۱۷ ذی الحجه ۱۴۲۵ قمری – ۹ بهمن ۱۳۸۳ شمسی – شب عید غدیر، اهمیت قرآن و توجه به آن
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم
بسم اللّه الرحمن الرحيم
الحمدللّه والصلوة و السلام علي رسولاللّه و علي آله آل اللّه لاسيما علي بقيةاللّه روحي و الارواح لتراب مقدمه الفداء و العنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم، وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذْ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا (16) فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا (سوره مريم)شب عيد پرعظمت غديرخم است، اين عيد بزرگ را به همهي دوستان و عزيزان تبريك ميگويم اميدواريم كه بتوانيم حقّ اين شعار بسيار بزرگ يعني نصب ولايت علي بن ابيطالب به وسيلهي پيغمبراكرم در مثل فردايي از عهدهاش بر بياييم و تا جايي كه قدرت داريم اين شعار پرعظمت يعني جشن عيد غدير را با عظمت عمل كنيم. يك مطلب دربارهي قرآن كريم كه اگر تمام كرهي زمين را پر از طلا و نقره ميكردند و به من ميدادند و در مقابل اين موفقيّت كه خدايتعالي لطف كرد ترجمهي قرآن را تحويل دوستان و عزيزان در امروز و فردا بدهيم شايد برابري نميكرد. براي من خيلي خوشحالي هست، اميدواريم كه شما عزيزان هم كه سالهاست زحمت ميكشيد روي اين ترجمه و روي اين قرآن كريم خوشحال باشيد، خرّم باشيد و عيدي بزرگي كه تصادفاً طول كشيد تا عيد غدير، كه خيلي من اينجا حرف دارم كه عيد غدير يعني چه؟ و اين هديهي الهي هم براي ما يعني چه؟ ولو يك مناسباتي، يك جهاتي چيزي عرض نميكنم. فقط امروز كساني كه دورهي قرآن كاملشان را، كه جزوات گذشته را كامل دادهاند، اسمهايتان نوشته شده، انشاءاللّه بعد از جلسه قرآن را دريافت ميكنند. و امّا براي فردا، ما چون حتي همين جزوات را اينطوري است كه فكر نكنيد ما قرآن را ميفروشيم، يا ميخريم. قرآن يك حرفش با تمام دنيا اگر بخواهيم قيمت بگذاريم باز تمام دنيا براي آن يك حرف كم است. ولي همانطوري كه قبلاً صحبت شده بود با دوستان، اين پولي كه براي جزوه داده ميشود، به عنوان جزوه، براي خريدن جزوه نيست. يعني ما نيّتمان اين نيست و براي صدقات و كارهايي است كه انجام ميشود، منجمله خوب طبعاً يكي از كارها و زحماتي كه دوستان ميكشند چاپ و تكثير و فرستادن و بعضي از كارهايي كه در اطراف و اجانب جزوهها انجام ميشود بوده، والاّ بقيهاش براي كارهاي خير كه خيلي هم گاهي كم ميآوريم و از جاي ديگر تأمين ميشود چون خدماتي كه براي جلسات مختلفي كه در شهرها برگزار ميشود خيلي بيشتر از اينها خرجش است و بحمداللّه حضرت بقيةاللّهارواحنافداه كه يداللّه هستند تا حالا رساندند و دربارهي اين قرآن كريم كه با ترجمه و خيلي دوستان زحمت كشيدند و اين قرآن را با يك مشخصاتي تا ديشب كه من خودم در قم بودم هنوز به دفتر قم نرسيده بود، من اينجا كه آمدم بعد آوردند و تمام شد. و انشاءاللّه دوستاني كه تمام جزواتشان را دادند، امروز دريافت ميكنند و فردا دوست داشتيم –حالا اگر انجام بشود نميدانيم –ديگر اينجا همهمان ميمهان جناب آقاي مسعودي هستيم و ببينيم چه كار ميكنند، چون حدوداً ده الي دوازده ميليون خرج چاپ و تشكيلات اين قرآن شده و اگر باني پيدا شد كه بتوانيم به همهي دوستان اينجا نه شهرستانها اين قرآن را بدهيم كه انشاءاللّه به عنوان عيدي خواهيم داد و انجام ميشود انشاءاللّه و اگر كه نشد كه ديگر معذرت ميخواهيم ما قرآن را نميفروشيم، بايد مثلاً به يك حسابي، به يك برنامهاي، انشاءاللّه جهات مختلفش را تأمين كنيم و البّته يك مقداري شايد انجام شده باشد اگر يك وقتي كم داشتيم چون پيغمبراكرم فرمود لا تقدموا قريش بالساداتانشاءاللّه فردا عيدي يك قرآني ميدهيم. اين را الان عرض ميكنم، آقايان ديگر حالا انشاءاللّه همانطوري كه عرض كردم، نه، انشاءاللّه تأمين ميشود من نميخواهم چه ميگويند به قول شماها نفوس بد بزنم. تأمين ميشود انشاءاللّه و انشاءاللّه فردا اين قرآنها را هديه خواهيم داد به ياري پروردگار و اينهايي كه امروز ميگيرند با آنهايي كه فردا ميگيرند چند تا امتياز دارند. اينها يكي نشانگر اين است كه قرآنها را با احترام حفظ كردهاند، ما كه گفتيم همهي جزوات را بدهيد چون بعضيهايش غلط داشته در گذشته و نميخواستيم آنها در دست دوستان باشد و صحيحاش به دست دوستان برسد، يكي ديگر اينكه معلوم است كه اين آقايي كه قرآن را ازما گرفته و حتي يك پولي هم در مقابلش آنها فكر ميكنند در مقابلش دادند اينها معلوم است كه قرآن را خوب احترام نكردند كه چند جزوهاش را نياوردند، چكار كردند، اگر قرآن را بگيريد و در يك جاي محفوظي بگذاريد كه مقيّد باشيد احترامش كنيد هيچ وقت گم نميشود و كسر نميآوريد. نميخواهم عرض كنم، بعضيها بودند كه خوب، مسافرتي بودند، مريض بودند، نتوانستند قرآن را بيايند بگيرند ناقص بوده، بهرحال به طور كلّي آنهايي كه حتّي يك جزوه هم كم نداشته باشد و همهي جزواتش را آورده باشند تحويل ما داده باشند به آنها قرآن ميدهيم طبق وعدهاي كه داده بوديم، ولي اگر خودتان قضاوت كرده بوديد زن و شوهر هر دو جزوههايشان را كامل آورده باشند يك قرآن برايشان بس است، ما بتوانيم آن يك قرآن ديگرشان را خودشان باني باشند كه انشاءاللّه روز عيد غدير به دوستاني كه حالا يا نقص داشته قرآني كه آوردند يا بعد آمدند، يا اينكه متفرقه گاهي ممكن است تشريف آورده باشند به آنها انشاءاللّه هديه بدهيم. و اينهايي كه امروز قرآن را ميگيرند يك شبانه روز قرآن بيشتر پيششان است. اين خيلي مهم است، اگر بدانيد روز قيامت براي همين يك شبانه روز چقدر به شما پاداش ميدهند، جزاء ميدهند، شما يك ساعتش هم انشاءاللّه برايتان اهميّت خواهد داشت. و همانطوري كه خودتان ميبينيد اين قرآن امتيازاتي دارد اوائلي كه من در سه سال يا چهار سال قبل شروع كردم به ترجمهي قرآن، يك نفر آمد به من گفت اين همه قرآن ترجمه كردند شما ديگر چرا؟ من گفتم اگر آنها هم ترجمه نميكردند حالا شما نميگفتيد اين همه ترجمه كردند، اولاً، بعد هم اين قرآن براي محققين كه همهتان انشاءاللّه بايد جزء محققين باشيد، تحقيق در قرآن بكنيد خيلي با ترجمههاي ديگر فرق ميكند. تيترگذاري شده شما فهرست تيترها را كه بخواهيد نگاه كنيد، مثلاً پيدا ميكنيد كه قضيهي حضرت يوسف در كجاي قرآن است، پيدا ميكنيد كه دربارهي تقوا چند جا خدا صحبت كرده، پيدا ميكنيد كه دربارهي تزكيه نفس چند جا خدا حرف زده، و براي يك محقق تقريباً كارِ يك كتاب معجم را ميكند كه معجم ترجمه را معرفي نميكند فقط آيات قرآن را معرفي ميكند، ولي اين هم آيات قرآن و هم ترجمه را معرفي ميكند و بعلاوه چون همه ميگويند من هم عرض ميكنند، و چون همه دوست دارند من هم تذكّر بدهند، اين است كه، همه ميگويند قلم تو ساده است، حالا به عنوان مذّمت يا به عنوان باصطلاح مدح، همهكس فهم است. ما خيلي روي اين جهت زحمت كشيديم كه اين ترجمه همهكس فهم باشد و تا جايي كه ممكن است از ترجمه هم خارج نشود، چون اگر ديده باشيد ترجمههاي قرآن غالباً مجبورند چون نميتوانند مطلب را خوب برسانند يك پرانتزي باز ميكنند و در پرانتز يك توضيحي از خودشان ميدهند ولي در اينجا كوشش شده كه تا جايي كه ممكن است ترجمه بشود چون خيلي مشكل است ترجمه كردن، اين را شما بدانيد ترجمه آن هم قرآن از كتاب نوشتن خيلي سختتر است. كوشش شده كه اين ترجمه دقيقاً با آن جملهي عربي قرآن تطبيق بكند و يكي از كارهايي كه شماها بحمداللّه انجام داديد و نفعش به ما و به اين قرآن رسيده اين بوده و انشاءاللّه چون هنوز هم ادامه دارد اين كار را ادامه بدهيد تقريباً حدود دو سال يا بيشتر اين جزوات با ترجمه را شماها خوانديد، در بين شماها علماء بودند، فضلاء بودند، افراد محقق بودند، افراد تحصيلكرده بودند، اينها اگر يك اشتباهي من كرده بودم فوراً به ما تذكّر ميدادند مخصوصاً از آنها خواسته بودم كه تذكر بدهند. تذكّر ميدادند كه اينجا فلان اشتباه را شما كرديد و ما هم با بعضي از دوستان كه عمدهي زحمتش به دوش جناب آقاي مسعودي بود اين ترجمه را تصحيح كرديم. و تا به حال بعد از چاپش كه يك نمونه چند روز قبل براي من آورده بودند كه من نگاه كردم، غلطي به چشمم نخورده و انشاءاللّه غلطي نداشت اين ترجمه لااقل بررسي تقريبا دو هزار جمعيت كه اگر بگوييم همهشان اهل درك و فهم و حقايق هستند اگر اين را نگوييم لااقل يك جمع زيادي از اينها اهل تحقيق بودند، اديب بودند، مطالعهشان روي حساب بود و لذا خيلي انشاءاللّه بيغلط در آمده و اميدواريم از نظر چاپ هم واقعاً زحمت كشيده شده كه من امروز به يك نكتهاي توجه كردم ديدم اين ليتوگرافي كه اينها را صحفهبندي كرده خيلي مواظب بوده كه ترجمهي هر صفحهاي را در همانجا بگنجاند يعني اگر آخر آيه 39 است آخر ترجمه هم 39 باشد، حالا صفحه گاهي كاغذ سفيد در ميآيد، گاهي زيادتر ميشود ترجمه، اين ملاحظه هم شده و انشاءاللّه اميدواريم كه كاري كرده باشيم كه مرضي امام عصر باشد و شما آقايان هم اسمتان در زمرهي اهل قرآن كه اهلقرآن خاندان عصمت و طهارت عليهم الصلوةو السلاماند انشاءاللّه اسم شما هم در زمرهي اهل قرآن باشد و ضمناً اين قرآن را با قرائت صحيح جناب آقاي رضازاده كه هر روز اينجا ميخواندند، قرآن را خواندند و جناب آقاي محسنبيك هم كه با آن صداي خوبشان ترجمه را خواندند كه اين كار در ايران لااقل انجام نشده، البته يك ترجمهاي خوانده شده صداي خانمي بود ولي اين ترجمه ما كه خوانده شده بوسيلهي يك حجتالاسلامي، يك روحاني و اين امتياز را بحمداللّه اين CDهايي كه آن هم در معرض است، آن CDها را چون CDاش را خريدند، همينطور در معرض فروش است. آنهايي كه كامپيوتر دارند از آن CDهايي ميتوانند بردارند، بگيرند از پايين، كه امروز اين هم آماده شده و VCDاش بگيريد بالأخره، همه چيز ميخورد يك جورش، يك جورش فقط به كامپيوتر ميخورد، و بسيار زحمت كشيدند، من ناظر بودم، حدوداً اين آقاي محسنبيك حدودا شايد خدا حفظشان كند ايشان هشت ماه مشغول خواندن اينها بودند، كه گاهي ما نميپسنديم يك جايش را، يك لكنتي داشت، باز دو مرتبه عوضش ميكردند و ايشان خواندند، و جناب آقاي رضازاده هم كه مكرّر خواندن، خواندن اينجايشان نه ها ! در خانه نشستند خواندند با قرائت صحيح، و در اين CDها هست، و يك زحمت ديگري دوستان ما در قم كشيدند كه خدا حفظشان كند، من واقعاً از آنها متشكرم كه هر آيهاي كه آقاي رضازاده خواندند –اين زحمت با آنها بوده - پشت سرش ترجمهاش را از آقاي محسنبيك خواندند، يعني شما الان كه سورهي عمّ را بگذاريد، ميبينيد ميگويد: عَمَّ يَتَسَائَلُونَ – عَنْ النَّبَإِ الْعَظِيمِ اين را آقاي رضازاده ميخواندند، فوراً پشتسرش آقاي محسن بيك با آن صدايشان ميگويند از چه چيز سؤال شد؟ از خبر بسيار بزرگ؛ ترجمه همچين دقيق، گاهي يك آياتي است كه خيلي كوچك است مثلاً اين يك آيه مُدْهَامَّتَانِ (الرحمن / 64) است، اين را هم ترجمه كردند، و يك كار ديگري هم دارند ميكنند كه انشاءاللّه آن هم وقتي كه انجام شد خدمت آقايان عرض ميكنم، اينها را قدر بدانيد دوستان! من نميخواهم چي بگويم؟ ما كه بناي جنبههاي مادي نداريم كه بخواهيم تعريف كنيم بگوييم چطور؟ جنبههاي معنوي را هم كه من هر چه در اين ارتباط بگويم شما به اين دوستان بيشتر اظهار علاقه داريد. ولي قرآن است. هر چه ميتوانيد روي اين قرآن كار كنيد، يا حالا بوسيله اينCD يا به وسيله خود قرآن كريم، ترجمهها را دقيق بخوانيد، يك روزي ميشود آن قدر پشيمان ميشويد، ميگويند –مثال است شايد –ميگويند يك وقتي ذوالقرنين با جمعش در يك تاريكي حركت ميكرد داشت راه ميرفت، همانطور كه سوار اسب بودند پاي اسبها به يك چيزهايي ميخورد صداي مخصوصي داشت، پرسيدند از ذوالقرنين يا از اسكندر يا از هر كي بود، عرض كردم مثال است شايد قضية واقعي هم نباشد، پرسيدند اينها چيه؟ او در جواب گفت اينها چيزي است اگر برداريد هم پشيمانيد اگر بر نداريد هم پشيمانيد، خوب يك عده هم برداشتيد، يك عده هم گفتند حالا كه ميخواهيم برداريم و پشيمان بشويم بر نداريم، آمدند بيرون، ديدند همهاش جواهرات است، آنهايي كه برداشته بودند پشيمان شدند چرا كم برداشتند؟ خوب ميخواست هر چه جوال و هر چه كيسه و هر چه به اصطلاح جا دارند از اينها پر كنند، آن كه بر نداشته بودند كه صد درصد پشيمان بودند، حالا اين حقايق قرآن، اين قرآني كه شما داريد و يهود و نصارا ندارند، اين قرآني كه شما داريد و ساير مردم ندارند، اين قرآني كه هر حرفياش از لسان پروردگار صادر شده، اين قرآن را هر چه از آن استفاده كرديد باز هم پشيمانيد كه چرا كم استفاده كرديد، و اگر استفاده هم اصلاً نكرديد كه خيلي پشيمانيد، پس يك كار كنيد كه انشاءاللّه كمتر پشيمان بشويد، كم پشيمان بشويد، چون اولين لحظهاي كه شما وارد انشاءاللّه آسمان چهارم در نزد اولياء خدا بشويد يا اگر در استراحت كامل و خواب كامل باشيد و روز قيامت چشم باز كنيد اول چيزي را كه بايد بلد باشيد قرآن است، با زبان قرآن بايد حرف بزنيد، قرآن بايد محفوظتان باشد، خوشا به حال كساني كه در اين دنيا قرآن را حفظ ميكنند و انشاءاللّه در عالم قيامت هم قرآن را محفوظ نگه بدارند. يك قضيهاي نقل شد كه من فكر ميكنم بايد صحيح باشد و چون شب عيد غدير است عرض ميكنم خدمتتان، گفتند اين عبدالباسط كه حافظ قرآن بود و قرآن را خوب خواند، از دنيا چون رفته به جهنم نبردند او را، گفتند اين حافظ قرآن است، در قلب اين كلام خدا محفوظ است چطور در آتش جهنم بسوزانيم او را؟ امّا چون ولايت علي بن ابيطالب را نداشته در بهشت هم نميشود برد او را، خوب، حالا زماني است كه در برزخند، يا قرآن را از او ميگيرند و يا ولايت را به او ميدهند براي بهشت، كه خودش به دست و پا افتاده بود به خواب فرزندش ظاهراً ميآيد، من شنيدم، و از او تقاضا كرده بود برو در نجف يك جوري متوسل بشو كه ولايت را به من بدهند، شما الحمدللّه با آن شير پاكي كه خوردهايد كه امام صادق عليه الصلوةو السلام وقتي كه شخصي به آن حضرت عرض كرد آقا من شما را دوست دارم، حضرت فرمود به اولين نعمتي كه خدا به تو عنايت كرده، شكر كن، عرض كرد اولين ولايت، اولين نعمت، آن نعمتي كه خدا به من داده چي بوده؟ حضرت فرمود طيب ولاده با پاكي متولد شدي، در زندگي پاكي متولد شدي، در زندگي پدر و مادري كه علي بن ابيطالب را دوست داشتند متولد شدي، اين را شكر كن، اين اولين نعمت و مهمترين نعمت، و بزرگترين نعمت است كه خدا به تو داده، اگر تو در يك خانوادهاي مثلاً فرض كنيد در تلاويو در يك خانوادهي يهودي متولد ميشدي چقدر زحمت داشت تا خودت را به اينجا برساني، اين زحمت را خدا از سر راه تو برداشته، و ميخواسته هم خودت را به اين مقصد برساني، يعني اگر نميرسيدي اينجا از تو سؤال ميشد كه چرا خودت را به اين مقصد نرساندي؟ ثُمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنْ النَّعِيمِ (تكاثر / 8) سنّي و شيعه عجيب است ها! سنيها هم نقل كردند كه اين نعمتي كه اينجا ميفرمايد روز قيامت خدا سؤال ميكند از نعمتهايش اين نمعت ولايت علي بن ابيطالب است. شما امروز و فردا ميگوييد الحمدللّه الذي جعلنا من المتسكين خدا را شكر ميكنيم كه ما را از متسكين به ولايت علي بن ابيطالب قرار داد، اين خيلي اهميّت دارد، بزرگترين عيد مسلمانها، هر كه بگويد فقط مال شيعه است اين ميخواهد توهين به عيد غدير بكند، عيد غدير بزرگترين عيد مسلمانهاست، مسلمانهاي واقعي، آن مسلمانهايي كه پيغمبر را قبول دارند، قرآن را قبول دارند، خدا را قبول دارند، ميگوييد كه پس كياند اين مسلمانها؟ مسلماني كه وقتي پيغمبراكرم با آن زحمت در آفتاب داغ در غدير خم علي بن ابيطالب را روي دست بر ميدارد كه مردم اشتباه نكنند و ميفرمايد من كنت مولاه فهذا علي مولاه هر كس من مولاي اويم –آنها عرب بودند معناي مولا را ميفهميدند –اهل سفسطه و بحث و مجادله و اينها نبودند كه بگويند مولا يعني دوست، پيغمبراكرم اين همه جمعيت را جمع ميكند كه بگويد علي را دوست داشته باشيد؟ علي اگر آدم خوبي باشد دوستش داريم اگر آدم خوبي هم نباشد دوستش نداريم، يك مسألهاي نيست كه شما تحميل بخواهيد بكنيد به ما، ولايت يعني فرمانده، از اين لحظهي امير شما، فرماندهي شما، اين علي است، فهذا علي مولاه هم با كلامش، و هم با نشاندادنش، اين علي مولاي اوست. مردمي كه همهي زحمات پيغمبر را نديده گرفتند، همهي اجتماعات مسلمانها كه همه آمدند بيعت كردند با علي بن ابيطالب نديده گرفتند، همهي باصطلاح فضائل علي بن ابيطالب را نديده گرفتند، اينها مسلمانند؟ مسلمان آن كسي است كه در مقابل پيغمبر تسليم باشد، هر چه ميگويد بگويد بله، قبول است، ما آتَاكُمْ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا(حشر / 8) هر چي كه خدا و رسولش مي فرمايد كه اينجا خدا ميگويد كه هر چه رسول براي شما آورد شما بياوريد و هر چه را كه نهيتان كرد منتهي بشويد و نهياش را بپذيريد، مسلمان آن كسي است كه فرق بگذارد بين فردي كه يا آيهاي دربارهاش نازل نشده يا اگر آيهاي نازل شده در مذمّتش نازل شده با آن كسي كه سيصد آيه طبق آنچه كه كتب اهل سنت نوشتند والا غير اهلسنت كه زيادتر نوشتند، سيصد آيه كه يكي از آن آيات سورهي مباركهي دهر است كه هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ(هل اتي / 1) كه دوازده دليل در همين يك سوره دربارهي عصمت علي بن ابيطالب استفاده ميشود فرق بين اين دو نفر نگذارند و بگويد كه پيغمبر اكرم چرا در دم مرگش نستجيرباللّه و صلوات خدا بر آن حضرت، يك مطالبي گفت ولي هذيان بود، ان الرجل ليهجر، يك همچين حرفي بزند، اينها مسلمانند؟ من فكر ميكنم اينها انسان هم نيستند، انسانيّت ايجاب ميكند كه همانطوري كه يك عدّه از اصحاب پيغمبراكرم آمدند خدمت پيغمبراكرم و عرض كردند يا رسولاللّه از ما مزدي بخواه، اينقدر براي ما، بيست و سه سال است داري زحمت ميكشي، اين همه زحمت كشيدي يك چيزي از ما بخواه، گفت قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا (شوري / 23) إِنْ أَجْرِي إِلَّا عَلَى اللَّهِ (هود / 29) من از شما اجري نميخواهم، اجرم با خداست، شما مگر ميتوانيد اجر من را بدهيد؟ يك نفس يك مسلمان كلّي ثواب و اجر دارد، يك نماز جماعتي كه شما با ده نفر بخوانيد يك ركعتش آن قدر اجر دارد كه تمامِ آسمان و زمين و درختها و اينها مركب و كاغذ و قلم بشوند نميتوانند ثواب يك ركعتش را بنويسند، آن وقت اجر پيغمبر آن هم بيست و سه سال، اين آقايان ميخواهند بدهند؟ خدايتعالي به او وحي كرد، يا رسولاللّه؛ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى (شوري / 23) همهي اجر پيغمبر را يكجا جمع كرد، بياييد ذوالقربي مرا، آني كه نزديك من است به او محبّت بكنيد، اظهار محبّت بكنيد، ديديد كه چطور اظهار محبّت كردند؟ يك عده هم كه براي پيغمبر اهميّتي قائل بودند يك گوشه مجبور بودند به امر پيغمبر بايستند و حرفي نزنند، علي ابن ابيطالب را، ماها يك وقت جزء آنها نباشيم، من نميخواهم قصّه برايتان نقل كنم يك وقتي خداي نكرده من و شما ما جزء آنهايي نباشيم كه قرآن مهجور باشد پيش ما و اهلبيت پيغمبر پيش ما بيارزش باشند، علي بن ابيطالب را ريسمان انداختند، كشاندند او را به طرف مسجد، فاطمهي اطهر را آن طور پهلويش را شكستند و تا امروز ما بايد جوش و قصّه و ناراحتي اين را داشته باشيم كه چرا اماممان نيست؟ فعلي الاطايب من اهلبيت محمد و علي، ميدانيد اين يعني چه؟ يعني بر پاكان از اهلبيت پيغمبر و علي بن ابيطالب چه كنيم؟ فلبيك الباكون، فقط كاري كه ميتوانيم بكنيم اشك بريزيم، غصّه بخوريم، و اياهم فليندب النادبون، ندبه كنيم و لمثلهم فلتذرف الدموع و ليصرخ الصارخون و يضج الضاجون و يعج العاجون، كه چي؟ اين الحسن اين الحسين آي خدا مگر ما چه كرديم؟ زماني واقع شديم كه نه امام حسني داريم نه امام حسين، حتي براي زيارت قبر مطهرشان بايد زحمت بكشيم به ما اجازه ندهند برويم زيارتشانأين ابناء الحسين فرزندان امام حسين چه شدند؟ امام باقر و امام سجاد و امام صادق و حضرت موسي بن جعفر تا ميرسد آن امامي كه مخصوص ماست و براي ما خلقت شده در اين كرهي زمين، أين بقيةاللّهاو كجاست؟ ما هميشه بايد برويم دور كعبه بگرديم به نيّت روح پاك امام زمانمان؟ دور خانهاي بچرخيم و طواف كنيم به نيّت اينكه سه روز حضرت اميرالمؤمنين در اين خانه زندگي كرده و بوده، آيا بايد اينطوري باشد؟ اين نصيب ماست، الهي اشكو اليك خدايا شكوه ميكنيم، من اين حرفها را امروز كه جمعه است ميزنم براي شما، كه شايد كه امشب كه شب عيد غدير است يك نالهاي بكنيد فردا، ما هم امام داشته باشيم، ما هم كنار اماممان باشيم، خدايا تا كي؟ تا چه وقت ما بايد منتظر باشيم؟ هل اليك يابن احمد السبيل فتلقي آقاجان آيا راهي است ما هم شما را ببينيم؟ متي ترانا و نرائكهر وقتي كه انشاءاللّه تو ما را ببيني و ما هم تو را ببينيم، و قد نشرت لوآء النصر تري اترانا نحف بك و انت تامّ الملا و قد ملات الارض عدلا خدايا عيدي ما را اين قرار بده، همين جملات اين دعاي شريف ندبه، و قد ملات الارض عدلا و اذقت اعدآءك هوانا و عقاباً و ابرت العتاة و جحدة الحق و قطعت دابر المتكبرين و اجتثثت اصول الظالمين آن وقت ما آنجا چي ميگوييم؟ آنجا ميگوييم الحمدللّه رب العالمين الحمدلله الذي هدانا و ما كنا لنتهدي لولا ان هدانا اللّه، اگر هدايت پروردگار نبود ما كجا ميتوانستيم خودمان به اينجا برسيم؟ الحمدللّه الذي منّ علينا بوجود صاحب الزمان، همه جا آقا به ما محبّت دارند، چند ماه قبل لبنان بوديم يك مسجد بسيار كوچكي هم بود ديديم كه آقا تشريف بردند آنجا، آنجا گريهام گرفت، گفتم آقا شما همه جا تشريف ميبريد خوب ما هم دل داريم، ما هم انسانيم، تشريف برده اند آنجا براي اينكه مردم خوب نشناختند، طبعاً نميشناسند آقا را، در يك نامهاي نوشتهاند كه من با شما، در مسجد شما نماز خواندم من با شما غذا خوردم، يك غذاخوري بسيار كوچكي بود و من شما را دعا ميكنم. من شما را دعا ميكنم، به خدا قسم آقايان حيف كه متوجّه نيستند بعضي از مسئولين ما، اگر دعاهاي امام زمان نبود ما وضعمان از عراق و افغانستان و ساير ممالك بدتر بود، دست مقدّس امام زمان در تمام كارهاي ما بوده و اي كاش متوجّه اين معنا ميبوديم. من شما را دعا ميكنم، من هيچ وقت شما را فراموش نميكنم، من هميشه به ياد شما هستم، شما هم بياييد براي من، براي فرج من، دعا كنيد كه فرج من فرج شماست. خدايا شب عيد غدير است عالم اسلام بايد بفهمد و خوشحال باشد كه انشاءاللّه اين ولايت را خدا به ما معرّفي كرده، حضرت اميرالمؤمنين را معرّفي فرموده، آياتي كه در اين خصوص نازل شده چقدر عجيب است، انشاءاللّه فرصت شد در همين مجلس اين آيات و اهميّت اين آيات اشاره خواهم كرد. انشاءاللّه فردا دوست دارم همهي دوستان يك جشن بسيار خوبي داشته باشند كه خوب به اندازهي وسعشان دارند و جشن ما چراغ زياد روشن كردن نيست، جشن ما تابلو و پرچمزدنها نيست، شما اهل تزكيه نفسيد، يك جمله هم از اين كلمات پروردگار كه دربارهي حضرت مريم نازل شده عرض كنم و انشاءاللّه اميدوارم همهمان از اين مجلس استفاده كرده باشيم. وقتي كه حضرت مريم با آن پاكي كه خداي عزيز به پاكياش شهادت ميدهد رفته در يك گوشهاي، يك جايي كه آفتابگير بود، يك پردهاي انداخته، شستشو كند، خدا ببينيد چه امتحاناتي ميكند. اين خانم پاك كه دستِ مردي به او نخورده، لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ(مريم / 20) اين خانم ميبيند يك دفعه يك مردي در آن خلوت جلويش ايستاده، بَشَرًا سَوِيًّا (مريم / 17) اينجا انسان بايد چه كند؟ فقط يك كار ميتواند بكند بگويد إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَانِمن پناهِ به خداي كه به همه مهربان است من ميبرم، اگر تو اهل تقوايي، اهل بيتقواها كه پناه بردن به خدا و غير خدا سرشان نميرود، من منظورم اين كلمه است، قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا(مريم / 19) من فرستادهي خداي تو هستم، براي اينكه به تو بگويم يك پسر تزكيه شدهاي، ايني كه ميگوييم تزكيه نفس براي اين است، يك غلام، يعني يك پسر، تزكيه شده، اين خيلي ارزش دارد. غُلَامًا زَكِيًّا يك همچين پسري خدا ميخواهد به او بدهد، چيزي كه حضرت مريم را بالأخره درست است يك، هر كسي باشد اين طور است يك ناراحتي پيدا ميشود امّا آن چيزي كه او را آرامش كرد و اين قضاوت پروردگار را قبولش كرد، اين بود كه غلام زكي، از خدا بخواهيد پسرهايتان اهل تزكيه نفس باشند، پاك باشند، نمره، مدرسه كلاس درست چه بود بايد خوب باشد ولي بايد نمرهي تزكيه نفسش خوب باشد، غُلَامًا زَكِيًّا، بعد ميفرمايد كه بعد از چند آيه فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا (مريم / 22) تا آنجا كه ميگويد: فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا بچه هنوز تازه متولد شده اين بچّه صدا زد كه مادر، محزون نباش، چرا محزوني؟ من مدافع تو هستم، بچه تزكيه شده از خصوصياتش اين است كه مدافع مادر ضعيفش است در مقابل دشمن، اگر پدر داشت مدافع پدرش هم ميبود، خيلي حواستان جمع باشد جوانها، پدر و مادر را بايد مدافعشان باشيد اگر اهل تزكيه نفس هستيد. فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي محزون نباش، قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا –وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِاين نشانهاش اين است كه همين الان زير پايت يك چشمهي آبي باز ميشود از آن صورتت را بشور، چشمت را نوراني كن، غصه نخور، غصّه نبايد داشته باشي كسي كه خدا را دارد چي ميخواهد داشته باشد؟ كسي كه خدا يار اوست اگر نميگفت إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا، من از جانب خدا آمدم و يك فرزند پاكي ميخواهم به تو بدهم، تزكيه شده ميخواهم به تو بدهم حضرت مريم شايد واقعاً سكته ميكرد، از بين ميرفت. كوشش كنيد فرزندتان را اهل تزكيه نفس كنيد، نگوييد هم چطور؟ يك كلمه است جواب اين چطور، خودت خوب باش، در خانه هم خوب باش، كارهايت هم خوب باشد تا بچهات غير از اين كاري ياد نگيرد، البته در كوچه و بازار باز هم تخلف دارد ها! نميخواهم بگويم همه، در كوچه و بازار خيلي خودت را مقدس نشان ميدهي، در خانه ميروي كلّي گناه ميكني، ميفهمد كه منافقي هم وجود دارد، بايد انسان با عملش مردم را، ديگران را تربيت كند. اميدواريم كه، من هر وقت اين جريان حضرت مريم را ميخوانم يك خورده حالم منقلب ميشود چون واقعاً امتحان بزرگي بود، براي حضرت مريم ، ببينيد يك زن پاك، حالا يك زني كه اصلاً بشري با او تماس نگرفته، اين فيلمهايي هم كه نشان ميدهند حضرت مريم اينطوري صورتش اينجوري باز نبوده، خوب حالا فيلم بوده بالأخره خيليهايش اشتباه است، حضرت مريم را احدي جزء حضرت زكريا كه تكلّفش را ميكرد كسي ديگر نديده بود، وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا (آلعمران / 37) زكريا هر وقت وارد بر مريم ميشد ميرفت ببيند چي ميخواهد، غذايي، آبي، ناني، چيزي ميخواهد، كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا (آلعمران / 37) ميديد غذايش، هر چه ميخواهد هستش آن جا، اهل تقوا اگر انسان بود هر چه بخواهد خدا دور و برش ميگذارد، همه مشكل سر خودمان هست. غذا آماده، أَنَّي لَكِ هَذَا زكرياي پيغمبر تعجب ميكند اينها از كجاست؟ ميگويد از طرف پروردگار من است. خداي من براي من فرستاده، غذاهاي مختلف، ميوههاي مختلف، در غير فصل، اينها همه كنار محراب ولي حضرت مريم با خدا دارد حرف ميزند، اينها او را جذبش نميكند، فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا؛ از اين رطب تازه بخور و از اين آب بياشام، چشمت روشن باد، حالا اگر كسي تو را ديد، فَقُولِي؛ –راهش را خدا يادش داد –بگو كه من نَذَرْتُ لِلرَّحْمَانِ صَوْمًا؛ من براي پروردگارم روزه، روزه صمت، چون در آن زمان اين برنامه بوده كه يك صبح تا غروب كسي حرف نزند، اي كاش براي ما، مخصوصاً براي خانمها بود، من ميخواهم يك وقتي برنامه بدهم به اين خانمهايي كه مراحلشان مخصوصاً بالاست بگويم همهتان در يك مجلس جمع بشويد يك ساعت بنشينيد و يك كلمه حرف نزنيد، اگر نه، مرحلهي جهاد با نفس را به زنها من نميدهم، اگر نتوانند اين كار را بكنند. يك صبح تا غروب آن هم در يك همچين بحراني، خيلي بحران بوده، بچه در بغل، يك دختري كه هيچكس نديده او را، بچه در بغلش است، بچه مال تو است؟ بله! با سر اشاره كرد بله، بهبه! مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍتو كه بابايت آدم بدي نبود، آخر اين كارهاي بد را غالباً مردم به پدر و مادرها نسبت ميدهند، وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا(مريم / 28) مادرت هم كه يك زن تجاوزگر بدكارهاي نبود، تو چطور اينطوري شدي؟ حضرت مريم با اشاره گفت از اين بچه بپرسيد، مردم گفتند: كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا(مريم / 29) چطور بچهاي كه هنوز بايد در گهواره بخوابد آن ميتواند با ما حرف بزند، اينجا ديگر حضرت عيسي مهلت نداد، فوراً خيلي عجيب است ها! ببينيد خدا كجا به داد انسان ميرسد، نگوييد ما در خانه خوابيديم، استراحت كرديم خدا چرا صبح براي ما ده ميليون پول نفرستاد ما بدهيمان را بدهيم؟ برو از آن خوابت بگير، ميآيد، ميآيد به آنجايي كه كاردش به استخوان ميخواهد برسد خدا ميآيد، دربارهي حضرت ابراهيم هم همينطور، دو سه مورد همينطور، حضرت ابراهيم هم داشت. حضرت ابراهيم را بلند كردند دارند مياندازند در آتش، انداختند در آتش، آنجا خدا به دادش رسيد، حضرت اسماعيل همين روزها بوده ديگر كارد را گذاشت به گردنش فشار داد حتي يك مقدار رد هم افتاد، امّا خدا گفت نبر، كه همين كارد، همين چاقو به زبان آمد گفت: الخليل يأمرني و الحبيب ينهاني، من چكار كنم؟ خليل خدا دارد من را امر ميكند ولي حبيب محبوب همه، خداي بالا، خداي باعظمت من را نهي ميكند، اينجا هم رسيده به اينجا، كه اگر يك چند دقيقه حضرت عيسي دير ميجنبيد، صحبت نميكرد، كار خراب شده بود. قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِمن عبداللّهام، آنهايي كه قائل به عالم ذر نيستند اينجا بيايند جواب بدهند، حضرت عيسي هنوز روز اول است كجا تو عبداللّهاي؟ آخه بايد صدق بكند بندگي خدا براي كسي، من در آينده عبداللّهام، اگر اينجوري باشد كه همه عبداللّهاند، بايد صدق بكند، إِنِّي عَبْدُ اللَّهِيعني در عالم ذر، من بندگي كردم، من مثل شماها نبودم كه هر كاري خواستم بكنم، إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ، ديگر چه خصوصيتي داري؟ آتَانِي الْكِتَابَخدا در همان عالم ذر به من كتاب داده، خيلي مهم است. وَجَعَلَنِي در گذشته مرا پيغمبر قرار داده، نَبِيًّا، وَجَعَلَنِي نَبِيًّا –وَجَعَلَنِي مُبَارَكًاقدمم را مبارك قرار داد، قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِي الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا –وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا من را خداي تعالي قدم را مبارك قرار داده قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِي الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا –وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُهر جا باشم مايه بركتم، هر جا قدم ميگذاشت بركت بود، در مهماني وارد ميشد غذاي ده نفر را صد نفر ميخوردند، ما نمونهاش را در منزل يكي از علماي بزرگ ديدم، اينجوري، مبارك است، وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُحالا نستجيرباللّه در كتاب انجيل نوشته كه حضرت عيسي وارد يك عروسي شد شراب كم آمد، حضرت آب را شرابش كرد، اين جور مباركا را اين جور معنا مي كنند راحت، وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِاز اينجا ميگويد كه براي بعد است، به من توصيه كرده نماز بخوانم، زكات بدهم، مَا دُمْتُ حَيًّا(مريم / 31) تا وقتي زنده هستم، ديگر چكار كنم؟ وَبَرًّا بِوَالِدَتِيبه مادرم، نيكي كنم، خيلي مهم است. وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا(مريم / 32) من يك جبّاري كه بدبخت باشد، شقي باشد خدا مرا قرار نداده، جَبَّارًا شَقِيًّا، و اين دعا را شماها هم بكنيد، وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا (مريم / 33) خدايا سلامتي ما را، سلامتي منظور سلامتي بدني نيست. خيلي از افراد مريضِ بدني هستند كه روح سالمي دارند. يك نفر آمد پيش من، گفت در جبهه من يك پايم از بين رفت يك پاي ديگر دارم، معلوم بود ديگر، ما ميديديم اين يك پا بيشتر ندارد، گفت اين پا را نميگويم اين پا از بين رفتني است، آن پايي كه من دارم آني كه شما الان ميبينيد آن را از دست دادم، آن را دارم براي هميشه، گفتيم عجب! روح سالمي اين آدم دارد، به جهت اينكه خدايتعالي ميفرمايد: مَا عِنْدَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ(نحل / 96) آني كه در پساندازت گذاشتي هميشه ميماند، ولي آني كه در جيبت گذاشتي هي تند تند داري خرجش ميكني آن از بين ميرود، آن وقت خدايتعالي ميگويد روزي كه متولد شد سلامتي داشت، يعني خودش را تزكيه نفس كرد چون لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا تزكيه شده بود، سالمِ سالم، بچهاي كه سالمِ سالم باشد از همان روز اوّل حرف ميزند، روز اول تبليغ ميكند، از همان روز اول طرفدار مادر و پدرش است، از همان روز اول هر چه كه خوبي است مال اوست. خدا ميگويد: ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَعيسي بن مريمي كه كلام حقي بخواهيم دربارهي حضرت عيسي بگوييم اين است، حالا عيسي در آخور متولد شد، نميدانم مادرش متهم بود كه با يوسف نجّار مثلاً چطوري بوده، بعد هم هزار جور مطالب، بعد هم از آخر حالا كه نميشود اين پسر خداست و در مسجد بوده ديگر، كسي ديگر با او نبوده، پسر خداست. ببينيد چقدر انحراف انسان پيدا ميكند، ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُون – مَا كَانَ لِلَّهِ أَنْ يَتَّخِذَ مِنْ وَلَدٍ سُبْحَانَهُ خدا، بچه داشتن، اين برنامههايي كه ما داريم جز اسباب زحمت چيز ديگري نيست. نميدانم انسان عروسي كند بعد مادر حامله بشود و بعد پدر غصّهاش را بخورد، بعد همه جا همدرد خانم باشد، بعضي جاها ميگويند به جاي خانم كه وضع حمل ميكند آقا ميآيد در بستر ميخوابد، بله، اين گرفتاريها، خوب سُبْحَانَهُ، خدا منزّه است از اينكه خدا قَضَى أَمْرًا اگر كاري بخواهد بكند، فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ اگر چيزي را بخواهد انجام بدهد، ميگويد كه باش، پس ميباشد. همين، ديگر اين مسائل را لازم ندارد. وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ. عبادت همان صراط مستقيم است. و صلي اللّه علي سيدنا محمّد و آله اجمعين.
نسئلك اللّهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحب الزمان يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه،پروردگارا به آبروي وليعصر فرج آن حضرت را برسان، قلب مقدّس آن حضرت را از ما راضي بفرما، پروردگارا به آبروي آقايمان حجةبن الحسن عيدي ما را امشب و فردا و حتي امروز كه روز انتظار ماست فرج امام زمان مان قرار بده، خدايا گرفتاريهاي مسلمين برطرف بفرما. پروردگارا شيعيان عراق را از ظلم و ستم دشمنان محفوظ بدار، دشمنانش ذليل بفرما. پروردگارا مسلمانهاي واقعي در هر كجاي عالم هستند از نعمت وجود امام زمان آنها را برخوردار بفرما، خدايا مرضهاي روحيمان شفا عنايت بفرما، مريضهاي منظور، مريضه منظوره الساعه لباس عافيت بپوشان، پروردگارا مريضه منظوره الساعه لباس عافيت بپوشان، امواتمان غريق رحمت بفرما. ظاهراً سالگرد حاجيه خانم كريمي همسر جناب آقاي همراهي است كه ما هم متأسفيم، از خانمهاي اهل تزكيه نفس بودند امروز است و براي ايشان يك حمد و سه قل هو اللّه قرائت بفرماييد.
جهت دانلود صوت اینجا کلیک کنید
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.