۱۴۲۶/۳/۲۷ قمری – درباره زندگی خودم (رسیدگی به خانواده های شهداء و دیدار مجروحین در بیمارستان)

درباره زندگی خودم            

 

 

بسمه تعالی ……….. فراموش نمی کنم که در دوران انقلاب اسلامی ایران پس از راهپیمائی ها و مبارزه علیه طاغوت. جمعی از روحانیین و مردم مظلوم ایران شهید و یا مجروح شده بودند که اینجانب و بعضی از نزدیکان به رسیدگی خانواده های شهداء و دیدار مجروحین در بیمارستان می پرداختیم که من جمله مرحوم شهید هاشمی نژاد که به من از برادر نزدیکتر بود او آنقدر به من علاقه داشت و من به او که کمتر اتفاق می افتاد از یکدیگر جدا شویم. البته او بوسیله منافقین بعد از انقلاب شهید شد ولی جمعی از اعضای کانون در سال ۱۳۵۷ که انقلاب پس از آن پیروز شد شهید و یا مجروح شدند. هدف این شهداء و مجروحین از دادن خونشان چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب این بود که مذهب شیعه در دنیا معرفی شود و به تمام دنیا بفهمانند که اسلام واقعی می تواند با قوانین متعالیه اش بشر را سرپرستی کند و ظلم و جور را ریشه کن نماید و معلوم شود که اگر این مسئله بخواهد پیاده شود به سه چیز نیازمند است اول . وجود قوانین عادلانه ایکه همه مردم را به حقوق حقه خود برساند دوم . مجری قدرتمندی که ظالمین را سرکوب نماید سوم . مجری پاک و دانای به همه قوانین اسلامی و بلکه به احوالات ملل مختلف جهان وجود داشته باشد که بحمدالله خدای تعالی بر بشر منت گذاشته و این مجری را در پس پرده غیبت نگه داشته تا مردم دنیا برای پذیرفتن این مجری دانا و معصوم یعنی حضرت حجة ابن الحسن علیه السلام آماده شوند و او دنیا را پر از عدل و داد کند بعد از آنکه پر از ظلم و جور شده باشد عکس فوق عیادتی است که اینجانب از یک روحانی مجروح در بیمارستان امام رضا علیه السلام در مشهد مقدس در سال ۱۳۵۷ داشته ام .

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *