۹ محرم ۱۴۲۵ قمری – شب عاشورا – تعهد ۲۵ ماده ای

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله و الصلاة و السلام علی رسول‌الله و علی آله آل الله لا سیما علی بقیة‌الله روحی و أرواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علی أعدائهم أجمعین من الآن إلی قیام یوم الدین

«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ، وَ لَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَی‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ، أُولئِک عَلَیهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِک هُمُ الْمُهْتَدُونَ»( بقره/ ۱۵۵تا۱۵۷)

 

شب عاشورا شب بیداری و درس است

شب عاشورا است، به مصیبت‌زده گریه آموختن غلط است، بلکه باید از او گریه کردن را یاد گرفت! همه‌ی ما اکثراً در خواب غفلت عجیبی هستیم که تقریباً شب عاشورا و روز عاشورا و روزهای دیگر؛ چندان فرقی برای ما ندارد!

در نهایت؛ لباس سیاهی بپوشیم و بیشترین همت ما این باشد که اطعام طعامی کنیم و گاهی هم به سر و سینه بزنیم که خدای نکرده اگر جنبه‌ی خودنمائی و ریا داشته باشد؛ فقط این‌جا است که اجر کمتری به انسان می‌دهند و قبول است! وإلّا اگر نماز با آن عظمت؛ از روی ریا انجام شود؛ باطل و بلکه معصیت هم کرده است.

من امشب؛ با آنکه دیشب وعده کرده بودم؛ نمی‌خواستم منبر بروم ولی همان‌جا که نشسته بودم؛ به دل من آمد که حرف بزنم و از این شب عزیز و از این مجلس؛ کم‌استفاده بیرون نرویم… زیرا من دیشب با خود فکر کرده بودم: شما دوستان به یاد دارید که این مجلس، مجلس درس است؛ نه تنها مجلس روضه و مصیبت! خود شما نظم و جنبه‌های مختلف آن را رعایت می‌کنید!…

ولی بعد دیدم: موقع غروب؛ خانمها؛ یک عده افراد متفرقه؛ بچه‌ها را برداشته‌اند آورده‌اند و بعضی از افراد آن‌چنان در خواب عمیقی هستند که حتی شب عاشورا هم ممکن است بیدار نشوند!…

اما امیدوار هستم با فریادهایی که امشب از حلقوم حضرت سیدالشهداء بر جهان سیطره می‌اندازد؛ همه‌ی ما از خواب غفلت بیدار شویم!

ما مثل افرادی هستیم که از کاروان اصحاب سید الشهدا عقب مانده‌ایم

و شاید اکثر شما سابقه‌ی من را ندانید!

من حدوداً ۳۵ سال در مشهد؛ پاسخ به سؤالات می‌دادم و در مجالس عمومی؛ شاید یک کلمه از تزکیه‌ی نفس حرف نمی‌زدم! ولی بحمدلله و المنّه؛ خدای تعالی این عنایت را به من فرمود:

یک وقتی این آیات را تلاوت می‌کردم، «وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً» (فرقان/ ۶۳)، تا جایی که «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقینَ إِماماً» (فرقان/ ۷۴)

عده‌ای اهل تقوا پیدا شدند که این‌ها احتیاج داشتند به بعضی از احادیث و روایات برای آن‌ها نقل شود و این مأموریت را طبیعتاً -و همه‌ی کارها در دست خدا است -نه اینکه فکر کنید خدا به من الهام کرد یا وحی کرد! نستجیرُ بالله که چنین ادعایی داشته باشم ولی پروردگار من این راه را برای من باز کرد و لذا در مدت؛ تقریباً پانزده سال؛ شاید هم بیشتر، برنامه‌ی تزکیه نفس را مطرح کردم.

شرایطی داشتیم، مطالبی را گفته بودیم و خیلی مایل هستم و مایل بودم و هنوز به آرزوی خود نرسیده‌ام که یک عدّه پیدا شوند؛ بفهمند: دنیا یعنی چه؟! انسان یعنی چه و عمر انسان چقدر است و چه باید بکند؟!

اگر یک قافله‌ای را دیده باشید، -در زمان‌های سابق که پیاده حرکت می‌کردند و الآن هم که با هواپیما یا با ماشین به مسافرت می‌روند؛ -یک عده هستند، سر موقع آمده‌اند، با تمام شرایط کاروان، خودشان را وفق داده‌اند و جای خوب را در هواپیما، در ماشین، در اسب و استر گرفته‌اند و دارند می‌روند.

هم رئیس کاروان را خوشحال کرده‌اند: این‌ها عجب افراد منظمی هستند و هم خود آن‌ها خوشحال هستند!

یک عده این عقب مانده‌اند، به موقع نرسیده‌اند، جای خوبی به دست نیاورده‌اند، همراه با کاروان حرکت نکرده‌اند! این‌ها از دور اشاره می‌کنند: ای کاروان بایستید! آن‌ها هم حاضر نیستند از یک لحظه‌ی وقت خود صرف‌نظر کنند،! این‌ها گریه می‌کنند، داد می‌زنند، به سر و سینه می‌زنند:

امروز؛ من و شما! امشب؛ من و شما و همه‌ی عزاداران أبی‌عبدالله؛ آن دسته‌ای هستیم که از کاروان عقب مانده‌ایم! داد می‌زنیم: «فیا لیتنی کنت معکم» (زیارت السابعة، زیارة وارث)؛ به آن اصحاب سیدالشهداء؛ که سر وقت آمده‌اند، به کاروان اصلی رسیده‌اند، امام خود را خشنود کرده‌اند، «رَضِی اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ» ( مائده/ ۱۱۹)، خدا از آن‌ها راضی است، آن‌ها از خدا راضی هستند…؛ آن هستیم!

 

گریه تنها زیاد ارزشی ندارد

گریه‌ی بی‌جهت که ارزشی ندارد، اگر یک مقدار پیاز خُرد کنید اشک شما جاری می‌شود! به سر و سینه زدن بی‌فایده که اهمیتی ندارد! -اگرچه؛ همین‌جا عرض کنم که حضرت أبی‌عبدالله الحسین آن‌قدر آقا و مهربان است که برای همین‌ها هم ارزش قائل است، اما -از نظر عقلی؛ چه گریه‌ای؟! چه اظهار ناراحتی؟! تویی که نمی‌فهمی دنیا یعنی چه! نمی‌دانی برای چه؛ در دنیا آمده‌ای!

ببینید: ما مقصدی داریم که همه‌ی اصحاب سیدالشهداء به همان مقصد فکر می‌کردند.

این دنیا؛ در مقابل آنچه که باید باشیم و آنچه که بوده‌ایم؛ یک لحظه‌ای است. اگر خدا ما را برای همین دنیا خلق کرده بود، افراط کرده بود! یکی از دانشمندان غربی که حقیقت آخرت را نمی‌فهمد، می‌گوید: خدا افراط کرده است! چرا به انسان این همه عقل داده است و انسان رنج می‌کشد؟!

ما برای این دنیا آفریده نشده‌ایم! این‌جا یک مجلس امتحانی است و من هم همین امشب این را اعلام می‌کنم که هر کس می‌خواهد در راه تزکیه نفس حرکت کند و من و شما؛ کوشش کنیم؛ شاید خودمان را به کاروان أبی عبدالله الحسین، به کاروان امام عصر، به کاروان هریک از ائمه (علیهم السلام) برسانیم؛ یک شرایطی داریم:

 

شب عاشورا شب تعهد است

آنچه که امشب از این لحظه به بعد می‌گویم؛ همه‌ی شما باید تعهد بکنید، همه‌ی شما باید پای آن ایستادگی بکنید و آزاد هم هستید، می‌توانید تعهد نکنید!…

یک مطالبی را من در چند سال قبل نوشته بودم که امشب با زحمت یک مقدار آن را پیدا کردم که این‌ها را برای شما می‌خوانم. تمام افراد اهل تزکیه‌ی نفس باید یک نوار از این داشته باشند، لاأقل هفته‌ای یک مرتبه گوش بدهند! -تکرار هفت -و آنچه که در این نوشته من عرض می‌کنم؛ وقتی چراغها را خاموش کردیم روی آن فکر کنید، تعهد کنید و هر کس هم می‌خواهد تعهد نکند؛ مانعی ندارد!

این مطالبی است که چند سال قبل نوشتم و متأسفانه؛ کمتر به آن عمل شد ولی از این به بعد نمی‌گذرم! از این به بعد من تصمیم دارم هر مرحله‌ای را که سخنرانی می‌کنم، اعصاب خُرد می‌کنم! زحمت می‌کشم؛ باید نتیجه‌ی آن ظاهر بشود…

من در آن قطع‌نامه‌ی شرایط ورود به مراحل تزکیه نفس به همه‌ی شما گفته بودم؛ اما چون اهمیت نداده بودید، همه‌ی آن فراموش شده است و باز دومرتبه می‌خوانم. باید نوار آن را داشته باشید: هر کس می‌خواهد تزکیه نفس کند!… هر شخصی هم نمی‌خواهد: التماس دعا؛ ولو صمیمی‌ترین و نزدیک‌ترین افراد من باشد!…

من در آن موقع نوشته بودم:

 

قطعنامه شرایط ورود به مراحل تزکیه نفس

بدون تردید یکی از موفقیت‌هایی که باید؛ بشر به آن برسد: تزکیه‌ی نفس است، اگرچه این راه باید برای همه‌ی مردم باز باشد ولی چون بعضی از افراد بشر در خواب عمیقی فرو رفته‌اند، به طوری که نه مقصد را می‌شناسند؛ نه علت خلقت را می‌دانند و نه حاضر هستند قدمی در راه کمالات بردارند،‌ لذا توجهی به شرایط آن ندارند و ما پس از مطالعات زیادی که در آیات و روایات داشته‌ایم؛ شرایط زیر را که از واجبات این راه است می‌گوییم و اگر کسی یکی از این شرایط را نداشته باشد؛ بداند که بدون ایجاد این شرایط؛ وارد مراحل تزکیه‌ی نفس نشده است و خود را بی‌جهت معطل ننماید!

شرایط:

 

ترک گناه

اول: باید انسانی که می‌خواهد تزکیه‌ی نفس کند، چه زن و چه مرد؛ به هیچ وجه گناه نکند! هرچند ترک گناه برای او زحمت داشته باشد و باید بداند که اگر یک گناه انجام دهد؛ به هیچ وجه موفق به تزکیه‌ی نفس نخواهد شد! زیرا هر مقدار کار خوبی بکند و ثواب بکند مانند کیسه‌ای است که سوراخ داشته باشد، تمام ثواب‌های او نابود می‌شود و یا لااقل از راه باز می‌ماند…

-نگویید شب عاشورا این حرف‌ها؛ چه است؟!

عادت کرده‌اید، حق دارید! باید چراغ‌ها خاموش بشود، به سر و سینه بزنید!… اما ما این هستیم و برنامه‌ی ما این است و حرف‌های أبی‌عبدالله الحسین هم در خیمه‌ها؛ برای اصحاب خود همین بود… –

 

انجام واجبات به نحو صحیح

دوم:‌ باید از قبل از ورود به مراحل تزکیه‌ی نفس واجبات خود را صحیح انجام بدهد. همه‌ی شما باید حمد و سوره‌ی نماز خود را، صحت نماز خود را کاملاً بلد باشید.

وقتی که می‌خواهید مکه بروید؛ برای اینکه نماز طواف نساء را بخوانید؛ آن‌جا می‌آیید می‌خواهید حمد و سوره‌ی خود را درست کنید! نه؛ برای تزکیه‌ی نفس این‌ها شرایط آن است و باید انجام بشود:

واجبات خود را صحیح انجام دهد؛ نماز و سایر اذکار نماز خود، حمد و سوره‌ی نماز و سایر احکام نماز خود را صحیح بداند و اذکار نماز خود را صحیح بخواند و مسائل و احکام و أعمال عبادی خود را لاأقل در حد ضرورت بداند.

 

خواندن قرآن شریف بدون غلط

سوم: سواد خواندن قرآن شریف را بدون غلط داشته باشد.

این جزواتی که الآن دارید می‌خوانید؛ دوره‌ی دوم قرآن است که دوستان؛ روزی سی آیه در هر هفته؛ هفت مرتبه خوانده‌اند و توقع من این بود که همه قرآن را حفظ کرده باشند و حتی ترجمه‌ی آن را هم حفظ کرده باشند ولی می‌دانم این امتحان را اگر بگذارم: خیلی کم یا اصلاً در بین این جمع پیدا نمی‌شود! خیلی بد است…

لاأقل؛ سواد خواندن شریف را بدون غلط داشته باشید! این‌ها بعد از این عملی می‌شود، به یاری پروردگار پای آن ایستاده‌ام.

 

حساب سال

چهارم: دفترچه‌ای برای حساب سال خمسی خود داشته باشد.

 

احترام به والدین

پنجم: پدر و مادر؛ چه در قید حیات باشند و چه در قید حیات نباشند؛ احترام در گفتار و در اعمال و اظهار محبت با خضوع و خشوع؛ نسبت به آن‌ها داشته باشد.

از فیلم‌ها؛ چیزی یاد نگیرید! من؛ مکرر شده است؛ پسری را دیده‌ام بر پدر خود در رفتن مُقدّم شده است! او را عقب کشیده‌ام و گفته‌ام: بر پدر خود مُقدّم نشو!

 

سواد کافی در علوم سه‌گانه

ششم: دارای سواد کافی در علوم سه‌گانه؛ -من مهندس و دکتر و لیسانس و دیپلم نمی‌خواهم ولی در این علوم سه‌گانه‌ای که عرض می‌کنم: -که پیغمبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بر همه‌ی مسلمان‌ها واجب فرموده است، یعنی علمِ اعتقادات، اهمیت تزکیه‌ی نفس و علمِ احکام و دستورات اسلامی را داشته باشد.

 

عدم اعتیاد

هفتم: به هیچ چیز؛ اعتیاد نباید داشته باشد! به هیچ چیز معتاد نباشید!…

فکر شما روی هروئین و تریاک نرود! نه، الحمدلله ما سیگاری هم در بین دوستان خود نداریم ولی گاهی می‌شود؛ انسان یک عادت‌هایی دارد: مثلاً عادت کرده است که پشت سر مردم حرف بزند! زبان او عادت به فحّاشی کرده است!…

اعتیاد به هیچ چیز نباید داشته باشد، حتی به پوشیدن لباس مخصوص و کار مخصوص که مردم عموماً؛ به آن مقیّد نیستند!…

تمام این مطالب برای این است که إن شاءالله شما را بسازیم، برای اینکه فردا که عاشورا است اگر حسین شما؛ شما را به «هل من ناصر ینصرنی» (اللهوف، ش ۱۳۴۸، ص ۱۱۶) صدا زد؛ کاملاً آماده باشید و مثل حُرّ بن یزید ریاحی نباشید و از یک جهت باشید که در تزلزل باشید و باشید که به طرف امام حسین بروید…

 

نداشتن وسواس

هشتم: به هیچ نحوه و نسبت به هیچ چیز؛ وسواس؛ نباید داشته باشید!…

وسواس! چون وسواس؛ اسم آن روی آن هست! مربوط به شیطان است والاغ شیطان را ما نمی‌توانیم کاری بکنیم و نمی‌توانیم با خودمان در آن کاروان راه بدهیم!

 

نداشتن حساسیت نابجا

نهم: حساسیت نابجا نسبت به چیزی: مثلاً بوها!… بعضی‌ها از یک بویی کراهت دارند!…

خدا در مکه در حال اِحرام؛ می‌خواهد تو را عادت بدهد، می‌گوید: اگر بوی بد استشمام کردی؛ بینی خود را گرفتی، یک گوسفند باید بکشی! عطر به خودت نزن؛ اگر با عطر ارتباطی پیدا نکردی؛ ناراحت نباشی!

حساسیت نابجا نسبت به چیزی؛ مثلاً بوها و غذاها و مردم؛ نباید داشته باشی!

(-از یک شخصی من کراهت دارم!

-حالا چرا کراهت داری؟!

-نمی‌دانم!!…)

 

بیداری بین الطلوعین

دهم: لاأقل از اذان صبح تا طلوع آفتاب بیدار باشید و خود را به این روش اسلامی عادت دهید، قبل از اذان صبح هم برای نماز شب… حالا بعد از آفتاب خواستی بخوابی؛ مانعی ندارد.

 

ادب محضر استاد

یازدهم: در محضر استاد تزکیه‌ی نفس تا جایی که ممکن است؛ ادب را رعایت کنید و تمرین ادب را با این فرد بنمایید.

 

ادب در منازل غیر

دوازدهم: وقتی که در منزل غیر، به خصوص کسانی که در صراط مستقیم؛ با شما هماهنگ نیستند، هستید؛ زیاد به چیزی نگاه نکنید! بعضیها می‌آیند در اتاق انسان می‌نشینند همه جا را نگاه می‌کنند! نگاه نکنید: «إذا کنت فی بیت الغیر فاحفظ عینک» (تحریر المواعظ العددیه، ص ۳۶۶، ف ۶)! از چیزی که مربوط به صاحب‌خانه است؛ تجسس نکنید! به دکور و تزئینات منزل صاحب‌خانه دست نزنید!… -می‌خواهد نماز بخواند قاب عکس را برمی‌دارد و آن طرف می‌گذارد! صاحب‌خانه پُشتی را این‌جا گذاشته است؛ برمی‌دارد؛ آن طرف می‌گذارد!… -مگر در آن چیزی که خدا آن را حرام کرده است که از باب نهی از منکر؛ اگر مفسده‌ای ندارد؛ نهی کنید!

 

صمت

سیزدهم: بکوشید و بلکه خود را عادت دهید که زیاد حرف نزنید! این خیلی مهم است که کم‌حرفی و به ضرورت سخن گفتن؛ برای سالک إلی الله لازم است!

 

ادب اجتماعی

چهاردهم:‌ به هیچ وجه کسی را تحقیر نکنید و خود را به تواضع در مقابل مردم عادت دهید و عُجب و تکبر نداشته باشید.

 

 اخلاق با اهل خانه

پانزدهم: اگر ازدواج کرده‌اید؛ بین زن و شوهر؛ صفا و صمیمیّتی باید وجود داشته باشد و تنها؛ عدالت در خانه حاکم نباشد و بلکه گذشت و ایثار و اغماض شما؛ شعار اهل خانه باشد!

 

وظیفه مرد خانه

شانزدهم: شوهر باید در خانه تا حد امکان و مقدور؛ وسایل رفاه اهل خانه را فراهم کند و به هیچ وجه نباید بگذارد که در خانه بی‌عدالتی ظاهر شود.

 

وظایف خانم‌ها

هفدهم: زنانی که می‌خواهند قدم در راه تزکیه‌ی نفس بگذارند؛ اگر ازدواج کرده‌اند باید در خانه بنشینند و حُسن تبّعل داشته باشند و از کارمندی و کار دولتی و شغل آزاد که مایه‌ی درآمد آن‌ها باشد؛ استعفاء دهند و اگر بچه دارند؛ بچه‌های خود را تربیت کنند.

 

وظایف دختران

هجدهم: دخترهایی که هنوز شوهر نکرده‌اند؛ باید در خانه فقط علوم سه‌گانه‌ی فوق را یاد بگیرند و خانه‌داری و تربیت فرزند و شوهرداری را از پدر و مادر که اهل تزکیه‌ی نفس هستند؛ یاد بگیرند!

 

زینت خانم‌ها فقط برای شوهر

نوزدهم: خانمهایی که سالک إلی الله هستند؛ باید بکوشند که برای هیچ کس، حتی محارم خود و حتی در جلسات خانمها زینت نکنند و زینت ایشان؛ تنها برای شوهر خود باشد.

 

حجاب

بیستم: خانمهایی که سالک إلی الله هستند باید حجاب ایشان چادر باشد، برآمدگی‌های بدن آن‌ها دیده نشود و اگر پوشیه نمی‌زنند؛ به قدر ضرورت؛ چشمهای خود را بیشتر؛ باز نگذارند و بقیه‌ی صورت را بپوشانند!…

بعضی از خانمها؛ خیلی هم مراحل ایشان بالا است! -اخیراً دیده‌ام -همین‌قدر شنیده‌اند که من وجه و کفِّین را اشکال نمی‌کنم؛ صورت‌های خود را باز می‌گذارند! این برخلاف روش تزکیه‌ی نفس است!

یک شرایطی هست که تنها مربوط به احکام نیست،‌ مربوط به تزکیه‌ی نفس و کسانی که می‌خواهند به کمالات برسند؛ است: چون وقتی که صورت زن نامحرم را یک جوان دید و به قصد شهوت نگاه کرد؛ این واکنش دارد، چون او؛ -آن زن -این مرد را به گناه انداخته است، او را تاریک می‌کند و نمی‌گذارد که پیشرفت کند.

 

ارتباط با نامحرم

بیست و یکم: خانم‌های اهل تزکیه‌ی نفس به هیچ وجه نباید با زبان و یا با عمل؛ به مرد نامحرمی؛ اظهار محبتی بکند.

 

اهمیت به قرآن و جزوات قرآنی

بیست و دوم: جزوات قرآن را با دقت و با توجه به ترجمه‌ی آن بخوانند.

إن‌شاءالله روش آینده‌ی ما این است که یک قدم جلو گذاشته‌ایم و جزوات را طوری ترتیب داده‌ایم که اول قرآن، بعد ترجمه…، -تا زنده باشید من این برنامه‌ی شما را همین‌ طور ادامه می‌دهم! نه اینکه فکر کنید که سال تمام شد و جزوات هم تمام شد! نه! صد دوره هم که باشد؛ یک تغییری می‌دهیم، باید انجام بدهید! قرآن است، در برزخ هم به درد شما می‌خورد، در بهشت هم به درد شما می‌خورد و همیشه باید با قرآن باشید! جزوات قرآن را -با دقت و با ترجمه و با توجه به ترجمه -و این‌جا اضافه می‌کنم -و با توجه به برداشت‌هایی که ما در جزوات بعد از این جزوات خواهیم داشت؛ بخوانند و هر فردی از کسانی که اهل تزکیه‌ی نفس هستند؛ باید دارای جزوه‌ی مستقلی باشد، حالا ارفاق کرده‌ایم: اگر یک زن و شوهر هستند، این‌ها می‌خواهند یک جزوه داشته باشند؛ مشکلی نیست!

یک مقداری از پول این جزوات خرج خود آن می‌شود و یک مقداری هم در راه کارهای نیکی که ما یک وقتی گفته بودیم: هر سالک إلی الله؛ هر ماه سیصد تومان بدهد؛ آن را دیگر نگرفتیم و خرج آن خواهد شد زیرا مبلغی که در مقابل جزوه می‌دهند به عنوان صدقه است و برای پیشرفت روحی همان فرد مفید است.

 

خواندن سه کتاب

بیست و سوم: یک سالک إلی الله قبل از ورود به مراحل تزکیه‌ی نفس باید این سه کتاب را با دقت مطالعه کند -البته مربوط به این سه کتاب تنها نیست، حالا الحمدلله کتاب‌های زیادی هست، دوستان کتاب‌هایی نوشته‌اند، مجلاتی دارند، آن وقتی که ما این را نوشتیم این‌ها نبود، ولی این‌ها در همین ارتباط باید باشد -:

۱- اتحاد و دوستی

۲- در محضر استاد

۳- سیر إلی الله

 حالا کتاب‌هایی مثل تزکیه روح و تزکیه‌ی نفس و کتاب جناب آقای نعمتی و امثال این‌ها هم هست.

 

استفاده از اوقات

بیست و چهارم: تا می‌توانند از لحاظ زندگی خود؛ کمال استفاده را بکنند و وقت خود را به بطالت نگذرانند و در کارهای مفید فعال باشند.

این وضع که من گاهی نمی‌توانم بخوانم؛ به خاطر این است که عینک من همراه من هست ولی فراموش کرده‌ام بزنم! از شدت این که حرص دارم…! به قول قرآن که می‌فرماید: «حَریصٌ عَلَیکمْ»(توبه/ ۱۲۸). فراموش کرده‌ام، الآن به‌یاد آوردم! خیلی حواس شما جمع باشد! اگر حرف‌های من را عمل نکنید؛ من روز قیامت از شما نمی‌گذرم!!…

 

وظایف در قبال وابستگان

بیست و پنجم: زن و مردی که سالک إلی الله هستند؛ باید بکوشند که طبق امر پروردگار؛ وابستگان، پدر، مادر، اقوام خود را؛ از آتش نجات دهند یعنی از همه‌ی بدآموزی‌ها دوری کنند.

مثلاً از دیدن فیلم‌هایی که خلاف آنچه که در بالا گفته شده است؛ تعلیم می‌دهند، دوری کنند. از محیطی که افراد مریض روحی در آن هستند، خود و فرزندان خود را دور نگه دارند.

امید است با قاطعیت کامل؛ اساتید به غیر از افرادی که این شرایط را دارند مرحله ندهند و مسأله را جدی بگیرند و أحدی را استثناء نکنند؛ وإلّا آبروی خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند.

این‌ها چیزهایی بود که سال‌های قبل؛ این‌ها را ما نوشته بودیم و به دست آقایان ‌داده بودیم.

آنچه باید در شب عاشورا متوجه باشید و عمل نمایید

مطالبی که امشب می‌خواهم عرض کنم:

امشب؛ یکی این که؛ بعد از اینکه شروع به تزکیه‌ی نفس کردید باید با امام زمان خود باوفا باشید و جان و مال خود را فدا کنید.

در راه تزکیه‌ی نفس جدی باشید.

اخلاق حسنه داشته باشید.

به واجبات اهمیت بدهید.

محرّمات را ترک کنید.

شئون اسلامی را رعایت کنید.

حقّ بگویید و غیر حقّ نگویید و نشنوید.

زن‌ها با شوهرها با محبت و صمیمیّت رفتار کنند.

مردها با زن‌ها با عطوفت و مهربانی عمل کنند.

معارف حقّه را یاد بگیرید.

این‌ها هم مطالب امشب ما بود.

به جای همه چیز همین مطالب را عمل کنید

خب؛ این‌ها را یاد گرفتید؟ شنیدید؟ فکر نمی‌کنم که بعد از تکرار در تکرار؛ کسی نشنود!

الآن می‌دانید من می‌خواهم چه کار کنم؟ چراغها را می‌خواهم بگویم خاموش کنند؛ -حالا خاموش نکنید تا من بگویم که چه موقع خاموش کنید؛- آن محفلی که حضرت أبی‌عبدالله الحسین با اصحاب خود داشت؛ شما و من با حضرت ولی‌ّعصر داشته باشیم و حرف‌ها هم زده شد!

فقط یک چیز مانده است: تعهد بستن به این مطالب! من از هیچ کس هم نمی‌گذرم! هر کس هم نمی‌خواهد اگر خجالت می‌کشد برخیزد از مجلس بیرون برود؛ مهم نیست! اصلاً اعتنا نکند، اصلاً هم اهمیت ندهد!! اصلا…

وإلّا از همین فردا این کارها باید انجام بشود، حتی فردا هم دیر است! چون ممکن است همین امشب حضرت ولیّ‌عصر بیاید.

آقایان! امام زمان دروغ است یا راست است؟ از شما سؤال می‌کنم؟!

اگر نستجیرُ بالله، دهان من لال، دروغ است! خب چرا بهائی نیستید؟!

این‌قدر شما را تحویل می‌گیرند: این حرفی بود که استاد به من فرمودند!…

اگر راست است جدی بگیرید!!…

مریض شده‌ای، داری می‌میری؛ دست تو به دامن امام زمان تو باشد؛ بهتر می‌میری!

اگر بی‌پول هستی دست تو به دامن امام زمان تو باشد، دست تو به یک فرد پول‌دار بند است!..

من نمی‌دانم چه بگویم؟! چرا از خواب غفلت بیدار نمی‌شوید؟!

من حرفی ندارم، بلد هم نیستم روضه بخوانم، دیده‌اید، روضه هم نمی‌توانم بخوانم! شب‌های قبل روضه برای شما خوانده‌اند و هم بعد از این إن‌شاءالله چند دقیقه‌ای، هر چقدر هم آقای فانی کمتر روضه بخوانند بهتر است و از شما فقط تقاضا می‌کنم به جای زدن به سینه، به جای اشک چشم، به جای مجروح کردن سر با شمشیر! به جای رفتن داخل آتش -که آن‌هایی که اهل هندوستان هستند؛ خود من دیده‌ام پای خود را در آتش می‌گذارند و می‌روند ولی فردای آن؛ خدای نکرده معصیت می‌کنند! به جای رفتن داخل آتش -و نسوختن! به جای همه چیز؛ همین مطالب را عمل کنید! حرف من این است.

 

تعهد با امام زمان علیه السلام در شب عاشورا

حالا چراغها را خاموش کنید؛ هر کس نمی‌تواند گریه ‌کند، نکند! هر کس حقیقت را نمی‌فهمد، نفهمد! هر کس در این مجلس؛ از خواب غفلت بیدار نشده است، نشده باشد! او مُرده است! او دیگر فردی نیست که من با این نقص خود او را بتوانم بیدار کنم! فقط تنها همین.

شب عاشورا است، ما باید از امام خود پیروی کنیم!

حضرت سیدالشهداء چراغها را که خاموش کرد؛ فقط یک جمله می‌خواست: «لِیمیزَ اللَّهُ الْخَبیثَ مِنَ الطَّیبِ» (أنفال/ ۳۷).

یک نفر با من؛ همسفری بود،‌ این نماز نمی‌خواند و اهل معصیت بود، من هم هرچه او را نصیحت می‌کردم گوش نمی‌کرد. من هر روز صبح می‌رفتم او را برای نماز بیدار می‌کردم، بعد معلوم می‌شد که خود او نمی‌خواند! یک روز صبح؛ رفتم دیدم او زودتر از من بلند شده است؛ می‌گوید الهی شکر! گفتم چه شده‌است؟! گفت: در خواب دیدم -این خواب‌ها خواب نیست! الآن وقت من و شما همین ‌طور است- یک طرف اصحاب عمر سعد بودند، یک طرف اصحاب حضرت أبی عبدالله بودند؛ تو آمده‌ای پشت من را گرفته‌ای و من را به طرف اصحاب سیدالشهداء فشار می‌دهی! آن‌قدر فشار دادی تا من به اصحاب سیدالشهداء ملحق شدم، و خودش را هم تا آخر عمر خود نشان داد… ؛ حالا حال ما این طور است!…

می‌آیید به خیمه‌های أبی عبدالله برویم؟…

آن‌ها تشنه هستند، شما تشنه نیستید. آن‌ها غذای حسابی ندارند، شما دارید. آن‌ها فردا کشته می‌شوند، ما هم إن‌شاءالله زیر سایه‌ی امام زمان خود کشته بشویم؛ چه بهتر!!… ولی ظاهراً کشته نمی‌شویم.

بدن‌های آن‌ها روی زمین قطعه قطعه افتاده است که وقتی امام سجاد به بدن پدر نگاه کرد، چشم ایشان به بدن سیدالشهداء افتاد، حضرت زینب نگاه کرد؛ دید امام سجاد دارد از دست می‌رود: «ما لي أراك تجود بنفسك» (بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۵۷)، چرا می‌بینم تو داری جان می‌دهی؟ تو حجّت خدا هستی! فرمود: مگر این بدن، بدن حجت خدا نیست که در میان گودی قتلگاه افتاده است؟!…

حالا دست راست خود را به جای دست امام زمان خود قرار بدهید؛ دست چپ شما دست خود شما باشد؛ دست چپ را در دست راست بگذارید… همه لازم نیست، آن‌هایی که می‌خواهند این تعهد را بپذیرند؛ آن‌ها بگذارند.

چون چند تا از این شهرها؛ عصری از من تلفنی می‌پرسیدند که ما صحبت‌های شما را بگیریم یا نه؟ اول می‌پرسیدم اگر خواص هستند؛ عیبی ندارد. چون من یک تعهدی می‌خواهم بگیرم که اگر عمل نکنند؛ مایه‌ی خسارت آن‌ها می‌شود و افراد متفرقه… لذا بعضی از شهرها را اجازه ندادم که صحبت امشب من را بگیرند.

اگر در دنیا تزکیه نفس نکنیم…!

حالا در مجلس خود ما هم ممکن است افرادی این ‌طوری باشند، آن‌ها هیچ!… کار خودشان را بکنند!… إن‌شاءالله در دنیای خود موفق و در آخرت خود هم بالأخره یک طوری می‌شود… روز قیامت پنجاه هزار سال وقت دارند! تزکیه‌ی نفس می‌کنند و إن‌شاءالله اگرچه سیّد باشند!… اگرچه معتقد به اهل بیت عصمت و طهارت باشند!… قلب آن‌ها مملوّ از محبت اهل بیت عصمت و طهارت باشد ولی باید تزکیه‌ی نفس کنند!… پنجاه هزار سال هم وقت دارند…

شماها حال آن را دارید، وقت آن را دارید، آمادگی آن را دارید، آمادگی آن همه عذاب را دارید!!… مانعی ندارد… ما کاری به شما نداریم!

ولی خود من! خدای من شاهد است: خدایا تو می‌دانی؛ قادر نیستم یک لحظه در روز قیامت معطل بشوم!… ای خدا ما را معطل نکن!… قیامتی که حرارت روز قیامت از صدها درجه بیشتر، تاریک، گرفتاری! آن‌جا بیا تزکیه‌ی نفس کن!! مگر می‌شود؟!…

خدایا! امشب به خاطر أبی‌عبدالله الحسین، به خاطر سیدالشهداء،‌ به خاطر اباالفضل العبّاس، به خاطر علیّ اصغر، آن‌هایی که امشب این تعهّد را می‌بندند؛ خدایا ایشان را موفق بدار، آنی در قیامت ایشان را معطل نکن و در آسمان چهارم؛ در بهشت برزخی آنها را جای بده؛ با ائمه‌ی اطهار ایشان را قرار بده.

دست‌ها داخل دست؛ ولو ده نفر باشند؛ ولو یک نفر باشد؛ برای من کافی است…

دستها در بین دست؛ دست راست دست امام زمان؛ احساس گرمی خاصّی هم می‌کنید اگر با حقیقت پیش بروید…

دست در دست…

آنها گفتند: یا أباعبدالله…

ما می‌گوییم: یا أبالقاسم؛ یا بقیةالله…

آنها گفتند: اگر هزار مرتبه؛ هفتاد مرتبه؛ بدن ما را قطعه قطعه کنند و بسوزانند؛ دست از یاری تو برنمی‌داریم…

نمی‌دانم؛ همه می‌توانیم این حرف را واقعا بگوییم یا نه!…

ولی ما می‌گوییم: آقا جان! قول می‌دهیم دست از یاری تو برنداریم!…

آقا جان!… آن‌چه که من؛ با این وضع خسته‌ام؛ برای این دوستان گفته‌ام، این دوستانی که امشب؛ دست ایشان به دست شماست؛ همه قول می‌دهند عمل بکنند و من هم إن‌شاءالله مانند سگ قافله؛ دور اینها می‌چرخم؛ تا جایی که زنده باشم؛ اینها را نمی‌گذارم از راه صحیح منحرف بشوند…

یا صاحب‌الزمان! کمک‌مان کن…

خدایا! «اللّٰهم إنّا نشکوا إلیک فقد نبیّنا صلواتک علیه و آله و غیبة ولیّنا و کثرة عدوّنا و قلّة عددنا و شدّة الفتن بنا و تظاهر الزّمان علینا» (دعاء افتتاح)

یا الله! کمک‌مان کن…

یا أباعبدالله ما را هم در خیمه‌های خود راه بده…

رفتنی‌ها بروند!…

ماندنی‌ها بمانند!…

إن‌شاءالله اگر ماندید؛ همه‌ی شما از یاران حضرت ولیّ‌عصر علیه‌الصلاة و السلام خواهید بود…

سلام خدا بر شما باد؛ رحمت خدا بر شما باد…

امشب{ قلب حسین‌بن‌علی را خشنود کردید…

قلب امام زمان را خشنود کردید…

التماس دعا…

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

 

جهت دانلود صوت اینجا کلیک کنید

 

برای مشاهده فیلم این جلسه کلیک فرمایید

 
 
 
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *