۲۳ ذی القعده ۱۴۲۴ قمری – ۲۶ دی شمسی – ۱۶ جون ۲۰۰۴ میلادی – استقامت
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه و الصلوه و السلام علی رسول اللّه و علی آله آل اللّه و اللعنه الدّائمه علی اعدائهم اعداء الله من الان الی قیام یوم الدین.
اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم، بسم اللّه الرحمن الرحیم، وَأَلَّوْ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَهِ لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا، (جن / ۱۶).
موضوع بحث ما دربارهی استقامت و ثبات و پابرجایی در راه دین بود. در هفتهی گذشته دربارهی اینکه در هر کاری انسان باید استقامت داشته باشد، مطالبی عرض شد و چون مسأله دین از همهی مسائل مهمتر است که اگر انسان اعتقاداتش درست نباشد یا اگر تزکیهی نفس نشده باشد یا اگر اهل گناه و معصیت به قدری باشد که در دم مرگ به او گفته شود: مُت یهودیّاً أو نصرانیّاً یا آیه قرآن بفرماید: ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ أَسَاءُوا السُّوءَى أَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ (روم / ۱۰). هر یک از اینها اگر باشد انسان وارد بهشت نمیشود و در دنیا هم توفیقاتی آن چنانی که باید داشته باشد ندارد. چون مسأله تا این حد اهمیّت دارد باید انسان به استقامت در دین بیشتر از هر چیزی اهمیّت بدهد. چند آیه در قرآن هست که سخن آخر و کلام آخر را فرموده است. یکی همین آیهای بود که تلاوت کردم. اگر استقامت بکنند در راهی که برای آنها تعیین شده یعنی همان صراط مستقیمی که انشاءالله بعداً توضیح داده میشود. لَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا، از آن آب گوارا ما به آنها میدهیم. آب گوارایی که حیاتبخش است. مسلّماً در این آیه شریفه حتی از ظاهرش هم استفاده میشود که آب گوارا منظور آبهای معمولی و مُلکی نیست. آب پاکیزهای که حیات به انسان میبخشد.
آن آبی که روح انسان را سیراب میکند. آن آب کوثری که خیر کثیر است و انسان به مجرّد اینکه آشامید همه خوبیها نصیبش میشود. آب ولایت، آب توحید، آبی که پاککنندهی تمام صفات رذیله است. آبی که انسان وقتی آشامید چه در دنیا باشد و چه در آخرت بعد از آن تشنه نمیشود. تشنهی به هیچ آبی، در همین دعای ندبه ا مروز خواندید؛ بکأسه و بیده ریّاً رویّاً هنیئاً سائغاً لاظمأ بعده، یک آبی از دست امام زمانتان میآشامید که به تمام معنی گواراست. راحت انسان آب را میآشامد. انسان آن آب را با زحمت بدست نمیآورد. بلکه خدایتعالی از روزی که بشر را خلق کرده، حضرت آدم را که خلق فرمود، وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا،(بقره / ۳۱)، همهی علوم را به حضرت آدم، همه نشانهها را به حضرت آدم، همه حقائق را به حضرت آدم تعلیم داد. آن آب با کثرت بسیار بیشتر که از کوثر فاطمهی زهرا سرچشمه گرفته بوسیلهی امام زمانتان انشاءالله خواهید نوشید. بکأسه و بِیَده، هم رَیّ است و هم رویّ است و هم سائغاست و هم اینکه بعد از آن دیگر تشنه نمیشوید. لاظمأ بعده، این لاظمأ بعده که در اینجا هست همان مطلبی است که خدا در قرآن در این آیهای که تلاوت کردم فرموده، لاظمأ بعده، یعنیلَأَسْقَیْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا،یک آب گوارایی به او داده میشود که هیچ وقت انسان حتی به فکر اینکه دشمنان دین یا فلاسفهی بزرگ یا عرفای بزرگ چه گفتهاند نمیافتد. هیچ وقت شده شما یک آب تصفیه شدهی بسیار پاکی را داشته باشید و بیاشامید، به فکر آبهای آلودهی در جویی که پر از فاضلاب است بیفتید؟ ابداً. هیچ وقت نمیگویید من بروم از آن آب هم بخورم و از آن آب هم بیاشامم. هیچ گاه به فکرش هم نمیافتید آبهایی که از غیر دست امام زمانتان و ائمّه قبلی و رسولاکرم و ذات مقدس پروردگار رسیده است، این آب آنقدر پرارزش است، آن قدر غَدق است، آن قدر گواراست، که انسان به فکر آن مطالب نمیافتد. شما اگر دیدید دانشمندی ولو هر مقدرا دانشش به اصطلاح امروز ما بالا باشد، از قول خارجیها، بیگانگان، آنهایی که با اسلام و قرآن ارتباط ندارند سخن گفت و بسیار هم به صورت ظاهر سخن خوبی باشد و شما هم تشنهی سخنان خوب باشید مثلش را در قرآن کریم خدایتعالی فرموده؛ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً،(نور / ۳۹)، در بیابان کویر نگاه میکنید، میبینید سر یک کیلومتری یک موجی از آب هست حتی سایهی کوهها روی آن آب افتاده و کاملاً شما هم که تشنه لب هستید به طرف آن میروید. شما گمان میکنید آب است ولی وقتی میرسید میبینید حرارت زمین بر این زمین صاف خورده و یک شکل آبی درست کرده و شما را بیشتر سرگردان میکند. من نمیخواهم مطلب را کاملاً باز کنم آنقدر به این مطلب اهمیت بدهید که این مثل با آنچه که در قرآن خدا فرموده، صددرصد تطبیق میکند. اگر به شما از زبان غیر از ائمه و غیر از قرآن سخنی گفتند و شما گمان کردید که آب گوارایی هست اشتباه کردهاید هر چه به طرفش بیشتر بروید گرفتاریتان بیشتر، تشنگیتان بیشتر و در نتیجه مرگ پشت سر آن خواهد آمد. آنچه که همه مسلمانها باید معتقد باشند این است که انسان باید آبی را که به دست امام زمانش به او میرسد بیاشامد، که لاظمأ بعده، تشنگی دیگر ندارد. همین ماء غَدقی که در این آیه خدایتعالی فرموده وَأَلَّوْ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِیقَهِ، شما یک مقدار استقامت کنید در راهتان. به خدا قسم گرفتارترین مردم آن کسی است که مؤمن واقعی نباشد، مسلمان واقعی نباشد، استقامت در دینش نداشته باشد. از این آب گوارا هیچگاه استفاده نمیکند. آب گوارایی است که انشاءالله همهمان خواهیم نوشید، همهمان از دست امام زمانمان بکأسه و بیده،بوسیلهی آن ظرفی که امام زمان تهیه کرده، امام عصر ارواحنافداه اول کاری که میکند این است که ببیند شما چقدر تشنه هستید اگر یک عده تشنه لب در بیابانی باشند یکی چند روز آب نخورده یک کمی تشنه است، به ظرفیت او نگاه میکنند ببینند چقدر تشنگی دارد؟ آن کسی که کمی تشنه است با یک لیوان یا نصف لیوان آب او را سیراب میکنند امّا یک نفری که چند روز است آب نخورده بدنش خشکیده نزدیک به هلاکت است ظرفیت او برای پذیرش آب بیشتر است. به او آب بیشتری میدهند تا از تشنگی نجات پیدا کند. این مثل را عرض کردم برای اینکه هر چه شما خودتان را سیرابتر نشان بدهید از کلام دیگران خودتان را سیراب کرده باشید، از فاضلابهایی که در میان کوچه عبور کردهاند از آنها بیشتر سیراب کرده باشید علاوه بر آنکه به شما چیزی از این آب نمیدهند حالا اگر بخواهند مزهاش را بچشید، یک نصف استکان ممکن است از آن آب به شما بدهند که این فایدهای هم ندارد. امّا اگر گفتید یا بقیّهاللّه! یا صاحبالزمان! من فقط آن آبی که خدا در قرآن تعیین کرده که وَجَعَلْنَا مِنْ الْمَاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ، (انبیاء / ۳۰)، آن آب حیاتی که خدا همه چیز را بوسیلهی آن آب حیات، حیات داده. آن آبی که از دست شما برسد، آن آبی که از کأس شما داده شود، آن آبی که بعد از آن تشنگی نداشته باشم من تا آن آب را نخورم هیچ آبی نخواهم خورد.
اگر خواهی آری به کف دامن او برو دامن از هر چه جز اوست برچین
– خدا رحمت کند –اُستادمان این شعر را زیاد میخواند که:
نیست در لوح دلم جز الف قامت یار چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
استقامت در دین پیدا کنید، اگر استقامت در دین پیدا کردید از این آب زلال نوشیدید از این آب غَدَق آشامیدید میدانید چه میشود؟ خدایتعالی میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ( فصلت / ۳۰)، یک عدّه هستند در میان مردم. در دو آیه این جمله هست –که میگویند پروردگار ما خداست، توبه کردهاند، راههای کج را برگشتهاند، به هیچ وجه به طرف راههای انحرافی نرفتهاند. استقامت بر طریقه کردهاند و خودشان را به سوی خدا برگرداندهاند که اکثر شما بحمداللّه مرحلهی توبه را گذراندهاید و اساتیدتان یا بالاخره معلمین، آنهایی که از شما تجربهشان بیشتر بوده به شما اول شرطی که کردهاند گفتهاند گناه نکن، واجباتت را صحیح انجام بده، این مطلب را گفتهاند. إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ، میگویند پروردگار ما خداست. از امروز که توبه کردم من مربیّم پروردگار است انسان بیشتر تحت تأثیر مربّیاش قرار میگیرد. اگر استادی داشتید اخلاقش بد بود، من مکرّر دیدهام شاگرد هم بداخلاق میشود. اگر استادی داشتید گناهکار بود شاگرد هم گناهکار میشود امّا اگر یک استادی داشتید که خدا اسمش بود، ربّ شما، مربّی شما خداست، خدایی که یک سر سوزن نقص در ذات مقدّسش وجود ندارد و این تربیت را سپرده به پیغمبراکرم او هم در حدّ خودش یک سرسوزن خلاف ندارد، او هم سپرده به علی ابن ابیطالب و ائمهاطهار تا امروز شما را به دست امام زمانتان سپردهاند که یک سر سوزن نقص در وجود مقدّسش نیست، اگر ربّ شما خدا و اینها باشند که در آیات قرآن هست وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا، (انسان /۲۱)،شراب طهور یعنی آشامیدنی پاککننده یا پاک. که بیشتر نظر من این است که پاککننده است، همان آب پاک و گوارایی است که خدا در این آیه شریفه میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ، بیاییم امروز که روز زیارتی مخصوص علی بن موسی الرضاست ماه ذیقعده است، جمعه است متعلق به حضرت –جدّاً اسم حضرت را که میخواهم برای شما دوستان حضرت ببرم یک حالی پیدا میکنم –آن آقایی که الان احاطهی علمی بر همهی ما دارد. اگر میخواهید تحت تربیت او قرار بگیرید در یک چنین روزی تصمیم بگیرید که بگویید ربّنااللّه، در دعای کمیل همین دیشب خواندید نُه مرتبه میگویید یا ربّ، یا ربّ، یا ربّ، یعنی ای پروردگار من! ای پرورش دهندهی من! ای مربّی من! ای کسی که من را تربیت کردهای به این اخلاق خوب. خوشا به حالتان! بعد از این امتحانات عقائد، عقائد خوبی پیدا کردهاید و از آیات قرآن و روایات از آن آب گوارایی که دین مقدّس اسلام به شما داده آن هم از دست ائمه اطهار و خدایتعالی که همان مطلبی است که إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ، ولی استقامت کنید نگویید من سیر شدهام دیگر نمیخورم. نگویید دیگر کار ندارم، نگویید که دیگر با خدا آشنایی ندارم، یک نفری آمد خیلی هم مصرّ بود و خیلی هم اصرار کرده بود که من مدّتی در مراحل کمالات بودم، در مراحل تزکیهی نفس بودم چیزی نفهمیدم. گفتم: الحمدللّه!لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنْ الطَّیِّبِ، (انفال / ۳۷)، اگر چیزی میفهمیدی من تعجّب میکردم تو با این قیافهی گنهکارت، با این اعمال زشتت میخواستی چیزی بفهمی؟! امّا شما بحمداللّه به من یکی که فهماندید که دارای استقامتید، إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا، اینجا در یک آیه خلاصه میفرماید که اینها اهل بهشتند. إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ، (احقاف / ۱۳)، شما هنوز مرحلهی استقامتتان کامل نشده، درست است یک رنگی یک نقشی از استقامت و مراحل به شما داده شده، امّا من مکرّر گفتهام که مثل یک نقّاشی است که با مداد نقش میکشد آب و رنگ هنوز ندارد. اگر همین مرحلهی استقامت را علامتش را خدا در دو آیه فرموده، لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ، هیچ نترسید. تمام کرهی زمین بلا بشود به سر شما بخواهد فرود آید، نترسید. چطور میشود آخرش؟ آخرش چه میشود؟ از این دنیا منتقل میشوید به بهشتی که شاید میلیاردها سال مرگ در آن نیست. اشکالی ندارد. لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ، من در این وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ مدتی مانده بودم فکر میکردم چطور میشود انسان در این دنیا محزون نشود. این همه ناراحتیها را میبیند، این همه بلاها را میبیند، یک مطلبی را گفته بودم که بعضی اشتباه برداشت کرده بودند و الان هم در مجلس عمومی نمیگویم محزون هم نمیشود. أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ، (یونس / ۶۲)، شاید حدود ده جای قرآن برای اولیاء خدا نفی حزن میکند، حزن ندارند. هر وقت این علامت در شما پیدا شد یعنی نه ترسی در شما بود و نه حزنی، بدانید از اولیاء خدا هستید و یا لااقل استقامتتان تمام شده، مرحله استقامت را گذراندهاید. در آیه دیگر میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمْ الْمَلَائِکَهُ، (فصلت / ۳۰)، توضیح بیشتر، همین آیه را توضیح بیشتر داده. ملائکه بر او نازل میشوند من در هفتهی گذشته دربارهی این آیه حرف زدم نمیخواهم تکرار بکنم که چطور ملائکه نازل میشوند؟ از موقع مُردن به بعد که آنقدر روایات داریم که حساب ندارد. سلام از جانب خدا میآورند، پیغام میآورند. طواف میکنند دور کسی که استقامت کرده در دین. آنقدر به او اظهار محبّت میکنند که اصلاً فراموش میکند، اگر تمام دنیا دوستانش باشند، تمام دنیا از اقوام و زن و فرزندش باشند همه را فراموش میکند و به طواف ملائکه، حُفّت علیهم الملائکه –ملائکه بر آنها –چون علی بن ابیطالب فرمود که الملائکه لَخدّامنا، خوب! میگوییم آنها امام بودند ملائکه خدامشان هستند باید هم خدمت کنند، خدمت هم میکردند، حتّی جبرئیل از خدمتگزاران خاندان عصمت بود. امّا «و خدّام محبّینا»، این عجیب است. خدّام دوستان ما هستند، خدمتگزار بچّههای کوچکتان که تازه راه افتادهاند روایت دارد که ملائکه مواظبش هستند این بچّه به زمین نخورد، سرش نشکند، دست و پایش نشکند. لذا همهی شما همان سنها بودهاید و بزرگ شدهاید، نه دستتان شکسته نه پایتان، اگر یکی دو تا هم در جمعیتی دست و پایش شکسته باشد، خوب به عمق جریان برویم میبینیم که از دست ملائکه، پدر و مادر، گرفتهاند او را، گرفتهاند او را، نگذاشتهاند آنها خدمت خودشان را بکنند. در دنیا شما فکر کنید چقدر بلا هست؟ فکر نمیکنید چقدر بلا هست. همین الان هنوز من منبرم تمام نشده یک زلزله بشود همهمان همین جا دفن میشویم. این یکی! انشاءالله به صورت بلا نخواهد بود –همین جا –نمیخواهم اسم بلاهایی که ممکن است بر همین ما نازل بشود و خدا و ملائکه دفع میکنند، مواظب شما هستند، این فضا پُر از میکروب هست، این میکروبها وارد بدن انسان میشوند ملائکه دفع میکنند، خدّام شما هستند، خدّام حتّی کفّارند، نه به عنوان خدمت، به عنوان اینکه خدایتعالی رحمن است و مهربانی خدا ایجاب میکند که نگذارد آنها هم مریض بشوند، آنها هم به بلا مبتلا بشوند، آنها هم اذیّت بشوند، آنها هم گرسنه بمانند. ملائکه میآیند، إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمْ الْمَلَائِکَهُ، بیاییم با ملائکه دعوا نکنیم، کار را از دست آنها نگیریم، توکّل به خدا بکنیم. وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ، (طلاق / ۳)، کسی که توکّل به خدا بکند خدا او را کفایت میکند، أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ، (زمر / ۳۶)، من هر وقت این آیه را میخوانم یک جریانی یادم میآید. یک رفیقی داشتیم خدا انشاءالله حفظش کند، زنده هم هست، پیرمردی شده، من گاهی با بعضیها که حرف میزدم و ایشان صلاح نمیدانست میگفت: فلانی من بد رفیقی هستم برای تو؟ پول دارم پول بخواهی به تو میدهم، هم مباحثهات هستم، استادت هستم، چه هستم، چه هستم…چه من کم دارم که به کس دیگری متوسّل شدهای؟ خدا چه کم دارد که شما به شیطان –خدای نکرده –متوجّه بشوید؟ خدایتعالی به شما چه کم داده تا اینکه به این و آن متوسّل بشوید و دلتان به این و آن بستگی پیدا کند. من یک جریانی باز خودم دارم که یک پول ضروری لازم داشتم با خودم فکر کردم پنج شش نفر از رفقای ما هستند اینها پول دارند. گفتم میروم از یکی از اینها قرض میکنم ولی فوراً متنبّه شدم. رفتم در حرم حضرت رضا صلوات اللّه علیه، گفتم آقا! پول دیر رساندید من شش تا خدا برای خودم درست کردم. خود حضرت رضا شاهد است آمدم در دارالسیاده بود یا آن پائین پا بود یک نفر آمد به من گفت این مقدار من پول دارم –دقیقاً همان مقداری بود که من لازم داشتم –و این را امانت میخواهم دست شما بسپارم هر وقت داشتی بده. ما مگر باورمان میآید؟! آقا مگر میشود؟! فردا صبح چک دارم، تو اوّلاً غلط کردی که چک بیمحل کشیدی، کوشش بکنید چک بیمحل نکشید. پول در بانک هر وقت داشتید این قبضش باشد که بروند بگیرند و بعد توکّل کن به خدا. اگر خدای نکرده بگویی که این آیه را من قبول ندارم؛ أَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ را قبول ندارم همین جا زنت در خانهات حرام، بدنت نجس و اموالت هم مال ورثهات هست و اگر حاکم شرع دارای نفوذ این مطلب برایش ثابت بشود باید گردنت را بزند! چرا حواسمان نیست؟ إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمْ الْمَلَائِکَهُ، اینجا هم از قول ملائکه میگوید –أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا –همین؟! نه بیشتر –وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ، آن بهشتی که به شما وعده داده شده به آن میرسید، کُنْتمْ تُوعَدُونَ، همین جا میفرماید: نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا، (فصلت / ۳۱)، این ملائکه میگویند ما مواظب شما بودیم، ما تولیت کار شما را به عهده گرفتیم در زندگی دنیا در آخرت هم با شما هستیم وفی الاخره نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُکُمْ، در بهشت میدانید چه خبر است؟ من فکر میکنم –در آیات و روایات خیلی دقّت کردم –بهشت انسان گاهی از همین دنیا شروع میشود، تو زن و زندگیت را در راه راست بیانداز، تو همه چیزت را درراه راست دین بیانداز، ببین چه بهشتی داری، خدا میداند هر انحرافی، هر مطلبی که مایهی حزن تو میشود مربوط به این است که از راه بهشت منحرف شدهای، والاّ همین جاست، دنیا، در همین دنیا بهشت انسان شروع میشود، وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُکُمْ، هر چه که شما اشتها دارید، دیگر نفس تو، نفس امّارهی بالسّوء نیست اگر استقامت کنی، نفس تو نفسی نیست که تو اگر چیزی خواستی خدا نخواسته باشد.وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ یَشَاءَ اللَّهُ، (انسان / ۳۰)، هر چه میخواهید خدا هم همان را میخواهد، هر چه خدا میخواهد شما هم همان را میخواهید، هر چه را که بخواهید، شما فکر نکیند خدا تحت فرمان مستجابالدعوههاست. آخر بعضیها اینطوری فکر میکنند ما چه کار کنیم مستجاب الدعوه بشویم؟ یعنی خدا را –نستیجر باللّه –به استخدام در آوریم. تا میگوییم خدا بدِه؛ هر چه باشد بگوید چشم! این که خدا نشد، خدا با بندهاش فرقش این است که خدا هر چه میگوید بنده باید بگوید چشم، بنده هر چه میگوید خدا خواست، صلاح دانست میگوید چشم، چشم هم نمیگوید، انجام میدهد، و اگر نخواست انجام نمیدهد تو هم نباید حرفی داشته باشی، مستجاب الدعوه میدانید یعنی چه؟ یعنی خواست او با خواست خدا یکی است، شما فکر میکنی که رفتی پیش فلانی او دعا کرد، دعایش مستجاب شد. نه! خدا میخواسته این کار را بکند منتها از طریق دعای این شخص این کار را کرده که تو به این شخص ارادت پیدا کنی والاّ شیطان کرده، خوب! چه فایده دارد ارادت من؟ حرفش را گوش بدهی، تو هم مثل او بشوی، تو هم ولیّ خدا بشوی، تو هم بروی به طرف خدا، برای این، وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُکُمْ، هر چه که اشتها دارید، هر چه که میخواهید خدا به شما میدهد، همانطور که در بهشت خُلد و بهشت برزخی به شما همه چیز میدهد، وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ، هر چه را هم که دعا کنید، ادّعا کنید خدا به شما میدهد، خدایا ما در بهشت –حالا من در بهشت میگویم، بهشت از هر کجا میخواهد شروع بشود. در بهشت –میگویید خدایا من میخواهم –مثلاً –نزدیکترین ولیّ تو باشم بعد از ائمه اطهار علیهم الصلوه والسلام، باشد! چه از این بهتر؟! تو را برای همین خلق کردیم. این سه آیه را دیدید. إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ (۱۳) أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ، اینها؛ اینهایی که استقامت کردهاند، استقامت دارند، اصحاب بهشتند، خَالدِینَ فِیهَا، همیشه هم خواهند بود. یک چیزی را که باید از ذهنهای شما من در آورم و متأسفانه هیچ موفقیّت نداشتهام و چون خیلی خصّصین، نزدیکان، آنهایی که سابقه دارند هنوز به این حد نرسیدهاند، لذا –یکی دو سه نفری حالا نمیدانم نرسیدهاند –این است که عمرمان از مثلاً سال ۱۳۱۴ تا حالا نبوده، ما ده هزار سال تقریباً عمر کردهایم از اول خلقتمان و همیشه هم خواهیم بود. این را نمیگویم قبول نداریم –نمیشود –اگر قبول نداشته باشیم که تقریباً صد آیه از قرآن را قبول نداریم. قبول داریم و اعتقاد داریم ولی فکر نداریم در این جهت! . اِ فلانی مُرد؟ خدا رحمتش کند. دیگر او نیست! نه! هست. هست، او هست. در زمان جنگ، یک جوانی پیش من آمد یک پایش بریده شده بود مثل اینکه ترکش خورده بود، قطع شده بود به من گفت: من یک پا دارم، خوب! من میدیدم، خیال کردم که این میخواهد توضیح واضحات بدهد، گفت: نه! شما اشتباه کردید، راست هم میگفت، گفت این پایی که الان دارم، ندارم، آن پایی را که از دست دادم به خیال شما، آن را دارم، مَا عِنْدَکُمْ یَنفَدُ، هر چه نزد شماست از بین میرود وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ، (نحل / ۹۶)، آیه قرآن است. هر چه که در نزد خداست باقی است. که من البتّه بعد برایش صحبت کردم و توضیح دادم.
این آیه اول میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ، (احقاف / ۱۳)، این فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ در آیه سورهی فصلّت نگاه کنید، إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمْ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا، این همان است، آنجا اسم ملائکه را نمیبرد اینجا اسم میبرد. بوسیله ملائکه به شما میگویند أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا، در آیه سورهی احقاف که آیه اول بود میگوید: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ – أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ،خالدین فیها چرا؟ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ، برای جزای آن کاری که عمل کردید. همین طوری نمیشود. خدایتعالی در قرآن میفرماید: مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ، (انفطار / ۶)، چه مغرورت کرده که خدا کریم است و تو بنشینی در خانه هر گناهی را بکنی، هر معصیتی را بکنی، هر بینظمی و کار ناصحیحی را انجام بدهی، خدا کریم است! مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ؟بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ، آیه دوم: إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمْ الْمَلَائِکَهُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا، که فرقش با آن این است که اینجا میگوید تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمْ الْمَلَائِکَهُ، آنجا اسم ملائکه را نمیبرد، چون کار خدا کار ملائکه است کار ملائکه کار خداست. لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ، (انبیاء / ۲۷)، در آیه قبلی میگوید أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ الْجَنَّهِ خَالِدِینَ فِیهَا، همیشه هستند، در آیه بعدی میگوید: وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ ، همان بهشتی را که وعده به شما دادند همان را ما داریم به تو بشارت میدهیم، همان ملائکه میگویند بشارت میدهیم، نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا، در دنیا چقدر ما شما را حفظ کردیم؟ نگه داشتیم؟ دنیا؛ جایی بود که –عرض کردم چند هفته قبل که –به این زلزلهزدهها اینطوری تشبیه کردم، این زلزلهزدهها همه در جلسه امتحان، دم دَر جلسه یک نفر معلّم، مدیر، ممتحن، هر چه که میخواهید اسمش را بگذارید، آمد به همه گفت که آقایان! خانمها! بدون امتحان و بدون ادامهی امتحان، همه نمرهتان بیست! بروید. باور کنید اینطوری است. روایات دارد، من روایتش را قدیم دیده بودم، خدا حفظ کند جناب آقای نعمتی را، ایشان روایتش را هم پیدا کرد و همان مطالب را هم در مجلّهشان گذاشتهاند، همه شهید، شهید یعنی تزکیه شده، پاک شده، بروید نمره بیست! حالا شما بنشینید اینجا بگویید که اینها بعضیهایشان فاسق بودهاند، خوب! به تو ضرری دارد؟! به تو چه؟ اینها بعضیهاشان بد بودند، خدا خواسته همین بدها را هم ببخشدشان! گاهی ما گفتهایم که سیّدها مثلاً یک مسائلی در قیامت دارند، همچنین رگهای گردن بلند میشود که چرا سیّدها میروند در بهشت! بهشت، خانهی …استغفراللّه! آدم چه بگوید به اینها؟! مال خداست. خدا همه را برای بهشت خلق کرده به خود خدا قسم حتّی شمر و یزید را هم برای بهشت خلق کرده، اینها کج رفتند، اینها خودشان، خودشان را جهنمی کردهاند، استقامت در دینشان نداشتند، وقتی که آمدند خدمت پیغمبراکرم صلی اللّه علیه و آله همانهایی که دَر به پهلوی فاطمه زهرا زدند آمدند خدمت پیغمبراکرم گفتند:لا اله الاّ اللّه، و ادامه ندادند به زبان گفتند در قلبشان وارد نشد، استقامت نکردند، آقایان استقامت داشته باشید در همه کارهایتان، بعد میفرماید که: نَحْنُ أَوْلِیَاؤُکُمْ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَهِ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَشْتَهِی أَنفُسُکُمْ وَلَکُمْ فِیهَا مَا تَدَّعُونَ، خدایا –وقتتمان تمام شد –انشاءالله رهایتان نمیکنم تا وقتی که این استقامتتان را اقلاً راه آب و رنگش را به شما یاد بدهم، اقلّش دیگر. من بیشتر از این وظیفه ندارم، خدایتعالی به پیغمبراکرم حتّی میفرماید که: إِنَّمَا أَنْتَ مُنذر(رعد؛۷) لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطر(غاشیه؛۲۲) تو نمیخواهد دیگر خودت را جوش بدهی که چرا فلانی کج رفت، من همین الان راجع به یکی از رفقا یک کسی یک چیزی به من گفت، گفتم: به ما چه! ما تکلیفمان را گفتهایم به او، ما وظیفهمان را انجام دادهایم، فشار هم روی خودم آوردهام، شما هم روی خودتان فشار آوردهاید، ولی یک مقداری جدّیتر، از شما میخواهم آقایان! روز قیامت خدای من شاهد است که همهمان میزنیم به سرمان –من بیشتر از شما، شما هم کمتر –من میزنم که چرا من بلد بودم به دیگران گفتم اینها اهل بهشت شدند من خودم را دارند میبرند آن طرف و شماها هم میزنید که چرا ما سستی کردیم؟ استقامت داشته باشید راه خدا را حرکت کنید، با خدا باشید، از همه مواعظ این موعظه لازمتر و واجبتر است.
علی بن موسی الرضا در حالاتش بخوانید، امروز احتمالاًیا روز ورود حضرت رضا علیه الصلوه و السلام به زمین خراسان است یا روز قبولی ولیعهد بودن است. چیزهای دیگری هم گفتهاند، هر چه باشد یک اختصاصی به حضرت رضا دارد، خدا به من هم توفیق داد که امروز در خدمت شما کنار قبر علی بن موسی الرضا علیه الصلوه و السلام باشم. امروز هر کِه زیارت کرده که همین امروز میگفتم: امام رضا را به داخل حرم محدودش نکنید،بین جبلی طوس روضه من ریاض الجنّه، بین این دو تا کوهی که دو طرف مشهد واقع شده تا به طوس میرسد این باغی است از باغهای بهشت، همه جا حرم مطهر حضرت رضاست –با حضرت رضا همین جا –آقاجان ما همهمان عهد میکنیم، نمیدانم بگویم عهد میکنیم میترسم بعضی عهدشکن باشند و گرفتاریشان بیشتر بشود ولی در عین حال خودت میدانی که ما دوست داریم همین حال و توجهی که این آقایان دارند دلیلش است، شما داری میبینی، عهد میکنیم که از صراط مستقیم دین از آن راه و روشی که شما در کنار مأمون داشتید –ما که مأمونی در کنارمان نیست –از آن راه منحرف نشویم. علی بن موسی الرضا وارد خراسان شد، وارد شهر طوس شد، وارد شهر مرو شد، نمیدانم؛ خصوصیاتی نگفتهاند ولی دشمنان حسادت کردند، اذیّت کردند و از آن طرف امامی نبوده است که مردم شهری این حد اظهار علاقه به او بکنند، خوشا به حالتان آنهایی که اهل مشهد و خراسانند، همه جا اظهار محبّت کردند و از آن اظهار محبّت مأمون بیشتر ناراحت شد، آخر کسی که این قدر محبوب است این یک دفعه فرمان بدهد، آخر بعضی از سیاستمدارها یک همچنین افکاری دارند، هر چه حضرت رضا میفرمود که من از این کارها نمیکنم، من فرمان نمیخواهم بدهم، اراده بکنم درست میشود –اینها را البتّه حضرت نمیفرمود ولی واقعیّت بود –او نمیفهمید همهاش روی افکار خودش بود، یک وقت فرمان بدهد این جمعیّت خراسان و تمام جمعیّت نیشابور و همه حمله بکنند خاندان بنیالعباس را از بین ببرند، پس بهتر همین است که مخفی ایشان را شهید کنند و شهید هم کردند. حضرت فرمود الان هم اشتباه میکنی، همیشه اشتباه میکنی، همیشه هم اشتباه کردی. خدایا به آبروی علی بن موسی الرضا زیارت ما را قبول بفرما، همهی ما را از بهترین اصحاب و یاران امام زمان قرار بده.
نسئلک اللّهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحب الزمان یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه، خدایا امروز حساب میکردم ۲۶ سال است در همین محل، در همین مکان ما تقاضای فرج امام زمان را هر شب جمعه هر وقتی که شده داشتهایم و داریم، خدایا به آبروی علی بن موسی الرضا فرج امام زمانمان را برسان، خدایا این جمع و هر کس صدای من را الان میشنود، به آبروی امام زمان قَسمت میدهیم از یاران خوب امام زمان قرارش بده، پروردگارا از آن آب حکمت، آب غَدَق، از آن آب کوثری که دست امام عصر ارواحنافداه است و در جام ان حضرت است همهی ما را سیراب بفرما، خدایا به آبروی خاندان عصمت و طهارت قَسمت میدهیم هر چه بهتر ما را از امتحان دنیا سرافراز بیرون بیاور، خدایا امواتمان –یکی از دوستان پدرش همین چند روز قبل تصادف کرده در سیرجان، آقای گلبازخانی و پدر خانم آقای هنری، خدایا به آبروی حضرت ولیعصر آنها را غریق رحمت بفرما، خدایا یکی از دوستانمان جناب حجهالاسلام و المسلمین آقای موسوی دهشهری که وقتی من لبنان بودم ایشان فوت کردند امروز چهلم ایشان است به آبروی ولی عصر ایشان را هم غریق رحمت بفرما، خدایا آنهایی که در این زلزلهی بم اقوامشان را از دست دادهاند اجر جزیل مرحمت بفرما، شهدایمان با شهدای کربلا محشور بفرما، خدایا گرفتاریهای مسلمین برطرف بفرما، مرضهای روحیمان شفا عنایت بفرما، مریضهای بدنی اسلام شفا مرحمت بفرما، مریض منظور مریضهی منظوره الساعه لباس عافیت بپوشان، امواتمان غریق رحمت بفرما، عاقبتمان ختم به خیر بفرما، و عجل فی فرج مولانا.
جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.