۲۹ صفر ۱۴۲۶ قمری – ۲۰ فروردین ۱۳۸۴ شمسی – تذکراتی درباره تزکیه نفس

اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم

بسم اللّه الرحمن الرحيم

الحمدللّه والصلوة و السلام علي رسول‌اللّه و علي آله آل اللّه لاسيما علي بقيةاللّه روحي و ارواحالعالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم اللّه الرحمن الرحيم، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ   اَلَّذِينَهُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ   وَ الَّذِينَهُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ   وَ الَّذِينَهُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ  ( سوره مؤمنون ايات 1 تا4)

روز شهادت حضرت علي بن موسي الرضا عليه الصلاة والسلام است اميدواريم خداي‌تعالي ما را از مواليان آن حضرت قرار بدهد و در دنيا و آخرت مرهون محبت‌هاي آن حضرت واقع شويم. به خاطر اين‌كه مثل ديروز مسأله فراموشم نشود و به خاطر اين‌كه مدتهاست از روحيّات دوستان هم به خاطر كم‌توفيقي خودم و هم به خاطر اين‌كه تحقيقي درباره‌ي پيشرفت‌هاي دوستان نكرده‌ايم بخصوص كساني كه سالهاست در اين راه قدم برداشته اند يك مطلبي  به ذهنم آمد كه ان‌شاءاللّه دوستان ولو برايشان زحمت است ولي بايد اين مقدار زحمت را براي راهشان بكشند اين بود كه اعلام شود كساني كه مرحله جهاد مدتي كار كرده‌اند و مراحل بعد از جهاد تا هر كجا كه سير كرده اند، كسان ديگر باشد براي برنامه‌هاي بعدي، آن‌هايي كه در مراحل ديگر هستند ان‌شاءاللّه به نوبت آن‌ها هم برنامه‌اي خواهند داشت. ولي چون اين‌ها سابقونند و مقرّبونند بايد قبل از آن‌ها به آن‌ها رسيدگي شود بنابراين چند كار بايد انجام شود. اوّل آن‌كه تا دهم ماه ربيع‌الاول مقالاتي، مقالات يعني نوشته‌هايي در همين مدّت بنويسند در ارتباط با مراحل گذشته‌شان كه چه كرده‌اند و چگونه در مراحل بوده‌اند و چه استفاده‌هايي از مراحلشان كرده‌اند. در اعتقادات، در پاكي نفس تا مرحله‌ي جهاد  و در صراط مستقيم اين سه بسيار از نظر ما اهميّت بيشتري دارد. مطالبي بنويسند كه اگر در مدت هفت روزي كه ما مهلت داريم دوستان بررسي كردند، من خودم دخالتي نمي‌كنم دوستان بايد بررسي كنند. يك لجنه‌اي تشكيل مي‌‌شود كه آن‌ها بررسي مي‌‌كنند در ميان مقالات اگر بارز و روشن بود كه كدام يك بهتر است پنج مقاله انتخاب مي‌‌شود و بايد خود آن شخص مقاله‌نويس ان‌شاءاللّه در همين مجلس مقاله‌اش را بخواند و اگر زيادتر از پنج تا بود شايد با قرعه پنج تا از مقالات تعيين بشود. مسأله بعدي در روز هفده ماه ربيع‌الاول يعني هفت روز بعد از اين مقالات كه داده‌اند و به ما رسانده‌اند هفت روز بعدش بايد همه ان‌شاءاللّه در هر كجا كه هستند به تهران تشريف بياورند ساعتش را به دليلي تعيين نمي‌كنم يا شب قبل از تولّد است يا شب بعد يا شب بعدتر، به هرحال شايد هفته‌ي ديگر تعيين بشود. خصوصي هم تعيين مي‌‌شود و تمام دوستان بايد حاضر شوند در همين جا سؤالاتي كتباً به دوستان داده مي‌‌شود كه همين جا جوابش را بايد بدهند مثل سؤالات كتبي دانشگاهي‌تان يا حوزويتان و كارتهايتان را هم بياوريد كه افرادي كه در جلسه حاضر مي‌‌شوند كارتهايشان شايد عوض شود و مشخص شوند و كساني كه بدون عذر تشريف نياورند تبعاً از مراحلشان از ما توقّعي نداشته باشند كه ما چرا به آن‌ها توجّه نمي‌كنيم. چون بدون عذر است -من مقّيدم بگويم بدون عذر موجّه- چون بدون عذر است از اين جهت ما هم از آن‌ها عذر مي‌‌خواهيم و ممكن است يك وقتي اگر مراجعه‌اي شد ما هم عذري داشته باشيم و ولو ده نفر باشند اين‌ها ان‌شاءاللّه اگر تا مرحله‌ي جهاد و عبوديت خوب پيشرفت كرده باشند ما در روايات و احاديث مصداقي براي وليّ اللّه جز اين‌ها نداريم و ان‌شاءاللّه قدم‌هاي بعدي را بر مي‌‌دارند و ضمناً ديروز گفته شد خانم‌ها هم تشريف بياورند و اين شرايط براي خانمها هم هست. از امروز تا ديروز تلفن‌هايي شده كه مشكلاتي معلوم است خانم‌ها دارند يا با شوهرشان بايد بيايند كه هر دويشان در يك مرحله ممكن است نباشند و يا تنها هستند، شوهر نمي‌تواند بيايد در اين مرحله نيست. تنها آمدنشان مخصوصاً از شهرهاي مختلف شايد برايشان زحمت باشد، شب ماندنش زحمت باشد، لذا برنامه‌ي خانم‌ها را به وقت ديگر و شايد جاي ديگر موكول كنيم لذا آن‌ها نيايند و نگويند كه حالا ما آمديم! نه. برنامه صد درصد مردانه است و ان‌شاءاللّه جلسات بعد كه تعيين خواهد شد صد درصد زنانه است و نظم را ان‌شاءاللّه دوستان رعايت كنند مخصوصاً آن عدّه‌اي كه اين همه كار كرده اند، اين همه پيشرفت كرده اند و به ياري خدا كوشش مي‌‌كنيم و به لطف علي بن موسي الرضا عليه الصلاة والسلام ان‌شاءاللّه موفق خواهيم شد كه لااقل اين عدّه بتوانند به فرموده‌ي دوست عزيزمان جناب آقاي مسعودي انگشتر تميزي براي زينت خاندان عصمت و طهارت و حضرت ولي‌عصر ارواحنافداه باشند و ما اين عدّه را كه زياد برايشان زحمت كشيده شده، به اين آساني ولشان نمي‌كنيم مگر آن‌ها ول كنند و ول كردن آن‌ها هم در هفته‌هاي آينده معلوم مي‌‌شود تا ببينيم شما دوستان ان‌شاءاللّه چگونه مؤمني هستيد كه قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ.دوستاني هم كه هنوز به اين مراحل نرسيده اند، ان‌شاءاللّه مي‌‌رسند و ان‌شاءاللّه به نوبت با آن‌ها كار مي‌‌شود و ان‌شاءاللّه موفق خواهند شد. ما خيلي از افراد داريم اين‌ها در مراحل پايين‌ترند ولي جدي‌تر وخيلي افراد هم هستند كه در همين مراحلند ولي سست، فعلاً ما سستي و محكمي و جديت منظورمان نيست فقط يك غربالي است ان‌شاءاللّه ببينيم چه کسانی بيشتر به درد كار مي‌‌خورند و نزد حضرت بقيةاللّه ارواحنافداه محبوبترند و از نظر صفات روحي كدام يك به آن حضرت نزديكترند.

امروز همانطوري كه همه‌مان روز شنبه هست مي‌‌خواسته دنبال كار و شغل‌هاي مختلفي كه داريم باشيم دست از كار و شغل و كسب كشيده‌ايم و در اين مجلس براي اقامه‌ي عزاي حضرت علي بن موسي الرضا عليه الصلاة والسلام آمده‌ايم. در تمام ايام مصيبت و عزا يك نكته را بايد توجّه داشت و آن نكته اين است كه چرا خاندان عصمت و طهارت حتي حضرت سيدالشهداء عليه الصلاة والسلام تن به اين همه مصيبت داده‌اند؟ يك جهتش اين است كه امتحاني از ما افراد بشر بشود كه كداميك‌مان محبت‌مان بيشتر و كداميك‌مان محبتمان كمتر است. خواهي نخواهي هر چه مصيبت شديدتر باشد و طرف محبوب‌تر باشد انسان متأثرتر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود به همين دليل حضرت امام مجتبي عليه الصلاة والسلام وقتي كه چشم‌شان به حضرت سيدالشهداء مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتد مثل ديروزی حضرت سيدالشهداء وقتي وارد حجره شد و برادرش را به آن حالت ديد عمامه از سر برداشت و اشك ريخت و بعضي نوشته‌اند خواست از آن كوزه مسموم بياشامد حضرت امام مجتبي به او فرمودند لا يوم كيومك يا اباعبدالله هيچ روزي مثل روز تو نخواهد بود، مثل مصيبت تو نخواهد بود. روز اوّل محرم پسر شبيب وقتي كه خدمت حضرت علي بن موسي الرضا عليه الصلاة والسلام مي‌‌‌‌‌‌‌‌رسد حضرت مي‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايد: يابن شبيب! ان كنت باكياً لشيءً فابك علي الحسين اگر خواستي به چيزي گريه كني به جدّم حسين گريه كن. شما مي‌‌‌‌‌‌‌‌بينيد در هر شب جمعه زيارت مخصوص حضرت ابي‌عبدالله الحسين است، نيمه‌ي شعبان، نيمه‌ي رجب، شبهاي احياء در اين‌ها زيارتهاي مخصوصي براي حضرت سيدالشهداء تعيين كرده‌اند، روز عرفه، روز عيد اضحي، عيد قربان و خلاصه اكثر ايّام و حتّي روايت دارد كه وقتي انسان از زير سقف مي‌‌‌آيد بيرون رو به قبله بايستد عرض كند صلي اللّه عليك يا اباعبدالله السلام عليك و رحمة اللّه و بركاته، اين‌ها براي اين است كه مصيبت حسين عليه الصلاة والسلام شديدترين مصيبت‌ها بوده و كساني كه خاندان عصمت و طهارت عليهم الصلاة والسلام را دوست دارند بر مصائب حضرت سيدالشهداء بيشتر اشك مي‌‌ريزند، يك علتش امتحان مردم است. تو چقدر به حسين بن علي محبّت داري و چقدر خاندان عصمت را دوست داري، محك قويش مصائب حضرت سيدالشهداء است و البته مثل امروزي هم يك محك است، ديروز هم محك بود بر محبت‌مان به خاندان عصمت و طهارت و يك محك بسيار قوي ديگر شهادت حضرت فاطمه‌ي زهراست كه قلب همه را مي‌‌لرزاند و همه را متأثّر مي‌‌كند، چون ايشان كوثر پيغمبرند، كوثر خداي تعالي هستند و محبوبيّت ايشان از همه بيشتر بلكه حبيبه‌ي الهي هستند. پس يك علّت عزاداري ما همين گريه‌هاست، همين محزون‌ شدنهاست كه اگر كسي غافل نباشد ‌- چون گاهي غفلت و خواب براي انسان رفع تكليف مي‌‌كند از آدم غافل و خواب كسي توقّع چيز فهميدن ندارد امّا از شخصي كه غافل نيست، شخصي كه به خواب عميقي كه منتهي به مرگش مي‌‌شود نشده، از اين شخص اين مجالس و اين روزها امتحان است. هر كه بيشتر خاندان عصمت را دوست داشته باشد طبعاً بيشتر گريه مي‌‌كند، بيشتر متأثر است، شما مي‌‌بينيد اگر يك نفر در خيابان خنده بكند مخصوصاً قهقهه بكند شما مي‌‌گوييد عجب آدم غافلي است و يا عجب آدم بي‌محبتي است. اين يك جهت عزاداري‌ها و اين تعطيل‌هاست و اين اجتماعات كه بحمدالله اكثرتان موفقيد و من معتقدم اگر كسي تنها مخصوصاً در اتاق خلوت بنشيند و فقط بگويد يا حسين اشكش كم‌كم جاري مي‌‌شود. مي‌‌بينيم امام صادق عليه الصلاة والسلام در دعاي ندبه مي‌‌فرمايد فعلي الاطايب من اهل‌ بيت محمد و علي بر پاكان از اهل‌بيت اهل‌بيت پيغمبر و علي بن ابي‌طالب صلوات اللّه عليهما و آلهما فليبك الباكون گريه‌كننده‌ها بايد گريه كنند، ضجّه بزنند، فرياد بزنند، گريه با صدا بكنند كه چه شده؟ أين الحسن أين الحسين! آقايان! بزرگترين مصيبت اين است كه انسان محبوبش را پيدا نكند. أين الحسن أين الحسين نمي‌خواهد آن مصيبتهاي سختي كه گاهي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خوانند و در ما قساوت به اين وسيله ايجاد كردهاند خوانده شود، أين الحسن و أين الحسين، أين أبناء الحسين همين سه كلمه تا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسد أين بقيةاللّه كجاست امام زمانمان، آخر ما چقدر بايد بيچاره باشيم كه نه آدرسي داشته باشيم، نه بدانيم  كي ميشود خدمتش ب‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رسيم، نه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دانيم چگونه او را ياري كنيم. اين يك جهت براي اين مجالس؛ كه موفقيد بحمدالله، حالا هر كسي به اندازه‌ي معرفتش، يكي سينه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند، يكي زنجير مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند، يكي در مجلس مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌نشيند فكر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند عاقلانه مسائل را بررسي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند و اشك مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ريزد، امّا مهم‌تر از آن، مهمتر از اين آقايان بايد آن‌چه عرض مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم باشد و آن بيدار شدن از خواب غفلت است بايد اين مجالس‌مان ما را از خواب غفلت بيدار كند، شخص خواب هر طرفي كه يك سرازيري باشد و خودش متوجّه نباشد به همان طرف مي‌‌‌‌‌‌‌غلطد، اگر سبك باشد باد اين طرف و آن طرفش مي‌‌‌‌‌‌‌برد همج رعاء مي‌‌‌‌‌‌‌شود. اگر تشبيه‌ ديگري كه علي عليه الصلاة والسلام فرموده متكّي به چيز ديگري باشد مانند كف روي آب، هر جا آب رفت او را هم مي‌‌‌‌برد. امّا اگر بيدار بود براي يك‌يك از اين جرياناتي كه بر خاندان عصمت و طهارت وارد شده بايد فكر كند، بررسي كند، اگر بايد در مقابلش گريه كند گريه كند، اگر بايد در مقابلش عكس‌العمل ديگري داشته باشد داشته باشد و بالأخره خودش را بسازد. نشستيم و گفتيم و برخاستيم نباشد. من الان اينجا نشستهام براي شما صحبت مي‌‌كنم شما هم داريد گوش مي‌‌دهيد، وقتتان را ضايع مي‌‌كنيد اگر نشستيم و گفتيم و برخاستيم باشد. امّا اگر روي مطالب كار كرديد، اگر اين آياتي كه اين هفته خواهيد خواند و شايد بعضي‌هايتان امروز هم خوانده باشيد در سراسر قرآن وقتي علي بن ابي‌طالب متولّد شد نشانه‌ي دوستي علي با پيغمبر و ارتباط پيغمبر با علي از اوّل خلقت اين آيات بوده، تا چشم علي بن ابي‌طالب به صورت پيغمبر افتاد لب‌هاي كوچكش در سنين تازه متولد شده باز شد بسم اللّه الرحمن الرحيم، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ اين كلمه‌ي قَدْ أَفْلَحَ، قد به معناي قطعاً، تحقيقاً، مسلّم، مؤمنون رستگار شدند، أفلح فعل ماضي است، يعني مؤمنين رستگار شدند. در سوره‌ي شمس مي‌‌خوانيم قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا (شمس / 9) بعد از يازده قسم. همين قَدْ أَفْلَحَ، است. كسي كه تزكيه نفس كند. آقايان به بد راهي شما را وادار نكرده‌اند، راه تزكيه نفس را به خود خدا قسم اگر شما ترك كنيد يا اهميّت ندهيد يوم الحسرة روز حسرت كه روز قيامت است يك حسرتي خواهيد خورد كه نتوانيد جبران كنيد. قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ اين قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ شرح همان قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا، است. كسي كه تزكيه نفس كند اوّل چيزي كه دارد ايمان است. چرا تزكيه نفس كردي؟ چرا صفات رذيله را از خودت دور كردي؟ چرا تو مثل سايرين مشغول گناه و هرزه‌گويي و لغو و بيهودگي نشدي؟ به خاطر اين‌كه ايمان داشته باشي، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ من يكي دو سال قبل به اين فكر افتادم كه شايد دوستان پيشرفتشان ضعيف است اعتقاداتشان ضعيف است، ايمانشان قوي نيست لذا دوره‌ي اصول اعتقادات را گفتم. عزيزانم، برادرانم، مرادهاي من، نمي‌گويم واقعاً ارادت دارم به شما، كوشش كنيد اعتقاداتتان را تصحيح كنيد، گوش به حرف اين و آن ندهيد. در مسأله‌ي اعتقادات خيلي انحرافات وجود دارد، من يك كلمه از انحرافاتي كه امروز در بين مردم هست حتّي مردم شيعه چيزي عرض نكردم شما هم چيزي نگوييد. يك وقت توي خانه من همين چند روز قبل بود به يكي از دوستان توصيه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كردم توي خانه در مقابل زن و بچه‌تان بحث اعتقادات نكنيد چون طبعاً يك نفر مخالف مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود يك نفر موافق و آن مستمع به شبه ميافتد خودتان را محكم كنيد، شما اگر يك قلابي انداختيد، كوهنورد بوديد سر كوه و محكم شد خوب با اعتماد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رويد بالا امّا اگر يك نفر آمد گفت آقا آن‌جا محكم نيست، آن خاكش سست است. يكي ديگر يك چيز ديگري گفت شما پيشرفت نمي‌كنيد، با فرزندتان، با برادرانتان، با زن و بچّه‌تان راجع به اعتقادات هيچ وقت بحث نكنيد، ايمان داشته باشيد، ايمانتان را محكم كنيد ايمان يعني اطمينان كامل كه اين قلاب محكم است مي‌‌گيريد از كوه مي‌‌رويد بالا. ان‌شاءاللّه ايمان‌تان را تا مي‌‌توانيد به هر چه كه معتقديد چون اعتقاد قبل از ايمان است، ايمان بعد از اعتقاد است و ان‌شاءاللّه شايد چند هفته‌اي درباره‌ي رشد ايمان برايتان صحبت كنم بعد از بحثي كه درباره‌ي شرح صدر داريم. مؤمنون رستگارند، خوب مؤمنين كي‌ها هستند؟ ما همه‌مان مؤمنيم، ايمانمان همه به خدا و پيغمبر و ائمه‌اطهار هست امّا چقدر ايمان داريم؟ آن‌قدر ايمان به خدا داريم كه گاهي آن هم با دلواپسي حاجتي داشته باشيم از خدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهيم كه خدايا اين حاجت ما را بده، همانجا كه داريم دعا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيم داريم به خدا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييم خدايا اين حاجت من را بده، اگر يك نفر كافر مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويم كافر به خاطر اين‌كه نگوييم از جانب خدا آمده ‌- آمد گفت اينقدر پول به تو مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهم از اين‌جا بلند شو، پا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شويم. به اطبّاء و سايرين بيشتر ايمان داريم، ايماني كه ما به خدا داريم اگر به يك معتادِ پستِ هروئيني نستجيربالله داشته باشيم او بدش مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌آيد، وقتي كه او را وكيل خودمان قرار بدهيم و باز هم دلواپس باشد كه حالا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند اين كار را يا نمي‌كند، مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود اين كار يا نمي‌شود، او بدش مي‌‌‌آيد، ايمانمان را قوي كنيم. ان‌شاءاللّه برايتان بحثي در اين موضوع بخصوص براي آن عدّه‌اي كه ان‌شاءاللّه در جلسات آينده بتوانند آن چه كه ما مي‌‌پرسيم از آن‌ها و آن‌چه را كه خودشان اظهار مي‌‌كنند همان باشند ان‌شاءاللّه درباره‌ي ايمانشان هم صحبت مي‌‌كنيم. مؤمنين چه كساني هستند؟ قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زكّاها بعد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايد اَلَّذِينَهُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَدر نماز، نماز يك چيزي نيست كه ما فكر كرديم، نماز ارتباط انسان است با خدا، اوّل خدا با انسان صحبت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كند بعد هم ما جواب خدا را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهيم، حالا اگر يك وقتي درباره‌ي اين خصوصيت از نماز وقت شد برايتان صحبت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم كه چطور خدا اوّل با ما حرف مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زند و ما چطور دقيقاً جواب همان مطالبي كه خداوند به ما گفته مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهيم. خدا چند كلمه با ما صحبت كرده و ما بيشتر با خدا حرف مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زنيم، خداي تعالي به حضرت موسي يك كلمه گفت مَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَي (طه / 17) حضرت موسي كلّي حرف زد اين علامت اين است كه ما محبت‌مان خدايا به تو زياد است و تو هم با يك كلمه حرف اظهار محبت كرده‌اي به ما و آن محبّت خيلي بيشتر است با آن عظمتي كه خداي‌تعالي دارد، يك كلمه هم حرف بزند خيلي زياد است. اَلَّذِينَهُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ خشوع يعني گردن كج كردن نيست، خضوع و خشوع گريه كردن توي نماز هم نيست. خضوع و خشوع متوجّه بودن اين‌كه با كي داري صحبت مي‌‌‌‌‌كني و چه كسي با تو حرف زده اين است. وَ الَّذِينَهُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ اي خدا مي‌‌شود يك روزي من و دوستانم اين يك كلمه را عمل كنيم. بيهوده نباشيم. مجالس عزاداري‌مان بيهوده نباشد، اطعام‌مان بيهوده نباشد، انفاق‌مان بيهوده نباشد، نماز خواندن‌هايمان بيهوده نباشد، عبادت‌هايمان بيهوده نباشد و خلاصه يك لحظه بيهوده يا يك كلمه بيهوده حرف نزنيم. بيهوده يعني چه؟ بيهوده يعني بي‌فايده، بي‌فايده يعني نه بدرد دنيايم خورد اين كلمه‌اي كه گفتم نه به درد آخرت، اين سخني كه گفته‌ام حالا كسي را هم اذيت نكرده امّا هيچ فايده‌اي هم ندارد. اين نمازي كه خواندم قبل از نماز همين بودم كه الان بعد از نماز هستم، و بعد از نماز همانم كه قبل از نماز بوده‌ام. ماه رمضان بر من گذشته همان آدم قبل از ماه رمضان هستم، بلكه يك مقداري هم خودم را كشيده‌ام وزنم كم شده، شايد از اين جهت گاهي چاق‌ها خوشحال بشوند، لاغرها محزون بشوند. همين، بيهوده يعني توي مجالس عزاداري كه مي‌‌‌رويد يك مدّاحي برايتان روضه مي‌‌‌خواند رويش فكر نكنيد كه هدف حسين بن علي از اين همه مصيبت كه اين آقا حالا يا راست يا دروغ نقل مي‌‌‌كند چه بوده، اصلاً چرا كشته شد حسين بن علي؟ بيهوده نه توي مجلس بنشيند نه توي زندگي‌تان بيهودگي باشد و نه در سخن‌تان بيهودگي باشد نه در استماع‌تان. رفتيد پيش يك طبيبي، يك دردي داريد طبيب عوضي بود يك مطالب ديگري كه مربوط به شما نيست براي شما گفت آمديد بيرون، از شما مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پرسند آقا چي شد؟ مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گوييد بدرد نمي‌خورد، بيهوده بود، مجالسي كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رويد آقايان شما مردم صد سال قبل و دويست سال قبل نيستيد متفكّريد، اهل فكر و علم و دانش و سواديد، مجالسي كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌رويد بيهوده نباشد. اطعامي كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد بيهوده نباشد. در همين ماه محرّم و صفر كه امروز روز آخر ماه صفر است، دو ماه عزاداري شده، در همين ماه محرّم و صفر آن‌قدر عزاداري‌هاي بيهوده انجام شد كه نه مستمعين فايده‌اي بردند نه گوينده‌گان، بود شايد من با يك چشم ديگري نگاه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم شما با چشم حسن ظن نگاه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنيد. ولي بود، كوشش كنيد همين لحظه‌اي كه الان اين‌جا نشسته‌ايد با خودتان تعهد كنيد كه بيهوده كار نكنيد. ببينيد در اين جا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرمايد كساني كه عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ معرض، پشت كننده، اعراض كننده، روي‌گردانده، اگر شما به دشمن‌تان برخورد كنيد رويتان را از او مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌گردانيد، از او فرار مي‌‌‌‌‌‌‌كنيد، از بيهودگي فرار كنيد اوّل عاقل آن كسي است روايت دارد اول كاري كه مي‌‌كند شخص عاقل چه بخواهد حرف بزند، چه بخواهد كاري بكند، چه بخواهد يك عمل جزئي انجام بدهد، چه عمل بزرگي انجام بدهد اوّل فكر مي‌‌كند فايده‌اش را در نظر مي‌‌گيرد و بعد عمل مي‌‌كند و در مقابل احمق آن كسي است تعبير حديث است من نمي‌خواهم توهين كنم احمق آن كسي است كه اول كار را بكند بعد فكر بكند، بعد بنشيند فكر بكند كه چرا من اين كار را كردم؟ براي چي اين كار را كردم و بدتر از احمق آن كسي است كه كار را هم بكند، بيهوده هم باشد بعد هم فكر نكند كه چرا من اين كار را كردم و بعد هم باز بكند، هر سال بكند. من قبل از اين ايّام نوروز و تحويل سال براي شما اين حرفها را گفتم الان با جناب آقاي رفيعي صحبت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كرديم شما برويد صحبت كنيد، ايشان فرمودند ديشب من صحبت كردم، ديروز هم من صحبت كردم گفتم شما صد دفعه هم كه صحبت كنيد باز هم لازم است چون اين آقاياني كه من مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شناسم صد دفعه هم بايد به آن‌ها گفت تازه حواسشان ممكن است جمع بشود، من چقدر به چه عنوان از سفر كربلا كه آمدم به شما دوستان گفتم دستور است، هديه‌اي كه من از آن‌جا آوردم، سوغاتي كه آوردم و دوستان هم در همه جا نوشتند حتّي روي قلم و خودكار هم ديدم نوشتند اين هديه اين بود كه جدي باشيد، جدي يعني چه؟ يعني الَّذِينَهُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ از لغو اعراض كنيد، بيهودگي نداشته باشيد، گاهي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينم بعضي از دوستان حتّي اين اندازه فكر نمي‌كنند كه با اين زحمت من خوب كم سعادتم والاّ خاك پاي شماها هستم كه مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم خدمتتان برسم با زحمت حالا فرصتها به من اجازه نمي‌دهد، مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم بيهودگي نباشد با زحمت وقت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌گيرند مي‌‌‌‌‌‌‌آيند پيش من، اگر من چند تايش را براي شما در همين هفته نقل كنم تعجّب مي‌‌‌‌‌‌كنيد، شايد بعضي‌هايتان تعجّب كنند آن‌هايي كه با زحمت وقت گرفتند و حالا تنها من را ديدند تعجّب نمي‌كنند چون والاّ اين كارها را نمي‌كردند. دختر خاله‌ي من با پسر عموي من دعوايشان شده هيچكدام هم حرف را گوش نمي‌دهند، نصحيت را گوش نمي‌دهند خوب به من چه؟ گاهي يك زن و شوهر دعوايشان مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويم برو به شوهرت بگو بيايد من نصيحتش كنم خوب فايده‌اي داشته باشد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گويد او با شما بد است. خوب چكار كنم حالا؟ شما بياييد ببينيد چقدر من از اين قبيل مراجعات دارم، بيهودگي، ما را به بيهودگي مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كشند، ما ولو اين‌كه بهرحال انسان بايد هر كي را مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بيند، هر مومني را كه وقت مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دهد قصد قربت كند شايد براي من بيهوده نباشد امّا طبع كار بيهوده است. فقط درددل، سبك مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شوند خوب من چي مي‌‌‌‌‌‌‌‌شوم؟ من سنگين مي‌شوم در مقابل شما سبك مي‌‌شويد من سنگين، به جهت اين‌كه غصه تو را مي‌‌خورم كه تو چرا براي او غصه مي‌‌‌خوري كه او چرا اينطوري است. از بيهودگي خودتان را نجات بدهيد باز هم تكرار مي‌‌كنم، اگر مي‌‌خواهيد اين مسأله توي اعماق وجودتان فرو برود، ثوابش از سبحان اللّه گفتن بيشتر است، روزي صد مرتبه به قصد ورود نگوييم، اين را من الان دارد توي ذهنم مي‌‌آيد روزي صد مرتبه بگوييد بيهوده نبايد باشم، بيهوده نبايد باشم، بيهوده نبايد باشم، وَ الَّذِينَهُمْ لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ كساني هستند اين اهل تزكيه نفس كه ان‌شاءاللّه ما تا هفدهم ربيع عدّه‌ي زيادشان را زيارت مي‌‌كنيم كه لِلزَّكَاةِ فَاعِلُونَ زكات را مي‌‌دهند، زكات يك زكات واجب داريم يك زكات مستحب، مالش را اگر انسان پاك كرد به هر نوع انفاق كرد اين يك معني زكات است، زكات اصطلاحي هم همان زكات غلات اربعه و به اصطلاح انعام ثلاثه و نقدين است كه اين‌ها توي رساله‌ها شرحش گفته شده، هم آن و هم اين. چون نمي‌شود انسان همه‌اش با خدا در ارتباط باشد و به مردم توجّهي نكند. وَ الَّذِينَهُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ  / إِلَّا عَلَي أَزْوَاجِهِمْأَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُمْفَإِنَّهُمْ غَيْرُ مَلُومِينَ  / فَمَنِ ابْتَغَي وَرَاءَ ذَلِكَفَأُولَئِكَ هُمُ العَادُونَ (مؤمنون / 5 7) اميدواريم روز شهادت حضرت رضا عليه الصلاة والسلام گريه‌مان بيهوده نباشد، عزاداري‌مان بيهوده نباشد، نشستن‌مان در اين مجلس بيهوده نباشد، براي آن‌هايي كه نمي‌دانند چكار بكنند اين را عرض كنم در مجالس عزاداري و گفتن فضائل خاندان عصمت و طهارت بنشينيد همان سكوتتان خداي تعالي به شما اجر مي‌‌دهد، فرق دارد نشستن توي اين مجالس با مجالسي كه لهو و لعب و غيبت و گناهان مختلف انجام مي‌‌شود. چون مشهد ديگر بايد بگويم الان اذان ظهر است و آن‌ها هم طبعاً مجلس را دارند براي رعايت آن‌ها، دوستان همشهري‌مان كه خوشا بحالشان كه در كنار قبر علي بن موسي الرضا هستند خدايا تو شاهدي كه ما آني دوست نداريم از كنار قبر آن حضرت دور باشيم، روز قيامت كه مي‌‌شود صدا مي‌‌زنند أين الرضويون امام رضايي‌ها كجايند؟ از امام پرسيده شد كه اين‌ها چه افرادي هستند؟ آن‌هايي كه مجاور قبر علي بن موسي الرضا هستند، خدايا تو شاهدي من از خودم عرض مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌كنم كه اگر وظيفه‌ي شرعي نبود من يك لحظه دوست نداشتم از مشهد بيرون بيايم. هر روز صبح وقتي چشم انسان به گنبد مطهر علي بن موسي الرضا مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌افتد السلام عليك يا مولاي، السلام عليك و رحمة اللّه و بركاته. و قبر بطوس يالها بمصيبة دعبل گفت أفاطم قومي يا ابنة الخير و اندوبي، اي فاطمه بيا توي دنيا، اين قومي به معني اين است كه از آن بهشت برزخي يا از عرش اعلاي الهي بيا توي اين دنيا، اشكت جاري شود، نجوم سماوات بأرض فلاة، اين ستاره‌هاي آسمان كه امان لاهل الدنيا در حديث است اين‌ها روي زمين پراكنده شدند، الدهر شددنادر هر كوهي و برزني، در هر كوهي، در هر بياباني مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بينيم يك امامزاده آن‌جا غربيانه كشته شده و از دنيا رفته و بالاخص ائمه‌اطهار عليهم الصلاة والسلام، شما حساب كنيد حضرت رضا عليه الصلاة والسلام از مدينه تا طوس اين راه دراز را به خاصّه‌ي دل يك هواپرست و اجبار يك هواپرست حضرت را از آن‌جا حركت داده آورده در طوس و آن‌جا شهيدش كرده و فرمود به دعبل كه دعبل اين فرد شعر را هم از من در اشعارت بگذار، وقتي رسيد به اين جمله و قبر ببغداد و لنفس زكية يك قبري هست در بغداد، مال آن امام پاكي است كه من مي‌‌شناسم، حضرت فرمود  اين شعر را اين‌جا بگذار، او گفت آقا در صدر اشعارم مي‌‌گذارم، قربانتان بروم. فرمود نه جايش همين جاست و قبر بطوس يك قبري در طوس هست، لنفس و قبر بطوس يا لها من مصيبة چقدر مصيبت بر اين قبر وارد شد. آن موقع مردم نمي‌فهمند كه اين شعر معنايش چيه؟ بعدها متوجه شدند كه به قبر مطهر حضرت رضا چقدر مصيبت وارد شده، مكرر در حرم مطهر علي بن موسي الرضا شيعيانش كشته شدند و به شهادت رسيدند. خدايا همه‌ي ما را از زائرين و مجاورين و رضويون در روز قيامت قرارمان بده.

نسئلك اللهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه، يا اللّه يا اللّه يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه يا غياث المستغيثين، يا اله العالمين، يا ربّاه، يا سيّداه، عجل لوليك الفرج، عجل لمولانا الفرج، عجل لسيدنا الفرج، خدايا به آبروي حضرت علي بن موسي الرضا كه احترام خاصي براي وجود مقدس امام زمان قائل بود به آبروي آن حضرت فرج آن حضرت را برسان، همه‌ي ما را از ياران خوب آن حضرت قرار بده، قلب مقدسش را از ما راضي بفرما، خدايا ما را جزء رستگاراني كه در اين سوره مدحشان كرده‌اي ما را قرار بده. توفيق تزكيه نفس به ما مرحمت بفرما، مرض‌هاي روحي‌مان شفا مرحمت بفرما، مريض منظور الساعه لباس عافيت بپوشان، امواتمان غريق رحمت بفرما، خدايا اين دو ماه عزاداري را اگر عزاداري كرديم يا نكرديم ما را جزء عزاداران خوب خاندان عصمت طهارت قرارمان بده، پروردگارا عزاداريها‌مان قبول بفرما، خدايا آن‌هايي كه به اين دين، به اين مملكت، به شيعيان علي بن ابي‌طالب خدمت مي‌‌كنند به آبروي ولي‌عصر قسمت مي‌‌دهيم موفق و مؤيد و منصورشان بدار، دشمنان اين مملكت ذليل بفرما، دشمنان شيعه را ذليل بفرما، دشمنان اسلام را ذليل بفرما، خدايا به آبروي آقايمان حجة ابن الحسن قسمت مي‌‌دهيم توفيق عبادت و بندگي و ترك معصيت به همه‌مان مرحمت بفرما، عاقبت‌مان ختم بخير بفرما، و عجل في فرج مولانا. 

جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید

 
 
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *