سوره مبارکه نمل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾

«طس» این آیات قرآن و کتاب روشنگر است. ﴿۱﴾

«صفات مؤمنین»

هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾

هدایت و بشارت برای مؤمنین است. ﴿۲﴾

اَلَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۳﴾

کسانى (مؤمنینى) که نماز را بر پا مى دارند و زکات را مى دهند و به آخرت، آنها یقین دارند.﴿۳﴾

«صفات غیر مؤمنین»

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ ﴿۴﴾

قطعا کسانى که ایمان به آخرت ندارند، اعمالشان را برایشان جلوه داده ایم. پس آنها در سرگردانى فرو رفته اند. ﴿۴﴾

أُولَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿۵﴾

آنها کسانی هستند که عذاب بدی برای آنها خواهد بود و در آخرت آنها زیانکارترند. ﴿۵﴾

«قرآن از جانب خدای حکیم نازل شده است»

وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ ﴿۶﴾

و قطعا قرآن بر تو از جانب حکیم دانائی القاء می شود. ﴿۶﴾

برداشت از آیات ۵ – ۱

ایمان به قرآن

سالک الی اللّه باید آیات قرآن را روشنگر و راهنما و بشارت دهنده برای خود بداند و این اعتقاد حاصل نمی شود مگر با ایمان کامل و یقین به آخرت و اگر این گونه ایمانی برای او پیدا شود طبعا نماز را بر پا می دارد و زکات می دهد. ولی اگر ایمان به آخرت نداشته باشد اعمال بیهوده اش برایش جلوه می کند و در سرگردانی فرو می رود و عذاب بدی در دنیا برای او خواهد بود و در آخرت معلوم می شود که چه ضرری کرده است.

«قضیه ای از حضرت موسی علیه السلام»

إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۷﴾ 

وقتى موسى به اهلش گفت: من آتشى را احساس مى کنم، به زودى از آن خبرى یا گوله آتشى براى شما بیاورم، شاید شما گرم شوید. ﴿۷﴾

فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸﴾ 

پس وقتى موسى نزد آتش آمد، ندا داده شد که مبارک است بر کسى که در آتش است و کسى که اطراف آتش است و منزّه است خدائى که پروردگار عالمیان است. ﴿۸﴾

يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۹﴾

ای موسی، قطعا این است که من خدای عزیز حکیمی هستم. ﴿۹﴾

وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۰﴾

و عصایت را بینداز. پس موسى وقتى به آن نگاه کرد، دید مثل اینکه مارى است که حرکت مى کند. موسى پشت کرد و پشت سرش را هم نگاه نکرد. اى موسى، نترس. قطعا نزد من پیامبران نمى ترسند. ﴿۱۰﴾

إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱﴾

مگر کسى که ظلم کند، سپس بدى را به نیکى تبدیل کند، قطعا من بخشنده مهربانى هستم. ﴿۱۱﴾

وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۱۲﴾

و دستت را در گریبانت داخل کن که با درخشندگىِ سفیدى بدون آنکه ناراحتى داشته باشد، بیرون مى آید. (این) در نُه نشانه اى است که به سوى فرعون و قومش مى روى. قطعا آنها قوم فاسقى مى باشند. ﴿۱۲﴾

فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۱۳﴾

پس وقتى که آیاتِ بینش دهنده ما نزد آنها آمد، گفتند: این سحر آشکارى است. ﴿۱۳﴾

وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴﴾ 

و آن را به خاطر ظلم و سرکشى انکار کردند، در حالى که در دل آن را یقین داشتند. پس نگاه کن عاقبت فسادکنندگان چگونه بوده است. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیات ۱۴ – ۷

قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید از این قسمت از قصه حضرت موسی علیه السلام برداشتهای زیر را داشته باشد:

۱ – نسبت به اهل و عیالش مهربان باشد و با کمال جدیت مسائل راحتی آنها را فراهم بیاورد.

۲ – وقتی که با خدای تعالی هم کلام شد همه چیز را فراموش کند و صددرصد متوجه پروردگارش باشد.

۳ – اوامر الهی را اطاعت کند و در این صورت و با توجه به این که در محضر پروردگار است از هیچ چیز نترسد.

۴ – در مقابل دشمنان خدا و فاسقین هر چند او را مسخره کنند و ساحرش بدانند محکم بایستد و از خود هیچ گونه ضعفی نشان ندهد.

۵ – کوشش کند که عاقبت بین باشد و از کارهای بد مردم گذشته عبرت بگیرد و از آن اعمال دوری کند.

«قضیه حضرت داود و سلیمان علیهماالسلام»

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۵﴾

و قطعا به داود و سلیمان علم عنایت کردیم و گفتند: حمد و ستایش مال خدائى است که ما را بر بیشترى از بندگان مؤمنش فضیلت داده است. ﴿۱۵﴾

وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ ﴿۱۶﴾ 

و سلیمان از داود ارث برد و گفت: اى مردم، سخن گفتن پرندگان به ما تعلیم داده شده است و از هر چیزى به ما (امکاناتى) داده شده است. قطعا این همان فضیلت آشکار است. ﴿۱۶﴾

وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۱۷﴾ 

و براى سلیمان لشگرهایش از جنّ و انس و پرندگان گرد یکدیگر جمع شدند. پس آنها هماهنگ و جمع مى شدند. ﴿۱۷﴾

حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۸﴾ 

تا وقتى که به بیابان مورچگان رسیدند. مورچه اى گفت: اى مورچه ها، به لانه هاى خود بروید، مبادا سلیمان و لشگریانش شما را پایمال کنند، زیرا آنها متوجّه نیستند. ﴿۱۸﴾

فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۹﴾ 

پس سلیمان از سخن آن مورچه تبسّم کرد و خندید و گفت: پروردگار من، مرا موفّق کن نعمتى را که به من و بر پدر و مادرم داده اى، شکر کنم و اینکه عمل شایسته اى که تو را راضى کند، انجام دهم و به مهربانى خودت مرا در میان بندگان شایسته ات داخل فرما. ﴿۱۹﴾

وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾

و (سلیمان) فقدان پرنده را جویا شد. پس گفت: مرا چه شده که «هدهد» را نمى بینم؟ یا اینکه از پنهان شدگان است؟ ﴿۲۰﴾

لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾

قطعا او را به عذاب سختى مجازات مى کنم یا او را مى کشم یا باید دلیل واضحى براى من بیاورد. ﴿۲۱﴾

فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾‏

خیلی معطّل نشد که هدهد گفت: من بر چیزی احاطه پیدا کرده ام که تو بر آن احاطه نداری و من از «سبا»[۱] یک خبر یقینی برای تو آورده ام. ﴿۲۲﴾

[۱]  ــ شهر سبا در سرزمین یمن است.

برداشت از آیات ۲۲ – ۱۵

قضیه حضرت سلیمان علیه السلام

سالک الی اللّه باید از قضیه حضرت سلیمان علیه السلام مسائل زیر را استفاده کرده و عمل کند:

۱ – اگر از جانب پروردگار به خاطر تزکیه نفسش به او علم و حکمتی داده شد حمد و شکر خدا را بکند و از این نعمت قدردانی نماید.

۲ – سالک الی اللّه اگر بندگی خدا را بکند و دوران تزکیه نفس را بگذراند و متصف به صفات الهی بشود قدرت پروردگار پشتوانه او خواهد بود و جن و انس و حتّی پرندگان در خدمت او قرار خواهند گرفت.

۳ – باید قدرت الهی را آن قدر بی نهایت بداند که اگر خدا بخواهد او ارتباط جانداران را با یکدیگر می فهمد و سخنان آنها را درک می کند.

۴ – باید در مقابل تمام این نعمتها شاکر باشد و از خدای تعالی بخواهد که کارهایش مرضی پروردگار باشد و جزء بندگان صالح خدا واقع شود.

۵ – باید بکوشد که در تمام امور خودش و کارمندان و خدمتگذارانش منظم باشند و با قاطعیت با آنها برخورد کند.

۶ – اگر یکی از کارمندان و خدمتگذاران عذر موجّهی در بی نظمی اش داشته از او بپذیرد و او را مورد مؤاخذه قرار ندهد.

«قضیه بلقیس»

إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾

قطعا من زنى را دیدم که بر آنها سلطنت مى کند و از همه چیز به او داده شده بود و براى او تخت بزرگى است. ﴿۲۳﴾

وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۲۴﴾

من او و قومش را این چنین یافتم که براى خورشید، نه براى خدا، سجده مى کنند و شیطان اعمالشان را براى آنها جلوه داده و آنها را از راه بازداشته. پس آنها هدایت نخواهند شد. ﴿۲۴﴾

أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۲۵﴾

چرا براى خدائى که آنچه از پنهانى در آسمان و زمین است خارج مى کند و آنچه را که مخفى مى کنید و آشکار مى سازید مى داند، سجده نمى کنند؟ ﴿۲۵﴾

اَللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۲۶﴾

خدائی که هیچ خدائی جز او که پروردگار عرش عظیمی است، نیست. ﴿۲۶﴾

قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾

سلیمان گفت: به زودی می بینیم که تو راست می گوئی یا از دروغگویانی. ﴿۲۷﴾

اِذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾

این نوشته مرا ببر، پس در میان آنها بینداز، سپس برگرد و نگاه کن ببین چه جوابى براى من برمى گردانند. ﴿۲۸﴾

قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ﴿۲۹﴾

(بلقیس) گفت: اى بزرگان، نامه خوبى پیش من افتاده شده است. ﴿۲۹﴾

إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾

آن نامه از سلیمان است و چنین نوشته است: به نام خداوند بخشنده مهربان. ﴿۳۰﴾

أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾ 

اینکه بر من برتری نجویید و به طرف من تسلیم شده، بیایید. ﴿۳۱﴾

قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ ﴿۳۲﴾

(بلقیس) گفت: اى بزرگان، نظر خود را براى من در این موضوع بگوئید. چون که من هیچ کارى را بدون حضور شما قطعى انجام نداده ام. ﴿۳۲﴾

قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانْظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ ﴿۳۳﴾

آنها گفتند: ما صاحبان قوّت و قدرت جنگى خوبى هستیم ولى دستور با تو است. ببین چه فرمان مى دهى؟ ﴿۳۳﴾

قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ ﴿۳۴﴾

بلقیس گفت: پادشاهان وقتى که وارد قریه اى مى شوند، آن را به فساد مى کشانند و عزیزان اهل آن را ذلیل مى کنند و این چنین کارهائى انجام مى دهند. ﴿۳۴﴾

وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿۳۵﴾‏

و من حتما نامه اى با هدیه اى به سوى آنها مى فرستم. سپس منتظر مى مانیم، ببینیم فرستادگان ما با چه چیز بر مى گردند. ﴿۳۵﴾

فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ﴿۳۶﴾

پس وقتى که فرستاده نزد سلیمان آمد، سلیمان گفت: مى خواهید به مال به من کمک کنید؟ آنچه را که خدا به من داده است، بهتر است از آنچه که شما به من داده اید. بلکه شما به این هدیه تان خوشحالید؟ ﴿۳۶﴾

برداشت از آیات ۳۶ – ۲۳

قضیه بلقیس

سالک الی اللّه باید از قضیه بلقیس استفاده های زیر را بکند:

۱  –  خانمها نباید در کارهایی که مخصوص مردها است دخالت کنند و سلطنت و حکومت را به عهده بگیرند و الا مملکت را به انحراف می کشانند.

۲  –  غیر خدا را نپرستد و نگذارد شیطان اعمال بدش را برای او زینت بدهد و راه او را به سوی خدای تعالی به بندد.

۳  –  آن قدر بصیرت داشته باشد که وحدانیت خدا را از پرندگان و بیرون آمدن گیاهان از زمین مشاهده کند و عبرت بگیرد.

۴  –  اگر خبری در مسائل مهم سیاسی و اجتماعی به او رسید درباره اش تحقیق کند تا راست و دروغ مطلب بر او واضح شود.

۵  –  اگر کسی به دیگری مطلب نامناسبی را نسبت داد اول از خود او بپرسد و یا به وسیله نامه از او سؤال کند و به شنیدنیهایش اکتفا نکند.

۶  –  هر که هست نباید با هر مسئله ای با غرور و تکبّر برخورد کند بلکه باید جوانب قضیه را بررسی کند که اگر آن مسئله از اهمیت خاصی برخوردار است به آن بی توجهی نکند.

۷  –  باید تا می تواند از بزرگان و عقلاء در کارهای مهم نظریه بگیرد و بدون مشورت با آنها مستبّدانه از خود قاطعیت نشان ندهد.

۸  –  اگر با اهل غرور مشورت کرد و آنها نظرات مغرورانه ای دادند به آنها حقایق را بفهماند و آنها را از عواقب غرور و تکبّر بترساند.

۹  –  باید در مقابل حرف حق و طرفداران حق کرنش کند و الا اگر عزیز باشد ذلیل خواهد شد.

۱۰  –  با قدرتمندان به خصوص طرفداران خدا و در زمان ما مجتهد قدرتمند مبسوط الید با خضوع و کرنش برخورد کند و نخواسته باشد با هدایا و اظهار محبت به اشتباهات خود پایبند باشد.

اِرْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۳۷﴾

برگرد به سوى آنها پس ما با لشگرى که براى آنها توان مقابله اى با آن نباشد، به سوى آنها خواهیم آمد و ما آنها را با ذلّت و خوارى از آن سرزمین بیرون خواهیم کرد. ﴿۳۷﴾

قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۸﴾ 

سلیمان گفت: اى بزرگان، کدامیکتان قبل از آنکه آنها تسلیم شده نزد من بیایند، تخت او (بلقیس) را نزد من مى آورد؟ ﴿۳۸﴾

قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾

شخصیت برجسته اى از جنّ گفت: من تخت او را مى آورم، قبل از آنکه از جایگاهت برخیزى و قطعا من بر این کار تواناى امینى هستم. ﴿۳۹﴾

قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ﴿۴۰﴾

کسى که بعضى از علم کتاب در نزد او بود، گفت: من براى تو قبل از آنکه چشمت را بر هم زنى آن را مى آورم. پس وقتى که تخت او را در نزد خودش گذاشته دید، گفت: این از فضل پروردگار من است تا مرا امتحان کند، آیا من شکر مى کنم یا کفران مى کنم؟ و کسى که شکر کند، جز این نیست که شکر کرده به نفع خودش و کسى که کفران کند، پس قطعا پروردگار من بى نیاز کریمى است. ﴿۴۰﴾

برداشت از آیات ۴۰ – ۳۷

انسان از اجنّه قویتر است

سالک الی اللّه باید بداند که اگر بنده واقعی خدا باشد از اجنّه قویتر خواهد بود و بیشتر می تواند اظهار قدرت کند. زیرا او با علمی که از جانب خدا به او داده شده کار می کند ولی اجنه شاید با علم کتاب صددرصد کار نکنند.

سالک الی اللّه باید تفضلات پروردگار را مایه امتحان خود بداند و بصیرت پیدا کند که آیا جزء شاکرین هست یا از کفران کنندگان خواهد بود.

قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۴۱﴾

سلیمان گفت: تخت او را به او معرّفى نکنید تا ببینیم آیا خودبخود به آن راهنمائى مى شود یا نمى تواند از کسانى باشد که آن را بشناسد؟ ﴿۴۱﴾

فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ ﴿۴۲﴾

پس وقتى که آمد به او گفته شد: آیا تخت تو این گونه است؟ گفت: مثل اینکه خود او است و براى ما قبل از این علمى حاصل شده بود و مسلمان شده بودیم. ﴿۴۲﴾

وَصَدَّهَا مَا كَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِنْ قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿۴۳﴾

و این عمل، او را از آنچه غیر از خدا را مى پرستید بازداشت. قطعا او از مردم کافر بود. ﴿۴۳﴾

قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۴﴾

به او گفته شد که داخل حیاط شو وقتى که آن را دید، گمان کرد آب بسیارى است، لذا پاهاى خود را برهنه کرد. سلیمان گفت: این زمینى از بلور صاف است. بلقیس گفت: پروردگار من، قطعا من به خودم ظلم کرده ام و من با سلیمان در مقابل پروردگار جهانیان تسلیمم. ﴿۴۴﴾

برداشت از آیات ۴۴ – ۴۱

امر به معروف و نهی از منکر

سالک الی اللّه باید به هر وسیله ای که می تواند اظهار قدرت کند تا دیگران را هدایت نماید و به خصوص حکام و مدیران و سیاستمداران  منحرف را به راه راست وادار کند.

«قضیه حضرت صالح علیه السلام»

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ ﴿۴۵﴾

و قطعا به طرف قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که خدا را بپرستید. پس ناگهان آنها دو دسته شدند که به نزاع پرداختند. ﴿۴۵﴾

قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۶﴾

صالح گفت: اى قومِ من، چرا به بدى قبل از نیکى، عجله مى کنید؟ چرا از خدا تقاضاى بخشش نمى کنید تا شاید شما مشمول مهربانى گردید. ﴿۴۶﴾

قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿۴۷﴾

گفتند: ما تو و کسانى را که با تو هستند به فال بد گرفته ایم. صالح گفت: فال بد شما نزد خدا است. بلکه شما مردمى هستید که امتحان مى شوید. ﴿۴۷﴾

وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿۴۸﴾

و در آن شهر نُه جمعیت بودند که در زمین فساد مى کردند و صلح نمى کردند (طرفدار صلح نبودند). ﴿۴۸﴾

قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۴۹﴾

گفتند: به خدا هم قسم شوید که بر صالح و خانواده اش شبیخون زنیم. سپس به ولىّ او مى گوییم: ما از هلاکت خانواده او خبر نداریم و قطعا ما در گفتارمان راستگو هستیم. ﴿۴۹﴾

وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۰﴾

و آنها مکر مهمّى کردند و ما هم پنهانى براى آنها نقشه اى کشیدیم ولى آنها شعور نداشتند. ﴿۵۰﴾

برداشت از آیات ۵۰ – ۴۵

قضیه حضرت صالح علیه السلام

سالک الی اللّه باید از این قسمت از قضیه حضرت صالح علیه السلام استفاده های زیر را بکند:

۱  –  بندگی خدا را جدّی بگیرد و تفرقه و خصومت ایجاد نکند.

۲  –  به گناه قبل از نیکی کردن نپردازد و تا جائی که ممکن است بدی نکند.

۳  –  اگر می خواهد مورد مهربانی خدا واقع شود از خدا طلب بخشش کند.

۴  –  تا می تواند زبان به نیکی باز کند و هیچ چیز و هیچ کس را به فال بد نگیرد.

۵  –  در کارهای حرام و معصیت به دیگران کمک نکند و با مردم فاسد در کارهای بد هم قسم نشود تا مبتلا به دروغ گوئی و مکر و حیله نگردد.

فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۱﴾

پس نگاه کن که چگونه عاقبت مکرشان گردید. قطعا ما آنها و قومشان همگى را نابود کردیم. ﴿۵۱﴾

فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۵۲﴾

این خانه هاى آنها است که به خاطر ظلمشان خالى مانده. قطعا در آن نشانه اى است براى مردمى که دانا هستند. ﴿۵۲﴾

وَأَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۵۳﴾

و ما نجات دادیم کسانى را که ایمان آورده و تقوى پیشه کرده بودند. ﴿۵۳﴾

برداشت از آیات ۵۳ – ۵۱

عبرت گرفتن از تاریخ

سالک الی اللّه باید تاریخ گذشتگان را مطالعه کند و ببیند آنهایی که با خدا مکر و حیله کرده اند چگونه از بین رفته اند و خانه هایشان خالی مانده و یا از بین رفته است.

سالک الی اللّه باید نجات از هر بدی و عذاب را در ایمان و تقوی بداند و به هیچ وجه نزدیک معصیت نشود.

«قضیه حضرت لوط علیه السلام»

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿۵۴﴾

و لوط را فرستادیم زمانى که به قومش گفت: آیا شما به طرف فحشاء مى روید و حال آنکه شما بینشى دارید؟ ﴿۵۴﴾

أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿۵۵﴾

آیا شما از روى شهوت به طرف مردها غیر از زنها مى روید؟ بلکه شما قومى هستید که خود را به نادانى مى زنید. ﴿۵۵﴾

فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ﴿۵۶﴾

جواب قومش چیزى جز این نبود که گفتند: آل لوط را از قریه خود بیرون کنید. قطعا آنها مردمى هستند که خود را پاک نگه مى دارند. ﴿۵۶﴾

فَأَنْجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿۵۷﴾ 

پس ما او و اهلش را نجات دادیم به جز زنش که مقدّر کردیم تا او از باقى ماندگان باشد. ﴿۵۷﴾

وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِمْ مَطَرًا فَسَاءَ مَطَرُ الْمُنْذَرِينَ ﴿۵۸﴾

بر آنها بارانى باراندیم. پس باران آن اِنذارشدگان، بسیار بد بود. ﴿۵۸﴾

برداشت از آیات ۵۸ – ۵۴

قضیه حضرت لوط علیه السلام

سالک الی اللّه باید مردم را که علنا گناه می کنند با جدّیت بیشتری آنها را نهی از منکر کند و به هر نحوی که ممکن است مانع انجام گناهان علنی دیگران شود به خصوص گناهانی که در ارتباط با جنبه های شهوانی و فساد است که مردمان جاهل انجام می دهند. والا اگر نهی از منکر نکرد و بلکه در گناهان با گنه کاران خود را شریک قرار داد خدا او را هلاک می کند و از بین می برد.

«سلام خدا بر محمّد و آل محمّد صلی الله علیه و آله»

قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَسَلَامٌ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِينَ اصْطَفَى آللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۵۹﴾

بگو: ستایش براى خدا است و سلام بر بندگان انتخاب شده خدا. آیا خدا بهتر است یا آنهائى را که شریک خدا قرارشان مى دهند؟ ﴿۵۹﴾

«توجّه به وحدانیت خدا بوسیله تذکر آیات»

أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَأَنْزَلَ لَكُمْ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَا كَانَ لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهَا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ ﴿۶۰﴾

آیا کسى که آسمانها و زمین را خلق کرده و از آسمان براى شما آب نازل فرموده، و بوسیله آن باغهائى را که (درختانش سر به هم آورده) و داراى خرّمى و سبزى است براى شما رویانیده ایم و شما نمى توانستید درختانش را برویانید، آیا با خدا، خدائى است؟ بلکه آنها قومى هستند که خدا را با دیگران مساوى قرار مى دهند. ﴿۶۰﴾

أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرَارًا وَجَعَلَ خِلَالَهَا أَنْهَارًا وَجَعَلَ لَهَا رَوَاسِيَ وَجَعَلَ بَيْنَ الْبَحْرَيْنِ حَاجِزًا أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾

یا کسى که زمین را آرام قرار داده و در میان آن زمین نهرهائى قرار داده و براى آن زمین کوههاى ثابتى قرار داده و بین دو دریا فاصله اى قرار داده، آیا با خدا، خدائى است؟ بلکه اکثر آنها نمى دانند. ﴿۶۱﴾

أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿۶۲﴾ 

آیا چه کسى مضطر را وقتى که دعا مى کند، اجابت نموده و بدى را از او برطرف فرموده و شما را خلفاى زمین قرار مى دهد؟ آیا با خدا، خدائى است؟ چه کم متذکر مى شوند. ﴿۶۲﴾

أَمَّنْ يَهْدِيكُمْ فِي ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَنْ يُرْسِلُ الرِّيَاحَ بُشْرًا بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۳﴾‏

آیا چه کسى شما را در تاریکیهاى بیابان و دریا هدایت مى کند؟ و چه کسى باد را بشارت دهنده قبل از (باران) رحمتش مى فرستد؟ آیا با خدا، خدائى است؟ بالاتر است خدا از آنچه براى او شریک قرار مى دهند. ﴿۶۳﴾

أَمَّنْ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَمَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَعَ اللَّهِ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۶۴﴾

آیا چه کسى خلقت را آغاز نموده، سپس آن را تجدید کرده است و چه کسى شما را از آسمان و زمین روزى مى دهد؟ آیا با خدا خدائى است؟ بگو: دلیلتان را بیاورید، اگر راستگو هستید. ﴿۶۴﴾

«غیب را جز خدا نمی داند»

قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ ﴿۶۵﴾

بگو: کسى که در آسمانها و زمین است، جز خدا غیب را نمى داند و آنها نمى فهمند چه وقت مبعوث خواهند شد. ﴿۶۵﴾

«مطالبی درباره آخرت»

بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ ﴿۶۶﴾

آنها علم درستى درباره آخرت ندارند، بلکه آنها درباره آخرت در تردیدند، بلکه آنها نسبت به آخرت نابینا هستند. ﴿۶۶﴾

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ ﴿۶۷﴾

و کسانى که کافر شدند، مى گویند: آیا وقتى که ما و پدرانمان خاک شدیم، آیا ما از قبرها خارج مى شویم؟ ﴿۶۷﴾

لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿۶۸﴾ 

قطعا ما و پدرانمان از قبل به این مطالب وعده داده شده بودیم. این مطالب جز همان خرافات پیشینیان چیزى نیست. ﴿۶۸﴾

«دستور سیر و سفر»

قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ﴿۶۹﴾

بگو: در روى زمین سیر و سفر کنید، پس نگاه کنید که چگونه بوده است عاقبت مجرمین؟ ﴿۶۹﴾

برداشت از آیه ۶۹

سیر و سفر

سالک الی اللّه باید روی زمین بسیار مسافرت کند و چشم بصیرت داشته باشد که عاقبت معصیت کاران را ببیند.

«سفارشاتی به پیامبر صلی الله علیه و آله درباره کفّار»

وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُنْ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ ﴿۷۰﴾

و بر آنها محزون نشو و از آنچه مکر مى کنند، در تنگنا قرار نگیر. ﴿۷۰﴾

وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۷۱﴾

و مى گویند: این وعده چه وقت انجام مى شود اگر شما راستگو هستید؟ ﴿۷۱﴾

قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ رَدِفَ لَكُمْ بَعْضُ الَّذِي تَسْتَعْجِلُونَ ﴿۷۲﴾ 

بگو: امید است بعضى از آنچه را که شما درباره اش عجله مى کنید، در کنار شما بوده باشد. ﴿۷۲﴾

«خدا بر مردم مهربان است»

وَإِنَّ رَبَّكَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾

و قطعا پروردگار تو بر مردم داراى تفضّل و مهربانى است ولى اکثر مردم شکر نمى کنند. ﴿۷۳﴾

«خدا آنچه در دلها است، می داند»

وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۷۴﴾ 

و قطعا پروردگار تو آنچه را که (در) دلهایشان مخفى مى کنند و آنچه را که علنى مى نمایند، مى داند. ﴿۷۴﴾

وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِي السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۷۵﴾

و هیچ چیز پنهانى در آسمان و زمین نیست، مگر آنکه در کتاب آشکارى درج شده است. ﴿۷۵﴾

«قرآن بیانی است برای بنی اسرائیل»

إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿۷۶﴾‏

قطعا این قرآن اکثر چیزهائى را که بنى اسرائیل در آن اختلاف دارند، حکایت مى کند. ﴿۷۶﴾

وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۷۷﴾

و قطعا این قرآن هدایت و رحمت برای مؤمنین است. ﴿۷۷﴾

إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ﴿۷۸﴾

قطعا پروردگار تو بین آنها (بنى اسرائیل) به فرمان خود قضاوت مى کند و او عزیز دانائى است. ﴿۷۸﴾

«دستور توکل»

فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّكَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِينِ ﴿۷۹﴾

پس بر خدا توکل کن. قطعا تو بر حقّ آشکاری هستی. ﴿۷۹﴾

برداشت از آیات ۷۹ – ۷۰

وظایف سالک الی اللّه

سالک الی اللّه باید به این سفارشات عمل کند:

۱  –  از سخنان بیهوده و مکر مردم محزون نشود.

۲  –  فکر نکند که اگر معصیت کرد عذابهای الهی او را تعقیب نمی کند.

۳  –  بداند که خدا به همه مردم تفضلاتی دارد و مهربان است.

۴  –  هر چه می تواند نعمتهای الهی را به یاد بیاورد و شکر کند.

۵  –  باید بداند که همه چیز را خدای تعالی می داند و همه آنها در قلب معصومین علیهم السلام ثبت و ضبط می شود.

۶  –  قرآن برای هدایت و رحمت به مؤمنین نازل گردیده است.

۷  –  خدای تعالی به وسیله قرآن بین همه مردم با حکمتش قضاوت می کند و او به هر چیزی دانا است.

۸  –  باید بر خدای که حق است توکل کند و خدا را در هر حال آشکارا مشاهده نماید.

«مرده چیزی درک نمی کند»

إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ ﴿۸۰﴾

قطعا تو به مردگان نمى توانى چیزى بشنوانى و به افراد کر هم نمى توانى چیزى بشنوانى، زمانى که برگشته و پشت مى کنند. ﴿۸۰﴾

وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ ﴿۸۱﴾

و تو کوران را از گمراهیشان نمى توانى هدایت کنى. تنها تو مى توانى کسانى که به آیات ما ایمان آورده است و آنها مسلمانند، بشنوانى. ﴿۸۱﴾

برداشت از آیات ۸۱ – ۸۰

خواب غفلت

سالک الی اللّه باید بداند که بعضی از مردم خواب غفلت شان منتهی به مرگ روحی شان شده است و آنها نمی توانند به هدایت آنها از گمراهی شان بپردازند زیرا تنها کسی که به نشانه های الهی ایمان داشته باشد سخن حق را می شنود و در مقابلش تسلیم می گردد.

«خروج دابه الارض»

وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُكَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ كَانُوا بِآيَاتِنَا لَا يُوقِنُونَ ﴿۸۲﴾

و زمانى که فرمان بر آنها قرار بگیرد، ما براى آنها جنبنده اى (فرد متحرّکى) را از زمین بیرون مى آوریم که با آنها سخن بگوید. قطعا مردم به نشانه هاى ما یقین نداشتند. ﴿۸۲﴾

«آیاتی مربوط به قیامت»

وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۸۳﴾ 

و روزى که از هر امّتى فوجى از آن کسانى که آیات ما را تکذیب کرده اند محشور کنیم، پس آنها نگه داشته مى شوند. ﴿۸۳﴾

حَتَّى إِذَا جَاءُوا قَالَ أَكَذَّبْتُمْ بِآيَاتِي وَلَمْ تُحِيطُوا بِهَا عِلْمًا أَمَّاذَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾ 

تا زمانى که مى آیند. خدا مى گوید: آیا آیات مرا تکذیب کردید، در حالى که به آن احاطه علمى نداشتید؟ آیا چه کارى بود که شما انجام مى دادید؟ ﴿۸۴﴾

وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا يَنْطِقُونَ ﴿۸۵﴾

و فرمان بر آنها به خاطر آنچه ظلم کردند، به وقوع پیوست. پس آنها سخنى نداشتند که بگویند. ﴿۸۵﴾

«شب برای استراحت است»

أَلَمْ يَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۸۶﴾

آیا نمى بینند که ما شب را براى آنکه در آن آرامش بگیرند و روز را مایه بینش قرار داده ایم؟ قطعا در این نشانه اى است براى مردمى که ایمان مى آورند. ﴿۸۶﴾

«روز قیامت همه به وحشت می افتند»

وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ ﴿۸۷﴾

و روزى که در صور دمیده مى شود، پس کسى که در آسمانها و کسى که در زمین است فزع مى کند (به هراس مى افتد)، مگر کسى را که خدا بخواهد. و همه مردم با خضوع به محضر پروردگارشان مى رسند. ﴿۸۷﴾

«کوهها حرکت می کنند»

وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِيَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِي أَتْقَنَ كُلَّ شَيْءٍ إِنَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ ﴿۸۸﴾‏

و کوهها را چنان مى بینى که گمان مى کنى آنها حرکت ندارند و حال آنکه مانند حرکت ابر مى روند. آفرینش خدائى است که هر چیزى را محکم نموده. قطعا او به آنچه مى کنید، دانا است. ﴿۸۸﴾

«نتیجه کار خوب و کار بد»

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ ﴿۸۹﴾ 

کسى که با نیکى بیاید، پس براى او بهتر از آن خواهد بود و آنها از وحشت روز قیامت در امانند. ﴿۸۹﴾

وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿۹۰﴾

و کسى که با بدى بیاید، به صورت در آتش مى افتد. آیا جز آنچه کرده اید جزا داده مى شوید؟ ﴿۹۰﴾

«مأموریتم برای بندگی خدا»

إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هَذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَهَا وَلَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۹۱﴾

جز این نیست به من دستور داده شده که پروردگار این شهرى را که حرمت داده شده عبادت کنم، در حالى که همه چیز از او است و من مأمورم اینکه از مسلمانان باشم. ﴿۹۱﴾

«تلاوت قرآن برای مردم»

وَأَنْ أَتْلُوَ الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۹۲﴾

و اینکه قرآن را تلاوت کنم. پس کسى که هدایت شود، جز این نیست که به نفع خود هدایت شده و کسى که گمراه شده، پس بگو: جز این نیست که من از ترسانندگانم. ﴿۹۲﴾

«به زودی نشانه های خدا را می شناسید»

وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّكَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿۹۳﴾

و بگو: حمد و ستایش مال خدا است. به زودى آیاتش را به شما نشان مى دهد، پس آن را خواهید شناخت و پروردگار تو از آنچه مى کنید، غافل نیست. ﴿۹۳﴾

برداشت از آیات ۹۳ – ۸۹

اعمال صالحه

سالک الی اللّه باید متوجه مطالب زیر باشد:

اول: آن که همیشه کارهای خوب انجام بدهد تا از وحشت روز قیامت در امان باشد.

دوم: به هیچ وجه کار بد نکند زیرا اگر کار بد بکند خدای تعالی جزای او را خواهد داد.

سوم: خدای تعالی بیشتر از آن چه که عمل کرده است گرفتارش نمی کند.

چهارم: این که بنده پروردگارش باشد و خدای کعبه را اطاعت کند.

پنجم: باید بداند همه چیز مال خدا است و در مقابل او تسلیم باشد.

ششم: قرآن را تلاوت کند و برای هدایت خود از آن برداشتی داشته باشد.

هفتم: راهنمائی های پروردگار را سپاس بگذارد و بداند که خدای تعالی از آنچه می کند غافل نیست.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *