۶ رجب ۱۴۲۶ قمری – ۲۱ مرداد ۱۳۸۴ شمسی

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آل الله لا سيما علي بقية الله روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنْشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَي كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ (عنكبوت / 20)

جمعه آينده انشاءالله چون روز ميلاد مسعودِ حضرت اميرالمومنين علي بن ابيطالب عليه الصلوةوالسلام است انشاءالله مجلسي در همين محل خواهيم داشت. متأسفانه مجلس ما فعلاً در تهران كه اينطور است در بعضي از شهرهاي منظّم مان اينگونه نيست، كه افراد مختلف فعلاً در اين جلسه جمع مي شوند و حتّي به من گزارش داده اند كه خانمها بچّه هاي كوچكشان را به مجلس مي آورند و ما هميشه تذكّر داده ايم كه اين مجلس را چون آيات قرآن تلاوت مي شود به صورت كلاس يا درس و يا يك جلسه اي كه بايد حضور قلب بيشتري داشت معامله كنند. يك بچّه كه در مجلس مي آيد نه آن بچّه از اين مجلس استفاده مي كند و هم مانع پدر يا مادر يا كساني كه اطرافش نشسته اند مي شود. مهم قضيه اين نيست كه حالا حواس يك يا چند نفر پرت شد و چيزي را نفهميدند مهمّ قضيه اينست كه گاهي من احساس مي كنم يك مطالبي را به من نسبت مي دهند كه من اصلاً عقيدتاً با آن مطلب مخالفم. عيناً جريان آن شخصي كه در آيات قرآن ديده بود كه وَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ (ماعون / 4) واي بر نمازگزاران، بقيّه اش را متوجّه نشده بود و نماز نمي خواند! مي گفت نماز هم بخوانيم و زحمت هم بكشيم باز هم خداي تعالي به ما بگويد واي بر شما. گاهي مطلب اينطوري مي شود. دقيقاً من دقّت كردم كه يك بخش از عرايض من را دقيقاً، درست بيان هم مي كنند ولي آن متمّمش را يا نشنيده اند يا متوجّه نشده اند يا گوش نداده اند يا بچّه نگذاشته بفهمند يا اينكه نوار را گرفته اند در آشپزخانه خانم هم آشپزي مي كند هم نوار گوش مي دهد حالا قسمت ما يا مربوط به ما نشده كه در تلويزيون و يا در راديو صحبت كنيم كه باز از نوار هم بدتر است. چون وقتي انسان حوصله اش در تلويزيون سر آمد فوراً خاموش مي كند حالا آن آقا وسط صحبتش است، مي خواهد نتيجه بگيرد، توضيح بدهد حوصله آقا يا خانم سر رفته و تلويزيون را خاموش كرده. من انشاءاللّه فكر مي كنم بعد از اين امتحانات يك برنامه ي دقيقتري براي آنهايي كه امتحان داده ‌‌اند، امتحانشان خوب بوده است بگذاريم تا از اين نابساماني نجات پيدا كنيم. يك نفر يك هفته مي آيد بعد باز نمي آيد. باز يك هفته ي بعدش مي آيد من از يك طرف خوب صحبت نمي كنم، تُن صدايم خوب نيست از طرف ديگر گاهي مطالب مربوط به هفته هاي گذشته است. گاهي مطالب را من سربسته عرض مي كنم چون يك هفته اين آيات را شما با برداشتش با ترجمه اش خوانده ايد من خودم را با اين عدّه افراد طرف مي دانم لذا اين وضعي كه فعلاً بوجود آمده نمي شود. انشاءاللّه روزِ پنج شنبه هفته ي آينده با همين دقّت نظري كه عرض مي كنم آنهايي كه در مرحله ي استقامند – مرحله ي يقظه نه – مرحله ي استقامتند، توبه هم چون مدتش كوتاه است حتماً توبه كرده اند و من هم بعد از اينكه مشغول اين امتحانات شديم به كسي مرحله ندادم. بنابراين مرحله ي توبه فكر نمي كنم در بين دوستان زن و مرد با شد فقط مرحله ي استقامت، آنهايي هم كه تا امروز مقاله شان را نفرستاده اند ديگر از آنها قبول نخواهيم كرد  ولي اگر مرحله شان استقامت باشد مي توانند در جلسه تشريف بياورند از همه ما مقاله انتظار نداريم بنويسند ولي انشاءاللّه ساعت پنج روزِ پنج شنبه همه اينجا حاضر باشند چون جمعيّت زياد است و بايد اينها اسم نويسي بشوند كارتهايشان همراهشان باشند و همه شان انشاءاللّه سر ساعت بيايند تا ساعت شش بعد از ظهر جلسه شروع مي شود اوّل يك صحبتي، سخنراني خواهد شد بعد پنج نفر از كساني كه مقالاتشان بهترين است انتخاب مي شود و بعد يك امتحان كتبي در جلسه مي دهند و بعد هم شايد وقت نماز باشد نمازي خوانده مي شود و بعد از نماز هم انشاءاللّه يك عرايضي من با دوستان خواهم نمود و بعد هم پذيرايي مي شوند و هر كس مي خواهد به شهرش يا وطنش يا اگر اهل تهران است به خانه اش برود التماس دعا، ما بعد از اين كارتها را كه مي خواهيم برگردانيم ما در مرحله ي صراط مستقيم و محبّت كارتها را گرفتيم كه يك قطعنامه اي – چون در مجلس نمي شد قطعنامه را براي همه گفت، بايد حتماً نوشته بشود و انشاءاللّه تابلو بشود در ذهنتان تا وقتي كه در مرحله ي استقامت هستيد اين تابلو در ذهنتان باشد و كار كنيد و ما اينجا اين جلسه را به همه ي افرادي كه  صداي من را مي شنوند عرض مي كنم و به قول معروف حاضرين به غائبين برسانند. خداي من شاهد است است كه جز اينكه يك عده اهل تزكيه نفس و ترك گناهان و انجام واجبات و از لغويّات اعراض كردن و بالأخره بنده ي واقعي خدا شدن، هيچ نظر ديگري نداريم. نه به قدرت شما نيازمنديم چون لاحول و لاقوة الاّ باللّه العلي العظيم، نه به پول شما نيازمنديم چون أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَي اللَّهِ آدم به فقير هر چه هم ثروتمند باشد، نيازمند باشد خيلي احمق و نادان است  أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَي اللَّهِ وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ (فاطر / 15) ما همه ي فعاليّتمان اين است كه شما را به اينجا برسانيم كه هُوَ الْغَنِيُّ، وَ اللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ هر چه مي خواهيد از خدا بخواهيد. هر كس غير از اين درباره ي ما فكر بكند انشاءالله روز قيامت جلويش را خواهيم گرفت و از ثوابهايش مي گيريم و از خداي تعالي مي خواهيم كه اين ثوابها را بر ثوابهايي كه ما داريم يا نداريم اضافه كند و ما را از جهنّم نجات بدهد و نه هم اهل اين هستم و دوستانمان كه مي گويم خودم تنها را نمي گويم. دوستان اهل تزكيه نفسمان آنهايي كه به كمالاتي تا حدّي رسيده اند اهل اين نيستيم كه جمعيت زياد كنيم و با هيچ فردي يا افرادي يا حزبي يا تشكيلاتي مبارزه نخواهيم كرد و همه را انشاءالله مي خواهيم به طرف دين دعوت كنيم حتّي ما با كفّاري كه با ما مبارزه نكنند مبارزه نخواهيم كرد. بخاطر اينكه مبارزه با كفّاري كه با ما مبارزه مي كنند و سر جنگ دارند كه البته در داخل ايران الحمد لله با وضع فعلي كسي را اينطوري نداريم در خارج از ايران انشاءالله يك يك اين دوستان مدافع اسلام خواهند بود و اينها همان بسيجيهايي هستند كه در صدر انقلاب لباسِ رزم پوشيدند و با دشمن مبارزه كردند و بحمداللّه از هفده هجده سال قبل تا بحال كه اين برنامه را ما داشته ايم خداي تعالي لطف كرده اگر آن روزها نام مقدّس امام زمان يك مقدار قاچاق بود حالا هفده هجده سال تا بيست و پنج سال قبل، بيست و شش سال قبل باز هم بهتر بود ولي قبل از انقلاب من يادم است در زماني شروع به معرّفي حضرت بقيةاللّه كرديم كه در محلّه ي بهائي هاي مشهد همه مي دانند، شما اكثرتان جوانيد شايد آن وقت را درك نكرده باشيد ولي آنهايي كه سي سال به بالا دارند مخصوصاً مشهدي ها يك محلّه اي در مشهد به نام سعدآباد كه – البتّه زياد نبودند – ولي مجمتع شده بودند صدو پنجاه خانوار از فرقه ي ضالّه ي بهائيت آنجا اجتماع كرده بودند كه اگر يك مسلمان مي خواست برود آنجا مغازه اي باز كند مي خواست بگويد من بهائي هستم، تا بپذيرندش. خداي تعالي هيچ فردي، هيچ كس جز به عنوان اسباب دخالت نداشت، اسباب هم، سبب هم بيشتر حضرت ولي عصر ارواحنافداه بودند من در جلسات اين حرفها را كمتر مي زنم براي اينكه عرض كردم مجلس، مجلس درس بايد باشد ولي مي خواهم به شما بفهمانم كه امام عصر ارواحنا فداه معزّ الاولياءاست. هميشه آنهايي كه ولو به صورت ظاهر خدمتگزارش باشند آنها را عزيز مي كند. يك محلّه اي اينطوري با چه مشكلاتي زميني را كه خود آنها مي خواستند سينما آن هم سينماي زمان شاه درست كنند ما – نه من؛ نه ما – امام عصر ارواحنافداه و خداي تعالي اراده كرده اند كه آنجا مسجد بشود، مسجد صاحب الزمان الان هم هست. عمله و كارگرش را يكي من را انتخاب كردند به عنوان كارگر. مسجد درست شد به قدري مسجد غريب بود كه از همه ي جاي شهر به عنوان ترّحم و به عنوان مبارزه مي آمدند به آن مسجد و مسجد هميشه پر از جمعيّت بود. صداي من را حتماً مشهدي ها هم مي شنوند و آنها شاهد جريانند. مسجد هميشه پر از جمعيّت از همه ي مساجد پررونق تر در مقابل چشم آنها، با يك برنامه ي امام زماني شب نيمه ي شعبان توفيق پيدا كرديم كه رسماً در چه زماني؟ در زماني كه نخست وزير مملكت يا بهائي بود يا بي ديني كه پدرش بهائي بود و در عُكا دفن است. طبيب مخصوص شاه ايادي بهائي و مبلّغ بهائي ها بود در يك چنين زماني آقا ولي عصر ارواحنافداه يك ميدان و يك خيابان طولاني كه حالا كوتاه شده ولي آن موقع اقلاً سه كيلومتر اين خيابان طولش بود و در نقشه ها هست به نام صاحب الزمان، كه يك خيابان در ايران در آن موقع به نام صاحب الزمان نبود. حالا هست، بعد از انقلاب هست ولي آن تقريباً هشت سال قبل از انقلاب بود. اين را هم نامگذاري كرديم، نه من نامگذاري كردم طوري شد شوراي شهر آن وقت، استاندار آن وقت، شهردار آن وقت؛ نفهميدند؟ نمي دانم! كر و كور شدند؟ نمي دانم! هر چه بود تصويب كردند كه اين ميدان و خيابان به نام صاحب الزمان باشد. اي كاش مي بوديد – بعضي از دوستاني كه در مجلس هستند چشمم به جناب اقاي فاني افتاد يادم آمد كه بودند – اي كاش مي بوديد همه تان مي ديديد كه چطور با اين فكر مبارزه مي شود و چطور پياده شد. شرحش مفصّل است، اگر مي بوديد و مي ديديد مي گفتيد عجب حجة ابن الحسنارواحنافداه دست در كارند! عجب اين صد و پنجاه خانواري كه خودشان را مستقل در يك محلّ مشهد كنار قبر علي بن موسي الرضا مي دانستند پراكنده شدند! يكي از معمارهاي آن محل كه بنگاهكي هم داشت خدا رحمتش كند به نام حاج آقاي صبوري به من گفت بيست و پنج خانه ي اينها را من به قيمت كم خريدم و اينها از اين محل رفتند. يك عدّه شان آمدند پيش ما مسلمان شدند. با اينكه انجمن حجيّته آن وقت فعّال بود ما مستقلاً بدون ارتباط با آنها نه بخاطر اينكه من با آنها بد باشم يا خداي نكرده آنها بد عمل بكنند من به اين مسائل و چيزهايي كه معروف است اينها همه اش بعد از انقلاب به وجود آمده، قبل از انقلاب آن طور نبود. ولي  ما مستقل كار مي كرديم به آنها ارتباطي نداشتيم الان حتماً گوشه و كنار خودشان مي شنوند و من هم نمي خواهم خودم را خيلي دروغگو معرفي بكنم اين را يقين بدانيد. چون اگر من با آنها مي بودم با آنها كار مي كردم يا آنها كمك من مي كردند خوب الان اين حرفم دروغ بود و آنها مي شنيدند و آبرويم مي رفت ولي نه، همه مي دانند و حضرت بقيةاللّه طوري اين محل را در مدّت بسيار كوتاه شايد چند سال امام زماني كرد كه در مشهد محلّه ي صاحب الزمان معروف شد. يعني حتّي آنجا آن وقتها اين نوشابه پپسي مال ثابت پاسال بهائي بود و نفعي هم به اسرائيل مي فرستاد و بزرگانِ دين تحريم كرده بودند و يك شيشه نوشابه در اين خيابان و در اين ميدان به فروش نمي رسيد و بلكه اگر بعضي ها مي آمدند آنجا مي خواستند فعاليّتهاي ضدّ امام زمان انجام دهند كه مركز شده بود براي دشمنان كه حمله كنند امام زمان تو دهني شان مي زد. نمونه هايي داريم كه معجزاتي محسوب مي شود من به خاطر اينكه خيلي كشف سر نكنم عرض نمي كنم چون بعضي هايشان توبه كردند بعضي هايشان كشته شدند زير همان نام پپسي كه متعلّق به آنها بود و بالاخره اين خيابان و ميدان هنوز هم كه هست به نام حضرت بقيةاللّه است. اين عرايض را كردم براي اينكه يك جمله را به شما بگويم تا وقتي كه طرفدار امام زمانيد، تا وقتي كه در خانه تان اسم امام زمان به ديوار اتاقتان زده شده، تا وقتي كه در سخنانتان اقلاً براي حضرت دعا مي كنيد و مي گوييد اللهم عجل لوليك الفرج و العافية والنصر، هر چه بشود شما پيروزيد. ولي وقتي كه خداي نكرده اين را از شما گرفتند، لياقت به شما ندادند كه حتّي يك مرتبه نام مقدّس امام زمان را ببريد آنجا بدانيد هر چه هم به صورت ظاهر موفّق باشيد و معروف بشويد به ضررتان خواهد بود. ما در مملكتي زندگي مي كنيم كه همه چيزمان از امام زمان عليه الصلوةوالسلام است. بنابراين ما از تشكيلات جلساتمان والله قسم مي خورم اگر جلسات را همه اش تعطيل بشود و به من بگويند تو ديگر حقّ نداري صحبت كني آن روز، روزِ جشن من است – نه اينكه خوشم بيايد – اين توفيقي است كه با شما روبرو هستم. ولي خوب رفع خستگي مي شود عذري هم پيش خداي تعالي داريم و از خداي تعالي مي خواهيم كه اجرِ آن كساني كه راضي به عملي هستند و نمي توانند انجام بدهند به ما پروردگارمان عنايت بفرمايد. اين يك مطلب. مطلبي كه به عنوان مقدّمه عرض كردم ولي ذي المقدمه اش اينست كه من هدفم اينست شما همه تان بلكه تمام كره ي زمين، تمام مردم كره ي زمين -كه خواهد شد- از خوبانِ يارانِ امام زمان باشيد. ولي بدانيد اگر شما امروز خودتان را ساختيد براي اين جهت، وقتي كه آقا ظهور كند يك عدّه طبعاً طوعاً يا كرهاً چه با كراهت چه با تسليم شدن به هر عنواني مي آيند محضر حضرت امّا تويي كه از قبل خودت را آماده كردي يك ارزش ديگري داري. در همين انقلاب اسلامي ايران كه انقلاب كوچكي در مقابل آن انقلاب بزرگ بود يك عدّه بودند با اينكه از ناحيه دربار و شاه مردم را ممنوع كرده بودند كه اسم امام را ببرند، عكس امام را داشته باشند يا به يك نوعي از امام ترويج كنند اينها در عين حال مخفيانه، با جديّت اين كار را مي كردند. حالا هر نوع ترويجي كه بود اينها وقتي كه امام تشريف آوردند به ايران يك ارزش ديگري داشتند تا آنهايي كه حالا آمده بودند. تا آنهايي كه حالا كه مي بينند انقلابي شدهآمدند. اين يك نمونه، شما در زيارت آل يس مي خوانيد يك روزي مي شود كه آقا تشريف مي آورند و ان رجعتكم حقّ لا ريب فيه، اين نيست؟ رجعت شما اي خاندان عصمت حق است كه شكّي در آن نيست. ما درباره ي انقلاب آن انقلابيونِ بزرگ آنها اين يقين را نداشتند كه حتماً آقا مي آيد مملكت را منقلب مي كند ولي ما درباره ي امام زمان اين يقين را داريم. حقّ لا ريب فيه،علاوه اينكه حق است شكّي هم در آن پيدا نمي شود. خوب؛ امّا يوم لا ينفع نفساً ايمانها لم تكن آمنت من قبل أو كسبت في ايمانها خيرا. اين رجعت وقتي انجام شد يعني حضرت تشريف آوردند مستقر شدند بر تمام كره ي زمين اينجا حالا يكي بيايد بگويد آقا من هم هستم قبول نمي شود. اگر هم قبول بشود مقرّب نمي شود. امّا شمايي كه نمي دانيد كي آقا ظهور مي كند و شمايي كه روي عشق و علاقه هم خودتان را مي سازيد هم ساخته مي شويد براي اينكه در كنارِ امام زمان باشيد شما فرقي با آن كسي كه مي گويد آقا اين حرفها تحجّر است، مال گذشته هاست. امام زمان يعني چه؟ فرقي نمي كنيد؟! حالا هر دو هم آمده باشند مومن شده باشند، مسلمان شده باشند شما فرق مي كنيد! ولو اينكه كوتاهي كرده باشيد كه من راضي نيستم كوتاهي كنيد به خدا قسم اينقدر دلم مي خواهد كه شما هماني كه در مراحلي يقظه است و استقامت هر چه زودتر خودش را برساند به يك جايي كه آقا اگر تشريف آوردند بگويند اين خوب است براي من، انتخاب شد. آقا اين يك آدمِ مثلاً كارآموزده اي نيست، اين يك فردِ مبارزي نيست، اين با دشمن كه روبرو بشود رنگش مي پرد حضرت مي گويد چون به فكر من بوده درستش مي كنم. ارادة الربّ في مقادير اموره تهبط اليكم و تصدر من بيوتكم، اگر خدا نمي تواند امام زمان هم نمي تواند. اگر خدا مي تواند تويِ تنبلِ بي حالِ مريضِ پيرمردي كه نمي تواني راحت از زمين بلند بشوي يك جوان سرحالت مي كند چون قيامتِ صغري برپا شده. قيامت يعني همان انقلاب. همان نشسته ها بلندشدن، همان بيكارها به كار افتادن، همان ناتوانها تواناشدن، يعني اين. قيام يعني اين. انقلاب يعني اين. در آن روز شما مشغول باش، بگو يا صاحب الزمان، بگو آقاجان من هم مي آيم، بگو آقاجان من هم طرفدار توام. زبانت كه درد نمي گيرد هر صبح و شام بگو اللهم عجل لوليك الفرج، ديگر آدمي كه زبانش را هم نتواند حركت بدهد او به درد هيچ چيز نمي خورد. دعا كه مي تواني بكني، شماها بايد ساخته بشويد براي اين جهت، ما هفته ي آينده شايد حدوداً متجاوز از پانصد نفر اهل استقامت داريم بايد اينها امتحان بدهند ببينيم اينها فهميدند يعني چه استقامت؟ استقامتي كه خدا به پيغمبرش در دو جاي از قرآن مي فرمايد: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ (هود / 112 – شوري / 15) استقامت كن همانطوري كه امر شدي. شما جزء آن دسته اي نباشيد كه در سوره ي هود خدا اسم مي برد. جز ء آنهايي باشيد كه در سوره ي شوري خدا اسم مي برد در دو جاي قرآن فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ هست، يكي در سوره ي شوري است يكي در سوره ي هود است، در سوره ي هود از آنها نباشيد كه حضرت فرمود: شيّبتني سورة هود لمكانة هذه الايه، من را سوره ي هود پير كرد. هي پيغمبر گفت استقامت كنيد نكردند، حضرت موسي به بني اسرائيل فرمود: بياييم برويم مصر را افتتاح كنيم، مصر بجنگيم، مصريها همان فرعونيها را از آنجا بيرونشان كنيم، گفتند ما اينجا مي نشينيم در اين بيابان ما يك قدري استراحت مي كنيم تو و خدا هر دويتان قدرت داريد برويد آنجا را فتح كنيد، إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ (مائده / 24) ما اينجا نشسته ايم منتظريم كه كار را رو به راه كنيد ما بياييم. خانه ها را تقسيم خواستيد بكنيد به ما يك چيزي برسد، تقريباً – البته اين كلام قرآن نيست – إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ خداي تعالي چهل سال اينها را در همان بيابان نگه شان داشت! در بيابان ، به اين آساني ها نيست كه تو و خدا با هم برويد كار كنيد ما هستيم. ما اينجا نشسته ايم، پيغمبراكرم خودش، مي گويد كه خداي تعالي مي فرمايد: فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَوَ مَنْ تَابَ مَعَكَ آنهايي كه توبه كردند – مي بينيد مرحله ي توبه قبل از مرحله ي استقامت است، در چند آيه ي قرآن هم اين معنا اشاره شده ما هم از همان جا گرفته ايم – وَ مَنْ تَابَ مَعَكَ، كسي كه با تو توبه كرده، بازگشت كرده اينها هم استقامت كنند از اين، حضرت پير شد. شيّبتني سورة هود لمكانة هذه الايه براي اينكه مردمي كه با او هستند بعد از مرحله ي توبه استقامت هم بايد بكنند. ولي در سوره ي شوري مي فرمايد – خيلي راحت مي كند پيغمبراكرم را – مي فرمايد: وَ اسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَ لَا تَتَّبِعْ أَهْوَائَهُمْ، از هواهاي نفساني مردم پيروي نكن، ولشان كن، هر چه كه مي خواهند نبايد به آنها داد. اينجا راحت شده. الان كه هست امام زمانتان هم به ايشان خداي تعالي همان  فاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ را گفته حالا ببينيم كه وَ مَنْ تَابَ مَعَكَ ، يا بقيةالله اينهايي كه توبه كرده اند، مرحله ي استقامت وارد شده اند اينها آيا خوب مي آيند جلو يا نه، اگر همين طوري كه ما داريم حركت مي كنيم كه امام زمانمان را هم پير مي كنيم و انشاءالله در بين شما من ديدم، من يك نامه اي ديروز ديدم خيلي تحت تأثير قرار گرفتم و اينطور نامه ها زياد و اين طور كارها زياد الحمدللّه، ما را كه شما جوان كرده ايد حالا چون نمي فهميم جوانمان كرديد و خوشحالمان كرديد يا انشاءالله واقعيّت دارد امام زمانتان را هم به حال مي آوريد با استقامت تان. يك نفر از يك شهري با اينكه مقاله اش را نوشته بود، محبّتش را كرده بود موقع آمدن تصادف مي كند و در بيمارستان مي افتد نامه نوشته من اينكه نيامدم تصادف كردم، من به آقاي مسعودي عرض ميكردم ببين چقدر اينها مقيّدند. خوب تصادف كردي خوب، ما الان شما را باصطلاح نشمرديم ببينيم كه آمده، حاضر و غائب نكرديم، حتّي آن روز بعضي هايتان كه بوديد گفتم هر چه مي توانيد از روي هم تقلّب بكنيد كه هيچ كس هم با دقّت فكر مي كردم تقلّب نكرده، اينجا امتحان دانشگاه كه شب جلسه بخوانيد و صبح هم با هر وضعي شده يك نمره اي بياوريد نيست. اينجا شما هستيد و وجدانتان و خدا و در محضر امام زمان صلوات اللّه عليه. انشاءالله كوشش بكنيد حالا من حرفهايم به همين حرفهاي متفرّقه تمام شد شايد اين ترتيب از جلسات شايد امروز آخرين جلسه اش باشد كه يك ترتيبي بدهيم. بعضي ها ناراحت شده بودند يكي از شهرهاي خيلي دور كه شما گفتيد تعطيلش مي كنيم، گفتم: حالا من كه نمي توانم اينها را ولشان كنم، اينها بايد من را شفاعت كنند، وارد بهشتم كنند تا آنجا دست از دامنشان بر نمي دارم ولي يك نظمي داده بشود، يك ترتيبي داده بشود انشاءالله كه بهتر از اين بهره برداري بشود.

شما يك سيري بكنيد در روي زمين، يك آيه اي از اين قرآن را هم كه دو جا در همين جزوه تكرار شده سِيرُوا فِي الْأَرْضِ، يك قدري از لاكِ خودتان بياييد بيرون، از خانه تان بياييد بيرون، ببينيد مردم دنيا در چه وضعي هستند. خدا مي داند آدم بهتش مي زند كه اينها انسانند؟ حيوان هم اي كاش مي بودند، حيوانات اين كارها را نمي كردند كه اين طور خودشان را مبتلا كردند به گناه، معصيت آن هم گناهان و معصيتهاي علني، خودشان، زنشان، بچّه شان، يكي به من مي گفت كه من بيست سال است دارم زندگي مي كنم لااقل روزي دو مرتبه در خانه ي من با زنم دعوا شده! لااقل مي گفت! اين زندگي شد؟! دو تا الاغ با هم همين طور زندگي مي كنند؟! سر هر چيزي دعواست. بالاخره مرد غيرت دارد كافر هم باشد غيرت دارد، دلش نمي خواهد هر كاري زنش بكند. بالاخره انسان عقل دارد اين كارهايي كه انجام مي شود كه اي كاش شما ندانيد چه كارها انجام مي شود و اي كاش من هم نمي دانستم و اي كاش به من نمي گفتند كه هيچ حيواني اين كارهايي كه يك عدّه حتي مسلمانها انجام مي دهند، انجام بدهد. تشييع فاحشه مي شود والاّ به شما مي گفتم. انسان و گناه؟! يك ظرفي پر از نجاست بكنند بگذارند در يك سفره اي كه همه نوع غذا هست اگر ديديد يك نفر رفت از همان كاسه ي نجاست فقط خورد، همان را فقط خيلي دوست دارد، خورد. شما چه فكر مي كنيد درباره ي او؟ به خدا قسم، اوليا ء خدا اين غذاهاي حرامي كه مردم مي خورند، كارهاي حرام و معصيتي كه مردم مي كنند عين اين مي بينند. اگر يك همچنين چيزي شما ببينيد آدم حسابي اين همه غذا هست اينجا، غذاهاي خوشمزه، سي جور خورش بيشتر، بي نهايت، وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا  (ابراهيم / 34) روزِ اول به ما خدا مي خواست بگويد تو كه هستي؟ حضرت آدم را در بهشت، آن آدم پاك، آدم حسابي، آدمي كه وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (بقره / 31) ولش كرده در باغ، همه نوع ميوه، صدها شايد هزارها ميوه هاي خوشمزه شما برويد گندم بخوريد ببينيد خامش مخصوصاً چه مزّه اي مي دهد؟! اين تويي! اين تازه خوبت هست. خوب ترينت است. در اين سفره ي پرنعمت پروردگار كه واقعاً عجيب است هر چه انسان مي خورد خوشمزه، زيبا، خوب، مقوّي، مفيد، تو رفتي چه مي خوري؟! بدتر از نجاست خدا مي داند، نجاست فقط يك قدري انسان را ممكن است مريض كند نهايتش آن هم بدني، امّا اينهايي كه از حرام در مي آورند، حرام مي خورند و ديوانه مي شوند، من تازگي شنيدم يك قرصهايي مي خورند ديوانه مي شوند. احمق! تو مي خواستي ديوانه بشوي يك كار ديگري بكن، مشتي بزن به سرت، نمي دانم چه بگويم؟ آن وقت تو مي روي اينها را مي خوري؟ شما اگر سر يك سفره اي يك چنين فردي را ببينيد مي گوييد بلند شو ديوانه از اين مجلس برو بيرون. اصلاً نمي توانم، من كه نمي توانم طاقت بياورم. اگر كسي حتّي خمسش را نداده باشد يك پنجم از اين غذايي كه مي خورد از همان غذاست. براي اينكه حرام است، حرام يعني آن، چه بگويد آدم؟! مشكلاتمان خيلي زياد است خدا مي داند. و شما خدا را شاكر باشيد كه پروردگارتان اين نعمت را به شما داده كه مي توانيد ترك گناه بكنيد، مي توانيد خودتان را حاضر كنيد از آن غذا نخوريد اگر دستتان را يك نفر، رفيقتان نگيرد و بگويد بايد از اين غذا بخوري. اينقدر شكايت مي كنند كه در فاميل ما همه گناهكار و معصيتكار و حرام خور و ما مانده ايم چه كار كنيم. دختره به من مي گويد كه پدرم از راه ربا مثلاً پول مي آورد خانه از همان هم غذا مي گيرد به من مي دهد، من چه كار كنم؟! يك دختر مي تواند چه كار بكند در خانه؟ ربايي كه خداي تعالي مي فرمايد: فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ (بقره / 279) اينقدر خدا به غضب آمده در رباخوار و رباخوري كه مي گويد بيا با هم جنگ كنيم. اعلان جنگ داده. رشوه الراشي و المرتشي كليهما في النار هم راشي كه رشوه دهنده باشد هم مرتشي كه رشوه گيرنده باشد هر دويشان در جهنّم خواهند سوخت. اي آقا! هديه داديم. اسمش را عوض كردي درست شد؟ من رفتم، اين كشويش را كشيد جلو معنايش اينست يك چيزي اين تو بريز تا كارت را راه بيندازم. در جمهوري اسلامي يك چنين كارهايي قبيح نيست؟! خوب مي آورد خانه، زن و بچّه هم مجبورند. چه كار كنند؟ نمي گويم مجبورند، نخور. مي ميرم نخورم! بمير. آدم بميرد و نجاست نخورد بهتر از اينست كه هر روز و هر شب نجاست بخورد. بمير! من آخرش  همين را مي گويم. بعضي ها مي گويند: اِ، بمير! بله، مُردن راحتي تو خواهد بود. به همين جديّت، با همين واقعيّت، سير كنيد در روي زمين، ببينيد كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ خدا خلقت را از كجا شروع كرده، از محبّت، از دوستي، از سلامتي، خدا انسان را سلامت خلق كرده، نمي خواهد برويد آمريكا آنجا ببينيد. انشاءالله خدا يك فرزندي به شما داد شما ببينيد اين فرزند چشم به او داده، گوش به او داده، سلامت متولّد شده. اين بدأ خلق است. كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ، چطور خدا خلقت را شروع كرده؟ تو گفته بودي شير برايت آماده كنند كه بهترين غذاست براي بچّه ي نوزاد؟ نه! تو گفته بودي كه مادرت اينقدر محبّت به تو داشته باشد كه شب تا صبح چند دفعه بيدار شود تو را تَر و خشكت كند و اخم به صورتش نياورد؟ تو گفته بودي؟! نه، تو گفته بودي كه چشمي برايم بساز كه همه جا را ببينم، روشن بشود همه جا دور و برم؟! نه! تو گفته بودي كه گوشي براي من خلق كن تا من صداها را بشنوم تا دوست و دشمن، حكمت، اينها را همه را بفهمم؟! نه، تو گفته بودي كه يك شامّه اي براي من قرار بده كه بوي بد و خوب را حتّي من فرق بگذارم؟! نه! تو گفته بودي كه من را مثلاً فرض كن در يك خانواده ي متديّني – آخر دريچه هايي كه انسان وارد دنيا مي شود مختلف است يك وقت هست در تلاويو يك بچّه اي از يك خانواده ي يهودي متولّد مي شود يكي هم هست كه در كنار مثلاً حالا مشهد به يادم آمد، كنار قبر حضرت رضا يا در تهران يا در ممالك اسلامي متولّد مي شود اسلام خيلي برايش آسان به دست مي آيد – تو گفته بودي؟ كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ كره ي زمين را تو گفته بودي كه خورشيد را در جاي معيّني قرار بگيرد، ستاره ها در جاي معيّني قرار بگيرند، اين شهاب سنگ هايي كه اين شبها مي گويند خيلي زياد هم به طرف كره ي زمين هجوم آورده يكي اش به زمين نخورد، اگر يكي اش به زمين بخورد يك زلزله اي به پا مي شود كه هر كجا كه بيفتد يك منطقه اي را خراب مي كند، همه را خدا پرتشان مي كند آن طرف، برويد در اين زمين اولياي من هستند، در اين زمين امام زمان هست، در اين زمين نبايد شما وارد بشويد كه شياطين را خدا به اين وسيله پرتشان مي كند، دورشان مي كند. تو گفته بودي؟ نه! ببينيد، اين طوري كره ي زمين را خلق كرد، تابستان مي شود، زمستان مي شود، زمستان يك قدري بيشتر طول بكشد ناراحتي، تابستان يك قدري بيشتر طول بكشد ناراحتي، همه چيز به تو داده، اينقدر داده كه ما اصلاً نمي توانيم ياد بكنيم، وقت شمردنش را نداريم، وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا، از همه چيز فراموش كردي جز از گناه؟ روز جمعه است بلند بشويم برويم پارك، آنجا شلوغ است، زنهاي بدحجاب هستند. خوب اتّفاقاً جاي شلوغ را انتخاب مي كنند. اتّفاقاً شب وفات حضرت زهرا سلام اللّه عليها مي روند در دريا، دريا كه جاي عزاداري كه نيست و جمع زيادي غرق مي شوند اين هم براي تنبيه مردم است. در هيچ يك از تلوزيونها و رسانه ها نگفتند آقا يك قدري شايد يك پنجاه درصدش مربوط به اين است كه شب وفات اين كار را كردند، آنجا نمي دانم جايي كه ناامن بوده رفتند، جايي كه نمي دانم چه بوده رفته اند از اين حرفها، من گوش دادم ببينم يكي شان مي گويد يا نه، خيلي مسأله داريم انشاءالله اميدواريم دوستاني كه امتحان داده اند كارتشان را گرفتند حالا نمي دانم كارتها به همه رسيده يا نه، يك قطعنامه اي در مرحله ي صراط و در مرحله ي محبت براي دوستان داده ايم حتماً عمل كنند. يك امتحاني بعدش خواهند داشت، آنهايي هم كه در مرحله ي بالاتر بودند آنها را ما ديگر گفت: به لقمان حكمت آموختن غلط است ديگر. چه كارشان كنيم؟ اينها هنوز وسط راهند ولي آنها هر چه مي خواستند بشوند شده اند اگر يك صفت رذيله از خودشان نشان بدهند ما نمي خواهد مطرودشان كنيم خدا و پيغمبر و امام مطرودشان كرده، كسي كه در مرحله ي جهاد با نفس است، مرحله ي بندگي خداست هيچ وقت ديده ايد يك كارمند شهرداري برود در فرمانداري يك دو روز كار كند؟ هيچ وقت همچنين كاري يك كسي نمي كند. مي گويد من كارمند شهرداريم. آقا اين كارت خوب نيست، يك كار بهتري اينجا به تو مي دهم. مي گويد: اينجا حالا هستيم. كارمند خدا هستي، اي كسي كه در مرحله ي عبوديتي، كارمند شيطان اگر شدي پدرت را خدا در مي آورد! همچنين ساده ي ساده عرض مي كنم. كلكت را مي كَند، تو كارمند خدايي! مي گويي نه، تجربه كن. ما به آنها قطعنامه اي نداديم چون ديگر، شما هم ان شاءالله وقتي كه برسيد به آن مرحله ديگر باز هم قطعنامه نمي دهيم. قطعنامه را عمل كنيد تمام نتيجه ي كارهاي ما روي آن قطعنامه است. خانمهايي هم كه خوب جلسه نداشتند، اينها هم يك قطعنامه اي برايشان فرستاده شده با نامه آنها هم حتماً عمل كنند. ببخشيد اين حرف را عرض مي كنم، زن در زمان ما از صراط مستقيم خارج شده، مگر همين عدّه ي قليلي كه به طرف تزكيه نفس آمدند. اصلاً به طور كلّي خارج شده. به خاطر اينكه هم تشويقشان مي كنند، هم آيات قرآن را نديده مي گيرند، هم زنها روي هواي نفسِ بيشتري به اين كارها مي پردازند از صراط مستقيم خارجند. خدا صريحاً در قرآن مي فرمايد: وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَي (احزاب / 33) زمانهاي قبل از پيغمبر، زنها در معرضِ فروش بودند يا وسيله ي فروش كالا بودند يا وسيله ي رقص و شادي دلِ كفّار بودند و خدا به بهترين زنها، اين را بدانيد اگر موقعيّتشان را حفظ مي كردند كه حفظ هم كردند، يكي دو تايشان حالا باصطلاح انحراف پيدا كردند والاّ حفظ كردند، بهترين زنها بعد از فاطمه ي زهرا زنهاي پيغمبرند. به آن بهترين ها مي گويد – اگر كار بدي بود نمي گفت، به آنها لااقل نمي گفت – وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ در خانه يتان بنشينيد بچّه تان را تربيت كنيد و بيرون نياييد، در معرض فروشِ، خودتان، كالاهاي مردم؛ بس است. خوب شما يك چيزي كه عيان است چه حاجت به بيان است. شما برويد ببينيد در برنامه ها چه هست، الحمدللّه ايران كمتر يا نيست ولي در خارج زن مايه ي همه اين چيزهاست. اگر اين انحراف را زنها پيدا نمي كردند من شانزده تا امتياز براي آنها در قرآن و در احاديث پيدا كرده ام كه شانزده امتياز دارند كه مردها ندارند. متأسفانه خودشان از دست دادند. بنابراين براي آنها هم قطعنامه اي ما فرستاده ايم بايد هم عمل بكنند. خداي نكرده انحراف پيدا نشود و انشاءالله براي اين مرحله ي پنج شنبه كه امتحان شدند  همه كارتهايشان را بياورند كه با كارتشان بايد قطعنامه برايشان بفرستيم و اگر كارتشان را نياوردند و ندادند در برنامه هاي ما طبعاً، طبيعتاً نخواهند بود. خوب، ماه رجب است. ماه بسيار پرارزشي است. رجب الاصب. رحمت پروردگار در اين ماه فرو ريخته، ماهي است كه آن شاعر گفت:

اسد اللّه در وجود آمد        در پس پرده هر چه بود آمد

هر چه خدا داشت ديگر داد. خدا رحمت كند مرحوم آيت اللّه كوهستاني البتّه مطلب علمي نمي خواست بگويد، در جلسات همينطور كه نشسته بوديم گاهي مي فرمود كه خدا يك علي داشت آن هم به ما داد. نگوييد چهارتا علي داشت، نه آنها چهارتا نيستند يكي اند. كلّنا واحد، فرمود: كلّنا واحد اوّلنا محمّد آخرنا محمّد و كلّنا محمّد صلي اللّه عليه وآله وسلم. انشاءالله اميدواريم كه من دوست دارم دوستانمان – ديگر به زبانم آمد، اين دو دفعه است – دوستانمان اين بوق ماشينشان را اينطوري نگذارند. چون خوب الان اينها ماشينهاي شماهاست ديگر، هيچ كس هم بلند نشد برود ببيند كه ماشينش را دارد دزد مي برد، دزدگير نگذارند يا نگذارند يا صدايش را ببندند، هم مردم را اذيّت مي كند هم خودشان را اذيّت مي كند. انشاءالله رفقا صدايش را قطع بكنند خلاف اخلاق شماهاست لااقل كه در كوچه اي كه شما در منزلش نشسته ايد ماشينتان صدا كند، بدون اطّلاع شما و بدون اختيار شما. آن هفته مي خواستم بگويم گفتم نگويم شرح صدر، اين هفته چون دو دفعه شد شرح صدر ما بهم خورد! ببخشيد و اين خلاف شرح صدر هم هست. نكنيد، چه لزومي دارد، ما خودمان ماشين داريم هيچ وقت از آن استفاده اي، قابل استفاده نيست به نظر من.

يك مطلبي را گفتم، حالا اين كسي كه اين نامه را نوشته ظاهراً آن موقع متوجّه نشده كه من گفتم، هفته ي ديگر جلسه ي امتحان كه حتماً بچّه ها را نمي آورند و خانمها هم كه طبعاً نمي آيند ولي روزِ تولّد براي اينكه همسايه كه بچّه دارها را مي فرستاديم در خانه ي همسايه، خانه اش را دارد تعمير مي كند و جا نداريم. ايشان خوب تذكّري دادند از شهرستانها بعضي ها با بچّه هايشان مي آيند و ما نمي توانيم راه بدهيم بچّه دار را، يا نيايند و يا لااقل بچّه شان را نياورند. بچّه هايي كه چيزي نمي فهمند نه اينكه مثلاً از هفت و هشت ساله به پايين بلكه از ده و دوازده ساله به پايين نياورند. خوب است، تذكّرش بد نيست، ولي خوب من قبلاً هم عرض كردم.

ماه رجب ماهي است كه روز اولش تولّد امام باقر، روز دوّمش تولّد امام هادي، روز سوّمش وفات امام هادي، روز دهمش تولّد امام جواد عليه الصلوةوالسلام، سيزدهم تولد مولا اميرالمومنين عليه آلاف التحيةو الثناء، ايّام البيض است كه نيمه ي ماه رجب زيارتي مخصوصِ حضرت ابي عبداللّه الحسين است. اولش زيارتي مخصوص حضرت ابي عبداللّه الحسين است و روز بيست و پنجم اين ماه وفاتِ حضرت موسي بن جعفر صلوات اللّه عليه و روز بيست و هفتم مبعث پيغمبراكرم است. و خلاصه يك ماه بسيار پربركت از هر جهت، مُلك و ملكوت انشاءالله قدرش را بدانيد و دعاهايي كه در اين ماه وارد شده بخوانيد، همه بخوانند مربوط به مرحله شان هم نيست. هر چه هم مي توانند، حالش را دارند، حال توجّه اش را دارند انشاءالله بخوانند و ماه شادي است تا حدّي انشاءالله ماه شعبان هم كه در پيش است آن هم پربركت. مقدّمات را خدا خوب براي ماه خودش فراهم كرده، ماه شعبان، سوم شعبان تولّد حضرت سيدالشهدا ء، چهارم شعبان تولّد حضرت ابوالفضل العباس، پنجم شعبان تولّد حضرت زين العابدين ديگر نيمه شعبان هم كه تولّد خداي روي زمين، اينطوري بگوييم كه راحتتان كنيم. بله، اله الارض، در آيه قرآن است: رَبِّ الْأَرْضِ (جاثيه / 36) البتّه قائل به شرك نيستيم ولي خدا هر چه مي خواهد بكند بوسيله امام عصر ارواحنافداه مي كند و دوستانمان – اين از افتخارات ماست، من افتخار مي كنم به دوستاني كه هر طوري برايشان ميّسر شده مجلاتي براي حضرت ولي عصر كه دو نفرشان الان جلوي من نشسته اند، سه نفرشان، صاحب امتياز سه تا مجلّه ويژه امام زمان صلوات اللّه عليه الان من ديدمشان. سه تا مجله، اينجا الان در مجلسند. يك مجلّه هم كه مال آقاي نعمتي است كه در مجلس نيستند، ديگر كه بود؟ آقاي معلّم هم در مشهد مجلّه اي دارند درباره ي امام عصر، آن وقت اين باصطلاح سررسيدهايي كه درست شده كه هر كدامشان كتابي است. خدا را شكر مي كنيم، آن محض يار، آن الحجةالمنتظر و نور علي نور، خلاصه ما اسم هايشان را هم كم كم ياد مي گيريم، خورشيد كعبه و… اينها هست، كتابها هم كه زياد نوشتند. خيلي، اين را بدانيد آقايان از همين برنامه ها خداي تعالي خيلي لطف كرده به شما دوستان و هر كدامتان هم كه كم كاري بكنيد بعد پشيمان مي شويد. مي گويند ذوالقرنين وقتي كه وارد ظلمات شد پاي اسبشان كه – حالا اين نمي دانم معناي ظلمات چه هست و اين طور حرفها، معنايش را نمي دانم – پاي اسبها كه مي خورد به يك چيزهايي، صدا مي كرد. پرسيدند اينها چه هست؟ گفت: اين چيزي است كه اگر برداريد هم پشيمانيد بر هم نداريد پشيمانيد. يك عدّه برداشتند، آوردند ديدند تمام جواهرات است. آنهايي كه برداشته بودند پشيمان شدند كه چرا خوب ما كه جوال اسبمان زياد جا داشت، چرا زيادتر بر نداشتيم. آن هم كه برنداشته بود كه حسابي پشيمان بود. حالا انشاءالله آنهايي كه مشغولند، جدّي هستند، كتاب مي نويسند، درباره ي حضرت ولي عصر فعاليّت مي كنند، اينها زيادتر و آنهايي هم كه اصلاً نمي كنند خيلي پشيمان مي شوند. روز قيامت يوم الحسره است، حسرت مي بريد. هر طوري مي توانيد انشاءالله در اين دو ماه بخصوص درباره ي حضرت ولي عصر صلوات اللّه عليه كار كنيد، فعاليّت كنيد، همه تان امام زماني باشيد. بگذاريد هر چه هم مي خواهند بگويند، بگويند. هر چه بيشتر فحشتان دادند اجرتان روز قيامت بيشتر است. اين همچنين صاف به شما بگويم البتّه خودتان را در معرض فحش دادن مردم قرار ندهيد، در معرض تهمت هم قرار ندهيد امّا اگر خودبخود، اشكال ندارد، چه بهتر. ما روز قيامت اينها را همه را در نامه ي اعمالمان مي نويسند كه در راه امام زمان به اين آقايان فحش دادند، به به!

نسئلك اللّهم و ندعوك باعظم اسمائك و بفاطمة و ابيها و بعلها و بنيها و السّر المستودع فيها يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه اللّهم عجّل لوليك الفرج، اللّهم عجّل لوليك الفرج، اللّهم عجّل لوليك الفرج، خدايا همه ي ما را از ياران خوب آن حضرت قرار بده. قلب مقدّسش را از همه ي ما راضي بفرما. خدايا توفيق خدمتگزاري در راه او و در راه دوستان او به همه مان مرحمت بفرما. پروردگارا به آبروي ولي عصر قسمت مي دهيم مرضهاي روحي مان شفا عنايت بفرما. مرضهاي بدني مان شفا مرحمت بفرما. مريضه منظوره الساعه لباس عافيت بپوشان. مريضه منظوره، مريض منظور الساعه لباس عافيت بپوشان. امواتمان غريق رحمت بفرما، عاقبت مان ختم بخير بفرما. و عجل في فرج مولانا.

 

 

لینک ویدیو در آپارات: کلیک کنید

 

جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *