۱۵ ربيع الثاني ۱۴۲۴ قمری – ۲۶ خرداد ۱۳۸۲ شمسی – جلسه بیست و پنجم اعتقادات
1- خطبه
اَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اَلْحَمْدُ للهِ وَ الصَّلاةُ وَالسَّلامُ عَلَي رَسُولِ اللهِ وَ عَلَي آلِهِ آل الله لَا سِيَّمَا عَلَي بَقِيَّةِ اللهِ رُوحِي وَاَرْوَاحُ الْعَالَمِينَ لِتُرَابِ مَقْدَمِهِ الْفَدَاءُ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَي اَعْدَائِهِمْ اَجْمَعِينَ مِنَ الْآنِ اِلَي قِيَامِ يَوْمِ الدِّينِ.
2- عبارت قرآني آغازين (ق/19)
«وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ»([1])
3- برزخ حد فاصل بين دنيا و قيامت است
هفتههاي گذشته دربارهي مسألهي سكراتِ موت و مقداري از عالَم برزخ عرايضي عرض شد. به طور كلّي برزخ به معناي ميانه است، ميان هر چيزي را برزخ ميگويند و چون عالم برزخ ميان دنيا و قيامت است به اين جهت آن عالَم را برزخ گفتهاند.
4- جمعيت بهترين
در هفتهي گذشته دربارهي يك دسته از كساني كه در عالَم برزخ قرار ميگيرند بعد از موت كه جمعيّت بهترينند و عبارت بودند از كسي كه اطاعت خدا و رسولش را ميكند و قدم در راه تزكيهي نفس با جدّيّت برداشته است كه مضمون اين جمله از آيه است كه «وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»([2]) يك دسته اينها و يك دسته انبياء و دستهي سوّم شهداء و دستهي چهارم صالحين و دستهي پنجم صدّيقين، اينها در وقتي كه از دنيا ميروند فوراً بدني از عالم برزخ براي آنها خلقت ميشود و در بهشتِ عالَم برزخ كه احتمالاً در آسمان چهارم يا پنجم باشد و از نظرِ روايات يقيناً همان جايي كه انبياء هستند، شهداء هستند اينها هم ميروند.
5- ميلياردها سال در برزخ براي افراد معتقد مثل گذشت چند دقيقه است
دستهي دوّمي كه در عالَم برزخ هستند كه فهرستوار در جلسهي اوّل عرض كردم، اينها كساني هستند كه وقتي از دنيا رفتند به خاطر اين كه اعتقادات خوبي دارند، ولايتِ اهلبيت عصمت و طهارت را دارند، معتقد به خدا و پيغمبر و دوازده امام هستند و شيعه هستند اينها، ولي معصيتكار يا تزكيهي نفس نكرده؛ اينها طبق روايات چون اعتقاداتشان صحيح هست بالاخره به بهشت ميروند و در عالَم برزخ به خاطر آنچه اينها وابستگيهايي به دنيا دارند، اينها عالم بعد از اين عالَمشان را درست نكردهاند، آباد نكردهاند، اينها صفات رذيلهايي دارند، گناهكارند و فاسقند، اينها را خداي تعالي با اين طور به بهشت قطعاً نميبرد و چون شيعهي عليبن ابيطالب و معتقد به خاندان عصمت هستند به جهنّم هم طبق احاديث نميروند، پس بايد چه كرد؟ انشاءاللّه در بحث قيامت عرض خواهم كرد كه اينها بايد در قيامت تزكيهي نفس كنند، جبران آنچه كه در دنيا انجام ندادهاند بكنند، ولي وقتي از دنيا رفتند، اينها مانند اصحاب كهف، مانند خودتان وقتي كه به خواب ميرويد و زمان بر شما نميگذرد و آنچه فكر ميكنيد شب تا صبح را خوابيدند بعد از بيدارشدن اين فكر برايتان ميآيد والاّ همانطوري كه اصحاب كهف فكر نميكردند سيصد سال به خواب بودهاند و همانطوري كه عزير فكر نميكرد كه صد سال مرده است، همانطور آنهايي كه در قيامت از اين دسته از مردم زنده ميشوند فكر نميكنند كه سالها است، صدها هزار سال، ميليونها سال، يا حتّي ميلياردها سال از دنيا رفتهاند فكر ميكنند چند دقيقه قبل در خانهشان بودهاند و حالا هم در قيامت واقع شدهاند اين دسته يك مسائلي دارند،
Cباقيات الصالحات سبب نجات افراد معتقد در برزخ ميگردد
اين مسائل را انسان ميتواند در عين آنچه اهل فسق و فجور و اهل تزكيهي نفس نيست و اهل فسق است اين دسته يك كارهايي انجام بدهند، در عالَم بيهوشي كه در برزخ دارند كاري خودشان نميتوانند بكنند، به هيچ وجه، چون آدمي كه بيهوش است، آدمي كه خواب است، اين نميتواند براي خودش اقدامي بكند، امّا الان اگر يك فردي مثلاً از خودش باقياتالصالحاتي بگذارد، كاري بكند كه مردم بهرههاي معنوي ببرند، مدرسه بسازد، مسجد بسازد، كارهايي كه اكثر مردم از آن استفاده ميكنند انجام بدهد يا فرزندانِ خوبي داشته باشد كه بعد از او برايش خيرات بفرستند، بعد از او برايش كارهاي نيك كنند، از اموالشان يا از اموالِ خود پدر و مادر استفاده كنند و براي پدر و مادر باقيات الصالحاتي قرار بدهند؛ اگر يك چنين اتّفاقي افتاد و فرزندان اين اعمال را براي پدر و مادر انجام دادند، يا خودش در زمان حياتش كارهايي از اين قبيل انجام داد اين شخص ممكن است، ببينيد يك مثال ميزنم تا مطلبي كه ميخواهم بگويم برايتان روشن بشود، يك دوستي داريد، اين دوست شما پولدار، به شما علاقمند، شما را به خاطر بعضي از مسائل زندان انداختهاند، اين شخص كه در خارج از زندان است و شما را دوست دارد، ميبرد هر طلبكاري كه شما داريد آنها را ميبيند و بديهي شما را ميپردازد، آنها دست از شكايتشان بر ميدارند و شما آزاد ميشويد ممكن است اين باقياتالصالحاتي كه شما در دنيا گذاشتهايد فرزندانِ خوب و صالحي كه در دنيا از شما ماندهاند اين افراد، اين باقياتالصالحات اينها ثوابش را پروردگار به حسابتان بريزد، آن قدر حساب شما پُر شود و آن قدر به شما از طرف رحمان و رحيم توجّه و مهرباني شود كه شما را از آن بيهوشي چند ميليون ساله نجات بدهد و ببرند شما را در ميانِ همان صالحين، همان دستهي اوّل و در بهشتِ عالَم برزخ نگهتان دارند و از نعمتهايي كه آن مردم شهداء، صالحين، انبياء، صديقين، بهرهمند ميشوند شما هم بهرهمند شويد. تنها راهي كه ممكن است براي اين دستهي دوّم باشد همين است، والاّ خودشان هيچ كاري نميتوانند بكنند، ايني كه در روايات دارد و زياد هم اصرار شده كه براي اموات خيرات كنيد، براي آنهايي كه از دنيا رفتهاند قرآن بخوانيد، خيرات كنيد، نمازشان را اگر نخواندهاند پسر بزرگ بايد حتماً بخواند، روزهاش را بگيرد، بديهيهايش را بدهد و خلاصه برايش و براي امواتتان خيراتي كنيد كه بعضي از اوقات اينها به خواب انسان ميآيند، به انسان ميگويند: خدا خيرت بدهد تا بهحال گرفتار بوديم، زياد از اين قضايا شنيدهايد، تا به امروز گرفتار بوديم از امروز به خاطر فلان عمل تو من را نجات دادند، اين نجات دادن و اين گرفتاري به وسيلهي شمايي كه باقياتالصالحاتي او هستيد، به خاطر آن بنايي كه مردم از آن استفاده ميكردند و ميكنند و خداي تعالي حساب شما را دقيقاً دارد و شمارهي حسابتان را هم ميداند، فوراً بوسيله ملائكه در حساب شما ريخته ميشود، البتّه ميزانش را من نميدانم از روايات هم زياد استفاده نميشود، ولي آن قدر هست كه وقتي آن حساب پر شد به حدّ نهايي رسيد، خداي مهربان، خداي عزيز،
cافراد معتقد و سايرين در صحنهي قيامت
اين شخصي كه بايد حالاها در حال بيهوشي بماند و بعد هم كه در قيامت زنده شد و وارد بدن شد كلّي گرفتاري داشته باشد، آن قدر معطل گاهي ممكن است يك انسان براي تزكيهي نفس در قيامت بشود كه زمان را برايش پنجاه هزار سال تعيين كردهاند، يعني آنهايي كه در قيامت ميآيند سه دسته هستند: يك دسته «فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ»([3])، حسابشان صاف، اولياي خدا هستند و در عالم برزخ اينها در بهشت بودند حالا اينجا معطلي ندارند، اينها مستقيم ميروند به بهشت، يك خط كمربندي، خط سبزي از كنار قيامت خدا قرار داده كه اولياء خدا همين پنج دستهايي كه در هفتهي گذشته و اين هفته عرض كردم اين پنج دسته تا به قيامت رسيدند بدنشان را بر ميدارند، لباسشان را بر ميدارند از يك خط كمربندي، خط سبز، بدون هيچ معطلي ميروند به طرف بهشت، يك دسته هم هستند كه حسابشان صاف است، آنها هم از اين طرف، اصحاب شمالند، از اين طرف هم يك خط كمربندي قرمز كشيده شده اينها هم از اين طرف، معاندين، آنهايي كه هفتههاي قبل برايتان توضيح دادم از اين طرف ميروند به جهنّم، پس پنجاه هزار سال براي چيه؟ براي شما است خدايي نكرده، اگر در دنيا تزكيهي نفس و عدالت را رعايت نكنيد، (آن پنجرهها را باز كنيد)، تزكيهي نفس خيلي اهميّت دارد، يا بايد وارد بشويد و جدّي بگيريد، – خوب دقّت كنيد – (هر كس به درِ نگاه كند كه با من نيست)، مطلب خيلي مهم است، يك دسته از اين طرف ميروند بهشت، يك دسته هم از اين طرف ميروند جهنّم([4])، پنجاه هزار سالي كه شما ميبينيد در قرآن گفته، روزي كه مقدارش پنجاههزار سال است، براي چيه؟ براي تزكيهي نفس شما است، چرا؟ براي اينكه در بهشت آدم حسود را راه نميدهند، شما بهشتي هستيد به خاطر اعتقاداتتان، امّا به خاطر اين صفاتي كه همين الان ما در اين دنيا داريم، در اين دنيايي كه چند روزي بيشتر نيستيم و بايد برويم و ميدانيم كه قنطره است، پُلي است، محل عبور است، اين همه دشمني با يكديگر ميكنيم، اين همه گناه ميكنيم، اين همه اذيّت همسايه ميكنيم، اين همه بزرگانمان را، اهلبيت عصمت و طهارتمان را اذيّت ميكنيم و ميكُشيم و مسموم ميكنيم، با همين حال برويم توي بهشت؟ آنجا هم همين بساط را پهن كنيم؟ آن جا هم همين مجلات و روزنامهها و سياستمداريها و به يكديگر فحاشي كردنها باشد؟ آنجا جاي اين كارها است؟ آنجا جايي است كه ديگر دادگاه نيست، زندان نيست، اذيّت و آزار نيست، ميگويد:
بهشت آنجا است كآزاري نباشد
كسي را با كسي كاري نباشد
افرادي سر راه خودشان دارند يك قدمي براي خدا بر ميدارند، حركاتي دارند، آن قدر تهمت، آن قدر اذيّت، آن قدر ناراحتي، چرا؟ براي صفات رذيلهاي است كه در اينها هست، با همين صفات بخواهند وارد بهشت بشوند؟ ابدا، بهشت جاي اولياء خدا است، جاي آنهاي است كه در آسمان، در دوران برزخ بودهاند و خودشان را ساختهاند در دنيا و بعد هم در آنجا تمرينش را كردند و بعد ميخواهند وارد بهشت بشوند، بهشت خلد است،
#دنيا گذرگاهي است كه قيامت بر اساس آن رقم ميخورد
بر اين اساس به من و شمايي كه در دنيا خواب بوديم، «اَلنَّاسُ نِيَامٌ»([5])، علي فرمود، قربانش برويم، مردم همه خوابند، حالا نگوييد ما الحمدللّه دوران يقظه را گذراندهايم، در شبانهروز چقدر به فكر خدا و قيامت هستيد و چقدر به فكر مادّيت و دنيايتان هستيد؟ مردم همه در خوابند، هر كاري كه ميكنند به فكر نتايج و آيندهاش نيستند، آدم بيدار كاري كه ميكند حتماً و حتماً بايد به فكر نتيجهاش باشد، تو يك ساعت كار كردي به اندازهي همان يك ساعت بايد بهرهبرداري كرده باشي، كارهاي بيفايده، من نميخواهم انگشت بگذارم روي كارهايي كه در دنيا همين ماها انجام ميدهيم، براي اينكه ميترسم، ميترسم بگويند فلاني، هنوز هيچ كاري نشده ميگويند كه فلاني مردم را از دنيا دور ميكند، مردم از دنيا دور نميشوند خيالاتان راحت باشد، ماشين مردم در دنيا و به سوي دنيا توي سرازيري است، اگر ميبينيد اهلبيت عصمت و طهارت مردم را به طرف دنيا هَول ندادند ماشيني كه توي سرازيري است به طرف سرازيري هَولش نميدهند، سقوط ميكند، بايد حتماً ترمزش كنند، ترمزش هم اين است كه ميفرمايد: «إِنَّما الحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَلَهْو»([6]) دنيا بازي است، بيهوده است، بابا جاي ماندن نيست، اين دنيا را خدا ميداند من الان خودم خوب مسن شدم فكر ميكنم وقتي سن پنج ساله يا شش ساله بلكه پايينتر بودم خيلي همين ديروز بود، اين هم تمام ميشود، زود ميگذرد، اين آدمي كه توي اين دنياي كوتاه و كوچك و محدود به تمام معنا اين جا نتوانسته خودش را حفظ كند، نتوانسته دزدي نكند، من همين امروز به يكي از دوستان ميگفتم: هر كسي يك نوع دزد است، يكي از كارش ميدزد، يكي از، نميتوانم عرض كنم، باور كنيد يك وضع بدي ما داريم در اين دنيا، اگر با همين حال برويم توي بهشت، خوب آقا! تو اين تكّه باغ بهشت را از كجا آوردي؟ خدا داده، چرا به ما نداده؟ برو آن طرف، جادّهي من، راه من، درخت من، ديوار من، ميبينيد ديگر، همينهايي كه توي دنيا هست، همينها، همينها آنجا بخواهدميخواهد پياده بشود، ابدا، مگر ميشود؟ آنجا حاكم خدا است، «لِمَنِ المُلْكُ اليَوْمَ لِلَّهِ الواحِدِ القَهّارِ»([7]) و ائمّهي اطهار فرمانبرداران خدا هستند و مجريان امور و شما هم آنجا، يكي ميگفت: من توي بهشت حالا يك روز، دو روز، ده روز، يك سال، دو سال، خسته ميشود آدم، نه، خسته نميشوي، اين قدر جا هست، آن قدر گردشگاه هست، آن قدر وسايل مختلف براي تفريح هست كه انشاءاللّه عرض خواهم كرد. من به خاطر اينكه بحثم را بتوانم به يك جايي برسانم، ميروم جلو، نه، بايد همين جا در سكرات موت كه اين مطلب را امروز ميخواستم خدمتتان عرض كنم،
cبراي نجات افراد معتقد در عالم برزخ، از ميان تمام باقيات الصالحات فرزندي كه خوب تربيت شدهباشد حرف اول را ميزند
اگر ميتوانيد در مرحلهي اوّل كساني را از فرزندانتان آنچنان تربيت كنيد كه خيالاتان بعد از خودتان راحت باشد، بدانيد كه آنها كاري كه شما ميخواستيد بكنيد برايتان انجام ميدهند، «يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوب»([8]) خدايا! يك وليّي براي من قرار بده كه هم از من ارث ببرد، هم از آليعقوب ارث ببرد. يك كسي مثلاً فرض كنيد فرزند صالحي دارد يك بچّه را وقتي كه پدر و مادري در عذاب بودند فرستادند براي مكتبخانه، آن وقتها وقتي بچّه را ميفرستادند مكتبخانه و مدرسه، اوّل «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ»([9]) به او ياد ميدادند، ميگفتند بگو: «بِاِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِيمِ» و معني «بِسْمِ اللَّهِ» را به او تعليم ميدادند آن وقتها و اين بچّه رفت و گفت، خدا عذاب را برداشت، از اهل عذاب بود در عالم برزخ، عذاب را از او برداشت، ملائكه سؤال كردند: علّت چيه؟ خداي تعالي فرمود: پسر اين مرد، پسر اين زن من را به رحمانيّت و رحيميّت نام برده من چطور مادر پدرش را عذاب كنم؟ ببينيد تأثير دارد. بچّههايتان را خوب تربيت كنيد، خوشا به حال آنهايي كه فرزندانشان را آنچنان تربيت كردهاند كه اهل قرآنند، اهل كلام خدايند! يك عدّه اين طوريند، فرزندان خوبي تربيت كردند، خوشا به حالشان! بهترين خيرات بعد از خودش انسان، فرزند تربيت كردن و فرزند خوب داشتن است، حالا چطور فرزند خوبي تربيت كنيم؟ اين را ديگر بايد جدا ياد بگيريد، جدا درس بگيريد
cساخت مساجد براي نجات افراد معتقد در عالم برزخ بسيار مؤثر است
و دوّم اين كه انسان مساجدي را اگر امكانات دارد بسازد، مسجد بسيار كار خوبي است، ساختمان مسجد، جايي كه مردم عبادت كنند، جايي كه مردم در آنجا نماز بخوانند، جايي كه متوجّه خدا بشوند، اين هم خيلي خوب است، چون اين يك خيرات دائمي است، اگر نميتوانيد، پولش را نداريد يك مسجد تنها بسازيد، يك مرد باشيد، وسط بيفتيد، ببينيد در يك محلي در يك دهي، در راهي، در سر مثلاً راهي كه مسافرين دارند حركت ميكنند، دستهجمعي يك مسجد بسازيد بگذاريد مردم استفاده كنند، خيلي عجيب است اين جهت در سعادت انسان و نجات از عالم برزخ به بهشت برزخي و در كنار اولياء خدا قرار گرفتن! خداي تعالي اين انسان را، ايني كه خواب است خودش، ايني كه براي خدا قدم برداشته، اصحاب كهف؛ شما در حالاتشان نگاه كنيد، شايد آنچه كه اينها كار كردند يك مدّت كوتاهي بود تصميم گرفتند خداپرست باشند، ايمان به خدا پيدا كردند و بعد هم در مقابل دقيانوس ايستادند و بعد هم خدا بردشان در آن غار و اينها را به خواب كرد، بقيّهاش ديگر كار خدا است، «وَنُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الَيمِينِ وَذاتَ الشِّمالِ»([10]) اينها را اين طرف و آن طرفشان ميكردند كه يك طرف بدنشان روي زمين ميماند نپوسد، آفتاب را جوري تنظيم كرده خداي تعالي اينها كه به فكر نبودند كه بر اينها بتابد و اينها كاملاً در رفاه و حسابشان را هم آن قدر خدا پول ريخت باصطلاح ما توي حسابشان كه وقتي بلند شدند از اولياي خدا بودند كه خدا در قرآن اينها را به عنوان جوانمرد، «فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ»([11])، اينها يك جوانمرداني بودند كه به پروردگارشان ايمان داشتند، همين، خيلي خدا از شما كار نميخواهد، يك كاري بكنيد كه اين حسابتان درست بشود، بديهايتان رفع بشود، خوبيها را جمع كنيد آنچه خوب است شما بايد داشته باشيد، انسانيد، اراده داريد، با همّت بايد كار كنيد، ايني كه من عرض ميكنم مكرّر هم گفتهام: جدّي باشيد براي همين است، مسجد بسازيد،
#اثرات دنيوي آبادسازي امامزادهها، سبب نجات باني معتقد آن در برزخ ميگردد
يك امامزادهاي ديديد مخروبه است، جمع بشويد درستش كنيد، امامزادهها، اگر امامزادهاي آنجا دفن شده باشد كه فرزند پيغمبر است دو فايده دارد، يكي اين كه اينجا ميآيند نماز ميخوانند يكي ديگر هم اظهار محبّت به خاندان عصمت و طهارت ميكنند، اين اظهار محبّت است، دم درِ يك امامزادهاي كه ميايستيد ميگوييد: «اَللَّهُمَ اِنِّي وَقَفْتُ عَلَي بَابٍ»، من در دَرِ خانهاي ايستادهام كه اين خانه مال پيغمبر است، «بَابٍ مِنْ اَبْوَابِ نَبِيِّكَ»([12])، در يك خانهاي ايستادهام كه اين خانه خانهي پيغمبر تو است، خانهي فرزندان پيغمبر خانه پيغمبر است، امامزاده را تعمير كنيد. من همين امروز با يكي از دوستاني كه يك وقتي رفته بوديم توي شهرشان، ديديم يك امامزادهاي را نيمه تمام گذاشتهاند، و از همين جا من الان چون دوستانمان توي مجلس هست الان توصيه ميكنم رفتيد باز انشاءاللّه امامزاده را بسازيدش، اين امامزاده نيمهتمام است، تازه هم بنايش كرده بودند، گفتيم: آقا چرا بقيّهاش را نساختيد؟ گفتند: يك آقايي اينجا را گفته كه اين امامزاده معتبر نيست، گفتم حالا مسجد بسازيدش، معتبر نيست، مگر ميخواهي چهكار كني كه معتبر باشد يا معتبر نباشد، آمدي خانهي پيغمبر و اظهار محبّت به رسول اكرم ميكني و حتي آن شخصي كه تا آن مقدار ساخته بود ظاهراً بچّهاش مريض سختي بود نذر كرده بود كه اين ساختمان را بسازد ببينيد بعضيها چطورند، گفته بود: نسازيد، نه، من دارم عرض ميكنم بسازيد، ولو يقين داشته باشيد امامزادهي معتبر نيست، هيچ طور نميشود، چطور ميشود مثلاً؟ حالا همهي اين امامزادههايي كه توي اين مملكت هستند و هر جا امامزاده هست آن محل از محلّههاي مشابهاش مردم متديّندترند، شما برويد قم ببينيد به خاطر وجود مقدّس حضرت معصومه سلام اللّه عليهاو چهارصد و چهل امامزادهي ديگر كه عمدهاش حضرت معصومه است، چه شهر مذهبي بوده از روزي كه اين شهر بنا شده؛ يعني از زمان اميرالمؤمنين تا بحال توي اين شهر يك نفر مخالف خاندان عصمت و طهارت زندگي نكرده، همه شيعه، همه با محبّت، حتّي در روايات دارد كه آنها حجّت بر شما هستند، حضرت عبدالعظيم برويد، اطراف حضرت عبدالعظيم اگر هم يك وقت يك مسائلي در آنجا ميبينيد از تهران شما ميرود آن جا والاّ مردم آنجا مردم پاك، خوب و اكثر جاهايي كه امامزاده دفن است، من خيلي نگاه كردم، يك امامزادهي معتبري آنجا دفن باشد، گنبدي، گلدستهاي، تشكيلاتي داشته باشد، مردم آن محل بهتر از مردم محلّ مشابه اين است كه امامزاده ندارند، اينها را درست كنيد،
$هر كس به اندازهي توانش كار كند مثل آنست كه همهي كار را كرده است
هر مقدار طاقتش را داريد، يك وقت فكر نكنيد خوب من كم پول دادم، و كم قدرت داشتم پس بنابراين خدا به حساب من نميگذارد نه، هر كس به اندازهي قدرتش خودش كار بكند خداي تعالي مثل آن كسي كه همهي كار را كرده به او اجر ميدهد،
cرسيدگي صحيح به ايتام از باقيات الصالحات بسيار خوب براي نجات افراد معتقد در برزخ ميباشد
يك تشكيلاتي بنا كنيد، به ايتام برسيد، مخصوصاً به ايتام، نميگويم يتيمخانه و پرورشگاه و اين جور چيزها بسازيد، چون يك چيزي را به شما بگويم از نظر رواني، از نظر اخلاقی، آن كاري كه در صدر اسلام انجام ميشد براي ايتام بهتر است از آنچه كه ما امروز انجام ميدهيم. در صدر اسلام همهي اقوام، خويشاوندان، همه با هم مرتبط بودند تا ميديدند يك شخصي از دنيا رفت، چند تا بچّهي خردسال توي خانوادهاش مانده هر كدام يك دانه از اين بچّهها را ميبردند با كمال احترام او را نگهداريش ميكردند، يا حتّي زنده بود پدرشان ولي ميديدند كه اين نميتواند اين بار زندگي را بكشد، ميبردند. يك آقايي مثلاً فرض كنيد پنج تا دختر دارد، همه هم نزديك بخت و بايد عروس بشوند و نميتواند با اين رسوماتي كه ما امروز داريم از نظر جهازيهاي و چه و فلان، نميتواند خوب يكيتان تقبّل كنيد تمام زندگي را تأمين كنيد، آن يكي تقبّل كند آن يكي، توي يك فاميل اين كار را بكنيد، بگوييد نميتوانيم نيست، نميخواهيد، تنبليم، اين جوري، برسيد. حضرت علي بن ابيطالب را، حضرت ابيطالب فرزندان متعددي داشت، اقوامش ديدند كه نميتواند همهي اينها را خوب اداره كند، حضرت عباس عموي پيغمبر با حضرت رسولاكرم رفتند خانهي ابيطالب، آقا بچّههايت را به ما بده ما ببريم خانه، جعفر را دادند به حضرت عبّاس، علي بن ابيطالب هم نصيب پيغمبر شد، آوردند خانهي خودشان، بچّهها را توي خانه ببريد نه به عنوان خداي نكرده نوكري و كلفتي، حالا ميرويم يك بچّهاي را ميآوريم خوب بالاخره بازار و كوچهمان را ميرود، نه، به عنوان مهمان، به عنوان پذيرايياش شونده، به عنوان كسي كه بايد او را پذيرايي كرد، خوب اين كارها را بكنيد، كارهايي از اين قبيل كه مؤثر است براي نجات از عالم برزخ، چه آن قسمتي كه در عذابند و معاندند چه در قسمت خواب و بيهوشي، همينها است، اين كارهاي خير را بكنيد،
cخوشرفتاري با مردم و محزون نكردن آنها ميتواند سبب نجات افراد معتقد در برزخ گردد
با مردم خوشرفتاري كنيد. خدا رحمت كند اين استاد ما، كه منِ چه عرض كنم، سبب شدم كه خداي نكرده بعضيها به او توهين كنند و من واقعاً گاهي تعريف زيادي از او نميكنم، حسودند، نميخواهند بفهمند كه انسانيّت يعني چه؟ ايشان به من ميگفت كه، ما را تحت تربيت خودش ميخواست قرار بدهد، ميگفت: هيچ كس را محزون نكن و مقيّد باش روزي پنج نفر را خوشحال كني ولو به سلام كردن، به قدري اين نشاطآور بود اين كار براي من در همان سنين جواني كه حساب نداشت، خوب من چيزي نداشتم، ميرسيدم به يك نفر، آقا سلامٌ عليكم، اين خوشحال ميشد، لبش متبسّم ميشد، ميگفت و عليكم السلام، باركاللّه تو پسر كي هستي؟ ميرسيدم به يك نفري، مثلاً حالا يك پول مختصري داشتم، ميديدم گرفتار است، فقير است، ميدادم، همينطور، نگذاريد كسي از دست شما محزون بشود، اين حزن يك تأثير بسيار بدي در وجود انسان دارد، البتّه اشتباه هم نشود، مؤمنين را محزون نكنيد، مسلمين را محزون نكنيد، بيگناه را محزون نكنيد، مظلوم را محزون نكنيد والاّ تمام مردم دنيا همهي آنهايي كه مخالف دين ما هستند از ما محزونند كه چرا ما به طرف دين آنها نميرويم و حتّي از اين بدتر، پيغمبراكرم را يهوديها ميخواستند به طرف دين خودشان بكشانند، مردم را خوشحال كنيد، با كلامتان، «وَ قُولُوا لِلنّاسِحُسْناً»([13])، با كلامتان مردم را سر حال بياوريد، رسيديد يك نفر محزون است از رفقا است، آقا چهات هست؟ من يك كسالتي دارم سخت است،
#اطباء توكّل را از دست ندهند، به مريض روحيه بدهند و سبب رنجش كسي نگردند
خدا حفظ كند اين دكترهاي ما را همينكه وقتي ميخواهند يك مريض را معالجهاش بكنند، من به يك دكتري از رفقا بود گفتم، گفتم: چرا اين قدر سختش ميكنيد؟ گفت: اگر ما سخت نكنيم و هي به آنها فشار نياوريم، از عاقبت بد اين مرض نترسانيم آنها را، دوا نميخورند، دوايشان را نميخورند، گفتم نخورند، بميرند بهتر از اين طوري است كه تو يك غدّهايي اينجايت هست و اين بدخيم هم هست، خدمت شما عرض شود كه ما يكي دو تا از همين افراد را داشتيم كُشتهاند، بلامعطلي، ميگويند يك نفر از اقوام ما بود، روي بازويش يك غدّهاي بود كه وقتي، آن وقتها كه ما بچّه بوديم اگر ميخواستند اذيّتش كنند بچّهها، به اين غدّهاش دست ميزدند درد ميگرفت، اين بزرگ شد، داري فرزندان و اينها، هيچ طوري نشده بود، آقا يك طبيبي گفت كه اين غدّهي تو سرطان است و بدخيم هم هست، گفتيم عجب بدخيمي است كه اين قدر خيميش طول كشيده تا بدياش را اظهار كند، هيچي، اين بنده خدا همين جور افتاد توي بستر، عملش كردند، بريدند، قطع كردند و كُشتند، بالاخره من نميگويم كشتند چون ممكن است بفهمند خيلي وقت است البته اين جريان كه كي بوده، آقا اين كارها چيه؟ «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»([14])، آقايان! اين يك آيه را هميشه در ذهنتان باشد، «وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ». حضرت يحيي بن زيد نوهي امام سجّاد در سرخس قيام كرد، آن متوكل بن هارون از خدمت امام صادق آمده بود، حضرت صادق يك مطلبي براي جلوگيري از فسادي كه ممكن بود پيش بيايد به اين متوكلبن هارون گفته بودند و اين هم نميخواست به حضرت يحيي بن زيد بگويد، يحيي بن زيد پرسيد كه امام صادق دربارهي من چه گفت؟ بعضيها ميخواهند غيبت كنند، ميگويند آقا غيبتش نباشد، يا مثلاً آقا راجع به فلاني حرف نزنيد به غيبت ميافتيم، اينها بدتر از غيبت است ها، ايشان هم گفت يك چيزي گفت حضرت كه من نميخواهم به تو بگويم، خوب نميخواهي بگويي نگو اصلاً، بگو هيچي، گفت، اين اصرار كرد، ايشان هم گفت، گفت: حضرت فرمودند تو را هم مثل پدرت به دار ميزنند و موفّق نميشوي، خوب چي گفت يحيي بن زيد؟ يحيي بن زيد گفت كه «يَمْحُو اللَّهُ ما يَشاءُ وَيُثْبِتُ»، يعني خدا كلام امام صادق تقدير است ولي ممكن است خدا عوضش كند، ببخشيد قضا است ممكن است خدا عوضش كند، «يَمْحُو اللَّهُ ما يَشاءُ وَيُثْبِتُ وَعِنْدَهُ أُمُّ الكِتابِ»([15])، اگر به شما طبيبي گفت آقا دو روز ديگر، يا سه روز ديگر ميميري بگو تو اگر از غيب خبر ميداشتي كه خدا بودي، «لا يَعْلَمُها إِلّا هُوَ»([16])، با كمال قدرت بايد انسان ايستادگي بكند، اراده دارد، شخصيّت دارد، به هر حال كوشش بكنيد كه مردم را نرنجانيد، حتّي من به دوستاني كه ما يك وقتي دويست نفر از دانشجويان دانشكدهي پزشكي در مشهد پيش من درس عقايد ميخواندند و به همهشان، حالا هر كدامشان يك دكترهاي خيلي مهمي هم شدند شايد بعضيهايشان هم يادشان نباشد كه پيش ما درس عقايد خواندند، اينها را به آنها توصيه ميكردم هر جوري هست روحيّه بدهيد به مريض و از اين راه خيلي استفاده شده، انشاءاللّه كوشش بكنند دوستان اطبّاي ما اگر صداي ما را شنيدند تا ميتوانند روحيه به مريض بدهند و نگذارند محزون بشود، يك مريضي را خود من بردم پيش يك طبيبي، اين بنده خدا گفت كه آقا تو چه جوري آمدي بالا از اين پلّهها؟ مگر چي شده، كسي هم همراهت هست، بله فلاني هست، آمد در گوش من گفت: اين را آرامآرام ببرش پايين، حالا بالا را رفته طوريش نشده ها، ببرش پايين، گفتيم مگر چي گفت؟ قلبش خيلي خراب است، آمد به خودش هم گفت، آقا اين بنده خدا نميتوانست برود پايين، باور كنيد تأثير دارد «تلقين» آقايان، «تلقين مثبت، تلقين منفي» هر دويش تأثير دارد، به مريض ميرسيد تو كه چيزيت نيست، نه آقا من دلم درد ميكند، خوب بيا من يك دعا بخوانم خوب بشود، دعا هم هر حالا بهترين دعاها را، اثر دعا از بين نرود، ايني كه ميبينيد ما گاهي آهسته دعا ميخوانيم براي اين است كه اگر شما بشنويد و ببيند ما پنج تا صلوات فرستاديم كه بهترين اكسير است براي معالجه امراض، شما ميگوييد چيزي نخواند، همان رمّال سر كوچه خودمان، باز اقلاً يك خرده چشمهايش ميرود و يك خرده سرش گيج ميرود او بهتر است، خوب بله، ايمان نداريم، شما همهتان اين طوري باشيد «انشاءاللّه» مريضي ديديد بگو آقا چيزي نيست، روحيّه بدهيد به مريض، هر جوري كه ميتوانيد، هر طوري كه ميتوانيد و انشاءاللّه اطبّاء بيشتر تأثير دارد حرفشان، خيلي بيشتر تأثير دارد آقا چيزي نيستش، جناب آقاي مدني اينجا هستند انشاءاللّه همين كار را ميكنند حالا ما ديگر كسي ديگري را پيدا نكرديم.
Cبراي آخرتمان زاد وتوشهاي تهيه كنيم
خيلي آقايان براي آخرتتان، براي عالم برزختان كوشش بكنيد كه زاد و توشهاي تهيّه كنيد، زاد و توشه همينها است، «تَجَهَّزُوا»([17])، مجهّز بشويد، زاد و توشه داشته باشيد، وقتي از دنيا انسان ميخواهد برود، بله آن مسجد را ساخته، آن امامزاده را ساخته، آن كار خير را كرده، مردم همه، ايني كه ميبينيد در روايات دارد كه اگر چهل نفر بگويند: خدا رحمتش كند آدم خوبي بود، چهل نفر و معارض هم نداشته باشد، اگر چهل نفر هم كنارش بگويند: خدا لعنتش كند خوب شد مُرد اين آن را باطل ميكند ها، شما چهل نفر بگويند اين آدم خوبي بود، آزارش به كسي نميرسيد، ما خوبي از او ديديم، «اَللَّهُمَّ اِنَّا لا نَعْلَمُ مِنْهُ اِلاّ خَيْرًا»([18])، اين را واقعاً بگويند، خدا اگر اين بدترين آدمها باشد خدا ميبخشد او را، اين جوري باشيد. اميدوارم براي عالم آخرتمان انشاءاللّه بهترين زاد و توشه را تهيّه كنيم و قبل از اينكه به قيامت برسيم خداي تعالي ما را از عالم بيهوشي، عالم گرفتاري چون وقتي انسان در قيامت از آن خواب و از آن بيهوشي نجات پيدا ميكند، اوّل گرفتاريش شروع ميشود، نجات مرحمت بفرمايد و ما را همهمان را انشاءاللّه در عالم برزخ به بهشت برزخي وارد كند و با آنهايي كه خدا به آنها نعمت عنايت كرده محشورمان بفرمايد.
6- ذكر مصيبت علي بن موسي الرضا عليه السلام(قبري كه در گذشته و امروز مورد مصيبت است)
اين ايّام شايد دوستان، چون همهشان، اكثرشان، با تاريخهاي شمسي آشنا هستند اطلاع از تاريخهاي قمري نداشته باشند، در روز دهم ماه ربيعالثاني دو مرتبه حرم مطهّر حضرت عليبن موسي الرضا مورد حمله واقع شده، يك دفعه بوسيله شورويها و يك مرتبه هم بوسيله رضاخان ملعون، دفعهي دوّم شايد در سال هزار و سيصد و چهارده بوده كه براي كشف حجاب، همين كاري كه حالا ما خودمان داريم انجام ميدهيم، آن روزها مردم غيرت داشتند، يك مردي با زنش دعوايش بود كه چرا اين خانم از وقتي كه آمده پيش شما حجاب دارد؟ چقدر آدم بيغيرت ميشود، خوب حجاب دارد به تو چه ضرري دارد؟ پيش تو كه حجاب ندارد، واقعاً بعضيها بيغيرتند. براي كشف حجاب دو هزار نفر را در مسجد گوهرشاد و حرم مطهر حضرت رضا كشتند، لذا وقتي دعبل خدمت حضرت علي بن موسي الرضا رسيد حضرت فرمودند من يك شعر ميدهم به تو، تو اين را وصل به شعرهايت بكن، وقتي كه گفت: قبري در بغداد هست، «لِنَفْسٍ زَكِيَّةٍ»، حضرت فرمود: اين همين جا، جايش است: «وَ قَبْرٍ بِطُوسٍ يَالهًا مِنْ مُصِيبَةٍ»([19]). قبري در طوس هست چقدر مصيبت، اين قبر بايد داشته باشد تا زماني كه حضرت بقيةاللّهارواحنافداهتشريف بياورد و اين مصائب را برطرف كند، السلام عليك يا مولاي يا اباالحسن يا علي بن موسي الرضا روحي و الارواح العالمين لك الفداء و رحمةاللّه و بركاته.
7- دعاي ختم مجلس
نسئلك اللّهم و ندعوك بأعظم اسمائك و بمولانا صاحبالزمان يا اللّه، يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه و يا اللّه، عصر دوشنبه است و اعمال ما به محضر مقدّس امام زمانمان عرضه ميشود
خدا را به رحمانيّت و رحيميّتش قسم ميدهيم كه قلب مقدّس امام زمان را از ما راضي بفرمايد، فرج آن حضرت را برسان
خدايا همهي ما را از بهترين اصحاب و يارانش قرار بده
قلب مقدّسش را از ما راضي بفرما
خدايا گرفتاريهاي شيعيان علي بن ابيطالب را برطرف بفرما
پروردگارا توفيق تزكيهي نفس و ورود در آن جمعي كه «وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ»، خدايا به ما مرحمت بفرما
پروردگارا كارهاي خير بوسيلهي ما در اين دنيا، در اين مدّتي كه در دنيا هستيم توفيقش را مرحمت بفرما
امراض روحيمان شفا عنايت بفرما
مرضهاي بدنيمان را خدايا برطرف بفرما
مريضهي منظور، مريض منظور الساعه لباس عافيت بپوشان
امواتمان غريق رحمت بفرما
شهدامان، امام راحلمان غريق رحمت بفرما
عاقبتمان را ختم بخير بفرما
و عجل في فرج مولانا.
[1]ق/19
[2]نساء/13
[3]شورى/7
[4]«وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَتُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لَا رَيْبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَفَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ» شورى/7
[5]«اَلنَّاسُ نِيَامٌ فَاِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا» بحار 4/43، عوالي اللئالي 4/73، خصائص الائمه/112
[6]محمّد/36
[7]غافر/16
[8]مريم/6
[9]حمد/1
[10]كهف/18
[11]كهف/13
[12]«اَللَّهُمَ اِنِّي وَقَفْتُ عَلَي بَابٍ مِنْ اَبْوَابِ بُيُوتِ نَبِيِّكَ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ» بلد الامين/275، مصباح كفعمي/472
[13]بقره/83
[14]طلاق/3
[15]رعد/39
[16]انعام/59
[17]«تَجَهَّزُوا يَرْحَمُكُمُ اللهِ» امالي مفيد/198
[18]كافي: 3/184-196-254، فقيه: 1/163 و 165، تهذيب: 1/316
[19]بحار: 49/239، اعلام الوري: 330، عيون: 2/264
لینک دانلود :
جهت دانلود صوت و یا پخش آنلاین کلیک کنید
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.