۱۸ ذی الحجه ۱۴۲۳ قمری – ۱ اسفند ۱۳۸۱ شمسی – عید غدیر

 

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَي رَسُولِ اللهِ وَ عَلَي آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا عَلَي بَقِيَّةِاللهِ رُوحِي وَاَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.

 

«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمْ الْإِسْلَامَ دِينًا»([1]).

 

عيد سعيد غدير خم به همه‌ي شما مبارك باد. اميدواريم زير سايه‌ي حضرت بقية‌اللّه ارواحنا فداهبا مباركي كامل بتوانيم از محضر مقدس آن حضرت كمال استفاده را بكنيم و توانسته باشيم كه در گوشه‌اي به غربت خودمان، به غربت امام زمانمان ندبه كنيم و آن حضرت را از خود شاد نماييم. مطالبي درباره‌ي عظمت امروز و اهميت امروز فرمودند و من هم با اين‌كه بنا نداشتم صحبت كنم و عرايضم را فردا كه جمعه است و طبق برنامه‌ي گذشته به جايي رسيده است كه بايد درباره‌‌ي همين آيات تقريبا صبحت كنيم، مي‌خواستم به آن‌جا منتهي كنم ولي ايشان فرمودند قبل از منبرشان هم به من يك جمله‌اي گفتند كه من جداً خجالت كشيده‌ام، فرمودند: دوستان از شهرهاي مختلف آمده‌اند و شما بد نيست چند كلمه‌اي بگوييد و من عرض مي‌كنم كه من از همه‌تان شرمنده‌ام. اميدواريم خداي تعالي اين محبت پرفايده‌تان را، نه براي شما تنها، بلكه براي من ذخيره‌‌ي آخرتم قرار بدهد و روز قيامت تنها حجتي كه نزد پروردگار دارم اين است كه خدايا! هر چه بد بودم، يك عده از دوستان امام زمان در آن دلي كه محبت علي و فرزندانش بوده در يك گوشه اش هم محبت به من داشته‌اند و در روايت دارد: اگر بعد از مردن كسي چهل نفر بگويند: او آدم خوبي بود، خدا به همان عمل مي‌كند لذا از محبت‌هايتان متشكرم و ان‌شاءالله ذخيره‌‌ي آخرتم خواهد بود

مطلبي كه مي‌خواستم امروز عرض كنم و بسيار براي اعتقاداتتان اهميت دارد، مسأله‌‌ي ولايت است امروز مطلب مهمي‌كه انجام شده و عظمت امروز تنها به خاطر آن بوده، مسأله‌‌ي ولايت و اظهار ولايت و تثبيت ولايت در بين مردم بوده است و چون تثبيت ولايت شده، خداي تعالي دين را كامل كرده و چون تثبيت ولايت شده، نعمت را تمام كرده و چون تثبيت ولايت شده، دين اسلام دين مرضي پروردگار گرديده و چون تثبيت ولايت در امروز شده است، خداي تعالي مي‌فرمايد: «وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ»([2])،ولايت چيست؟ آن‌چه كه بايد بدانيم كلمه‌‌ي ولايت است. همان طوري كه گفته‌اند ولايت از اهم نعمت‌هاي پروردگار است. در دين خدا يك مسأله‌‌ي بسيار مهم از زماني كه حضرت آدم پا به كره‌‌ي زمين گذاشت تا زماني كه يك نفر روي كره‌‌ي زمين باقي بماند؛ مهمترين مسأله كه حتي از نماز، از روزه، از جهاد في سبيل الله، از همة مسايل مهم‌تر است و مطرح بوده نه اين‌كه امروز مطرح شده باشد يا فرض كنيد در مذهب شيعه مطرح شده، در تمام مذاهب، در تمام اديان مطرح بوده و عمل به آن شده است اين است، كه بشر به طور كلي از جاندارهايي است كه بايد دسته جمعي زندگي كنند و چون سعادتشان به اجتماع و گرد يكديگر بودن است حتما بين آن‌ها نزاع، تضاد منافع بوجود مي‌آيد و چون تضاد منافع هست و نزاع مي‌آيد، بخل، كينه، حسادت و امثال اين‌ها در بين انسان‌ها هست، لذا اميرالمؤمنين و بلكه آيات شريفة قرآن و چون در كلام امير صراحت بيشتري دارد آن جمله را نقل مي‌كنم كه مي‌فرمايد: براي مردم «لَابُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ اَمِيرٍ»([3])، براي مردم لابد است كه اميري باشد. نمي‌شود انسان‌هايي دور هم جمع باشند يك فرمانده يك كسي كه همه گوش به حرف او بدهند، نباشد. حضرت آدم دو پسر داشت. به مجرد آن‌كه از زير نظر اميرشان، رهبرشان، وليّ امرشان جدا شدند يكديگر را كشتند. و بعد همين طور ادامه داشت هر كجا و هر جمعيتي كه زير نظر انبياء بودند سالم، راحت، مثلا قوم نوح به مجرد اين‌كه از زير نظر حضرت نوح خارج شدند به غرق مبتلا شدند و آن عده‌اي كه با حضرت نوح بودند، نجات پيدا كردند و همين گونه اگر در آيات شريفة قرآن و در تاريخ نگاه كنيد مي‌بينيد كه هر دسته‌اي كه با اميرشان، با امير الهي‌شان بخصوص بوده‌اند از خطرات و از همة بدي‌ها نجات پيدا كرده و آن دسته اي كه تفرقه ايجاد كرده‌اند و زير نظر اميرشان نبوده‌اند به طور كلي فاسد شده‌اند و از بين رفته‌اند تا رسيده به زمان پيغمبر اكرم؛ در زمان رسول اكرم آن‌هايي كه زير نظر پيغمبر بوده‌اند اين‌ها مردمان سالم، نجات پيدا كرده و آنچنان پر عظمت معرفي مي‌شدند كه تقريبا صد و چند غزوه پيغمبر اكرم دارد، تعداد معدودش جنگ بوده و الا در بقيّه، كفار از ترس فرار مي‌كردند و معطل نمي‌شدند كه پيغمبر به آن‌ها برسد كه جرياناتش زياد است كه نمي‌خواهم وقت كم شما را به اين شرح تاريخ عرض كنم و همه تان مي‌دانيد و آمده تا زمان وفات پيغمبر

 

cپيغمبر اكرم صلي الله عليه و آلهدر غدير خم مهمترين ضرورت زندگي بشر را به انجام رسانيد

مثل امروزي پيغمبر اكرم مي‌خواهد با مردم وداع كند، در حقيقت سال بيست و سوم هجرت هست و حجة الوداعرفته در حج وداع كرده است با خانة كعبه، با مردمي‌كه در حج آمده‌اند وداع كرده است و اين امروز آخرين وداع پيغمبر با مردم ، مردم را در غدير خم جمع كرد و مهمترين كاري كه ضرورت زندگي سالم مردم ايجاب مي‌كند مي‌خواهد براي مردم بيان كند؛ ضرورت ايجاب مي‌كند بايد اين كار را بكند، نمي‌شود بدون اين كار اسلام و مسلمين سر و ساماني داشته باشند. آن‌هايي كه مي‌گويند ما در سقيفه جمع شديم و پيغمبر كاري را كه نكرده بود ما انجام داده‌ايم اين‌ها يا واقعاً احمقند و يا مردم را نافهم فكر مي‌كنند و بلكه به پيغمبر اكرم توهين كرده‌اند؛ ‌چون يك كار ضروري در اسلام، يك كار ضروري در بشريت، يك كاري كه اگر نشود هيچ نشده و اگر بشود همة كارها انجام شده؛ اگر در يك مملكت حتي امير نباشد، اگر در يك قريه حتي يك كدخدا نباشد، اگر در يك شهر يك فرماندار نباشد وضع آن قريه و شهر و مملكت بهم مي‌ريزد. چطور ممكن است پيغمبر با آن فكر و با آن عقل و با آن عظمت بداند كه امسال از دنيا مي‌رود حجة الوداع را انجام داده با حجاج وداع كرده، با خانة كعبه خداحافظي كرده، به‌سوي مدينه مي‌رود بعد در يك چنين جايي – خوب دقت كنيد – كسي را به عنوان امير مردم تعيين نكند و برود و آن‌هايي كه يك قدري بي‌انصافيشان كمتر است مي‌گويند: غدير خم را قبول داريم، اجتماع مردم را قبول داريم؛ اما پيغمبر چون علي بن ابيطالب دامادش بود، شوهر دخترش بود مي‌خواست به مردم بگويد كه اين شخص را دوست داشته باشيد. انسان از يك اشتباه كه فرار مي‌كند به اشتباه بزرگتري مي‌افتد. اين جمعيت توي آفتاب همه برگردند، همه بيايند، همه بنشينند، همه سه روز معطل بشوند كه علي بن ابيطالب را مردم دوست داشته باشيد. يك كلمه درباره‌ي محبت علي، پيغمبر در آن روز صحبت نكرده، يك جمله اصرار نداشته كه مردم علي را دوست داشته باشند. محبت علي به يك معناي عام در دل همه هست، مكنون همه هست و در قلب همه هست. الان من برايتان ثابت مي‌كنم كه حتي ابن‌ملجم هم علي را دوست داشته، حتي ابابكر و عمر هم علي را دوست داشتند. اين جمله را من برايتان توضيح مي‌دهم چون لازم است؛ ببينيد هر انساني كه وجدان داشته باشد حالا اين دو سه نفري كه من اسم بردم شايد وجدان نداشتند و مستثني باشند اما هر انساني كه وجدان داشته باشد، علم را دوست دارد. شما در عالم پيدا مي‌كنيد يك نفري را كه علم را دوست نداشته باشد و اگر به او گفتند: «تو جاهلي» بدش نيايد و اگر گفتند به او كه تو عالمي‌خوشش نيايد اين يك مقدمه؛ همه علم را دوست دارند، هر كتاب علمي ‌را دوست دارند، هر انسان عالمي ‌را دوست دارند و هر جا علم باشد به آن علاقه دارند و دوستش دارند اين يك مقدمه. مقدمة دوم اين‌كه محال است كه انسان پاكي را دوست نداشته باشد، پاكي، صداقت ، صفا، صلح، صميميت، انسانيت، داراي صفات حميده بودن؛ محال است كه حتي آن بي‌وجدان‌ترين افراد پاكي را دوست نداشته باشد. اگر به او بگويند كه ناپاكي ، بخيلي بدش مي‌آيد اگر بگويند: «تو متكبري» بدش مي‌آيد و اگر بگويند: «تو آدم پاكي هستي»، تو انسان عادلي هستي، تو انسان درستي هستي خوشحال مي‌شود. اين دو مقدمه را توجه كنيد – در تمام اصحاب پيغمبر، سني‌ترين سني‌ها بيايد با او صحبت مي‌كنيم از علي عالمتر بعد از پيغمبر، از علي سالم‌تر و پاك‌تر بعد از پيغمبر شما ديده‌ايد، شما بگوييد به نظر من اگر از ابن ملجم هم اين سؤال مي‌شد مي‌گفت نه، از ابن‌ملجم هم اگر سؤال مي‌شد كه تو علم را دوست داري؟ مي‌گفت: بله. تو پاكي را دوست داري؟ مي‌گفت: بله. اين علم و عصمت در كجا بطور كامل جمع شده؟ فكر نمي‌كنم توي اصحاب پيغمبر يا الان بعد از هزار و چهارصد سال اگر ما كتاب‌ها را مطالعه كنيم غير از علي در بين اصحاب پيغمبر سراغ داشته باشيم؛ اين مطلب اعتقادي دو دو تا چهار تا است من با شايد دانشمندترين علماي مكه اين مطلب را كه گفتم ماند، گفت: راست است.

آيا اگر پيغمبر بخواهد يك نفر را براي امارت مردم انتخاب كند، كي را انتخاب مي‌كند؟ آيا مي‌شود كه بگويم علي بن ابيطالب را انتخاب نمي‌كند تا خداي نكرده آن قدر پيغمبر را بي‌سياست – نستجير بالله – بدانيم كه بگوييم حتي اميري تعيين نكرده مردم در روز وفات پيغمبر در سقيفه جمع شدند آن‌ها امير تعيين كردند؛ ببينيد مطلب به كجا مي‌خورد، چقدر توهين به پيغمبر است اين كلام، چقدر اشتباه هست اين راه، شما الان در مملكت ايران كه مملكت اسلامي‌ شده مي‌خواهيد وليّ فقيه براي خودتان تعيين كنيد دو تا شرط مهمش غير از اين دو شرط است كه ما عرض مي‌كنيم، مي‌گوييد اول بايد عالم باشد، نه تنها عالم به فقه و اصول، نه تنها عالم به معارف اسلامي‌حتي بايد عالم به مسايل سياسي هم باشد، عادل باشد، پاك باشد، مي‌رويم در بين مردم مي‌گرديم يك چنين فردي را انتخاب مي‌كنيم و به جانشيني امام زمانمان قرار مي‌دهيم.

پيغمبر اكرم، به خدا قسم! بي‌انصاف‌ترين مردم كسي است كه بگويد: پيغمبر خليفه تعيين نكرد و بي انصاف‌تر آن كسي است كه بگويد: ابابكر يا عمر يا ابوعبيدة جرار و امثال اين‌ها را پيغمبر منظور نظر داشت كه تعيين بشوند. واضح است مطلب، من يك وقتي دربارة دينم تحقيق مي‌كردم فعاليت مي‌كردم كه دينم را از پدر و مادر انتخاب نكرده باشم در اول تكاليف و تكليفم بود به خدا عرض مي‌كردم: خدايا! اگر وجود تو ثابت بشود براي من و اسلام حقانيتش ثابت بشود در اين‌كه بعد از اسلام و بعد از ذات مقدس پروردگار و بعد از رسالت رسول اكرم، علي خليفة بلافصل پيغمبر است ديگر ترديد ندارم آن تحقيق نمي‌خواهد بكنم.

آخر به كجا انسان فكر كند شيطان آنچنان فعاليت كرده كه مردم مسلمان را از علي دور كرده، نه از علي از همه چيز، از انسانيت دور كرده، از توحيد دور كرده، از تزكية نفس دور كرده، از تمام مسائل انسانيت دور كرده. اگر هم مي‌بينيد گاهي يك عده از مسلمانان منحرف، اين‌ها يك مقداري آداب اسلامي‌را رعايت مي‌كنند، من اثبات مي‌كنم – يك ساعت وقت مي‌خواهد – اثبات مي‌كنم كه زير ساية تشيع و ائمه اطهار به همين اندازه كه خدا را قبول دارند و قرآن را قبول دارند رسيده‌اند.

اين ولايت كه امارت است حضرت امير فرموده كه «لَابُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ اَمِيرٍ»([4]) نفرموده من وليّ، چون فرق است بين امير و وليّ؛ ما وليّ امر داريم نه امير امر، امير يعني فرمانده حالا يك عده هستند كه فرمان امير را بر مي‌دارند رو محبت نيست اجباري است، شايد توي همين مملكت ما هم افراد ناسالمي‌باشند كه دستورات و قوانين مملكت را عمل مي‌كنند؛ نه روي محبت بلكه به خاطر ترس و اجبار، امير لازم است يعني اگر از علي بن ابيطالب بپرسيد كه در سوريه مثلا آيا امير سني فاسقي بايد باشد؟ مي‌گويد: باشد بهتر است از اين‌كه نباشد، در فلان مملكت آيا امير براي مردم آن مملكت لازم است؟ باشد بهتر از اين‌كه نباشد و اگر خيلي فاسق است، بسيار جاهل است بدرد اين كار نمي‌خورد مردم جمع بشوند سرنگونش كنند و بعد جاي او يك آدم صالح را بگذارند اين دستور اسلام است. كه ما هم در همين انقلاب قبل از انقلاب عمل كرديم و آن شاه خائن كه نه نماز مي‌خواند، نه عبادت مي‌كرد، نه عصمت و پاكي داشت و نه علم، سرنگونش كرديد و يك مجتهد جامع شرائط جايش گذاشتيد اين دستور اسلام است؛ اما وليّ اسلام مي‌گويد داشته باشيد نه امير. وليّ چيست؟ ولي آن كسي است كه مردم روي محبت، او را و دستورات او را عمل بكنند روي محبت آخر گاهي مي‌شود شما يك كارگري مي‌آوريد خانه به او دستور مي‌دهيد طبق دستور شما هم عمل مي‌كند و كار هم مي‌كند اما شما را نمي‌شناسد، معرفتي هم به شما ندارد. گاهي مي‌شود يك دوست مي‌آيد كه بحمدالله از تمام دوستاني كه به ما محبت مي‌كنند متشكريم و زياد هم در خدمتشان هستيم و اميدواريم همه‌شان دستشان به دامن آن كسي كه بايد دوستش داشته باشند برسد و ـ ان‌شاءالله ـ از ياران خوب امام عصر باشند. يك عده هستند روي محبت، آقا چند روز كار كردي؟ نمي‌دانم. براي چي كار كردي؟ نمي‌دانم. مي‌دانم ولي كار كردم خدا مي‌داند جان انسان را قبض مي‌كنند انسان را مي‌كشند، محبت‌ها آنچنان ارزش دارد، مي‌آيد انسان به يك دوستش مي‌گويد: آقا اين كار بكن اگر خودش بداند كه محبوب دوستش است قبلاً انجام مي‌داده اگر نمي‌دانسته و حالا انجام كه او گفته انجام مي‌خواهد بدهد آنچنان با علاقه انجام مي‌دهند كه آدم بهتش مي‌زند من گاهي خودم را مي‌گذارم جاي دوستان بعضي از دوستان مي‌بينم من بودم شايد نمي‌توانستم شايد اين جور اظهار محبت كنم، محبت، يك عده هستند اهل محبتند يك عده هستند توي سير تو مسير محبتند اين‌ها با محبت، با علاقه آن هم با محبت شديد، اوامر دوستشان را اگر مخصوصا دوستشان دوست صحيحي باشد، دوست واقعي باشد آن دوستي باشد كه خدا در قرآن تعيينش كرده، آن دوستي باشد كه نامش اميرالمؤمنين علي ابن ابيطالب صلوة الله و سلامه عليه.و يا حضرتبقيةاللّهباشد اين شخص امير نيست، تنها امام زمان امير نيست، اين‌كه مي‌بينيد اسم علي بن ابيطالب را اميرالمؤمنين گذاشته‌اند چون يك عده‌ بودند مؤمن بودند، مسلمان بودند، اما علي را دوست نداشتند ولي در عين حال بايد علي به آن‌ها امر كند و آن‌ها انسجام ممالك اسلامي ‌را حفظ كنند و وحدت داشته باشند، اتحاد داشته باشند و لذا اميرالمؤمنين گفته و الا اگر بنا بود لقبي براي مخلصيني كه پيرو علي بن ابيطالبند، براي مخلصيني كه پيرو اميرالمؤمنين‌اند بدهند، مي‌گفتند: وليّ المخلصين ولي روي محبت شديدي كه آقا به مردم دارد امر مي‌كند و مردم هم روي محبت شديدي كه به آقا دارند اطاعت مي‌كنند. اين معناي آن جمله اي است كه در زيارت حضرت بقية اللّه: «يَا مَوْلايَ اَنَا مَوْلاكَ»([5])خيلي جملة عجيبي است، اي مولاي من! اي كسي كه من تو را دوست دارم و اطاعتت مي‌كنم؛ من اين‌گونه‌ام تو هم هر چه مي‌گويي روي محبت همان طور كه پروردگار هر امري كه به ما كرده حتي اگر دردهاي پر فشار زياد به انسان مي‌دهد روي محبت است، «يَا مَوْلايَ اَنَا مَوْلاكَ»،اگر ولايت نباشد فقط امارت باشد، يزيد بن معاويه هم امارت مي‌كرد، معاويه هم امارت مي‌كرد يعني امير خودش را معرفي مي‌كرد كم كم آنچنان رو پيدا كردند كه بني العباس همه‌شان اميرالمؤمنين اسم گذاري شدند؛ آنچنان فشار در اين اسم بخصوص زياد شد كه موسي بن جعفر هم بايد در مقابل هارون الرشيد بگويد: «يَا اَمِيرَالْمُؤْمِنينَ»([6]). اين‌ها مصيبت است. به خدا قسم مصيبت‌هاي ما يكي دو تا نيست، شهادت ابي عبدالله الحسين آن قدر از نظر مصيبت كه اين جمله را بگويد. حتي در روايت صحيحه اي دارد كه حضرت مجبور بود براي خون دوستانش براي اين‌كه دوستانش از راه دين خارج نشوند و به آن‌ها فشار نيايد مي‌فرمود: «جَعَلَنِيَ اللهُ فَدَاكَ»([7]) من براي شما عزيزان ترجمه نمي‌كنم. يا موسي بن جعفر! جان همة ما فداي تو باد، فداي خاك پاي تو باد.

اگر انسان ولايت خاندان عصمت را بپذيرد، مي‌دانيد معنايش چيست؟ معني ولايت پذيرفتن يعني اول كار كردم دلم را پر از محبت خاندان عصمت و طهارت كرده‌ام و بعد هم گوش به فرمانشان داده‌ام و هميشه اوامرشان را حتي مكروهات و مستحبات را عمل مي‌‌‌‌‌‌‌كنم اين معني ولايت است. اين معنا را در ذهنتان بسپاريد. اگر يك جا گفته مي‌‌‌‌‌‌شود: ولايت يعني محبت، يك بخش از اين لغت را معنا كرده‌اند و اگر مي‌‌‌‌‌گويند: ولايت يعني اولي به تصرف و فرمان دادن و فرمان برداري، يك بخش ديگر را معنا كرده‌اند دو تا بخشش وقتي كه توًًأم بكنيم فرمانبرداري در اثر محبت. اين معني ولايت است. پيغمبر اكرم امروز از شما مي‌‌‌‌دانيد همين را مي‌‌‌‌خواست علي را دوست داشته باشيد و فرمانبردارش باشيد. علي را دوست داشته باشيد و هر چه مي‌‌‌گويد گوش كنيد؛ علي را دوست داشته باشيد اگر فرزندانش را به عنوان امام معرفي كرد، قبول كنيد؛ علي را دوست داشته باشيد تا وقتي كه وارد قبر مي‌‌شويد و آن حضرت به ديدنتان مي‌‌آيد او هم شما را دوست داشته باشد «يَا حَارِ هَمْدَانَ مَنْ يَمُتْ يَرَنِي»([8]) مرا خواهد ديد؛ علي را دوست داشته باشيد تا وقتي كه در قيامت صفات رذيله‌اي كه در دنيا تزكيه نكرده‌ايد و گرفتار آن روز پنجاه هزار سال شده ايد از اعراف علي بن ابيطالب، فرزندانش، حضرت بقيةاللهبيايد دستتان را بگيرد و وارد بهشتتان بكند؛ علي را دوست داشته باشيد تا در بهشت در جنت عدن كه بهترين جاهاي بهشت است در آن‌جا جا داشته باشيد و اگر مي‌خواهيد گمراه بشويد، علي را دوست نداشته باشيد تا در دنيا بدبخت باشيد. به خدا قسم! نمي‌دانيد همين امروز اين شوق و فرحي كه امروز به شما دست داده به دشمنان علي بن ابيطالب براي عمرشان دست نمي‌دهد. علي را دوست نداشته باشيد تا شب اول قبر با نكير و منكر روبرو بشويد. اگر علي را دوست داشته باشيد با بشير و مبشر روبرو مي‌شويد، حتي كتب اهل سنت اين را نوشته‌اند، علي را دوست داشته باشيد تا در برزخ در آسمان چهارم كه «وَمَنْ يُطِعْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ»،خدا به كي نعمت داده، براي كي امروز نعمت را تمام كرده، براي كفار و مشركيني كه علي را قبول نكردند يا براي آن‌هايي كه علي بن ابيطالب را قبول كرده‌اند؟ «وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي»([9])مي‌فرمايد «وَمَنْ يُطِعْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ»،مي‌خواهيد آن‌هايي كه مي‌خواهند وابستة به شما هستند آن‌ها هم وارد بهشت بشوند؟ علي را شما دوست داشته باشيد؛ ولايت علي بن ابيطالب را قبول كنيد كه از صالحينيد كه از صديقينيد كه آن‌هايي كه اطاعت خدا و پيغمبر را كم محبتند نسبت به علي بن ابيطالب اين‌ها با شما باشند «وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا»؛ علي بن ابيطالب را دوست داشته باشيد تا در رديف شهدا و انبياء قرار بگيريد كه «وَمَنْ يُطِعْ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُوْلَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنْ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُوْلَئِكَ رَفِيقًا»([10]).اميدواريم امروز همة ما را خدا به ولايت علي بن ابيطالب قبول كند. هر كدامي‌كه مي‌خواهيد هر كدام از شما كه مي‌خواهد – الان به ذهنم آمد فكر مي‌كنم كار خوبي باشد تا حدي دستور هم هست فكر مي‌كنم بگويم يا نگويم – هر كس هر جا نشسته دستش را بدهد به دست رفيقش، هر كس پهلويتان هست يك وقت خداي نكرده نگوييد: پهلوي من يك، چه آدم خوبي واقع شده يا چه آدم معمولي واقع شده نه همه تان به خاطر آن محبتي كه به علي داريد پر ارزش ترين، به خدا قسم! من امروز روز ولايت دارم عرض مي‌كنم به خدا قسم! بهترين خلق خدا در روي كرة زمين هستيد ارزش داريد. فكر كنيد همه تان يك واحديد، يك نفريد، من از طرف شما تو هم دست من را بگير من از طرف همه تان الان همه به هم وصليد آي خدا! شاهد باش. ما علي را دوست داريم و از اين لحظه گوش بدهيد، مي‌خواهيد تعهد بدهيد و از اين لحظه با محبت علي مطيع تو هستيم خدا و مطيع پيغمبر و مطيع علي بن ابيطالب و مطيع امام زمانمان هستيم. خدايا! اين دست‌هايمان به دست‌هاي امام زمانمان برسان. خيلي ممنون بس است. همين كافي است «ان‎شاءالله» اين تعهد را پذيرفتيم.

امروز دستمان را به دست، گرچه دوريم به ياد تو سخن مي‌گوييم آقا، امام زمان؛ ما اگر روز غدير خم در 1400 سال قبل نبوديم كه دستمان را  به دست علي بن ابيطالب برسانيم آرزو مي‌كرديم كه دستمان را بدست فرزندش امام زمان برسانيم، حال اين هم كه نشد دستمان را با دست دوستانشان كه همه وصل به هم‌اند به خدا قسم! شما وصل به امام زمانيد، امام زمان وصل به علي بن ابيطالب است و «ان‎شاءالله» به آن آرزوي آخر هم خواهيم رسيد و «ان‎شاءالله»دستمان را يك روزي مي‌گذاريم توي دست آقا حجت بن الحسن آقا! ما از اين لحظه مطيع توييم تو را دوست داريم جانمان به قربانت «اَلسَّلامُ عَلَي الْمَهْدِيِّ الْمُنْتَظَرِ اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلَا وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ»([11]).

وعده كرده بوديم كه ساعت يازده جلسه را تمام كنيم ولي يكي دو نفر از دوستان معمم مي‌شوند كه با تشخيص من از همان ياران حضرت بقيةاللّه هستند و ان‌شاءالله اميدواريم هر چه زودتر از جزء سربازان ارشد آن حضرت باشند. همه صلوات مرتب مي‌فرستيد و بپا مي‌ايستيد تا اين عمامه‌ها گذاشته بشود ان‌شاءالله موفق باشيد. (صلوات مكرر دوستان.) جناب آقاي روح الاميني از فضلاء، از محصلين با اخلاص، صلوات بفرستيد. جناب آقاي توكلي از سادات محترم، از فضلاء، صلوات بفرستيد. خوب بفرماييد تا دعا كنيم.

نسئلك اللّهم و ندعوك بأعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان روز عيد غدير است با توجه و باسمك الاعظم الاعظم الاعظم الحجة بن الحسن يا الله يا الله يا الله يا اللّه

پروردگارا! به عظمت امروز و براي اكمال امر ولايت از تو تقاضا داريم امام زمان ما را برسان.

خدايا! براي اين‌كه از همة مردم دنيا راضي شوي امام زمان ما را برسان.

خدايا! براي آن‌كه نعمتت را بر ما تمام كني امام زمان ما را برسان.

خدايا! براي اين‌كه دين خودت را تجديد كني و كامل كني امروز امام زمان ما را برسان.

خدايا! نام اين جمع را به آبروي امام زمان در طومار سربازان امام زمان قرار بده.

پروردگارا! عيدي ما را فرج امام زمان قرار بده

خدايا! محبت علي و فرزندانش را در دل ما كامل بفرما معرفت آن حضرت را كامل بفرما.

خدايا! به آبروي حجةابن‌الحسن گرفتاري‌هاي مسلمين برطرف بفرما، دشمنانشان ذليل بفرما.

خدايا! يهود و اسرائيل را ذليل بفرما.

خدايا! مسلمانان جهان بخصوص آن‌هايي كه تحت تأثير ولايت قرار گرفته‌اند از همه مشكلات نجات مرحمت بفرما.

خدايا! مرض‌هاي روحيمان را شفا مرحمت بفرما مريض‌هاي منظور، مريض منظور الساعه لباس عافيت بپوشان.

پروردگارا! امواتمان، شهدامان، غريق رحمت بفرما

خدايا! آن‌هايي كه به ما حقي دارند آن‌هايي كه ما را تربيت كرده‌اند، آن‌هايي كه به ما محبت علي را آموختند، آن‌هايي كه محبت امام زمان را به ما تعليم داده‌اند غريق رحمت بفرما.

خدايا! بزرگان دين هر كس هر نوع خدمتي به دين روي اخلاص كرده پرودگارا! الساعه غريق رحمتش بفرما.

عاقبت امرمان را ختم بخير بفرما

و عجل في فرج مولنا صاحب الزمان.

 


[1]مائده/3

[2]آل عمران/85

[3]نهج البلاغه، خطبه 40

[4]نهج البلاغه، خطبه 40

[5]بحار 99/215، جمال الاسبوع 37

[6]بحار 2/389، عيون اخبار الرضا عليه السلام 1/81

[7]بحار 2/389، عيون اخبار الرضا عليه السلام 1/81

[8]بحار 6/180

[9]مائده/3

[10]نسا‌ء/69

[11]«اَلسَّلامُ عَلَي الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْاُمَمَ» بحار 99/101، مصباح الكفعمي 497

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *