۲۳ رجب ۱۴۲۳ قمری

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

 

الحمدلله و الصلاۀ و السلام علی رسول الله و علی آله آل الله لا سیّما علی بقیّۀ الله روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداه و اللعنۀ الدّائمۀ علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

 قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِينَ‌ (75) قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ‌ (76) قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّکَ رَجِيمٌ‌ (77) وَ إِنَّ عَلَيْکَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ‌ (78)  (سوره ص)

      قضیه شیطان بخصوص در بخش سجده نکردنش به حضرت آدم چند بار در قرآن مجید تکرار شده، نه آنکه تکرارش بی فایده یا تکرارش همان کلام قبلی را تکرار کرده باشد. در آیات مختلف به جنبه های مختلفِ قضیّه، ذات مقدس پروردگار اشاره کرده و در اینجا که بیان می فرماید، خدای تعالی به ابلیس میگوید چه چیز تو را منعت کرد اینکه سجده کنی به چیزی که من با دو دستم خلقش کردم؟ استکبرت ام کنت من العالین(ص/75) این کاری که تو انجام دادی یا از روی تکبر بوده یا اینکه تو خودت را جزء برترین ها تصور نموده ای. اگر خوب دقت در این آیه شریفه بشود یک مطلبی که ما همیشه تذکر داده ایم کاملا از آن روشن میشود و آن این است که اعمال انسان در اثر یک صفات باطنی بروز و ظهور می کند. گاهی انسان و حتی اجنّه و شیطان یک صفات باطنی دارند که تزکیه نکرده اند و آن صفت آنها را به اعمالی وادار می کند. در آن روزی که خدای تعالی حضرت آدم را خلق فرمود و به حضرت آدم همه چیز را تعلیم نمود، به ملائکه امر کرد که حضرت آدم را سجده کنند. همه سجده کردند مگر ابلیس. ابلیس از اجنه بود ولی در میان بندگان خدا که همه از ملائکه بودند وارد شده بود و دراثر عبادت، خودش را با آنها هماهنگ و بلکه خودش را جزء آنها قرار داده بود، امر الهی به سجده حضرت آدم که نازل شد، طبعا شامل همه ملائکه و هر کس با ملائکه هست میشود – از باب تغلیب- و شیطان که آن موقع اسمش عزازیل بود و در میان ملائکه قرار گرفته بود، مشغول عبادت بود، وقتی امر به سجده از طرف پروردگار آمد طبعاً شامل او هم میشود و لذا همه سجده کردند الّا ابلیس، ابلیس سجده نکرد، خدای تعالی علت سجده نکردن ابلیس به حضرت آدم در میان ملائکه را در اینجا مورد سؤال قرار میدهد، خوب دقت کنید آیه شریفه را، یا ابلیس ما منعک(ص/75) چه چیز منعت کرد؟ معلوم است یک چیزی در باطنش بوده که او ابلیس را منع کرده که ان تسجد لما خلقت بیدی(ص/75) چه چیز تو را منعت کرد که سجده کنی بر آنچه من با قدرت خودم خلقش کرده ام؟ ببینید در اینجا اشاره است به اینکه، اگر انسان کار بد یا خوبی را کرد به خاطر یک مسائل باطنی اوست، یک چیزی او را منع میکند، یک چیزی او را امر می کند، چه به خوبی و چه به بدی، گاهی میشود انسان دروغ می گوید، چه چیز تو را وادار به دروغ کرد؟ انسان اخلاق نشان می دهد، چه چیز تو را وادار به حسن خلق کرد؟ انسان گاهی خیانت می کند، چه چیز تو را وادار به خیانت کرد؟ و بالاخره چه چیز تو را وادار به گناه کرد؟ چه چیز تو را وادار به اطاعت و عبادت و نماز شب کرد؟ منظورم از این مطالب این است که باطن انسان، صفات درونی انسان، صفات روحی انسان، انسان را به اعمال نیک و بد وادار می کند.

      به همین جهت است که آنقدر اصرار شده تا میتوانید تزکیه نفس کنید، یک مثالی که مکرر زده ام باز هم بهترین مَثَلهاست، این است که اگر شما وارد بیمارستانی بشوید، بیماری ناله می کند، بخاطر نظم بیمارستان طبیب می آید می گوید آهسته، ناله نکن، امّا طبیبی که معالج است به او می گوید چرا ناله می کنی؟ چرا اینگونه صدایت را بلند کرده ای؟ کجایت درد می کند که ناله می کنی؟ مریض هم می گوید این محل از بدنم درد می کند، مرا وادار به ناله کردن نموده است. در مسائل روحی هم همینطور است. اگر می خواهید اساسی کار کنید. به یک جوان معصیتکار، یا غیر از جوانها بعضی ها در سن پیری هم مریضند، معصیت می کند، نباید به او بگوئید معصیت نکن، البته به همان مقداری که طبیب وقتی وارد اتاق مریض می شود به او می گوید ناله نکن، به همان مقدار باید یک طبیب به مریض، آن کسی که صفات رذیله دارد و معمولا بخاطر این صفات رذیله معصیت می کند، باید طبیب روحی از او سؤال کند چه چیز سبب شده که تو گناه می کنی؟ چرا گناه می کنی؟ وقتی که این مطلب را پرسید، همانطوری که ذات مقدس پروردگار میفرماید یا ابلیس ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی(ص/75) چه چیز سبب شد که تو سجده نکردی؟ این همه مردم دارند نماز می خوانند، ملائکه همه به سجده افتاده اند کلّهم اجمعون(ص/73) تو چه علت داشت؟ چه کسالتی داشتی؟ چه مرضی داشتی که سجده نکردی؟ نمیدانم به این نکته خوب متوجه هستید؟ آنهائی که می گویند تزکیه نفس ترک محرمات و انجام واجبات است، همین جا اشتباهشان معلوم میشود، ترک محرمات یعنی مثل کسی است که به مریض می گوید ناله نکن، این ناله نکن علاج او را نمی کند، باید او را معاینه کرد، باید بهش رسید، بررسی کرد، اکثر جوانهای ما بخصوص در زمان ما اینها یک گناهانی دارند که اگر گناهشان شناخته نشود، بلکه آن مرض روحی شان شناخته نشود قابل معالجه نیستند، باید حتماً مرض را روحانیون تشخیص بدهند، آن کسانی که می خواهند مردم را معالجه کنند باید اوّل سؤال کنند آقا تو چرا اینقدر گناه می کنی؟

      در مشهد همین جایی که امروز شهر مقدس مشهد است، یک طرفِ این بخش از زمین نوغان بود، یک طرف سناباد، در وسط این دو قریة بزرگ، باغی حمیدبن قحطبه داشت که هارون الرشید را در همان باغ و همان کاخ دفن  کرده اند و علی بن موسی الرّضا علیه الصّلاۀ و السّلام را هم همانجا دفن کرده اند، حمیدبن قحطبه در روز ماه رمضان این شخص می گوید من وارد بر او شدم، دیدم دارد روزه اش را میخورد، گفتم امیر که مسافر نیست لابد کسالتی دارند که روزه برایشان جایز نیست، گفت نه کسالت هم ندارم، من یک عملی در زمان هارون الرشید کرده ام که مطمئن و یقین دارم خدای تعالی مرا نخواهد آمرزید و لذا روزه ام را میخورم، هر معصیتی را میکنم، آن عمل چه بوده؟ در همان محلی که فعلاً فردوسی دفن است، در طرف دست چپ یک گنبدی شما آنجا می بینید که آنجا زندان هارون بوده، حمیدبن قحطبه می گوید یک شب هارون الرشید فرستاد دنبال من که أجِبِ الامیر، امیر را اجابت کن، من هم فورا لباس پوشیدم، بسیار ترسیده بودم، نزد هارون الرشید رفتم، دین هارون خیلی غضبناک است، از من پرسید تا کجا حاضری در راه ما خدمت کنی؟ گفتم جان و مالم را در راه شما میدهم، گفت برو، ناراحت شد، من آمدم منزل، فاصله ای نشد باز دو مرتبه فرستاد دنبال من، تا کجا حاضری در راه ما کمک بکنی؟ گفتم جانم، مالم، ناموسم و تمام اموالم را میدهم، باز قبول نکرد من را برگرداند، دفعه سوّم فرستاد در یک شب دنبال من، من حاضر شدم، فهمیدم هارون الرشید بیشتر از اینها میخواهد من سرمایه بگذارم، به من گفت تا کجا حاضری در راه ما خدمت کنی؟ گفتم جانم، مالم، ناموسم، اموالم و دینم را حاضرم در راه تو بدهم، دیدم شکفته شد. وقتی گفتم دینم را می دهم خیلی باز شد، گفت پس هر چه این غلام می گوید امشب تو باید دستورات او را مثل دستورات من عمل کنی، من عقب غلام راه افتادم، یک استاندارِ بخشی از مملکت اسلامی عقب یک غلام سیاه راه افتاده و فرمان او فرمان هارون، با توجه به اینکه دینش را در راه هارون الرشید داده، می گوید من وارد این زندان شدم، درب یک اتاق را باز کرد، یک عده سادات در سنین قبل از تکلیف، اینها به غل و زنجیر بسته شده، به من گفت هارون الرشید دستور داده که همه اینها را باید سر بِبُری و در میان این چاه بیندازی، من گفتم چشم، همه را کشتم در میان چاه انداختم. درب اتاق دوّم را باز کرد، یک عده جوان مشغول تهجّد و نماز شب هستند، اینها را هم باید بکشی و در همان چاه بریزی، آنها را هم کشتم و در میان چاه ریختم. درب اتاق سوّم را باز کرد، پیرمردهایی محاسن سفید همه از فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها نوزده نفر آنها را کشتم و در چاه ریختم نفر آخر پیرمردی بود، آثار سجده در صورتش بود، به من گفت: روز قیامت جواب فاطمه زهرا سلام الله علیها را چه خواهی داد؟ شصت نفر از فرزندانش را کشته ای در چاه ریخته ای! من دستم لرزید تکانی خوردم دیدم غلام به من نهیب زد تو مگر نگفتی دینم را در راه تو داده ام؟ او را هم کشتم و در میان چاه ریختم.

      این عمل از کجا سرچشمه میگیرد؟ این کار حمیدبن قحطبه از کجا سرچشمه میگیرد؟ از بی ایمانی، از اینکه دینش را داده که حضرت رضا علیه الصّلاۀ و السّلام فرمود: آن یأسش از رحمت خدا که می گوید دیگر خدا مرا نخواهد آمرزید، گناهش بیشتر از شصت نفر از فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها را در یک شب کشتن است، آنچه که برای خدا ارزش دارد ایمان انسان است، استقامت انسان است، بازگشت اوست بسوی خدا و در نتیجه صراط مستقیم دین است. افرادی که در صراط مستقیم نیستند، افرادی که استقامت در دینشان ندارند، افرادی که با صورت تُرُش کردن هارون دینشان را میدهند اینها همینگونه گرفتارند که می بینید. در تاریخ زیاد اینجور افراد داریم که بسیار متدین به صورت ظاهر مقدّس، امّا وقتی که پای امتحان پیش می آید بوسیله نداشتن استقامت، بوسیله داشتن امراض روحی، آنچنان خودشان را از دست می دهند، منتهی یکی حمیدبن قحطبه است آن کار بسیار بسیار زشت را انجام میدهد، یکی هم یک انسانی است برای مختصر جنایت، برای مختصر نفعی که ممکن است برایش پیش بیاید، دینش را از دست میدهد. آنچه که از این آیه من می خواهم امشب برای شما درسی باشد، مطلبی باشد و به آن توجه کنید این است که از شما سؤال میشود چرا بد اخلاقی کردی؟ چه چیز باعث شده که تو به زیر دستت بد اخلاقی بکنی؟ چه چیز باعث شد که دروغ بگویی؟ چه چیز باعث شد که غیبت بکنی؟ چه چیز باعث شد که گناهان مختلف بکنی؟ باید این سؤال را هر سالک الی الله اگر یک وقتی اشتباهی کرد از خودش بپرسد، به خودش خطاب بکند چرا من اینطوری شدم؟ چرا من این گناه را کردم؟ چرا من حتّی این غفلت را از یاد خدا پیدا کردم؟ ما منعک ان تسجد اذ امَرتُک(الاعراف/12)، ما منعک ان تسجد لما خلقت بیدی(ص/75) نمی فرماید تو گناه کردی، گناهکار نباید باشی، گناهکار انسان نباید باشد امّا برود ریشه اینکه گناهکار شده را پیدا بکند در وجود خودش تجسس کند که چرا من فلان گناه را انجام دادم؟ این را تجسس بکند، می بینید خدای تعالی برای شیطان دارد روشن میکند استکبرت اینی که انسان پروردگار را اطاعت نکند، اینی که انسان کاری را بهش گفته اند و بسیار خوبه و همه انجام می دهند او نمی کند یا در اثر تکبره و یا در اثر این است که خودش را از برترها میداند. فلانی من را دعوت کرده فلان فرد بی شخصیت هم دعوت کرده، حساب تقوی او را نمی کند.

      عثمان خدمت پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم نشسته بود، هنوز مسلمان نشده بود، شخص پولداری است با لباس فاخر آمده سخنان رسول اکرم صل الله علیه و آله وسلم را میشنود، عبدالله بن ام مکتوم وارد شد، مؤذن پیغمبر صل الله علیه و آله وسلّم است اما چشمش نابیناست، آمد مستقیم کنار عثمان نشست، عثمان خودش را جمع کرد، رویش را برگرداند، مثل اینکه ناراحت شد از اینکه او پهلوی این نشسته، هم من بنشینم هم او! آیه شریفه نازل شد عَبَسَ وَ تَوَلَّى‌ (1) أَنْ جَاءَهُ الْأَعْمَى‌ (2) (سوره عبس)  یک کور وارد شده صورت در هم کشید و صورتش را گرداند و ما یُدریکَ لعلّه یزّکّی(عبس/3) تو چه میفهمی؟ این لباس ظاهر، این ثروت ظاهری که ارزشی ندارد، اگر راست می گوئی همیشه برای خودت نگه بدار، تو چه می فهمی؟ لعلّه یتزکّی شاید او تزکیه کرده باشد، یعنی اگر تزکیه نفس کرده باشد بر تمام ثروتمندان دنیا، بر تمام شخصیت های ظاهری دنیا ارزش دارد. لعلّه یزکّی در اینجا می بینید خدای تعالی میفرماید که أم کنت من العالین(ص/75) او هم اظهار علوّش را با یک کلام بسیار پَستی به پروردگار عرض کرد أنا خیر منه(ص/76) من بر او و از او برترم، من بهتر از او هستم، چرا تو بهتری؟ بخاطر تقوایت؟ بخاطر علمت؟ علمی که حضرت آدم داشت که خدا بهش تعلیم داده بود و علّم آدم الاسماء کلّها(بقره/31) ملائکه را در مقابل خودش خاضع کرد تو که هستی؟ ما انشاءالله اینطور نباشیم. أنا خیر منه اگر در تقوا و علم بالاتری بگو ولی اگر در لباس، اگر در ثروت، اگر در قدرت ظاهری، اگر در سِمَتی که داری خیرٌ منه، در اسلام اینطور نیست که رئیس یک اداره ای وقتی وارد اداره می شود بر همه اظهار تفوّق کند و در مقابل او همه باید خاضع باشند، در اسلام این حرفها نیست. از نظر ظاهر هیچ ارزشی انسان ندارد هر چه داشته باشد. سِمَتش بالا باشد، ثروتش بالا باشد، وجهه ظاهری اش خوب باشد، لباسش ارزش داشته باشد ارزشی ندارد. آنقدر این کلام شیطان بد بود و بی ارزش که خدا اصلا جوابش را نداد، عرض میکند أنا خیر منه خلقتنی من نار(ص/76) یعنی این بدن من را تو از آتش خلق کردی و خلقته من طین(ص/76) او را از گِل خلق کرده ای. ببینید رفته روی بدن، روی روحیّات و صفات روحی و علم و دانش و عصمت نرفته، مبادا یک وقتی حتی در میان اجتماعات تان این حالت را داشته باشید که برای یک آدم بی تقوای بی سواد بخاطر اینکه چند روزی بهش سِمَتی داده اند تعظیم کنید، مگر خدای نکرده بترسید. مبادا اینطور باشید که اگر یک کسی لباسش خوب بود برایش احترام قائل باشید، خدای تعالی در قرآن میفرماید: انّ اکرمکم عندالله اتقیکم(الحجرات/13) آن کسی در نزد خدا گرامی تر است که تقوایش بیشتر باشد. یرفع الله الذین امنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات(المجادله/11) آن کس که علم الهی اش بیشتر است، آن کس که سواد الهی، اعتقادی، دینی اش بیشتر است، او ارزش دارد هل یستوی الاعمی و البصیر(الانعام/50- الرعد/16) آیا کور و بینا مساوی هستند؟ هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون(الزمر/9) و علم هم در نزد خاندان عصمت و طهارت علیهم الصّلاۀ و السّلام منحصراً علم دین است و آنچه که انسان را در دنیا اگر عمل کرد در آخرت از همه بلیّات نجات میدهد.

      أنا خیر منه من برتر از او هستم، خلقتنی من نارٍ و خلقته من طین(ص/76) خدا نگفت، چون همه لیاقت(قطع صدا) و روح او یک فرمانبردار، روح او عالم به اسماء، روح تو جاهل به همه چیز، خدا می بیند این موجود به درد نمی خورد، بهتر از همه این است که او را پرتش کنند، دورش کنند، لذا می بینید می فرماید قال فاخرج منها فانّک رجیم و انّ علیک لعنتی الی یوم الدین(ص/77و78) تو رانده شده ای، تو گمشو(به تعبیر ما) لعنت من بر تو، دوری از رحمت من بر تو تا روز جزا.

      ببینید انسان هم همینطور است، با یک تکبر، با یک ظاهر بینی، با یک کار خطا، اگر براساس ضعفی که در درونش هست باشد رانده میشود، کوشش بکنید ظرفیت تان را در مقابل حقایق و معارف دین و حقیقت هر چیزی زیاد کنید، این ظرفیت خیلی مهم است، شیطان اصلاً ظرفیت حرف شنیدن نداشت. خدای تعالی در همانجا بیشتر حرف او را شنیده تا او سخن خدا را، از خدا خواست که من را تا روز قیامت بهم مهلت بده، من کلّی عبادت تو را کرده ام، کلّی سجده کرده ام، خدای مهربان، خدای عزیز، خدائی که حتی حاضر نیست کوچکترین کاری را بی اجر و مزد بگذارد بهش فرمود بهت مهلت میدهم اما نه تا قیامت إلی یوم الوقت المعلوم(ص/81 – الحجر/38) روز وقت معلوم یعنی تو بعد از ظهور دیگر فعال نخواهی بود، امام عصر ارواحنافداه فعالیت تو را قطع میکند، تو نمیتوانی تا روز قیامت فعال باشی إلی یوم الوقت المعلوم(ص/81 – الحجر/38) چرا کلمه وقت معلوم را در اینجا خدای تعالی ذکر کرده؟ چون معلومه، مسلّمه که خدا این کره زمین و این افراد بشر را برای فساد و خونریزی و بداخلاقی و حیوانیّت خلق نکرده، همه ملائکه می دانند یک روزی باید حضرت ولیعصر ارواحنا فداه بیاید و دنیا را پر از عدل و داد کند، امروز همه ادیان جهان معتقد به این قسمت هستند حتی آنهایی که خداپرست نیستند یعنی هندوها و آنهایی که بت پرستند، همه اینها معتقدند که یک نفر می آید دنیا را پر از عدل و داد می کند، حکومت واحد جهانی بوجود می آورد و این از نظر همه معلوم است و همانجا وقتی که به شیطان این جمله را گفتند که إلی یوم الوقت المعلوم شیطان هم فهمید که یوم الوقت المعلوم آن ساعتی است که حضرت بقیۀ الله ارواحنا فداه که ای کاش ما این صدا را بشنویم، این زمان را ببینیم که ألا یا اهل العالم أنا امامکم المنتظر ای مردم دنیا امام منتظر شما، آنکه انتظارش را داشتید من هستم، شیطان چون از اجنّه بود همه جا می توانست برود آسمانها را سیر کند، در میان ملائکه رفته بود و عبادت کرده بود و جزء آنها شده بود امّا چون امر ظهور یک امر بسیار سرّی است و باید خدای تعالی با ملائکه مقرب، انبیاء اولوالعزم، اوّل با آنها مسئله را مطرح کند، شیاطین در این بین می خواستند بروند استراق سمع کنند، ببینند آنجاها چه خبر است، خدای تعالی دستور فرمود، دستور اکید فرمود که نباید اجنّه و شیاطین از آسمان دنیا بالاتر بروند، آسمان دنیا هم همین جوّ اطراف زمین است، نباید بالاتر بروند، چون اگر رفتند مطّلع شدند که خدا مقدّر فرموده فلان روز امام زمان ارواحنا فداه باید بیاید، می آیند کاری می کنند که بداء حاصل بشود، یعنی مشکلی ایجاد می کنند مردم را از آمادگی برای ظهور دور می کنند، خدای تعالی ظهور را عقب می اندازد، این را بدانید ظهور حضرت بقیۀ الله ارواحنا فداه می دانید کِی بوده؟ هزار و صد و شصت سال قبل، بلکه بیشتر یا کمتر، حالا درست الان نمی توانم دقت کنم، یعنی روز وفات امام حسن عسکری علیه السّلام ظهور امام زمان ارواحنا فداه بوده، تمام آنچه که تا بحال تأخیر شده فعالیت شیطان بوده، آمادگی مردم را از بین برده، مردم را به زخارف دنیا متوجه کرده و از امام زمان ارواحنا فداه فاصله گرفته اند و آمادگی پیدا نکرده اند که حضرت بیاید و رهبر اینها باشد و هر ساعت و هر لحظه حتی، هِی تأخیر می افتد، این را بدانید. فکر نکنید که خدا مقدّر کرده مثلاً هزار سال، دو هزار سال امام عصر ارواحنا فداه نیاید، معنا ندارد، از کار حکیمی مثل پروردگار معنا ندارد یک همچین چیزی، یک همچین کاری، روز وقت معلوم حضرت خواهد آمد، منتهی شیاطین نباید بروند خبردار بشوند، وقت خودش میرسد. انشاءالله  بدون اطلاع احدی، حتی بدون اطلاع خودِ حضرت بقیۀالله ارواحنا فداه تا یک حدّی ( یک مسائلی اینجا هست که بحثش طول میکشد) تا یک حدّی نباید اطلاع داشته باشد چون به مجردی که از دو لب بیرون رفت و به گوش یک فردی رسید همین سبب میشود که شیطان مطلع شود و نگذارد که این کار در آن موقع انجام بشود. لذا شاید 313 نفری که برای یاری حضرت بقیۀالله ارواحنا فداه همیشه آماده هستند این313 نفر، تک تک ممکنه بهشون خبر داده شود که ده روز دیگر، یک ماه دیگر، یعنی همان زمان نزدیک به ظهور، به اینها تک تک گفته میشود، امّا اینها سرّ نگهدارند، اینها مثل ما نیستند که یک خبر جزئی که دیگران اطلاع ندارند فوراً بگیرند بیایند پخش کنند. سرّ نگهدارند، تمرین سرّ نگهداری یکی از دستورات مراحل تزکیه نفس است که اگر انسان به آن مراحل بالا برسد باید تمرین کند که سرّ نگهدار باشد و از همین که بهتان گفته اند غیبت نکنید مقدمات سرّ نگهداری است. به همدیگر نمی گویند، دو نفر هر دو از 313 نفر یا هر دو از اوتاد یا هر دو از ابدال به هم نمی گویند چرا؟ برای اینکه از لب بیرون آمد وسط راه شیطان میگیرد ولو در گوش دیگری وارد نشود، مسئله ای نیست، او می آید و فعالیتهای عجیبی می کند، برای اینکه مرگ شیطان در روز وقت معلوم است، اگر امام زمان ارواحنا فداه بیاید شیطان باید از بین برود. برای همین جهت خدای تعالی دستور داده که اگر اینها خواستند استراق سمع کنند فاَتبعه شهابٌ ثاقب (الصافات/10).

         از نظر مُلکی و ظاهری شما در شب خوابیدید به آسمان نگاه میکنید سنگهایی پرتاب میشود به جوّ زمین برخورد میکند مشتعل میشود و پرت میشود امّا در باطن اینها تیرهایی است که به شیاطین زده میشود که آنها استراق سمع نکنند و به آن جهان دیگر، به آن عالم دیگر که خدای تعالی مسئله را با انبیاء و ملائکه و پیغمبر اکرم و ائمه اطهار علیهم الصلاۀ و السلام مطرح کرده و فرموده چه روزی و چه خصوصیتی دارد ظهور حضرت بقیۀ الله ارواحنا فداه آنها نشنوند. انشاءالله الان مطرح شده برای نیمه شعبان امیدواریم که همه مان زیر سایه حضرت بقیۀ الله ارواحنا فداه و ظهور آن حضرت واقع بشویم و البته انشاءالله کوشش کنید آمادگی برای ظهور را دریافت کنید. من این مجله ای که دوست عزیزمان، واقعاً عزیزترین دوستانمان آقای نعمتی در این ماه پخش کردند، من نگاه میکردم اولاً ایّامی است که مرحوم استادمان حاج ملا آقا جان رحمۀالله علیه از دنیا رفته، چهل و هشت سال قبل یک چنین روزهایی ایشان از دار دنیا رفتند و در این مجله خوب از ایشان یادی کرده اند و مسئله ظهور صغری خیلی اهمیت دارد. حالا دارند همه می فهمند، همه می گویند، یک روزی از قول مرحوم حاج ملا آقاجان من گفتم، بعضی ها خیلی مسئله برایشان غیر قابل هضم بود، حالا الحمدلله داریم می بینیم. به قول یکی از علماء نوشته بود که، این مطلب را من هم قبلاً در کتاب مصلح غیبی نوشته بودم که یک روز بود مسجد جمکران حتّی شب جمعه خدا میداند مکرّر برای خودم اتفاق افتاده بود، شب جمعه جز من و یکی از دوستانم کسی دیگر تو این مسجد نبود. شب جمعه! الان اینطوری که نقل میکنند بیشتر از مسجدالحرام، مسجد جمکران زائر دارد. عجیب نیست؟! چه چیز ظاهر شده؟ نور مقدس حضرت بقیۀالله ارواحنافداه توی دلها تابیده، مثل لحظات قبل از طلوع آفتاب که همه جا روشن شده فقط جرم خورشید مانده که از افق بیرون بیاید، خیلی امیدوار باشید. امیدوارم همه مان پیر و جوان زنده باشیم و جمال مقدسش را زیارت کنیم. خودتان را ضایع نکنید، مکرر به شما گفته ام که کاری بکنید وقتی امام عصر ارواحنا فداه تشریف آورد، الان هم دارد می بیند، خانه شما مطابق میل آن حضرت باشد، فرزندانتان مطابق میل آن حضرت و نظر آن حضرت باشد و همة زندگی تان، شغلتان، پولتان، مالتان، هر چه دارید، حضرت در مقابل هر یک از آنها یک بارک الله بهت بگوید و دستت را بگیرد و بِبَرد، تو خوبی، لیاقت این را داری که از اصحاب من باشی. شما فکر کردید آنهایی که در عالم خوبند چه فرقی با شما دارند؟ جز با تزکیه نفس و عمل صالح و اینکه خودشان را برتر از دیگران ندانند. امیدوارم خدای تعالی به همه مان توفیق خدمت به امام زمانمان را عنایت بکند و انشاءالله امیدوارم همه مان از یاران نزدیک آن حضرت باشیم و توفیق تزکیه نفس کامل خدای تعالی به ما مرحمت بفرماید.

       شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام نزدیک است، من مکرّر از مردان راه، شخصیت های علمی و آنهایی که اهل تزکیه نفسند شنیده ام و گاهی هم خودم عمل کرده ام که در تزکیه نفس توسّل به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بسیار مؤثر است. توسّل به این آقا، ماه رجب، 25 این ماه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السّلام است. آن امامی که در زیارتش میخوانیم السلام علی المعذّب فی قعر السُجُون و ظُلَم المتامین. آنقدر آقا را اذیتش کردند که مثل روز25 ماه رجب یک عده اهل خراسان رفته بودند با زحمت زیاد زندان موسی بن جعفر علیه السّلام را پیدا کرده بودند، درب زندان ایستاده بودند، زندانبان گفت الان امام شما از زندان آزاد میشود، آنها منتظر بودند یک وقت دیدند یک جنازه از میان زندان آوردند و الجنازۀ المنادی بِذُلِّ الاستخفاف یک جنازه ای را چهار نفر زیر گرفته اند و دارند می آورند، یکی صدا میزند هذا امام الرفضه.

لا حول و لا قوۀ الّا بالله العلی العظیم. نسئلک اللّهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحب الزمان و بسیّدنا موسی بن جعفر یاالله یاالله یاالله……….یا رحمن یا رحیم یا غیاث المستغیثین یا اله العالمین عجل لولیک الفرج. عجل لمولانا الفرج، خدایا آقای ما را به ما برسان. خدایا ما را از این هجران و فراق و دوری به تمام انبیائت قَسَمت میدهیم نجات مرحمت بفرما. خدایا ما را لایق محضر امام عصرمان بفرما. پروردگارا گرفتاری ها، صفات رذیله را از ما دور بفرما. امراض روحی مان بخاطر موسی بن جعفر علیه السّلام از ما دور بفرما. مریض های اسلام شفا مرحمت بفرما. مریض منظور الساعه لباس عافیت بپوشان. امواتمان غریق رحمت بفرما. عاقبت مان ختم بخیر بفرما.                                            

و عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان.

 

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

 
 
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *