سوره مبارکه نساء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

«خلقت انسان»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا كَثِيرًا وَنِسَاءً وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا ﴿۱﴾

اى مردم، از پروردگارتان که شما را از یک انسان خلق کرد، بپرهیزید. و از جنس همان انسان همسرش را خلق فرمود و از آن دو نفر، مردان و زنان زیادى (در زمین) منتشر ساخت و از خدائى که وقتى از یکدیگر چیزى مى خواهید، نام او را مى برید و از قطع رحم بپرهیزید. قطعا خدا مراقب شما است. (۱)

برداشت از آيه ۱

مراحل تقوی
تقوی داری سه مرحله است؛ يعنی با پيمودن مراحل تزکيه نفس تقوی رشد می کند.
در مرحله اول واجب و لازم است که انسان در رديف يقظه و توبه خود را مجبور به ترک گناه و انجام واجبات کند.
در مرحله دوم در رديف استقامت و صراط مستقيم تقوی تقويت می شود و سالک الی اللّه با کمال استقامت در صراط مستقيم به سوی تزکيه نفس می رود و به همين ترتيب وقتی هفت مرحله تزکيه نفس تمام شود به هر سه مرحله تقوی موفّق شده. يعنی به مقام اعتصام که مرحله کامل تقوی است رسيده که ترک گناه نه آن که تنها برای او مشکل نيست بلکه نمی تواند گناه بکند؛ يعنی معرفتش و کمالاتش به او اجازه نمی دهد که گناهی انجام دهد و از ترک گناه لذّت می برد.

«سفارش درباره يتيمها»

وَآتُوا الْيَتَامَى أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِيثَ بِالطَّيِّبِ وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَى أَمْوَالِكُمْ إِنَّهُ كَانَ حُوبًا كَبِيرًا ﴿۲﴾

و به یتیمها اموالشان را بدهید و مال بد خود را با مال خوب آنها عوض نکنید و اموال آنها را با اموال خودتان نخورید. قطعا این عمل، گناه بزرگى است. (۲)

وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُمْ مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا ﴿۳﴾

و اگر ترسیدید که عدالت را در خصوص یتیمها رعایت نکنید، پس با زنانى که براى شما پاک اند با دو یا سه یا چهار همسر مى توانید ازدواج کنید و اگر مى ترسید در بین آنها عدالت را رعایت نکنید، پس تنها یک همسر بگیرید و یا از زنانى که مالک آنهائید، استفاده کنید. آن کار از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى کند. (۳)

«ازدواج با همسران و مَهر آنها»

وَآتُوا النِّسَاءَ صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِنْ طِبْنَ لَكُمْ عَنْ شَيْءٍ مِنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَرِيئًا ﴿۴﴾

و مَهر زنان را به عنوان یک بدهى بپردازید و اگر آنها چیزى از مَهر خود را با رضایت خاطر به شما بخشیدند بخورید، براى شما گوارا و پاکیزه است. (۴)

وَلَا تُؤْتُوا السُّفَهَاءَ أَمْوَالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِيَامًا وَارْزُقُوهُمْ فِيهَا وَاكْسُوهُمْ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا ﴿۵﴾

و اموال خود را که خدا آن را وسیله استحکام زندگى شما قرار داده، بدست سفیه ها (و احمقها) نسپارید ولى از آن به آنها غذا و لباس بدهید و آنها را بپوشانید و با آنها حرف خوب بزنید و خوب صحبت کنید. (۵)

«اموال يتيمها»

وَابْتَلُوا الْيَتَامَى حَتَّى إِذَا بَلَغُوا النِّكَاحَ فَإِنْ آنَسْتُمْ مِنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْكُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَنْ يَكْبَرُوا وَمَنْ كَانَ غَنِيًّا فَلْيَسْتَعْفِفْ وَمَنْ كَانَ فَقِيرًا فَلْيَأْكُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَيْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا ﴿۶﴾

و یتیمها را وقتى به حدّ بلوغ و ازدواج رسیدند، امتحان کنید. اگر در آنها رشد و عقل یافتید، پس اموالشان را به آنها بدهید و قبل از آنکه بزرگ شوند، اموالشان را از روى اسراف و عجله نخورید. و کسى که ثروتمند است، حتماً از برداشتن حقّ الزحمه خوددارى کند و کسى که فقیر است، پس مطابق عرف از اموال آنها به عنوان حقّ الزحمه بخورد. و وقتى که اموالشان را به آنها رد کردید، پس بر آنها شاهد بگیرید و خدا براى حساب نگه داشتن کفایت مى کند. (۶)

«سهم ارث»

لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا ﴿۷﴾

براى مردها از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث مى گذارند، سهمى است و براى زنها از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان به ارث مى گذارند، سهمى خواهد بود. فرقى نمى کند آن اموال کم باشد یا زیاد، سهمى است که تعیین شده است و باید پرداخت شود. (۷)

وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُو الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينُ فَارْزُقُوهُمْ مِنْهُ وَقُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفًا ﴿۸﴾

و وقتى که ارث تقسیم مى شود، خویشاوندان و یتیمان و مستمندان حضور دارند، چیزى از آن اموال را به آنها بدهید و با آنها (خوب حرف بزنید و) خوب صحبت کنید. (۸)

وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ وَلْيَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا ﴿۹﴾

و باید (از روى محبّت) بترسند، کسانى که از آینده فرزندان ناتوان خود که به یادگار بعد از خود مى گذارند، اگر بر آنها مى ترسند، پس باید تقواى الهى را پیشه کنند و حتماً سخن محکمى (درباره آنها) بگویند. (۹)

إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا ﴿۱۰﴾

قطعا کسانى که اموال یتیمها را به ظلم مى خورند، جز این نیست که آنها در شکمهایشان آتشى را مى خورند و به همین زودى آنها به سوى آتش جهنّم روانه خواهند شد. (۱۰)

يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۱﴾

خدا درباره فرزندانتان به شما توصیه مى کند که سهم پسر به اندازه سهم دو دختر است و اگر فرزندان شما بیش از دو دختر باشد، دو سوّم میراث مال آنها است و اگر یک دختر باشد، نیمى از میراث مال او است. و براى هر یک از پدر و مادر یک ششم میراث است. این در صورتى است که میت فرزند داشته باشد و اگر فرزندى نداشته باشد و تنها پدر و مادر وارث او باشند، براى مادرش یک سوّم (و بقیه مال پدر است) و اگر او برادرانى داشته باشد، مادرش یک ششم از ارث را مى برد. (این) بعد از انجام وصیتى است که او کرده و بعد از اداى دِین او، (اینها هست.) شما نمى دانید پدران و فرزندانتان، کدام یک نفعشان به شما نزدیک تر است. این فریضه الهى است و قطعا خدا داناى حکیمى است. (۱۱)

وَلَكُمْ نِصْفُ مَا تَرَكَ أَزْوَاجُكُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُنَّ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَكُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْنَ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِينَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَكْتُمْ إِنْ لَمْ يَكُنْ لَكُمْ وَلَدٌ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَكْتُمْ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَيْنٍ وَإِنْ كَانَ رَجُلٌ يُورَثُ كَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ فَإِنْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ فَهُمْ شُرَكَاءُ فِي الثُّلُثِ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصَى بِهَا أَوْ دَيْنٍ غَيْرَ مُضَارٍّ وَصِيَّةً مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴿۱۲﴾

و براى شما نصف آنچه زنهایتان مى گذارند، مى باشد. این در صورتى است که براى همسران شما فرزندى نباشد. پس اگر براى آنها فرزند باشد، یک چهارم از ماترک زنهایتان مال شما است، بعد از وصیتى که کرده اند یا دِین (که باید ادا شود) و براى زنهایتان هم یک چهارم از آن چیزى است که گذاشته اید. این در صورتى است که شما فرزندى نداشته باشید ولى اگر شما فرزندى داشته باشید، براى زنهایتان یک هشتم از آنچه که مى گذارید بعد از آن که به وصیت هایتان عمل کرده باشند یا دِین (که بایستى ادا شود)، مى باشد. و اگر مردى باشد که خواهر یا برادر از او ارث مى برند، یا زنى که برادر یا خواهرى دارد، سهم هر کدام یک ششم است و اگر بیش از یک نفر باشند، آنها در یک سوّم شریک اند، پس از انجام وصیتى که شده و اداى دِین که باید ادا شود. این به آنها ضررى نمى زند. این سفارش از جانب خدا است و خدا داناى حلیمى است. (۱۲)

تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿۱۳﴾

اینها حدود الهى است و هر کس خدا و پیامبرش را اطاعت کند، خدا او را در بهشتهائى که از زیر درختان آنها نهرها جارى است و همیشه در آن بهشتها خواهند بود، داخل مى کند و این موفّقیت و فوز عظیمى است. (۱۳)

وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا خَالِدًا فِيهَا وَلَهُ عَذَابٌ مُهِينٌ ﴿۱۴﴾

و کسى که خدا و رسولش را معصیت کند و به حدود الهى تعدّى نماید، خدا او را در آتشى که همیشه در او خواهد بود داخل مى کند و براى او عذاب خوارکننده اى است. (۱۴)

«حکم زِنا و عذاب آن»

وَاللَّاتِي يَأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ فَاسْتَشْهِدُوا عَلَيْهِنَّ أَرْبَعَةً مِنْكُمْ فَإِنْ شَهِدُوا فَأَمْسِكُوهُنَّ فِي الْبُيُوتِ حَتَّى يَتَوَفَّاهُنَّ الْمَوْتُ أَوْ يَجْعَلَ اللَّهُ لَهُنَّ سَبِيلًا ﴿۱۵﴾

و کسانى که از زنان شما مرتکب زنا مى شوند، پس چهار نفر از مسلمانان را به عنوان شاهد باید براى آنها حاضر کنید و اگر گواهى دادند، پس آنها را در خانه ها حبس کنید تا وقتى که مرگ آنها را از بین ببرد، یا اینکه خدا براى آنها راهى باز کند. (۱۵)

وَاللَّذَانِ يَأْتِيَانِهَا مِنْكُمْ فَآذُوهُمَا فَإِنْ تَابَا وَأَصْلَحَا فَأَعْرِضُوا عَنْهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ تَوَّابًا رَحِيمًا ﴿۱۶﴾

و از میان شما مردان و زنانى که مرتکب آن کار مى شوند، آنها را اذیت کنید. پس اگر توبه کردند و خود را اصلاح کردند، پس از آنها بگذرید. قطعا خدا توبه پذیر مهربانى است. (۱۶)

«توبه برای کيست؟»

إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ يَتُوبُونَ مِنْ قَرِيبٍ فَأُولَئِكَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۷﴾

جز این نیست که توبه از طرف خدا تنها براى کسانى خواهد بود که کار بد را از روى جهالت و نادانى انجام مى دهند، بعد زود توبه مى کنند پس خدا توبه چنین افرادى را مى پذیرد و خدا داناى حکیمى است. (۱۷)

وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۸﴾

و توبه اى نیست براى کسانى که کارهاى بد مى کنند و تنها وقتى که مرگ یکى از آنها مى رسد، مى گوید: من الآن توبه کردم و نه براى کسانى که در حال کفر از دنیا مى روند. اینها را ما عذاب دردناکى برایشان فراهم کرده ایم. (۱۸)

برداشت از آيات ۱۸ ـ ۱۷

مرحله توبه

مرحله توبه مرحله کليدی سير الی اللّه است و بهترين توبه ها توبه نصوح است؛ يعنی شخص تائب نبايد دوباره به سوی گناه برود. يا لااقل تصميم بر ترک گناه صد در صد داشته باشد و به مجرد آن که گناهی روی جهالت مرتکب شد فوراً توبه کند تا خدای تعالی توبه او را بپذيرد ولی اگر تا دم مرگ توبه نکرد و وقتی احساس سکرات موت را نمود به فکر توبه کردن بيفتد خدای تعالی از او نمی پذيرد، زيرا ديگر نمی تواند به سوی تزکيه نفس حرکت کند.

«سفارش در خصوص زنها»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَحِلُّ لَكُمْ أَنْ تَرِثُوا النِّسَاءَ كَرْهًا وَلَا تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُوا بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلَّا أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِنْ كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا ﴿۱۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، حلال نیست براى شما که از زنان از روى اکراه ارث ببرید. و آنها را تحت فشار قرار ندهید که بتوانید قسمتى از آنچه به آنها داده اید (از مَهر و غیره) را ببرید، مگر اینکه آنها عمل زشت آشکارى انجام دهند. و با آنان خوب معاشرت و رفتار کنید. پس اگر از آنها کراهت داشتید، چه بسا امید است اینکه چیزى را شما اکراه داشته باشید ولى خدا در آن خیر زیادى قرار داده باشد. (۱۹)

«ازدواج مجدّد و مَهر زنها»

وَإِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَكَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنْطَارًا فَلَا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا ﴿۲۰﴾

و اگر اراده کردید که همسر دیگرى به جاى همسر قبلى انتخاب کنید و مال فراوانى به یکى از آنها پرداختید، چیزى از آن را نباید پس بگیرید. آیا شما براى پس گرفتن مهر از زنانتان به تهمت و گناه آشکارا متوسّل خواهید شد؟ (۲۰)

وَكَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَقَدْ أَفْضَى بَعْضُكُمْ إِلَى بَعْضٍ وَأَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا ﴿۲۱﴾

و چگونه آن مهر را پس مى گیرید؟ و حال آنکه شما با یکدیگر تماس و آمیزش کاملى داشته اید و آنها از شما پیمان محکمى گرفته اند. (۲۱)

«ازدواج با نامادری»

وَلَا تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتًا وَسَاءَ سَبِيلًا ﴿۲۲﴾

با زنهائى که پدران شما با آنها ازدواج کرده اند ازدواج نکنید، مگر آنچه در قبل انجام شده است. قطعا این کار، عمل زشت و تنفّرآور و راه بد و ناصحیحى است. (۲۲)

«زنهائی که ازدواج با آنها بر مردان حرام است»

حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالَاتُكُمْ وَبَنَاتُ الْأَخِ وَبَنَاتُ الْأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ مِنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَائِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسَائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلَائِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلَابِكُمْ وَأَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۲۳﴾

حرام شده است بر شما، مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمّه هایتان و خاله هایتان و دختران برادرتان و دختران خواهرتان و مادرانى که شما را شیر داده اند و خواهران رضاعى شما و مادران همسرتان و دختران همسرتان که در دامن شما پرورش یافته از همسرانى که (با آنها آمیزش جنسى داشته اید و) دخول انجام داده اید و اگر (با آنها آمیزش جنسى نکرده و) دخول انجام نداده اید، براى شما (ازدواج با آنها) مانعى ندارد. و همین طور همسران پسرانتان که از نسل شما هستند، حرام است و جمع میان دو خواهر، مگر آنچه در گذشته واقع شده نیز حرام است. و قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. (۲۳)

وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ كِتَابَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَأُحِلَّ لَكُمْ مَا وَرَاءَ ذَلِكُمْ أَنْ تَبْتَغُوا بِأَمْوَالِكُمْ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا تَرَاضَيْتُمْ بِهِ مِنْ بَعْدِ الْفَرِيضَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا﴿۲۴﴾

و زنان شوهردار، مگر آنهائى را که مالک شده اید نیز بر شما حرام است. اینها احکامى است که خداوند براى شما مقرّر داشته است. امّا زنهاى دیگر غیر از این دسته براى شما حلال شده است که با اموال خودتان آنها را اختیار کنید، در حالى که شما پاکدامن باشید و از زِنا خوددارى کنید و زنانى را که متعه مى کنید، واجب است مَهر آنها را نیز بپردازید و گناهى براى شما نیست در آنچه بعد از تعیین مَهر با یکدیگر توافق کرده اید. قطعا خدا داناى حکیمى است. (۲۴)

«ازدواج با کنيزان»

وَمَنْ لَمْ يَسْتَطِعْ مِنْكُمْ طَوْلًا أَنْ يَنْكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِنْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ مِنْ فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ فَانْكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلَا مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَنْ تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴿۲۵﴾

و از شما کسانى که نمى توانند با زنان پاک و با ایمان بخاطر تنگدستى ازدواج کنند، مى توانند با زنهائى که پاکند از میان بردگان و کنیزان با ایمان که خریده اید و در اختیار دارید ازدواج نمایند و خدا به ایمان شما آگاهتر است و همه شما از اعضاى یکدیگرید و با آنها با اجازه صاحبانشان ازدواج کنید و مَهرشان را با خوبى به خودشان بدهید، به شرط آنکه پاکدامن باشند و به طور آشکارا مرتکب زنا نشوند و دوست پنهانى نگرفته باشند. پس در صورتى که شوهر انتخاب کرده باشند و مرتکب عمل زشتى بشوند، نصف مجازات زنان آزاد را خواهند داشت. این (حکم ازدواج با کنیزان) براى کسانى است از شما که مى ترسند به زحمت بیفتند. ولى اگر از ازدواج خوددارى کنید، براى شما بهتر است. و خداوند آمرزنده مهربانى است. (۲۵)

«پذيرش توبه»

يُرِيدُ اللَّهُ لِيُبَيِّنَ لَكُمْ وَيَهْدِيَكُمْ سُنَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَيَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿۲۶﴾

خدا مى خواهد راههاى سعادت را براى شما بیان کند و به سنّتهاى کسانى که قبل از شما بوده اند راهنمائى تان نماید و توبه تان را بپذیرد و خدا داناى حکیمى است. (۲۶)

«قبولی توبه»

وَاللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَنْ تَمِيلُوا مَيْلًا عَظِيمًا ﴿۲۷﴾

و خدا مى خواهد توبه شما را قبول کند. ولى کسانى که مى خواهند پیروى از شهوات بکنند، مایلند شما کاملاً منحرف شوید. (۲۷)

يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا ﴿۲۸﴾

خدا مى خواهد کار را براى شما آسان کند و تخفیف دهد. و انسان ضعیف آفریده شده است. (۲۸)

برداشت از آيات ۲۸ ـ ۲۶

بيان حقايق و توبه

خدای تعالی به قدری به سالکين الی اللّه مهربان است که اراده فرموده همه حقايق را برای آنها بيان کند، آنها را به راه راست هدايت فرمايد و توبه آنها را قبول کند ولی شيطان سيرتانی که پيرو شهوت رانی ها هستند مايلند که آنها را به خود گرايش دهند تا گمراه نمايند که نبايد به آنها توجّه نمود ولی خدای تعالی به سالکين الی اللّه کمک می کند و برای آنها مشکلات را تخفيف می دهد.

«مال مردم را نخوريد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا﴿۲۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، اموال یکدیگر را بین خود به نادرستى نخورید. مگر اینکه تجارتى در میان باشد که با رضایت طرفین شما انجام گیرد. و خودکشى نکنید. قطعا خدا نسبت به شما مهربان است. (۲۹)

وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿۳۰﴾

و کسى که این عمل را از روى دشمنى و ظلم انجام دهد، به زودى او را در آتشى قرارش مى دهیم. و این کار براى خدا آسان است. (۳۰)

«کفّاره گناهان بزرگ»

إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا  كَرِيمًا ﴿۳۱﴾

اگر از گناهان بزرگى که نهى شده اید پرهیز و اجتناب نمائید، ما گناهان کوچک شما را جبران مى کنیم و شما را در محلّ خوبى وارد مى سازیم. (۳۱)

برداشت از آيه ۳۱

جبران گناهان

خدای تعالی به قدری مهربان است که اگر مردم با ايمان بخواهند به سوی خدا حرکت کنند و توبه نمايند، اگر از گناهان کبيره دوری کنند خدای تعالی علاوه بر آن که از گناهانشان می گذرد به آنها اجازه ورود به مراحل کمالات را می دهد و آنها را موفّق به سير و سلوک می نمايد.

«آرزوهای بی جا»

وَلَا تَتَمَنَّوْا مَا فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلَى بَعْضٍ لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَاسْأَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا ﴿۳۲﴾

و فضیلتهائى را که خدا براى بعضى از شما نسبت به بعضى قرار داده، آرزو نکنید. براى مردان از آنچه کسب مى کنند نصیبى است و براى زنان از آنچه کسب مى کنند نیز نصیبى است و از فضل خدا سؤال کنید. قطعا خدا به هر چیزى دانا است. (۳۲)

برداشت از آيه ۳۲

نتيجه جديّت

سالک الی اللّه بايد بداند که هر کسی به قدر فعّاليّت و جدّيتش دارای فضيلت و کمال می شود و کسی نبايد بدون آن که زحمتی بکشد آرزوی کمالاتی که به ديگران داده شده داشته باشد ولی در عين حال پس از جديّت از فضل خدای تعالی هم درخواست کند که او را موفّق به تزکيه نفس و کمالات بفرمايد.

«برای هر کسی بايد سرپرستی باشد»

وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِيَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدًا ﴿۳۳﴾

براى هر کسى سرپرستها و وارثهائى قرار داده ایم که از میراث پدر و مادر و نزدیکان ارث ببرند و کسانى که با آنها پیمان بسته اید، پس نصیبشان و حقّشان را بپردازید، قطعا خدا بر هر چیزى شاهد خواهد بود. (۳۳)

«مردان سرپرست زنانند»

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا ﴿۳۴﴾

مردان سرپرست زنان اند و تسلّط بر آنها دارند. این به خاطر برتریهائى است که بعضى شان بر بعضى داشته و به خاطر این است که مردان از اموالشان به آنها انفاق مى کنند. زنهاى صالح آنهائى هستند که متواضع اند. در پنهان، آبروى شوهرهایشان را حفظ مى کنند و حقوقى را که خدا براى آنان منظور کرده، نگهدارى مى نمایند. و آن دسته از زنان که از سرکشى و مخالفتشان مى ترسید، اوّل آنها را پند دهید و موعظه کنید (و اگر گوش نکردند)، از بستر آنها دورى کنید و آنها را (تنبیه کنید)، بزنید و اگر از شما اطاعت کردند، راه دیگرى براى تجاوز بر آنها و تعدّى بر آنها لازم نیست پیدا کنید. قطعا خدا بلند مرتبه بزرگى است. (۳۴)

وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا إِنْ يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا ﴿۳۵﴾

و اگر ترسیدید که بین آنها جدائى بیفتد، یک حَکم از خانواده آن شوهر و یک حَکم از خانواده آن زن انتخاب کنید. البتّه اگر این دو تصمیم داشته باشند که اصلاح کنند، خدا هم به آنها کمک مى کند و توفیق مى دهد چون قطعا خداوند، داناى آگاهى است. (۳۵)

«احسان به پدر و مادر و ديگران»

وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ﴿۳۶﴾

و خدا را بندگى کنید و با او چیزى را شریک قرار ندهید و به پدر و مادر و ذوى القربى و یتیمها و مسکینها و همسایه هاى نزدیک و صاحب قرابت و همسایه هاى بیگانه و دوست و همنشین خودتان و آنهائى که در سفر مانده اند و بردگانى که مالک آنها هستید، احسان کنید. چون قطعا خدا، کسى که متکبّر و فخرفروش باشد، دوست نمى دارد. (۳۶)

الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا ﴿۳۷﴾

کسانى که بخل مى کنند و مردم را به بخل وادار مى نمایند و آنچه را که خدا از فضلش به آنها داده است کتمان مى کنند و ما براى کافرین عذاب خوارکننده اى آماده کرده ایم. (۳۷)

برداشت از آيات ۳۷ ـ ۳۶

دستوراتی برای موفّقيّت

سالک الی اللّه برای موفّقيّت خود بايد اين دستورات را عمل کند:

اوّل: خود را به مقام بندگی کامل برساند، آن گونه ای که در اعتقاد و در عمل کسی را شريک خدای تعالی قرار ندهد.

دوّم: به پدر و مادر نيکی کند.

سوّم: به اقوام و يتيم ها، کسانی که بيچاره اند، همسايگان، دوستان هم مسلک و در راه ماندگان محبّت کند زيرا خدای تعالی افراد خودخواه متکبر را دوست نمی دارد.

چهارم: آن که سالک الی اللّه با جديّت کوشش کند که مردم از گفتار و اعمال او بخل را ياد نگيرند تا به ديگران انفاق نکنند.

پنجم: الطاف الهی را که خدا از فضلش به او داده برای مردم نقل کند و کفران نعمت های الهی را ننمايد. زيرا خدای تعالی او را به عذاب خوارکننده ای مبتلا می کند. 

«ريا در انفاق کردن»

وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا ﴿۳۸﴾

و کسانى که اموالشان را به خاطر نشان دادن به مردم انفاق مى کنند (یعنى ریا مى کنند) و به خدا و به روز قیامت ایمان ندارند. و کسى که شیطان قرین او باشد پس بد قرینى دارد. (۳۸)

وَمَاذَا عَلَيْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقَهُمُ اللَّهُ وَكَانَ اللَّهُ بِهِمْ عَلِيمًا ﴿۳۹﴾

و براى آنها چه مى شد اگر به خدا و روز قیامت ایمان مى آوردند و از آنچه خدا به آنها رزق داده است انفاق مى کردند؟ و خدا به اینها (و اعمال اینها) دانا است. (۳۹)

برداشت از آيات ۳۹ ـ ۳۸

ريا

سالک الی اللّه بيشتر از هر چيز بايد از رياکاری که به عبارت ديگر بی اعتنايی و توهين به خدا است بترسد. زيرا اگر کسی اعتقاد به خدا و روز قيامت داشته باشد به هيچ وجه ريا نمی کند و اعمال خود را برای جلب توجّه مردم انجام نمی دهد و شيطان را با خود همراه نمی نمايد.

إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۴۰﴾

قطعا خدا به اندازه سنگینى ذرّه اى ستم نمى کند و اگر کار نیکى انجام دهند، آن را مضاعف مى سازد و از جانب خود اجر عظیمى به آنها مى دهد. (۴۰)

برداشت از آيه ۴۰

ظلم

به طور کلی ظلم مال شخص ضعيف است و کسی که ظلم می کند می ترسد که مظلوم از دست او فرار کند و يا روزی بر او غلبه نمايد. بنابراين خدای تعالی به وزن ذره ای به کسی ظلم نمی کند بلکه اگر سالک الی اللّه نيکوکار باشد خدای تعالی به او بسيار کمک هم خواهد کرد و او را موفّق خواهد فرمود.

«روز قيامت يا روز گواهی»

فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا ﴿۴۱﴾

پس چگونه است آن روزى که از هر امّتى شاهد و گواهى بیاوریم و تو را بر اینها گواه قرار دهیم؟ (۴۱)

يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَعَصَوُا الرَّسُولَ لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ وَلَا يَكْتُمُونَ اللَّهَ حَدِيثًا ﴿۴۲﴾

در آن روز آنها که کافرند و با پیامبر به مخالفت برخواسته اند، آرزو مى کنند که اى کاش خاک آنها با زمینهاى اطراف یکسان مى شد (و به طور کلّى محو مى گردیدند.) و سخنى را نمى توانند از خدا پنهان کنند. (۴۲)

«دستور تيمّم»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنْتُمْ سُكَارَى حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّى تَغْتَسِلُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا ﴿۴۳﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، در حال مستى به نماز نزدیک نشوید تا بدانید چه مى گوئید و همین طور وقتى که جُنب هستید (به نماز نزدیک نشوید) مگر اینکه رهگذر باشید تا غسل کنید و اگر بیمارید یا مسافرید یا قضاى حاجت کرده اید یا با زنان آمیزش جنسى داشته اید و آب پیدا نکرده اید با خاک پاکى تیمّم کنید، پس صورتها و دستهایتان را با آن مسح کنید. قطعا خدا عفوکننده آمرزنده اى است. (۴۳)

«اظهارنظر مردم بی سواد»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يَشْتَرُونَ الضَّلَالَةَ وَيُرِيدُونَ أَنْ تَضِلُّوا السَّبِيلَ ﴿۴۴﴾

آیا ندیدى کسانى را که از کتاب بهره جزئى به آنها داده شده بود، گمراهى را مى خرند و مى خواهند شما نیز از راه منحرف شوید. (۴۴)

برداشت از آيه ۴۴

حجاب علم

بعضی از مردم با مختصر سوادی از خواندن و يا نوشتن و يا جمع آوری سخنان ديگران آنچنان به خود مغرور می شوند و خود را با سواد و عالم می دانند که حاضر نيستند در صراط مستقيم و راه هدايت حقيقی حرکت کنند و حتّی مردم را به گمراهی می کشانند. اين افراد در حجاب علم که حجاب ضخيمی است قرار گرفته اند و با اين حال محال است که به کمالات روحی برسند.

وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِأَعْدَائِكُمْ وَكَفَى بِاللَّهِ وَلِيًّا وَكَفَى بِاللَّهِ نَصِيرًا ﴿۴۵﴾

و خدا به دشمنان شما داناتر است و کفایت مى کند که خدا ولىّ شما باشد و کفایت مى کند که خدا یاور شما باشد. (۴۵)

«يهوديان و تحريف کلام»

مِنَ الَّذِينَ هَادُوا يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانْظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِنْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۴۶﴾

بعضى از کسانى که یهودى هستند، سخنها را از محلهاى خود تحریف مى کنند و مى گویند: شنیدیم و مخالفت کردیم (و مى گویند:) بشنو چیزى را که غیر قابل شنیدن است (و به طور مسخره) مى گویند: «راعنا» تا با زبان خود حقایق را بگردانند و در دین خدا طعنه بزنند ولى اگر آنها مى گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم و سخنان ما را بشنو و به ما نگاه کن، براى آنان بهتر بود و با واقعیت استوارتر (سازگارتر) بود. ولى خدا آنها را به خاطر کفرشان لعنت کرده، به این جهت است که جز عدّه کمى ایمان نمى آورند. (۴۶)

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِمَا مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَكَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ﴿۴۷﴾

اى کسانى که به شما کتاب داده شده، ایمان بیاورید به آنچه نازل کرده ایم که آنها با نشانه هائى که نزد شما است هماهنگ است و آنها را تصدیق مى کند، قبل از آنکه صورتهائى را محو کنیم و به پشت سر برگردانیم یا آنها را لعنت کنیم، همان گونه که اصحاب «روز شنبه» را از رحمت خود دور نمودیم. و فرمان خدا (در هر حال) انجام شدنى است. (۴۷)

«بخشش گناهان غير از شرک»

إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا ﴿۴۸﴾

قطعا خدا از شرک به او نمى گذرد ولى پائین تر از آن را براى کسى که بخواهد مى بخشد و کسى که براى خدا شریکى قائل شود، قطعا مرتکب گناه بزرگى شده است. (۴۸)

برداشت از آيه ۴۸

شرک

سالک الی اللّه بايد بکوشد که دل خود را از صفت شرک صد در صد پاک کند. زيرا خدا ممکن است هر گناهی را ببخشد ولی شرک را به خاطر آن که گناه بسيار بزرگی است و اهانت به پروردگار است هرگز نمی بخشد.

«خودستائی»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُزَكُّونَ أَنْفُسَهُمْ بَلِ اللَّهُ يُزَكِّي مَنْ يَشَاءُ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿۴۹﴾

آیا ندیدى کسانى را که خودستائى مى کنند و خودشان را پاک معرّفى مى کنند؟ بلکه خدا کسى را که بخواهد پاک مى کند (و تزکیه مى نماید) و به اندازه رشته شکاف هسته خرما به آنها ستم نمى شود. (۴۹)

برداشت از آيه ۴۹

تزکيه نفس

بعضی از افراد خود را اهل تزکيه نفس می دانند و حال آنکه نه اعتقادات صحيحی دارند و نه در صراط مستقيم اند بلکه منکر تزکيه نفس واقعی هستند و مراحل تزکيه نفس را انجام نمی دهند تا خدا به آنها کمک کند و آنها را موفّق به تزکيه نفس نمايد.

انْظُرْ كَيْفَ يَفْتَرُونَ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَكَفَى بِهِ إِثْمًا مُبِينًا ﴿۵۰﴾

ببین چگونه به خدا دروغ مى بندند و همین گناه آشکارا براى (مجازات) آنها کفایت مى کند. (۵۰)

«اظهارنظر غلط»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوتُوا نَصِيبًا مِنَ الْكِتَابِ يُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَيَقُولُونَ لِلَّذِينَ كَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا سَبِيلًا ﴿۵۱﴾

آیا ندیدى کسانى را که بهره مختصرى از کتاب به آنها داده شده، ایمان به جبت و طاغوت مى آورند و به کافران مى گویند: اینها از کسانى که مؤمنند راه را بهتر نشان مى دهند و هدایت مى کنند. (۵۱)

أُولَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَمَنْ يَلْعَنِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصِيرًا ﴿۵۲﴾

آنها کسانى هستند که خدا آنها را لعنت کرده و کسى را که خدا از رحمتش دور نماید، هرگز یاورى براى او نخواهى یافت. (۵۲)

أَمْ لَهُمْ نَصِيبٌ مِنَ الْمُلْكِ فَإِذًا لَا يُؤْتُونَ النَّاسَ نَقِيرًا ﴿۵۳﴾

یا براى آنها اگر سهمى در حکومت و سلطنت باشد، در این صورت کمترین حقّى را به مردم نمى دادند. (۵۳)

برداشت از آيات ۵۳ ـ ۵۱

غرور علمی

جمعی که به اصطلاح باسواد و عالم نما هستند و چيزی ياد گرفته اند با غرور علم و دانش به هر چيزی مانند «جبت» و «طاغوت» که زرق و برقی دارند خود را مؤمن نشان می دهند و مردمان ضعيف النفس و کافر را گمراه کرده و به آنها می گويند: جبت و طاغوت بهتر از کسانی که آنها ايمان واقعی دارند می توانند راه هدايت را به مردم نشان بدهند (شايد منظور در اينجا از مؤمنين ائمه اطهار عليهم السلام باشند.)

أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا ﴿۵۴﴾

یا آنکه نسبت به مردم به آنچه خدا از فضلش به آنها بخشیده، حسادت مى کنند. قطعا ما به فرزندان ابراهیم کتاب و حکمت دادیم و حکومت و سلطنت عظیمى در اختیارشان گذاشتیم. (۵۴)

برداشت از آيه ۵۴

مرض حسادت

آنهايی که تزکيه نفس نکرده اند دائماً نسبت به کسانی که تزکيه نفس کرده و پاک اند و در نتيجه خدا به آنها تفضلاتی داشته، حسادت می کنند و حتّی نسبت به اولاد حضرت ابراهيم عليه السلام مانند رسول اکرم صلی الله عليه و آله و ائمه اطهار عليهم السلام که خدا در خاندانشان قرآن و حکمت را نازل فرموده و سلطنت بزرگی به وسيله حجت بن الحسن عليه السلام به آنها خواهد داد، حسادت می ورزند.

فَمِنْهُمْ مَنْ آمَنَ بِهِ وَمِنْهُمْ مَنْ صَدَّ عَنْهُ وَكَفَى بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا ﴿۵۵﴾

پس جمعى از آنها به آن ایمان آوردند و جمعى راه را بر آن بستند و شعله هاى آتش جهنّم براى آنها کافى است. (۵۵)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا﴿۵۶﴾

قطعا کسانى که به آیات ما کافر شدند، به همین زودى آنها را در آتشى وارد خواهیم کرد که هر مرتبه پوستشان بسوزد، پوستهاى دیگرى بدل از آن قرار مى دهیم تا عذاب را بچشند. قطعا خدا عزیز حکیمى است. (۵۶)

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا لَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَنُدْخِلُهُمْ ظِلًّا ظَلِيلًا ﴿۵۷﴾

و کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح کردند، به زودى آنها را در بهشتهائى که از زیر درختان آنها نهرها جارى است داخل مى کنیم و در آن بهشتها همیشه جاودان خواهند بود و از براى آنها همسران پاکیزه اى مى باشد و آنان را در سایه هاى گسترده جاى مى دهیم. (۵۷)

«ردّ امانت و قضاوت عادلانه»

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى أَهْلِهَا وَإِذَا حَكَمْتُمْ بَيْنَ النَّاسِ أَنْ تَحْكُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا يَعِظُكُمْ بِهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ سَمِيعًا بَصِيرًا﴿۵۸﴾

قطعا خدا به شما امر مى کند که امانتها را به صاحبانش برگردانید و زمانى که در بین مردم قضاوت و حکم مى کنید، به عدالت و درستى قضاوت کنید. قطعا خدا پندها و موعظه هاى خوبى به شما مى دهد. قطعا خدا شنواى بینائى است. (۵۸)

برداشت از آيه ۵۸

امانتداری

سالک الی اللّه بايد امانتدار باشد، بايد امين مردم باشد و اگر خواست قضاوت کند با عدالت سخن بگويد يا اگر خواست بين مردم حکومت کند بايد با عدالت حکومت کند.

«اطاعت از خدا و رسول و اولوالأمر»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا ﴿۵۹﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، خدا را اطاعت کنید و رسولش را اطاعت کنید و صاحبان امرى که از خود شما هستند را اطاعت کنید و اگر در چیزى نزاع کردید، آن را به خدا و رسول برگردانید، اگر شما ایمان به خدا و روز آخرت دارید. آن براى شما بهتر و عاقبتش نیکوتر است. (۵۹)

برداشت از آيه ۵۹

اطاعت خدا و اولياء خدا

سالک الی اللّه بايد صد در صد مطيع خدا باشد و راه اطاعت خدای تعالی اين  است که مطيع پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله و کسانی که می توانند حتّی به مؤمنين امر کنند و خدا آنها را در رأس امور مردم قرار داده (يعنی ائمه اطهار عليهم السلام) باشند و اگر مردم در استنباط حکمی اختلاف پيدا کردند به خدا و پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله مراجعه کنند، هميشه ميزان اصلی را مد نظر داشته باشند و از صراط مستقيم منحرف نشوند.

«نکوهش مراجعه به حکام باطل»

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۶۰﴾

آیا ندیدى کسانى را که گمان مى کنند به آنچه بر تو و بر کسانى که قبل از تو بوده اند نازل شده، ایمان آورده اند؟ ولى مى خواهند براى قضاوت نزد طاغوت و (حکام باطل) بروند، با اینکه قطعا به آنها دستور داده شده که به طاغوت کافر شوند. امّا شیطان مى خواهد آنها را گمراه کند و در گمراهى دورى آنها را بیندازد. (۶۰)

برداشت از آيه ۶۰

تبعيّت طاغوت

سالک الی اللّه نبايد با غرور خود را مسلمان بداند و حال آنکه طبق دستور طغيانگران، ظالمين و کسانی که مسلمانان از تبعيّت آنها نهی شده اند حکومت کند و بگذارد شيطان او را گمراه نمايد.

وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا ﴿۶۱﴾

و وقتى به آنها گفته شد به طرف آنچه خدا نازل کرده و به طرف پیامبر بیائید، منافقان را مى بینى که مانع آمدن افراد نزد تو مى شوند و نمى گذارند کسى به سوى تو بیاید. (۶۱)

«حالات منافقين»

فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا ﴿۶۲﴾

پس چگونه وقتى به خاطر اعمالشان و آنچه جلو فرستاده اند گرفتار مصیبتى مى شوند، آن وقت به سراغ تو مى آیند، قسم به خدا مى خورند که منظور ما جز کار خوب کردن و توافق با شما، چیز دیگرى نبوده است. (۶۲)

أُولَئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَقُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغًا ﴿۶۳﴾

آنها کسانى هستند که خدا مى داند در قلبهایشان چیست. پس از آنها اعراض کن و موعظه شان کن و با بیانى بلیغ که با جان و دل قبول کنند، نتائج اعمالشان را به آنها گوشزد نما. (۶۳)

برداشت از آيات ۶۳ ـ ۶۱

تبعيّت از قرآن

سالک الی اللّه بايد تنها به آنچه خدا به رسولش نازل فرموده توجّه داشته باشد و خود را از منافقانی که نمی گذارند راه و روش پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله پيشرفت کند قرار ندهد و از آنهايی نباشد که پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله و اهل بيت آن حضرت از او در دنيا و آخرت رو بگردانند.

«شرط قبولی توبه»

وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا﴿۶۴﴾

و ما هیچ پیامبرى را نفرستاده ایم، مگر اینکه به اذن خدا از او اطاعت شود و اگر آنها وقتى به خودشان ظلم کردند  (معصیت نمودند) نزد تو آمدند، پس از خدا طلب بخشش نمودند و پیغمبر از خدا براى آنها طلب بخشش کرد، آن وقت خدا را توّاب رحیمى خواهند یافت. (۶۴)

«ايمان واقعی»

فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا ﴿۶۵﴾

ولى نه، به پروردگارت قسم که اینها ایمان نمى آورند، مگر آنکه وقتى تو را در اختلافات (و دعوا و نزاعِ) خود به قضاوت بطلبند و وقتى تو در اختلافات آنها قضاوت کردى، در دل خود احساس ناراحتى نکنند و کاملاً تسلیم باشند. (۶۵)

برداشت از آيات ۶۵ ـ ۶۴

توسل

بدون ترديد خدای تعالی خواسته که مردم در حوائج شان به واسطه هايی که خودش تعيين فرموده مراجعه کنند و آنها را واسطه گرفتن حوائجشان قرار دهند. لذا در اين آيه خدای تعالی شرط توبه پذيری و مهربانی خود را واسطه شدن پيغمبر اکرم صلی الله عليه و آله در طلب آمرزش ديگران قرار داده است.

«گوش به حرف ندادن کفّار»

وَلَوْ أَنَّا كَتَبْنَا عَلَيْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِنْ دِيَارِكُمْ مَا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِيلٌ مِنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا يُوعَظُونَ بِهِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِيتًا﴿۶۶﴾

و اگر ما به آنها دستور مى دادیم که یکدیگر را بکشید یا از وطن و خانه خود خارج شوید. جز عدّه کمى از آنها به این دستور عمل نمى کردند و اگر موعظه هائى را که به آنها گفته مى شد انجام مى دادند، براى آنها نیکوتر بود و سبب تقویت و ثبات شدید (ایمان) آنها مى شد. (۶۶)

وَإِذًا لَآتَيْنَاهُمْ مِنْ لَدُنَّا أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۶۷﴾

و در این وقت حتماً پاداش بزرگى از طرف خودمان به آنها مى دادیم. (۶۷)

وَلَهَدَيْنَاهُمْ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا ﴿۶۸﴾

و حتما آنها را به راه راست هدایت مى کردیم. (۶۸)

برداشت از آيات ۶۸ ـ ۶۶

گذشت در راه خدا

سالک الی اللّه بايد صد در صد تحت فرمان خدا باشد حتّی اگر خدا به او بگويد بايد خود را بکشی يا بايد از شهر و ديارت خارج شوی بپذيرد. زيرا اگر اين گونه بود برای استقامت او بهتر است، خدای تعالی کمکش می کند و به صراط مستقيم هدايتش می فرمايد.

«نتيجه اطاعت از خدا و رسول اکرم صلی الله عليه و آله»

وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا ﴿۶۹﴾

و کسى که خدا و رسولش را اطاعت کند، پس آنها با کسانى هستند که خدا به آنها نعمت داده است، از قبیل پیامبران و صدّیقین و شهدا و صالحین و آنها خوب رفیقهائى هستند. (۶۹)

ذَلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ عَلِيمًا ﴿۷۰﴾

آن فضیلتى است از جانب خدا و کفایت مى کند که خدا به همه چیز دانا است. (۷۰)

برداشت از آيات ۷۰ ـ ۶۹

رفقای سالک الی اللّه

سالک الی اللّه به مجرد آنکه قدم به مرحله يقظه و توبه گذاشت و واجباتش را دقيقاً انجام داد، محرمات را دقيقاً ترک کرد و مطيع خدا و رسول خدا شد ولی در اين بين از دنيا رفت، ولو آنکه مراحل تزکيه نفسش تمام نشده باشد؛ خدای تعالی او را می پذيرد، تزکيه نفسش را تکميل می کند و او را با انبياء و صديقين و شهداء و صالحين در بهشت آسمان چهارم قرارش می دهد و اينها چه خوب رفقايی برای او هستند. اين هم تفضل ديگری از جانب خدای تعالی برای سالکين الی اللّه است.

«دستور بسيج عمومی»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَكُمْ فَانْفِرُوا ثُبَاتٍ أَوِ انْفِرُوا جَمِيعًا ﴿۷۱﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، (آمادگى خود را حفظ کنید و) اسلحه تان را بگیرید و در دسته هاى متعدّد یا به صورت یک دسته به سوى دشمن حرکت نمائید. (۷۱)

«جنگ و افراد منافق»

وَإِنَّ مِنْكُمْ لَمَنْ لَيُبَطِّئَنَّ فَإِنْ أَصَابَتْكُمْ مُصِيبَةٌ قَالَ قَدْ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيَّ إِذْ لَمْ أَكُنْ مَعَهُمْ شَهِيدًا ﴿۷۲﴾

و قطعا در میان شما کسى است که حتماً مردم را به سستى تلقین مى کند. پس اگر مصیبتى به شما برسد، مى گوید: خدا به من نعمت داد که من با آن مجاهدان نبودم تا شاهد آن مصیبت باشم. (۷۲)

وَلَئِنْ أَصَابَكُمْ فَضْلٌ مِنَ اللَّهِ لَيَقُولَنَّ كَأَنْ لَمْ تَكُنْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُ مَوَدَّةٌ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا ﴿۷۳﴾

و اگر فضیلتى از جانب پروردگار به شما برسد، مثل اینکه بین شما و بین او آشنائى و دوستى نیست. حتما مى گوید: اى کاش من هم با آنها بودم و به رستگارى بزرگى مى رسیدم. (۷۳)

فَلْيُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يَشْرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالْآخِرَةِ وَمَنْ يُقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيُقْتَلْ أَوْ يَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۷۴﴾

باید کسانى که زندگى دنیا را در مقابل آخرت مى فروشند، در راه خدا جنگ کنند و کسى که در راه خدا جنگ کند، چه کشته شود و چه غلبه کند، ما به زودى اجر بزرگى به او خواهیم داد. (۷۴)

«جنگ در راه خدا و به نفع مردم ضعيف»

وَمَا لَكُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْيَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ نَصِيرًا ﴿۷۵﴾

شما را چه شده که در راه خدا و تضعیف شدگان از مردها و زنها و فرزندانى که مى گویند: پروردگار ما، از این قریه اى که اهلش ظالمند ما را خارج کن، جنگ نمى کنید؟ (آنها مى گویند:) خدایا، براى ما از طرف خودت سرپرستى قرار بده و از طرف خودت براى ما یاورى قرار بده. (۷۵)

«فرق بين مؤمن و کافر»

الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا ﴿۷۶﴾

کسانى که ایمان آورده اند، در راه خدا جنگ مى کنند و کسانى که کافر شده اند، در راه طاغوت جنگ مى نمایند. پس بکشید پیروان و محبّین شیطان را، قطعا کید شیطان ضعیف است. (۷۶)

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا أَيْدِيَكُمْ وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً وَقَالُوا رَبَّنَا لِمَ كَتَبْتَ عَلَيْنَا الْقِتَالَ لَوْلَا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا ﴿۷۷﴾

آیا ندیدى کسانى را که به آنها گفته شد: (فعلاً) دست از جهاد بردارید و نماز را بر پا بدارید و زکات را بپردازید؟ ولى وقتى که دستور جهاد براى آنها نوشته شد، در این وقت جمعى از آنها از مردم مى ترسیدند، همان طورى که باید از خدا ترسید، بلکه ترسشان بیشتر بود و گفتند: پروردگار ما، چرا براى ما جنگ را نوشته اى؟! چه مى شد که ما را تا زمان نزدیک دیگرى عقب مى انداختى؟ به آنها بگو: سرمایه زندگى دنیا بسیار کم است و آخرت براى کسى که پرهیزکار باشد، بهتر است و به اندازه رشته شکاف هسته خرمائى به شما ظلم نخواهد شد. (۷۷)

«هر کجا باشيد مرگ شما را می گيرد»

أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ فَمَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا﴿۷۸﴾

هر جا که باشید مرگ شما را مى گیرد ولو آنکه در برجها و قصرهاى محکمى باشید و اگر به آنها نیکى برسد، مى گویند: این از نزد خدا است ولى اگر بدى به آنها برسد، مى گویند: این از طرف تو است. بگو: همه آنها از طرف خدا است. این مردم را چه شده که نمى خواهند (حوادث را بفهمند و) کلمات جدید را درک کنند؟ (۷۸)

«همه کارها از جانب خدا است»

مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ فَمِنْ نَفْسِكَ وَأَرْسَلْنَاكَ لِلنَّاسِ رَسُولًا وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴿۷۹﴾

هر چه از خوبى به تو مى رسد، از طرف خدا است و هر چه بدى به تو مى رسد، از طرف خودت هست و ما تو را براى مردم به عنوان رسول فرستاده ایم. و شهادت خدا کافى است. (۷۹)

برداشت از آيات ۷۹ ـ ۷۸

ذکر يونسيه

سالک الی اللّه بايد خود را به مقامی برساند که اگر مصيبتی يا ناراحتی چه روحی و چه بدنی به او رسيد بداند که يا به خاطر کار خلافی است که کرده يا امتحانش را خوب نداده و يا به ظاهر فقط برای بينندگان مصيبت است ولی برای او که وليّ خدا است لذّت بخش است و اينها همه از نظری از جانب خدا است ولی به خاطر کاری است که خودش کرده و يا ديگران انجام داده اند قضای الهی اين گونه درباره او قضاوت فرموده است. لذا بايد با گفتن «ذکر يونسيه» که خدا وعده فرمود مؤمنين را با گفتن آن نجات می دهد از خدای تعالی معذرت بخواهد و ظلم به خود را به خود نسبت دهد و از طرف ديگر هر چه نيکی به او می رسد مستقيماً از جانب خدای تعالی بداند. زيرا محال است که خدای تعالی بشر را خلق کند و او را اذيت کند و بدی ها را برای او بی جهت بخواهد.

«اطاعت رسول، اطاعت خدا است»

مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا ﴿۸۰﴾

کسى که رسول را اطاعت مى کند، قطعا خدا را اطاعت کرده و کسى که پشت کند و بى توجّهى نماید، ما تو را براى آنها به عنوان حفظ کننده (منافعشان) نفرستاده ایم. (۸۰)

«جلسات سرّی منافقان»

وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۸۱﴾

و (آنها در مقابل تو) مى گویند: مطیعیم. ولى وقتى از نزد تو بیرون مى روند، جمعى از آنها جلسات سرّى در شب تشکیل مى دهند و غیر آنچه تو گفته اى مى گویند و آنچه را که در این جلسات مى گویند، خدا مى نویسد. پس از آنها اعراض کن و بر خدا توکل کن و خدا کافى است که وکیل باشد. (۸۱)

«تدبّر در قرآن»

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا ﴿۸۲﴾

آیا درباره قرآن تدبّر نمى کنند؟ و اگر آن از طرف غیر خدا مى بود، حتماً در آن اختلاف زیادى پیدا مى کردند. (۸۲)

وَإِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۸۳﴾

و وقتى که خبرى از امنیت یا از ناامنى و ترس به آنها برسد، آن را شایع مى کنند. در حالى که اگر آن را به پیامبر و به فرماندهان خود (که قدرت تشخیص کافى دارند) بگویند، حتماً آنها با آگاهى کامل آن را از زبان آنان استنباط مى کنند و اگر فضل و رحمت خدا براى شما نبود، حتماً همگى از شیطان جز عدّه کمى متابعت مى کردید. (۸۳)

«در راه خدا جنگ کن»

فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَاللَّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنْكِيلًا ﴿۸۴﴾

پس در راه خدا جنگ کن. تو تنها مسئول وظیفه خودت هستى و مؤمنان را (به جنگ) تشویق کن. امید است خدا از قدرت کسانى که کافر شده اند جلوگیرى کند و خدا قدرتش بیشتر و مجازاتش شدیدتر است. (۸۴)

«واسطه برای خوبيها باشيد»

مَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً حَسَنَةً يَكُنْ لَهُ نَصِيبٌ مِنْهَا وَمَنْ يَشْفَعْ شَفَاعَةً سَيِّئَةً يَكُنْ لَهُ كِفْلٌ مِنْهَا وَكَانَ اللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مُقِيتًا ﴿۸۵﴾

کسى که واسطه کار نیکى شود براى او هم نصیبى از آن خواهد بود و کسى که واسطه کار بدى گردد، براى او نیز سهمى از آن خواهد بود و خدا حسابرس و نگهدار بر هر چیزى است. (۸۵)

برداشت از آيه ۸۵

شفاعت

بدون ترديد شفاعت از شفع گرفته شده و شفع به معنی جفت و يا جفت کردن است. بنابراين کسی که بتواند چيزی را که مناسب با چيز ديگری نيست آنها را با هم جفت کند يعنی اين را به آن برساند و مناسب کند شفيع است، پس اگر کسی توانست صفات رذيله ديگری را با دستوراتش از بين ببرد او را شفاعت خوبی کرده و از طرف خدای تعالی به او کمک و اجری داده می شود ولی اگر کسی ديگری را به صفات رذيله وادار کند و او را با بديها جفت نمايد او را شفاعت بدی کرده و خودش نيز به بدی ها مبتلا می شود. بنابراين سالک الی اللّه برای موفقيّت خودش هم که شده واسطه رفع صفات رذيله و رساندن خوبيها به مردم باشد تا به کمالات موفّق گردد.

«جواب تحيّت و سلام»

وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ حَسِيبًا ﴿۸۶﴾

و هر وقت با سلامى و اظهار محبّتى ستایش شوید، پس شما در مقابل، بهتر از آن ستایش را بکنید و یا لااقل همان را (که به شما گفته شده) برگردانید. قطعا خدا بر هر چیزى حسابى دارد. (۸۶)

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَيَجْمَعَنَّكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لَا رَيْبَ فِيهِ وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَدِيثًا ﴿۸۷﴾

خدا، که جز او خدائى نیست، همه شما را روز قیامت که شکى در آن نیست، جمع مى کند. کیست که از خدا در بیان حوادث راستگوتر باشد؟ (۸۷)

«گمراهی ابدی»

فَمَا لَكُمْ فِي الْمُنَافِقِينَ فِئَتَيْنِ وَاللَّهُ أَرْكَسَهُمْ بِمَا كَسَبُوا أَتُرِيدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا ﴿۸۸﴾

شما را چه شده که درباره منافقین دو دسته شده اید؟ در حالى که خدا به خاطر اعمالشان آنها را کاملاً وارونه کرده است. آیا شما مى خواهید کسانى را که خدا گمراه کرده هدایت کنید؟ و کسى را که خدا گمراه کند، پس هرگز راهى براى او نخواهى یافت. (۸۸)

«خواسته کفّار»

وَدُّوا لَوْ تَكْفُرُونَ كَمَا كَفَرُوا فَتَكُونُونَ سَوَاءً فَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِيَاءَ حَتَّى يُهَاجِرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَلَا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۸۹﴾

آنها دوست دارند شما هم مانند آنها که کافرند، شاید کافر شوید، پس شما با آنها یکسان باشید. بنابراین از آنها سرپرست انتخاب نکنید تا آنکه در راه خدا هجرت کنند. اگر این کار را نکردند (و در کفر خود باقى ماندند)، آنها را بگیرید و بکشید هر جا پیدایشان کردید و از آنها سرپرست و یار براى خود انتخاب نکنید. (۸۹)

«اهميّت تعهّد و پيمان»

إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا ﴿۹۰﴾

مگر آنهائى که متّصل شوند به قومى که بین شما و بین آنها پیمانى است (و با شما پیمان بسته اند) یا آنهائى که به طرف شما مى آیند و از جنگ با شما یا جنگ با افراد خود دل گرفته (و ناتوان شده اند) و اگر خدا بخواهد حتماً آنها را بر شما مسلّط مى کند تا حتماً با شما جنگ کنند. پس اگر از شما کناره گیرى کرده و با شما جنگ ننمودند و پیشنهاد سلم و صلح کردند، پس خدا به شما اجازه نمى دهد که به آنها متعرّض شوید. (۹۰)

سَتَجِدُونَ آخَرِينَ يُرِيدُونَ أَنْ يَأْمَنُوكُمْ وَيَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ كُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْكِسُوا فِيهَا فَإِنْ لَمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَانًا مُبِينًا ﴿۹۱﴾

به زودى جمعیت دیگرى را خواهید یافت که مى خواهند هم از طرف شما در امان باشند و هم از طرف جمعیت خودشان در امان باشند. هر وقت آنان به طرف فتنه برگردانده شوند، باز در آن فرو مى روند. پس اگر از درگیرى با شما کنار نرفتند و پیشنهاد صلح با شما نکردند و دست از شما برنداشتند، آنها را هر جا که دیدید، بگیرید و به قتل برسانید. و آنها کسانى هستند که ما تسلّط آشکاراى شما را بر آنها قرار داده ایم. (۹۱)

«اهميّت قتل مؤمن و ديه آن»

وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ أَنْ يَقْتُلَ مُؤْمِنًا إِلَّا خَطَأً وَمَنْ قَتَلَ مُؤْمِنًا خَطَأً فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ إِلَّا أَنْ يَصَّدَّقُوا فَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ عَدُوٍّ لَكُمْ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ وَإِنْ كَانَ مِنْ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ فَدِيَةٌ مُسَلَّمَةٌ إِلَى أَهْلِهِ وَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مُؤْمِنَةٍ فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ تَوْبَةً مِنَ اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۹۲﴾

هیچ فرد با ایمانى اجازه ندارد که مؤمنى را به قتل برساند، مگر اینکه خطائى باشد. در این صورت کسى که مؤمنى را از روى خطا بکشد، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و خونبها به کسان او بپردازد، مگر اینکه آنها خونبها را ببخشند و اگر مقتول از گروهى باشد که آنها از دشمنان شما هستند ولى خود مقتول مؤمن باشد، باید یک برده مؤمن را آزاد کند و اگر از جمعیتى باشد که بین شما و آنها پیمانى برقرار است، خونبهاى او را باید قاتل به اهلش تسلیم کند و یک برده مؤمن هم آزاد نماید و اگر نداشته باشد، پس دو ماه پشت سر هم، به خاطر توبه و بازگشت به سوى خدا روزه بگیرد و خدا داناى حکیمى است. (۹۲)

وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا ﴿۹۳﴾

و کسى که مؤمنى را عمدا بکشد، پس مجازات او جهنّم است و او در آن جهنّم همیشه خواهد بود و خدا بر او غضب مى کند و او را از رحمتش دور مى سازد و عذاب عظیمى براى او آماده کرده است. (۹۳)

«تحقيق و حسن ظنّ»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۹۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، وقتى که در راه خدا مسافرت مى کنید، تحقیق کنید و به کسى که به شما اظهار صلح و اسلام مى کند، شما به خاطر بدست آوردن بهره زندگى دنیا به او نگوئید: تو مؤمن نیستى، زیرا در نزد خدا غنیمتهاى زیادى هست. شما هم قبلاً همین طور بودید، خدا بر شما منّت گذاشته، پس تحقیق کنید. قطعا خدا به آنچه مى کنید آگاه است. (۹۴)

«فضيلت مجاهد بر غير مجاهد»

لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ  أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۹۵﴾

افراد با ایمانى که بدون بیمارى و ناراحتى از جهاد دست کشیده اند، با مجاهدینى که در راه خدا با مال و جان خودشان جهاد کرده اند، یکسان نیستند. خدا مجاهدینى را که با مال و جان خود جنگ مى کنند، بر خانه نشینان برترى و درجه مهمّى بخشیده است و به هر یک از این دو دسته خداوند وعده پاداش نیکوئى داده و مجاهدان را بر قاعدین با اجر عظیمى برترى بخشیده است. (۹۵)

دَرَجَاتٍ مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۹۶﴾

درجات و آمرزش و رحمتى از جانب خدا براى آنها است و خدا آمرزنده مهربانى است. (۹۶)

برداشت از آيات ۹۶ ـ ۹۵

جهاد با نفس

سالک الی اللّه بايد بداند که نزد خدای تعالی از هر چيز مهمتر جهاد با نفس است، حتّی وقتی جهاد با نفس را با جنگ با کفّار مقايسه می کنند اين را جهاد اکبر و جهاد با کفّار را جهاد اصغر می نامند، خدای تعالی رکود و قعود را مذمّت فرموده و مجاهدين را بر قاعدين فضيلت داده است. لذا بايد سالک الی اللّه با مقدماتی که در مراحل تزکيه نفس انجام می دهد هر چه جدّی تر خود را به مرحله جهاد با نفس برساند تا دارای فضيلت شود و اجر بزرگی دريافت نمايد؛ يعنی مورد مغفرت و مهربانی خدای تعالی واقع گردد.

«وظائف مستضعفين»

إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿۹۷﴾

قطعا کسانى که (به خاطر معصیت)، به خود ظلم کرده اند، وقتى فرشتگان روح آنها را قبض مى کنند، به آنها مى گویند: شما در چه حال بودید؟ آنها مى گویند: ما در زمین ضعیف شده بودیم. فرشتگان مى گویند: مگر سرزمین خدا پهناور نبود؟ از آنجا مهاجرت مى کردید. پس جایگاه آنها دوزخ است که عاقبت بدى است. (۹۷)

إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلَا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا ﴿۹۸﴾

مگر آن دسته از مردان و زنان و کودکانى که مستضعف باشند و چاره اى نمى توانند بکنند و نه راهى پیدا مى نمایند. (۹۸)

فَأُولَئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَكَانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُورًا ﴿۹۹﴾

پس این گروه اند که امید است خدا آنها را مورد عفو قرار دهد و خدا عفوکننده آمرزنده اى است. (۹۹)

«مهاجرت برای خدا»

وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۱۰۰﴾

و کسى که در راه خدا از وطن خود مهاجرت مى کند، جاهاى امن و پهناور زیادى در زمین پیدا مى کند و کسى که به عنوان مهاجرت براى خدا و پیامبرش از خانه خود بیرون رود، سپس مرگ او برسد، قطعا اجر او بر عهده خدا است و خدا آمرزنده مهربانى است. (۱۰۰)

برداشت از آيات ۱۰۰ ـ ۹۷

سؤال ملائکه

جمعی از مردم که به سوی خدا نرفته اند و تزکيه نفس نکرده اند و به خود ظلم نموده اند وقتی بميرند ملائکه از آنها در اين ارتباط سؤلاتی می کنند، آنها در جواب ملائکه می گويند: ما در وطن ضعيف بوديم، پدر و مادر و ديگر اقوام به ما خُرده می گرفتند و نمی گذاشتند دنبال تزکيه نفس و دينمان برويم ملائکه به آنها می گويند: مگر زمين خدا توسعه نداشت؟! می خواست از وطنتان مهاجرت کنيد و به جای امنی برويد و بالاخره بد راهی را انتخاب کرده ايد و مأوای شما جهنّم خواهد بود. اما کسی که به خاطر رسيدن به خدا و گشايش امورش در امر تزکيه نفس هجرت کند و در پی خدا و رسول خدا باشد اگر چه مرگ هم به او مهلت ندهد و در ميان راه تزکيه نفس بميرد؛ خدای تعالی او را به کمالات روحی و تزکيه نفس می رساند. زيرا خدا بخشنده و مهربان است.

«نماز مسافر»

وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبِينًا﴿۱۰۱﴾

و وقتى که در زمین مسافرت مى کنید، اگر از خطر آنهائى که کافر شده اند نسبت به خودتان مى ترسید که علیه شما فتنه اى کنند، اشکالى براى شما نیست که نمازتان را قصر بخوانید. قطعا کفّار براى شما دشمنان آشکارى هستند. (۱۰۱)

«نماز خوف»

وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْيَكُونُوا مِنْ وَرَائِكُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّوا فَلْيُصَلُّوا مَعَكَ وَلْيَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُمْ مَيْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ كَانَ بِكُمْ أَذًى مِنْ مَطَرٍ أَوْ كُنْتُمْ مَرْضَى أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَكُمْ وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا ﴿۱۰۲﴾

و وقتى که در میان مسلمانها (در جبهه جنگ) هستى و براى آنها نماز را بر پا مى دارى، باید دسته اى از آنها با تو نماز بخوانند و باید اسلحه شان را با خود برداشته باشند و وقتى که سجده کردند، باید پشت سر شما نماز را تمام کنند (و بروند) و آن دسته دیگر که نماز نخوانده اند بیایند و حتماً با تو نماز بخوانند. آنها باید وسائل دفاعى و اسلحه هایشان را (در حال نماز) با خود داشته باشند، چون کافران آرزو دارند که اگر شما از اسلحه ها و آذوقه خود غافل شدید، یک مرتبه به شما هجوم بیاورند و اگر از باران ناراحتید یا بیمار هستید، اشکالى ندارد که اسلحه هاى خود را بگذارید ولى وسائل دفاعى را با خود بردارید. قطعا خدا عذاب خوارکننده اى براى کافران فراهم ساخته است. (۱۰۲)

فَإِذَا قَضَيْتُمُ الصَّلَاةَ فَاذْكُرُوا اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِكُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ كَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتَابًا مَوْقُوتًا ﴿۱۰۳﴾

و وقتى که نماز را به آخر رساندید، خدا را یاد کنید، در حال ایستاده و در حال نشسته و در حالى که خوابیده اید و وقتى که آرامش پیدا کردید، پس نماز را معمولى انجام دهید. قطعا نماز وظیفه ثابتى است که براى مؤمنین به وقت خاصّى نوشته شده است. (۱۰۳)

«تعقيب دشمن»

وَلَا تَهِنُوا فِي ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ مَا لَا يَرْجُونَ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا ﴿۱۰۴﴾

در تعقیب دشمن سست نشوید. اگر شما درد و رنج مى بینید (مى کشید)، آنها نیز مثل شما درد و ناراحتى را مى بینند (مى کشند) ولى با این تفاوت که شما امیدى به خدا دارید ولى آنها این امید را ندارند و خدا داناى حکیمى است. (۱۰۴)

إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا ﴿۱۰۵﴾

ما کتاب را به حق بر تو نازل نمودیم تا به آنچه خدا به تو نشان داده، در میان مردم قضاوت کنى و از کسانى که به خاطر خائنین (با مردم) دشمنى مى کنند، نباش. (۱۰۵)

«طلب آمرزش»

وَاسْتَغْفِرِ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۱۰۶﴾

و از خدا طلب آمرزش کن که قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. (۱۰۶)

وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا ﴿۱۰۷﴾

و از آنهائى که به خود خیانت مى کنند، دفاع نکن. زیرا خدا افراد خیانتکار و گناهکار را دوست نمى دارد. (۱۰۷)

«خدای تعالی با همه هست»

يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ مَا لَا يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطًا ﴿۱۰۸﴾

آنها (بدیهاى خود را) از مردم مخفى مى کنند، امّا از خدا که نمى توانند پنهان کنند و خدا با آنها هست وقتى که در شب نشینیها، سخنانى که خدا راضى نیست، مى گویند و خدا به آنچه انجام مى دهند احاطه دارد. (۱۰۸)

برداشت از آيات ۱۰۸ ـ ۱۰۵

دستوراتی برای کمالات

سالک الی اللّه بايد اين دستورات را برای موفّقيّت خود و رسيدن به کمالات عمل کند:

اوّل: آنکه بايد بين مردم به حقّ و درستی حکم کند و آنچه برای خود می خواهد برای مردم نيز همان را بخواهد و از دستور قرآن و اهل بيت عليهم السلام تجاوز نکند.

دوم: نبايد به نفع خيانتکاران با مردم خوب و مؤمن دشمنی کند.

سوم: هميشه حالت استغفار و طلب بخشش از خدای تعالی را داشته باشد.

چهارم: طرفدار خائنين نباشد و در اين جهت کاملاً دقت کند. آنها از مردم می ترسند ولی از خدا نمی ترسند.

پنجم: سالک الی اللّه نبايد سخنی را که خدا دوست نمی دارد به زبان جاری کند و بکوشد صمت و سکوت را بيشتر رعايت کند.

هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ جَادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَمَنْ يُجَادِلُ اللَّهَ عَنْهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْ مَنْ يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلًا ﴿۱۰۹﴾

آرى شما همانهائى هستید که در زندگى این دنیا از آنها دفاع کرده اید. امّا کیست که در برابر خداوند در روز قیامت از آنها دفاع کند و یا چه کسى ممکن است وکیل آنها باشد؟ (۱۰۹)

«فائده استغفار»

وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا﴿۱۱۰﴾

و کسى که کار بدى انجام دهد یا به خودش ظلم کند، سپس از خدا طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت. (۱۱۰)

وَمَنْ يَكْسِبْ إِثْمًا فَإِنَّمَا يَكْسِبُهُ عَلَى نَفْسِهِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴿۱۱۱﴾

و کسى که گناهى مرتکب شود، جز این نیست که به ضرر خودش مرتکب شده و خدا داناى حکیمى است. (۱۱۱)

برداشت از آيات ۱۱۱ ـ ۱۱۰

استغفار

سالک الی اللّه بايد هميشه در حال استغفار باشد و از خدای تعالی طلب آمرزش از کوتاهی هايی که در راه دارد بکند و بداند که اگر کار بدی يا گناهی انجام داد، بر ضرر خود انجام داده و نگذارد اين ضرر دوام پيدا کند و بلکه با استغفار آن را جبران نمايد. 

وَمَنْ يَكْسِبْ خَطِيئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ يَرْمِ بِهِ بَرِيئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُبِينًا ﴿۱۱۲﴾

و کسى که کار بدى و یا گناهى انجام دهد، سپس آن را به گردن دیگرى بیندازد، قطعا بهتان و گناه آشکارى را به عهده گرفته است. (۱۱۲)

برداشت از آيه ۱۱۲

پيروی از حق

سالک الی اللّه بايد هميشه پيرو حق باشد و از آن عادتی که مردم اکثراً دارند که گناه خود را به گردن ديگری می اندازند دوری کند که اگر کسی گناه خود را به ديگری نسبت داد بهتان زده، گناه آشکاری کرده و توفيقاتش کم می شود.

«فضل و رحمت الهی»

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَرَحْمَتُهُ لَهَمَّتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوكَ وَمَا يُضِلُّونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَضُرُّونَكَ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا ﴿۱۱۳﴾

و اگر فضل و رحمت خدا شامل حالت نمى شد، حتماً جمعى از دشمنان همّت بر آن داشتند که تو را گمراه کنند. و(لى) آنها غیر از خودشان را گمراه نمى کنند و هیچ ضررى به تو نمى رسانند و خدا کتاب و حکمت را بر تو نازل کرده و آنچه را که نمى دانستى، به تو تعلیم داده. و فضل خدا همیشه بر تو بزرگ بوده است. (۱۱۳)

«مذمّت نجوا و سر به گوشی»

لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِيهِ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۱۱۴﴾

در بسیارى از سخنان درگوشى آنها خیر و سودى نیست. مگر کسى که امر بر کمک به دیگران یا امر به کار نیک یا اصلاح در میان مردم بکند و کسى که براى خشنودى پروردگار چنین کند، پس بزودى پاداش بزرگى به او خواهیم داد. (۱۱۴)

برداشت از آيه ۱۱۴

سربگوشی کردن

سالک الی اللّه بايد در ميان جمع از سربگوشی کردن با ديگران بپرهيزد. زيرا ممکن است آنها فکر کنند که اينها مذمّت آنها را می کنند و محزون گردند. مگر آنکه فايده اهمی در اين کار باشد مثلاً می خواهد به رفيقش بفهماند که به يکی از آنها صدقه ای بدهد يا راهنمايی خوبی به او بکند و يا اصلاح بين دو مسلمان منظور باشد که همه اينها مورد پسند خدای تعالی باشد و در اين صورت سربگوشی کردن اشکالی ندارد، به علاوه ممکن است خدای تعالی اجر بزرگی هم به او عنايت فرمايد.

«مخالفت با پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله»

وَمَنْ يُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ﴿۱۱۵﴾

و کسى که بعد از روشن شدن حقّ و هدایت براى او، پیغمبر را به زحمت بیندازد (و با او مخالفت کند) و از راهى غیر از راه مؤمنان پیروى نماید، ما او را به همان راه که مى رود مى بریم و او را به جهنّم داخل مى کنیم و جهنّم بد جایگاهى خواهد بود. (۱۱۵)

«گناه شرک به خدای تعالی»

إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۱۱۶﴾

قطعا خدا گناه شرک به او را نمى بخشد. ولى کمتر از آن، هر گناهى را، براى هر کس که بخواهد، مى بخشد و هر کس براى خدا شریکى قرار دهد، قطعا در گمراهى بعیدى قرار گرفته است. (۱۱۶)

برداشت از آيه ۱۱۶

شرک گناه بزرگی است

سالک الی اللّه بايد بکوشد که مبادا سرسوزنی قلبش آلوده به شرک گردد. زيرا شرک مانند نجاستی است که اگر در ظرفی باشد، هر چه در او بريزند نجس می شود. لذا تا وقتی که نجاست شرک در قلب انسان باشد، خدای تعالی هدايت را نصيب او نمی کند و در وادی دوری، گمراه می شود.

«فعّاليتهای شيطان»

إِنْ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ إِلَّا إِنَاثًا وَإِنْ يَدْعُونَ إِلَّا شَيْطَانًا مَرِيدًا ﴿۱۱۷﴾

آنچه را که غیر از خدا مى خوانند، چیزى جز بتهائى نیست که به صورت زنها (ساخته شده است) و آنچه مى خوانند، جز شیطان ویرانگر، چیزى نیست. (۱۱۷)

لَعَنَهُ اللَّهُ وَقَالَ لَأَتَّخِذَنَّ مِنْ عِبَادِكَ نَصِيبًا مَفْرُوضًا ﴿۱۱۸﴾

خدا شیطان را لعنت کرده و او گفته است: حتماً از بندگان تو سهم لازمى خواهم گرفت. (۱۱۸)

وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا ﴿۱۱۹﴾

و حتماً آنها را گمراه مى کنم و به آرزوها سرگرمشان مى نمایم و به آنها فرمان مى دهم، پس حتماً گوش چهارپایان را بشکافند و به آنها دستور مى دهم، پس آنها آفرینش خدا را تغییر مى دهند. و هر کس شیطان را عوض خدا سرپرست خود و فرمانده خود قرار دهد، قطعا ضرر آشکارى کرده است. (۱۱۹)

يَعِدُهُمْ وَيُمَنِّيهِمْ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا ﴿۱۲۰﴾

شیطان به آنها وعده مى دهد و به آرزوها سرگرمشان مى کند و در حالى که شیطان جز فریب و نیرنگ چیز دیگرى به آنها وعده نمى دهد. (۱۲۰)

أُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَلَا يَجِدُونَ عَنْهَا مَحِيصًا ﴿۱۲۱﴾

آنها جایگاهشان جهنّم است و هیچ راه فرارى از آن پیدا نمى کنند. (۱۲۱)

وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلًا ﴿۱۲۲﴾

و کسانى که ایمان آورده و عمل صالح کرده اند، به همین زودى در بهشتهائى که از دامن آنها نهرهائى جارى است و همیشه در آنها خواهند ماند، داخلشان مى کنیم. وعده خدا حقّ است و چه کسى راستگوتر از خدا در سخن گفتن هست؟ (۱۲۲)

«هر کس به جزای عمل خود می رسد»

لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۱۲۳﴾

مربوط به آرزوهاى شما یا آرزوهاى اهل کتاب نیست، کسى که عمل بدى انجام بدهد، به آن عمل جزا داده مى شود و غیر از خدا سرپرست و یاورى نمى یابند. (۱۲۳)

وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا ﴿۱۲۴﴾

و کسى که چیزى از اعمال صالح را انجام دهد، مرد باشد یا زن، در صورتى که ایمان داشته باشد، پس آنها داخل بهشت مى شوند و کمترین ستمى و ظلمى به آنها نمى شود. (۱۲۴)

«بهترين دينها»

وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا ﴿۱۲۵﴾

و دین چه کسى نیکوتر از دین آن انسانى است که خودش را تسلیم خدا کرده باشد و او نیکوکار باشد و از ملّت پاک ابراهیم تبعیت کرده باشد؟ و خدا ابراهیم را براى خود خلیل و دوست گرفته است. (۱۲۵)

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطًا ﴿۱۲۶﴾

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و خدا بر هر چیزى احاطه دارد. (۱۲۶)

«مسائلی درباره زنها»

وَيَسْتَفْتُونَكَ فِي النِّسَاءِ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِيهِنَّ وَمَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ فِي يَتَامَى النِّسَاءِ اللَّاتِي لَا تُؤْتُونَهُنَّ مَا كُتِبَ لَهُنَّ وَتَرْغَبُونَ أَنْ تَنْكِحُوهُنَّ وَالْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الْوِلْدَانِ وَأَنْ تَقُومُوا لِلْيَتَامَى بِالْقِسْطِ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمًا ﴿۱۲۷﴾

و از تو درباره زنها نظرخواهى مى کنند، بگو: خدا نظر خود را درباره آنها به شما اظهار مى کند و آنچه در قرآن درباره زنان یتیمى که حقوقشان براى آنها تعیین شده به آنها نمى دهید و مى خواهید با آنها ازدواج کنید و همچنین آنچه درباره کودکان صغیر و ناتوان براى شما تلاوت شده است و اینکه به نفع یتیمها به عدالت قیام کنید و آنچه از عمل خیر انجام دهید، پس قطعا خدا به آن دانا است. (۱۲۷)

وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِنْ بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَنْ يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَيْرٌ وَأُحْضِرَتِ الْأَنْفُسُ الشُّحَّ وَإِنْ تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا ﴿۱۲۸﴾

اگر زنى از سرکشى و طغیان یا اعراض شوهرش ترس داشته باشد، مانعى ندارد براى آن دو، اینکه، بین خودشان را صلح دهند، یک نوع صلحى. و صلح به هر حال بهتر است، و اگر چه مردم بخل مى ورزند. و اگر نیکى کنید و تقوا داشته باشید، قطعا خدا به آنچه انجام مى دهید دانا است. (۱۲۸)

وَلَنْ تَسْتَطِيعُوا أَنْ تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلَا تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِنْ تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا﴿۱۲۹﴾

و شما هرگز نمى توانید در میان زنها عدالت برقرار کنید، هر چند زحمت هم بکشید. ولى تمایل خود را به طور کلّى متوجّه یک طرف نکنید که زن دیگرتان را به صورت زنى که شوهرش را از دست داده درآورید. و اگر راه صلاح و پرهیزگارى و تقوا پیشه کنید، پس قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. (۱۲۹)

وَإِنْ يَتَفَرَّقَا يُغْنِ اللَّهُ كُلًّا مِنْ سَعَتِهِ وَكَانَ اللَّهُ وَاسِعًا حَكِيمًا ﴿۱۳۰﴾

و  (امّا) اگر از هم جدا شوند، خداوند هر کدام از آنها را با فضل و کرم واسعه خود بى نیاز مى کند و خدا داراى رحمت واسعه و حکیم است. (۱۳۰)

«آنچه در آسمانها و زمين است مال خدا است»

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَلَقَدْ وَصَّيْنَا الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَإِيَّاكُمْ أَنِ اتَّقُوا اللَّهَ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ غَنِيًّا حَمِيدًا ﴿۱۳۱﴾

و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است و قطعا ما وصیت کرده ایم کسانى را که به آنها قبل از شما کتاب داده شده و همچنین شما را که تقواى الهى را پیشه کنید و اگر کافر شوید، قطعا آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، مال خدا است. و خدا غنى ستوده اى است. (۱۳۱)

وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۱۳۲﴾

و براى خدا است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است و کفایت مى کند (به اینکه انسان) وکیلى چون خدا داشته باشد. (۱۳۲)

إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ وَيَأْتِ بِآخَرِينَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى ذَلِكَ قَدِيرًا﴿۱۳۳﴾

اى مردم اگر خدا بخواهد، شما را از میان بر مى دارد و افراد دیگرى را به جاى شما مى آورد و خدا بر آن کار قادر است. (۱۳۳)

برداشت از آيات ۱۳۳ ـ ۱۳۲

توکل

سالک الی اللّه بايد توکل به خدای تعالی را تمرين کند و معتقد باشد که وکالت پروردگار برای او کافی است. زيرا اگر کسی در امور سير و سلوکش به خدای تعالی توکل کند و کارها را جدّی بگيرد خدای تعالی او را کاملاً هدايت می کند.

سالک الی اللّه نبايد آن قدر از خود کوتاهی و بی همّتی در راه رسيدن به لقاء پروردگار نشان بدهد که خدای تعالی نسبت به او بی اعتناء شود و بگويد ممکن است به جای شما ديگران را برای رسيدن به کمالات خلق کنم.

«اجر دنيا و آخرت در دست خدا است»

مَنْ كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا بَصِيرًا ﴿۱۳۴﴾

کسى که اجر دنیوى را بخواهد، (بداند) که پاداش دنیا و آخرت نزد خدا است و خدا شنواى بینائى است. (۱۳۴)

«قيام به قسط و عدل»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا﴿۱۳۵﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، براى قسط و عدالت قیام کنید، براى خدا شهادت بدهید، اگر چه به ضرر خود شما باشد، یا به ضرر پدر و مادر و نزدیکان شما باشد. اگر آنها غنى یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است (که از آنها حمایت کند). بنابراین تبعیت از هواى نفس نکنید که از حقّ منحرف خواهید شد و اگر حقّ را تحریف کنید یا از اظهار آن اعراض نمائید، قطعا خدا به آنچه انجام مى دهید آگاه است. (۱۳۵)

برداشت از آيه ۱۳۵

طرفداری از عدالت

سالک الی اللّه بايد طرفدار عدالت باشد. اگر چه به ضرر او، يا پدر و مادر و يا نزديکانش تمام شود. طرف مقابل او چه ثروتمند باشد چه فقير، نبايد برای او در طرفداری از حق فرقی کند. بنابراين سالک الی اللّه نبايد پيرو هوای نفسش باشد و عدالت را رعايت نکند و بايد زبانش را به گفتن حق عادت دهد. زيرا خدای تعالی به آنچه می کنيد آگاه است.

«ايمان خود را تقويت کنيد»

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۱۳۶﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، ایمان (واقعى) به خدا و رسولش و کتابى که خدا بر رسولش نازل کرده و کتابى که نازل فرموده به کسانى که قبل از (پیغمبر) بوده اند بیاورید و کسى که به خدا و ملائکه اش و کتابهایش و پیامبرانش و روز آخرت کافر بشود، پس حتما گمراه شده است، گمراهى بسیار دورى. (۱۳۶)

برداشت از آيه ۱۳۶

مراتب ايمان

بدون ترديد ايمان مراتبی دارد. لذا بايد سالک الی اللّه تا می تواند ايمان خود را به خدا و پيامبران و کتب آسمانی و قيامت تقويت کند که اگر اين کار را نکند، ايمانش رو به ضعف می گذارد و گمراه می شود.

«ايمان بعضی قبول نمی شود»

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا ﴿۱۳۷﴾

قطعا کسانى که ایمان آورده اند، سپس کافر شده اند، باز ایمان آورده اند، بعد از آن باز کافر شده اند و سپس کفرشان را زیاد کرده اند، خدا هرگز آنها را نخواهد بخشید و هرگز آنها را به راهى هدایت نمى کند. (۱۳۷)

بَشِّرِ الْمُنَافِقِينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۳۸﴾

به منافقین بشارت بده به اینکه براى آنها عذاب دردناکى خواهد بود. (۱۳۸)

برداشت از آيات ۱۳۸ ـ ۱۳۷

ايمان مستقر

سالک الی اللّه بايد بکوشد که ايمانش مستقر شود. زيرا اگر مانند کف روی آب بود و هر روزی به چيزی گرويد، يک روز کافر بود و يک روز مسلمان و ايمان عاريه ای داشت، خدای تعالی او را نمی بخشد و به صراط مستقيم راه پيدا نمی کند و بلکه خدا او را به عذاب سختی مبتلا می کند.

«کفّار را سرپرست خود قرار ندهيد»

الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَيَبْتَغُونَ عِنْدَهُمُ الْعِزَّةَ فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا ﴿۱۳۹﴾

کسانى که کفّار را (براى خود)، غیر از مؤمنین سرپرست قرار مى دهند، آیا عزّت را نزد آنها مى طلبند؟ قطعا همه عزّت مال خدا است. (۱۳۹)

«مجالست با کفّار و منافقين»

وَقَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتَابِ أَنْ إِذَا سَمِعْتُمْ آيَاتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِهَا وَيُسْتَهْزَأُ بِهَا فَلَا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذًا مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جَامِعُ الْمُنَافِقِينَ وَالْكَافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعًا ﴿۱۴۰﴾

و قطعا خدا در قرآن براى شما نازل کرده که هرگاه بشنوید آیات خدا انکار مى شود و استهزاء مى گردد. پس با آنها مجالست نکنید تا به سخن جدید دیگرى بپردازند والاّ قطعا شما هم مثل آنها خواهید بود. خدا در جهنّم منافقین و کافرین، همه را با هم جمع مى کند. (۱۴۰)

«خصوصيّات منافقين»

الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِنْ كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قَالُوا أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ وَإِنْ كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُوا أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَيْكُمْ وَنَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا ﴿۱۴۱﴾

منافقان آنهائى هستند که مراقب شمایند؛ اگر فتح و پیروزى از طرف خدا نصیب شما شود، مى گویند: مگر ما با شما نبودیم؟ و اگر بهره اى نصیب کافران شود، (به آنها) گویند: مگر ما بر شما تسلط نداشتیم و شما را از مؤمنان باز نمى داشتیم؟ خدا در روز قیامت میان شما حکم مى کند و خدا هرگز راهى براى کافرین علیه مؤمنین قرار نداده است.  (۱۴۱)

إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۱۴۲﴾

قطعا منافقین مى خواهند خدا را (هم) فریب دهند در حالى که خدا آنها را فریب مى دهد و زمانى که به نماز مى ایستند، با کسالت بر مى خیزند و در برابر مردم ریا مى کنند و خدا را جز اندکى یاد نمى نمایند. (۱۴۲)

مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذَلِكَ لَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَلَا إِلَى هَؤُلَاءِ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا ﴿۱۴۳﴾

افراد دو دل (مذبذب) در این بین بى هدف هستند، نه این طرفى هستند و نه به سوى آن دسته دیگر هستند و کسى را که خدا گمراهش کند، هرگز راهى براى او پیدا نخواهى کرد. (۱۴۳)

برداشت از آيات ۱۴۳ ـ ۱۴۲

شناختن منافقين

سالک الی اللّه بايد منافقين را بشناسد. آنها می خواهند به خدا خدعه کنند، وقتی نماز می خوانند دل به نماز نمی دهند و با کسالت می خوانند، رياکار می کنند و جز اندکی به ياد خدا نيستند، گاهی با مردم مسلمانند و گاهی با کفّار و فساق همنشينند؛ اينها هم چون دارای استقامت و ثباتی نيستند به صراط مستقيم راهی پيدا نمی کنند.

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَتُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطَانًا مُبِينًا ﴿۱۴۴﴾

اى کسانى که ایمان آورده اید، کفّار را براى خود غیر از مؤمنین سرپرست قرار ندهید. آیا مى خواهید دلیل آشکارى بر ضدّ خود در پیش خدا داشته باشید؟ (۱۴۴)

إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ وَلَنْ تَجِدَ لَهُمْ نَصِيرًا ﴿۱۴۵﴾

قطعا منافقین در پائین ترین طبقات آتش خواهند بود و هرگز یاورى براى آنها نخواهى یافت. (۱۴۵)

إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَئِكَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ وَسَوْفَ يُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۱۴۶﴾

مگر آنها که توبه کنند (و جبران گذشته را بنمایند) و (خودشان را) اصلاح کنند و بوسیله معرفت خدا، خود را از گناه نگه دارند و دینشان را براى خدا خالص نمایند. پس آنها با مؤمنین هستند و به زودى خدا مؤمنین را اجر عظیمى عنایت خواهد فرمود. (۱۴۶)

برداشت از آيات ۱۴۶ ـ ۱۴۵

نفاق

سالک الی اللّه بايد بکوشد که نفاق و دورويی را از خود دور کند. زيرا بدترين مردم کسانی هستند که منافقند و در پايين ترين طبقه آتش زندگی می کنند و هيچگاه ياور و دوست واقعی پيدا نمی کنند مگر آنکه به سوی خدا برگردند، خود را اصلاح کنند، در دل صفايی به وجود آورند و مراحل تقوی را بگذرانند، به مرحله اعتصام برسند و دينشان را برای خدا خالص کنند؛ اينها طبعاً با اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلامخواهند بود و خدای تعالی به آنها پاداش بزرگی خواهد داد.

مَا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَآمَنْتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا﴿۱۴۷﴾

خدا با عذاب شما چه مى خواهد بکند، اگر شما شکر کنید و ایمان بیاورید؟ و خدا شاکرى دانا است. (۱۴۷)

برداشت از آيه ۱۴۷

تشکر از خدای تعالی

خدای تعالی آن قدر مهربان است که اگر شما از او و نعمت هايش تشکر کنيد و به او ايمان بياوريد به هيچ وجه عذابی را متوجّه شما نمی کند. زيرا خدا شاکر دانايی است.

«صدا را بلند نکنيد مگر به شما ظلم شده باشد»

لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا ﴿۱۴۸﴾

خدا دوست ندارد که صدا به بدى در کلام بلند شود، مگر کسى که به او ظلم شده باشد و خدا شنواى دانائى است. (۱۴۸)

إِنْ تُبْدُوا خَيْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ عَفُوًّا قَدِيرًا ﴿۱۴۹﴾

اگر خوبى را آشکار یا مخفى نمائید یا از بدى گذشت نمائید، پس خداوند بخشنده توانائى است. (۱۴۹)

برداشت از آيات ۱۴۹ ـ ۱۴۸

غيبت و بدگويی

يکی از گناهان کبيره غيبت و بدگويی نسبت به مؤمنين است. مگر آنکه به انسان ظلم شده باشد که در نزد قاضی می تواند کارهای بد ظالم را برای دادخواهی بگويد و اگر نسبت به مردم علنی خوبی کند، يا با آنها در خفا محبّت نمايد يا از بدی های آنها بگذرد متّصف به صفتی از صفات الهی شده است. زيرا خدای تعالی در عين آنکه بی نهايت قدرت دارد، از ديگران و بدی های آنها می گذرد.

«فرق مؤمن و کافر»

إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَيَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَيُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلًا ﴿۱۵۰﴾

قطعا کسانى که به خدا و پیامبران او کافر مى شوند و مى خواهند میان خدا و پیامبرانش جدائى بیندازند و مى گویند: به بعضى از پیامبران ایمان مى آوریم و بعضى را منکریم و مى خواهند در میان آن دو، راهى براى خود انتخاب کنند. (۱۵۰)

أُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ حَقًّا وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا ﴿۱۵۱﴾

آنها کافران (واقعى و) حقیقى هستند و ما براى کفّار عذاب خوارکننده اى آماده کرده ایم. (۱۵۱)

وَالَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولَئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا ﴿۱۵۲﴾

و کسانى که ایمان به خدا و رسولانش آورده اند و بین یکى از آنها را جدائى نمى اندازند، خدا به زودى اجرشان را مى دهد و خدا غفور رحیمى است. (۱۵۲)

برداشت از آيات ۱۵۲ ـ ۱۵۰

دلی صاف و قلبی سليم

سالک الی اللّه بايد با دلی صاف و قلبی سليم به سوی خدا برود و نبايد به بعضی از دستورات دين که به نفع او است ايمان داشته باشد و به بعضی ديگر کافر باشد و يا بخواهد راهی در اين وسط برای خود انتخاب کند که راحتّی او در آن باشد.

«سؤال اهل کتاب»

يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَى أَكْبَرَ مِنْ ذَلِكَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذَلِكَ وَآتَيْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُبِينًا ﴿۱۵۳﴾

اهل کتاب از تو درخواست مى کنند که بر آنها کتابى از آسمان نازل کنى. قطعا اینها از موسى بزرگتر از آن را تقاضا کردند و گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان بده. صاعقه آنها را به خاطر این ظلمشان گرفت، سپس گوساله را پس از آن همه دلائل روشن که براى آنها آمد، (براى پرستش) اتّخاذ کردند. ولى ما از آن اعمال بدشان درگذشتیم و به موسى برهان و سلطه آشکارى دادیم.  (۱۵۳)

«سجده بنی اسرائيل»

وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا  فِي السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِيثَاقًا غَلِيظًا ﴿۱۵۴﴾

و کوه طور را بالاى سر آنها بلند کردیم و در آن حال از آنها پیمان گرفتیم و به آنها گفتیم که در حال سجده از در (بیت المقدّس) داخل بشوید و گفتیم به آنها که در روز شنبه تجاوز نکنید و از آنها میثاق محکمى گرفتیم. (۱۵۴)

«عذاب خدا به خاطر اعمال زشت بنی اسرائيل»

فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا ﴿۱۵۵﴾

ولى به خاطر پیمان شکنى آنها و کفرشان به آیات خدا و کشتن آنها، انبیاء را، بدون حقّى و به خاطر گفتنشان که بر قلوب ما پرده افتاده، بلکه خدا دلهاى آنها را به کفرشان مُهر کرده و جز کمى از آنها ایمان نمى آورند. (۱۵۵)

وَبِكُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَى مَرْيَمَ بُهْتَانًا عَظِيمًا ﴿۱۵۶﴾

و به خاطر کفرشان و به خاطر گفتارشان که تهمت بزرگى بر مریم زدند. (۱۵۶)

وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا ﴿۱۵۷﴾

و به خاطر گفتارشان که ما مسیح، عیسى بن مریم، پیامبر خدا را کشتیم، در حالى که نه او را کشتند و نه او را به دار آویختند، بلکه (حقیقت) بر آنها مشتبه شد و قطعا کسانى که در مورد او اختلاف کردند، از آن در شک هستند و علم آن را ندارند و تنها از گمان خود پیروى مى کنند و یقینا اورا نکشتند. (۱۵۷)

بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿۱۵۸﴾

بلکه خدا او را به سوى خود بالا برد. و خدا عزیز حکیمى است. (۱۵۸)

وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ إِلَّا لَيُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكُونُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا ﴿۱۵۹﴾

و هیچ یک از اهل کتاب نبوده، مگر اینکه قبل از مرگش حتماً به آن کتاب ایمان مى آورد و روز قیامت بر آنها شاهد خواهد بود. (۱۵۹)

فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ كَثِيرًا ﴿۱۶۰﴾

پس به خاطر ظلمى از طرف کسانى که یهودى هستند و به خاطر اینکه آنها راه خدا را بسیار مانع شدند، ما حرام کردیم بر آنها، چیزهاى پاکیزه اى را که براى آنها حلال بود. (۱۶۰)

وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَكْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا ﴿۱۶۱﴾

و به خاطر آنکه ربا مى گرفتند و حال آنکه از آن نهى شده بودند و به خاطر اینکه اموال مردم را به باطل (و بدون جهت) مى خوردند و ما آماده کرده ایم براى کافرین آنها عذاب دردناکى را. (۱۶۱)

«خوبان از بنی اسرائيل»

لَكِنِ الرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَالْمُقِيمِينَ الصَّلَاةَ وَالْمُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ أُولَئِكَ سَنُؤْتِيهِمْ أَجْرًا عَظِيمًا ﴿۱۶۲﴾

ولى راسخین در علم از آنها و مؤمنینى که ایمان مى آورند به آنچه بر تو نازل شده و آنچه قبل از تو نازل گردیده و به پاى دارندگان نماز و زکات دهندگان و ایمان آورندگان به خدا و روز قیامت، به همه آنها به زودى پاداش عظیمى خواهیم داد. (۱۶۲)

«وحی به پيامبران»

إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿۱۶۳﴾

قطعا ما به تو وحى کردیم همان طورى که به نوح و پیغمبرانى که بعد از او بودند وحى نمودیم و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط و عیسى و ایوب و یونس و هارون و سلیمان نیز وحى نمودیم و به داود، زبور دادیم. (۱۶۳)

وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَى تَكْلِيمًا ﴿۱۶۴﴾

و پیامبرانى که قطعا سرگذشت آنها را پیش از این براى تو گفته ایم و پیامبرانى که سرگذشت آنها را بیان نکرده ایم و خداوند با موسى به نحو واضحى سخن گفت. (۱۶۴)

«اتمام حجّت برای مردم»

رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا ﴿۱۶۵﴾

فرستادگانى که بشارت دهنده و ترساننده از عاقبت بدى بودند، (ما آنها را فرستادیم) براى اینکه مردم بر خدا حجّتى بعد از (آمدن) پیامبران نداشته باشند و خدا عزیز حکیمى است. (۱۶۵)

لَكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَيْكَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَائِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا ﴿۱۶۶﴾

ولى خدا شهادت مى دهد بر اینکه آنچه بر تو نازل کرده است از علمش سرچشمه گرفته و ملائکه هم شهادت مى دهند، ولى شهادت خدا کافى است. (۱۶۶)

«گمراهی کفّار»

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلَالًا بَعِيدًا ﴿۱۶۷﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند و راه خدا را سدّ کرده اند، حتما گمراهند، آنچنان گمراهى که آنها را از هدایت دور انداخته است. (۱۶۷)

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ طَرِيقًا ﴿۱۶۸﴾

قطعا کسانى که کافر شده اند و ظلم کرده اند، هرگز این طور نیست که خدا آنها را ببخشد و خدا آنها را به راه (صحیحى) هدایتشان نمى کند. (۱۶۸)

إِلَّا طَرِيقَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا ﴿۱۶۹﴾

مگر راه جهنّم که همیشه و ابدى در آن خواهند بود و آن بر خدا آسان است. (۱۶۹)

برداشت از آيات ۱۶۹ ـ ۱۶۷

اعتقادات

سالک الی اللّه بايد بکوشد که اعتقاداتش را به عنوان زيربنای سير و سلوکش تصحيح کند و به هيچ وجه در هيچ چيز کافر نباشد و بدتر از آن اين، است که راه خدا را سد کند و به مردم ظلم کند که در اين صورت خدای تعالی نه او را می آمرزد و نه او را به راه راست هدايت می کند و تنها او را به راه جهنّم که هميشه در آن خواهد ماند، می فرستد.

«نعمت وجود پيامبر اکرم صلی الله عليه و آله»

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّكُمْ فَآمِنُوا خَيْرًا لَكُمْ وَإِنْ تَكْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَكَانَ اللَّهُ عَلِيمًا حَكِيمًا﴿۱۷۰﴾

اى مردم، قطعا پیامبرى به سوى شما آمده که حق را از جانب پروردگارتان براى شما آورده است. پس ایمان بیاورید، آن براى شما بهتر است و اگر کافر شوید، پس قطعا آنچه در آسمانها و زمین است، مال خدا است و خدا داناى حکیمى است. (۱۷۰)

«غلوّ نکنيد»

يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا ﴿۱۷۱﴾

اى اهل کتاب، در دین خود غلوّ نکنید و درباره خدا غیر از آنچه حقّ است نگوئید. جز این نیست که مسیح، عیسى بن مریم، رسول خدا و کلمه او است که به مریم القاء شده است و روحى از او است. پس ایمان بیاورید به خدا و رسولان خدا و نگوئید خدا سه تا است. بس کنید، براى شما بهتر است. جز این نیست که خدا واحد است، او پاک است از اینکه براى او فرزندى باشد، آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است مال او است. و کفایت مى کند که خدا وکیل باشد. (۱۷۱)

لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا ﴿۱۷۲﴾

مسیح از اینکه بنده خدا باشد هرگز سرپیچى نکرده و همچنین فرشتگان مقرّب (خدا) از این موضوع سرپیچى نکرده اند و آنهائى که از بندگى خدا رو مى گردانند و کسانى که تکبّر مى کنند، (خدا) همه آنها را روز قیامت نزد خود محشورشان مى کند. (۱۷۲)

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا ﴿۱۷۳﴾

و امّا کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح کرده اند، پس خدا اجر آنها را کاملاً مى دهد، بلکه از فضلش زیادتر (از آنچه مزد آنها است) به آنها خواهد داد و امّا کسانى که از عبادت و بندگى سرپیچى کرده اند و کسانى که تکبّر کرده اند، پس خدا آنها را عذاب دردناکى خواهد نمود و اینها غیر از خدا دوست و یاورى براى خود نخواهند یافت. (۱۷۳)

يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُبِينًا ﴿۱۷۴﴾

اى مردم، براى شما دلیلى از طرف پروردگارتان آمد و ما نازل کردیم به سوى شما نور آشکارى. (۱۷۴)

«اعتصام باللّه»

فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِيمًا ﴿۱۷۵﴾

پس امّا کسانى که به خدا ایمان آوردند و طلب عصمت بوسیله معرفت او کردند، خدا به زودى آنها را داخل رحمت و فضلش خواهد کرد و خدا در صراط مستقیم به سوى خودش هدایتشان مى کند. (۱۷۵)

برداشت از آيه ۱۷۵

اعتصام

سالک الی اللّه بايد به مسأله اعتصام کاملاً توجّه داشته باشد و همان طوری که از کلمه «اعتصام» استفاده می شود، اين کلمه از عصمت به معنای پاکی کامل که از معرفت خدا و شناختن حقيقت گناه بدست می آيد گرفته شده، بايد بکوشد که خود را به اين مرحله برساند تا مهربانی و فضل خدا شامل حالش گردد و خدای تعالی او را در صراط مستقيم به مقصد برساند.

«پاسخ درباره کلاله»

يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿۱۷۶﴾

از تو نظرخواهی می کنند. بگو: خدا جواب شما را درباره «کلاله» [۱] می دهد. اگر مردی از دنيا برود که فرزند نداشته باشد و تنها برای او يک خواهر باشد، نصف اموالی را که بعد از خود گذاشته به او می رسد.

و اگر خواهر (بميرد و برادر داشته باشد و) او فرزندی نداشته باشد، (تمام اموالی را که گذاشته است، به برادر می رسد.)

و اگر دو خواهر داشته باشد، دو سوّم اموالی را که گذاشته، آن دو خواهر ارث می برند.

و اگر برادران و خواهران با هم باشند، (تمام اموال را ميان خود تقسيم می کنند) و برای هر مردی دو برابر سهم زنها خواهد بود. خدا برای شما (حقايق را) بيان می کند تا گمراه نشويد و خدا به همه چيز دانا است.(۱۷۶)

[۱] ــ خواهران و برادران.

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *