۳ ربیع الاول ۱۴۲۵ قمری – ۴ اردیبهشت ۱۳۸۳ شمسی – ۲۳ آوریل ۲۰۰۴ میلادی – صراط مستقیم-محاسبه و مراقبه-معنای سالک الی الله
۱- خطبه
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاهُ وَ السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ عَلَی آلِهِ آل الله لَاسِیَّمَا عَلَی بَقِیَّهِاللهِ رُوحِی وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ مِنَ الْآنِ اِلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّینِ.
۲- عبارت قرآنی آغازین (حمد/ ۶-۷)
«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا الضَّالِّینَ»([1])
۳- صراط مستقیم (محاسبه ومراقبه)
یکی از مسائلی که باید سالک الی اللّه به آن توجّه داشته باشد و جزء صراط مستقیمِ او است، مسأله محاسبه و مراقبه است.
معنای محاسبه و مراقبه
محاسبه به معنای حساب کردنِ کارها است. مراقبه به معنای این است که انسان مراقب باشد به طرف ضرر، به طرف انحراف، به طرف کارهای بیجا نرود.
راه رسیدن به خدا صد در صد معنوی است و علت نامگذاری به راه، از باب تشبیه است (وجه تسمیه صراط مستقیم)
همانطوری که در هفتههای گذشته عرض شد، راه رسیدن به خدا را اگر چه صد درصد معنوی است ولی تشبیه به راه و صراط و یا در بعضی از آیات به سبیل کردهاند و این بهترین تشبیهی است که به ما مردم مُلکی از ملکوت اطلاع دادهاند. ممکن است کسی در خانه نشسته باشد ولی با سرعت به طرف حقایق حرکت کند و یا یکی با سرعت به طرف جایی از عالَم مُلک پرواز کند امّا قدمی به طرف معنویّات و ملکوت برندارد. این مطلب آن قدر واضح است که احتیاج به توضیح ندارد.
نام «صراط و سبل» در قرآن و منظور از آنها
در قرآن مجید که بهترین و ظاهرترینش در سورهی حمد است حدود چهل جا نام از صراط مستقیم برده شده و از سبیل هم مکرّر اسم برده شده و همهاش منظور این است که انسان دلش و قلبش باید به یک راهی حرکت کند این راه گاهی صراط مستقیم است و گاهی صراطهای مختلف و یا سُبل مختلف است که هیچ کدام انسان را به مقصد نمیرساند. در راه راست که انسان حرکت میکند باید محاسبه و مراقبه داشته باشد.
انسان در تمام لحظات زندگی حتی قبل و بعد از خواب باید محاسبه و مراقبه داشته باشد
برگردیم به همان صراط مُلکی که یک راننده در راه دارد حرکت میکند باید دقیقاً و در هر لحظه مواظب محاسباتش و مراقبت داشته باشد. اگر لحظهای -گاهی اتفاق افتاده- محاسبه نکند یا مراقبت نکند از جادّه منحرف شده و یا تصادف میکند. شب و روز انسان باید دارای محاسبه باشد حتّی وقتی میخوابد و صد درصد غافل است قبل از خواب و بعد از خواب و مدّت خوابش باید تحت محاسبه و مراقبت شدید باشد. کی بخوابم؟ چه مدت بخوابم؟ چگونه بخوابم و چگونه از خواب بیدار شوم؟ اینها را در مستحبّات اسلامی بیان کردهاند
معنای «سالک الی الله»
و سالک الی اللّه که ما هم زیاد مقیّدیم که در حتی همین برداشتهایی که از آیات شریفهی تزکیهی نفس نوشتهایم کلمه سالک الی اللّه را زیاد تکرار کرده ایم، هر کس از خواب غفلت بیدار شد و صد درصد یقظه برایش حاصل شد، از همان لحظه سالک الی اللّه است. «سالک» به معنای کسی که راهی را انتخاب کرده و میرود. «الی اللّه» هم که معلوم است به سوی خدا میرود همهمان باید به سوی خدا برویم.
چرا انسان باید به سوی خدا برگردد
کلمهی «إِنَّا لِلَّهِ» مقدمهی «إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»([2]) است، چون مال خدا هستیم، ملک خدا هستیم، از خدا هستیم، هر چیزی در عالَم مُلک هم اینطور است که اگر مال محلّی بود به همان محلّش باید برگردد. شما میبینید خاک را روی آسمان پرتاب میکنید بر میگردد به زمین چون محلش زمین است ولی دود و آتش و حرارت به طرف بالا میرود ما اگر مال خدا باشیم و سنخیّت روحی در حدّ مخلوق با خدا بخواهیم پیدا کنیم باید به سوی او حرکت کنیم که «إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ».
۴- زمان شروع، علت، نحوه و معنای «سیر» وجهات «سیر»
بنابراین از لحظهای که مکلّف میشویم و یا به یک معنا از لحظهای که متولّد میشویم و همه چیز را از ما گرفتهاند تا جایی که خدایتعالی در قرآن میفرماید که: وقتی متولّد شدید «لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا»([3]) آن قدر حافظهتان را از دست داده بودید، آنقدر فراموشی بر شما مسلط شده بود که «لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا»، هیچ چیز را نمیدانستید اصلاً نمیدانستید کجا هستید؟ چه میدانید؟ چه یاد گرفتهاید و در گذشته چه به سرتان آمده؛ حالا عالَم ذر و عالَم ارواح بماند همین لحظهای که تا یک ساعت قبل آنجا بودید همان را هم فراموش کردهاید، در شکم مادر را فراموش کردهاید که الان هم فراموش کردهایم و مثل این است که هیچ چیز نمیدانیم. خدا شروع میکند با آن درّاکهای که در ما قرار داده به تعلیم ما، به یاد گرفتن ما و اسم این یاد گرفتن «سیر» است حالا اگر هر چه یاد گرفتهایم خدایی باشد و ما را به خدا نزدیک کند سیر الی اللّه کردهایم، اگر به شیطان نزدیک کند سیر الی الشیطان نمودهایم، اگر به خوبی ها ما را بکشاند حتّی قبل از تکلیف سیر به سوی خوبیها داشتهایم، اگر به سوی بدیها ما را بکشاند سیر به طرف بدیها نمودهایم.
در سنین قبل از تکلیف (دوران خردسالی)، عموم مردم به طرف بدیها تمایل پیدا میکنند
و به هرحال چون انسان در آن سنّ، اعتقاداتش، ایمانش به خدا و عالَم آخرت زیاد نیست از این جهت به طرف بدیها تمایل پیدا میکند، صفات رذیله در او پیدا میشود و این منحصر به یک عدّه خاصی هم نیست اکثر مردم بلکه کلیّه مردم غیر از معصومین صلوات الله علیهم اجمعینغیر از آنها همه به طرف صفات رذیله کشیده میشوند تا انسان به سن تکلیف میرسد.
انسان از سن تکلیف به بعد قادر است سیر الی الله نماید
یعنی خدای تعالی بررسی کرده، خدای تعالی حکم فرموده، امر کرده که وقتی بچّه به سن باصطلاح تکلیف رسید از آنجا میتواند خودش را بسازد تا به حال آزاد بود، «ذَرُوهُ یَلْعَبُ»([4])، بگذارید بازی کند، بگذارید کارهای معمولیاش را انجام بدهد امّا از این ساعت، خدای تعالی او را برای ملاقات خودش آماده کرده برای اینکه حرکت اساسی کند، برای اینکه جدی وارد تزکیهی نفس و سیر الی الله بشود از این جهت همهمان در هر سنّی که باشیم از پانزده سال در پسر و از نُه سال در دختر آماده سیر الی الله و سیر و سلوکیم. سیر و سلوک هم طبیعی هست، هم جدّی و اختیاری.
علت سیر انحرافی انسان در سنین بعد از تکلیف
بعضیها هستند که وقتی به سنّ تکلیف میرسند یا راهنمایانشان یا هوای نفسشان و یا کمکهای شیطانی آنها را وادار میکند به اینکه راه انحرافی بروند؛ پدر و مادر. تو تکلیف شدهای، از حالا یک مقداری جدیتر درس مدرسهات را بخوان و یک مقداری در بین مردم شجاع باش از حقّ خودت دفاع کن، نمیگویند هم حقت چه هست؟ باید مرد باشی، به طرف منافعت بروی! – منافع هم منافع مادی منظور است-
نقش والدین از بدو تولد در هدایت و ضلالت فرزند
آنچنان بر این فرزند، بر این عزیز جانشان آن چنان فشار میآورند که از راه خدا منحرفش کنند
اطرافیان انسان و مخصوصا والدین، مسیر مولودیت الهی را تغییر میدهند
که امام علیه الصلوه و السلامفرمود: «کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَهِ»([5]) هر متولد شدهای، هر بچّهای که متولّد میشود روی فطرت اسلام متولد میشود همانهایی که خدا به او یاد داده، ائمه اطهار به او در عالَم ارواح تعلیم دادند، طبق همان حرکت میکند. «کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَهِ اِلاَّ اَنْ أَبَوَیْهِ»، پدرها توجّه کنید! پنجاه درصدِ گناهانِ معصیتکارهای از جوانها مربوط به پدر و مادر است اگر نگویم صد درصد، «اِلاَّ اَنْ أَبَوَیْهِ یُهَوِّدَانَهُ أَوُ یُنَصِّرَانَهُ»([6])، انسان شب با همسرش نزدیکی میکند دارای فرزند میشود، خوشحال است که دارد بچّهدار میشود و وقتی هم که متولّد شد تصمیم میگیرد، تصمیم؛ فکر نکنید که تنها یهود و نصاری تصمیم میگیرند که او را یهودیش کنند. نخیر! من و شما هم ممکن است این کار را بکنیم، تصمیم میگیرند تصمیم ظاهری نه! تصمیم متعارف. همه مردم این کار را دارند میکنند، رسم است این کار باید بشود،
انسان در لحظه ورود به دنیا (تولد)، تمام حقایق و خوبیها را در روحش دارد
از همان لحظات اوّل تولّد فرزند از همان لحظات شروع میکنند به بعضی از خرافات را دربارهی بچّه انجام دادن، آنچه که اسلام فرموده که باز آن را شماها ممکن است خرافی بدانید این است که اذان به گوش راست، اقامه به گوش چپ، یک بچه ای که هنوز نمیفهمد از اذان و اقامه آن هم عربی چیزی درک نمیکند –بزرگهایش نمیفهمند اذان و اقامه را! – چطور این بچّه اذان و اقامه به در گوشش باید گفته بشود؟ تو نمیفهمی نه او! او تازه از دانشگاه بزرگ اهلبیت آمده، این تو هستی که یادت رفته معنی «اللّه اکبر»، معنی «اشهد ان لا اله الاّ اللّه»، معنی «اشهد ان محمّداً رسول اللّه» صلی اللّه علیه و آله و سلممعنی «اشهد ان علیّا ولی اللّه» و از همه مهمتر- اینها که مربوط به اعتقادات بود- از همه مهمتر «حی علی الصلاه»، در نماز همه چیز هست، «حی علی الفلاح»، فلاح یعنی چه؟ همان رستگاری که «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»([7])، همان رستگاری که در سوره شمس میگوییم: «وَ نَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا، فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا، قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا»([8])، همان فلاح است. فلاح همانهایی است که «أُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»([9])، هر جمعی که کار خوب میکنند وارد بهشت میشوند، خدایتعالی میفرماید اینها رستگارند، مفلحاند.
والدین از لحظه تولد باید با راهنماییهای اسلام فرزند را به سمت خوبیها رهنمون شوند و سوق دهند
به در گوش بچّهات بگو نه یک مرتبه چهار مرتبه، چون هر دو تا گوش به یک جا آنچه میشنود منتهی میکند، چهار مرتبه، دو مرتبه در اذان دو مرتبه در اقامه بگو: «حی علی الفلاح»، ای بچّه من! باید به طرف فلاح بروی، به طرف رستگاری بروی، «حی علی خیر العمل»، بهترین اعمال را تو باید انجام بدهی، بگردی ببینی کدام عمل بهتر است آن را انجام بدهی.
والدین از بدو تولد با اعمال و رویه ناصحیح سبب انحراف و ضلالت فرزند میشوند
همان جا اگر بچّه زبان داشت میگفت: اگر تو پدر بگذاری! اگر تو مادر بگذاری! اگر به من امر و نهیهای بیجا نکنی، اگر من را به جاهای فساد نفرستی، اگر در کنار من نوار باز نکنی و من را بدبخت بکنی، من بهترین عمل را در فطرتم خدایتعالی گذاشته که انتخاب کنم و با شتاب به طرفش بروم امّا تو مانعم نشوی، اینها است، از همان جا شروع میشود، اما ما چه کار میکنیم؟ برای تولد فرزندمان یک عدّه مُطرب، یک عدّه افراد معصیتکارِ در اقوام که به همهی خرافات آلوده هستند حتّی ریششان را میتراشند و به خاطر تولّد فرزند ما کروات زدهاند و به خاطر فرزند ما، تولّد فرزند ما زنها با بی حجابی جمع شدهاند در یک مجلس و مانند الاغ میخورند و بعد هم نه شکر خدا میکنند و نه فرزند ما را به عنوان اینکه یک فرزند مؤمنی خواهد شد تبریک میگویند، این است، از همان جا راه کج میشود.
انسان از بدو تولد همه چیز را میفهمد
از همان جا بچّه دیگر بزرگ که میشود هنوز آنها یادش است، شما نگویید بچّهی در گهواره چطور ممکن است بفهمد؟ یهودیها این را گفتند: «کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا»([10])، چطور میتواند با ما بچّهای که در گهواره است حرف بزند، بچههای ما حرف نمیزنند ولی میفهمند و مهم فهمیدن است، میفهمند حالا به اینجا کاری نداریم، میآییم جلو؛ مکلّف شده،
از زمان تکلیف به بعد، راه رسیدن به خدا مورد کمین شیاطین و شیطان سیرتان است و در زمان ما از هر زمانی این مساله بیشتر شده است
از اینجا سوار ماشینی شده که در راه راستی قرار گرفته، هفته گذشته گفتم راه راست معنایش این نیست که پیچ و خم نداشته باشد، شما را میبرند سر جادّه قم میگویند: اینجا را راست میروی میرسی به قم، حالا تو راه پیچ هم دارد، گاهی میشود جاده را –گفتم- قطع کردهاند چه من باید بکنم در این راه و در این صراط؟ شیطانها و شیطانسیرتها در این جاده کمین کردهاند تو را پرتت کنند، به خدا قسم! آنقدری که امروز در جادّهی رسیدن به خدا شیطان و شیطانسیرت وجود دارد که میخواهد شما را پرت کند از جادّه هیچ زمانی حتّی زمانی که حسین بن علی را کشتند در آن زمان حتّی این اندازه نبود. حواستان را باید خیلی جمع کنید. درست است یزید و شمر نیست امّا بدترش برای مردم مسلمان هست، میخواهند اسلام را از بین ببرند.
تجلیاتی از حملات شیاطین به صراط مستقیم (شیطان و فعالیتهایش را بشناسیم)
بزرگش این است که مسلمان نباشد کوچکش این است که تو مسلمان نباشی. بزرگش این است که ممالک اسلامی باید از بین بروند کوچکش این است که پدر و مادر تو نمیخواهند تو مسلمان باشی، چرا آقا؟ چرا شوهر نمیخواهد زنش مسلمان باشد؟ گاهی زنها سؤال میکنند: آقا شوهرمان به ما میگوید اگر میخواهی با ما راه بروی باید صورتت را نگیری با مانتو! و مثلا از این حرفها اگر زمان قبل هم بود که میگفت: چارقدت را هم باید برداری، من میگویم: مگر شوهر تو غیرت ندارد؟ چرا با این شوهر بی غیرت تو ازدواج کردهای؟ آخر هر چه باشد، هر بی غیرتی باشد دوست ندارد که مردهای نامحرم با چشم شهوت به صورت آرایش کرده زنش نگاه کنند. یک بچّه میگوید، پدرم میگوید: در جلسه تزکیهی نفس نرو، چرا؟ مگر ما آنهایی که آمدهاند اینجا به آنها چه گفتهایم؟ جز اینکه پدر و مادر را احترام کنید، فرزندی باشید که پدر و مادر از وجودتان لذّت ببرند، هروئینی نشوید، تریاکی نشوید، سیگاری نشوید، نمیدانم تا آنجایی که نباید بشوید نشوید، مگر غیر از این است؟ این پدر و مادرها میگیرند بچّه را، نباید این کار را بکنی. یکی از من سؤال میکند در یکی از شهرها که ما اینجا پنج شش نفر بیشتر نیستیم راهمان دور است یکی را اینجا بفرستید. ما البته کوشش میکنیم تا جایی که اقلاً ده نفر مرد آنجا باشد یک نفر را بفرستیم برای اینکه به آنها کمکهای معنوی بکنند امّا برای دو سه نفر، راه دور، میگویم به نزدیک ترین شهری که شما برایتان امکان دارد بروید، میگویند: بچّهمان را چه کار کنیم؟ میگویند: راهمان دور است! پول نداریم! من در مقابل میدانید چه میگویم؟ ما الان در این رفقا از روزی که از شب عاشورا که مسأله بیست و پنج تعهد صحبت شده من زن سراغ دارم این دارای سه تا بچّهی کوچک، هم شوهر کارمند هم مادر کارمند، هر کاری این خانم میکند بچّههایش را که نمیبرد در اداره. تو در هفته یک ساعت بکن، کار پر فشاری است؟ اینها میگذارند او را در خانهی همسایه، در خانه مادرشان، یک کارش میکنند بالاخره. خیلی هم داریم چطور آنجا برای ماهی –که امسال ظاهراً حقوقِ معلمین زیاد شده صد و سی هزار تومان به آنها میدهند- برای ماهی صد و سی هزار تومان اگر به تو زن هم همین قدر بدهند و مخصوص مردها نباشد من نمیدانم چطور برای ماهی صد و سی هزار تومان هر روز بچّههایت را میگذاری این طرف آن طرف و میروی؟ برای زندگی ابدیت هفتهای یک ساعت آن هم روز جمعهی بیکاری که بنا بوده به پارک بروی بلند شو بیا اینجا، ببینید شیطان را خوب میخواهم بشناسانمتان. شیطان را خوب بشناسید! خدا رحمت کند استاد من، به من میگفت: هر وقت شیطان را خوب شناختی بدان که میخواهی خداشناس بشوی. بله! شیطان را بشناسید، دوستانی داریم در همین جلسه الان صدای من را قطعاً میشنوند که میگویند: یک هفته زنمان میآید بچّه را من نگه میدارم. یک هفته هم ما میآییم او بچّه را نگه میدارد. به خدا قسم اگر میدانستید چه نفعی در همین جلسات –نه این جلسه ما، من ای کاش کارها را میدادیم دست دوستانمان که بهتر انجام میدادند- اگر بدانید چه نفعی دارد از ابتدا میگفتید ما بچّه نداشته باشیم بهتر است از اینکه یک روزی اینطوری مزاحممان بشود.
خودمان با دست خودمان سبب هلاکت فرزندانمان میشویم
بچه داری که کار مشکلی نیست. اوّل تکلیف –از جلوتر- ما او را خرابش کردهایم از هفت سالگی گذاشتهایم او را در مدرسهای که هم در این مدرسه وبایی هست، هم آنفولانزایی هست، هم مرضهای مُسری خیلی بدی است. ای کاش اینها بود! ای کاش همینها بود! چون اینها میدانید چه کار میکند؟ «آنفولانزا» یک مقداری چند روزی سرماخوردگی پیدا میکند بچه میافتد در خانه بعد هم خوب میشود، «وبا» بدن انسان را از بین میبرد. امّا ما در جایی میگذاریم این بچّهمان را که تمام صفات رذیله را یاد میگیرد، شب میآید در خانه، میگویی تو فحشی که به مادرت هم داری میدهی من که به تو یاد ندادهام اصلاً در این خانه فحش نبود! بچّهها در خانههایشان یاد گرفتهاند آمدهاند به این گفتهاند، این صفت رذیله را تو از کجا آوردی؟ از مدرسه، معلّممان! در زمان آن ملعون یک بچّهای به من میگفت که از او پرسیدم مدرسه میروی؟ گفت: بله، گفتم: چه یاد گرفتهای؟ گفت: آرایش کردن! –پسر!-گفتم: یعنی چه آرایش کردن؟ گفت: این معلّم ما زن است، آن ساعت استراحت که میخواهد برود در دفتر، آنجا چند تا مرد هستند. میرود آنجا یک آینه گذاشته آرایش میکند بعد میرود در دفتر! خوب اینها را ما یاد گرفتهایم! خیلی قشنگ! به مادرم هم میگفت یاد میدهم! چه میگویید در مقابل این حرف؟
۵- محاسبه و مراقبه
قبل از سن تکلیف باید به فرزندانمان بجا وصحیح عمل کردن را یاد دهیم (طفل کارها را بدون توجه به عاقبتش یاد میگیرد و درجای خود اعمال میکند)
یک بچّهای را پشت فرمان نشاندند گذاشتندش در ماشین – دیدهاید شما همهتان همین نیروهای انتظامی دارد نشان میدهد- بچّه را گذاشتند در ماشین، ترمز دستی را هم کشیدند میگویند: بچّه کاری نمیتواند بکند، این ترمز دستی را دیده بود که پدرش میدهد پایین راه میافتد ماشین، ترمز دستی را داد پایین راه افتاد رفت تصادف کرد که خوب مثالی است، همه چیز را یاد میگیرد بچّه از شما. در موقع خودش هم عمل میکند منتها از خطر آیندهاش اطلاع ندارد. از خطرش اطلاع ندارد. حالا اگر میخواهی بچّهات اوّل تکلیف رانندگی بکند، سیر الی اللّه بکند اقلاً علائم راهنمایی و رانندگی را باید یادش بدهی، اقلاً خطرات را به او بگویی که سر سه راهی که رسیدی آنجا ترمز کن ماشینها وقتی همه عبور کردند دیگر ماشینی دو طرف نبود بعد حرکت کن. اقلش این است، نباید این کار را بکنی؟
درک مفهوم مراقبه و محاسبه و اینکه باید لحظه به لحظه با در نظر گرفتن گذشته، آینده و توجه به قوانین الهی انجام گیرد (حادثه در یک لحظه رخ میدهد و یک لحظه غفلت یک عمر پشیمانی)
باید محاسبه و مراقبت را صد درصد هم خودتان، هم فرزندانتان رعایت کنید. محاسبه چه هست؟ البته روایت دارد که «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍمَرَّهً»از ما خاندان نیست این دیگر مسلمان هم نیست، این را ولش کنید کسی که در شبانه روز یک مرتبه محاسبه نفس خودش را نکند، «لَیْسَ مِنَّا». میگوید: تو ماشینت را پارک کردی در پارکینگ، پارکینگ خانهات، روزی یک دفعه برو یک سری بزن، لاستیکش را موش نخورده باشد، یک جایش سوراخ نشده باشد بنزینهایش ریخته شده باشد، روزی یک دفعه، اگر این کار را نکنی از ما نیستی. یعنی عاقل نیستی. یعنی آدم درستی نیستی. اگر بد شده، خراب شده درستش کن، فردا ممکن است مسافرتی برایت پیش بیاید، یک وقت از خواب غفلت بیدار شدی یک دردی بالایت فشار آورد خواستی نصف شب بروی بیمارستان، ماشینت را مواظب باش هم بنزین داشته باشد هم همه چیزش مرتب باشد تا نشستی و استارت زدی راه بیفتد، «مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍمَرَّهً، إِنْ عَمِلَ سُوءًا»([11]) اگر کار بد کرده باشد، ماشینش خراب باشد، درستش کند، استغفار یعنی درست کردن، و اگر هم خوب است خوب. امّا سالک الی اللّه چه؟ میشود بگوید ما در شبانه روز – دارید با سرعت میروید به طرف مثلاً مشهد بگویید: ما در شبانه روز یکدفعه سری به بنزینش، به حرکتش، به سرعتش میزنیم! میشود؟ نه. این نیست.باید هر لحظه – در شبانه روز یکدفعه مواظبش هستیم که سر پیچ مستقیم نرود، میشود؟ این محاسبه و مراقبه این را در کتابها هم ننوشتهاند من این را به شما عرض میکنم یاد بگیرید –لحظه به لحظه باید محاسبه و مراقبه داشته باشید، اینجا من نشستهام. این نشستنِ من چه فایدهای برای آیندهام دارد؟ چه ضررهایی الان متوجّه من میشود؟ چه مسائلی را ممکن است من یاد بگیرم؟ همهاش حساب دارد، لحظه به لحظه باید حساب کنید، یعنی پشت فرمان جادّهای که – ببینید جادّه را من اینطوری توصیف میکنم و دقیقاً طبق آیات شریفه قرآن است – راه، راست است، شما همین راه را بگیری میرسی به مقصد امّا پیچ دارد، راه را بعضی دشمنهای اسلام قطع کردهاند از کنار گذر باید بروی، دو، سوّم اینکه افرادی حالا ما فرض میکنیم یک نفر بس است. همان یک نفر، یک فردی پیش خدا قسم خورده که همهی اینها را من از داخل جادّه پرتشان میکنم، «لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ»، «بِعِزَّتِکَ»([12]) گفته، به عزّت تو همهشان را پرت میکنم، «اجمعین»، استثناء ندارد من آقای فلانی هستم مواظب باش، من همان آقای فلانی را بیشتر دوست دارم پرتش کنم. دقت کردید؟ یک همچنین جادّهای است. شما چقدر باید مراقبت داشته باشید؟ مراقبت در چه حدّی باشد؟ من جوان بودم، یک کسی به من رانندگی یاد میداد، میگفت که: یک راننده باید سه تا چشم داشته باشد –ما دو تا چشم که بیشتر نداریم چطور سه تا چشم؟- گفت: یک چشم جلو را نگاه کند، یک چشمش علائم راهنمایی و رانندگی را نگاه کند، یک چشمش هم در آیینه باشد پشت سرش را نگاه کند، این معنای مراقبت است. همهی جوانب را یک آیینه این طرف، یک آیینه آن طرف، یک آینه جلویت زدی برای اینکه این طرف و آن طرف و عقب را مواظب باشد، جلو را هم که میبیند، این همه هم تصادف میکنند. حالا شما چند تا آیینه برای خودت درست کردی برای این راه پرخطری که شیطان میگوید: «لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ»،اصلاً ما آیینه نداریم، حالا آیینه نداریم بماند، از پشت سر اگر به تو زدند تقصیر عقبی است ولو تو عقب عقب رفته باشی، که خدا اینها را اینطوری ملاحظه نمیکند اینها بماند، چشم اصلاً نداریم، «لَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا»،اینها چشم دارند تو خیال میکنی چشم ندارند ولی نمیبینی، یک قدری عینکت ضعیفتر از آن اندازهای باشد که باید باشد میبیند به تو میگوید: آقا! تو با این عینک نمیتوانی رانندگی کنی، یک وقتی گفته بودند: شب یک کبریت زدن در ماشین آیا مزاحمِ رانندگی است؟ گفته بودند بله، چون یک روشنایی میآید ممکن است دید را کم بکند، آخر ما راهی به سوی خدا داریم میرویم، «وَ لَهمْ آذَانٌ»، –صدای بوق را هم که نمیشنویم- «وَ لَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا»، نه چشمت میبیند، نه گوشت، دیدید بعضی موتوریها خیلی که گاز میدهند اینها گوششان نمیشنود، تمام وجودمان «لا» شده، «لَا یَسْمَعُونَ بِهَا»([13])، «لَا یَعْقِلُونَ»([14])، «لا یفهمون»، هیچ! نه فهمی، نه شعوری، نه عقلی، فقط و فقط ادّعا. ما سالک الی اللّهایم داریم میرویم به سوی خدا، منتها از صراط مستقیم نمیرویم، راننده پشت فرمان همهی شما الان همین لحظه دارید رانندگی میکنید و انشاءالله باید با سرعت هم حرکت کنید هر چه هم زودتر برسید، فرمان را اوّلاً دو تا دستت را بگذار روی فرمان مثل یازده و ده دقیقه یا یازده و پنج دقیقه محکم بگیر. خوب، بعد تمام توجّهت به راه باشد، من یادم میآید در عراق وقتی که تحصیل میکردیم ماشینهای اتوبوس بود آنجا تابلوی بزرگی بود «التکلم مع السائره ممنوع» حرف زدن با راننده ممنوع است، حواسش پرت میشود. جایش را جدا میکنند که تو میخواهی خودت که هیچ همهی این جمع را به مقصد برسانی، کاملاً باید مراقبت داشته باشید، حالا هر چه میتوانید، هر چه مراقبتتان بهتر، سلامتی خودتان و مسافرینتان -اگر مسافری داشته باشید- و لااقل بدنتان که ماشین شما است و روحتان، بهتر. خوب! این مراقبت، محاسبه هم باید باشد، محاسبه چه هست؟ یک جا پیچ تندی است ماشین میآید با سرعت صد و ده –چون بیشتر مجاز نیست- صد و ده دارید حرکت میکنید تابلو زده پیچ خطرناک، میآیید، میآیید میآیید میبینید چهل کیلومتر سرعت ندارید کسی به شما گفت؟ نه بیشتر نمیشود پیچید، آقا بیشتر نمیشود پیچید اینجا، آقا خواهش میکنم روی همان صد و ده برو، قبول میکند از تو؟ من اگر آمدم از شما خواهش کردم که آقا خواهش میکنم شما این دروغ را بگو به خاطر ما این دروغ را بگو، بگو: آقا نمیشود، باید بگویی نمیشود، این غیبت را به خاطر من بگو، نمیشود، برای مؤمن و سالک الی اللّه واقعاً نمیشود، مسلمان مگر میتواند هم تسلیم خدا باشد هم دروغ بگوید و غیبت بکند؟ نمیشود، سر این پیچ بیشتر از بیست کیلومتر، سی کیلومتر بیشتر نمیشود حرکت کرد، این جادّه چالوس اگر راست بود شاید ما در ظرف سه ربع ساعت اینجا میرسیدیم، اما نمیشود به طور متوسطش از پنجاه کیلومتر سرعت بیشتر حرکت کرد، بعضی جاهایش میشود بعضی جاهایش کمتر میشود که مجموعش را من حساب کرده ام پنجاه کیلومتر سرعت بیشتر انسان نمیتواند در مجموع داشته باشد، خوب، نمیشود، آن طرف هم چون میبیند که نمیشود اگر مخصوصاً راننده باشد خودش هم، میگوید درست است نمیشود، نروی، اگر یک وقت هم دیدید این سرعت بگو: آقا! اینجا باید آرامتر بروی پیچ است اینجا، او به شما میگوید، آیینههای اطرافتان را هم همین دوستان خوبتان هستند، همینهایی هستند که پشت سر شما را نشان میدهند، بغلتان را به شما نشان میدهند، طرف راستتان، طرف چپتان را به شما نشان میدهند، نگویید ما اینها را بلدیم، نه بلد نیستید، من این مثالها را میزنم برای اینکه بلد بشوید، بلد بشوید. پس محاسبه و مراقبه برای یک سالک الی اللّه دائمی است، پشت یک ماشین نوشته بود: یک لحظه حواسپرتی یک عمر پشیمانی. البته شعر طور دیگر است ولی حواسپرتی هم همین طور است، حواست پرت شده، به یکی گفتم که چطور شد تصادف کردی با این شدت؟ گفت یک کامیون اینطور داشت میپیچید میخواست برود در گاراژش من همان لحظه برگشتم ببینیم بچّهام خواب است یا بیدار؟ رفتم زیر کامیون! میشود دیگر! یک لحظه، همهی این تصادفها همینطوری است، همهی تصادفهای شماها هم همین طوری است، همهی اینکه هر روز باید استغفار کنید، همهی اینکه هر روز باید توبه بکنید، همهی اینکه بعضیها میآیند به من میگویند که ما باید یک دفعه برنامههایمان را تجدید کنیم همهاش مربوط به همان یک لحظه است. یک لحظه. امیدواریم انشاءالله خدای تعالی به ما یک حالت محاسبه و مراقبه را عنایت کند.
به فرزندان و متعلقینمان محاسبه و مراقبه را یاد دهیم
به بچّههایمان تعلیم بدهیم، به زن و متعلقینمان و متعلّقاتمان یاد بدهیم و جدّاً عرض میکنم آقایان این مسأله را خیلی جدّی بگیرید که همهی مشکلات از همین جا سرچشمه میگیرد، خوب چرا بچّهات این طور است. برای اینکه یادش ندادی. عین این است که بچّه ات چرا افتاد در درّه؟ ماشین را بیخود برداشت، چرا بیخود برداشت؟ برای اینکه رانندگی بلد نبود، چرا رانندگی بلد نبود تو یادش ندادی، خوب یادش بده. اوّل تکلیف. همه باید بلد باشند، همه! چون همه خودشان، هر کدام یک ماشین دارند، ماشین مستقل و خدا هم گفته خودت میدانی، تکلیف با خودت، فقط راه این است «لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ»([15])، هیچ هم جلویت را نمیگیرم در درّه افتادی به جهنّم، این به جهنّم که میگوید چون پایین درّه جهنّم است و اگر در راه هم رفتی میروی به بهشت.
از رسومات گذشتگانتان پیروی نکنید بلکه از آنچه صراط مستقیم یعنی قرآن و اهل بیت بیان نمودند تبعیت نمایید
ماه محرم و صفر تمام شد، در این ماه محرم و صفر انشاءالله دوستانمان از جادّه منحرف نشده باشند، راه راست را رفته باشند، در تمام کارها گاهی میشود که جادّه راست داریم و جادّهی انحرافی، حالا بعضیهایش – عرض کردم هفتهی گذشته ضرر زیادی ندارد – ولی بد است، ضرر دارد، اینها جزء رسومات قدیمیها، آنهایی که در قرآن خدا از آنها اسم میبرد که ما دیدیم آباءمان این کارها را میکنند ما هم رها نمیکنیم! هر چه درست انجام بدهید، در عزاداری هر چه درست است انجام بدهید، در اطعام هر چه درست است انجام بدهید. در انفاق هر چه درست است انجام بدهید. در همه چیز. هر چه که روایت دارد انجام بدهید، هر چه که قرآن گفته انجام بدهید. چون ما دو تا چیز نداریم که اسمش صراط مستقیم باشد یکی قرآن است و یکی هم اهل بیت عصمت و طهارت و قرآن هم بخاطر اینکه در قلب اهلبیت عصمت و طهارت است آنها صراط مستقیمند و قرآن صراط مستقیم هست که «یس، وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ، إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ، عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ»([16])، محرّم و صفر گذشت.
۶- میلاد رسول اکرم صلی الله علیه و آلهو حضرت ولی عصر ارواحنا فداهاز اهمیت فوق العادهای برخودار است.
طبعاً این یکی دو ماهی که در پیش داریم دو ماه سرور و خوشحالی است، میلاد مسعود حضرت رسول اکرم که مهمترین میلادها است، دو تا میلاد است که در عالَم اثر فوق العادهای گذاشته و خواهد گذاشت، یکی میلاد پیغمبراکرم است یکی هم میلاد حضرت بقیة الله است، این دو تولّد دنیا را به سوی خدا حرکت داد، پیغمبراکرم همهی علائم راه را به ما نشان داده، تعلیمات کاملی به ما داده انشاءالله حضرت بقیة اللههم تشریف میآورد، متخلفیّن را با شلاق، با شمشیر با هر چه که سرشان بشود مردم به راه میآورد و آنها هم که در راه هستند انشاءالله مثل شما و محاسبه و مراقبه دارید خوب هستید شما هم که انشاءالله خودتان معلمیّن آنها، آنهایی که در راه نیستند خواهید بود.
۷- فوت چند تن از بستگان اهل تزکیه و عنایات الهی به آنها
چند نفر از نزدیکان دوستانِ اهل سیر و سلوک در هفتهی گذشته همین تازگی از دنیا رفتند که بعضیهایشان به خاطر فرزندانشان که در این راه بودند خدا به آنها خیلی نعمت داده، کمکشان کرده و اینها انشاءالله جزء اولیاء خدا خواهند بود و ما هم که طلب مغفرت کردیم برایشان، امیدواریم که خدایتعالی همهی ما را مورد مغفرت و رحمت خودش قرار بدهد.
۸- ذکر مصیبت فاطمه زهرا سلام الله علیها(علت تسلط کفار و مشرکین بر مسلمین و ایجاد مشکلات فراوان از صدر اسلام تا کنون، بی توجهی به دستورات قرآن بوده است)
حضرت ابی عبداللّه الحسین که جانمان بقربانش! این دلتان را بفرستید کربلا، واقعاً اهلبیت عصمت همیشه مظلومند، ما نمیتوانیم تصوّر کنیم که مثلاً نجف را، کوفه را، محاصره دارند آن هم دشمنان، این مال انحرافاتی است که ما در راهمان داشتهایم، خدا در قرآن میفرماید: «لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاءَ»([17])، اینها بودند که یهود و نصاری را اولیای خودشان قرار دادند و حالا آمدند مملکتشان را گرفتند، زندگیشان را گرفتند، به مقدّساتشان توهین میکنند، بعد از پیغمبراکرم هم همینطور شد شاید همین روزها بود، با این همه سفارش که «لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَى أَوْلِیَاءَ»، یهود و نصاری را خدا میگوید اولیای خودتان قرار ندهید، اینها کفّار و مشرکین را اولیای خودشان قرار دادند آمدند دَرِ خانهی فاطمهی زهرا سلام اللّه علیها، شاید همین روزها بوده، شاید هم زودتر بوده، شاید هم الان، فاطمهی زهرا با پهلوی شکسته در بستر افتاده،«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ»([18])، خدا لعنت کند آنهایی که تو را اذیّت کردند یا فاطمه، خدا لعنت کند آنهایی که در به پهلویت زدند، آنهایی را که محسنت را سقط کردند، «اَلسَّلامُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَهُ اللّهِ وَ بَرَکَاتُهُ».
۹- دعای ختم مجلس
نسئلک اللّهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمحمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین و الائمه المعصومین من ولد الحسین و بمولانا صاحب الزمان یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه یا رحمن یا رحیم یا غیاث المستغیثین
عجل لولیک الفرج.
عجل لمولانا العظیم الفرج.
عجل لسیدنا العزیز الفرج.
خدایا! به آبروی آقایمان حجه ابن الحسن همهی ما در صراط مستقیم دین قرار بده.
خطراتِ این راه از ما دور بفرما.
پروردگارا! همهی ما را از یاران خوب امام زمان قرار بده.
قلب مقدسش را از ما راضی بفرما.
گرفتاریهای مسلمین برطرف بفرما.
پروردگارا! به آبروی حجه ابن الحسن قسمت میدهیم.
به آبروی امام زمان قسمت میدهیم توفیق تزکیهی نفس کامل به ما مرحمت بفرما.
امراض روحیمان شفا مرحمت بفرما.
خدایا !مریضهای منظور الساعه! لباس عافیت بپوشان.
امواتمان بخصوص آنهایی که تازه از دار دنیا رفتهاند غریق رحمت بفرما.
خدایا! مرضهای افرادی که منظور این جمعند، مریضهایی که منظور این جمعند، مریض منظور، مریضه منظوره، مریضه منظوره الساعه! لباس عافیت بپوشان.
امواتمان، شهدایمان غریق رحمت بفرما، عاقبتمان ختم بخیر بفرما.
و عجل فی فرج مولانا.
[۱]– فاتحه/ ۶-۷
[۲]– بقره/ ۱۵۶
[۳]– نحل/ ۷۸
[۴]– «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعاً فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ» کافی: ۶/ ۴۶؛ «قَالَ الصَّادِقُ ع دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ الْزَمْهُ نَفْسُکَ سَبْعَ سِنِینَ َفَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَلَا خَیْرَ فِیه» وسائلالشیعه: ۲۱/ ۴۷۵؛ «قَالَ الصَّادِقُ ع دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ» فقیه: ۳/ ۴۹۲؛ «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ» کافی: ۶/ ۴۷، تهذیب: ۸/ ۱۱۱
[۵]– «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آلهکُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَهِ یَعْنِی الْمَعْرِفَهَ بِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَالِقُهُ کَذَلِکَ قَوْلُهُ وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ» کافی: ۲/ ۱۲،بحار: ۳/ 279 و 26/ 294
[۶]– «قال النبی صلی الله علیه و آلهکُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَهِ حَتَّی یَکُونَ أَبَوَاهُ یُهَوِّدَانَهُ وَ یُنَصِّرَانَهُ» بحار: ۳/ ۲۸۱، عولی الالی: ۱/ ۳۵؛ «بحدیث النبی صلی الله علیه و آلهکُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَهِ فَاَبَوَاهُ یُهَوِّدَانَهُ وَ یُنَصِّرَانَهُ وَ یُمَجِّسَانَهُ» بحار: ۵۸/ ۱۸۷، متشابهالقرآن: ۱/ ۱۵۱؛ «قال النبی صلی الله علیه و آلهکُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَهِ وَ إِنَّمَا اَبَوَاهُ یُهَوِّدَانَهُ وَ یُنَصِّرَانَهُ»شرح نهج البلاغه: ۴/ ۱۱۴؛ «و قال صلی الله علیه و آلهکُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى الْفِطْرَهِ وَ إِنَّمَا اَبَوَاهُ یُهَوِّدَانَهُ وَ یُنَصِّرَانَهُ وَ یُمَجِّسَانَهُ» عده الداعی: ۳۳۲
[۷]– مومنون/ ۱
[۸]– شمس/ ۷-۹
[۹]– بقره/ ۵
[۱۰]– مریم/ ۲۹
[۱۱]– «قَالَ لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْهِ» کافی: ۲/ ۴۵۳، وسائلالشیعه: ۱۶
[۱۲]– «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ، إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمْ الْمُخْلَصِینَ»ص/ ۸۲-۸۳
[۱۳]– «وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِنْ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمْ الْغَافِلُونَ» اعراف/ ۱۷۹
[۱۴]– «وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ»بقره/ ۱۷۱
[۱۵]– بقره/ ۲۵۶
[۱۶]– یاسین/ ۱تا۴
[۱۷]– مائده/ ۵۱
[۱۸]– «إِذَا صِرْتَ إِلَى قَبْرِ جَدَّتِکَ فَاطِمَهَ ع فَقُلْ یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَهً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوکِ ص وَ أَتَانَا بِهِ وَصِیُّهُ ع» تهذیب: ۶/ ۹، بحار: ۹۷/ ۱۹۴، مصباحالمتهجد: ۷۱۱؛ «السَّلامُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَهُ امْتَحَنَکِ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ وَ کُنْتِ لِمَا امْتَحَنَکِ بِهِ صَابِرَهً وَ نَحْنُ لَکِ أَوْلِیَاءُ مُصَدِّقُونَ وَ لِکُلِّ مَا أَتَى بِهِ أَبُوکِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَوَ أَتَى بِهِ وَصِیُّهُ عَلَیْهِ السَّلامُ» مفاتیحالجنان ص: ۵۷
لینک ویدیو در آپارات : کلیک کنید
جهت دانلود صوت اینجا کلیک کنید
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.