۷ جمادي الاول ۱۴۲۴ قمری – ۱۶ تير ۱۳۸۲ شمسی – اعتقادات(قیامت)
@متن سخنراني 7 جمادي الاول 1424 مصادف با 16 تير 1382 و 7 جولاي 2003
1- خطبه
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَي رَسُولِ اللهِ وَ عَلَي آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا عَلَي بَقِيَّةِ اللهِ رُوحِي وَاَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.
2- عبارت قرآني آغازين (سوره مباركه زلزله)
«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِذَا زُلْزِلَتْ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا، وَأَخْرَجَتْ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا، وَقَالَ الْإِنسَانُ مَا لَهَا، يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا، بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا، يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ، فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَه، وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه»([1])
3- آغاز مباحث عالم قيامت
بحثمان دربارهي سكرات موت تا حدّي تمام شد. بايد به يك مسألهي مهمّ مربوطِ به عالم بعد از اين عالم و عوالمي كه در پيش داريم توضيح داده بشود. يكي از چيزهايي كه ما در پيش داريم مسألهي قيامت است، شايد مهمترين برنامهاي كه ما بايد با آن برخورد بكنيم اين مسألهي مهمّ و اين عالم بسيار پُراهميّت است.
Cزلزله قيامت
در سورهي مباركهي "زلزله" خداي تعالي اين طور مسأله را مطرح ميكند و يك سوره را براي اين جهت اختصاص داده است، زماني كه زمين يك زلزلهي شديدي داشته باشد تا روز قيامت و تا اين زلزله
cزلزله هاي دنيايي
هر وقت زلزله ميشود يك گوشهاي از زمين تكان ميخورد؛ حالا بخارات زمين است، گازهاي زمين است، مسألهي ديگري است من در اين باره نميخواهم وقتتان را بگيرم، هميني است كه ميبينيد گاهي به پنج ريشتر، گاهي شش، گاهي هفت كه شش و هفتش مخرّب است و خرابكننده است، اين ها زلزلههاي بسيار مختصري است، موضعي و مربوط به مكان خاصّي است، شايد در همين يكي دو ماه اخير متجاوز از پنج و شش مرتبه در ايران زلزله شده و هيچ كدام از شما متوجّه زلزله نبودهايد يا اگر بودهايد خرابي آنچنان نداشته، من در زلزله گناباد و فرودس بودم يعني نه اين كه در موقع زلزله بودم بعد از يكي دو روز براي كمكرسانيِ به زلزلهزدگان گناباد و طبس رفتم، در هر نيم ساعت يك مرتبه زلزله ميشد ولي ضعيف، امّا آن زلزلهي اوّل يك شكافهايي روي زمين بوجود آورده بود كه ما گاهي سنگ ميانداختيم يا حتي اين زلزله رودبار هم همين طور بود، من رفتم، سنگ ميانداختيم بعد از مدّتي به عمق آن درز و آن شكاف ميرسيد، اين ها زلزلههاي كوچكي است،
cخصوصيات زلزله قيامت
امّا اينجا خداي تعالي ميفرمايد: «إِذَا زُلْزِلَتْ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا»،زمين، تمام زمين آن زلزلهاي كه بايد داشته باشد، آن تكان شديدي كه بايد بخورد، آن تكاني كه كوه ها خُرد شود و در ميانِ گودالهاي زمين بريزد، آب زمين خشك شده، كوه ها نرم شده، خُرد شده و يك طوفان عجيبي ميآيد تمام اين سنگخردهها، اين شنها را در ميان گودالهاي زمين ميريزد، اين زلزله را خدا ميگويد: «إِذَا زُلْزِلَتْ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا»،آن زلزلهاي كه بايد در او انجام بشود وقتي كه انجام بشود، زلزلهي زمين آني كه بايد انجام بشود يعني چه؟
cچگونه زلزله مهيب قيامت در زمين به وقوع مي پيوندد
ببينيد اين زمين را شما تصوّر كنيد مثل يك جعبهاي كه با ميخها او را نگهش داشتهاند، كوه ها ميخ زمينند، «أَلَمْ نَجْعَلْ الْأَرْضَ»([2])،در آن آيهي سورهي ظاهراً نبأ است كه ميفرمايد: «وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا»([3])كوه ها را خداي تعالي براي زمين ميخ قرار داده، حالا اگر اين ميخها تكان خورد و كنده شد، اگر اين وضع بهم خورد، يك فشاري روي اين جعبه آمد كه همهي ميخهايش در آمد و همهي چوب هايش بهم ريخت، اگر روي زمين يك چنين فشاري بيايد و طبعاً زمين داراي اين فشار هم هست؛ يعني شما ميدانيد كه زميني كه ما در آن زندگي ميكنيم با سرعتِ عجيبي به دور خورشيد ميگردد، آن قدر سرعت دارد كه زمين باصطلاح به عقب پرت نميشود، شما اگر يك مثلاً آتشگردان را بچرخانيد، قاعدهاش اين است كه وقتي كه فشار روي آتشگردان ميآيد اين آتشها وقتي كه معمولي باشد، اين آتشها از بالا ميريزد، شما يك آتشگردان را اين جور راست نگه داريد هر چه در آن آتشش است ميريزد، امّا اين كه ميبينيد آتش نميريزد مال اين است كه به طور جدّي، با فشار به طرف عقب پرت ميشود و عقبش هم بسته است كه اين را ميگويند: "نيروي گريز از مركز"، زمين بايد پرت بشود ولي آنچنان در چرخش سريع است كه از جاي خودش تجاوز نميكند و از آن طرف جاذبهي عمومي آنچنان آن را به طرف خودش ميكشد كه در يك حدّ متعادلي زمين ايستاده ولي به خاطر حركتِ سريعي كه به دور خودش ميچرخد كه در شبانهروز يك مرتبه به دور خود ميچرخد و در سال يك مرتبه به دور خورشيد ميچرخد، اسمش را ميگذارند: "جاذبهي عمومي" – ببخشيد – و جاذبهي زمين و نيروي گريز از مركز اين دو چيز آن را كنترل ميكند و آنچه را كه بايد دربارهي اين جهت گفت يكي اين است كه اين زمين به خاطر اين كه در شبانهروز يك دفعه به دور خودش ميچرخد شب و روز را به وجود ميآورد و به خاطر اين كه يك مرتبه در دورهي سال به دور خورشيد ميچرخد، زمستان و تابستان را بوجود ميآورد، حالا اين ها بحثهايي است كه وقت جلسه گرفته ميشود، اين حركت شديدي كه به زمين وارد ميشود بايد حتماً زمين را مدوّر كند كه كرده ولي گودال و بلندي، گودي و بلندي نداشته باشد، همه صاف بشود، چه چيز اين گودي و بلندي را نگه داشته؟ همين ميخهاي زمين، كوه هاي زمين، اين وضع را حفظ كرده، اگر شما كوه ها را برداريد كه كوه ها در قيامت مانند پنبهي زده، پشمزده، نرم ميشود وقتي كه نرم شد كوه ها برداشته ميشود، كوه ها كه برداشته شد زمين تكان شديدي ميخورد، آن چنان تكان ميخورد كه زلزلهي خودش را به دست ميآورد، آنچه كه بايد زمين داشته باشد، آن حركتي كه آن تكاني كه زمين بايد داشته باشد، به دست ميآورد، چون از ميخها رها شده، اين معني «إِذَا زُلْزِلَتْ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا»،
Cزمين تمام چيزهاي سنگينش را بيرون مي اندازد
در يك چنين وقتي چه ميكند؟ «وَأَخْرَجَتْ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا»، هر چه سنگيني در آن باشد، هر سنگ سنگيني، هر انسان سنگيني، هر موجود سنگيني را از خودش بيرون مياندازد، يك وضع خاصّي پيدا ميكند، من هنوز نميخواهم دربارهي خصوصيّات قيامت چيزي عرض كنم، آنچه كه ميخواهم عرض ميكنم در ارتباط با اين سورهي مباركه است، «وَأَخْرَجَتْ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا»،
Cامام عليه السلامزمين را آرام مي نمايد
اينجا "انسان كامل"، امام و حجّت كرهي زمين، ميآيد ميگويد: «چه شده است تو را؟ «مَا لَهَا»،چهات هست؟ براي چه؟» دستي دارد به زمين ميزند زمين آرام ميگيرد، اعجاز پروردگار، ارادهاي الهي، زمين را با همان حال حفظ ميكند.
Cزمين به سخن ميآيد
«يَوْمَئِذٍ»، زمين به سخن ميآيد، اين اتمهاي زمين، صداهاي امروز شما و گذشتهها را، اعمال شما و گذشتهها را همه را ضبط كرده، عين ضبط صوت، الان ما فكر ميكنيم اين دَر و ديوار صداي ما را نميشنوند، اين ها چه ارتباطي دارند با شنيدن و ضبط كردن، وقتي ضبط صوت را جلويتان ميگذاريد ميبينيد يك تشكيلاتِ آهني هست، يك چيزي هم آنجا ميچرخد، كسي كه از حقيقت اطلاع نداشته باشد ميگويد: اين چي هست؟ ولي وقتي كه نوار بر ميگردد، صدايش را باز ميكنند ميبينيد حتّي صداي نفسِ شما را ضبط كرده، حتّي تُن صداي شما را ضبط كرده، جرأت نميكنيد بگوييد: اين صداي من نيست، چون با اين كه از مصنوعِ دست بشر است، خداي با عظمت، اين آسمان و زمين را آن طور قرار داده كه حتّي دانشمندان در يك مجلّهأي ديدم كه ميخواستند صداي اميرالمؤمنين، ائمّهي اطهار را در مسجد كوفه و يا در مسجد مدينه از همين اتمهايي كه از زمين هست، در آنجا هست از همينها صداي آن بزرگان را بيرون بياورند،
cاينترنت و ساير پيشرفتهاي انجام گرفته و در دست اقدام گواه كوچكي بر مدعاي قرآن است
شماها شايد نتوانيد، شايد هم علم به جايي برسد كه بتوانيد، چون در گذشتهها دويست سال قبل هيچ وقت فكر نميكرديم كه يك روزي يك وسيلهاي پيدا بشود مثل اينترنت كه آن طرف دنيا شما صحبت ميكنيد، اين طرف ميگيرند، همه از حال هم مطّلعند، همه همديگر را ميشناسند، هنوز در ايران خيلي مسألهي سايت و اينترنت پيشرفت نكرده در بعضي از ممالك، در يكي از ممالك دنيا به من خبر ميدادند، تلفني يك كسي از دوستانمان كه در اينجا بود، ميگفت: مثل اين كه تلفن در همهي خانهها هست، آنجا مسألهي اينترنت و سايت و امثال اين ها حل شده و در كنار ما هست، حالا دربارهي همين سايت خودمان من يك مطلبي ديروز براي من بعضي از دوستان گفتند كه من تعجّب كردم، ايشان ميگفت: در ماه شصتهزار نفر به سايت شما مراجعه كرده اند، صورتش را آورده بود، خيلي عجيب است، يك ماه شصت هزار نفر در، حالا اين كمترين باصطلاح مسأله است، شايد سايتهايي باشد، بيشتر، هزارها برابر بيشتر، همه با هم، دور هم هستند، مثل گذشته نيست كه ما اگر خواستيم يك كاري بكنيم مخفي بتوانيم توي خانه آن كار را انجام بدهيم، يك قدري پيشرفتش بيشتر بشود شايد به جايي برسد كه ما حتّي توي خانهي خلوت خودمان نتوانيم حرف بزنيم و حرفمان را منتقل كنند به همه جا، اين كرهي زمين را خداي اين جوري قرار داده،
cاتم هاي زمين صداي مردم را ضبط كرده است
تمام اتمهايش صداي شما را ضبط كرده، بدون اشتباه، بدون هيچ مسألهاي، اين كار را ميكند اينجا خداي تعالي اشاره كرده، «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ»، در آن روز، «تُحَدِّثُ»،يعني زمين بيان ميكند، حديث ميكند، اخباري كه تويش بوده، حضرت آدم چه كرد؟ حضرت نوح چه كرد؟ خيليها را ما نميشناسيم اين ها چه كردند، پيغمبراسلام چه كرد، همهي اين ها سخناني كه در او ضبط شده، ضبط را خدا باز ميكند، «يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا»،خوب اين اخبار را كي اين ضبط را باز ميكند؟
cچگونه زمين اخبار ساكنينش را ضبط كرده است
«بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا»، تحقيقاً پروردگار تو اي پيغمبر! به اين زمين وحي كرده، ما وحي را يك اشتباهي داريم در وحي؛ وحي يك مقداري آن چيزهايي هست كه در وجود ما هست، در وجودِ حيوانات هست، دليلش آياتِ قرآن است، خداي تعالي دربارهي نحل ميفرمايد كه ما به نحل وحي كرديم، يعني در فطرتش گذاشتيم، در وجودش گذاشتيم، با او ارتباط برقرار كرديم كه چه كار كند؟ «أَنْ اتَّخِذِي مِنْ الْجِبَالِ بُيُوتًا»([4])، اين كه از كوه ها و از كوهستان خانه براي خودت درست كن، از درخت ها خانه براي خودت درست كن و از تو بايد عسلي بيرون بيايد كه "شفا" براي مردم باشد، ببينيد وحي شده به او، به همه چيز وحي ميشود، خدا همه چيز را تحت نظر دارد، خدا همه چيز را در احاطهي خودش دارد، اينجا باز ميكند روز قيامت، اين ضبط صوتي كه در عالَم بوده، شما ميبينيد آن شب، نصف شب يك حرفي زديد اين را باز كردند دارد برايتان ميگويد، تصويرتان را هم ميگويد، نشان ميدهد، صداي شما است، صدايِ آهستهي شما است، صدايِ بلند شما است، گناهاني كه كردهايد، مسائلي كه در دنيا داشتهايد كه خيال ميكنيد هيچ كس نفهميده، به خدا هم كه زياد اعتقادي نداريم، به ائمّهي اطهار هم كه اعتقادي نداريم،
#اگر انسان حقايق عالم هستي را درك كند به درجاتي از عصمت دست مي يابد
والاّ خدا دارد ميبينيد، ائمّهي اطهار دارند ميبينند، شما ميگوييد: چطور ميشود؟ خدا ميگويد: دو تا مَلِك من برايتان قرار دادم، «مَا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ»، لفظي از زبانتان بيرون نميآيد از كلامتان، «إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ»([5])،دو تا ملك اين ها را ضبط ميكند، اين ها را باور كنيم آقايان! اين ها را چون باور نداريم هر كاري كه دلمان ميخواهد ميكنيم، باور كنيم، از يك بچّه خجالت ميكشيم كه گناه بكنيم، از دو تا مَلك، نميگويم خدا، نميگويم پيغمبراكرم، ببينيد در آيات قرآن خدايتعالي ميفرمايد: «وَقُلْ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ»([6])،هر كاري ميخواهيد بكنيد مانعي ندارد بكنيد، ولي خدا ميبيند، پيغمبر ميبيند، ائمّهي اطهار ميبينند، دو تا ملك همراهتان هست ميبينند، آدم اين قدر در يك چارچوبه سختي قرار گرفته اگر ايمان داشته باشد، اگر معتقد باشد، اگر بفهمد كه انسانيّت يعني چه؟ اگر بفهمد كه چرا آمده توي دنيا و در چه موقعيتي است نميتواند كاري بر خلاف انجام بدهد، يك معصومي ميشود، «بِأَنَّ رَبَّكَ أَوْحَى لَهَا،
Cمردم براي ديدن اعمالشان از قبر خارج مي شوند
يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا»،مردم دستهدسته از توي قبرها ميآيند بيرون، در سورهي ياسين خداي تعالي از قول اين ها ميگويد كه امروز چه روزي است؟ چه خبر است؟ أي واي بر ما! اين چيزي است كه انبياء به ما گفتند و ما باور نكرديم، هر كاري خواستيم كرديم، در قرآن، اين ها آيات قرآن است، در قرآن خدا بيان كرده، چطور انسان ميتواند گناه بكند و حال اين كه خدا دارد ميبيند، پيغمبر دارد ميبيند، چهارده معصوم عليهمالسلامدارند ميبينند. يك كسي از من ميپرسيد كه من يك كسالتي دارم و غالباً كسالتهايم را به حضرت زهرا ارجاع ميدهم، خودم مراجعه ميكنم، يك كسالتي دارم حالا كسالتش چي بود بماند، من رويم نميشود به حضرت زهرا چيزي بگويم، گفتم: حضرت زهرا خودش ميبيند، تو توي دلت همان قدر، توي دل به زبان نميخواهد بياوري، بعضي ها اين جور توجّه دارند، من يك مطلبي را مربوط به آيتاللّه كوهستاني در كتاب پرواز روح نوشتهام، خدا ميداند هر وقت يادم ميآيد از آن توجّه اين مرد بزرگ به ائمّهي اطهار يك بحث ما داشتيم، من يك طرف بحث بودم، ايشان يك طرف، طبعاً بحثمان طوري بود كه ايشان ميخواست مثلاً يكي بگويد: بعضي از فرزندان حضرت زهرا اين ها ممكن است كه مورد لطف حضرت زهرا واقع نشوند و من ميگفتم: ميشوند، يك دفعه ديدم مثل اين كه رنگش بپرد، آقايان! خدا هست به خدا قسم، به چي بگويم؟ ائمّه دارند ميبينند ما را، رنگش پريد، گفت: حالا ميترسم بيبي، يك طرفي را اشاره كرد، بيبي از من ناراحت بشود من دارم اين بحث را، چرا من را توي بحث انداختي؟ بيبي ميترسم ناراحت بشود كه من اين جوري دارم مثل اين كه حضرت زهرا را داشت ميديد، شما اگر آن حالتِ آن مرد را ميديديد ميگفتيد: حتماً ايشان حضرت زهرا را ميديده، يك همچين حالتي ما بايد داشته باشيم، «يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ»،در آن روز، مردم ميآيند بيرون براي اين كه اعمالشان را ببينند، تو چه كردي؟ خودت نگاه كن،
cنشان ندادن فيلمهاي دنيايي در روز قيامت فقط يك راه دارد و آنهم "بندگي" است
انسان گاهي يك فيلم هايي مربوط به بيست سال، سي سال قبل ميبيند، نگاه ميكند ميگويد: عجب قيافهاي من داشتم، عجب وضعي داشتم، اين كار سبكي را من انجام دادم؟ در حال مثلاً بازي كردن، كوچكتر بودي مشغول خاكبازي بوديد، يكي آمده فيلمتان را گرفته، حالا يك مثلاً آيتاللّهي شديد، يك دكتر شديد، يك مهندسي، شخصيّتتان بالا رفته، ميگوييد: اين فيلم را نشان نده، اين ها دوستان من اينجا نبينند كه من در آن موقع خاكبازي كردم، روز قيامت ميخواهيد فيلمهايتان را نشان ندهند؟ يك راه دارد و آن اين است كه «أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ»([7])،با خدا سازش كنيد،
cدقت فوق العاده ثبت اخبار از سوي خداي تعالي
به خود خدا قسم، چون بعضي وقت ها بهترين استدلالها براي مثل شماها همان قسم خوردن است كه اين ها هست، حقيقت دارد، باور كنيد، فيلمي از شما نشان ميدهند، از قلبت هم فيلم ميگيرند، از چشمت هم فيلم گرفتند، هر چه فيلم دقيق و قوي باشد، وقتي كه شما دارند از شما فيلم ميگيرند نهايت ميتوانند يك نگاه كنند، بگويند، يا مثلاً نشان بدهند كه شما داشتيد به يك زن نامحرمي نگاه ميكرديد، حالا اين زن روي شهوت نگاه ميكرديد، روي غيرشهوت نگاه ميكرديد، هر جوري نگاه ميكرديد بالاخره توي فيلم نشان ميدهند، امّا آن فيلمبرداري پروردگار، شما داريد نگاه ميكنيد از باطنت هم فيلم ميگيرد كه اين دارد روي شهوت نگاه ميكند، از باطنت فيلم ميگيرد كه تو داري به قصد بعضي از مسائل جنسي اين كار را ميكني، از حالاتتان فيلم ميگيرند، از روحيّاتتان فيلم ميگيرند و همه را نشان ميدهد اين صريح قرآن است كه خداي تعالي «لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ»،بيرونت ميآورد تا اين كه ببينيد اعمالتان را، نشانتان بدهد اعمالتتان را،
Cبه وزن ذره اي از خوبي يا بدي در روز قيامت حسابرسي مي شود
خوب همين جا تمام شد، خيلي خوب ديديم، نه، «وَمَن يَعْمَلْ»،كسي كه عمل بكند به وزن ذرّهاي، ذرّه وزني ندارد ها! به وزن ذرّهاي، عمل خوبي داشته باشد، خيلي مهم است، ميبينيد، الان شايد نبينيد ولي آنجا ميبينيد، «وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه»،اگر به اندازهي ذرّهاي كار خوب كرده باشيد ميبينيد، اگر به اندازهي ذرّهاي كار بد كرده باشيد خواهيد ديد،
Cبه فشار دنيا راضي شدن به مراتب بهتر از فشار قيامت است
گاهي بعضي از مسائل پيش ميآيد ممكن است انسان فشار را ببيند من به دوستان ميگويم خوبيش اين است كه دنيا دوامي ندارد، يك وقتي آخر، يك وقت ديگري هم هست، يك قيامتي هست، يك روز جزايي هست،
Cدر قيامت همه كس از همه جاي عالَم بايد بر روي زمين جمع شوند
حالا ما بحثمان انشاءاللّه از امروز دربارهي قيامت و روز قيامت است، روز قيامت را خداي تعالي اسامي مختلفي در قرآن برايش بيان كرده، يكي از اسامي همين امروز تلاوت شد كه «يَوْمَ الْجَمْعِ»([8])، روزي كه همه جمع ميشوند، هر كس در آسمان چهارم باشد بايد بيايد، هر كس در عالم بيهوشي باشد بايد بيايد، هر كس در عالَم عذاب باشد بايد بيايد، يك وضع خاصّي دارد كرهي زمين تمامش توي هم كوبيده شده يك زمينِ شني نرمي ولي بيآب و بسيار صاف، خداي تعالي قرار داده، اين ها از آيات قرآن كاملاً استفاده ميشود، خورشيد نورش را از دست داده ولي حرارتش را دارد، زمين خودش خيلي داغ است، چون الان كه زمين يك خردهاي ابر ميشود و هوا و بادي ميآيد اين مسايل مال درياها است و اين آب هايي است كه در توي كرهي زمين هست امّا فرض كنيد آبش خشك شود، «وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ»([9])، تمام درياها خشك ميشود، كوه ها خُرد ميشود ميريزد چون زمين در حركت خودش مثل باصطلاح گردونه دارد ميگردد خودش دايرهوار و سنگها و سنگهاي ريزه اين گوداليها ميريزد همه بايد بيايند، همه، حتّي پيغمبران،
cانبياء در صحنه قيامت تا تعيين تكليف تمام امتشان مي مانند
دو دسته هستند از خوبان كه توي اين قيامت ميمانند، تا آخر هم بايد بمانند، يكي پيغمبران، پيغمبر مسئوليت دارد نسبت به امّتش، امّتش گرو اعمالشان هستند بايد اين ها را به آنها برسد، اوّل كسي كه در روز قيامت از او سؤال ميشود كه «هَلْ بَلَّغْتَ؟»از انبياء، حضرت نوح است، حضرت نوح از او خداي تعالي ميپرسد كه تو تبليغ رسالت بالاخره بعد از همهي اين حرفها و به تعبير ما بعد از نهصد و پنجاه سال كاري كردي؟ ميگويد: «دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا»([10])، شب و روز داشتم تبليغ ميكردم، نصف شب ميرفتم دَرِ خانههايشان كه بياييد و از اين كارهايتان دست بكشيد، با خدا آشتي كنيد، به قدري حالات انبياء را اگر بخوانيد به قدري دلتان ميسوزد، خدا ميگويد: «يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون»([11])،چقدر حسرت خدا، خدا ميگويد: «يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ»،پيغمبري نيامد براي اين ها مگر اين كه اين ها او را مسخرهاش كردند، نصف شب پا شدي آمدي در خانهي ما كه بياييد ايمان به خدا پيدا كنيد؟
نصف شب ميآيي موسيقيات را بلند ميكني مردم محل را ناراحت ميكني در اين كار فرقي نميكند چه اشعار مذهبي بگذاريد و مردم را اذيّت كنيد، چه موسيقي بزنيد، چه كار، هر كاري ميخواهيد، مردمآزاري بد است، در همسايهي ديوار به ديوار شما شايد يك مريضِ اعصابي باشد ديوانه بشود با اين كار شما، ايّام عاشورا، ايّام ماه رمضان در ضمن كارهاي خوبي كه ميكنيد مبادا يك همچين گناهاني بكنيد، افرادي، حضرت نوح ميگويد كه بله من تبليغ كردم نصف و شب، «لَيْلًا وَنَهَارًا»،اگر قرآن نميگفت من نميگفتم منتها رعايت همهي جهاتش را ميكرده، نصف شب با خودش فكر ميكرده حضرت نوح كه اگر بروم سرش خلوت است، مشغلهأي ندارد، يك دَرِي ميزنم آهسته اگر بيدار بودند كه ميآيند، اگر بيدار هم نبودند ديگر تكرار نميكنم، ميآمد صاحبخانه ميآمد برو پيرمرد، تو هم حالا ديگر وقت گير آوردي، «إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون»،بالاخره يك هشت و ده نفري يك چند نفري با او هماهنگ شدند، اصلاً ميگفتند: اين ها ديوانهاند، انبياء را، اكثر انبياء را گفتند: ديوانه است، «إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»([12])، وقتي به پيغمبر كه عقل كلّ است بگويند: «إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ»، با نون تأكيد بگويند: اين ديوانه است ديگر به بقيّه معلوم است، حضرت نوح ميگويد: خدايا! تبليغ كردم، شاهدي داري؟ بله، روز قيامت سخت مي گيرند "يومالجمع"است، "يومالدين"است، روز جزا است، دربارهي هر يكي از اين اسماء شايد انشاءاللّه وقتي باشد صحبت كنم، كي هست شاهدت؟ پيغمبر اسلام، شما باشيد، ما باشيم، ميگوييم پيغمبراسلام شايد هشتهزار سال بعد آمده، تو حالا او را شاهد گرفتي؟ پيغمبراكرم احاطهي بر ماسوي اللّه از روزي كه خدا كرهي زمين را خلق كرده تا همين الان و از حالا هم تا بعدها، حضرت نوح ميداند.
حضرت نوح ميگويد: پيغمبراسلام، برو بگو بيايد شهادت بدهد يا برو به او بگو ببين قبول ميكند شهادتت را يا نه؟ شهادتش را يا نه؟ ميشكافد، صحراي محشر، از همين كرهي زمين آنچه كه از زمان حضرت آدم مُردند و آنچه كه بعدها ميميرند و آنچه كه زمان ظهور تا وقتي كه قيامت برپا ميشود اين ها همه ميخواهند بايستند در روي كرهي زمين، آنچنان فشارند كه چه عرض كنم؟ همه چسبيده به هم، ايستاده اند، منتظرند همه، ايشان جمعيّت را ميشكافد ميرساند خودش را به پيغمبراكرم، يا رسولاللّه! دستم به دامنت، حضرت ميفرمايد كه جعفر و حمزه، دو شاهد عادل برويد براي ايشان شهادت بدهيد و در روايت دارد كه در روز قيامت 124000 پيغمبر را اين دو بزرگوار از ورطهي قيامت نجات ميدهند([13])، حالا اين ها كه نميتوانند تنها بروند توي بهشت، بايد امّتشان را با خودشان ببرند، «يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ»([14])، روز قيامت از خصوصيّاتش اين است كه هر كسي را با پيشوايش ميخوانند، تو پيشوايت كه بوده؟ حضرت نوح، تو پيشوايت كِه بوده؟ حضرت عيسي، حضرت عيسي بايد باشد در قيامت تا امّتش را جمعآوري بكند، ترتيب كارشان را بدهد، هر كدامشان قابل شفاعتند شفاعتشان بكند، هر كدام قابل شفاعت نيستند مطرودشان بكند و پيغمبراكرم هم در قيامت باقي ميماند و ائمّهي اطهار عليهم الصلوة و السلامهستند و انشاءاللّه ما و شما هم زير سايهي پيغمبراكرم و ائمّهي اطهار باشيم.
cافرادي كه در دنيا تزكيه نفس نكرده اند در قيامت بمدت پنجاه هزار سال شايد بمانند تا تزكيه شوند
دستهي دوّمي كه در قيامت باقي ميمانند كه در گذشته هم عرض كردم افرادي هستند كه تزكيهي نفس نكردند، از واجبات اوليّهي است آقايان! كه انسان نفسش را از رذايل پاك كند، اينهايي كه تزكيهي نفس نكردند خوب روز قيامت شيعه هستند، محبّند، حتّي معصيت نكردند، امّا تزكيهي نفس هم نكردند روز قيامت ميگويند: آقا! با اين حالت نميتواني بروي به بهشت برو آن گوشه، يك گوشهاي به او نشان ميدهند برو آن گوشه بنشين تزكيهي نفس كن، خودت را پاك كن، شماها نميدانم زميني به خارج از كشور رفتيد يا نه؟ اگر گذرنامهي انسان يك مشكلي داشته باشد سر مرز، ميگويند: آقا تا اين مشكلش را حل نكني حق عبور نداري، حالا من چطور مشكلش حل كنم؟ تو ويزا نداري مثلاً، تو مدّت گذرنامهات اصلاً گذشته، مجبور است انسان از مرز بازرگان برگردد تهران، كارهايش را درست كند يا خيلي به او محبّت كنند همان جا يك تشكيلاتي دارند كه آنجا اين مسأله را حلّش ميكنند ولي طول ميكشد، تا ارتباط برقرار كنند به تهران، شما را آنها بشناسند، بعد برگرديد، اين حرفها را من نمونههايش را ديدم، اين مدّتي طول ميكشد، خوب چه كار كنيم؟ پنجاه هزار سال خدا برايتان وقت قائل شده، پنجاه هزار سال خيلي وقتِ زيادي است ها! پنجاه هزار سال ميتوانيد در آنجا خودتان را بسازيد، چون با اين روحيّات و با اين مسائل مختلفي كه من واقعاً متأسفم حتّي براي اهل تزكيهي نفس، كه اسماً، ماها اكثراً اسماً اهل تزكيهي نفس هستيم متأسفم، آخر يك صفت رذيله در يك نفر ممكن است باشد اين را هر كارش ميكنيم، هر چه زور خودش ميزند، ما زور ميزنيم چون جدّي نگرفتند نميتوانند خودشان را از اين صفت رذيله نجات بدهند، اينجا كه همهي وسايل تزكيهي نفس هست در قيامت نيست، با عذاب شده بايد تزكيه بشوي، با فشار شده بايد تزكيه بشود، تزكيه نفس بايد بكند، محال است كه يك نفر بدون تزكيهي نفس و با داشتن يك صفتِ كوچك رذيله اين را راهش بدهند توي بهشت، حتّي اگر توي بهشت هم برود بيرونش ميكنند، حضرت آدم شما فكر نكنيد تزكيهي نفس نكرده بود، پاك بود، پيغمبر بود، «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ»([15])، خدا اصلاً انتخابش كرده، برگزيدهاش، توي بهشت هم گذاشته او را، حضرت آدم چه مشكلي داشت؟ چه مشكلي داشت؟ ديديد ديگر توي قرآن خدا مكرّر قضيّهاش را نقل كرده مشكل حضرت آدم اين بود كه يك خردهاي نفسش فعّال بوده، نه نفس خودش، حتي نفس همسرش فعّال بود او كمك شد براي اين كه نفس ايشان هم يك خرده فعّاليّت خيلي كم ضرري داشته باشد، شما پاي يك سفرهاي نشستهايد همهي غذاها هم در اختيارتان هست يك وقت ميبينيد دلتان ميخواهد يك چند تا برنج از آن رفيق پهلويتان همچين مخفي برداريد، يك كار كوچكي است، مهم نيست خوب بردار، امّا به تو گفتند: دست نزن، شما برداشتي آقا آسمان كه به زمين نيامده كه من چند تا برنج از اين رفيقم برداشتم، خوب يك ديس آقا برنج بياوريد يك باصطلاح كفگير برنج برايش بريزيد، ميگويند نه آن روحيّهات خراب است، تو بدرد اين مجلس نميخوري. آفتابه دزد هم دزد است، آني هم كه بانك را ميزند دزد است، دزدي، صفتِ دزدي بد است، به شغلش و كارش، منتها آن آفتابهدزد، دزدِ بيعرضه است، آن بانكزن دزد باعرضه و شجاع است، بالاخره اينطوري، حضرت آدم رفت يك چند تا دانه گندم ببيند چه مزّه ميدهد چون حضرت حوّا فرموده بود كه اين خوب است، خوشمزه است، حالا گندم مزّهي خوبي هم مخصوصاً خامش ندارد، هيچي نبود، ببينيد چه اندازه دقيق است، اطاعت خدا چقدر مهم است، شما فكر نكنيد كه حالا چي ميشد؟ كاشكي خدا، أي كاش! اصلاً مطالبه نميكرد، حرفش را نميزد، نه، بندهي مطيع خدا ميخواهد بشود، اين اگر به او چيزي نميگفتند حضرت آدم بعد آدم نميشد، اگر حضرت آدم توي بهشت اين كار را كرد ميگفتند خوب حالا اين دفعه بخشيديم تو را، دفعهي ديگر كار بزرگتري ميكرد، لذا دويست سال گريه كرد، دويست سال گريه كرد، اشك ريخت، صفات رذيله را از خودش دور كرد، با خدا سازش كرد، با خدا رابطهاش را برقرار كرد كه وقتي از دنيا رفت باز هم همان آدم قبلي، همان انسان قبلي، همان شخصيّتِ والاي قبلي شد و رفت به عالَم قيامت. «انشاءاللّه» اميدواريم ما همهمان دقيق باشيم، بندهي خدا باشيم، اطاعت پروردگار را بكنيم و از خودمان هيچ سليقهاي اظهار نكنيم و راه خدا را در پيش بگيريم و موفّق بشويم و انشاءاللّه دربارهي اين سورهي مباركه و آنچه مربوط به قيامت است كه خيلي بحث دارد، خيلي حرف دارد، انشاءاللّه چند هفتهاي دربارهاش صحبت ميكنم و اميدواريم آنچه كه مربوط به مبدأ و معاد است شما خوب ياد بگيريد و اعتقاد صحيحتان انشاءاللّه همينها باشد.
4- فضائل فاطمه زهرا سلام الله عليها
ايّام ديگر كمكم تعلّق دارد به فاطمهي اطهر سلام اللّه عليها، مظلومهي عالم، فاطمهاي كه اگر بگوييم خانمها افتخار كنند كه آن حضرت از آنها و از نوع آنها بوده و مردها افتخار ميكنند كه پيغمبراكرم و ائمّهي اطهار از آنها بودند خدا ميداند نميخواهم يك حرفي بزنم كه يك طرف جريان يك مقداري مسأله پيدا كند ولي اين افتخار مساوي است با آن افتخار، هر كه از اين حرف من ميفهميد و احساس ميكنيد نوش جانتان، فاطمهي زهرا كوثر است، سرچشمه علم و حكمت است، علي بن ابيطالب بود، فاطمهي زهرا هم بود، پيغمبر ميتوانست هر دو دست را ببوسد امّا دست فاطمهي زهرا را ميبوسيد، فاطمهي زهرا بود، علي بن ابيطالب هم بود با همهي اهتمامي كه پيغمبر داشت كه علي را معرّفي كند به خلافت خودش، فضائل علي بن ابيطالب را بيان كند امّا اسم فاطمهي زهرا را كوثر گذاشت، خيركثير گذاشت، «فِدَاهَا اَبُوهَا» گفت، «فِدَاهَا اَبُوهَا»([16])،دنيا لياقت اين كه فاطمهي زهرا بيشتر از هيجده سال در اين دنيا بماند نداشت،
Cذكر مصيبت فاطمه زهرا سلام الله عليها
«ومجمعي حطب علي البيت الذي لم يجتمع لولا شمل الديني
الداخل علي البتول ببيتها والمسقطين لها عزجنيني».
يا فاطمةالزهراءامروز ما را به عنوان فرزندان خودت، به عنوان دوستانت، به عنوان كسي كه تو را با تمام وجود دوست دارد از كوثرت، از علم و حكمتت به ما قطرهاي بچشان.
5- دعاي ختم مجلس
نسئلك اللّهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحبالزمان يا اللّه، يا اللّه، يا اللّه، يا اللّه، يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه يا الرحمن و الرحيم، يا مقلّب القلوب، يا قاضيالحاجات يا ربّاه يا سيّداه
عجل لوليّك الفرج
عجل لمولانا الفرج
عجّل لسيدنا الفرج،
خدايا! قلب فاطمهي زهرا را با فرج امام زمان خشنود بفرما،
پروردگارا! به آبروي خاندان عصمت و طهارت قسمت ميدهيم اين جمع را و همهي دوستان ما را و همهي كساني كه در راه تزكيهي نفس قدم بر ميدارند به آبروي فاطمهي زهرا از ياران خوب امام زمان قرار بده،
همهي ما را از بندگان خالص خودمان قرارمان بده،
پروردگارا! به آبروي خاندان عصمت و طهارت در روز قيامت ما را از كنار پيغمبر و ائمّهي اطهار و فاطمهي زهرا دور نفرما، خدايا! به آبروي خاندان عصمت ايمان كامل به ما مرحمت بفرما،
عقل كامل به ما مرحمت بفرما،
خدايا! ما را از صراط مستقيم يك لحظه دور نفرما،
پروردگارا! مريضهاي اسلام، مريض منظور، مريضهي منظوره الساعه! لباس عافيت بپوشان،
امواتمان را غريق رحمت بفرما،
شهداءمان با شهداي كربلا محشور بفرما،
عاقبت ختم بخير بفرما.
و عجل الوليك الفرج .
[1]سوره مباركه زلزله
[2]نبأ/6
[3]نبأ/7
[4]نحل/68
[5]ق/18
[6]توبه/105
[7]تغابن/12
[8]«000تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ»شورى/7«يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذَلِكَ يَوْمُ التَّغَابُنِ000»تغابن/9
[9]تكوير/6
[10]نوح/5
[11]يس/30
[12]قلم/51
[13]«إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ وَ جَمَعَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى الْخَلَائِقَ كَانَ نُوحٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ أَوَّلَ مَنْ يُدْعَى بِهِ فَيُقَالُ لَهُ هَلْ بَلَّغْتَ فَيَقُولُ نَعَمْ فَيُقَالُ لَهُ مَنْ يَشْهَدُ لَكَ فَيَقُولُ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ ص قَالَ فَيَخْرُجُ نُوحٌ ع فَيَتَخَطَّى النَّاسَ حَتَّى يَجِيءَ إِلَى مُحَمَّدٍ ص وَ هُوَ عَلَى كَثِيبِ الْمِسْكِ وَ مَعَهُ عَلِيٌّ ع وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُول نُوحٌ لِمُحَمَّدٍ ص يَا مُحَمَّدُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى سَأَلَنِي هَلْ بَلَّغْتَ فَقُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ مَنْ يَشْهَدُ لَكَ فَقُلْتُ مُحَمَّدٌ ص فَيَقُولُ يَا جَعْفَرُ يَا حَمْزَةُ اذْهَبَا وَ اشْهَدَا لَهُ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَجَعْفَرٌ وَ حَمْزَةُ هُمَا الشَّاهِدَانِ لِلْأَنْبِيَاءِ ع بِمَا بَلَّغُوا فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَعَلِيٌّ ع أَيْنَ هُوَ فَقَالَ هُوَ أَعْظَمُ مَنْزِلَةً مِنْ ذَلِكَ»كافي:8/267، بحار:7/282، تأويل الآيات: 681
[14]إسراء/ 71
[15]آل عمران/33
[16]امالي صدوق:234، بحار: 43/20
جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.