۱۴ ذی القعده ۱۴۲۴ قمری – ۱۷ بهمن ۱۳۸۲ شمسی – استقامت
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم
بسم اللّه الرحمن الرحيم
الحمدلله والصلاة و السلام علي رسول الله و علي آله آلاللّه لاسيما علي بقية الله روحي وارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء و اللعنة الدائمة علي اعدائهم اجمعين من الان الي قيام يوم الدين.
اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم، وَأَلَّوْ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا، (جن / 16).
در هفتههاي گذشته دربارهي استقامت كه اساسِ سيرالي اللّه است و مقدمهي جهاد با نفس و بندگي خداست به بعضي از اركانش اشاره كردم، خيلي مايلم دوستانِ عزيزم دقّت كنند آنچه را كه در اين هفتهها در اين موضوع عرض ميكنم عمل كنند و در پايان هر مرحلهاي كه توضيح ميدهم آنهايي كه اين مرحله را پيمودهاند و در خودشان ايجاد كردهاند بايد امتحان بدهند و در مرحلهي بعدي وارد شوند. اركان استقامت صبر بود و اعتماد به خدا و چون چهار ركن دارد طبعاً يكي دو هفتهي ديگر دربارهي اين اركاني كه باقي مانده و اكثرتان جسته گريخته شنيدهايد ولي بايد باز هم بشنويد و روي اينها عمل كنيد و كار كنيد با جميع خصوصيّاتش از آيات شريفهي قرآن و روايات مطالبي عرض ميكنم، يكي ديگر از اركانِ استقامت كه اگر وجود نداشته باشد انسان طبعاً نميتواند در راهي كه خدايتعالي در قرآن بيان فرموده، وَأَلَّوْ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ، از آن آب غدقي كه وعده فرموده است در اين آيهي شريفه بنوشد، حكمت الهي در دلش سرازير شود و آن ركني كه امروز مورد بحث است ، نترسيدن از هيچ چيز جز خداست. خدايتعالي در قرآن ميفرمايد: فلا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ، (آلعمران / 175)، از هيچ كس، از مردم، دشمنانتان، عوامل طبيعي- كه سهل است- از مردمان عاقل، از شياطين، از اجنّه، اينها كه عاقلند و با فكر ممكن است كاري انجام بدهند نترسيد، از حيوانات كه عاقل نيستند و فكري دربارهي اذيّت شما نميكنند بطريق اولي و از عوامل طبيعي كه نه عقل و نه شعور و نه فكر دارند باز به طريق اولي نبايد بترسيد، تنها ترستان از خدا باشد، معناي ترس از خدا را امروز انشاءالله برايتان عرض ميكنم و -مقدمتاً- چرا ما نبايد غير از خدا بترسيم. آنچه در كرهي زمين هست و حتّي آنچه كه در آخرت و برزخ و قيامت و بهشت و جهنّم هست يا تحت فرمان خدا هستند و يا نيستند، آنهايي كه تحت فرمان خدا هستند كه كاري غير از آنچه خدا فرموده نميكنند، اگر از آنها هم بخواهيم بترسيم در حقيقت برگشتش به خداست، امّا آنهايي كه تحت فرمان پروردگار نيستند اينها به دو بخش تقسيم ميشوند يعني عقلاي آنها، مفكّرين آنها، به دو بخش تقسيم ميشوند يك بخش شياطين هستند چه انسي باشند و چه جنّي و يك بخش مردماني هستند كه اينها اذيّت ميكنند و ناراحتيهايي براي منافع خودشان به وجود بياورند، اين بخش افرادي هستند كه تحتِ فرمان پروردگار نيستند، خدايتعالي اين افراد را معرّفي كرده اگر طبق معرّفي پروردگار عمل كنيم انشاءالله از شرّ آنها محفوظيم و هيچ ترسي از آنها نداريم. اوّل كسي كه در عالَم معرفي شد به عنوان دشمن ما و اغواكنندهي ما شيطان بود، اين شيطان جدّي است آقايان ! در قصّهها تصوّرش نكنيد، من خوب ميخواهم معرّفيش كنم كه او را وجدان كنيد، خدا رحمت كند استادم را، به من ميگفت هر وقت شيطان را شناختي بدان كه ميخواهي خدا را بشناسي، شيطان يك سرگذشتي دارد كه همان سرگذشتش كاملاً انسان را به حقيقتش راهنمايي ميكند. روزي كه خدايتعالي حضرت آدم را خلق كرد، وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا، (بقره / 31)، همهي نامها و نشانيها و معارف را به حضرت آدم تعليم فرمود به ملائكه گفت: اسْجُدُوا لِآدَمَ (بقره / 34)، -حالا شيطان قبلش كِه بود و چه بود- و بحثهاي مختلفي بين فلاسفه و بين آنهايي كه اهل قرآنند هست، من به گفتار آنها كار ندارم خدا خودش در قرآن شيطان را معرّفي كرده، اوّلاً: كَانَ مِنْ الْجِنِّ، (كهف / 50)، از اجنّه بود، از طايفه جنّ بود، جنّ هم از آتش خلق شده، خَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ،(رحمن / 15)، در سورهي رحمان است، پس شيطان را خدا از آتش بدنش را خلق كرده و طبعاً گاهي اگر انسان اهل تزكيهي نفس نباشد تحت تأثير بدنش واقع ميشود. شيطان آتشين مزاج است، در ميان ملائكه كه از نور خلق شدهاند از نظر ظاهر فرقي نداشت، امّا آن وقتي كه خدايتعالي به او فرمود، به همهي ملائكه كه اين هم در ميان ملائكه بود و از باب تغليب اين امر الهي شامل حال او هم شد نه اينكه بعضي فكر كنند كه خدا به ملائكه گفت به شيطان كه از جنّ بود نگفت، نه! مثالش خيلي واضح است كه اگر مثلاً يك جمعيتي باشند يكي دو نفر فرض كنيد از خارج غريبه وارد اين جمعيّت شده، حق ندارند آن يكي دو نفر وضع را، نظم را بهم بزنند، بهم زدند كار اشتباهي كرده اند مثلاً ما ميگوييم همهي تهرانيها بنشينند، يا اصلاً به فارسي ميگوييم بنشينيد، يكي دو نفر آن وسط با اينكه زبان ما ميفهمند از خارج آمده اند اين يكي دو نفر بگويند كه با ما نبود و وسط جلسه بلند شوند و نظم را بهم بزنند، اطاعت نكنند همه به آنها اعتراض ميكنيد كه چرا شما ننشستيد؟ اگر بگويند به ما نگفت شما به آنها اعتراض ميكنيد اين مجلس را همه را گفته شما را هم باصطلاح علمي از باب تغليب شامل ميشود لذا پروردگار متعال به ملائكه فرمود: اسْجُدُوا لِآدَمَ، شيطان هم مدّتها در ميان ملائكه عبادت ميكرد، تحت فرمان پروردگار بود، حرفها را گوش ميداد ولي يكي از صفات رذيله كه انشاءالله اگر كوشش كنيد و مراحل تزكيهي نفس را خوب بگذرانيد اين صفت در شما نخواهد بود و نبايد باشد، يك صفت رذيله ظاهراً، كه خدا نام ميبرد، اسْتكْبَرت، (ص / 75)، تكبّر، اظهار هم كرد به پروردگار، خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ، (اعراف / 12)، من را از آتش خلق كردي، آتش اهميّتش بيشتر است و او را از خاك و گِل خلق كرده اي، چرا من به او سجده كنم او به من سجده نكند؟ –اينجا بود كه- به همهتان توصيه ميكنم، جدّي هم عرض ميكنم كه امتيازات ظاهري هيچگاه شما را تحت تأثير قرار ندهد، لازم نباشد كه هر كس ميخواهد بر شما حكومت كند به شما حرف نافذي بزند بايد حتماً لباس مرتبي داشته باشد، محاسن بلندي داشته باشد يا در رشته ما عمامهي بزرگي داشته باشد، نه! بايد فهم خوبي داشته باشد، علم خوبي داشته باشد، از او بشود استفاده كرد، خدا آدم را به خاطر وَعلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا امتياز داد بر ملائكه آن وقتي كه فرمود به او، به ملائكه وقتي كه حضرت آدم اسماء را بيان كرد، علمش را ظاهر كرد ملائكه گفتند ما چيزي بلد نيستيم آن چه را كه تو ياد دادي ما بلديم، شيطان اينجا اشتباهِ عميقي كرد آمد روي جنبههاي ظاهري اين از گِل است من از آتشم، اين سياهپوست است من سفيدپوستم، اين زن است من مَردم، اين خوشگل است- مثلاً-و من بدگل ! يا به عكس! امتياز نيست، پيغمبراكرم فرمود: لافخر للعرب علي العجم و لا للابيض علي الاسود الاّ بتقوي اللّه،تقوا داشته باش امتياز داري، علم داشته باش امتياز داري، انسان باش امتياز داري، اينها مايهي امتياز است. اينجا تكبّر كرد، در نمازهاي جماعت بزرگي كه -مثلاً- مثل نمازجمعهها اگر همه به سجده باشند يك نفر نشسته باشد يا ايستاده باشد خيلي جلب توجّه ميكند، من و شما و تمام مردمي كه از نسل حضرت آدم تا روز قيامت ميآيند و گذشته اند همهي ما كنار حضرت آدم ايستاده بوديم، نگاه به اين جمعيّت ميكرديم كه اينها بر پدر ما به خاطر علمش، به خاطر دانشش، به خاطر معرفتش اين همه ملائكه افتاده اند به سجده امّا يك سياهي آن وسط، يك موجودي آن وسط سرپا ايستاده يا لااقل نشسته ! همهي ما متوجّه او شديم، نگوييد كِي؟ ما يادمان نيست، خيلي چيزها يادتان نيست ولي در فطرتتان گذاشته شده، در فطرت همهي شما اين معنا هست كه كسي كه بخواهد شما را اغوا كند، گولتان بزند آدم بدي است، موجود بدي است، آن از همان جا گذاشته شد، جزء تعليمات عالَم ارواح بود، همه نگاهش كرديم، خدا هم به او خطاب كرد كه چرا سجده نكردي تو؟ چرا تو با همه نبودي؟ چرا تفرقه ايجاد كردي؟ قَالَ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ، خدا ديگر با يك همچنين آدمي حرف نزد. حرف نزد! شما هم حرف نزنيد، اگر الان از دَر يك قدرتمند يك شخصيّت از نظر ظاهري بسيار خوشلباس وارد شد ولي ارزش معنوي ندارد، ارزش روحي ندارد، تقوا ندارد، حقّ نداريد به او اعتنا بكنيد بايد مثل معمول اگر گناه علني هم دارد بايد نهي از منكرش كنيد، آقا ايشان رئيس فلان محل هست و حالا درست است كه ريشش را از ته تراشيده، من نميتوانم به او چيزي بگويم ! شيطان خيلي امتياز براي مقامش از خدا گرفت، امتياز گرفت . امّا فرمود: فَاخْرُجْ إِنَّكَ رَجِيمٌ، تو راندهشدهاي، تو مطرودي برو گم شو، چرا؟ براي اينكه سنگ اوّل اختلاف را بين ملائكه –كه تحت تأثير واقع نميشوند-عِبَادٌ مُكْرَمُونَ لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ ، (انبياء/26و27)، تقريباً معصومند، اينها تحت تأثير واقع نميشوند امّا اين بشري كه كنار ايستاده، كنار پدر بزرگوارشان، اينها همينطور فكري ممكن است بكنند، يك فكر اينطوري به ذهنشان بيايد، خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ،من برق و زرقي دارم، زرق وبرقي دارم، من سفيدپوستم، من رئيس فلان اداره هستم، من فلان شخصيّت را دارم، فلاني به من گفته –مثلاً- اي صدرالممالك، به من لقبِ اينطوري داده اند و اينها كه همه يك مردمانِ كارگرِ كاسب ! و به پيغمبر هم ميگفتند كه اطراف تو «أرذلون» هستند. افرادِ پست رذل جمع شدند و همانها سلمان و ابيذر شدند، همانها مورد اكرام پروردگار شدند، ما اين هستيم. آنها كه هستند؟ آقاجان اينها را از دور و بر خودت دور كن، با رجالِ علمي، سياسي،- علم هم كه ميگويند آن علم معنوي منظورشان نيست، علم ظاهري است- با اين رجال نشست و برخاست كن، اينها به چه درد ميخورند؟ راست ميگويند، به درد دنياي انسان كه نميخورند، به درد آخرت انسان –به شما بگويم، به دوستاني كه كار كرده اند عرض ميكنم- به درد آخرت انسان ميدانيد چه ميشود؟ علي عليه الصلوة و السلام نشسته، پيغمبراكرم هم نشستهاند، دو نفر بزرگ در اين حدّ از بزرگي با هم دارند صحبت ميكنند، پيغمبر به علي ابن ابيطالب ميفرمايد: يا علي لو اهدي بك رجلاً خير لك من الدنيا و ما فيها من الذهب و الفضه، يك نفر بوسيله تو از انحراف هدايت بشود، يك نفر! براي تو بهتر از دنيا و آخرت است كه همه را طلا و نقره بكنند بريزند در جيب تو. اين است! حالا نگفته اند اين هدايتشونده كه باشد، «رجلاً» هر كه! شيطان اينجا خودش را نشان داد، «استكبرت» به شيطان فرمود تو تكبّر كردي؟ تو خودت را ديدي؟ علم و تقوايي كه من به آدم دادم تو نديدي، ميدانيد در جواب خدا چه گفت؟- خدا نكند ما در جواب پروردگار از اين حرفها ولو به زبان حال بگوييم- به خداي تعالي گفت كه من سر راهِ بندگانت مينشينم، از چپ ميآيم، از راست ميآيم، از پشت سر ميآيم، از پيش رو ميآيم و اينها همهشان را اغوا ميكنم كه تو يك شاكر، يك شكرگزار پيدا نكني، خيلي بيحيايي است، من يك وقت مثال زدم اين راهِ مثلاً- فرض كنيد- چالوس، پر پيچ و خم است، تاريك هم هست، فعلاً تاريك است، يك نفر هم رفته پيش –فرض كنيد- رئيس جمهور قسم خورده كه من ميروم هر كس در اين راه برود مياندازم او را در درّه، اين هم قسم خورده، ديده هم نميشود شما مثلاً سيگار را گذاشتي كنار لبت و فرمان را هم قرص نگرفته اي و داري با سرعت ميروي، حتماً در درّه افتادي، حتماً ! ميگويد: لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ، از اين شخص نبايد بترسي؟ اگر خدا داري، اگر مراحل تزكيهي نفس را بپيماييد نه، نه! خدا قويتر است يا شيطان، خود شيطان روز اوّل گفت كه: لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمْ الْمُخْلَصِينَ (ص 82 و83)،هر كِه خالص شد، هر كِه با تو شد، هر كِه انسش با تو قوي شد، من او را كار ندارم، هر كِه استقامت در نترسيدن از غير خدا پيدا كرد من نميتوانم كاري بكنم، نه اينكه آنها را استثناء كند. شبستري در كتاب دين ميگويد كه شيطان اينها را استثناء كرد، چون اين افسر دربار پروردگار بود ! و دربان خداست، غريبهها را ميگيرد ! سگ درِ خانه غريبهها را راه نميدهد،ميگيرد، مخلصين را كاري ندارد. نه! زورش نرسيد والاّ خدايتعالي در قرآن ميفرمايد: «عدوّي وعدوّكم»(ممتحنه/1)دشمن من هم هست، أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ، (يس / 60)، يك افسرِ دربارِ يك وليّ خدا، يك افسر دربارِ وليّ مردم آيا دشمن مردم را ميگذارد؟ به انبياء بيشتر فشار آورده همين شيطان، به معصومين بيشتر فشار آورده منتها اينها درگود كشتي با يك انگشت شيطان را به زمين زدند ولي شيطان ما را به زمين ميزند. خيلي معروف است اين خوابي كه يك شخصي ديده بود كه شيطان ريسمانهايي روي دوشش هست يك ريسمان هم خيلي ضخيم است، از او پرسيد كه اينها مال چه هست؟ گفت: بعضيها كه حرف گوش نميدهند با ريسمان ميكشم آنها را، اين ريسمان ضخيم مال كه است؟ گفت: اين مال شيخ انصاري است، ديشب يك ريسمان معمولي برايش بردم پاره كرد، گفت: خوب ريسمان ما كو؟ گفت تو كه ريسمان نميخواهي، تو خودت دنبال من ميدوي ! خودت شيطان مجسّمي، خودت به مردم، به بچّهات، به پدرت، به زنت، به دخترت ميگويي درجلسات تزكيهي نفس نرو شايد آدم بشوي اسباب دردسر بشوي، -خوب او ميخواهد آدم نباشد !- شيطان رجيم شد، رانده شد و اگر ميخواهيد شيطان را بشناسيد، نصف شب براي هر كاري ممكن است با نشاط بلند شويد آن كار را انجام بدهيد، كارهايي كه دوست داريد، مثلاً بگويند به شما كه فلان ساعت، ساعتِ سه بعد از نصف شب بيا فلان محّل يك ميليون بگير، يقين هم بدانيد درست ميدهند، شما ساعت ميگذاريد، بلند ميشويد، اصلاً چرت نميزنيد، نشاطي داريد، ميدويد، كجا ميروي؟ كاري دارم، با نشاط، امّا با اينكه شما ثواب نماز شب را ميدانيد، ثواب نمازشب ميدانيد چه هست؟ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا، (اسراء / 79)، آن مقامي كه پسنديده است براي تو-تو كه هستي؟- آن مقام عاليِ عالياش را به تو ميدهيم با نمازشب، بلند ميشوي ساعت نگاه ميكني، هنوز يك ساعت به اذان است، من بيست دقيقه بيشتر نميخواهم نمازشب بخوانم، بخوابم، بلند ميشويم هوا روشن است ! اينجا چه كسي فعّال است؟ چه كسي آن كار را كرد؟ خوب تو كه عقيدهات خوب است، تو كه خدا را قبول داري، تو كه مقام محمود را بيشتر از يك ميليون تومان ارزش برايش قائلي، چه كسي تو را خواباند؟ شيطان ! ميآيد ميگويد آقا بخواب، براي من كه خيلي اتفاق افتاده، براي شما نميدانم، من حسابي شيطان را ديده ام، همچنين هم لا تأخذه سنة و لا نوم ! نه چرت ميزند نه خواب دارد، بالاي سر انسان ميآيد ميگويد آقا بخواب، تو طلبهاي، فردا درس داري، سر درس چرت ميزني، يك شب هم اگر نمازشب بخواني فردا سركلاس ميآيد، سر درس ميآيد، -ميآيد باور كنيد- چشمهايت را بهم ميكشد كه چرت بزني ! بله، كسي كه بينالطلوعين بخوابد يك روايتي دارد كه شيطان ميآيد در چشمش بول ميكند، يك حالت كسالتي، اگر بينالطلوعين نخوابيده بودي اين كسالت را نداشتي، امّا كسل هستي، آن قدر علاقه داري فلان كار بد را بكني، امّا خدا گفته نكن، حالا يك راهي نميشود به ما نشان بدهيد؟ عجيب است ! از من تقاضاي شيطنت ميكنند، يك راهي نشان بدهيد كه من اين گناه را، اين ربا را، اين مسأله را انجام بدهم، ما هم به خاطر اينكه خوب اين رفقيمان هست، بالاخره بايد –انشاءالله من اينطوري نيستم فكرتان راحت باشد ولي خوب بعضي- اين رفيقمان است، خمسش را ميآورد ميدهد، پشت سر ما ميآيد نماز ميخواند با ما رفيق است، صميمي است، حالا يك كارش ميكنيم، يك راه شيطنتي درست ميكنيم كه اين ربايش را بخورد، اين مردم را اذيّت بكند، اين ظلمش را بكند و باركاللّه هم بشنود . خدا نكند ! بنياسرائيل به آنها گفته شد شنبه ماهي نگيريد، تعطيل، در هفته يك روز همهي اديان تعطيلي داشتند يهوديها شنبه تعطيل بودند، الان هم هنوز ادامه ميدهند اينها گفتند بسيار خوب، ميدانيد چه كار كردند روز شنبه؟ روز شنبه رفتند گودال كَندند، يك گودال بزرگي كَندند، يك روز صبح تا غروب هم فرصت دارند، همهشان هم همدست شدند يك گودالي كَندند، يك مقداري هم از دريا باز كردند به اين طرف، ماهيها ميرفتند ميخواستند عبور كنند ميافتادند در اين گودال، هي افتادند، افتادند، جمع شدند نتوانستند هم برگردند ! روز شنبه آمدند راحت همهي ماهيها را گرفتند، ميدانيد خدا با اينها، با اين كلاه شرعيها چه كرد؟ اين كلاه شرعي است ديگر، حالا من نميخواهم وارد مسائل و احكام بشوم، ولي قضيّهي قرآن است، فرمود: كُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِينَ،(اعراف / 166)،همهتان بوزينه بشويد، مسخشان كرد خيلي عذاب است ! آدم با همين عقل و دانش به شكل بوزينه باشد، هيچ جا راهش ندهند، در خانه راهش ندهند، در خيابانها سرما بخورد ، تو ميخواهي ربا بخوري خوب ربا بخور، با خدا هم جنگ كن، خدا را هم شايد از پا در بياوري، بله، تو كه خدا را قبول نداري، آن خدايي كه تو قبول داري آن خدا به زمين ميخورد و برو دنبال كارت، والاّ همان چه كه دربارهي ربا فرموده اند و هر ضرري كه دربارهي ربا گفته اند دربارهي بعضي از مسائل ديگرمان هم هست، أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ، (بقره / 276)، بيع و شراء كن، خريد و فروش كن، آقا من يك حبّه نبات ميدهم به يك ميليون ! حالا عرض كردم اينها مربوط به مرجع تقليدتان است و وزر و وبالش به گردن آن آقايي است كه فتوا ميدهد و انشاءالله روز قيامت جواب خدا را خواهند داد، اين را فكر نكنيد من نسبت به حكم مراجع حرفي دارم ولي اصل موضوع اين است، ميآيند از ما تقاضا ميكنند كه يك راهي باز كن، راهي غير از راه خدا شيطاني است، اگر من باز كنم يا هر كسي ديگري باز كند نميتواند، يك كسي از من تقاضايي داشت كه من يك گناهي را به او اجازه بدهم گفتم پيغمبراكرم، ائمهي اطهار، تمام مراجع اگر بخواهند يك حلال خدا را حرام بكنند، يك حرام خدا را حلال بكنند نميتوانند تو از من چه تقاضايي داري؟ شيطان آمده بين ما، قسم هم خورده و گولمان هم ميزند و بعضيها آن موقع نماز شب ميفهمند، بعضيها كه هر لحظه، يك قدري فكر كن، كنارت نشسته، پهلويت است شيطان، احاطه بر تو دارد، شيطان اوّل كاري كه ميكند صدّ عن سبيلاللّه ميكند، صدّ عن سبيلاللّه، اي آقا خدا و پيغمبر و امام زمان و حالا تا ببينيم چه ميشود.
عمرسعد، عمرسعد را كه ميشناسيد، ايشان وقتي كه پيشنهاد شد برو كربلا و امام حسين را شهيد كن آخرين نتيجهاش شيطان برنده شد، اينطور نباشيد، شيطان او را زد به زمين، كشتي گرفت يك قدري پنجهاش انداخت كه من ، پسر پيغمبر، علي بن ابيطالب يك روز اين خبر را داده، حرف دشمنان خاندان عصمت اين حرف اينها انجام بشود، دوستانش هم، دوستان خاندان عصمت هم به من گفته اند نكن، من نكنم حرف آنها ثابت ميشود، ما پيرو آنها خواهيم شد ! آخرش به اين نتيجه رسيد كه بالاخره ميگويند كه آخرتي هست، «ميگويند» نباشد، ببين آخرت را، دوستان مثل آن فردي باشيد كه پاي منبر پيغمبر نشسته بود، ديده ايد بعضيها هستند اشك ميريزند، حالي دارند، توجّهي دارند، آن چنان اين متوجّه بود كه پيغمبر به او توجّه كرد، جلب توجه پيغمبراكرم را كرد؛ گفت جوان كيف اصبحت؟ ديشب چطوري صبح كردي، اين معمول است بين عربها كه ميگويند كيف اصبحت، يعني حالت چطور است؟ گفت: اصبحت موقناً، من ديشب تا صبح با يقين بودم، اصبحت موقناً، حضرت فرمود: علامت يقينت چه بود؟ عرض كرد كه ميديدم كه جهنميان در جهنّم معذّبند، بهشتيها هم در بهشت متنعّمند، ميديدم، ببينيد! چطور ببينيد؟ هست ديگر، اگر شما را خداي نكرده فردا بخواهند ببرند زندان، حكم هم صادر شده، همه كارش هم انجام شده، شما فردا اين ساعت در زندان هستيد، داريد ميبينيد خودتان را در زندان. يا اگر بنا شود يك مسافرتي برويد امشب پرواز داريد به مكّه، ميگوييد فردا صبح اين موقع من درمكّه هستم، ميبينيد، و حال اين كه اين صدتا «امّا» در آن وجود دارد، در اينكه فردا اين موقع زندان باشيد، فردا اين موقع مكه باشيد، در آن –شايد حالا صدتا مبالغه باشد- كلّي «امّا» دارد، هواپيما سقوط نكند، حالا من ميخواهيد بشمارم وقتتان گرفته ميشود، امّا خدا گفته بهشت هست، آخرت هست، خيلي هم زود ميگذرد، اقْتَرَبَتْ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ، (قمر / 1)، اصلاً مثل اينكه انجام شده، ساعت كه ساعت قيامت باشد خيلي نزديك است، -همانطوري كه ديشب- اتفاقاً ديشب شقالقمر بود يعني وقتي بوده است كه پيغمبراكرم شقالقمر فرمودهاند، وَانْشَقَّ الْقَمَرُ، ماه دو نيم شد، اي آقا اين با فلسفه سازش ندارد، خوب ما به فلسفه كاري نداريم، ما به قرآن و حكمت كار داريم كه براي پيغمبراكرم هر چيزي درست است و درست مي شود، يكي از چيزهايي كه ما بايد از آن بترسيم شيطان است تا كي؟ تا وقتي كه به مقام بندگان خدا نرسيدهايم، خدا در جواب شيطان ميدانيد چه گفت؟ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ، (حجر / 42)، من يك بندگاني دارم كه اينها استقامت دارند، در صراط مستقيم حركت كرده اند، با نفسشان جهاد كردند حالا شده اند بندهي خدا كه انشاءالله در مرحلهي عبوديّت برايتان اينها را توضيح ميدهم، تو بر اينها تسلط نداري. به مخلصين كاري ندارد، مخلصين بعضي اصلاً در تفاسير گفته اند ائمهي اطهارند، به آنها هيچ! يا انبياء هستند، نه بندهي من بشود، كارمند رسمي من بشود تو حقّ تسلط نداري، يعني وسوسهات را ميكني، حرفهايت را ميزني، خيليها هستند تحت تأثير وساوس شيطان واقع نميشوند ولي شيطان وسوسهاش را دارد، نه، إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ، إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ، (نحل / 100)، يعني همان وقتي كه شما داريد گوش به حرف شيطان ميدهيد اين دشمن را دوست خودتان تصور كرديد ولايت شيطان بر شما هست. شياطين هم هستند، يعني اجنّه بر دو بخش تقسيم ميشوند يك بخش موذي و يك بخش معمولي، معمولي، حالا ولو مسلمان هم نباشند معمولياند، موذيهايشان فقط انحراف فكري و اغوا انجام ميدهند، خدايتعالي هيچ وقت يك جنّي را بر يك انساني مسلط نميكند كه من او را نبينم او من را ببيند هر چه ميخواهد من را اذيّت كند! اينها اكثر مسائلي كه ميشنويد و ميبينيد ، اينها قصه است يا تخيلات است، شياطين آن شيطان بزرگش حضرت آدم را نتوانست ديوانهاش كند، حضرت آدم را نتوانست غشياش كند، ترس بر او ايجاد كند والاّ او هدف اوليّه بود فقط آمد با او صحبت كرد، قسم خورد از هر راهي كه ممكن بود وادار كرد كه از اين درخت بخورد، شما هم همينطور، بچّه شيطانها كه به طريقاولي، شياطين انسي هم چرا ؛ آنها بيشتر اذيّت ممكن است بكنند، در بيست و پنج سال قبل و قبلش خوب ما ديده بوديم بيجهت يك نفر را ميبردند و ساواك و اذيّت و آزار خوب آن وقتها بود، خيلي هم اذيّت ميكردند، ولي انسان عاقل، انسان عادل، در رأس هر چه واقع شده باشد تا تحقيق نكند ديگري را حتّي محزون نميكند، محزونش نميكند، قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ مِنْ شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ (ناس/1تا4)،وسوسه دارد، آقا ! ميآيد در دلت هي ميگويد تو مريضي!حتي اينطوري ! آقا من چيزيم نيست، نه! مريضي. تو به جايي نميرسي، تو اهل تزكيهي نفس نخواهي شد، خوب آقا من مگر چهام هست؟ تو آخر خودت خودت را بهتر ميشناسي، نه! ضعيفترين دوستان را من عرض ميكنم بهترين ممكن است بشوند، انشاءالله . يك مقداري كار كنيد، فعاليّت كنيد، داراي استقامت بشويد، از شرّ شيطان و شياطين خودتان را دور نگه داريد، تحت فرمان آنها نباشيد، تمرين كنيد از همين الان، چون يك روزي يقيناً بايد اين طوري باشيد. پس از اجنّه ما نميترسيم اگر ما بندهي خدا باشيم، از شياطينشان هم نميترسيم باز اگر از بندگان خدا باشيم، وقتي كه تسلط پيدا نميكند، يك آقايي درخيابان دارد راه ميرود دزد است، يكي ميآيد به شما ميگويد كه آقا من هم اسلحه دارم هم اين قدرت را دارم او نميتواند بيايد درخانهي تو، ميگيريد ميخوابيد، راحت، خداي تعالي گفته: إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ، پس رمزش همين است كه شما بندهي خدا بشويد، خوب از مردم چطور؟ قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ تا ميرسد مِنْ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ، از جن و انس، جن و انس، اين را صبحها بخوانيد به خودتان فوت كنيد، «چهار قل» معروف است، سورهي قل هو اللّه و قل اعوذ برب الفلق و قل اعوذ برب الناس و قل يا ايها الكافرون، يك دوره كمالات درهمين چهارتا سوره هست، پس از اين دسته از اجنّه و از شياطين آنها ما نميترسيم ملائكه هم كه كمكمان هستند باز از آنها نميترسيم، از مردم هم اگر با خدا باشيم- كه توضيح خواهم داد انشاءالله چون وقت گذشت -باز نبايد بترسيم، از حوادث روزگار هم نميترسيم خدا با ماست و بالاخره خدا اگر با شما باشد نبايد از هيچ چيز بترسيد.
عيد غدير نزديك است، كوشش كنيد، من انشاءالله تلاش خواهم كرد كه عيدغدير را در تهران خدمت دوستان باشم، اين امتياز هم، چون قم هم خيليها اصرار دارند، اين به خاطر اين است كه خوشبختانه من دو سه چيز را مؤثّر ميدانم يكي از آنها وجود جناب آقاي مسعودي است، ما انشاءالله جلساتي فرعي تشكيل ميدهيم دوستان بيايند و ايشان كار كنند و شايد علّت ديگرش هم اين باشد كه من خودم مقيد هستم كه به اينجا بيشتر توجّه داشته باشم بيايم، ولو در قم، من همين صبحي در قم بودم حركت كردم آمدم و انشاءالله عيدغدير را اينجا مجلس خواهيم داشت، از خدا ميخواهيم و انشاءالله همانطوري كه هفتهي گذشته عرض كردم كوشش كنيد دربارهي اين عيد بسيار بزرگ من نميدانم چه كار كنيد، بگويم چراغاني كنيد، اينها ظواهر است، بگويم خرج بدهيد خوب اينهايي كه اينجا ميآيند همه در خانههايشان چيزي گيرشان ميآيد بخورند، يك كاري بكنيد تعظيم اين روز بزرگ انجام بشود، حالا نميدانم، من خودم انشاءالله كتابهايي، كتابي از مال خودم اهدا ميكنم و دوستان انشاءالله اهميّت بدهند، نميدانم چكار ميخواهيد بكنيد، خودتان ميدانيد، به من خيلي گفتند براي زلزلهي بم تو چه كار كردي؟ گفتم خودشان ميدانند، راه باز، بله هر كسي هم كاري انجام بدهد، نميخواهم تظاهر كنم من خودم روز دوم يك پولي دستم بود ميتوانستم ؛ برايشان فرستادم. مسألهاي نيست، حالا حتماً شما ديگر يك علمدار داشته باشيد و نميدانم لق نزن ! و نميدانم چه نكن ! ميبينيد در سينهزنها يكي لق ميزند ميگويند به او لق نزن ! همه را هماهنگ ميكنند با آن سنجها، نه ! شما همهتان بايد سردار هيئت باشيد، من هم الان نميدانم براي عيدغدير چه كار كنم، الان هم نياييد از من بپرسيد، من نميدانم، آنچه كه خودم ميتوانم انجام ميدهم، آنچه كه شما هم انجام بدهيد هر كاري بكنيد براي عيدغدير مهم است و پيش خدا اجر داريد، هر كاري كه تعظيم شعائر باشد، انشاءالله سهشنبه عيدغدير خم است و اميدوارم كه بتوانيم هم دوستان ، هم من اگر لياقت پيدا كردم بتوانيم دربارهي اهميّت اين روز باعظمت حرف بزنيم، همانطوري كه عرض شد ديشب شبي بود، شب چهاردهم ماه آمدند خدمت پيغمبراكرم كه اگر راست ميگويي اين ماه را دو نيم كن ! واقعاً انسان دچار آدم جاهل نشود، خيلي بد است، پيغمبراكرم فرمود: ما اوذي نبيٌّ مثل ما اوذيت، آن كوه علم، كوه كه غلط است، آن –چه بگويم- خداي معلومات و معصوم از جهل بيايد با اين طور آدمها حرف بزند و او هم مجبور بشود گوش بدهد، اشاره كرد ماه دوتا شد، مگر ميشود؟! اوضاع كواكب بهم ميخورد ! خورشيد مگر ميتواند برود و برگردد ! يا زمين دور ميزند دورش را معكوس بزند ! براي علي بن ابيطالب دو دفعه شد كه ردّ شمس معنايش همين است، مگر ميشود؟ مگر ميشود معراج ! سابقين از فلاسفه ميگفتند مگر ميشود پيغمبر معراج برود؟ اين آسمان ضربي زده بايد يك جايش را سوراخ كنند برود حضرت وقتي هم كه بر ميگردد باز دو مرتبه بدوزند! خرق و التيام معنايش همين بود، حالا همهي اينها به بركت خاندان عصمت و طهارت كه همهي رواياتشان را كه جمع ميكنند و اجتهاد ميكنند و تفقه ميكنند حقايق را ميفهمند. يك چيزي در ذهنم همين الان آمد كه انشاءالله به فال نيك ميگيرم، درذهنم آمد كه قمر بني هاشم، حضرت اباالفضل العباس اسمش قمر بنيهاشم است، در روز عاشورا فرقش شكافته شد، يا بقيةاللّه، يا صاحب الزمان به حاج آقاي فشندي فرموده بوديد كه چون درخيمهي شما روضهي عمويم اباالفضل خوانده ميشود من به آنجا خواهم آمد، اين بابالحوائج چه كرده كه حضرت امام سجّاد ميفرمايد: إنّ لعمّي العباس، براي عمويم عباس يك مقامي است كه تمام شهداء غبطه ميخورند، آن روز دستش به آب خورد مشك را پُر از آب كرد امّا نتوانست به لبهاي عطشان اطفال سيدالشهداء آب برساند ولي –خدايتعالي- الان اگر برويد ، من رفته ام ديده ام اطراف قبر مطهرش الان آب ايستاده، اين زير، زير حرم تمام آب، آب زلال بسيار خوب، كه من از آن وقت يك شيشه برداشته ام هيچ تغييري نكرده، خدايا به خاطر اباالفضل، به خاطر زحمات اين بزرگوار حوائج همهمان را امروز برآور، ما را از بهترين اصحاب امام عصر قرار بده.
نسئلك اللّهم و ندعوك باعظم اسمائك و بمولانا صاحبالزمان يا اللّه يا اللّه يا اللّه يا اللّه يا اللّه يا اللّه و يا اللّه يا اللّه يا اللّه يا رحمن يا رحيم يا ارحم الراحمين، يا غياث المستغيثين، يا اله العالمين، يا قاضي الحاجات، يا كافي المهمات، عجل لوليك الفرج، عجل لمولانا الفرج، خدايا فرج آقاي ما، مولاي ما را الساعه برسان، پروردگارا به آبروي آقايمان حجة ابن الحسن دين و دنيا و آخرتمان را زير سايهاش از همهي آفات و بليّات محفوظ بدار، پروردگارا توفيق پيمودن راهِ خودت را به ما مرحمت بفرما، توفيق تزكيهي نفس به ما مرحمت بفرما، توفيق عبوديّت و بندگي واقعي را به ما مرحمت بفرما، شر شيطان و نفس امّاره را از ما دور بفرما، خدايا ما را در موقعيتي قرارمان بده كه جز از تو از هيچ چيز ديگر نترسيم، پروردگارا مرضهاي روحيمان شفا عنايت بفرما، مريضهاي اسلام، مريض منظور، مريضه منظوره، مريضه منظوره الساعه لباس عافيت بپوشان، امواتمان غريق رحمت بفرما، عاقبتمان را ختم بخير بفرما، وعجل في فرج مولانا.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.