۱۲ رجب ۱۴۲۰ قمری – مقام مقدس حضرت علي (علیه السلام)
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
الحمدلله و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سيما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم. هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم يكن شيئا مذكورا. انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج فجعلناه سميعا بصيرا.
ميلاد مسعود حضرت امير المؤمنين علي عليه السلام را به همة دوستان اون حضرت تبريك عرض ميكنم و اميدواريم زير ساية حضرت بقية الله ارواحنا فداه با سلامتي و عافيت كامل ولايت و محبتمون را به عالم آخرتمون منتقل كنيم. آياتي زيادي در شأن علي ابن ابيطالب در قرآن مجيد نازل شده كه سيصد آيه اهل سنت قبول دارند و بيشتر از اينها شيعه و اهل بيت عصمت و طهارت دربارة علي ابن ابيطالب عليه الصلاة و السلام قبول كردهاند. اين سورة مباركه يكي از اون آيات معروف از اون سوره هاست كه دربارة علي ابن ابيطالب و اون حضرت و فرزندان عزيزش و فاطمة اطهر سلام الله عليها نازل شده. در آيات سورة هل اتی مطالب بسياري هست كه اين فرصتها به ما مهلت نميدهد كه بتوانيم دربارهاش صحبت كنيم. اجمالا اونچه كه در اين سوره از نظر امشب ما، شب تولد اون حضرت است و از نظر روحيات اكثر شما كه انشاء الله اهل تزكية روح هستيد بايد صحبت كرد مسئلة اخلاص يا خلوص يا پاك شدن قلوب انسان و تهذيب نفسه. انسانها در دنيا داراي صفات حميده و رذيله و خداي تعالي هم در همين سوره از ابتدا دربارة جنبههاي مُلكي انسان سخن ميفرمايد. كه هل اتی علي الانسان حين من الدهر لم يكن شيئا مذكورا بعد به خلقت انسان ميپردازد كه انا خلقنا الانسان من نطفة امشاج فجعلناه سميعا بصيرا كه خلقت انسان اين است كه ديشب هم يك بحث مختصري دربارة اين سورة مباركه گفتم. اونچه كه در اين آيات خيلي اهميت داره بحث اخلاص و خلوصه، اخلاص يعني اعمال را خالص كردن. خُلوص يعني علاوة بر اونچه اعمال انسان را خالص ميكنه، خودش را هم، قلبش را هم روح و نفسش را هم خالص كنه، پاك كنه از همة چيزهايي كه غير خداست خودش را نجات بده و خودش را به مقام خلوص برسانه. مراحل كمالات و تزكية نفس كه تزكية نفس مقدمهاي براي به وجود آمدن كمالاته همين مراحلي است كه اكثر شماها ميدانيد و در كتابها هم الحمدلله همه را نوشتهاند دوستان اگر چه خود من در از اين جهت عقب افتاده ام و در كتاب سير الله بيشتر از چهار مرحله را ننوشتهام ولي دوستان تا آخر نوشتهاند و همانهاست.
انسان بايد خودش را پاك كنه، منتها يك برنامهاي كه گذشتگان نداشتند و ما يك برنامة خاصي كه داشته كه توضيحش را در اين مجلس نميتونم عرض كنم كه اين برنامه طوري است كه مراحلي را انسان بگذرونه هيچ سخن از رزائل انسان به ميان نميياد اما همه از بين ميره. شما هر جا كه از اين رزايل اخلاقی كه ممكن است در وجود خودتون احساس كنيد يا در وجود ديگري ببينيد مربوط به نداشتن يكي از اين مراحله. قسمت ضعفها و صفات رذيلهاي كه از ناحية ضعفها به وجود ميياد مثل ترس، و امثال اينها مربوط به مرحلة استقامته، چيزهايي كه صفات رزيلهاي كه بعضيهاش خيلي اهميت داره مثل حب دنيا مربوط به مرحلة محبته و بعضي از صفات هم كه اكثر صفات رذيله اينجا پاك بايد بشه مربوط به صراط مستقيمه. يعني انسان اگر بتواند اين هفت مرحله را بگذراند و خودش را كامل كند در اين هفت مرحله محال است كه اگر به روح خودش مراجعه كند كوچكترين صفت رذيله درش وجود داشته باشد. تزكية نفس معناش همينه، تهذيب نفس معناش همينه. اگر يكي از صفات رزيله در شما هست فورا برگرديد و مراجعه كنيد ببينيد در يكي از مراحل حتما ضعفي داريد كه اين صفت رزيله در شما مانده. اون صفات رزيله از بين رفت و انسان تزكية نفس كرد انسان يك مقدمهاي درست كرده براي بوجود آوردن كمالات در خودش. كمالات هم با انس با پروردگار و انسان بوجود ميياد. هر چه انسان بيشتر بتواند مأنوس شود و با ذات مقدس متعال بتواند انس بيشتري داشته باشد، البته اين مطلب را بهتون عرض كنم كه انس با خدا بدون تزكية نفس ممكن نيست، خدا نميپذيره. البته اون انسي كه من عرض ميكنم. اون انسي كه شما راحت هر وقت بخواييد با خدا حرف بزنيد و از خداي تعالي جواب بگيريد و با خدا همانطوري كه انبياء عظام يا اولياء خدا با خدا صحبت ميكردند شما هم بكنيد اين بدون تزكية نفس و گذشتن و گذراندن همان مراحل محاله. يعني دست شما نيست. خدا نميپذيره. محاله كه ايمان بياد در دل كسي كه مثلا فرض كنيد يك صفت رياستطلبي، يك صفت محبت بر دنيا را در دلش وجود داشته باشد. احتمالا يادم ميياد كه در گذشتهها مثالهايي زده بودم كه مثالهايي در اين ارتباط زده بودم كه مثلا اگر شما اگر يك خانمي به فرض در يك خانمي بخواد در اونجا مستقرش كند و او بمانه بايد حتما درندهها حيوانات درنده را از اون اطاق بيرون ببريد. اينجا همچين شرطي دارد. انس با خدا در اثر ايمان به وجود ميياد. بايد حتما انسان يقين به وجود خدا احاطة علمي پروردگار بر وجود او بر روح اون كه پر (قطع نوار).
با خدا بتوانيد مأنوس باشيد. با نداشتن استقامت، با نبودن در صراط مستقيم با نداشتن محبت كامل به پروردگار حتي اگر تمام مراحل را بگذرونيد محبتتون خالص براي پروردگار نباشد و مانند متقين درجة دو كه انسي كه علي بن ابيطالب در خطبة حمام دربارة متقين بيان ميكند كه هشتاد صفت براي متقين در اون خطبه بيان كرده، تمام اينها مال متقين درجة دو است. لذا ميفرمايد و لولا الآجال التي كتب الله لهم اگر، اگرهايي كه خدا براي اونها منظور فرموده و وقت معيني براي مردنشون تعيين كرده اگر نبود لماتوا شوقا الي الثواب.
اما متقين درجة يك اونهايي هستند كه و ما شوقا الي الله الا قضاء الله اينجا نكتهاي است كه اونهايي كه اهلش هستند ميفهمند. و لذا با اين كه خطبة حمام و خطبة متقيني كه علي ابن ابيطالب بيان كرده اونچنان اهميت دارد كه وقتي علي عليه الصلاة و السلام خطبه را تمام كرد، يعني سخنرانيش تمام شد دربارة متقين اونچه لازم بود عرض كردم، متقين درجة دو لازم بود علي عليه الصلاة و السلام بيان كرد فسعد حمام يك دادي كشيد. يك صدايي از او بيرون آمد كه او منفجر شد و مات، مرد. به اصحابش فرمودند كه اين چنين كلام حق در افراد تأثير ميكنه. اين مرد نادان نافهم به علي عليه الصلاة و السلام گفت كه چرا در خودت اين حرفها تأثير نكرد؟ تو چرا نمردي؟ علي ابن ابيطالب خيلي مظلومه. هر كسي يك ظرفيتي داره اگر شما در ظرف كوچك يك چيز زيادي را ريختيد اين فشار آمد اين منفجر ميشه. حضرت فرمود من اول به او گفتم كه اتق الله و احسن، تقوا داشته باش، نيكوكار باش، اون به اين امر قبول نكرد و حضرت ازش پرسيده بود و بهترين مردنها هم همين مردني است كه انسان از يك منبع علي بن ابيطالب با كلمات علي ابن ابيطالب با اين حال فوق العاده بميره. اما اين كه، حالا چرا ديگري از بين نرفت؟ يك وقت هست ظرفش به اصطلاح ته نداشت، هر چي ميريزن ار اون ور ميريزه بيرون. بعضي ظرفها درش بسته است اصلا درش چيزي وارد نميشه. بعضي ظرفها هم بزرگه هر چه بريزي باز هم كمه. بعضي ظرفها كوچكه كه اگر در اين ظرف بيشتر از حد خودش ريختي سرريز ميكنه. در ميان اين چهار صورت ظرفها ظرف حمام كوچكش بود.و سرريز كرد با اين كه اينطوره در عين حال ميگه لمات شوقا الي السما، اما اگر انسان مرحلة محبت را خوب كار بكنه، خودش را به خدا برسانه. هر چه در دل دارد از محبت غير خدا بيرون بريزه، محبتش را متمركزبه پروردگار بكنه. شكوفا كنه و به اصطلاح غير خدا و اگر دوست داره بخاطر خدا دوست داشته باشه اين شخص ممكن است بتواند است بعد براي خدا جهاد با نفس بكنه براي خدا بندگي بكنه و وقتي كه مدتي بندگي براي خدا كرد با اخلاص در محبت به پرودگار، و با پاكي نفس اون وقت ميتونه با خدا انس بگيره. انس با پروردگار ارزان نيست كه به هر كس بدهند. مييان از من سؤال ميكنند كه چرا تو نماز توجه نداريم؟ چرا وقتي دعا ميخونيم توجه نداريم؟ چرا در شب تولد اميرالمؤمنين عليه السلام به امير المؤمنين اونقدر كه بايد ما اظهار ارادت نميكنيم؟ علتش همين هاست كه مراحل تزكية نفس را نگذرونديد. امشب شب كه شب تولد اميرالمؤمنينه اونقدري كه به فكر حوائج دنياييت هستيد، فلان مشكلم حل شود، فلان قرضم ادا شود، فلان مسئلهام مثلا به طور احسن انجام بشود اينها را بيشتر ميخواهيد. صبح هم اگر برخيزيم نماز امير المؤمنين را بخوانيم كه اين را سفارش ميكنم بهتون، انشاء الله صبح بعد از نماز صبح نماز امير المؤمنين را بخوانيد كه يك وقتي يك صندوقي داشت مرحوم حاج ملا آقاجان، اين صندوق را نميگذاشت ما باز كنيم. اين را تو كتابم نوشتم اكثرتون هم ميدونيد، يك چيز اضافهاي ميخوام امشب بگم. اين را ميگذاشت كنار درش را هم قفل ميكرد. وقتي ما وارد اطاق ميشديم ايشان صندوق را ميگذاشت كنار درش هم قفل بود. طبعا انسان حريص است. الانسان حريص علي.. يعني اونچه كه انسان را منع ميكنند بيشتر حرص داره كه ببينه كه اون تو چيه؟ ايشان ده تا كشو و جعبه داشت ما هيچ كدام را نميخواستيم ببينيم اين چيه؟ وارد اطاق شدم، صندوق كوچكي بود كه درش اينجور باز ميشد. در باز بود، قفل هم باز بود ايشان هم نبود. خوب ما از همين طور نگاه كرديم ديگه، نگفته بود ايشان كه حق نداريد به اين نگاه بكنيد. من در اونجا يك دفترچهاي بود. داشتم ميخوندم خوندم كه صبحه سيزدهم ماه رجب نماز علي ابن ابيطالب را خوندم. در قنوت نماز جناب مولا امير المؤمنين را ديدم. تا اونجا كه ما خونديم ايشان وارد شد و در صندوق را بست گفتيم آقا تا اينجا ما خونديم، بقيهاش را بخونيم گفت نه. خواهش كرديم ايشان نسبت به سادات خيلي احترام قائل بود. جدمون را ميگمها. ابدا، هيچ حاضر نشد. آخرش به ما گفت كه بعد از مرگ من اين دفترچه به دستت ميرسه، من از كلمة مرگ نسبت به او خيلي ناراحت ميشدم. گريمون هم گرفت، گفتم ما بعد از شما نبايد زنده باشيم از اين تعارفهايي كه ما همهامون به هم داريم. بعد از چهارده سال من رفتم زنجان اصلا فراموش شده بود همة مسائل. پسر ايشان يك دفترچهاي به من داد گفت اين از حاجاقا مانده، اين را به من داد من تا اينجوري بازش كردم همان صفحهاي آمد كه يك وقتي داشتم ميخوندم و يادم از اون جريان آمد. مثل به قول شما فيلم سينما جلوي چشمم عبور كرد كه ايشان در صندوق را بست، چه چه. بقيهاش را اونجا خوندم. خيلي فايده، خيلي مطلب. اجمالش اين بود، حالا چون اكثرا در كتاب هم خونديد من نوشتم. اجمال مطالب امشب بخاطر تولد علي ابن ابيطالب عرض ميكنم فقط اجمالش را. اين كه علي ابن ابيطالب عليه الصلاة و السلام بعد از نماز حالا طرز ملاقات چه طوري بوده، من هم مثل شما هستم نميدونم چه جوري بوده، اينها نوشته شده بود. كه حضرت بهش فرموده بودند دوازده عيدي به مناسبت ميلاد مسعود خودشون البته ميلاد مسعود به ايشان عنايت كرده بودند به نام دوازده امام. كه هر يك از ائمه كه در يك صفت به مناسبت زمان، شما اين را بدونيد امامها همهاشون مساوي هستند، همة امامان با رسول اكرم باز مساوي هستند جز در نبوت. اين روايات متعددي داره، سنيها هم حتي اين روايت را ميگن. كه رسول اكرم ميفرمايد كه خدا به من دوازده جانشين داده كه در علم و عصمت با من مساوي هستند. حالا چرا يكي از ائمه شده كاظم يكي صادق، يكي سجاد و همين طور. زمانشون ايجاب ميكرد كه اين صفت و اين حالت را بيشتر استفاده كنند. خوب دقت كنيد. نه اين كه امام صادق فقط راستگو بود بقية ائمه نستجير بالله اونها صادق نبودند. يا مثلا حضرت كظم غيض ميكرد، بقيه كاظم نبودند يا امام سجاد سجده ميكردند بقيه سجده نميكردند نه، نه اينطور نيست، زمان ايجاب ميكرده كه هر يك از اينها از يك راه خاصي كه مناسب زمانشون بوده اينها اظهار اون راه خدا را بكنند و اون حالات را اظهار كنند. مثلا در زمان امام سجاد يا امام صادق عليه السلام كه فشار بني اميه در حدي بود كه حضرت سجاد معارف و قوانين اسلام و حقايق اسلام را فقط ميتونستند از راه دعا خوندن اون هم در سجده و امثال اينها براي مردم بيان كنند و صحيفة سجاديه و صحف سجاديه و اينها را به وجود بيارن.
يا مثلا فرض كنيد حضرت موسي ابن جعفر اينهايي كه به امامت اون حضرت معتقد نبودند و شش امامي بودند كه متأسفانه هنوز هم در همين مملكت هستند اينها را حضرت ميديد و كظم غيض ميكرد و همين طور. حتي يكي از صفات حميدة اينها نه به طور كامل اين هم معلوم باشه كه فكر نكنيد يك وقتي خدايي نكرده من ميخوام بگم مثلا مرحوم حاج ملا آقاجان همة صفات ائمه را اون هم بارزش را داشته نه، اقيانوس بي نهايت يك قطرهاش، يك بال مگسش، كه وقتي از علم كتاب بال مگسي به عاصف ابن برخيا ميدهند، اصف ابن برخيا اون قدرت را پيدا ميكند كه تخت بليقس را از شش ماه را به خدمت سليمان ميرسانه فكر نكنيد كمه. يا نسبت به اون مرحوم ميخوام مثلا كوتاه نظري داشته باشم نه، علم بال مگسش را اگر بين ما جمعيت تقسيم كنند همهامون ميشيم اصف ابن برخيا. همهامون قدرت او را پيدا ميكنيم. همهامون علم او را پيدا ميكنيم. همان به اندازة سر سوزنش اين قدر اهميت داره و اين مرحوم هم به همان اندازه اين را من جدي عرض ميكنم ولي اونجا كلي نوشته شده بود به همان اندازه بهش داده بودند. كه من بعدها كه اين دفترچه را خوندم واقعا با همين فكر فهميدم كه چرا نميگذاشت من اون را باقيش را بخونم. اكثر شماها با مطالعة حالات اولياء خدا داريد از اولياء خدا ميشيد، با خوندن حالات افراد خوب، خوب شديد. خوندن حالات اولياء خدا انسان را تكان ميده، مخصوصا يك همچين فردي كه الان حتي منت نهم كه كساني كه نميتونن ببينند قبرش كرامت داره حاجت ميده . اين چنين شخصي را بعد از چهارده سال با خودم فكر كردم كهاي كاش من يك لحظه از او جدا نميشدم. يعني صلاح من هم نبود.
يعني اگر او ميشد الان اين نبودم كه خدمت شما باشم، حالا دليل اين نيست كه حالات الان من خيلي ارزش داشته باشه. ولي سلاح جامعه نبود. صلاح هر چه نبود، اين را چرا عرض كردم؟ براي اين كه صبح روز سيزدهم ماه رجب خيلي كار انسان ميتونه بكنه. نماز امير المؤمنين در صبح سيزده ماه رجب اين كه ميگن صبح بخاطر اين كه ساعت اول روز متعلق به علي ابن ابيطالبه. در ساعت خود حضرت اول وقت بعد از نماز صبح دويست مرتبه بخوان قل هو الله احد. يك مرتبة سورة قل هو الله خوندن انسان را خالص، خالص ميكنه. اين كلمه قل اگر به قصد قرآني خوندي كه همان قل هو الله احد اما اگر يك وقتي تنها بوديد خواستي با كلام خدا خودت را اصلاح كني. خودت را موحد كني، سلولهاي بدنت را مورد خطاب قرار بده، دست و پا چشم و زبانت را مورد خطاب قرار بده بگو قل بگو، اي دست من قل، اي پاي من قل، اي زبان من، اي گوش من اي چشم من قل هو الله احد. اينجور قل هو الله بخونيد. خداي واحد اوست، خداي قدرتمندي كه الله الصمد است اوست. صمد يعني چه؟ يعني تمام حوائج بايد به او منتهي شود، يازده معنا براي صمد گفتهاند يكيش اينه تمام حوائج بايد به طرف او برود. قل، الله الصمد، لم يلد، از چيزي توليد نميشه اين خدا. از او چيزي توليد نميشه اين را يادتون باشد خدا بوده و هميشه خواهد بود و هيچ چيز با خدا سنخيت نداره. لم يلد و لم يولد. هم خدا، هم كار، هم خدا هم نماز، هم خدا هم رياست، هم خدا شغل، هم خدا، هم زن، هم خدا هم فرزند نميشه. كفوا احد، هيچ احدي كنار او نبايد باشه، اين سوره را اگر اينجوري خونديد دويست مرتبه هي به خودت گفتي قل هو الله احد، دائما به چشمت گفتي قل هو الله احد، غير از خدا چيزي را نميبيني، اگر به زبانت گفتي كه قل هو الله احد غير از حق الهي حرف ديگري نميزني، حرف لغو نميزني تا چه برسه به غيبت. حرف راست رضايي نميزني تا چه برسه به دروغ، اگر دويست مرتبه صبح فردا گفتي قل هو الله احد گوشت ديگر هر صدايي را نميشون، چشمت هر چيزي را نميبينه، فقط خدا را ميبينه.
علي عليه الصلاة و السلام فرمود ما رایت شيئا الا و رايت الله بعده و معه. من هر چي را كه ميبينم خدا را ميبينم هيچي را نديدم جز اين كه خدا را قبلش ديدم، بعدش ديدم با او ديدم، همه چيز در كنارش يا در ذاتش خدا، قل هو الله احد. اينجور نماز امير المؤمنين را بخونيد ببينيد آيا علي ابن ابيطالب ميياد بهتون بشارت كمالات را بده و شما را به كمالات برسانه يا نه؟ ولي وقتي كه چرت ميزنه و ميگه قل هو الله احد، آدم چرتي را نميخوان از چرت بيرونش بيارن، نميخوان از خواب بپروننش، خوابش ميياد بگذار بخوبه، شوق لقاء پروردگار را بايد انسان داشته باشه. به هر حال امشب شب ميلاد امير المؤمنين است از اين مجلس انشاء الله كمال بهره را ميبريد و به بركت مولا امير المؤمنيني كه فيه ما اعجوبت الكان فكر.. خود علي ابن ابيطالب يك جملهاي دارد ميفرمايد لاضْطَرَبْتُمُ اضْطِرابَ الأرشِيَةِ فِي الطَّوِيِّ البعيدةِ در علمي پيچيده شدم كه اگر يك خردهاش را باز كنم براي شما، شما به اضطراب ميافتيد مثل كسي كه در يك بيابان دور اطلاع از راه دور افتاده باشيد و سرگردان باشيد. علي ابن ابيطالب عليه الصلاة و السلام در زماني واقع شده بود خدا كنه ما در اون زمان امام زمانمون را قرار نديم. در زمان قرار گرفته بود كه غالبا علي ابن ابيطال خودش چاه ميكند آب بيرون ميآورد و نخلستانها را آب ميداد. توي چاه با خودش حرف ميزد، مطالب را بيان ميكرد. حديث نفس ميكرد. اين كه شما ميگيد، شنيدهايد البته بد معنا ظاهرا كردهاند شايد الانها باشد و من نديده باشم، مشغول كارش بود توي چاه، اونجا با علمش، با معنويتش با خداي عزيزش حرف ميزد و اف بر دنيا. كه مردم، خيلي عجيبه ما نميخواييم بگيم كه تعصب شيعه بودن كه بسيار تعصب خوبي هم هست حرف بزنيم اما شما كاري نداره، كلمات علي ابن ابيطالب كه يك محدودهاي ازش باقي مانده برداريد نگاه كنيد كلمات ابي بكر را هم برداريد نگاه كنيد، ببينيد اين مردمي كه او را گرفتند و اين را ول كردند چقدر عجيب بودند. خيلي ساده، خوب الان هم هر دوش موجوده، هم كلماته اون خلفاي خود ساختة ثلاثه هم كلمات امير المؤمنين در اختيار شماست. تا روز قيامت هم در اختيار خواهد بود. ببينيد كدام يك بايد امام باشند. يكي از دانشمندان ميگه احتياج الكل الیه و استغنائه عن الكل احتياج همه به او و بي نيازي او از همه دلیل علي انه امام الكل علم به اين كه او امام كل است. بنابر اين انسان خيلي بايد خدا را شكر كنه و شكر كنيد پروردگار را كه خدا گذاشتتون سر صراط مستقيم. ديگه رفتنش با خودتون. خيلي مهمه.
اين راه ميرسه به خدا. ديگران را سر راههاي ديگه گذاشتهاند كه اين ره كه تو ميروي به كجاست؟ ولي اين مهمه. الحمدلله الذي هدانا لهذا و ما كنا لنهتدي لولا ان هدانا الله با خودمون بگوييم كه هدايت شديم به اين راه اگر خدا ما را هدايت نميكرد. مرحوم آيت الله كوهستاني كه به خود من نقل ميكرد ميفرمود كه من هميشه بعد از هر نماز بالاخره در شبانه روز يك دفعهاي ميشد من ترتيب دادم كه يك حمد و سورهاي براي اين اولين پدري كه تشيع را انتخاب كرده و راه را براي ما باز كرده و راه را براي ما آسون كرده من ميخونم. جمعهها اكثرا خيلي بعيده كه همهامون جز اون سه نفري باشيم كه بعد از وفات پيغمبر به دين كاملشون باقي ماندند. ارتد الناس بعد النبي الا ثلاث. دربارة يكي از اصحاب كه خيلي محترمانه، بخاطر اين كه شبهاي به دلهاتون وارد نشه عرض نميكنم اسمش را، از امام سؤال ميشه كه اين آقا چطور؟ حضرت ميفرمايد به خاطر عشق زيادي كه به علي داشت، آخه تو همان علي كه در خيبر را كندي تو علي ابن ابيطالبي كه تمام شجعان عرب ازت ميترسيدند اينجا زنت را دارن ميزنن هيچي نميگي؟ باور كنيد ما اگر اونجا ايستاده بوديم شايد نميتونستيم طاقت بيارن. اينجا اينطور با فاطمة زهرا عمل كردند روي زمين انداختنش، حتي براي اين كه عظمت مصيبت را فاطمة زهرا به ما برسانه آمد در مقابل علي ابن ابيطالب ايستاد جنين مثل بچهاي كه توي رحم مادر خودش را جمع كرده باشه نشسته باشه، خونه نشستي! اين نه بخاطر اين بود كه علي مثلا، فاطمة زهرا خدايي نكرده به رفتار علي ابن ابيطالب داشته باشه، يا اختلافي بين دو معصوم باشه، نه بخاطر اين كه به ما برسانه كه علي در چه وضعي بود. همين امشب اگر به ما بگن كه تو مستجاب الدعوه هستي. ما صد تا حاجت خدا بخواد يا نخواد، راضي باشه يا نباشه، مصلحت باشه يا نباشه، رديف ميكنيم و همه را از خدا ميخواييم. اين معناي بندگي نيست. بنده اون كسي است كه دربارة خدمتگزاران شما خدا اين جمله را ميگه.
خدمتگزاران شما كين؟ ملائكه. كه ان ملائكه لخدامنا و خدامنا محبينا، خدمتگزار محبين ما هستند. اين خدمتگزاران شما، بد نيست كه شما آقاها، شما خانمها، شما آقايون از خدمتگزارانتون بندگيتون كمتر باشه! دربارة اونها خدا ميفرمايد لا يسبحونه بالقول و هم امره يعملون ، يعني اول ميخوان يك كاري بكنم دعاي شما امشب مستجاب بشه، انشاء الله مستجاب ميشه و عيدي ما را هم ميگيريد و از اين تعارفها هم با هم داريم خوب اومد امشب يك دعا يا ده تا دعا مستجاب ميشه. مصلحت هست يا نيست، هيچ فكر ميكنيد خدا دوست داره اين حاجت را به من بده يا نه؟ نه اول فكر ميكني خودت كسالتي داري خدا اين يكيش. بعد به اين كه قوم و خويشهات كي كسالت دارن. اينهايي كه كسالتهاي روحي نه اينها همه را معالجه ميكنيم و شفاشون را ميگيريم و بعد هم اگر خونه نداريم و قرض داريم و اينها را خدا مصلحت ميدونه يا ندونه، شما را به خدا اگر همين امشب اگر بگيم ده تا حاجتتون را خدا برآورده ميكنه فكر مصلحت بودنش را و مصلحت نبودنش را ميكنيد يا نه؟ نه. ولي علي ميكرد. فرق بنده با غير بنده همين است.
علي ابن ابيطالب مصلحت اينه كه خدا و علي و پيغمبر و امام حسن و امام حسن كه اونجا بودند و خود محسن كه شايد مقام رفيعي نزد داشت اينها هيچ كدوم مصلحت اينه كه حرف نزنن خودشون را نشون بدن، امروز شما بتونيد بگيد خدا لعنت كنه اون كسي را كه در به پهلوي فاطمة زهرا زد. اين مصلحت را در نظر ميگيره ريسمان به گردنش ميافته وقتي هم كه فاطمة زهرا ميخواد به مردم بفهمانه ما ميتونيم قدرتمون را خدا نگرفته. خلوا ابن عمي او لاکشف عن راسی و اشکوا الی الله شجونی اين جمله را وقتي كه فاطمة زهرا فرمود اين پايههاي مسجد شروع كرد به لرزيدن. سقف مسجد ميلرزه، منتظرند كه فاطمه بفرمايد خراب بشيد رو سر اينها تا خراب بشه. و علي ميگه صداي اشهد ان محمدا رسول الله را بشكنيد. اين معناي بندگيه. علي عليه الصلاة و السلام بندة خداست. دشمنان نبايد اينطور ظلم به علي ابن ابيطالب بكنند. تا جايي كه اول مظلوم در زيارتها به اون حضرت گفته ميشه. علي عين اللهه، علي اذن اللهه، علي لسان اللهه، و از همه مهمتر آيهاي است در قرآن خداي تعالي ميفرمايد و یحذرکم الله لنفسه، خدا شما را از نفس خودش ميترسونه، امام ميفرمايد منظور از نفس الله علي ابن ابيطالبه. و انفسنا و انفسكم. در مقام نزول و در دنيا نفس پيغمبره. و اگر شما خودتون را با علي تطبيق بديد شما هم علوي ميشيد. شما هم شيعة علي ميشيد. شيعة علي ابن ابيطالب خيلي ارزش داره ديشب گفتم. حضرت ابراهيم وقتي كه با قلب سالم رفت رفت در خانة خدا و خودش را ساخت و خودش را كامل كرد تازه بهش اجازه دادن كه نامش جزء شيعيان علي ابن ابيطالب باشه، ببينيد چه گوهر گرانبهايي را مفت داريم از دست ميديم. عمري از ما گذشته هنوز شك داريم كه آيا شيعة علي هستيم يا نيستيم؟ امشب كار را يكسره كنيم خيلي ساده. بياييد شيعه بشيم. خوب ما ميخواييم شيعه بشيم ولي نفس اماره و شيطان نميگذاره. نفس امارة شيطان قويتره در تو از محبت علي بن ابيطالب چطور ميخواي شيعه بشي! اول اونها را تضعيفشون كن. ان كید الشيطان ضعيفا. يعني شيطان ضعيفه. نفس امارهات هم كه بايد تزكيهاش كني. نفس امارة بالسوء نبايد داشته باشي، نفس امارة به خوبي كه عيبي نداره داشته باشي. نفس انسان وقتي كه بندة خدا شد امر ميكنه، زياد هم امر ميكنه، ولي به خوبي امر ميكنه. هر چي خدا بخواد او هم همان را ميكنه. نفس امارة بالسوء را بسازش. تا ميبيني در دلت ميگن فلان كار را بكن، فلان دروغ را بگو، فلان حالت را به خودت بگير. مثلا فلاني فكرت بده، نكن. به سرعت آسونتر؟ شيطان آمد گفت غضب كن. بگو نه لاحول و لاقوة الا بالله العلي العظيم. سه چهار مرتبه بگيد لاحول و لاقوة الا باالله العلي العظيم. شيطان به قول شماها دمش را ميگذاره رو كولش و ميره بله از اين كلمه خيلي ميترسه، از بسم الله الرحمن الرحيم خيلي ميترسه. خودت را بساز. تا نزديك به علي ابن ابيطالب بشيم، تا بتونيم با خدا انس بگيريم. وقتي كه با پروردگار توانستيم انس بگيريم كمالات يكي پس از ديگري شروع ميشه. در انس با خدا.
خوب وقتي كه انسان با خدا انس گرفت ميبينه كه خداي به اين خوبي را چرا بهش وكالت نديم. شما يك رفيقي داشته باشيد از باب مثال، بلا تشبيه اين خيلي همه جا حرفش پيش ميره، تو همة ادارات، تو همة خيلي هم آدم خوبيه، آدم درستيه، آدم سالميه، قدرت هم داره. زبانش هم مثل شمشير ميبره و ميره جلو. همه كاره است. وكيل وكيل خودت قرارش بده. شما در خدا چه كم ميبينيد كه خدا را وكيل خودتون قرار نديد؟ اين كه ماها اين كار را نميكنيم بخاطر اين كه انس با خدا نداريم. خدا را چرا وكيل خودت قرار نميدي؟ قدرت نداره كه داره. پول نداره كه داره، تمام اصلا خدا اگر اراده بكنه اين حرفها نيست همه چي داره. در باب معنوي نميشه با خدا حرف زد كه ميشه، بهشت، آخرت، امامت، اگر خدا را قبول نداريد التماس دعا. اما اگر قبول داريد چرا توكل به خدا نميكنيد. اين عمدهاش اينه كه ما انس با خدا نداريم. خدا را نميبينيم، خدا را احساس نميكنيم. اگر احساس بكنيم، اگر خدا را ببينيم، اگر انس باهاش داشته باشيم، چرا توكل نكنيم؟ چرا تسليم نباشيم در مقابل خدا. صلاح بكن، هر چي تو بگي. ما يك رفيقي داريم به نفع كارشه مثلا، من هيچي نميگم ببينم چطور ميشه. يك مدت بيشتري كه كار ميكنه ميبينه كه واقعا خوب عمل كرد، چقدر وارده در كارها. تمام قدرتهاي دنيا جمع ميشد اينجوري كار را تمام نميكردن. خوب ميگي هر كاري شما كردي ما خوشمون ميياد. اولش ممكنه مشكل باشه ولي بعد درست ميشه، عاليه بعد هم به مقام، كه اين اول حرفم بود در همين سخن كه به مقام خلوص ميرسيد. يعني خالص ميشيد. من كه و مولا، مولا كيست،من هر دو يك روحيم اندر دو بدن. اينجوري ميشه انسان. اي كاش امشب اين حالت را در ما بدن، اين صفت را به ما بدن. اين توجه را به ما بدن. يك ذرة بيمقدار با خدا كه با اون عظمت يكي بشه. وحدت پيدا كنه. هر چه من ميخوام او هم بخواد. هر چه من اراده ميكنم او هم اراده بكنه. بنده تقدير ميكنه مينشينه چي ميخواد چه چيزهايي لازم داره؟ خدا هم تقدير ميكنه. چقدر خوبه. بياييم واقعا امشب اين مسئله را جدي، تو راه انحراف اين جريان واقع نشيم.
من چند تا دعا ميكنم عرايضم را تمام ميكنم. انشاء الله اين دعا را ميخونم با شادي امشب بايد انشاء الله حوائج همهامون كه در رأس حاجتمون بندگي كامل و خلوص كامل باشه انشاء الله شما ميگيد فرج امام زمان، اگر ماها خالص باشيم امام زمان را هم داريم. بله. گفت تو پاك بشو من مييام به خونه ات. تو درست بشو من مييام به ديدنت. او را هم داريم. انشاء الله براي فرج آقا كه عموم مردم از گرفتاري و بدبختي و خواب آلودگي و خواب نجات پيدا كنند اون هم بايد دعا كنيم. پروردگارا به آبروي ولي عصر قسمت ميدهيم فرج اون حضرت را برسان الهي آمين. خدايا ايمان كامل به ما مرحمت بفرما الهي آمين. پروردگارا اين راه پر خطر رسيدن به كمالات و انس با خودت را براي ما هموار بفرما الهي آمين. خدايا ما را به مقام انس و خلوص برسان، الهي آمين. پروردگارا عيدي همة ما را امشب اونچه خودت مصلحت ميداني قرار بده، الهي آمين. اون چيزي كه خدا بخواد اون بهترين چيزهاست اين را بدونيد. حرفهامون نقص داره، كارهامون نقص داره. خدايا به آبروي امام زمانمون قسمت ميدهيم كه ما را از صالحين از بندگان خالص خودت از اولياء خودت قرارمون بده الهي آمين.
جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.