چه کسی انفاق کنیم؟»

يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلْ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۲۱۵﴾

از تو سؤال مى کنند که چه چیز را انفاق کنند؟ بگو: آنچه از خوبى انفاق مى کنید، پس به پدر و مادر و اقوام و نزدیکان و یتیمها و مسکینها و در راه ماندگان باشد و آنچه از کارهاى خوب را که شما انجام مى دهید، پس قطعا خدا به آن علم دارد. (۲۱۵)

«دستوراتی در خصوص جنگ»

كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۱۶﴾

جنگ با دشمنان براى شما نوشته شده است و آن را شما کراهت دارید و چه بسا چیزى را شما کراهت دارید و حال آنکه آن برایتان بهتر است و چه بسا شما چیزى را دوست دارید و حال آنکه براى شما شرّ است. و خدا مى داند ولى شما نمى دانید. (۲۱۶)

برداشت از آیات ۲۱۶ ـ ۲۱۴

استقامت

سالک الی اللّه باید آن‏ قدر برای مشکلات دنیا خود را مهیا کند که اگر همه عالم بلا شود و بر سر او فرود آید تکان نخورد و حوادث غیر مترقبه برای او مترقبه باشد، تمرین کند که بتواند آنها را تحمل نماید و از خدای تعالی یاری بخواهد که در این صورت یاری خدا به او نزدیک است.

سالک الی اللّه باید برای خیرخواهی و کمک به مردم خود را بسازد و بخصوص به نزدیکان، یتیمها، شکست خورده ‏ها و در راه ماندگان کمک بیشتری بکند.

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِنْدَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّى يَرُدُّوكُمْ عَنْ دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُولَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۱۷﴾

از تو سؤال مى کنند: جنگ، در ماه حرام چگونه است؟ بگو: جنگ در آن گناه بزرگى است، ولى سدّ کردن راه خدا و کفر به خدا و مسجدالحرام و بیرون کردن اهل آن از آن، در نزد خدا بزرگتر است و فتنه و ایجاد آشوب از کشتن بالاتر است و مشرکین دائما با شما مى جنگند تا اگر بتوانند، شما را از دین و آئینتان برگردانند و کسى که از شما مسلمانان مرتدّ شود و از دینش برگردد و او بمیرد در حالى که کافر باشد، پس آنها تمام اعمال نیکشان در دنیا و آخرت از بین مى رود و این افراد اهل آتش اند، آنها همیشه در آن خواهند بود. (۲۱۷)

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۱۸﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده اند و کسانى که هجرت کرده و جهاد در راه خدا نموده اند، اینها امید رحمت خدا را دارند و خدا بخشنده مهربانى است. (۲۱۸)

برداشت از آیه ۲۱۸

استقامت

علامت کسانی که به سوی خدا حرکت می‏ کنند و امید دیدار خدای تعالی و رحمت او را دارند این است که می‏ توانند اگر لازم باشد از وطن خود مهاجرت کنند و در راه خدا جهاد نمایند. اینها مورد بخشش و مهربانی خاص خدای تعالی هستند.

«حرمت خمر و قمار»

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۱۹﴾

از تو سؤال مى کنند از خمر و قمار. بگو: در این دو گناه بزرگى است و منافعى (ممکن است) براى مردم داشته باشند. ولى گناه آنها از منفعتشان بزرگتر است و از تو سؤال مى کنند که چه چیز انفاق کنند؟ بگو: مازاد بر احتیاجاتتان را انفاق کنید. خدا این چنین نشانه هاى خود را براى شما بیان مى کند، شاید فکرتان را بکار بیندازید. (۲۱۹)

«در خصوص ایتام»

فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلَاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۲۰﴾

براى آسایش دنیا و آخرت انفاق کنید. و از تو سؤال مى کنند از یتیمها. بگو: اصلاح امورشان برایشان بهتر است و اگر با آنها مخلوط شدید، پس آنها برادران شما هستند (مثل برادر با آنها رفتار کنید) و خدا مفسد را از اصلاح کننده مى شناسد و اگر خدا مى خواست، بر شما سخت مى گرفت. قطعا خدا عزیز حکیمى است. (۲۲۰)

«ازدواج مسلمان با غیر مسلمان»

وَلَا تَنْكِحُوا الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلَا تُنْكِحُوا الْمُشْرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُولَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ يَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۲۲۱﴾

و با زنهاى مشرک ازدواج نکنید تا آنکه ایمان بیاورند. و همان زن کنیزى که مؤمنه باشد، بهتر از زن مشرک است، اگر چه  (زیبائیش) شما را متعجّب کند و شما زنهاى خود را به ازدواج مردان مشرک درنیاورید، مگر آنکه ایمان بیاورند و بنده مؤمن بهتر از مشرک است ولو آنکه (آن قدر خوش قیافه باشد که) شما را متعجّب کند. این مشرکین به آتش دعوتتان مى کنند ولى خدا با اراده خودش شما را به بهشت و بخشش دعوت مى کند و آیات و نشانه هاى خود را براى مردم بیان مى فرماید، شاید آنها متذکر شوند. (۲۲۱)
«حکم زن حائض»

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ﴿۲۲۲﴾

و از تو سؤال مى کنند از حیض. بگو: آن ناراحتى و کسالتى است پس در حال حیض از زنان کناره گیرى کنید و به آنها تا پاک نشده اند، نزدیک نشوید. پس وقتى که پاک شدند، از آنجا که خدا شما را دستور داده به نزد آنها بروید.قطعا خدا توبه کنندگان و پاک کنندگان (روح) را دوست مى دارد. (۲۲۲)

نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۲۲۳﴾

زنان شما مزرعه شمایند. پس به مزرعه خود در هر زمان که خواستید بیائید و براى خود پیش بفرستید و از خدا بپرهیزید و بدانید که قطعا با او ملاقات مى کنید و به مؤمنین بشارت بده. (۲۲۳)

«قسم خوردن»

وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۲۴﴾

و خدا را در معرض قسمهاى خود براى آنکه نیکى کنید و تقوى پیشه نمائید و بین مردم اصلاح کنید، قرار ندهید و خداوند شنواى دانائى است. (۲۲۴)

لَا يُؤَاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِي أَيْمَانِكُمْ وَلَكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿۲۲۵﴾

خدا شما را به خاطر قسمهائى که بدون توجّه مى خورید، مؤاخذه تان نمى کند. ولى به خاطر آنچه از دلتان قسم بخورید، مؤاخذه تان مى کند و خدا بخشنده بردبارى است. (۲۲۵)

«درباره ایلاء زنها»

لِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِنْ نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَاءُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۲۲۶﴾

براى کسانى که همسران خود را «ایلاء» مى نمایند (یعنى قسم مى خورند که با آنها همبستر نشوند) تا مدّت چهار ماه مى توانند منتظر بمانند. پس اگر به زندگى خود برگشتند، قطعا خدا بخشنده مهربانى است. (۲۲۶)

وَإِنْ عَزَمُوا الطَّلَاقَ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۲۷﴾

و اگر تصمیم به طلاق گرفتند، (بدانند که) پس قطعا خدا شنواى دانائى است. (۲۲۷)

«درباره طلاق»

وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا يَحِلُّ لَهُنَّ أَنْ يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِنْ كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۲۸﴾

و زنانى که طلاق گرفته اند، باید خود را تا مدّت سه مرتبه پاک شدن از حیض، نگه دارند (یعنى با دیگرى ازدواج نکنند) و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارند، براى آنها حلال نیست که آنچه خدا در رحمهایشان خلق فرموده، مخفى کنند و شوهرهایشان در این مدّت ذیحقّ تر از دیگرانند که به سوى آنها برگردند اگر بناى اصلاح داشتند و براى زنها مانند آنچه بر دوششان از وظائف هست، حقوق خوبى باید باشد و براى مردها بر زنها برترى و درجه اى مى باشد و خدا عزیز حکیمى است. (۲۲۸)

اَلطَّلَاقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَنْ يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۲۹﴾

طلاق دو بار است. پس در این مدّت مرد زنش را یا به خوبى نگه مى دارد و یا او را به نیکى رها مى کند و براى شما حلال نیست که چیزى از آنچه به آنها داده اید پس بگیرید، مگر آنکه آن زن و شوهر بترسند، حدود الهى را حفظ نکنند. پس اگر ترسیدید که آنها حدود الهى را حفظ نکنند، مانعى براى آنها نیست که زن به شوهر از مهر خود ببخشد. این حدود الهى است، از آن تجاوز نکنید و کسى که از حدود الهى تجاوز کند، پس آنها همان ظالمین اند. (۲۲۹)

فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا تَحِلُّ لَهُ مِنْ بَعْدُ حَتَّى تَنْكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِنْ طَلَّقَهَا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يَتَرَاجَعَا إِنْ ظَنَّا أَنْ يُقِيمَا حُدُودَ اللَّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۲۳۰﴾

پس اگر زن را (براى بار سوّم) طلاق داد، بعد از آن براى او حلال نمى شود، مگر آنکه آن زن با مرد دیگرى ازدواج کند و اگر بعد از ازدواج آن زن را طلاق داد، براى آنها اشکالى ندارد که دوباره با یکدیگر ازدواج و رجوع کنند، در صورتى که آنها امیدوار باشند که این بار حدود الهى را حفظ مى نمایند و بالاخره این حدود الهى است که خدا آن را براى قومى که دانا هستند، بیان مى کند. (۲۳۰)

وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آيَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۳۱﴾

و زمانى که زنها را طلاق دادید و عدّه را گذراندند، از آن به بعد یا خوب از آنها نگهدارى کنید و یا آنها را با مهربانى و نیکى رهایشان نمائید و هیچگاه آنها را به قصد ظلم کردن و ضرر زدن نگاه ندارید و کسى که این کار را بکند، پس به خودش ظلم کرده و آیات خدا را به مسخره نگیرید و به یاد بیاورید نعمتهاى الهى را که براى شما بوده و آنچه خدا بر شما از کتاب و حکمت نازل کرده و به وسیله کتاب، خدا موعظه تان مى کند و تقواى الهى را پیشه کنید و بدانید که قطعا خدا به هر چیزى دانا است. (۲۳۱)

وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۳۲﴾

و وقتى زنانتان را طلاق دادید و عدّه آنها تمام شد، آنها را از ازدواج با شوهران خود مانع نشوید، اگر به نحو خوبى بین آنها رضایت برقرار شود. آن چیزى است که بوسیله آن کسى که از شما به خدا و روز قیامت ایمان دارد، موعظه مى گردد. این دستور براى تزکیه بیشتر و طهارت نفس شما مؤثّرتر است و خدا مى داند ولى شما نمى دانید. (۲۳۲)

«شیر دادن به فرزند»

وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲۳۳﴾

و مادرها به فرزندان خود دو سال کامل شیر مى دهند. این براى کسى است که مى خواهد دوران شیر دادن را کامل کند و بر عهده کسى که فرزند براى او تولّد یافته (یعنى پدر) مى باشد که آذوقه و لباس به طور شایسته و مطابق شئونات زنها به آنها بدهد. هیچ کس جز به قدر وسعش تکلیف نمى شود. مادر نباید به فرزندش ضرر برساند (و یا از طریق فرزند ضرر بکشد) و همچنین آن کسى که فرزند براى او متولّد شده است (یعنى پدر) نباید به فرزندش ضرر برساند (و یا از طریق فرزند ضررى ببیند) و بر وارث او نیز لازم است که این کار را انجام دهد (و این احکام را عملى کند) و اگر آن دو تصمیم گرفتند که فرزندشان را از شیر بگیرند، باید با رضایت طرفین و مشورت از یکدیگر باشد که در این صورت بر آنها اشکالى نیست. و اگر خواستید فرزندانتان را به دایه بدهید که آنها را شیر دهد، پس اشکالى بر شما نیست. این در صورتى است که حقّ مادرش را به نحو صحیح و شایسته بپردازید. و تقواى الهى را رعایت کنید و بدانید که قطعا خدا به آنچه مى کنید، بینا است. (۲۳۳)
«عدّه وفات»

وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۲۳۴﴾

و کسانى که از شما فوت مى کنند و زنهائى را مى گذارند، باید آن زنها چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارند. و وقتى عدّه آنها پایان یافت، بر شما گناهى نیست در آنچه آنها در حقّ خودشان از کارهاى خوب مى کنند و خدا به آنچه مى کنید، آگاه است. (۲۳۴)

«پیشنهاد ازدواج به زنهای شوهر مرده»

وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّى يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿۲۳۵﴾

و بر شما گناهى نیست اگر بطور کنایه بگوئید و یا در دل تصمیم بگیرید که از زنها خواستگارى کنید. خدا مى داند که شما بالاخره به یاد آنها خواهید افتاد. ولى با آنها مخفیانه قرارى نگذارید، مگر آنکه با آنها به نحو خوبى حرف بزنید. و تصمیم و عزم بر ازدواج با آنها نگیرید تا آنکه زمان عدّه به سر آید. و بدانید که قطعا خدا مى داند آنچه را که در دل دارید. پس از مخالفت با خدا حذر کنید و بدانید که قطعا خدا بخشنده بردبارى است. (۲۳۵)

«حکم طلاق قبل از عمل زناشوئی»

لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ  وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ ﴿۲۳۶﴾

بر شما دِینى و چیزى نیست اگر خواستید زنانتان را قبل از عمل زناشوئى و یا قبل از آنکه، براى آنها به چیزى خود را ملزم کرده باشید، طلاق دهید. ولى آنها را بهره مند کنید، کسانى که در وسعت اند به قدر وُسْع خود و کسانى که در تنگدستى هستند به قدر امکانات خود، هدیه خوبى به آنها بدهند و این کار براى نیکوکاران الزامى است. (۲۳۶)

وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ  ﴿۲۳۷﴾

و اگر زنهاى خود را قبل از آنکه عمل زناشوئى با آنها بکنید طلاق دادید، در حالى که براى آنها چیزى بر خود واجب کرده بودید (مثل مَهْر) که به آنها بدهید، باید نصف آن را بدهید. مگر آنکه آنها خودشان یا کسى که عقد نکاح در دست او است (یعنى ولىّ شان) گذشت کند و اینکه گذشت کنید، به تقوى و پرهیزگارى نزدیک تر است و بزرگى و فضیلت را در بین خودتان هیچگاه فراموش نکنید.قطعا خدا به آنچه مى کنید، بینا است. (۲۳۷)

«سفارش به نماز»

حَافِظُوا عَلَى الصَّلَوَاتِ وَالصَّلَاةِ الْوُسْطَى وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ ﴿۲۳۸﴾

بکوشید بر حفظ نمازها و بخصوص «نماز وسط» و با خضوع و خشوع براى خدا برخیزید. (۲۳۸)

برداشت از آیه ۲۳۸

خشوع در نماز

سالک الی اللّه باید نمازش را صحیح و اول وقت بخواند و قلبش را متوجّه خدا کند، بخصوص نماز عصر را بیشتر مواظب باشد و در نماز که وسیله تقرب به خدا است و بلکه معراج مؤمن است خضوع و خشوع کامل داشته باشد تا موفّق به کمالات روحی گردد.

فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجَالًا أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنْتُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَمَا عَلَّمَكُمْ مَا لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ ﴿۲۳۹﴾

و اگر ترسیدید پس پیاده و یا سواره (همان گونه که حرکت مى کنید، نماز را بخوانید) و وقتى امنیت خود را بدست آوردید، خدا را یاد کنید (و نماز بخوانید)، همان گونه که خدا به شما تعلیم داد آنچه را که نمى دانستید. (۲۳۹)

«دستوراتی برای زن بعد از وفات شوهر»

وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِأَزْوَاجِهِمْ مَتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ مِنْ مَعْرُوفٍ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۴۰﴾

و کسانى که از شما مى میرند و همسران خود را باقى مى گذارند، براى آنها باید وصیت کنند که مخارج یک سال آنها را ورثه بدهند، به شرط آنکه آنها را از خانه شوهر خارج نکنند و اگر خارج شوند، بر شما گناهى نیست در آنچه آنها درباره خود از کارهاى خوب مى کنند و خدا عزیز حکیمى است. (۲۴۰)

«توصیه مجدّد برای زنهای طلاق داده شده»

وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿۲۴۱﴾

و براى زنهائى که طلاق داده شده اند، هدیه خوبى لازم است که به آنها داده شود. این حقّى است براى آنهائى که پرهیزکارند. (۲۴۱)

كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿۲۴۲﴾

این چنین خدا آیات خود را براى شما بیان مى کند، شاید شما تعقّل کنید. (۲۴۲)

«فرار از ترس مرگ»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۲۴۳﴾

آیا ندیدى کسانى را که از ترس مرگ از دیار خود خارج شدند؟! در حالى که آنها هزاران نفر بودند، خدا به آنها فرمود: بمیرید (مُردند). سپس آنها را خدا زنده کرد. قطعا خدا صاحب تفضّل بر مردم است ولى اکثر مردم از خدا تشکر نمى کنند. (۲۴۳)

«دستور جهاد»

وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۴۴﴾

و در راه خدا مقاتله و جهاد کنید و بدانید که قطعا خدا شنواى دانائى است. (۲۴۴)

«فوائد قرض ‏الحسنه»

مَنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۲۴۵﴾

چه کسى از شما مردم به خدا قرض الحسنه اى مى دهد تا خدا آن را براى او چندین برابر زیادش کند؟ و خدا قبض و بسط مى کند و همه به سوى او برگردانده مى شوید. (۲۴۵)

برداشت از آیه ۲۴۵

قبض و بسط

از این آیه استفاده می‏ شود با اینکه همه چیز حقیقتاً ملک خدا است ولی خدای تعالی با بشر مانند کسی که مستقلاً در مقابل او قرار گرفته عمل فرموده و از او قرض الحسنه می‏ خواهد این به خاطر کرامتی است که خدای تعالی به او فرموده و او را یک موجود مستقل قرار داده و ضمناً به سالک الی اللّه فهمانده که قبض و بسط در دست خدا است تا انسان به خاطر این قبض و بسط به خدا برسد و با او ملاقات کند.

«قضیه طالوت»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ مِنْ بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُوا لِنَبِيٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِيَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿۲۴۶﴾

آیا ندیدى جمعى از بنى اسرائیل را که بعد از موسى وقتى که به پیامبر خود گفتند: براى ما پادشاهى را تعیین کن که ما زیر نظر او در راه خدا جنگ کنیم، آن پیامبر گفت: آیا امیدى دارید که اگر به شما دستور جهاد داده شود، شما به دستور جهاد عمل نکنید؟ گفتند: مگر ما را چه شده که در راه خدا جنگ نکنیم؟ و حال آنکه ما و فرزندانمان از شهر و دیارمان بیرون شده ایم. ولى وقتى براى آنها دستور جنگ نوشته شد، به جز اندکى از آنها، بقیه نافرمانى کردند و خدا دانا به احوال ظالمین است. (۲۴۶)

وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۴۷﴾

و پیامبرشان به آنان گفت: قطعا خدا «طالوت» را سلطان و فرمانروا براى شما تعیین فرموده. آنها گفتند: چطور او مى تواند بر ما حکومت کند؟ و حال آنکه ما براى این کار از او بهتریم و حال آنکه به او ثروت و پول زیادى داده نشده است. پیامبرشان گفت: قطعا خدا او را براى حکومت و سلطنت بر شما انتخاب کرده و به او علم زیاد و بدن قدرتمندى داده و خدا به هر کس بخواهد، سلطنتش را عنایت مى کند و خدا فضل و رحمتش وسیع است و دانا است. (۲۴۷)

وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلَائِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۲۴۸﴾

و پیامبرشان به آنها گفت: قطعا نشانه پادشاهى او این است که صندوقى براى شما مى آید که در آن آرامشى از طرف پروردگارتان خواهد بود. در آن صندوق آنچه را که خاندان موسى و هارون باقى گذاشته و ملائکه آن را حمل کرده اند، وجود دارد و در آن نشانه اى براى شما خواهد بود، اگر ایمان داشته باشید. (۲۴۸)

فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ قَالُوا لَا طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلَاقُو اللَّهِ كَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَاللَّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۲۴۹﴾

پس زمانى که طالوت لشگر را بیرون برد، به آنها گفت: قطعا خدا شما را با نهر آبى آزمایش مى کند. هر کس از آن آب بخورد، از من نیست و کسى که از آن آب نخورد، از من خواهد بود. مگر کسى که به اندازه کف دستش از آن آب بخورد. ولى همه الاّ کمى از آنها از آن آب خوردند. پس وقتى که او و کسانى که با او ایمان آورده بودند از نهر آب گذشتند، گفتند: ما امروز در مقابل جالوت و لشگرش طاقت نداریم. کسانى که یقین مى دانند که با خدا ملاقات مى کنند، گفتند: چقدر جمعیتهاى کمى بوده اند که بر جمعیتهاى زیادى به اذن پروردگار غلبه کرده اند و خدا با صابرین است. (۲۴۹)

وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۵۰﴾

و چون با جالوت و لشگرش در مبارزه روبرو شدند، گفتند: پروردگارمان، به ما بردبارى و صبر عنایت کن و قدمهاى ما را (در راهمان) ثابت نگهدار و ما را بر جمعیت کفّار یارى فرما. (۲۵۰)

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾

بالاخره آنها با اذن پروردگار، جالوت و لشگرش را درهم کوبیدند و داوود جالوت را کشت و خدا به او پادشاهى داد و به او حکمت آموخت و هر چه را که مى خواست، خدا به او تعلیم داد. و اگر این چنین مقدّر نبود که خدا بعضى از مردم را بوسیله بعضى دفع کند (یا جمعى را بوسیله جمعى از بین ببرد)، حتما زمین فاسد مى شد. ولى خدا صاحب تفضّل بر جهانیان است. (۲۵۱)

تِلْكَ آيَاتُ اللَّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۲۵۲﴾

این آیات خدا است که آن را بر تو به حقّ تلاوت مى کنیم و قطعا تو از رسولان هستى. (۲۵۲)

«درباره فضیلت انبیاء»

تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ وَمِنْهُمْ مَنْ كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿۲۵۳﴾

این فرستادگان را بعضى شان را بر بعضى دیگر فضیلت داده ایم. بعضى از آنها کسى است که خدا با او سخن گفته و خدا درجات بعضى از آنها را بالا برده و ما به عیسى بن مریم دلائل و بیناتى عنایت کردیم و او را بوسیله روح القدس تأیید نمودیم و کسانى که بعد از آنها آمدند پس از آن همه نشانه هاى واضحى که براى آنها آمد اگر خدا مى خواست نباید با هم جنگ مى کردند ولى آنها با هم اختلاف پیدا کردند. بعضى از آنها ایمان آوردند و بعضى از آنها کافر شدند و اگر خدا مى خواست آنها با یکدیگر جنگ نمى کردند ولى خدا آنچه را که اراده کند انجام خواهد داد. (۲۵۳)

«انفاق قبل از قیامت»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۵۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید از آنچه ما شما را روزى کرده ایم انفاق کنید قبل از آنکه روزى بیاید که در آن خرید و فروش و دوستى و شفاعت نباشد و کافرین همان ظالمین هستند. (۲۵۴)

برداشت از آیه ۲۵۴

انفاق

سالک الی اللّه باید بتواند در دنیا فعالیتی کند که از رزق الهی کاملاً برخوردار باشد و خدای تعالی نعمتش را فراوان به او عنایت کند تا محتاج دیگران نباشد و از هر گونه تنبلی و انزوا دوری کند بلکه باید بتواند از آنچه خدا به او داده انفاق کند. زیرا روزی خواهد رسید که هیچ چیز جز همین انفاق برای او فایده ندارد و آنهایی که از رزق خود انفاق نمی‏ کنند و کفران می‏ کنند ظالمند.

«آیة ‏الکرسی»

اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿۲۵۵﴾

خدائى که هیچ خدائى جز او نیست حىّ است پاینده است او را چرت و خواب نمى گیرد آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مال او است. چه کسى نزد او مى تواند بدون اذن او شفاعت دیگرى را بکند؟ آنچه پیش روى آنها و آنچه پشت سر آنها است مى داند (یعنى گذشته و آینده را مى داند) و آنها به چیزى از علم او احاطه ندارند مگر آنچه را که خود او بخواهد و کرسى (حکومت) او آسمانها و زمین را فرا گرفته است و نگهدارى آن دو (بالائیها و پایین) بر او سخت نیست و او را خسته نمى کند و او برتر با عظمت است. (۲۵۵)

لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انْفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۵۶﴾

در (پذیرفتن) دین بر کسى اجبار و فشارى نیست. قطعا راه رشد و کمال از راه انحرافى و گمراهى روشن شده است پس کسى که به طاغوت کافر شود و ایمان به خدا بیاورد قطعا متمسّک به ریسمان محکمى شده که هیچگاه پاره نمى شود و خدا شنواى دانائى است. (۲۵۶)

اَللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۵۷﴾

خدا سرپرست کسانى است که ایمان آورده اند. آنها را از ظلمات و تاریکیها به سوى نور بیرون مى آورد و کسانى که کافر شده اند، سرپرستان آنها طاغوتها هستند که آنها را از نور به سوى ظلمات و تاریکیها خارج مى کنند. آنها اهل آتش اند که همیشه در آن خواهند ماند. (۲۵۷)

برداشت از آیات ۲۵۷ ـ ۲۵۶

هدایت

خدای تعالی فقط ما را به کمالات روحی راهنمایی کرده ما را از راه انحرافی بر حذر داشته و هیچ کس را با اراده خود اجبار به داشتن دین مقدّس اسلام نکرده، بشر به قدری اختیار دارد که می ‏تواند پشت به خدا کند و طاغوت‏ها را بپرستد ولی خوبان و مؤمنان طاغوت را ترک کرده، به خدا ایمان آورده و به ریسمان محکم الهی ارتباطی که هیچ گاه پاره نمی‏ شود و بین خدا و خلق قرار گرفته و قطعاً مراد چهارده معصوم علیهم ‏السّلام‏ اند متوسل شده و به این وسیله به رشد و کمالات می‏ رسند.

سالک الی اللّه باید ولایت الهی را بپذیرد تا آن‏که خدا او را از ظلمات صفات رذیله و جهل به سوی نور هدایت و تزکیه نفس بیرون ببرد ولی کفّار و کسانی که اهمّیّت به سیر و سلوک نمی ‏دهند و طاغوت‏ها را سرپرست خود قرار می‏ دهند اگر جزیی علم و دانش و یا صفات حمیده ‏ای داشته باشند آنها را هم از دست می ‏دهند و آن قدر بی‏ ارزش می شوند که در آتش همیشه می ‏مانند.

«قضیّه مباحثه حضرت ابراهیم علیه‏ السلام با نمرود»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵۸﴾

آیا به سوى کسى که با ابراهیم درباره پروردگارش گفتگو و بحث مى کرد نگاه نمى کنى؟ آن وقتى که خدا به او مُلک و پادشاهى عنایت کرده بود، وقتى که ابراهیم به او گفت: پروردگار من کسى است که زنده مى کند و مى میراند، او گفت: من هم زنده مى کنم و مى میرانم. ابراهیم گفت: قطعا خداى من خورشید را از مشرق بیرون مى آورد، پس تو اگر مى توانى آن را از مغرب بیرون بیاور. آن کسى که کافر بود، مبهوت شد و خدا قوم ظالم را هدایت نمى کند. (۲۵۸)

«قضیّه حضرت عزیر یا ارمیا علیه‏ السلام»

أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۵۹﴾

یا مثل کسى که از قریه اى گذشت، در حالى که دیوارها و سقفها و پایه هایش روى هم ریخته بود (یعنى همه ساختمانهایش بر سر اهلش خراب شده بود)، گفت: چه وقت و چگونه خدا این را بعد از مردنش زنده مى کند؟ پس خدا او را صد سال میراند، سپس او را زنده کرد، به او گفت: چقدر در اینجا مانده اى؟ گفت: در اینجا روزى یا مقدارى از روز را مانده ام. خدا به او گفت: بلکه تو صد سال در اینجا مانده اى. پس به غذا و طعام و آشامیدنیت نگاه کن که تغییر نیافته ولى به اُلاغت نگاه کن و ما تو را نشانه اى براى مردم قرار خواهیم داد. به استخوانهاى آن نگاه کن، ببین که چگونه آنها را جمع مى کنیم، بهم مى چسبانیم، سپس به آنها گوشت مى پوشانیم. وقتى حقیقت براى او روشن شد، گفت: من مى دانم که قطعا خدا بر هر چیزى قادر است. (۲۵۹)

«اطمینان حضرت ابراهیم علیه ‏السلام»

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶۰﴾

و وقتى که ابراهیم گفت: پروردگار من، به من نشان بده که چگونه مرده ها را زنده مى کنى. خدا گفت: آیا ایمان ندارى؟ ابراهیم گفت: چرا، ولى براى آنکه دلم آرام بگیرد. خدا گفت: چهار پرنده را بگیر و آنها را در نزد خودت قطعه قطعه کن. سپس بر هر کوهى (که در اطرافت هست) قطعه اى از آنها را بگذار و بعد آنها را صدا بزن. آنها با سرعت به طرف تو مى آیند و بدان که قطعا خدا عزیز حکیمى است. (۲۶۰)

«انفاق در راه خدا»

مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۶۱﴾

مَثَل کسانى که اموالشان را در راه خدا انفاق مى کنند، مانند مَثَل بذر و دانه اى است که از آن هفت خوشه بروید، در هر خوشه یکصد دانه وجود داشته باشد. و خدا براى کسانى که بخواهد مضاعف مى کند و خدا رحمتش توسعه دارد و دانا است. (۲۶۱)

اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لَا يُتْبِعُونَ مَا أَنْفَقُوا مَنًّا وَلَا أَذًى لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۶۲﴾

کسانى که اموالشان را در راه خدا انفاق مى کنند و بعد از انفاق به آنها منّت نمى گذارند و اذیتشان نمى کنند، اجرشان نزد پروردگارشان محفوظ است و خوف بر آنها نیست و آنها محزون نمى شوند. (۲۶۲)

قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ ﴿۲۶۳﴾

گفتار نیک و گذشت، از صدقه اى که پشت سرش اذیت باشد، بهتر است و خدا بى نیاز حلیمى است. (۲۶۳)

برداشت از آیات ۲۶۳ ـ ۲۶۱

انفاق

سالک الی اللّه باید بداند که بزرگترین وسیله ‏ای که به او در پیشرفت‏های معنوی کمک می‏ کند انفاق در راه خدا است و از خصوصیات انفاق این است علاوه بر آن که از مال انسان در واقع چیزی کم نمی‏ شود بلکه هر مقدار خلوص بیشتری در انفاق داشته باشد خدای تعالی بیشتر آن را اضافه می‏ کند. کسانی که انفاق می‏ کنند و منتی به طرف نداشته و او را اذیت نمی‏ کنند به مقام اولیاء خدا که آنها خوفی ندارند و هیچ گاه محزون نمی‏ شوند خواهند رسید.و همه بدانیم که گفتن مواعظ و دادن غذای روحی به دیگران و به رشد آنها کمک کردن بهتر از صدقه دادنی است که انسان طرف را اذیت کند و به او منت بگذارد.

«انفاق برای ریا»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَى كَالَّذِي يُنْفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لَا يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿۲۶۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، صدقات خود را با منّت گذاشتن و اذیت کردن باطل نکنید. مثل کسى که مال خود را براى نشان دادن به مردم انفاق مى کند و ایمان به خدا و روز قیامت نمى آورد. پس مَثَل این فرد مانند مَثَل سنگ ساده و لغزنده اى است که خاک بر آن نشسته. آن وقت باران تندى به روى آن بریزد و آن را صاف و بدون خاک و بذر بگذارد. آنها نمى توانند کارى کنند و چیزى از آنچه کاشته اند بدست بیاورند. و خدا مردم کافر را هدایت نمى کند. (۲۶۴)

«انفاق برای رضای خدا و تزکیه نفس»

وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَتَثْبِيتًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲۶۵﴾

ولى مَثَل کسانى که اموال خود را براى بدست آوردن رضاى خدا و پابرجا نمودن صفات حمیده خود انفاق مى کنند، مانند باغى است که در ارتفاعى واقع شده باشد که بارانهاى تندى بر آن بریزد و میوه هاى خوردنى آن دو برابر گردد و اگر باران تندى هم به آن نرسد، لااقل باران نم نمى مى رسد. و خدا به آنچه انجام مى دهید، بینا است. (۲۶۵)

«مَثَلی برای ریاکاران»

أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿۲۶۶﴾

آیا یکى از شما دوست دارد اینکه براى او باغى باشد پر از درختان خرما و انگور که از پایین آن باغ نهرهائى جارى و در آن از همه میوه ها باشد و صاحب باغ پیر شده و فرزندان ضعیف و خردسالى براى او باشد، در این موقع طوفان که همراه با آتشى باشد به آن باغ بوزد و باغ بسوزد؟! خدا این چنین آیات خود را براى شما بیان مى کند، شاید شما تفکر کنید. (۲۶۶)

«انفاق از اموال پاک»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَلَا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَلَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿۲۶۷﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، از اموال پاکتان که کسب کرده اید و از آنچه ما براى شما از زمین بیرون آورده ایم، انفاق کنید و براى انفاق کردن، به طرف اموال ناپاکى که خود شما آنها را بدون چشم پوشى قبول نمى کنید، نروید. و بدانید قطعا خدا بى نیاز و سزاوار ستایش است. (۲۶۷)

برداشت از آیات ۲۶۷ ـ ۲۶۴

انفاق بدون منت

سالک الی اللّه وقتی صفات رذیله ‏اش تهذیب شد اگر به کسی محبتی چه مادی و چه معنوی نمود نباید به او کاری که مایه اذیت او باشد دستور دهد و منت بگذارد. زیرا می ‏داند که منّت گذاشتن و اذیّت کردن صدقه او را باطل می‏ کند و او هیچ گاه ریا نمی‏ کند. زیرا می‏ داند که ریا مال کسی است که به ثوابی که در نزد خدای تعالی در روز قیامت است اعتقاد ندارد.سالک الی اللّه انفاقش فقط و فقط برای رضای پروردگار است و می‏ داند که خدا ثوابش را برایش ثابت نگه می‏ دارد و بلکه سودش را چندین برابر کرده و به حسابش واریز می‏ نماید تا برای خودش و فرزندانش در دنیا و آخرت باقی بماند.

«بزرگترین وسیله اغوای شیطان»

اَلشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلًا وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿۲۶۸﴾

شیطان شما را به فقر (و کمبود و تهى دستى) وعده مى دهد و به کارهاى زشت، شما را امر مى کند و خدا به شما وعده بخشش و تفضّل از جانب خود مى دهد. و خدا رحمتش وسیع و دانا است. (۲۶۸)

«اهمیّت حکمت»

يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۲۶۹﴾

خدا حکمت را به کسى که بخواهد مى دهد و به کسى که حکمت داده شد، قطعا خوبى زیادى به او داده شده است. و متوجّه نمى شوند، مگر صاحبان مغز و عقل. (۲۶۹)

«صدقات و نذر»

وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿۲۷۰﴾

و آنچه را انفاق کرده اید و یا چیزهائى را که نذر کرده اید، قطعا همه را خدا مى داند و براى ظالمین یارانى وجود ندارد. (۲۷۰)

إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِنْ تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَيُكَفِّرُ  عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئَاتِكُمْ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿۲۷۱﴾

اگر صدقاتى را آشکار بدهید، پس چقدر این خوب است ولى اگر آنها را پنهان کنید و به فقراء بدهید، پس آن براى شما بهتر است و خدا بعضى از گناهان شما رامى پوشاند و خدا به آنچه مى کنید، آگاه است. (۲۷۱)

«هدایت و ثواب انفاق»

لَيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَمَا تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنْتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ﴿۲۷۲﴾

بر عهده تو هدایت آنها نیست. ولى خدا هر که را بخواهد هدایت مى کند و آنچه از خوبیها را که انفاق مى کنید، پس به نفع خود شما و براى خود شما است و جز براى بدست آوردن رضاى خدا نباید چیزى را انفاق کنید و آنچه از خوبیها را انفاق مى کنید، (ثواب آن) کاملاً به شما داده مى شود و به شما ظلم نخواهد شد. (۲۷۲)

برداشت از آیات ۲۷۲ ـ ۲۶۷

فواید انفاق

سالک الی اللّه باید از اموالی که از راه حلال به دست آورده انفاق کند و از مال حرام و مال مردم بخصوص اگر مردم او را امین اموال خود قرار داده ‏اند بیجا انفاق نکند.سالک الی اللّه باید بداند که شیطان به او وعده فقر و ناتوانی می‏ دهد و او را همیشه به کوتاهی در پیشرفت‏های مادی و معنوی سرزنش می‏ کند و به خاطر آن که او را تضعیف نموده، به فحشاء و منکرات می‏ کشاند ولی خدا به شما وعده کمک داده و لغزش‏های شما را می‏ بخشد، به شما تفضل نموده و اگر اهل تزکیه نفس شوید حکمت را که همان شناخت حقایق اشیاء است به شما الهام کرده و مرحمت می‏ فرماید که در این صورت به شما خیر کثیری عنایت فرموده است.نذرهایی که می‏کنید ادا نمایید، صدقه را علنی یا در خفا به فقراء بدهید. این اعمال برای شما و کمالاتتان بهتر است زیرا گناهان شما را پاک می‏ کند. نفستان را تزکیه می ‏کند و به هدایت دیگران بیشتر از آنچه وظیفه ‏تان هست کاری نداشته باشید. زیرا خدای تعالی خودش عهده ‏دار هدایت کامل آنها است و انفاق شما را منظور و به آنچه وعده فرموده وفا می‏ کند و کوچکترین ظلمی به کسی نمی‏ نماید.

«فقرائی که صدقه به آنها داده می ‏شود»

لِلْفُقَرَاءِ الَّذِينَ أُحْصِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الْأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿۲۷۳﴾

براى فقرائى که در راه خدا در تنگنا قرار گرفته اند، نمى توانند حرکتى و مسافرتى در روى زمین بکنند (و پولى بدست بیاورند و) از بس عفّت نفس دارند آنها را افراد بى اطّلاع، ثروتمند تصوّر مى کنند، امّا تو آنها را از چهره هایشان مى شناسى. آنها از مردم با اصرار چیزى سؤال نمى کنند و آنچه از خوبیها انفاق مى کنید، پس قطعا خدا به آن دانا است. (۲۷۳)

برداشت از آیه ۲۷۳

عفت نفس

سالک الی اللّه باید عفت نفس داشته باشد و جز به پروردگارش اعتماد نکند، چشم‏ داشتی به مال مردم نداشته باشد هر چند فقیر و مستمند باشد، به اصطلاح تا می ‏تواند صورتش را با سیلی سرخ نگه دارد و از مردم در امور مالی سؤال نکند، همیشه به پایین ‏تر از خود در مادیات نگاه کند و معتقد باشد که خدا او را می‏ بیند و به مشکلاتش رسیدگی می‏ کند.

اَلَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلَانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۷۴﴾

کسانى که اموالشان را شب و روز مخفى و علنى انفاق مى کنند، براى آنها اجرشان در نزد پروردگارشان محفوظ خواهد بود و بر آنها خوفى نیست و آنها محزون نخواهند شد. (۲۷۴)

برداشت از آیه ۲۷۴

فایده انفاق

یکی از فواید انفاق این است که سالک الی اللّه را از رذایل پاک می‏ کند، نفسش را تزکیه می‏ کند، خدای تعالی به او کمک می‏ کند تا به مقام اولیاء خدا برسد که برای اولیاء خدا نه خوفی هست و نه برای چیزی محزون می‏ شوند.

«حرمت ربا»

اَلَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لَا يَقُومُونَ إِلَّا كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿۲۷۵﴾

کسانى که ربا مى خورند، از جا بر نمى خیزند مگر مانند برخاستن آن کسى که شیطان او را در اثر تماس دیوانه کرده باشد. این به خاطر آن است که مى گویند: جز این نیست که خرید و فروش، مثل ربا است و حال آنکه خدا خرید و فروش را حلال کرده و ربا را حرام فرموده است. و کسى که موعظه اى از پروردگارش به او برسد و خود را از رباخوارى نگه دارد، آنچه در گذشته کرده، معفوّ است و کارش به خدا واگذار مى شود و کسى که به کارش برگردد، پس این قبیل افراد اصحاب آتش اند و آنها در آن آتش همیشه خواهند بود. (۲۷۵)

يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ ﴿۲۷۶﴾

خدا ربا را از بین مى برد ولى صدقات را زیاد مى کند و خدا هیچ فرد ناشکر گناهکارى را دوست ندارد. (۲۷۶)

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿۲۷۷﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح نموده و نماز را بپا داشته و زکات را دادند براى آنها اجرشان در نزد پروردگارشان محفوظ است و بر آنها خوفى نیست و آنها محزون نمى شوند. (۲۷۷)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿۲۷۸﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، تقواى الهى را رعایت کنید و آنچه از «ربا» باقى مانده است ترک کنید، اگر شما ایمان دارید. (۲۷۸)

فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ ﴿۲۷۹﴾

پس اگر این کار را نمى کنید، پس به خدا و رسولش اعلام جنگ کنید و اگر توبه کنید، سرمایه اموالتان مال شما باشد که نه شما ظلم کرده باشید و نه به شما ظلم شده باشد. (۲۷۹)

وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ  وَأَنْ تَصَدَّقُوا  خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿۲۸۰﴾

و اگر بدهکار در فشار و سختى باشد، به او تا وقتى که قدرت پیدا کند مهلت بدهید و اگر به او تصدّق بدهید، براى شما بهتر است اگر مى دانستید. (۲۸۰)

وَاتَّقُوا يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَا كَسَبَتْ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ  ﴿۲۸۱﴾

و بپرهیزید از روزى که در آن روز به سوى خدا برگردانده مى شوید، سپس در آن روز به هر کسى مزد کاملى در مقابل آنچه عمل کرده است داده مى شود و به آنها ظلم نمى شود. (۲۸۱)

«نوشتن سند برای بدهکاری ها»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلَا يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللَّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإِنْ كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لَا يَسْتَطِيعُ أَنْ يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجَالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى وَلَا يَأْبَ الشُّهَدَاءُ إِذَا مَا دُعُوا وَلَا تَسْأَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيرًا أَوْ كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَأَقْوَمُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلَّا تَرْتَابُوا إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلَّا تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوا إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلَا يُضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ وَإِنْ تَفْعَلُوا فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللَّهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۲۸۲﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اگر دِین مدّت دارى با یکدیگر پیدا کردید. پس آن را بنویسید و بلکه باید نویسنده اى با عدالت بین شما آن را بنویسد و آن کاتب نباید از نوشتن سند آن گونه که خدا به او تعلیم داده، خوددارى نماید. پس باید بنویسد و آن کسى که بدهکار و حقّ بر عهده او است، باید خودش املاء (و یا امضاء) کند و از خدا که پروردگار او است بپرهیزد و چیزى را از آن کم نگذارد. و اگر کسى که حقّ بر عهده او است (یعنى بدهکار) دیوانه یا ضعیف باشد یا نتواند خودش املاء و یا امضاء کند، سرپرست او با عدالت برایش املاء و یا امضاء نماید. و دو نفر از مردان (آشنایتان) را شاهد بگیرید و اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن از آنهائى که راضى مى شوید شهادت بدهند، شاهد بگیرید براى اینکه اگر یکى از آنها انحرافى پیدا کرد، دیگرى به او تذکر دهد و نباید وقتى شاهدها را براى شهادت خواستند، آنها از شهادت خوددارى کنند و از نوشتن سند چه کم باشد و یا زیاد، تا وقت خودش خسته نشوید. این کارتان نزد خدا به عدالت نزدیکتر و براى شهادت مقاوم تر و براى اینکه به شک نیفتید، نزدیکتر است. مگر آنکه داد و ستد نقدى باشد و در بین خود بگردانید (یعنى با این دست بدهید و با آن دست بگیرید) در این صورت بر شما اشکالى نیست که سند را ننویسید ولى زمانى که خرید و فروش نقدى مى کنید، شاهد داشته باشید و به طور کلّى نباید به نویسنده سند و یا شاهد ضررى وارد شود و اگر این گونه عمل کنید (یعنى به شاهد و نویسنده ضرر بزنید)، نافرمانى نموده اید. و از خدا بپرهیزید و خدا به شما تعلیم مى دهد و خدا به هر چیزى دانا است. (۲۸۲)

وَإِنْ كُنْتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللَّهَ رَبَّهُ وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿۲۸۳﴾

و اگر شما در سفر بودید و نویسنده اى پیدا نکردید، پس چیزى به عنوان رهن گرفته شود. پس اگر به یکدیگر اطمینان دارید، پس باید به کسى که مورد اطمینان است، امانت او را بدهد و از خدائى که پروردگار او است بپرهیزد. و کتمان شهادت نکنید. و کسى که شهادت را کتمان کند، قطعا او دلش گناهکار است و خدا به آنچه مى کنید، دانا است. (۲۸۳)

«خدا به ضمائر آگاه است»

لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ  لِمَنْ يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ  مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿۲۸۴﴾

آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و اگر آنچه در دل دارید ظاهر کنید و یا آن را مخفى نگه دارید، خدا شما را مطابق آن حساب مى کند. پس کسى را که بخواهد مى بخشد و کسى را که بخواهد عذاب مى کند و خدا بر هر چیزى قدرت دارد. (۲۸۴)

«ایمان پیامبر و مؤمنین»

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿۲۸۵﴾

پیامبر به آنچه از طرف پروردگارش بر او نازل شده ایمان دارد و مؤمنین همه شان به خدا و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش ایمان آورده اند. (اینها مى گویند:) ما میان هیچ یک از پیامبران خدا فرقى نمى گذاریم و مى گویند: (ما آنچه را که پیامبران آورده اند) شنیدیم و اطاعت کردیم، ما بخشش تو را پروردگارمان، مى خواهیم و بازگشت به سوى تو است. (۲۸۵)

برداشت از آیه ۲۸۵

ایمان

سالک الی اللّه باید دائماً در آیات الهی تفکر کند تا ایمانش به خدا، رسول و ملائکه تقویت شود، اطاعت و بندگی ‏اش به خدای تعالی زیاد شود و پیغمبراکرم صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله را که اوّل مؤمن به قرآن و دستورات الهی است الگوی خود قرار دهد و بداند که بازگشتش به سوی پروردگارش خواهد بود.

لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ …

خدا کسى را جز به قدر وسعش تکلیف نمى کند. آنچه انسان کسب مى کند، براى خود انجام داده و آنچه از بدى کسب مى کند، بر ضرر خود اقدام نموده است.

رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِنْ نَسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنْتَ مَوْلَانَا فَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿۲۸۶﴾

«دعای مؤمنین»

پروردگار ما، اگر ما فراموش کردیم یا خطا نمودیم، ما را مؤاخذه نکن. پروردگار ما، کارهاى سختى را بر ما تحمیل نکن، آنچنان که آن را بر گذشتگان قبل از ما تحمیل فرمودى. پروردگار ما، آنچه را که ما طاقت تحمّلش را نداریم، بر ما قرار مده و ما را عفو کن و ما را ببخش و به ما مهربانى کن. تو مولاى ما هستى، پس ما را بر جمعیت کفّار یارى فرما. (۲۸۶)

برداشت از آیه ۲۸۶

مناجات با خدا

سالک الی اللّه باید در معرفت خدا آن چنان عمیق باشد که بداند پروردگارش به قدر وُسع او بیشتر بر او تکلیف نمی‏ کند و با ذات مقدّس پروردگار با پیمودن مراحل تزکیه نفس، انس بگیرد، مناجات کند، خود را از امت مرحومه که رحمت خاص خدا شامل آنها شده بداند و در همه حال عفو، مغفرت و رحمت را از پروردگارش مطالبه کند و خود را آن چنان بسازد که بتواند با یاری پروردگار بر کفّار بخصوص شیطان غلبه نماید.

 

سوره مبارکه ناس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خداوند بخشنده مهربان

« پناه بردن به خدا از شر مردم »

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ ﴿۱﴾

بگو: پناه مى‌ برم به پروردگار مردم (۱)

 مَلِكِ النَّاسِ ﴿۲﴾

به حاكم مردم (۲)

 إِلَهِ النَّاسِ ﴿۳﴾

خداى مردم (۳)

 مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ ﴿۴﴾

از شرّ وسوسه‌ كننده پنهان (۴)

اَلَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ ﴿۵﴾

آن كسى كه در دلِ مردم وسوسه مى‌ كند (۵)

 مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ﴿۶﴾

چه از جنّ و چه از مردم باشد (۶)

برداشت از آيات ۶-۱

وسوسه شيطان

سالک الى اللّه بايد از شرّ وسوسه‌هاى شيطان و هر موجودى كه پنهانى در دل انسان وسوسه مى‌كند به خدا پناه ببرد چه از جن باشد و چه از انسانها باشد.

 

۲۳ ربیع الثانی ۱۴۲۷ قمری – ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۵ شمسی- توضيح آيات اول سوره شمس، خصوصیات فقیه

أَعُوذُ ‌بِاللّهِ‌ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم

بِسمِ‌اللّهِ‌الرَّحمَنِ‌الرَّحِیم

 أَلحَمدُلِلّه وَالصَّلوهُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ ‌اللّه وَ عَلی آلِهِ آلِ اللّه لاسِیمَا عَلی بَقیهَ اللّه روحی وَ أَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفَداء وَاللَّعنَةُ الدّائِمَةُ عَلی أَعدَائِهِم أَجمَعین مِنَ الآنِ إلی قِیامِ یومِ الدّین.

 قال (علیه السّلام): “وَ اَمّا مَن کانَ مِنَ الفُقَهاء صائِناً لِنَفسِه حافِظاً لِدِینِه مُخالِفاً لِهَواء مُطِیعاً لِاَمرِ مُولاه فَلِلعَوامِ اَن یُقَلِّدُوه”.( وسائل الشیعه/ج ۲۷، ص ۱۳۱) من از همه ی محبتهای دوستان متشکرم، ماههاست که علاقه داشتم که در این حدود بیایم به ساری بروم و به خانواده ی مرحوم آقای ایمانی تسلیت عرض کنم و عیادتی از دوستان {بکنم}، که بحمدلله امروز دیدم صحیح و سالمند و فاتحه ای سر قبر مرحوم آقای ایمانی بخوانیم و البته آمدن من به بابلسر برای دیدن دوستان، خیلی لازم بود و بنا نبود من امشب صحبت بکنم ولی این بالا که نشستم شماها را بهتر می بینم! این چهره های نورانی، خدائی، که اگر انشالله قدر خودتان را بدانید امیرمومنان علیه السلام فرمود: “رَحِمَ اللهُ امرَءً عَرَفَ قَدرَه” (غرر الحكم /ص۲۳۳ ، حديث ۴۶۶۶ )، خدا رحمت کند آن شخصی را که قدر خودش را بداند. شما شاید تا وقتی که در این دنیا باشید یا به ملکوت اشیاء برسید – و تا نرسیده اید از حقیقت زیاد اطلاعی پیدا نکنید- ولی وقتی که به ملکوت هر چیزی توجه پیدا کردید یا از دنیا انسان برود به یک حقایقی می رسد که متأسف می شود که چرا یک لحظه را به غفلت گذراندم! در شهر بابلسر من زیاد آمده بودم قبلها، نه برای جلسات و جمعیت و اینها؛ شاید این جمع، این مقدار از افرادِ با سیر الی الله، سالک الی الله اگر وجود داشت ما نمی شناختیم و یا وجود نداشت. شما ببینید یک سرباز حضرت بقیه الله ارواحنا فداه بعد از اینکه می بیند اینجا سرباز می شود گرفت و می شود مهیای برای ظهور حضرت بقیه الله ارواحنا فداه بود، از مشهد حرکت می کند می آید اینجا و خُب وقت صرف می کنند من جداً به سهم خودم تقدیر می کنم از جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای گنجی و بعد هم سرور عزیز جناب آقای خواجه کلایی که اینها زحمت می کشند هدفشان این است که در این مؤسسه بتوانند جوانهای عزیز را، جوان و پیر هم ندارد تکیه کلام هر کسی اگر جوانها هست ولی من روی آن حساب اسم جوانها را نمی برم چون پیرها نیازشان بیشتر است. جوانها نیازشان زیادتر است همه به این مسئله احتیاج دارند مسئله ی بسیار مهمی که شما دارید قدم در راهش برمی دارید شاید نماز، زکات، حج، هیچ چیزی به این اهمیت نباشد که خدای تعالی در قرآن یازده تا قسم می خورد! یازده تا قسم! “وَالشَّمسِ وَ ضُحَاهَا”(الشمس/۱) تا می رسد به اینکه “وَنَفسٍ وَ ما سَوَّاها” (الشمس/۷) قسم به نفس و آن خدایی که این نفس را خلقش کرد. چطور خلقش کرد؟ انشاالله این مطالب را در ذهنتان بسپارید و من زیاد اینها را گفته ام ولی باز هم توجه داشته باشید. -شاید یادگاری باشد این مجلس برای همه ی ما- که خدای تعالی یازده قسم یاد کرده، اهل ادب می دانند که با کلمه ی “قد” که تأکید است، تحقیق است فرموده که “قَد اَفلَحَ”؛ همه ی ما در تمام دوران زندگی یک آرزو داریم و آن یک آرزو این است که رستگار بشویم. در هر کاری، در راهی، در هر چیزی رستگاری نصیبمان بشود. رستگاری یعنی موفقیت، رستگاری یعنی پیشرفت، رستگاری یعنی سر افرازی، رستگاری یعنی همة خوبیها را انسان یک جا دریافت کند این رستگاری است. “قَد اَفلَحَ المُومِنُون” (المؤمنون/۱) مؤمنین رستگارند. آنقدر خدا درباره ی رستگارها مطلب فرموده و عقل انسان هم برای رستگاری خیلی اهمیت قائل شده و تمام خوبان عالم دنبال رستگاری هستند. خدا در این سوره ی مبارکه یازده تا قسم می خورد که رستگاری تنها بعد از تزکیه نفس است که “قَد اَفلَحَ مَن زَکّاها”(الشمس/۹). حالا هر کسی به اندازه ی فهمش، درکش، همتش، ارزش وجودی اش؛ چون مردم هر کسی دارای یک ارزشی هست یکی دائما دنبال رستگاری است، یکی گاهی به فکر رستگاری می افتد! امّا آنکه دائماً به فکر رستگاری است باید اول تزکیه نفس کند. تزکیه نفس هم خیلی روشن، نه اینکه فکر کنید یک کار فوق العاده ای است که ما کردیم! نه، مردم خودشان را کنار کشیده اند نه اینکه شما غیر مردم باشید! زمان ما یک زمانی است که متاسفانه” ظَهَرَ الفِساد فِی البَحرِ وَ البَر بِما کَسَبَت اَیدِی النّاس”(روم/۴۱) فساد در دریا و خشکی، در بیابان و در شهر فساد ظاهر شده! “یَملَاُ الاَرض قِسطاً وَ عَدلا بَعدَ مَا مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً” (بحارالانوار/ج ۵۱، ص ۷۱ )، الان “مُلِئَت ظُلماً وَ جَوراً “بزرگترها به کوچکترها، افراد دارای هوای نفس نسبت به دیگران اینها دارند ظلم می کنند؛ “یَملَاُ الاَرض قِسطاً وَ عَدلاً” حضرت بقیه الله ارواحنا فداه که تشریف می آورند دنیا را پر از قسط و عدل، فلاح و رستگاری می کنند “بَعدَ مَا مُلِئَت ظُلماً وَ جَورا”. این روایت را که انتخاب کردم و خواندم که “مَن کَانَ مِنَ الفُقَهاء”، فقیه یعنی فهیم، هر کسی می فهمد. شما فکر نکنید فقیهی که در کلمات خاندان عصمت و طهارت گفته شده حتماً مراجع تقلید منظورند! آنها شاهفردش هستند، آنها بزرگترین فردش هستند ولی شماها فهمیدید فقیهید. چی را فهمیدید؟ فهمیدید راه دین، انتخاب دین، انتخاب ترک گناه و انجام واجبات چیز خوبی است! فهمیدید که رستگاری در تزکیه نفس است می بینیم این را فقیه می گویند؛ در دنیا هم فقیه است در آخرت هم فقیه است در روایات هم دارد. اگر توانست صائن نفسش باشد یعنی یک استقامتی داشته باشد که بتواند خودش را نگه بدارد، در کجا خودش را نگه بدارد؟ یک پول زیادی بهش دادند گفتند ریشت را بتراش! بگوید نه! یک پول زیادی بهش دادند گفتند یک گناه کوچک بکن! می گوید نه! من با خدا تعهد بستم قرار داد بستم که گناه نکنم! از این مهمتر نمی شود! “اَلَم اَعهَد اِلَیکُم یَا بَنِی ادَم اَن لا تَعبُدِ الشَّیطان اِنَّهُ لَکُم عَدُوٌ مُبِین” (یس/۶۰) “وَ اَنِ اعبُدُونی” (یس/۶۱) همه تان بندگی من را بکنید! یک استقامتی در بندگی خدا باید داشته باشید” هَذا صِرَاطٌ مُستَقِیم” (یس/۶۱) شما استقامت داشته باشید، خودتان را در صراط مستقیم بیندازید که بحمدلله ما هر دو هفته یک مرتبه یک مرحله ای که دعوت می کنیم در تهران، خب اکثرتان دیده اید که انبوهی از دوستان جمع می شوند “هَذَا صِرَاطٌ مُستَقِیم”. بعد می فرماید که “صَائِناً لِنَفسِه، حَافِظاً لِدِینِه” انسان باید حافظ دینش باشد! دینش را حفظ کند. راه و روشش را حفظ کند. دین یعنی راه و روش، دین اسلام یعنی راه و روش اسلام، “حَافِظاً لِدِینِه” ارزش برای دینتان، برای خودتان قائل باشید. یک کلمه انحرافی حرف نزنید! یک کلمه خلاف وظیفه تان انجام ندهید. در پرانتز عرض کنم همین امشب در موقع نماز، اذان که می گویند اگر می توانید نمازتان را بخوانید، نمی توانید یک جا ساکت باشید، خانمها امشب حرف می زدند من خیلی ازشان متأسف شدم در موقع نماز، نماز نمی توانی بخوانی بعضی از خانمها ممکن است نخواسته باشند نماز بخوانند یک جا ساکت بنشینند! سکوت از دستورات اولیه صراط مستقیم است. صمت در روایات آنقدر آمده که انسان تعجب می کند. علتش هم این است که زبان دروغ می گوید، غیبت می کند، زبان ممکن است زبان سرخ سر سبز می دهد بر باد! فکر نکنید که سر آدم را می آیند می برند! نه! سر ایمانش بریده می شود! یک کلمه غیبت می کند؛ یک جمله ایی بهتان عرض کنم انشالله حتما رعایت کنید و آن هم این است که غالبا آدمهای پر حرف زیاد مبتلا به غیبت، به دروغ می شوند چون حرف حساب آنقدر زیاد نیست که انسان یک سره حرف بزند، حرف حساب یک کلمه، دو کلمه بلکه فرمودند “اَلعِلمُ نُقطَهٌ کَثَّرُهَا الجَاهِلُون” (عوالی اللئالی/ج۴،ص۱۲۹) علم یک نقطه است، یک کلمه است جهال زیادش کرده اند. حالا این بحث ان قلت و قلت دارد. حرف حساب که این اندازه نمی شود! آن وقت غیبت می کنند، دروغ می گویند، با یک غیبت می بینند که کلی معنویاتشان از دستشان رفت! خودش هم نمی فهمد. به من زیاد مراجعه می کنند حتماً به جناب آقای گنجی هم مراجعه می کنند به سایرین هم مراجعه می کنند که ما چرا پیشرفت نمی کنیم؟! فکر نمی کنند یک غیبت، یک محزون کردن یک فرد این انسان را سالها عقب می اندازد! چون خدای تعالی می فرماید که “وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِينَ”‌ (مرسلات/۱۵‏) دروغگو وای بر او! “ویل”، خدای تعالی می فرماید که “وَلا یَغتَب بَعضُکُم بَعضا اَن یُحِبُّ اَحَدُکُم اَن یَاکُلَ لَحمَ اَخِیهِ مَیتاً فَکَرِهتُمُوه” (حجرات/۱۲) دوست دارید گوشت مرده ی برادر مؤمنتان را بجوید؟! این کار را نمی کنید! غیبت این طوری است. من غالباً، -شما هم این جوری باشید حتماً! که- وقتی یک کسی می آید به من می گوید که فلانی پشت سر شما بد گفت. قاعده اش چیست؟ بگویم عجب آدم بدی بود! من این را نمی گویم! من می گویم تو آدم بدی هستی! اِ محبّت کرده آمده گفته فلانی بد گفته پشت سرت! {آن طور می گویم} چون یا دروغ می گوئی یا راست می گویی؛ اگر راست می گویی نمامی! دو بهم زن به اصطلاح فارسی، اگر راست می گویی! اگر دروغ می گویی هم نمامی و هم دروغ گو! خانمها شما هم همین طور باشید. اِ فلانی پشت سر من حرف زده! می گوید بله. دیگر از اینجا دشمنی در دلش پیدا می شود و دعوا و ناراحتیها و حسادتها! عجیب است. شیطان هم کارش همین است، از همین الان تصمیم بگیرید که اگر یک نفر آمد گفت آقای فلانی پشت سر تو بد می گوید، تو چه کار کردی؟ تو آدم به این خوبی؛ تعریفت هم می کند آدم به این خوبی تو چه کردی که فلانی دارد پشت سرت حرف می زند! عکس العملتان همین باشد که من عرض کردم؛ بگویید تو فاسق {هستی} چون یا نمامی یا دروغگو و نمامی! و او را من ازش بدی ندیدم. من یک وقتی خدمت مرحوم آیت الله میلانی نشسته بودم یک شخصی آمد گفت آقا فلانی، عین همین، من این درس را شاید از همانجا یاد گرفتم، فلانی نسبت به شما جسارت می کند، چه می کند، روی منبر حرف می زند! ایشان فرمودند او را من تا حالا عادل می دانستم الان هم عادلش می دانم تو هم با این حرفت فاسقی! هیچ وقت حرف فاسق را بر علیه یک عادل من قبول نمی کنم. آدم باید این جوری باشد اگر آمد در جلویتان بد گفت “وَاِذَا خاطَبَهُمُ الجاهِلُون قالُوا سَلامَا” (فرقان/۶۳) باید با محبّت با او برخورد کنید. شماها غیر از دیگرانید، نه اینکه مثلاً شماها حالا پری باز کردید و آسمانی را گردش کردید، نه! شما اوّل به اصطلاح تعهّدتان با ما لااقل، این است که واجباتتان را انجام بدهید محرماتتان را ترک کنید؛ اینجور نیست! هر کدامتان توی دفترتان این کلمه نوشته نیست این دفتر را بیاورید ما اصلاحش کنیم. این تعهّد است و روی این حساب شما این امتیاز را به خاطر اینکه همه گنهکارند و شما طبق وظیفه تان عمل می کنید این امتیاز را دارید. بسیار خب پس انشاءالله کوشش کنید حواشی اش را درست کنید، مکروهات. حرف زدن زیاد نداشته باشید، سکوت کنید! در موقع نماز همه تان نمازخوان باشید، در موقع عبادت همه تان عبادت بکنید. دستوراتی که به شما داده می شود در هر کدام از این مراحل، این مراحل اقتباس از روایت است همین روایت که معروف است “مَن کانَ مِنَ الفُقَهاء صائِناً لِنَفسِه” استقامت است، “حَافِظاً لِدِینِه” صراط مستقیم است، “مُخالِفاً لِهَوی” جهاد با نفس است، “مُطِیعاً لِاَمرِ مَولاه” عبودیت است. مرحله ی محبّت را چرا اینجا نگفته اند؟ چون خیلی ها اهل محبّت نیستند ولی این راه را با همین مراحل می توانند جلو بیایند، محبت هم باید باشد چون اگر با محبت انسان جلو برود خیلی کارش زودتر پیشرفت می کند ولی خب همه اهل محبت نیستند. انشاءالله اگر این طوری شدید یعنی این مراحل را طی کردید خودتان را رساندید به مرحله ی عبودیت و خودتان فهمیدید که بنده ی رسمی خدا هستید، آخر گاهی در ادارات هم هست که بعضی ها کارمند قراردادی اند بعضی ها کارمند رسمی هستند. یک چند سالی که کار می کنند خیلی هم خودشان را خوب نشان می دهند خیلی آدمهای خوبی هستند اینها می شوند کارمند رسمی، رسمی شان می کنند. کارمند رسمی دیگر در این اداره و آن اداره، این یکی آن یکی سر نمی زند! رسماً تا وقتی هم که بازنشست هم می شود در همین اداره هست. دیگر مثلاً کارمند شهرداری نمی رود یک روز هم برای فرمانداری کار بکند! می گوید اینجا من کار می کنم. حالا برای شیطان کار کردن اصلاً از این مثال هم دور است شهرداری و فرمانداری بالاخره مال یک مملکت است، مال یک دولت است. آن وقتها که جنگ بود من می گفتم اگر یک سرباز ایران برود برای صدام کار بکند یک روز! {وقتی} برگردد او را اعدامش می کنند. اگر خدای نکرده ما برای شیطان “اِنَّهُ لَکُم عَدُوٌ مُبِین”(البقره/۱۶۸و۲۰۸- الانعام/۱۴۲- یس/۶۰- الزخرف/۶۲) هم دشمن خداست وهم دشمن خودتان. شما یک دفعه هم کار بکنید، این مراحل را که انشالله طی کردید در مرحله بندگی، برگردید وقتی رفتید طرف شیطان برگردید خدا مهربان است ولی حق دارد که ما را اعدام کند! همین طوری که می بینید حتّی به اصطلاح حکومت اسلامی هم همین جور است، تو یک روز رفتی آن طرف چه کار کنی؟! چرا گوش به حرف صدام دادی؟! -می گویند دیگر!- تو اهل این مملکتی! تو سالک الی الله ای! تو بنده ی خدائی! تو پیرو خاندان عصمتی! باشیطان چه کار داشتی؟! چرا رفتی؟! می شود. منتها خدا مهربان است، بیشتر {عذاب} بشر را گذاشته برای آخرت، آن عذابهایی که در قرآن وعده فرموده آنها هست. اگر خوب کار کردید که انشاالله امیدوارم و از حضرت بقیة الله می خواهم همین امشب هم می خواهم که همه ی شما به اینجایی که می گویم برسید. اینجا کجاست؟ اینکه انشاالله از خدا بخواهید که “وَجعَلنا لِلمُتَّقِینَ اِماما”(فرقان/۷۴)؛ به به همه تان استاد متقین باشید! “وَعِبادُ الرَّحمن الَّذِینَ یَمشُونَ عَلَی الاَرضِ هَونا” (فرقان/۶۳) تا می رسد به آنجا که اینها تقاضا می کنند که خدایا ما را برای این آدمهای خوب،- متقین همین کسانی هستند که واجباتشان را انجام می دهند محرماتشان را ترک می کنند- ما را رهبر و راهنما قرار بده! ما اینها را به طرف تو دعوتشان بکنیم “وَمَن اَحسَنُ قَولاً مِمَّن دَعی اِلَی الله” (فصلت/۳۳) چه کسی بهتر است در سخن، از کسی که مردم را به سوی خدا دعوت می کند! پیغمبر اکرم نشسته علی بن ابیطالب در مقابل، می دانید دو تا بزرگ حرف بزرگ با هم می زنند! دو تا مرجع تقلید نمی آیند راجع به مثلاً فرض کنید که حالا در مملکت چه کسی وزنه را بهتر برداشت بلند کرد، این حرفها را که دو تا مرجع تقلید با هم نمی زنند، تا چه برسد به پیغمبر و علی بن ابیطالب حرف بزرگ را از این بزرگان باید شنید. فرمود: “یا علی لَأَنْ یَهْدیَ اللهُ بِکَ رَجُلاً ” ( کافی/ ۵،ص۲۸، ح ۴ )یک نفر به وسیله ی تو هدایت بشود بهتر است برای تو از دنیا و آنچه در دنیا هست که از طلا و نقره باشد که در راه خدا انفاق کنی! نه اینکه حضرت امیر که طلا و نقره ی دنیا را نمی خواهد، فرمود: “یا دنیا طَلَّقتُکَ ثَلاثاً”( نهج البلاغه/ حکمت ۷۷) اصلا رها کرده دنیا را، “غرِّ غَیرِی” از دنیایی که در راه خدا هم داده بشود ارزشش کمتر است تا اینکه یک نفر را هدایت کنی! شماها افتخار نمی کنید که اولا انشاء الله به آن مرحله و به آن مقام برسید و باید هم انجام بدهید، همه ی جاه طلبیها، همه ی حسادتها، همه ی تفرقه ها را کنار بگذارید و خودتان را بسازید، بنده ی واقعی خدا بشوید، آن وقت حجه بن الحسن ارواحنا فداه فرمود: “فَلِلعَوامِ اَن یُقَلِّدوه” اگر کسی تزکیه نفس بکند و بفهمد، -البته ظاهرش مال مرجع تقلید است در احکام ولی در مسئله ی تزکیه نفس هم هست- مردم باید بیایند از شما پیروی کنند؛ اگر پیروی کردند نجات پیدا می کنند، اگر پیروی نکردند نجات پیدا نمی کنند. انشاءالله همه ی شما موفق باشید. من هم دعایتان می کنم و هم انتظار این را دارم که یک یکتان، کوچک و بزرگ انشاالله به جایی برسید که دست دیگران را بگیرید و از مهلکه نجات بدهید من دوستانی دارم که خودشان، خانواده شان و هر که به دستشان آمده و حرفشان را گوش کرده، چون مردم بر سه قسم تقسیم می شوند یک عده همین الان مرده اند بوی تعفنشان هم بلند شده، واقعاً ها! مرده ایی که وسط افتاده بو می دهد افرادی هستند که از خواب غفلت که بیدار نمی شوند هیچ! مرده هستند؛ گوش به حرف قرآن، خاندان عصمت نمی دهند، اصلاً نمی فهمند. خدا در قرآن می فرماید که “اِنَّکَ لا تُسمِعُ المَوتَی” (نمل/۸۰- الروم/۵۲) تو به مرده که نمی توانی چیزی را بشنوانی! خب یک عده مرده هستند بوی تعفن هم می دهند؛ تعفنشان هم همان حسادتشان است، همان جاه طلبیشان است، همان مسائل مختلفی است که مردم آزاری می کنند به وسیله ی آن تعفن. یک عده هم خوب خوابند، در خواب غفلتند. علامت مرده و خواب این است که خواب را یک خورده تکانش که می دهی یک خورده که داد بالای سرش بزنی بیدار می شود ولی مرده بیدار نمی شود این علامتش است. اگر یک کسی را نصیحتش کردی گفت برو، بدانید این مرده است رهایش کنید. اینها را از خواب غفلت بیدار کنید خوابها را! این وظیفه ی همه شماست و علاوه بر این وقتی بیدار شد از خطراتی که او را تهدید می کند نجاتش بدهید. برادر مسلمان شماست “اِنَّمَا المُومِنُونَ اِخوَه” (حجرات/۱۰) راهنمائی اش کنید نجاتش بدهید که الحمدلله حالا چون در زمان انشاءالله ظهور صغری یا اصغر زندگی می کنیم عده ی زیادی از خواب غفلت بیدار شده اند مثل شماها که بحمدالله موفقید. امیدواریم که خدای تعالی به همه ی شما کمک کند و همه ی شما را یاری کند و همه ی شما را به کمالات روحی برساند و از حضرت بقیه الله ارواحنا فداه می خواهیم که تمام زحمات شما را، خدای تعالی و حضرت بقیه الله اجر عنایت کند و موفقیتتان روز به روز بیشتر بشود. (خلاصه ما هر چه هم صحبت کردیم ببخشید وقتتان را گرفتیم) انشالله کوشش کنید که در مراحل تزکیه نفس جدی باشید. نسئلک اللهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحب الزمان یا الله یا الله یا الله یا رحمن و یا رحیم یا غیاث المستغیثین عجّل لولیّک الفرج. عجّل لمولانا الفرج. خدایا همه ی ما را از یاران و اصحاب خوب امام زمان قرار بده. پروردگارا این جمع را هر چه زودتر به کمالات روحی موفق بفرما. توفیق تزکیه ی نفس کامل به همه ی ما مرحمت بفرما. خدایا مریضهای اسلام شفا مرحمت بفرما. مریضهای منظور شفای کامل مرحمت بفرما. امواتمان غریق رحمت بفرما. مرحوم آقای ایمانی را غریق رحمت بفرما. خدایا شهدایمان با شهدای کربلا محشور بفرما. امام راحلمان غریق رحمت بفرما. عاقبتمان ختم بخیر بفرما.وعجّل فی فرج مولانا صاحب الزّمان.

لینک دانلود ویدیو : 

کلیک راست و ذخیره

 
 

جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید

سوره مبارکه حمد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۱﴾

به نام خداوند بخشنده مهربان (۱)

اَلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾

تمام ستایشها، (تمام کرنشها، تمام بندگیها و تمام شکرها) براى خداوندى است که پرورش دهنده (و تربیت‏ کننده و مربّى جهان و اهل جهان و به خصوص مردم جهان و بالأخره مربّى) جهانیان است. (۲)

اَلرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳﴾

خدائی که به هر کسی و به هر چیزی از روی مهربانی، حیات و هستی و سایر نعمتهایش را بخشیده و نسبت به مؤمنین شدیدا مهربان و به آنها لطف خاصّی دارد. (۳)

مَالِكِ  يَوْمِ الدِّينِ ﴿۴﴾

خدائى که مالک و صاحب اختیار و فرمانده کلّ در عالم آخرت و روز جزا است (و جز او کس دیگرى مگر به اذن او نمى ‏تواند در امور مردم دخالت کند). (۴)

إِيَّاكَ نَعْبُدُ …

خدایا تنها تو را می پرستیم و بندگی می کنیم…

برداشت از آیات ۱ تا ۵

مرحله عبودیت 

از این آیات استفاده می شود که پروردگار متعال، صاحب، مالک و مربی تمام عوالم وجود است و همیشه دست در کار است. او به همه مخلوقاتش مهربانی می کند که با تکرار کلمه “الرحمن” این معنی را به ما فهمانده است، به مؤمنین و کسانی که راه تزکیه نفس را پیموده اند مهربانی خاصی دارد و آنها را از راهنمائی های خاصی برخوردار می کند که با تکرار کلمه “الرحیم” در این سوره این معنی را به ما می فهماند و انسان باید در مراحل تزکیه نفس قدم بردارد تا مشمول این مهربانی خاص واقع گردد و سپس زمینه عبودیت کامل که جز خدا را نپرستد و بنده رسمی خدا بشود و از شیطان و نفس امّاره بالسوء نجات پیدا کند، بوجود آورد که از کلمه “ایّاک نعبد” استفاده می شود.

وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿۵﴾

و تنها از تو کمک می خواهیم. (۵)

برداشت از آیه ۵

مرحله استقامت و اعتماد به نفس

یکی از مراحل تزکیه نفس استقامت است و یکی از ارکان استقامت اعتماد به نفس است، یعنی انسان به غیر از خدای تعالی به هیچ کس و به هیچ چیز تکیه نکند. و لذا پروردگار متعال در قرآن فرموده و در هر نماز به ما دستور داده که بگوییم «اِیّاکَ نستَعین» یعنی تنها از تو کمک می خواهیم. و به هیچ کس مستقلاً اعتماد و تکیه نمی کنیم و اگر کسی این جمله را مکرر بگوید و اعتقاد به آن پیدا کند به مقام استقامت، ثبات و پایداری کامل می رسد.

اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿۶﴾

ما را به راه راست و صراط مستقیم هدایت کن. (۶)

صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ، غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ ﴿۷﴾

(منظور) راه کسانى (است) که به آنها نعمت داده اى (و مورد لطف خاصّ خود قرارشان داده اى) نه آنهائى که مورد غضب تو قرار گرفته و نه آنهائى که گمراه شده اند. (۷)

برداشت از آیات ۶ تا ۷

مرحله صراط مستقیم

هدایت تنها در دست خدا است، زیرا او علم مطلق است، جهل در او راه ندارد و لذا مطلقاً او است که همه چیز و همه کس را هدایت می کند و هدایت کامل به دست او است.
راه راست آن راهی است که هیچ اشتباهی در آن وجود نداشته باشد و قطعاً و یقیناً انسان را به کمالات روحی برساند، آن چنان که خدای تعالی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و ائمّه اطهار علیهم السلام را هدایت فرموده و به آنها این نعمت را ارزانی داشته ولی گمراهان، معصیت کاران و منحرفان که مبغوض خدا هستند از هدایت الهی برخوردار نبودند و ما هم طالب آن نیستیم که خدای تعالی راه انحرافی آنها را پیش پای ما بگذارد، لذا از خدا می خواهیم که ما را به آن طرف راهنمایی نفرماید و ما را به حال خودمان وانگذارد.

توضیح کامل تر سوره مبارکه حمد

 برگرفته از کتاب توضیح آیات قرآن کریم 

 

«توضیح بسم اللّه الرّحمن الرّحیم»

«اسم» در لغت و روایات به معنای نشانه است [۱] که در عربی آن را «آیه» هم می گویند. بنابراین «اسم اللّه» به معنی نشانه خدا است که بوسیله آن نشانه، خدای تعالی شناخته می شود [۲] و به این معنی، نشانه ها و آیات خدا بر دو قسم اند:

اوّل: مخلوقات خدای تعالی هستند. یعنی در هر چیزی نشانه ای از قدرت و موجودیّت پروردگار متعال وجود دارد.

دوّم: اسم ها و نشانه های لفظی خدای تعالی مثل «رحمن» و «رحیم» است که تا حدود ۹۹ اسم از این قبیل برای خدای تعالی ذکر شده که آنها معرّف صفات ذات و صفات افعال خدای تعالی اند. و اگر کسی آنها را کاملاً بفهمد و بداند و بشناسد خدای تعالی را شناخته و کسی که خدا را بشناسد وارد بهشت می شود.

و نیز «اسم» به معنی رفعت و بلندی شأن و مقام صاحب اسم است. بنابراین «بسم اللّه» به معنی کمک گرفتن از مقام و شأن و عظمت خدای تعالی است.

و «باء» بسم اللّه به معنی استعانت است.[۳]

یکی از نشانه ها و نامهای خدای تعالی «اللّه» است. این نام شامل همه اسماء و صفات الهی می گردد. یعنی وقتی می گوئیم «اللّه»، در حقیقت همه صفات الهی را منظور نموده ایم و معنی «اللّه» یعنی ذاتی که از وهم ها و دلائل علمی و عقلی پوشیده است و همه عقول در وصف ذات او متحیّر و سرگردانند.

«رحمن» به معنای بسیار مهربان است. چون خدای تعالی به تمامی مخلوقات خود اعمّ از کافر و مشرک و مسلمان بخشندگی دارد و به آنها مهربان است، به آنان روزی می دهد و آنها را زنده نگه می دارد و سائر نعمتهای مادّی را به آنها عنایت می کند.

«رحیم» به معنای بسیار بسیار مهربان ولی تنها نسبت به مؤمنین و آنهائی که در راه کمالات قدم برداشته اند، است. آنان از مهربانی و محبّت خاصّی از جانب خدای تعالی برخوردارند که عمده آن هدایت خاص است. چنانکه فرموده: «وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا».[۴] یعنی کسانی که در راه ما کوشش کنند ما آنها را به سوی راه های سعادت هدایت می کنیم.

بنابراین معنی «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» این است که استعانت و کمک می جوئیم از نام خدا، آن خدائی که به همه مخلوقات، مهربانی می کند و به آنها وجود و حیات و رزق می دهد و همه آنها از حیات عامّه پروردگار می توانند استفاده کنند و نسبت به مؤمنین در هدایتشان و دستگیری از آنها در دنیا بی نهایت مهربان است و در آخرت آنها را در بهشت جاودان متنعّم خواهد فرمود.

بدون تردید «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» آیه ای از آیات سوره حمد است.[۵] و مستحب است که در نمازهای اخفاتیّه بلند گفته شود.[۶]

خدای تعالی سوره های قرآن و بلکه هر کلامی را با محبّت و مهربانی خاصّی شروع کرده و هر انسانی را چه مسلمان و مؤمن باشد و یا کافر و فاجر، مورد محبّت خود قرار داده است. زیرا خدای تعالی «رحمن» است یعنی به عموم مردم محبّت دارد و به آنها حیات و وجود و روزی و سلامتی و سائر نعمتها را عنایت فرموده. و «رحیم» است یعنی به مؤمنین مهربانی خاصّی که بیشتر مربوط به هدایتشان هست دارد. و بالأخره می فرماید: «وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ» [۷] یعنی رحمت من شامل همه چیز و همه کس می شود. و تمام سوره های قرآن را با «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» شروع کرده و خود را به این اوصاف معرّفی نموده است. و علاوه، برای آنکه این مهربانی را به همه مردم اعلام کند، ثوابهای زیادی برای خواندن این آیه شریفه یعنی «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» در شروع کارها، در دفع مرضها، در رفع شیاطین و بیچارگی ها قرار داده است.

علی بن ابیطالب علیه السلام در کلاهی که برای پادشاه روم فرستاد «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» را در کاغذی نوشت و در آن کلاه جاسازی کرد و به این وسیله مرض صداع او را رفع فرمود و او را مسلمان نمود.

خالد بن ولید که با لشگری در زیر «حصن حیره» فرود آمده بود، با گفتن «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» زهر مهلک را خورد و در او اثر نکرد.

رسول اکرم  صلی الله علیه و آله فرمود: هر کس «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» را بخواند خدای تعالی به هر حرفی چهار هزار حسنه به او می دهد و چهار هزار سیّئه را از نامه اعمالش محو می کند و چهار هزار درجه، او را بالا می برد.

و نیز از پیغمبر اکرم  صلی الله علیه و آله بوسیله ابن عبّاس نقل شده که فرمود: معلّمین بهترین خلق خدا بعد از پیامبرانند. زیرا وقتی معلّم، قرآن را به کودک تعلیم می دهد، در همان اوّل که «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» را به او یاد می دهد، خدای تعالی او و آن کودک و پدر و مادرش را از آتش جهنّم نجات می دهد.[۸]

ابن مسعود می گفت: هر که می خواهد از نوزده شعله آتش جهنّم نجات پیدا کند «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» را بگوید. زیرا هر حرفی از نوزده حرف «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» سپری است برای دفع یکی از شعله های آتش جهنّم.[۹]

پیغمبر اکرم  صلی الله علیه و آله فرمود: هر کاری که اهمیّتی داشته باشد و با گفتن «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» شروع نشود در وسط قطع و بریده می گردد و اگر کسی در اوّل غذا خوردن «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» نگوید، شیطان (و یا چیزهائی که ممکن است به او ضرر برسانند از قبیل میکروب های مضر و غذاهای فاسد) در غذای او شرکت می کنند.[۱۰]

بنابراین باید خدای به این مهربانی را دوست داشت و از روی محبّت او را بندگی کرد.

«توضیح الحمدللّه ربّ العالمین»

«حمد» به معنای ستایش کردن است، ستایش خدائی که کارهای خوبی را به خاطر مهربانی و محبّت به مخلوقش انجام داده است.

«الحمدللّه» به معنی تمام ستایش و همه ستایش است که باید برای خدای تعالی باشد، زیرا هر چه به انسان نیکی می رسد اصل و ریشه اش از خدا است.

«ربّ» به معنای مالک و صاحب چیزی است که آن را تربیت می کند و چون خدای تعالی مربّی و خالق و مالک همه اشیاء است و همه چیز یا تکوینا و یا تشریعا تحت تربیت او است، اگر این کلمه بی قید و شرط گفته شود فقط بر خدای تعالی اطلاق می گردد و این نام را نمی توان بر کس دیگری به عنوان اسم گذاشت، ولی اگر اضافه به چیزی بشود مثل آنکه بگوئیم فلانی ربّ من است یا پدر و مادر ربّ فرزندانشان می باشند، صحیح است.[۱۱]

در قرآن مجید ۳۸ بار کلمه «ربّ العالمین» در آیات مختلف ذکر شده و همه جا منظور خدای تعالی بوده است و کلمه «ربّ» ۱۳۰ بار در قرآن ذکر شده در اکثر آنها بر خدای تعالی اطلاق شده است. ولی ممکن است بگوئیم که چون خدای تعالی هر کاری را با اسبابش انجام می دهد [۱۲] و وسیله تربیت مخلوق، ارواح مقدّسه اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اند به یک معنی به آنها هم می توان این کلمه را اطلاق کرد و آنها را مربّی و ربّ جهانیان دانست.

«عالَم» (به فتح لام که جمعش عالمین است) به معنی زمان یا حالات جمعی از موجودات زنده است. مثلاً می گویند: عالم ارواح، یا عالم قیامت، یا عالم دنیا، یا عالم ذر، یا عالم حیوانات. وقتی بنده خدائی به مقام سلامت نفس می رسد و دارای قلب سلیم می شود، متوجّه این نکته می گردد که همه عالم هستی تحت تربیت ذات مقدّس پروردگار است، و او است که همه موجودات عالم وجود را طبق نظام خاصّی در محلّ خود قرار داده. و هر کدام را برای هر چه خلق کرده به کار خود مشغول نموده و تمام موجودات از فرمان او تبعیّت می کنند و کار خود را انجام می دهند و هیچ کدام کوچکترین نافرمانی در مقابلش ندارند و فقط در این میان چون بنی آدم را گرامی داشته و به او احترام گذاشته و او را باصطلاح انسان خلق فرموده و به او عقل و اختیار داده، انتخاب را به عهده او گذاشته است. ولی بسیار اصرار دارد که انسان برای موفّقیّت خودش، برای کسب کمالاتش، برای آنکه او از تحت تربیت پروردگارش خارج نشود و با سائر مخلوقات خدا هماهنگ باشد و از دائره نظام خلقت بیرون نرود و به کمالات روحی و مقام خلیفه اللّهی برسد. زیرا اگر بیرون رفت و به کمالات روحی نرسید و از نظام خلقت خارج شد، دیگر حتّی از حیوانات که تحت تربیت تکوینی الهی هستند پست تر است که فرموده: «اُولئِکَ کَالاَْنْعامِ بَلْ هُمْ اَضَلُّ» [۱۳]. لذا انسان باید همیشه بخصوص در مقابل نعمتهای الهی بگوید: «الحمد للّه ربّ العالمین» تا بوسیله این جمله کم کم خود را به طرف ستایش پروردگار و هماهنگ شدن با نظام خلقت بکشاند و بنده خدا گردد.[۱۴] گفته شده که حضرت نوح وقتی غذا می خورد می گفت: «الحمدللّه ربّ العالمین» و وقتی می نشست می گفت: «الحمدللّه ربّ العالمین» و بالاخره با هر کاری این جمله را تکرار می کرد. لذا خدای تعالی درباره اش فرمود: «اِنَّهُ کانَ عَبْدا شَکُورا» [۱۵].

بنابراین یکی از بزرگترین موضوعات معرفتی برای بشر این است که مربّی اصلی و حقیقی خود را بشناسد و خود را به او نزدیک کند و همه چیز را از او بداند و در مقابل همه نعمتهای الهی شاکر باشد تا جائی که بوسیله عبادت و بندگی به مقام قرب او برسد و او را با چشم دل ببیند و با او انس بگیرد و دست توانای او را در همه کار مؤثّر بداند. زیرا خدای تعالی بشر را بر این حقیقت یعنی آشنا شدن با مربّی خود خلق فرموده و نباید دیگری را برای خود مربّی تصوّر کند.

«توضیح الرّحمن الرّحیم»

«الرّحمن الرّحیم»، معنی و توضیح این دو کلمه ذکر شد و از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده که فرمود:

پروردگار جهانیان رحمن است، زیرا به ما افراد بشر روزی می دهد و رحیم است، یعنی به ما مهربانی فرموده، زیرا دین به ما داده و دنیا و آخرتمان را تأمین نموده، دین سهل و آسانی را به ما لطف کرده و او به ما مهربانی خاصّی فرموده، زیرا ما را از دشمنان خدا و دشمنان خودمان ممتاز فرموده است.[۱۶]

«توضیح مالک یوم الدّین»

«مالک» به معنی صاحب اختیار است. خدای تعالی مالک است چون خالق موجودات است، و در بعضی از قرائتها «مَلِکِ» خوانده شده و از امام صادق علیه السلام نقل شده که آن حضرت این کلمه را در سوره حمد، «ملک» می خوانده اند و «ملک» به معنی شاهنشاه و سلطان السلاطین و راهنما و رهبر و کسی که بر رعیّت فرمانروائی می کند، می باشد.[۱۷]

«یوم» به زمان بین طلوع خورشید تا غروب خورشید می گویند و نیز به روزگار خوب و زمانهای سعادت زا گفته شده است. روز قیامت را از این جهت «روز» گفته اند که خدای تعالی با مهربانی و عفو و گذشت جزای اعمال مردم را می دهد و آن روز بهترین اوقات زندگی بشر را تشکیل می دهد.

«دین» به معنی جزا و حساب آمده است ولی در حقیقت کلمه «دین» به مجموعه قوانینی که یا از جانب خدای تعالی آمده و یا به او نسبت داده اند گفته شده، «لَکُمْ دینُکُمْ وَلِیَ دینِ».[۱۸] (یعنی دین شما مال خودتان و دین من هم مال خودم) و چون به کفّار که قوانین خودساخته شان را به خدا نسبت می دادند، خدای تعالی آن را دین گفته، پس می شود به دینهای خودساخته کلمه دین را اطلاق کرد. و چون روز قیامت روزی است که هر کسی را مطابق دین و عمل او به مجموعه قوانین الهی جزایش می دهند و در حقیقت در آن روز فقط دین هر کسی مطرح و محور است، روز قیامت را روز دین و یا «یوم الدین» گفته اند.

«خدای مهربان مالک روز جزا است»

در تفسیر آیه شریفه «مالک یوم الدّین» که باید از مجموعه روایات و آیات قرآن استفاده شود، به این نتیجه می رسیم که خدای تعالی بعد از آنکه خود را چهار مرتبه در این سوره مبارکه، به عنوان مهربان و بخشنده و رحمن و رحیم یاد کرده، می گوید که او مالک و صاحب اختیار «روز دین» است. آن روز با اهمیتی که خودش در سوره انفطار خطاب به رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده: تو نمی دانی روز دین چه روز پر اهمیّتی است. باز هم نمی دانی که روز دین چه روز پر اهمیّتی است. آن روز هیچ کس مالک چیزی نیست و تمام امور به طور کلّی در دست خدا است.[۱۹]

بنابراین آیه شریفه فوق این نوید را به مسلمانان می دهد، خدای مهربانی که در دنیا حتّی به کفّار مهربان و بخشنده بوده و به آنها حیات و سلامتی و روزی داده، مالک و صاحب اختیار روز دین است، و او جزادهنده است، کارها در دست او است و او است که در آن روز صاحب اختیار است. به عقیده اولیاء خدا و اهل معرفت امیدوار کننده ترین آیه ای که در قرآن هست، آیات اوّل سوره مبارکه حمد است. زیرا خدا با آن سابقه مهربانی که در دنیا نسبت به مخلوقش داشته چگونه ممکن است در قیامت آن مهربانی را ترک کند و بندگانش را عذاب نماید؟

امام صادق  علیه السلام وقتی سوره حمد را تلاوت می فرمود، این کلمه یعنی «مالک یوم الدین» را بی حساب تکرار می نمود.[۲۰] و امام سجّاد آن قدر این آیه را تکرار می فرمود که نزدیک بود (از شوق) روحش از بدنش خارج شود.[۲۱] آری چه چیز از این بهتر که وقتی انسان سر از خاک قبر بر می دارد و در قیامت حاضر می شود، با خدای مهربان و عفوّ و غفور روبرو شود و ببیند که تمام اختیار در دست آن دوست قدیمی و آن محبوب با وفا و صمیمی است؟ او مزدها را چندین برابر می دهد و از گناهان می گذرد و همه را مورد عفو و بخشش خود قرار می دهد و کسی حقّ چون و چرا ندارد که فرموده: «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ اَسْرَفُوا عَلی اَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللّهِ اِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعا» [۲۲] یعنی ای بندگانی که بر ضرر خود از نظر گناه زیاده روی کرده اید از رحمت خدا مأیوس نشوید، زیرا خدا همه گناهان را می آمرزد.

«توضیح ایّاک نعبد و ایّاک نستعین»

«ایّاک نعبد» به معنی این است که خدای تعالی به بندگانش فرمود: بگوئید تنها تو را عبادت و بندگی می کنم.

معنی بندگی در حقیقت گوش به فرمان بودن و اطاعت کردن است و چون ممکن است انسان گوش به فرمان چند فرمانده از قبیل شیطان و نفس امّاره بالسّوء باشد، خدای تعالی در این جمله فرموده بگوئید: تنها تو را بندگی می کنیم و از دیگری اطاعت نمی کنیم.

مقام عبودیّت و بندگی آن قدر با ارزش است که خدای تعالی در قرآن علّت خلقت جنّ و انس را عبادت و بندگی که وسیله رسیدن به مقام خلیفه اللّهی است، می داند و می فرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونِ».[۲۳] ما جنّ و انس را جز برای فرمانبرداری و عبادت خلق نکرده ایم.

«ایّاک نستعین» به معنی این است که خدای تعالی به بندگانش فرموده بگوئید: تنها از تو کمک و یاری می جوئیم و از غیر تو کمکی نمی خواهیم.

«بنده رسمی خدا بودن»

آری؛ مسلمان نمازگزار، مسلمان معتقد، مسلمانی که سوره حمد را از اوّل تا به این آیه شریفه یعنی «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» خوانده و خدای تعالی را به مهربانی و عظمت یاد کرده، آن قدر معرفتش بالا می رود که می گوید: «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین»، یعنی من کجا می توانم خدای به این خوبی را بگذارم و کس دیگری را بندگی کنم؟ من چگونه می توانم از خدای به این مهربانی و با آن قدرت و عظمت دست بکشم و از موجودات ضعیف و ناتوانی که آنها مانند خودم هستند کمک بگیرم؟! نه! این کار عقلائی نیست. من تنها و تنها از خدای عزیزم، از خدای مهربان و محبوبم یاری می جویم و تنها و تنها او را بندگی می کنم و بنده رسمی او می شوم. من اگر با استقامت و جدیّت بنده رسمی خدا باشم و کس دیگر را جز او نشناسم خدای تعالی مرا در کنف حمایت خودش حفظ می کند و نمی گذارد شیطان بر من مسلّط شود. زیرا خودش به شیطان خطاب فرموده که: «اِنَّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ».[۲۴]

آری چنانکه گفتیم در قرآن کریم مسأله عبودیّت مهمترین هدف از خلقت جنّ و انس بوده که فرموده: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاِْنْسَ اِلاّ لِیَعْبُدُونِ» [۲۵] ولی واضح است که در حقیقت، عبادت به تنهائی نمی تواند اصل هدف در خلقت بشر باشد بلکه عبادت، تنها وسیله رسیدن به هدف خلقت است و هدف خلقت، «خلیفه اللّه» شدن و رسیدن به کمالات انسانی و متّصف شدن به صفات الهی است. وقتی انسان به این هدف از خلقت رسید متوجّه می شود که تنها و تنها کسی که ممکن است او را صددرصد کمک کند خدای تعالی است. لذا می گوید: «ایّاک نعبد وایّاک نستعین»؛ یعنی تنها تو را عبادت می کنیم و تنها از تو یاری می جوییم. و همچنین اگر انسان بتواند اعتماد به خدا در تمام امور پیدا کند و از همه مخلوقات سلب اعتماد نماید و تنها از او یاری بجوید و به او متّکی شود، سعادت دنیا و آخرت را دریافت کرده و حزن و ترسی از چیزی ندارد و از اولیاء خدا می شود که خدای تعالی در سوره یونس آیه ۶۲ می فرماید: «اَلا اِنَّ اَوْلِیاءَ اللّهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ». یعنی آگاه باشید که اولیاء خدا نه ترسی دارند و نه حزنی دارند.

«توضیح اهدنا الصراط المستقیم»

«هدایت» یعنی راهنمائی صحیح و درست، در مقابل ضلالت و گمراهی و راهنمائی دروغ و غیر صحیح که انسان را به مقصد نمی رساند. و اگر اضلال به خدای تعالی نسبت داده شد، منظور همان هدایت نکردن و به حال خود واگذاشتن است.

معنی «اهدنا» این است که خدای تعالی به ما دستور می دهد که در مقام دعا و درخواست حوائج از پروردگار، در مرحله اوّل هدایت را از او بخواهیم و بگوئیم: خدایا ما را هدایت کن.

«صراط» به معنی راه، جادّه و گاهی این کلمه به روش و دین و نحوه زندگی و راه و روش فکری صحیح نیز گفته شده است.

«مستقیم» به معنی راست، بدون اعوجاج، دور از هرگونه افراط و تفریط است.

«هدایت الهی چیست؟»

بدون تردید هدایت الهی به دو بخش تقسیم می شود:

اوّل: هدایتی که بوسیله گفتارها و راهنمائیهای لفظی و مانند آن انجام می گردد؛ مثل فرستادن پیامبران علیهم السلام و نازل کردن کتابهای آسمانی و راهنمائیهای ظاهری که خدای تعالی همه مردم دنیا را به این وسیله به همه حقایق و سعادتها راهنمائی و هدایت کرده است.

دوّم: هدایتی که خدای تعالی کسانی را که به هدایت قبلی توجّه نموده و جزء مؤمنینی که مورد لطف الهی قرار گرفته اند بوده و رحیمیّت الهی شامل آنها شده و باید خدای تعالی بیشتر به آنها لطف کند و آنها را از شرّ راهزنان و شیاطین حفظ نماید، هدایت می کند.

و لذا در آیه «اهدنا الصّراط المستقیم»، این هدایت منظور است، این همان هدایتی است که خدای تعالی فرموده: «وَالَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا» [۲۶] یعنی کسی که در راه ما خود را به مرحله جهاد با نفس برساند و دست خود را از دست شیطان برهاند و تزکیه نفس نماید، ما او را به راه راست که متعلّق به ما است هدایت می کنیم و او را به کمالات روحی می رسانیم. پس این هدایت که در سوره حمد درخواست شده، هدایت قسم دوّم و هدایت خاصّ است. این هدایت همان هدایتی است که خدای تعالی پس از جهاد با نفس و گذراندن مرحله ششم تزکیه نفس که در جای خود ذکر شده است [۲۷] به انسان عطا می کند.

امّا «صراط مستقیم» که یکی از مراحل مهمّ تزکیه نفس است و در این سوره مبارکه خدای تعالی دستور فرموده که مسلمانان، هدایت به آن را از خدای تعالی درخواست کنند، از پر اهمیّت ترین موضوعات زندگی بشر است. زیرا در هر کاری حدّ وسط و درست و بدون افراط و تفریط آن پر ارزش است. و سپس از همه چیز مهمتر و پر ارزش تر، دین و عقائد و اخلاق انسان است که قطعا و به طریق اولی باید در صراط مستقیم باشد. تعیین این صراط مستقیم از قرآن به آسانی میسّر است. زیرا خدای تعالی در سوره یس می فرماید: «وَ اَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ» [۲۸] یعنی مرا عبادت کنید؛ این است راه راست. پس عبادت، یعنی انجام واجبات و ترک محرّمات، صراط مستقیم است. و این صراط مستقیم باید الگو و اسوه داشته باشد. لذا در سوره هود آیه ۵۶ از قول پیامبرانش می فرماید: «اِنَّ رَبّی عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»، پروردگارم بر راه راست است. پس صراط مستقیم در دین در مرحله اوّل آن چیزی است که خدای تعالی در قرآن و یا بوسیله رسول اکرم صلی الله علیه و آله از معارف و احکام بیان فرموده است. و باز رسولش را چون معصوم است به عنوان الگوی محسوس و چون آنچه خدا به او فرموده بیان می کند، او را صراط مستقیم و گفتارش را به عنوان راه و روش صحیح در سوره «یس» ذکر کرده و فرموده: «اِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلینَ * عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ» [۲۹] یعنی تو از فرستادگان الهی هستی و بر راه راستی. یعنی سخنانت، اعمالت و حتّی سکوتت الگو و اسوه است و باید مردم مسلمان به آنها اقتداء کنند. و نیز در این آیه همه مفسّران گفته اند که در مرحله سوّم منظور از صراط مستقیم، علی بن ابیطالب و ائمّه اطهار علیهم السلام اند. زیرا آنها معصوم و بیان کننده سخنان خدا و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اند. بنابراین هر عمل و دستور و عقیده و اخلاقی که با این الگو یعنی خدا و پیامبر و ائمّه اطهار علیهم السلام و کلمات و اعمال و عقیده و افکارشان تطبیق نکند از صراط مستقیم خارج است و اگر تطبیق کرد طبعا او را به مقصد می رساند (و ما بحث مفصّلی درباره صراط مستقیم در کتاب «سیر الی اللّه» چاپ ششم نموده ایم، به آنجا مراجعه نمائید).

«توضیح آیات تا آخر سوره حمد»

«نعمت» به معنی داشتن امتیازاتی از جانب پروردگار اعمّ از معنوی و مادّی و ضدّش بأس و تنگدستی و نداشتن امتیازات مادّی و معنوی است.[۳۰]

«غضب» به معنای شدّت داشتن و سخت بودن است. لذا سنگ سخت را «غَضْب» می گویند و غضب کردن به معنی سخت گرفتن و شدّت به خرج دادن و ملایمت نشان ندادن و شدّت عمل نشان دادن است.

و «مغضوب» به معنی کسی است که مورد شدّت و سختگیری دیگری واقع شده باشد.

«ضالّ» به معنی گم شده یا هلاک شده است. و معنی «ضالّین» ، گمشدگان و از راه حقّ و صراط مستقیم منحرف شدگان است.

«نعمت ولایت»

بدون تردید یکی از نعمتهای الهی که حتّی مایه تکمیل سائر نعمتهای پروردگار است، نعمت ولایت و داشتن امام و فرمانده معصوم و دور از خطا و اشتباه است که او از جانب پروردگار تعیین شده باشد و انسان را به سعادت راهنمائی کند و هیچ گونه اشتباهی نداشته باشد. و نیز بدون تردید، تنها دین مقدّس اسلام است که تا روز قیامت این نعمت را ارائه داده است. و تنها مذهب مقدّس شیعه است که متوجّه این نعمت عظیم الهی بوده و هر چه کسی یا گروهی به این نعمت نزدیکتر شود و از ولایت و امامت بیشتر تبعیّت کند، موّفق تر به سعادت خواهد بود. لذا در این آیه مبارکه خدای تعالی نحوه دعا کردن را به ما تعلیم می دهد و می فرماید این گونه دعا کنید: خدایا ما را به راه راست هدایت کن، راه کسانی که به آنها نعمت داده ای و آنها را از هرگونه انحراف و افراط و تفریط حفظ نموده ای، نه راه کسانی که به خاطر بی توجّهی شان به هدایت عامّه تو، مورد غضب واقع شده اند و نه کسانی که در اثر بی اعتنائی به سعادت خود، گمراه گردیده اند. کنایه از آنکه اگر کسی بخواهد موفّق به راه راست و تبعیّت از آن گردد باید حتما الگو داشته باشد و بدون راهنما و امام نمی تواند موفّق شود. لذا باید آن را از خدا بخواهد. و نفس خود را از غضب الهی بترساند. و بداند که اگر پروردگار او را به حال خود واگذار کند، او در میان گرفتاریها و جهالتها و مشکلات یافتن راه راست، حیران و سرگردان خواهد ماند و به هیچ وجه و هیچ وقت روی سعادت را نخواهد دید و مانند یهود و نصاری مورد غضب الهی و انحراف از حقیقت در دنیا و آخرت باقی خواهد ماند.

خدای تعالی در این سوره مبارکه که در هر نماز باید خوانده شود دستور داده و بلکه به لسان خود گفته که بشر باید بداند تمام کرنش و خضوع، مال خدائی است که مربّی همه است. لازمه تربیت صحیح برای هر مربّی این است که با مهربانی و بخشندگی تربیت را انجام دهد و همچنین لازمه تشویق بندگان به اطاعت و موفّقیّت به تربیت شدن این است که خدای مهربان با آن سابقه محبّت، به بندگانش اطمینان دهد که تمام اختیار در دست او است. کسی نمی تواند از او سلب اختیار کند. حتّی او به کسی اجازه نمی دهد که از اعمالش سؤال کنند [۳۱] و چون و چرائی نمایند. پس وقتی که بندگان خدا با مربّی مهربان، با مربّی بخشنده ای مثل خدای تعالی که رحمتش شامل همه می شود روبرو می گردند و او به آنها اطمینان می دهد که روز پاداش تمام اختیار در دست من است و من به طور کامل اجر و مزد همه را می دهم و تنها صاحب امتیاز آن روز منم، آنهائی که محبّت را می فهمند، با کمال اخلاص و از صمیم دل می گویند: ما هم تنها و تنها تو را عبادت می کنیم و صد درصد در اختیار توئیم. هر چه بفرمائی آن کنیم و بلکه از تو کمک می خواهیم تا ما را یاری نمائی و ما تنها از تو کمک می خواهیم و غیر تو را در بندگی و درخواست کمک نمی شناسیم، دست ما را بگیر و ما را از هرگونه انحراف و افراط و تفریط حفظ کن و در صراط مستقیم قرارمان بده و از هرگونه انحرافی که یهود و نصاری در دین داشته اند، ما را حفظ کن و ما را در سیر و سلوکمان، ما را در راه رسیدن به خودت یاری فرما.

آنچه از ائمّه اطهار علیهم السلام درباره این سوره مبارکه در ضمن روایات و سخنان حکیمانه شان نقل شده چند نکته عالمانه و عارفانه است:

«خواص سوره حمد»

اوّل: درباره فضائل این سوره مبارکه،

امام عسکری  علیه السلام فرمود: کسی که این سوره را با اعتقاد به ولایت محمّد و آل پاک آن حضرت علیهم السلام بخواند و در مقابل اوامرشان انقیاد داشته و به ظاهر این سوره ایمان داشته باشد، خدای تعالی به هر حرفی به او نیکی و خوبی عنایت می کند که آن نیکی بهتر از دنیا و آنچه در دنیا از اموال و خیرات دنیائی است می باشد و کسی که بشنود که قرائت کننده ای این سوره را می خواند، برای آن شنونده یک سوّم آنچه برای خواننده از ثواب هست، داده می شود. سپس امام عسکری علیه السلام فرمود: پس هر یک از شما هر چه بیشتر از این خوبی و نیکی که عنایت شده استفاده کنید. زیرا این بهره برداری غنیمت است که اگر غفلت کنید، از دستتان می رود که اگر این چنین شود حسرتش در دلتان باقی خواهد ماند.[۳۲]

امام صادق علیه السلام فرمود: اگر سوره حمد را هفتاد مرتبه بر مرده ای بخوانند و روح او به بدنش برگردد تعجّب ندارد.[۳۳]

و فرموده اند: سوره مبارکه حمد هفتاد مرتبه بر دردی خوانده نشده جز آنکه آن درد آرام شده است.[۳۴]

امام باقر علیه السلام فرمود: کسی را که سوره حمد از مرض نجات ندهد هیچ چیز او را شفا نخواهد داد.[۳۵]

در سوره حمد دو جمله هست که همان دو جمله ممکن است مایه شفای قلب و بدن انسان باشد و آن کلمه «رحمن و رحیم» و کلمه «ایّاک نعبد و ایّاک نستعین» است. یعنی اگر مریض هفتاد مرتبه (که شاید منظور، کثرت باشد یعنی زیاد) بگوید: خدا رحمن است، بخشنده است. خدای تعالی رحیم است یعنی مهربان است و پروردگار متعال را به این دو صفت و تأکید در مهربانی یاد کند، خدای تعالی به او هر که باشد ترحّم می کند. و او را از آن ناراحتی نجات می دهد. و همچنین وقتی مریض روحی یا بدنی مکرّر بگوید: «من تنها بنده تو هستم» و بنده آنچه دارد متعلّق به مولایش می باشد. و مولی قدرتمند باشد، یقینا او را از ناراحتی نجات می دهد و علاوه وقتی مریض می گوید: خدایا من تنها تو را عبادت می کنم و دیگر بندگی شیطان را نمی کنم و معصیت نمی نمایم، چون همه ناراحتیها در اثر معصیت بوجود می آید خدای تعالی او را می آمرزد و ناراحتیهائی که در اثر معصیت برایش پیش آمده برطرف می کند. و همچنین وقتی می گوید: «ایّاک نستعین» یعنی خدایا من تنها از تو یاری می خواهم و خدا را به یاری خود می طلبد و خدای تعالی هم چون او را متّکی به خود می بیند و می داند که او ملجأ و پناهی جز خدا ندارد به بنده اش توجّه بیشتری می کند و او را از امراض روحی و بدنی نجات می دهد.

«شکر نعمت»

دوّم: اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام فرموده اند: وقتی یک مسلمان سوره حمد را بخصوص در نماز تلاوت می کند، بعد از قرائت آن بگوید: «الحمدللّه ربّ العالمین». شاید کنایه از آن باشد که انسان در مقابل این نعمت که خدای تعالی به او اجازه داده دعا کند و بگوید: «اهدنا الصراط المستقیم …» و او را به بزرگترین راز موفّقیّت که صراط مستقیم است راهنمائی کرده، شاکر باشد و بگوید: «الحمدللّه ربّ العالمین». (چنانکه مستحب است بعد از قرائت سوره حمد در نماز جماعت مأموم بگوید: «الحمدللّه ربّ العالمین»).

«نماز معراج مؤمن است»

سوّم: اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام فرموده اند: نماز معراج مؤمن است.[۳۶] یعنی نماز، انسان را بالا می برد تا او را به خدا می رساند و موفّق به قرب او می شود و قوام نماز به سوره فاتحه الکتاب است که فرموده اند: نمازی که فاتحه الکتاب نداشته باشد نماز نیست. بنابراین فاتحه الکتاب، بُراق و مرکبی است که انسان را به معراج می برد و به خدای تعالی نزدیک می کند.

چهارم: پروردگار متعال در حدیث قدسی فرموده: «اعطیت لک و لامتک کنزا من کنوز عرشی، فاتحه الکتاب» یعنی من به تو ای رسول خدا و به امّتت گنجی از گنجهای بهشت که «فاتحه الکتاب» باشد عطا کردم. این گنج همان ثروت معنوی است که طلیعه قرآن است. و در قرآن بیان همه حقایق شده. و چیزی در آن فروگذار نگردیده است. بنابراین سوره فاتحه الکتاب برای یک فرد مؤمن بهتر از همه گنجهای عالم است.

پنجم: پروردگار متعال در قرآن فرموده: نماز، انسان را از فحشاء و منکر نهی می کند. شاید این به خاطر آن است که انسان در سوره فاتحه دستور دارد بگوید: «ایّاک نعبد»، یعنی متعهّد می شود که تنها خدا را بندگی کند. و از بندگی شیطان و نفس امّاره و مردم شیطان سیرت دوری نماید. و کسی که به این تعهّد عمل کند به هیچ وجه آلوده به منکرات و فحشاء نمی گردد.

 

[۱]      ــ فی مقدّمه تفسیر نهج البیان: «قال الاسم مشتقّ من السمه و هی العلامه فکانّه علامه لما وضع له».

[۲]      ــ قال الراوی سئلت الرضا علیه ‏السلام عن بسم اللّه؟ قال: قول القائل بسم اللّه ای اسم نفسی بسمه من سمات اللّه عزّ وجلّ وهو العبودیّه. قال: فقلت له: ما السّمه؟ قال: العلامه. بحارالأنوار جلد ۹۲ صفحه ۲۳۰ حدیث ۹٫ 

عن الصادق علیه ‏السلام انّه سئل عن بسم اللّه الرّحمن الرحیم. فقال: الباء بهاء اللّه، والسّین سناء اللّه، والمیم ملک اللّه. قال : قلت اللّه. فقال: الالف آلاء اللّه علی خلقه من النعیم بولایتنا واللام الزام اللّه خلقه ولایتنا. قلت: فالهاء؟ فقال: هو ان من خالف محمّدًا وآل محمّد صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله قلت: الرحمن. قال: بجمیع العالم. قلت: الرحیم؟ قال: بالمؤمنین خاصّه. (بحارالأنوار جلد ۹۲ صفحه ۲۳۱ حدیث ۱۲). 

قال الصادق علیه‏ السلام: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم اقرب الی اسم اللّه الاعظم من سواد العین الی بیاضها. (بحارالأنوار جلد ۹۲ صفحه ۲۵۷). 

قال عبداللّه بن سنان: سئلت الصادق علیه ‏السلام عن بسم اللّه الرّحمن الرّحیم فقال: الباء بهاء اللّه، والسّین سناء اللّه، والمیم مجداللّه وروی بعضهم ملک اللّه، واللّه اله کلّ شیٔ الرّحمن بجمیع العالم والرّحیم بالمؤمنین خاصّه. (بحارالأنوار جلد ۹۲ صفحه ۲۳۱ حدیث ۱۱).

[۳]      ــ امام علیه ‏السلام فرمود: «بسم اللّه ای استعین علی اموری کلّها باللّه الّذی لاتحق العباده الاّ له». بسم اللّه یعنی طلب یاری می‏کنم در جمیع امورم از خدائی که حقّ کسی بندگی نیست، مگر برای او. بحارالانوار جلد ۹۲ صفحه ۲۳۲

[۴]      ــ سوره عنکبوت آیه ۶۹٫

[۵]      ــ قال علی علیه‏ السلام: ان بسم اللّه الرحمن الرحیم آیه من فاتحه الکتاب وهی سبع آیات تمامها ببسم اللّه الرحمن الرحیم، سمعت رسول اللّه صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله یقول: انّ اللّه عزّ وجلّ قال لی: یا محمّد «ولقد آتیناک سبعًا من المثانی والقرآن العظیم». بحارالأنوار جلد ۹۲ صفحه ۲۲۷ سطر ۱۱٫

[۶]      ــ قال الصادق علیه ‏السلام: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم احقّ ما اجهر به وهی الآیه التی قال اللّه عزّ وجلّ «واذا ذکرت ربک فی القرآن وحده ولّوا علی ادبارهم نفورًا». بحارالأنوار جلد ۹۲ صفحه ۲۲۸ حدیث ۸٫

[۷]      ــ سوره اعراف آیه ۱۵۶٫

[۸]      ــ تفسیر روض الجنان ذیل آیه شریفه.

[۹]      ــ تفسیر مجمع البیان ذیل آیه شریفه.

[۱۰]      ــ تفسیر گازر ذیل آیه شریفه.

[۱۱]      ــ چنانکه خدای تعالی درباره پدر و مادر، این کلمه را در قرآن اطلاق فرموده و می‏گوید: «رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیرا». سوره اسراء آیه ۲۴٫

[۱۲]      ــ «یأبی اللّه أن یجری الأمور الاّ بأسبابها».

[۱۳]      ــ سوره اعراف آیه ۱۷۹٫

[۱۴]      ــ بحارالأنوار جلد ۸۵ صفحه ۲۱ سطر ۱۳ و جلد ۱۶ صفحه ۳۴۹ حدیث ۳۳ و جلد ۲ صفحه ۶۳ سطر ۲۱ و جلد ۵۱ صفحه ۴٫

[۱۵]      ــ سوره اسراء آیه ۳٫

[۱۶]      ــ تفسیر مجمع البیان.

[۱۷]      ــ این کلمه را پنج نفر از قرّاء «ملک» بدون الف خوانده‏ اند و بقیّه آنها با الف یعنی «مالک» قرائت نموده ‏اند.

[۱۸]      ــ سوره کافرون آیه ۶٫

[۱۹]      ــ سوره انفطار آیات ۱۷ ـ ۱۹٫ «وَما اَدْراکَ ما یَوْمُ الدّینِ * ثُمَّ ما اَدْراکَ ما یَوْمُ الدّینِ * یَوْمَ لاتَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئا وَالاَْمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلّهِ».

[۲۰]      ــ تفسیر عیاشی.

[۲۱]      ــ تفسیر عیاشی.

[۲۲]      ــ سوره زمر آیه ۵۳٫

[۲۳]      ــ سوره ذاریات آیه ۵۶٫

[۲۴]      ــ سوره اسراء آیه ۶۵ و سوره حجر آیه ۴۲٫

[۲۵]      ــ سوره ذاریات آیه ۵۶٫

[۲۶]      ــ سوره عنکبوت آیه ۶۹٫

[۲۷]      ــ در کتاب «سیر الی اللّه» توضیح داده شده است.

[۲۸]      ــ سوره یس آیه ۶۱٫

[۲۹]      ــ سوره یس آیه ۳ و ۴٫

[۳۰]      ــ لسان العرب.

[۳۱]      ــ «لا یُسْئَلُ عَمّا یَفْعَلُ» سوره انبیاء آیه ۲۳٫

[۳۲]      ــ تفسیر امام حسن عسکری علیه‏ السلام.

[۳۳]      ــ تفسیر برهان.

[۳۴]      ــ تفسیر برهان.

[۳۵]      ــ تفسیر برهان.

[۳۶]      ــ بحارالانوار جلد ۸۲ صفحه ۲۴۸٫