شب ۱۱ محرم ۱۴۲۰

 أَعُوذُ ‌بِاللّهِ‌ مِنَ الشَّيطَانِ الرَّجِيم

بِسمِ‌اللّهِ‌الرَّحمَنِ‌الرَّحِيم

 أَلحَمدُلِلّه وَالصَّلوةُ وَ السَّلام ُعَلي رَسُولِ ‌اللّه  وَ عَلي آلِه ِآل ِاللّه لاسِيُّمَا عَلي بَقيِةَ اللّه روحي وَ أَرواحُ العَالَمِينَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفَداء وَاللَّعنَةُ الدّائِمَةُ عَلي أَعدَائِهِم أَجمَعين مِنَ الأنِ إلي قِيامِ يَومِ الدّين.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

و من قتل مظلوما فقد جعلنا لولیه سلطانا فلا یسرف فی القتل انه کان منصورا (اسراء/33)

  شب یازدهم محرم شب مصیبت  حضرت‌زینب سلام‌الله‌علیها 

  شب یازدهم محرم، شب مصیبت و عزا، شبی که اگر خسته نبودید امشب بیشتر از هر شب باید عزاداری می‌کردید، چون تمام مصیبت از غروب امشب شروع می‌شود. أبدان مطهرات در میان صحرای کربلا افتاده. هشتاد نفر زن و بچه در تاریکی شب با خیمه‌های سوخته و نیم‌سوخته در صحرای پر از دشمن قرار دارند. امروز عصری که حضرت‌زینب سلام‌الله‌علیها وقتی مشاهده فرمود که خیمه‌ها را آتش زدند، هجوم کردند به خیمه‌ها، گوشواره از گوش بچه‌ها می‌کشیدند، بی‌دریغ همه‌جا را آتش می‌زدند، آمد خدمت امام سجاد، پسر برادر! تو امام زمان ما هستی، ما بمانیم و بسوزیم یا فرار کنیم؟ فرمود: «علیکنّ بالفرار» همه‌تان از خیمه‌ها فرار کنید، در خیمه‌ها نمانید. این هشتاد نفر زن و بچه در خیام حرم همه بیرون دویدند، در بیابان پراکنده شدند، آنقدر برای زینب‌کبری مشکل بود، از یک طرف پسر برادر، امام‌زمانش در خیمه است نمی‌تواند بیرون بیاید، از یک طرف اطفال خردسال دوساله، سه ساله، چهار ساله اینها در بیابان پر از خار مغیلان فرار کرده‌ا‌ند، چه‌ کند؟ راوی می‌گوید دیدم یک خانمی وارد یک خیمه ی نیم‌سوخته می‌شود برمی‌گردد، گفتم فرار کنید، گفت در این خیمه من بیماری دارم، می‌ترسم آتش دامن او را بگیرد.

خدا برای ولی کسی که مظلوم کشته شود ،سلطه ای برای انتقام قرار می دهد

 این آیه‌ای که تلاوت کردم یک نویدی به ما می‌دهد، به ما می‌گوید کسی که مظلوم کشته بشود… ظاهراً در دنیا مظلومتر از ابی‌عبدالله‌الحسین نبوده، لذا این آیه و هر آیه‌ای که درباره ی یک کلّی، یک جمعی نازل می‌شود، در مرحله ی اول به آن کسی که در آن صفت از همه بیشتر متصف است او را شامل می‌شود، لذا مظلوم در این آیه در مرحله ی اول، حضرت ابی‌عبدالله‌الحسین است و در مرحله ی بعد هر کسی که در عالم مظلوم کشته بشود. در تحقیقاتی که از نظر دینی شده است هر کس مظلوم کشته بشود اگر چه اهل تزکیه ی نفس یا اهل ایمان و بلکه حتی مسلمان نباشد، خدای تعالی به آن شخصی که کشته شده یا به ولیّ آن شخص یا به خودش اجازه می‌دهد که انتقام از قاتلش بگیرد. حتی این نکته را به عرضتان برسانم که وقتی یک نفر مظلوم کشته می‌شود اگر ولیّی نداشته باشد اگر مثلاً کسی به فکر تعقیب قاتلش نباشد، به روح مقتول… ولو اینکه اگر معمولی یا طبیعی می‌مُرد ممکن بود حتّی در عذاب باشد، ممکن بود جزء آنهایی باشد که بیهوش افتاده و روز قیامت بلند می‌شود، ولی چون مظلوم کشته شده به او اجازه می‌دهند که از قاتلش انتقام بگیرد. شما زیاد دیدید قاتلین افراد، ولو در لحظه ی اوّل خود را مخفی کرده‌اند و شاید دستگاههای امنیتی هم نتوانسته باشند آنها را در روزهای اوّل پیدا کنند اما به طور ناخودآگاه، گاهی غیرمعمول می‌بینید که قاتل معرفی شد، قاتل دستگیر شد. این کمک خود مقتول است، روحش اجازه دارد فعالیت کند و قاتل خودش را به دام بیندازد و مجازات کند.

درباره ی تمام مظلومین عالم این آیه هست «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً» ﴿الإسراء، 33﴾ نمی‌گوید مثلاً من کان مؤمناً و مظلوماً هر کس در عالم مظلوم کشته بشود یعنی جرمش آنقدر نباشد که باید کشته شود، باید مثلاً از بین برود، این را اگر کشتند -حالا به هر نحوی و هرطوری که باشد- به شخص مقتول اجازه داده می‌شود که قاتلش را تعقیب کند. می‌بینید قاتلی که به قدری قسی‌القلب است که آمده در خانه، یک نفر را کشته، از فردا شب یک حالت تشنجی پیدا می‌کند، یک حالتی که دوست دارد، البته بعضیها می‌گویند وجدانش تحریک می‌شود، ولی همان وجدان را گاهی ممکن است همان مقتول تحریک کند، بالاخره آنچنان ناراحت می‌شود یا به هر وسیله‌ای خلاصه به دام می‌افتد و کم‌کم خود را معرفی می‌کند و یا او را می‌گیرند. به هر حال این مسئله مسلّم است. اگر قاتل شناخته بشود و مقتول هم مظلوم باشد خدا اینچنین قرار داده که ولیّ او، ولیّ دم، یعنی اگر پسر بزرگی دارد پسر بزرگش، اگر پدری دارد پدرش، اگر یکی از فامیل نزدیکش هست یا حتی ذریّه‌اش در آینده، آنها می‌توانند برای این کشته شده یعنی در ازای این مقتولِ مظلوم قیام کنند و طلب خون او را بکنند.

شهادت سید الشهداء برای بر انداختن ظلم و جور و ولی دم آن حضرت

اینکه می‌بینید همه ی روایات و حتی گویندگان اسلامی و سخنگویان اسلامی می‌گویند: ولیّ دم در این آیه برای سیّدالشُّهداء حضرت بقیةالله است، این علتش این است که حضرت امام‌سجّاد در مرحله ی اول، ولیّ دم بود ولی زمانش ایجاب نمی‌کرد که بتواند طلب خون ابی‌عبدالله‌الحُسین را بکند. البته طلب خون ابی‌عبدالله‌الحُسین علیه‌السّلام تنها کشتن شمر و یزید و ابن‌زیاد نیست، چون حسین علیه‌الصلاةوالسلام برای اینکه مثلاً یک نفر یا دو نفر با هم جنگ کنند، با هم درگیر شوند و یکی دیگری را بکشد پس در یک چنین صورتی طبعاً باید قاتل را در مقابل مقتول کشت، اما حسین‌بن‌علی برای یک مسئله ی خیلی بالاتری کشته شده. سیّدالشهداء می‌توانست حتی همین امروز، روز عاشورا، اعلام کند که من در مقابل یزید تسلیمم! کشته نمی‌شد. می‌توانست ولو تقیّةً اعلام صلح کند کشته نمی‌شد. امّا می‌فرماید که من نمی‌توانم تحمل کنم و حال آنکه والی ای مثل یزید بر مسلمانها حکومت کند. پس شهادت حضرت سیّدالشُّهداء برای برانداختن ظلم و جور است در سراسر عالم. روی این اصل آن کسی که می‌تواند طلب خون کند، آن کسی که می‌تواند این مظلومیت و این شهادت را جبران کند امام‌‌سجّاد نیست. چرا؟ به خاطر اینکه امام‌سجّاد زمینه نداشت، مردم آمادگی پذیرش امام‌سجّاد را در رأس قدرت جهانی نداشتند. امام‌باقر هم همینطور، امام‌صادق هم همینطور، خلاصه تا امام‌عسکری که به وسیله ی بنی‌العباس،

بنی‌العباس ظلمشان به اهلبیت پیغمبر و اسلام شدیدتر از بنی‌امیّه بود

که متأسفانه بنی‌العباس ظلمشان به اهل بیت پیغمبر و به اسلام شدیدتر از بنی‌امیّه بود. همانطوری که بین کافر و منافق فرق است، کافر ضررش به اسلام کمتر از منافق است، بنی‌العباس از بنی‌هاشم هستند، از اقوام پیغمبرند، حتی هارون‌الرشید به موسی‌بن‌جعفر استدلال می‌خواهد بکند که من برخلافت مقدم بر شما هستم که حضرت موسی‌بن‌جعفر در آن روایت جوابش را می‌دهد و او را ساکت می‌کند. بنی‌العباس آنچنان با صورت دین و با لباس دین و با اسم دین روی خاندان عصمت علیهم‌الصلاةوالسّلام فشار آوردند که در زمان امام‌هادی و امام‌عسکری آنقدر خفقان زیاد شد که امام‌هادی و امام‌عسکری حتّی شرح حالاتشان برای شیعیانشان خیلی روشن نیست. شما اینکه می‌بینید عزای ابی‌عبدالله‌الحسین روز عاشورا اینطور مردم شیعه اظهار ارادت می‌کنند، اینکه می‌بینید در عزای امام‌سجّاد که احتمالاً فردا شب و احتمالاً روز بیست‌وپنجم ماه محرم است اینطور اظهار علاقه می‌کنند، اینکه می‌بینید نسبت به شهادت علی‌بن‌ابیطالب، امام مجتبی مردم اینطور اظهار ارادت می‌کنند به خاطر این است که در مقابل بنی‌امیّه واقع شده بودند، همه می‌دانستند که بنی‌امیّه جزء شجره ی خبیثه‌اند و باید از آنها متنفر بود و باید در مقابل آنها نسبت به مظلومینی که به وسیله ی آنها مظلوم واقع شده‌اند اظهار ارادت کرد.

امّا بنی‌العباس! اینها فرزندان عباس هستند که عباس عموی پیغمبر است. اینها فرزندان عبدالله یا عبیداللهِ عباس هستند که اینها قاریان قرآن بودند. عبدالله‌ بن عباس مفسر قرآن است. اینها می‌خواهند بگویند ما جزء شجره ی خبیثه نیستیم که در قرآن خدا ما را مذمت کرده باشد! به عنوان دین آمدند و بیشتر ائمه را اینها شهید کردند که خدا آنها را لعنت کند. یک روز حضرت رسول‌اکرم خوابی دید که عباس از بدنش زنبورهایی خارج می‌شوند به بدن رسول‌اکرم می‌چسبند و او را زهر می‌زنند. تعبیرش هم همین بود که فرزندان عباس که همین بنی‌العباس باشند فرزندان پیغمبر را کشتند، آزار رساندند. آنچنان به وسیله ی متوکل عباسی لعنةالله‌علیه آنچنان فشار روی فرزندان پیغمبر آمد که امام‌عسکری و امام‌هادی اینها سالهای عمرشان را در معسکر، – معسکر یعنی پادگان، لشگرگاه، در معسکر- گذراندند و حتی نام امام عسکری، عسکری شد به همین دلیل. در سامراء بودند.

امام زمان ارواحنا فداه طلب خون سید الشهداءعلیه السلام را می کند

پس هیچ یک از ائمه علیهم‌السّلام نتوانستند طلب خون حضرت سیّدالشهداء را بکنند. یعنی آن خون عزیز با آن عظمت را با این حرفها نمی‌شود طلب کرد، باید هدف سیّدالشّهداء علیه‌الصلاةوالسّلام را پیاده کرد، وقتی که هدفش پیاده شد آن وقت طلب خون حضرت ابی‌عبدالله‌الحسین شده. لذا در زیارت عاشورا، همین زیارتی که امروز اکثرتان إن‌شاءالله خوانده‌اید، می‌گوئید: «و أَن یَرزُقَنَا» خدا روزی کند ما را که طلب خون شما را زیر سایه ی امام‌زمان بکنیم. این زیارت عاشورا در زمان ائمه هم بوده. در زمان امام صادق و امام هشتم و امام هادی و اینها این زیارت عاشورا بوده و می‌خواندند امّا نگفتند و أن یرزقنی طلب ثارکم مع امام‌الصادق مثلاً، مع علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا، حتی می‌آمدند خدمت علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا علیه‌الصلاة‌والسلام از حضرت سؤال می‌کردند: أ أنت صاحب هذا الأمر؟ آیا توئی که باید دنیا را پر از عدل و داد کنی؟ می‌فرمود: نه! احترامی از نام مقدس حضرت بقیةالله به خاطر موفقیتی که نصیب آن حضرت می‌شود علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا می‌فرمود، به خاطر موفقیت حضرت حجّةبن‌الحسن، امام صادق می‌فرمود: «لَو أدرَکتُهُ لخدمتُه أیّام حَیاتی» اگر من درکش می‌کردم تمام ایام عمرم خدمتگذارش بودم، حضرت علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا علیه‌الصّلاةوالسّلام به خاطر این موفقیتی که إن‌شاءالله با حضور شما دوستان امام‌زمان برای آن حضرت خواهد بود، حضرت‌رضا وقتی که نام مقدّس آقا حجةبن‌الحسن در مقابلش برده می‌شد دستهایش را می‌گذاشت روی سرش، بلند می‌شد، می‌گفت: «صلّی‌الله‌علیه صلّی‌الله‌علیه صلّی‌الله‌علیه» صلوات خدا بر او باد. و لذا ولیّ دم، آن فرزندی که می‌تواند طلب خون جدّ بزرگوارش حضرت سیّدالشهداء را بکند، امام زمان است. برای موقعیتهای مختلفی که در زمان ظهورش برایش پیش می‌آید، یعنی هدف سیّدالشهداء یک یزید کشتن و یک یزید از بین رفتن و یک حکومت امویها نبود. هدف سیّدالشهداء همان بود که خدا در قرآن فرموده که باید دین اسلام بر تمام ادیان سیطره پیدا کند، «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ‌» ﴿التوبة، 33﴾ ﴿الصف‏، 9﴾ برای اینکه مسلّط بشود دین اسلام و دین مقدس اسلام تمام ادیان را مضمحل کند و لو اینکه مردم مشرک کراهت داشته باشند. لذا تنها این عمل بوسیله ی امام‌عصر أرواحنا‌فداه انجام خواهد شد و به همین دلیل است که در زیارت عاشورا دو مرتبه از خدا می‌خواهید که شما را خدا با امام‌زمان، طالب خون ابی‌عبدالله‌الحسین قرار دهد. امیدواریم خدای تعالی این لطف و این رحمت را نسبت به ما انجام بدهد و ما را از یاران حجة‌بن‌الحسن قرار بدهد.

من بیشتر از این نمی‌خواهم درباره ی این مسأله صحبت کنم، «و من قتل مظلوماً» این وعده ی الهیست، تخلّف ندارد، إِنَّ اللَّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿آل‏عمران‏، 9﴾﴿الرعد، 31﴾، وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَاناً فَلاَ يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ ﴿الإسراء، 33﴾. امام‌زمانتان مهربان است، برنامه‌اش تنها کشتن و از بین بردن نیست، تبلیغات دشمنان امام‌زمان در شما تأثیر نکند. مهربانتر از هر فردی است که شما دیده‌اید و تصور می‌کنید. إن‌شاءالله بیاید می‌بینید که چقدر مهربان است. افرادی که با حضرتش درگیر باشند حتی ذات مقدّس پروردگار که أرحم‌الراحمین است او هم وقتی که کسی سد راه خدا باشد، مردم مظلوم را نگذارد به اهداف عالیه‌شان و به کمالاتشان برسند، سد راه خدا مردمی که قرار گرفتند و يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ﴿الأعراف‏، 45﴾﴿الأنفال‏، 47﴾﴿التوبة، 34﴾﴿هود، 19﴾﴿إبراهيم‏، 3﴾﴿الحج‏، 25﴾ اینها را از بین باید برد، وظیفه ی شما هم از بین بردن اینهاست، حسین‌بن‌علی هم به همین دلیل قیام فرمود و در کربلا کشته شد که مظلومیتش تا حدی بنی‌امیه را سرنگون کرد، و اگر این شهادت نبود، امروز این دین به این سادگی و آسانی در دست ما قرار نمی‌گرفت.

روضه مصیبتهای اهل بیت امام حسین علیه السلام در شب یازدهم محرم 

من هم خسته‌ام، شما هم امروز عزاداری کردید اشک ریختید، خدا إن‌شاءالله اجر شما را زیاد کند. یک مقداری دلمان را به کربلا ببریم. چراغها را خاموش کنید، ببینیم کربلا الان چه خبر است. اطفال ابی‌عبدالله‌الحسین اینها در این صحرا قرار گرفتند، یک درختهایی در صحراهای گرمسیر هست که اینها درخت مغیلان است، اینها میوه‌اش یک خارهای شش پهلوست که روی زمین می‌ریزد، هر وقت شما زیر این درختها بروید مسلّماً از این خارها فراوان ریخته، شما تصور کنید… می‌دانم هر چه توانسته‌اید امروز گریه کردید، من هم توقع گریه از شما ندارم، ولی محب، عاشق، کسی که علاقه به کسی دارد، هر چه به او می‌گویند گریه نکن! می‌گوید: نمی‌توانم طاقت بیاورم، عزیزم را از دست داده‌ام. شما عزیزترین و محبوبترین خلق خدا را امروز از دست دادید، گریه زیادی کرده‌اید، به سر و سینه زده‌اید، خدا اجرتان بدهد، امّا امشب دیگر را هم عزاداری کنید، شب آخر این مجلس است، معمولاً در شب آخر، انسان توقعاتی از صاحب مجلس دارد، صاحب مجلس شما هم امام‌زمان است، شما امشب باید بگوئید: آقا! ده شب است که برای جدّت در این مجلس عزاداری می‌کنیم، آقاجان! سر شما سلامت باشد، باقی عمر شما باشد، جدّ غریبت ابی‌عبدالله‌الحسین را امروز در کربلا شهید کردند، امشب فرزندانش در میان این بیابان با خار مغیلان زیر سایه ی این درختان چه می‌کنند؟

دشمن از یکطرف اینها را می‌خواهد جمع‌آوری کند که به عنوان اسیر فردا صبح نزد ابن‌زیاد ببرد. زینب‌کبری هم بخاطر اینکه برادرش این زن و فرزند را به او سپرده است می‌خواهد اینها را جمع‌آوری بکند. آنها با ضربات شلاق، فرزندان ابی‌عبدالله را جمع‌آوری می‌کنند، زینب‌کبری هم زیر این خار مغیلان، آن خار مغیلان، در پی فرزندان ابی‌عبدالله‌الحسین است. طبیعی است چهل تا بچّه ی خردسال وقتی که در یک بیابان نیمه‌تاریک پخش شده‌اند، چند تا از آنها طبعاً ناپدید می‌شوند. لذا زینب‌کبری دستها را روی سر گذاشت دنبال فرزندان سیّد‌الشُّهداست. به هر حال هر طوری بود شما امشب ببینید این بچه‌ها در کوچه و بازار راه می‌روند می‌گویند طفل صغیری زحسین گم شده. به زینب‌کبری کمک می‌دهند. وقتی که این اطفال را پیدا کرد دید پاها خار رفته بدن مجروح شده همه‌شان از ترس این طرف و آن طرف دویدند. من اگر شب یازدهم محرم نبود دوست نداشتم و دوست ندارم مصائب تند را بخوانم. ولی یک قضیه‌ای که مسلّم است می‌گوید ما سه نفر بودیم برای غارت وارد یکی از این خیمه‌ها شدیم. دیدیم یک خردسالی، یک دختر حدوداً چهار ساله‌ای دستش را به عمود خیمه گرفته بدنش می‌لرزد که گوشواره در گوشش تکان می‌خورد. می‌گوید علاوه بر آنکه ما به او رحم نکردیم یکی از ما سه نفر خم شد با شمشیر این طفل را هدف قرار داد.    

 

جهت دانلود صوت کلیک کنید

 
 
0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *