۸ شوال ۱۴۲۶ قمری – ۲۰ آبان ۱۳۸۴ شمسی – واسطه بودن اولیاء خدا

اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم

بسم اللّه الرحمن الرحيم

الحمدللّه والصلوة و السلام علي رسول‌اللّه و علي آله آل اللّه لاسيما علي بقيةاللّه روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم،تَنْزِيلُ الْكِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ٭ إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّفَاعْبُدِ اللَّهَمُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ ٭ أَلَالِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُوَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَمَا نَعْبُدُهُمْإِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللَّهِ زُلْفَيإِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَإِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ (زمر / 1 -3)

يكي از بحث هايي كه امروز در بين مسلمانها بسيار رايج است و گاهي دامن شيعه را هم گرفته است و بعضي از شيعيان هم نعوذباللّه معتقد به آن شده اند مسأله واسطه بودن اولياء خداست بين بشر و ذات مقدس پروردگار. آيا اين مسأله تا چه حدّي درست است و تا چه حدّي غلط؟ تحت يك عنوان اگر ما مطرح كنيم كفر است و تحت يك عنوان بسيار براي بشر لازم و حتمي است و سنّت الهي است. امّا آنكه كفر است اينست كه به وسائط، آنهايي كه واسطه هستند از پيغمبراكرم گرفته تا هر فردي كه تصورش را بفرماييد اگر مستقلاً منهاي ارتباط با پروردگار و پشتوانه ي الهي معتقد شديم كه كسي يا معصومين عليهم الصلوةو السلام مستقلاً مي توانند كارهايي كه پروردگار متعال بايد بكند آنها بدون اذن خدا، بدون اينكه از خدا قدرت بخواهند و معتقد بشويم كه آنها قدرت ذاتي دارند و قدرتشان به اذن پروردگار نيست و خودشان همه كارها را مي توانند انجام بدهند اين طبعاً شرك است، كفر است و بسيار در آيات قرآن از اين فكر مذمّت شده، اگر شما رفتيد در حرم حضرت علي بن موسي الرضا عليه الصلوةو السلام به امام هشتم توسل كرديد و گفتيد كه خدا نمي خواهد كه اين كار انجام بشود ولي شما اين كار را براي من انجام دهيد. و بالأخره آنچنان برداشت داشته باشيد كه فكر كنيد خداي تعالي جداي از ائمه اطهار است و ائمه اطهار جداي از خدا، همانطوري كه مشركين، بُت پرستان يا حتي بعضي از مذاهب رسمي دنيا معتقدند آنها مي گفتند كه بُت ما وساطت ندارد خودش مستقلاً كار مي كند يا اگر مراجعه كنيد به كتب مسيحي ها مخصوصاً در قديم اينها قائل به تثليث بودند. يعني سه قدرت، سه وجود، سه وجودي كه با هم سازش نهايت كردند، اب، ابن و روح القدس، پدر كه خدا باشد از نظر آنها و پسر كه عيسي باشد از نظر آنها و روح القدس كه بعضي گفته اند مادر حضرت عيسي منظور است و بعضي هم يك روحي كه به اصطلاح پاك است و واسطه است از آيات قرآن استفاده مي شود كه همان مادر حضرت عيسي منظور است. چون خداي تعالي به حضرت عيسي مي فرمايد: أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اِتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ (نساء / 116) تو گفتي به مردم كه من و مادرم را دو خدا بدانيد، غير از خداي تعالي. از همين آيه كه در آن زمان گفته شده و مسيحي ها در مقابلش نايستاده اند و منكر نشده اند ما مي فهميم كه منظور از روح القدس در تثليث كه اب، ابن، روح القدس منظور حضرت مريم است. به هر حال آنها هم مستقلاً حضرت عيسي و روح القدس را به اصطلاح صاحب قدرت مي دانند و معتقدند كه آنها دو خدا هستند در مقابل خداي تعالي، اين معنا به طور كلي كفر است. از تثليث گرفته تا هر نفري كه معتقد باشد يك چيزي مستقلاً منهاي پروردگار بدون اذن پروردگار، بدون اِعمال قدرت پروردگار جداي از پروردگار كاري مي تواند بكند كفر است. حتّي اگر شما گفتيد روز سيزدهم ماه فروردين اين نحس است. حالا خدا مي تواند نحسي را بردارد يا نه؟ گفتيد كه نه، اين نحسي ذاتي است و حتماً نحس است و معنايش هم اين بود كه خدا نمي تواند اين نحسي را از روي سيزدهم ماه فروردين بردارد، شما با همين كلامتان خداي نكرده اگر گفتيد كافريد. هر چيزي را كه مستقلاً به آن قدرت داديد، به آن استقلال الوهيّت داديد و گفتيد كاره اي است در عالم، حتّي قدرتمندان بزرگ دنيا، ائمه اطهار عليهم الصلوةوالسلام و بياييد تا كوچكترين چيزها، اگر خداي نكرده استقلال قدرت به آنها داديد انسان را كافر مي كند و خداي تعالي هم در قرآن زياد اين مسأله را نهي كرده و كساني كه يك چنين فكر و عقيده اي دارند آنها را مشرك دانسته است. امّا آنچه كه حق است و متأسفانه اكثر آنهايي كه امروز بحمداللّه دارند رسوا مي شوند و متوجّه علّت رسوايي شان نيستند، اعتقاد به مسلك وهابيّت است. آنها مي گويند ائمه اطهار، پيغمبراكرم هر چيزي كه با خداي تعالي هم ارتباطي داشته باشد نبايد توسّل به آنها كرد، توسل به آنها كفر است و شرك، حتّي اظهار محبتي كه در قرآن صريحاً نسبت به ذوي القرباي پيغمبر دستور داده شده و اجر رسالت است آنها منكرند. خداي تعالي در قرآن مي فرمايد: قل ما اسَألكُمْ عليه مِنْ أَجْرٍ(فرقان / 57)  إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَي اللَّهِ (يونس / 72) و در يك آيه ي ديگر قُلْلَا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراًإِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَي (شوري / 23) اظهار محبّت به ذوبي القربي، شما اگر  به مدينه مشرف بشويد اظهار محبتي كه شما به مرقد مطهر رسول اكرم مي كنيد آنها شما را نهي مي كنند. اظهار محبت ممنوع! توسل ممنوع! شفاعت ممنوع! ما با دلايل عقلي و نقلي، ثابت مي كنيم نه آنكه تنها ثابت كنيم بلكه به نظر من از اوضح واضحاتي است كه در قرآن مجيد خداي تعالي بيان كرده و روايات فراواني در كتب اهل سنت است و مسائلي كه از نظر عقلي در بين خودمان مرسوم است. ما اگر چيزي از كسي خواستيم، مثلاً مشرف شديد حرم علي بن موسي الرضا صلوات اللّه عليه به حضرت عرض كرديد آقا فرزند من، پدر من، مادر من سرطان سختِ پيشرفته اي دارد شما شفايش بدهيد. چون در باطن شيعه و در باطن هر انساني اين مطلب خوابيده كه چون علي بن موسي الرضا عليه الصلوةوالسلام واسطه ي بين خدا و خلق است هيچ مشكلي ندارد كه ما يك چنين تقاضايي از امام هشتم بكنيم. اين مسلّم است، حتّي به نظر من لازم نيست به حضرت رضا بگوييد اگر خدا صلاح مي داند. اين معلوم است، چون حضرت رضا نوكرهايش، خدمتگزارانش كه ملائكه باشند و هميشه اطراف قبر مطهر آن حضرت مي چرخند خداي تعالي درباره ي آنها فرموده: لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِوَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ (انبياء / 27) اين ملائكه خدمتگزار حضرت علي بن موسي الرضا اينها حتّي پيشي در سخن بر خدا نمي گيرند، وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ آنها به امر پروردگارشان عمل مي كنند. هيچ گاه نمي شود كه يك ملك بخواهد به بشر كمك بكند، مستقلاً كمك كند بدون اذن پروردگار و يا اگر خدا هم نخواسته باشد اينها كارشان را انجام بدهند. هيچ يك از ائمه اطهار يك چنين كاري را نمي كنند. هيچ وليّ از اولياء خدا اينگونه كاري را انجام نمي دهند. خوب اعتقاداتتان را تصحيح كنيد، نه وهابي باشيد كه بگوييد هيچ يك از قدرتهايي كه در دنيا هست كاري نمي تواند انجام بدهد، اين بسيار غلط است و آن طور هم نباشيد كه بگوييد همه ي كارها را اينها انجام مي دهند خدا بخواهد يا نخواهد كارشان را مي كنند. اين امر بين الامرين كه در كلمات ائمه اطهار هست و در قرآن هم اشاره شده معنايش همين است كه نه افراط داشته باشيد نه تفريط، شما حضرت علي بن موسي الرضا را دوست داريد به خاطر اينكه خدا او را دوست دارد. من احبكم فقد احب اللّه، يا اگر بخواهيم ما خدا را دوست داشته باشيم در همين دعاي ندبه مي گوييم: أين وجه اللّه الذي اليه يتوجه اولياء، شما بايد با پيغمبراكرم، با ائمه اطهار عليهم الصلوةو السلام ارتباط داشته باشيد همانطوري كه در قرآن خداي تعالي مي فرمايد: وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ (مائده / 35) اگر خواستيد به خدا راهي پيدا كنيد، با خدا در ارتباط باشيد يك واسطه، يك وسيله اي بايد داشته باشيد. وقتي كه برادران يوسف از عمل شان پشيمان شدند آمدند نزد پدر، يَا أَبَانَااِسْتَغْفِرْ لَنَا (يوسف / 97) اي پدر ما! براي ما استغفار كن، طلب بخشش كن از خدا، حضرت يعقوب با اينكه پيغمبر بود با اينكه معرفتش از محمد بن عبدالوهاب و همه ي علماي ما بيشتر بود نگفت كه برويد در خانه خدا و خدا دربان و واسطه نمي خواهد. گفت: سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ (يوسف / 98) به همين زودي برايتان از طرف پروردگارم استغفار مي كنم. در آيه ي ديگري از قرآن خداي تعالي مي فرمايد: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْجَاؤُكَفَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَوَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ (نساء / 64) اگر يك عدّه معصيت كارها نزد تو آمدند و اينها طلب بخشش مي خواهند از خدا بكنند. دو  كار بايد انجام بشود يكي خودشان استغفار كنند، وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ و ديگر اينكه پيغمبر براي آنها استغفار كند واسطه گري كند، از خدا بخواهد كه اينها را خدا ببخشد، آن وقت لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً، آن وقت شما مي بينيد كه خدا آنها را بخشيد و توبه شان را قبول كرد. بنابراين ببينيد هم از آيات قرآن و هم از عقل، اگر شما به دوست تان گفتيد آن – مثلاً – ليوان آب را به من بده، اينجا مشركيد؟! به خدا چرا نمي گوييد؟! بگوييد خدايا آن ليوان آب را به من بده. به اين آقاياني كه يك همچنين حرفهايي مي زنند كه متأسفانه عرض كردم در بين شيعيان هم گاهي شياطين وسوسه كرده اند بايد اين را جواب داد. ما اوّل توان طرف را منظور مي كنيم. ببينيد هيچ وقت به من نمي گويند دويست كيلو بار را بردار، امّا به يك قدرتمندِ ورزشكار مي گويند دويست كيلو بار را بردار. چرا؟ به جهتي كه توان من را مي سنجند –  همه ي عقلاء اينطورند – توان من را اوّل مي سنجند ببينند من اين كاره هستم؟ بعد به من بگويند. ما هم بايد همينطور باشيم. آيا ائمه اطهار با قدرتِ پروردگار مي توانند آسمانها و زمين ديگري غير از اين آسمان و زمين خلق كنند؟ اگر توانش را دارند ما از آنها بخواهيم، اگر توانش را ندارند، نخواهيم، آيا ائمه اطهار عليهم الصلوةوالسلام مي توانند با اراده شفا بدهند؟ اوّل بايد معرفت به ائمه پيدا كرد، توان آنها را منظور كرد و بعد به آنها گفت كه مريض ما را شفا بدهيد. ما اول بايد معرفت به طرف پيدا كنيم كه دو چيز بايد حتماً وجود پيدا كند. يكي اينكه ما بايد معتقد باشيم كه لاحول و لا قوة الاّ بالله العلي العظيم، هيچ حول و قوه اي نيست، هيچ قدرتي نيست، هيچ تواني نيست مگر مال خداست. خداي تعالي در اختيار اوليائش گذاشته، اوليائش از توان الهي اگر استفاده كنند هر كاري را كه خدا مي تواند بكند اينها هم مي توانند بكنند. اگر بخواهند جداي از توان الهي كاري بكنند، روي هواي نفس، روي خواسته هاي خودشان جداي از خدا به عقيده ي ما هيچ كاري نمي توانند بكنند و اگر روي اختيار خودشان كاري برخلاف خواسته ي پروردگار بكنند طبعاً مورد مؤاخذه خدا واقع مي شوند و يا خدا مانع مي شود حتي اين مسأله در قرآن هم هست كه پروردگار متعال مي فرمايد: كه اگر يك كلمه اي پيغمبر، يك كلمه! يك قول بدون اينكه من به تو گفته باشم و به من نسبت بدهي بگويي من قطع وتينت مي كنم، يك عده افراد هستند خودشان را طوري جا زدند بين اولياء خدا كه حرفشان را مردم به عنوان حرف خدا مي پذيرند. اينها حتّي از توان طبيعي شان، از توان اختياري شان نبايد استفاده كنند و اگر استفاده كردند قطع وتين شان خداي تعالي مي كنند. ما ديده ايم در مسالك مختلفي كه در دنيا واقع شده مثلاً مسيلمه كذاب آمده ادّعاي پيغمبري كرده، گفته من از جانب خدا آمده ام. يك كتاب هم آورده، در همان كتابي كه هيچ عاقلي به زبانش جاري نمي شود آورده كه به نظر من قطع وتين مذهب او و راه و روش اوست. مثلاً حالا در يكي از آياتي كه – عرب است، زبان عربي هم خوب بلد است. – مي گويد: ان الذين يغسلون ثيابهم و لا يجدون ما يلبسون اولئك هم المفلسون كه من در كتاب پاسخ ما اين را توضيح دادم. اولاً اين چه حرفي است كه تو آمدي با اين كتابت مي خواهي كه قرآن را از بين ببري. اين مطلبي است كسي كه لباسش را مي شويد و لباس ندارد بپوشد اين بي پول است! وبعد هم اشکالاتي دارد؛ كسي كه لباسش را مي شويد حالا اگر در غربت بود خوب ميليونها هم پول در بانك داشت و لباسي نداشت كه عوض كند، اين بي پول است؟! پول دارد، پول كه لباس نيست. بعد هم ان الذين يغلسون ثيابهم و لا يجدون ما يلبسون، شما اگر معنايش را ندانيد خيال مي كنيد اين هم يكي از آيات نستجيرباللّه قرآن است! يا مثلاً علي محمد باب در كتاب بيان، كتاب بيان كتابي است كه نوشته اين كتاب را داشته باشيد و همه ي كتابها را بسوزانيد! اين كتاب مفيد است فقط براي شما، آنقدر مطالبِ كه به عقيده ي من ديده ايد اين معلمين مدرسه وقتي كه مي بينند يك صفحه ي مثلاً ديكته يك جوان همه اش غلط است يك خطي از آن طرف مي كشند يكي هم از آن طرف، ضربدر مي كشند رويش و ديگر نمي گذارند اصلاً اين صفحه را غلط گيريش كنند. به نظر من اين كتاب بيان را خداي تعالي به وسيله ي خودش، آخر مهم هم اينست كه به دست خود شاگرد قلم را بدهند كه باطل كند صفحه را، مثلاً حالا چند جمله اي كه از جواني ها من يادم مانده حالا بتوانم دقيق آن را برايتان عرض كنم مثلاً مي گويد: و لا تضربنّ البيضه علي شيئ فيضيع ما  فيه!  تخم مرغ را به جايي نزنيد براي اينكه هر چه در آن هست مي ريزد،از بين مي رود! ضايع مي شود! اين؛ و لتعلمنّ خط الشكسته، كه به او گفتند چرا خط شكسته فارسي است آخر؟! چرا در اين كتاب عربي آوردي؟ گفت: من  آزاد كردم هر چه مسائل است آزاد باشد، فارسي بيايد در عربي، عربي بيايد در فارسي! غلط بخوانيد، درست بخوانيد! و امثال اينها. اينطوري خدا چوب مي زند. فكر نكنيد تا كه يك دروغي من به خدا بستم و يا مثلاً يك مكاشفه ي دروغي براي شما گفتم همان جا خدا اين رگ پشت من را قطع مي كند. نه، يك كاري مي كند كه تو پدرت در بيايد. يك عاقل ديگر به تو گرايش پيدا كند، يك كاري مي كند كه تو نتواني سر بلند كني. مگر حالا يك اغنام اللّه! آخر ايشان وقتي مي خواست خطاب بكند به مريدانش، مي گفت: يا اغنام اللّه!! اي گوسفندان خدا! خوب گوسفند نه چيزي مي فهمد، نه عاطفه اي دارد. حتي در مقابل چشمش گوسفندان را مي كُشند به هيچ وجه از خودش عكس العملي نشان نمي دهد. من در مني ديدم اين را، يك گله گوسفند داشتند اين طرف علف مي خوردند بقيّه اجساد گوسفندان اين طرف ريخته بود روي زمين، هيچ به فكرش نبودند كه يك ساعت ديگر اين بلا به سر ما هم خواهد آمد. اغنام اللّه اند.

هميشه متاع كفر و دين بي مشتري نيست      

گروهي اين، گروهي آن پسندند.

مي بينيد اولو الالباب را در همين آياتي كه امروز خوانديد. اولو الالباب چه کساني هستند؟ صاحبان مغز، لُب يعني مغز، مغز يعني روح سالم، چه کساني هستند؟ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ؛ حرفها را گوش مي دهند. درباره ي فلاني مردم حرف مي زنند، اين قدر حرف بزنند بيشتر از آنچه كه به پيغمبر حرف زدند، كه نزدند. تا بحال به يكي از علماء بزرگ مان ديوانه نگفته اند ولي اين را به پيغمبر نستجيرباللّه صريحاً گفتند إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ (حجر / 6) درباره ي فلاني و كتاب هايش حرفها هست! باشد، اگر حرفها نبود كه اين نبود. خوب، بنابراين اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ، هر كتابي را كه ديديد برداريد نگاه كنيد. اگر اولوالبابيد  اگر باصطلاح تزكيه نفس كرده ايد، اگر با فكر و عقل و پاكي كتاب را برداشتيد داريد مطالعه مي كنيد. مي گويند يك دانشمندي گفت آن كتاب چه هست؟ بدهيد من ردّش را بنويسم. بعضي ها اين مرض در آنها هست. مي خواهند ردّ كتاب بنويسند، برداشتند ديدند قرآن است. او هم ديد در قرآن نوشته كه: خَرَّ مُوسَي صَعِقًا (اعراف / 143) گفت: خر مال حضرت عيسي بود! اينجا اشتباه است. حاشيه نوشت كه و خرّ عيسي صعقا، خوب، باز يك قدري خواند از اين قرآن ديد شَغَلَتْنَا أَمْوَالُنَا (فتح / 11) گفت من غلطش را رفع كردم و شدُرُستنااموالنا!! بعضي ها اين مرض را دارند. خدا نكند كه يك چند نفر به او بگويند بارك اللّه، كتابي مي نويسند، جزوه مي نويسند، تهمت مي زنند، امثال اينها، اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ، عاقل باشيد، پاك باشيد، قرآن را خداي تعالي مي فرمايد: لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ (واقعه / 79) لمس نمي كنند قرآن را، يك معناي فقهي دارد كه يعني بي وضو نبايد دست به قرآن زد آن جاي خودش. امّا در تفسير و تأويل دارد كه مسّ نمي كند قرآن را، احساس نمي كند، درك نمي كند برداشت از قرآن ندارد، خوشحاليم بحمداللّه من بعد از شش ماه رفتم قم، ديدم آن قدر دوستا ن مان برداشت از همين آياتي كه من هم برداشت دارم آنها هم برداشت غير از آنچه كه من برداشت داشتم نوشته اند كه ما يك لجنه اي تشكيل داديم، اينها را بررسي كنيد به نام خود آقايان چاپ كنيد. اين معنايش چه هست؟ همه ي مردم همينطورند؟ ديگران اصلاً قرآن را غلط مي خوانند. غلط نخوانند با قرائت صحيح بخوانند از قرآن درك نمي كنند كه حق با آيا با علي بن ابيطالب است؟ علي اي كه سيصد آيه به تصديق خود اهل سنت درباره ي فضائل اميرالمومنين نازل شده، اين را درك نمي كنند و فرقي بين علي بن ابيطالب و ساير صحابه اي كه حالا بعضي هايشان اصلاً خداي تعالي به نفاقشان، تصريح كرده و يا اصحاب ديگر نمي گذارند. ببينيد اين معناي اينست كه لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ، قدر راهتان را بدانيد. خودتان را پاك كنيد، هر چه بيشتر از قرآن استفاده بكنيد بدانيد پاك تر شده ايد. هر چه كه از برداشت هاي قرآن بيشتر چيز بفهميد بدانيد طاهرتر شده ايدلَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ، هر كتابي كه برداريد ديگر شما مصونيت داريد، مصونيت شما اينست كه شما پاكيد، روي يك چيز پاك و تميز اگر يك سر سوزن غبار بنشيند محسوس است. روي يك زباله اي اگر شما ده كيلو هم غبار بريزيد معلوم نمي شود. امّا روي آئينه صاف و زلال و تميز شده اگر يك غبار معمولي هم بيايد روي آن بنشيند مي بينيد كه محسوس است، حس مي شود، درك مي شود. هر كتابي را كه شما بعد از گذراندن اعتقادات و مراحل تزكيه نفس برداريد مطالعه كنيد، خوب هايش را جمع مي كنيد، هيچ اشكالي ندارد. خيلي از كتابها هست كه خيلي بد است. گاهي انسان مي بيند كه مطالب خوب هم بالاخره دارد، آنها را بردار، بقيّه اش را بريز  دور، قرآن همه اش خوب است، شما يك كلمه – خداي من شاهد است روي تعصب عرض نمي كنم كه چون مسلمانم و مثلاً شيعه ام اين را عرض كنم- با خودم گاهي مي نشينم فكر مي كنم اگر من مسيحي بودم و به اين كتاب برخورد مي كردم حتماً به آن گرايش پيدا مي كردم، تمامش پاك – شما يك كلمه حرف بيهوده ببينيد در آن هست؟ اگر بود جايزه مي دهم-. مطهر باشيد، پاك باشيد تا بتوانيد اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَفَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ بهترينش را شما پيروي كنيد. خداي تعالي مي فرمايد اينها هدايت مي شوند. اگر مي خواهيد ببينيد آيا موفق به كمالاتي مي شويد، به جايي مي رسيد كه اولياء خدا رسيدند، در محضر ائمه اطهار هستيد با دعاها و با مثلاً گريه و زاري ها و پاك نبودن، آخر گريه و زاري هم گاهي مي شود روي پاكي مي شود، دعا هم روي پاكي خوانده مي شود، آن را عرض نمي كنم پاك نبودن، گناه بكن ولي دعا ندبه هم بخوان، اينگونه رستگار نمي شوي، فلاح نداري، موفق نمي شوي، البته تو بهتري از آني كه دعاي ندبه هم نمي خواند و گناه هم مي كند. أُولَئِكَ الَّذِينَهَدَاهُمُ اللَّهُ خدا هدايتشان مي كند، دستشان را مي گيرد، وَ أُولَئِكَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبَابِ، (زمر / 18) اولوا الالباب يعني صاحب مغزند، اگر يک كسي به شما بگويد تو مُخ نداري، مغز نداري، بدت مي آيد. خدا مي گويد غير از اينها مُخ ندارند، مغز ندارند. كتاب را مي خواند دنبال اينست كه ببيند كجايش عيب دارد آن را بردارد حالا يا از آن خودش استفاده كند يا يك نفري را نوشته اين كتاب را، به او حمله كند. اينكه اولوا الالباب نيست، قرآن را هم بايد همينطور بخوانيد. قرآن را هم بايد به آن دقّت كرد، آخر در قرآن هست كه خداي تعالي فرموده بدون من، به غير من توجّه نكنيد، امّا از آن طرف هم مي بينيم خداي تعالي بخشش بندگانِ معصيت كارش را منوط به اين كرده كه پيغمبر واسطه بشود و براي آنها استغفار كند، اين چطوري مي شود؟ خيلي واضح است. غير خدا، يعني كسي كه مي گويد من مستقلاً خودم داراي قدرتم، و لذا اين حالت را هم از خودتان بيرون كنيد، خداي نكرده اگر در بين شما كساني هستند كه به بعضي از چيزها، بعضي از چيزها را ذاتاً نحس مي دانند، بعضي چيزها را ذاتاً مايه بركت مي دانند، مستقلاً عرض مي كنم در ارتباط با خدا، حتي مي بينيم انگشتر عقيق در دست داشتن نماز انسان هر ركعتي شصت ركعت است، اين انگشتر عقيق اين كار را مي كند؟ نه، خدا دوست دارد تو زينت داشته باشي، انگشتر دستت باشد خداي تعالي يك ركعتت را شصت ركعت قرار مي دهد. خداي تعالي به علي بن موسي الرضا قدرت مي دهد كه مريض تان شفا پيدا كند. خداي تعالي به حضرت رسول اكرم قرآن را وحي كرده تا به آن شيريني، به آن زيبايي يك مردي كه از نظر ظاهر در زماني زندگي مي كرده كه: و لم يكن احد من العرب يقرأ كتابا، عجيب است! مكرر حضرت امير در نهج البلاغه در همان زمان فرموده، يك نفر از عربها نمي توانست بخواند. يك وضع خاصّي داشته، همان چه را كه قرآن در وضع آنها بيان كرده ما بيان مي كنيم. چون قرآن در همان زمان بوده اگر غير از اين بود حتماً مردم اعتراض مي كردند. الان من اينجا يك كلمه اي بگويم كه در بين مردم مخصوصاً درباره ي شخصي نباشد، مي بيني فردا سيل اعتراضات است. هيچ هم اعتراض نشد، يك نفري كه باصطلاح وَ لَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ (عنكبوت / 48) تو با دستت چيزي ننوشتي، تو پيش كسي درس نخواندي، حتّي آنهايي كه گفتند اين دروغي فرار كرده رفته درس خوانده اين را خداي تعالي در قرآن مي فرمايد كه اينها اشتباه مي كنند، تو زير نظر اينها بودي كه من مشروح مطلب را در مقدمه توضيح آيات قرآن و كتاب دو مقاله نوشته ام. مفصل است كه اصلاً محال بوده پيغمبر حتّي براي يك روز پيش كسي برود چيز ياد بگيرد آن وقت كتابي آورده با آن ادّعاي عجيب! هيچ نويسنده اي تا حالا يك چنين ادّعايي نكرده، مگر اينكه بيخود اين حرف را زده، همه فهميده اند كه بيخود گفته. مي گويد كه اگر جنّ و انس پشت به پشت هم بدهند، عَلَي أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِلَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً(اسراء / 88) ظهير يعني از نظر قدرت خودشان را بسازند! با هم متحد بشوند، وحدت پيدا كنند، هر اشتباهي او كرد اين يكي درست كند، اينطوري ! نمي توانند، نمي توانند مثل قرآن بياورند. حتّي نمي توانند يك سوره مثل قرآن بياورند براي اينكه يك سوره ي قرآن خوب مثل سوره ي كوثر نمي توانند. خوب دشمن نداشت كه با همين كلام پيغمبر، پيغمبر را از بين ببرند؟ دشمن فراوان! الان اگر دنيا هفت ميليارد جمعيت داشته باشد نهايت يك يا دو ميلياردش مسلمانند بقيّه دشمنند با قرآن، مي خواهند هر طوري هست اين قرآن را از بين ببرند ولي اين قرآن مثل نور، مثل خورشيد دارد تابش مي كند و تمام دانشمندان مسلمان هم رويش كار مي كنند و هنوز دو حرف از بيست و هشت حرفِ علمِ قرآن را نتوانستند توضيح بدهند آن هم با كمك ائمّه و بقيه اش به وسيله حضرت بقيةاللّه كه جان همه مان به قربانش، خواهد آمد و توضيح خواهد داد.

قرآن را با نور بخوانيد، لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ، پاك باشيد، نتيجه تزكيه نفس همين است كه وقتي كه قرآن مي خوانيد تدبّر كنيد، اين نتيجه داده بيست سال است كه دوستان دارند بعضي هايشان زحمت مي كشند حالا به نتيجه رسيدند، شما يك قدري از وضع خودتان بياييد بيرون يا بياييد در دفتر قم تا به شما نشان بدهيم كه چقدر برداشت دوستان از قرآني كه هفتگي مي خوانند داشته اند. اين دوره ي سوم قرآن ماست. يك دفعه قرآن را روخواني در هر هفته كردند، يك دفعه با ترجمه، حالا هم با برداشت و مرحله ي چهارمش هم اينست كه خودتان برداشت بايد بدهيد، اينها خيال نكنيد كارهاي كوچكي هست، چيزي نيست. نه، باور نمي كنيد كه بعضي از دانشمندان بزرگ هم حتّي اين كار را مقيّد نيستند كه بكنند. يك چيزي انسان از آنها سؤال مي كند، بايد برويم به تفسير… همين برداشت ظاهري، برداشت تفسير نيست. برداشت از قرآن ترجمه هم نيست، پس چه هست آقا؟ ما مي خواهيم دستمان را بكنيم در دريا يك قدري تَرش كنيم.

آب دريا را اگر نتوان چشيد     هم به قدري تشنگي بايد چشيد

تا آقايمان انشاءالله بيايد يك ترتيبي بدهد كه ما بتوانيم تمامِ درياي قرآن را، تمام علوم قرآن را، مثل آنهايي كه دريا را تسخير مي كنند ما انشاءالله تسخير كنيم، ما انشاءالله در اختيار بگيريم. متوجّه اش بشويم. اميدواريم خداي تعالي به همه مان اين نيرو را عنايت كند كه صاحب مغز باشيم، صاحب فكر باشيم، صاحب عقل باشيم و تفكّر در آيات الهي داشته باشيم و انشاءالله يك فكرمان، يك مغزمان به طرف قرآن باشد و يك طرفش هم وصل به امام عصرمان باشد و از هر گونه افراط و تفريط دور باشيم. نه وهابي باشيم، نه جزء القاعده باشيم كه الحمدللّه تنها جمعيتي كه جزء اينها نمي توانند باشند مردم شيعه هستند، شيعه بالاخره مي بيني اگر هر هفته نگويد يا وجيهاً عندالله اشفع لنا عنداللّه،در دلش، در قلبش اين معنا ثبت شده و نه هم آن طوري باشيم كه خدا را فراموش كرده باشيم و همه چيزمان خاندان عصمت باشند منهاي از خدا.

خدايا به آبروي ولي عصر فرج آن حضرت را برسان، ما را از همه ي حقايقِ بهره مند بفرما. ضمناً عرض كنم من امروز اگر اينجا هستم بايد روز يكشنبه تهران باشم و دوستاني كه در مرحله ي يقظه هستند انشاءالله آنجا خدمت شان باشيم و انشاءالله باز خداي تعالي لطفي دارد به ما مي كند كه هفته ي ديگر را هم شايد مشهد باشم، برگردم به مشهد و ضمناً بايد دوستاني كه در شهرستانها هستند كوشش كنند كه براي من و صحبت مستقيم من يك وقتي جمع نشوند، ما مي آييم اين طرف را درست كنيم آن طرف خراب بشود، نباشد .اين علامت ضعف شماهاست و انشاءالله كوشش بكنند در جلسه حاضر بشوند، صحبت هايي كه مي شود همين صحبتي كه امروز شد خدا مي داند الان در مجامع علمي مطرح است و من طوري برايتان توضيح دادم كه انشاءالله هر عقلِ حتي ضعيفي هم مي فهمد كه چطوري بايد باشد، نه وهابي باشد نه مشرك باشد، يك وضعي داشته باشد كه بتواند روز قيامت به خدا جواب بدهد. اگر پرسيدند تو چرا توسل به حضرت رضا كردي؟ بگوييد برادران يوسف متوسل به حضرت يعقوب شدند، خدايا تو خودت گفتي! اگر خداي تعالي روز قيامت از شما پرسيد كه چرا همه ي توجّه تان را به من نداديد، به امام رضا، يا پيغمبر يا اولياء خدا داديد، خودت گفتي! اجازه فرمودي! چرا مشرك شدي؟ مشرك نشويد، چرا مثلاً فرض كنيد كه از من فراموش نكردي و همه ي توسلت را به ائمه ندادي؟ باز خودت فرمودي. يك طوري باشيد مجتهد . شما فكر نكنيد مجتهد شدن خيلي كار سختي است. همان قدر بتوانيد حقايق را درك بكنيد، از لابلاي آيات و روايات عقايدتان را كاملاً استنباط بكنيد، حالا همه مجتهديني كه هستند همه شان استاد داشتند، همه شان يك نفر اينها را راهنمايي كرده، هيچ فردي غير از حضرت عيسي مجتهد از مادر متولد نشده. شما در عقايدتان كه زيربناي همه چيز است بايد از همين باصطلاح برداشت ها، از همين مطالبي كه گفته مي شود، از همين دقت نظرها انشاءالله اجتهاد بكنيد، استنباط بكنيد و آنچه لازم تان است همان را براي خودتان انشاءالله نگه داريد و به آن معتقد باشيد.

نسئلك اللهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه، يا رحمن يا رحيم، يا غياث المستغيثين، اللّهم عجّل لوليك الفرج، خدايا امام زمان ما را برسان. همه ي ما را از بهترين اصحاب و يارانش قرار بده. سلام ما را به آن حضرت برسان. پروردگارا به آبروي ولي عصر قَسمت مي دهيم حوائج اين جمع فوق رغبتشان برآور. پروردگارا كساني كه به اسلام و امام زمان خدمت مي كنند و كساني كه به اين مملكت شيعه نشين و به شيعيان علي بن ابيطالب خدمت مي كنند زير سايه امام زمان حفظ بفرما. خدايا به آبروي ولي عصر قَسمت مي دهيم مرض هاي روحي مان شفا مرحمت بفرما. توفيق تزكيه نفس به همه مان مرحمت بفرما. خدايا مريض هاي اسلام، مريض هاي بدني را شفا عنايت بفرما. مريضه منظوره، مريض منظور الساعه لباس عافيت بپوشان، امواتمان غريق رحمت بفرما. مرحومه تازه گذشته را غريق رحمت بفرما. عاقبت مان ختم بخير بفرما. و عجل في فرج مولانا.

 

 

لینک ویدیو در آپارات: کلیک کنید

 

جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید

 
 
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *