۱۵ ذی الحجه ۱۴۲۳ قمری – تقوی
بالله من الشيطان الرجيم
بسم اللّه الرحمن الرحيم
الحمد لله والصلاة و السلام علي سيّد المرسلين و علي آله الطيبين، لاسيما علي الامام المبين، روحي وارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
قال اميرالمؤمنين عليه الصلوة و السلام الْخَيْرُ مِنْهُ مَأْمُولٌ وَ الشَّرُّ مِنْهُ مَأْمُونٌ إِنْ كَانَ فِي لْغَافِلِينَ كُتِبَ فِي الذَّاكِرِينَ وَ إِنْ كَانَ فِي الذَّاكِرِينَ لَمْ يُكْتَبْ مِنَ الْغَافِلِينَ، از علائم اهل تقوا اينست كه مأمولش هميشه كار خير است، اين كه ما در مراحل تزكيهي نفس ميگوئيم يك مدّتي در مراحل بمانيد به خاطر اين است كه كارهاي خوب، نيّات خوب، صفات خوب عادتمان بشود، جا بيفتيم در كارهاي خوب، اكثر مردم اينطورند كه دوران كودكي را كه گذراندهاند عادت كردند به كارهاي بد، خيلي به زحمت خودشان را به كارهاي خوب ميكشانند ولي يك مدّتي كه كار كردند، تمرين كردند، خودشان را به كارهاي خوب عادت دادند، صفات خوب در آنها راسخ شد، ديگر راحت ميشوند، از افراد متّقي شرّ و بدي مأمون است، يعني انسان در امن است، كي هست كه تو را اذيّت كرده؟ يك مردم آزار، نميگوئيد يك متّقي، يك متّقي هيچ وقت كسي را اذيّت نميكند، اهل تقوا مردمآزار نميتوانند باشند، امام عليه الصلوة و السلام ميفرمايد كه: مَكْظُوماً غَيْظُهُ، غيظش را كظم ميكند، گاهي انسان از خيلي چيزها اعصابش خورد ميشود، كارهاي بدي ميكنند افراد، وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ، آل عمران/134، جزء آنها هستند، شخصي خدمت امام سجّاد توي كوچه رسيد، از بنياعمامشان هم بود، چاقو را كشيد كه حضرت را ضربهاي بزند، خيلي با تندي برخورد كرده با حضرت، معمولاً وقتي يك كسي خيلي غضبناك است آنجا نميشود با او صحبت كرد، با زبان نرم هم كه صحبت كني ميگويد ها! تو ميخواهي خودت را مظلوم معرفي كني، من را ظالم معرّفي كني، حضرت تشريف آوردند منزل، وضو گرفتند و بعد به اصحابشان فرمودند كه برويم جواب اين شخص را بدهيم؟ اصحاب گفتند كه ما همان موقع آماده بوديم براي اينكه جوابش را بدهيم، حضرت گفت حال بياييد، توي راه راوي ميگويد: ديدم اين آيه را ميخواند:وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنْ النَّاسِ آل عمران/134،فهميدم حضرت ميخواهد عفوش كند، آمدند در خانهاش، او باز خيال كرد حضرت با لشكر آمده كه كتكش بزند، رفت باز چاقو را برداشت و آورد، حضرت فرمود: گرسنگي؟ من سيرت كنم، بيپولي؟ پولت ميدهم. هر گونه محبّتي كه حضرت مناسب بود نسبت به او فرمود، افتاد به پاي حضرت عرض كرد خدا ميداند كه رسالتش را در كجا قرار بدهد، إِنْ كَانَ فِي لْغَافِلِينَ كُتِبَ فِي الذَّاكِرِينَ، اگر در ميان اهل غفلت قرار گرفت، يك جا عروسي دعوت كردند، همه دارند ميزنند و ميكوبند حالا اگر هم اهل زدن و كوبيدن هم نباشند بالاخره هر كسي ميبيني مربوط به همان مسائل جشن و سرور، همه غافلند از خدا و قيامت و همه چيز، اين كسي كه اهل تقوا است نامش در ذاكرين نوشته ميشود، اهل ذكر است، اهل ياد خداست، وَ إِنْ كَانَ فِي الذَّاكِرِينَ، اگر در ميان ذاكرين، آنهايي كه همه اهل معنا، دور تا دور مجلس نشستهاند، اين آدمي كه اهل تقواست از غافلين نوشته نميشود، يعني اين يكي جزء غافلين است نه او هم مثل آنهاست، يَعْفُو عَمَّنْ ظَلَمَهُ، كسي كه بهش ظلم ميكند عفوش ميكند و كسي كه او را محرومش كند، ميخواسته به يك جايي برسد، به يك پولي برسد، خوب يك شخصي آمده مانع شده و آن استفاده را نكرده ولي اين به عكس، ميرود بهش پول ميدهد، كمك بهش ميكند، نميگويد تو به من آن روز كمك نكردي من هم كمك نميكنم، اين كار اهل تقوا نيست، تو به من محبّت نكردي من هم بهت محبّت نميكنم، اين كار اهل تقوا نيست، وَ يَصِلُ مَنْ قَطَعَهُ، اهل تقوا اگر يك مثلاً رحم دارند او قطع كرده، اين وصل است، حالا صلهي رحم چطوري باشد هر كسي صلهرحمش يك نوعي است، گاهي با رفتن صلهي رحم است گاهي با ترك رفت و آمد صلهي رحم است. صلهي رحم فقط اين نيستش كه هر چند وقت برود خانهي يك طرف يك خورده هم اسباب زحمت درست بكند، يك خورده اذيّتش هم بكند بعد بيايد بيرون، نه! هر جور كه ميشود بهش اظهار محبّت ميكند، به رَحمتان اظهار محبّت بكنيد. گاهي براي نهي از منكر انسان رفت و آمدش را قطع ميكند تا اين منكراتش را ترك بكند.
حضرت رضا عليه الصلوة و السلام يك برادري داشتند هيچ وقت حضرت با او يك جا نمينشستند، يك روزي وارد يك مجلسي شد، حضرت بلند شدند رفتند بيرون. يك كسي گفت: آقا قطع رحم نيست؟ حضرت فرمود: صلهي رَحم من در اين است. من صلهي رحم كردم كه اين كار را كردم.
بَعِيداً فُحْشُهُ، فحش اصلاً نميدهد، المؤمن لايكون فحاشاً و لا سبّابا، مؤمن اصلاًً اگر يك كسي ديديد فحش ميدهد، بدانيد مؤمن نيست، اهل تقوا نيست، حالا به بچّهي خودش ميدهد فرقي نميكند، چاروادري كه نميخواهد بكند، آدم درست و حسابي فحش نميدهند، فحش هم آن چيزي است كه مناسب نباشد با سبّ و لعن فرق ميكند. مثلاً آدم ممكن است به كسي بگويد پدرسگ، خوب پدرش سگ نيست. اين فحش هست، ولي اگر بگويد خدا لعنت بكند، اين فحش نيست، ممكن است نبايد اين را بگويد ولي فحش نيست. خيلي مواظب باشيد كه عادت نكنيد به فحش دادن، حتّي به هر كسي كه اختيارش را داريد، يك چارواداريچياي بود اين هي به خَرش فحش ميداد، لامذهب بهش ميگفت، آقا مذهبش چي هست كه تو بهش ميگويي لامذهب، نميدانم پدر چه هي فحش، من بهش گفتم حالا تو خر خودت را خودت ميداني، ما يك جايي ميرفتيم با او، او وسايل ما را بار كرده بود ولي عادت ميكني به فحش كردن، خود عادت كردن به كار بد، يك جاي حسّاسي ميبيني از دهنت در رفت، ما يك وقت توي نماز جماعت بوديم يك نفر يا اللّه، يا اللّه اين كار را كه ميبينيد همه ميكنند آمد آقا سر از ركوع برداشت، ايشان هم دستش را برده بود بالا، يك فحش بدي به اين امام جماعت داد، خيلي فحش بدي بود، آخر هر چي بخواهيد بد بود، من بعد از نماز بهش گفتم چه كاري بود تو كردي؟ گفت: آقا عادت كردم. زبانت را خيلي كنترل كنيد، يك جايي توي مسجد پشت سر امام جماعت كه ميخواهي پشت سرش نماز بخواني، عادت كرده به فحش كردن، همان كه الاغش را فحش ميداد همان آدم حالا آمده توي مسجد با امام جماعت برخورد كرده، اينها افرادي هستند به درد هيچ كاري نميخورند، اين را بدانيد يك جاهاي بزرگي كار خراب ميشود، يقنياً و يقيناً اين شخص را حضرت حتّي به عنوان چارواداريچي اصحابش هم قبول نميكند، اگر عادت به فحش دادن كرده باشد، حالا مثلاً يكي از اصحابش يك مشت الاغ دارد براي بار كشيدن بگويند حالا اين آدم خوبي است بردار ببر براي مثلاً چاروادار تو باشد، ميگويد: نه، حضرت ميگويد: تو عادت به فحش كردي، زبانش را بايد (حالا من نميگويم حضرت ميگويند زبانش را بايد ببرد)، ولي بايد زبانش را بُبرند يا لااقل عادتش بدهند به اينكه يك مدّتي ببرند يك جايي عادتش بدهند كه ديگر فحش ندهد، يا كتكش بزنند كه فحش ديگر ندهند، هر وقت ميخواهد فحش بدهد يادش بيايد از آن كتكه، لَيِّناً قَوْلُهُ، با نرمي صحبت ميكند، زبان نرمي دارد، گرم، با محبّت، وقتي كه موسي، حضرت موسي و هارون خداي تعالي به فرعون ميگويد وقتي با او روبرو شديد: فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا طه/44، با ملايمت با او صحبت كنيد، ديگر مؤمنين با يكديگر جاي خود دارند، اگر از همان دور كه ميآيي فحش را كشدي، داري بد ميگويي، بعد هم با تندي، كوشش بكنيد هر چه با دوستان صميمي ميشويد همان كلمهي شما، خواهش ميكنم در قرآن مجيد آمده است كه وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا البقرة/83، يك چند روزي با هم رفيقند، تو چرا اينجوري كردي، چرا تو، هي تو تو، كلمهي تو البتّه بعضي از جاهاي ايران ظاهراً بد است انسان بگوييد، بعضي از جاها نه مازندرانيها كلمهي تو را زياد استفاده ميكنند، يك وقتي مازندارني آمده پيش من، ميگفت كه، به من ميگفت آقا، آقا تو فحش است؟ گفتم: بعضي وقتها بله، گفت: من به اين بقّال گفتم تو، گفته است كه تو توي كلاهت هست و با من درگير شده و فهميدم تو بد است، فحش است، گفتم ديگر نگو، مواظب باشيد بعضي از جاها تو نبايد گفت، بعضي جاها بايد احترام كرد، بعضي از افراد را بايد محترم دانست، خيلي اين مسائل مهم است چون امر است از طرف پروردگار، وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا، خوب با مردم، نيكو صحبت كنيد، با نرمي صحبت كنيد، كارهاي بد اهل تقوي ديده نميشود، پنهان است. غَائِباً مُنْكَرُهُ، البتّه اهل تقوا كه گناهي نميكنند، همان مكروهات، آن كارهاي كه مردم نميپسندند اين غايب است، حَاضِراً مَعْرُوفُهُ، خوبيهايش حاضر است، نشان داده ميشود، به بعضي ميگويند آدم ريشت را نتراش، ميگويد: آقا دلت پاك باشد، اي بابا، تو اگر تو دلت پاك بود به ريشت نميزند، چون آدم به دل به سر و كلّه ميزند، شما ميبينيد وقتي غضب ميكني صورتت درهم كشيده ميشود، وقتي خوشحال ميشوي صورتت باز ميشود، آدمي كه معصيت قلبش را گرفته ميزند بالا ريشش ميريزد پايين، ريشتراشيده ميشود، خيلي ساده است. قلبت را پاك كن، ما قلبمان پاك است كه ريش داريم، تو كه قلبت ريش ندارد معلوم است كه قلبت ناپاك است. يعني يقيناً او قلبش ناپاك است ولي حالا ما مشكوكيم كه حالا قلبمان پاك است يا ناپاك است.
فرمود: مُقْبِلًا خَيْرُهُ، هميشه خوبيهايش جلوتر از هر چيزي، هر عملياش است. انسان تا به يك كسي كه اهل تقوي است ميرسد ميبيني او سبقت به سلام ميگيرد، پيغمبراكرم هميشه سبقت به سلام داشت، هر كس حضرت وليعصر را ملاقات كرده، يكي از چيزهايي كه همه نقل كردند حضرت سلام كردند. اوّل آنها سلام ميكنند و همينطور خيرات ديگرش اينجوري، امّا شرّش اگر شرّي داشته باشد، عقب مياندازدش. فِي الزَّلَازِلِ وَقُورٌ، در لغزشها، اين كه آدم بنشيند يك دلهرههايي پيدا بكند، ناراحتيهايي پيدا ميكند خيلي با وقار با اين برخورد ميكند، خودش را نميبازد، ممكن است خيلي ترسيده باشد امّا مواظب ظاهرش هست. وَ فِي الْمَكَارِهِ صَبُورٌ، در چيزهايي كه كراهت دارد، سخت است، پيشامدهايي كه براي انسان ميكند مشكل است بسيار صبور است. صبور يعني صبر كننده است. وَ فِي الرَّخَاءِ شَكُورٌ، در سختيها شُكر ميكند، هميشه انسان بايد در زندگياش، در امور مادّي و در امور مُلكي به زيردست خودش نگاه كند. مثلاً تو يك ميليون داري به آن كسي نگاه بكن كه هيچي ندارد پس شكر ميكني آن وقت. تو خانه داري، او خانه ندارد، تو سلامتي داري او سلامتي ندارد، هميشه به پايينتر از خودتان در امور دنيايي نگاه كنيد تا شكور باشيد. امّا در امور معنوي به بالادست خودتان نگاه كنيد، در امور معنوي به عكس نه، اينطوري نباشد كه خوب ما باز نمازمان ميخوانيم فلاني كه نماز هم نميخواند، اينجوري اگر فكر كرديد كمكم تو هم نمازنخوان ميشوي. حالا ما كه نماز شب ميخوانيم فلاني نماز صبحش را هم نميخواند، كمكم تو ميشوي نمازشب نخوان، نماز صبح نخوان، و كمكم مثل او ميشود، به او نگاه نكن در معنويّات و الاّ سبقت در خيرات نميگيري، فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ، بقره/148، را نميتواني عمل كني، يَعْتَرِفُ بِالْحَقِّ قَبْلَ أَنْ يُشْهَدَ عَلَيْهِ، قبل از اينكه بروند شاهد بياورند نميدانم ميخواهند حقّي كه مثلاً كار خلافي كه تو كردي ثابت برايت بكنند خودت اقرار بكن، اعتراف به حق بكن، اگر حق است. اين قدر از خودت دفاع نكن كه يك اشتباهت را بخواهي باصطلاح چيز كني، جبران كني، به گردن كس ديگري بياندازي، بس است ديگر امشب بس است. همينها را عمل بكنيم انشاءاللّه اميدواريم كه همهمان اهل تقوا بشويم كه همهي اين صفات خوبيها را يك جا خداي تعالي با يك تصميم بر تقوي كه عرض كردم خيلي تقوي آسان است ها! يعني تقوا داشتن آسانتر از تقوا نداشتن است. يك آدمي كه تقوا ندارد همه به او سوءظن دارند، بهش بدبين هستند، تا ميبينش توي يك اتاق تنهايش نميگذارندش، وقتي كه، يك مهماني ما يك وقتي داشتيم رفيقش به من گفت كه وقتي آمد از خانه بيرون شما اين ور و آن ور را نگاه كنيد يك چيزي را بلند نكرده باشد مثلاً، يك آدم تقوا، با تقوا اينجوري نيست ديگر، آدم راحت است همهي زندگيش هم ميسپارد دستش اگر اهل تقوا باشد. امّا آنهايي كه اهل تقوا نيستند همهاش بايد آدم مواظب باشد كه چرا آمده اينجا، ميخواهد يك كلاهي سرمان بگذارد، يك فكري دارد، يك اذيّتي ميخواهد بكند. واقعاً از خدا بخواهيد كه اهل تقوي بشويد كه همهي فضائل را داشته باشيد و بتوانيد خودتان را هم پيش مردم محبوب بكنيد هم پيش خداي تعالي.
خدايا ما را اهل تقوا قرار بده، خدايا همهي اين صفاتي حميدهاي كه اهل تقوا دارند به ما مرحمت بفرما، شب تولّد حضرت امام هادي عليه الصلوة و السلام است و تبريك به همه ميگوييم، البتّه اختلاف هست چون ماه رجب هم كه اللّهم انّي اسئلك من مولودين في رجب، يكياش امام هادي است، ولي بهرحال هر چه بيشتر از اين عيدها باشد و ما هم انشاءاللّه خوشحالتر باشيم شايد به همين بهانهها امام زمانمان را خداي تعالي براي ما برساند و انشاءاللّه اميدواريم اين عيد سعيد هم بر همهي ما خداي تعالي مبارك قرار بده و انشاءاللّه آقاي مدّاح هم يادشان بوده كه شيريني بخرند و شيريني شب عيد را انشاءاللّه اگر يادشان بوده كه ميآورند و ميخوريم و اگر هم نبوده انشاءاللّه به شيريني خودتان قبول بفرماييد.و صلي اللّه علي سيّدنا محمّد و آله الطاهرين.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.