سوره مبارکه قصص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

«به نام خداوند بخشنده مهربان»

طسم ﴿۱﴾ 

طسم ﴿۱﴾

تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْمُبِينِ ﴿۲﴾ 

این آیات کتاب روشن و آشکار است. ﴿۲﴾

«جریان مفصّل حضرت موسی علیه السلام»

نَتْلُو عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ﴿۳﴾ 

ما بخشى از خبر مهمّ موسى و فرعون را به حقّ و درستى بر تو مى خوانیم تا براى مردمى که ایمان مى آورند، مفید باشد. ﴿۳﴾

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۴﴾ 

قطعا فرعون در زمین برترى مى جست و اهل آن را به قسمتهاى مختلفى قرار داد. جمعى از آنها را مستضعفى که پسرانشان را ذبح مى کرد و زنهایشان را زنده نگه مى داشت، قرار مى داد. قطعا او از فسادکنندگان بود. ﴿۴﴾

«قانون کلّی الهی»

وَنُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ ﴿۵﴾‏

و ما اراده کردیم که بر مستضعفان زمین منّت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارث (زمین) قرار دهیم. ﴿۵﴾

وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ ﴿۶﴾ 

و آنها را در زمین متمکن سازیم و به فرعون و هامان و لشگریانشان از آنچه آنها مى ترسیدند، به آنها نشان دهیم. ﴿۶﴾

«به مادر موسی وحی شد»

وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿۷﴾ 

و ما به مادر موسى وحى نمودیم که موسى را شیر بده، پس وقتى که بر (جان) او ترسیدى، او را در دریا بینداز و نترس و محزون نباش، قطعا ما او را به تو بر مى گردانیم و از پیامبران قرارش مى دهیم. ﴿۷﴾

«حضرت موسی علیه السلام در خانه فرعون»

فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ ﴿۸﴾

پس او را خاندان فرعون از دریا گرفتند تا آنکه دشمن آنها و مایه حزن آنها گردد. قطعا فرعون و هامان و لشگریانشان خطاکار بودند. ﴿۸﴾

وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۹﴾

و زن فرعون گفت: نورچشمى براى من و تو باشد. او را نکشید، شاید نفعى به ما بدهد یا او را به عنوان فرزندى بگیریم و آنها شعور نداشتند. ﴿۹﴾

«حضرت موسی علیه السلام به مادرش بر می گردد»

وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۰﴾

و زمانى شد که تمام قلب مادر موسى متوجّه فرزندش گردید و اگر ما رابطه اى با قلب او نداشتیم تا از مؤمنین شود، نزدیک بود حقیقت را آشکار کند. ﴿۱۰﴾

وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۱﴾ 

و مادر موسى به خواهر موسى گفت: او را پیگیرى کن. پس او از کنارى موسى را زیرنظر گرفت، در حالى که آنها نمى فهمیدند. ﴿۱۱﴾

وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ ﴿۱۲﴾

ما همه زنان شیرده را از قبل بر او حرام کردیم. پس خواهر موسى گفت: آیا (مایلید) شما را به خانواده اى دلالت کنم که او را براى شما کفالت کنند و آنها براى فرزندتان خیرخواه باشند؟ ﴿۱۲﴾

فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۱۳﴾‏

پس ما موسى را به مادرش برگرداندیم تا چشمش روشن گردد و غمگین نباشد و اینکه بداند قطعا وعده خدا حقّ است ولى اکثر مردم نمى دانند. ﴿۱۳﴾

برداشت از آیات ۱۳ – ۱

پند و اندرز از قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید مطالب قرآن را در تمام موضوعات آشکارا مشاهده کند. از قضیه حضرت موسی علیه السلام و فرعون حقایقی را برای زندگی خود استفاده کند:

اول: در روی زمین که محل امتحان و زود گذر است به فکر برتری جویی ظاهری بر دیگران نشود.

دوم: بین افراد بشر تبعیض قائل نشود مگر بخاطر ایمان و علم آنها که از امتیازات واقعی است.

سوم: بی جهت کسی را از زندگی در دنیا محروم نسازد.

چهارم: بداند که خدای تعالی همیشه طرفدار مستضعفین است و آنها را پیشوایان و وارث زمین قرار می دهد و امکانات خوبی در اختیارشان می گذارد.

پنجم: مستکبرین را خدای تعالی به جزای اعمال بدشان می رساند.

ششم: بداند که وعده خدا حق است ولو از نظر ظاهر با جریانات طبیعی منافات داشته باشد.

هفتم: زنها بدانند که اگر تزکیه نفس کنند خدای تعالی اسرار آنها را حفظ می کند و می توانند با پروردگار مأنوس باشند.

هشتم: وعده خدا حق است و اگر کسی ایمان به خدا داشته باشد همه آن چه که خدای تعالی در قرآن وعده داده به آنها خواهد رسید.

«حضرت موسی علیه السلام بزرگ می شود»

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ﴿۱۴﴾ 

و چون موسى به حدّ بلوغ رسید و نیرومند شد، ما به او حکمت و علم عنایت کردیم. و نیکوکاران را این چنین جزا مى دهیم. ﴿۱۴﴾

برداشت از آیه ۱۴

عالم ذر

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی انبیاء را در عالم ذر تزکیه نفس کرده و آنها را به علم و حکمت مزین فرموده است.

وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ ﴿۱۵﴾

و وقتى که مردم متوجّه نبودند، وارد شهر شد. دید که دو مرد در شهر به قصد کشتن یکدیگر را کتک مى زنند. این یکى، از پیروان او است و آن دیگرى، از دشمنان او است. و کسى که از پیروان او بود، بر کسى که از دشمنان او بود، از او کمک خواست. پس موسى مشتى به او زد و کار او را ساخت و او مُرد. موسى گفت: این (کشته شدن) از کار شیطان است. قطعا او دشمن گمراه کننده آشکارى است. ﴿۱۵﴾

«حضرت موسی علیه السلام توبه می کند»

قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶﴾ 

موسى گفت: پروردگارِ من، قطعا بر خودم ظلم کردم. مرا بیامرز. پس خدا او را آمرزید. قطعا خدا آمرزنده مهربانى است. ﴿۱۶﴾

قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ ﴿۱۷﴾

موسى گفت: پروردگارِ من، به خاطر نعمت(هائى) که به من داده اى، من هرگز براى گنهکاران پشتیبان نخواهم شد. ﴿۱۷﴾

فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ ﴿۱۸﴾

پس روز بعد موسى در شهر ترسان و در انتظار هر حادثه اى بود که ناگهان دید، کسى که روز قبل او را به یارى مى طلبید، فریاد مى زند و او را به یارى مى طلبد. موسى به او گفت: قطعا تو گول خورده آشکارى هستى. ﴿۱۸﴾

فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ ﴿۱۹﴾

پس وقتى که خواست با کسى که دشمن هر دوى آنها بود، با قدرت مانع او گردد، گفت: اى موسى، آیا مى خواهى مرا بکشى، آنچنان که دیروز یکى را کشتى؟ تو (چیزى) نمى خواهى جز آنکه جبّارى در روى زمین باشى و نمى خواهى از صالحین گردى. ﴿۱۹﴾

«مؤمن آل فرعون»

وَجَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ ﴿۲۰﴾ 

و مردى با سرعت از دورترین نقطه شهر نزد موسى آمد (و) گفت: اى موسى، بزرگان براى کشتن تو به شور نشسته اند. پس خارج شو که من از خیرخواهان تواَم. ﴿۲۰﴾

فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۲۱﴾‏

پس موسى از شهر خارج شد، در حالى که مى ترسید و مواظب خود بود. گفت: پروردگارِ من، مرا از قوم ستمگر نجات مرحمت فرما. ﴿۲۱﴾

وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوَاءَ السَّبِيلِ ﴿۲۲﴾

و وقتى که متوجّه کنار شهر مدین شد، گفت: امید است اینکه پروردگار من، مرا به راه راست هدایت کند. ﴿۲۲﴾

«حضرت موسی علیه السلام برای دختران شعیب آب می کشد»

وَلَمَّا وَرَدَ مَاءَ مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِنْ دُونِهِمُ امْرَأَتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ ﴿۲۳﴾ 

و وقتى که به آب مدین رسید، دید جمعیتى از مردم آب مى خواهند و احساس کرد که کنار آن مردم، دو زن گوسفندان خود را دور نگه داشته اند. موسى گفت: کار شما دو نفر چیست؟ آنها گفتند: ما گوسفندان خود را آب نمى دهیم تا چوپانان همگى بروند و پدر ما پیرمرد بزرگى است. ﴿۲۳﴾

فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ ﴿۲۴﴾

موسى براى آن دو زن آب کشید. سپس به طرف سایه رفت و گفت: پروردگارِ من، قطعا به آنچه براى من از خوبى نازل کردى فقیرم. ﴿۲۴﴾

فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاءٍ قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءَهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿۲۵﴾

پس یکى از آن دو زن در حالى که با حیا راه مى رفت، نزد او آمد و گفت: پدرم تو را دعوت مى کند که مزد آبى که براى ما کشیده اى، به تو بدهد.

«حضرت موسی علیه السلام قصّه خود را نقل می کند»

پس وقتى موسى نزد او رفت و قصّه خود را براى او حکایت کرد، گفت: نترس، از جمعیت ستمگر نجات پیدا کرده اى. ﴿۲۵﴾

قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ ﴿۲۶﴾ 

یکى از آن دو دختر گفت: اى پدر، او را اجیر کن. قطعا او بهترین کسى است که اجیر کرده اى، توانا و امین است. ﴿۲۶﴾

«پیشنهاد ازدواج با دختر حضرت شعیب علیه السلام»

قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِنْدِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿۲۷﴾

گفت: من مى خواهم یکى از این دو دخترم را براى تو نکاح کنم، به شرط آنکه تو هشت سال اجیر من باشى و اگر بخواهى ده سال را تمام کنى، در اختیار تو است و من نمى خواهم بر تو مشقّتى وارد کنم. انشاءاللّه خواهى یافت که من از صالحینم. ﴿۲۷﴾

قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ ﴿۲۸﴾‏

موسى گفت: آن قراردادى است میان من و تو. هر کدام از این دو زمان را انجام دهم، تعدّى بر من نخواهد شد و خدا بر آنچه ما مى گوئیم، وکیل است. ﴿۲۸﴾

برداشت از آیات ۲۸ – ۱۵

قضیه حضرت موسی علیه السلام

سالک الی اللّه باید از این قسمت از قضیه حضرت موسی علیه السلام استفاده های زیر را بکند:

اول: در نزاع ها و دعواها تا می تواند دخالت نکند و اگر دخالت کرد متوجه پیامد آن باشد.

دوم: اگر در دخالت آن دعوا ضرری کرد به درگاه پروردگار بر اشتباه خودش اقرار کند و از خدای تعالی طلب آمرزش کند تا خدای تعالی او را بیامرزد.

سوم: به هیچ وجه خودش را برای افراد بد پشتیبان قرار ندهد.

چهارم: باید به قول معروف از یک سوراخ دو مرتبه گزیده نشود و اگر کاری را اشتباه کرد دوباره به طرف آن کار نرود.

پنجم: تا می تواند جان دیگران را از مهلکه نجات دهد.

ششم: در موقع احساس خطر از خدای تعالی بخواهد که خدا او را پناه دهد.

هفتم: تا می تواند به ضعفا و محبوبهای الهی که زنها باشند کمک کند.

هشتم: در کمکهایی که به دیگران می کند برای خدا باشد و برای پاداشی از آنها نباشد.

نهم: در فقر و درماندگی از خدای تعالی کمک بخواهد.

دهم: خانمهایی که سالک الی اللّه اند باید در راه رفتن و بین مردم حرکت کردن با حیا باشند.

یازدهم: کار و زحمت کسی که برای او انجام داده به هیچ وجه بی مزد نگذارد.

دوازدهم: تا می تواند واسطه خیر برای دیگران باشد.

سیزدهم: تا می تواند وسیله ازدواج دختران و پسران جوان را با سهولت فراهم کند و کارهای شایسته ای در این ارتباط انجام دهد.

«حضرت موسی علیه السلام به رسالت مبعوث می شود»

فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِنْ جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّي آتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۲۹﴾

پس وقتى که موسى مدّتش را به پایان رساند و با خانواده اش سفر کرد. از طرف «کوه طور» آتشى را احساس کرد، به خانواده اش گفت: بمانید، قطعا من آتشى را احساس مى کنم، شاید بتوانم از آن خبرى یا گوله اى از آتش براى شما بیاورم، شاید شما گرم شوید. ﴿۲۹﴾

برداشت از آیه ۲۹

رفاه و آسایش خانواده

سالک الی اللّه باید همیشه به فکر رفاه و آسایش همسر و فرزندانش باشد و با هر زحمتی که هست وسیله راحتی آنها را فراهم بیاورد.

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِيَ مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۳۰﴾

پس وقتى نزد آتش رفت، از کنار راست وادى در آن بقعه مبارکه از درخت ندا داده شد که اى موسى، قطعا من خدا، مربّى جهانیانم. ﴿۳۰﴾

وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ ﴿۳۱﴾ 

و اینکه عصایت را بینداز. پس وقتى آن را دید که حرکت مى کند، مثل آنکه مارى است، برگشت و پشت کرد و عقب خود را نگاه نکرد. اى موسى، رو کن و نترس. قطعا تو در امانى. ﴿۳۱﴾

اُسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِنْ رَبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۳۲﴾ 

دستت را در جیبت کن تا پر نور و سفید بدون ناراحتى آن را خارج کنى و بازوهایت را به سینه ات بچسبان تا وحشتت از بین برود. پس این دو دلیل از جانب پروردگارت به سوى فرعون و بزرگان قومش باشد. قطعا آنها قوم گنهکارى بودند. ﴿۳۲﴾

قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَنْ يَقْتُلُونِ ﴿۳۳﴾ 

موسى گفت: پروردگارِ من، من از آنها شخصى را کشته ام، پس مى ترسم آنها مرا بکشند. ﴿۳۳﴾

 

«خدا حضرت هارون را کمک حضرت موسی علیه السلام قرار می دهد»

وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ ﴿۳۴﴾ 

و برادرم هارون را که او زبانش از من گویاتر است با من بفرست تا کمکم کند و مرا تصدیق نماید، زیرا من مى ترسم اینکه آنها تکذیبم کنند. ﴿۳۴﴾

قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ ﴿۳۵﴾‏

خدا فرمود: بازویت را به کمک برادرت محکم مى کنیم و براى شما دو نفر تسلّطى قرار مى دهیم و بوسیله آیاتمان به شما دسترسى پیدا نمى کنند. شما و کسانى که پیرو شما هستند، بر آنها غلبه خواهید کرد. ﴿۳۵﴾

برداشت از آیات ۳۵ – ۳۰

استقامت

سالک الی اللّه در حال مناجات با پروردگار و خواندن قرآن که در حقیقت خدا با او صحبت می کند و دیدن کرامات و معجزات از جانب پروردگار از هیچ چیز نترسد و در مقابل همه ناملایمات استقامت داشته باشد و خدای تعالی را پشتیبان خود بداند تا به دریافت حقایق نائل گردد.

فَلَمَّا جَاءَهُمْ مُوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ ﴿۳۶﴾ 

پس وقتى که موسى با نشانه هاى روشن ما به نزد آنها (قوم فرعون) آمد، گفتند: این جز سحرى که افترا بسته است چیزى نیست و ما این گونه چیزهائى را از پدران گذشته مان نشنیده ایم. ﴿۳۶﴾

وَقَالَ مُوسَى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جَاءَ بِالْهُدَى مِنْ عِنْدِهِ وَمَنْ تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ﴿۳۷﴾

و موسى گفت: پروردگار من داناتر است به کسى که براى هدایت از نزد او آمده است و کسى که براى او دار عقبى خواهد بود. قطعا ستمگران رستگار نخواهند شد. ﴿۳۷﴾

وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۳۸﴾ 

و فرعون گفت: اى بزرگان، من براى شما خدائى غیر از خودم نمى دانم. اى هامان، براى من آتشى بر گِل بیفروز (آجر بساز) و براى من برج بلندى بساز، شاید من از خداى موسى اطّلاعى پیدا کنم و قطعا من او را از دروغگویان فکر مى کنم. ﴿۳۸﴾

وَاسْتَكْبَرَ هُوَ وَجُنُودُهُ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ إِلَيْنَا لَا يُرْجَعُونَ ﴿۳۹﴾ 

و فرعون و لشگرش بدون داشتن حقّى در روى زمین تکبّر کردند و آنها گمان مى کردند به طرف ما برگردانده نمى شوند. ﴿۳۹﴾

فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿۴۰﴾

ما او و لشگریانش را گرفتیم و آنها را به دریا انداختیم. پس نگاه کن ببین عاقبت ستمگران چگونه بوده است. ﴿۴۰﴾

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ ﴿۴۱﴾ 

و ما فرعونیان راپیشوایانى قرار داده ایم که مردم را به طرف آتش رهبرى مى کنند و روز قیامت یارى نمى شوند. ﴿۴۱﴾

وَأَتْبَعْنَاهُمْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا لَعْنَةً وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ ﴿۴۲﴾ 

و در این دنیا لعنتى در پى آنها قرار دادیم و روز قیامت آنها از پلیدانند. ﴿۴۲﴾

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِنْ بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۴۳﴾‏

و قطعا ما بعد از آنکه جمعیتهاى قرنهاى اوّلیه را هلاک کردیم، به موسى کتابى که براى مردم بینش آور و هدایت و رحمت بود دادیم، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۴۳﴾

«خطاب به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله»

وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنْتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ ﴿۴۴﴾

و تو در جانب غربى (کوه طور) نبودى وقتى که ما دستور امر (نبوّت) را به موسى مى دادیم و تو از مشاهده کنندگان نبودى. ﴿۴۴﴾

وَلَكِنَّا أَنْشَأْنَا قُرُونًا فَتَطَاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ وَمَا كُنْتَ ثَاوِيًا فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَلَكِنَّا كُنَّا مُرْسِلِينَ ﴿۴۵﴾ 

ولى ما ملّتهائى را ایجاد کردیم. پس عمر آنها طولانى شد. و تو در میان اهل مدین اقامت نداشتى که بر آنها آیات ما را تلاوت کنى، ولى ما بودیم که (تو را) فرستاده ایم. ﴿۴۵﴾

وَمَا كُنْتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِنْ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۴۶﴾

و تو در جانب طور نبودى زمانى که ما ندا دادیم، ولى رحمتى از طرف پروردگارت بود تا بوسیله آن مردمى را که قبل از تو براى آنها ترساننده اى نبوده است، بترسانى. شاید آنها متذکر شوند. ﴿۴۶﴾

«تقاضای آمدن پیامبران از جانب مردم»

وَلَوْلَا أَنْ تُصِيبَهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۴۷﴾ 

و اگر این چنین نبود که مصیبتى به خاطر آنچه جلو فرستاده اند به آنها مى رسید، پس مى گفتند: پروردگار ما، چرا رسولى بسوى ما نفرستادى تا ما آیات تو را پیروى کنیم و از مؤمنین باشیم؟ ﴿۴۷﴾

فَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا لَوْلَا أُوتِيَ مِثْلَ مَا أُوتِيَ مُوسَى أَوَلَمْ يَكْفُرُوا بِمَا أُوتِيَ مُوسَى مِنْ قَبْلُ قَالُوا سِحْرَانِ تَظَاهَرَا وَقَالُوا إِنَّا بِكُلٍّ كَافِرُونَ ﴿۴۸﴾ 

پس وقتى که حقّ از جانب ما به آنها رسید، گفتند: چرا مثل آنچه به موسى داده شده، (حالا) داده نشده است؟ مگر قبلاً به آنچه به موسى داده شده بود، آنها کافر نشدند؟ حتّى گفتند: آنها دو ساحرى هستند که ظاهر شده اند و گفتند: قطعا ما به همه کافریم. ﴿۴۸﴾

قُلْ فَأْتُوا بِكِتَابٍ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ هُوَ أَهْدَى مِنْهُمَا أَتَّبِعْهُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿۴۹﴾

بگو: پس کتابى از جانب خدا بیاورید که او بهتر از قرآن و تورات هدایت کند تا من هم آن را تبعیت کنم، اگر شما راست مى گوئید. ﴿۴۹﴾

فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿۵۰﴾‏

پس اگر تو را اجابت نکردند، بدان که جز این نیست که آنها از هواهاى نفسانیشان تبعیت مى کنند. و چه کسى گمراهتر است از آن کسى که پیروى هواى نفسش را بدون هدایتى که از جانب خدا باشد، بکند؟ قطعا خدا مردم ظالم را هدایت نخواهد کرد. ﴿۵۰﴾

وَلَقَدْ وَصَّلْنَا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿۵۱﴾

و قطعا ما براى آنها سخن را متّصل آورده ایم، شاید آنها متذکر شوند. ﴿۵۱﴾

اَلَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ ﴿۵۲﴾ 

کسانى که قبل از این به آنها کتاب دادیم، آنها به این کتاب ایمان مى آورند. ﴿۵۲﴾

وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ ﴿۵۳﴾ 

و زمانى که بر آنها کتاب تلاوت مى شود، مى گویند: به آن ایمان آوردیم. قطعا آن از طرف پروردگار ما به حقّ آمده. قطعا ما قبل از این مسلمان بوده ایم. ﴿۵۳﴾

«اجر صبر، مضاعف است»

أُولَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَءُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ ﴿۵۴﴾ 

آنها کسانى هستند که به خاطر صبرشان، اجرشان دو برابر داده مى شود و بوسیله کارهاى نیکشان، بدیهایشان را از بین مى برند و از آنچه ما به آنها روزى داده ایم، انفاق مى کنند. ﴿۵۴﴾

برداشت از آیات ۵۴ – ۵۳

ایمان به آیات الهی

سالک الی اللّه وقتی که آیات الهی بر او تلاوت می شود به آنها ایمان می آورد و حقیقت را تصدیق می کند و تسلیم اوامر الهی می گردد و از آن چه خدای تعالی به او داده است انفاق می کند. لذا خدای تعالی به خاطر این عملش اجرش را دو برابر می دهد و بدیهای او را به خاطر اعمال خویش از بین می برد.

وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَا نَبْتَغِي الْجَاهِلِينَ ﴿۵۵﴾

و وقتى که لغوى را مى شنوند، از آن اعراض مى کنند و مى گویند: اعمال ما براى ما باشد و اعمال شما براى شما باشد. سلام بر شما. ما طرفدار نادانان نیستیم. ﴿۵۵﴾

برداشت از آیه ۵۵

دوری از لغو و بیهودگی

سالک الی اللّه از اعمال و گفتار لغو و بیهوده دوری می کند و به کار کسی جز در مقام امر به معروف و نهی از منکر کاری ندارد و شعار او برای مردم سلام و سلامتی است و هیچ گاه طرفدار نادان نمی باشد.

«هدایت فقط دست خدا است»

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿۵۶﴾ 

قطعا تو نمى توانى کسى را که دوست دارى، هدایت کنى. ولى خداى تعالى هر که را بخواهد، هدایت مى کند و او به کسانى که هدایت پذیرند، داناتر است. ﴿۵۶﴾

وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۵۷﴾ 

و مى گویند: اگر ما با تو از هدایت پیروى کنیم، ما را از سرزمینمان به گروگان مى گیرند. آیا ما امکان داشتن حرم امنى براى آنها قرار نداده ایم؟ که ثمره هر چیزى به طرف آن آورده مى شود، رزقى است از جانب ما ولى اکثر آنها نمى دانند. ﴿۵۷﴾

برداشت از آیات ۵۷ – ۵۶

هدایت

سالک الی اللّه باید بداند که خدای تعالی اختیار هدایتش را به دست خودش داده و حتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نمی تواند از او سلب اختیار کند و با اکراه او را به سوی هدایت بکشاند و مجبورش نماید و نباید به جهل خود اصرار ورزد و برای دنیای خود دست از موفقیتهای معنوی بکشد.

«فراوانی نعمت، انسان را مغرور می کند»

وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ ﴿۵۸﴾

و چقدر از قریه ها را که به خاطر فراوانى نعمت مغرور شده بودند، ما هلاک کردیم. پس این محل زندگى آنها است که بعد از آنها جز کمى سکونت ندارند و ما وارث آنها بوده ایم. ﴿۵۸﴾

وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ ﴿۵۹﴾‏

و پروردگار تو این گونه نیست که قریه ها را هلاک کند، مگر آنکه پیامبرانى که آیات ما را بر آنها تلاوت مى کنند، در مرکز آن قریه ها مبعوث نماید و ما این چنین نیستیم که هلاک کننده قریه ها باشیم، مگر آنکه اهل آن قریه ها ستمگر باشند. ﴿۵۹﴾

برداشت از آیات ۵۹ – ۵۸

غرور بیجا

سالک الی اللّه باید به نعمتهای فراوانی که خدای تعالی به او داده است مغرور نشود و این را بداند که خدای تعالی هیچ فرد و یا جمعیتی را بدون دلیل هلاک نمی کند و بلکه ابتدا برای آنها به وسیله پیامبران آیات و نشانه های خود را بیان می کند و وقتی آنها بی اعتنایی کردند، عذابش را بر آنها نازل می فرماید.

«آنچه در نزد خدا است بهتر و باقی تر است»

وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿۶۰﴾ 

و آنچه به شما از چیزى داده شده است، پس متاع زندگى دنیا و زینت آن است و آنچه نزد خدا است، بهتر و باقى تر است. آیا پس تعقّل نمى کنید؟ ﴿۶۰﴾

أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ ﴿۶۱﴾ 

آیا کسى را که ما به او وعده نیکو داده ایم و او آن را دریافت نموده، مانند کسى است که بهره اى از متاع زندگى دنیا داده باشیم سپس او روز قیامت از احضارشدگان باشد؟ ﴿۶۱﴾

«احضار مشرکین در روز قیامت»

وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۶۲﴾

و روزى که خدا آنها را ندا مى کند، پس مى گوید: کجایند آنهائى که شما آنها را شریک من گمان مى کردید؟ ﴿۶۲﴾

قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ ﴿۶۳﴾ 

کسانى که فرمان عذاب بر آنها تحقّق یافته، مى گویند: پروردگارِ ما، اینها کسانى بودند که فریبشان دادیم. فریب دادن ما آنها را همان گونه بود که خودمان فریب خوردیم. ما براى تو از آنها بیزارى مى جوییم. آنها این چنین نبودند که ما را بندگى کنند. ﴿۶۳﴾

وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ ﴿۶۴﴾ 

و به آنها گفته مى شود: خدایانتان را که شما شریک خدا مى دانستید، بخوانید. آنها معبودهاى خود را مى خوانند. پس به آنها جواب نمى دهند و عذاب را مى بینند. و آرزو مى کنند که از هدایت شدگان مى بودند. ﴿۶۴﴾

وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ ﴿۶۵﴾ 

و روزى که خدا آنها را ندا کند، پس مى گوید: چه جوابى به پیامبران دادید؟ ﴿۶۵﴾

فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءَلُونَ ﴿۶۶﴾ 

پس تمام خبرها در آن روز به روى آنها بسته مى شود، آنچنان که نمى توانند از یکدیگر سؤال کنند. ﴿۶۶﴾

«توبه و ایمان وسیله رستگاری است»

فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ ﴿۶۷﴾ 

و امّا کسى که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل شایسته اى انجام دهد، پس امید است اینکه از رستگاران باشد. ﴿۶۷﴾

برداشت از آیه ۶۷

توبه و ایمان

سالک الی اللّه اگر می خواهد جزء رستگاران باشد، باید توبه کند و ایمان بیاورد و اعتقاداتش را تصحیح نماید و اعمال شایسته انجام دهد.

«خدا هر که را بخواهد انتخاب می کند»

وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۶۸﴾ 

و پروردگار تو هر چه را بخواهد، خلق مى کند و انتخاب مى کند. براى آنها حقّ انتخاب و اختیارى نیست. منزّه است خدا و بالاتر است از آنچه آنها براى او شریک قرار مى دهند. ﴿۶۸﴾

وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿۶۹﴾ 

و پروردگار تو مى داند آنچه را در سینه هایشان پنهان مى کنند و آنچه را که آشکار مى نمایند. ﴿۶۹﴾

وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۷۰﴾‏

و او خدائى است که خدائى جز او نیست. براى او حمد و کرنش در عوالم قبل و در آخرت است و براى او حاکمیت است و همه بسوى او برگردانده مى شوید. ﴿۷۰﴾

«شب و روز از نشانه های خدا است»

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ ﴿۷۱﴾ 

بگو: آیا شما چه مى بینید که اگر خدا شب را براى شما دائمى تا روز قیامت قرار مى داد کدام خدا غیر از خداى یکتا روشنى را براى شما مى آورد؟ آیا پس شما (چرا) نمى شنوید؟ ﴿۷۱﴾

قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿۷۲﴾ 

بگو: آیا شما چه مى بینید که اگر خدا روز را براى شما دائمى تا روز قیامت قرار مى داد (چه مى شد)؟ کدام خدا غیر از خداى یکتا شب را که در آن آرامش بگیرید، براى شما مى آورد؟ پس شما (چرا) نمى بینید؟ ﴿۷۲﴾

وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿۷۳﴾

و یکى از مهربانیهاى خدا این است که براى شما شب و روز را قرار داد به خاطر اینکه در آن آرامش بگیرید و از فضل خدا بهره ببرید و شاید شما شکرگزار باشید. ﴿۷۳﴾

«مطلبی درباره قیامت»

وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ ﴿۷۴﴾

و روزى که خدا آنها را ندا مى دهد و مى فرماید: کجایند شریکهائى که شما براى من تصوّر مى کردید؟ ﴿۷۴﴾

وَنَزَعْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ ﴿۷۵﴾

و از هر امّتى شاهدى مى آوریم. پس مى گوییم: اى مشرکین، دلیلتان را بیاورید. پس آنجا است که مى دانند قطعا حقّ با خدا است و همه آنچه را که افتراء مى زدند از آنها نابود شده است. ﴿۷۵﴾

«قضیه قارون»

إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ ﴿۷۶﴾

قطعا قارون از قوم موسى بود. پس بر آنها تجاوز کرد و ما به او از گنجها، آن قدر دادیم که حمل کلیدهاى آنها براى جمعى که صاحب قوّت بودند، مشکل بود. آن وقتى که قومش به او گفتند: خوشحال نباش که قطعا خدا شادهاى (به زخارف دنیا را) دوست ندارد. ﴿۷۶﴾

برداشت از آیه ۷۶

ثروت زیاد

سالک الی اللّه باید به خاطر ثروت زیادی که خدا به او داده آنها را در راه خدا قرار دهد و به خاطر داشتن ثروت و جمع آوری آن خوشحال نباشد. زیرا خدا این چنین خوشحالی ها را دوست نمی دارد.

وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ ﴿۷۷﴾

و بوسیله آنچه خدا به تو داده است، خانه آخرت را طلب کن. و (البتّه) بهره ات را از دنیا فراموش نکن و نیکى کن، همان طورى که خدا به تو نیکى کرده است و دنبال فساد در روى زمین نرو که قطعا خدا فسادکنندگان را دوست نمى دارد. ﴿۷۷﴾

برداشت از آیه ۷۷

احیاء حیات ابدی

سالک الی اللّه باید کوشش کند که حیات ابدی و عالم آخرت خود را احیاء کند و ضمنا دنیای خود را هم فراموش نکند و صفت رحمانیت خدا را در خود ایجاد نماید و به مردم نیکی کند و در روی زمین فساد نکند تا خدا او را دوست داشته باشد.

قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ ﴿۷۸﴾

قارون گفت: جز این نیست که با علمى که نزد من بوده، این ثروت را بدست آورده ام. آیا نمى دانست که قطعا خدا قبل از او، اقوامى را که از قارون قدرت بیشترى داشته و مال بیشترى جمع کرده بودند، هلاک کرده است؟ و از گناه مجرمین سؤال نمى شود. ﴿۷۸﴾

فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ فِي زِينَتِهِ قَالَ الَّذِينَ يُرِيدُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا يَا لَيْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتِيَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِيمٍ ﴿۷۹﴾

پس قارون با تمام زینتى که داشت، به میان قومش بیرون آمد. کسانى که زندگى دنیا را مى خواستند، گفتند: اى کاش براى ما هم مثل آنچه براى قارون داده شده، مى بود. قطعا او داراى حظ و لذّت عظیمى است. ﴿۷۹﴾

وَقَالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَيْلَكُمْ ثَوَابُ اللَّهِ خَيْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا وَلَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الصَّابِرُونَ ﴿۸۰﴾

و کسانى که به آنها علم و آگاهى داده شده بود، گفتند: واى بر شما، ثواب خدا براى کسى که ایمان بیاورد و عمل صالح کند، بهتر است. و کسى جز صابرین به آن نمى رسند. ﴿۸۰﴾

برداشت از آیه ۸۰

ایمان

سالک الی اللّه اگر می خواهد به ثواب الهی برسد، باید دارای ایمان باشد و عمل صالح کند تا از صابرین محسوب شود.

فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ ﴿۸۱﴾

پس ما او و خانه و زندگیش را به زمین فرو بردیم و براى او کسى که یاریش کند، غیر از خدا نبود و خودش هم نمى توانست از یارى کنندگان خود باشد. ﴿۸۱﴾

وَأَصْبَحَ الَّذِينَ تَمَنَّوْا مَكَانَهُ بِالْأَمْسِ يَقُولُونَ وَيْكَأَنَّ اللَّهَ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَيَقْدِرُ لَوْلَا أَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَيْكَأَنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ ﴿۸۲﴾

و فردا کسانى که آرزو مى کردند که در جاى او دیروز مى بودند، گفتند: واى، گویا خدا روزى را براى کسى که از بندگانش بخواهد، پهن مى کند و براى کسى که بخواهد تنگ مى نماید اگر این چنین نبود که خدا بر ما منّت گذاشته، ما را هم در زمین فرو مى برد واى، گویا کافران رستگار نمى شوند. ﴿۸۲﴾

«در زمین برتری نجوئید و فساد نکنید»

تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿۸۳﴾

این خانه آخرت را براى کسانى که در زمین برترى و فساد را نخواسته باشند، قرار داده ایم. و عاقبت براى متّقین است. ﴿۸۳﴾

برداشت از آیه ۸۳

برتری جویی

سالک الی اللّه نباید در روی زمین برای خود برتری بجوید و فساد کند و باید بداند که اگر از متّقین باشد موفقیتی خواهد داشت.

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۸۴﴾

کسى که با نیکى بیاید، براى او بهتر از آن خواهد بود و کسى که با بدى بیاید، جزا داده نمى شوند کسانى که کارهاى بد مى کنند، مگر آنچه را که عمل مى کردند. ﴿۸۴﴾

«ای پیامبر، خدا تو را به مکه بر می گرداند»

إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرَادُّكَ إِلَى مَعَادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جَاءَ بِالْهُدَى وَمَنْ هُوَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿۸۵﴾

قطعا کسى که قرآن را براى تو قرار داده (واجب کرد) تو را به محل زندگیت برمى گرداند. بگو: پروردگار من بهتر مى داند کسى را که با هدایت بیاید و کسى را که او در ضلالت آشکارى باشد. ﴿۸۵﴾

وَمَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ ﴿۸۶﴾

و تو امیدوار نبودى بر اینکه بر تو کتاب القاء شود، مگر آنکه مهربانى از جانب پروردگارت بود. پس هرگز پشتیبان کفّار نباش. ﴿۸۶﴾

وَلَا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آيَاتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿۸۷﴾

و هرگز تو را از آیات خدا بعد از آنکه آنها بر تو نازل شده، باز ندارند و مردم را به سوى پروردگارت دعوت کن و هرگز از مشرکین نباش. ﴿۸۷﴾

وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هَالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿۸۸﴾

و با خدا، خداى دیگرى را نخوان. هیچ خدائى جز او نیست. هر چیزى بجز وجه خدا نابود مى شود. حاکمیت مال او است و همه بسوى او برگردانده مى شوید. ﴿۸۸﴾

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *