۲ صفر ۱۴۲۷ – ۱۲ اسفند ۱۳۸۴ – امتحانات الهی، توضیح صبر در زمان غیبت

أَعُوذُ ‌بِاللّهِ‌ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم

بِسمِ‌اللّهِ‌الرَّحمَنِ‌الرَّحِیم

 أَلحَمدُلِلّه وَالصَّلوهُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ ‌اللّه وَ عَلی آلِهِ آلِ اللّه لاسِیمَا عَلی بَقیهَ اللّه روحی وَ أَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفَداء وَاللَّعنَةُ الدّائِمَةُ عَلی أَعدَائِهِم أَجمَعین مِنَ الآنِ إلی قِیامِ یومِ الدّین.

 اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم ” وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرِینَ وَ نَبْلُوَا أَخْبَارَکُمْ ” (محمد/۳۱).

جمعه‌ی اول ماه صفر است، ماهی {است}که در این ماه هم مصیبت و هم سرور توأم وجود دارد. فردا بنا به نقلی تولد حضرت امام باقر علیه السلام است و هفتم این ماه تولد حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام است. در این ماه اربعین واقع شده و شهادتِ حضرت علی‌بن‌موسی‌الرضا علیه‌السلام هست و شهادت حضرت‌رسول‌اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و امام‌مجتبی علیه‌السلام است. و از نظر باستانی- به اصطلاح- سنّتی عید نوروز هم در این ماه واقع شده است. در این ماه انسان باید خودش را کاملا آزمایش کند، امتحان کند، چون امتحانات الهی برای اینکه بر علم خدا در خصوص حالات شما، چیزی افزوده شود نیست. بلکه به خاطر اینست که ” لِیبْلُوَکُمْ أَیکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ” (هود/۷) خدا به شما بفهماند که کدام یک از شما بهتر عمل کرده یا می کنید. حواستان در این ماه جمع باشد، هر چیزی را در جای خود قرار دهید، چون تولّد موسی بن جعفر علیه‌السلام تنها هفتم ماه صفر گفته شده بسیار باید در آن روز شاد بود، اگر چه بنی امیه و نسل بنی امیه- که خدا لعنتشان کند- برای شیعیان و مسلمانان واقعی عیدی نگذاشتند، با خرابی حرم مطّهر حضرت امام‌هادی و امام‌عسکری و حضرت‌ نرجس خاتون و حضرت حکیمه سلام‌اللّه‌علیهم برای ما سروری نخواهد بود، ولی همه مسائل نسبی است، یعنی روز عاشورا با روز تولّد حضرت موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام باید فرقی داشته باشد و در باطن همه‌ی شیعیان در این اوقات، در این ایام محزونند چون امامشان، مرجع و پناهشان حضرت بقیة الله ارواحنافداه غائب است و اجازه ندارد از جانب خدا و خدای تعالی مصلحت نمی داند و مصالح را رعایت می کند والاّ اگر ظاهر بود این مشکلات برای ما نبود و ” غیبتُهُ مِنّا “(تهذیب الاصول/ج۳،ص۱۴۶)، ناپدید شدن امام عصر ارواحنافداه از ناحیه ما است، در واقع ما ناپدیدیم. در هشت حدیث رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ، حضرت بقیة الله ارواحنافداه را به خورشید تشبیه کرده اند، اگر یک جمعی در یک شهری یا در یک مملکتی پشت ابر واقع شدند می گویند خورشید پشت ابر است و حال اینکه خورشید پشت ابر نیست! دارد منظومه شمسی را نور می دهد، یک گوشه ی بسیار مختصر در مقابلِ آن منظومهی با عظمت شاید به قدر سر سوزنی محسوب شود، ” غیبتُهُ مِنّا “، یک شخصی اگر سرش را زیر پتو کرده باشد خیال بکند شب شده، این اشتباه کرده، حضرت بقیة الله ارواحنافداه همه‌ی عوالم وجود، یعنی ” إِرَادَهُ الرَّبِّ فِی مَقَادِیرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَیْکُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُیُوتِکُمْ “(کافی/ج۴،ص۵٧٧)، خدای تعالی چون ” أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ “( بحارالأنوار/ج ٢،ص ٩٠)، اسباب خلقت را این چهارده معصوم علیهم‌السلام قرار داده و امروز وجود مقدّس حضرت بقیة الله ارواحنافداه است؛ بنابراین کار امام زمان ارواحنافداه این نیست که- یعنی تنها این نیست که- تشریف بیاورد قرض شما را ادا کند، مرض شما را شفا دهد، بلکه آن وجود مقدّس اِرادهُ اللّه است، آن وجود مقدس عین اللّه است، اُذُن اللّه است، لسان اللّه است و بالاخره جَنب اللّه و نَفسُ اللّه است، روی این حساب ما در غیبتیم، ما کَر و کوریم، ما در حجابیم نه آن وجود مقدّس، حالا ما شامل بر مردم کره‌ی زمین که در مقابل کهکشان ها و مخلوقات پروردگار به مقدار سر سوزنی حساب نمی شود، ما پشت پرده و حجابیم. اگر بخواهیم از این حجاب نجات پیدا کنیم باید توجّه به یک واژه ای که خدای تعالی در قرآن بسیار به کار برده و از نظر ما زیاد اهمیت ندارد، ولی از نظر قرآن بسیار پراهمیت است، -که من حتّی همین امروز وقتی آیات را گوش می دادم با خودم گفتم ببینم یک آیه در این مسأله وجود دارد که من همان را مطرح کنم، دیدم بله- در زیاد از آیات قرآن این جمله هست که آن جمله کلمه صبر است. من در هفته گذشته خدمت دوستان عرض کردم که چون واژه ها تحریف شده این واژه ها را تحقیق کنید من هم در کنار شما تحقیق می کنم؛ ببینیم بعضی از چیزها را خدا در قرآن خیلی اهمیت داده، امّا ما زیاد به آن توجّه نداریم. چرا؟ به خاطر اینکه معنای این جمله در ذهن ما چیز دیگری قرار گرفته است. اگر یک نفر مثلا منتظر کسی است، می گویند همین گوشه کوچه صبر کن تا بیاید. معنی صبر هم در اینجا این است که بیکار اینجا بایست! کاری نکن! جائی نرو! همین اندازه بیشتر از صبر در تمام کارها در ذهن ما رسوخ نکرده، در همین آیاتی که این هفته تلاوت کرده اید این آیه ای که تلاوت کردم ” وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ “، ” وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ ” معنایش این است که شما را در یک آزمایش سختی قرارتان می دهیم، که چه بشود؟ ” حَتَّی نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ “(محمد/۳۱)، تا اینکه مجاهدین از شما و صابرین از شما مشخص شوند. خدای تعالی به خودش نسبت می دهد، ما از خارج می دانیم که خدا نمی خواهد بداند، بلکه قائده‌ی کلّی ادب در کلام این است- خوب دقّت کنید- که اگر بخواهند یک نفری را تربیت کنند و اکرامش هم بکنند، کارِ سختی را، کار مشکلی را به او مستقیم نسبت نمی دهند، خدا می فرماید: ” وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّی نَعْلَمَ “؛ تا ما بدانیم. من در ابتدای عرضم، اوّل کلامم گفتم که خدا نمایندگانی دارد ” أَبَى اللَّهُ أَنْ یُجْرِیَ الْأَشْیَاءَ إِلَّا بِالْأَسْبَابِ “، اسباب خلقت اُذُن اللّه آن کسی که باید بداند گاهی می شود که امام زمانِ شماست. ” نَعْلَمَ ” با کلمه جمع و متکلم مع‌الغیر گفته شده، یعنی ما بدانیم، نه خدا بداند، از خارج ما می دانیم که خدا می داند. ما بدانیم، اینجا یک بحث بسیار علمی مفصّلی است.اگر خدای تعالی بخواهد چیزی را بداند و نمی دانسته طبعاً، یعنی شما وقتی می خواهید چیزی را بدانید که قبلاً ندانید، اگر یک چنین چیزی را ما به خدا نسبت دادیم نستجیرباللّه، علم خدا کم و زیاد می شود، علم خدا هم عین ذات خداست- خیلی مختصر عرض می کنم- چون علم خدا عین ذات خداست یعنی ذات خدا کم و زیاد می شود، پس این کلمه ” نَعْلَمَ ” از خدا فاصله می گیرد، می آید در جمعی که با خدا هستند، افرادی که از معصومین علیهم‌السلام نفس اللّه اند، عین اللّه اند، اذن اللّه اند، شامل آنها می شود، شما ممکن است در جواب بگوئید آنها هم نمایندگان الهی هستند در همین دعای ندبه همین امروز درباره ی پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله گفتیم که: ” وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَى انْقِضَاءِ خَلْقِکَ ” خدایا تو علم گذشته و علم آنچه بوده و آنچه خواهد بود به پیغمبر عنایت کردی، درست هم هست، پس پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله چه را می خواهد بداند؟ عرض می کنیم که یک بخشی از علم را که خدا به معصومین علیهم‌السلام داده ولی به خاطر اینکه علم غیب است و بداء شاملش می شود -که مکرر درباره ی بداء صحبت کرده ام- می توان گفت که از اعمال ما، چون در اختیار ما است- اینها همه اش حرف دارد، بحث دارد ولی خیلی کم می بینم در جمعیت مان که سابقه بحث های ما را نداشته باشند- چون مربوط به آینده است و آینده غیب است و غیب در آینده گاهی وعده است گاهی وعید است، وعده ها حتما انجام می شود، وعیدها احتمال دارد که انجام نشود و گاهی هم، نه وعده است نه وعید، خدا اختیار کار را در دست بشر داده، خدا دوست دارد همه شما مطیع پروردگار باشید. ” وَ قَضَی رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیاهُ وَ بِالْوَالِدَینِ إِحْسَاناً ” (اسراء / ۲۳) خدا گذرانده که همه بنده خدا بشوند، بعضی از بزرگان متصوفه خیال کرده‌اند که انسان هر کاری بکند بندگی خدا است، نمی شود خدا این اراده بکند و دیگران بندگی نکنند، پس همه کار بندگی خداست و حال اینکه این فکر، این کلام بر خلاف صریح قرآن است، اختیار کار را، اختیار بندگی را داده دست ما، ما ممکن است بکنیم، ممکن است نکنیم، خدا می داند که ما می کنیم یا نمی کنیم، در آنجا حرفی نیست، ولی پیغمبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله یا سائر معصومین علیهم‌السلام اینها نمی دانند، از چیزهایی که نمی دانند این است، از چیزهایی که نمی دانند چیزهایی است که خدای تعالی برای آینده منظور کرده ولی خدا ممکن است عوضش کند، که معنی بداء همین است. ” وَ قَالَتِ الْیهُودُ یدُ اللَّهِ مَغْلُولَهٌ ” (مائده/۶۴)، یهود گفتند که- این در مکتب یهود الان هم هست- که دست خدا بسته است – خوب دقّت کنید! اینها جنبه ی درسی دارد آنهایی که متفرقه آمده‌اند شاید هیچی یا نفهمند یا برایشان مشکل هم ایجاد کند- یهود گفتند دست خدا بسته است، چطور بسته است؟ برای اینکه مثلا خدا می داند که شما آدم بدی خواهی شد، و دیگر هم باید همینطور بشود، نه اینطور نیست! آن ولدالزنایی که خبیث ترین وضع را دارد با اختیار خودش می تواند بهترین افراد باشد، اگر غیر از این باشد او دیگر تقصیری ندارد، اختیار عمل در دست ما است، حتّی ملای رومی می گوید: اینکه گویی این کنم یا آن کنم/خود دلیل اختیار است ای صنم اینکه می گویی این کار را بکنم یا آن کار را، ولو اینکه ایشان حرف های جبری ها را در مثنوی اش زیاد گفته ولی این جمله اش را- چون جمله معترضه برای اینکه خیال نکنید حالا هر چه ملای رومی گفته ما قبول داریم- در همان اول مثنوی می گوید که: ما همه شیران ولی شیر علم/حمله مان از باد باشد دم به دم شیر علم را دیده اید؟ این عَلم هایی که در سینه زنی ها بر می دارند یک عکس شیر هم رویش هست، این مدام حمله می کند، مدام باد می آید این را وادار به حمله می کند حمله از خودش نیست، می گوید ما اعمالمان از این قبیل است که بسیار حرف نادرستی است، مخالف وجدان و مخالف همین کلام خودش که می گوید: اینکه گویی این کنم یا آن کنم/خود دلیل اختیار است ای صنم به هر حال اختیار در دست ما است، ” وَ نَبْلُوَا أَخْبَارَکُمْ “؛ خبرهای شما به پیغمبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله می رسد. ” وَ قُلْ اِعْمَلُوا فَسَیرَی اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ ” (توبه/۱۰۵) بنابراین می بینید که تا اینجا یک بحثی بود درباره ی صبر نبود، امّا بحث بداء خیلی مفصّل است نمی توانم الان برایتان عرض کنم ولی این جمله را می خواستم عرض کنم: ” نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرِینَ “؛ مجاهدین و صابرین را خدا می خواهد به شما و به مربیان شما بفهماند. پیغمبراکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله چه می‌داند؟! که این آقا می رود در جنگ، بعد در جنگ احد فرار می کند که علی بن ابیطالب علیه‌السلام حمله کرد، فرمود: اول باید شما افراد ضعیف را بکشم و بعد به کفّار حمله کنم که مکرّر عمر بن خطاب می گفت من از آن چهره غضبناک علی علیه‌السلام که عقب سر ما می دوید خیلی وحشت می کنم، هر وقت به یادم می آید بدنم می لرزد. مجاهدین از شما و صابرین، جمله‌ی صابرین مورد بحث من است. صبر آن معنایی که در اذهان ما هست، نیست. شما به کتاب های لغت نگاه کنید، صبر را فارسی اش می گویند شکیبایی، ایستادن در مقابل مشکلات، تحمل مشکلات، مشکلات را تحمل کردن تا به مقصد رسیدن، تحمل مشکلات در راه رسیدن به مقصد، شما از اینجا حرکت می کنید می خواهید یک مسافرتی بروید، یک مشکلاتی در راهتان هست همه اینها را تحمل می کنید این را می گویند صبر. اگر یک نفر رفت در خانه خوابید و منتظر فرج، همین فرجی که خیلی ما اصرار هم به آن داریم که منتظرش باشید، ولی با درون خانه خوابیدن، منتظر فرج بودن و گاهی هم چرتش پاره می شود یک کلمه ای بگوید ” اللهم عجل لولیک الفرج “، با این کارها صبر انجام نمی شود. صبر یک مسأله ای بسیار مهم تر از اینها است. صبر یعنی حرکت کن، طبعاً وقتی که امر به معروف و نهی از منکر می کنی، جهاد می کنی، طبعا وقتی که در مقابل کفار می ایستی اینها به تو فشار می آورند، اذیت می کنند، اینجا صبر کن، یعنی از پا ننشین، نیفت، فرار نکن، کوتاه نیا، این معنای صبر است. در دهخدا یک وقت نگاه می کردم، حدود شاید هفت هشت صفحه از این کتاب های معمولی ما در معنی صبر گفته است و همه اش همین است معنایش، همین جمله ای که گفتم. شما در زمان غیبت صبر کنید، خوب، صبر می کنیم، چه کاری داریم؟! یعنی حرکت کنید، جاده را برای ظهور صاف کنید، برای رسیدن به مقصد مردم را وادار به صبر کنید. در سوره نصر خدای تعالی می فرماید: ” إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ ٭ وَ رَأَیتَ النَّاسَ یدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجاً ” (نصر/۱-۲) این ” إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ ” چه موقع خواهد شد؟ وقتی که مردم حرکت کردند، حرکت کنند، آنهایی که در خانه نشسته اند که ” فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَی الْقَاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً ” (نساء/۹۵) آنهایی که در خانه نشسته‌اند شاید بگوییم آنها صبر کرده اند! قوم موسی به حضرت موسی علیه‌السلام گفتند که تو برو با خدا، دو نفری هر دوی تان قدرتمندید، تو سیاستمدار، خدا هم قدرتمند، بروید مصر را فتح کنید ” إِنَّا هَاهُنَا قَاعِدُونَ ” (مائده/۲۴) ما اینجا نشستیم! منتظریم، صبر می کنیم! خدای تعالی چهل سال آنها را سرگردان کرد و به مصر راهشان نداد! باید با حضرت موسی علیه‌السلام می رفتند، جنگ می کردند، فتح می کردند تا مصر در اختیارشان قرار بگیرد. یک منتظر امام عصر ارواحنافداه در این زمان چه کار باید بکند؟ در مرحله اول اعمال خودش را صالح کند، عمل خوب داشته باشد، تزکیه نفس کند، تزکیه نفس جزء اعمال خوب است یا بد؟ نمی دانیم! خدا یازده‌تا قسم خورده که رستگاری منحصرا مال تزکیه نفس است! اهمیت نمی دهیم، خیلی خوب، حالا ان‌شاءالله هر وقت فرصت شد، بازنشست شدیم کارهای مشکلی داریم اینها حلّ شد، بعد ببینیم حالا… یکی که می گفت تزکیه نفس مال صوفی ها است! صوفی ها اگر تزکیه نفس می کردند صوفی نمی شدند، درویش اگر تزکیه نفس می کرد درویش نمی شد، در یک راه راستی قرار می گرفت. {می گویند}تزکیه نفس مال عرفاء است، عرفاء که هستند؟ عرفای اصطلاحی که متأسفانه یک سر سوزن تزکیه نفس نکرده اند، خودنمایی ها، حتّی در لباس گاهی طوری حرکت می کنند که مردم بگویند این زاهد است، این عابد است. تزکیه نفس یعنی تمام صفات رذیله را دور ریختن و کم کم صفات الهی را در خود ایجاد کردن است. دقت کردید؟ تزکیه نفس مال انسان است، مکرر در مکرر در قرآن خدای تعالی می فرماید که یا حیوان باشید یا تزکیه نفس کنید، چون صفاتی که انسان دارد این صفات یا حیوانی است یا شیطانی است یا الهی، بعضی از صفات حیوانی را باید کنترل کرد، مثل شهوت و غضب، همه صفات شیطانی را باید از بین برد و صفات الهی در خودش انسان به وجود بیاورد. غیر از این نمی تواند باشد. ما را خدا انسان خلق کرده تا نه حیوان باشیم که ” کَما تَأْکُلُ الْأَنْعامُ ” (محمد/۱۲)، در همین آیات بود، همانطوری که حیوانات کار می کنند و می خورند و بچّه می زایند و مسائل این سنخی دارند، یک عدّه مردم هم همینطورند، من یک وقتی مثال زدم گفتم که انسان صالح که هست؟ انسان صالح که خدای تعالی در قرآن می فرماید که یک عدّه از کسانی که با انبیاء و شهداء محشورند و وارد بهشت می شوند صالحین هستند، صالح کیست؟ شایسته، یک انسان شایسته، حالا یک مثال می زنم تا بفهمید شایسته با غیرشایسته چه هست، اگر شما یک اسبی داشته باشید ، این نمی دود، در طویله می خوابد، ولی خوب شیر می دهد! این اسب صالحی است؟! شیر زیاد می دهد، نُه مَن شیر می دهد. یک گاوی هم دارید این شیر نمی دهد ولی خوب می دود! هیچ کدامشان صالح نیستند، امّا اگر یک گاوی داشته باشید خیلی شیر می دهد می گویید عجب گاو خوبی است، صالحی است، صالح یعنی خوب، مناسب، یک اسب هم دارید خوب می دود این هم صالح است. انسان را برای چه خلق کردند؟ اسب را ما می دانیم برای چه خلق کردند، گاو را هم می دانیم برای چه خلقش کردند، انسان را برای چه خلقش کردند؟ برای پریدن به آسمان؟ برای چه؟ من نمی خواهم حالا خصوصیات را بگویم. خدای تعالی می گوید که: ” إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَهً “(بقره/۳۰) ” وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیعْبُدُونِ ” (ذاریات/۵۶) پس معلوم است ما را برای چه خلق کرده، هر انسانی که غیر از این باشد مثل همان گاوی می ماند که کارهای دیگر را خوب می کند. آقا نمی دانی چه مهندسی است!! -ببخشید مهندس ها بدشان نیاید، مهندسانی که خدا را قبول ندارند یا خدا را نمی شناسند و مهندسی شان در راه خدا نیست- نمی دانی چه هست! اینقدر دقیق، مواظب، خوب مثل همان اسبی است که نُه من شیر می دهد، ده من شیر می دهد، ما که بخیل نیستیم، صد من شیر می دهد، مهم نیست! هر چه می خواهد شیر بدهد، اسبی {که} شیر می دهد، خوب شیرهایش اسباب دردسر است، به خدا قسم اگر چشم دل مان را باز کنیم، که چشم دل یعنی فهم، فهمیدن، اگر بازش کنیم خیلی از کارهای بزرگِ دنیا که الان دارد انجام می شود چون محدود است، آخر دارد، پایان دارد و دنیا خودش پایان دارد همین طوری است. ” مَا عِنْدَکُمْ ینْفَدُ وَ مَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ ” (نحل/۹۶) انسان در راه رسیدن به تزکیه نفس باید صبر کند، صبر کند یعنی چه؟ یعنی فحشش دادند هیچ نگوید، یعنی اگر ظالمی آمد به او ظلم کرد ساکت بنشیند؟ این جریان سامراء هفته گذشته واقعاً خیلی مشکل بود، دیدید که هم شما خیلی گریه کردید و هم ما و هم دنیای تشیّع واقعاً تحت تأثیر این مصیبت عظمی واقع شد و من در هفته‌ی گذشته گفتم ان‌شاءالله باید به خاطر این چهار نفری که در یک ضریح دفن اند و خانه حضرت بقیة الله ارواحنافداه آنجا بوده، شما یک شب حضرت ولی عصر ارواحنافداه تشریف آوردند در جمکران، شما ببینید چه تشکیلاتی برایشان ساخته‌اید، تا پنج سالگی مسلم مسلم است محل تولد حضرت ولی عصر ارواحنافداه در همین محل سامراء بودند، در همین حرم مطهر، در همین خانه، در همان سرداب مطهر علاوه بر اینکه امام عسگری علیه‌السلام آنجا زندگی می کرده، امام هادی علیه‌السلام آنجا تبعید شده، یک همچنین جایی بوده، در دنیا مثلش را نداریم، باور کنید! در دنیا! شما می گویید مدینه چطور؟ مدینه محلّ تولد معصومی نیست، یعنی پیغمبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله یا فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها لااقل جائی که مثلاً حضرت امام مجتبی علیه‌السلام که یا امام سجاد علیه‌السلام حالا بگوییم متولد شدند آنجایی نیست که دفن شدند، بقیع است، بقیع محلّ زندگی اینها نبوده. امّا این مقدار از زمین محلّ تولّد حضرت بقیة الله ارواحنافداه است، خیلی باید اهمیت بدهید، شما سابقه من را دارید من هیچ وقت گدایی لااقل از شما نکرده‌ام، ولی امروز دارم عرض می کنم چون یک عده ای در حسابهای متفرق پول ریخته‌اند، ما گفتیم جمع بشود این را اگر کسی قلم و کاغذ دارد و می خواهد کمک به اینها بکند این شماره حساب را یادداشت کند، من هم بیشتر به شما آقایانی که اینجا نشسته اید نمی گویم، خیلی از جاها هست که دارند صدای من را می شنوند. ۰۱۰۰۹۳۳۰۳۲۰۰۶ البته ما می خواستیم به نام شخص معینی نباشد، ولی چون فرصت نبود این دوست عزیزمان من از چشمم بیشتر به ایشان اعتماد دارم، جناب آقای حاج آقا رضای بختیاری، حساب سیبای ایشان است، ان‌شاءالله دوستان بریزند، یک مقدار هم به حساب من و بعضی از دوستان دیگر ریخته‌اند آنها را هم منتقل می کنیم به همان‌جا تا ان‌شاءالله زودتر این ساختمان عظیمی که ان‌شاءالله شیعیان می سازند ما هم یک هل پوچی در آن انداخته باشیم، حالا این هل پوچ نمی دانم اصطلاح شما هم هست یا نه؟ مشهد وقتی آبگوشت درست می کنند یک هل پوچی یکی می آید می اندازد می گوید ما هم شریک بشویم، یک عطری پیدا کند. به هرحال ان‌شاءالله امیدواریم این بنای عظیم که همیشه غریب بودند، همیشه غریب بودند، خدا لعنت کند متوکل عباسی را که این امام ها را در آنجا قرار داد ولو اینکه حتّی در زمان بعضی از خلفای عباسی یک شخصی گفت قبور اجداد شما که خلیفه بودند در سامراء خرابه است ولی قبور دشمنان شما خیلی آباد است، آن خلیفه عباسی از آن خلفای آخر بود- من الان اسمش را یادم رفته- سر به آسمان بلند کرد گفت که: ” هذا امر سماوی “!(کشف الغمه فی معرفه الأئمه/ج ۲، ص ۵۱۹ ) این مربوط به خدا است. ما برای قبور اجدادمان- ان‌شاءالله رفتید سامراء، در کنار سامراء قبور اینها هست، حالا که اصلاً اثری از آن نیست- ما قبور اجدادمان را مدام می رویم می سازیم، فرش می بریم، می آیند فرش های اینجا را می دزند می برند در حرم سامراء می اندازند! البته این تعبیر او بود. مردم جانشان را می دهند! من به یک عالم وهابی در مکّه گفتم وقتی که داشتم توضیح حرم حضرت رضا علیه‌السلام را می دادم گفتم گنبد طلاست، گفت که این همه فقیر شما در ایران دارید چرا- در زمان قبل از انقلاب بود- چرا این طلاها را نمی دهید به آن فقراء؟ گفتم: یک چیزی را شما بدان و آن این است که اگر روح انسان به اندازه سر سوزنی می شد و بنا بود این روح ها را روی هم بگذارند، یک گنبد درست کنند، مردم شیعه می دادند و گنبد را درست می کردند، اینکه دیگر طلا است، در بازار زیاد است. جدّاً محبّت این کار را می کند. محبّت به سیدالشهداء علیه‌السلام من گفتم اگر راه باز بشود، کربلا آزاد بشود، نیمی از مردم ایران در عراقند، ما اینها را ارزان گیر نیاورده ایم، ما ائمه مان را، اعتقادات مان را ارزان به دست نیاورده‌ایم، اینقدر کشته داده‌ایم، آنقدر شهید داده‌ایم، آنقدر از اموالمان را دادیم که حساب ندارد. همین الانش رنج هایی که شیعه می کشد، در کنار قبر ابی عبدالله‌الحسین علیه‌السلام هر لحظه باید آماده شهادت باشیم، این ارزان دستمان نرسیده، جان ها را فدایشان می کنیم. در تمام زیارت ها هست: ” بابی انت و امّی و نفسی “، پدر و مادر و جانمان به قربانت، این دروغ نیست. ما نمی گوییم این حرف ها را، امام سجّاد علیه‌السلام، ائمه اطهار علیهم‌السلام می آیند در مقابلِ انصار سیدالشهداء علیه‌السلام می ایستند: ” بابی انتم و امّی “، پدر امام سجّاد علیه‌السلام چه کسی هست؟ در زیارت جامعه پنج مورد می گوییم: ” بابی انتم و امّی و نفسی و مالی و اسرتی “، البته در هر پنج تا ” اسرتی ” ندارد. ما هر چه داریم مال آنها است. چرا؟ حضرت سجّاد علیه‌السلام می فرماید که اگر مردم عرب ما را روی دوششان سوار کنند و نگذارند ما پیاده راه برویم جایش است به جهت اینکه خدا در قرآن می فرماید: ” وَ کُنْتُمْ عَلَی شَفَا حُفْرَهٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْهَا ” (آل عمران/۱۰۳) شما لبِ گودی آتش بودید، اگر یک شخصی لب پشت بام ایستاده باشد، یک پایش هم آن طرف افتاده، دارد می افتد یکی بگیرد او را، بیاوردش این طرف، این جانش را مدیون این شخص است. جانش را مدیون است، ما هر چه داریم از آنها است. به خدا قسم بروید بگردید در دنیا، ببینید آنهایی که به خاندان عصمت علاقه ای ندارند، نمی شناسند ببینید چه زندگی های بدی در همین دنیا دارند. آخرت که اصلاً که همیشگی است آن هیچ، هیچی ندارند. مردن همانا و عذاب قبر همان و جهنّم هم پشت سرش، این نمی ارزد که انسان جانش را فدای اینها بکند؟ جانش را فدای خاک پای اینها بکند، ما در وقتی که می خواهیم عرض ادبی به حضرت بقیة الله ارواحنافداه بکنیم می گوئیم: ” روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه “، شعار نیست. تمام مردم اگر جانشان را فدای خاک پای امام زمان ارواحنافداه بکنند کاری نکرده‌اند. همه چیز همان جاست، همه‌ی حیات در همان جاست. امیدواریم ان‌شاءالله با همّت عالی دوستان- فکر هم نکنید که من که چیزی ندارم، کم است، نه، گاهی می شود همان کم بیشتر از آن زیاد ارزش دارد- جریان شطیطه را لابد شنیده‌اید دیگر، معروف است. و ان‌شاءالله آنهایی که مرحله شان یقظه است شب تولّد حضرت موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام البته دعوت می شوند، بدون دعوت و کارت دعوت تشریف نمی آورند و دفترهایشان را هم بیاورند آنهایی که یکسال بیشتر در این مرحله بودند تا ببینیم چرا در این مرحله بیشتر از یک سال مانده‌اند. ” السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک یابن رسول اللّه، بابی انتم و امی و اهلی و مالی و اسرتی ” قربانتان بشویم، فدایتان بشویم، ابی عبداللّه الحسین در گودی قتلگاه به فکر هدایت شماست، به فکر این است که مبادا شما از صراط مستقیم، لااقل از صراط مستقیم انسانیت خارج بشوید. می فرماید: ” ان لم یکن لکم دین “( بحارالانوار/ج ۴۵، ص ۴۹ )، اگر دین ندارید، این جمله را می دانید کجا می گوید؟ آن وقتی که به دست های مبارکش تکیه زده و می بیند لشکر به طرف خیام حرم می روند، اگر دین ندارید ” فکونوا احرارا فی دنیاکم “، اقلاً در دنیا آزاده باشید، آزادمرد باشید، انسان باشید، من با شما جنگ می کنم، شما با من جنگ می کنید، این زن ها که گناهی ندارند. ” لاحول و لاقوه الا باللّه العلی العظیم “. همه با توجّه: نسئلک اللهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحب‌الزمان یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه خدایا دستمان را از دامن امام زمان مان کوتاه نفرما؛ فرج آن حضرت را برسان، چشم مان به جمالش روشن بفرما، خدایا همه ما را از اصحاب و یاوران خوب آن حضرت قرار بده، پروردگارا ما را در خدمت به اسلام موفق بفرما، خدایا همه ما را از خواب های غفلتی که دور و بر ما قرار گرفته بیدار بفرما، پروردگارا ما را به کمالات روحی موفق بفرما، خدایا به آبروی خاندان عصمت و طهارت محبت این خاندان را لحظه به لحظه در دل های ما زیادتر بفرما، معرفتشان را به ما عنایت بفرما، پروردگارا مرض های روحی مان شفا مرحمت بفرما، مریض های بدنی را خدایا الساعه شفا مرحمت بفرما، مریض منظور، مریضه منظوره الساعه لباس عافیت بپوشان، امواتمان غریق رحمت بفرما، شهدای اسلام، شهدایی که در آن جنگ شهید شدند، شهدایی که الان شهید می شوند در راه اسلام، خدایا آنها را با شهدای کربلا محشور بفرما، پروردگارا اساتید ما، بزرگانی که به ما معرفت خودت، معرفت خاندان عصمت را تعلیم دادند غریق رحمت بفرما، امام راحلمان غریق رحمت بفرما، عاقبت امرمان ختم بخیر بفرما. و عجل فی فرج مولانا.

 

جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *