۱۰ رجب ۱۴۲۵ قمری – ۶ شهریور ۱۳۸۳ شمسی – توضیح آیات هفتگی
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه و الصلوه و السلام علی رسول اللّه و علی آله آل اللّه لاسیّما علی بقیة الله روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء و اللعنه الدّائمه علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین.
اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم، بسم اللّه الرحمن الرحیم، لَیْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِینَ لَا یَجِدُونَ مَا یُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا لِلَّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِینَ مِنْ سَبِیلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (توبه / ۹۱)
به مناسبت میلادِ مسعودِ حضرت جوادالائمه علیه آلاف التحیه و الثناء به محضر مقدّس حضرت بقیة الله ارواحنا فداه تبریک عرض میکنیم و امیدواریم برای همهی دوستانِ آن حضرت امروز و روزهایی که در پیش دارند و بلکه در تمام ساعات و لحظاتی که خواهند بود و از نعمتهای پروردگار استفاده میکنند در خوشی، خرّمی، راحتی، باشند. من امروز به خاطر اینکه اگر امروز به تهران میرفتم باز دوشنبه هم میخواست آنجا باشم، لذا تقسیم کردیم امروز را در همین کردیچال هستیم و انشاءالله روز دوشنبه میلاد مسعود امیر مؤمنان حضرت علی بن ابیطالب که از اعیاد بسیار بزرگ و بسیار پراهمیّت است انشاءالله در تهران خواهیم بود و دوستانمان تا روز دوشنبه امیدواریم که در دعاهایشان فرج امام زمان را بطلبند تا در آن روز زیر سایهی حضرت بقیة الله ارواحنافداه باشیم. و ضمناً از امروز به بعد مطالب بسیار مهمّی که جنبهی درسی دارد از همین جزواتی که تحویل شما داده میشود برداشتها را وقتی خوب گوش دادید که امیدوارم یکیک آنها را عمل کنید و کوشش شده مختصر و خلاصه اینها گفته شود تا بتوانید به آنها دقیق باشید و از آنها استفاده کنید و علاوه مطالب مختلفی در ارتباط با مراحلتان – چون همهی آیاتی که برداشت از آن شده خطاب به سالکین الی اللّه هست – و انشاءالله همهتان سالک الی اللّهاید و امیدوارم که برداشتها مفید برای شما باشد چون اگر یک هفته هر روز یک مطلبی را خواندید و مطالعه کردید و عمل نکردید خدایتعالی حقّ دارد روز قیامت به شما بگوید به شما گفتند چرا عمل نکردید؟ البته عذاب آن کسی که نمیخواند و نمیشنود و عمل نمیکند بیشتر است برخلاف آنچه که بعضی تصور دارند. بعضی فکر میکنند که اگر ندانستند و عمل نکردند دیگر خدا مؤاخذهشان نمیکند ولی اینطور نیست. روز قیامت –حدیث داریم و قاعدتاً هم باید همینطور باشد که- خدا اول از انسان سؤال میکند چرا یاد نگرفتی؟ و بعد سؤال میکند چرا عمل نکردی؟ و کسی که یاد نگرفته باشد و عمل نکرده باشد دو مؤاخذه میشود یکی به خاطر اینکه چرا یاد نگرفته، دوّم به خاطر اینکه چرا عمل نکرده. مثال خیلی واضحی دارد اگر یک رانندهای در یک راهی خلاف بکند، پلیس بگیرد او را، میگوید چرا خلاف کردی؟ اگر بگوید مگر این کاری که من کردم خلاف بود؟ میگوید پس تو آییننامه را یاد نگرفتی! چرا آییننامه را یاد نگرفتهای؟ علاوه بر آنکه جریمهاش میکند اعتراض هم دارد که چرا تو بدون تعلیم آییننامه پشت فرمان نشستهای؟ خدای تعالی هم طبق همین برنامهی عقلایی که ما خودمان در بین خودمان داریم مؤاخذهمان میکند که چرا یاد نگرفتیم و چرا عمل نکردیم. بنابراین امیدوارم اینها را یاد بگیرید، عمل بکنید، نمیخواهم عرض کنم این مطالب عصارهی قرآن است امّا اسمش را گذاشتهایم برداشت . یعنی اگر از کنار یک اقیانوسی بگذرید به اندازهی ظرفیتتان باید از آن آب بردارید، باید کوشش کنید که از حقایق قرآن استفاده کنید، بنابراین انشاءالله کوشش میکنیم آنچه که مربوط به مراحلتان هست حتّی آنچه از مراحل که من به عنوان جلسه بیان نکردهام مثل مرحله جهاد و عبودیّت و بالاتر و پایینتر آنها را هم انشاءالله در ضمن همین آیات خواهیم گفت و امیدواریم خدایتعالی به خاطر امام عصر و به خاطر امام جواد و به خاطر علی بن ابیطالب که این ایّام متعلّق به اینهاست ما را موفق بدارد که بتوانیم طبق دستورات پروردگارمان عمل کنیم. آیاتی که امروز تلاوت شد برداشتهایی داشتیم که انشاءالله شاید در جلسهی اول و قرائت اوّل درست دقّت نکرده باشید ولی یک هفته فرصت دارید، در این هفته دقّت کنید. آیات مربوط به سورهی توبه است. سورهی توبه از سورههایی است که خدایتعالی با غضب با کفّار و مشرکین برخورد کرده در عین آنکه در این سوره پروردگار متعال راههای رحمتش را برای مردم بیان کرده و حتّی مشرکینی را که میآمدند خدمت پیامبر و از آن حضرت طلب میکردند که ما را پناه بده، کنار خودت جا بده، خدایتعالی به پیغمبرش فرمود: وَإِنْ أَحَدٌ مِنْ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ (توبه / ۶) اگر یک مشرکی پناه خواست از تو، پناهش بده تا کلام خدا را بشنود. وقتی که کلام خدا را شنید به مأمنش او را برسان، به محل امنی او را برسان که مسلمین او را اذیّت نکنند. در آیاتی که تلاوت شد امروز که من از همینجا شروع میکنم و آیات قرآن همهاش نور است، همهاش در همهی مراحل باید استفاده بشود، انشاءالله از این هفته مطالبی که مربوط به آیات همان هفته است، یک نکاتی را با قاطعیّت به شما تذکّر میدهم که انشاءالله عمل کنید. یکی از مسائلی که غالباً ما مردم به آن توجّه نداریم مسألهی موعظه است که موعظه چگونه باید انجام شود؟ گاهی فکر میکنیم که برویم منبر، یا با دوستمان سخن بگوییم یک کلّیاتی به او بگوییم و او هم از این کلیّات هر چه برداشت داشت، بردارد و برود. این همین نشستیم و گفتیم و برخاستیم است. اکثراً جلسات علمیِ دینی همینطور برگزار میشود ولی من به بعضی از مبلّغین اهل تزکیهی نفس گفتهام که باید کوشش کنید انشاءالله که قاطعیّتی نشان بدهید، از دوستانتان تعهّد بگیرید و از آنها مطلبی که میگویید بخواهید که آیا فهمیدهاند یا نفهمیدهاند؟ من بر همین اساس عرض میکنم که کوشش کنید انشاءالله آنچه که گفته میشود سؤال میشود حالا اگر در دنیا از شما سؤال نشد یا حتی مرحلهی محبّت را من دیگر امتحان نگرفتهام چون همه در این مرحله نیستند و همهی دوستان نمیتوانند این مرحله را جواب واقعی بدهند. ولی انشاءالله رفتهرفته اینها مورد بحث واقع خواهد شد. شما مراحلتان انشاءالله پیش میرود و باید خودتان را نشان بدهید. در این آیاتی که امروز تلاوت شد آنچه که من همین الان فکر میکردم به یکی از دوستان همینجا گفتم که من الان در سورهی رعد برداشت مینویسم و این آیات مربوط به سورهی توبه است، سورهی یوسف بعد آن است و من الان سورهی رعد را دارم برداشت میکنم. لذا یادم رفته بود که این آیات چه ارتباطی خواهد داشت و چه مطالبی دارد، آنچه که من –البته با همان مختصر نگاهی که کردم- یادم آمد، که این آیات مردم را به سه قسمت تقسیم میکند، یک قسمت منافقینِ مردهدلی هستند که به هیچ وجه اینها از خواب غفلت بیدار نمیشوند. یک دسته از مردم از خواب غفلت بیدار شدهاند، یعنی آن دسته اول که بیدار نمیشوند مردههایی هستند که طبعاً با سر و صدا و حتّی فریادها اینها از خواب بیدار نمیشوند به این معنا که مرده را هر کاری بکنید که بیدار بشود نمیشود. شما اگر دوستی داشتید، صبح رفتید خواستید بیدارش کنید برای نماز، دیدید در زدید بیدار نشد، رفتید بالای سرش تکانش دادید بیدار نشد، داد زدید دیدید بیدار نشد، دیگر کمکم گوشتان را میگذارید دمِ دهانش یا مثلاً روی قلبش، ببینید مرده است یا زنده است؟ چون بیدار نشدن مطلق علامت مرگ است. یک عده مرده اند. لا تقم علی قبر من مات أبدا. کسی که مرده، دیگر رهایش کن! نکنید کاری که خوابتان به مرگتان منتهی شود، یک عدّه از افراد هستند هر چه انسان به سرشان میخواند و موعظهشان میکند میبیند از خواب غفلت بیدار نمیشوند و همان کارهای خودشان را انجام میدهد. در این آیات، خدای تعالی با این دسته از افراد با شدّت برخورد کرده که در زمان پیغمبر هم بودند و اینها میآمدند خدمت پیامبر، یَعْتَذِرُونَ (توبه / ۹۴) عذر میخواستند که ما اگر به جنگ نیامدیم، انفاق نکردیم، کاری نکردیم شما از ما راضی باشید، پیغمبر هم مهربان بود میخواست ظاهراً اظهار رضایت بفرماید یا لااقل مسلمانها اظهار رضایت کنند خدایتعالی میفرمود که –در همین آیات فرمود که- اگر شما از آنها راضی بشوید خدا راضی نمیشود، خدا از اینها اطلاع دارد، حتی به مسلمانها میفرمود که به اینها بگویید که خدا اخبار شما را به ما اطلاع داده، ما شما را میشناسیم. البته یک انسان اخبار گذشته را ممکن است مطلع بشود، ولی از آینده طرف اطلاعی ندارد، ولی خدا از آیندهاش هم اطلاع دارد، مرده هیچ وقت دیگر زنده نمیشود، متعفن میشود، میپوسد، مورد تنفّر واقع میشود امّا دو مرتبه زنده بشود، یعنی در همین دنیا به صورت ظاهر زنده بشود که بتواند در این دنیا کاری بکند، نه! این یک دسته. خدایتعالی مسجدشان را هم قبول نمیکند، میفرماید مسجد ضرار. ضرر زننده. مسجدی است که ضرر میزند به مسلمانها، مسجدی است که تفرقه بین مسلمانها ایجاد میکند. با این مسجد ما مخالفیم. خرابش کن، از بین ببر، چون تفرقه ایجاد میکند.لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ (توبه / ۱۰۸) مسجد قبا را مردم مسلمان ساختهاند؛ یک مسجدی است بر اساس تقوا ساخته شده، برای خدا ساخته شده این مسجد ارزش دارد. انفاق کسانی که آنطوری هستند و ریایی انفاق میکنند این انفاق به درد نمیخورد. یک عدّه ثروتمندان بودند در زمان پیغمبراکرم و همیشه، -من زیاد معتقد نیستم که شأن نزول آیات را مطرح کنیم چون بعضی از افراد کوتاه فکر هستند فکر میکنند که اگر شأن نزول را گفتیم برای همان نفر خاصّ است و مربوط به همان زمان است، برای ما نیست. شأن نزول البته مطلبی است ولی به عنوان اینکه این جریانش این است و آن جریان هم که حالا اتفاق نیفتاده پس بنابراین این آیات مربوط به ما نیست! این طور نیست. این آیات مربوط به ماست. هر چه خدا در قرآن حتی تَبَّتْ یَدَا أَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ (مسد / ۱) حتّی این، برای یکیک ما صادق است، اگر ما هم مثل ابولهب شدیم، دستمان، قدرتمان و همه چیزمان قطع میشود و خدایتعالی نمیگذارد پیشرفت کنیم.این را بدانید.- یک عده زمان پیغمبراکرم بودند، همیشه هستند که اینها پولدارند، ثروتمندند، اساساً چون انفاق نکرده اند ثروتمند شده اند و اینها انفاق نمیکنند، در خانه مینشینند، از پولشان استفاده میکنند، با زن و بچهشان راحت بدون اینکه توجهی به کسی داشته باشند، حتی جنگی پیش میآید، جهادی پیش میآید، اینها اصلاً حرکتی ندارند، راحتی خودشان را منظور میکنند، یک عدّه اینطوری هستند، اینها همان مردهها هستند. اینها همان کسانی هستند که هیچ چیز سرشان نمیشود. اینها راحتطلبها هستند که بهتر همین است که مثل یک مرده در قبر، -حالا قبر کوچکتر است ولی خانهشان بزرگتر است- در قبر بمانند و متعفّن بشوند. شما تعفّن کسانی که این چنین هستند استشمام نمیکنید از نظر ظاهر، ولی یک تعفّن بسیار بدی دارند چون افراد را مریض میکنند. یک عده افراد بیپولِ بدون ثروت، میگویند خوشا به حال فلانی! برویم ببینیم او چکار کرده که اینطوری شده میروند میبینند که او گناه کرده، معصیت کرده، تعفّنش به دماغ اینها میخورد و اینها هم اهل گناه و معصیت میشوند. میگویند شاید از این راه بهتر ما موفق بشویم! تعفّن اینها این قدر بد است -چون اهل تزکیهی نفس نیستند، حساب ندارد کارشان- آن قدر متعفّنند که خودشان هم از تعفّنشان بدشان میآید اگر بفهمند و دیگران هم این چنین خواهند بود. یک عده هستند نه! فقیرند یا غنی، فرقی نمیکند. فقراءشان آرزو میکنند ای کاش ما میداشتیم در راه خدا انفاق میکردیم. آمدند یک عدهای در محضر پیغمبراکرم، -رسم بود که هر کس میخواست به جنگ برود خودش اسب و استری میخرید و خودش شمشیر و زره تهیّه میکرد، یک عدّه پول نداشتند، پیغمبر هم می فرمود نداریم ما برای شما اسب و زره و شمشیر تهیه کنیم، اینها میماندند- اینها هم مانده بودند، اینها میماندند اشک میریختند، گریه میکردند تا وقتی که پیغمبراکرم از جنگ برمیگشت، از جهاد برمیگشت. خدا اینها را با اینکه نرفته اند به جنگ تمجید کرده. دسته دوم این افراد هستند، ثروت ندارند، وضعشان اینطوری است. -یک مقدار دیگر دربارهی دستهی دوم عرض کنم که خیلی هم مهم است- و انشاءالله لااقل جزء دستهی دوّم باشیم که خواب اگر هستیم نمرده باشیم، بیدار بشویم با همین مسائلی که از کلام پروردگار استفاده میشود، نمرده باشیم، بیدار بشویم. یک عدّه بودند معصیت میکردند، معصیتهای بزرگی کرده بودند، میآمدند خدمت پیغمبر، عرض میکردند که ما گناه کردیم، وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ (توبه / ۱۰۲) یک عدّه بودند اعتراف میکردند به گناهانشان. فکر نکنید که اعتراف مطلقا در اسلام نیست. همین آیهی شریفه اگر گناه داشت، اعتراف به گناه، برای پیغمبر هم نمیگفت و پیغمبراکرم هم نمیپذیرفت و میگفت اعتراف به گناه نکن. برای علاج این گناهی که انجام شده، این واجبی که ترک شده باید اعتراف کرد. منتها نزد اهلش، نزد کسی که انسان را میتواند از این مرض روحی نجات بدهد. اگر شما یک جای بدنتان درد بکند، بروید نزد طبیب، نگویید کجای من درد میکند، یا چهام هست؟ طبیب نمیداند چطور شما را معالجه بکند. بگوید اعتراف خوب نیست! گاهی میشود اعتراف لازم است برای علاج. منتها انسان قبل از اینکه اعتراف بکند چون یک طرف گناه است یک طرف واجب، خیلی باید دقت بکند که اعتراف را جایی بکند که طرف، اهلش باشد، بتواند معالجهاش بکند. این خیلی مهم است. شاید علمای اسلام از همین جهت اعتراف را جایز نمیدانند و میگویند نباید اعتراف کرده بشود. برای اینکه تشییع فاحشه میشود. چون اگر من آمدم به یک نفر گفتم من فلان گناه را کردم این هم نتوانست من را معالجه بکند طبعاً او هم یاد میگیرد این گناه را و یا اینکه گناه من تجاوز کرده و باصطلاح شایعه شده بین من و آن شخص، و آن هم ممکن است به دیگران بگوید و تشییعفاحشه بشود. و امّا اگر نه، انسان نزد پیغمبراکرم ، ائمه اطهار علیهم الصلوهو السلام رفت اعتراف کرد آنها میدانند، حالا تو هم اعتراف کن زبانت یک توبه کرده بعد آنها هم دقیق به شما میگویند که چه بکنید در مقابل این گناه، چون بعضی از گناهان است که شاید علمای بزرگ هم نتوانند دارویش را تهیّه بکنند، معالجهاش بکنند. مثلاً یکی از گناهان بزرگی که ابولبابه کرد یهودیها آمده بودند مسلمان بشوند با اشاره گفت که مسلمان نشوید اسلام همچنین چیز مهمّی نیست! آنها هم مسلمان نشدند! این گناه؛ اگر الان بیایند پیش ما یک همچنین اعترافی بکنند ما میگوییم که این ابولبابه را باید کشت! یک عده را از اسلام دور کرده. ایشان بعد پشیمان شد، رفت خودش را به ستون توبهای که در مسجدالنبی هست بست و گفت من خودم را از اینجا باز نمیکنم، اعتصاب میکنم تا پیغمبر من را ببخشد. آیه نازل شد همین آیهای که امروز تلاوت کردید که خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ (توبه / ۱۰۳) آقا یک پول قابل توجّهی پیغمبراکرم از او گرفت. در روایت دارد یک ثلث مالش را گرفت، خرج مردم مسلمان کرد خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً که این صدقه دادن، نه صدقه ای که بین ما معروف است و مشخص شده! یعنی مثلاً فرض کنید یک سکههایی در جیبتان هست، هیچ جا نمیتوانید از آنها استفاده کنید بریزید در دست فقیر! این صدقه نیست. یکی از دوستان کسالتی خانوادهاش پیدا کرده بود خودش برای من نقل میکرد میگفت: من نشستم حساب کردم که این کسالت تا وقتی که رفع بشود چون عمل لازم داشت و … من حساب کردم یک میلیون تومان خرجم بود، این را بردم صدقه دادم. زنم خوب شد. من حساب میکنم آنچه که به نفع من است، عملش میکردند مدتی مجروح بود و میخواست جراحاتش را ترمیم کنیم. علاوه بر این مدتی دارو بخورد و مرضهای جانبی پیدا بکند. اینها هم رایگان! این طور اگر صدقه دادی توقّع داشته باش که مرضت خوب بشود، گناهانت آمرزیده بشود، مرضهای روحیت برطرف بشود. اما اگر بخواهی یک –مثلاً- پولی را دور سرت بگردانی، -مازندران رسم است ظاهراً- من در ماشین دیدم که یک پولی دور سرش میگرداند یک پنج ریالی –مثلاً- و میاندازد در خیابان! حالا هر که هم برداشت، برداشت! و این طوری میخواهند ماشینشان چپ نشود! دو سه نفر دست و پا شکسته نداشته باشند! در بیمارستان عملشان نکنند و امثال اینها! معلوم است! این صدقه دادن را نه خدا، نه عقل، نه هیچ انسان عاقلی قبول ندارد. هیچ کدام قبول ندارند. صدقه میخواهید بدهید اینطوری. گناه کردی، خودت را بستی به ستون توبه. لازم نیست که یک جایی باشد که اسمش ستون توبه باشد، بعضیها میروند مسجدالنبی همین الان هم خودشان را آنجا به ستون توبه میچسبانند، اینها لازم نیست. ستون توبه همین کارهایی است که در همین آیه خدا فرموده، خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً، صدقه بگیر از اینها، صدقه -باز من اصرار دارم- به آن معنایی که شما در ذهنتان میآید نیست. صدقه یعنی کارِ خیر کردن برای دیگران. هر چه که به دوستت بدهی اسمش صدقه است. هر محبّتی به او بکنی اسمش صدقه است. خُذ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهًتُطَهِّرُهُمْ، از گناه پاکشان کن، از معاصی پاکشان کن، پیغمبر پاکشان میکند. همین صدقه پاکشان میکند. وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا، تزکیهی روحشان کن، تزکیهی نفسشان کن. وقتی که تزکیهی نفس کردی -چون از مال گذشتن خیلی مشکلتر از حتی بعضیها میگویند از جان گذشتن است!- لذا میگوید در آیات شریفه قرآن جَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ (توبه / ۴۱) اول اموال را میفرماید. با اموالتان جهاد کنید، بعد هم با جانتان، چون اموال میگویند پول جان نیست که آدم زود از آن بگذرد! شما واجبات از صدقاتتان را برایتان مشکل است بدهید تا چه برسد به مستحب! این خودش را بست به آنجا، آمدند یک ثلث از اموالش را حساب کردند و گرفتند و پاکش کردند. تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا، به همان صدقه تزکیهشان میکند. آن قدر مؤثر است در تزکیهی نفس صدقه دادن، در راه خدا خرج کردن، که حساب ندارد. چون همان لحظهای که این شخص دارد پول میدهد دارد با نفسش جهاد میکند. -من مرحلهی جهاد را نگفتم آنقدر شرایط دارد مرحلهی جهاد که بعضیها نمیتوانند. شاید یأس پیدا کنند از حرکت در مسیر جهاد- جهادش همین است که دارد این اموال را میدهد، من بعضی افراد را میبینم میآید خمسش را میدهد، معلوم است که این آدم جهاد با نفس دارد میکند. تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا، حالا فایدهاش چه هست؟ صَلِّ عَلَیْهِمْ، پیغمبر از آن سفرهی خاصّی که خدا برای او انداخته، آخر: إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ (احزاب / ۵۶) اگر یادتان باشد سال گذشته صلوات و رحمت یعنی رحمت پروردگار را به رحمت عام و رحمت خاص و رحمت خاصالخاص توضیح دادم و تقسیم کردم. رحمت خاصالخاص مخصوص پیغمبراکرم و اولاد پیغمبراکرم است. از آن رحمت خاصالخاص، فرض کنید یک مجلسی رفته اید به همه دارند غذا میدهند، در مشهد رسم است، شُله که میدهند یک عده میآیند همینطور با کفش میآیند می خورند و سیر میشوند میروند. دیگر حالا صاحبخانه که هست ؟ اینها را هیچ توجه ندارند و میخورند! حالا اگر مثلاً دو نفر از علما را دعوت کرده باشند، صاحبخانه میرود بیرون سلام علیکم، بعد میآورد آنها را داخل، بعد یک اتاق خاصی، تمیزی، درست است از همین شُله به آنها میدهد ولی یک احترامی برایشان قائل است. آنها هم برای صاحبخانه یک احترامی قائلند، اینها صاحبخانه را میشناسند، صاحبخانه آنها را میشناسد، رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ (مجادله / ۲۲) اینطوری! از آن رحمت خاص که خدا برای پیغمبر و آلش قرار داده، پیغمبر و آلش که إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ، خدا رحمت خاصش را داده، خرجش را داده، ملائکه سفره میاندازند و مؤمنین هم باید آنجا این سفره را تقاضا کنند برای پیغمبر و معنای صلواتِ بر حضرت رسولاکرم و آل رسول اکرم این است که خدا صلوات میفرستد، مادّهی اولیه آن رحمت خاص، خاصالخاص، آن رحمت واقعی، آنچه که خدا مخصوص افراد خاص قرار داده آن را خدا میدهد، ملائکه میآورند و سفره را پهن میکنند، و خدمت میکنند، عِبَادٌ مُکْرَمُونَ (انبیاء / ۲۶) بندگانِ مکّرم خدا هستند و اینها میآیند سفره را پهن میکنند، شما مردم مؤمن هم دو کار میتوانید بکنید. یکی اینکه این سفره را ما تقاضا از خدا کردیم که برای پیغمبر فرستاده و ملائکه انداخته اند، خودمان هم کنارش بنشینیم، یک لقمهای از این سفرهی خاصالخاص بخوریم که روایت دارد که اگر کسی صلوات بر پیغمبر و آل پیغمبر که مخصوصاً روز جمعه مستحب است که انسان هزار صلوات بفرستد و ملائکهای که میآیند ثواب صلواتهایی که روز جمعه افراد فرستادند جمع میکنند و -حالا معنایش چه هست که بخواهم وارد این بحث بشوم طول میکشد- به شما هم از کنار سفره یک لقمهای می دهند. آخر آشپز را که نمیشود به او گفت که تو نخور! بالاخره یک لقمهای به تو میدهند، بلکه نه یک لقمه، یک صلوات بفرست ده صلوات جواب بگیر! بیشتر از آنچه که حتی به پیغمبر و آل پیغمبر میرسد، لذا اهمیت به صلوات بدهید. پیغمبر، این آدم معصیتکاری که اموالش را صدقه داده و پاک شده و تزکیهی نفس کرده، پیغمبر از آن سفره دعوتش میکند، میگوید بیا از این سفره بخور. این سفره را خدا برای من انداخته ولی تو هم بیا بخور. صَلِّ عَلَیْهِمْ، این صلوات چه میکند؟ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ . آدم وقتی دید مثلاً فرض کنید یک جایی می خواهد برود، خیلی مهم است آن محل، ممکن است احتمال بدهد راهش ندهند، ممکن است دعوایش کنند که چرا تو اصلاً اینجا آمدی، میبیند که نه! آن کسی که صاحبِ مجلس است آمده استقبالش! احترامش میکند و از همان جا یک آرامشی به او دست میدهد. شما شاید هیچ کدامتان به مهمانی طفیلی نرفته باشید ولی میتوانید تصورش را بکنید. با یک نفر، عقب سر یک نفر راه افتاده که برود یک جایی شکمش را سیر کند! طُفیل است! در دلش میگوید من را راه میدهند یا نمیدهند؟ راهم دادند به من بیاعتنایی میکنند یا بیاعتنایی نمیکنند؟ خلاصه انسان دلهره دارد. امّا وقتی می رود به او می گویند: آقا کارت دعوت شما اینجا پیش ما مانده! درست است شما ندیده اید ولی کارت دعوتتان هست. صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ، یک آرامشی انسان پیدا میکند. خوب! الحمدللّه! ما هم دعوت بودیم نمیدانستیم؛ وارد میشود. سَکَنٌ لَهُمْ، خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً. این مخصوص ابولبابه نبوده یعنی اگر گفتیم مخصوص ابولبابه هست و مخصوص این جریان است باید این آیه را از قرآن برداریم. چون دیگر ابولبابهای نیست و ستون توبهای نیست و دیگر مسألهای نیست. قرآن برای همه هست حتّی در بهشت هم هست. همه جا باید قرآن حاکم باشد. بنابراین در صدقه دادن –آن که مربوط به ماست خلوص است- اگر انسان هیچ ریایی در آن نداشته باشد، هیچ فکری در آن نداشته باشد، آن قدر باشد که وقتی این را میدهد مثل این باشد که به دست پیغمبر داده. میگویند اگر صدقه دادید به یک مستحقی، بعد دستتان را ببوسید چون مثل اینست که با خدا مصاحفه کردهاید. یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ (فتح / ۱۰) خیلی از کارها هست که خدا میگوید با من است، طرفتان من هستم. کسی که با پیغمبر، إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ (فتح / ۱۰) کسانی که زیر آن درخت که در آن جنگ بود –حالا شأن نزولش بوده- اینها با پیغمبر بیعت کردند بدانند با خدا بیعت کردهاند. بیعتشان با خداست. الان هم اگر شما به پیغمبراکرم عرض کردید یا رسولاللّه! از این به بعد ما با تو بیعت کردیم بدانید که با خدایتعالی بیعت کردهاید. إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ. یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ. حضرت جوادالائمه با اینکه امام معصوم است. خیلی مهم است. امام معصوم دیگر صدقه دادن برای چه هست؟! وجودش، روحش، وجود مقدّسش همان جودی که خدایتعالی دارد آمده در وجود این موجود مجسّم شده. چون جود خدا از صفات افعال خداست و صفات افعال خدا همهاش در امام علیه الصلوهو السلام هست. محدود است. جودش در ایشان مشخص شده. امام جواد آیا باید رفت کنار قبرش، آن هم –من بعضیها را دیده ام، در حرم موسی بن جعفر که مشرّف میشوند طبعاً انسان رو به قبله که بایستد متوجّه کنار قبر امام جواد است و وقتی پشت به قبله بایستد کنار قبر حضرت موسی بن جعفر است بعضیها میآیند؛ میرویم آن طرف امام جواد را زیارت کنیم، محدود میبینند امام را، آن طرف را، امام جواد میبینند، این طرف را حضرت موسی بن جعفر! و حال اینکه همین جا که ما و شما نشسته ایم با حرم جوادالائمه فرقی نمیکند از نظر احاطهی علمی امام جواد علیه الصلوه و السلام. همین آیات امروز بود وَقُلْ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ (توبه / ۱۰۵) هر چه که شما بکنید خدا میبیند، پیغمبر میبیند، مؤمنون -که اینجا قدر مسلّم از مؤمن ائمه اطهارند، ما که نمیبینیم، ما مؤمنینم ولی نمیبینینم، وَالْمُؤْمِنُونَ، همانآمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ (بقره / ۲۸۵) آن مؤمنون منظورند- میبینند، که حضرت جواد یکی از آنهاست. از همین الان روز تولّد ایشان است، روزی است که ما به امام زمانمان تبریکِ میلاد مسعود این پدر بزرگوارش را عرض کردهایم. حضرت جواد وقتی از خانه میآمد بیرون به توصیه حضرت رضا صلوات اللّه علیه چون خودشان در مدینه نبودند، حضرت به ایشان فرموده بودند که از درِ بزرگ بیا که فقراء آنجا جمعاند، به همه پول بده، به همه هر چه میخواهند به آنها بده. و امام جواد این کار را میکرد. گاهی غلامان خیلی ناراحت میشدند امام این پولها را از کجا میآورد؟ ممکن است این پول کم بشود، از درِ کوچک میآوردند باز حضرت توصیه میکرد از درِ بزرگ برو. اسمشان جوادالائمه شد، همهی ائمه جوادند ولی امام جواد عملاً هم، یعنی زمانشان ایجاب میکرد که جوادالائمه باشند. لذا امروز از این جواد، از این صاحب جود، اگر حوائجتان را ندهند به شما، نمیگویم «بگیرید، نگیرید» گرفتن علامت بیادبی است. آنها خودشان بدهند یک ادب دیگری انسان احساس میکند، روز عید اگر بچّهی شما بیاید دم در بایستد نگاهتان بکند بگوید عید شما مبارک! آقاجان تبریک میگویم! این دیگر خودش عیدی را میدهد، نمیخواهد بگویید که آقا بیا به ما عیدی بده، عیدی ما چه شد؟ آن برای آدمهای بخیل است که به زور باید از آنها عیدی گرفت! نه، خودشان میآیند در خانهی انسان به انسان عیدی میدهند، شما انشاءالله بدانید به شما میدهند، منتها ممکن است شما یک چیزی بخواهید که صلاحتان نباشد، ارزشی نداشته باشد، آنقدر عیدشان بزرگ است که به دستتان نمیشود داد، در حسابتان وارد میکنند. یقیناً من قسم به جان خود امام جواد میخورم که هر کس الان دارد صدای من را میشنود، و اعتقادش صحیح است، و در راه تزکیهی نفس است عیدیاش به او داده شده، در حسابش ریخته اند. حالا یک وقتی یک چیزهایی است در همین دنیا باید نشان داده بشود، آن هم بسیار خوب. در حسابش ریخته اند. ما آخر حسابمان را میخواهیم چکار کنیم؟ ما الان یک چیزی می خواهیم! الان ما گرفتاریم! نه! الان گرفتار نیستی، آخرش چه میشود؟ آخر گرفتاریت میمیری! بهتر! زودتر می روی، آنجا و می روی به بانک، از حسابت بر میداری برای زندگی ابدیت. زندگی اصلیمان زندگی ابدی است. و لذا همین امروز صبح من خودم یک حاجتی داشتم گفتم من نمیگویم! یعنی در دلم گفتم نمیگویم. چون اگر به زبان گفته بودم مثل این بود که گفته بودم. خدا رحمت کند یک وقتی پهلوی حاج ملاآقاجان نشسته بودیم ایشان یک مطلبی گفتند من گفتم خوب شنیدم. گفت بله! من هم گفتم به تو که آنها بشنوند! بله. –اینطوری است- همیشه خودتان را در محضر امام علیه الصلوهو السلام بدانید . آنقدر باعظمت است امام جواد صلوات الله علیه؛ آن شخص میگوید من در مسجد رأسالحسین در شام مشغول عبادت بودم، دیدم یک آقایی آمد به من گفت میخواهی برویم کربلا، میخواهی برویم مدینه، میخواهی برویم –مثلاً فرض کنید- مشاهد مشرفه؟ گفتم بله. دست من را گرفت برد در یک شب همهی زیارتها را کردیم من را برگرداند سر جای اوّلم. در راه، دیگر فرصت این نبود که سؤال بکنم چون با سرعت انجام میشد، دیدم تا آمدم سؤال کنم شما که هستید، رفت. نشد. این آرزو در دلم ماند، سال بعد همان شب همین آقا تشریف آوردند، قسمش دادم این دفعه که آقا شما که هستید؟ فرمود من جوادالائمهام، من امام جوادم. –بعضی از اسرارتان را به افرادی که ظرف ندارند نگویید، اینکه ظرف ندارند، ظرفشان پر میشود سرریز میشود کثافت راه میافتد، اصلاً نمیفهمند، هم خودشان بدبخت میشوند و هم دیگران- افراد رفتند به حاکم آن زمان گفتند، کمکم وقتی به حاکم رسید –متأسفانه بعضی از مسائل ما همینطوری است که یک چیزی را کسی گفته وقتی مثلاً به قاضی میرسد یک چیز دیگری در میآید- وقتی به حاکم رسید این مطلب به حاکم رسید که یک نفر ادّعای پیغمبری کرده! آن هم بدون تحقیق، بدون اینکه از خود طرف سؤال کنند، -خدا میداند از این راه آنقدر ما ضرر ما کرده ایم که حساب ندارد، خوب! خودش زنده است از او سؤال کنید تو این حرف را زدی؟ تو این اعتقاد را داری؟ از خودش که سؤال نمیکنند علیه اوحکم هم میکنند- او را گرفتند انداختند زندان! یک شخصی گفت من رفتم دیدنش، گفتم جریان چه هست؟ جریان را برای من گفت. من هم آمدم پیش حاکم، حاکم هم از حاکمهای بداخلاقِ بیدینِ بیتوجّه، بعضیها آن چنان قسیاند هیچ به این حرفها هم توجهی نمیکنند. گفتم جریانش این است، ادّعای پیغمبری نکرده، حاکم گفت همان آقایی که آمده یک شب همه جا برده او را، از زندان آزادش کند! می گوید من دیدم جواب سربالایی به من داد خیلی ناراحت شدم، گفتم بروم با او صحبت کنم که شاید یک قدری تسلّی پیدا بکند. دیدم زندانبان میگوید این آدم گم شده! در زندان بود صبح رفتیم صبحانه به او بدهیم دیدیم نیست! فهمیدم امام جواد…بله! این یک کار بسیار جزئی است برای امام جواد. فکر نکنید ما این را خیلی می دانیم. امام جواد صلوات اللّه علیه دنیا و آخرت را، ابدی ما را، خُلد ما را در بهشت اینها را باید تأمین کند. این که حالا از زندانی آزاد بشوند یا نشوند خودشان زندانها بودند. امیدواریم امروز آنچه که برای آخرتتان مفید است، همه را از حضرت جوادالائمه بگیرید، همه را از امام جواد علیه الصلوهو السلام بگیرید و انشاءالله خودتان را مهیّا کنید برای تولّد حضرت امیرالمؤمنین علیه الصلوهو السلام و این ماه بسیار پرعظمت که در دعاهایتان میخوانید یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر، یا من یعطی الکثیر بالقلیل، بلکه یعطی الکثیر به هیچ چیز! قلیلی ما نداریم، ما عبادتی نداریم، وقتی که امیرالمؤمنین علیه الصلوهو السلام روی قبر سلمان بنویسد: «وفدت علی الکریم بغیر زاد»من بر یک کریمی وارد شدم که زاد و توشهای همراهم نیاوردم، «و حمل الزاد اقبح شیء إذا کان الوفود علی الکریم».اگر انسان بر کریم وارد بشود که غذایش را بر نمیدارد بیاورد، ما نمیتوانیم هم ببریم. برای یک آخرتی که ابدی است همیشگی است، ما چکار میتوانیم بکنیم؟ هر چه هم ببریم خوب در همین دنیا برایت مفید است خودت را فقط نشان دادی، معرفت خودت را نشان دادی. و الاّ چیزی نیست. بنابراین انشاءالله امروز عیدیهایتان را از حضرت بگیرید و این دعا را مرتّب بخوانید، یا من ارجوه لکل خیر و آمن سخطه عند کل شر یا من یعطی الکثیر بالقلیل. یا من یعطی من سئله . هر کس سؤالی بکند که به او میدهند، یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحنّنا منه و رحمه. نه سؤال کرده، نه خدا را میشناسد این همه کفّار و مشرکین کنار قبر علی بن ابیطالب، گنبد مطهر آقا را به توپ بستند و به آنها هم دارد روزی میدهد، آنها را هم جان میدهد. اینها اصلاً خداشناس نیستند، خدا را اگر میشناختند علی بن ابیطالب را هم شناخته بودند. یا من یعطی من سئله . یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننّاً منه و رحمه ، خدایا من که سؤال میکنم، تو را هم میشناسمت حالا اندازهای که ظرفیتمان ایجاب میکند، اعطنی بمسئلتی ایّاک جمیع خیر الدّنیا و جمیع خیر الاخره. بهبه! کسی یک همچنین راهی را امامش به او نشان داده باشد که جمیع خوبیهای دنیا و جمیع خوبیهای آخرت را بتواند از خدا سؤال بکند، واصرف عنی بمسئلتی ایاک جمیع شرّ الدّنیا و شرّ الاخره فانّه غیر منقوص ما أعطیت. خدایا به تو هیچ ضرری نمیخورد، از تو چیزی کم نمیشود، خدا حتی خودش فرموده من از سلطنتم، از ملکم چیزی کم نمیشود، پس گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟ غیر منقوص ما اعطیت و زدنی ، هر چه که علمت ایجاب میکند، ما که نمیفهمیم چقدر در آخرت میخواهیم بمانیم، چقدر نیست. بینهایت است. و زدنی من فضلک یا کریم! ای صاحب جلال و اکرام، ای صاحب نعمت، ای صاحب منّ و جود، حرّم شیبتی علی النّار، اهمّ مسأله که مهمّ است این است که خدا ما را در آتش –حالا چه جهنم، چه دنیا، آتش صفات رذیله- قرارمان ندهد. .
نسئلک اللّهم و ندعوک باعظم اسمائک و بمولانا صاحب الزمان و بامام جوادنا یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه یا اللّه و یا اللّه و یا اللّه، خدایا روز جمعه است روز تولّد امام جواد است، دو عید بزرگ. پروردگارا چون خودت فرمودی ادعونی استجب لکم، دعا کنید تا اجابت کنم، به آبروی امام جواد و به آبروی میزبان امروزمان حضرت بقیة اللهفرج آن حضرت را برسان، همهی ما را از بهترین اصحاب و یارانش قرار بده، قلب مقدسش را از ما راضی بفرما، خدایا به آبروی ولیّ عصر دوستانمان، اهل تزکیهی نفس، اهل کمالات در هر کجا که هستند امروز از عظمت امروز بهرهمندشان بفرما. عیدی کامل به همهمان مرحمت بفرما، خدایا مرضهای روحیمان شفا مرحمت بفرما، مرضهای بدنیمان شفا مرحمت بفرما، خدایا مریض منظور، مریضه منظوره الساعه لباس عافیت بپوشان، امواتمان، شهدایمان غریق رحمت بفرما، عاقبتمان ختم بخیر بفرما، و عجل فی فرج مولانا.
لینک ویدیو در آپارات: کلیک کنید
جهت دانلود صوت اینجا کلیک کنید
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.