۱۷ رمضان المبارک ۱۴۲۴ قمری – ۲۰ آبان ۱۳۸۲ شمسی – ۱۱ نوامبر ۲۰۰۳ میلادی

اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاهُ وَ السَّلامُ عَلَی رَسُولِ اللهِ وَ عَلَی آلِهِ آل الله لَاسِیَّمَا عَلَی بَقِیَّهِاللهِ رُوحِی وَ اَرْوَاحُ الْعَالَمِینَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِینَ مِنَ الْآنِ اِلَی قِیَامِ یَوْمِ الدِّینِ.

 

«اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا»([1])

به طور کلّی از آیات و روایات استفاده می‌شود که توبه در دو قسم تقسیم می‌گردد، توبه‌ چون به معنی بازگشت است؛ یک وقتی انسان یک راهی را صد درصد اشتباه رفته، مثلاً می‌خواسته به طرف مشرق برود به طرف مغرب رفته این شخص چشمش، صورتش، تمام مقادیم بدنش به طرف مغرب است و یک دفعه متوجّه می‌شود که راه را دارد اشتباه می‌رود، حالت بیداری از غفلت به او دست می‌دهد، این جا یک دفعه تمام مقادیم بدنش را بطرف مشرق بر می‌گرداند، این معنایش توبه است، برگشت است، اگر بنا بشود این بخش از توبه ادامه داشته باشد، باید دائماً یک لحظه رو به مشرق باشد یک لحظه رو به مغرب، ادامه‌اش صحیح نیست، لذا فرموده است: «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا» یک توبه کنید، یک دفعه برگردید روی‌تان را به طرف مشرق کنید، از مغرب صرف‌نظر کنید مثلاً، از گناه به طور کلّی صرف‌نظر کنید و به سوی صواب رو کنید. یک ماشینی به طرف مشرق دارد حرکت می‌کند این ممکن نیست که مثلاً یک بخشِ از این ماشین به طرف مغرب برود؛ یا رو به طرف مغرب باشد و یک بخشش رو به طرف مشرق باشد، صندلی‌هایش این طرفی برود مثلاً، خود ماشین آن طرف برود، باید توبه‌ای که انسان می‌خواهد برای مراحل کمالات بکند صد درصد باشد یعنی اگر چشمش، زبانش، گوشش، تمام اعضاء و جوارح‌اش این‌ها معصیت کرده بودند، گنه‌کار بودند، یا حتّی کافر بودند، مشرک بودند این‌ها یک مرتبه باید از آن حالتِ قبلی برگردند به حالت بعدی که توبه است واقع شوند. این معنا درست نیست که ما باید هر روز توبه کنیم در این توبه‌ی مرحله‌ی اوّل و این بخش اوّل یک مرتبه توبه بیشتر معنا ندارد، یک مرتبه بیشتر توبه‌ای که انسان می‌کند باید نباشد، تا توبه کرد چشمش، گوشش، اعضاء و جوارحش و حتی قلبش به طرف خدا باشد این معنای توبه‌ی نصوح است که در مراحلِ کمالات و در مراحلِ سیر و سلوک دستور داده‌اند و امّا توبه‌ی مرحله‌ی دوّم و توبه‌ی عام؛ توبه‌ی عام همان‌طوری که فرمودند همیشه انسان باید در حال توبه باشد، البته این توبه یک مقداری جبرانِ نواقص را می‌کند و در حقیقت معنی‌اش همان معنی استغفار است که دیشب عرض کردم، در این آیه‌ای که تلاوت فرموده‌اند که همه‌تان توبه کنید، «ایّها المؤمنون»([2])، همه باید جمیعاً توبه کنند و شاید خود پیغمبر اکرم هم وقتی که عرض می‌کرد «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّیوَ اَتُوبُ اِلَیْهِ»را هم می‌گفت این توبه دوام توبه‌ی نصوح است، یعنی شما برگشتید به طرف خدا این را ادامه بدهید، فقط چند قدمی نباشد، فقط روی برگرداندنِ به طرف خدا نباشد، بگویید من مسلمانم، گناه نمی‌کنم، چشمم گناهکار نیست، گوشم گناهکار نیست، اعضاء و جوارحم گناهکار نیست دیگر تمام، نه. قدم به قدم به طرف خدا بروید، هی بروید، انابه کنید، از این محلی که الان ایستاده‌اید درست است که روی‌تان را به طرف خدا کرده‌اید و برگشته‌اید امّا این‌جا توقف نکنید بروید، به سوی خدا بروید این شخص است که اسمش توّاب است و خدای تعالی می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ»([3])، آن‌هایی که قدم به قدم بطرف خدا می‌روند، برگشت ندارند.

آن‌هایی که مکّه رفته‌اند متوجّه هستند در سعی صفا و مروه از صفا که شما حرکت می‌‌کنید به طرف مروه می‌روید می‌گویند: رویتان را برنگردانید، بروید یکسره  و بعضی از جاها باید بدوید، هروله کنید، یک قدری تندتر حرکت کنید، جاهایی که ممکن است شیطان به شما حمله کند.

در همان قضیّه حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل یک چند مورد شیطان آمد می‌خواست مانع بشود که حضرت ابراهیم وظیفه‌اش را انجام بدهد، چون حضرت ابراهیم از مخلصین است و خدا فرموده است که: «إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمْ الْمُخْلَصِینَ»،شیطان وقتی که گفت: «لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ»بعد عرض کرد:«إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمْ الْمُخْلَصِینَ»([4])، بندگان خالص تو را من زورم نمی‌رسد آن‌ها استثناء امّا بقیّه را من همه را اغوا می‌کنم، گول می‌زنم، آمد خدمت حضرت اسماعیل، به اسماعیل وسوسه کرد فکر کرد که او از بندگان مخلَص خدا ممکن است نباشد چون پیغمبرالوالعزم نیست، حضرت ابراهیم فرمود: «با سنگ به آن طرف پرتاب کن». این هفت تا سنگی که در جمرات شما می‌زنید به خاطر همان عملی است و پیرو همان عملی است که حضرت اسماعیل کرده، حالا چرا سنگ به طرف شیطان پرتاب کرد؟ خود عمل یک اثری در روح انسان دارد، اینی که گفتند مثلاً نماز را در دل نخوانید با زبان بخوانید این زبان هم باید یک کاری کرده باشد، دست شما هم یک کاری کرده باشد، یک سنگی طرف شیطان پرتاب کرده باشد تا در روحتان تأثیر کند.

بنابراین شیطان گاهی می‌آید انسان را، روی انسان را بر می‌گرداند، یک صدا می‌زند انسان یک فرزندش را، یک شخصی را، رفیقش را در سعی صفا و مروه گم کرده و صدای او را از پشت‌ سرش می‌شنود، رو برنگردان به طرف راهت برو؛ چون ما با شیطان قبلاً لااقل قبل از برنامه‌ی تزکیه‌ی نفس رفیق بودیم، آشنا بودیم، در وقتی که توبه‌ی نصوح می‌کنیم یعنی تمام وجودمان به طرف پروردگارمان واقع می‌شود یک وقت ممکن است صدا بزند، یک صدای آشنا، انسان برمی‌گردد گاهی ناخودآگاه برمی‌گردد وقتی که یک چنین پیش‌آمدی کرد برای یک فردِ اهل تزکیه‌ی نفس و کسی که در مراحل می‌خواهد قدم بردارد، این‌جا دستور دادند، فرموده‌اند تا رویت را برگرداندی فوراً توبه کن، برگرد به طرف خدا و ادامه نده و بلکه فوراً دو رکعت نماز توبه بخوان، غسل کن اوّل، غسل توبه.

آن شخص گفت: آقا من در مستراح منزلمان که می‌روم یک پنجره‌ای دارد به خانه‌ی همسایه، همسایه اهل موسیقی و به اصطلاح بعضی از غناها هست و من یک مقدار آن‌جا بیشتر می‌نشینم که موسیقی را گوش بدهم، حضرت فرمودند: بسیار بد کاری می‌کنی، گفت حالا چکار کنم؟ حضرت فرمود: استغفار کن، ایشان هم گفت: «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّیوَ اَتُوبُ  اِلَیْهِ»، حضرت فرمود: نه، از جایت بلند شو برو حمّام، غسل توبه کن بعد بیا دو رکعت نماز توبه بخوان و بعد استغفار کن. حواستان جمع باشد اگر یک وقت در اوائل کار مخصوصاً زیاد اتّفاق می‌افتد که اگر توبه‌ی نصوح کردید، مرحله‌ی توبه را انجام دادید و حداکثر توبه هم چهل روز است، همان‌طوری که به بهلول نبّاش حضرت رسول‌ اکرم چهل روز توبه دادند عملاً، همان‌طور چهل روز انسان در خانه‌ی خدا توبه کرد بعد آمد صدای آشنا می‌شنود، بعد از ماه رمضان باز شیطان آزاد می‌شود، صدای آشنا، حالا دارد می‌رود به طرف صفا یا دارد می‌رود یا به طرف مروه، به طرف خدا دارد حرکت می‌کند صدایت زد رفیق عزیز کجا؟ شما هم حواستان پرت شد خدای‌نکرده یک گناه کردید، گناه اساسی نه ‌ها! یک صورت برگردانید والاّ نباید انسان گناه اساسی دیگر بکند، گناه هم همان چیزهایی است که خدا نهی کرده، آن‌ها گناه هست، «وَ مَا آتَاکُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»([5])،هر چه را که نهی‌تان کرده شما باید منتهی بشوید و نهی بشوید، از خودتان هم رأیی نداشته باشید، حتّی ائمه‌ی اطهار و هیچ مجتهدی نشده که در راه صحیح حرکت کند و حرامی از حرام‌های الهی را حلال کند و یا حلالی را حرام کند، این محال است. بنابراین اگر یک وقت برای یک لحظه یک اشتباهی‌ شد و صدای آشنا شما را به طرف خودش جذب کرد، با یک «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّیوَ اَتُوبُ  اِلَیْهِ» کار انجام نمی‌شود، درست نمی‌شود بلکه دو رکعت نماز توبه، قبلش غسل توبه و بعد هم به هر وسیله‌ای هست حالا صد مرتبه استغفار باشد این مربوط به آن برگشت شما است از توبه به طرف شیطان که چقدر شما برگشتید، اگر خیلی برگشته باشید که اصلاً همان‌طوری که سعی صفا و مروه‌تان باطل است توبه‌ی نصوح‌تان هم باطل است، امّا اگر یک لحظه صورت را برگردانید و بعد می‌گویید: چه کاری بود که من کردم؟ دو رکعت نماز توبه می‌خوانید و بعدش هم استغفار می‌کنید و از خدا طلب بخشش می‌کنید و یا صد مرتبه می‌گویید: «اَتُوبُ اِلَی اللهِ»، یا «اَسْتَغْفِرُ اللهَ رَبِّیوَ اَتُوبُ اِلَیْهِ»([6])و یا سر به سجده می‌گذارید. اگر قطعاً توبه‌تان صحیح بود، یک حالتِ غمی به شما دست می‌دهد چرا من این کار را کردم، کسی که رو به خدا کرده چرا رو به شیطان کرده است، کسی که با خدا آشنا شده چرا با شیطان دوباره حرف زدم؟ کسی که با خدای رحمان و رحیم صمیمت پیدا کرده و با هروله به طرفش می‌رود چرا با دشمن خدا و دشمن خودش دوباره حرف زده؟ این‌جا باید حتماً غمی به دلش وارد شود، همان‌طوری که حضرت یونس علی نبینا و آله و علیه‌ السلاماین حالت را پیدا کرد، از میان قومش بیرون آمد با همه‌ی عذرهایی که داشت، «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ»([7])ذاالنون همان یونس است، وقتی که با غضب، غضب هم از شیطان است که ان‌شاءاللّه در مرحله‌ی آخر مراحل تزکیه‌ی نفس مسأله‌ی غضب و حسد و حرص و امثال این‌ها را توضیح می‌دهم، غضب هم از شیطان است، «مُغَاضِبًا»،شیطان گفت: خدا که خیلی مهربان است، بر تو سخت نمی‌گیرد، راحت هم می‌شوی، «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ»،فکر کرد که ما بر او سخت نمی‌گیریم، امّا سخت گرفتیم، حسابِ مبلّغ، حساب پیغمبر، حساب آن کسی که اهل تزکیه‌ی نفس است، قدم می‌خواهد در راه تزکیه‌ی نفس بر دارد با سایر مردم فرق می‌کند، تو چرا برگشتی؟ چرا غضب کردی؟ این مردم بندگان منند، من به آن‌ها همان کفّارشان، همان‌طوری که فرمودند، به همان کفّارشان من دارم مهربانی می‌کنم، نفس به آن‌ها می‌دهم، جان به آن‌ها می‌دهم، غذا به آن‌ها می‌دهم، تو چرا غضب کردی؟ حالا «فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ»،توی یک زندان مرطوبِ تاریکی خدا او را انداخت و قضا الهی هم حبس ابد بود که اگر از مسبّحین نبود، «فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِینَ، لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»([8])، تا روز قیامت حضرت یونس می‌خواست توی آن شکم ماهی زنده‌بگور باشد، چرا؟ به خاطر این‌که یک مختصر، چند دقیقه‌ای شاید صورتش را به طرف شیطان برگرداند و غضب کرد و با عذر هم چون بود گناه نکرد، از آن گناهانی که در نزد ما گناه هست، یک ترک اولایی نهایت بود، امّا خدا او را توی زندان انداخت، غم به دلش مستولی شد، نه به خاطر این‌که چرا من توی این تاریکی واقع شده‌ام، ماها این‌طوری هستیم، وقتی که یا مریض می‌شویم یا مثلاً توی زندان می‌افتیم بیشتر از در و دیوار زندان و یا از درد مرض ناراحتیم، امّا او نه، از این‌که چرا ارتباطش با خدا قطع بشود. شخصی که توبه‌ی نصوح می‌کند از این‌که ارتباطش با ذات مقدّس پروردگار قطع شده غم دلش را می‌گیرد، «فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ»، آهسته هم نگفت، ندا داد، داد زد، علی بن ابیطالب در دعای کمیل می‌فرماید: «لَئِنْ تَرَکْتَنِی نَاطِقًا»،من را اگر بیندازی توی جهنّم و زبان داشته باشم، «ضَجِیجَ  الْآمِلِینَ ، لَاَضِجَّنَّ إِلَیْکَ  ضَجِیجَ الْآمِلِینَ»([9])، یک عدّه‌ آرزوهایی داشته‌اند، این‌ها از آرزویشان دور شده‌اند ضجّه می‌زنند، حضرت یونس در عبارت آیه استفاده می‌شود مناجات نکرد، «فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ»،چی گفت؟ این را شما هم بگویید: «أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أنت»، هیچ مؤثری در وجود، هیچ قدرتی در عالم وجود، هیچ حول و قوّه‌ای در عالم وجود نیست مگر مال تو است، امّا این بلا را تو به سر من نیاوردی، «سُبْحَانَکَ»، تو با من این رفتار را نکردی، من بودم که خودم به خودم ظلم کردم، «إِنِّی کُنتُ مِنْ الظَّالِمِینَ»،اگر این تسبیح را نمی‌گفت، خدای مهربان را ببین، حبس ابد؛ اگر شما نزد مثلاً رئیس مملکت که شما را در زندان ابد حبس کرده و زندانی‌تان را بریده شما هی اصرار کنید، ده روز هم بگویید: من اشتباه کردم، تو خوبی خودم اشتباه کردم به این زودی معلوم نیست آزادتان کنند، امّا پیغمبرش را خدای تعالی بعد از گفتن این کلمه چون ندارد مکرر هم عرض کرده باشد، شاید یک مرتبه همان دلش متوجّه شد که «إِنِّی کُنتُ مِنْ الظَّالِمِینَ، فَاسْتَجَبْنَا لَهُ»، فوراً اجابت کرد، حضرت یونس را از دهان ماهی بیرون انداخت، بدن چند روز است توی رطوبت قرار گرفته، در ساحل هم گرم است هوا، مهربانی خدا سرازیر شده، خدا می‌داند این آیات انسان را می‌کُشد که چقدر خدا مهربان است! آفتاب به این بنده‌ی تائبم نخورد، فوراً درختی از «یقطین»: «کدو» که برگ‌های بزرگی داشت روی بدن او سایه انداخت. «فَنَادَى فِی الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنْ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ»،بشارتش از این جا به بعد است، «وَ نَجَّیْنَاهُ مِنْ الْغَمِّ»،از غم نجاتش دادیم، نگذاشتیم در این غم بماند، در این نگرانی بماند، «وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ»،آی مؤمنین! اگر می‌خواهید شما هم به همین راه قرار بگیرید بگویید: «أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنْ الظَّالِمِینَ، وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ».

بعد از نماز توبه اگر سرتان را به سجده بگذارید ماها چون دلهایمان سنگ است با یک مرتبه چکش زدن میخ فرو نمی‌رود، یک دیوار بتونی، یک دیوار سنگی باید آن قدر چکش زد تا یک مقداری میخ فرو برود، دلهای ما هم با یک مرتبه گفتن: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنْ الظَّالِمِینَ»،خوشا به حال آن‌هایی که با یک مرتبه گفتن غمشان برطرف می‌شود! خدا به آن‌ها اقبال می‌کند، مهربانی خدا بر سرشان فرو می‌ریزد، سایه حتّی روی بدنشان خدای تعالی قرار می‌دهد والاّ صد مرتبه، والاّ هزار مرتبه، ده هزار مرتبه، صد هزار مرتبه، هر چه انسان بیشتر بالاخره باید بوسیله «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنْ الظَّالِمِینَ»،این ضایعه را جبران کند والاّ توبه نصوح نکردید ول معطلید. هر ساعت رویتان را بگردانید به طرف شیطان، باز برگردید به طرف خدا، همان‌طوری که علی فرمود: «ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ »([10])،مادرت به عزایت بنشیند، این استهزای پروردگار است، خدا را مسخره کردی؟ توبه فقط یک مرتبه، آن توبه‌ای که باید سالک الی اللّه داشته باشد فقط یک مرتبه، اگر یک وقتی هم حواسش پرت شد که این در اوائل کار ممکن است پیش بیاید، اگر یک نفر دیدید در اواخر کار، این از اوّل کارش خراب بوده، در اوائل کار چون با صدای شیطان همیشه آشنا بوده و شیطان او را صدا می‌زده، حالا هم که رو به خدا کرده‌ حواسش پرت می‌‌شود ناخودآگاه بر می‌گردد، این‌جوری است. آخر بعضی‌ها هستند با شیطان خیلی، می‌گویند یک نفری خواب دید شیطان را که ریسمان‌های بسیار قوی و یک ریسمان هم بسیار پُر قدرت روی شانه‌اش هست، از او پرسید این‌ها چیست روی دوشت؟ گفت: شیخ انصاری دیشب یک ریمسان به گردنش انداختم پاره کرد، حالا رفتم ریسمان قوی‌تری آوردم، گفت: ریسمان من کو؟ گفت: تو ریسمان نمی‌خواهی، تو خودت عقب من می‌دوی، تو با یک اشاره می‌آیی، یک مظاهر به اصطلاح دنیایی، یک چیزهای خیلی مختصر عقب سر من راه افتاده‌ای، تو به من اصرار داری که راهنماییت برای شیطنت‌هایی که هم مردم را اذیّت کنی و هم خودت از بین بروی، از من می‌خواهی. یک نفری به من می‌گفت: فلانی شیطان خیلی بر من مسلط است، یک شب در جایی بودم یک گناهِ از مسائل جنسی پیش آمده بود، به شیطان توسل کردم که در آن طرف من هم برو و وارد بشو تا او با من موافقت کند که من فلان گناه را انجام بدهم، ببینید بعضی‌ها این‌جورند، این‌ها هیچ؛ آن‌هایی که یک اشتباهِ این‌طوری، حالا رفیق بودیم فعلاً هم او دست از ما کشیده و هم ما از او، او دست کشیده دیده ما مالی نیستیم، بدردی نمی‌خوریم، ما از او دست کشیده‌ایم چون به طرف خدا می‌خواهیم حرکت کنیم، با یک صدا می‌بینی گناه ممکن است انجام بشود، این‌جا این دستور را عمل کنید، نگویید: خوب راحت شدیم ما هر وقت گناه کردیم فوراً می‌رویم غسل می‌کنیم، دو رکعت نماز می‌خوانیم بعد هم می‌گوییم: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنْ الظَّالِمِینَ»، این نه این را نمی‌گویم، آنی که من عرض می‌کنم اگر کسی توبه نصوح کرده، دیدید حالا لغت را من ندیدم جناب آقای مسعودی فرمودند، ولی روایات متعددی دارد که توبه‌ی نصوح: «انْ لَاتَعُودُ فِیهِ أَبَداً»([11])، رویت را برنگردان، توی نماز اگر برگشتی یک مقداری پشت سرت را نگاه کردی، عمداً هم باشد نمازت باطل است.

اصحاب ابی‌عبداللّه الحسین علیه‌السلاماین‌ها همه تائب بودند، یک عدّه‌شان هم نه، به طمع آمده بودند، شب عاشورا که آن امتحان پیش آمد، آن عدّه‌ای که رفیق شیطان بودند دیدند دنیایشان که بهم خورد و خوب هر کسی که با یک بزرگی که می‌خواهد یک انقلابی انجام بدهد یک شاهی را، یک رهبری را، یک بزرگی را، یک خلیفه‌ای که در آن وقت به اسم خلیفه بود می‌خواست سرنگون کند یک عدّه همراهش می‌آیند که خوب بالاخره هر چه هم نزدیک‌تر باشند یکی وزیر می‌شود، یکی وصی می‌شود، یکی وکیل می‌شود، این‌ها همه به همین نیّت آمده بودند، حضرت وقتی اعلام فرمود که هر کس در این‌جا بماند کشته می‌شود آن‌ها رفتند، متجاوز از هزار نفر همراه سیدالشهداء بودند، هفتاد و دو نفر ماندند، این عدّه چون توبه‌ی نصوح کرده بودند، چون به امام رو کرده بودند، چون به خدا رو کرده بودند این عدّه رویشان را نگردانند، این‌ها محکمایستادند، عرض کردند: یا اباعبداللّه! اگر ما را هفتاد مرتبه بسوزانند، بکشند، دوبارهزنده‌مان کنند ما دست از تو بر نمی‌داریم، خوشا به حالشان! لذا در ردیف ابی‌عبداللّه الحسین می‌گوییم: «اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَینِ وَ عَلَی اَبْنَاءِ الْحُسَینِ وَ عَلَی اَصْحَابِ الْحُسَینِ وَ عَلَی اَصْحَابِ الْحُسَینِ»، در ردیف علی بن حسین، در ردیف اولاد حسین، در ردیف خود ابی‌عبداللّه به آن‌ها همه باید روز عاشورای هر سال صد مرتبه سلامعرض کنند، اظهارارادت کنند، این طوری می‌شود که انسان موفق می‌شود. پس «تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا».

و ان‌شاءاللّه امیدواریم همه‌ی ما را، این شب‌های عزیز، این شب‌های بسیار خوب توجّه دادند به جریانِ حسن مثله که مثل امشبی بوده چه می‌شود ما هم، شب چهارشنبه هم هست جمعیتی آمده‌اند این‌جا، حسن مثله توی خانه خوابیده بود، آمدند صدایش زدند: بیا امام زمانت تو را می‌خواهد، نصف شب می‌گوید: آمدم دیدم آقا با اصحابشان هست، حالا ما لیاقت آن که از اصحابشان باشیم و دور ایشان نشسته باشیم و با ایشان باشیم که نداریم، لااقل، یا مثل حسن مثله هم که نیستیم لااقل حالا آمده‌ایم کنار خانه‌شان، آقاجان به ما هم یک دستوری بدهید، یک حرفی بزن، فرمود: این مسجد را بسازید، این کارها را انجام بدهید، «فَمَنْ صَلَّیهُمَا فَکَانَّمَا صَلَّی‌ فِی‌ الْبَیْتِ‌ الْعَتِیقِ‌»([12])یعنی مقام این مسجد هم دوش کعبه است، خیلی مهم است، همان‌طوری که در کعبه علی بن ابیطالب متولد شد و در آن‌جا یکی دو روز با مادرش سکونت داشت حضرت بقیهالله هم این جا تشریف داشتند و از همین جمله استفاده می‌شود که «مَنْ صَلَّیهُمَا»، هر کس این دو رکعت نماز امام زمان را، چون نماز تحیّت، تحیّت مسجد است با آن شرایط، آن دو رکعت نماز را هر کس بخواند مثل این است که در بیت عقیق، در خانه‌ی خدا، نه در مسجدالحرام، بیت عقیق به کعبه اطلاق می‌شود، مثل این‌که در کعبه خوانده، خیلی قدر بدانید، اگر منع‌مان نکند و خلاف تقیّه نباشد می‌گوییم که کعبه‌ی شیعه این مسجد باعظمت است که علمای بزرگ – کلمه‌ی این که تردید بیاورد نداشته باشید – چون علمای بزرگ مثل مرحوم آیت‌اللّه بروجردی که من وقتی که در قم بودم یک وقت دیدم ایشان برای مشکلات حوزه به مسجد جمکران رفته بودند ما می‌آمدیم، آن وقت‌ها هم مجبور بودیم پیاده بیاییم و همین راهی که از این طرف می‌رود همین راه را پیاده می‌آمدند و خصصین هم می‌آمدند، حالا الحمدللّه همه جز‌ء خصصین‌اند و چون می‌خواهد تشریف بیاورد ان‌شاءاللّه همه باید آماده بشوند، همه توجّه‌شان به وجود مقدّس آقا ولی عصر باشد این دفتر آقا است، مسجد جمکران دفتر اوّل مولا صاحب‌الزمان است و مسجد امام حسن مجتبی که دفتر دوم هنوز روبراه نشده شاید ان‌شاءاللّه با ظهور خودشان روبراه بشود و امیدواریم همه‌مان از اصحاب و یاران آن حضرت باشیم.

السلام علیک یا بقیة الله، آقاجان می‌شود امشب، می‌شود امشب، ما توقّعی که ما را بخواهید نداریم، ولی یک لطفی کنید و ما را هم جزء یارانتان، می‌بینید خودتان، ناظرید، می‌بینید یک عدّه اصلاً قبول‌تان ندارند، یک عدّه قبول ندارند که شما را می‌شود دید، یک عدّه می‌بینید که می‌گویند اگر هم دیده بشود شناخته نمی‌شود، امّا ما این‌جوری نیستیم، ما می‌گوییم: تمام اختیار در دست شما است اگر شما بخواهید هم خودتان به ما نشان می‌دهید، هم اگر مایل باشید شما خودتان را به ما معرفی می‌کنید همان‌طوری که به بزرگان از شیعه معرّفی فرموده بودید ولی اختیار در دست ما نیست اگر ما صدها چهل شب چهارشنبه به مسجد جمکران بیاییم و فکر کنیم قطعاً با این صدها مرتبه چهل شب چهارشنبه آمدن امام زمان را می‌بینیم این اشتباه هست، و این هم که گفتند: هر کس گفت من رفت و آمدی با امام زمان دارم این شخص دروغگو است و کذّاب است. آقا اگر بخواهند انسان خدمتشان می‌رسد و هر کس این را بگویید، بدانید که می‌گوید با این‌که آقا بخواهند باز هم نمی‌شود دید او را، این یا احمق است یا خیلی قلباً معاند است. معنا ندارد، آقا خواسته حسن مثله ببیند حضرت را و دستور هم به او دادند، آقا خواسته که علی بن مهزیار سه روز خدمت حضرت باشد و بوده، بعدش می‌شود دست او است، دست شماها هم نیست این را بدانید خیلی از اولیای خدا بودند که این‌ها زحماتی کشیده‌اند که خدمت حضرت برسند، نرسیده‌اند و خیلی افراد بودند توی خانه‌شان خوابیده بوده‌اند مثل حسن مثله، صدایشان زده‌اند: بیا آقا می‌خواهد ببیند تو را. امیدواریم ان‌شاءاللّه این شب‌ها، شب‌هایی باشد که توجّهات امام عصر به ما زیاد باشد و امیدواریم که این ماه مبارک رمضان ماه مبارکِ پُر برکتی برای ما باشد، دو شب است که جناب آقای نعمتی را ما آن عقب می‌بینیم، نمی‌دانم جلو نمی‌آیند برای این‌که مزاحمشان نشویم. به هرحال امیدواریم ان‌شاءاللّه هر کس به هر نوعی به امام زمان خدمت می‌کند، نام ایشان را ترویج می‌کند، به هر نوعی با ایشان ارتباط روحی دارد خدا ان‌شاءاللّه زیر سایه‌ی امام زمان او را حفظ کند.

نسئلک اللّهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحب‌الزمان یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه یا اللّه و یا اللّه و یااللّه

پروردگارا! به آبروی آقای‌مان حجه ابن الحسن فرجش را برسان

گرفتاری‌هایمان برطرف بفرما، ما را از بهترین یاران و اصحابش قرار بده

خدایا! غم و اندوه فراقش را تبدیل به فرح و خوشحالی وصالش برای ما قرار بده

پروردگارا! به آبروی خاندان عصمت و طهارت قسمت می‌دهیم قرض مقروضین ادا بفرما

مرض‌های روحی‌مان شفا عنایت بفرما

مریض منظور الساعه! لباس عافیت بپوشان

امواتمان غریق رحمت بفرما

عاقبت‌مان ختم بخیر بفرما

و عجل فی فرج مولانا.

 


[۱]تحریم/۸

[۲]«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحًا عَسَى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیُدْخِلَکُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ یَوْمَ لَا یُخْزِی اللَّهُ النَّبِیَّ وَالَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعَى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَبِأَیْمَانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» تحریم/۸

[۳]بقره/۲۲۲

[۴]ص/۸۲-۸۳

[۵]حشر/۷

[۶]کافی: ۲/ ۴۳۸ و ۲/ ۵۰۴، فقیه: ۲/ ۱۶۷، وسائل‏الشیعه: ۷/ ۱۷۹، بحار: ۱۶/ ۲۸۳

[۷]انبیاء/۸۷

[۸]صافات/۱۴۳-۱۴۴

[۹]«لَئِنْ تَرَکْتَنِی نَاطِقًا لَأَضِجَّنَّ إِلَیْکَ بَیْنَ أَهْلِهَا ضَجِیجَ الْآمِلِینَ وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَیْکَ صُرَاخَ الْمُسْتَصْرِخِینَ وَ لَأَبْکِیَّنَ عَلَیْکَ بُکَاءَ الْفَاقِدِینَ» إقبال‏الأعمال: ۷۰۸، بلد الأمین: ۱۹۰، مصباح‏ کفعمی: ۵۵۷، مصباح‏ المتهجد: ۸۴۷

[۱۰]«وَ قَالَ علیه السلاملِقَائِلٍ قَالَ بِحَضْرَتِهِ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ أَ تَدْرِی مَا الِاسْتِغْفَارُ الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَهُ الْعِلِّیِّینَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّهِ مَعَانٍ أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى وَ الثَّانِی الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَوْدِ إِلَیْهِ أَبَداً وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّیَ إِلَى الْمَخْلُوقِینَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ أَمْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَهٌ وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى کُلِّ فَرِیضَهٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَهَا فَتُؤَدِّیَ حَقَّهَا وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِی نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ یَنْشَأَ بَیْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِیدٌ وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِیقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَهِ کَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَهَ الْمَعْصِیَهِ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ» نهج‏البلاغه: ۵۴۹، بحار: ۶/ ۳۶، ارشاد: ۱/ ۴۷      مکارم الاخلاق: ۳۱۴

[۱۱]«قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلامیا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَهً نَصُوحاً قَالَ هُوَ الذَّنْبُ الَّذِی لَا یَعُودُ فِیهِ أَبَداً» کافی: ۲/ ۴۳۲، وسائل الشیعه: ۱۶/ ۷۷، بحار: ۶/ ۳۹

[۱۲]کتاب ملاقات با امام زمان علیه السلام: ۱۹

 

جهت دانلود و یا پخش آنلاین کلیک کنید

 
 
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *