۱۲ جمادی الاول ۱۴۲۷ قمری – ۱۹ خرداد ۱۳۸۵ شمسی – فضائل حضرت زهرا (سلام الله علیها) – جمعه ۱۴۲
أَعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیم
بِسمِاللّهِالرَّحمَنِالرَّحِیم
أَلحَمدُلِلّه وَالصَّلوهُ وَ السَّلامُ عَلی رَسُولِ اللّه وَ عَلی آلِهِ آلِ اللّه لاسِیمَا عَلی بَقیهَ اللّه روحی وَ أَرواحُ العَالَمِینَ لِتُرابِ مَقدَمِهِ الفَداء وَاللَّعنَةُ الدّائِمَةُ عَلی أَعدَائِهِم أَجمَعین مِنَ الآنِ إلی قِیامِ یومِ الدّین.
اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم، “هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ وَ یزَکیهِمْ وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَ الْحِکمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ” (جمعه/۲) این دو ماه، ماه جمادی الاول و جمادی الثانی به یک صورتی تعلّق به ملکه ی عالَمهستی حضرت فاطمهاطهر سلاماللّهعلیها دارد. ما اگر بخواهیم کتاب فضل آن حضرت را ورق بزنیم آب بحر کافی نیست که تَر کنیم سر انگشت و صفحه بشماریم. هر کجا که دیدید دشمن، دشمن اسلام روی یک چیزی بیشتر حسّاس است بدانید که آن چیز برای اسلام اهمیتش بیشتر است و دشمن می خواهد این ریشه ی حسّاس را بزند تا بتواند دین مقدّس اسلام را ضایع کند و یا از بین ببرد. از چیزهایی که دشمنها حسّاسند ـ یک دشمنی داخلی داریم که اسماً مسلمان هستند و یک دشمن خارجی که مسلمان نیستند ـ اینها هر دو با اسلام ناب با اسلام واقعی مخالف هستند، لذا چند چیز را در بررسی هایی که داشتیم {متوجه شدیم} دشمنان روی آن حسّاسیت فوق العاده ای دارند. یکی از آنها مسأله ی معرفت و مقام و عظمت فاطمهزهراست. شما اگر در کتابهای خودمان و یا در کتابهای اهل سنّت نگاه کنید می بینید یک مطالبی را به آن حضرت نسبت داده اند که بتوانند حضرت زهرا سلاماللّهعلیها را یک خانم متعصّب حسّاس و زودرنج و کارهای نامناسب در زندگی کرده نشان بدهند تا بگویند اینکه حضرت با ابی بکر در میان مسجد با آن تندی سخن گفت و صدا زد: “یابن ابی قحافه، أترث اباک و لا أرث ابی”(بلاغات النساء /جلد ۱،صفحه ۲۳)، این چون یک خانم متعصب تندرویی بوده و اینگونه با شخص اوّل مملکت و اسلام بعد از پیغمبر صحبت کرده است، نسبت های ناروایی به حضرت داده اند، بعضی هایش هم در کتابهای ما متأسفانه وارد شده است. مثلاً نزاعی که سر یک سوءظن ـ به اصطلاح آنها ـ با علیبنابیطالب پیدا می کند و آنها نقل می کنند که پیغمبراکرم واسطه شد تا این نزاع حل شد یکی از آنهاست که بگویند وقتی خانمی با علیبنابیطالب علیهالصلوةوالسلام درگیر می شود حتماً با یک فرد غریبه هم درگیر خواهد شد. حال اینکه عصمت فاطمهزهرا طبق احادیث فراوان و آیات قرآن مسلّم است که لااقل در مسأله آیه تطهیر داخل است و عصمت علیبنابیطالب علیهالسلام هم مسلّم و محال است که دو معصومی که وابسته به پروردگار هستند با هم اختلاف داشته باشند. این اصل مسلّمی است که باید هر مسلمانی به آن معتقد باشد. اگر بین دو معصوم در یک زمان، در یک مسأل، اختلاف اساسی واقع شد یقیناً باید بگوییم که یکی از این دو نفر معصوم نیستند و لذا این روایات را جعل کرده اند، تا فاطمهاطهر سلاماللّهعلیها با اینکه کوثر است، با اینکه ذوی القربی پیغمبر است، با اینکه آیهی تطهیر در شأنش نازل شده -این سه چیز را اهلمطالعه و اهلدقّت روی آن کار کنند هر سه چیز که عرض شد دلیل بر عصمت از جهل حضرت زهرا سلاماللّهعلیها است-، ایشان را از کار بیندازند. سخنانی که حضرت زهرا در مسجد در مقابل ابی بکر و اصحاب پیغمبراکرم فرمود آنقدر مستند است، آنقدر عالی است که از غیر معصوم بعید است که اینگونه تسلط، اینگونه فصاحت و بلاغت از کسی صادر بشود. بنابراین یکی از کارهایی که دشمن کرده نه به خاطر اینکه یک خانمی را از کار بیندازد، نه! به خاطر اینکه اسلام را از کار بیندازد، به خاطر اینکه پیغمبری که به همین دلیل فاطمهزهرا ام ابیهاست، اگر ام ابیها را از کار انداخت و به عنوان کسی که مردم آزار است ـ نستجیرباللّه ـ اهلمدینه را اذیت می کند، کارهای خرافی انجام می دهد، آنقدر متأسفانه در بین ما این مطالب گفته شده که من حتّی همین الان جرأت نمی کنم تصریح کنم. یک کارهایی که از یک زن معمولی انجام نمی شود به صورت روایات وارد روایات ما کرده اند و فاطمهاطهری کهـ تکرار می کنم روی این سه جمله دقّت کنیدـ کوثر است، ذوی القربی پیغمبر است و در آیهی تطهیر در هر کجا که این آیه شریفه نازل شده -چون مکررّ نازل گردیده است- فاطمهزهرا سلاماللّهعلیها وجود داشته، این سه دلیل تمام فضائل فاطمهزهرا سلاماللّهعلیها را می رساند ، که اگر انشاءاللّه فرصت کنم ولو تکرار است در این دو ماهه این سه جمله را اگر باز هم فرصتی باشد، به اصطلاح زمینه ای باشد توضیح می دهم که چگونه به وسیله کوثر، فاطمهاطهر، معصوم از جهل است، چگونه با کلمه ذوی القربی حضرتش نزدیکترین فرد به پیغمبر نه از نظر بدنی، بلکه از نظر روحی و صفات حمیده به پیغمبراکرم نزدیک است. و اینکه هم قدم شده با رسولاکرم که از نظر اعتقادی حضرتش معصوم از جهل است. با علیبنابیطالب که از نظر اعتقادی {هم قدم شده}معصوم از جهل است. چون خدایتعالی در قرآن فرموده:” وَ کلّ شَیءٍ أَحْصَینَاهُ فِی إِمَامٍ مُبِینٍ” (یس / ۱۲). و حضرت امامحسن و امامحسین به خاطر اینکه تمام کارهایشان با صحّه گذاشتن رسولاکرم و معصوم از جهل بودنشان تصریح شده در روایات و سوره هل اتی به این پنج نفر اشاره کرده که من یک وقتی با یکی از علمای اهل سنت صحبت می کردم او دوازده دلیل از این سورهی مبارکه بر عصمت علیبنابیطالب و فاطمهزهرا و حضرت مجتبی ، حضرت سیدالشهداء برای من توضیح می داد؛ آنوقت یک چنین خانمی را گاهی بگوییم سنشان کم بوده، گاهی برای اینکه دیگران را بگریانیم یک مطالبی را نسبت به آن حضرت بدهیم! واقعاً شرم آور است که حتّی برای یک زن معمولی گفته شود. چند روز قبل یکی از اهل سنت در سایت ما نوشته بود که شما می گویید پیغمبراکرم وقتی به فاطمهزهرا می رسید میان سینه فاطمهزهرا را می بوسید و این کار را شما برای پدرها جایز می دانید که نسبت به دخترهایشان انجام بدهند. من ولو آنکه آن روزی که جواب او را دادم روایات را بررسی نکرده بودم ولی نوشتم اوّلاً این روایت ضعیف است و ثانیاً تو پیغمبراکرم را با خودت مقایسه کردی ؟! که تو به مجرّد اینکهـ اینقدر بعضی ها حالشان یک جور دیگر است که تا چشم شان به زنی می افتد همهی جنبه های شهوانی در نظرشان می آیدـ بعد خدا حفظ کند یکی از دوستان فاضل هستند آمد گفت حاج آقا من بررسی کردم این روایت را تنها عایشه نقل کرده. -خوب دقّت کنید- چون من آن شب به دوستان نزدیکم گفتم چه کسی دیده {در روایات}که پیغمبر این کار را کرده؟ یا باید خود فاطمهزهرا نقل کند، یا علیبنابیطالب باید نقل کند و یا پیغمبراکرم، دیگران که یا نامحرم بودند یا آنقدر نزدیک نبودند که یک چنین مسأله ای را ببینند، بعد ایشان آمد گفت عایشه دیده، معلوم است که جناب عایشه، ایشان در زمانی که همسر پیغمبراکرم بود و بعدش هم {بی محبتی اش}ظاهر شدـ من این اندازه را به صراحت عرض می کنم و تقیه هم در کار نیست ـ که همیشه نسبت به فاطمهزهرا و نسبت به علیبنابیطالب اظهار بی محبّتی می کرد، در زمان پیغمبر زیاد جرأت نمی کرد ظاهر کند، اگر چه بعضی از کتب اهل سنت نقل کرده اند؛ که او ظاهر هم می کرد ولی بعد از پیغمبر قضیه جنگ جمل را هیچ مورّخی به اصطلاح منکر نشده که یک عدّه ای را علیه خلیفه تمام مسلمین، -اینجا دیگر سنی و شیعه نداشت – ، همه مسلمانهای عالَم دست بیعت به علیبنابیطالب دادند و آن حضرت را خلیفه پیغمبراکرم ثبت کردند. حالا از نظر معنا از عالَمارواح علیبنابیطالب خلیفه پیغمبر بود بماند، ولی دیگر اینجا در این چهار سال تمام مردم بافهم و نافهم، مؤمن و غیر مؤمن، منافق و غیر منافق همه شان با علیبنابیطالب طوعاً أو کرهاً بیعت کردند، جنگ جمل چه وقت انجام شد؟ برای چه انجام شد؟ و علیبنابیطالب چقدر محبّت به جناب عایشه کرد که حتّی وقتی که او را دستگیر کردند با یک عدّه حرکتشان دادند به طرف مدینه، یک گله ای کرد که علی من را با مردها فرستاده، همه از روی صورتشان پرده برداشتند دیدند همه اینها زن است، حتّی تا این اندازه ملاحظه عایشه را کرد، آنوقت این ناراحتی همیشه بود. همیشه تا وقتی که معاویه زمینه قتل عایشه را به وجود آورد این دشمنی، این چه عرض کنم عدم تزکیهنفس در این خانم بوده، آنوقت یک چنین خانمی می آید این قضیه را نقل می کند و این چنین سنّی به شیعه نسبت می دهد و بدتر از همه اینکه هر پدری باید مثلاً سینه دخترش را ببوسد! ببینید چقدر دشمنی اظهار می شود، ما به دستور خدا و دینمان و علیبنابیطالب علیهالصلوةوالسلام هر چه بتوانیم دست اخوّت و برادری را بین مسلمانها قطع نمی کنیم امّا هر یک از این کارها سبب تفرقه بین مردم مسلمان می شود. شیعه یک جمعیت کم و قلیلی نیست که اگر جدا شد از بظاهر مسلمانها، این کسری نیاورند. شیعه اگر بنای تفرقه را داشته باشد که نخواهد داشت، بنای این را داشته باشد که خودش را جدا کند یک مسلمان روی کره زمین می تواند نگذارد. همانطوری که در جنگ نهروان علیبنابیطالب فرمود و عمل کرد، شیعه اینقدر قدرتمند است به پشتیبانی حضرت بقیةاللّه، شما شیعه را دستکم نگیرید، جمعیت ممکن است کم باشد امّا یک قدرتِ فوق العاده ای پشت سر همین چند نفر شیعه هست که اگر ما قدرش را بدانیم، که تمام مردم کره زمین را انشاءاللّه یک روز آدمشان خواهیم کرد، یک روز به رهبری آن بزرگوار، آن فرزند فاطمهاطهر سلاماللّهعلیها، آن نهری که از این کوثر در بین بشریت جاری شده انشاءاللّه آنها را از بین می بریم، یا باید کشته شوند یا باید شیعه علیبنابیطالب باشند، منتها حالا آقایمان گفته من یک کناری هستم شما هم آرام باشید و الاّ این قدرتمندان کره زمین چه ارزشی دارند که بتوانند حتی با یک نفر شیعه درست و حسابی مبارزه کنند؟ من نمی خواهم وارد سیاست بشوم و نخواهم شد ولی همین اندازه عرض می کنم تنها مملکتی که صددرصد پشتوانه اش امامزمان است و تنها مملکتی که وابسته به قدرتمندان امروز جهان نیست، همین مملکت است.- و شما فکر نکنید- تمام کره زمین امروز دشمن شما هستند، هر کدام به یک نحوی، سنّی به یک نحو، مسیحی به یک نحو، یهودی به یک نحو و مثل مَرد ـ نه مثل مَرد ـ از یک جهت مثل مرد، چون اگر مرد نام علیبنابیطالب باشد مثل مرد، در مقابل همه اینها ایستاده ایم و آرامش مان را داریم، هیچ مسأله ای نه تحریم هایشان، نه مسائل مختلف شان در روحیه این مردم تأثیر ندارد. به خدا قسم اگر مردم عراق هم این یکپارچگی و مقام رهبری را حفظ می کردند، افغانستان هم همین کار را می کردند مثل ما از روز اوّل آرام بودند و در مقابل هر دشمنی می ایستادند ولو هشتسال جنگ طول بکشد. ما حیف که زبانمان بسته است، دست مان بسته است آن هم نه با ریسمان خودمان یا دشمن، با اذن حضرت بقیةاللّه ارواحنافداه ، او ما را اجازه نمی دهد، حضرت زهرای ما یک تنه در مقابل آن کسی که ریسمان انداخته گردن علیبنابیطالب و به طرف مسجد می کشد ایستاده، “خَلُو ابن عَمّی”( تفسیر العیاشی/ج۲ ،ص۶۶ ،ح ۷۶ )، پسر عمویم را رها کنید، “او لاکشف بالدعاء رأسی و اشکوه للاله شجونی”، من پشت پرده در میان زنها سرم را باز می کنم و شکایت شما را به خدا می کنم. اگر راوی غیر از سلمان بود ما نمی پذیرفتیم، سلمان از نظر ما از اهل بیت است، می گوید دیدم پایه های مسجد به لرزه افتاده، نزدیک است سقف مسجد روی سر همه خراب بشود که علیبنابیطالب من را صدا زد گفت به فاطمه بگو صبر کند. {فاطمه ی زهرا}کسی است که در مقابل این افراد می گوید: یابن ابی قحافه، این کلمه خیلی تند است! ای پسر آن پیرمردی که زنده است {اما}تو به خاطر اینکه سنّت از همه بیشتر است ادّعای خلافت می کنی؛ وقتی به پدرش گفتند که ابی بکر خلیفه شد، گفت که: برای چه؟ گفتند: به خاطر اینکه سنّش زیاد است. گفت: خوب من پدر او هستم چرا من را خلیفه نکردند. حالا کار به این بحث ها نداریم. نمی خواهم وارد این بحث ها بشوم، یک مقدار حواستان جمع باشد اقل کاری که باید بکنید ایناست که حرفهایی که دشمن در خصوص فاطمهزهرا سلاماللّهعلیها درست کرده در این دو ماه نگویید و گوش ندهید و کمک به دشمن نکنید. با اشاره عرض کردم. فاطمهزهرا سلاماللّهعلیها آنقدر عزیز است نزد خدا که وقتی خدا او را به پیغمبراکرم عنایت کرد، اوّلاً یک کار بزرگی را که یک کسی می کند می گوید: “اِنّا”، ما، قرآن را که نازل می کند می گوید: “إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْرِ” (قدر / ۱) بعد هم اگر چیز بزرگی باشد با کلمه عطا، آن هم از جانب خدا، آن هم به پیغمبراکرم داده می شود. “إِنَّا أَعْطَینَاک” (کوثر / ۱) سوم: کلمه کوثر، خیر کثیر که خدا وقتی می گوید ای پیغمبر به تو خیر کثیر دادم، متأسفانه مفسرین کوشش کرده اند که اسم فاطمهزهرا را در این جمله نبرند، حالا یا دستور دشمن بوده یا خودشان دشمن بودند. ولی از سیاق آیه و سوره استفاده می شود که خیر کثیر فقط فاطمهزهرا سلاماللّهعلیها است. اگر {منظور}قرآن هم هست در قلب فاطمه است، هر خیری که هست در قلب فاطمهزهرا و صاحبش فاطمهزهراست. من در مجلسی صحبت می کنم که سالهاست شما پای حرفها نشستید و حقایق را تا حدّی می دانید. دیگر خیر کثیر در آن نمی شود که مثلاً فرض کنید یک بزرگی به شما بگوید یک گونی گندم پاک کرده دادم به تو، {تازه}در آن کلّی آشغال {هم}داشته باشد. {در چنین شرایطی که }خدا خیر کثیر را به پیغمبر با آنکه می گوید “إِنَّا أَعْطَینَاک”، {در نتیجه}هیچ جهلی در فاطمهزهرا سلاماللّهعلیها نبوده و نیست. خیر کثیر، -جمله بعدی-، تمام این جملات سوره کوثر همه اش اهمیت فاطمهزهرا سلاماللّهعلیها را می رساند. “فَصَّل”، حالا که من به تو این عنایت را کردم نماز بخوان، شکر چند نوع است: یکی اینکه بگوید انسان شکراً للّه، یکی اینکه انسان سرش را بگذارد به سجده بگوید شکراً،شکرا، شکراً، شکرا، یکی اینکه نماز شکر بخواند. نماز شکر باید خیلی عطای پروردگار بزرگ باشد که همه زندگی پیغمبر را شامل بشود تا بگویند “فَصَّل”، آن هم “فَصَلِّ لِرَبِّک”، آن خدایی که تو را تربیت کرده، ساخته و تو را پیغمبر با این همه عظمت قرار داده. خوب نماز خواندیم برای پروردگارمان، برای مربّی مان، کافی است؟ نه! بالاترین قربانی ها را -در منی و عرفات هم که بروید یک قربانی گوسفند است، یک قربانی گاو است-، بالاترین قربانی ها که شخصیت های مهمّ برای قبول شدن حجّ شان انجام می دهند کشتن شتر است. شتر، “وَ انْحَرْ”، با وَاقتل، با این جملات نمی گوید که اشتباه بشود بین گوسفند و گاو و امثال اینها، نحر کن، یک شتر بکش، گوشتش زیاد است به فقرا بده، جملهی دیگر که از همه مهمتر است و از معجزاتی است که به خاطر فاطمهزهرا در اسلام واقع شد. “إِنَّ شَانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ “(کوثر / ۳) آخر انسان گاهی غیضش می گیرد یک چیزی می گوید تند هم می گوید امّا خدا که اینطور نیست، خدا به خاطر فاطمهزهرا بنی امیه را که یک فامیل بزرگی بودند،- من خودم باور نمی کردم وقتی در تاریخ نگاه می کردم یعنی {انسان} سختش است که باور کند روزی که ابی عبداللّه الحسین در عاشورا شهید شد ده هزار گهواره طلا و نقره که تنها بچّه های شیرخوار را می گذارند در آن، در میان بنی امیه در حرکت بود، ببنیید به کجا رسیده بودند.- اینها دشمنان فاطمهزهرا بودند. دشمنی هایشان را هم به انـحا ء مختلف انجام دادند. در جنگ جمل همه آنهایی که اطراف رهبرشان بودند اکثراً از بنی امیه بودند، کارهایشان را انجام دادند. ده هزار گهواره طلا و نقره در حرکت بود، همه جای اسلام را گرفته بودند، آنقدر مغرور شده بودند که یزید می گوید: لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء ولا وحی نظر خیلی غرور می خواهد در میان مسلمانها آدم بگوید که نه وحی نازل شده و نه این مسائل بوده، اسلامی در کار نبوده، اسلام آمده ما را شاه کند و ما هم که حالا شاه شدیم. تا اینجا رسیده بود. ـ این نویسنده کتاب که فکر می کنم صاحب کتاب حالاـ یکی از کتب اهل سنت و فکر هم می کنم در انوارزهراء سلاماللّهعلیها نوشته باشم، این شخص می گوید که الان بعد از پانصدسال، یک نفر پیدا نمی کنید بگوید من از بنی امیه هستم. ولی هشتاد میلیون، هشتاد میلیون ساداتی هستند که نسب نامه دارند. اینها همه نشانه های فاطمهزهراست. فاطمهزهرا چقدر مردم دنیا نسبت به او ارادت دارند؟ اقلاًّ همه مسلمانها، حتّی مسلمانهای ناصبی هم {درباره آتش زدن در}می گویند نه! این حرفها را شیعه درست کرده. هیچ وقت حضرت زهرا را دَر به پهلویش نمی زنند، هیچ وقت نمی کشند، هیچ وقت این کارها را انجام نمی دهند. که ما برایشان ثابت می کنیم که نه، خودتان گفتید. کتب خودتان نوشته، شما این کارها را انجام دادید، خوب؛ “إِنَّ شَانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ”؛ این دشمنت کوتاه است. للباطل جوله، باطل یک جولانی دارد. الان این سردی این کولر نسبت به هوای تابستان، این جولانی دارد، تا وقتی روشن باشد، برق باشد، یک قدری خنک هست ما هم می گوییم به به! ولی حقیقت این نیست. حقیقت آنی است که باشد، از جانب خدا باشد. باطل یعنی چیزی که دوام ندارد، دنیا باطل است چون دوام ندارد. و امثال اینها، هر چیزی که دیدید بود و خیلی هم خوب است، خیلی هم قشنگ است ولی نمی ماند. این را شما در ردیف باطل ها، منتها بعضی از باطلهاست مفید است، خدا خلق کرده برای راحتی ما بعضی هایش هم، نه باطل صددرصد است. “إِنَّ شَانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ”؛ پیغمبراکرم فرمود: “کُل حَسب و نَسب مُنقطع الاّ حسبی و نسبی”( بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام /جلد ۶، صفحه ۳۱۹ )، فاطمهزهرا در وصیتنامه اش فرمود: “وَ أَقْرَأُ عَلَى وُلْدِيَ السَّلَامَ إِلَى يَوْمِ القیامة”( بحارالانوار/ ج۴٣، ص١٨۵) ، ببینید آن هم می گوید الی یوم القیامه، این هم الی یوم القیامه، “اَلْأَخِلَّاءُ یوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ” (زخرف / ۶۷) اینها دوام دارند. افراد بی دوام مثل بنی امیه هستند. در زیارت عاشورا می گویید: “اللّهم العن بنی امیة قاطبة، خدایا قاطبه بنی امیه را لعن شان کن، این منظور این نیست که هر چه از نسل بنی امیه باشد بد است چون جبر که در کار نیست، ولی لازمه ی این نسل ـ نسل را دارد می گوید ـ یعنی همانطوری که ما اهل بیت پیغمبر را در زیارت جامعه خطاب می کنیم ، تمام فضایل را به آنها نسبت می دهیم، چرا؟ به خاطر اینکه یک عده ای از آنها همه فضائل را داشتند، همینطور ما نسبت به بنی امیه به عکس {این مسئله را می بینیم}، همه شان ملعون هستند، قاطبه شان، جمعیتشان، اجتماعشان، همه شان از رحمت خدا دور هستند، حالا گاهی استثناء هم دارد بعضی از خوبان هم بودند در بنی امیه و خیلی هم خدمت کردند و ارزش هم دارند ولی {از نظر}کلّی کار، این خاندان اینطور هستند، این خاندان با حضرت زهرا در افتادند، این خاندان با ذریه ی فاطمهزهرا در افتادند، “إِنَّ شَانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ”، دشمنت، آن {شخص}، حتّی به صورت فرد آورده، همه ی دشمنان فاطمهزهرا را “شانئ” می داند، دشمن می داند، با هُوَ هم گفته برای اینکه اینقدر بی لیاقت و بی ارزش هستند که به عنوان یک فرد هم نباید معرّفی بشوند.” إِنَّ شَانِئَک هُوَ الْأَبْتَرُ”، اینقدر این سوره مبارکه معنا دارد، اینقدر معجزه آساست، شما در تمام ممالک اسلامی بروید بگردید اولاد بنی امیه وجود ندارد. هستش! هست ولی نمی توانند خودشان را معرفی بکنند. یک کسی می گفت من از اولاد خالدبنولیدم، یکی هم آنجا بیکار بود بر سرش زد ، {گفت}خاک بر سرت که یک چنین افتخاری می کنی. اولاد معاویه که اصلاً نیست، اولاد عثمان و اینها {بقیه}کجا هستند؟ کجا رفتند؟ الحمدللّه در زمانی واقع شدیم که این سورهی مبارکه اعجازش کاملاً روشن شده، به هرحال “هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ”(جمعه/۲)، خدایتعالی این پیغمبر را فرستاده که آیات قرآن را تلاوت کند. من چون ممکن است –این جزوه تمام شود- و دیگر من نتوانم این مطالب را بگویم یک مختصری اشاره می کنم. “یتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ”، این کاری که شما انجام می دهید، ما از همین جا اقتباس کردیم برای این جهت هم اصرار دارم که بگویم. انسان اوّل باید آیات الهی را بخواند، حالا خودش سواد ندارد چون اینها {مردم مکه} همه شان اُمیین بودند. شما اگر در خانه می بینید مادرتان، پدرتان سواد ندارد همین جزوه را برایشان بخوانید. من دیدم {افراد}در خانه ها می نشینند یک کسی که قرائتش صحیح است آیات جزوات را، -این بیست آیه است، چیزی نیست- بخوانید. یا خودتان {به تنهایی}بخوانید، اینجا خدایتعالی می فرماید: پیغمبر برایشان می خواند چون سواد نداشتند، چون اُمّی بودند. اُمّی دو تا معنا دارد درباره ی پیغمبر، در اینجا به عنوان بی سوادها و اهل اُم القری {است}، چون مکه اُم القری است و مردم مکه هم اُمیین هستند. یک معنای ظاهری تر آن که بیشتر هم انصراف دارد همین است که بی سواد بودند. اوّل قرآن خواندن، آقایان قرآن تان را بخوانید ، -من متأسفم- روز قیامت می بینید دو تا شاکی دارید، قرآن جلو می آید می گوید خدایا، این مردم مرا مهجور کردند. جزوه را خریدند به خانه بردند و نخواندند و من هم می گویم خدایا من نوشتم، ترجمه اش هم کردم، به آنها هم دادم، پولی که از آنها گرفته می شود، یک قِرانش صرف کاری که خدا راضی نباشد نمی شود. البته یک مقدار خرج دارد، چون بعضی ها می نشینند خشکه با ما محاسبه می کنند. یک مقداری از آن شاید نصف از این پول خرج دارد و نصف دیگرش خرج کارهای پرمنفعتی که انشاءاللّه همه شما راضی هستید {می شود}، روز قیامت “یوم تُبلی السَرائر”(طارق/۹) می فهمید که زحمتش را ما کشیدیم، ثوابش را شما بردید. این را بخوانید، نکند که بخرید ببرید در خانه بگذارید، {حتی}یک روزش هم که نخواندید باور کنید روز قیامت باید جواب بدهید. هر روز، {خواندن}این کاری ندارد. می خواهید ساعت بگذاریم ببینیم چقدر{طول می کشد}، الان آقا چقدر طول کشید؟ یک ربع طول کشید، ایشان با قرائت خواند و همه چیز، یک ربع آدم وقتش را صرف شنیدن کلام خدا نکند خیلی بد است. واقعاً هر کس نخواند من خودم روز قیامت از او شکایت می کنم. قیامت هم خیلی نزدیک است خیال نکنید که {دور است و بگویید}کجاست قیامت؟ نه! “إِنَّهُمْ یرَوْنَهُ بَعِیداً ٭ وَ نَرَاهُ قَرِیباً” (معارج / ۶-۷) این درباره ی قیامت کبری هم هست. “وَ یُزَکیهِمْ”، تزکیهنفس همین هفت مرحله ای است که دستور داده می شود، یعنی تزکیهنفس هم جور دیگری هم می شود ولی اینطوری {با این مراحل}انجام می شود{عملی است}، آن طوری ها {به روش های دیگر}من تا حالا ندیدم انجام بشود. “وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَ الْحِکمَةَ”، ببینید اول می گوید: “یَتْلُوا عَلَیهِمْ آیاتِهِ”، بعد می فرماید: “وَ یعَلِّمُهُمُ الْکتَابَ وَ الْحِکمَةَ”، بعد از تزکیهنفس تعلیم کتاب و حکمت است. اگر کسی را دیدید که تزکیهنفس نمی کند بدانید قرآن را نمی فهمد ولو فخر رازی باشد، -معلّم کبیر تفسیر قرآن،- نمی فهمد، من دلائلی دارم که قرآن را نمی فهمد. چرا؟ به جهت اینکه کسی که علیبنابیطالب را نفهمد که خلیفه اوّل است این شخص دیگر می خواهد باقی قرآن را بفهمد؟! حکمت، آن حکمتی که خدایتعالی در عالمارواح به ما یاد داده آن را باز دو مرتبه پیغمبراکرم تعلیم می دهد، تذکر می دهد که البته منظور تذکر است. “وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُبِینٍ”(جمعه/۲)، پس انشاءاللّه کوشش کنید این مسائل را انجام بدهید بعد خدایتعالی می فرماید: “ذَلِک فَضْلُ اللَّهِ یؤْتِیهِ مَنْ یشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ” (جمعه / ۴) طرف مقابلی که همه قرآن را می گیرند و می برند می خوانند یا نمی خوانند ولی عمل نمی کنند این آیه ی بعد است: “مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ”(جمعه/۵)، مَثل کسانی که تورات را حمل می کنند، {فرض کنید مثل} یک خاخامی {است که}یک توراتی زیر بغلش گذاشته و هر روز هم می رود کنیسه و بر می گردد، ولی عملش عمل توراتی نیست. خدا می بینید با چه تندی، من الان خجالت می کشم که بگویم. که می فرماید: “ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا”، یعنی این را عمل نمی کنند. “کمَثَلِ الْحِمَارِ”، مثل خر هستند، خوب این کلمه بد است من بگویم، ولی اگر بد بود باید گاهی آنجوری گفت که به قلب طرف بخورد. تیر را آن چنان باید با فشار کشید که قلبش سوراخ بشود، “یحْمِلُ أَسْفاراً”، در آن خورجین خر یک مقدار کتاب بار کردید این چه استفاده ای از این کتابها می کند؟ و خدا هم خودش می گوید بد مثلی بود زدیم ولی برای اینکه شماها بفهمید. “مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یحْمِلُوهَا کمَثَلِ الْحِمَارِ یحْمِلُ أَسْفاراً بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ” (جمعه / ۵) آیات خدا را اهمیت نمی دهند، تکذیب می کنند، به ثمن قلیل می فروشند. “وَ اللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ”، بعد دیگر” قُلْ یا أَیهَا الَّذِینَ هَادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ” (جمعه / ۶) همه اش تکمیل همان {مطلب} است که شما مثل الاغی که بارتان فقط کتاب است {می باشید} و الاّ اگر راست می گویید، اگر ولی خدا شدید ـ چون انسان کتاب می خواند که ولی خدا بشود ـ کتابی که خدا دوست دارد اگر شما بخوانید باید ولی خدا بشوید، مهندس شدید، شدید، نشدید، نشدید، دکتر شدید شدید، نشدید نشدید، آنها هیچ{مهم نیست} ، اگر ولی خدا شدید و قرآن یا کتاب تورات یا کتابی را خواندید باید اینجوری بشوید: “إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ” (جمعه / ۶) تمنّای مرگ بکنید. البتّه حالا شما هم خیلی دستپاچه نشوید. نگویید پس ما از آن بخش اوّل نیستیم! انشاءاللّه می رسید {به آن مرحله}، راه را شروع کردید، آدم وقتی که در ماشین نشست خواست به مشهد برود ، از همان لحظه اوّل مشهد نیست، صبر کنید، {کم کم}داریم می رویم. همین قدر که انسان دارد می رود { و در راه است}، مشهدی است. { می پرسند}کجا رفت؟ هنوز مثلاً فرض کنید این شریف آباد تهران هستید می پرسند کجاست آقا؟ کجا رفت؟ می گوییم رفت مشهد، رفتیم مشهد، و انشاءاللّه شما رفتید پیش خدا، راه افتادید. هر جایی هم که موفق نشدید، -نه ناموفق به خاطر کوتاهی کردن-، یک وقت خدای نکرده مرگی، چیزی رسید خدا شما را می گیرد ، می برد ، {می گوید}دوست ما به طرف ما راه افتاده ، محال است که او را در بیابانها رهایش کنیم ، نه! شما را می برند. امشب شب شهادت حضرت زهرا سلاماللّهعلیها است. واقعاً مظلومه بود، واقعاً غریبه بود، حضرت زهرا سلاماللّهعلیها تنها کسی است که {صددرصدمشمول این آیه می شود که }خدایتعالی به پیغمبر فرمود: “قُلْ لَا أَسْئَلُکمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی” (شوری / ۲۳) هر کسی را بخواهند منکر بشوند که ذوبی القربی پیغمبر است، فاطمهزهرا را نمی توانند منکر بشوند. ذوبی القربی یعنی آن کسی که یک نزدیکی زیادی به یک شخص دارد، {اشکال گیرندگان}می توانند بگویند امامحسن و امامحسین چطور، حضرت امیرالمومنین چطور، ائمهاطهار چطور، نمی فهمند که قرب و نزدیکی {حقیقی}، نزدیکی معنوی است. فاطمهزهرا هم نزدیکی معنوی دارد هم نزدیکی ظاهری، بدنی. خدا می داند گاهی من نمی توانم روضه ی تندی بخوانم. اینها چه کردند، آتش آورده پشت دَر گذاشته، یکی از این آدمهایی که ضعیف الایمان ولی بالاخره شناختی از اسلام داشت. گفت: فیها فاطمه، دَر هم دَر مسجد است، چون دَر خانه علیبنابیطالب داخل مسجد باز می شد، یک دَر هم بیشتر نداشت. “فیها فاطمه”، {دومی}گفت: باشد! باشه اش می دانید یعنی چه؟ یعنی ما هدفمان شکستن پهلوی اوست، هدفمان سقطجنین اوست، هدفمان اذیت اوست. روزی که فاطمهزهرا از دار دنیا می رفت، اینها آمدند کنار فاطمه نشستند، فاطمهزهرا سؤال کرد شما آیا از پدرم شنیدید که فرمود: “فاطمة بضعة منّی من آذاها فقد آذانی”، کسی که فاطمه را اذیت کند من را اذیت کرده، گفتند شنیدیم. حضرت دست به دعا برداشت، گفت: خدایا شاهد باش اینها من را اذیت کردند. آن یکی به رفیقش گفت: بلند شو برویم، بگذار در دنیا یک زن هم از ما هم راضی نباشد و لعن خدا و پیغمبر که: “إِنَّ الَّذِینَ یؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ” (احزاب / ۵۷) را برای خودش خرید. خدایا آنی و لحظه ای قلب ما را در دنیا و آخرت متوجّه این دو نفر مفرما. من یک وقتی با مرحوم حاج ملاآقاجان به کوفه رفته بودم ، زیارت قبر مسلمبنعقیل، آن {قبر}پشت قبر مختار است. ایشان برای من توضیح می داد، می گفت مختار، برای خاطر این کاری که کرد- قاتلین سیدالشهداء را کشت- خدا او را به بهشت می برد ، ولی اوّل او را کنار جهنّم می برند و یک ترس فوق العاده ای بر می دارد. بعد حضرت سیدالشهداء می آیند شفاعتش می کنند. گفتم: چرا او را کنار جهنّم می برند ؟ گفت: یک مختصری محبّت اینها را {اولی و دومی}در دل داشت. خیلی حواستان جمع باشد، خیلی مواظب روحیاتتان باشید. نسئلک اللّهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحب الزمان یا اللّه، یا اللّه، یا اللّه، یا اللّه، یا اللّه، یا اللّه، یا اللّه، یا اللّه، یا اللّه، یا اللّه، یا اللّه، یا اللّه پروردگارا به آبروی ولی عصر فرج آن حضرت را برسان، خدایا همه ی ما را از یاران خوب آن حضرت قرار بده، پروردگارا ما را از محبّین حضرت فاطمهزهرا قرارمان بده، محبّت آن حضرت را در دلهای ما زیادتر بفرما، خدایا جان مان، مالمان، هر چه داریم قربان آن حضرت قرار بده، فدای آن حضرت قرار بده، خدایا همانطوری که در حدیث کساء هست که حضرت زهرا سلاماللّهعلیها آنقدر عظمت دارد که وقتی جبرئیل سؤال می کند اینها چه کسانی اند، که اینقدر اهمیت دارند زیر کساء هستند، خدا می فرماید: “هم فاطمة و ابوها”، این محبوبه ی خداست، اسم او را بیشتر از همه می برد. “هم فاطمة و ابوها، و بعلها و بنوها”، خدایا به حق این فاطمه، فرج امام زمان ما را برسان. خدایا چشم فاطمهزهرا را، دل فاطمهزهرا را با ظهور امام زمان روشن بفرما، پروردگارا این دوستان فاطمهزهرا را به آبروی ولی عصر در پناه امام زمان حفظ بفرما، خدایا اینها را موفق به کمالات روحی بفرما، پروردگارا به آبروی حجةبنالحسن، به آبروی امام زمان قسمت می دهیم همه ی ما را به لقای معنوی و حقیقی پروردگارمان موفق بفرما، خدایا عامل به قرآنت همه ما را قرار بده، خدایا به آبروی آقایمان حجةبنالحسن، ما را شیعه واقعی علیبنابیطالب قرارمان بده، خدایا مریض های اسلام شفا مرحمت بفرما، مریضه منظوره، مریض منظور الساعه لباس عافیت بپوشان، امواتمان غریق رحمت بفرما، من یک مادری داشتم خیلی در تربیت ما کار می کرد حالا من درست تربیت نشده ام، ما هر سال مقیدیم که برای ایشان یک طلب مغفرتی کنیم که ایشان روز سیزده ماه جمادی الاول از دار دنیا رفت. لذا به خاطر اینکه {هدیه ای باشد}به هرحال دلم می خواهد آقایان همانطوری که نشسته اند یک حمد و سه قل هو اللّه برای ایشان بخوانند. و عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.