۶ ذی القعده ۱۴۲۶ قمری

اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم

بسم اللّه الرحمن الرحيم

الحمدللّه والصلوة و السلام علي رسول‌اللّه و علي آله آل اللّه لاسيما علي بقيةاللّه روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكَارِ (غافر / 55)

مطلبی كه در ابتدا بايد عرض كنم اين‌است كه ان‌شاءاللّه همه ما هدفمان فكر می كنم يک چيز باشد و آن اين‌كه رضايت ذات‌مقدس پروردگار و حضرت بقيةاللّه و رضايت خودمان را از خودمان، به دست بياوريم. اين‌كه عرض كردم رضايت خدا و امام عصر (ارواحنافداه) و بعد رضايت خودمان، برای اين بود كه رضايت ما بايد تابع رضايت آنها باشد. اگر رضايت ما تابع رضايت آنها نباشد هوای‌نفس و شيطان است و جهاد با نفس نكرده ايم. جهاد با نفس مقصد اصلی نيست بلكه رفعِ مانع رسيدن به خداست. حتی بندگی و اطاعت هدف اصلی انسان نيست ولی هدفی است كه نزديک به هدف اصلی است و برای همين جهت خدای‌تعالی در قرآن می فرمايد: وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ (ذاريات / 56) عبادت خودش به تنهايی هدف اصلی نيست ولی اگر اين كار را انسان كرد با مقدماتی كه دارد به هدف اصلی می رسد. يعنی رسيدن به مرحله ی عبوديت همان و – البته با مقدماتش – و رسيدن به مقام خليفة اللّهی و انس با پروردگار و اخلاص و خلوص و توحيد حتی به معنايی كه من در كتاب در محضر استاد نوشته ام فناء‌فی‌اللّه همان، پس از همه چيز بالاتر اين‌است كه انسان با نفسش جهاد بكند و نفس را وقتی رام كرد و او را نفس امّاره ‌بالسوء ديگر ندانست و بلكه نفس انسان امّاره به خوبی ها شد، بندگی‌خدا را كرد و اُنس با پروردگار متعال پيدا نمود و مدتی با خدا اُنس داشت – نه مدتی – چون خدا هميشه هست تو هم هميشه هستی و اين ارتباط و اُنس بايد هميشه باشد چون معنا ندارد كه انسان با خوبی ها بعد از آن‌كه خوبی ها را تشخيص داد جدايی پيدا كند. پس از همه ی كارها لازمتر در زندگی انسان جهاد با نفس است، انسان نفسش را بايد بسازد تا آمر به معروف باشد يعنی خود انسان خودش را امر كند به نيكی و خودش را، خودش از بدی ها دور نگه دارد. همه ی ما هدفمان همين هاست مگر كسی اشتباهی در جلسات شما آمده باشد كه آن هم وقتی خودش مدتی ماند ديد چيزی كه به درد او بخورد در اينجا گير نمی آيد خواهی‌نخواهی خسته می شود و جدا می شود. بنابراين دوستان عزيزمان كه بحمداللّه بسيارند اين را بدانند كه تا مرحله ی‌جهاد مقدمه است برای اين‌كه جهاد صحيحی انجام دهيم. ما يک ترتيبی داديم كه خودبخود ان‌شاءاللّه تمام كارها زير نظر جمعی از دوستانمان كه سالها در خدمتشان بوديم و به‌عنوان داور آنها را منظور كرده ايم همه كارها بيايد زير نظر اين جمع و من هم در خدمتشان باشم.

يک عدّه در يقظه هستند تازه وارد شدند، جلساتی كه برای آنها بوده گذشته و ان‌شاءاللّه بعداً هم خواهد بود. يک عدّه در استقامت بودند كه در هفته ی گذشته آنها جمع شدند از سراسر كشور و مطالبی به آنها گفته شد و نوار جلسه قبلش به آنها داده شد و تمام كوشش ما اين‌است كه شما كار كنيد و فعّال باشيد تا خودتان را بسازيد و روزی كه از اين دنيای فانی می رويد در مقابل پروردگار روسفيد باشيد. هفته ی آينده شب ميلادِمسعود حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا عليه‌الصلوةوالسلام دوستانی كه در مرحله ی صراط‌مستقيم هستند يعنی در اين مسأله كار می كنند، دارند خودشان را می سازند كه كج نروند، افراط‌وتفريط نداشته باشند، از وسط صراط‌مستقيم با توجه به علائم راهنمائی‌ورانندگی حركت می كنند، پيچ های خطرناک و غيرخطرناک را مواظبند، اينها ان‌شاءاللّه شب چهارشنبه تشريف بياورند تا با آنها صحبت كنيم به آنها بگوييم كه چه كار خطرناكی را مشغولند، جاده هايی هست كه پر پيچ‌وخم است. آن جادّه را در نظر بگيرند بايد در مرحله ی‌استقامت همه ی دوستانی كه در اين مرحله وارد می شوند بايد در حركت، كاملاً استاد باشند، در عين اين‌كه استادند چراغ پرنوری هم در دستشان هست تمام تاريكی ها را بوسيله قرآن‌مجيد و برداشت ها و ترجمه ها هر هفته گوش داده و عمل كرده اند يک‌چنين نوری در دست دارند امّا در عين حال بدانند الناس كُلّهم هالكون الاّ العالِمون و العالِمون كُلّهم هالِكون الاّ العامِلون و العامِلون كُلّهم هالِکون الا المُخلِصون با اخلاص آمده ايد، اين جادّه را انتخاب كرده ايد، ماشين تان هم بسيار پراستقامت همه چيزش هم مرتّب، چراغ جلو، راهنمایی، چراغ ترمز همه اش درست، بسيارعالی شما هم دست فرمانتان خيلی خوب، حرفی در آن نيست. به مقصد می رسيد؟ يک مشكل اين وسط داريد آن مشكل شيطان است كه قسم خورده، قسم خورده به خدا قسم خورده، فَبِعِزَّتِكَ به عزت خودت قسم، لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (ص / 82) همه شان را اغوا می كنم. اغوا يعنی چه؟ يک بچّه ای می گفت من خوشم می آمد كنار جادّه می ايستادم حركت می‌كردم كه راننده خيال كند من می خواهم ردّ بشوم ترمز می كرد من خنده ام می گرفت. يک بچّه ی شيطانی بود، شما می گوييد بچّه شيطان. امّا اينجا شيطان واقعی است، حتّی ممكن است شما را بترساند كه بيفتيد در درّه، اينجا شيطانی است كه قسم خورده با كمال بی حيايی در مقابل پروردگار ايستاده كه لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، اين خطر هست. لذا والمُخلِصون في خَطرعظيم، در يک خطر بسيار عظيمی هستند چرا خدای‌تعالی حالا اين كار را كرده؟ خوب اين بابا را از سر ما بردارد، برای اين‌كه شما را می خواهد امتحان كند. ببيند جرأتت چقدر است، قدرتت چقدر است، چقدر انسانی؟ چقدر آدمی؟ آيا مثل آدم‌ابوالبشر بعد از اين‌كه وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا (بقره / 31) باز هم اغوای‌شيطان را از آن‌هم می خواهد بالاتر باشی. حضرت آدم خدا اسماء را به او ياد داد يعنی معارف و نشانه هائی كه خاندان عصمت‌وطهارت عليهم‌الصلوة والسلام داشتند كه بهترين تفاسير درباره ی اسما ء اين‌است. به حضرت آدم تعليم داد. امّا تو، همين اسماء و صاحبان همين اسما ء رهبران تو هستند! آنهايی هستند كه از شما خواهش می كنند عقب سر ما بياييد، از شما تقاضا دارند كه عقب سر ما بياييد، به شما می فرمايند ولو اين‌كه خدای‌تعالی به پيغمبراكرم كه اعظم اهل بيت عصمت‌وطهارت است می فرمايد: وَ اخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (شعراء / 216) خفض جناح كن، كوچكی كن، والاّ می گفتم اگر می خواست طبق روايت بگويم می گفتم خواهش می كنند، عرض می كنند، تقاضا می كنند تو عقب سر ما بيا، بيا تا شيطان به تو كاری نداشته باشد، بيا تا نفس امّاره‌بالسوء تو مسلمان بشود، اسلم شيطانی بيدي، مسلمان و تسليم بشود، هر كار خوبی را به تو بگويد نه هر كار بدی به تو امر كند. در دعای ندبه می خوانيم: خَلقتَه لَنا عِصمَة و مَلاذا، خدايا تو امام زمان را برای ما نگهدارنده، پناهگاه قرار دادی. به زبانهای مختلف و مثالهای مختلف ما را عقب سر آنها خواسته‌اند بيندازند تا شيطان اغوايمان نكند. گاهی گفته اند كشتی نوحند، گاهی گفته اند چراغ هدايتند، گاهی گفته اند كه شما متوسل به اينها بشويد، بگوييد: يا وجيهاً عندالله اشفع لنا عندالله، به روشهای مختلف، طرز مناجات با پروردگار را حضرت سجاد و ائمه‌اطهار به ما تعليم داده اند. طرز كارِ پيشرفت مان را در راه خدا به ما گفته اند. قرآنی پيغمبراكرم آورده كه خدا با ما صحبت كند در همين آيات خوانديم كه خدا گاهی با انسان حرف می زند. چطور حرف می زند؟ وَ مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ (شوری / 52) من وراء حجابش هست، يرسل رسولا هم هست، وحيش هم گاهگاهی هست، همه طور با ما صحبت می كند. يک طورش همگانی است و آن قرآن است. آقا قرآن كه می خوانيد صدا كه مال تو نيست، خدا اگر حلقومت را محکم ببندد، نمی توانی حرف بزنی، صدايت در نمی آيد. صدا را خدا داده، لب و دهان و همه چيز را خدا داده، قرآن هم كه مال خداست. پس چه چیزش مال تو هست؟ فقط يک اراده اش مال توست. آن هم باز خدا داده، امّا خوب تو اين اراده را بكن، بی عرضه ترين دوستان ما – اين را من به شما جدی می گويم – بی عرضه ترين دوستان ما و بدترين كسانی كه ممكن است به هيچ وجه موفق به كمالات نشوند آنهايی هستند كه اين بيست آيه را هر روز نخوانند. تنبلی كنند. حالا گاهی انسان عذری دارد يک حرفی، امّا تنبلی كند. اين را من تعهد می كنم چون توهين به پروردگار است، خدای‌تعالی زمينه را برايتان فراهم كرده بيست آيه هم بيشتر نيست، چقدر طول می كشد؟ الان بيست آيه را خواندند با اين‌كه اين آياتی كه امروز تلاوت می شد آيات طولانی نسبتاً بود، چقدر طول كشيد؟ من ساعت نگاه كردم ده دقيقه، ده دقيقه نمی خواهی خدا با تو حرف بزند؟ ای بی انصاف! ای- چه بگويد انسان؟ به نظر من صدتا بی اگر انسان داشته باشد بايد به اين آدم اين بی‌ها را بگويد، حالا ديگر متعلقش را نمی‌گویم.- چرا؟ اين يک راه صحبت كردن با خداست، از اين راه  وارد می شود انسان بعد الهامات  می بينی سرازير شد، خوب بياييد در صراط‌مستقيم. ببينيد خدا می گويد: فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ (نحل / 98) می دانيد معنايش چه هست؟ يعنی اگر تو قرآن بخوانی شيطان از تو دور می شود والاّ قرآن خواندن خصوصيتی ندارد، بايد آنجا لحظه ی حساسی است كه شيطان خيلی فعال است كه تو قرآن نخوان. امّا اگر قرآن خواندی تو ديگر می توانی پناه به خدا ببری از شرّ شيطان رانده شده، تو هم رانده نخواهی شد، فَاسْتَعِذْ بِاللَّه مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ، صراط‌مستقيم اين مشكل را دارد، حالا هوای‌نفس كه كسی اگر در صراط‌مستقيم هوای‌نفس را اِعمال كند كه بايد گفت بی عقل است. آدم همه چيز هايش مرتب، ماشينش مرتب، بنزين‌پُر، هيچ مشكلی ندارد دلش خواسته كه فرمان را بپيچاند بيفتد در درّه! خيلی ديوانه است. چرا چنين كاری كردی؟ می گويد دلم خواست، دل خواستن از يک لقمه‌غذايی كه نبايد بخوری مساوی است با آن دل خواستنی كه می اُفتی در دره و از بين می روی. چون هر دويش دل می خواهد. اول كاری كه می كنيد بعد از همه ی اينها بايد دلتان را درست كنيد، دلتان هيچ چيز نخواهد جز آنچه خدا بخواهد، وَ مَا تَشَاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ (دهر / 30) و همين‌طور ما ان‌شاءاللّه با شرائطی كه داريم فقط خواهش من از دوستانی كه نمی خواهند اخلال كنند، يک عده می خواهند اخلال كنند ما هم با آنها می سازيم، آنهايی كه نمی خواهند اخلال كنند منظم باشند، دعوت از آنها شد ما كلّی خرج می كنيم خودمان از راه دور می آييم. نامه ی دعوت بدستشان رسيد تا می توانند عذر موجّهی اگر ندارند خودشان را به جايی كه صحبت می شود و بحث و جلسه می شود برسانند. نمی گويم بياييد صحبت های من را بشنويد من كه اينجا نشسته‌ام خدمت شما دارم صحبت می كنم و كوشش هم می كنم صحبت هايی باشد كه برای تک تک شما مفيد باشد. نمی گويم بياييد پای صحبت های من جمع بشويد والاّ همه را می گفتم بياييد، جمعيت خيلی می شد چون ما مثلا يک مرحله ی صراط‌مستقيم يک هفتم جمعيت ماست ولی می گويم خود اين حركت از شهرتان حركت كنيد بياييد اينجا، نشانگر اهميت دادن شماست به مسأله.

بعضی ها می آيند پيش من می گويند آقا ما پول نداريم جزوه را بخريم. می گويم يک روز نهار نخور پولش را بگذار برای جزوه، چطور می شود؟ اِ؟! بله! قرآن خريدن نه! هديه كردن. اين پول هم برای قرآن نيست ما ديديم كه قرآنی كه شايد برای خودمان اگر می خواست طبق كتاب فروشی ها عمل كنيم شايد ده‌هزار تومان در می آمد. من حقُ التأليف نگرفته ام ديگری حقُ النشر نگرفت و اصلاً يک دانه اش تا اين ساعت نفروختيم. پس معلوم است كه نمی خواهيم قرآن بفروشيم. يک حسابی دارد، جدّی بودن شما را ما می‌خواهيم. چون ما با زبان پيغام برايتان آورديم گفتيم كه همه شان می گويند جدی باشيد، ديديم نه، باز هم يک افرادی پيدا می شوند كه جدّی نيستند. ديگر خودمان دست به كار شديم كارهايی می كنيم كه جديت شما معلوم بشود. هر كدام هم نخواستيد بياييد نياييد، خيلی راحت، حتی خود من بعد از يک چند هفته نياييد ببينيد من می گويم چرا نيامديد؟ به خاطر اين‌كه خدای نكرده مريض نباشيد. اگر گفتی نه، دلم نمی خواهد بيايم. من عين قبل رفيقم با شما، هيچ فرقی ندارد دنبال اين حرفها نيستم. نشان هم داده‌ايم خودمان را در ظرف اين بيست سال. من طبعاً آدمهای جدی را بيشتر دوست دارم، اين است. جدّی باشيد. شايد هفته ی بعدش اگر خدا لطفی به ما بفرمايد شايد جلسه بعدی را در مشهد بگذاريم همه بياييد زيارت مخصوص حضرت رضا صلوات‌اللّه‌عليه، آقا آنجا دور است، خرج دارد! ديگر حالا ميل خودتان است. و هر كس هم هفته ی بعد نيايد ديگر ما دعوتش نمی كنيم مگر يک عذر خيلی موجّهی داشته باشد اين را مكرر گفته‌ام. اگر ديديد برای صراط‌مستقيم دعوت نشديد و در مرحله هم هستيد بدانيد يک مشكلی در آن هفته های – چون ما دو جلسه درباره ی صراط‌مستقيم جلسه تشكيل داديم – آنجا داشتيد. هر چه گفتيم آقا اين را دانشگاه حساب كنيد، اين را مثل درسهای دانشگاهی تان بدانيد ديديم نشد حالا خودمان ترتيبش را داديم ان‌شاءاللّه می شود، اين‌طوری می شود، اين هم نشد خداحافظ شما. ديگر معلوم است از ما كاری بر نمی آيد. كوشش كنيد ان‌شاءاللّه هيچ‌كس در هيچ جا به هيچ‌وجه مرحله حق ندارد به كسی بدهد، جز مرحله‌يقظه كه چون شروع كار است آن هم با همان شرائطی كه نوشتيم و گفتيم اوّل بايد آن بيست‌وپنج چيز را – دوتايش را كم كرديم، ديروز با رفقا نشستيم، خوب رحم مان آمد دوتايش را كم كرديم – بيست‌وسه تا شد. اين بيست‌وسه چيز را بايد تعهد بدهيد، تعهد! و بعد نوارهای اعتقادات – نوار هم نخواستيد اعتقاداتتان آن‌‌طوری كه ما می خواهيم باشد، امتحان می گيريم – ولی خوب زحمتش را ما كشيده‌ايم، دوستانتان زحمت كشيده‌اند، به صورت نوار در آوردند اينها را اينجا حاضريم اگر پول نداريد ما مجانی به شما بدهيم. هفته گذشته چهارصدوپنجاه تا نوار مجانی داديم به دوستان در يقظه، که در استقامت گوش بدهند. اينها مسأله ای نيست برای اين تشكيلات، ان‌شاءاللّه خدای‌تعالی و امام زمان كمک می كنند ولی اين سی تا نوار را گوش بدهيد، با دقت هم گوش بدهيد امتحان هم از جاهای حساسش از شما گرفته خواهد شد. و ان‌شاءاللّه كوشش بكنيد به جلسات خودتان را برسانيد روزهای جمعه را من بعد از ماه‌رمضان تصميم نداشتم ديگر صحبت كنم ولی خودم حيفم آمد. امّا يک مسأله را به شما بگويم همه دوستانِ سخنگوی ما در هر كجای ايران كه هستند جلسه تشكيل می دهند همين آيات هفتگی را مطرح كنند. شما درباره ی هر موضوعی بخواهيد صحبت كنيد بالأخره در اين آيات، در اين بيست آيه– خدای‌تعالی عجب معجونی به ما داده- در اين آيات بيست گانه پيدا می شود، می گویيد نه، امتحان كنيد. درباره ی چه؟ الان ممكن است من سؤال بكنم آقا درباره چه می خواهی صحبت كنی؟ می‌گويی مثلاً درباره ی حُسن‌خُلق. يا علی! من فكر قبلی نكردم والاّ پيدا می كردم به شما می گفتم. ببينيد همين آيه ای كه امروز تلاوت كردند فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ (غافر / 55) دو جمله، يكی صبر، يكی وعده خدا حق است. إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ استغفار كن برای گناه، وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ می خواهيد درباره ی تسبيح خدا صحبت كنيد، درباره ی منزه بودن خدا صحبت كنيد. دوستانی كه اهل صحبت هستند به هرحال كوشش كنند اين هم كمكی است به ما كه درباره ی همين آيات انتخاب شده هفته هم ديگران تشويق می شوند هم خودشان مطلبشان معلوم است. ما نمی خواهيم دوستان منبری ما، سخنگوی‌ ما كه واقعاً گاهی می بينم چقدر اينها رشد كرده‌اند بدون مقدمه مثلاً همين ديشب بود به يكی از دوستان گفتم پاشو برو منبر، بسيار مطالبِ‌خوبی گفتند. بدون مقدمه، ما شب دوشنبه هفته ی گذشته بدون اين‌كه ايشان اطلاع داشته باشد به آقای معلم يک چيزی گفتم كه بروند صحبت كنند همان جا گفتم شما برو صحبت كن قبل از من، واقعاً يک مطالبی گفتند من خودم احساس كردم اين شخص لمس كرده اين مراحل را، دارد اين طور صحبت می كند. بايد مطالب را لمس كنيد اين آيات را شما يک هفته هست خوانده‌ايد حالا روز چهارشنبه صحبت می كنيد، روز دوشنبه بالاخره چند دفعه ای خوانديد، ترجمه اش هم كه نوشته شده برداشتش هم كه تا حدّی هست. چرا غذای آماده را انسان رها كند برود غذا را خودش حالا معلوم نيست چه در بياورد شور در بياورد، ترش در بياورد، چطوری در بياورد آنها را برود صحبت كند. اين هم ان‌شاءاللّه برای دوستانی كه می خواهند صحبت كنند، هميشه هم هست. ان‌شاءاللّه ما دوستانی داريم خدا می داند من نمی خواهم مبالغه كنم گاهی می نشينم اينها می گويند كه ما هر چه داريم از تو داريم ولی گاهی می بينم من بعضيی چيزها را از اينها دارم، ياد می گيرم از اينها، از حرفهايشان استفاده می كنم، برنامه هايتان را بهم نزنيد روزهای جمعه، حالا يک هفته ای من هم خوب بالاخره انسانم، مشكلی ممكن است داشته باشم، نتوانم خدمتتان صحبت كنم. شب دوشنبه صحبت كنم، روز جمعه صحبت كنم  پشت سر هم صحبت هايم بالأخره اگر انسان پای كوه طلا هم نشسته باشد بخواهد اين‌طور خرج كند درآمد، صادرات داشته باشد واردات نداشته باشد بالأخره تمام می شود. من نمی خواهم بگويم تمام شده چون قرآن بَحرٌ عَميق، ما هر چه از قرآن صحبت كنيم باز يک قطره از اقيانوس بی نهايت برنداشته‌ايم امّا خوب بالأخره هر چيزی تمام‌شدنی است و بعد هم چرا ما از اين دوستان استفاده نكنيم؟ چرا از اين همه مطالبی که اينها ياد گرفته‌اند، ظرف دلشان پر شده از جواهرات، چرا يک مقداری به ما ندهند و ان‌شاءاللّه روزهای جمعه جلسات را داشته باشيد من هم تا بتوانم، تا برايم مقدور باشد كوشش می كنم ان‌شاءاللّه خودم خدمتتان باشم چون دلم‌تنگ می شود يک‌هفته دوستان را واقعاً نبينم اين‌طور خود من می بينم كسر دارم اين را بدانيد.

و امّا مسأله خانمها كه يكی از مشكلات ما كه روی نظم نيامده مسأله خانمهاست كه شما بشنويد به خانم هايتان بگوييد خانم ها هم كه می شنوند ان‌شاءاللّه حواسشان جمع بشود. ترتيبی كه داده شده اين‌است كه برای هر مرحله ای، چون نمی شود خانمها را دعوت كرد، يكجا جمع شان كرد. آخر شما فكر نكنيد از قم تنها جمعيت جمع می شود، نه، از شهرهای بسيار دور كه حتّی واقعاً من بعضی از مردهايی كه می آيند جلسه، خودشان را می رسانند احساس می كنم خيلی پرقدرتند، خيلی جدّی هستند ولی خوب، خانم‌ها اوّلاً خدا اختيار حضور و غياب شان را داده دست شوهر، اين يک مشكل، مشكل بعدی ، راه است، مسافرت است، مشكلاتی گاهی پيدا می شود بخواهد با شوهرش بيايد شايد شوهرش در مرحله نباشد بخواهد بدون شوهر بيايد كه آن عفت و پاكی كه خانم‌های تزكيه‌نفس دارند ايجاب نمی كند لذا ما برای اينها، برای هر مرحله ای گفتيم يک مقاله بنويسند الان مقالات صراطمستقیم است ظاهراً، بررسی شده. برای ما مشكل تر است كارشان ولی از خودشان استفاده می كنيم، وضع خودشان را می سنجيم، مقالاتشان را بفرستند برای ما، دوستان حتی ديروز ديدم جناب حجةالاسلام و المسلمين آقای‌رفيعی كه واقعاً نورِچشم ما هستند در جلسه نشسته‌اند دارند عقايد را تصحيح می كنند، می خوانند كه من به ايشان عرض كردم آخر يک جايی، يک اتاقی را اختصاص بدهيد به كارتان. دوستان ديگر، جناب آقای‌نعمتی، جناب آقای‌مسعودی، جناب آقای، اين‌قدر جناب آقا داريم الحمدلله كه… بله، خوب هم هستند و  خوب هم تصحيح می كنند و نمره می دهند البته تنها اينها نيستند چون يک دفعه يادم آمد كه اين دو نفر حالا همه می دانند جزء هيأت داوران هستند ولی بقيه را نمی خواهيم بگوييم، بگويند چرا نمره به ما كم داديد و خانم ها بحمدالله همين ديروز من نگاه می كردم نمراتشان، نمره صراط‌مستقیمشان از ده به پايين نبود كه من يک عده را گفتم كه هر كس از ده به پايين است بگوييد كه ممكن است مردود واقع بشود و همه شان ده به بالا بودند و خيلی خوشحالمان كردند و ما نمراتشان را با قطعنامه ای كه از اين همين جا اعلام می كنم اين قطعنامه را كه برای مرحله ی صراط‌مستقیم نوشته شده اگر بتوانند قاب بگيرند – چون خيلی زيبا چاپ كرده‌اند – قاب بگيرند در منزلشان داشته باشند كه بدانند چكاره هستند، هميشه هم به دردشان می خورد و ان‌شاءاللّه يک كاری باقی می ماند كه درباره ی آقايان انجام شده كه آن مرحله دادن و تعويض مرحله است ولی خانم ها مشكل داريم. ان‌شاءاللّه يک عدّه از خانم ها آماده شده ‌اند كه در شهرها بروند لااقل در دفاتر و خانم هايی كه مرحله شان زياد طول كشيده اينها را مرحله بدهند. كاملاً برنامه ها ان‌شاءاللّه تنظيم شده است و ما می سپاريم همه مراحل و مسائل و مطالب مختلف را به دوستانی كه اينها بعضی شان ده سال، پانزده سال كار كرده ‌اند. ان‌شاءاللّه اميدواريم كه خدای‌تعالی به همه مان كمک كند و لااقل اين آيه را خوب دقّت كنيد از همه اين آياتی كه تلاوت شد. فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ استقامت داشته‌باش، محكم‌باش، صبركن، بردبارباش، در راه رسيدن به هدفت محكم‌باش، خوب چه می شود؟ وعده خدا حق است، وعده خدا چه بود؟ وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِينَ ٭ اَلَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ٭ أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبّهم(بقره / 155 – 157) اين وعده خداست. صلوات از جانب خدا بر شما نازل می شود، آقا! صلوات خيلی مهم است من در يک جلسه يادم است كه گفتم، رحمت خدا بر سه بخش تقسيم می شود، رحمت‌عام، رحمت‌عام همان وقتی كه شمر – می خواهم بگويم تا اين‌جاست – دارد حضرت سيدالشهداء را شهيد می كند اين نفس می كشد از طرف خدا به او همه چيز كه يک انسان سالم دارد، داده اين رحمت خداست. رحمانيّت اوست. رحيميت للمؤمنين خاصّه، خاص است. اگر تو جهاد بكنی خودت را يک مسلمان واقعی قرار بدهی خدا يک مهربانی خاصّی به تو دارد ولی صلوات رحمت خاصّ الخاص پروردگار است مخصوص پيغمبراكرم، آن‌قدر مفيد است صلوات كه يُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ (احزاب / 43) عجيب است فعاليّت صلوات، هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ از ظلمات، از همه حجابها، تو صلوات بفرست می بينی كه حجابی پاره شد، يک انسانی را كرده باشند در يک سلولی پشت اين ديوار سلول، صدتا ديوار وجود دارد، وقتی می خواهند اينها را خراب كنند چه از اين طرف خراب كنند چه از آن طرف، تو متوجه نمی‌شوی. تو هنوز در تاريكی هستی، آن آخرين ديوار را كه خراب می كنند يک‌دفعه می‌بينی روشن شد. ما هر چه كار بكنيم باز هم در ظلمتيم، ما هر چه كار بكنيم باز هم در حجابيم، حجاب های ظلمانی از بين برود در حجاب های نورانی هستيم ولی اگر مشمول صلوات خدا شديم يُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَي النُّورِ؛ از ظلمت به نور وارد می شويم. آن ديوار آخری خراب می شود، می آييد در يک فضای نورانی. در آيه ديگر می فرمايد به پيغمبراكرم، خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِهَا تا اينجا خيلی خوب، پاكشان كن با گرفتن صدقه از آنها و تزكيه شان كن، وَ صَلِّ عَلَيْهِمْ از خدا تقاضای رحمت خاص الخاص می كند. إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ (توبه / 102) اين صلاة تو، اين درخواست رحمت خاص الخاص تو از خدا آرامش به اينها می دهد. خيلی آرامش مهم است. الان ما اينجا نشسته‌ايم نمی دانيم اگر اين سقف خراب شد، اين هواپيما زد به ساختمان مان در جا مُرديم خدا با ما چه می كند؟ نمی دانيم، دلهره داريم ديگر! آيا خدا عذابمان می كند؟ در قبر ما را دچار نكير و منكر می كند چه می شود؟  ناآرامی داريم. اما اگر صلوات خدا و پيغمبر و ملائكه بر شما نازل شد آرامش پيدا می كنيد. همان زير زلزله هم می گوييد: به به! عجب مُردنی من كردم. اگر در بيمارستان شش ماه با سرطان دردآور می بودم بهتر بود يا الان يک‌دفعه حتی نفهميدم چه شد، كدام يكی اش؟ اين شخص صلوات خدا بر او نازل می شود، آرامش پيدا كرده، آرامش، فكرش هم كه می كند باز هم آرام است. می گويد خوب چه بهتر، آقا زلزله دارد می آيد، خيلی خوب. واجب است، واجب كرده است خدا كه خودتان را نكشيد و خدای‌تعالی واجب كرده كه حفظ جان كنيد. اين مثل نماز واجب است. والاّ اگر مثل نماز واجب نبود همانی بود كه علی‌بن‌ابيطالب در خطبه همام می فرمايد: ولو لا الاجال التي كتب اللّه لهم لماتوا شوقاً الي الثواب، اصلاً می مُردند نه خودكشی بكنند، خودشان را قالب تهی می كردند! نمونه اش هم می خواهيد ببينيد مرحوم آقای كه؟! هَمام! در همان خطبه بعد از خطبه فَصَعِق همام صعقة يک‌دفعه يک دادی زد و جانش هم در همان داد بيرون آمد! راحت !چقدر عالی، شما نگوييد حالا كه از ترس بود. خيلی هم خوب بود، خيلی هم خوب شد. اين‌طور آرامش انسان دارد، شما نگوييد از ترس همام مُرد، نه! اين شوقاً الي الثواب… انسان در يک سلول تنگ و تاريک با اعمال شاقّه باشد يكی بيايد برايش پشت در و بگويد كه اين‌طور است اين‌طور است اين‌طور است، باغها چه فلان، حورالعين چه، بگويد همين‌طور كه علی‌بن‌ابيطالب فرمود البته نبايد بلند شود دَر را بشكند امّا ديگر در هم خيلی شل بود يک‌دفعه شكست از داخل اين سلول بيرون می آيد، می رود آنجايی كه آقا برايش توصيف كرده. اين معنای فصعق همام صعقة اين همان است. اين‌طوری می شود انسان، چقدر عالی است. أُوْلَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ان‌شاءاللّه اميدواريم همه مان همين‌طور حركت كنيم. إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ برای انسان استغفار خيلی قيمت دارد، هر طوری هست استغفار زياد بكند. تذكّر دادند البته راست هم هست، مقالات خانم‌ها مرحله صراط و محبّت است كه امتحان دادند و نمره به آنها داده می شود و تا روز آخر شوال بايد مقالات استقامت شان را بفرستند ولی ظاهراً هنوز آنها تصحيح نشده، آنها كه تصحيح شد نمراتشان داده می شود و باز برنامه اينها به آنها داده می شود. اميدواريم خدای‌تعالی همه ما را از كسانی قرار بدهد كه هر كاری می كنيم بدانيم كه ممكن است برايمان دنباله داشته باشد. ذنب يعنی دنباله داشتن، دنباله ای نداشته باشد. خدايا تمامش كن، ما اين همه بدی كرديم با ما درگير نشو. ديده‌ايد يک دعوايی مثلاً دو نفر دعوا می كنند، آقا تمامش كنيد. يعنی از هم بگذريد، استغفار للذنب، ذنب اصلاً به معنای دنباله است، دنباله اش را نگيری. خدايا استغفراللّه بخشش می‌خواهی، دنباله اش از بين برود، پشتش را نگير، روز قيامت نگو به ما كه تو فلان گناه را كردی، تو فلان معصيت را كردی و استغفار زياد بكنيد چون در خود قرآن فوائد زيادی برای استغفار است. وَ اسْتَغْفِرْ لِذَنْبِكَ وَ سَبِّحْ؛ خدا را تسبيح كنيد، خدا هيچ مسأله ای ندارد اين را شما بدانيد. هيچ بدی برای شما نمی خواهد، هيچ مرضی برای شما نمی خواهد. هيچ چیز از شما نمی خواهد هر كاری هم می كنی از دست خودت بدان. با حمد پروردگارت بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكَارِ شب و صبح. ان‌شاءاللّه خدا به شما توفيق بدهد كه هم استغفار كنيد، هم تسبيح بگوييد، هم حمد خدا را بگوييد در شبانه روز و هميشه توفيقات تان زياد باشد.

ماه ذيقعده است، ماه زيارتی حضرت رضا صلوات‌اللّه‌عليه است و ان‌شاءاللّه شب زيارتی فكر می كنم دوستان مشهد باشند– مرحله‌محبت– و اظهار محبت به حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا بكنند و خدا هم به ما كمک بكند تا توفيق داشته باشيم به زيارت حضرت رضا صلوات‌اللّه‌عليه برويم و ان‌شاءاللّه دعوت نامه برای كسانی كه اهل جديّت هستند فرستاده می شود و ان‌شاءاللّه تشريف می‌آورند. علی‌بن‌موسی‌الرضا امام هشتم رضا است. رضا نتيجه محبّت است، يادم می آيد مرحوم حاج‌ملاآقاجان – بعضيی ها می آمدند می گفتند آقا ما هر كاری می كنيم پيشرفت معنوی نداريم – می گفت برويد مشهد، حتی در مرحله‌توبه هم برای اين‌كه انسان موفق بشود ايشان می فرستاد مشهد، حضرت رضا صلوات‌اللّه‌عليه، توسل به حضرت رضا خيلی كار انجام می دهد و هزار حجّ، هزار عمره حضرت فرمود من و آباءم شفعاءش هستيم روز قيامت، من دلم می خواست درباره ی شفاعت يک مقداری بيشتر با شما صحبت كنم و در روايت ديگر هست كه هر كس مرا زيارت كند من سه جا به بازديدش می آيم، به زيارتش می آيم. عندالصراط، عندالميزان، عندتطاير الكتب، بازديد می كنم. بزرگواری ببينيد چقدر زياد است! يک‌دفعه مثلاً شما رفتی زيارت سه دفعه بازديد! زيارت حضرت رضا صلوات‌اللّه‌عليه در آن روايت می فرمايد كه كسی‌كه زيارت كند حضرت رضا را غفراللّه‌له ذنوبه می خواهيد دنباله اش را خدا نگيرد تا وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ (زلزله / 8) دنباله اش را خدا نگيرد يک طوماری به دستتان ندهند كه لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَ لَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا (كهف / 49) اگر می خواهيد اين كار را بكنيد زيارت كنيد حضرت رضا را، غفراللّه‌له ذنوبه ما تقدم منها و ما تأخّر، هر چه قبل ها گناه كردی هر چه بعدش گناه كردی ولو كان مثل عدد النجوم و و قطر الامطار و ورقة الاشجار، اگر بخواهم اينها را ترجمه بكنم می ترسم كه بعضی سوءاستفاده كنند ولی نه! گناهان قبلی ات، جوانی ها هر چه كردی اين اواخر هم هر چه كردی اينها را همه خدا به خاطر زيارت حضرت رضا می بخشد. يک كسی در يک مكاشفه ای ديده بود كه رفته مغازه زرگری يک انگشتر خيلی قيمتی داشته ولی خيلی كثيفش كرده. ديده‌ايد بعضی انگشترها روی آن هم كثافت چسبيده روی حلقه اش هم كثافت چسبيده، اين تا گرفت از او، برد پشت با تشكيلاتی كه داشت تميزش كرد، برّاقش كرد آورد دادش، گفت اين مثلاً انگشتر اين‌قدر قيمتش است من هم خريدم. می فروشی به من؟ حاضرم بخرم. شما تا وارد حرم حضرت رضا شديد قلبتان را نشان داديد حضرت می گيرد همه ی ما تقدم منها و ما تأخّر همه را تميزش می كند، بعد می گويد من خريدارم. إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ (توبه / 109) چند می خری آقا؟ يک بهشتی به تو می دهيم، يک زمينی به تو می دهيم، حالا يک زمين، زمين كوير قم هم باشد می ارزد كه عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ (آل عمران / 134) عرضش، متراژش به اندازه آسمانها و زمين است. و جنّات هم اسمش گذاشتند برای اين‌كه پر از درخت است. جاهايی ديگر هم اين جنّت را توصيف كردند كه تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ (بقره / 25) از دامن اين بهشت نهرها جاری است. چون حيات هر باغی به آب است، شما يک روز دو روز آبش را قطع بكنيد می بينيد كه درختها پژمرده شدند. همه چيز هم در اينجا هست. أُكُلُهَا دَائِمٌ (رعد / 35) شما هر وقت برويد پای درختی، هر درختی باشد در دنيا بالاخره يک خزانی دارد، بالاخره يک وقتی ميوه ندارد امّا درختهای ميوه بهشت هميشگی است، هر وقت بروی پايش می بينی كه ميوه دارد، ميوه خوردنی دارد نه ميوه نارس. مُتَّكِئِينَ عَلَي فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ (رحمن / 54) يا مُتَقَابِلِينَ (واقعه / 16) حالا اينها یک چيزهايی است كه می ترسم هوس بيفتيد و بگوييد روز جمعه است خدايا ما را ببر آنجا كه هيچكس هم اين هوسها را نمی كند. همين تصادف هواپيما تا يكی به من گفت گفتم خوش بحالشان، هيچ نفهميدند كه جان كندن يعنی چه. خدا رحمتشان كند و در روايت هم دارد كه اين‌گونه تصادفها، اين‌گونه كشتن ها، اين‌گونه كشته شدنها شهادت است اينها شهيد می شوند، حالا باز حرف درست نكنند كه نمی دانم يكی شان ريش تراشيده بود، يكی شان چه بود، يكی شان… از اين حرفها، حرف درست می كنند چون يكی از علماء با ما درگير شد اصلاً كه چرا تو گفتی زلزله زده ها اينها شهيدند، ممكن است شهيد باشند. به هر حال اميدواريم خدای‌تعالی همه ی ما را موفق به استغفار، به زيارت علی‌بن‌موسی‌الرضا بكند تا مثل روزی كه از مادر متولد می شويم همان‌طور پاک، بدون گناه، بدون هيچ مشكلی و بدون هيچ ذنبی باشیم.

نسئلك اللهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه پروردگارا به آبروی وليعصر فرج آن حضرت را برسان. همه ما را از ياران خوب آن حضرت قرار بده. قلب مقدسش را از ما راضی بفرما. پروردگارا به آبروی حجة بن الحسن، به آبروی حجة بن الحسن ما را در راه تزكيه‌نفس موفق بفرما. ما را در راه تزكيه‌نفس از ظلمات به نور وارد بفرما. پروردگارا صلواتت را بر ما نازل بفرما. پروردگارا صبر و تحمل و استقامت به ما مرحمت بفرما. خدايا همه ما را در صراط‌مستقيم دين قرار بده. خدايا هر چه زودتر فرج امام زمان ما را برسان. ما را از اين راه و به اين وسيله موفق به همه كمالات بفرما. مريض های اسلام شفا عنايت بفرما. مريض منظور شفا كامل عنايت بفرما. امواتمان غريق رحمت بفرما. شهداءمان با شهدای كربلا محشور بفرما. عاقبت امرمان ختم بخير بفرما. و عجل في فرج مولانا.

 

لینک ویدیو در آپارات : 

کلیک کنید

 

جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید

 
 
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *